📱روایتهای مجازی: "خیریت یک مطلب..."
👈 صفحه اینستاگرام محمدجواد روح
✍ مطلب محمد قوچانی درباره جبهه اصلاحات (که شخصا مبنای آن را قابلفهم میدانم، اما متن و لحن و استنادات آن را نمیپسندم و به نظرم، دون شان محمد و "آگاهینو" بود)، دستکم این خوبی را داشت که ارگان غیررسمی سپاه عکس خاتمی را روی جلد آورد. اگر بار دیگر کسی گفت چرا عکس "خاتمی فتنهگر!" را زدید؛ با هوک چپ و راست طرفید...
👈 صفحه اینستاگرام محمدجواد روح
✍ مطلب محمد قوچانی درباره جبهه اصلاحات (که شخصا مبنای آن را قابلفهم میدانم، اما متن و لحن و استنادات آن را نمیپسندم و به نظرم، دون شان محمد و "آگاهینو" بود)، دستکم این خوبی را داشت که ارگان غیررسمی سپاه عکس خاتمی را روی جلد آورد. اگر بار دیگر کسی گفت چرا عکس "خاتمی فتنهگر!" را زدید؛ با هوک چپ و راست طرفید...
👍6😁3👎2
Forwarded from هممیهن
از جنگ تـا دوستـی
چگونه ویتنام از دشمن قسمخورده به همکار آمریکا در مقابله با چین بدل شد؟
✍اسکات مارسیل، تحلیلگر مسائل آسیا و اقیانوس آرام
♦️در طول سه دهه گذشته، ویتنام و ایالاتمتحده آمریکا تحول چشمگیری را در مسیر تبدیل شدن دشمن به دوست طی کردهاند.امروزه ویتنام دهمین شریک تجاری بزرگ آمریکا محسوب میشود و دو کشور طیف وسیعی از همکاریها را آغاز کردهاند که شامل دیپلماسی سنتی،همکاریهای حوزه سلامتی و آموزش و حتی همکاری در حوزههای حساس مانند امنیت دریانودی میشود.شراکت میان دو کشور در سطحی قرار دارد که تا چندی پیش کاملاً غیرقابل تصور به نظر میرسید.
♦️تحول در روابط دو کشور یک گام بزرگ محسوب میشد اما این تنها آغاز فرآیند مستمر برای تقویت روابط میان ایالات متحده و ویتنام بود.دیپلماسی تجاری یک پیشران مهم در این فرآیند بود.
♦️هرچند بسیاری از تحلیلگران امروزه همکاریهای ایالات متحده آمریکا و ویتنام را ناشی از نگرانیهای مشترک از رفتار چین میدانند اما تا مدتها موضوع همکاریهای امنیتی میان واشنگتن و هانوی از دیگر جنبههای روابط دوجانبه عقبتر بود.
ترجمه شهاب شهسواری
https://B2n.ir/p74622
@hammihanonline
چگونه ویتنام از دشمن قسمخورده به همکار آمریکا در مقابله با چین بدل شد؟
✍اسکات مارسیل، تحلیلگر مسائل آسیا و اقیانوس آرام
♦️در طول سه دهه گذشته، ویتنام و ایالاتمتحده آمریکا تحول چشمگیری را در مسیر تبدیل شدن دشمن به دوست طی کردهاند.امروزه ویتنام دهمین شریک تجاری بزرگ آمریکا محسوب میشود و دو کشور طیف وسیعی از همکاریها را آغاز کردهاند که شامل دیپلماسی سنتی،همکاریهای حوزه سلامتی و آموزش و حتی همکاری در حوزههای حساس مانند امنیت دریانودی میشود.شراکت میان دو کشور در سطحی قرار دارد که تا چندی پیش کاملاً غیرقابل تصور به نظر میرسید.
♦️تحول در روابط دو کشور یک گام بزرگ محسوب میشد اما این تنها آغاز فرآیند مستمر برای تقویت روابط میان ایالات متحده و ویتنام بود.دیپلماسی تجاری یک پیشران مهم در این فرآیند بود.
♦️هرچند بسیاری از تحلیلگران امروزه همکاریهای ایالات متحده آمریکا و ویتنام را ناشی از نگرانیهای مشترک از رفتار چین میدانند اما تا مدتها موضوع همکاریهای امنیتی میان واشنگتن و هانوی از دیگر جنبههای روابط دوجانبه عقبتر بود.
ترجمه شهاب شهسواری
https://B2n.ir/p74622
@hammihanonline
👍3❤1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سوم شهریور۱۳۲۰ روز سیاه ایران"
👈 غلامعلی دهقان، کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰قوای دو دولت شوروی و انگلیس از پنج محور شمال و شمال شرق و غرب و جنوب غرب وارد خاک ایران شدند.
✍ دو سال پیش از این، در دهم شهریور۱۳۱۸ دولت وقت ایران سیاست خود را بیطرفی در شروع جنگ جهانی دوم اعلام کرده بود.
✍ اما پیشرویهایسریع ارتش آلمان در جبهههای شرق اروپا در تیرماه ۱۳۲۰ و ورود آنان به خاک شوروی زنگ خطر را برای دول متفق به صدا درآورد.
✍ ترس و واهمه شوروی از اشغال چاههای نفتی منطقه باکو توسط آلمانیها و پس از آن دسترسی آلمانیها به چاههای نفتی ایران سبب پریشانی متفقین شد.
✍ اینان که قبلا درباره حضور آلمانیهای مقیم ایران به دولت ایران هشدار داده بودند و دولت ایران این موضوع را جدی نگرفته بود، به بهانه نقض بیطرفی دولت ایران در جنگ، قوای خود را از چند نقطه وارد ایران کردند.
✍ این در حالی بود که تعداد کارشناسان آلمانی مقیم ایران تقریبا ۱۵۰نفر بیشتر نبود و تعداد کارشناسهای انگلیسی ۳۵۰نفر.
✍ مشخص بود حضور آلمانیها بهانهای بیش نیست و استفاده از راههای ایران برای رساندن کمک به شوروی، هدف اصلی متفقین است.
✍ متفقین طی روزهای سوم شهریور تا ۲۶شهریور بخش عمدهای از کشور را تصرف و با بمبارانهای متوالی ارتش ایران را مضمحل کردند.
✍ نتیجه این تصرف، اخراج پهلوی اول و به قدرت رسیدن ولیعهد جوان بود که نتیجه توافق دول متفق بود.
✍ علاوه بر این، تا سالها آثار حضور بیگانگان در کشور مشهود بود. از قحطیهای طاقتفرسا گرفته تا نفوذ بیگانه در میان نخبگان ایرانی. هر چه بود، آن روزها گذشت؛ اما باید از تاریخ آموخت.
✍ تکیه بر قدرت نرم یعنی حضور مردم در عرصههای مختلف و همچنین فراهم کردن زیرساختهای دفاعی و قوای کارآمد و روزآمد و وجود سیاستمداران آگاه به زمان از لوازم جلوگیری از تکرار تاریخ است.
@javadrooh
👈 غلامعلی دهقان، کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰قوای دو دولت شوروی و انگلیس از پنج محور شمال و شمال شرق و غرب و جنوب غرب وارد خاک ایران شدند.
✍ دو سال پیش از این، در دهم شهریور۱۳۱۸ دولت وقت ایران سیاست خود را بیطرفی در شروع جنگ جهانی دوم اعلام کرده بود.
✍ اما پیشرویهایسریع ارتش آلمان در جبهههای شرق اروپا در تیرماه ۱۳۲۰ و ورود آنان به خاک شوروی زنگ خطر را برای دول متفق به صدا درآورد.
✍ ترس و واهمه شوروی از اشغال چاههای نفتی منطقه باکو توسط آلمانیها و پس از آن دسترسی آلمانیها به چاههای نفتی ایران سبب پریشانی متفقین شد.
✍ اینان که قبلا درباره حضور آلمانیهای مقیم ایران به دولت ایران هشدار داده بودند و دولت ایران این موضوع را جدی نگرفته بود، به بهانه نقض بیطرفی دولت ایران در جنگ، قوای خود را از چند نقطه وارد ایران کردند.
✍ این در حالی بود که تعداد کارشناسان آلمانی مقیم ایران تقریبا ۱۵۰نفر بیشتر نبود و تعداد کارشناسهای انگلیسی ۳۵۰نفر.
✍ مشخص بود حضور آلمانیها بهانهای بیش نیست و استفاده از راههای ایران برای رساندن کمک به شوروی، هدف اصلی متفقین است.
✍ متفقین طی روزهای سوم شهریور تا ۲۶شهریور بخش عمدهای از کشور را تصرف و با بمبارانهای متوالی ارتش ایران را مضمحل کردند.
✍ نتیجه این تصرف، اخراج پهلوی اول و به قدرت رسیدن ولیعهد جوان بود که نتیجه توافق دول متفق بود.
✍ علاوه بر این، تا سالها آثار حضور بیگانگان در کشور مشهود بود. از قحطیهای طاقتفرسا گرفته تا نفوذ بیگانه در میان نخبگان ایرانی. هر چه بود، آن روزها گذشت؛ اما باید از تاریخ آموخت.
✍ تکیه بر قدرت نرم یعنی حضور مردم در عرصههای مختلف و همچنین فراهم کردن زیرساختهای دفاعی و قوای کارآمد و روزآمد و وجود سیاستمداران آگاه به زمان از لوازم جلوگیری از تکرار تاریخ است.
@javadrooh
👍6❤1
راهبرد
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سوم شهریور۱۳۲۰ روز سیاه ایران" 👈 غلامعلی دهقان، کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت: ✍ در سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰قوای دو دولت شوروی و انگلیس از پنج محور شمال و شمال شرق و غرب و جنوب غرب وارد خاک ایران شدند. ✍…
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سومشهریور ۱۳۲۰ و موضع پهلوی اول"
👈 غلامعلی دهقان، کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ به دنبال انتشار یادداشت مربوط به سومشهریور ۱۳۲۰، پرسشهایی برای خوانندگان شکل گرفت که یکی از مهمترین آنها مربوط به وضعیت پهلوی اول در آن روزها بود.
✍ بر اساس قرائن و شواهد دو روایت درباره وضعیت وی مطرح است. اول اینکه، او خواهان خریدن زمان بوده است تا تکلیف جنگ دوم جهانی مشخص شود. بنابراین، همچنان بر سیاست بیطرفی تاکید میکرده است.
✍ به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از جمعیت آن موقع ایران بهشدت از پیروزیهای هیتلر بهخصوص پس از نزدیک شدن قوای آلمان به مسکو و سنپترزبورگ، دو شهر بزرگ شوروی، خوشحال بودند.
✍ دلیل این موضوع هم، عصبانیت ایرانیان از روسها بهواسطه دو دوره جنگهای ایران و روس و جدایی بخشی از سرزمینهای ایران بوده است و همچنین، سابقه دخالت روسها در امور داخلی مثل قضیه به توپ بستن مجلس.
✍ در این شرایط و با توجه به تبلیغات حامیان هیتلر در ایران و تاکید بر نژاد آریایی آلمانها، تصمیمگیری برای دولتمردان به نفع دول متفق مثل شوروی و انگلیس سخت بوده است.
✍ حامیان این روایت معتقدند پهلوی اول میخواست تا آنجا که بشود، سیاست ایران بیطرفی باشد؛ اما پیروزیهای هیتلر در تابستان ۱۳۲۰ سبب شد تا متفقین بهشدت از ترس تکرار پیروزیهای هیتلر به تکاپو بیفتند و بخواهند کاری بکنند. بنابراین، بهترین راهحل را آن دیدند که با کمک به قوای شوروی، از فتوحات هیتلری جلوگیری کنند و در این میان، بهترین راهها از طریق ایران میگذشت. بیتوجهی پهلوی اول به این موضوع سبب خشم آنها و منجر به تبعید وی از ایران میشود.
✍ اما روایت دوم این است که دول شوروی و انگلیس از ماهها پیش، خواهان اخراج کلیه کارشناسان آلمانی از ایران بودند. بهخصوص که برخی از اتباع آلمان جاسوسهایی بیش نبودند.
✍ یکی از این افراد به نام شولتسر، بعدها در خاطرات خود تایید کرد که تحت لوای کارشناس برای آلمان هیتلری جاسوسی میکرده و واقعا قصد خرابکاری در صنایع نفتی باکو و خوزستان را داشته است.
✍ اما هشدارهای دول متفق از طریق وزارت خارجه ایران فقط به نخستوزیر وقت، علی منصور (ملقب به منصورالملک)، میرسیده است و وی آنها را بایگانی میکرده است و عملا، پهلوی اول ازاین هشدارها بیخبر بوده است.
✍ پهلوی اول زمانی از این واقعیت آگاه میشود که سفرای انگلیس و شوروی، یعنی سر بولارد و اسمیرنوف، در صحبگاه سوم شهریور با شاه ملاقات میکنند و از هشدارهای قبلی خبر میدهند که شاه هم اعلام بیخبری میکند. پس از این دیدار، علی منصور هم عزل میشود. براساس این روایت، رضاشاه قربانی تصمیم دیگران شد.
✍ در روایت اول، شاه به سیاست انگلیس و شوروی وفادار نماند و انتظار از راه رسیدن قدرت سومی را داشت که افکارعمومی هم از آن استقبال میکرد.
✍ اما در روایت دوم، شاه همچنان به قدرتهای وقت وفادار است؛ ولی سهلانگاری و شاید توطئهای از سوی نزدیکان، باعث بیخبری و سپس عزل وی میشود.
@javadrooh
👈 غلامعلی دهقان، کارشناس سیاسی و مدرس تاریخ، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ به دنبال انتشار یادداشت مربوط به سومشهریور ۱۳۲۰، پرسشهایی برای خوانندگان شکل گرفت که یکی از مهمترین آنها مربوط به وضعیت پهلوی اول در آن روزها بود.
✍ بر اساس قرائن و شواهد دو روایت درباره وضعیت وی مطرح است. اول اینکه، او خواهان خریدن زمان بوده است تا تکلیف جنگ دوم جهانی مشخص شود. بنابراین، همچنان بر سیاست بیطرفی تاکید میکرده است.
✍ به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از جمعیت آن موقع ایران بهشدت از پیروزیهای هیتلر بهخصوص پس از نزدیک شدن قوای آلمان به مسکو و سنپترزبورگ، دو شهر بزرگ شوروی، خوشحال بودند.
✍ دلیل این موضوع هم، عصبانیت ایرانیان از روسها بهواسطه دو دوره جنگهای ایران و روس و جدایی بخشی از سرزمینهای ایران بوده است و همچنین، سابقه دخالت روسها در امور داخلی مثل قضیه به توپ بستن مجلس.
✍ در این شرایط و با توجه به تبلیغات حامیان هیتلر در ایران و تاکید بر نژاد آریایی آلمانها، تصمیمگیری برای دولتمردان به نفع دول متفق مثل شوروی و انگلیس سخت بوده است.
✍ حامیان این روایت معتقدند پهلوی اول میخواست تا آنجا که بشود، سیاست ایران بیطرفی باشد؛ اما پیروزیهای هیتلر در تابستان ۱۳۲۰ سبب شد تا متفقین بهشدت از ترس تکرار پیروزیهای هیتلر به تکاپو بیفتند و بخواهند کاری بکنند. بنابراین، بهترین راهحل را آن دیدند که با کمک به قوای شوروی، از فتوحات هیتلری جلوگیری کنند و در این میان، بهترین راهها از طریق ایران میگذشت. بیتوجهی پهلوی اول به این موضوع سبب خشم آنها و منجر به تبعید وی از ایران میشود.
✍ اما روایت دوم این است که دول شوروی و انگلیس از ماهها پیش، خواهان اخراج کلیه کارشناسان آلمانی از ایران بودند. بهخصوص که برخی از اتباع آلمان جاسوسهایی بیش نبودند.
✍ یکی از این افراد به نام شولتسر، بعدها در خاطرات خود تایید کرد که تحت لوای کارشناس برای آلمان هیتلری جاسوسی میکرده و واقعا قصد خرابکاری در صنایع نفتی باکو و خوزستان را داشته است.
✍ اما هشدارهای دول متفق از طریق وزارت خارجه ایران فقط به نخستوزیر وقت، علی منصور (ملقب به منصورالملک)، میرسیده است و وی آنها را بایگانی میکرده است و عملا، پهلوی اول ازاین هشدارها بیخبر بوده است.
✍ پهلوی اول زمانی از این واقعیت آگاه میشود که سفرای انگلیس و شوروی، یعنی سر بولارد و اسمیرنوف، در صحبگاه سوم شهریور با شاه ملاقات میکنند و از هشدارهای قبلی خبر میدهند که شاه هم اعلام بیخبری میکند. پس از این دیدار، علی منصور هم عزل میشود. براساس این روایت، رضاشاه قربانی تصمیم دیگران شد.
✍ در روایت اول، شاه به سیاست انگلیس و شوروی وفادار نماند و انتظار از راه رسیدن قدرت سومی را داشت که افکارعمومی هم از آن استقبال میکرد.
✍ اما در روایت دوم، شاه همچنان به قدرتهای وقت وفادار است؛ ولی سهلانگاری و شاید توطئهای از سوی نزدیکان، باعث بیخبری و سپس عزل وی میشود.
@javadrooh
👍4
💥 خبر: توافق ایران و آمریکا بر سر نفت؟
👈 ایران و آمریکا اگرچه هنوز در مورد برنامه هستهای با یکدیگر فاصله زیادی دارند، اما به نظر میرسد بر سر ورود نفت ایران به بازار جهانی به توافق رسیدهاند.
🔹در هفتههای اخیر شاهد توافق تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان با داراییهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی و کاهش غنیسازی اورانیوم از سوی تهران بودیم. علاوه بر این، دو کشور توافقاتی بر سر جریان فروش نفت ایران انجام دادهاند.
🔹در این راستا، مقامات آمریکایی به طور تلویحی اذعان کردهاند که برخی تحریمهای مربوط به فروش نفت ایران را لغو کرده و تهران نیز از افزایش تولید نفت بیسابقه در پنج سال گذشته خبر داده است/ بلومبرگ
@javadrooh
👈 ایران و آمریکا اگرچه هنوز در مورد برنامه هستهای با یکدیگر فاصله زیادی دارند، اما به نظر میرسد بر سر ورود نفت ایران به بازار جهانی به توافق رسیدهاند.
🔹در هفتههای اخیر شاهد توافق تهران و واشنگتن بر سر تبادل زندانیان با داراییهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی و کاهش غنیسازی اورانیوم از سوی تهران بودیم. علاوه بر این، دو کشور توافقاتی بر سر جریان فروش نفت ایران انجام دادهاند.
🔹در این راستا، مقامات آمریکایی به طور تلویحی اذعان کردهاند که برخی تحریمهای مربوط به فروش نفت ایران را لغو کرده و تهران نیز از افزایش تولید نفت بیسابقه در پنج سال گذشته خبر داده است/ بلومبرگ
@javadrooh
👍3🔥1
💥خبر: نامه سرگشاده نوبخت به رئیسی: آماده جلسه با مدیران اقتصادی درباره عملکرد دولت قبل هستم
🔹به استناد گزارش بهروزسانی شده مرکز آمار، رشد اقتصادی سال ۱۳۹۹ برابر ۳٫۳ درصد و رشد اقتصادی فصل بهار سال ۱۴۰۰ برابر ۸٫۵ درصد و به استناد گزارش بانک مرکزی، رشد اقتصادی سال ۱۳۹۹ برابر ۴٫۱درصد و رشد اقتصادی فصل بهار سال ۱۴۰۰ برابر ۶٫۷درصد اعلام شده است.
🔹رشد اقتصادی آخرین فصل کاری دولت دوازدهم در مقایسه با فصلهای متوالی سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بیشترین نرخ رشد اقتصادی بوده است. همچنین مستند به گزارش مرکز آمار ایران [نمودار سری زمانی رشد محصول ناخالص داخلی به تفکیک فصل (درصد)]، طی سالهای ۱۴۰۱- ۱۳۹۱ بزرگترین نرخ رشد اقتصادی در دولتهای یازدهم و دوازدهم تحقق یافته است.
🔹اعلام رشد اقتصادی ۰٫۴ درصدی در دولت قبل در زمان تحویل، ادعایی نادرست بوده است. واقعیت این است که با مقایسه گزینشی و غیرعلمی شاخصهای اقتصادی، برای دولتها نمیتوان کارنامه قابل قبولی ساخت؛ زیرا اساسا مردم موفقیت دولت حضرتعالی را با تعهدات اعلام شده در ایجاد سالانه یک میلیون مسکن، یک میلیون شغل، نصف شدن نرخ تورم و یک رقمی کردن آن… و تلاش موثر برای رفع تحریمهای ظالمانه، داوری خواهند نمود.
🔹اینجانب با توجه به تجارب ۳۲ساله تقنینی، پژوهشی و اجرایی، اعتقاد دارم تا زمانی که سایه شوم تحریمهای ظالمانه بالای سر ملت ایران و فشار هزینههای آن روی دوش مردم سنگینی میکند، این نوع مقایسهها، صرفا برای آحاد مردم، آزاردهنده خواهد بود.
🔹برای جلوگیری از تعاطی این اظهارنظرها و تنویر افکار عمومی، اعلام آمادگی مینمایم تا با حضور در ستاد اقتصادی دولت و یا در جلسهای با داوری معاون اول محترم (با حضور رسانهها یا بدون حضور آنها) پاسخگوی مدیران اقتصادی دولت باشم.
rouhanihassan.com/Fa/News/103178
@javadrooh
🔹به استناد گزارش بهروزسانی شده مرکز آمار، رشد اقتصادی سال ۱۳۹۹ برابر ۳٫۳ درصد و رشد اقتصادی فصل بهار سال ۱۴۰۰ برابر ۸٫۵ درصد و به استناد گزارش بانک مرکزی، رشد اقتصادی سال ۱۳۹۹ برابر ۴٫۱درصد و رشد اقتصادی فصل بهار سال ۱۴۰۰ برابر ۶٫۷درصد اعلام شده است.
🔹رشد اقتصادی آخرین فصل کاری دولت دوازدهم در مقایسه با فصلهای متوالی سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بیشترین نرخ رشد اقتصادی بوده است. همچنین مستند به گزارش مرکز آمار ایران [نمودار سری زمانی رشد محصول ناخالص داخلی به تفکیک فصل (درصد)]، طی سالهای ۱۴۰۱- ۱۳۹۱ بزرگترین نرخ رشد اقتصادی در دولتهای یازدهم و دوازدهم تحقق یافته است.
🔹اعلام رشد اقتصادی ۰٫۴ درصدی در دولت قبل در زمان تحویل، ادعایی نادرست بوده است. واقعیت این است که با مقایسه گزینشی و غیرعلمی شاخصهای اقتصادی، برای دولتها نمیتوان کارنامه قابل قبولی ساخت؛ زیرا اساسا مردم موفقیت دولت حضرتعالی را با تعهدات اعلام شده در ایجاد سالانه یک میلیون مسکن، یک میلیون شغل، نصف شدن نرخ تورم و یک رقمی کردن آن… و تلاش موثر برای رفع تحریمهای ظالمانه، داوری خواهند نمود.
🔹اینجانب با توجه به تجارب ۳۲ساله تقنینی، پژوهشی و اجرایی، اعتقاد دارم تا زمانی که سایه شوم تحریمهای ظالمانه بالای سر ملت ایران و فشار هزینههای آن روی دوش مردم سنگینی میکند، این نوع مقایسهها، صرفا برای آحاد مردم، آزاردهنده خواهد بود.
🔹برای جلوگیری از تعاطی این اظهارنظرها و تنویر افکار عمومی، اعلام آمادگی مینمایم تا با حضور در ستاد اقتصادی دولت و یا در جلسهای با داوری معاون اول محترم (با حضور رسانهها یا بدون حضور آنها) پاسخگوی مدیران اقتصادی دولت باشم.
rouhanihassan.com/Fa/News/103178
@javadrooh
دکتر حسن روحانی
ایلنا/ نامه سرگشاده نوبخت به رئیسی: آماده جلسه با مدیران اقتصادی درباره عملکرد دولت قبل هستم
👍7😁2
👁🗨 نگاه تحلیلگران: حلقه مفقوده «تعلق اجتماعی- سیاسی»
👈 سهند ایرانمهر، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ این روزها، مجموع گفتههای مقامات مسئول و فعالین سیاسی گمانهزنی در مورد چگونگی #مشارکت در انتخابات یا نگرانی از کاهش مشارکت است اما چه عاملی باعث این وضعیت شده است؟
✍ جامعهشناسان در بررسی چرایی کاهش مشارکت سیاسی نظرات مختلفی را اظهار کردهاند اما وجه مشترک همه آنها توجه به متغیر مهم "تعلق اجتماعی-سیاسی" است.
✍ تعلق اجتماعی یعنی ایجاد علقه میان شهروند و مسایل مربوط به حوزه سیاسی و اجتماعی و آنچه این علقه را افزایش میدهد، به رسمیت شناختن نقش، نفع و سهم شهروندان است. در این باره و به شکل مختصر سه نظریه قابل تاملند:
▪️نخست "نظریه کشمکش" رالف دارندورف. او "محرومیت " را اصلیترین عامل بروز کشمکش و عدم مشارکت شهروندان میداند. دارندورف معتقد است که محرومیت سبب برانگیختن بدترین احساسات و افزایش خشم و حالت قهر میشود. در این حالت تلاش برای توجیه این محرومیت یا اقناع و استدلال راه به جایی نمیبرد و سادهاندیشی است اگر فکر کنید ارسال پیام همدلی یا روایت توام با مصیبت این محرومیت گره گشایی میکند. به قول دارندورف:"محرومین نیازی ندارند تا بدانند تا چه حد دچار نکبت شدهاند".
▪️نظریه دوم دراینباره، نظریه "اروینگ گافمن" است. او در کتاب "نمود خود در زندگی روزمره" ، نارضایتی، شکاف و ناسازگاری در زندگی فرد را موثرترین دلیل عدم مشارکت سیاسی و اجتماعی میداند. گافمن معتقد است که اگر مجموعه تلاش افراد جامعه برای تغییر و جامه عمل پوشاندن به آنچه به عنوان "راه حل رفع نارضایتی و شکاف" معرفی شده، محقق نشود و جامعه خود را دچار تنزل منزلت از وضعیت سابق و سرخوردگی از آنچه برای ان تلاش کرده است، ببیند، از هر وعده دیگری سرگرانی میکند.
▪️نظریه سوم را نیز ساموئل هانتینگتون در کتاب " سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" ارایه میدهد. هانتینگتون مهمترین عامل را در حوزه نخبگان سیاسی و احزاب می بیند. او این سوال را مطرح میکند که چرا گاهی با وجود رفع محرومیت از طریق توسعه اقتصادی یا اجتماعی باز هم توده از دعوت به مشارکت سیاسی، اجتناب میکند؟ پاسخ او این است که تا توسعه اقتصادی و اجتماعی به توانمند سازی احزاب ّرای ساماندهی شهروندان منجر نشود، صرف رفع محرومیت اقتصادی و اجتماعی گرهگشا نخواهد بود. دلیل این امر این است که احزاب و گروهها، تحرک اجتماعی یعنی امکان ارتقای اجتماعی و سیاسی مردم را بالا می برند و احساس بیقدرتی و بی تاثیری مردم را برطرف میکنند. این امر البته منوط به کارکرد درست احزاب و به رسمیت شناختن نقش آنان در قدرت است و با سامان دادن یکباره احزاب دست ساز یا نمایش تصنعی تکثر و تنوع امکانپذیر نیست.
✍ آنچه نوشتم بیانی بسیار مختصر از دلایل عدم مشارکت سیاسی است. از نظریه اول می توان دریافت که جامعه مصداق شعر کمالالدین اسماعیل:
دی بر سر یک مرده دو صد گریان بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
✍ گاهی در حوزه اجتماعی یا سیاسی رفتاری متفاوت از گذشته را از خود نشان میدهد و یا مصداق این شعر مولانا گاهی استدلال آوردن برای مردمی که احساس رنج و محرومیت میکنند، بیفایده است.
✍ نظریه دوم هم به ما میگوید که وقتی مردم در پروسههای سیاسی در بازه زمانی ده یا بیست ساله، عمری را در آرزوی اصلاح و بهبود صرف میکنند و در مقابل ،مقاومت در برابر این اراده یا پرداخت هزینه گزاف و یا حتی پشت کردن مدعیان اصلاح به مطالباتشان را میبینند و از همه بدتر در مقایسه با آنچه لایق آنند یا در ابتدا داشتهاند دچار"ترقی معکوس" شدهاند، دیگر دل و دماغ و یا امید به تاثیر را در خود نمیبینند. این دو نظریه، به درستی و تا حدی چشم بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی برای تقویت مشارکت دارند.
✍ نظریه سوم اما پا را فراتر از این میگذارد و به ما میگوید که هرچند مردم نیازمند رفع محرومیت اقتصادی و اجتماعی هستند؛ اما همین عامل نیز تا به راهگشایی سیاسی منجر نشود و امکان تحرک سیاسی آنان را از طریق احزاب و نهادهای مردمنهاد به سمت تحقق مطالبات معوقه فراهم نکند؛ بازهم گام نهایی برای مشارکت برداشته نمیشود و نمیتوان همه چیز را تنها از دریچه وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه دید و راهحلهای هیجانی شب انتخابات یا دل بستن به نمایشی از آن یا متهم کردن مردم به انفعال یا ارایه استدلال نمیتواند جایگزین این راهحلهای بنیادین شود.
@javadrooh
👈 سهند ایرانمهر، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ این روزها، مجموع گفتههای مقامات مسئول و فعالین سیاسی گمانهزنی در مورد چگونگی #مشارکت در انتخابات یا نگرانی از کاهش مشارکت است اما چه عاملی باعث این وضعیت شده است؟
✍ جامعهشناسان در بررسی چرایی کاهش مشارکت سیاسی نظرات مختلفی را اظهار کردهاند اما وجه مشترک همه آنها توجه به متغیر مهم "تعلق اجتماعی-سیاسی" است.
✍ تعلق اجتماعی یعنی ایجاد علقه میان شهروند و مسایل مربوط به حوزه سیاسی و اجتماعی و آنچه این علقه را افزایش میدهد، به رسمیت شناختن نقش، نفع و سهم شهروندان است. در این باره و به شکل مختصر سه نظریه قابل تاملند:
▪️نخست "نظریه کشمکش" رالف دارندورف. او "محرومیت " را اصلیترین عامل بروز کشمکش و عدم مشارکت شهروندان میداند. دارندورف معتقد است که محرومیت سبب برانگیختن بدترین احساسات و افزایش خشم و حالت قهر میشود. در این حالت تلاش برای توجیه این محرومیت یا اقناع و استدلال راه به جایی نمیبرد و سادهاندیشی است اگر فکر کنید ارسال پیام همدلی یا روایت توام با مصیبت این محرومیت گره گشایی میکند. به قول دارندورف:"محرومین نیازی ندارند تا بدانند تا چه حد دچار نکبت شدهاند".
▪️نظریه دوم دراینباره، نظریه "اروینگ گافمن" است. او در کتاب "نمود خود در زندگی روزمره" ، نارضایتی، شکاف و ناسازگاری در زندگی فرد را موثرترین دلیل عدم مشارکت سیاسی و اجتماعی میداند. گافمن معتقد است که اگر مجموعه تلاش افراد جامعه برای تغییر و جامه عمل پوشاندن به آنچه به عنوان "راه حل رفع نارضایتی و شکاف" معرفی شده، محقق نشود و جامعه خود را دچار تنزل منزلت از وضعیت سابق و سرخوردگی از آنچه برای ان تلاش کرده است، ببیند، از هر وعده دیگری سرگرانی میکند.
▪️نظریه سوم را نیز ساموئل هانتینگتون در کتاب " سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" ارایه میدهد. هانتینگتون مهمترین عامل را در حوزه نخبگان سیاسی و احزاب می بیند. او این سوال را مطرح میکند که چرا گاهی با وجود رفع محرومیت از طریق توسعه اقتصادی یا اجتماعی باز هم توده از دعوت به مشارکت سیاسی، اجتناب میکند؟ پاسخ او این است که تا توسعه اقتصادی و اجتماعی به توانمند سازی احزاب ّرای ساماندهی شهروندان منجر نشود، صرف رفع محرومیت اقتصادی و اجتماعی گرهگشا نخواهد بود. دلیل این امر این است که احزاب و گروهها، تحرک اجتماعی یعنی امکان ارتقای اجتماعی و سیاسی مردم را بالا می برند و احساس بیقدرتی و بی تاثیری مردم را برطرف میکنند. این امر البته منوط به کارکرد درست احزاب و به رسمیت شناختن نقش آنان در قدرت است و با سامان دادن یکباره احزاب دست ساز یا نمایش تصنعی تکثر و تنوع امکانپذیر نیست.
✍ آنچه نوشتم بیانی بسیار مختصر از دلایل عدم مشارکت سیاسی است. از نظریه اول می توان دریافت که جامعه مصداق شعر کمالالدین اسماعیل:
دی بر سر یک مرده دو صد گریان بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
✍ گاهی در حوزه اجتماعی یا سیاسی رفتاری متفاوت از گذشته را از خود نشان میدهد و یا مصداق این شعر مولانا گاهی استدلال آوردن برای مردمی که احساس رنج و محرومیت میکنند، بیفایده است.
✍ نظریه دوم هم به ما میگوید که وقتی مردم در پروسههای سیاسی در بازه زمانی ده یا بیست ساله، عمری را در آرزوی اصلاح و بهبود صرف میکنند و در مقابل ،مقاومت در برابر این اراده یا پرداخت هزینه گزاف و یا حتی پشت کردن مدعیان اصلاح به مطالباتشان را میبینند و از همه بدتر در مقایسه با آنچه لایق آنند یا در ابتدا داشتهاند دچار"ترقی معکوس" شدهاند، دیگر دل و دماغ و یا امید به تاثیر را در خود نمیبینند. این دو نظریه، به درستی و تا حدی چشم بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی برای تقویت مشارکت دارند.
✍ نظریه سوم اما پا را فراتر از این میگذارد و به ما میگوید که هرچند مردم نیازمند رفع محرومیت اقتصادی و اجتماعی هستند؛ اما همین عامل نیز تا به راهگشایی سیاسی منجر نشود و امکان تحرک سیاسی آنان را از طریق احزاب و نهادهای مردمنهاد به سمت تحقق مطالبات معوقه فراهم نکند؛ بازهم گام نهایی برای مشارکت برداشته نمیشود و نمیتوان همه چیز را تنها از دریچه وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه دید و راهحلهای هیجانی شب انتخابات یا دل بستن به نمایشی از آن یا متهم کردن مردم به انفعال یا ارایه استدلال نمیتواند جایگزین این راهحلهای بنیادین شود.
@javadrooh
👍4❤1
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "بدتر از نظام ارباب و رعیتی"
👈 مجید گودرزی، نویسنده کانال "مستاجران ایران"، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ ما اخیرا در یک نظرسنجی از پرسششنوندگان خواستیم مشخص کنند نظام مالک و مستأجری بدتر است، یا نظام ارباب و رعیتی؟
✍ در کمال تعجب، ۵۴درصد رایدهندگان اعلام کردند نظام مالک و مستأجری از نظام ارباب و رعیتی بدتر است! و تنها ۴۶درصد به ارباب و رعیتی رای دادند.
✍ چرایی این انتخاب مردم برای ما یک سوالی بزرگ بود. چرا مردم نظام ارباب و رعیتی را با آنهمه خشونت و دیکتاتوری، به نظام مالک و مستأجری ترجیح دادند؟
✍ تحقیقات ما نشان داد انتخاب مردم درست بوده است. در نظام ارباب و رعیتی سهم ارباب از محصول زمینهای آبی یکسوم و سهم او از زمینهای دیم حداکثر ۲۰درصد بوده است. این در اکثر مناطق ایران عرف و رایج بوده است.
✍ همچنین، ارباب برخی نهاده.ها را بصورت سلف در اختیار رعیت قرار میداده است. به اضافه اسکان. ارباب در ریسک کشت و درآمد رعیت شریک و سهیم بوده است.
✍ اما در نظام مالک و مستأجری
اولا، مالکین به صددرصد درآمد مستأجران راضی نیستند. دوم آنکه، هیچ ریسکی را نمیپذیرند حتی ریسک ارزش پول ملی و استهلاک را.
✍ اما در یک چیز هر دو نظام مشترک هستند: هر دو آوارگی مستاجر و رعیت را حق خود میدانند!
✍ این نشان می دهد ما در اصلاح روابط اقتصادی و ساختارهای اجتماعی کاملا شکست خوردهایم و از بد به بدتر سقوط کردهایم.
✍ شاید به این خاطر که خردهمالکین دردسرساز تاریخ معاصر هنوز قدرت خود را از طرق مختلف حفظ کردهاند و در امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هنوز مشکلساز هستند. عدم رشد قانونگرایی یک دلیل مهم دارد و آنهم منافع نامشروع این قشر صاحب نفوذ است.
@javadrooh
👈 مجید گودرزی، نویسنده کانال "مستاجران ایران"، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ ما اخیرا در یک نظرسنجی از پرسششنوندگان خواستیم مشخص کنند نظام مالک و مستأجری بدتر است، یا نظام ارباب و رعیتی؟
✍ در کمال تعجب، ۵۴درصد رایدهندگان اعلام کردند نظام مالک و مستأجری از نظام ارباب و رعیتی بدتر است! و تنها ۴۶درصد به ارباب و رعیتی رای دادند.
✍ چرایی این انتخاب مردم برای ما یک سوالی بزرگ بود. چرا مردم نظام ارباب و رعیتی را با آنهمه خشونت و دیکتاتوری، به نظام مالک و مستأجری ترجیح دادند؟
✍ تحقیقات ما نشان داد انتخاب مردم درست بوده است. در نظام ارباب و رعیتی سهم ارباب از محصول زمینهای آبی یکسوم و سهم او از زمینهای دیم حداکثر ۲۰درصد بوده است. این در اکثر مناطق ایران عرف و رایج بوده است.
✍ همچنین، ارباب برخی نهاده.ها را بصورت سلف در اختیار رعیت قرار میداده است. به اضافه اسکان. ارباب در ریسک کشت و درآمد رعیت شریک و سهیم بوده است.
✍ اما در نظام مالک و مستأجری
اولا، مالکین به صددرصد درآمد مستأجران راضی نیستند. دوم آنکه، هیچ ریسکی را نمیپذیرند حتی ریسک ارزش پول ملی و استهلاک را.
✍ اما در یک چیز هر دو نظام مشترک هستند: هر دو آوارگی مستاجر و رعیت را حق خود میدانند!
✍ این نشان می دهد ما در اصلاح روابط اقتصادی و ساختارهای اجتماعی کاملا شکست خوردهایم و از بد به بدتر سقوط کردهایم.
✍ شاید به این خاطر که خردهمالکین دردسرساز تاریخ معاصر هنوز قدرت خود را از طرق مختلف حفظ کردهاند و در امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هنوز مشکلساز هستند. عدم رشد قانونگرایی یک دلیل مهم دارد و آنهم منافع نامشروع این قشر صاحب نفوذ است.
@javadrooh
👍4
✅آذر منصوری در جمع فعالان اصلاحطلب ورامین مطرح کرد:
حاکمیت میخواهد جمهوری را به ناجمهوری تبدیل کند/ مردم باید احساس کنند رای آنها در سرنوشت خود و آینده کشورشان تاثیر دارد/ تحقق دولت توانا بدون داشتن جامعهای قدرتمند ممکن نخواهد بود
🔹دبیرکل حزب اتحاد ملت هشدار داد که تندروها میخواهد جمهوریت را به ناجمهوریت تبدیل کنند و در چنین شرایطی اصلاحطلبان به جای تلاش بیمعنا برای حضور در ساختار قدرت سیاسی، باید برای پیگیری و نمایندگی خواستهها و حقوق شهروندی گروههای مختلف اجتماعی تلاش کنند.
🔹به گزارش اطلاع رسانی شعبه تهران حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، آذر منصوری که در جمع اعضای حوزه ورامین این حزب و فعالان اصلاحطلب جنوب شرق استان تهران حضور یافته بود با اشاره به اینکه قانون جدید انتخابات مصداق خودتحریمی و خودبراندازی است، تاکید کرد: شعار مشارکت در انتخابات داده می شود، اما در عمل اقدامی که باید به دنبال تحقق خواستههای اکثریت جامعه باشد به چشم نمیآید.
🔹در سال ۹۷ بعد از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، دال اصلی این برنامه تحقق جامعه اسلامی، تمدن نوین اسلامی و فراهم کردن مقدمات ظهور بود. نگرانی اینجاست که این نگاه اساسا توجهی به خواسته اکثریت جامعه نداشته باشد و این موضوع برای آینده ایران خطرناک است. این تفکر مصباحیون است که در حاکمیت غلبه پیدا کرده و صدای دیگران با این رویکرد شنیده نمیشود. ولی ما در راستای دغدغهای که نسبت به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران داریم، تلاش خود را میکنیم و کسی نمیتواند حرکت ما را متوقف کند.
🔹با موجی که اپوزیسیون منفعتطلب خارج از کشور راه انداخته بود خیلیها تصور میکردند کار نظام تمام است و باید منتظر حکومت جدید باشیم. اما با گذشت آن موج اعتراضی، الان برای همان عده سوال است که حالا در شرایط فعلی چه باید کرد. اگر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم، چشمانداز ما بر مبنای شکل سیاستورزی و با توجه به تحلیلی که از جامعه داریم ترسیم خواهد شد.
🔹این تحلیل از جامعه و تحلیل رفتار حاکمیت که هر روز به سمت خالصسازی بیشتر می رود بهگونهای که حتی اصولگرایانی که منتقد وضع موجود باشند در روند این خالصسازی حذف میشوند به اصلاحطلبان کمک میکند تا بدانند کجا ایستادهاند.
🔹نتیجه این انتخابات با قانون جدید تبدیل کامل جمهوریت به ناجمهوریت است و اگر ما به عنوان احزاب سیاسی که فکر میکنیم وجه دموکراسیخواهی ما به سایر جریانهای سیاسی غلبه دارد، نتوانیم با ابن ناجمهوریتی که اتفاقا به وجهه دین رحمانی ما هم آسیبهای جدی زده مقابله کنیم، تلاش برای حضور در ساختار قدرت سیاسی بیمعنا خواهد بود.
🔹اصلاحات به شیوه مرسوم که به معنی حضور در قدرت به هر قیمتی بود. اگر نگوییم ممتنع شده، ولی باید گفت که با صخره ستبر و بنبست برخورد کرده و اصلاحطلبان باید طرحی نو دراندازند. یک شرط از بیانیه ۱۵ گانه هم تحقق پیدا نکرده و حاکمیت هیچ توجهی به اصلاح شیوه حکمرانی ندارد و قصد دارد انتخابات پیش رو را به همان صورت انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ برگزار کند و خالصسازی ادامه داشته باشد.
🔹قانون جدید یک وجه مثبت داشت که تناسبی شدن بود. این تغییر حداقل میتوانست در درازمدت فضا را برای ظهور و بروز احزاب بیشتر کند که این وجه را هم در مجلس حذف کردند. ما باید در این فرصت باقیمانده تا انتخابات به روندی که باعث شده مردم احساس کنند صندوق رای مال آنها نیست، توجه ویژه داشته داشته باشیم. مردم امیدی به شرکت در انتخابات ندارند، چرا که احساس میکنند رای آنها تاثیری بر بهتر شدن شرایط نمیکند. از سالها پیش دلسوزان کشور هشدار داده بودند که این روند نظارت استصوابی که در واقع انتخابات ایران را دو
مرحلهای کرده و حق انتخاب مردم تا حدی نادیده گرفته شده که شرایط جامعه را به اینجا رسانده است.
🔹اصلاحطلبان باید بتوانند مطالبات این گروهها را نمایندگی کنند و اگر این همراهی صورت بپذیرد، اصلاحطلبان میتوانند در بلندمدت روی ساختار حکمرانی اثر بگذارند.
🔹فراموش نکنیم تا جامعه قدرتمندی نداشته باشیم، دولت توانایی هم شکل نخواهد گرفت.
این همان رؤیا یا آرمانی است که ما را به سیاستورزی اصلاحطلبانه پیوند میدهد.
🔺متن کامل
https://B2n.ir/a33685
@javadrooh
حاکمیت میخواهد جمهوری را به ناجمهوری تبدیل کند/ مردم باید احساس کنند رای آنها در سرنوشت خود و آینده کشورشان تاثیر دارد/ تحقق دولت توانا بدون داشتن جامعهای قدرتمند ممکن نخواهد بود
🔹دبیرکل حزب اتحاد ملت هشدار داد که تندروها میخواهد جمهوریت را به ناجمهوریت تبدیل کنند و در چنین شرایطی اصلاحطلبان به جای تلاش بیمعنا برای حضور در ساختار قدرت سیاسی، باید برای پیگیری و نمایندگی خواستهها و حقوق شهروندی گروههای مختلف اجتماعی تلاش کنند.
🔹به گزارش اطلاع رسانی شعبه تهران حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، آذر منصوری که در جمع اعضای حوزه ورامین این حزب و فعالان اصلاحطلب جنوب شرق استان تهران حضور یافته بود با اشاره به اینکه قانون جدید انتخابات مصداق خودتحریمی و خودبراندازی است، تاکید کرد: شعار مشارکت در انتخابات داده می شود، اما در عمل اقدامی که باید به دنبال تحقق خواستههای اکثریت جامعه باشد به چشم نمیآید.
🔹در سال ۹۷ بعد از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، دال اصلی این برنامه تحقق جامعه اسلامی، تمدن نوین اسلامی و فراهم کردن مقدمات ظهور بود. نگرانی اینجاست که این نگاه اساسا توجهی به خواسته اکثریت جامعه نداشته باشد و این موضوع برای آینده ایران خطرناک است. این تفکر مصباحیون است که در حاکمیت غلبه پیدا کرده و صدای دیگران با این رویکرد شنیده نمیشود. ولی ما در راستای دغدغهای که نسبت به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران داریم، تلاش خود را میکنیم و کسی نمیتواند حرکت ما را متوقف کند.
🔹با موجی که اپوزیسیون منفعتطلب خارج از کشور راه انداخته بود خیلیها تصور میکردند کار نظام تمام است و باید منتظر حکومت جدید باشیم. اما با گذشت آن موج اعتراضی، الان برای همان عده سوال است که حالا در شرایط فعلی چه باید کرد. اگر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم، چشمانداز ما بر مبنای شکل سیاستورزی و با توجه به تحلیلی که از جامعه داریم ترسیم خواهد شد.
🔹این تحلیل از جامعه و تحلیل رفتار حاکمیت که هر روز به سمت خالصسازی بیشتر می رود بهگونهای که حتی اصولگرایانی که منتقد وضع موجود باشند در روند این خالصسازی حذف میشوند به اصلاحطلبان کمک میکند تا بدانند کجا ایستادهاند.
🔹نتیجه این انتخابات با قانون جدید تبدیل کامل جمهوریت به ناجمهوریت است و اگر ما به عنوان احزاب سیاسی که فکر میکنیم وجه دموکراسیخواهی ما به سایر جریانهای سیاسی غلبه دارد، نتوانیم با ابن ناجمهوریتی که اتفاقا به وجهه دین رحمانی ما هم آسیبهای جدی زده مقابله کنیم، تلاش برای حضور در ساختار قدرت سیاسی بیمعنا خواهد بود.
🔹اصلاحات به شیوه مرسوم که به معنی حضور در قدرت به هر قیمتی بود. اگر نگوییم ممتنع شده، ولی باید گفت که با صخره ستبر و بنبست برخورد کرده و اصلاحطلبان باید طرحی نو دراندازند. یک شرط از بیانیه ۱۵ گانه هم تحقق پیدا نکرده و حاکمیت هیچ توجهی به اصلاح شیوه حکمرانی ندارد و قصد دارد انتخابات پیش رو را به همان صورت انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ برگزار کند و خالصسازی ادامه داشته باشد.
🔹قانون جدید یک وجه مثبت داشت که تناسبی شدن بود. این تغییر حداقل میتوانست در درازمدت فضا را برای ظهور و بروز احزاب بیشتر کند که این وجه را هم در مجلس حذف کردند. ما باید در این فرصت باقیمانده تا انتخابات به روندی که باعث شده مردم احساس کنند صندوق رای مال آنها نیست، توجه ویژه داشته داشته باشیم. مردم امیدی به شرکت در انتخابات ندارند، چرا که احساس میکنند رای آنها تاثیری بر بهتر شدن شرایط نمیکند. از سالها پیش دلسوزان کشور هشدار داده بودند که این روند نظارت استصوابی که در واقع انتخابات ایران را دو
مرحلهای کرده و حق انتخاب مردم تا حدی نادیده گرفته شده که شرایط جامعه را به اینجا رسانده است.
🔹اصلاحطلبان باید بتوانند مطالبات این گروهها را نمایندگی کنند و اگر این همراهی صورت بپذیرد، اصلاحطلبان میتوانند در بلندمدت روی ساختار حکمرانی اثر بگذارند.
🔹فراموش نکنیم تا جامعه قدرتمندی نداشته باشیم، دولت توانایی هم شکل نخواهد گرفت.
این همان رؤیا یا آرمانی است که ما را به سیاستورزی اصلاحطلبانه پیوند میدهد.
🔺متن کامل
https://B2n.ir/a33685
@javadrooh
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
تندروها میخواهند جمهوری را به ناجمهوریت تبدیل کند
آذر منصوری در جمع فعالان اصلاحطلب ورامین مطرح کرد: حاکمیت میخواهد جمهوری را به ناجمهوری تبدیل کند/ مردم باید احساس کنند رای آنها در سرنوشت خود و آینده کشورشان...
👍4👎1
Forwarded from جماران
♨️ توضیح چهره نزدیک به محمدرضا عارف در خصوص قطع همکاری دانشگاه شریف با یک استاد: رای عارف بر ماندگاری شریفی زارچی و جلوگیری از عدم تمدید قرارداد وی بود
🔸علیرضا خامسیان تاکید کرد: برخلاف جوسازی برخی رسانه ها در ارتباط با حضور دکتر عارف در ترکیب هیات جذب که نیت خوانی ناصواب کردند باید اعلام کنم به دلیل روش و منش دکتر عارف که بیان شد رای ایشان بر ماندگاری آقای دکتر شریفی زارچی و جلوگیری از عدم تمدید قرار داد ایشان بود که در فرصت مقرر بتوانند فرم های تبدیل وضعیت را تکمیل کنند که متأسفانه تنها رای دکتر عارف برای حضور دکتر شریفی زارچی در مقام استادی دانشگاه کافی نبود و اگر مقررات دانشگاه و هیات جذب اجازه می داد مباحث مفصل مطرح شده از جانب دکتر عارف در این جلسه اعلام عمومی می شد./ خبرآنلاین
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605540
🕌 @jamarannews
🔸علیرضا خامسیان تاکید کرد: برخلاف جوسازی برخی رسانه ها در ارتباط با حضور دکتر عارف در ترکیب هیات جذب که نیت خوانی ناصواب کردند باید اعلام کنم به دلیل روش و منش دکتر عارف که بیان شد رای ایشان بر ماندگاری آقای دکتر شریفی زارچی و جلوگیری از عدم تمدید قرار داد ایشان بود که در فرصت مقرر بتوانند فرم های تبدیل وضعیت را تکمیل کنند که متأسفانه تنها رای دکتر عارف برای حضور دکتر شریفی زارچی در مقام استادی دانشگاه کافی نبود و اگر مقررات دانشگاه و هیات جذب اجازه می داد مباحث مفصل مطرح شده از جانب دکتر عارف در این جلسه اعلام عمومی می شد./ خبرآنلاین
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605540
🕌 @jamarannews
👍7
Forwarded from روزآروز
📣 یک گاف دیگر از سازمان زیباسازی شهرداری انقلابی تهران؛ سالمرگ مرتضی لبافینژاد، از چهرههای ارشد سازمان مجاهدین خلق در سالهای آغازین دهه ۵۰، که در بهمن ۵۴ در اوین تیرباران شد، دیماه سال ۶۶ درج شده و جالب اینکه علت مرگ لبافینژاد در این بیلبورد، تیرباران ساواک ذکر شده؛ ساواک؟ ۶۶؟
@oozArooz_media
@oozArooz_media
😁16👍1
Forwarded from هممیهن
جـاده مـرگ
بررسی تبعات واقعی طرح کمربند و جاده چین
✍فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز
✍مایکل بنون، پژوهشگر دانشگاه استنفورد
♦️امسال دهمین سالگرد ابتکار کمربند و جاده شیجینپینگ، رئیسجمهور چین و بزرگترین و بلندپروازانهترین پروژه توسعه زیرساختی در تاریخ بشر است. چین بیش از یک تریلیون دلار به بیش از ۱۰۰ کشور وام داده است تا این طرح را در کشورهایشان اجرا کنند.
♦️بسیاری از تحلیلگران، اعطای وام چین از طریق طرح کمربند و جاده را با عنوان «دیپلماسی تله بدهی» توصیف کردهاند و آنها معتقدند این دیپلماسی اهرم فشاری در اختیار چین قرار میدهد تا هر زمان بخواهد بر دیگر کشورها فشار وارد کرده و حتی زیرساختها و منابع آنها را در اختیار خود بگیرد.
♦️در بسیاری از بخشهای جهان در حال توسعه، چین در شکل یک طلبکار سرسخت و تهاجمی ظاهر شده است. چیزی شبیه به شرکتهای چندملیتی غربی و وامدهندگانی که در دهههای گذشته با سرسختی و شدت بهدنبال وصول بدهیهای خود بودند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد چین همان مسیری را دنبال میکند که سرمایهگذاران غربی قبلا آن را پیمودهاند.
https://B2n.ir/z11661
@hammihanonline
بررسی تبعات واقعی طرح کمربند و جاده چین
✍فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز
✍مایکل بنون، پژوهشگر دانشگاه استنفورد
♦️امسال دهمین سالگرد ابتکار کمربند و جاده شیجینپینگ، رئیسجمهور چین و بزرگترین و بلندپروازانهترین پروژه توسعه زیرساختی در تاریخ بشر است. چین بیش از یک تریلیون دلار به بیش از ۱۰۰ کشور وام داده است تا این طرح را در کشورهایشان اجرا کنند.
♦️بسیاری از تحلیلگران، اعطای وام چین از طریق طرح کمربند و جاده را با عنوان «دیپلماسی تله بدهی» توصیف کردهاند و آنها معتقدند این دیپلماسی اهرم فشاری در اختیار چین قرار میدهد تا هر زمان بخواهد بر دیگر کشورها فشار وارد کرده و حتی زیرساختها و منابع آنها را در اختیار خود بگیرد.
♦️در بسیاری از بخشهای جهان در حال توسعه، چین در شکل یک طلبکار سرسخت و تهاجمی ظاهر شده است. چیزی شبیه به شرکتهای چندملیتی غربی و وامدهندگانی که در دهههای گذشته با سرسختی و شدت بهدنبال وصول بدهیهای خود بودند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد چین همان مسیری را دنبال میکند که سرمایهگذاران غربی قبلا آن را پیمودهاند.
https://B2n.ir/z11661
@hammihanonline
👍3
Forwarded from جماران
🔴 محمدرضا عارف از هیات جذب دانشگاه شریف استعفا داد: بارها از روند حاکم بر هیاتهای جذب در دانشگاهها گلایه کردم
🔴 درخصوص تبعات عدم تمدید قرارداد اساتید نخبهای همچون شریفی زارچی هشدار دادم/ با اینگونه برخوردها باعث ریزش نیروهای نخبه می شویم
🔴 روند حاکم بر هیات های جذب دانشگاه ها عملا باعث خروج نخبگان از دانشگاهها می شود
🔴 دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسایل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است
🔻عارف رئیس کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران در گفت و گو با جماران از استعفای خود از هیات جذب دانشگاه صنعتی شریف خبر داد و تاکید کرد: وضعیت موجود در نهادهای علمی کشور که بواسطه دخالت های مستمر نهادهای بیرون از دانشگاه تبدیل به یک اداره معمولی شده را به هیچ وجه زیبنده آموزش عالی کشور نمی دانم.
🔻سال گذشته نیز در نامه ای به رئیس جمهور محترم نسبت به تبعات برخوردهای امنیتی با اساتید و دانشجویان هشدار داده بودم./ جماران
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605615
🕌 @jamarannews
🔴 درخصوص تبعات عدم تمدید قرارداد اساتید نخبهای همچون شریفی زارچی هشدار دادم/ با اینگونه برخوردها باعث ریزش نیروهای نخبه می شویم
🔴 روند حاکم بر هیات های جذب دانشگاه ها عملا باعث خروج نخبگان از دانشگاهها می شود
🔴 دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسایل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است
🔻عارف رئیس کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران در گفت و گو با جماران از استعفای خود از هیات جذب دانشگاه صنعتی شریف خبر داد و تاکید کرد: وضعیت موجود در نهادهای علمی کشور که بواسطه دخالت های مستمر نهادهای بیرون از دانشگاه تبدیل به یک اداره معمولی شده را به هیچ وجه زیبنده آموزش عالی کشور نمی دانم.
🔻سال گذشته نیز در نامه ای به رئیس جمهور محترم نسبت به تبعات برخوردهای امنیتی با اساتید و دانشجویان هشدار داده بودم./ جماران
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605615
🕌 @jamarannews
👍16❤1
Forwarded from جماران
♨️ جمعی از نمایندگان مجلس: آمادهایم تجارب خود را با طالبان به اشتراک بگذاریم
🔸نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه با وزیر خارجه طالبان اعلام کردند که ایران آماده است تجارب خویش را در موارد مختلف با هیات حاکمه سرپرستی افغانستان به اشتراک بگذارد.
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605645
🕌 @jamarannews
🔸نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه با وزیر خارجه طالبان اعلام کردند که ایران آماده است تجارب خویش را در موارد مختلف با هیات حاکمه سرپرستی افغانستان به اشتراک بگذارد.
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1605645
🕌 @jamarannews
😁6👎3🤩3👍1
🖋 یادداشت راهبرد: "جامعه تکمعیار؛ اسب بیلگام"
👈 محمدجواد روح
🔅نکاتی از متن:
✍ دهانهای باز. شاید این، تنها واکنشی باشد که بخش گستردهای از جامعه این روزها در برابر روند تحولات از خود نشان میدهند. خبرها را میخوانند، از حذفها میشنوند، تحقیرها را میبینند، همچنان که خطونشان کشیدنها و تحکمکردنها و طلبکار بودنها را. در برابر همه اینها، گویی هیچ نمیتوان کرد. گویی، دهانهایی که مدتی پیش به خشم و فریاد گشوده میشد، امروز جز باز ماندن از شگفتی، کاری نمیتوانند کرد.
✍ چنین است که یکسو گنگهای خوابدیدهاند و سوی دیگر، تمام کر. در چنین مواجههای طبیعی و بدیهی است که گفتوگویی شکل نمیگیرد. اصولا چنین فضایی، همان فضای امتناع گفتوگوست، امتناع کنش، امتناع امید.
✍ فضایی که یکسو، خود را دستبسته و ناتوان و بیابزار و بیتاثیر مییابد و سوی دیگر، برخوردار از همه ارکان و ابزار قدرت. یکسو، هر روز خود را با ممنوعیت و محدودیت و محکومیتی جدید مواجه میبیند و سوی دیگر، هر روز منفذ یا فرصت دیگری میجوید تا آن را بر دیگران ببندد.
✍ عرصه عمومی جامعه امروز ایران، نه صحنهای برای گفتوگو و حتی ستیز که میدان یک تقابل طبقاتی است.
✍ دیگران، همه ناگزیر از حذفاند. فرقی هم ندارد استاد دانشگاه باشند یا بازرگان یا بازیگر یا مجری یا وکیل یا دانشجو یا کنشگر یا کارآفرین یا کارگر. «دیگری» بودن، در چنین ساختاری مصداق جرم ازلی و ابدی است.
✍ منطق چنین ساختاری، جز آپارتاید نیست. آپارتایدی که معیار آن، نه حتی رنگ و نژاد که عقیده است. «همعقیده» بودن و وفادار بودن و پابهرکاب بودن است که ثروت، قدرت و منزلت فرد را تعیین میکند؛ نه تخصص و سابقه و دانش. در سایه همین برهمریختن معیارهاست که هر رخدادی ممکن میشود.
✍ در این جامعه تکمعیار است که دیگر، ملاحظهکارترین چهرههای سیاسی و علمی و فرهنگی نیز جز کنار رفتن و خود را به کوچکترین مسئولیتها آلودن، کاری نمیتوانند کرد. کاری که بهعنوان نمونه، دیروز محمدرضا عارف کرد و از هیئت جذب دانشگاه شریف استعفا داد.
✍ پیام این کنش، جز این نیست که حتی شخصیتی چون عارف که در همه این سالها در فضای عمومی و مجازی با نیش و کنایههای مختلف نواخته میشد و نماد سکوت و انفعال شناخته میشد، نمیتواند در این مسیر همراه و همگام بماند.
✍ کنش دیروز عارف، نه رویکردی فعال که حاصل انفعال است. حاصل بیقدرتتر شدن بیقدرتان. بیقدرتانی که زمانی با حمایت جامعه در ساخت قدرت حضور داشتند و به قدر توش و توان خود، مانعی بر مسیر قدرت مینهادند که گرچه بس نبود، اما آن را از تاختوتاز بازمیداشت.
✍ همچون اسبی سرکش که لگامی داشته باشد؛ گرچه آن لگام در دست پیرمردی نحیف یا کودکی ضعیف باشد. یکدست شدن قدرت اما چون برداشتن آن لگام از دهان اسب بود. آن را رها کرد تا هر طور میخواهد بتازد و هرچه در راهش دید، براندازد.
✍ چنین اسبی هرچه بیشتر میتازد، بیشتر به بیلگامیاش مینازد. مست میشود از بیمهار بودن. هر دم، میخواهد راههایی بیشتر و میدانهایی فراختر بر رویاش گشوده شود. چنین اسبی را با خروش و فریاد هم نمیتوان متوقف کرد. سهل است که فریادها، او را مستتر و آتش دروناش را افروختهتر سازد. چنان که فریادهای پارسال، جز داغتر کردن و افروختن بیشتر تنور خالصسازان و دیگرسوزان، نانی برای جامعه نپخت.
✍ اگر اندکی واقعبین باشیم، راهی جز برداشتن لگام و انداختن دوبارهاش بر روی اسب، درپیش نیست. گرچه سوارکار چندان هم اهل جوش و خروش و قدرت و حشمت نباشد. یکی باشد از همین نخبگان و سیاستمداران نهچندان جذاب. نمایندگانی متوسط باشند برای حفظ بقایای طبقه متوسط. مثلا یک استاد آرام و عادی دانشگاه.
✍ یکی مثل دکتر محمدرضا عارف که تا همین چند سال قبل نیش و کنایهاش میزدیم و حالا باید حسرت نبودن افراد و نمایندگانی در حد او را بخوریم...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/u46774
@javadrooh
👈 محمدجواد روح
🔅نکاتی از متن:
✍ دهانهای باز. شاید این، تنها واکنشی باشد که بخش گستردهای از جامعه این روزها در برابر روند تحولات از خود نشان میدهند. خبرها را میخوانند، از حذفها میشنوند، تحقیرها را میبینند، همچنان که خطونشان کشیدنها و تحکمکردنها و طلبکار بودنها را. در برابر همه اینها، گویی هیچ نمیتوان کرد. گویی، دهانهایی که مدتی پیش به خشم و فریاد گشوده میشد، امروز جز باز ماندن از شگفتی، کاری نمیتوانند کرد.
✍ چنین است که یکسو گنگهای خوابدیدهاند و سوی دیگر، تمام کر. در چنین مواجههای طبیعی و بدیهی است که گفتوگویی شکل نمیگیرد. اصولا چنین فضایی، همان فضای امتناع گفتوگوست، امتناع کنش، امتناع امید.
✍ فضایی که یکسو، خود را دستبسته و ناتوان و بیابزار و بیتاثیر مییابد و سوی دیگر، برخوردار از همه ارکان و ابزار قدرت. یکسو، هر روز خود را با ممنوعیت و محدودیت و محکومیتی جدید مواجه میبیند و سوی دیگر، هر روز منفذ یا فرصت دیگری میجوید تا آن را بر دیگران ببندد.
✍ عرصه عمومی جامعه امروز ایران، نه صحنهای برای گفتوگو و حتی ستیز که میدان یک تقابل طبقاتی است.
✍ دیگران، همه ناگزیر از حذفاند. فرقی هم ندارد استاد دانشگاه باشند یا بازرگان یا بازیگر یا مجری یا وکیل یا دانشجو یا کنشگر یا کارآفرین یا کارگر. «دیگری» بودن، در چنین ساختاری مصداق جرم ازلی و ابدی است.
✍ منطق چنین ساختاری، جز آپارتاید نیست. آپارتایدی که معیار آن، نه حتی رنگ و نژاد که عقیده است. «همعقیده» بودن و وفادار بودن و پابهرکاب بودن است که ثروت، قدرت و منزلت فرد را تعیین میکند؛ نه تخصص و سابقه و دانش. در سایه همین برهمریختن معیارهاست که هر رخدادی ممکن میشود.
✍ در این جامعه تکمعیار است که دیگر، ملاحظهکارترین چهرههای سیاسی و علمی و فرهنگی نیز جز کنار رفتن و خود را به کوچکترین مسئولیتها آلودن، کاری نمیتوانند کرد. کاری که بهعنوان نمونه، دیروز محمدرضا عارف کرد و از هیئت جذب دانشگاه شریف استعفا داد.
✍ پیام این کنش، جز این نیست که حتی شخصیتی چون عارف که در همه این سالها در فضای عمومی و مجازی با نیش و کنایههای مختلف نواخته میشد و نماد سکوت و انفعال شناخته میشد، نمیتواند در این مسیر همراه و همگام بماند.
✍ کنش دیروز عارف، نه رویکردی فعال که حاصل انفعال است. حاصل بیقدرتتر شدن بیقدرتان. بیقدرتانی که زمانی با حمایت جامعه در ساخت قدرت حضور داشتند و به قدر توش و توان خود، مانعی بر مسیر قدرت مینهادند که گرچه بس نبود، اما آن را از تاختوتاز بازمیداشت.
✍ همچون اسبی سرکش که لگامی داشته باشد؛ گرچه آن لگام در دست پیرمردی نحیف یا کودکی ضعیف باشد. یکدست شدن قدرت اما چون برداشتن آن لگام از دهان اسب بود. آن را رها کرد تا هر طور میخواهد بتازد و هرچه در راهش دید، براندازد.
✍ چنین اسبی هرچه بیشتر میتازد، بیشتر به بیلگامیاش مینازد. مست میشود از بیمهار بودن. هر دم، میخواهد راههایی بیشتر و میدانهایی فراختر بر رویاش گشوده شود. چنین اسبی را با خروش و فریاد هم نمیتوان متوقف کرد. سهل است که فریادها، او را مستتر و آتش دروناش را افروختهتر سازد. چنان که فریادهای پارسال، جز داغتر کردن و افروختن بیشتر تنور خالصسازان و دیگرسوزان، نانی برای جامعه نپخت.
✍ اگر اندکی واقعبین باشیم، راهی جز برداشتن لگام و انداختن دوبارهاش بر روی اسب، درپیش نیست. گرچه سوارکار چندان هم اهل جوش و خروش و قدرت و حشمت نباشد. یکی باشد از همین نخبگان و سیاستمداران نهچندان جذاب. نمایندگانی متوسط باشند برای حفظ بقایای طبقه متوسط. مثلا یک استاد آرام و عادی دانشگاه.
✍ یکی مثل دکتر محمدرضا عارف که تا همین چند سال قبل نیش و کنایهاش میزدیم و حالا باید حسرت نبودن افراد و نمایندگانی در حد او را بخوریم...
🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/u46774
@javadrooh
hammihanonline.ir
جامعه تکمعیار؛ اسب بیلگام
دهانهای باز. شاید این، تنها واکنشی باشد که بخش گستردهای از جامعه این روزها در برابر روند تحولات از خود نشان میدهند. خبرها را میخوانند، از حذفها میشنوند، ت
👍8👎7
Forwarded from عکس نگار
این جاده دوربرگردان ندارد
محسن صالحیخواه/روزنامهنگار
فقط ۱۹ روز باقی مانده تا بگوییم یک سال از مرگ #مهسا_امینی گذشت. دختری که با رفتنش، چهره ایران را تغییر داد. تصویر دختر ۲۱ سالهای که روی تخت بیمارستان جان داد، جریانی را در کشور به وجود آورد که ناظران معتقدند، هیچ وقت متوقف نمیشود.
اول؛ چرا اعتراضات کلید خورد؟
مرگ مهسا جرقهای بود بر سالها اجحاف در حق زنان. از حق خروج و حضانت، دیه و ارث، تا حجاب اجباری و انتخاب نوع پوشش، نگاه به عنوان جنس دوم و ... . شاید این مسائل برای بخشی از نسلهای قبلی توجیه ایدئولوژیک یا مذهبی داشت، اما برای نسلی که ارتباطی با آرمانهای قدیمی ندارد، توجیهپذیر نیست.
اگر مهسا دختر خلافکاری بود و این عاقبت نصیبش میشد، شاید اتفاقات سال گذشته نمیافتاد یا به این شدت نبود. اما مهسا امینی به خاطر دور بودن حجابش از استانداردهای حجاب حاکمیتی - که امروز آرزوی حاکمان است - بازداشت شد و جان سپرد. این درگذشت، جرقهای بود بر اعتراض انباشته به حجاب اجباری در سالهای گذشته که حداقل از چهارسال قبل به چالش کشیده شده بود. روزی ویدا موحد بر پست برق روبروی شیرینی فرانسه ایستاد، روزی دیگر سپیده رشنو با چهرهای کبود مقابل دوربین اعتراف تلویزیونی نشست و روزی دیگر دختری روی تخت بیمارستان، در گذشت. این جرقه، انبار باروت اعتراض به حجاب اجباری را منفجر کرد.
دوم؛ نافرمانی مدنی
اعتراضات ۱۴۰۱ فرازونشیبهای زیادی داشت. از سیرک اپوزیسیون خارج کشور تا چهره شدن برخی مبارزان قلابی. از زندانی شدن روزنامهنگاران تا فعالان مدنی. اما آن چیزی که از سال پیش آغاز شد و تا کنون نیز ادامه پیدا کرده، نافرمانی مدنی در بحث حجاب بوده است. در تهران و دیگر شهرهای بزرگ که فیلمها و خبرهایش در فضای مجازی میچرخد، این نافرمانی مدنی جریان دارد که حد و حدود آن در مناطق مختلف متفاوت است. تجریش تهران با خیابان کریمخان و بلوار کشاورز تفاوت دارد. اما به هر صورت، با تفاوتی در مناطق مختلف، مقاومت در برابر اجبار حجاب که نه امری دینی بلکه سیاسی و ایدئولوژیک است، ادامه دارد.
سوم؛ مشت آهنین
جایگزینی احمدرضا رادان با سرتیپ اشتری در جایگاه فرمانده پلیس، خبر از تغییراتی مهم در برخورد با مدافعان حجاب اختیاری میداد. اما این نافرمانی مدنی با تمام اتمام حجتهای رئیس پلیس، از بین نرفت. شنبه معروف رادان آمد و رفت، ماشینها توقیف شد، حجاببانها استخدام شدند، آمران معروف آتش به اختیار به خیابانها آمدند، گشت ارشاد اینبار با ونهایی بدون نوشته به میدانها و ورودی ایستگاههای مترو و نقاط پرتردد فرستاده شدند، اما مساله حجاب ذرهای برای ساختار حاکم حل نشد.
پلیس در خیابان است، بررسی لایحه حجاب در کمیسیون ۱۰ نفره مجلس به پایان رسیده و قرار است ازمهرماه اجرا شود. اما حقیقت این است که اگر نیروی نظامی هم به خیابان بیاید، تفاوتی به حال حجاب نمیکند. جسد دختری دفن شد، بچههایی کشته شدند و ترس مردم از برخورد حاکمیت ریخت. چهره ایران عوض شده است. این جاده دور برگردان ندارد.
رسانه تحلیلی "نگاه دیگر" 🔻
🆔 @negaahedigar_Tel
محسن صالحیخواه/روزنامهنگار
فقط ۱۹ روز باقی مانده تا بگوییم یک سال از مرگ #مهسا_امینی گذشت. دختری که با رفتنش، چهره ایران را تغییر داد. تصویر دختر ۲۱ سالهای که روی تخت بیمارستان جان داد، جریانی را در کشور به وجود آورد که ناظران معتقدند، هیچ وقت متوقف نمیشود.
اول؛ چرا اعتراضات کلید خورد؟
مرگ مهسا جرقهای بود بر سالها اجحاف در حق زنان. از حق خروج و حضانت، دیه و ارث، تا حجاب اجباری و انتخاب نوع پوشش، نگاه به عنوان جنس دوم و ... . شاید این مسائل برای بخشی از نسلهای قبلی توجیه ایدئولوژیک یا مذهبی داشت، اما برای نسلی که ارتباطی با آرمانهای قدیمی ندارد، توجیهپذیر نیست.
اگر مهسا دختر خلافکاری بود و این عاقبت نصیبش میشد، شاید اتفاقات سال گذشته نمیافتاد یا به این شدت نبود. اما مهسا امینی به خاطر دور بودن حجابش از استانداردهای حجاب حاکمیتی - که امروز آرزوی حاکمان است - بازداشت شد و جان سپرد. این درگذشت، جرقهای بود بر اعتراض انباشته به حجاب اجباری در سالهای گذشته که حداقل از چهارسال قبل به چالش کشیده شده بود. روزی ویدا موحد بر پست برق روبروی شیرینی فرانسه ایستاد، روزی دیگر سپیده رشنو با چهرهای کبود مقابل دوربین اعتراف تلویزیونی نشست و روزی دیگر دختری روی تخت بیمارستان، در گذشت. این جرقه، انبار باروت اعتراض به حجاب اجباری را منفجر کرد.
دوم؛ نافرمانی مدنی
اعتراضات ۱۴۰۱ فرازونشیبهای زیادی داشت. از سیرک اپوزیسیون خارج کشور تا چهره شدن برخی مبارزان قلابی. از زندانی شدن روزنامهنگاران تا فعالان مدنی. اما آن چیزی که از سال پیش آغاز شد و تا کنون نیز ادامه پیدا کرده، نافرمانی مدنی در بحث حجاب بوده است. در تهران و دیگر شهرهای بزرگ که فیلمها و خبرهایش در فضای مجازی میچرخد، این نافرمانی مدنی جریان دارد که حد و حدود آن در مناطق مختلف متفاوت است. تجریش تهران با خیابان کریمخان و بلوار کشاورز تفاوت دارد. اما به هر صورت، با تفاوتی در مناطق مختلف، مقاومت در برابر اجبار حجاب که نه امری دینی بلکه سیاسی و ایدئولوژیک است، ادامه دارد.
سوم؛ مشت آهنین
جایگزینی احمدرضا رادان با سرتیپ اشتری در جایگاه فرمانده پلیس، خبر از تغییراتی مهم در برخورد با مدافعان حجاب اختیاری میداد. اما این نافرمانی مدنی با تمام اتمام حجتهای رئیس پلیس، از بین نرفت. شنبه معروف رادان آمد و رفت، ماشینها توقیف شد، حجاببانها استخدام شدند، آمران معروف آتش به اختیار به خیابانها آمدند، گشت ارشاد اینبار با ونهایی بدون نوشته به میدانها و ورودی ایستگاههای مترو و نقاط پرتردد فرستاده شدند، اما مساله حجاب ذرهای برای ساختار حاکم حل نشد.
پلیس در خیابان است، بررسی لایحه حجاب در کمیسیون ۱۰ نفره مجلس به پایان رسیده و قرار است ازمهرماه اجرا شود. اما حقیقت این است که اگر نیروی نظامی هم به خیابان بیاید، تفاوتی به حال حجاب نمیکند. جسد دختری دفن شد، بچههایی کشته شدند و ترس مردم از برخورد حاکمیت ریخت. چهره ایران عوض شده است. این جاده دور برگردان ندارد.
رسانه تحلیلی "نگاه دیگر" 🔻
🆔 @negaahedigar_Tel
👍9👎3