Forwarded from پایگاه خبری انتخاب
ادعای ترامپ:
🔹 در زمان من، ایران ورشکسته شده بود؛ اما بایدن از تحریمها صرفنظر کرد و حالا ایران ۲۰۰ میلیارد دلار پول نقد در اختیار دارد
🔹با توافق ابراهیم، صلح در خاورمیانه برقرار بود؛ ۴ توافق با کشورهای عربی امضا کردیم؛ یکی دیگر هم میتوانستیم داشته باشیم، حتی با ایران
🔹 اسراییل قرار بود در ترور ژنرال سلیمانی مشارکت کند، اما نتانیاهو دو روز پیش از عملیات کنار کشید
جزئیات در👇👇
https://entekhab.ir/fa/news/762493
🆔 @Entekhab_ir
🔹 در زمان من، ایران ورشکسته شده بود؛ اما بایدن از تحریمها صرفنظر کرد و حالا ایران ۲۰۰ میلیارد دلار پول نقد در اختیار دارد
🔹با توافق ابراهیم، صلح در خاورمیانه برقرار بود؛ ۴ توافق با کشورهای عربی امضا کردیم؛ یکی دیگر هم میتوانستیم داشته باشیم، حتی با ایران
🔹 اسراییل قرار بود در ترور ژنرال سلیمانی مشارکت کند، اما نتانیاهو دو روز پیش از عملیات کنار کشید
جزئیات در👇👇
https://entekhab.ir/fa/news/762493
🆔 @Entekhab_ir
👎6👍2😁1
📰 پیشخوان: چهارصدوچهلوُسومین شماره #روزنامه_هم_میهن چهارشنبه هجدهم بهمنماه منتشر میشود.
@javadrooh
@javadrooh
👍4👎2😢1
وزیر همه باشید نه عدهای خاص
👈 الهه ابراهیمی، دبیر گروه خبر روزنامه "هممیهن"، در یادداشتی نوشت:
✍ حدود یک ماه پیش بود که مجلس به وزارت بهداشت اولتیماتوم داد تا مشکل درمان و داروی مردم را حل کند. بر این اساس وزیر بهداشت و درمان مکلف شد تا پیش از اتمام سال، وضعیت دارو را بهگونهای اصلاح کند که آثار آن در جامعه مشهود باشد.
✍ فارغ از وجود یا عدم وجود ظرفیت لازم برای حل مشکلات این حوزه در شرایط کنونی(تحریمی) در زمان تعیینشده، این سوال مطرح میشود که وزیر مربوطه برای حل این مسائل چه کرده و چه خواهد کرد؟
✍ بههرحال رعایت چارچوبهای جمهوری اسلامی در محیط کار امری الزامی است؛ اما هرگز پیشبینی نمیشد که روزی از تریبونهای رسمی از فردی در جایگاه وزارت، درباره کاشت ناخن و مژه سخنی را بشنویم.
✍ این در حالی است که مردم انتظار دارند اگر روزی به داروخانه مراجعه کردند با اطمینان به عملکرد وزیر بهداشت نگرانی از نبود یا کمبود دارو نداشته باشند.
✍ کاش آقای وزیر دغدغهاش برای تمام مردم بود نه عدهای خاص که از تریبون رسانه همسو با دولت، درخواستی درباره مسائل شخصی دیگران داشته باشد.
🔹پینوشت: ممنوعیت کاشت ناخن و مژه برای پرسنل بیمارستان و مراکز درمانی یکی از مطالباتی است که مخاطبان خبرگزاری فارس در پویش های متعددی خواستار آن شدهاند.
B2n.ir/n07334
@javadrooh
👈 الهه ابراهیمی، دبیر گروه خبر روزنامه "هممیهن"، در یادداشتی نوشت:
✍ حدود یک ماه پیش بود که مجلس به وزارت بهداشت اولتیماتوم داد تا مشکل درمان و داروی مردم را حل کند. بر این اساس وزیر بهداشت و درمان مکلف شد تا پیش از اتمام سال، وضعیت دارو را بهگونهای اصلاح کند که آثار آن در جامعه مشهود باشد.
✍ فارغ از وجود یا عدم وجود ظرفیت لازم برای حل مشکلات این حوزه در شرایط کنونی(تحریمی) در زمان تعیینشده، این سوال مطرح میشود که وزیر مربوطه برای حل این مسائل چه کرده و چه خواهد کرد؟
✍ بههرحال رعایت چارچوبهای جمهوری اسلامی در محیط کار امری الزامی است؛ اما هرگز پیشبینی نمیشد که روزی از تریبونهای رسمی از فردی در جایگاه وزارت، درباره کاشت ناخن و مژه سخنی را بشنویم.
✍ این در حالی است که مردم انتظار دارند اگر روزی به داروخانه مراجعه کردند با اطمینان به عملکرد وزیر بهداشت نگرانی از نبود یا کمبود دارو نداشته باشند.
✍ کاش آقای وزیر دغدغهاش برای تمام مردم بود نه عدهای خاص که از تریبون رسانه همسو با دولت، درخواستی درباره مسائل شخصی دیگران داشته باشد.
🔹پینوشت: ممنوعیت کاشت ناخن و مژه برای پرسنل بیمارستان و مراکز درمانی یکی از مطالباتی است که مخاطبان خبرگزاری فارس در پویش های متعددی خواستار آن شدهاند.
B2n.ir/n07334
@javadrooh
هممیهن
وزیر همه باشید نه عدهای خاص
حدود یک ماه پیش بود که مجلس به وزارت بهداشت اولتیماتوم داد تا مشکل درمان و داروی مردم را حل کند. بر این اساس وزیر بهداشت و درمان مکلف شد تا پیش از اتمام سال،
👍7
🖋یادداشت راهبرد: بعثت و انقلاب
👈 محمدجواد روح
✍ چرخش تقویمهای هجری شمسی و قمری، امسال چنان بوده که میان بعثت پیامبر اسلام با سالگرد انقلاب اسلامی تقارن افتاده است. فردا (۱۹بهمنماه) عید مبعث است و یکشنبه، ۲۲بهمن. این تقارن زمانی، بهانهای به دست میدهد برای نوعی تحلیل مبتنی بر تقارن سیاسی. بعثت و انقلاب از نظر مفهومی و لغوی، واژگانی نزدیک به هم هستند.
✍ از این منظر، بعثت بهمثابه برانگیخته شدن پیامبر و فرستاده الهی با هدف تحول و واژگون کردن و بازگرداندن روند و نظم اجتماعی موجود (یا به تعبیری، همان انقلاب) است. بهعبارت دقیقتر، بعثت ناگزیر از انقلاب بوده است؛ بهویژه درباره پیامبر اسلام که از همان ابتدا، در جهت تغییر روند و سنتهای اجتماعی حاکم گام برداشت و در ادامه به تاسیس نظام سیاسی جدید پرداخت.
✍ در واقع، کارکرد و نقش پیامبر اسلام از منظری بروندینی، بیش از آنکه به محتوای پیام و یا کتاب ایشان بازگردد و یا احادیث و روایات منتسب واجد اهمیت و سوژه تحلیل باشد؛ از منظر جامعهشناسی سیاسی و نقشی که در تحول جامعه بدوی، واپسمانده و حاشیهای حجاز به یک جامعه مدنی ایفا کرد، مجال تحلیل مییابد.
✍ سخنی که زمانی سیدمحمد خاتمی برای رنگ و لعاب دینی دادن به شعار جامعه مدنی خود در سال۱۳۷۶ گفت و ریشه آن را در «مدینةالنبی» یافت؛ البته، تناسبی با نظریههای علم سیاست نداشت و بیش از توجیهی برای مخاطبان سنتگرا نبود. اما درعینحال، این نیز امری واقعی است که بعثت و حرکت و انقلاب محمدی، در مقطع زمانی خود، گذاری بود از عصر بدویت (یا به تعبیر همان زمان: «جاهلیت») به سطحی از مدنیت.
✍ این مدنیت، گرچه سطحی از تغییر رسوم و باورهای اعتقادی و اخلاقی فردی را به همراه داشت و پیامبر نیز بهعنوان اسوه و الگوی حسنه به پیروانش معرفی میشود؛ اما سطح مهمتر و تاریخسازتر، وجه اجتماعی این تغییر است که بهواقع، تحول و انقلابی را برای حجاز آن زمان رقم زد.
✍ برمبنای چنین نگاهی است که در تقارن تاریخی بعثت پیامبر و انقلاب ایران، میتوان نوعی نگاه جامعهشناسی تاریخی را به کار گرفت و بیآنکه موافقان و مخالفان را با برچسبهایی تاریخی معرفی کنیم و آنان را به این یا آن شخصیت صدر اسلام تشبیه کنیم (چنانکه در گفتارهای رسمی و حتی از سوی برخی سخنگویان منتقد هریک از زاویهای بسیار دیده میدهد)؛ روندی را که بر جامعه عربی پس از بعثت گذشت، مورد تحلیل قرار داد.
✍ در این نگاه، بسیاری از رخدادهای تاریخی، فراتر از عملکرد و انحراف و لغزش خواص و عوام قابل ارزیابی است و میتوان مجموعه مناسبات اقتصادسیاسی، جامعهشناختی و علومسیاسی را در پسزمینه این تحولات بازشناسی کرد که بر پایه آن، صفبندیها، گسستها و پیوستهای مختلفی شکل گرفته است. تحولاتی که بهویژه از اواخر دوران خلیفه سوم و آغاز خلیفهکشیها تا حادثه کربلا و کامل شدن روند گذار از خلافت به سلطنت را در برمیگیرد.
✍ در این دوران گذار، ثبات و یکدستی جامعه اسلامی و نخبگان آن در دوران پیامبر و دو خلیفه نخست، صورتی نوستالُژیک مییابد و نبردها و فتنههای داخلی، جایگزین «جهاد با مشرکان» با هدف گسترش مرزهای جهان اسلام میشود. وضعیتی هرجومرجوار و آنارشیک که بسترساز و زمینهای برای استقرار سلطنت و به حاشیه راندن الگوی خلافت متکی بر بیعت و شورا بود...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/s20802
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
✍ چرخش تقویمهای هجری شمسی و قمری، امسال چنان بوده که میان بعثت پیامبر اسلام با سالگرد انقلاب اسلامی تقارن افتاده است. فردا (۱۹بهمنماه) عید مبعث است و یکشنبه، ۲۲بهمن. این تقارن زمانی، بهانهای به دست میدهد برای نوعی تحلیل مبتنی بر تقارن سیاسی. بعثت و انقلاب از نظر مفهومی و لغوی، واژگانی نزدیک به هم هستند.
✍ از این منظر، بعثت بهمثابه برانگیخته شدن پیامبر و فرستاده الهی با هدف تحول و واژگون کردن و بازگرداندن روند و نظم اجتماعی موجود (یا به تعبیری، همان انقلاب) است. بهعبارت دقیقتر، بعثت ناگزیر از انقلاب بوده است؛ بهویژه درباره پیامبر اسلام که از همان ابتدا، در جهت تغییر روند و سنتهای اجتماعی حاکم گام برداشت و در ادامه به تاسیس نظام سیاسی جدید پرداخت.
✍ در واقع، کارکرد و نقش پیامبر اسلام از منظری بروندینی، بیش از آنکه به محتوای پیام و یا کتاب ایشان بازگردد و یا احادیث و روایات منتسب واجد اهمیت و سوژه تحلیل باشد؛ از منظر جامعهشناسی سیاسی و نقشی که در تحول جامعه بدوی، واپسمانده و حاشیهای حجاز به یک جامعه مدنی ایفا کرد، مجال تحلیل مییابد.
✍ سخنی که زمانی سیدمحمد خاتمی برای رنگ و لعاب دینی دادن به شعار جامعه مدنی خود در سال۱۳۷۶ گفت و ریشه آن را در «مدینةالنبی» یافت؛ البته، تناسبی با نظریههای علم سیاست نداشت و بیش از توجیهی برای مخاطبان سنتگرا نبود. اما درعینحال، این نیز امری واقعی است که بعثت و حرکت و انقلاب محمدی، در مقطع زمانی خود، گذاری بود از عصر بدویت (یا به تعبیر همان زمان: «جاهلیت») به سطحی از مدنیت.
✍ این مدنیت، گرچه سطحی از تغییر رسوم و باورهای اعتقادی و اخلاقی فردی را به همراه داشت و پیامبر نیز بهعنوان اسوه و الگوی حسنه به پیروانش معرفی میشود؛ اما سطح مهمتر و تاریخسازتر، وجه اجتماعی این تغییر است که بهواقع، تحول و انقلابی را برای حجاز آن زمان رقم زد.
✍ برمبنای چنین نگاهی است که در تقارن تاریخی بعثت پیامبر و انقلاب ایران، میتوان نوعی نگاه جامعهشناسی تاریخی را به کار گرفت و بیآنکه موافقان و مخالفان را با برچسبهایی تاریخی معرفی کنیم و آنان را به این یا آن شخصیت صدر اسلام تشبیه کنیم (چنانکه در گفتارهای رسمی و حتی از سوی برخی سخنگویان منتقد هریک از زاویهای بسیار دیده میدهد)؛ روندی را که بر جامعه عربی پس از بعثت گذشت، مورد تحلیل قرار داد.
✍ در این نگاه، بسیاری از رخدادهای تاریخی، فراتر از عملکرد و انحراف و لغزش خواص و عوام قابل ارزیابی است و میتوان مجموعه مناسبات اقتصادسیاسی، جامعهشناختی و علومسیاسی را در پسزمینه این تحولات بازشناسی کرد که بر پایه آن، صفبندیها، گسستها و پیوستهای مختلفی شکل گرفته است. تحولاتی که بهویژه از اواخر دوران خلیفه سوم و آغاز خلیفهکشیها تا حادثه کربلا و کامل شدن روند گذار از خلافت به سلطنت را در برمیگیرد.
✍ در این دوران گذار، ثبات و یکدستی جامعه اسلامی و نخبگان آن در دوران پیامبر و دو خلیفه نخست، صورتی نوستالُژیک مییابد و نبردها و فتنههای داخلی، جایگزین «جهاد با مشرکان» با هدف گسترش مرزهای جهان اسلام میشود. وضعیتی هرجومرجوار و آنارشیک که بسترساز و زمینهای برای استقرار سلطنت و به حاشیه راندن الگوی خلافت متکی بر بیعت و شورا بود...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/s20802
@javadrooh
هممیهن
بعثت و انقلاب
چرخش تقویمهای هجری شمسی و قمری، امسال چنان بوده که میان بعثت پیامبر اسلام با سالگرد انقلاب اسلامی تقارن افتاده است. فردا (19 بهمنماه) عید مبعث است
👍4
👁🗨 نگاه تحلیلگران: سویه زنانه انقلاب
👈 محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ انقلاب دو شخصیت داشت. یکی در همان ماههای اولیه بعد از پیروزی مرد.
شخصیت اول دیرین و تاریخی است. همان است که با ایدئولوژی و آرمان و رهبری و مبارزه و ستیز شناخته میشود. همان چهرهای که در صحنه قدرت حاضر میشود، با کسانی ائتلاف میکند، با کسانی از در ستیز میافتد.
✍ این چهره انقلاب، مثل همه قیام و شورشهایی است که در طول تاریخ علیه نظامهای مسلط شکل گرفته است. نزاع سختی در میگرفت یکی پیروز میشد، یکی شکست میخورد. آنکه شکست میخورد کارش با آتش و تیغ و زندان بود و آنکه پیروز میشد، بخت یارش شده بود تا بر اریکه قدرت تکیه زند.
✍ شخصیت دوم انقلاب مدرن و شهری است. به بازیگران قدرت کم ارتباط است. با مردم کوچه و بازار سروکار دارد.
✍ ساکنان شهر از بزرگ شدن فضا و معضلات آن رنجور بودند. گروهی هم از روستا آمده بودند. احساس بیپناهی میکردند. فضای شهر بزرگ و ناشناخته و بیگانه بود. فقدان صمیمیت روستا دل و جانشان را میآزرد. آنها در جستجوی محملی بودند تا آشنایی از دست رفته را بازیابند. سوگوار بودند و دل بریده و اندوهگین. از هر گردهمآیی استقبال میکردند شاید اندکی از حس از دست رفته صمیمیت را به دست آورند.
✍ انقلاب یک اتفاق بینظیر بود. خیابانها مملو از جمعیت شده بود. جمعیتی یکصدا همراه. آشنایی از دست رفته یکباره در ابعادی بزرگ بازگشته بود. رنجها و مطالباتی هم داشتند، اما انقلاب بستری شده بود تا رنجهاشان همدردی عمیق خلق کند. این همدردی جمعی، گاهی از اصل مطالبات و برآورده شدن رنجهاشان مهمتر بود.
✍ آدمهای ساده کوچه و بازار ابتدا در ارتباط افقی با همشهریهای همدرد، گرم و برانگیخته میشدند و در نوبت بعد در یک ارتباط طولی با مناسبات کلان قدرت نسبتی برقرار میکردند.
✍ انقلاب دو شخصیت داشت. یکی بیشتر با ستیز و خصومت و نفرت و جنگ شناخته میشد، دیگری با همدردی و عشق و صمیمیت. یکی طردکننده بود دیگری جمعآور. یکی خصلت مردانه داشت، دیگری زنانه.
✍ تا شاه بود، همه خیال میکردند این دو شخصیت به هم عشق میورزند و در عقد دائماند. شاه که رفت، شخصت زنانه مرد. گویی مرد زنش را در پستوی خانه کشت. همان روز که قرار شد مردم به خانه بازگردند تا مسئولان ویرانهها را آباد کنند، سویه زنانه انقلاب از نفس افتاد.
✍ انقلاب پیروز شد، اما خصیصه گردآور و جمعکنندهگیاش از دست رفته بود. طرد و انکار و ستیز با تمسک به نامهای مقدس باقی ماند. در آتش خصومت و نفرت زندگی میکنیم. اما فراموش نکنیم مادری در میان بود که میتوانست همه را گردهم آورد و از رنجهاشان دستاویزی برای همدلی بسازد.
@javadrooh
👈 محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ انقلاب دو شخصیت داشت. یکی در همان ماههای اولیه بعد از پیروزی مرد.
شخصیت اول دیرین و تاریخی است. همان است که با ایدئولوژی و آرمان و رهبری و مبارزه و ستیز شناخته میشود. همان چهرهای که در صحنه قدرت حاضر میشود، با کسانی ائتلاف میکند، با کسانی از در ستیز میافتد.
✍ این چهره انقلاب، مثل همه قیام و شورشهایی است که در طول تاریخ علیه نظامهای مسلط شکل گرفته است. نزاع سختی در میگرفت یکی پیروز میشد، یکی شکست میخورد. آنکه شکست میخورد کارش با آتش و تیغ و زندان بود و آنکه پیروز میشد، بخت یارش شده بود تا بر اریکه قدرت تکیه زند.
✍ شخصیت دوم انقلاب مدرن و شهری است. به بازیگران قدرت کم ارتباط است. با مردم کوچه و بازار سروکار دارد.
✍ ساکنان شهر از بزرگ شدن فضا و معضلات آن رنجور بودند. گروهی هم از روستا آمده بودند. احساس بیپناهی میکردند. فضای شهر بزرگ و ناشناخته و بیگانه بود. فقدان صمیمیت روستا دل و جانشان را میآزرد. آنها در جستجوی محملی بودند تا آشنایی از دست رفته را بازیابند. سوگوار بودند و دل بریده و اندوهگین. از هر گردهمآیی استقبال میکردند شاید اندکی از حس از دست رفته صمیمیت را به دست آورند.
✍ انقلاب یک اتفاق بینظیر بود. خیابانها مملو از جمعیت شده بود. جمعیتی یکصدا همراه. آشنایی از دست رفته یکباره در ابعادی بزرگ بازگشته بود. رنجها و مطالباتی هم داشتند، اما انقلاب بستری شده بود تا رنجهاشان همدردی عمیق خلق کند. این همدردی جمعی، گاهی از اصل مطالبات و برآورده شدن رنجهاشان مهمتر بود.
✍ آدمهای ساده کوچه و بازار ابتدا در ارتباط افقی با همشهریهای همدرد، گرم و برانگیخته میشدند و در نوبت بعد در یک ارتباط طولی با مناسبات کلان قدرت نسبتی برقرار میکردند.
✍ انقلاب دو شخصیت داشت. یکی بیشتر با ستیز و خصومت و نفرت و جنگ شناخته میشد، دیگری با همدردی و عشق و صمیمیت. یکی طردکننده بود دیگری جمعآور. یکی خصلت مردانه داشت، دیگری زنانه.
✍ تا شاه بود، همه خیال میکردند این دو شخصیت به هم عشق میورزند و در عقد دائماند. شاه که رفت، شخصت زنانه مرد. گویی مرد زنش را در پستوی خانه کشت. همان روز که قرار شد مردم به خانه بازگردند تا مسئولان ویرانهها را آباد کنند، سویه زنانه انقلاب از نفس افتاد.
✍ انقلاب پیروز شد، اما خصیصه گردآور و جمعکنندهگیاش از دست رفته بود. طرد و انکار و ستیز با تمسک به نامهای مقدس باقی ماند. در آتش خصومت و نفرت زندگی میکنیم. اما فراموش نکنیم مادری در میان بود که میتوانست همه را گردهم آورد و از رنجهاشان دستاویزی برای همدلی بسازد.
@javadrooh
👍6❤3👎1
📰 پیشخوان: چهارصدوچهلوچهارمین شماره #روزنامه_هم_میهن دوشنبه بیستوسوم بهمنماه منتشر میشود.
@javadrooh
@javadrooh
😁1
💥خبر: روزنهگشایی کنیم
▪️بیانیهٔ تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری دربارهٔ انتخابات۱۴۰۲
👈 ۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانهرو، توسعهگرا و اصلاحگر در حوزههایی که نامزدهای باکیفیت برای رقابت ماندهاند شدند.
در میان امضاکنندگان نام محمد فاضلی، مقصود فراستخواه، الیاس حضرتی، علی باقری، محمدمهدی مجاهدی، حمیدرضا جلائیپور، محمد ترکمان، مهدی غنی، غلامحسین کرباسچی، اسماعیل گرامی مقدم، بهاره آروین، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائیپور، محمدجواد روح، مجید فراهانی، الهه کولایی، شهابالدین طباطبایی، اکبر منتجبی، مهدی شیرزاد، حجتالله میرزایی، سعید نورمحمدی، حجت نظری، جهانبخش خانجانی، علیاصغر شفیعیان، مجید یونسیان، مرضیه آذرافزا، ابراهیم شیخ، مسعود سالاری، مهرداد احمدی شیخانی، فرید مرجایی، فریبا ابتهاج، امیر اقتناعیفر، وحید عابدینی، سینا رحیمپور، محمدحسین نعیمیپور، علی هنری، حمزه غالبی، محمدامین نیکجو، حسین جمشیدی گوهری و احمد مازنی دیده میشود.
🔅در بخشهایی از این بیانیهٔ تفصیلی آمده است:
🔹متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است.
🔹معنای رأی دادن، حتی در انتخابات محدودشده، میتواند نه سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان، که درست برعکس، استفاده از «حق رأی» برای اعتراض به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجیشان باشد.
🔹«حق رأی» ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینهٔ «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/عدم مشارکت» مواجه نیستیم. «رأی روزنهگشا» با اهداف و انتظارات حداقلی و «رأی اعتراضی» میتواند مصداقهای حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه باشد.
🔹هنوز در رقابت برای دهها کرسی مجلس دوازدهم نامزدهای میانهرو، اصلاحجو و سالم حضور دارند که راهیابی تعداد هر چه بیشتری از آنها به مجلس میتواند بر امکانات توسعهگرایان و زندگیدوستان ایران بیفزاید و تفاوتی معنادار در مصوبات مجلس آینده ایجاد کند.
🔹انتخابات در شرایط ساختاریِ کنونی ایران میدانی است برای دو کار: اول- مقاومت در برابر پیشروی نیروهای «خالصساز» و واپسگرا؛ و دوم - برداشتن گامی، حتی کوچک، رو به جلو در مسیر ساختن تدریجیِ زمینهها و شرایط تحققِ انتخابات آزاد، توسعهٔ فراگیر و پایدار، عدالت و آزادی.
🔹در انتخاب راهبردها باید علاوه بر «هدفاندیشی»، «مسیراندیش» هم بود.
🔹کنارهگیری مصلحان به کاهش بیشتر تاثیر نهادهای برآمده از انتخابات خواهد انجامید. هنوز همین نهادهای تضعیفشده هم اختیارات و امکانات مهمی را در اختیار دارند.
🔹متاسفانه مجلس کنونی مصوبات بسیار خسارتبار برای جامعهٔ ایران داشت که هیچ کدام در مجلس دهم و در یک مجلس میانهروتر قابلیت تصویب نداشت.
🔹برای استیفای «حق نامزدی» و حق «انتخاب شدن»، نهتنها نباید از «حق ثبت نام» و «حق رأی» گذشت، بلکه با استفادهٔ خلاق از همین حقوقِ محقق، باید برای استیفای حقوقِ تحققنیافته اقدام کرد.
🔹هر موقع بخش بزرگی از شهروندان (از سر ناامیدی یا خشم و اعتراض) نخواستند از «حق رأی»شان استفاده کنند، اقلیت «خالصساز» نه تنها ناخرسند و پشیمان نشد بلکه پیشروی کرد، برندهٔ کاهش مشارکت شد و هزینههای سهمگین اجتنابپذیری بر گردهٔ جامعه تحمیل کرد.
🔹فعالیت انتخاباتی و جامعهمحور یک دوگانهٔ رهزن است؛ چرا که این دو لازم و ملزوم و همافزا هستند.
🔹تحریم انتخابات هم مشابه تحریمهای اقتصادی عملا به ضعیفتر شدن جامعهٔ ایران و لطمه به توسعهٔ ملی و قدرت متشکل جامعه و تقویت اقتدارگرایی منجر شده است.
🔹اقلیتهای خوب در تاریخ پارلمان ایران توانستهاند از میزان «سیاستها و نهادهای بد» بکاهند، «سیاستها و نهادهای خوب» را تمهید کنند، صدای عقلانیت و کارآمدی و شهروندان محذوف شوند و زمینهساز گشایشهای پساانتخاباتی و تشکیل اکثریتهای موثر در انتخاباتهای بعدی شوند.
🔹درحالیکه کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند.
🔹انتخابات آزاد، در کنار توسعه و عدالت و آزادی، از «اهداف» و «نتایج» ممارستهای انتخاباتی و مصلحانهٔ ما است و نه «پیششرط»ش.
👈 متن کامل بیانیه را در زیر بخوانید.
@javadrooh
▪️بیانیهٔ تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری دربارهٔ انتخابات۱۴۰۲
👈 ۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانهرو، توسعهگرا و اصلاحگر در حوزههایی که نامزدهای باکیفیت برای رقابت ماندهاند شدند.
در میان امضاکنندگان نام محمد فاضلی، مقصود فراستخواه، الیاس حضرتی، علی باقری، محمدمهدی مجاهدی، حمیدرضا جلائیپور، محمد ترکمان، مهدی غنی، غلامحسین کرباسچی، اسماعیل گرامی مقدم، بهاره آروین، احمد شیرزاد، محمدرضا جلائیپور، محمدجواد روح، مجید فراهانی، الهه کولایی، شهابالدین طباطبایی، اکبر منتجبی، مهدی شیرزاد، حجتالله میرزایی، سعید نورمحمدی، حجت نظری، جهانبخش خانجانی، علیاصغر شفیعیان، مجید یونسیان، مرضیه آذرافزا، ابراهیم شیخ، مسعود سالاری، مهرداد احمدی شیخانی، فرید مرجایی، فریبا ابتهاج، امیر اقتناعیفر، وحید عابدینی، سینا رحیمپور، محمدحسین نعیمیپور، علی هنری، حمزه غالبی، محمدامین نیکجو، حسین جمشیدی گوهری و احمد مازنی دیده میشود.
🔅در بخشهایی از این بیانیهٔ تفصیلی آمده است:
🔹متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است.
🔹معنای رأی دادن، حتی در انتخابات محدودشده، میتواند نه سکوت در برابر انواع محدودسازیِ حق انتخاب شهروندان، که درست برعکس، استفاده از «حق رأی» برای اعتراض به این رویهها و نیز کنشی ایجابی یا مقاومتی سلبی برای تغییر تدریجیشان باشد.
🔹«حق رأی» ظرفیتهای زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد و برای استفاده از آن صرفا با دو گزینهٔ «رأی ایجابی به لیست کامل دلخواه» یا «تحریم/عدم مشارکت» مواجه نیستیم. «رأی روزنهگشا» با اهداف و انتظارات حداقلی و «رأی اعتراضی» میتواند مصداقهای حضور با پرنسیبِ اصلاحگرانه باشد.
🔹هنوز در رقابت برای دهها کرسی مجلس دوازدهم نامزدهای میانهرو، اصلاحجو و سالم حضور دارند که راهیابی تعداد هر چه بیشتری از آنها به مجلس میتواند بر امکانات توسعهگرایان و زندگیدوستان ایران بیفزاید و تفاوتی معنادار در مصوبات مجلس آینده ایجاد کند.
🔹انتخابات در شرایط ساختاریِ کنونی ایران میدانی است برای دو کار: اول- مقاومت در برابر پیشروی نیروهای «خالصساز» و واپسگرا؛ و دوم - برداشتن گامی، حتی کوچک، رو به جلو در مسیر ساختن تدریجیِ زمینهها و شرایط تحققِ انتخابات آزاد، توسعهٔ فراگیر و پایدار، عدالت و آزادی.
🔹در انتخاب راهبردها باید علاوه بر «هدفاندیشی»، «مسیراندیش» هم بود.
🔹کنارهگیری مصلحان به کاهش بیشتر تاثیر نهادهای برآمده از انتخابات خواهد انجامید. هنوز همین نهادهای تضعیفشده هم اختیارات و امکانات مهمی را در اختیار دارند.
🔹متاسفانه مجلس کنونی مصوبات بسیار خسارتبار برای جامعهٔ ایران داشت که هیچ کدام در مجلس دهم و در یک مجلس میانهروتر قابلیت تصویب نداشت.
🔹برای استیفای «حق نامزدی» و حق «انتخاب شدن»، نهتنها نباید از «حق ثبت نام» و «حق رأی» گذشت، بلکه با استفادهٔ خلاق از همین حقوقِ محقق، باید برای استیفای حقوقِ تحققنیافته اقدام کرد.
🔹هر موقع بخش بزرگی از شهروندان (از سر ناامیدی یا خشم و اعتراض) نخواستند از «حق رأی»شان استفاده کنند، اقلیت «خالصساز» نه تنها ناخرسند و پشیمان نشد بلکه پیشروی کرد، برندهٔ کاهش مشارکت شد و هزینههای سهمگین اجتنابپذیری بر گردهٔ جامعه تحمیل کرد.
🔹فعالیت انتخاباتی و جامعهمحور یک دوگانهٔ رهزن است؛ چرا که این دو لازم و ملزوم و همافزا هستند.
🔹تحریم انتخابات هم مشابه تحریمهای اقتصادی عملا به ضعیفتر شدن جامعهٔ ایران و لطمه به توسعهٔ ملی و قدرت متشکل جامعه و تقویت اقتدارگرایی منجر شده است.
🔹اقلیتهای خوب در تاریخ پارلمان ایران توانستهاند از میزان «سیاستها و نهادهای بد» بکاهند، «سیاستها و نهادهای خوب» را تمهید کنند، صدای عقلانیت و کارآمدی و شهروندان محذوف شوند و زمینهساز گشایشهای پساانتخاباتی و تشکیل اکثریتهای موثر در انتخاباتهای بعدی شوند.
🔹درحالیکه کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریمها علیه ایرانیان میانجامد، دغدغهمندان ایران نمیتوانند به وضعیت منطقه و شرایط بینالمللی بیتفاوت باشند.
🔹انتخابات آزاد، در کنار توسعه و عدالت و آزادی، از «اهداف» و «نتایج» ممارستهای انتخاباتی و مصلحانهٔ ما است و نه «پیششرط»ش.
👈 متن کامل بیانیه را در زیر بخوانید.
@javadrooh
Telegraph
بیایید روزنهگشایی کنیم
بیانیهٔ تحلیلیِ جمعی از دغدغهمندانِ توسعه و مردمسالاری در ایران دربارهٔ روزنهگشایی در انتخابات ۱۴۰۲ ۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردمسالاری در ایران خواستار روزنهگشایی احزاب و…
👎27👍15❤6
💥خبر: اعتراض دهها تن از دانشگاهیان به اخراج احمد شکرچی از دانشگاه شهیدبهشتی: اخراج زنجیرهای اساتید را متوقف کنید!
🔹 در پی انتشار خبر اخراج دکتر احمد شکرچی از گروه جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، دهها تن از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاههای کشور نسبت به این اتفاق اعتراض کرده و به مسئولان دربارۀ روند اخراج اساتید دانشگاهها هشدار دادند.
🔹در بیانیهای که به امضای بیش از 200 نفر از دانشگاهیان رسیده است با یادآوری مراتب علمی و اخلاقی دکتر احمد شکرچی تصریح شده که «دانشجویانی که در کلاسهای درس دکتر شکرچی در مقاطع مختلف کارشناسی تا دکتری تخصصی حضور داشته، از راهنمایی و مشاورۀ ایشان در نگارش رساله بهرهمند شده یا دیگر اشکال همکاری علمی و پژوهشی را با این دانشمند علوم اجتماعی تجربه کردهاند، گواه هستند که ایشان یکی از شایستهترین، بهروزترین و دقیقترین اساتید گروه جامعهشناسی دانشگاه بهشتی و برخوردار از اخلاق حرفهای، فضایل انسانی، میانهروی و پایبندی عمیق به موازین علمی است و انگشت حیرت به دهان از این اقدام غیرمدبرانۀ مسئولان دانشگاه بهشتی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در حال سوق دادن یکی از باسابقهترین گروههای آموزشی و پژوهشی جامعهشناسی در کشور به قهقرایند.»
🔹در متن این بیانیه همچنین نسبت به روند پاکسازی و خالصسازی اساتید دانشگاه در سالهای اخیر ابراز نگرانی و تاسف شده و از مسئولان دانشگاهها و وزارت علوم درخواست شده نسبت به عواقب اخراج اساتید و مهاجرت نخبگان از دانشگاهها و کشور بههوش بوده و زنجیرۀ خالی کردن ساحت دانشگاه از اساتید دانشمند و فضیلتمند را متوقف کنند.
🔹در بخشی از این بیانیه با یادآوری اینکه اخراج احمد شکرچی از دانشگاه درست در روزهای مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده به نقش پیشگام دانشگاهیان در پیروزی انقلاب اشاره و قطع مداخلات غیرعلمی و مخرب نهادهای بیرونی در دانشگاه از مطالبات و آرمانهای انقلابیون ذکر شده است.
🔹در پایان این بیانیه با دکتر احمد شکرچی اعلام همبستگی و از محروم شدن دانشگاه شهید بهشتی از سرمایۀ علمی این جامعهشناس برجسته ابراز تاسف عمیق شده است.
@javadrooh
🔹 در پی انتشار خبر اخراج دکتر احمد شکرچی از گروه جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، دهها تن از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاههای کشور نسبت به این اتفاق اعتراض کرده و به مسئولان دربارۀ روند اخراج اساتید دانشگاهها هشدار دادند.
🔹در بیانیهای که به امضای بیش از 200 نفر از دانشگاهیان رسیده است با یادآوری مراتب علمی و اخلاقی دکتر احمد شکرچی تصریح شده که «دانشجویانی که در کلاسهای درس دکتر شکرچی در مقاطع مختلف کارشناسی تا دکتری تخصصی حضور داشته، از راهنمایی و مشاورۀ ایشان در نگارش رساله بهرهمند شده یا دیگر اشکال همکاری علمی و پژوهشی را با این دانشمند علوم اجتماعی تجربه کردهاند، گواه هستند که ایشان یکی از شایستهترین، بهروزترین و دقیقترین اساتید گروه جامعهشناسی دانشگاه بهشتی و برخوردار از اخلاق حرفهای، فضایل انسانی، میانهروی و پایبندی عمیق به موازین علمی است و انگشت حیرت به دهان از این اقدام غیرمدبرانۀ مسئولان دانشگاه بهشتی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در حال سوق دادن یکی از باسابقهترین گروههای آموزشی و پژوهشی جامعهشناسی در کشور به قهقرایند.»
🔹در متن این بیانیه همچنین نسبت به روند پاکسازی و خالصسازی اساتید دانشگاه در سالهای اخیر ابراز نگرانی و تاسف شده و از مسئولان دانشگاهها و وزارت علوم درخواست شده نسبت به عواقب اخراج اساتید و مهاجرت نخبگان از دانشگاهها و کشور بههوش بوده و زنجیرۀ خالی کردن ساحت دانشگاه از اساتید دانشمند و فضیلتمند را متوقف کنند.
🔹در بخشی از این بیانیه با یادآوری اینکه اخراج احمد شکرچی از دانشگاه درست در روزهای مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده به نقش پیشگام دانشگاهیان در پیروزی انقلاب اشاره و قطع مداخلات غیرعلمی و مخرب نهادهای بیرونی در دانشگاه از مطالبات و آرمانهای انقلابیون ذکر شده است.
🔹در پایان این بیانیه با دکتر احمد شکرچی اعلام همبستگی و از محروم شدن دانشگاه شهید بهشتی از سرمایۀ علمی این جامعهشناس برجسته ابراز تاسف عمیق شده است.
@javadrooh
Forwarded from Entekhab TV
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تماشا کنید: تصمیم کبری چین!
🔹 پکن بر سر ایران، با آمریکا معامله خواهد کرد؟
متن کامل گزارش👇👇
https://entekhab.ir/fa/news/763769
🆔 @EntekhabTV_channel
🔹 پکن بر سر ایران، با آمریکا معامله خواهد کرد؟
متن کامل گزارش👇👇
https://entekhab.ir/fa/news/763769
🆔 @EntekhabTV_channel
👍2
Forwarded from euronews یورونیوز
💢ساحلعاج با ۲شکست و اخراج مربی چگونه قهرمان آفریقا شد؟ هالر؛ از مبارزه با سرطان تا «منجی فیلها»
ساحل عاج در حالی به قهرمانی جام ملتهای آفریقا رسید که سباستین هالر، بازیکن این تیم نیز در فوتبال این کشور جاودانه شد. بازیکنی که دو سال پیش فهمید سرطان دارد اما این یکشنبه ستاره سوم (سومین قهرمانی) را تقدیم فیلها کرد.
بیشتر بخوانید: https://bitly.ws/3cYvA
@euronewspe
ساحل عاج در حالی به قهرمانی جام ملتهای آفریقا رسید که سباستین هالر، بازیکن این تیم نیز در فوتبال این کشور جاودانه شد. بازیکنی که دو سال پیش فهمید سرطان دارد اما این یکشنبه ستاره سوم (سومین قهرمانی) را تقدیم فیلها کرد.
بیشتر بخوانید: https://bitly.ws/3cYvA
@euronewspe
👍1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: راهی باید ساخت...
👈 متین رمضانخواه، پژوهشگر اجتماعی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ از صبح که بیانیه "روزنهگشایی کنیم" منتشر شد، موجی از انتقادها فضای مجازی را فرا گرفتهاست. بهعنوان فردی که قبل از امضا چندین بار متن را خوانده، ساعتها فکر کرده و با چندین نفر درباره ایده آن صحبت کردم. در ادامه به چندین مورد اشاره میکنم:
۱-تشکر از تمام منتقدان به بیانیه و امضاکنندگان آن؛
۲- خواندن بند به بند بیانیه قبل از نقد ضرورت دارد، چرا که امکان ایجاد بستر گفتگو را فراهم کرده و مانع قضاوت از روی تیتر میشود؛
۳- دفاع از مفاهیمی چون توسعه، آزادی، گفتگو، امکان زیست برابر در جامعه که برای تحقق آن تلاش میکنیم تنها در بستر نظری ممکن نیست، و تلاش برای عملیاتی کردن آن مفاهیم در کنشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سنجششان را ممکن میکند.
۴- اگر حاکمیت را نقد میکنیم که با رفتار و اقداماتش تلاشی جدی برای قطبیسازی و سفید و سیاه کردن جامعه دارد، آیا نه اینکه خودمان باید رفتاری خلاف آن انجام دهیم؟
۴- تلاش برای ساختن فضاهای نمایندگی کننده همه سلیقهها و اندیشهها یکی از مهمترین ارکان اقدام مدنی است. اگر آزادی و عدالت اصل است، ایجاد ظرفیت برای تمام طیفهای اجتماعی و فراهم کردن امکان سخنوری آنان یک اصل است.
۵- منتقدان به بیانیه سه دستهاند:
الف) آنهایی که میگويند: نباید با جمهوری اسلامی سخن گفت: پس اگر نمیتوانیم با ساختار حاکم سخن بگوییم یا او را وادار به شنیدن صدایمان کنیم قرار است با چه کسی و چگونه سخن بگوییم؟ و نکته دیگر آنکه در چهارگانه کنش سیاسی آیا در فضای خفقان آلود این روزها باید از چهارمین راه که ارائه ایده و تلاش برای وادارسازی حاکمیت به رفتار عقلانی تر است را رها کنیم؟
ب) آنهایی که میگویند: افراد شناسا و شناسنامه دار یا نیامده و یا تایید صلاحیت نشدهاند: مگر نه اینکه در مجلس امروز، پرچمدار مبارزه با فساد، شفافیت، فعالان استیفای حقوق مردم افرادی هستند که تا همین چند سال پیش افرادی ناشناس در دنیای سیاست بودند؟
مگر نه آنکه در مجلس دهم، پروانه سلحشوریها اصل مطالبهگری و سخن از خواستههای روزمره جامعه را فریاد زدند، نه آن نامآوران همیشه آشنا در میدان سیاست؟
ج) آنهایی که میگویند: امضاکنندگان بیانیه یا دل به حفظ منافع فعلی بستهاند یا امید به کسب منفعتی در فردای نزدیک دارند: من تعداد زیادی از امضاکنندگان را میشناسم، همانهایی که اگر نه از سالها پیش که حداقل در دو سال گذشته در برابر هیچکدام از رویدادهای اجتماعی سکوت نکرده و نخستین و حتی تندترین نقدها را نوشتهاند، همانهایی که از سادهترین حقی که پله پله ساخته بودند محروم شده و از محیط علمی و شغلی کنار گذاشته شدهاند، همانهایی که از فعالیت سیاسی محروم شدهاند، همانهایی که بیهیچ منطقی راهی زندان شده و یا درگیر رفت و آمد و پاسخگویی به نهادهای امنیتی بوده اند. همانهایی که تلاش کردهاند با ظرفيتهای فردی و جمعی اندک شان راهی بسازند و سخنی بگویند تا شاید شنیده و کارساز شود.
۶- بیانیه را بیش از آنکه مطابق با الگوی نظریه فشار رابرت.کی.مرتون، دفاع از ابزار (شعائرگرایی) بدانم، آنرا ایجاد ظرفیت نوآوری تلقی میکنم، چرا که تلاشی برای شکستن دوگانهی تندی است که هرروز گروههای مختلف را دورتر و در لاک خود فرو میبرد، یک اصل برای مؤمنان به توسعه و آزادی است.
@javadrooh
👈 متین رمضانخواه، پژوهشگر اجتماعی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ از صبح که بیانیه "روزنهگشایی کنیم" منتشر شد، موجی از انتقادها فضای مجازی را فرا گرفتهاست. بهعنوان فردی که قبل از امضا چندین بار متن را خوانده، ساعتها فکر کرده و با چندین نفر درباره ایده آن صحبت کردم. در ادامه به چندین مورد اشاره میکنم:
۱-تشکر از تمام منتقدان به بیانیه و امضاکنندگان آن؛
۲- خواندن بند به بند بیانیه قبل از نقد ضرورت دارد، چرا که امکان ایجاد بستر گفتگو را فراهم کرده و مانع قضاوت از روی تیتر میشود؛
۳- دفاع از مفاهیمی چون توسعه، آزادی، گفتگو، امکان زیست برابر در جامعه که برای تحقق آن تلاش میکنیم تنها در بستر نظری ممکن نیست، و تلاش برای عملیاتی کردن آن مفاهیم در کنشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سنجششان را ممکن میکند.
۴- اگر حاکمیت را نقد میکنیم که با رفتار و اقداماتش تلاشی جدی برای قطبیسازی و سفید و سیاه کردن جامعه دارد، آیا نه اینکه خودمان باید رفتاری خلاف آن انجام دهیم؟
۴- تلاش برای ساختن فضاهای نمایندگی کننده همه سلیقهها و اندیشهها یکی از مهمترین ارکان اقدام مدنی است. اگر آزادی و عدالت اصل است، ایجاد ظرفیت برای تمام طیفهای اجتماعی و فراهم کردن امکان سخنوری آنان یک اصل است.
۵- منتقدان به بیانیه سه دستهاند:
الف) آنهایی که میگويند: نباید با جمهوری اسلامی سخن گفت: پس اگر نمیتوانیم با ساختار حاکم سخن بگوییم یا او را وادار به شنیدن صدایمان کنیم قرار است با چه کسی و چگونه سخن بگوییم؟ و نکته دیگر آنکه در چهارگانه کنش سیاسی آیا در فضای خفقان آلود این روزها باید از چهارمین راه که ارائه ایده و تلاش برای وادارسازی حاکمیت به رفتار عقلانی تر است را رها کنیم؟
ب) آنهایی که میگویند: افراد شناسا و شناسنامه دار یا نیامده و یا تایید صلاحیت نشدهاند: مگر نه اینکه در مجلس امروز، پرچمدار مبارزه با فساد، شفافیت، فعالان استیفای حقوق مردم افرادی هستند که تا همین چند سال پیش افرادی ناشناس در دنیای سیاست بودند؟
مگر نه آنکه در مجلس دهم، پروانه سلحشوریها اصل مطالبهگری و سخن از خواستههای روزمره جامعه را فریاد زدند، نه آن نامآوران همیشه آشنا در میدان سیاست؟
ج) آنهایی که میگویند: امضاکنندگان بیانیه یا دل به حفظ منافع فعلی بستهاند یا امید به کسب منفعتی در فردای نزدیک دارند: من تعداد زیادی از امضاکنندگان را میشناسم، همانهایی که اگر نه از سالها پیش که حداقل در دو سال گذشته در برابر هیچکدام از رویدادهای اجتماعی سکوت نکرده و نخستین و حتی تندترین نقدها را نوشتهاند، همانهایی که از سادهترین حقی که پله پله ساخته بودند محروم شده و از محیط علمی و شغلی کنار گذاشته شدهاند، همانهایی که از فعالیت سیاسی محروم شدهاند، همانهایی که بیهیچ منطقی راهی زندان شده و یا درگیر رفت و آمد و پاسخگویی به نهادهای امنیتی بوده اند. همانهایی که تلاش کردهاند با ظرفيتهای فردی و جمعی اندک شان راهی بسازند و سخنی بگویند تا شاید شنیده و کارساز شود.
۶- بیانیه را بیش از آنکه مطابق با الگوی نظریه فشار رابرت.کی.مرتون، دفاع از ابزار (شعائرگرایی) بدانم، آنرا ایجاد ظرفیت نوآوری تلقی میکنم، چرا که تلاشی برای شکستن دوگانهی تندی است که هرروز گروههای مختلف را دورتر و در لاک خود فرو میبرد، یک اصل برای مؤمنان به توسعه و آزادی است.
@javadrooh
👎13👍10😢1
Forwarded from انصاف نیوز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مهدی شیرزاد: صندوق رای کمهزینهترین راه ایجاد تغییر است
مهدی شیرزاد، فعال سیاسی میانهرو با انتقاد از برخی دیدگاهها در نفی استفاده از فرصت انتخابات گفت: کم هزینهترین راه ایجاد تغییر در ساختار سیاسی صندوق رای و انتخابات است.
آقای شیرزاد در گفتوگویی تفصیلی با انصاف نیوز دیدگاههای خود پیرامون انتخابات پیش رو و نحوهی کنشگری فعالان سیاسی در مواجهه با آن را مطرح کرده است. بخش نخست این گفتوگو در لینک بخوانید. بخش دوم این گفتوگو نیز به زودی منتشر خواهد شد.
@ensafnews
مهدی شیرزاد، فعال سیاسی میانهرو با انتقاد از برخی دیدگاهها در نفی استفاده از فرصت انتخابات گفت: کم هزینهترین راه ایجاد تغییر در ساختار سیاسی صندوق رای و انتخابات است.
آقای شیرزاد در گفتوگویی تفصیلی با انصاف نیوز دیدگاههای خود پیرامون انتخابات پیش رو و نحوهی کنشگری فعالان سیاسی در مواجهه با آن را مطرح کرده است. بخش نخست این گفتوگو در لینک بخوانید. بخش دوم این گفتوگو نیز به زودی منتشر خواهد شد.
@ensafnews
👎23👍9
💥خبر: قطعنامه پایانی نهمین کنگره حزب اتحادملت: بدون تن دادن حاکمیت به اصلاحات ساختاری، عبور از بنبستهای موجود ناممکن است/ امید چندانی به خوداصلاحی حاکمیت نمیرود
👈 قطعنامه پایانی نهمین مجمع عمومی حزب اتحادملت در چهار بخش سیاست، جامعه، اقتصاد و توسعه و محیطزیست با واکاوی معضلات و آسیبهای مبتلابه این حوزهها و ارائه راهکار برونرفت از این چالشها منتشر شد. در بخشهایی از این قطعنامه آمده است:
اول- سیاست: روند فزایندهی نارضایتیها و انباشت مسایل حل نشده از یک طرف و ناکارآمدی مشهود حاکمیت در حل مسایل مردم و شکاف آشکار بین حکومت و ملت از طرف دیگر، نشان میدهد که بدون تن دادن حاکمیت به اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری که اصلاحطلبان همواره بر آن تأکید میکنند، عبور از بنبستهای موجود ناممکن است.
🔹اختیارات مجلس بهعنوان تنها نهاد قانونگزاری در قانون اساسی نیز توسط نهادهای متعدد موازی فراقانونی غصب شده و مجلس شورا عملاً به نهادی غیرمردمی، ناکارآمد و کماثر تبدیل شده است. با این حال حزب اتحاد ملت ضمن حفظ مواضع و تحلیل خود، در این انتخابات همراه و همسو با جبههی اصلاحات ایران عمل خواهد کرد.
🔹اعضای نهمین مجمع عمومی حزب اتحاد ملت، نسبت به تداوم حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم دکتر زهرا رهنورد و ایجاد محدودیتهای وسیع برای آقای خاتمی معترضاند و حبس زندانیان سیاسی همچون آقایان سیدمصطفی تاجزاده، سعید مدنی و دیگر زندانیان سیاسی، صنفی و عقیدتی را بر خلاف حق و عدالت میدانند و آزادی همهی آنها را خواستارند.
🔹دخالت گستردهی نیروها و نهادهای امنیتی در مسایل خرد و کلان کشور به رویهای خطرناک و پرخسارت در خدمت یکدستسازی حاکمیت و کشاندن این رویهی غلط به نهادهای مدنی تبدیل شده است.
دوم- جامعه: حکومت بهجای تلاش برای ایفای وظیفهی ذاتی خود در احقاق حقوق شهروندی و پرداختن به مسائلی نظیر تامین اجتماعی، تحصیل رایگان، اشتغال، امنیت اجتماعی، سلامت، ایمنی و محیطزیست، عدالت قضایی و نظایر آن که علت بسیاری از آسیبها و ناهنجاریهای روبهگسترش دیگر مانند فقر مفرط، فحشا، بزهکاری، قاچاق و اعتیاد است، موضوعات موهومی مانند فیلترینگ، نوع پوشش و نظایر آن را کانون توجه و اهتمام خود قرار داده
است.
سوم- اقتصاد و توسعه: حزب اتحاد ملت به استناد عملکرد اجرایی برنامههای توسعه در ایران بهویژه در دو دههی اخیر، معتقد است تهیه، تدوین و تصویب برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت در کشور به دلایل مختلف عملاً بلاموضوع شده است. عدم رعایت فرآیندهای تدوین برنامه، عدم تقید به قانون و مقررات، انجام برخی امور بر اساس فرامین و منویات زمامداران و نه بر اساس قانون، نبود شفافیت در ادارهی امور کشور، ضعف مفرط مدیریت کلان جامعه، حجم روزافزون انواع فسادها در زمامداران و شکلگیری تدریجی فساد سیستماتیک از جمله عوامل امتناع برنامهریزی در نظام حکمرانی ایران است.
چهارم- محیطزیست: با وجود اقدامات مناسب کمشمار دولت در واکنش به بحرانهای محیطزیستی همچون لغو مجوز پتروشیمی میانکاله، روند شتابان تخریب منابع زیستی کشور، بیانگر فقدان و یا ناکافی بودن اقدامات اصلاحی و یا پیشگیرانه است. علیرغم افزایش بودجهی سازمان محیطزیست در سال ۱۴۰۲، این سازمان همچنان از کمبودهای بودجهای رنج میبرد.
🔹حزب اتحاد ملت معتقد است در این شرایط بحرانی، دلسوزانهترین و کارآمدترین بستهی پیشنهادی که صلاح ملک و ملت و حاکمان را دربردارد، عمل به بیانیهی پانزده مادهای جناب آقای سید محمد خاتمی در بهمن سال گذشته است. اما از آنجا که امید چندانی به پذیرش این پیشنهادها و خوداصلاحی حاکمیت نمیرود، چاره در رجوع به جامعه و تقویت آن، همافزایی نیروهای آزادیخواه و خشونتپرهیز و استفاده از تمامی ظرفیتهای اجتماعی و مدنی و برداشتن گامهای تدریجی واقعبینانه برای پیشبرد اهداف اصلاحی است که شاکله آن در بیانیه مذکور توسط آقای خاتمی آمده است.
🔅متن کامل بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/g01009
@javadrooh
👈 قطعنامه پایانی نهمین مجمع عمومی حزب اتحادملت در چهار بخش سیاست، جامعه، اقتصاد و توسعه و محیطزیست با واکاوی معضلات و آسیبهای مبتلابه این حوزهها و ارائه راهکار برونرفت از این چالشها منتشر شد. در بخشهایی از این قطعنامه آمده است:
اول- سیاست: روند فزایندهی نارضایتیها و انباشت مسایل حل نشده از یک طرف و ناکارآمدی مشهود حاکمیت در حل مسایل مردم و شکاف آشکار بین حکومت و ملت از طرف دیگر، نشان میدهد که بدون تن دادن حاکمیت به اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری که اصلاحطلبان همواره بر آن تأکید میکنند، عبور از بنبستهای موجود ناممکن است.
🔹اختیارات مجلس بهعنوان تنها نهاد قانونگزاری در قانون اساسی نیز توسط نهادهای متعدد موازی فراقانونی غصب شده و مجلس شورا عملاً به نهادی غیرمردمی، ناکارآمد و کماثر تبدیل شده است. با این حال حزب اتحاد ملت ضمن حفظ مواضع و تحلیل خود، در این انتخابات همراه و همسو با جبههی اصلاحات ایران عمل خواهد کرد.
مجلس عملاً به نهادی غیرمردمی، ناکارآمد و کماثر تبدیل شده
🔹اعضای نهمین مجمع عمومی حزب اتحاد ملت، نسبت به تداوم حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم دکتر زهرا رهنورد و ایجاد محدودیتهای وسیع برای آقای خاتمی معترضاند و حبس زندانیان سیاسی همچون آقایان سیدمصطفی تاجزاده، سعید مدنی و دیگر زندانیان سیاسی، صنفی و عقیدتی را بر خلاف حق و عدالت میدانند و آزادی همهی آنها را خواستارند.
🔹دخالت گستردهی نیروها و نهادهای امنیتی در مسایل خرد و کلان کشور به رویهای خطرناک و پرخسارت در خدمت یکدستسازی حاکمیت و کشاندن این رویهی غلط به نهادهای مدنی تبدیل شده است.
اعضای حزب، نسبت به تداوم حصر معترض بوده و آزادی همه زندانیان سیاسی را خواستارند
دوم- جامعه: حکومت بهجای تلاش برای ایفای وظیفهی ذاتی خود در احقاق حقوق شهروندی و پرداختن به مسائلی نظیر تامین اجتماعی، تحصیل رایگان، اشتغال، امنیت اجتماعی، سلامت، ایمنی و محیطزیست، عدالت قضایی و نظایر آن که علت بسیاری از آسیبها و ناهنجاریهای روبهگسترش دیگر مانند فقر مفرط، فحشا، بزهکاری، قاچاق و اعتیاد است، موضوعات موهومی مانند فیلترینگ، نوع پوشش و نظایر آن را کانون توجه و اهتمام خود قرار داده
است.
دخالت گسترده نهادهای امنیتی در مسائل خرد و کلان کشور به رویهای خطرناک در خدمت یکدستسازی حاکمیت بدل شده
سوم- اقتصاد و توسعه: حزب اتحاد ملت به استناد عملکرد اجرایی برنامههای توسعه در ایران بهویژه در دو دههی اخیر، معتقد است تهیه، تدوین و تصویب برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت در کشور به دلایل مختلف عملاً بلاموضوع شده است. عدم رعایت فرآیندهای تدوین برنامه، عدم تقید به قانون و مقررات، انجام برخی امور بر اساس فرامین و منویات زمامداران و نه بر اساس قانون، نبود شفافیت در ادارهی امور کشور، ضعف مفرط مدیریت کلان جامعه، حجم روزافزون انواع فسادها در زمامداران و شکلگیری تدریجی فساد سیستماتیک از جمله عوامل امتناع برنامهریزی در نظام حکمرانی ایران است.
حکومت بهجای تلاش برای ایفای وظیفهی ذاتی خود در احقاق حقوق مردم، موضوعات موهومی مانند فیلترینگ و نوع پوشش را کانون توجه خود قرار داده
چهارم- محیطزیست: با وجود اقدامات مناسب کمشمار دولت در واکنش به بحرانهای محیطزیستی همچون لغو مجوز پتروشیمی میانکاله، روند شتابان تخریب منابع زیستی کشور، بیانگر فقدان و یا ناکافی بودن اقدامات اصلاحی و یا پیشگیرانه است. علیرغم افزایش بودجهی سازمان محیطزیست در سال ۱۴۰۲، این سازمان همچنان از کمبودهای بودجهای رنج میبرد.
برآنیم تا در کنار ملت و مدافع حقوق آنها باقی بمانیم/ دلسوزانهترین و کارآمدترین بسته پیشنهادی به صلاح ملت و حاکمان، عمل به بیانیه پانزده مادهای سید محمد خاتمی است
🔹حزب اتحاد ملت معتقد است در این شرایط بحرانی، دلسوزانهترین و کارآمدترین بستهی پیشنهادی که صلاح ملک و ملت و حاکمان را دربردارد، عمل به بیانیهی پانزده مادهای جناب آقای سید محمد خاتمی در بهمن سال گذشته است. اما از آنجا که امید چندانی به پذیرش این پیشنهادها و خوداصلاحی حاکمیت نمیرود، چاره در رجوع به جامعه و تقویت آن، همافزایی نیروهای آزادیخواه و خشونتپرهیز و استفاده از تمامی ظرفیتهای اجتماعی و مدنی و برداشتن گامهای تدریجی واقعبینانه برای پیشبرد اهداف اصلاحی است که شاکله آن در بیانیه مذکور توسط آقای خاتمی آمده است.
🔅متن کامل بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/g01009
@javadrooh
Telegraph
قطعنامه پایانی نهمین کنگره حزب اتحاد ملت در چهار بخش منتشر شد؛
به گزارش روابط عمومی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، قطعنامه پایانی نهمین مجمع عمومی این حزب در چهار بخش سیاست، جامعه، اقتصاد و توسعه و محیطزیست با واکاوی معضلات و آسیبهای مبتلابه این حوزهها و ارائه راهکار برونرفت از این چالشها منتشر شد که مشروح آن را در…
👍9👎4
📰 پیشخوان: چهارصدوچهلوپنجمین شماره #روزنامه_هم_میهن سهشنبه بیستوچهارم بهمنماه منتشر میشود.
@javadrooh
@javadrooh
🤩3👍1
🖋 یادداشت راهبرد: مرگ اصالت
👈 محمدجواد روح
✍ چقدر این عکس دیدن دارد. داریوش مهرجویی است که جایزهاش را میگیرد در جشنواره هفتم فیلم فجر از خاتمی که آن روزها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
✍ آن روزها هم، ناف سینمای ایران وصل بود به این نهاد و آن ارگان. مخصوصا فیلمهای هنری که چشمانداز فروش چندانی برای تهیهکننده بخش خصوصی نداشتند.
✍ آن روزها هم، سانسور و حذف و مداخلات کارمندان دونپایه و مدیران تازهازراهرسیده و علما و مذهبیون سینماندیده برقرار بود و روی اعصاب بزرگان میرفت؛ از تقوایی تا بیضایی و مهرجویی و حتی حاتمی.
✍ اما آن روزها با این روزها و آن جشنوارهها با این جشنوارهها فرقی مبنایی داشت. جشنوارهای که اصالت داشت و برآمده از انقلابی بود که آن را چه بپسندیم و چه نپسندیم، "اصل" بود. اصالت داشت. واقعیت داشت. ریشه داشت. پشتوانه داشت. از چپها تا مذهبیها، از ملیگرایان تا سنتیها، هریک از زاویهای با آن همراه بودند. از قم و مشهد و تهران و نجف تا واشنگتن و پاریس و برلین شبح انقلاب سایه انداخته بود.
✍ انقلابی تمامخلقی بود؛ حتی اگر اکنون پس از ۴۵سال بسیاری از همان خلقها و نخبگان انگشت حسرت گزند و سر به پشیمانی، زیر اندازند و در برابر فرزندانشان حرفی و توجیهی برای گفتن نداشته باشند.
✍ و البته آن انقلاب به بسیاری نیروها ضربه زد. شاید بیش و پیش از همه، اهل فرهنگ و هنر؛ مخصوصا ستارگان موسیقی و سینما. موسیقی گرچه حکم مشروط حلال بودن گرفت و سینما به شرط دوری از فحشا برقرار ماند؛ اما بسیاری ستارگان امکان ماندن و کار کردن نداشتند.
✍ ستارگان موسیقی نمادهای بزم شاهانه بودند؛ حتی اگر اپوزیسیونی مثل داریوش باشند. ستارگان سینما هم تصویرگران فرهنگ منحط غرب بودند؛ حتی اگر به بزرگی فردین و بهروز و پرویز فنیزاده بودند.
✍ بااینحال، بخشی از موجنوییهای سینما آنان که بیشتر کارگردان پشتصحنه بودند تا بازیگر روی پرده، ماندند و حتی به تحولات امید بستند. مهرجویی یکی از آنان بود. شاید مهمترین آنها. تنها کارگردانی که رهبر انقلاب از فیلمش گفته بود و گاوش را پسندیده بود. چنین بود که در دوران "انقلاب اصیل" آنان تا حد زیادی، توانستند ببالند و بمانند و با همه حاشیهها و گلایهها، کار کنند.
✍ طرف مقابل، حاکمان هم، گرچه انقلابی و مذهبی بودند؛ اما میخواستند فرهنگ را هم پاس دارند و از اهل هنر بیاموزند. خاتمیها و مهاجرانیها و سیفالله دادها و بهشتیها و انوارها و... کموبیش همه از این جنس بودند. انقلابی بودند، اما اصیل.
✍ ازاینرو، اصالت را تا جایی که میتوانستند، میفهمیدند و پاس میداشتند. برخلاف انقلابیون گام دومی امروز که "بدلی"اند و به همین خاطر، نه فقط ژستهای فرهنگیشان که حتی نمایشهای انقلابی و مذهبیشان به دل نمینشیند و در خواندن مشهورترین دعای ایرانیان، خود و مخاطب را زخم میکنند.
✍ در چنین روزی است که این عکس به دل میچسبد. جایزهای اصیل در جشنوارهای اصیل از یک انقلابی اصیل به یک فیلمساز اصیل. دیدن این عکس دیدن دارد؛ در روزی که از یک طرف، سکانس آخر کشتن سینمای ایران را میبینیم و از طرف دیگر، خبر صدور حکم قصاص قاتل سینماگر مولف ایرانی را میشنویم...
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
✍ چقدر این عکس دیدن دارد. داریوش مهرجویی است که جایزهاش را میگیرد در جشنواره هفتم فیلم فجر از خاتمی که آن روزها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
✍ آن روزها هم، ناف سینمای ایران وصل بود به این نهاد و آن ارگان. مخصوصا فیلمهای هنری که چشمانداز فروش چندانی برای تهیهکننده بخش خصوصی نداشتند.
✍ آن روزها هم، سانسور و حذف و مداخلات کارمندان دونپایه و مدیران تازهازراهرسیده و علما و مذهبیون سینماندیده برقرار بود و روی اعصاب بزرگان میرفت؛ از تقوایی تا بیضایی و مهرجویی و حتی حاتمی.
✍ اما آن روزها با این روزها و آن جشنوارهها با این جشنوارهها فرقی مبنایی داشت. جشنوارهای که اصالت داشت و برآمده از انقلابی بود که آن را چه بپسندیم و چه نپسندیم، "اصل" بود. اصالت داشت. واقعیت داشت. ریشه داشت. پشتوانه داشت. از چپها تا مذهبیها، از ملیگرایان تا سنتیها، هریک از زاویهای با آن همراه بودند. از قم و مشهد و تهران و نجف تا واشنگتن و پاریس و برلین شبح انقلاب سایه انداخته بود.
✍ انقلابی تمامخلقی بود؛ حتی اگر اکنون پس از ۴۵سال بسیاری از همان خلقها و نخبگان انگشت حسرت گزند و سر به پشیمانی، زیر اندازند و در برابر فرزندانشان حرفی و توجیهی برای گفتن نداشته باشند.
✍ و البته آن انقلاب به بسیاری نیروها ضربه زد. شاید بیش و پیش از همه، اهل فرهنگ و هنر؛ مخصوصا ستارگان موسیقی و سینما. موسیقی گرچه حکم مشروط حلال بودن گرفت و سینما به شرط دوری از فحشا برقرار ماند؛ اما بسیاری ستارگان امکان ماندن و کار کردن نداشتند.
✍ ستارگان موسیقی نمادهای بزم شاهانه بودند؛ حتی اگر اپوزیسیونی مثل داریوش باشند. ستارگان سینما هم تصویرگران فرهنگ منحط غرب بودند؛ حتی اگر به بزرگی فردین و بهروز و پرویز فنیزاده بودند.
✍ بااینحال، بخشی از موجنوییهای سینما آنان که بیشتر کارگردان پشتصحنه بودند تا بازیگر روی پرده، ماندند و حتی به تحولات امید بستند. مهرجویی یکی از آنان بود. شاید مهمترین آنها. تنها کارگردانی که رهبر انقلاب از فیلمش گفته بود و گاوش را پسندیده بود. چنین بود که در دوران "انقلاب اصیل" آنان تا حد زیادی، توانستند ببالند و بمانند و با همه حاشیهها و گلایهها، کار کنند.
✍ طرف مقابل، حاکمان هم، گرچه انقلابی و مذهبی بودند؛ اما میخواستند فرهنگ را هم پاس دارند و از اهل هنر بیاموزند. خاتمیها و مهاجرانیها و سیفالله دادها و بهشتیها و انوارها و... کموبیش همه از این جنس بودند. انقلابی بودند، اما اصیل.
✍ ازاینرو، اصالت را تا جایی که میتوانستند، میفهمیدند و پاس میداشتند. برخلاف انقلابیون گام دومی امروز که "بدلی"اند و به همین خاطر، نه فقط ژستهای فرهنگیشان که حتی نمایشهای انقلابی و مذهبیشان به دل نمینشیند و در خواندن مشهورترین دعای ایرانیان، خود و مخاطب را زخم میکنند.
✍ در چنین روزی است که این عکس به دل میچسبد. جایزهای اصیل در جشنوارهای اصیل از یک انقلابی اصیل به یک فیلمساز اصیل. دیدن این عکس دیدن دارد؛ در روزی که از یک طرف، سکانس آخر کشتن سینمای ایران را میبینیم و از طرف دیگر، خبر صدور حکم قصاص قاتل سینماگر مولف ایرانی را میشنویم...
@javadrooh
👍9❤2👎1😢1
📰 پیشخوان: شتر در خواب بیند پنبهدانه/ گهی لپلپ خورد، گه دانهدانه....
امضاء: محمدجواد روح از امضاءکنندگان بیانیه ۱۱۰کنشگر سیاسی و فرهنگی
@javadrooh
امضاء: محمدجواد روح از امضاءکنندگان بیانیه ۱۱۰کنشگر سیاسی و فرهنگی
@javadrooh
👍8👎1🤩1
🗯 مصاحبه روز: روزنهگشایی آری؛ بیعت نه
👈 بخشی از گفتوگوی سعید حجاریان با روزنامه اعتماد
🔹 براي روشن شدن بحث خوب است يك تقسيمبندي از انتخابات ارايه بدهم. به نظر من انتخابات را تا به امروز، ميتوان به چهار نوع تقسيم كرد.
🔹اولين نوع، «انتخابات خودماني» است؛ در انتخابات خودماني رقابت ميان نيروهاي درون سيستم صورت ميگيرد. البته سيستم قبض و بسط دارد. مقطع بسط مربوط ميشود به دوره جنيني انقلاب يعني همان يكي، دو سال نخست پيروزي انقلاب؛ در اين دوره جملگي نيروهاي سياسي مانند نهضت آزادي و ملي مذهبيها و... در انتخابات حضور پيدا ميكنند، اما بعد از آن با صورتهاي مختلف قبض مواجه ميشويم. من حتي انتخابات دوم خرداد يا مجلس ششم را هم ذيل اين دوره تعريف ميكنم. يعني اگر شكل خودماني انتخابات تغيير ميكرد و مثلا به آقايان سحابي و پيمان و ديگر نيروهاي فعال و صاحب پايگاه اجازه حضور داده ميشد، ممكن بود نتيجه انتخابات دوم خرداد بهگونهاي ديگر رقم بخورد.
🔹دومين نوع، يك مرتبه پايينتر از انتخابات خودماني است و من آن را «شبه انتخابات» مينامم. اين نوع از انتخابات بيشتر نمايشي است و اغلب، در انتخابات مجلس شاهد آن هستيم. فرض اصلي شبه انتخابات اين است كه ويترين انتخابات وجود دارد، چند نيروي خنثي هم حضور دارند، اما پس و پشت ويترين خوديهاي ذينفوذ هستند. بعد از مجلس ششم چند دوره مجلس اينچنيني را شاهد بوديم. يعني افراد نسبتا متفاوتي ميبينيم، اما قدرت تاثيرگذاري وجود ندارد.
🔹سومين نوع، «انتخابات بهمثابه ابزار كنترل سخت» است. در اين وضعيت انتخابات وجود دارد، اما ميگويند هر كسي را كه شركت نكند، به چهارميخ ميكشيم. نمونه حاد اين وضعيت كرهشمالي است. يعني هر كسي به جناب كيم جونگ اون، رهبر كرهشمالي راي ندهد، تحت تعقيب قرار ميگيرد، كيفر ميبيند و حتي، خونش ريخته ميشود. اين وضعيت تا اين لحظه در ايران عينيت پيدا نكرده است.
🔹نوع چهارم، «انتخابات بيعتگونه» است. در اين انتخابات «سوژه انتخاب» فيالمثل شاه يا نايبش در درون خاندان يا با ديگر مكانيسمهاي بسته تعيين و مردم موظف ميشوند بيايند و بيعت كنند. هر كسي بيعت كرد، شهروند است و هر كسي چنين نكرد، بايد بگذارد و برود! اين وضعيت يزيدي است و برخي كشورهاي آسياي ميانه و شيخنشينها و نيز طالبان و داعش-در دوره قدرت- اينگونهاند.
🔹اين حرفها را زدم تا بگويم ما با ادوار و انواع مختلف آن مواجه بودهايم؛ من در هر مقطع با توجه به شرايط نسخه و تجويز خودم را پيشنهاد كردهام. اگر روزنهاي براي گشايش فضا و ايجاد تغيير ديدهام، از صندوق راي دفاع كردهام مثل مجلس ششم. از آن طرف، اگر روزنهاي نديدهام از مشاركت مشروط گفتهام.
🔹همينجا صراحتا بگويم كه من سخن گفتن از تحريم انتخابات را جرم نميدانم و اگر انتخابات در دو نوع «ابزار كنترل سخت» و «بيعتگونه» باشد، حتما با صداي بلند آن را تحريم ميكنم و پشت عنوان «مشاركت مشروط» پنهان نميشوم.
🔹من در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ شركت نكردم و در اين دوره هم مشخص است كه شركت نميكنم. اما اين عدم شركت بدين معنا نيست كه از اين به بعد در هيچ انتخاباتي شركت نخواهم كرد.
🔹شايد روزي نظام سياسي سر عقل آمد و ماشين استصواب و حذف آرام گرفت و مجددا روزنهاي براي اصلاح باز شد. من از باز شدن چنين روزنهاي استقبال ميكنم و حتما آن وقت در انتخابات شركت ميكنم؛ ولو آنكه همه مردم شركت نكنند، زيرا من تابع تحليل اين گروه و آن گروه نيستم و همچنين از امواج پيروي نميكنم.
🔹ممكن است شرايطي پيش بيايد كه احساس كنم ميتوان از طريق انتخابات راهي به دهي باز كرد، اما اگر اوضاع بخواهد به همين منوال پيش برود، كماكان بر تصميم كنوني خودم استوار هستم.
🔅 متن کامل در لینک
@javadrooh
👈 بخشی از گفتوگوی سعید حجاریان با روزنامه اعتماد
🔹 براي روشن شدن بحث خوب است يك تقسيمبندي از انتخابات ارايه بدهم. به نظر من انتخابات را تا به امروز، ميتوان به چهار نوع تقسيم كرد.
🔹اولين نوع، «انتخابات خودماني» است؛ در انتخابات خودماني رقابت ميان نيروهاي درون سيستم صورت ميگيرد. البته سيستم قبض و بسط دارد. مقطع بسط مربوط ميشود به دوره جنيني انقلاب يعني همان يكي، دو سال نخست پيروزي انقلاب؛ در اين دوره جملگي نيروهاي سياسي مانند نهضت آزادي و ملي مذهبيها و... در انتخابات حضور پيدا ميكنند، اما بعد از آن با صورتهاي مختلف قبض مواجه ميشويم. من حتي انتخابات دوم خرداد يا مجلس ششم را هم ذيل اين دوره تعريف ميكنم. يعني اگر شكل خودماني انتخابات تغيير ميكرد و مثلا به آقايان سحابي و پيمان و ديگر نيروهاي فعال و صاحب پايگاه اجازه حضور داده ميشد، ممكن بود نتيجه انتخابات دوم خرداد بهگونهاي ديگر رقم بخورد.
🔹دومين نوع، يك مرتبه پايينتر از انتخابات خودماني است و من آن را «شبه انتخابات» مينامم. اين نوع از انتخابات بيشتر نمايشي است و اغلب، در انتخابات مجلس شاهد آن هستيم. فرض اصلي شبه انتخابات اين است كه ويترين انتخابات وجود دارد، چند نيروي خنثي هم حضور دارند، اما پس و پشت ويترين خوديهاي ذينفوذ هستند. بعد از مجلس ششم چند دوره مجلس اينچنيني را شاهد بوديم. يعني افراد نسبتا متفاوتي ميبينيم، اما قدرت تاثيرگذاري وجود ندارد.
🔹سومين نوع، «انتخابات بهمثابه ابزار كنترل سخت» است. در اين وضعيت انتخابات وجود دارد، اما ميگويند هر كسي را كه شركت نكند، به چهارميخ ميكشيم. نمونه حاد اين وضعيت كرهشمالي است. يعني هر كسي به جناب كيم جونگ اون، رهبر كرهشمالي راي ندهد، تحت تعقيب قرار ميگيرد، كيفر ميبيند و حتي، خونش ريخته ميشود. اين وضعيت تا اين لحظه در ايران عينيت پيدا نكرده است.
🔹نوع چهارم، «انتخابات بيعتگونه» است. در اين انتخابات «سوژه انتخاب» فيالمثل شاه يا نايبش در درون خاندان يا با ديگر مكانيسمهاي بسته تعيين و مردم موظف ميشوند بيايند و بيعت كنند. هر كسي بيعت كرد، شهروند است و هر كسي چنين نكرد، بايد بگذارد و برود! اين وضعيت يزيدي است و برخي كشورهاي آسياي ميانه و شيخنشينها و نيز طالبان و داعش-در دوره قدرت- اينگونهاند.
🔹اين حرفها را زدم تا بگويم ما با ادوار و انواع مختلف آن مواجه بودهايم؛ من در هر مقطع با توجه به شرايط نسخه و تجويز خودم را پيشنهاد كردهام. اگر روزنهاي براي گشايش فضا و ايجاد تغيير ديدهام، از صندوق راي دفاع كردهام مثل مجلس ششم. از آن طرف، اگر روزنهاي نديدهام از مشاركت مشروط گفتهام.
🔹همينجا صراحتا بگويم كه من سخن گفتن از تحريم انتخابات را جرم نميدانم و اگر انتخابات در دو نوع «ابزار كنترل سخت» و «بيعتگونه» باشد، حتما با صداي بلند آن را تحريم ميكنم و پشت عنوان «مشاركت مشروط» پنهان نميشوم.
🔹من در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ شركت نكردم و در اين دوره هم مشخص است كه شركت نميكنم. اما اين عدم شركت بدين معنا نيست كه از اين به بعد در هيچ انتخاباتي شركت نخواهم كرد.
🔹شايد روزي نظام سياسي سر عقل آمد و ماشين استصواب و حذف آرام گرفت و مجددا روزنهاي براي اصلاح باز شد. من از باز شدن چنين روزنهاي استقبال ميكنم و حتما آن وقت در انتخابات شركت ميكنم؛ ولو آنكه همه مردم شركت نكنند، زيرا من تابع تحليل اين گروه و آن گروه نيستم و همچنين از امواج پيروي نميكنم.
🔹ممكن است شرايطي پيش بيايد كه احساس كنم ميتوان از طريق انتخابات راهي به دهي باز كرد، اما اگر اوضاع بخواهد به همين منوال پيش برود، كماكان بر تصميم كنوني خودم استوار هستم.
🔅 متن کامل در لینک
@javadrooh
👍10👎1
💥خبر: بخشی از مصاحبه سعید حجاریان درباره شکلگیری دو بال اعتدالی و پیشرو در درون جبهه اصلاحات (گرچه خود نیز به تعارض آن، واقف است).
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: روزنهگشایی یا چاهکنی؟
👈 علیرضا کفایی، عضو انجمن اسلامی معلمان، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ بیانیه روزنهگشایی ۱۱۰نفر و ادعای "تجربه و سنجش آسیبهای کاهشِ مشارکت انتخاباتی" که مدعی "تلاشی است برای مشارکت در فضای گفتوگوی عمومی دربارهٔ پرسشهای راهبردی مربوط به انتخابات۱۴۰۲ از منظر «آرمانگراییِ واقعنگرانه»" نهتنها روزنهای نمیگشاید، بلکه به حفر چاه و عمیقتر کردن شکاف میان حاکمیت و مردم و از سویی و مهمتر ایجاد شکاف در جامعه و قطبی کردن فضا میانجامد.
✍ تلاش برای گفتگوی عمومی اگر شعار نیست؛ چرا بلادرنگ فتوا بر حضور در انتخابات داده میشود، درحالیکه این دوستان بخوبی میدانند ماهها و در جلسات گوناگون گفتگوهایی صورت پذیرفته و نظرات حضرات ضمن استماع و توجه به آن؛ در بیانیه راهبردی جبهه اصلاحات هم لحاظ شده است و وقتی خود را در اقلیت میبینند، چرا به ابتداییترین اصل دموکراسی یعنی پذیرش رای اکثریت تمکین نمیکنند؟
✍ چگونه است که خود را مهیای انتخابات و توجه ویژه به صندوق رای حتی با حداقلها و ائتلافهای تجربهشده و شکستخورده میکنند؛ ولی حاضر نیستند در محدوده بسیار کوچکتری به رای اکثریت و دموکراسی تن دهند و بهسادگی زیر میز میزنند.
✍ متنی که بعنوان بیانیه روزنهگشایی منتشر شده، از صدر تا ذیل متناقض است و اندیشهای پارادوکسیکال را دنبال میکند؛ مانند "آیا انتخابات۱۴۰۲ مصداق انتخابات آزاد است" و خود هم پاسخ میدهد "روشن است که نه. متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است..." یا "آیا اساسا نهاد مجلس تاثیری در سرنوشت شهروندان دارد؟" و خود پاسخ میدهد "سوگمندانه در سالهای گذشته، به علل متفاوت از جمله استفادهٔ اقلیتِ «خالصساز» از کاهش مشارکت، تاثیر همهٔ نهادهای برآمده از انتخابات کاهش یافته است".
✍ و از این قبیل است الی آخر و البته توجیهاتی میفرمایند که از اساس غلطانداز و گریز از بار مسئولیت سیاسی و روشنفکری و زمانسنجی است، "خیر عمومی" و "خیرهای حداقلی" در این بیانیه و از "مبانی استوار اخلاقی و سیاسی" پس از تجربههای چند دهه گذشته و اعتراف به "خالصسازی" شعار است و ظاهراً قصد بر این است که به هر شکل ممکن خود را حلال کرده و توجیهی برای ورود به صحنه بیابند که البته و حتماً با آنکه خود را از چسبیدن به قدرت و حاکمیت بری میدارند؛ اما نیمنگاهی در ضمن بیانیه به قدرت دارند.
✍ غرق در اصطلاحات و گریزهای جامعهشناختی که برای مردم عادی مفهوم نیست؛ کردهاند و انتظار همراهی مردم را دارند، از اساس اصرار بر حضور و توجیه "خیر همگانی" و آن همه تناقض و برنتابیدن رای اکثریت اصلاحطلبان و عدم همراهی با حس عمومی جامعه مغالطه سیاسی عامدانهای است که سعی میکنند بر "توسعه و مردمسالاری" سوار شوند.
✍ ظاهراً حضرات دیر متوجه شدهاند که فرصت ثبتنام و تائیدیهها به پایان رسیده که از حاکمیت "مطالبه گشایش رقابت انتخاباتی و تائیدصلاحیت نامزدهای با کیفیت متکثر" را دارند و لابد رقابت را با همین اوضاع و احوالی که هست و نامزدها را با همین کیفیتی که هست، پذیرفتهاند.
✍ جای تأسف دارد که شعر "عرفی شیرازی" را هم جابهجا در پایان بیانیه آوردهاند، از بیت اول غزل؛ مصرع دوم و از بیت دوم غزل؛ مصرع اول را به هم چسباندهاند که انگار در ایران همه کور و نادان اند... درست مثل "روزنهگشایی" ادعایی که به حفر چاه میماند.
✍ دوستان "روزنهگشا" به رنجهای مردم و حاکمیتی که به هیچ روی حاضر نیست حتی شماها را بپذیرد فکر کنید، در تحکیم حکام ظلم که حرمتی برای اسلام و اخلاق قایل نیست و کمترین اعتباری برای جمهوریت باقی نگذاشته نکوشید، بیراهه رفتن است؛ به مردم بازگردید و از حرکت جمعی و حس عمومی جامعه حمایت کنید که "خیر همگانی" همین است و حتماً اثرگذار است.
گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست
تا ریشه در آب است امید ثمری هست
هر چند رسد آیت یاس از در و دیوار
بر بام و در دوست پریشان نظری هست
بشنو سختی تا که بدانی اثری هست
آفتاب ار نرسد سایه ی دیواری هست
@javadrooh
👈 علیرضا کفایی، عضو انجمن اسلامی معلمان، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ بیانیه روزنهگشایی ۱۱۰نفر و ادعای "تجربه و سنجش آسیبهای کاهشِ مشارکت انتخاباتی" که مدعی "تلاشی است برای مشارکت در فضای گفتوگوی عمومی دربارهٔ پرسشهای راهبردی مربوط به انتخابات۱۴۰۲ از منظر «آرمانگراییِ واقعنگرانه»" نهتنها روزنهای نمیگشاید، بلکه به حفر چاه و عمیقتر کردن شکاف میان حاکمیت و مردم و از سویی و مهمتر ایجاد شکاف در جامعه و قطبی کردن فضا میانجامد.
✍ تلاش برای گفتگوی عمومی اگر شعار نیست؛ چرا بلادرنگ فتوا بر حضور در انتخابات داده میشود، درحالیکه این دوستان بخوبی میدانند ماهها و در جلسات گوناگون گفتگوهایی صورت پذیرفته و نظرات حضرات ضمن استماع و توجه به آن؛ در بیانیه راهبردی جبهه اصلاحات هم لحاظ شده است و وقتی خود را در اقلیت میبینند، چرا به ابتداییترین اصل دموکراسی یعنی پذیرش رای اکثریت تمکین نمیکنند؟
✍ چگونه است که خود را مهیای انتخابات و توجه ویژه به صندوق رای حتی با حداقلها و ائتلافهای تجربهشده و شکستخورده میکنند؛ ولی حاضر نیستند در محدوده بسیار کوچکتری به رای اکثریت و دموکراسی تن دهند و بهسادگی زیر میز میزنند.
✍ متنی که بعنوان بیانیه روزنهگشایی منتشر شده، از صدر تا ذیل متناقض است و اندیشهای پارادوکسیکال را دنبال میکند؛ مانند "آیا انتخابات۱۴۰۲ مصداق انتخابات آزاد است" و خود هم پاسخ میدهد "روشن است که نه. متاسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٔ زیادی دارد و مسیر و رویهٔ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به «خالصسازیِ» نامزدها و «خالصسازیِ» رایدهندگان بوده است..." یا "آیا اساسا نهاد مجلس تاثیری در سرنوشت شهروندان دارد؟" و خود پاسخ میدهد "سوگمندانه در سالهای گذشته، به علل متفاوت از جمله استفادهٔ اقلیتِ «خالصساز» از کاهش مشارکت، تاثیر همهٔ نهادهای برآمده از انتخابات کاهش یافته است".
✍ و از این قبیل است الی آخر و البته توجیهاتی میفرمایند که از اساس غلطانداز و گریز از بار مسئولیت سیاسی و روشنفکری و زمانسنجی است، "خیر عمومی" و "خیرهای حداقلی" در این بیانیه و از "مبانی استوار اخلاقی و سیاسی" پس از تجربههای چند دهه گذشته و اعتراف به "خالصسازی" شعار است و ظاهراً قصد بر این است که به هر شکل ممکن خود را حلال کرده و توجیهی برای ورود به صحنه بیابند که البته و حتماً با آنکه خود را از چسبیدن به قدرت و حاکمیت بری میدارند؛ اما نیمنگاهی در ضمن بیانیه به قدرت دارند.
✍ غرق در اصطلاحات و گریزهای جامعهشناختی که برای مردم عادی مفهوم نیست؛ کردهاند و انتظار همراهی مردم را دارند، از اساس اصرار بر حضور و توجیه "خیر همگانی" و آن همه تناقض و برنتابیدن رای اکثریت اصلاحطلبان و عدم همراهی با حس عمومی جامعه مغالطه سیاسی عامدانهای است که سعی میکنند بر "توسعه و مردمسالاری" سوار شوند.
✍ ظاهراً حضرات دیر متوجه شدهاند که فرصت ثبتنام و تائیدیهها به پایان رسیده که از حاکمیت "مطالبه گشایش رقابت انتخاباتی و تائیدصلاحیت نامزدهای با کیفیت متکثر" را دارند و لابد رقابت را با همین اوضاع و احوالی که هست و نامزدها را با همین کیفیتی که هست، پذیرفتهاند.
✍ جای تأسف دارد که شعر "عرفی شیرازی" را هم جابهجا در پایان بیانیه آوردهاند، از بیت اول غزل؛ مصرع دوم و از بیت دوم غزل؛ مصرع اول را به هم چسباندهاند که انگار در ایران همه کور و نادان اند... درست مثل "روزنهگشایی" ادعایی که به حفر چاه میماند.
✍ دوستان "روزنهگشا" به رنجهای مردم و حاکمیتی که به هیچ روی حاضر نیست حتی شماها را بپذیرد فکر کنید، در تحکیم حکام ظلم که حرمتی برای اسلام و اخلاق قایل نیست و کمترین اعتباری برای جمهوریت باقی نگذاشته نکوشید، بیراهه رفتن است؛ به مردم بازگردید و از حرکت جمعی و حس عمومی جامعه حمایت کنید که "خیر همگانی" همین است و حتماً اثرگذار است.
گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست
تا ریشه در آب است امید ثمری هست
هر چند رسد آیت یاس از در و دیوار
بر بام و در دوست پریشان نظری هست
بشنو سختی تا که بدانی اثری هست
آفتاب ار نرسد سایه ی دیواری هست
@javadrooh
👍17👎2
👁🗨 نگاه تحلیلگران: فرسایش دیپلماتیک
👈 رضا نصری، تحلیلگر روابط بینالملل، در یادداشتی توییتری نوشت:
✍ در سالگرد انقلاب، خوب است - در کنار تعریفها و تمجیدها از عملکرد کشور در حوزه سیاست خارجی - به چند ایراد اساسی آن هم اشاره کنیم، چرا که با تعریف و تمجید «تحول بنیادی» حاصل نمیشود! چند نمونه از این ایرادها را - که معتقدم دست دستگاه دیپلماسی را هم بسته - در اینجا ذکر میکنم به امید اینکه بر سر آن تأمل شود و نسبت به آن چارهاندیشی کنیم:
۱- هزینه سیاست خارجی ایران در مجموع با آوردههایش تناسبی ندارد؛
۲- سیاست خارجی ایران «توسعهمحور» نیست و از این رو نمیتواند به بسط و تقویت قشر متوسط کمک کند؛
۳- سیاست خارجی ایران منضبط نیست و سخنگویان متعددی دارد؛ از این رو، از داخل ایران «یک صدا» شنیده نمیشود یا صداهایی به صورت گزینشی توسط دستگاههای تبلیغاتی دولتهای رقیب «دستچین» و به عنوان موضع ایران شناسانده میشود که با منافع کشور تناسبی ندارند. چه بسا صدای یک شهردار، یک نماینده مجلس، یک امام جمعه، یک مسئول غیر مرتبط به سیاست خارجی یا حتی صدای مدیرمسئول یک روزنامه به عنوان «موضع ایران» تلقی میشود!
۴- سیاست خارجی ایران منسجم نیست و بازیگران متعددی دارد که بعضاً عملکردشان با یکدیگر تداخل دارد؛ در این میان، وزارت امور خارجه - نه به عنوان هماهنگکننده که - تنها برای مدیریت بحرانِ ایجاد شده مورد مراجعه قرار میگیرد؛
۵- سیاست خارجی ایران تعریف مضیقی از «امنیت» دارد و به همین خاطر تنها در یک بُعد (بُعد نظامی) توسعه یافته است. تبعات منفی سیاستهای جاری بر مقولاتی چون امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی و امنیت زیستمحیطی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛
۶- سیاست خارجی ایران قدرت اقناعی خود را از دست داده است؛ یعنی نتوانسته حتی متحدین منطقهای ایران و افکار عمومی همسایگان را قانع سازد که منافع ایران با منافع آنها همسو و همراستاست؛
۷- سیاست خارجی ایران به شدت «شعارزده» است و این شعارزدگی بعضاً دست تصمیمگیران را هم ذکر اتخاذ اقدامات عملگرایانه محکم بسته است؛
۸- در سیاست خارجی ایران «تصویرپردازی»، «دیپلماسی عمومی»، «اعتبارسازی» و «تسخیر مغزها و قلبها» جایگاه درخوری ندارد؛ و به همین خاطر ایران در برابر «امنیتیسازی» و «ایرانهراسی» بسیار آسیبپذیر شده است؛
۹- بر سیاست خارجی ایران یک منطق و ادبیات غالبأ «نظامی» حاکم شده است؛ و این امر موجب شده افکار عمومی منطقه و جهان - حتی در کشورهای متحد - ایران را یک «تهدید» بالقوه محسوب کند. وقتی در راهپیمایی سالگرد انقلاب ماکت «موشک» به نمایش گذاشته میشود، یعنی هنوز این درک حاصل نشده که «قدرت اقناعی» با نمایش و «گفتمان نظامی» در تضاد هستند؛
۱۰- در سیاست خارجی ایران میزان بهرهبرداری از سازوکارهای بینالمللی با ظرفیتها و توانمندیهای کشور تناسبی ندارد؛ این ضعف هم عمدتا از کاهش چشمگیر «اعتبار» ایران ناشی شده است. در بحران غزه، کشورهای کوچک منطقه و حتی فرامنطقهای - مانند افریقای جنوبی - در این زمینه از ایران بسیار تأثیرگذارتر بودند؛
۱۱- سیاست خارجی ایران بازی رقیب را خوب بهم میزند، اما موقع بهرهبرداری «بازیساز» خوبی نیست؛
۱۲- سیاست خارجی ایران شکافهای سیاسی موجود در آمریکا و کشورهای غربی را به رسمیت نمیشناسد و از این رو نمیتواند از آن به نفع کشور بهرهبرداری کند. عدم بهرسمیت شناختن شکافها و تفاوتها موجب شده در ایران این ذهنیت غالب شود که این کشورها سیاستی از پیشتعیینشده دارند و نمیشود با اهرم دیپلماسی و سیاسی بر آنها تاثیر گذاشت؛
۱۳- سیاست خارجی ایران استقلال کشور را حوزههای مختلفی تامین کرده است، اما در لایههای عمیقتر اقتصاد و بازار و بازار ارز و شاخصهای رفاهی کشور به شدت متأثر از نوسانات سیاست داخلی و انتخاباتی در آمریکاست.
۱۴- سیاست خارجی ایران در حوزهای که کشور «مزیت نسبی» دارد رقابت نمیکند بلکه در همه حوزهها با قدرتهای رقیب دست به رقابت زده و به همین خاطر در همه حوزهها دچار فرسایش شده است.
@javadrooh
👈 رضا نصری، تحلیلگر روابط بینالملل، در یادداشتی توییتری نوشت:
✍ در سالگرد انقلاب، خوب است - در کنار تعریفها و تمجیدها از عملکرد کشور در حوزه سیاست خارجی - به چند ایراد اساسی آن هم اشاره کنیم، چرا که با تعریف و تمجید «تحول بنیادی» حاصل نمیشود! چند نمونه از این ایرادها را - که معتقدم دست دستگاه دیپلماسی را هم بسته - در اینجا ذکر میکنم به امید اینکه بر سر آن تأمل شود و نسبت به آن چارهاندیشی کنیم:
۱- هزینه سیاست خارجی ایران در مجموع با آوردههایش تناسبی ندارد؛
۲- سیاست خارجی ایران «توسعهمحور» نیست و از این رو نمیتواند به بسط و تقویت قشر متوسط کمک کند؛
۳- سیاست خارجی ایران منضبط نیست و سخنگویان متعددی دارد؛ از این رو، از داخل ایران «یک صدا» شنیده نمیشود یا صداهایی به صورت گزینشی توسط دستگاههای تبلیغاتی دولتهای رقیب «دستچین» و به عنوان موضع ایران شناسانده میشود که با منافع کشور تناسبی ندارند. چه بسا صدای یک شهردار، یک نماینده مجلس، یک امام جمعه، یک مسئول غیر مرتبط به سیاست خارجی یا حتی صدای مدیرمسئول یک روزنامه به عنوان «موضع ایران» تلقی میشود!
۴- سیاست خارجی ایران منسجم نیست و بازیگران متعددی دارد که بعضاً عملکردشان با یکدیگر تداخل دارد؛ در این میان، وزارت امور خارجه - نه به عنوان هماهنگکننده که - تنها برای مدیریت بحرانِ ایجاد شده مورد مراجعه قرار میگیرد؛
۵- سیاست خارجی ایران تعریف مضیقی از «امنیت» دارد و به همین خاطر تنها در یک بُعد (بُعد نظامی) توسعه یافته است. تبعات منفی سیاستهای جاری بر مقولاتی چون امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی و امنیت زیستمحیطی کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛
۶- سیاست خارجی ایران قدرت اقناعی خود را از دست داده است؛ یعنی نتوانسته حتی متحدین منطقهای ایران و افکار عمومی همسایگان را قانع سازد که منافع ایران با منافع آنها همسو و همراستاست؛
۷- سیاست خارجی ایران به شدت «شعارزده» است و این شعارزدگی بعضاً دست تصمیمگیران را هم ذکر اتخاذ اقدامات عملگرایانه محکم بسته است؛
۸- در سیاست خارجی ایران «تصویرپردازی»، «دیپلماسی عمومی»، «اعتبارسازی» و «تسخیر مغزها و قلبها» جایگاه درخوری ندارد؛ و به همین خاطر ایران در برابر «امنیتیسازی» و «ایرانهراسی» بسیار آسیبپذیر شده است؛
۹- بر سیاست خارجی ایران یک منطق و ادبیات غالبأ «نظامی» حاکم شده است؛ و این امر موجب شده افکار عمومی منطقه و جهان - حتی در کشورهای متحد - ایران را یک «تهدید» بالقوه محسوب کند. وقتی در راهپیمایی سالگرد انقلاب ماکت «موشک» به نمایش گذاشته میشود، یعنی هنوز این درک حاصل نشده که «قدرت اقناعی» با نمایش و «گفتمان نظامی» در تضاد هستند؛
۱۰- در سیاست خارجی ایران میزان بهرهبرداری از سازوکارهای بینالمللی با ظرفیتها و توانمندیهای کشور تناسبی ندارد؛ این ضعف هم عمدتا از کاهش چشمگیر «اعتبار» ایران ناشی شده است. در بحران غزه، کشورهای کوچک منطقه و حتی فرامنطقهای - مانند افریقای جنوبی - در این زمینه از ایران بسیار تأثیرگذارتر بودند؛
۱۱- سیاست خارجی ایران بازی رقیب را خوب بهم میزند، اما موقع بهرهبرداری «بازیساز» خوبی نیست؛
۱۲- سیاست خارجی ایران شکافهای سیاسی موجود در آمریکا و کشورهای غربی را به رسمیت نمیشناسد و از این رو نمیتواند از آن به نفع کشور بهرهبرداری کند. عدم بهرسمیت شناختن شکافها و تفاوتها موجب شده در ایران این ذهنیت غالب شود که این کشورها سیاستی از پیشتعیینشده دارند و نمیشود با اهرم دیپلماسی و سیاسی بر آنها تاثیر گذاشت؛
۱۳- سیاست خارجی ایران استقلال کشور را حوزههای مختلفی تامین کرده است، اما در لایههای عمیقتر اقتصاد و بازار و بازار ارز و شاخصهای رفاهی کشور به شدت متأثر از نوسانات سیاست داخلی و انتخاباتی در آمریکاست.
۱۴- سیاست خارجی ایران در حوزهای که کشور «مزیت نسبی» دارد رقابت نمیکند بلکه در همه حوزهها با قدرتهای رقیب دست به رقابت زده و به همین خاطر در همه حوزهها دچار فرسایش شده است.
@javadrooh
👍6
👁🗨 نگاه تحلیلگران: اقدام راهبردی و تاثیرگذار؛ روزنگشایی در سنگ خارا...
👈 غلامعلی دهقان، فعال سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍دبیانیه ۱۱۰نفر از اهالی فکر و اندیشه و سیاست و رسانه در راستای تبیین مواضعشان نسبت به شرایط سیاسی کشور و بهخصوص انتخابات مجلس دوازدهم را میبایست اقدامی راهبردی و تاثیرگذار در صحنه سیاسی کشور دانست.
✍ واقعیت این است دستاورد استقلال سیاسی ایران پس از دویست سال نفوذ و سلطه بیگانه که با پیروزی انقلاب۱۳۵۷ حاصل آمد، موضوعی نیست که بتوان بهسادگی از آن گذشت.
✍ انتقال مرکز تصمیمگیری از مسکو و لندن و واشنگتن به تهران واقعیتی است که پس از پیروزی انقلاب سبب شد تا نوعی خودباوری و اعتمادبهنفس در میان ایرانیان شکل بگیرد. تجلی این اعتماد به نفس در دفاع از کشور در جنگ تحمیلی صدام خود را نشان داد.
✍ از آن زمان تاکنون، این خودباوری ملی و تکیه بر هویت خودی با حضور بخش قابلتوجهی از مردم به اشکال مختلف از جمله حضور در مقوله انتخابات خود رانشان داده است.
✍ انتخابات طی چهار دهه اخیر صحنهای برای اثبات این بوده که ایرانی میتواند بدون دخالت بیگانه و از طریق نخبگان خود کشور را اداره کند.
✍ پذیرش کلیت انتخابات و نقد به برخی از فرآیندهای آن، از آن جمله مثل تفاوت برداشت در مقوله نظارت مورد نظر در اصل ۹۹قانوناساسی طی سه دهه گذشته وجود داشته است که بهنوبه خود، برداشتهای مختلف حقوقی را همراه داشت.
✍ برای همین به صرف اختلاف در برداشتهای گوناگون حقوقی نمیتوان از کلیت مقوله انتخابات عبور کرد و آن را کلا نادیده گرفت.
✍ راهدرست همان است که از هر فرصتی واز هر منفذی بتوان راهی گشود تا پروسه توسعه سیاسی به سامان برسد؛ ولو این پروسه سالها زمان ببرد.
✍ قصه چشمه و سنگ را ازیاد نبریم. مقاومت چشمه بالاخره کار خود را کار کرد؛ ولو اینکه زمان زیادی برد.
نشد چشمهاز پاسخ سنگ سرد
به کندن در ایستاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید کوشش نمود
کزین سنگ خارا رهی برگشود
@javadrooh
👈 غلامعلی دهقان، فعال سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍دبیانیه ۱۱۰نفر از اهالی فکر و اندیشه و سیاست و رسانه در راستای تبیین مواضعشان نسبت به شرایط سیاسی کشور و بهخصوص انتخابات مجلس دوازدهم را میبایست اقدامی راهبردی و تاثیرگذار در صحنه سیاسی کشور دانست.
✍ واقعیت این است دستاورد استقلال سیاسی ایران پس از دویست سال نفوذ و سلطه بیگانه که با پیروزی انقلاب۱۳۵۷ حاصل آمد، موضوعی نیست که بتوان بهسادگی از آن گذشت.
✍ انتقال مرکز تصمیمگیری از مسکو و لندن و واشنگتن به تهران واقعیتی است که پس از پیروزی انقلاب سبب شد تا نوعی خودباوری و اعتمادبهنفس در میان ایرانیان شکل بگیرد. تجلی این اعتماد به نفس در دفاع از کشور در جنگ تحمیلی صدام خود را نشان داد.
✍ از آن زمان تاکنون، این خودباوری ملی و تکیه بر هویت خودی با حضور بخش قابلتوجهی از مردم به اشکال مختلف از جمله حضور در مقوله انتخابات خود رانشان داده است.
✍ انتخابات طی چهار دهه اخیر صحنهای برای اثبات این بوده که ایرانی میتواند بدون دخالت بیگانه و از طریق نخبگان خود کشور را اداره کند.
✍ پذیرش کلیت انتخابات و نقد به برخی از فرآیندهای آن، از آن جمله مثل تفاوت برداشت در مقوله نظارت مورد نظر در اصل ۹۹قانوناساسی طی سه دهه گذشته وجود داشته است که بهنوبه خود، برداشتهای مختلف حقوقی را همراه داشت.
✍ برای همین به صرف اختلاف در برداشتهای گوناگون حقوقی نمیتوان از کلیت مقوله انتخابات عبور کرد و آن را کلا نادیده گرفت.
✍ راهدرست همان است که از هر فرصتی واز هر منفذی بتوان راهی گشود تا پروسه توسعه سیاسی به سامان برسد؛ ولو این پروسه سالها زمان ببرد.
✍ قصه چشمه و سنگ را ازیاد نبریم. مقاومت چشمه بالاخره کار خود را کار کرد؛ ولو اینکه زمان زیادی برد.
نشد چشمهاز پاسخ سنگ سرد
به کندن در ایستاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید کوشش نمود
کزین سنگ خارا رهی برگشود
@javadrooh
👎12👍5