Forwarded from تاریخ ایرانی
🔹اشپیگل در گزارشی از طرح عجیب استالین رونمایی کرده است: لشکر انسانهای میموننما که قرار بود به عنوان کارگر و جنگجو استفاده شوند. اسپرم مردی ۳۰ ساله به شامپانزههای ماده تلقیح شد اما این پروژه شکست خورد. ترجمه این گزارش را در «تاریخ ایرانی» بخوانید:
https://tarikhirani.ir/fa/news/2/bodyView/6616
@tarikhirani
https://tarikhirani.ir/fa/news/2/bodyView/6616
@tarikhirani
🖋 یادداشت "راهبرد": "رانتخواری هم هنر میخواهد..."
👈 محمدجواد روح
✍ لیونل مسی واقعا فراتر از معادلات منطقی فوتبال است. وقتی او را در زمین دارید، رقابت نابرابر خواهد بود. حتی اگر حریف، آمادهترین لیورپول دو دهه اخیر باشد.
✍ لیورپولی که پارسال تا فینال لیگ قهرمانان رفت؛ اما با مصدومیت محمد صلاح روی حرکت ناجوانمردانه سرخیو راموس و به لطف اعجوبهای چون کاریوس درون دروازه جام را به رئال مادرید باخت.
✍ لیورپول امسال اما، در بخش دفاعی و دروازهبان قابل قیاس با پارسال نیست. الیسون بکر که با قرارداد هفتادودو میلیون یورویی به لیورپول آمد تا قفس توری را از امثال کاریوس تحویل بگیرد؛ رقمی که با آن، گرانترین دروازهبان جهان شد و همچنان، یکی از بهترینهاست.
✍ جلوی بکر در خط دفاع، ویرجیل فن دایک خوش قد و قامت و همهچیز تمام اضافه شده که امسال بهترین بازیکن لیگ جزیره شد؛ عنوانی کمسابقه برای یک مدافع.
✍ اما مسی مقابل این دروازهبان و مدافعان، چنین ضربهای میزند.
✍ آیا واقعا این یک جدال برابر است؟ آیا این، یک رانت نیست؟ هرچقدر هم پولش را داده باشند (که البته در قیاس با امثال نیمار، مسی مفت است)؛ باز میگویم این انصاف نیست. بعنوان یک بارسایی قدیمی و متعصب با زبان شاغلام پیروانی میگویم: "بوالله انصاف نیست!".
✍ اما همین رانتخواری هم هنر میخواهد. هنری که تیم ملی آرژانتین ندارد. تیمی که برخلاف بارسا برای به دست آوردن مسی، هزینهای هم نکرده است.
✍ شاید به همین خاطر هم قدرش را نمیدانند. مثل کشورهای نفتی رانتی که ثروت خود را مفت به چنگ آوردهاند و آتش میزنند؛ اما از آن سوی دنیا، شرکتهای چندملیتی نفتی با انبوهی متخصص و تکنسین و مدیر و بازاریاب و کشتی و طرح و نقشه میآیند تا شاید بتوانند برای یک فاز از یک میدان نفتی یا گازی آنها سرمایهگذاری کنند و هزار عملیات انجام دهند تا سودی ببرند.
✍ تفاوت مسی بارسا و آرژانتین در اینجاست. آرژانتینیها تصور میکنند از خاک آنها همینطور مارادونا و مسی و یا حداقل، ورون و بوروچاگا و کانیجیا و توز و ریکلمه و آگوئرو و زانتی سبز میشود؛ اما بارساییها قدر گنج را میدانند.
✍ میفهمند هر یک روزی که او بیشتر در این باشگاه بماند و بازی کند؛ سود و افتخاری بیشتر خواهند برد.
✍ سودی که همین شلیک نشانه آن است؛ به قول پژمان راهبر عزیز، ارزش ضربه کاشته را تا حد پنالتی پایین آورد و البته باید افزود که ارزش بارسا را از سقف فوتبال دنیا بالاتر برد.
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
✍ لیونل مسی واقعا فراتر از معادلات منطقی فوتبال است. وقتی او را در زمین دارید، رقابت نابرابر خواهد بود. حتی اگر حریف، آمادهترین لیورپول دو دهه اخیر باشد.
✍ لیورپولی که پارسال تا فینال لیگ قهرمانان رفت؛ اما با مصدومیت محمد صلاح روی حرکت ناجوانمردانه سرخیو راموس و به لطف اعجوبهای چون کاریوس درون دروازه جام را به رئال مادرید باخت.
✍ لیورپول امسال اما، در بخش دفاعی و دروازهبان قابل قیاس با پارسال نیست. الیسون بکر که با قرارداد هفتادودو میلیون یورویی به لیورپول آمد تا قفس توری را از امثال کاریوس تحویل بگیرد؛ رقمی که با آن، گرانترین دروازهبان جهان شد و همچنان، یکی از بهترینهاست.
✍ جلوی بکر در خط دفاع، ویرجیل فن دایک خوش قد و قامت و همهچیز تمام اضافه شده که امسال بهترین بازیکن لیگ جزیره شد؛ عنوانی کمسابقه برای یک مدافع.
✍ اما مسی مقابل این دروازهبان و مدافعان، چنین ضربهای میزند.
✍ آیا واقعا این یک جدال برابر است؟ آیا این، یک رانت نیست؟ هرچقدر هم پولش را داده باشند (که البته در قیاس با امثال نیمار، مسی مفت است)؛ باز میگویم این انصاف نیست. بعنوان یک بارسایی قدیمی و متعصب با زبان شاغلام پیروانی میگویم: "بوالله انصاف نیست!".
✍ اما همین رانتخواری هم هنر میخواهد. هنری که تیم ملی آرژانتین ندارد. تیمی که برخلاف بارسا برای به دست آوردن مسی، هزینهای هم نکرده است.
✍ شاید به همین خاطر هم قدرش را نمیدانند. مثل کشورهای نفتی رانتی که ثروت خود را مفت به چنگ آوردهاند و آتش میزنند؛ اما از آن سوی دنیا، شرکتهای چندملیتی نفتی با انبوهی متخصص و تکنسین و مدیر و بازاریاب و کشتی و طرح و نقشه میآیند تا شاید بتوانند برای یک فاز از یک میدان نفتی یا گازی آنها سرمایهگذاری کنند و هزار عملیات انجام دهند تا سودی ببرند.
✍ تفاوت مسی بارسا و آرژانتین در اینجاست. آرژانتینیها تصور میکنند از خاک آنها همینطور مارادونا و مسی و یا حداقل، ورون و بوروچاگا و کانیجیا و توز و ریکلمه و آگوئرو و زانتی سبز میشود؛ اما بارساییها قدر گنج را میدانند.
✍ میفهمند هر یک روزی که او بیشتر در این باشگاه بماند و بازی کند؛ سود و افتخاری بیشتر خواهند برد.
✍ سودی که همین شلیک نشانه آن است؛ به قول پژمان راهبر عزیز، ارزش ضربه کاشته را تا حد پنالتی پایین آورد و البته باید افزود که ارزش بارسا را از سقف فوتبال دنیا بالاتر برد.
@javadrooh
Telegram
attach📎
👁🗨 نگاه تحليلگران: گذار از "اعتدالِ سَردَرگُم" به "محافظهکاریِ دموکرات-اسلام"
👈 افتخار برزگریان، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ این نوشته در پی تحلیل ائتلاف با میانهروهای اصولگرا و ترسیم شرایطی است که مطلوبیت این ائتلاف را برای آیندهی ایران مطلوب مینماید. تاکتیکی که به ظاهر مطلوبیت و کارآمدیِ خود را از دست داده و در شرایطی بحرانی و شکننده قرار گرفته است.
✍ احمدینژاد و حامیانِ او، نظامِ سیاسی را به مرز بحران کشانده، سیستم سیاسی را به مرز بقای خویش رسانده و نظام سیاسی را در وضعیتی قرار داده بودند که در آن وضعیت جوامع یا متلاشی میشوند و یا با پذیرشِ تغییر در اصول سازماندهیشان، مرحله به مرحله در تکامل نظم سیاسی-اجتماعیشان به پیش میروند.
✍ انتخاب روحانی بیشک پیامی واضح برای هیات حاکمه داشت: "مطالبه جامعه برای گسستِ تکاملی و درونزایِ نظم سیاسی-اجتماعیِ ناکارآمدِ گذشته".
✍ نظمِ حامیپرور و تبعیضآمیزی که اقلیتی قدرتمند، خصوصا طی دوران ۸ساله احمدینژاد، درصدد تحمیل و نهادینهکردن آن به کلِ ملت بودند. انتخابات ۱۳۹۲ رأی به تثبیتِ "خرد سیاسی جدید" در نهادهای حاکمیت بود.
✍ ابعاد و ریشههایِ این خرد سیاسی جدید چیست و کجاست؟ ریشههای "خرد سیاسی جدید" مذکور در سطح نخبگانِ سیاسی را باید در دو طیف جستجو کرد:
۱- تحول طیفی از سنتگرایان به محافظهکاران سیاسی.
۲- گفتمان اصلاحطلبی بعنوان ارائه دهنده مفاهیم مدرن مشروعیت، کارآمدی و عقلانیت.
✍ باید توجه داشت عقلانیت امری ذاتی نیست؛ به همین دلیل شِکل و حاملانِ ثابت و دائمی نیز ندارد. این قضیه درباره اصلاحطلبان که امروز حاملانِ مفاهیمِ مدرن بوده و "اصولگرایانِ میانهرو" که حاملانِ منطقِ "محافظهکاریِ دموکراتیک-اسلامی" هستند نیز صدق میکند.
✍ به همین جهت، گسست عقلانیِ فوق در سطح نخبگان محصول واقعبینیِ ذاتیِ برخی از قدیمیترین مراکزِ انباشتِ قدرت سیاسی-اقتصادی (برخی از اصولگرایان) نبوده و نیست.
✍ بلکه از یک سو، حاصلِ مقاومتِ مدنی و مسالمتآمیزِ جامعه دموکراسیخواه ایران در برابر انحصارطلبی و اقتدارگراییِ سنتی، و از سوی دیگر محصولِ دیالکتیکِ بین سنتگراییِ ضدمدرنیته و پوپولیسمِ ضدِ هرگونه سنتی بود(احمدینژاد و یارانش)؛ خواه سنتِ مدرن، خواه سنتِهایِ سنتگرایان.
✍ دولت اعتدال به نوعی محصول تعامل محذوفین سیاسی-اقتصادیِ اصولگرا، ولی همچنان ذینفوذ در ساختار قدرتِ سیاسی-اقتصادی ایران، و جناح سیاسیِ اصلاح طلبان بود، به تعبیری "ائتلاف محذوفین" بود!
✍ "بخشی از سنتگرایان" که سالها به زیست مجانی در قدرت خو کرده بودند با ظهور پدیدهای که خود مسبب آن بودند، به شکلی حساب شده و برنامهریزی شده از قدرت کنار گذاشته شدند.
✍ نهتنها منافع و موقعیتِ ویژۀ منزلتی این طیف از محذوفینِ اصولگرا به شدت آسیب دید؛ بلکه، فرصتهایِ انحصاریِ اقتصادی و سیاسی را نیز کمکم از دست میدادند.
✍ دولت احمدینژاد وحامیان او با شدّتی غیرقابل باور هم به موقعیت منزلتی این طیف از سنتگرایان تاختند و هم منافع اقتصادی و سیاسی آنها را مورد حمله قرار داده و محدود کردند.
✍ از همه مهمتر اینکه این طیف از اصولگرایان در حوزۀ تصمیمگیری به حاشیه رانده شدند و هیاتحاکمه به دلیلِ فقدانِ کارآمدی آنها در چهارچوبِ سیاستهای مطبوعش، آنها را طرد کرده و نقشی برای آنها قائل نبود.
✍ رویای انحصارِ قدرت به حذف این طیف انجامیده بود. شرایط این طیف از سنتگرایان را به نقطهای رسانده که خواسته و اندیشیده شده به سمتِ ایدئولوژیِ محافظهکاری سوق پیدا کردند.
✍ در ایران طی سالهای گذشته، سنتگرایی از دو سو با چالش روبرو شد؛ هم از سوی خرد مدرن، که مشتمل بر بورژوازی صنعتی، سرمایهداری مالی، عقلگرایی، کَمّیشدن زندگی، سکیولاریسم و غیره بوده و هم از سوی جریان "خردستیزِ پوپولیسم".
✍ خرد سیاسی جدیدی که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم، اگر یک پا، در تلاش اصلاحطلبی برای گسترش نگرش مدرن به سیاست دارد، یک پای نیز در این نوع از تحول سیاسی- اجتماعی دارد.
✍ گذار از سنتگرایی به محافظهکاری تمام سنتگرایان را در برنمیگیرد، ازاینرو تحلیل و تفکیکِ محافظهکاران با معیار "سنتی و رادیکال" دیگر اعتبار خود را از دست داده است.
✍ محافظهکاران جدید گروهی هستند که میتوان به ائتلاف با آنها اندیشید. میتوان امید داشت با توجه به ساختار قدرت در ایران این طیف از محافظهکاران بتوانند مسیر تثبیت "خرد سیاسی جدید" و چالشِ مخالفان با آن را مدیریت کنند.
✍ محافظهکارانی که از آنها یاد کردیم، ارجحیت قطعی بر به ظاهر اصلاحطلبانی دارند که براحتی توسط مخالفانِ این "خرد سیاسی جدید" به بهای ناچیزی مدیریت میشوند.
🔅 ادامه مطلب👇👇
https://telegra.ph/گذار-از-اعتدال-سردرگم-به--محافظهکاری-دموکرات-اسلامی-06-07
@javadrooh
👈 افتخار برزگریان، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ این نوشته در پی تحلیل ائتلاف با میانهروهای اصولگرا و ترسیم شرایطی است که مطلوبیت این ائتلاف را برای آیندهی ایران مطلوب مینماید. تاکتیکی که به ظاهر مطلوبیت و کارآمدیِ خود را از دست داده و در شرایطی بحرانی و شکننده قرار گرفته است.
✍ احمدینژاد و حامیانِ او، نظامِ سیاسی را به مرز بحران کشانده، سیستم سیاسی را به مرز بقای خویش رسانده و نظام سیاسی را در وضعیتی قرار داده بودند که در آن وضعیت جوامع یا متلاشی میشوند و یا با پذیرشِ تغییر در اصول سازماندهیشان، مرحله به مرحله در تکامل نظم سیاسی-اجتماعیشان به پیش میروند.
✍ انتخاب روحانی بیشک پیامی واضح برای هیات حاکمه داشت: "مطالبه جامعه برای گسستِ تکاملی و درونزایِ نظم سیاسی-اجتماعیِ ناکارآمدِ گذشته".
✍ نظمِ حامیپرور و تبعیضآمیزی که اقلیتی قدرتمند، خصوصا طی دوران ۸ساله احمدینژاد، درصدد تحمیل و نهادینهکردن آن به کلِ ملت بودند. انتخابات ۱۳۹۲ رأی به تثبیتِ "خرد سیاسی جدید" در نهادهای حاکمیت بود.
✍ ابعاد و ریشههایِ این خرد سیاسی جدید چیست و کجاست؟ ریشههای "خرد سیاسی جدید" مذکور در سطح نخبگانِ سیاسی را باید در دو طیف جستجو کرد:
۱- تحول طیفی از سنتگرایان به محافظهکاران سیاسی.
۲- گفتمان اصلاحطلبی بعنوان ارائه دهنده مفاهیم مدرن مشروعیت، کارآمدی و عقلانیت.
✍ باید توجه داشت عقلانیت امری ذاتی نیست؛ به همین دلیل شِکل و حاملانِ ثابت و دائمی نیز ندارد. این قضیه درباره اصلاحطلبان که امروز حاملانِ مفاهیمِ مدرن بوده و "اصولگرایانِ میانهرو" که حاملانِ منطقِ "محافظهکاریِ دموکراتیک-اسلامی" هستند نیز صدق میکند.
✍ به همین جهت، گسست عقلانیِ فوق در سطح نخبگان محصول واقعبینیِ ذاتیِ برخی از قدیمیترین مراکزِ انباشتِ قدرت سیاسی-اقتصادی (برخی از اصولگرایان) نبوده و نیست.
✍ بلکه از یک سو، حاصلِ مقاومتِ مدنی و مسالمتآمیزِ جامعه دموکراسیخواه ایران در برابر انحصارطلبی و اقتدارگراییِ سنتی، و از سوی دیگر محصولِ دیالکتیکِ بین سنتگراییِ ضدمدرنیته و پوپولیسمِ ضدِ هرگونه سنتی بود(احمدینژاد و یارانش)؛ خواه سنتِ مدرن، خواه سنتِهایِ سنتگرایان.
✍ دولت اعتدال به نوعی محصول تعامل محذوفین سیاسی-اقتصادیِ اصولگرا، ولی همچنان ذینفوذ در ساختار قدرتِ سیاسی-اقتصادی ایران، و جناح سیاسیِ اصلاح طلبان بود، به تعبیری "ائتلاف محذوفین" بود!
✍ "بخشی از سنتگرایان" که سالها به زیست مجانی در قدرت خو کرده بودند با ظهور پدیدهای که خود مسبب آن بودند، به شکلی حساب شده و برنامهریزی شده از قدرت کنار گذاشته شدند.
✍ نهتنها منافع و موقعیتِ ویژۀ منزلتی این طیف از محذوفینِ اصولگرا به شدت آسیب دید؛ بلکه، فرصتهایِ انحصاریِ اقتصادی و سیاسی را نیز کمکم از دست میدادند.
✍ دولت احمدینژاد وحامیان او با شدّتی غیرقابل باور هم به موقعیت منزلتی این طیف از سنتگرایان تاختند و هم منافع اقتصادی و سیاسی آنها را مورد حمله قرار داده و محدود کردند.
✍ از همه مهمتر اینکه این طیف از اصولگرایان در حوزۀ تصمیمگیری به حاشیه رانده شدند و هیاتحاکمه به دلیلِ فقدانِ کارآمدی آنها در چهارچوبِ سیاستهای مطبوعش، آنها را طرد کرده و نقشی برای آنها قائل نبود.
✍ رویای انحصارِ قدرت به حذف این طیف انجامیده بود. شرایط این طیف از سنتگرایان را به نقطهای رسانده که خواسته و اندیشیده شده به سمتِ ایدئولوژیِ محافظهکاری سوق پیدا کردند.
✍ در ایران طی سالهای گذشته، سنتگرایی از دو سو با چالش روبرو شد؛ هم از سوی خرد مدرن، که مشتمل بر بورژوازی صنعتی، سرمایهداری مالی، عقلگرایی، کَمّیشدن زندگی، سکیولاریسم و غیره بوده و هم از سوی جریان "خردستیزِ پوپولیسم".
✍ خرد سیاسی جدیدی که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم، اگر یک پا، در تلاش اصلاحطلبی برای گسترش نگرش مدرن به سیاست دارد، یک پای نیز در این نوع از تحول سیاسی- اجتماعی دارد.
✍ گذار از سنتگرایی به محافظهکاری تمام سنتگرایان را در برنمیگیرد، ازاینرو تحلیل و تفکیکِ محافظهکاران با معیار "سنتی و رادیکال" دیگر اعتبار خود را از دست داده است.
✍ محافظهکاران جدید گروهی هستند که میتوان به ائتلاف با آنها اندیشید. میتوان امید داشت با توجه به ساختار قدرت در ایران این طیف از محافظهکاران بتوانند مسیر تثبیت "خرد سیاسی جدید" و چالشِ مخالفان با آن را مدیریت کنند.
✍ محافظهکارانی که از آنها یاد کردیم، ارجحیت قطعی بر به ظاهر اصلاحطلبانی دارند که براحتی توسط مخالفانِ این "خرد سیاسی جدید" به بهای ناچیزی مدیریت میشوند.
🔅 ادامه مطلب👇👇
https://telegra.ph/گذار-از-اعتدال-سردرگم-به--محافظهکاری-دموکرات-اسلامی-06-07
@javadrooh
Telegraph
🌻 گذار از اعتدالِ سردرگم به " محافظهکاریِ دموکرات-اسلامی"
● احمدینژاد و حامیانِ او، نظامِ سیاسی را به مرز بحران کشانده، سیستم سیاسی را به مرز بقای خویش رسانده، و نظام سیاسی را در وضعیتی قرار داده بودند که در آن وضعیت جوامع یا متلاشی میشوند و یا با پذیرشِ تغییر در اصول سازماندهیشان، مرحله به مرحله در تکامل نظم…
👤 چهره روز: "افشاگری علی دایی درباره تغییر هویت سردار غفور"
👈 علی دایی امروز در کنفرانسی خبری درباره برکناری خود از سوی مصطفی مدبر، مدیرعامل باشگاه سایپا گفت:
🔹 آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقیای به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند و او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، بعنوان سردار غفور میشناسم.
🔹 برای من جالب بود که در یک برنامه نود خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد تن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چطور او مصطفی مدبر شده است؟
🔹 کاش یک نفر از ثبت احوال اینجا بود و سوال کنم که یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟
🔹 من دیدم که اسم یا فامیل را عوض کردند ولی فکر نکنم، البته شاید اشتباه کنم ولی مگر میشود که با شناسنامه عوض کردن گذشته طلاییات را عوض کنی؟
🔹 متأسفانه موقعی این نامه را به ما دادند که ما به کسی دسترسی نداشتیم. از شنبه پیگیری میکنم و ببینم کسی که به نام مدبر امضا کرده، ولی سردار غفور دولق است؛ میتواند من را اخراج کند. مثل این است که یکی نمرده باشد و برایش گواهی فوت بگیرند!
🔹نمی دانم چرا نمیخواهیم با مردم و سهامداران کارخانهها رو راست باشیم تا آنها هم وضعیتشان را بدانند. چرا سایپا به بدهیهای هزار میلیاردی اش اشاره نمیکند تا مردم و سهامدارانش بدانند.
🔹 چرا اینها زیرنویس شبکه خبر نمیشود ولی خبر اخراج من که می دانم این آقا (مدبر) در صدا و سیما با چه کسی صحبت کرده است، عین پلنگ صورتی ۲۴ ساعت میآید و میرود و زیرنویس میشود!
🔹فکر میکنید نمیفهمم؟ به این خاطر گفتم بعضیها دوست دارند آرامش را از من بگیرند با توجه به جاهایی که به آن وصل هستند. جاهایی که پایدار نیستند.
@javadrooh
👈 علی دایی امروز در کنفرانسی خبری درباره برکناری خود از سوی مصطفی مدبر، مدیرعامل باشگاه سایپا گفت:
🔹 آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقیای به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری میکند و او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، بعنوان سردار غفور میشناسم.
🔹 برای من جالب بود که در یک برنامه نود خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد تن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چطور او مصطفی مدبر شده است؟
🔹 کاش یک نفر از ثبت احوال اینجا بود و سوال کنم که یک نفر میتواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟
🔹 من دیدم که اسم یا فامیل را عوض کردند ولی فکر نکنم، البته شاید اشتباه کنم ولی مگر میشود که با شناسنامه عوض کردن گذشته طلاییات را عوض کنی؟
🔹 متأسفانه موقعی این نامه را به ما دادند که ما به کسی دسترسی نداشتیم. از شنبه پیگیری میکنم و ببینم کسی که به نام مدبر امضا کرده، ولی سردار غفور دولق است؛ میتواند من را اخراج کند. مثل این است که یکی نمرده باشد و برایش گواهی فوت بگیرند!
🔹نمی دانم چرا نمیخواهیم با مردم و سهامداران کارخانهها رو راست باشیم تا آنها هم وضعیتشان را بدانند. چرا سایپا به بدهیهای هزار میلیاردی اش اشاره نمیکند تا مردم و سهامدارانش بدانند.
🔹 چرا اینها زیرنویس شبکه خبر نمیشود ولی خبر اخراج من که می دانم این آقا (مدبر) در صدا و سیما با چه کسی صحبت کرده است، عین پلنگ صورتی ۲۴ ساعت میآید و میرود و زیرنویس میشود!
🔹فکر میکنید نمیفهمم؟ به این خاطر گفتم بعضیها دوست دارند آرامش را از من بگیرند با توجه به جاهایی که به آن وصل هستند. جاهایی که پایدار نیستند.
@javadrooh
Telegram
attach📎
🗒 اعلانات: انجمن وفاق و توسعه دانشجویان دانشگاه شیراز برگزار میکند: "موریانهای به اسم فساد"|همراه با پرسش و پاسخ دانشجویی| با حضور دکتر حسین راغفر و دکتر رحمتالله حافظی|شنبه ۱۴اردیبهشت ماه - ساعت: ۱۷:۳۰|میدان نمازی-آمفی تئاتر کتابخانه خوارزمی
@javadrooh
@javadrooh
📸 نمای روز: پلاک خیابان زندهیاد جمشید مشایخی با حضور خانواده این هنرمند و جمعی از اهالی سینما و مسئولان رسما نامگذاری شد. همچنین، سردیس زندهیاد جمشید مشایخی در نزدیکی خانهاش رونمایی شد؛ سردیسی که رضا حسنزاده، مجسمه ساز و عضو انجمن مجسمهسازان، آن را ساخته است.
@javadrooh
@javadrooh
🗒 اعلانات: همایش "جمهوری اسلامی؛ اگر مطهری بود..."| با سخنرانی: علی مطهری و رسول جعفریان|میزگرد باحضور: مقصود فراستخواه، حمید پارسانیا و محسن آرمین|شنبه ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۶|پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: شماره بیست و یکم دوره جدید هفتهنامه "صدا" فردا (شنبه) منتشر میشود. با پروندهای ویژه درباره قتل یکی از وکلای پرونده بانک سرمایه با عنوان "مافیای ایرانی". در سرمقاله این شماره با عنوان "ونزوئلا نشویم"، به تحلیل سناریوی دونالد ترامپ در قبال ایران و روند تحولات آتی ایران پرداختهام.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیشن" به وضعیت زندانهای خصوصی در آمریکا و سودآوری آنها پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "بلومبرگ بیزینس ویک" ماجرای برگزیت و عملکرد ترزا می در قالب داستانی از درون بازخوانی کرده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اسپکتیتور" با تیتر "آخرین سفارشها" و این طرح جلد، میپرسد: آیا نایجل فاراژ، رهبر سابق حزب استقلال بریتانیا و از جدیترین حامیان برگزیت، محافظهکاران را غرق خواهد کرد؟
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "نیوزویک" جلد و تیتر یک شماره جدید خود را به مقالهای از نیوت گینگریچ، چهره شاخص و تندرو حزب جمهوریخواه آمریکا، درباره چین اختصاص داده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اکونومیست" با تیتر "بهترین شرط آفریقای جنوبی" به وضعیت سیریل رامافوسا، رییسجمهور جدید این کشور، پرداخته و اینکه آیا او میتواند بقایای آپارتاید را از این کشور رنگینکمانی پاک کند؟
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "ویک" با تیتر "در معرض" ترامپ را همچون پادشاه لخت آن داستان معروف تصویر میکند و میپرسد: گزارش مولر، واقعا چه چیزی را فاش کرد؟
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "ویک بریتانیا" روی جلدی مشابه "اسپکتیتور" دارد و با تیتر "اون برگشته!" میپرسد: آیا نایجل فاراژ محافظهکاران را غرق خواهد کرد؟
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تایم" با تیتر "انحلال اروپا" میپرسد: چگونه رهبران جدید اتحادیه اروپا در جهت تکه پاره کردن قاره، متحد شدهاند؟
@javadrooh
@javadrooh
📱 روایتهای مجازی: ویدئوی نامزد دمکرات انتخابات آمریکا علیه سیاست جنگی آمریکا
👈 تولسی گابارد، عضو مجلس نمایندگان آمریکا و نامزد دمکرات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا، در پیامی ویدئویی در توئیتر گفت:
🔹نومحافظهکاران، نولیبرالها و رسانههای جریان اصلی آمریکا همه یک آواز میخوانند و آن "جنگ، جنگ، جنگ".
🔹 رسانهها فقط زمانی پوشش مثبت از ترامپ میدهند که او تهدید به جنگ یا اقدام نظامی کند.
🔹 نمونه این رفتارها ونزوئلاست که دچار بحران سیاسی شده و شاهد دخالتهای آشکار و مستقیم دولت ترامپ و تهدید به مداخله نظامی هستیم.
🔹امروز نوبت ونزوئلاست. فردا چه؟ ایران؟ کوبا؟ بعد نوبت کدام کشور است؟ (با این وضعیت) عجیب نیست که کره شمالی تسلیحات هستهای خود را تسلیم نمیکند.
🔹در صورتی که در انتخابات پیروز شوم، به این جنگهای تغییر رژیم بیحاصل و رقابتهای تسلیحات هستهای پایان خواهم داد.
🔅 این ویدئوی یک دقیقهای را در لینک زیر ببینید:
https://twitter.com/TulsiGabbard/status/1123920069199839234
@javadrooh
👈 تولسی گابارد، عضو مجلس نمایندگان آمریکا و نامزد دمکرات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا، در پیامی ویدئویی در توئیتر گفت:
🔹نومحافظهکاران، نولیبرالها و رسانههای جریان اصلی آمریکا همه یک آواز میخوانند و آن "جنگ، جنگ، جنگ".
🔹 رسانهها فقط زمانی پوشش مثبت از ترامپ میدهند که او تهدید به جنگ یا اقدام نظامی کند.
🔹 نمونه این رفتارها ونزوئلاست که دچار بحران سیاسی شده و شاهد دخالتهای آشکار و مستقیم دولت ترامپ و تهدید به مداخله نظامی هستیم.
🔹امروز نوبت ونزوئلاست. فردا چه؟ ایران؟ کوبا؟ بعد نوبت کدام کشور است؟ (با این وضعیت) عجیب نیست که کره شمالی تسلیحات هستهای خود را تسلیم نمیکند.
🔹در صورتی که در انتخابات پیروز شوم، به این جنگهای تغییر رژیم بیحاصل و رقابتهای تسلیحات هستهای پایان خواهم داد.
🔅 این ویدئوی یک دقیقهای را در لینک زیر ببینید:
https://twitter.com/TulsiGabbard/status/1123920069199839234
@javadrooh
Twitter
Tulsi Gabbard
Neocons/Neolibs & MSM all sing from the same songsheet: War war war!!! Trump never gets positive media unless he's threatening war/carrying out military action. Today, Venezuela. Tomorrow, Iran? Cuba? Who’s next? No wonder NK won't give up their nukes. h…
Forwarded from محمد سروش محلاتی
khodaye door. khodaye nazdik.mp3
10.9 MB
🎙موضوع سخنرانی :
🔸خدای دور ، خدای نزدیک
🔹این سخنرانی در ۲۲ فروردین ۹۸ در مراسم دعای کمیل در دفتر مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران ایراد شده و اینک در استانه ماه مبارک رمضان ارائه میگردد .
@mohammadsorooshmahallati
🔸خدای دور ، خدای نزدیک
🔹این سخنرانی در ۲۲ فروردین ۹۸ در مراسم دعای کمیل در دفتر مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران ایراد شده و اینک در استانه ماه مبارک رمضان ارائه میگردد .
@mohammadsorooshmahallati
4_5938486112916866649.pdf
174.4 KB
💥 خبر: بیانیه انجمنهای اسلامی معلمان شهرستانهای استان تهران به مناسبت روز معلم
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "داس و چکش نئولیبرال"
👈 امیررضا عبدلی، تحلیلگر اقتصاد سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ شوروی در سطح جهان مخالفان زیادی داشت. اغلب این مخالفتها سیاسی بود. شوروی را بد میدانستند چون در آن حقوق و آزادیهای سیاسی وجود نداشت. امّا کمتر کسی به سازمان اقتصادی آن ایراد داشت.
✍ در واقع، حتّی بسیاری از اقتصاددانان اروپا و آمریکا، سیستم اقتصادی منظم و برنامهریزی شدۀ شوروی را به بازار آزاد ولنگار غرب ترجیح میدادند.
✍ حزب کمونیست یک اقتصاد نحیف کشاورزی را تحویل گرفته و آن را طیّ چند برنامۀ توسعه به یک ابرقدرت صنعتی و نظامی تراز اوّل تبدیل کرده بود. بیش از پنجاه سال نرخ رشد بالای پنج درصدی را حفظ کرده بود. از تورّمهای عالمگیر دهۀ ۱۹۷۰ مصون مانده بود.
✍ شوروی چرخۀ تجاری نداشت و گرفتار آمدورفت رونق و رکود نمیشد. به جای کالاهای تجمّلی مرفهان بیدرد، مایحتاج ضروری مردمان محروم را تهیه میکرد و در اختیارشان میگذاشت. شکاف طبقاتی نداشت. تقریباً همه به اندازۀ هم داشتند.
✍ و تازه این اوّل راه بود. چون طبق آمارها و مدلسازیهای بعضی اقتصاددانان نوبلیست، پیشبینی میشد بهزودی حتّی از اقتصاد آمریکا هم جلو بیفتد. امّا...
✍ چندسالی قبل از تشکیل شوروی یک اقتصاددان اهل اتریش مقالهای نوشت و در آن دلیل آورد که برنامهریزی دولت سوسیالیست برای اقتصاد، آخر و عاقبت ندارد.
✍ خلاصۀ استدلال او این بود که قیمتها یگانه منبع اطلاعات اقتصادیاند. اگر مالکیت خصوصی و خریدوفروش با قیمت بازار آزاد وجود نداشته باشد، هیچ دولت قدرتمند وخیرخواهی نمیتواند از کمبودها و امکانات اقتصاد اطلاع حاصل کند؛ هیچ شورایی از اساتید علم اقتصاد نمیتوانند بهدرستی تعیین کنند که مقرونبهصرفهترین تصمیمات اقتصادی کدامند.
✍ در چنین نظامی، تصمیمات ضرورتا غلط خواهند بود. تصمیمات اشتباه، امکانات را به هدر خواهند داد. مردم از زندگی و رفاهی که میتوانند داشته باشند، محروم خواهند شد و اقتصاد دیریازود رو به انحطاط خواهد رفت.
✍ البته کسی این پیشبینی را جدّی نگرفت. یونانیان باستان الههای داشتند به نام کاساندرا. کاساندرا محکوم شده بود به اینکه همیشه درست پیشگویی کند امّا هیچکس او را باور نکند. و گویا "لودویگ فون میزس" نیز کاساندرای قرن بیستم بود.
✍ میشد درسی بعنوان "اقتصاد شوروی" در دانشکدههای اقتصاد ارائه شود (ولو نیم واحد اختیاری) تا از کنار این واقعه عظیم تاریخی اینگونه بیاعتنا و ناآموخته عبور نکنیم.
✍ واقعا چرا در مورد اقتصاد شوروی همه چیز خوب به نظر میرسید؟ و چرا یکباره از نفس افتاد و ناباورانه فروپاشید؟ از بد حادثه؟ از توطئه امپریالیسم؟ از نالایقی مدیران؟ یا از نبود بازار و قیمتهای آزاد؟
✍ شاید به خاطر اهمیت ندادن به همین پرسشها باشد که امروز در ایران با پدیده احتمالا نادری سروکار داریم: دولتی که از نظر کثیری از ژورنالیستها و روشنفکرانمان نئولیبرال است، درحالیکه در بعضی موارد به شکل ترسناکی تقریبا درست مثل شوروی رفتار میکند.
✍ به چیزهایی مثل دلار، بنزین، برق، آب و امثال اینها فکر کنید. قیمتشان چقدر است؟ دولت تعیین میکند. طبق کدام محاسبات؟ نمیدانیم.
✍ اگر امروز کسی از بیست اقتصاددان دانشگاهی یا شاغل در دولت در مورد قیمت واقعی دلار یا بنزین سوال کند و جواب بگیرد، احتمالا نهتنها بیست پاسخ مختلف خواهد داشت؛ بلکه حتی ممکن است از تفاوت این تخمینها شگفتزده شود (به خصوص اگر طیف متنوعی از اقتصاددانان را انتخاب کرده باشد، از مستعفیان دولت اخیر گرفته تا عدالتطلبان علامه).
✍ هر اقتصاددانی روش و مدل و پارامترها و تخمینهای خود را دارد و هرکسی معتقد است کارش نهتنها علمی بلکه علمیتر از دیگران است.
✍ و مشکل اینجاست که احتمالا نه پاسخدهندگان و نه پرسشگر به این واقعیت باور ندارند: قیمت را بازار تعیین میکند، نه محاسبات اقتصاددان، و نه صلاحدید سیاستمدار. اگر اقتصاددان میتوانست به جای بازار بنشیند، امروز رفیق گورباچف خانهنشین نبود؛ رهبر ثروتمندترین کشور جهان بود.
✍ ۴۵سال از مرگ کاساندرا میگذرد. اما او همچنان به همان نفرین دچار است. حتی وقتی شوروی فروافتاد هم کسی باور نکرد دلیل این سقوط همان بود که او میگفت.
✍ هنوز هم کمتر کسی باور دارد که معلوم نبودن قیمتهای واقعی میتواند تا چه اندازه خطرناک باشد. در نتیجه هنوز هم بسیارانی ترجیح میدهند دل خود را خوش کنند که هرچه ندارند، لااقل ارزانترین بنزین جهان را دارند؛ بیخیال کفر قیمت و کفران نعمت.
✍ حال و روز این نولیبرالهای همپیمان رفیق مادورو، بیاختیار آدمی را به یاد سعدی میاندازد:
🔅موسی علیهالسلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسِن کما اَحسنَ اللهُ الیک، نشنید و عاقبتش شنیدی.
@javadrooh
👈 امیررضا عبدلی، تحلیلگر اقتصاد سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ شوروی در سطح جهان مخالفان زیادی داشت. اغلب این مخالفتها سیاسی بود. شوروی را بد میدانستند چون در آن حقوق و آزادیهای سیاسی وجود نداشت. امّا کمتر کسی به سازمان اقتصادی آن ایراد داشت.
✍ در واقع، حتّی بسیاری از اقتصاددانان اروپا و آمریکا، سیستم اقتصادی منظم و برنامهریزی شدۀ شوروی را به بازار آزاد ولنگار غرب ترجیح میدادند.
✍ حزب کمونیست یک اقتصاد نحیف کشاورزی را تحویل گرفته و آن را طیّ چند برنامۀ توسعه به یک ابرقدرت صنعتی و نظامی تراز اوّل تبدیل کرده بود. بیش از پنجاه سال نرخ رشد بالای پنج درصدی را حفظ کرده بود. از تورّمهای عالمگیر دهۀ ۱۹۷۰ مصون مانده بود.
✍ شوروی چرخۀ تجاری نداشت و گرفتار آمدورفت رونق و رکود نمیشد. به جای کالاهای تجمّلی مرفهان بیدرد، مایحتاج ضروری مردمان محروم را تهیه میکرد و در اختیارشان میگذاشت. شکاف طبقاتی نداشت. تقریباً همه به اندازۀ هم داشتند.
✍ و تازه این اوّل راه بود. چون طبق آمارها و مدلسازیهای بعضی اقتصاددانان نوبلیست، پیشبینی میشد بهزودی حتّی از اقتصاد آمریکا هم جلو بیفتد. امّا...
✍ چندسالی قبل از تشکیل شوروی یک اقتصاددان اهل اتریش مقالهای نوشت و در آن دلیل آورد که برنامهریزی دولت سوسیالیست برای اقتصاد، آخر و عاقبت ندارد.
✍ خلاصۀ استدلال او این بود که قیمتها یگانه منبع اطلاعات اقتصادیاند. اگر مالکیت خصوصی و خریدوفروش با قیمت بازار آزاد وجود نداشته باشد، هیچ دولت قدرتمند وخیرخواهی نمیتواند از کمبودها و امکانات اقتصاد اطلاع حاصل کند؛ هیچ شورایی از اساتید علم اقتصاد نمیتوانند بهدرستی تعیین کنند که مقرونبهصرفهترین تصمیمات اقتصادی کدامند.
✍ در چنین نظامی، تصمیمات ضرورتا غلط خواهند بود. تصمیمات اشتباه، امکانات را به هدر خواهند داد. مردم از زندگی و رفاهی که میتوانند داشته باشند، محروم خواهند شد و اقتصاد دیریازود رو به انحطاط خواهد رفت.
✍ البته کسی این پیشبینی را جدّی نگرفت. یونانیان باستان الههای داشتند به نام کاساندرا. کاساندرا محکوم شده بود به اینکه همیشه درست پیشگویی کند امّا هیچکس او را باور نکند. و گویا "لودویگ فون میزس" نیز کاساندرای قرن بیستم بود.
✍ میشد درسی بعنوان "اقتصاد شوروی" در دانشکدههای اقتصاد ارائه شود (ولو نیم واحد اختیاری) تا از کنار این واقعه عظیم تاریخی اینگونه بیاعتنا و ناآموخته عبور نکنیم.
✍ واقعا چرا در مورد اقتصاد شوروی همه چیز خوب به نظر میرسید؟ و چرا یکباره از نفس افتاد و ناباورانه فروپاشید؟ از بد حادثه؟ از توطئه امپریالیسم؟ از نالایقی مدیران؟ یا از نبود بازار و قیمتهای آزاد؟
✍ شاید به خاطر اهمیت ندادن به همین پرسشها باشد که امروز در ایران با پدیده احتمالا نادری سروکار داریم: دولتی که از نظر کثیری از ژورنالیستها و روشنفکرانمان نئولیبرال است، درحالیکه در بعضی موارد به شکل ترسناکی تقریبا درست مثل شوروی رفتار میکند.
✍ به چیزهایی مثل دلار، بنزین، برق، آب و امثال اینها فکر کنید. قیمتشان چقدر است؟ دولت تعیین میکند. طبق کدام محاسبات؟ نمیدانیم.
✍ اگر امروز کسی از بیست اقتصاددان دانشگاهی یا شاغل در دولت در مورد قیمت واقعی دلار یا بنزین سوال کند و جواب بگیرد، احتمالا نهتنها بیست پاسخ مختلف خواهد داشت؛ بلکه حتی ممکن است از تفاوت این تخمینها شگفتزده شود (به خصوص اگر طیف متنوعی از اقتصاددانان را انتخاب کرده باشد، از مستعفیان دولت اخیر گرفته تا عدالتطلبان علامه).
✍ هر اقتصاددانی روش و مدل و پارامترها و تخمینهای خود را دارد و هرکسی معتقد است کارش نهتنها علمی بلکه علمیتر از دیگران است.
✍ و مشکل اینجاست که احتمالا نه پاسخدهندگان و نه پرسشگر به این واقعیت باور ندارند: قیمت را بازار تعیین میکند، نه محاسبات اقتصاددان، و نه صلاحدید سیاستمدار. اگر اقتصاددان میتوانست به جای بازار بنشیند، امروز رفیق گورباچف خانهنشین نبود؛ رهبر ثروتمندترین کشور جهان بود.
✍ ۴۵سال از مرگ کاساندرا میگذرد. اما او همچنان به همان نفرین دچار است. حتی وقتی شوروی فروافتاد هم کسی باور نکرد دلیل این سقوط همان بود که او میگفت.
✍ هنوز هم کمتر کسی باور دارد که معلوم نبودن قیمتهای واقعی میتواند تا چه اندازه خطرناک باشد. در نتیجه هنوز هم بسیارانی ترجیح میدهند دل خود را خوش کنند که هرچه ندارند، لااقل ارزانترین بنزین جهان را دارند؛ بیخیال کفر قیمت و کفران نعمت.
✍ حال و روز این نولیبرالهای همپیمان رفیق مادورو، بیاختیار آدمی را به یاد سعدی میاندازد:
🔅موسی علیهالسلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسِن کما اَحسنَ اللهُ الیک، نشنید و عاقبتش شنیدی.
@javadrooh