🗯 مصاحبه روز: "آمریکا به پای میز مذاکره بازگردد"
👈 مجید تختروانچی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل، در گفتوگو با برنامه فرید زکریا در شبکه تلویزیونی سیانان گفت:
🔹 گفتوگوها و تهدیدات، دو مقوله منحصرا جدا از یکدیگر هستند. ما با کسی گفتوگو شروع نخواهیم کرد که تلاش میکند شما را بترساند و تحریمها را علیه شما اعمال کند. ارعاب و اجبار با گفتوگو همخوانی ندارد.
🔹 تا زمانی که تهدیدات و اجبار وجود دارد، ایران هیچگونه گفتوگو با پیشنهاد گفتوگو را بعنوان یک پیشنهاد واقعی و سازنده تلقی نخواهیم کرد.
🔹نخستین کاری که آمریکا باید انجام دهد، این است که به پای میز مذاکره بازگردد. آنها میز مذاکره را ترک کردند؛ درحالیکه سایر اعضای جامعه بینالمللی درباره موضوع هستهای درحال گفتوگو با ایران بودند.
🔹وضعیت الان را با اوایل سال۲۰۱۸ مقایسه کنید؛ یعنی قبل از آنکه رییسجمهور ترامپ از توافقنامه هستهای خارج شود. این وضعیت کاملا متفاوت است.
🔹همه چیز با تصمیم آمریکا شروع شد؛ برای اینکه اوضاع به حالت عادی بازگردد، این تصمیم باید لغو شود.
@javadrooh
👈 مجید تختروانچی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل، در گفتوگو با برنامه فرید زکریا در شبکه تلویزیونی سیانان گفت:
🔹 گفتوگوها و تهدیدات، دو مقوله منحصرا جدا از یکدیگر هستند. ما با کسی گفتوگو شروع نخواهیم کرد که تلاش میکند شما را بترساند و تحریمها را علیه شما اعمال کند. ارعاب و اجبار با گفتوگو همخوانی ندارد.
🔹 تا زمانی که تهدیدات و اجبار وجود دارد، ایران هیچگونه گفتوگو با پیشنهاد گفتوگو را بعنوان یک پیشنهاد واقعی و سازنده تلقی نخواهیم کرد.
🔹نخستین کاری که آمریکا باید انجام دهد، این است که به پای میز مذاکره بازگردد. آنها میز مذاکره را ترک کردند؛ درحالیکه سایر اعضای جامعه بینالمللی درباره موضوع هستهای درحال گفتوگو با ایران بودند.
🔹وضعیت الان را با اوایل سال۲۰۱۸ مقایسه کنید؛ یعنی قبل از آنکه رییسجمهور ترامپ از توافقنامه هستهای خارج شود. این وضعیت کاملا متفاوت است.
🔹همه چیز با تصمیم آمریکا شروع شد؛ برای اینکه اوضاع به حالت عادی بازگردد، این تصمیم باید لغو شود.
@javadrooh
Forwarded from جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
#اصلیترین_مسئلهی_جامعهی_ایران
👈بخش ۱: گفتوشنود با عمادالدین باقی
🗓 پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی کنونی ایران چیست؟» نگفتم «مسئهی اجتماعی» تا مصاحبهشونده فارغ از قید «اجتماعی» بنا به زعم خود «اصلیترین مسئله» را بیان و طبقهبندی کند.
بر این اساس در آغاز، گفتوگویی داشتم با آقای #عمادالدین_باقی؛ ایشان دانشآموختهی درس دین در حوزه، #نویسنده ، جامعه شناس و مهمتر از همه یک #زندانی_سیاسی به جرم اندیشهورزی به مدت بیش از پنج سال طی دو نوبت در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۶ در سلولهای انفرادی #جمهوری_اسلامی بوده است.
بخشهای دیگر (گفتوشنود با سعید مدنی، عطاءالله مهاجرانی و فرخ نگهدار) نیز در فهرست پخش قرار خواهد گرفت و هر هفته در روزهای پنجشنبه، یکی از آنها پخش خواهد شد.
imp.dr-bokharaei.com
⭕️ با اشاره روی تصویر پایین بدون بیرونآمدن از تلگرام تماشا کنید.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.iss.one/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
👈بخش ۱: گفتوشنود با عمادالدین باقی
🗓 پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی کنونی ایران چیست؟» نگفتم «مسئهی اجتماعی» تا مصاحبهشونده فارغ از قید «اجتماعی» بنا به زعم خود «اصلیترین مسئله» را بیان و طبقهبندی کند.
بر این اساس در آغاز، گفتوگویی داشتم با آقای #عمادالدین_باقی؛ ایشان دانشآموختهی درس دین در حوزه، #نویسنده ، جامعه شناس و مهمتر از همه یک #زندانی_سیاسی به جرم اندیشهورزی به مدت بیش از پنج سال طی دو نوبت در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۶ در سلولهای انفرادی #جمهوری_اسلامی بوده است.
بخشهای دیگر (گفتوشنود با سعید مدنی، عطاءالله مهاجرانی و فرخ نگهدار) نیز در فهرست پخش قرار خواهد گرفت و هر هفته در روزهای پنجشنبه، یکی از آنها پخش خواهد شد.
imp.dr-bokharaei.com
⭕️ با اشاره روی تصویر پایین بدون بیرونآمدن از تلگرام تماشا کنید.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.iss.one/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
اصلیترین مسئلهی جامعهی ایران؟ ۱ـ عمادالدین باقی
| او در گفتوشنود با احمد بخارایی از حقوق بشر میگوید.
| هجدهم آبان ۱۳۹۶ | مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی |
https://imp.dr-bokharaei.com
ایشان دانشآموختهی درس دین در حوزه، #نویسنده ، #جامعه_شناس و مهمتر از همه یک #زندانی_سیاسی به جرم اندیشهورزی به مدت…
| هجدهم آبان ۱۳۹۶ | مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی |
https://imp.dr-bokharaei.com
ایشان دانشآموختهی درس دین در حوزه، #نویسنده ، #جامعه_شناس و مهمتر از همه یک #زندانی_سیاسی به جرم اندیشهورزی به مدت…
Forwarded from جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
| اصلیترین مسئلهی جامعهی ایران |
| Iran Main Problem |
👈بخش ۲: گفتوشنود با سعید مدنی
🗓 پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی کنونی ایران چیست؟» نگفتم «مسئهی اجتماعی» تا مصاحبهشونده فارغ از قید «اجتماعی» بنا به زعم خود «اصلیترین مسئله» را بیان و طبقهبندی کند.
گفتوشنود آغازین با آقای عمادالدین باقی بود که پخش شد. پس از آن به سراغ آقای #سعید_مدنی رفتم. ایشان نویسنده، جامعهشناس و کنشگر سیاسی در میان ملی ـ مذهبیها و از همه مهمتر، زندانی سیاسی جمهوری اسلامی طی دو نوبت و حدود ۷ سال توأم با #تبعید به بندرعباس بوده است که در همان دورهی زمانی سپریکردن تبعید، از راه تماس ویدئویی این گفتوشنود انجام شد.
بخشهایی از گفتوشنود #احمد_بخارایی با #سعید_مدنی :
#سعید_مدنی: «آسیبپذیری بالا» و «تابآوری پایین»، دو مشکل اصلی جامعهی ما است. یعنی در بحرانهای اقتصادی، طبقات کمدرآمد توانایی ندارند که زندگی خودشان را حفظ کنند و بعد هم توانایی ندارند از این بحران خارج شوند … نابرابری و تبعیض جنسیتی، دو عامل مهم در آسیبپذیری بالا در جوامع است … وضعیت اشتغال و بیکاری و نابسامانی محیط زیست هم از عوامل افزایش آسیبپذیریاند …
#احمد_بخارایی: در ایران به طور خاص، چه عواملی تشدیدکنندهی آسیبپذیری بالا است بهگونهای که بسا فراتر از اذهان صاحبان قدرت باشد؟ …
#سعید_مدنی: در ایران ابعاد نابرابری، گسترده است شامل: نابرابری درآمدی، نابرابری اجتماعی در آموزش و سلامت و خدمات درمانی، نابرابری سیاسی در دسترسی به فرصتها و قدرت، نابرابری فرهنگی در تولید فرهنگی و حق حرفزدن و بالاخره نابرابری منطقهای بهگونهای که همیشه استانهایی مانند سیستان و بلوچستان درپایینترین رتبه هستند …
#احمد_بخارایی: این تبعیضها که خلقالساعه نیستند، معلول چه عللی هستند؟ …
#سعید_مدنی: تبعیضها معلول ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایران و نیز عامل تداوم بخش همان ساختارها هستند. نابرابری در ایران چهره منفوری دارد که موجب نقض حقوق بشر و نیز زمینهساز تنش و خشونت شدهاست …
بخش ۱: عمادالدین باقی 👉
بخشهای دیگر (عطاءالله مهاجرانی و فرخ نگهدار) نیز در دو هفتهی آینده در فهرست پخش قرار خواهند گرفت و هر هفته در روزهای پنجشنبه، به نوبت پخش خواهد شد.
🎞 همهی بخشها را در imp.dr-bokharaei.com تماشا کنید.
👈 پخش فایل بدون فیلترشکن
👇 با اشاره روی تصویر پایین بدون بیرونآمدن از تلگرام یکراست از YouTube تماشا کنید. (برای اتصال از ایران روشنبودن فیلترشکن الزامی است و پراکسی تلگرام کفایت نمیکند)
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.iss.one/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| Iran Main Problem |
👈بخش ۲: گفتوشنود با سعید مدنی
🗓 پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی کنونی ایران چیست؟» نگفتم «مسئهی اجتماعی» تا مصاحبهشونده فارغ از قید «اجتماعی» بنا به زعم خود «اصلیترین مسئله» را بیان و طبقهبندی کند.
گفتوشنود آغازین با آقای عمادالدین باقی بود که پخش شد. پس از آن به سراغ آقای #سعید_مدنی رفتم. ایشان نویسنده، جامعهشناس و کنشگر سیاسی در میان ملی ـ مذهبیها و از همه مهمتر، زندانی سیاسی جمهوری اسلامی طی دو نوبت و حدود ۷ سال توأم با #تبعید به بندرعباس بوده است که در همان دورهی زمانی سپریکردن تبعید، از راه تماس ویدئویی این گفتوشنود انجام شد.
بخشهایی از گفتوشنود #احمد_بخارایی با #سعید_مدنی :
#سعید_مدنی: «آسیبپذیری بالا» و «تابآوری پایین»، دو مشکل اصلی جامعهی ما است. یعنی در بحرانهای اقتصادی، طبقات کمدرآمد توانایی ندارند که زندگی خودشان را حفظ کنند و بعد هم توانایی ندارند از این بحران خارج شوند … نابرابری و تبعیض جنسیتی، دو عامل مهم در آسیبپذیری بالا در جوامع است … وضعیت اشتغال و بیکاری و نابسامانی محیط زیست هم از عوامل افزایش آسیبپذیریاند …
#احمد_بخارایی: در ایران به طور خاص، چه عواملی تشدیدکنندهی آسیبپذیری بالا است بهگونهای که بسا فراتر از اذهان صاحبان قدرت باشد؟ …
#سعید_مدنی: در ایران ابعاد نابرابری، گسترده است شامل: نابرابری درآمدی، نابرابری اجتماعی در آموزش و سلامت و خدمات درمانی، نابرابری سیاسی در دسترسی به فرصتها و قدرت، نابرابری فرهنگی در تولید فرهنگی و حق حرفزدن و بالاخره نابرابری منطقهای بهگونهای که همیشه استانهایی مانند سیستان و بلوچستان درپایینترین رتبه هستند …
#احمد_بخارایی: این تبعیضها که خلقالساعه نیستند، معلول چه عللی هستند؟ …
#سعید_مدنی: تبعیضها معلول ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایران و نیز عامل تداوم بخش همان ساختارها هستند. نابرابری در ایران چهره منفوری دارد که موجب نقض حقوق بشر و نیز زمینهساز تنش و خشونت شدهاست …
بخش ۱: عمادالدین باقی 👉
بخشهای دیگر (عطاءالله مهاجرانی و فرخ نگهدار) نیز در دو هفتهی آینده در فهرست پخش قرار خواهند گرفت و هر هفته در روزهای پنجشنبه، به نوبت پخش خواهد شد.
🎞 همهی بخشها را در imp.dr-bokharaei.com تماشا کنید.
👈 پخش فایل بدون فیلترشکن
👇 با اشاره روی تصویر پایین بدون بیرونآمدن از تلگرام یکراست از YouTube تماشا کنید. (برای اتصال از ایران روشنبودن فیلترشکن الزامی است و پراکسی تلگرام کفایت نمیکند)
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.iss.one/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
اصلیترین مسئلهی جامعهی ایران؟ ۲ـ سعید مدنی
| او در گفتوشنود با #احمد_بخارایی از #نابرابری ، #تبعیض و #تاب_آوری پایین میگوید.
| ۱۳۹۶/۰۸/۲۲ | تبعیدگاه |
https://imp.dr-bokharaei.com
ایشان نویسنده، #جامعه_شناس و کنشگر سیاسی در میان ملی ـ مذهبیها و از همه مهمتر، #زندانی_سیاسی #جمهوری_اسلامی طی دو…
| ۱۳۹۶/۰۸/۲۲ | تبعیدگاه |
https://imp.dr-bokharaei.com
ایشان نویسنده، #جامعه_شناس و کنشگر سیاسی در میان ملی ـ مذهبیها و از همه مهمتر، #زندانی_سیاسی #جمهوری_اسلامی طی دو…
💥 خبر: بخشی از مصاحبه جمشید انصاری، معاون رییسجمهور و رییس سازمان امور اداریواستخدامی، با پایگاه اطلاعرسانی دولت که در آن رسما اعلام کرده: "صداوسیما و قوهقضاییه اطلاعات مربوط به حقوق و مزایای مدیران خود را اعلام نکردهاند".
@javadrooh
@javadrooh
4_5821267470337443463.pdf
355.2 KB
📄 مقاله: "الزامات سیاستورزی مسئولانه"| نوشتهای از: رئوف طاهری، روزنامهنگار، درباره استراتژی انتخاباتی اصلاحطلبان
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تجارت فردا" با تیتر "کابوس کوپن" درباره بازگشت اقتصاد ایران به مناسبات دهه۶۰ هشدار داده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: ماهنامه "تجربه" در شماره جدید خود به انتشار کتاب تذکرهالاولیای عطار با تصحیح محمدرضا شفیعیکدکنی پس از ۴۰سال پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: ماهنامه "اندیشه پویا" با تیتر "مصلحان اجتماعی شکست خوردند" مصاحبهای زندگینامهای را با مصطفی ملکیان منتشر کرده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اسپکتیتور" با تیتر "ترامپ علیه ژی" از گرمشدن جنگ سردی جدید میان چین و آمریکا گزارش داده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "ویک" با تیتر "آخرین تلنگر می" نوشته که نخستوزیر مستعفی بریتانیا در پی بهجا گذاشتن میراثی زیستمحیطی است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "تایم" با تیتر "کل زندگی من یک شرطبندی است" برنامه دونالد ترامپ برای حفظ موقعیت خود در کاخسفید را بررسی کرده است.
@javadrooh
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفتهنامه "اکونومیست" با تیتر "چطور میتوان ایران را بازداشت؟" به تحلیل موقعیت ایران در شرایط تحریمهای بینالمللی و تهدیدهای نظامی آمریکا پرداخته است.
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "واقعا نداریم؟"
👈 دکتر احمد زیدآبادی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوۀ قضاییه، گفته است که در ایران "واقعا زندانی سیاسی نداریم".
✍ صرفنظر از مناقشاتی که در بارۀ تعریف جرم سیاسی و رابطۀ آن با جرایم امنیتی و اعتراضهای مبتنی بر انگیزههای وجدانی، در جامعۀ ما وجود دارد؛ از آقای اسماعیلی میتوان پرسید که اصرار بر اینکه در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، مشخصا قرار است چه مشکلی را از سازمان زندانها، دستگاه قضایی و بهطورکلی نظام سیاسی حل کند؟
✍ اگر منظور از این اصرار، متقاعد کردن منتقدان و مخالفان داخلی و کشورها و سازمانهای بینالمللی نسبت به نبود زندانی سیاسی در ایران است؛ خیلی روشن است که آنها نه فقط متقاعد نمیشوند، بلکه با چنین سخنانی، بیش از پیش برانگیخته و تحریک میشوند.
✍ اما اگر هدف از نفی وجود زندانیان سیاسی، قانع کردن نیروهای وفادار به نظام سیاسی و ایجاد آرامش روانی برای آنهاست که اینهم کاری عبث به نظر میرسد؛ چراکه آنها نیازی به اقناع در این زمینه ندارند و چهبسا اگر دستگاه قضایی هم به وجود زندانیان سیاسی اعتراف کند، آنها از پذیرش این موضوع سرباز زنند!
✍ اضافه بر این، انکار پدیدهای به نام زندانی سیاسی، برای نظام حاکم نوعی پارادوکس هم ایجاد میکند.
✍ میدانیم که نهادهای رسمی کشور ما نسبت به شیوۀ برخورد کشورهای دیگر بخصوص دولتهای بحرین و عربستان با اتباع معترض ومخالفشان، بهشدت اعتراض دارند و حکمهای سبکوسنگین قضایی علیه آنان را با شدیدترین لحن محکوم میکنند.
✍ در مقابل، عربستان و بحرین هم میگویند که جرم این افراد سیاسی و عقیدتی نیست، بلکه آنها امنیت ملی کشور را به خطر انداختهاند.
✍ آیا ایران این ادعا را از جانب آنها میپذیرد؟ اگر میپذیرد که دیگر چه جای اعتراض است و اگر نمیپذیرد، چگونه انتظار دارد که دیگران همین ادعا را از جانب خودش بپذیرند؟
✍ در این میان، عدهای ممکن است بگویند که نظام بحرین و عربستان "باطل" و نظام جمهوری اسلامی "حق" است و ازاینرو، مقابله با آن دو نظام، مشروع و عنوان زندانی سیاسی و عقیدتی مناسب حال مخالفان آنهاست؛ اما هرگونه مخالفتخوانی با نظام سیاسی ایران نامشروع و مصداق جرم امنیتی است.
✍ بیان چنین حرفی آسان است؛ اما داور نهایی کیست؟ همین حرف را رهبران عربستان و بحرین هم بهراحتی میتوانند بر زبان آورند و از قضا همین کار را هم میکنند. بنابراین، این نوع ادعاها نیز مشکلی را حل نمیکند.
✍ از این گذشته، مگر اکنون با مجوز وزارت کشور، تشکلی تحت عنوان "کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب" اجازۀ فعالیت ندارد؟
✍ چرا این افراد که از قضا برخی از آنها در فعالیتهای چریکی و مسلحانه هم دست داشتند، نام زندانی سیاسی بر خود گذاشتهاند؟ مگر نظام شاهنشاهی پذیرفته بود که آنها زندانی سیاسیاند؟ آیا چون نپذیرفته بود، همین مسئولان فعلی نظام در کوران انقلاب فریاد نمیزدند: "زندانی سیاسی آزاد باید گردد!" آیا این موضوع، مصداق داوری نسبت به یک امر واحد با دو معیار متضاد نیست؟
✍ دستگاه قضایی میداند که بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی که زندان رفته و یا اکنون در زنداناند، در حد نوشتن یا گفتن مطلبی در اعتراض به وجود موجود، پیش رفتهاند.
✍ اگر قرار باشد از اینگونه فعالیتها در همۀ کشورهای جهان به اقدام علیه امنیت کشور تعبیر شود؛ در آن صورت آیا در کل کرۀ خاکی یک زندانی سیاسی یافت خواهد شد؟
✍ به نظر من، اگر جمهوری اسلامی واقعا علاقمند به پایان دادن به مناقشۀ "زندانی سیاسی" است؛ باروخ اسپینوزا در قرن هفدهم میلادی راه آن را نشان داده است:
🔅 "اگر فقط اعمال دلیل اتهامهای جنایی قرار گیرند و گفتار همیشه آزاد باشد؛ فتنهانگیزی هرگونه توجیه خود را از دست خواهد داد و به وسیلۀ یک مرز پابرجا از مباحثه و مجادله جدا خواهد شد".
@javadrooh
👈 دکتر احمد زیدآبادی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
✍ غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوۀ قضاییه، گفته است که در ایران "واقعا زندانی سیاسی نداریم".
✍ صرفنظر از مناقشاتی که در بارۀ تعریف جرم سیاسی و رابطۀ آن با جرایم امنیتی و اعتراضهای مبتنی بر انگیزههای وجدانی، در جامعۀ ما وجود دارد؛ از آقای اسماعیلی میتوان پرسید که اصرار بر اینکه در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد، مشخصا قرار است چه مشکلی را از سازمان زندانها، دستگاه قضایی و بهطورکلی نظام سیاسی حل کند؟
✍ اگر منظور از این اصرار، متقاعد کردن منتقدان و مخالفان داخلی و کشورها و سازمانهای بینالمللی نسبت به نبود زندانی سیاسی در ایران است؛ خیلی روشن است که آنها نه فقط متقاعد نمیشوند، بلکه با چنین سخنانی، بیش از پیش برانگیخته و تحریک میشوند.
✍ اما اگر هدف از نفی وجود زندانیان سیاسی، قانع کردن نیروهای وفادار به نظام سیاسی و ایجاد آرامش روانی برای آنهاست که اینهم کاری عبث به نظر میرسد؛ چراکه آنها نیازی به اقناع در این زمینه ندارند و چهبسا اگر دستگاه قضایی هم به وجود زندانیان سیاسی اعتراف کند، آنها از پذیرش این موضوع سرباز زنند!
✍ اضافه بر این، انکار پدیدهای به نام زندانی سیاسی، برای نظام حاکم نوعی پارادوکس هم ایجاد میکند.
✍ میدانیم که نهادهای رسمی کشور ما نسبت به شیوۀ برخورد کشورهای دیگر بخصوص دولتهای بحرین و عربستان با اتباع معترض ومخالفشان، بهشدت اعتراض دارند و حکمهای سبکوسنگین قضایی علیه آنان را با شدیدترین لحن محکوم میکنند.
✍ در مقابل، عربستان و بحرین هم میگویند که جرم این افراد سیاسی و عقیدتی نیست، بلکه آنها امنیت ملی کشور را به خطر انداختهاند.
✍ آیا ایران این ادعا را از جانب آنها میپذیرد؟ اگر میپذیرد که دیگر چه جای اعتراض است و اگر نمیپذیرد، چگونه انتظار دارد که دیگران همین ادعا را از جانب خودش بپذیرند؟
✍ در این میان، عدهای ممکن است بگویند که نظام بحرین و عربستان "باطل" و نظام جمهوری اسلامی "حق" است و ازاینرو، مقابله با آن دو نظام، مشروع و عنوان زندانی سیاسی و عقیدتی مناسب حال مخالفان آنهاست؛ اما هرگونه مخالفتخوانی با نظام سیاسی ایران نامشروع و مصداق جرم امنیتی است.
✍ بیان چنین حرفی آسان است؛ اما داور نهایی کیست؟ همین حرف را رهبران عربستان و بحرین هم بهراحتی میتوانند بر زبان آورند و از قضا همین کار را هم میکنند. بنابراین، این نوع ادعاها نیز مشکلی را حل نمیکند.
✍ از این گذشته، مگر اکنون با مجوز وزارت کشور، تشکلی تحت عنوان "کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب" اجازۀ فعالیت ندارد؟
✍ چرا این افراد که از قضا برخی از آنها در فعالیتهای چریکی و مسلحانه هم دست داشتند، نام زندانی سیاسی بر خود گذاشتهاند؟ مگر نظام شاهنشاهی پذیرفته بود که آنها زندانی سیاسیاند؟ آیا چون نپذیرفته بود، همین مسئولان فعلی نظام در کوران انقلاب فریاد نمیزدند: "زندانی سیاسی آزاد باید گردد!" آیا این موضوع، مصداق داوری نسبت به یک امر واحد با دو معیار متضاد نیست؟
✍ دستگاه قضایی میداند که بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی که زندان رفته و یا اکنون در زنداناند، در حد نوشتن یا گفتن مطلبی در اعتراض به وجود موجود، پیش رفتهاند.
✍ اگر قرار باشد از اینگونه فعالیتها در همۀ کشورهای جهان به اقدام علیه امنیت کشور تعبیر شود؛ در آن صورت آیا در کل کرۀ خاکی یک زندانی سیاسی یافت خواهد شد؟
✍ به نظر من، اگر جمهوری اسلامی واقعا علاقمند به پایان دادن به مناقشۀ "زندانی سیاسی" است؛ باروخ اسپینوزا در قرن هفدهم میلادی راه آن را نشان داده است:
🔅 "اگر فقط اعمال دلیل اتهامهای جنایی قرار گیرند و گفتار همیشه آزاد باشد؛ فتنهانگیزی هرگونه توجیه خود را از دست خواهد داد و به وسیلۀ یک مرز پابرجا از مباحثه و مجادله جدا خواهد شد".
@javadrooh
Telegram
attach📎
📱 روایتهای مجازی: پیشنهاد توییتری سیدمصطفی تاجزاده برای صدور مجوز تجمع مخالفان حجاب اجباری
@javadrooh
@javadrooh
📚 کتابخانه: "اضطرابم به وحشت تبدیل شد..."
👈 فخرالسادات محتشمیپور، فعال سیاسی حوزه زنان، در یادداشتی اینستاگرامی نوشت:
✍ "شدن" نام کتابی است که میشل، همسر اوباما، پس از پایان دو دوره ریاستجمهوری همسرش باراک نوشته است.
✍ مشتاق خواندنش بودم از دوجهت. هم علاقه ویژهای که به زنانهنبشتهها دارم وهم اهمیت جایگاه بانوی اولی این زن آمریکایی-آفریقاییتبار برای من که بخشی از دوران نوجوانیام تحتتأثیر کتاب "کلبه عمو تم" بوده است.
✍ چاپ بیستودوم کتاب را چندی پیش با اشتیاق تمام خواندم و از آن لذت بردم و بسیار آموختم.
✍ میشل اوباما به گفته خود در آغاز دوران ریاستجمهوری همسرش برای بهرهگیری از مقام بانوی اولی هدفگذاری کرده وتا پایان دو دوره در جهت هدف تعیینشده تلاش کرده است.
✍ بخشهای مختلف کتاب برایم جالب و جذاب بود؛ اما تأثیرگذارترین بخش مربوط به زمانی است که در پایان دوره دوم ریاستجمهوری اوباما و در پایان کارزار انتخاباتی نفسگیر، نتیجه انتخابات اعلام میشود.
✍ فضایی که بانوی اول سابق آمریکا ترسیم میکند، مرا به خرداد ۸۸ میبرد:
🔅 "با دقت به چهره شوهرم نگاه کردم. مطمئن نبودم آمادگی شنیدن خبر را داشته باشم. هرچه بود، خوب نبود. احساس کردم دلم درد گرفت و اضطرابم به وحشت تبدیل شد... روز بعد وقتی بیدار شدم، باران باریده و صبح غمانگیزی بود. آسمان خاکستری بر فراز واشنگتن دیده میشد. این را فقط میتوانستم یک نوع مراسم عزاداری تعبیر کنم. زمان به کندی میگذشت... حالا واقعا به آخر خط رسیده بودیم. مدام به عقب و جلو نگاه میکردم. به یک سؤال خاص میاندیشیدم: چه چیز پایدار میماند؟"
✍ به نوشته روزنامه لوفیگارو، تاکنون ۱۰میلیون نسخه از کتاب "شدن" نوشته میشل اوباما به فروش رسیده و اخیرا قراردادی ۶۰ میلیون دلاری با یک انتشارات برای چاپ این کتاب امضاء شده است.
✍ "شدن" را باید چندباره خواند.
@javadrooh
👈 فخرالسادات محتشمیپور، فعال سیاسی حوزه زنان، در یادداشتی اینستاگرامی نوشت:
✍ "شدن" نام کتابی است که میشل، همسر اوباما، پس از پایان دو دوره ریاستجمهوری همسرش باراک نوشته است.
✍ مشتاق خواندنش بودم از دوجهت. هم علاقه ویژهای که به زنانهنبشتهها دارم وهم اهمیت جایگاه بانوی اولی این زن آمریکایی-آفریقاییتبار برای من که بخشی از دوران نوجوانیام تحتتأثیر کتاب "کلبه عمو تم" بوده است.
✍ چاپ بیستودوم کتاب را چندی پیش با اشتیاق تمام خواندم و از آن لذت بردم و بسیار آموختم.
✍ میشل اوباما به گفته خود در آغاز دوران ریاستجمهوری همسرش برای بهرهگیری از مقام بانوی اولی هدفگذاری کرده وتا پایان دو دوره در جهت هدف تعیینشده تلاش کرده است.
✍ بخشهای مختلف کتاب برایم جالب و جذاب بود؛ اما تأثیرگذارترین بخش مربوط به زمانی است که در پایان دوره دوم ریاستجمهوری اوباما و در پایان کارزار انتخاباتی نفسگیر، نتیجه انتخابات اعلام میشود.
✍ فضایی که بانوی اول سابق آمریکا ترسیم میکند، مرا به خرداد ۸۸ میبرد:
🔅 "با دقت به چهره شوهرم نگاه کردم. مطمئن نبودم آمادگی شنیدن خبر را داشته باشم. هرچه بود، خوب نبود. احساس کردم دلم درد گرفت و اضطرابم به وحشت تبدیل شد... روز بعد وقتی بیدار شدم، باران باریده و صبح غمانگیزی بود. آسمان خاکستری بر فراز واشنگتن دیده میشد. این را فقط میتوانستم یک نوع مراسم عزاداری تعبیر کنم. زمان به کندی میگذشت... حالا واقعا به آخر خط رسیده بودیم. مدام به عقب و جلو نگاه میکردم. به یک سؤال خاص میاندیشیدم: چه چیز پایدار میماند؟"
✍ به نوشته روزنامه لوفیگارو، تاکنون ۱۰میلیون نسخه از کتاب "شدن" نوشته میشل اوباما به فروش رسیده و اخیرا قراردادی ۶۰ میلیون دلاری با یک انتشارات برای چاپ این کتاب امضاء شده است.
✍ "شدن" را باید چندباره خواند.
@javadrooh
Telegram
attach📎
📸 نمای روز: دست دادن بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران، با خالدالفاتح، وزیر نفت عربستان، در اجلاس اوپک مورد توجه رسانهها قرار گرفته است.
@javadrooh
@javadrooh
Forwarded from احساننامه
🔹احسان رضایی: دهم تیرماه به نام صائب تبریزی است. صائب یک نمونۀ قدیمی از پدیدۀ مهاجرت نخبگان، یا همان «فرار مغزها»ست. نه فقط صائب، که جمع زیادی از شاعران و هنرمندان آن عصر چنین کردند. مقصد مهاجرت در قرن دهم و یازدهم هجری سرزمین هند بودند که پادشاهان آن روزش به فرهنگ و ادب فارسی علاقۀ زیادی داشتند. در کتاب «کاروان هند» (اثر احمد گلچین معانی) ۷۴۵ شاعر عصر صفوی که از ایران به هندوستان رفتهاند، معرفی شدهاند. از جمله صائب هم در سال ۱۰۳۴ قمری و از راه افغانستان عزم هند کرد. در کابل، با ظفرخان تربتی که خودش هم شاعر بود و جای پدرش در آنجا حکومت میکرد آشنا شد و به خدمت او درآمد و اشعاری در مدحش سرود. (در مورد ظفرخان «تاریخ ادبیات در ایران» دکتر صفا، جلد ۵، قسمت دوم، صفحات ۱۲۴۱ تا ۱۲۴۵ را ببینید.) سال ۱۳۰۹ ظفرخان، صائب را به دربار شاهجهان (بانی تاجمحل) برد و پادشاه هند به او یک مقام دولتی و لقب تشویقآمیز «مستعد خان» داد. ظاهراً اوضاع مرتب بود، اما صائب آدم غربت نبود و از دیار هند هم خوشش نمیآمد:
صائب از خاک سیاه هند کِی بیرون روَد؟
بشکند کی مور لنگی این طلسم قیر را؟
ز اهل کرم به هند کسی را ندیدهایم
از طوطیان کریم کریمی شنیدهایم!
زنده میسوزد برای مرده در هندوستان
دل نمیسوزد درین کشور عزیزان را به هم
این بود که وقتی شنید پدرش به جستجوی او تا شهر آگره آمده، از ظفرخان که حالا حاکم کشمیر بود اجازۀ برگشت خواست. بعد از یک سال اصرار، بالاخره موافقت شد و صائب بعد از ۷ سال به اصفهان برگشت. این بار همۀ سرودههایی که در جوانی در وصف هند داشت را عوض کرد، مثلاً در بیت:
همچو عزم سفر هند که در هر دل هست
رقص سودای تو در هیچ سری نیست که نیست
مصرع اول را اینطوری تغییر داد: «نه همین ذره در این دایره سرگردانست» (دیوان صائب، تصحیح محمد قهرمان، ص ۷۹۴)
یا وقتی نسخۀ خطی یک تذکره («خیر البیان») به دستش رسید، در قسمت شرح حال خودش لقب «مستعد خان» را که در هند به او داده بودند خط زد. («کاروان هند» جلد ۱، صفحه ۷۰۱)
@ehsanname
پس چرا صائب به جایی که دوست نداشت مهاجرت کرد و در آنجا ماند؟ اگر باقی شاعران این عصر به هوای توجه و عنایت شاهان گورکانی به هند میرفتند تا درآمدی کسب کنند (صائب با همین ماجرا شعر دارد: هند چون دنیای غدّارست و ایران آخرت/ هر که نفرستد به عقبی، مال دنیا غافل است)، اما صائب که پدرش از تجار معتبر و معروف بود، چنین نیازی نداشت. خودش گفته:
چشم طمع ندوخته حرصم به مال هند
پایم به گِل فرو شده از بَرشکال هند
[بَرْشْکال، لغتی سانسکریت است به معنی فصل بارانی هندوستان]
پس مسأله مالی که منتفی است. اینکه بعضی (مثل شبلی نعمانی در «شعر العجم») نوشتهاند برای سفر بازرگانی به هند رفت هم صحیح به نظر نمیرسد، چون در این صورت رفتن سراغ یک امیر محلی و خدمت به او معنایی ندارد. همینطور اگر این سفر، یک سفر سیاحتی و تفریحی بود، باز میشد بدون خدمت به این و آن، رفت و برگشت. دلیل سفر قاعدتاً چیز دیگری بوده. اشارات اندکی هم که در خود دیوان صائب هست همین را نشان میدهد که برای ایجاد تغییری در زندگیاش اقدام به مهاجرت کرده:
داشتم شِکوه ز ایران، به تلافی گردون
در فرامُشکدۀ هند رها کرد مرا
حاصلِ خاک مرادِ کشور هندوستان
نامرادان وطن را کام شیرین کردن است
گفتم مگر ز هند شود بختِ تیره سبز
این خاک هم علاوۀ بخت سیاه شد!
به نظر میرسد مسایل اجتماعی و سیاسی روی ذهن حساس این بزرگترین شاعر عصر چنین چنین افکاری ایجاد کرده. صائب در دوران افول صفویه زندگی میکرد، عصری که خودش در موردش میگفت: «جهان به مجلس مستان بیخِرَد مانَد». فقط برای نمونه کافی است بدانیم که وقتی اوضاع مملکت در زمان شاه صفی دوم (پدر سلطان حسین، آخرین شاه صفوی) رو به آشفتگی رفت، در اصفهان طاعون همهگیر شد، در آذربایجان زلزلهای مهیب آمد، قزاقها از شمال حمله کردند، خود شاه هم به خاطر نقرس و اعتیاد به الکل روز به روز مریضتر میشد، وزرا شور کردند و گفتند مشکل از منجمباشی در محاسبۀ زمان مناسب شروع سلطنت است، پس دوباره مراسم تاجگذاری تکرار شد و شاه با اسمی جدید (شاه سلیمان) به تخت نشست تا فلک را گول بزنند! صائب جایی ضمن شکایت از چنین وزرایی (صدور) به قضیۀ مهاجرتش اشاره میکند:
در دیدهها اگرچه بُوَد راه هند دور
نزدیکتر بود ز درِ خانۀ صدور!
یک ماجرا هم در تذکره «ریاض الشعراء» تعریف شده. اینکه شاه سلیمان وقتی غزل صائب را خواند که:
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را
گرفت خیل پری در میان سلیمان را...
فکر کرد شاعر دارد او را متهم به تأثیر گرفتن غز زنان حرمسرا میکند، عصبانی شد و تا آخر عمر با صائب سخن نگفت (تصحیح ناجی نصرآبادی، ج ۲، ص ۱۲۰۷). خیلی راحت میشود حدس زد که خشم و حرف نزدن شاه را عوامل حکومت ضربدر چند کردند و چه گرفتاریها برای صائب ساختند!
@ehsanname
📸 نمایی از مزار صائب در اصفهان
صائب از خاک سیاه هند کِی بیرون روَد؟
بشکند کی مور لنگی این طلسم قیر را؟
ز اهل کرم به هند کسی را ندیدهایم
از طوطیان کریم کریمی شنیدهایم!
زنده میسوزد برای مرده در هندوستان
دل نمیسوزد درین کشور عزیزان را به هم
این بود که وقتی شنید پدرش به جستجوی او تا شهر آگره آمده، از ظفرخان که حالا حاکم کشمیر بود اجازۀ برگشت خواست. بعد از یک سال اصرار، بالاخره موافقت شد و صائب بعد از ۷ سال به اصفهان برگشت. این بار همۀ سرودههایی که در جوانی در وصف هند داشت را عوض کرد، مثلاً در بیت:
همچو عزم سفر هند که در هر دل هست
رقص سودای تو در هیچ سری نیست که نیست
مصرع اول را اینطوری تغییر داد: «نه همین ذره در این دایره سرگردانست» (دیوان صائب، تصحیح محمد قهرمان، ص ۷۹۴)
یا وقتی نسخۀ خطی یک تذکره («خیر البیان») به دستش رسید، در قسمت شرح حال خودش لقب «مستعد خان» را که در هند به او داده بودند خط زد. («کاروان هند» جلد ۱، صفحه ۷۰۱)
@ehsanname
پس چرا صائب به جایی که دوست نداشت مهاجرت کرد و در آنجا ماند؟ اگر باقی شاعران این عصر به هوای توجه و عنایت شاهان گورکانی به هند میرفتند تا درآمدی کسب کنند (صائب با همین ماجرا شعر دارد: هند چون دنیای غدّارست و ایران آخرت/ هر که نفرستد به عقبی، مال دنیا غافل است)، اما صائب که پدرش از تجار معتبر و معروف بود، چنین نیازی نداشت. خودش گفته:
چشم طمع ندوخته حرصم به مال هند
پایم به گِل فرو شده از بَرشکال هند
[بَرْشْکال، لغتی سانسکریت است به معنی فصل بارانی هندوستان]
پس مسأله مالی که منتفی است. اینکه بعضی (مثل شبلی نعمانی در «شعر العجم») نوشتهاند برای سفر بازرگانی به هند رفت هم صحیح به نظر نمیرسد، چون در این صورت رفتن سراغ یک امیر محلی و خدمت به او معنایی ندارد. همینطور اگر این سفر، یک سفر سیاحتی و تفریحی بود، باز میشد بدون خدمت به این و آن، رفت و برگشت. دلیل سفر قاعدتاً چیز دیگری بوده. اشارات اندکی هم که در خود دیوان صائب هست همین را نشان میدهد که برای ایجاد تغییری در زندگیاش اقدام به مهاجرت کرده:
داشتم شِکوه ز ایران، به تلافی گردون
در فرامُشکدۀ هند رها کرد مرا
حاصلِ خاک مرادِ کشور هندوستان
نامرادان وطن را کام شیرین کردن است
گفتم مگر ز هند شود بختِ تیره سبز
این خاک هم علاوۀ بخت سیاه شد!
به نظر میرسد مسایل اجتماعی و سیاسی روی ذهن حساس این بزرگترین شاعر عصر چنین چنین افکاری ایجاد کرده. صائب در دوران افول صفویه زندگی میکرد، عصری که خودش در موردش میگفت: «جهان به مجلس مستان بیخِرَد مانَد». فقط برای نمونه کافی است بدانیم که وقتی اوضاع مملکت در زمان شاه صفی دوم (پدر سلطان حسین، آخرین شاه صفوی) رو به آشفتگی رفت، در اصفهان طاعون همهگیر شد، در آذربایجان زلزلهای مهیب آمد، قزاقها از شمال حمله کردند، خود شاه هم به خاطر نقرس و اعتیاد به الکل روز به روز مریضتر میشد، وزرا شور کردند و گفتند مشکل از منجمباشی در محاسبۀ زمان مناسب شروع سلطنت است، پس دوباره مراسم تاجگذاری تکرار شد و شاه با اسمی جدید (شاه سلیمان) به تخت نشست تا فلک را گول بزنند! صائب جایی ضمن شکایت از چنین وزرایی (صدور) به قضیۀ مهاجرتش اشاره میکند:
در دیدهها اگرچه بُوَد راه هند دور
نزدیکتر بود ز درِ خانۀ صدور!
یک ماجرا هم در تذکره «ریاض الشعراء» تعریف شده. اینکه شاه سلیمان وقتی غزل صائب را خواند که:
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را
گرفت خیل پری در میان سلیمان را...
فکر کرد شاعر دارد او را متهم به تأثیر گرفتن غز زنان حرمسرا میکند، عصبانی شد و تا آخر عمر با صائب سخن نگفت (تصحیح ناجی نصرآبادی، ج ۲، ص ۱۲۰۷). خیلی راحت میشود حدس زد که خشم و حرف نزدن شاه را عوامل حکومت ضربدر چند کردند و چه گرفتاریها برای صائب ساختند!
@ehsanname
📸 نمایی از مزار صائب در اصفهان
🖊 به قلم سیاستمدار: "نقدی بر ایده سعید حجاریان؛ اصلاحات نهادی یا اصلاحات جنبشی؟"
👈 محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در یادداشتی برای ارگان این حزب نوشت:
✍ مردم بهدرستی بیتدبیری و مسئولیتگریزی اصلاحطلبان را در بخشی از ناکارآمدیها و نابرابریها و فساد موجود سهیم میدانند. همین امر موجب افول سرمایه اجتماعی آنها شده و ضرورت بازنگری در مشی سیاسی و راهبردی این جریان را پیش کشیده است.
✍ از الزامات این رویکرد این است که اصلاحات باید پس از گذار از دوره حماسه و جنبش در سپهر سیاست "متعین" شود و بعنوان منظومه سیاسی تمامعیار مبانی اندیشه و سامانه تشکیلاتی خود را در اولین فرصت سروسامان دهد.
✍ رفتار اصلاحطلبان و مشی اصلاحطلبی از آغاز تا به امروز بیش از آنکه در هویت ساختاری و ماهیت حزبی تبلور پیدا کند، در مقاطعی در کنش سیاسی گذشته خود، عموما مقید به تداوم در جنبش اجتماعی بوده است.
✍ بنده ضمن اذعان به ضرورت استمرار این جنبش و احترام به فراگیری آن، باورم این است که اصلاحطلبان نتوانستهاند از حد هیجانی این جنبش فراتر روند. آنها تنها با اتکا به ظرفیت نقشآفرینی حماسه توانستهاند در برخی مناسک سیاسی از جمله انتخابات مناصبی را در اختیار گیرند.
✍ به باور من، اندیشه اصلاحات از نقطه آغاز تاکنون در حوزه تاسیس و نهادمندسازی جنبش اصلاحی توفیق چندانی پیدا نکرده است.
✍ "تاسیس" به مفهوم سیاسی کلمه چیزی جز ایجاد منظومه پایدار نیست. به این معنا که بتوان از انقلاب یک گام فراتر نهاد و از یک جنبش اصلاحی به مرحله "تاسیس مدرسه"ای برای تربیت نیروهای کارآمد و مدیر برای اداره کشور در همه عرصهها و زمینههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رسید.
✍ تاکید من روی ضرورت "تاسیس نهاد" اگرچه در مقام نقد ایده آقای حجاریان درباره لزوم فعالیت در حوزه عمومی و مدنی بهجای حضور در انتخابات و فعالیت حرفهای تحزب، نیست؛ اما منطق سخن من خواهناخواه در مقابل ایده ایشان قرار میگیرد.
✍ اینکه ما به دلیل ناتوانی و تکاهل در سامانهسازی سیاسی دوباره به سوی نوعی نوآوری در حوزه جنبش اجتماعی دعوت میشویم، اگرچه بهظاهر زیبا و خوشایند بهنظر میرسد؛ اما هرگز پاسخ متقنی به این پرسش نیست که چرا اصلاحطلبان جنبش فراگیر و سراسری و قدرتمند، پرشتاب و پرظرفیت سال۷۶ که بر بستر هشت سال تلاش و تدبیر پس از جنگ شکل گرفت را نتوانستند پایدار، نهادینه و با واقعیت زندگی متعامل و روزآمد کنند؟
✍ اگر اصلاحات طی ۲۵سال از آغاز تا به امروز هنوز نتوانسته پاسخ جامع و درستی به مطالبات شهروندان و نیاز جامعه بدهد، چطور میتوان بر پایه نظریه ضرورت جنبش دوباره رو بهسوی جامعه مدنی آورد؟ جامعهای که به درستی ما را بدهکار به خود میداند.
✍ باید به شعار قبلی خودِ سعید برگردیم که "اصلاحات مرد؛ زندهباد اصلاحات" تا جریان اصلاحی با مستحیل شدن در نهاد اجتماعی معنادار بتوانند استراتژیست، سیاستمدار واقعبین و مدیرحرفهای و کادر همهجانبه و شخصیتهای موثر برای تداوم روند اصلاحات روی زمین و نه در عوالم انتزاع تربیت کند و از این طریق، اندیشه خود را در نهاد تشکیلاتی معنادار سیاسی تعمیق بخشد.
🔅 مشروح یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2KNmQL1
@javadrooh
👈 محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در یادداشتی برای ارگان این حزب نوشت:
✍ مردم بهدرستی بیتدبیری و مسئولیتگریزی اصلاحطلبان را در بخشی از ناکارآمدیها و نابرابریها و فساد موجود سهیم میدانند. همین امر موجب افول سرمایه اجتماعی آنها شده و ضرورت بازنگری در مشی سیاسی و راهبردی این جریان را پیش کشیده است.
✍ از الزامات این رویکرد این است که اصلاحات باید پس از گذار از دوره حماسه و جنبش در سپهر سیاست "متعین" شود و بعنوان منظومه سیاسی تمامعیار مبانی اندیشه و سامانه تشکیلاتی خود را در اولین فرصت سروسامان دهد.
✍ رفتار اصلاحطلبان و مشی اصلاحطلبی از آغاز تا به امروز بیش از آنکه در هویت ساختاری و ماهیت حزبی تبلور پیدا کند، در مقاطعی در کنش سیاسی گذشته خود، عموما مقید به تداوم در جنبش اجتماعی بوده است.
✍ بنده ضمن اذعان به ضرورت استمرار این جنبش و احترام به فراگیری آن، باورم این است که اصلاحطلبان نتوانستهاند از حد هیجانی این جنبش فراتر روند. آنها تنها با اتکا به ظرفیت نقشآفرینی حماسه توانستهاند در برخی مناسک سیاسی از جمله انتخابات مناصبی را در اختیار گیرند.
✍ به باور من، اندیشه اصلاحات از نقطه آغاز تاکنون در حوزه تاسیس و نهادمندسازی جنبش اصلاحی توفیق چندانی پیدا نکرده است.
✍ "تاسیس" به مفهوم سیاسی کلمه چیزی جز ایجاد منظومه پایدار نیست. به این معنا که بتوان از انقلاب یک گام فراتر نهاد و از یک جنبش اصلاحی به مرحله "تاسیس مدرسه"ای برای تربیت نیروهای کارآمد و مدیر برای اداره کشور در همه عرصهها و زمینههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رسید.
✍ تاکید من روی ضرورت "تاسیس نهاد" اگرچه در مقام نقد ایده آقای حجاریان درباره لزوم فعالیت در حوزه عمومی و مدنی بهجای حضور در انتخابات و فعالیت حرفهای تحزب، نیست؛ اما منطق سخن من خواهناخواه در مقابل ایده ایشان قرار میگیرد.
✍ اینکه ما به دلیل ناتوانی و تکاهل در سامانهسازی سیاسی دوباره به سوی نوعی نوآوری در حوزه جنبش اجتماعی دعوت میشویم، اگرچه بهظاهر زیبا و خوشایند بهنظر میرسد؛ اما هرگز پاسخ متقنی به این پرسش نیست که چرا اصلاحطلبان جنبش فراگیر و سراسری و قدرتمند، پرشتاب و پرظرفیت سال۷۶ که بر بستر هشت سال تلاش و تدبیر پس از جنگ شکل گرفت را نتوانستند پایدار، نهادینه و با واقعیت زندگی متعامل و روزآمد کنند؟
✍ اگر اصلاحات طی ۲۵سال از آغاز تا به امروز هنوز نتوانسته پاسخ جامع و درستی به مطالبات شهروندان و نیاز جامعه بدهد، چطور میتوان بر پایه نظریه ضرورت جنبش دوباره رو بهسوی جامعه مدنی آورد؟ جامعهای که به درستی ما را بدهکار به خود میداند.
✍ باید به شعار قبلی خودِ سعید برگردیم که "اصلاحات مرد؛ زندهباد اصلاحات" تا جریان اصلاحی با مستحیل شدن در نهاد اجتماعی معنادار بتوانند استراتژیست، سیاستمدار واقعبین و مدیرحرفهای و کادر همهجانبه و شخصیتهای موثر برای تداوم روند اصلاحات روی زمین و نه در عوالم انتزاع تربیت کند و از این طریق، اندیشه خود را در نهاد تشکیلاتی معنادار سیاسی تعمیق بخشد.
🔅 مشروح یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2KNmQL1
@javadrooh
Telegram
attach📎
🗯 مصاحبه روز: "اقتصاد دهه۶۰ مرکانتالیسمی بود با پوشش چپ|این "تعادل بد" را باید برهم بزنیم"
👈 در روزهایی که بهبهانه و تحتتاثیر شرایط اقتصادی ناشی از تحریم، حتی برخی اصلاحطلبان پیشنهاد بازگشت به الگوی اقتصادی چپگرایانه دهه۶۰ و احیای کوپن در قالب "کارت الکترونیک" را طرح کردهاند؛ عباس آخوندی، استاد دانشگاه تهران و وزیر سابق راهوشهرسازی، در گفتوگویی با مجله "تجارتفردا" به نقد مبانی این رویکرد پرداخته است.
🔅 نکاتی از این گفتوگو:
🔹 به نظر میرسد کسانی برای اینکه ضعف نظری و راهبردی خود را توجیه و موقعیت خود را تثبیت کنند، شرایط "جنگ اقتصادی" امروز را با "جنگ نظامی" دهه۶۰ مقایسه میکنند. حال آنکه سیاستهای سوسیالیستی دهه۶۰ تنها به دلیل جنگ اعمال نشد و حتی اگر جنگ هم نبود، همان سیاستها اتخاذ میشد.
🔹 مگر وقتی شرکت دولتی بازرگانی ایران تشکیل شد و بازرگانی خارجی ما بر اساس قانون اساسی دولتی شد، جنگ بود؟ مگر صنایعی که مشمول بند "ب" قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شدند، در زمان جنگ به این سرنوشت دچار شدند؟ مگر بخش عمدهای از مصادرهها پیش از جنگ اتفاق نیفتاد؟
🔹 جنگ البته این رویکرد را تشدید و پذیرش عمومی آن را تسهیل کرد؛ اما حرکت به سمت دولتی شدن بازرگانی، بانکداری، بیمه و صنایع بزرگ قبل از جنگ اتفاق افتاده بود. چراکه سرمایهی نظری فعالان و مدیران انقلابی آن زمان -که در چارچوب شورای انقلاب و شرایط انقلابی کشور مسئولیت برعهده گرفته بودند- چیزی فراتر از رویکردهای سوسیالیستی نبود.
🔹 امروز باید چپروی را یک اقدام گمراهکننده و در جهت حفظ منافع گروهی به حساب آورد. هرچند معتقدم حتی در آن زمان هم چپروی برخی به جهت منافع گروهیشان بود.
🔹 اینکه بازار سنتی، مدیریت اموال مصادرهشده بازار صنعتی را پذیرفت و با حرکت به سمت بازرگانی دولتی -تا وقتی در کنترل خودش بود- مشکلی نداشت، ناشی از پذیرش اتحاد استراتژیک قدرت و بازار بود. شما میتوانید این فرآیند را در قالب "گرایش به چپ" صورتبندی کنید یا "گرایش به مرکانتیلیسم".
🔹 ولی من معتقدم اتفاقی که در دهه۶۰ در اقتصاد ایران رخ داد؛ یک اتفاق مرکانتیلیستی با پوشش تئوریک چپ بود. یعنی یک گروه مرکانتیلیست با استفاده از فضای چپروی حاکم -که اجازه میداد دولت به بازار ورود پیدا کند- بنیان نوعی نظام مرکانتیلیستی جدید و بازآفرینی سوداگری سنتی ایرانی را از طریق سازماندهی بازرگانی دولتی بنا نهاد.
🔹 هر ساختاری که در جامعه شکل میگیرد، برآیند نیروهای فعال در آن جامعه است. بنابراین، نمیتوان وضع موجود را ناشی از یک تصادف فرض کرد. وضع موجود، پایدارترین تعادلی است که میتوانسته شکل بگیرد و مردم هم آگاهانه یا ناآگاهانه در شکلدهی آن نقش داشته و دارند.
🔹این تعادل از سال۱۳۴۲ تحت نامهای مختلف به تناوب تشدید شده، بسط پیدا کرده، تشدید شده و بسط پیدا کرده است. وقتی جریان بسط و تشدید همچنان هم ادامه دارد، نشان از ژرفا یافتن ریشههای این تعادل در جامعه دارد.
🔹 بدیهی است که بر هم زدن این تعادل نیاز به کنش دارد، نه پذیرش آن -البته از سوی نهادهای تحولخواه.
🔹 پذیرش این تعادل از سوی مردم عادی یک اتفاق طبیعی است، چون مردم به آن خو کردهاند، گزینهی دیگری روبهروی خود نمیبینند و رؤیای دیگری پیشِروی خود ندارند.
🔹 آنچه برای تغییر دادن این "تعادل بد" حائز اهمیت است، نقشآفرینی کنشگران است؛ کنشگرانی که در قالب نهادهای مدنی داخل یا خارج حکومت فعالیت میکنند.
🔹 باید دید آیا "نهاد مدنی مستقل خارج از حکومت"ی وجود دارد که بخواهد این روند را تغییر دهد؟ و اگر وجود دارد، آیا منافعش در تغییر این وضعیت است؟ من در این زمینه تردید دارم.
🔹 امروز بخش اعظم نهادهای مدنی خارج از حکومت به کارگزاران دست دوم نهادهای حکومت تبدیل شدهاند و منافعشان در حفظ وضع موجود تامین میشود. نهادهای داخل حکومت هم که حیاتشان به تداوم وضع موجود وابسته است.
🔅 متن کامل گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/GIn-07-01
@javadrooh
👈 در روزهایی که بهبهانه و تحتتاثیر شرایط اقتصادی ناشی از تحریم، حتی برخی اصلاحطلبان پیشنهاد بازگشت به الگوی اقتصادی چپگرایانه دهه۶۰ و احیای کوپن در قالب "کارت الکترونیک" را طرح کردهاند؛ عباس آخوندی، استاد دانشگاه تهران و وزیر سابق راهوشهرسازی، در گفتوگویی با مجله "تجارتفردا" به نقد مبانی این رویکرد پرداخته است.
🔅 نکاتی از این گفتوگو:
🔹 به نظر میرسد کسانی برای اینکه ضعف نظری و راهبردی خود را توجیه و موقعیت خود را تثبیت کنند، شرایط "جنگ اقتصادی" امروز را با "جنگ نظامی" دهه۶۰ مقایسه میکنند. حال آنکه سیاستهای سوسیالیستی دهه۶۰ تنها به دلیل جنگ اعمال نشد و حتی اگر جنگ هم نبود، همان سیاستها اتخاذ میشد.
🔹 مگر وقتی شرکت دولتی بازرگانی ایران تشکیل شد و بازرگانی خارجی ما بر اساس قانون اساسی دولتی شد، جنگ بود؟ مگر صنایعی که مشمول بند "ب" قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شدند، در زمان جنگ به این سرنوشت دچار شدند؟ مگر بخش عمدهای از مصادرهها پیش از جنگ اتفاق نیفتاد؟
🔹 جنگ البته این رویکرد را تشدید و پذیرش عمومی آن را تسهیل کرد؛ اما حرکت به سمت دولتی شدن بازرگانی، بانکداری، بیمه و صنایع بزرگ قبل از جنگ اتفاق افتاده بود. چراکه سرمایهی نظری فعالان و مدیران انقلابی آن زمان -که در چارچوب شورای انقلاب و شرایط انقلابی کشور مسئولیت برعهده گرفته بودند- چیزی فراتر از رویکردهای سوسیالیستی نبود.
🔹 امروز باید چپروی را یک اقدام گمراهکننده و در جهت حفظ منافع گروهی به حساب آورد. هرچند معتقدم حتی در آن زمان هم چپروی برخی به جهت منافع گروهیشان بود.
🔹 اینکه بازار سنتی، مدیریت اموال مصادرهشده بازار صنعتی را پذیرفت و با حرکت به سمت بازرگانی دولتی -تا وقتی در کنترل خودش بود- مشکلی نداشت، ناشی از پذیرش اتحاد استراتژیک قدرت و بازار بود. شما میتوانید این فرآیند را در قالب "گرایش به چپ" صورتبندی کنید یا "گرایش به مرکانتیلیسم".
🔹 ولی من معتقدم اتفاقی که در دهه۶۰ در اقتصاد ایران رخ داد؛ یک اتفاق مرکانتیلیستی با پوشش تئوریک چپ بود. یعنی یک گروه مرکانتیلیست با استفاده از فضای چپروی حاکم -که اجازه میداد دولت به بازار ورود پیدا کند- بنیان نوعی نظام مرکانتیلیستی جدید و بازآفرینی سوداگری سنتی ایرانی را از طریق سازماندهی بازرگانی دولتی بنا نهاد.
🔹 هر ساختاری که در جامعه شکل میگیرد، برآیند نیروهای فعال در آن جامعه است. بنابراین، نمیتوان وضع موجود را ناشی از یک تصادف فرض کرد. وضع موجود، پایدارترین تعادلی است که میتوانسته شکل بگیرد و مردم هم آگاهانه یا ناآگاهانه در شکلدهی آن نقش داشته و دارند.
🔹این تعادل از سال۱۳۴۲ تحت نامهای مختلف به تناوب تشدید شده، بسط پیدا کرده، تشدید شده و بسط پیدا کرده است. وقتی جریان بسط و تشدید همچنان هم ادامه دارد، نشان از ژرفا یافتن ریشههای این تعادل در جامعه دارد.
🔹 بدیهی است که بر هم زدن این تعادل نیاز به کنش دارد، نه پذیرش آن -البته از سوی نهادهای تحولخواه.
🔹 پذیرش این تعادل از سوی مردم عادی یک اتفاق طبیعی است، چون مردم به آن خو کردهاند، گزینهی دیگری روبهروی خود نمیبینند و رؤیای دیگری پیشِروی خود ندارند.
🔹 آنچه برای تغییر دادن این "تعادل بد" حائز اهمیت است، نقشآفرینی کنشگران است؛ کنشگرانی که در قالب نهادهای مدنی داخل یا خارج حکومت فعالیت میکنند.
🔹 باید دید آیا "نهاد مدنی مستقل خارج از حکومت"ی وجود دارد که بخواهد این روند را تغییر دهد؟ و اگر وجود دارد، آیا منافعش در تغییر این وضعیت است؟ من در این زمینه تردید دارم.
🔹 امروز بخش اعظم نهادهای مدنی خارج از حکومت به کارگزاران دست دوم نهادهای حکومت تبدیل شدهاند و منافعشان در حفظ وضع موجود تامین میشود. نهادهای داخل حکومت هم که حیاتشان به تداوم وضع موجود وابسته است.
🔅 متن کامل گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/GIn-07-01
@javadrooh
Telegram
attach📎
💥 خبر: "احتمال بازگشت تحریمهای اروپا علیه ایران"
👈 رویترز در پی اعلام عبور ایران از مرز ذخیرهسازی ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم که این خبرگزاری آن را "نقض برجام" دانسته، درباره تبعات این رخداد نوشت: "ایران ممکن است تحت تحریمهای جدید از سوی اروپا قرار گیرد. افزایش غنیسازی بیش از حد مجاز توسط ایران میتواند تمام تحریمهای بینالمللی علیه تهران را مجددا فعال کند. اگر یکی از سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان تایید کنند که ایران نقض برجام کرده، تحریمهای بینالمللی علیه تهران در عرض ۶۵روز بازمیگردد".
@javadrooh
👈 رویترز در پی اعلام عبور ایران از مرز ذخیرهسازی ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم که این خبرگزاری آن را "نقض برجام" دانسته، درباره تبعات این رخداد نوشت: "ایران ممکن است تحت تحریمهای جدید از سوی اروپا قرار گیرد. افزایش غنیسازی بیش از حد مجاز توسط ایران میتواند تمام تحریمهای بینالمللی علیه تهران را مجددا فعال کند. اگر یکی از سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان تایید کنند که ایران نقض برجام کرده، تحریمهای بینالمللی علیه تهران در عرض ۶۵روز بازمیگردد".
@javadrooh
Forwarded from وراى حد تقرير | سعيد حجاريان
✍️ «همهی آنها که مقابل تجزیهی ایران خواهند ایستاد»|#سعید_حجاریان در گفتوگو با انصافنیوز | 10 تیرماه 1398
✅ سناریوی عراقیزاسیون ایران نزد برخی ایرانستیزان مطرح است. اگر امریکا بخواهد سناریوی عراق را درباره ما اجرا کند، قطعا دو نیروی سیاسی مستقل در دو منطقه ایران به راه خواهد انداخت البته با پول سعودی. در این صورت، دیگر به شعار «بزن و دررو» قناعت نخواهند کرد و به «بزن و بایست» روی خواهند آورد؛ بدین معنا که دو منطقه را پرواز ممنوع اعلام خواهند کرد تا نیروی اپوزیسیون بتواند جایگاه لجستیکی خود را محکم کند و به پیشروی ادامه دهد.
✅ قوت یا ضعف یک کشور را باید در عنصر همبستگی اجتماعی جست. بالکان، یکپارچه بود اما همبستگی نداشت و بهمحض وارد شدن قوه زور، روند بالکانیزاسیون رخ داد. در مقابل، هند کشوری است که دینها و زبانهای بسیاری را در خود جای داده است تا حدی که بعضا طرفین کشور زبان و دین دیگر را نمیشناسند؛ اما بهواسطه دموکراسی، همبستگی اجتماعی وجود دارد. پس باید تعریف کنیم، ایران بناست مانند یوگسلاوی یکپارچه شود یا هند. به اعتقاد من، مردم همبستهای که باور دارند در این ملک سهم دارند، مقابل تجزیه خواهند ایستاد و نیروی مقاومت تشکیل میدهند.
✅ من معتقدم بسیاری از نیروهای اپوزیسیون وطنخواه هستند اما در نیت بعضی از آنها شک دارم. آنان بهدنبال تحریم و جنگ هستند تا صرفا تکهای از وطن را که هرگز بویی از آن نبردهاند، بهدست آوردند؛ اینها دو دستهاند یا بیوطناند یا وطنفروش. و من توصیه میکنم آنها در همان خارج کشور با یکدیگر معامله کنند و بیوطنها از وطنفروشان وطن بخرند!
https://tinyurl.com/y3ycoa8v
📣 کانال «ورای حد تقریر | سعید حجاریان»
@vht2017
✅ سناریوی عراقیزاسیون ایران نزد برخی ایرانستیزان مطرح است. اگر امریکا بخواهد سناریوی عراق را درباره ما اجرا کند، قطعا دو نیروی سیاسی مستقل در دو منطقه ایران به راه خواهد انداخت البته با پول سعودی. در این صورت، دیگر به شعار «بزن و دررو» قناعت نخواهند کرد و به «بزن و بایست» روی خواهند آورد؛ بدین معنا که دو منطقه را پرواز ممنوع اعلام خواهند کرد تا نیروی اپوزیسیون بتواند جایگاه لجستیکی خود را محکم کند و به پیشروی ادامه دهد.
✅ قوت یا ضعف یک کشور را باید در عنصر همبستگی اجتماعی جست. بالکان، یکپارچه بود اما همبستگی نداشت و بهمحض وارد شدن قوه زور، روند بالکانیزاسیون رخ داد. در مقابل، هند کشوری است که دینها و زبانهای بسیاری را در خود جای داده است تا حدی که بعضا طرفین کشور زبان و دین دیگر را نمیشناسند؛ اما بهواسطه دموکراسی، همبستگی اجتماعی وجود دارد. پس باید تعریف کنیم، ایران بناست مانند یوگسلاوی یکپارچه شود یا هند. به اعتقاد من، مردم همبستهای که باور دارند در این ملک سهم دارند، مقابل تجزیه خواهند ایستاد و نیروی مقاومت تشکیل میدهند.
✅ من معتقدم بسیاری از نیروهای اپوزیسیون وطنخواه هستند اما در نیت بعضی از آنها شک دارم. آنان بهدنبال تحریم و جنگ هستند تا صرفا تکهای از وطن را که هرگز بویی از آن نبردهاند، بهدست آوردند؛ اینها دو دستهاند یا بیوطناند یا وطنفروش. و من توصیه میکنم آنها در همان خارج کشور با یکدیگر معامله کنند و بیوطنها از وطنفروشان وطن بخرند!
https://tinyurl.com/y3ycoa8v
📣 کانال «ورای حد تقریر | سعید حجاریان»
@vht2017
Telegraph
همهی آنها که مقابل تجزیهی ایران خواهند ایستاد
· خطر تجزیهی ایران را چقدر جدی میدانید؛ اساسا کاری عملی هست یا خیر؟ زمانیکه امریکا میگوید همه گزینهها روی میز است، باید به این نکته توجه کرد که یک از گزینههای او و بهخصوص همپیمانهای منطقهایاش تجزیه ایران است. چندی پیش، جان بولتون از لفظ مجعول…