👁🗨 نگاه تحلیلگران: "ساعتی بدون عقربه"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ ساحت، سیاست در ایران را به ساعتی میتوان تشبیه کرد که گویی عقربههای آن را کندهاند و دور انداختهاند. هیچچیز نه به جلو میرود، نه به عقب برمیگردد؛ حتی نمیتوان توقفش در حال را هم فهمید.
✍ چنین وضعیتی ممکن است برای سیاستورزان توفیق به حساب آید؛ اما برای جامعه خطرناک است.
✍ هر جامعهای در هر سطحی که باشد، در هر موقعیت و وضعیتی که قرار داشته باشد؛ برای ادامه حیات، بیش از هرچیز به این نیاز دارد که بداند کجاست و به کجا میخواهد برود، متوقف شدن در زمان امیدش را میرباید و او را از حرکت باز میدارد.
✍ شاید چنین نگاهی به جامعهای که شتاب تحولاتش، ظاهرا آنقدر زیاد است که هر روز بهانهای برای یک یا چند جنجال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد و در عرصه جهانی نیز موضوع مهم و اولویتدار مناقشههاست؛ کمی عجیب جلوه کند.
✍ اما واقعیت این است که جامعه متوقف شده است. نه به جلو حرکت میکند و نه به عقب برمیگردد، منتظر است اتفاقی بیافتد؛ نه اینکه خود اتفاقی را رقم بزند.
🔅 حال باید پرسید جامعه متوقفشده در زمان چه ویژگیهایی دارد:
🔅یکم
✍ جامعه متوقفشده، جامعهای است که راهبردی مستقل، برای برونرفت از مشکلاتش را ندارد؛ نه فعال است و نه منفعل، بلکه دچار نوعی عکسالعمل است.
✍ جامعهای که نیروی تغییر را در خود احساس نمیکند، باور به ضرورت تغییر را از دست داده است؛ دائم به دور خود میچرخد.
✍ سیاست عکسالعمل، سیاستی مقطعی است که گاه ممکن است سالها به طول بکشد. متغیرهای تصمیمسازی، تصمیمگیری و عمل، تماما متغیرهایی وابسته و غیرمستقل است، نوسان دارد، وابسته به دیگری است.
🔅دوم
✍ جامعه متوقفشده، جامعهای است که شکاف معناداری میان مرجع تصمیمسازی، نحوه و ساختار تصمیمگیری و عمل اجتماعی وجود دارد؛ یعنی میان این سه مولفه رابطه عقلانی وجود ندارد.
🔅سوم
✍ جامعه متوقفشده جامعهای است که رابطه میان نیرو و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر با بدنه اجتماعی رابطهای یکسویه و از بالا به پایین است؛ عین یک خیابان یکطرفه.
✍ مردم و بدنه اجتماعی در این حالت از نظر نیروبخشی، قدرتی محرک و فعال نیستند، بلکه نیرویی پذیرنده و منفعلاند؛ درحالیکه نهاد تصمیمساز و تصمیمگیر زمانی توان به جلو رفتن دارد که نیرو و قدرت محرکهاش، نه ثروت، قدرت، حامی خاص، ایدئولوژی و... بلکه بدنه اجتماعی باشند، مردم باشند.
✍ باید میان جامعه و ساختار رابطهای مستقیم، بدون فاصله، ساری وجاری در همهجا، زنده و پویا، هدفمند و ساختاربندی شده برقرار باشد؛ اما اکنون شکافی عمیق بین نیروی اجتماعی یعنی مردم و ساختار تصمیمساز و مجریان وجود دارد.
✍ دلیل روشن آن روند روبهگسترش اعتراضات و انتقادات بدنه اجتماعی به همه چیز است. این اعتراضات در دو شکل کلی تبلور مییابد:
✍ اول، در شکل سخت آن که اساسا طیفهای در گیرندهاش فعالان اجتماعی، سیاسی، صنفی، زنان و دانشجویان هستند که اعمال، رفتارها و خواستههای آنان تبلور تبلیغاتی دارد و همه توجه و انرژی و توان حکومت را به خود مشغول میکند. همه نزاعهای سیاسی- اجتماعی از فرآیند این رویاروییها شکل میگیرد.
✍دوم، شکل پیچیدهتر این اعتراض، سکوت، بیتفاوتی، انفعال اجتماعی، گریز از چارچوبها و هنجارها و اصول مورد تاکید حکومت و جامعه است که تبلور صنفی، سیاسی و اقتصادی ندارد.
✍ نوع دوم اعتراضات در اشکالی خام، بروز میکند و متاسفانه حکومتگران آن را اغلب جدی نمیگیرند. این نوع اعتراض وسیع، غیرساختاری، گسترشیابنده در تنوع موضوعی و بسیار مخربتر و تاثیرگذارتر از نوع اول است؛ اتفاقی خاموش و گزنده.
✍ نوع اول اعتراض ممکن است در نهایت به تغییر دولت یا تغییر جایگاه یک حزب یا یک گروه سیاسی بیانجامد؛ اما اعتراض نوع دوم تغییرات عمیقتر و وسیعتری را رقم میزند.
✍ این تغییرات همانی است که میتوان آن را دگرگونیهای فرهنگی، سنن، هنجارها، الگوهای زیست در همه عرصهها، تغییر عقاید، دین و روابط فردی و اجتماعی دانست.
✍ این تغییرات است که آرامآرام انباشته و متراکم میشود و از چنان نیرویی برخوردار میشود که با کوچکترین روزنه به انفجار تبدیل میشود.
✍ جوامع متوقفشده در زمان مستعد دگرگونیهای نوع دوم هستند. در این حالت است که نیروهای پیشتاز اجتماعی وظیفه دارند توانایی تغییر درونی را به جامعه تزریق و عقربههای ساعت جامعه را احیا کنند.
@javadrooh
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ ساحت، سیاست در ایران را به ساعتی میتوان تشبیه کرد که گویی عقربههای آن را کندهاند و دور انداختهاند. هیچچیز نه به جلو میرود، نه به عقب برمیگردد؛ حتی نمیتوان توقفش در حال را هم فهمید.
✍ چنین وضعیتی ممکن است برای سیاستورزان توفیق به حساب آید؛ اما برای جامعه خطرناک است.
✍ هر جامعهای در هر سطحی که باشد، در هر موقعیت و وضعیتی که قرار داشته باشد؛ برای ادامه حیات، بیش از هرچیز به این نیاز دارد که بداند کجاست و به کجا میخواهد برود، متوقف شدن در زمان امیدش را میرباید و او را از حرکت باز میدارد.
✍ شاید چنین نگاهی به جامعهای که شتاب تحولاتش، ظاهرا آنقدر زیاد است که هر روز بهانهای برای یک یا چند جنجال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد و در عرصه جهانی نیز موضوع مهم و اولویتدار مناقشههاست؛ کمی عجیب جلوه کند.
✍ اما واقعیت این است که جامعه متوقف شده است. نه به جلو حرکت میکند و نه به عقب برمیگردد، منتظر است اتفاقی بیافتد؛ نه اینکه خود اتفاقی را رقم بزند.
🔅 حال باید پرسید جامعه متوقفشده در زمان چه ویژگیهایی دارد:
🔅یکم
✍ جامعه متوقفشده، جامعهای است که راهبردی مستقل، برای برونرفت از مشکلاتش را ندارد؛ نه فعال است و نه منفعل، بلکه دچار نوعی عکسالعمل است.
✍ جامعهای که نیروی تغییر را در خود احساس نمیکند، باور به ضرورت تغییر را از دست داده است؛ دائم به دور خود میچرخد.
✍ سیاست عکسالعمل، سیاستی مقطعی است که گاه ممکن است سالها به طول بکشد. متغیرهای تصمیمسازی، تصمیمگیری و عمل، تماما متغیرهایی وابسته و غیرمستقل است، نوسان دارد، وابسته به دیگری است.
🔅دوم
✍ جامعه متوقفشده، جامعهای است که شکاف معناداری میان مرجع تصمیمسازی، نحوه و ساختار تصمیمگیری و عمل اجتماعی وجود دارد؛ یعنی میان این سه مولفه رابطه عقلانی وجود ندارد.
🔅سوم
✍ جامعه متوقفشده جامعهای است که رابطه میان نیرو و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر با بدنه اجتماعی رابطهای یکسویه و از بالا به پایین است؛ عین یک خیابان یکطرفه.
✍ مردم و بدنه اجتماعی در این حالت از نظر نیروبخشی، قدرتی محرک و فعال نیستند، بلکه نیرویی پذیرنده و منفعلاند؛ درحالیکه نهاد تصمیمساز و تصمیمگیر زمانی توان به جلو رفتن دارد که نیرو و قدرت محرکهاش، نه ثروت، قدرت، حامی خاص، ایدئولوژی و... بلکه بدنه اجتماعی باشند، مردم باشند.
✍ باید میان جامعه و ساختار رابطهای مستقیم، بدون فاصله، ساری وجاری در همهجا، زنده و پویا، هدفمند و ساختاربندی شده برقرار باشد؛ اما اکنون شکافی عمیق بین نیروی اجتماعی یعنی مردم و ساختار تصمیمساز و مجریان وجود دارد.
✍ دلیل روشن آن روند روبهگسترش اعتراضات و انتقادات بدنه اجتماعی به همه چیز است. این اعتراضات در دو شکل کلی تبلور مییابد:
✍ اول، در شکل سخت آن که اساسا طیفهای در گیرندهاش فعالان اجتماعی، سیاسی، صنفی، زنان و دانشجویان هستند که اعمال، رفتارها و خواستههای آنان تبلور تبلیغاتی دارد و همه توجه و انرژی و توان حکومت را به خود مشغول میکند. همه نزاعهای سیاسی- اجتماعی از فرآیند این رویاروییها شکل میگیرد.
✍دوم، شکل پیچیدهتر این اعتراض، سکوت، بیتفاوتی، انفعال اجتماعی، گریز از چارچوبها و هنجارها و اصول مورد تاکید حکومت و جامعه است که تبلور صنفی، سیاسی و اقتصادی ندارد.
✍ نوع دوم اعتراضات در اشکالی خام، بروز میکند و متاسفانه حکومتگران آن را اغلب جدی نمیگیرند. این نوع اعتراض وسیع، غیرساختاری، گسترشیابنده در تنوع موضوعی و بسیار مخربتر و تاثیرگذارتر از نوع اول است؛ اتفاقی خاموش و گزنده.
✍ نوع اول اعتراض ممکن است در نهایت به تغییر دولت یا تغییر جایگاه یک حزب یا یک گروه سیاسی بیانجامد؛ اما اعتراض نوع دوم تغییرات عمیقتر و وسیعتری را رقم میزند.
✍ این تغییرات همانی است که میتوان آن را دگرگونیهای فرهنگی، سنن، هنجارها، الگوهای زیست در همه عرصهها، تغییر عقاید، دین و روابط فردی و اجتماعی دانست.
✍ این تغییرات است که آرامآرام انباشته و متراکم میشود و از چنان نیرویی برخوردار میشود که با کوچکترین روزنه به انفجار تبدیل میشود.
✍ جوامع متوقفشده در زمان مستعد دگرگونیهای نوع دوم هستند. در این حالت است که نیروهای پیشتاز اجتماعی وظیفه دارند توانایی تغییر درونی را به جامعه تزریق و عقربههای ساعت جامعه را احیا کنند.
@javadrooh
Telegram
attach📎
🎓 از دانشگاه چه خبر؟| نامه جمعی از تشکلهای اسلامی دانشجویان خطاب به رییسجمهور برای تاسیس اتحادیه و ایجاد فضای مناسب فعالیت در دانشگاهها
@javadrooh
@javadrooh
💭 گفتار دیگر: "پرسشهایی درباره ادغام ارتش و سپاه"
👈 عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه "جوان" (منتسب به سپاه)، در نامهای خطاب به سرلشگر یحیی رحیمصفوی، فرمانده پیشین سپاه، نوشت:
🔅 حضور محترم سرلشکر صفوی؛ مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا
سلام علیکم
✍ با احترام، بخشی از مصاحبه اخیر جنابعالی با خبرگزاری فارس که مربوط به سیاست ادغام ارتش و سپاه در پایان جنگ میباشد، موجب شبهه و سوءبرداشت در فضای مجازی شده است. لذا خواهشمند است با توضیحات تکمیلی به شفافسازی کمک نمایید.
✍ جنابعالی در بخشی از مصاحبه میفرمایید: "در ۱۲خرداد سال۱۳۶۷ هم حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم هاشمیرفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. جلسات فراوانی را نیز برگزار کرد و از آنجایی که آقای شیخ عبدالله نوری تجربه ادغام ژاندارمری، شهربانی و کمیته در یکدیگر و تشکیل نیروی انتظامی را داشت، مسئولیت ادغام ارتش و سپاه نیز از طرف هاشمی به ایشان محول شده بود. در آن زمان آقا رییسجمهور بودند و من نیز بعنوان قائممقام فرمانده کل سپاه در بسیاری از این جلسات حضور داشتم. با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم...".
🔅 در عبارت فوق چند نکته وجود دارد که موجب ابهام گردیده است:
۱. از عبارت "حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم هاشمیرفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود" چنین برداشت میشود که حضرت امام در آن حکم "قویتر" یکی از مأموریتهای هاشمی را ادغام ارتش و سپاه ذکر نموده بودند و در آنجا که میفرمایید "از رهبری حضرت آیتالله خامنهای چند روز بیشتر نگذشته بود که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود"، چنین برداشت میشود که حضرت آیتالله خامنهای با آنچه در حکم امام به مرحوم هاشمی درباره ادغام آمده بود، مخالفت کردهاند و در نتیجه ایشان از راهبرد سلف خویش عدول نمودهاند.
۲. اشکال دوم مصاحبه جنابعالی تولید ابهام در خصوص تقدم و تأخر زمانی است. طبق اعلام جنابعالی حکم هاشمی در ۱۲خرداد ۱۳۶۷ صادر شده است و شما تجربیات جناب عبدالله نوری در ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری را علت ارجاع طرح ادغام به ایشان میدانید.
✍ این در حالی است که تجربه ادغام نیروهای سهگانه و تشکیل نیروی انتظامی سال ۱۳۷۰ رقم خورد و حکم اولین فرمانده نیروی انتظامی در تاریخ ۱۳۷۰/۱/۱۲ توسط فرمانده معظم کل قوا صادر شده است. اگر تجربیات عبدالله نوری باعث ارجاع طرح ادغام ارتش و سپاه به ایشان شده باشد، باید سال۱۳۷۰ طرح به ایشان ارجاع داده شده باشد؛ زیرا ایشان در سال۱۳۶۷ چنین تجربهای را نداشتهاند.
۳. اگر بلافاصله بعد از شروع زعامت مقام معظم رهبری چنین طرحی متوقف شده باشد (خرداد ۱۳۶۸) در این زمان حتی ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری انجام نگرفته بوده که تجربه جناب نوری دراینباره به کمک بیاید.
✍ همچنین در نامه ۲۶شهریور ۱۳۶۷ حضرت امام به فرماندهان سپاه که قاعدتا جنابعالی نیز مخاطب آن بودهاید؛ ایشان با صراحت میفرمایند: "چهبسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ماست که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ماست که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمیکنیم؛ ولی من بهطور جد و اکید میگویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بهحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده است و خواهد بود به وجود یکایک شما نیازمند است چه صلح باشد و چه جنگ".
✍ بنابراین، نمیتوان پذیرفت که مرحوم هاشمی بلافاصله پس از جنگ با حکم قویتر از حضرت امام - در مقابل چشمان امام – مشغول آمادهسازی طرح ادغام ارتش و سپاه باشد و حضرت امام این فراز را دو ماه بعد برای استمرار وجودی سپاه و عدم خروج فرماندهان از آن در دوران پس از جنگ به رشته تحریر درآورده باشند.
✍ لذا خواهشمند است دراینباره ابهامزدایی و شفافسازی فرمایند که آیا حضرت امام معتقد به ادغام بودهاند یا شخص مرحوم هاشمی با تفسیر موّسع از حکم امام اقدام به این کار نمودهاند؟
✍ همچنین، روشن فرمایید که آیا حکم حضرت امام به مرحوم هاشمی در خصوص جانشینی فرمانده کل قوا که در تاریخ ۱۲خرداد ۱۳۶۷ صادر شده است، با رحلت حضرت امام در تاریخ ۱۴خرداد ۱۳۶۸ منتفی شده است یا این مسئولیت در دوران ادغام نیروی انتظامی و بعد از زعامت مقاممعظم رهبری ادامه داشته است؟
@javadrooh
👈 عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه "جوان" (منتسب به سپاه)، در نامهای خطاب به سرلشگر یحیی رحیمصفوی، فرمانده پیشین سپاه، نوشت:
🔅 حضور محترم سرلشکر صفوی؛ مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا
سلام علیکم
✍ با احترام، بخشی از مصاحبه اخیر جنابعالی با خبرگزاری فارس که مربوط به سیاست ادغام ارتش و سپاه در پایان جنگ میباشد، موجب شبهه و سوءبرداشت در فضای مجازی شده است. لذا خواهشمند است با توضیحات تکمیلی به شفافسازی کمک نمایید.
✍ جنابعالی در بخشی از مصاحبه میفرمایید: "در ۱۲خرداد سال۱۳۶۷ هم حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم هاشمیرفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. جلسات فراوانی را نیز برگزار کرد و از آنجایی که آقای شیخ عبدالله نوری تجربه ادغام ژاندارمری، شهربانی و کمیته در یکدیگر و تشکیل نیروی انتظامی را داشت، مسئولیت ادغام ارتش و سپاه نیز از طرف هاشمی به ایشان محول شده بود. در آن زمان آقا رییسجمهور بودند و من نیز بعنوان قائممقام فرمانده کل سپاه در بسیاری از این جلسات حضور داشتم. با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم...".
🔅 در عبارت فوق چند نکته وجود دارد که موجب ابهام گردیده است:
۱. از عبارت "حضرت امام حکم بسیار قویتری را به مرحوم هاشمیرفسنجانی دادند که ایشان با آن حکم به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود" چنین برداشت میشود که حضرت امام در آن حکم "قویتر" یکی از مأموریتهای هاشمی را ادغام ارتش و سپاه ذکر نموده بودند و در آنجا که میفرمایید "از رهبری حضرت آیتالله خامنهای چند روز بیشتر نگذشته بود که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود"، چنین برداشت میشود که حضرت آیتالله خامنهای با آنچه در حکم امام به مرحوم هاشمی درباره ادغام آمده بود، مخالفت کردهاند و در نتیجه ایشان از راهبرد سلف خویش عدول نمودهاند.
۲. اشکال دوم مصاحبه جنابعالی تولید ابهام در خصوص تقدم و تأخر زمانی است. طبق اعلام جنابعالی حکم هاشمی در ۱۲خرداد ۱۳۶۷ صادر شده است و شما تجربیات جناب عبدالله نوری در ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری را علت ارجاع طرح ادغام به ایشان میدانید.
✍ این در حالی است که تجربه ادغام نیروهای سهگانه و تشکیل نیروی انتظامی سال ۱۳۷۰ رقم خورد و حکم اولین فرمانده نیروی انتظامی در تاریخ ۱۳۷۰/۱/۱۲ توسط فرمانده معظم کل قوا صادر شده است. اگر تجربیات عبدالله نوری باعث ارجاع طرح ادغام ارتش و سپاه به ایشان شده باشد، باید سال۱۳۷۰ طرح به ایشان ارجاع داده شده باشد؛ زیرا ایشان در سال۱۳۶۷ چنین تجربهای را نداشتهاند.
۳. اگر بلافاصله بعد از شروع زعامت مقام معظم رهبری چنین طرحی متوقف شده باشد (خرداد ۱۳۶۸) در این زمان حتی ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری انجام نگرفته بوده که تجربه جناب نوری دراینباره به کمک بیاید.
✍ همچنین در نامه ۲۶شهریور ۱۳۶۷ حضرت امام به فرماندهان سپاه که قاعدتا جنابعالی نیز مخاطب آن بودهاید؛ ایشان با صراحت میفرمایند: "چهبسا از خود بپرسید که در شرایط صلح چه نیازی به وجود ماست که این هم از برکات معنویت و تحول در کشور ماست که پس از هشت سال دفاع مقدس خود احساس خستگی نمیکنیم؛ ولی من بهطور جد و اکید میگویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بهحق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده است و خواهد بود به وجود یکایک شما نیازمند است چه صلح باشد و چه جنگ".
✍ بنابراین، نمیتوان پذیرفت که مرحوم هاشمی بلافاصله پس از جنگ با حکم قویتر از حضرت امام - در مقابل چشمان امام – مشغول آمادهسازی طرح ادغام ارتش و سپاه باشد و حضرت امام این فراز را دو ماه بعد برای استمرار وجودی سپاه و عدم خروج فرماندهان از آن در دوران پس از جنگ به رشته تحریر درآورده باشند.
✍ لذا خواهشمند است دراینباره ابهامزدایی و شفافسازی فرمایند که آیا حضرت امام معتقد به ادغام بودهاند یا شخص مرحوم هاشمی با تفسیر موّسع از حکم امام اقدام به این کار نمودهاند؟
✍ همچنین، روشن فرمایید که آیا حکم حضرت امام به مرحوم هاشمی در خصوص جانشینی فرمانده کل قوا که در تاریخ ۱۲خرداد ۱۳۶۷ صادر شده است، با رحلت حضرت امام در تاریخ ۱۴خرداد ۱۳۶۸ منتفی شده است یا این مسئولیت در دوران ادغام نیروی انتظامی و بعد از زعامت مقاممعظم رهبری ادامه داشته است؟
@javadrooh
Telegram
attach📎
Forwarded from احساننامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 «در جستجوی صبح» ساختۀ مهرداد شیخان، مستندی درباره ی عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر را در سایت هاشور (hashure.com) میتوانید ببینید @ehsanname
Forwarded from امتداد
#اختصاصی
✅واکنش محسن میردامادی به ادعاهای اخیر: کرباسچی به دلایل دیگری مخالف نجفی بود
📌 در پی ادعاها و اتهامات اخیر غلامحسین کرباسچی علیه برخی اصلاحطلبان و به خصوص اعضای ارشد جبهه مشارکت و حزب اتحاد ملت، محسن میردامادی، آخرین دبیرکل حزب مشارکت در یادداشتی که در اختیار امتداد قرار گرفت، ضمن توضیحاتی ادعاهای کرباسچی را رد کرد. وی نوشت:
📌آقای کرباسچی پس از مسائل اخیر در مورد آقای نجفی، رضایتمندانه و شادمانه از سرنوشتی که برای وی رقم خورده، به طور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت حمله میکند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه او چنین عاقبتی را پیشبینی میکرده است.
📌با توجه به آثاری که این ادعا میتواند داشته باشد، بنده به عنوان فردی که در جریان شور و مشورتهای آن زمان بودم لازم میدانم نکاتی را عرض کنم.
📌همزمان با بررسی نامزدهای شهرداری در شورای شهر تهران، با توجه به اینکه بسیاری از منتخبین نظرات جریانهای خارج از شورا را جویا میشدند، جلساتی با حضور تعدادی از دوستان در مورد شهرداری با هدف ارائه نقطه نظرات به اعضای شورا تشکیل میشد و آقای کرباسچی نیز در اکثر این جلسات حضور داشت.
📌آقای نجفی نیز از جمله افرادی بود که در این جلسات مطرح بود و بجز آقای کرباسچی که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت، همه افراد دیگر نسبت به آقای نجفی نگاه مثبت داشتند.
📌دلیل اقبال به آقای نجفی سوابق روشن و موفق مدیریتی ایشان در مسئولیتهای قبلی و شش سال عضویت در شورای شهر تهران و خوشنام بودن وی از دو جهت اخلاقی و مالی که اهمیتی مضاعف برای مسئولیت شهرداری دارد، بود. نظر قریب به اتفاق دوستان این بود که اینک که مردم به اصلاحطلبان رای دادهاند، باید مسئولیت شهرداری به یکی از مدیران توانمند و ارشد اصلاحطلبان واگذار شود که بتواند عملکردی مطلوب در جهت جلب رضایت مردم ارائه دهد. آقای نجفی با توجه به عملکرد گذشتهاش واجد این قابلیتها شناخته میشد و در مدت کوتاه مسئولیت خود در سمت شهرداری عملکردی قابل قبول به جا گذاشت.
📌 در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود آقای کرباسچی یا فرد دیگری کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش آقای نجفی گفته میشود مطرح نکرد. حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی با ایشان دارد و قاعدتا اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان اطلاع میداد ، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند.
📌همچنین در زمان استعفای آقای نجفی، آقای مرعشی در مقابل این سئوال که شما اگر از این مسائل اطلاع داشتید چرا قبل از انتخاب وی به عنوان شهردار دوستان را در جریان قرار ندادید، اظهار کرد در آن زمان اطلاعی از این مسائل نداشته است.
📌مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین گونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده است، کاری کمتر از خیانت به اصلاحطلبان نکرده است.
📌همانطور که ذکر شد در جلسات مذکور، آقای کرباسچی تنها مخالف َآقای نجفی بود، آن هم نه به دلیل مسائلی که امروز مطرح میکند بلکه به این دلیل که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت. ولی آن جمع با توجه به سوابق مدیریتی، آقای نجفی را برای مدیریت شهرداری، به خصوص با توجه به مشکلات شدید مالی و فساد گسترده در آن، مناسبتر میدیدند. برخی نیز چنین تلقی داشتند که آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود.
📌آنچه در مجموع این ماجرا جای تامل و تاسف دارد این است که اختلافات و کینههای شخصی آقای کرباسچی نسبت به آقای نجفی چقدر اهمیت داشته که دوست و همکار سی و چند ساله و همحزبی بیست و چند ساله خود را که امروز، بخشی به دلیل خطای خود و بخشی با سناریوئی که برای وی طراحی و اجرا شد، زمین خورده است شادمانه لگد می زند؟
📌البته با توجه به تجارب گذشته میتوان حدس زد که این موضع آقای کرباسچی بیشتر موضعی شخصی است تا تشکیلاتی.
📌 کرباسچی در مصاحبه اخیر خود درباره دیدار تعدادی از اصلاحطلبان با خانواده مرحوم آیتالله هاشمی هم ادعایی کرده بود که در گفتگوی محسن هاشمی با امتداد تکذیب شد.
yon.ir/pZkO5
#امتداد
@emtedadnet
✅واکنش محسن میردامادی به ادعاهای اخیر: کرباسچی به دلایل دیگری مخالف نجفی بود
📌 در پی ادعاها و اتهامات اخیر غلامحسین کرباسچی علیه برخی اصلاحطلبان و به خصوص اعضای ارشد جبهه مشارکت و حزب اتحاد ملت، محسن میردامادی، آخرین دبیرکل حزب مشارکت در یادداشتی که در اختیار امتداد قرار گرفت، ضمن توضیحاتی ادعاهای کرباسچی را رد کرد. وی نوشت:
📌آقای کرباسچی پس از مسائل اخیر در مورد آقای نجفی، رضایتمندانه و شادمانه از سرنوشتی که برای وی رقم خورده، به طور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت حمله میکند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه او چنین عاقبتی را پیشبینی میکرده است.
📌با توجه به آثاری که این ادعا میتواند داشته باشد، بنده به عنوان فردی که در جریان شور و مشورتهای آن زمان بودم لازم میدانم نکاتی را عرض کنم.
📌همزمان با بررسی نامزدهای شهرداری در شورای شهر تهران، با توجه به اینکه بسیاری از منتخبین نظرات جریانهای خارج از شورا را جویا میشدند، جلساتی با حضور تعدادی از دوستان در مورد شهرداری با هدف ارائه نقطه نظرات به اعضای شورا تشکیل میشد و آقای کرباسچی نیز در اکثر این جلسات حضور داشت.
📌آقای نجفی نیز از جمله افرادی بود که در این جلسات مطرح بود و بجز آقای کرباسچی که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت، همه افراد دیگر نسبت به آقای نجفی نگاه مثبت داشتند.
📌دلیل اقبال به آقای نجفی سوابق روشن و موفق مدیریتی ایشان در مسئولیتهای قبلی و شش سال عضویت در شورای شهر تهران و خوشنام بودن وی از دو جهت اخلاقی و مالی که اهمیتی مضاعف برای مسئولیت شهرداری دارد، بود. نظر قریب به اتفاق دوستان این بود که اینک که مردم به اصلاحطلبان رای دادهاند، باید مسئولیت شهرداری به یکی از مدیران توانمند و ارشد اصلاحطلبان واگذار شود که بتواند عملکردی مطلوب در جهت جلب رضایت مردم ارائه دهد. آقای نجفی با توجه به عملکرد گذشتهاش واجد این قابلیتها شناخته میشد و در مدت کوتاه مسئولیت خود در سمت شهرداری عملکردی قابل قبول به جا گذاشت.
📌 در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی مطرح بود آقای کرباسچی یا فرد دیگری کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش آقای نجفی گفته میشود مطرح نکرد. حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی با ایشان دارد و قاعدتا اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان اطلاع میداد ، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند.
📌همچنین در زمان استعفای آقای نجفی، آقای مرعشی در مقابل این سئوال که شما اگر از این مسائل اطلاع داشتید چرا قبل از انتخاب وی به عنوان شهردار دوستان را در جریان قرار ندادید، اظهار کرد در آن زمان اطلاعی از این مسائل نداشته است.
📌مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین گونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده است، کاری کمتر از خیانت به اصلاحطلبان نکرده است.
📌همانطور که ذکر شد در جلسات مذکور، آقای کرباسچی تنها مخالف َآقای نجفی بود، آن هم نه به دلیل مسائلی که امروز مطرح میکند بلکه به این دلیل که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت. ولی آن جمع با توجه به سوابق مدیریتی، آقای نجفی را برای مدیریت شهرداری، به خصوص با توجه به مشکلات شدید مالی و فساد گسترده در آن، مناسبتر میدیدند. برخی نیز چنین تلقی داشتند که آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود.
📌آنچه در مجموع این ماجرا جای تامل و تاسف دارد این است که اختلافات و کینههای شخصی آقای کرباسچی نسبت به آقای نجفی چقدر اهمیت داشته که دوست و همکار سی و چند ساله و همحزبی بیست و چند ساله خود را که امروز، بخشی به دلیل خطای خود و بخشی با سناریوئی که برای وی طراحی و اجرا شد، زمین خورده است شادمانه لگد می زند؟
📌البته با توجه به تجارب گذشته میتوان حدس زد که این موضع آقای کرباسچی بیشتر موضعی شخصی است تا تشکیلاتی.
📌 کرباسچی در مصاحبه اخیر خود درباره دیدار تعدادی از اصلاحطلبان با خانواده مرحوم آیتالله هاشمی هم ادعایی کرده بود که در گفتگوی محسن هاشمی با امتداد تکذیب شد.
yon.ir/pZkO5
#امتداد
@emtedadnet
🗒 اعلانات: همایش "سازگاری ایرانی: بازخوانی روایت مهدی بازرگان از هویت ایرانی"؛ فردا (یکشنبه) برگزار میشود.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: شماره جدید ماهنامه "ایران فردا" با مقالهای منتشرنشده از مهندس عزتالله سحابی منتشر شد.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیوزویک" با تیتر طعنهآمیز "زمین گرد است؛ اما جنبشهای مسطح بودن زمین درحال رشد هستند!"؛ پروندهای درباره انتشار ایدههای غلط از سوی انکارکنندگان علم در موضوعاتی چون تغییرات اقلیمی، واکسیناسیون و... منتشر کرده و پرسیده: آیا راهی برای عقب راندن آنها هست؟
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "ویک آمریکا" با تیتر "ترامپ به شهر میآید"، به سفر رییسجمهور آمریکا به لندن و اعتراضات، مسایل سیاسی و شکوه تشریفات مراسممیزبانی از او پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "ویک بریتانیا" با تیتر "شکاف در بریتانیا" به نتایج انتخابات پارلمان اروپا در این کشور و شکست دو حزب اصلی کارگر و محافظهکار در برابر احزاب افراطی چپ و راست (برگزیت و لیبرال دموکرات) پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اسپکتیتور" با این طرح جلد به استعفای ترزا می، پرونده مفصل و روی زمین مانده برگزیت و گمانهزنی درباره نخستوزیر جدید بریتانیا پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیوزویک" با تیتر "سلاحهای شکستن مردم" سیاستهای تحریمی دونالد ترامپ علیه کشورهای مخالف آمریکا را نقد کرده و از آثار ضد حقوقبشری آن نوشته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تایم" با تیتر "ساختن یک برنی بهتر" مسیری را بررسی کرده که میتواند کمپین انتخاباتی برنی سندرز، چهره سوسیالیست حزب دموکرات، را نسبت به چهار سال قبل تقویت کند و شانس او را در رقابت درونحزبی افزایش دهد.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: حمله تند روزنامه مدعی اصول و ارزشهای "جوان" به وزیر نفت که چرا اصولفروشی نمیکند.
@javadrooh
@javadrooh
🖊 به قلم سیاستمدار: "علاج واقعه قبل از وقوع..."| مقالهای از غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، درباره دلایل و سوابق موضعگیریهایش درباره شهردار شدن محمدعلی نجفی|سازندگی، یکشنبه ۱۹خرداد ۱۳۹۸
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: شماره ویژه ارگان کارگزاران درباره پرونده جنجالی عضو موسس این حزب
@javadrooh
@javadrooh
4_6043936669659301184.pdf
352.4 KB
📄 مقاله: "عبور از مرحله بحران به مرحله چالش"| نوشتاری از علی آزادی، روزنامهنگار، درباره شرایط جدید در روابط ایران و آمریکا و اهمیت سفر شینزو آبه به تهران
@javadrooh
@javadrooh
💥 خبر: همزمان با هشدار روزنامههایی چون کیهان درباره میانجیگری ژاپن میان ایران و آمریکا، "آمدنیوز" هم از موضع براندازی به سازماندهی توییتری و اینستاگرامی همفکران خود علیه میانجیگر ژاپنی روی آورد.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: برای نخستینبار، روزنامه "ایران ورزشی" ویژهنامهای برای جامجهانی فوتبال زنان منتشر کرده است.
@javadrooh
@javadrooh