راهبرد
7.2K subscribers
18.3K photos
2.87K videos
404 files
7.73K links
تماس با مدیریت کانال و ارسال مطالب:
telegram.me/mjrahbord
Download Telegram
📰 پیشخوان: هفته‌نامه "نیوزویک" با تیتر "نسل z"، به جوانانی پرداخته که شاهد بحران اقتصادی ۲۰۰۸ بوده‌اند و امروز، فارغ‌التحصیل و با استفاده از ابزارهای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، صاحب توانمندی‌هایی شده‌اند که می‌توانند زندگی خود را بسازند و دیگران را حیرت‌زده کنند.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفته‌نامه "اکونومیست" با این طرح جلد، قانون شبه‌ کاپیتولاسیونی استرداد مجرمان چینی در هنگ‌کنگ به چین را که اعتراضات زیادی را به‌دنبال داشته، مورد بررسی قرار داده است.
@javadrooh
📰 پیشخوان: هفته‌نامه "تایم" تصویری درحال زیرآب رفتن از آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، را روی جلد برده و با تیتر "سیاره درحال غرق ما" به بالا آمدن آب دریاها، فرار ساکنان مناطق ساحلی و ناپدید شدن روستاها اشاره کرده است.
@javadrooh
‍ ‍‍ 📜 نگاه اهل فرهنگ: "فیلسوفی که در ایران مد شد و بعد، فراموش شد!"

👈 احسان تاجیک، استاد دانشگاه و پژوهشگر، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

امروز ۱۸ ژوئن زادروز یورگن هابرماس آخرین بازمانده میراث چپ نو و مکتب فرانکفورت است.

بی‌شک هابرماس از بزرگترین فیلسوفان و دانشمندان اجتماعی حال حاضر دنیاست و تاثیر زیادی بر تفکر اجتماعی معاصر نهاده و بر جریانات فکری سیاسی کشورهای مختلف بویژه ایران تاثیرات مهمی گذاشته است.

اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد خورشیدی را می‌توان دوران هژمونی اندیشه‌های هابرماس بر جریان سیاسی روشنفکری اصلاح‌طلبان ایران دانست که با افول جریان اصلاحات، هابرماس نیز به خاطره‌های فکری جناح روشنفکری دینی پیوست.

این مساله از آنجا ناشی نمی‌شود که هابرماس چه دستاورد و تاثیر فکری فلسفی در اندیشیدن روشنفکران دینی داشته است؛ بلکه اصل موضوع در مدگرایی فکری است که با سیاسی‌کاری مطالبات روز بر روشنفکری دینی در همه دوران‌های تاریخی حاکم بوده است.

این در حالی است که با سیاسی‌کاری و روشنفکری‌بازی جایی در بزنگاه‌های تاریخی برای خود اثرگذاری قائل می‌شوند؛ اما همین که شرایط سیاسی و فرهنگی جامعه تغییر می‌یابد، افول جریان روشنفکری دینی حاصل می‌شود.

افول جریان روشنفکری دینی در اوایل دهه هشتاد اثباتی در این مدعاست که با اتمام دولت اصلاحات، رجوع به هابرماس بعنوان مرجع فلسفی زنده دنیا برای روشنفکران دینی کمرنگ‌تر از همیشه می‌شود و با حرکت‌های سیاسی روشنفکران دینی در سال‌های هشتاد و هشت به بعد، هابرماس به محاق فراموشی در تاریخ سیاسی‌کاری‌های روشنفکران دینی می‌رود و از مد می‌افتد.

این نشان می‌دهد پدیده روشنفکری دینی صرفا یک جریان روشنفکری و سیاسی‌کاری محض است و هیچ فرآیندی در تولید اندیشه‌های فلسفی جهان امروز ندارد.

این موضوع نیز قابل پذیرش است که جامعه فکری فرهنگی ایران در دوران نهضت ترجمه به‌سر می‌برد و توقع مولد بودن اندیشه فلسفی امری محال خواهد بود.

اما نمی توان به این مساله بی‌تفاوت بود که متفکر بودن با روشنفکر بودن تفاوت بنیادینی دارد؛ چنانکه سیاست ورزیدن با ادعاهای روشنفکری در تعارض است.

جناح روشنفکری دینی بیشتر یک حزب سیاسی است. تا آنجا که مراجعه به فیلسوفان زنده دنیا نظیر هابرماس برای روشنفکری دینی در دهه‌های هفتاد و هشتاد یک مدگرایی بود.

گویی امر بر ایشان مشتبه شده بود که نظریه "پروژه نیمه‌تمام مدرنیته" هابرماس صورت دیگر "پروژه نیمه‌تمام نواندیشی دینی" است و روشنفکران دینی با ادعاهای غلوآمیز خود و دوستانشان را هابرماس‌های وطنی در قامت متفکرهای عمیق می‌دانستند.

مفاهیم فلسفی هابرماس به‌صورت معلق‌اندیشی و ترجمه اشتباه و درک نادرست برای کف‌زدن‌های مخاطبین روشنفکران دینی در سخنرانی‌های پرطمطراق سمینارهای سیاسی و ژست‌های روشنفکرانه این جریان، هوای سیاست‌زده اواخر دهه هفتاد و و اوایل هشتاد را پر کرده بود.

اما آنچه به فراموشی سپرده شد، آموختن اندیشیدن سیاسی توسط روشنفکران دینی و حواریونش بود که همچنان از آغاز شکل‌گیری تا به امروز بر مدار "آشفتگی فکر تاریخی" گام برمی‌دارند.

در رجوع به هابرماس بدون درک عمیق از اندیشه‌های وی، متوجه نبودند که هابرماس با تمرکز بر پژوهش‌های شناخت ‌شناسی، مدرنیته و تجزیه و تحلیل تحولات اجتماعی جوامع پیشرفته صنعتی سرمایه‌داری و سیاست روز آلمان بویژه با توجه به نقش رسانه‌های همگانی به ابداع اصطلاح و تز "گستره همگانی" یا "فضای عمومی" می‌پردازد و این رویکرد هابرماس ریشه در کشور آلمان بعنوان مساله اندیشیدن فلسفی دارد.
@javadrooh
📱 روایت‌های مجازی: واکنش دکتر عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت خاتمی، به برخورد دادستانی با دادگاه دکتر سیدمحمدرضا خاتمی درباره انتخابات سال ۱۳۸۸
@javadrooh
🖌 وزن مخالفان جنگ!| بزرگمهر حسین‌پور
@javadrooh
آلمان: شواهد قوی وجود دارد که ایران پشت حمله به نفتکش‌هاست

آنگلا مرکل صدراعظم المان روز سه‌شنبه گفت شواهد قوی وجود دارد که ایران به دو نفتکش در دریای عمان حمله کرده است. او گفت :‌ «ما این اقدامات را خیلی جدی تلقی می کنیم و شواهد قوی در این ارتباط وجود دارد.»

صدراعظم آلمان که در کنفرانس مطبوعاتی با رئیس جمهوری اوکراین در برلین سخن می گفت همچنین درباره پیامدهای نقض برجام به ایران هشدار داد و گفت نقض مواد توافق‌نامه هسته‌ای میان ایران و قدرتهای جهانی بدون عواقب نخواهد بود.

بیشتر بخوانید:https://bit.ly/2Rl8e69
@euronewspe
📨 نگاه خوانندگان: "هرکس از شما دورتر؛ مقرب‌تر!"

👈 مهدی اسفندیار، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

زمانی بود که اگر در مورد دولت روحانی و ناکارآمدی‌ها و رانت‌های حاکم بر آن صحبت می‌کردی؛ ناگهان عزیزی از آن گوشه بلند می‌شد و می‌گفت: "چرا این حرف‌ها را در مورد دولت احمدی‌نژاد نمی‌زنید؟!".

داشتی در مورد ناکارآمدی‌ها و معضلات دوران احمدی‌نژاد حرف می‌زدی؛ عزیزی از گوشه‌ای بلند می‌شد و می‌گفت: "چرا در مورد دولت روحانی نمی‌گویید؟!".

به‌واقع، روان ملت را به گونه‌ای تربیت کرده بودند که نیازی به هیچ پاسخگویی وجود نداشت؛ اما اکنون کاملا شرایط متفاوت است.

این روزها قالیباف پرچم جوانگرایی برداشته و یکی نیست به ایشان بگوید: شما اول پاسخگوی مسائل شهرداری خودت باش؛ شما در اذهان عمومی بسیاری از شهروندان زیر سوالی و نه یک منجی!

از سویی، محمدرضا باهنر آمده و سخن از انتخابات آتی و برنامه‌های اصولگرایان می‌کند و می‌گوید و اینکه حاضر به معامله با احمدی‌نژاد نیستند. بوالعجبا! برادر فکر می‌کنم در این مملکت زندگی نمی‌کنید؛ این روزها اگر کسی و حتی چند پشت این طرف و ان طرفش به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان متصل باشد، شانس هیچ اقبالی برای آرای مردم ندارد.

دوران، دوران برائت از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان است و نه دوران اصالت این دو جریان. البته، سران این دو جریان حق دارند باهم ائتلاف و گفت‌وگو کنند؛ اما درست مثل دو پیرمرد بازنشسته در روی صندلی پارک و نه بر کرسی سیاست.

آقای باهنر! آقای حداد! آقای عارف! آقای قالیباف! و... انتخابات آتی اتفاقی بزرگ در راه است: "هرکس از شما دورتر؛ نزد مردم مقرب‌تر"!
@javadrooh
👤 چهره روز: امانوئل بن، دیپلمات عالیرتبه و مشاور ارشد رییس‌جمهوری فرانسه، به منظور کاهش تنش بین ایران و آمریکا امروز (چهارشنبه) راهی تهران شد. رویترز گزارش داد؛ بن با مقامات ایران درباره تنش بین تهران و واشنگتن گفت‌وگو می‌کند.
@javadrooh
📱 روایت‌های مجازی: پاسخ توییتری حسین نورانی‌نژاد، سخنگوی حزب اتحادملت، به مشاور فرهنگی رییس‌جمهور
@javadrooh
‍ ‍‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "پرسش‌هایی پیرامون نواصولگرایی"

👈 عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

محمدباقر قالیباف، چهره سرشناس اصولگرا، در آخرین کنش سیاسی‌اش، ضمن دعوت از جوانان انقلابی برای حضور در صحنه سیاست و مخصوصا انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی، از مفهومی به‌نام "نواصولگرایی" رونمایی کرده است.

قبلا در جرگه اصلاح‌طلبان، دکتر محمدرضا تاجیک از مفهومی مشابه تحت عنوان "نواصلاح‌طلبی" سخن به میان آورده بود.

در قرائت تاجیک از اصلاح‌طلبی، اصول اصلاحات غیرقابل‌خدشه اما متاثر از شرایط روانی، اجتماعی، فرهنگی و... قابل انعطاف‌اند.

از آنجا که گفتمان‌ها زمانه و زمینه پرورده‌اند، نمی‌توانند نسبت به مختصات، الزامات، خصائص، واقعیات سیاسی، آرمان‌ها و... بی‌تفاوت باشند؛ لذا اصلاح‌طلبی برای زنده و پویا ماندن، نیازمند "نو نوشدگی" است.

به‌زعم تاجیک، یک جریان سیاسی- اجتماعی باید بتواند بین آرمان، عقیده و هدف خود و چیزی که مردم به دنبال آن هستند؛ به یک جمع‌بندی برسد.

تاجیک نواصلاح‌طلبی را "عبور از اصلاح‌طلبی" و عبور از نسل اول اصلاحات و راهبران اصلاحات نمی‌داند. او نواصلاح‌طلبی را تقویت شالوده‌های اصلاحات و استمرار و امتداد آن در تاریخ اکنون می‌داند؛ نه برای یک تاریخ خاص بلکه برای اکنون در هر زمان.

به عبارتی، نواصلاح‌طلبی یعنی اصلاح‌طلبی در اکنون. او با مدد از پست‌مدرنیست ها، فراروایت یا روایت فراتاریخی‌ای به‌نام اصلاحات که روایت خدشه‌ناپذیری برای همه دوران‌ها باشد را نمی‌پذیرد. گفتمان‌ها درون تاریخ اند؛ نه سوار بر تاریخ. محصول تاریخ‌اند و نه سازنده آن.

بدین‌ترتیب، نواصلاح‌طلبی بازتعریف اصلاحات در تاریخ اکنون است. تفسیر جدیدی است از تفسیر دوم‌خرداد.

نواصلاح‌طلبی مدنظر تاجیک، تفسیرگر محض نیست؛ بلکه رخدادآفرین نیز هست. سلب و ایجاب در این مانیفست در توالی هم می‌آیند. ویرانگر گذشته نیست؛ بلکه اصلاح‌گر آن است.‌

خلاصه آنکه در تفسیر تاجیک از اصلاح‌طلبی، کماکان دال مرکزی حقوق ملت است و دال‌های جانبی همچون حاکمیت قانون، دموکراسی‌خواهی، آزادی و عدالت‌طلبی، الزامات شهروندی و... را شارژ می‌کند.

قرائت قالیباف از نواصولگرایی، اما مشخص نیست که چه نسبتی با اصولگرایی دارد. دیگری آن کیست؟ دال مرکزی این گفتمان چیست؟

اگر تاجیک از نقطه ی عزیمت مبانی اصلاحات و رهایی گفتمان اصلاح.طلبی از نااصلاح‌طلبی، عبور اصلاح‌طلبی از وضعیتی که شرایط زمینه و زمانه بر آن تحمیل کرده است، گذار از اصلاح‌طلبی تهی‌شده از اصلاح‌طلبی، نواصلاح‌طلبی را تئوریزه می‌کند؛ نواصولگرایی مدنظر قالیباف در پاسخ به کدام بحران در اصولگرایی صورت‌بندی شده است؟

پرسیدنی است که نواصولگرایی برای رهایی از کدام فروبستگی در اصولگرایی، رخ نموده است؟ اگر اصلاح‌طلبی در بطن و متن واژگانی و مفهومی خود، گذر به وضع مطلوب را لحاظ کرده است و نواصلاحطلبی، خود امری اصلاح‌طلبانه است؛ اصولگرایی را چه پیش آمده که صلای نواصولگرایی می‌دهد؟

وانگهی پرسیدنی‌تر است که نواصولگرایان چه نسبتی با شخصیت‌هایی که اصولگرایی در مرام ، منش و کنش ایشان متبلور و متجسم شده است، دارند؟

برای مثال، نواصولگرایان نسبت به مانیفست، مرام، گفتار، رفتار و خط‌مشی‌های رییس دولت‌های نهم و دهم و حلقه نزدیک ایشان چه‌نظری دارند؟

اگر اصولگرایی در دهه۸۰ در پیوند پوپولیسم و اقتدارگرایی و اپوزیسیون‌نمایی جعلی، حول "معجزه هزاره سوم" دولت‌سازی کرد؛ نواصولگرایی نسبت به اپوزیسیون‌نمایی، ژست مخالفت با وضع موجود و رادیکالیزم عوام‌فریب و پارادوکسیکال این فرقه چه موضعی دارد؟

از نظر و منظری دیگر، پرسیدنی است که منادیان نواصولگرایی، نسبت به منافع و مصالح ملی چگونه می‌اندیشند؟ نواصولگرایی در تعریف، تبیین استراتژی و راهبرد نسبت به مصالح و منافع ملی، چه نسبتی با اصولگرایی دارد؟

به نظر می‌رسد نواصولگرایی، همچون هر گفتمان دیگر نیازمند ایضاح، تبیین چرایی، الزامات، مرزبندی و مبانی شکل‌گیری خود است.

اگر اصلاح‌طلبی واقعا موجود، نونو شدگی را در ارجاع به مبانی هویتی خود حول حقوق ملت پیگیری می‌کند؛ نو نو شدگی اصولگرایی با ارجاع به مبانی هویتی خود، به قول فقها سالبه به انتفاء موضوع است؛ زیرا ارجاع به مبانی هویتی اصولگرایی که در بطن و متن خود حقوق ملت را نشانه رفته، نه‌تنها نو نوشدگی و هویت‌سازی برای اصولگرایی نیست، که امری هویت‌سوز برای این گفتمان تلقی می‌شود.

نواصولگرایان، اما در مسیری دیگر می‌توانند به شکل‌گیری سیاست مبتنی بر حقوق‌ملت و مصالح‌ملی در ایران‌امروز مدد برسانند، مسیری که ترجیح مصالح و منافع‌ملی بر مصالح جناحی و شخصی ایشان باشد.
.
🔹 درصورتی که قصدشان گام‌نهادن دراین مسیر باشد، کاری کرده‌اند کارستان؛ به شرطی که نامی بامسماتر از نواصولگرایی برای خود برگزینند.
@javadrooh
Forwarded from سرلشکر حسین سلامی
🚨 بامداد امروز پنجشنبه یک فروند هواپیمای جاسوسی «گلوبال هاوک» آمریکا بعد از تجاوز به حریم سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه روبروی کوه مبارک استان هرمزگان، هدف آتش پدافند نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و سرنگون شد.

🔰 @Salamy_ir
📨 نگاه خوانندگان: "گناه نابخشودنی میرحسین!"

👈 رضا کیانی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

در دوره‌ پیشین مجلس، نماینده‌ای دلواپس، در انتقاد به یکی از برنامه‌های بسیار معدود صداوسیما که ظاهرا کمی جانب انصاف را گرفته‌بود گفت: "از صداوسیمایی که از هشتصد رٱی کارکنانش هفتصدتایش به موسوی داده‌ شده‌ بود، انتظاری بیش ازاین نداریم!" (نقل به مضمون)

اخیر‌ا هم جناب زاکانی که سال‌هاست درحال "سعی" بین اصولگرایی و دلواپسی است؛ در مناظره با تاج‌زاده ادعا کرد که در ٨٨ صداوسیما در تسلط اصلاح‌طلبان بود، چون ۹۰درصد کارکنانش به موسوی رٱی دادند!

در مورد ادعای متوهمانه‌ زاکانی مبنی بر تسلط اصلاح‌طلبان بر صداوسیما هیچ نمی‌گوییم؛ چون آقای تاج‌زاده در همانجا جواب مناسب را دادند و کاملا از خجالت زاکانی درآمدند.

از طرفی، سیاست‌های کلی صداوسیما از ۷۶ به این‌سو، "هویت"سازی‌های متعدد، انواع اعتراف‌گیری‌ها و هتک حرمت‌ها، هجمه‌‌های مداوم به اصلاحات در برنامه‌هایی چون بیست‌وسی، درکنار پخش دادگاه‌های فله‌ای دستگیرشدگان ٨٨ و ده‌ها نمونه‌ دیگر که هر روز و شب در پیش چشمان همگان بوده و هست، لزوم پاسخ‌گویی به آقای زاکانی را برطرف می‌کند.

اما نکته‌ مهم دیگری در این میان است: اهمیت بی‌بدیل صداوسیما در تٱثیرگذاری بر افکار عمومی تا آنجاست که قانون اساسی مسئولیت آن را به ولی‌فقیه سپرده‌‌است.

هر استخدامی نیز در این نهاد مستلزم عبور از فیلترهای متعدد و سنگین امنیتی و ایدئولوژیک است.

همچنین، با جوسازی‌ها و آموزش‌های گوناگون و خاص، همواره سعی می‌شود که همان کارکنان گزینش‌شده هم هرگز فرصت نیابند که فکرشان را از سقف و قالب تعیین‌شده فراتر ببرند.

حال اگر در چنین محیطی، و پس از سال‌ها، بازهم ۹۰درصد افراد، ازجمله همه‌ آنهایی که به‌ناچار در تهیه‌ انواع برنامه‌های خاص شرکت داشته‌اند باز به شخص دیگری که مطلوب جناح مسلط نیست رٱی بدهند، این پدیده را جز ورشکستگی سیاسی-عقیدتی چه می‌توان نام نهاد؟

می‌دانیم که میرحسین نجیب و عاشق دین و میهن، پیش از ٨٨ دوبار دیگر هم به انتخابات دعوت شده‌ بود؛ اما ظاهرا چون "نظام" موافق نبود، تنها برای اینکه جامعه به تنش و التهاب نیفتد، نیامد.

اینکه چرا در آن دوبار با آمدن نخست‌وزیر امام و کسی که اقتصاد ایران را در جنگ سنگین ٨ساله از فروپاشی حفظ کرد، مخالفت شد را نمی‌دانیم؛ لابد مصلحتی در کار بوده!

این را هم نمی‌دانیم که در سال ٨٨ چرا با آمدنش مخالفتی نشد. شاید فضا دموکراتیک‌تر شده‌بود؛ یا شاید هم برخی محاسبات، شرکت او در انتخابات را بی‌ضرر می‌دید.

اما هرچه که بود و هرچه که شد؛ با توجه به آنچه در ۲۲خرداد ٨٨ حتی در قلعه‌ مستحکم صداوسیما روی داد، آیا نباید به این نتیجه رسید که بزرگترین "گناه" نابخشودنی میرحسین، نه اعتراض به نتیجه‌ اعلام‌شده‌ انتخابات، بلکه برهم زدن محاسبات و آشکارساختن ورشکستگی معنوی تمامیت‌خواهان بود؟
@javadrooh
‍ ‍‍ 📨 نگاه خوانندگان: "پذيرش اشتباه؛ ويژگی برجسته او بود..."

👈 صدرالدین دهقان، وکیل دادگستری و مدرس دانشگاه و از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

اگر بخواهيم در خصوص شريعتي قضاوتي صحيح و منصفانه داشته باشيم، بايد به نكات مثبت و منفي انديشه‌ها و سخنان وي توجه داشت و اساسا نسبت به افرادي با اين ويژگي و تاثیرگذاری وسیع، بايد هر دو جنبه را مورد توجه و نقد و بررسي قرار داد.

اثبات و نفي مطلق هر دو بي‌انصافي و دور از منطق و مروت است؛ البته قبل از هر پیش‌داوری و قضاوتي بايد شرایط و فضاي سياسي - اجتماعی زمانِ دكتر را به‌خوبي شناخت.

از ويژگي‌هاي برجسته دكتر شريعتي، صداقت او در پذيرش اشتباه و شناخت زمان است؛ چنانچه خود بارها تأكيد كرده بود كه مصمم است در برخي از نوشته‌ها و سخنانش تجديدنظر كند.

چنانچه در این خصوص به استاد محمدرضا حکیمی وصیت و به استاد شهید مطهری نیز توصیه کرده بود.

دكتر شريعتي در زمان استبداد و اختناق كه فرصت را كم مي‌ديد، سعي مي‌كرد با سخنان و آموزه هایِ انقلابي خود، نسل جوان را به تحرک و حركت وادارد و با استفاده از اين فرصت اندک نشاط و شور انقلابي را در جوانان ايجاد كند و زمينه را براي پذيرش قيام‌هاي انقلابي در عمل فراهم سازد.

اما در خصيصه و نكات قابل‌انتقاد در انديشه دكتر، برخي از تندروي‌ها آن‌هم نه تندروي‌هاي سياسي بلكه تندروي‌هاي ايدئولوژیک ديده مي‌شود.

شريعتي در برخي مسايل خاص دریافت‌ها و موضع‌گيري‌هاي متفاوتي داشت كه در آثارش مشهود است.

دکتر تحصیلکرده دانشگاه های ممتاز خارج و داخل کشور بود؛ اما نبايد فراموش كرد دكتر روزبه‌روز ديدگاه‌هايش در مسايل اسلامي عميق‌تر و ژرف‌تر می‌شد. چنانکه در سال‌هاي آخر حيات خويش كتاب "امت و امامت" را نوشت.

البته تحلیل‌های پُرمغز و ژرف‌نگري دكتر شریعتی در مسايل تاریخ و جامعه‌شناسی اسلامي موضوعی است كه بسياري از اندیشمندان و حتی مسئولان ارشد نظام در خصوص ایشان، تایید و تاکید كرده‌اند.
@javadrooh
💥 خبر: ایران در نامه‌ای به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، مراتب اعتراض خود را نسبت به اقدام "غیرقانونی" و "بسیار خطرناک" آمریکا در ارسال پهپاد به "حریم سرزمینی ایران" اعلام کرده است.
@javadrooh
👁‍🗨 نگاه تحلیلگران: "‍فریب انفعال و صبر استراتژیک دشمن را نخوریم..."

👈 محسن زینلی‌پور، تحلیبگر سیاسی و مدیر کانال "سیاست‌شناسی"، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

شاید در مسابقات بوکس یا کشتی‌کج که در میان ما ایرانی‌ها نیز بینندگان فراوانی دارد، به‌کرات دیده باشیم که گاهی یکی از طرفین از ابتدای بازی خیلی منفعل و تقریبا به حالت تسلیم، بدون هیچ حرکتی اجازه می‌دهد که طرف مقابل، هرچه می‌خواهد به او حمله کند و در مقابل ضربات پی‌درپی او هیچ واکنشی نشان نداده و همه را تحمل می‌کند.

به نظر می‌رسد که تحمل این ضربات و واکنش نشان ندادن به آنها در دقیقه‌های آغازین بازی، با سه هدف عمده صورت می‌گیرد:

۱. خستگی و ناامیدی حریف و تحلیل رفتن توان تهاجمی او:

حریفی که فعالانه بازی را آغاز کرده و به‌راحتی ضربات خود را بر طرف منفعل بازی وارد می‌کند، پس از وارد کردن هر ضربه، ضربه بعدی را سریع‌تر و محکم‌تر وارد می‌کند تا بتواند او را به انجام واکنش وادارد و یا نقش بر زمینش کند.

اما هنگامی که می‌بیند ضربات و حملات او بی‌تاثیر بوده و حریفش ایستاده و خم به ابرو نمی‌آورد، از یک‌طرف بخش مهمی از توان جسمی‌اش را از دست داده و توانایی و آمادگی اولیه را برای حمله سنگین و دفاع موثر از خود، ندارد و از طرف دیگر، تاحدی به این باور می‌رسد که حریفش بیدی نیست که با این بادها بلرزد و به لحاظ روانی، قدری سرخورده و ناامید می‌شود.

ضمن اینکه نگران این موضوع هم هست که بعد از این‌همه حمله به طرف مقابل، احتمالا عکس‌العمل سخت و سنگینی را باید از جانب او شاهد باشد.

۲. به نمایش درآمدن اوج قدرت حریف:

طرف منفعل بازی با ساکت و بی‌حرکت ماندن در برابر حملات حریف و تحمل آنها، به او می‌فهماند که اوج قدرت تهاجمی او چیزی در همین حد و اندازه است که از آغاز بازی تا الان به کار برده و حتی اندکی بیش از آن نیز فایده چندانی به حالش نخواهد داشت و به این سادگی نمی‌تواند به کسب نتیجه مطلوب از این بازی امیدوار باشد.

۳. آگاهی از تمام فنون و تاکتیک‌های تهاجمی حریف:

حریفی فعال پس از هر حمله و مشاهده عدم واکنش طرف مقابل، تکنیکی دیگر را به کار می‌گیرد؛ به این امید که شاید موثر واقع شود و او را به انجام عکس‌العمل وادارد.

اما با انجام این حملات پیاپی، طرف منفعل به بخش بزرگی از تاکتیک‌های حریف پی می‌برد و شیوه‌های دفاع در برابر آنها را در ذهن خود تداعی و برنامه‌ریزی می‌کند.

۴. وادار کردن حریف به تمرکز بیشتر بر حمله به جای دفاع:

طرف منفعل بازی خوب می‌داند که صبر و تحمل و عدم واکنش در برابر حملات متعدد و پیاپی حریف در آغاز مبارزه، باعث می‌شود تا ذهن طرف مقابل، بیشتر بر جست‌وجوی فنون تهاجمی و حملات بیشتر متمرکز شود و با صرف بخش مهمی از توان جسمی خود برای آن، قدرت ذهنی و جسمی کمتری برای دفاع از خود داشته باشد.

فرقی ندارد که رویدادها و آتش‌افروزی‌های اخیر در منطقه کار ایران یا گروه‌های نیابتی‌اش باشد یا نباشد؛ مهم دو نکته است:

نخست اینکه دولت آمریکا و بسیاری از متحدین او در منطقه و جهان، صورتحساب همه این حملات و اقدامات خرابکارانه را به نام ایران نوشته‌اند.

دوم اینکه با ساقط کردن پهباد پیشرفته آمریکا از جانب ایران و قبول رسمی مسئولیت، کار شخص ترامپ، جنگ‌طلبان پیرامون او و دشمنان منطقه‌ای ایران بسیار راحت شده و نسبت دادن حملات اخیر به ایران، برای افکار عمومی، مجامع جهانی و حتی کشورهای بی‌طرفی که مخالف اقدام نظامی آمریکا علیه ایران بودند، تا حد چشمگیری باورپذیر شده است.

به نظر می‌رسد ترامپ علاوه بر اهداف چهارگانه بالا، برای اجرای نمایش صلح‌طلبی‌اش همین یک قلم را کم داشت که امروز تکمیل شد؛ حمله مستقیم ایران به منافع آمریکا که سناریوی او را کامل خواهد کرد.

سناریویی که هدف اصلی از آن، رساندن افکار عمومی و مجامع جهانی به این نقطه است که: آمریکا همواره به دنبال صلح و مذاکره بوده؛ اما ایران نه‌تنها تن به مذاکره نداده،بلکه با ناامن ساختن منطقه، خطر بسیار بزرگی برای آمریکا و کشورهای منطقه است و لازم است که همگان برای دفاع از خود در برابر ایران متحد شوند.

امری که نخستین پیامدش بردن کشورمان زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل و صدور قطعنامه‌های ضدایرانی است.

ای کاش می‌توانستیم با خیال راحت از پیش‌بینی همه احتمالات بالا در سیستم تصمیم‌گیری کلان کشورمان و اتخاذ تدابیر لازم برای مقابله با آنها سخن بگوییم و مطمئن می‌بودیم که خواسته یا ناخواسته به اجرای این سناریوی آمریکا کمک نخواهیم کرد.

سناریویی که کامل شدنش، همین شکار پهباد را کم داشت...
@javadrooh
Rostam o Sohrab
🎧 دیدار رستم و تهمینه: بخشی از کتاب صوتی «رستم و سهراب». با صدای ابوالحسن تهامی (راوی)، چنگیز جلیلوند (رستم) و مریم شیرزاد (تهمینه)
@ehsanname
دانلود از نوار👈 goo.gl/boV4Ae
💥 خبر: نشست ۹۰دقیقه‌ای کاخ‌سفید درباره ایران با حضور ترامپ و سران کنگره بدون صدور بیانیه به پایان رسید.
@javadrooh
آیا پهباد امریکایی وارد حریم هوایی ایران شده بود؟

دوستان سلام: مهمترین سوال در رابطه با سرنگونی پهباد امریکایی این است که آیا آن هواپیما وارد حریم هوایی ایران شده بود یا خیر. اگر پهباد وارد حریم هوایی ایران شده بود، سرنگونی آن صد در صد درست و از زاویه قوانین بین المللی قانونی بوده است. در غیر این صورت این کاری تحریک آمیز بوده است.

ولی‌ سوال مهم این است: حریم هوایی ایران در کجا آغاز و پایان میابد؟ اگر در تنگه هرمز، و نزدیکی‌ آن هیچ جزیره ایرانی وجود نداشته باشد، تعریف حریم هوایی ساده است. ولی‌ وقتی‌ جزایر ایرانی در آنجا هستند، چگونه باید این حریم را تعریف نمود؟

درباره این سوال بسیار مهم آقای دکتر محمد شریف، استاد حقوق در دانشگاه علامه طباطبایی در ایران، شخصیت بسیار مترقی، وکیل زندانیان سیاسی، و دوست این صفحه، نکات مهمی‌ را در یک پست در صفحه خود تحلیل و یادآوری نموده ا‌ند که عیناّ نقل میشوند:

"به نظر اینجانب جهت گیری کلی رسانه ها در مورد نحوه ارائه اخبار راجع به سرنگونی هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین امریکا توسط پدافند ضد هوائی ایران ، در پی الغاء این نکته به اذهان مخاطبان است که این ایران است که تنش در منطقه را گسترش می دهد . در این میان رسانه ضد ایرانی بی بی سی فارسی با به کارگیری تجارب حرفه ای ، اهداف ضد ایرانی اش ( و نه الزاما ضد نظام های سیاسی حاکم بر ایران ) را به خوبی در سازمان دهی اخبار راجع به این قضیه پی میگیرد . در حالیکه:

حضور گسترده نظامی امریکا از آن سوی دنیا در خلیج فارس آنهم با پیشرفته ترین ادوات نظامی کشتار جمعی منجمله ناوهای هواپیما بری که در حکم جزیره های متحرک اند ، به خودی خود صلح و امنیت در منطقه را شکننده و در معرض تهدید قرار داده است . این حضور نظامی در تقابل با ایران توجیه شده و ایران را مجبور کرده که تمامی توان بازدارنده و تدافعی خود را در برابر این تهدید پر قدرت نظامی در حالت آماده باش دائم قرار دهد . بنا بر این در وضعیتی که پیشرفته ترین هواپیمای جاسوسی از این جزیره متحرک به پرواز در می آید اصل بر این نهاده میشود که هدفی جز شناسائی ابزار دفاعی ایران را پی نمیگیرد.

در قضیه سرنگونی این هواپیمای جاسوسی ایران مدعی است که این ابزار پیشرفته جاسوسی، وارد فضای تحت حاکمیت ایران شده، و امریکا مدعی است که هواپیمای جاسوسی اش در فضای بین المللی حضور داشته است. تنگه هرمز به عنوان یک آبراه بین المللی مشمول عبور ترانزیت است و نه تنها هواپیماهای متعلق به هر کشوری قادر به پرواز بر فراز آن اند بلکه زیردریائی ها نیز حین عبور از آن موظف به عبور از سطح ها آب نیستند . ولی از انجا که تمامی جزائر واقع در دهانه تنگه ( مشتمل بر دو مجمع الجزائر واقع درکرانه های شمالی حوالی تنگه ) تماما جزائر ایرانی و بالمآل تحت حاکمیت ایران اند، و آبهای واقع بین آنها دریای سرزمینی تحت حاکمیت ایران اند، لذا ورود اینگونه هواپیما ها حتی در وضعیت عادی بدون اجازه کشور صاحب سرزمین ( در این جا ایران ) ممنوع است، لذا چنانچه ادعای ایران صحیح باشد عکس العمل دفاعی ایران قانونی و مشمول ماده 51 منشور ملل متحد یعنی دفاع مشروع است که حقی ذاتی و منطبق با موازین حقوق بین الملل است. در مقابل ، اقدام امریکا تجاوز نظامی شمرده میشود و شورای امنیت موظف است طبق وظائفی که دول عضو سازمان ملل متحد طبق ماده 24 منشور ملل متحد به آن سپرده اند، در اسرع وقت تشکیل جلسه داده و با احراز موارد مندرج در ماده 39 ( تهدید بر صلح ، نقض صلح ، و عمل تجاوز ) همان منشور که ماده آغازین فصل 7 است ، دولت متجاوز را مشمول ضمانت اجراهای پیش بینی شده در مواد 41 و 42 قرار دهد.

توضیح اینکه ماده 1 قطعنامه تعریف تجاوز ( شماره 3314 مصوب 14 دسامبر 1974 مجمع عمومی) مقرر نموده : " تجاوز عبارت است از کاربرد نیروی مسلح توسط یک دولت علیه حاکمیت ، تمامیت ارضی ، یا استقلال سیاسی دولت دیگر ..... " و ماده 51 منشور ملل متحد دربرابر وضعیت تجاوز نظامی مقرر نموده که تازمانی که شورای امنیت اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی انجام ندهد هیچیک از مقررات منشور به حق ذاتی دفاع مشروع از خود لطمه ای وارد نخواهدکرد.
👤 چهره روز: "تغییر تصمیم ترامپ برای حمله به ایران در لحظه آخر"

👈 ‏مایک پومپئو، جان بولتون و جینا هسپل، رییس سیا، موافق حمله محدود آمریکا به ایران بودند که قرار بود بامداد جمعه انجام شود. اما فرماندهان ارشد پنتاگون هشدار داده‌اند که حملات می‌تواند تشدید شود و نیروهای آمریکا در منطقه را به خطر بیندازد. ترامپ نهایتا ساعت ۷ عصر به وقت آمریکا (۳:۳۰ دقیقه بامداد جمعه به وقت ایران) حمله را لغو کرد.

🔹 ‏ای‌بی‌سی می‌گوید تغییر نظر ترامپ برای توقف عملیات تلافی‌جویانه برخلاف نظر مایک پمپئو و جان بولتون بوده است.

🔹 ‏رسانه‌های دیگری هم دارند درباره تغییر تصمیم ترامپ در آخرین لحظات گزارش می‌دهند.

🔹 ای‌بی‌سی نوشته که معلوم نیست چه‌طور تصمیم رئیس‌جمهورآمریکا عوض شده، ولی این تغییر تصمیم، برخلاف نظر بولتون، مشاور امنیت ملی، و مایک پمپئو، وزیرخارجه، بوده است|منبع: کانال پایش آمریکا
@javadrooh
📨 نگاه خوانندگان: "چک‌وبالانس در تنش میان ایران و آمریکا"

👈 مهدی فتاح، دانشجوی دوره دکتری مدیریت دولتی و از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود در نقد نوشته محسن زینلی‌پور با عنوان: "فریب انفعال و صبر استراتژیک دشمن را نخوریم..."؛ نوشت:

درحالیکه تنش های اخیر در منطقه خلیج فارس نگرانی ها درباره وقوع جنگ را افزایش داده است، تحلیل‌های مختلفی ناظر به خط مشی های سیاسی و امنیتی ایران منتشر می‌شود که ظاهرا به دنبال کاهش ایجاد تنش هستند.

غالب تحلیل هایی که سیاست ضدجنگ و کاهش تنش را دنبال می کنند؛ وجهی از ماجرا را نادیده می‌گیرند که ما در مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی از آن تحت‌عنوان "چک و بالانس" یاد می‌کنیم.

به صورت مختصر، چک و بالانس میان خط‌مشی‌های مختلف بازیگران متعدد تعادلی ایجاد می‌کند که برآیند نیروها به صفر نزدیک شود و بازیگران متعدد یک نظم و ثبات نسبی را بپذیرند.

اما آن اشتباهی که غالبا به وجود می‌آید؛ اشتباه گرفتن برآیند نیروها با مقدار نیرو و جهت برداری است که هر بازیگر می‌بایست برای حفظ تعادل وارد سازد.

سیاست مبتنی بر چک و بالانس که در مدیریت دولتی در حوزه‌های اجتماعی میان خط‌مشی‌های اقتصادی و اجتماعی تعادل ایجاد می کند؛ در حوزه های امنیتی نیز می بایست میان خط‌مشی‌های نظامی و دیپلماتیک تعادلی برقرار سازد.

در واقع ما با یک بازی پیچیده در خلیج‌فارس مواجهیم که هر اقدامی در اینجا باید دیپلماسی بین‌المللی منطقه‌ای، دیپلماسی با اتحادیه اروپا و چین و روسیه را لحاظ کند و همزمان تدابیر نظامی امنیتی لازم و متناسب را به اجرا بگذارد.

همچنان که از مفهوم چک و بالانس پیدا است نه اتکای صرف بر خط‌مشی‌های دیپلماتیک و نه تکیه مطلق بر اقدامات و خط‌مشی‌های نظامی و امنیتی قادر به برقراری این تعادل است.

خطایی که در غالب تحلیل‌های متمایل به تنش‌زدایی وجود دارد اتکای صرف بر دیپلماسی و پرهیز از هرگونه اقدام نظامی و دفاعی است و البته روشن است که چنین تحلیل‌هایی در واکنش به تندروی گروه‌هایی است که صرفا بر اقدام نظامی و دفاعی تاکید کرده و هرگونه دیپلماسی را نفی می کنند.

مفهوم چک و بالانس به خوبی نقصان های توصیه های سیاستی و اقدامات این گروه را نیز آشکار می سازد.

گروه های متخاصم خارج از ایران چه در دولت ترامپ و چه در کشورهای امارات و عربستان سعودی می کوشند این تعادل را با اقدامات مختلفی برهم بزنند و ماجرای انفجار نفتکش‌ها در روز حضور نخست‌وزیر ژاپن در ایران اوج تلاش آنها برای خنثی‌سازی مولفه دیپلماتیک در بردار متعادل‌ساز ایران (بردار با جهت و اندازه متناسب برای پیگیری سیاست چک و بالانس) دانست.

اما تجاوز پهباد آمریکایی به مرزهای سرزمینی ایران و احتمالا تداوم آن در آینده نزدیک می تواند در راستای خنثی‌سازی بعد نظامی سیاست چک و بالانس ایران ارزیابی شود.

سیاست چک و بالانس سیاستی است که در چارچوب مشروع بین المللی دنبال می شود و واقع‌گرایی سیاسی را ذیل حقوق بین‌الملل دنبال می کند.

از این جهت دستگاه دیپلماسی ایران و آمریکا متقابلا یکدیگر را به بازی در خارج از این قواعد متهم می سازند. به همین سبب هر یک تلاش می کنند نشان دهند که اقدامات نظامی خود را خارج از این چارچوب مشروع (ذیل امنیت بین‌المللی و حفاظت از حاکمیت ملی) انجام نمی دهند.

نهایتا و به طور خلاصه، به اعتقاد نگارنده ساقط‌سازی پهباد در حریم سرزمینی ایران در چارچوب سیاست چک و بالانس ایران ارزیابی می‌شود و در صورت پیگیری بعد دیپلماتیک بردار تعادل نه‌تنها اقدامی در جهت جنگ نیست؛ بلکه گامی در جهت تثبیت سیاست چک و بالانس محسوب می‌شود.

تاکید آمریکایی ها بر ساقط شدن پهباد در آب‌های بین‌المللی و اقدام وزارت‌خارجه در اثبات تجاوز به حریم سرزمینی ایران نشان می‌دهد که وزارت خارجه و تیم دکتر ظریف به خوبی بر ابعاد ماجرا آگاه هستند و می‌دانند اثبات نقض حریم سرزمینی در مجامع بین‌المللی و افکار عمومی منطقه و جهان چگونه وجه دیپلماتیک بردار چک و بالانس را در اندازه و موقعیت متناسب قرار می‌دهد.

به خاطر داشته باشیم که بازیگران مختلف این سیاست چک و بالانس باید برای ماه‌های آینده نیز هوشمندانه و فعالانه نیروهای لازم و کافی در جهت متناسب را وارد سازند تا مانع از وقوع جنگ و تشدید فشارها بر کشور شوند.
@javadrooh