راهبرد
7.16K subscribers
18.4K photos
2.9K videos
404 files
7.78K links
تماس با مدیریت کانال و ارسال مطالب:
telegram.me/mjrahbord
Download Telegram
راهبرد
Photo
📰 پیشخوان: عناوین مهمترین مطالب و سرفصل‌های تحلیلی هفدهمین شماره دوره جدید هفته‌نامه صدا☝️☝️
@javadrooh
📸 نمای روز: "تاریخ در خیابان نوشته می‌شود"|دیوارنوشته‌ای در شهر نانت فرانسه همزمان با شانزهمین شنبه اعتراضات جلیقه زردها
@javadrooh
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحليلگران: "درس‌های سروش"

👈 مجید یونسیان، روزنامه‌نگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در سالگرد چهلمین سال انقلاب، عده‌ای را برآشفت، گروهی را ذوق زده کرد و تعدادی را هم در بهت و حیرت فرو برد. اما مگر سروش چه حرف تازه‌ای زده که این همه بازتاب داشته است؟

قضاوت درباره سخنان سروش که برآمده از درک وشناخت اوست، نه احساس و میل شخصی؛ نیازمند بازگشت و درست فهمیدن مبانی استدلالی اوست.

اما واقعیت این است که من از این سخنان چند چیز آموختم که در کمتر اهل تفکری می‌توان سراغ گرفت و آموخت:

🔅اول: شجاعت در بیان
سروش آدم سرد و گرم چشیده‌ای است. گرچه متفکری است که سودایش علم است و فلسفه و عرفان، اما با زیروبم سیاست و سیاست‌ورزی آشناست.

سروش می‌داند که حرف و قضاوت سیاسی چه آثار وتبعاتی دارد؛ بخصوص در زمانه‌ای که نوستالژی شخصیت‌ها چنان مد روز شده که راه درست دیدن و نگاه مستدل به گذشته و امروز را مسدود کرده است.

آن هم در مکان و جایی که پول و تبلیغات آنچنان فضایی ساخته که سلطنت و مریدانش به عرش سر می‌سایند و دین‌خواهان منتسب به انقلاب تحقیر می‌شوند.

در چنین مکان و زمانی، سروش به مذمت شاه و سلطنت می‌نشیند و از منقبت خمینی و انقلاب می‌گوید.

این درس است که وقتی به چیزی علم داری، با شجاعت بیان کن که آزادی اندیشه در گروی آزادی بیان است و آزادی در گروه شجاعت در ابراز آن.

سروش اکنون می‌خواهد بگوید به اینجا رسیده است؛ نه از مذمت می‌هراسد و نه از هورا دل بر باد می‌دهد.

🔅دوم: رسم گفتگو
سروش اگر در ایران بود، شاید اینگونه و تمام قد در منقبت امام خمینی سخن نمی‌گفت. همچنان که تا زمانی که در ایران بود، چنین گفتار و نوشتاری از او موجود نیست.

درسی که می‌توان آموخت، این است که آزادی اندیشه و بیان در گروی سوارشدن بر حقیقت‌گویی است؛ گرچه بر مراد دل نباشد و این، نیازمند رسیدن به یک مرحله مهم است و آن، اینکه در جایی سخن بگویی که مطمئنی باشی آنکه مخالف توست، این امکان را دارد که آزادانه و بدون لکنت با تو مخالفت کند.

این امر، نیازمند دو چیز است: اول، باور به خود و دوم، احترام به حق دیگری.

سروش می‌داند در مکانی سخن گفته که مخالفت با او هزینه‌ای برای دیگری ندارد و این، رسم گفتگوست.

🔅سوم: عبور از ایدئولوژی
سروش با این شیوه سخن گفتن به ما می‌آموزد که علم را نباید بازیچه ایدئولوژی و احساس سیاسی کرد.

علم برای ماندگاری و اثرگذاری نیاز به واقع‌بینی دارد. باید قابل استناد باشد. به مستندات نیاز دارد.

علم برای فربه‌سازی احساسات نیست. برای فریب به کار نمی‌آید. زودگذر نیست.

علم برای باز کردن راه و گشودن بن‌بست‌هاست. جامعه امروز ایران در بن‌بست است. بن‌بستی که بخشی از آن حاصل جهل است. جهل به تاریخ، جهل به درک زمان، جهل به راه و روش زیستن. جهل به داشته‌ها و پنداشته‌ها.

سروش به‌درستی و با اصرار بر واقعیت‌ها درصدد بیان این نکته است که اشتباه تنها از کسانی سر نمی‌زند که ناآگاه و جاهل‌اند؛ بلکه گاه اشتباه بزرگ را آدم‌های دانا و باسواد مرتکب می‌شوند.

خوبی یا بدی آدم‌ها، سواد یا بی‌سوادی انسان‌ها به‌تنهایی برای موفقیت در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی نقش تعیین‌کننده ندارد؛ بلکه این عوامل دیگری است که نقش دارد.

اینکه سروش انقلاب اسلامی را جنین متولدنشده‌ای می‌داند که پیرشده است و امید می‌ورزد که این جنین روزی متولد شود و ببالد؛ بر همین نکته استوار است که انقلاب اسلامی ضرورتی تاریخی و فراتر از خواست و تبلور انگیزه‌های فردی است.

فرد و افراد گرچه در ظهور و بروز و انحراف و توفیق انقلاب نقش دارند؛ اما هرگز نمی‌توان همه چیز را بر اراده آنان بنا کرد.

تاریخ برخلاف آنچه مورخان نوشته‌اند، سرگذشت و یا ساخته اراده افراد نیست؛ بلکه تاریخ را مردمان با کنش، اشتباه‌ها و خواست‌های خود رقم زده‌اند.

پس نباید اشتباه را دائم تکرار کرد و به انتظار منجی‌ها نشست. تاریخ هرگز دوبار تکرار نخواهد شد؛ گرچه همیشه میان حوادث تاریخی مشابهت‌های زیادی است.
@javadrooh
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحليلگران: "چرا بی‌تصمیمی؟"

👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاح‌طلب، در شماره امروز "اعتماد" نوشت:

خبر به تأخير افتادن تصميم مجمع تشخيص مصلحت درباره لوايح مربوط به FATF اثرات منفی گذاشت؛ هرچند اگر آن را رد می‌كردند، اثرات منفی آن شديدتر بود. بنابراين، جلوی زيان بيشتر ناشی از رد احتمالی آنها را از طريق عدم تصويب گرفتند!

ولی پرسش اين است كه چرا ساختار سیاسی ايران تا اين حد در اتخاذ تصميم كُند عمل می‌كند؟ چرا هی امروز و فردا می‌‌کند؟ چرا اگر مخالف هستند، همان جلسه اول كار را یک‌سره نمی‌کنند؟ و اگر موافق هستند، چرا زودتر تصويب نمی‌کنند كه جامعه خسارت‌های کمتری را بپردازد؟

گفتن اینکه برای بررسی کارشناسی به تاخیر می‌اندازند هم نوعی شوخی است. چرا همه تصميمات مهم روی زمين می‌ماند و فقط هنگامی كه كارد به استخوان برسد و از روي ناچاری تصميم گرفته می‌شود؟

بخشی از اين وضعيت معلول نظام عريض و طويل و متکثری است كه برای اتخاذ تصميمات وجود دارد. حتی می‌توان گفت كه اين نظام عريض و طويل شامل نهادهای رسمی و غيررسمی نيز می‌شود.

دولت، كميسيون‌های دولت، وزارتخانه‌ها، مجلس، كميسيون‌های مجلس، شورای نگهبان، رفت و برگشت به مجلس، مجمع تشخيص مصلحت و كميسيون‌های آن عناصر مستقيم درگير در اين تصميمات هستند. ولي نهادهای نظامی، شورایعالی امنيت ملی و برخی از نهادهای ديگر نيز به طور غيرمستقيم وارد ماجرا می‌شوند.

اينها یک طرف، حضور نهادهای غيررسمی كه تحت تأثير بولتن‌ها اظهارنظر می‌كنند، هر هفته در نمازهای جمعه و در جلسات مداحی و روضه و غير آنها از جمله جلسات درس، برای سياستگذاران خط‌مشی تعيين می‌كنند که اینها نیز اهميت دارند، بويژه كه از خدا و پيامبر نيز كُد می‌‌آورند و كار را سخت‌تر می‌‌نمايند.

با اين حال، هميشه جای اين سوال است كه اگر ساختار می‌تواند در موارد مهم ديگر مثل فيلتر تلگرام مسأله را از طريق دستور یک بازپرس نهایی كند، بدون اينكه هيچ كس محل مشورت قرار گيرد، پس چرا در مورد FATF اين قدر امروز و فردا می‌‌كند؟

به نظر بنده پاسخ آن در تضادی است كه نزد بيشتر سياستگذاران و تصميم‌گيران وجود دارد. تضادی كه در بطن جامعه است و به ذهن و روان آنان نيز رسوخ كرده است. تضادی كه موجب بن‌بست عملی و نظری شده است.

از یک طرف اگر يك كالا كم يا گران شود، همه مخالفان FATF یکصدا فرياد می‌زنند و وامردم سر می‌دهند. از طرف ديگر می‌خواهند، هم نفت بفروشند، هم پولش را به راحتی بگيرند و هم هرطور خواستند خرج كنند، به هركس و هر گروهی خواستند بدهند و هم برای دنيا شاخه و شانه بكشند، و هر شعاری خواستند بدهند.

در واقع، تضاد اينجاست كه به تبعات تصميمات خود نمی‌‌خواهند ملتزم باشند. هم می‌‌خواهند با فيل‌بانان دوستی كنند و درعین‌حال، از آنان در یک اتاق ۴×۳ ميزبانی كنند.

مشكل اينجاست كه اول انقلاب اين تناقض‌ها و تضادها نبود. جامعه به تبعات شعارهای خود ملتزم بود و شجاعت اين را داشت كه اگر آن شعارها و الزامات به بن‌بست می‌‌رسد؛ با شهامت اعلام كند و تغيير سياست دهد.

ولي امروز کسانی از مبارزه و قناعت و مقاومت و ایستادگی سخن می‌گويند كه ثروت آنان بی‌اندازه است. خانه‌هايشان و حقوق‌هايشان نجومی است. با لكسوس رفت و آمد می‌‌كنند و حقوق ۱۹ميليونی را نيز كم می‌دانند. بعد هم می‌خواهند پرونده صهيونيسم و آمريكا و كل استكبار جهانی را در منطقه ببندند.

اينجاست كه در اتخاذ اين سياست‌ها به بن‌بست می‌‌رسند؛ ولی شجاعت بن‌بست‌شكنی را ندارند و در موقعيت آتش‌بس به جنگ خود با واقعيت بيرونی ادامه می‌‌دهند. آتش‌بسی كه اتلاف نيرو و امكانات است، بدون ذره‌ای پیش‌روی.

کسانی که می‌خواهند مجانی سواری بگیرند؛ در نهایت مجانی سواری خواهند داد. ساختاری که هزینه نمی‌دهد، منفعتی هم کسب نمی‌کند.

اين بن‌بست در سیاست‌های اقتصادی، در عرصه سیاسی داخلی و بین‌المللی و در حوزه اجتماعی و فرهنگی آشكارا ديده می‌شود. اميدوار بايد بود كه شجاعت عبور از اين بن‌بست و تناقض را پيدا كنيم.
@javadrooh
👤 چهره روز: برنی سندرز، چهره چپگرای عضو حزب دمکرات آمریکا،
رسما وارد رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری با دونالد ترامپ شد و در نخستین اظهارات خود گفت: "انقلاب سیاسی راه می‌اندازم؛ مقابل طمع‌کاری نظام سرمایه‌داری می‌ایستم. ترامپ خطرناک‌ترین رییس‌جمهور تاریخ معاصر است".
@javadrooh
✍️ «راه سوم؛ غنی‌سازی نهادها» | یادداشتی از #سعید_حجاریان|هفته‌نامه صدا | شنبه 11 اسفند 1397

در ادامه پروژه «غنی‌سازی پارلمان» باید به «غنی‌سازی دولت» اندیشید. زیرا، شاخص‌ها و آمار از وضعیت نامطلوب نسل‌های آتی حکایت می‌کنند؛ چنین وضعیتی به کاهش ذخایر، افزایش بیش از اندازه مهاجرت و حاشیه‌نشینی و در نهایت غلبه آسیب‌های اجتماعی عیان همچون زورگیری و تکدی‌گری و فحشا می‌انجامد. چنانچه پیش‌تر آورده‌ام، دولت ما همزمان با مسأله حقانیت و کارآمدی مواجه است و تا نتواند این دو را حل کند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و فساد اداری، توزیع رانت و پاتروناژ همچون موریانه‌ای بدنه دولت را خواهد خورد. به‌علاوه، این دولت نمی‌تواند رواداری را نصب‌العین قرار دهد چرا که خود را متعهد به مناسک و گرایش‌های عقیدتی خاص می‌داند. از این رو، مفهوم شهروند آزاد و برابرحقوق چندان معنایی ندارد.

پارلمان غنی‌سازی شده قادر خواهد بود انحصار قانون‌گذاری را مطابق قانون اساسی به‌عهده بگیرد. وانگهی با حذف نظارت استصوابی اعضای پارلمان افرادی شایسته خواهند بود و امکان دارد از درون فراکسیون‌های پارلمانی، احزاب قوی به‌وجود آید تا ضعف‌های کنونی احزاب را جبران کنند.

قوه قضائیه از جمله نهادهای غیرانتخابی است؛ اما در نگاهی جزئی‌نگر مسائل آن به چند بخش مجزا از جمله قوانین، آیین‌ دادرسی، قضات و سیستم‌ اداری قابل تقسیم است. گمان می‌رود می‌توان وزارت دادگستری را در قوه قضائیه ادغام کرد و گامی به‌منظور تفکیک قوا برداشت. ریاست این قوه لزوماً نباید از میان روحانیان برگزیده شود چنانکه می‌بینیم در انتخاب رؤسای بیمارستان‌ها ابتدا کیفیت مدیریت و سپس وجود یا عدم وجود مدرک پزشکی ارزیابی می‌شود.

این‌ روزها بعضی مورخان حوزه جنگ همچون آقای شیرعلی‌نیا عملکرد بعضی فرماندهان را مطابق اسناد به چالش کشیده‌اند و طبعاً مورخان بعدی، عملکردهای امروز را به چالش خواهند کشید. مطابق الگوی پیش‌گفته و با توجه به انتقادات مطرح شده، لازم است مناصب حساس نظامی بالاخص در بخش‌هایی مانند آموزش غنی‌تر شوند. از این‌ گذشته، نیروهای نظامی می‌بایست امور تخصصی را نصب‌العین قرار دهند و از امور جنبی به‌خصوص سیاست و اقتصاد خارج شوند.

tinyurl.com/yyqx5yuz

📣 کانال «ورای حد تقریر | سعید حجاریان»
@vht2017
Forwarded from احسان‌نامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 آدم باید هوشنگ ابتهاج #سایه باشد که اولین تصنیفی که می‌سازد، «سرگشته» باشد، باید حسین قوامی باشد که آخرین چیزی که می‌خواند، این چنین پرقدرت شود و باید «همایون خرم» باشد که بعد از چهل سال، هم‌چنان قطعه‌ای که ساخته، زمزمه‌ی آدم‌های کوچه و خیابان بماند - از اینستاگرام موسیقی ما @ehsanname
‍ ‍‍ 📨 نگاه خوانندگان: "عکسی که نمی‌توان ندید..."

👈 افشین حکیمیان، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

آیا می‌شود از این عکس به‌راحتی گذشت؟ آیا می‌شود بی‌هیچ تمرکزی از این عکسِ برون آمده از پشت حصارها گذر کرد؟ خاطرات هجوم می‌آورد به نگاهی بدین عکس. تاریخ در نقطه‌ای تو را به تماشا فرامی‌خواند. به تأنی در این تصویر، به تمرکز در آن، می‌شود فهمید که جرم و جنایت‌ها، بی‌مکافات نمی‌مانند.

این عکس همان تُبلی‌السرائر است. این عکس از پس پرده سخن می‌گوید. با بوق و کرنا و آرایشگری‌ها می‌کوشند تا حقایق پشت حصارها مستور بماند؛ ولی این عکس آرایشگری‌های آنان را برملا می‌کند. تنها به سکوتی و زُل زدن...

این تصویر در ازدحام تصاویر خود را بیرون می‌کشد و ساختگی بودن بسیاری از تصاویر و نقل و قول‌ها را عیان می‌کند.

مبارزات مدنی ایران به چنین تصاویری سخت نیازمند است. این تصاویر شخصیت آن را زنده می‌کند. هویت آن را و توانایی‌هایش را به رخ می‌کشد. عرصه حیات سیاسی جامعه را اگرچه نتواند از جولان قدرت عاری کند؛ ولی عرض اندامی می‌کند.

اگر آن پسِ پرده‌ها می‌توانست برون آید؛ دستگاه تبلیغات حاکم با رقیبی زنده و پویا مواجه می‌شد که می‌توانست اندام گسسته و بی‌شکل جامعه مدنی را به اندامی موزون و تنومند بدل ‌کند؛ قلبِ واقعیت‌ها به این راحتی برایش امکان‌پذیر نمی‌شد.

مقاومت و ایستادگی هزینه دارد. عصیان به این راحتی‌ها میسر نمی‌شود. راهی جدای آنچه که هر روز و هر شب بر بوق و کرنا دمیده می‌شود را جستن و پیمودن، کار هرکسی نیست.

اصلاحات به گِل نشسته بدین مقاومت‌ها جان می‌گیرد، ارج و مقام و منزلت می‌گیرد. برون از سازوکار قدرت، راهی دیگر را نشان می‌دهد. همدردی را بیشتر می‌کند. نقطه تمایز را روشن‌تر می‌کند. آن خندق گسست‌ناپذیر را نشان می‌دهد.

مشروعیت را از دیگران می‌ستاند. مقاومت، آنها را به پای میز مذاکره می‌کشاند. مقاومت مدنی، راهی برای اندوختن ارزش‌ها و قدرت است. مقاومت مأمن و مرکز پتانسیل نیروهاست. مأمنی که می‌تواند راه آینده را پیش پای ملت ایران بگذارد.

مقاومتی با تاریخ و تاریخچه و تباری مشخص، با شناسنامه‌ای مشخص. با هویت و نماد و نمودی شفاف.

او که مظلومانه رو به دوربین دارد. او هویتِ در آستانه‌ گسست ماست. به چشمان نجیبش خوب بنگرید، او از پس و پشت بسیار از آزمون و خطاها، می‌خواهد راهی را پیش پای‌مان بگذارد.

اندام رو به کهنسالی او نشانِ رنجی است که مش و مرام اصلاح‌طلبی به جان خریده است؛ تا مستقل از اجنبی راه خویش را از سنگلاخ‌ها پیدا کند.

این زوج را خوب بنگرید؛ آنها خودِ خودِ مایند. بی‌هیچ غربتی و ناآشنایی. بی‌هیچ ناآشنایی. بی‌هیچ لکنتی. بی‌هیچ فاصله‌ای. آنها نماد و پرچمِ بود و باش اصلاح‌طلبی‌اند.

راه ما از همین کوچه اختر می‌گذرد. راهی بس روشن، بی‌ترس از آلودن به آلودگی‌ها.
@javadrooh
📄 مقاله: "جامعه تحقیرشده؛ اصلاحات و سیاست حقیقت"| مقاله‌ای از مراد ثقفی

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic2/78760/

@javadrooh
👁‍🗨 نگاه تحليلگران: "مجمع تشخیص مصلحت کشور و ملت ایران"

👈 عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

سعید حجاریان در مقاله‌ای با عنوان "امام خمینی(ره) فقیه دوران گذار؛ از فقه جواهری به فقه المصلحه"، وجوه مختلف اندیشه سیاسی بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و ممیزات اندیشه سیاسی ایشان نسبت به اندیشه سیاسی فقیهان سنتی را مورد واکاوی قرار می‌دهد.

به زعم حجاریان، امام خمینی(ره) از این جهت که از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن، از وضعیت اپوزیسیون به وضعیت دولت، از وضعیت بسته روحانیت به وضعیت ملی و فراملی، گذر کرده‌اند؛ فقیه دوران گذار هستند.

ایشان عنصر بنیادین و ممیزه اندیشه سیاسی آیت‌الله خمینی نسبت به فقه جواهری را ورود عنصر مصلحت در تئوری سیاسی‌شان ارزیابی می‌کند.

از نظر حجاریان، "مصلحت" مخمری است که فقه را به قانون تبدیل کرده و در این راستا، گام مهمی در راستای سکولاریزاسیون در کانتکست ایرانی -شیعی برداشته شده است.

فقه شیعه را فقه فردی می‌دانند، بدین معنا که فقیهان سنتی شیعه، احکام شریعت اسلام را در رابطه با فرد تنظیم و ارائه کرده‌اند. به عبارتی، فقه سنتی در رابطه با اجتماع و جامعه ساکت است.

بنیانگذار جمهوری اسلامی با تئوریزه کردن نظریه ولایت فقیه و وارد کردن عنصر مصلحت، در گذر از فقه فردی به فقه اجتماعی نیز ابداع و نو آوری داشته‌اند.

مفهوم نظام به معنای حکومت نیز از مختصات اندیشه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی است. حفظ نظام معیشت مسلمین در منظومه اندیشگی سنتی، از اوجب واجبات شمرده شده است.

به عبارتی، مصلحت نظام به معنای نظم اجتماعی مسلمانان، نظام زندگی و معیشت مسلمین تبیین و تعریف می‌شد.

شکل‌گیری نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی ایران در راستای عبور از اسلام سنتی و حقوق خصوصی به حقوق عمومی و مصالح ملی جلوه‌گر شد.

تفوق حکم اولیه‌ای به نام حکومت بر احکام شریعت سنتی، در اندیشه رهبر فقید انقلاب و به تبع آن ساختار حقوقی نظام جمهوری اسلامی با ورود عنصر مصلحت، مشکل تضاد حکومت و شریعت را تاحدودی حل کرد.

بدین معنا که در تعارض قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی با قوانین مصوب شده (که توسط شورای نگهبان رسیدگی و اعلام می‌شود) مجمع تشخیص مصلحت نظام ورود پیدا کرده و اظهارنظر می‌کند.

قانون اساسی جمهوری اسلامی شان قانونگذاری را منحصرا در اختیار قوه مقننه گذارده است. بدین معنا که قانون در مجلس شورای اسلامی تصویب و پس از عدم مغایرت (و نه لزوما انطباق) با شریعت بعنوان قانون تلقی می‌شود.

مطابق قوانین بالادستی و مخصوصا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به معاهدات بین‌المللی نیازمند تصویب در قوه مقننه است.

در همین راستا، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به مقررات مالی و مبارزه با پولشویی تحت عنوان FATF در ماه‌های اخیر مورد مناقشه جریان‌های سیاسی در کشور قرار گرفته است.

اهمیت این معاهدات در وضعیتی که دولت قانون‌ستیز دونالد ترامپ با خروج از معاهده چندجانبه موسوم به برجام، دوچندان شده است.

در این وضعیت با بحث و جدل و گفتگوهای فراوان بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و رفع دغدغه‌های شورای نگهبان این موضوع مورد تایید نمایندگان و شورای نگهبان قرار گرفته است.

ابعاد مختلف و پیامدهای پیوستن/نپیوستن به این معاهدات بین‌المللی در جلسات متعدد مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد واکاوی قرار گرفته است.

در این شرایط، بدیهی است که ملاحظات جناحی اعضای محترم مجمع، قرائت‌های گوناگون اعضا از مفاهیم "مصلحت"، "نظام" و... در شکل‌دهی به رای و نظر اعضا موثر افتاده است.

حال آنکه معطوف به فلسفه شکل‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام، و نیز اقتضائات بین‌المللی، اقتصادی و سیاسی داخل کشور، هر نوع تصمیم‌گیری خارج از ظرفیت‌هایی که ساختار حقوقی و حقیقی کشور ارائه می‌دهد، در تضاد با منافع و مصالح ملی است.

آنچه اما می‌بایست بر همه این ملاحظات پیشی بگیرد، تفوق قرائتی از مفهوم مصلحت نظام است که این مفهوم را در معنای مصلحت عمومی ملت و کشور بر سایر قرائت‌های مادون مصالح ملی تفوق دهد.

ترجمه "مصلحت نظام" به "مصلحت ملت و کشور ایران"، گامی بلند در تقویت کارآمدی و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران است.

مخفی نماناد که دفاع دولت منتخب اکثریت ملت، تصویب این لوایح در مجلس شورای اسلامی توسط منتخبین ملت، و تشخیص عدم مغایرت با شریعت در شورای نگهبان، به معنای پیمودن مسیر قانونی و در چارچوب مصالح ملی بوده است.

از طرفی، معطوف به دغدغه دیپلمات‌ها، متخصصین عرصه‌های سیاست خارجی و اقتصادی و نقشه‌های شوم دشمنان جمهوری اسلامی ایران، مصلحت ملت و حکومت، پیوستن به این معاهدات بین‌المللی است.
@javadrooh
🗯 نظرخواهی هفتگی مجله صدا

👈 برای آخرین شماره هفته‌نامه صدا در سال جاری، از خوانندگان و همراهان "صدا" می‌خواهیم نظرات خود را درباره رخدادهای سال۹۷ و تصور و چشم‌اندازی که از سال۹۸ دارند؛ برایمان ارسال کنند.

🔹 می‌توانید در اینستاگرام سردبیر کامنت بگذارید یا به آدرس تلگرامی زیر پیام بفرستید:

@mjrahbord

https://www.instagram.com/p/BumPPXqH7uQ/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=14nxm5dskvgot
📱 روایت‌های مجازی: موضع‌گیری توییتری معاون اول رییس‌جمهور علیه مخالفان FATF
@javadrooh
📸 نمای روز: دیدار جمعی از نمایندگان فراکسیون امید مجلس با سیدمحمد خاتمی|دوشنبه سیزدهم اسفندماه
@javadrooh
‍ ‍‍ ‍ 👁‍🗨 نگاه تحليلگران: "خاورمیانه: درهم‌تنیدگی بحران‌ها"|(گرامیداشت یاد و خاطره دکتر محمد مصدق)

👈 حمیدرضا عابدیان، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

گزارش نشست ۱۳۵ شورای امنیت ملی آمریکا در واشنگتن به تاریخ ۴مارس ۱۹۵۳ (۱۳اسفند ۱۳۳۱) که بررسی تاثیرات تحولات ایران بر امنیت ایالات متحده را نیز در دستور کار خود دارد، یک گزارش ویژه است.

هم ازآن‌رو که میل شدید این کشور برای تکیه زدن بر جای قدرت‌های استعماری کهن در خاورمیانه را به نمایش می‌گذارد و هم از این بابت که نشان می‌دهد، آنها از احساسات مردم خاورمیانه نسبت به خود مطلع بوده و از چرایی آن نیز تحلیل مشخصی داشته‌اند.

در مورد ایران، وزیرخارجه، اعتراف می‌کند که "عدم محبوبیت ما در ایران، تا اندازه بسیاری، ناشی از عدم محبوبیت بریتانیا و همراهی پیشین ما، با سیاست‌های منفور بریتانیا، در اذهان ایرانیان است".

دالس پیشنهاد می‌دهد که "ایالات متحده، در مورد ایران، راه خود را از بریتانیا جدا کند و بکوشد بر اساس سیاستی از آن خود، محبوبیت خود را بازیابد".

البته اکنون می‌دانیم که در قضیه نفت، آمریکا هرگز مستقل از بریتانیا، وارد مذاکره با دکتر محمد مصدق نشد تا هیچ راه تنفسی برای دولت ملی باز نماند.

در گزارش آمده است: "در این لحظه، رییس‌جمهور - آیزنهاور- سخن دالس را قطع کرد تا نظر راسخ خود را بگوید مبنی بر اینکه، در کشورهایی مانند سوریه و عراق، آمریکا حتی بیش از بریتانیا منفور است که این به سبب سیاستی است که ما نسبت به اسراییل داریم".

در ادامه جلسه، یکی از حاضران - آقای جکسون- مجددا به این بحث بازمی‌گردد و می‌گوید: "مورد دیگری را در نظر دارد که فکر می‌کند در بهبود اوضاع ما در خاورمیانه دخیل خواهد بود و فکر می‌کند در مورد آن بتوان کاری انجام داد. این کار همانا اقدام آمریکا در برطرف کردن زخم چرکینی در خاورمیانه است که آوارگی هشتصد هزار عرب در اسرائیل نشانگر آن است".

این گزارش ویژه، پاراگرافی "خاص" نیز دارد که عینا آن را نقل می‌کنم. درحالیکه آنها به خوبی و به درستی، از عدم محبوبیت خود در خاورمیانه تحلیل می‌داده‌اند، باعث تعجب است که کسانی در میان ما، واکنش عمومی به سیاست‌های ایالات متحده را در دهه‌های گذشته، هنوز که هنوز است، ذیل هژمونی پارادایم چپ در آن مقطع تفسیر می‌کنند.

این قطعه را بخوانیم: "درباره گفته رییس‌جمهور مبنی بر اینکه آرزو دارد برای تنوع هم که شده، درباره توده‌هایی در خاورمیانه بخواند که شورش کرده و پرچم آمریکا را به اهتزاز در آورده‌اند، آقای جکسون گفت اگر رییس‌جمهور، توده‌های مردم را می‌خواهد، مطمئن است که می‌تواند آنها را گرد آورد. رییس‌جمهور گفت در هر صورت، این مساله برای وی به شدت مایه نگرانی است که نمی‌تواند در این کشورهای منکوب شده، کاری کند که مردم، به جای نفرت داشتن از ما، دوستمان بدارند".

در این گزارش، برای حفظ وضعیت در ایران، این نظریه طرح می‌شود که "اگر ایالات متحده بکوشد که میان مصر و اسراییل، صلحی را ترتیب بدهد و اگر کلیسای کاتولیک رم، آنگونه که ظاهرا می‌نماید، بپذیرد که اماکن مقدس بیت‌المقدس را بین‌المللی اعلام کند و سرانجام، اگر بتوان بریتانیا را ترغیب کرد که موافقت کند، کشورهای عربی متابعت خواهند کرد و ایالات متحده می‌تواند نقش قدرتی موجه را در همه خاورمیانه، از جمله ایران، ایفا کند".

می‌بینیم که شورای امنیت ملی آمریکا، از همان سال‌ها، برای پیشبرد سیاست‌های خود، بحران‌های منطقه، از جمله بحران ایران را در پیوند با بحران اسراییل و اعراب می‌دیده و از تاثیر متقابل این بحران‌ها بر یکدیگر، آگاهی داشته است.

هرچند تا امروز، این بحران‌ها نه تنها حل نشده؛ بلکه گسترش هم پیدا کرده‌اند. به هر تقدیر، کنفرانس اخیر ورشو نیز تداوم همین سیاست بوده است.

نکته مهم دیگری که در این گزارش وجود دارد، اشاره صریح به نظر منفی کنگره در خصوص قریب‌الوقوع بودن سقوط ایران در دامان شوروی‌ها علیرغم پروپاگاندای رسانه‌ای ایالات متحده است.

به این پاراگراف توجه کنید: "آقای کاتلر با بازگشت به مساله نگرانی رییس‌جمهور درباره موضع کنگره، پرسید که کنگره چگونه این را برمی‌تابد که ایالات متحده، منفعلانه کناری بایستد و اجازه بدهد ایران به دست شوروی بیفتد؟ همه توافق داشتند که کنگره چنین احتمالی را ضعیف می‌داند".

🔅منبع: اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران از دی ۱۳۳۱ تا دی ۱۳۳۲،ترجمه محمد آقاجری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه ۱۳۹۷
@javadrooh
📸 نمای روز: نمایش عکس دکتر مصدق با جمله "نجات وطن عالی‌ترین و مهمترین هدف قانون است" در صحن علنی شورای شهر تهران به مناسبت سالگرد درگذشت رییس دولت نهضت ملی
@javadrooh
Forwarded from مشق نو
📝📝📝 «پاشنه آشیل دیپلماسی»

🔻🔻🔻يادداشتی از #سعید_حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊 در حوزه‌های تحت مسئولیت وزارت‌خارجه بعضاً اقدامات و اظهاراتی از سوی دستگاه‌های امنیتی، بعضی نظامیان ناهماهنگ، قوه قضائیه، نهادهای مالی و همچنین شهروندان قانون‌گریز صورت گرفته است. از شعارنویسی و حمله به سفارت تا بازداشت دوتابعیتی‌ها و‌ تبادلات مالی و عملیات مجرمانه. آثار چنین اقداماتی همچون خاکروبه به حیاط وزارت خارجه ریخته و تلنبار می‌شود و ظریف باید در مجامع بین‌المللی آن‌ها را پاسخ گفته و رتق و فتق کند.

🖊 واقعیت آن است، وزرای خارجه ما از پیش از انقلاب تا به امروز، جز مهندس موسوی، افرادی برون‌نگر و تک‌بعدی بوده و هستند؛ از میان آن‌ها برخی کمابیش روابط و حقوق بین‌الملل را فراگرفته‌اند اما، سیاست داخلی را خیر! آن‌ها بلوک قدرت را به‌کلی نمی‌شناسند و این پاشنه آشیل وزارت خارجه است.

🖊 آقای ظریف چند نوبت به تلویح و تصریح اعلام کرده است، کاری به سیاست داخلی ندارم؛ یا عنوان کرده است، سیاست داخلی را نمی‌شناسم. این آسیب مختص ایشان نبوده و دامن‌گیر تمامی دانش‌آموختگان روابط بین‌الملل است. زیرا آن‌‌ها نسبت به بلوک‌ قدرت و ماهیت آن بی‌توجه‌اند و در یک کلام از پشت جبهه دیپلماسی غافل هستند. هر چند باید توجه داشته باشیم از زاویه نگاه برخی، ذات حضور در بوروکراسی، به‌معنای تعطیلی سیاست است!

https://tinyurl.com/y33n858v

🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.iss.one/mashghenowofficial

🔸 نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
https://mashghenow.com
📨 نگاه خوانندگان: "جناب نوبخت! می‌دانیم چه می‌گویید"

👈 مالک رضایی، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

ظاهرا بختیارانی همچون محمدباقر نوبخت، به اندازه‌ای که در فکر افزایش حقوق و دریافت‌های نجومی عالیجنابان، وزرا، معاونین،استانداران و... هستند؛ به فکر قاطبه عمومی جامعه، کارمندان، بازنشستگان و سطح زندگی عامه مردم نیستند.

هر فرمول و راهکاری که در ازای افزایش پانصد هزار تومانی حقوق یک کارمند، چهار پنج میلیون تومان به حقوق آنان نیفزاید را برنمی‌تابند.

گویی که در این روزهای پرمشقت اقتصادی که هشتِ جامعه در گروِ نُهِ آن است، آیه استقامت، فقط برای آحاد مردم نازل شده و امثال ایشان، تافته‌ای جدابافته از این جامعه‌اند.

با چنین نگاهی عبور اقتصاد توفان‌زده از امواجِ متلاطم تحریم‌های خارجی و ریخت و پاش‌های داخلی به سختی متصور است و بدیهی است که چنین "ناخدایان" را در هدایتِ این کشتی، کیاست، اندکی است.

گیریم که مردم با درک شرایط اقتصادی موجود کمربندهای خود را هر روز محکم‌تر از دیروز، در صف‌های طویل گوشت و مرغ منجمد و... ببندند؛ اما چه سازند با زیاده‌خواهی‌های چنین عزیزکرده‌هایی در عرصه‌های مدیریت اقتصادی کشور که به سطحی نازل‌تر از زندگی تمام‌عیار اشرافی برای خود رضایت نمی‌دهند؟!

چنین نگاهی ما را به ساحلِ اطمینان رهنمون نمی‌سازد؛ مگر اینکه اندکی به خود آییم.

در عرصه مقاومت اقتصادی، هیچ بانکِ کف زدن ناید به در، از یکی دستِ تو بی دستِ دگر!

درحالیکه قاطبه عمومی مردم با کوچک کردن سفره‌های خود، هر روز و هر ماه در پی آنند که صورت خود را در مقابل بدخواهان و بیگانگان، با سیلی، سرخ نگه دارند؛ دو قورت و نیم باقی بودن اشتهای سیری‌ناپذیر حقوق‌بگیران بیست سی میلیونی در این کشور سوهانی بر اعصاب آحاد جامعه است و در این میان، دوصد گفته آنها چون نیم کردار نیست.

جامعه، آگاه‌تر از آن است که سخن آنان را، با چند عکس و تمثال زیبا از ساده زیستی‌شان بپذیرد و باور کند.

چنانچه حرص و ولع آنان برای فربه‌سازی خود از برای عملکردهای اقتصادی رونق‌افزایشان است؛ خوب است بدانند که بیلان کارشان، در چند سال گذشته، جز تلاطم در بازار و بیدار کردن غول نقدینگی با افزایش بی‌رویه آن و انداختن آن اژدها بر جان مردم و آشفتگی در بازار ارز و بی‌ثباتی در قیمت‌ها و... دستاوردی برای مردم نداشته است.

بهتر است به تلخی این بیلان با زیاده‌خواهی‌های خود عمق نبخشند.

آنها اکنون به کدامین دستاورد خود در مقابل اصلاحیه جزئی مجلس بر روی لایحه توام با تبعیض دولت در مورد افزایش ۲۰درصدی حقوقشان مقاومت می‌کنند و طالب افزایشی معادل ۲۰برابر افزایش حقوق یک کارمند برای خود و مدیران رده بالا هستند!؟

کدام بخش از آسمان به زمین می‌آید اگر امثال ایشان در مقابل افزایش پانصد ششصد هزار تومانی یک کارمند، به افزایشی معادل سه برابر آن برای خود رضایت دهند؟!

در این میان،طرح موضوعاتی از قبیل حقوق قضات زحمتکش، اساتید محترم دانشگاه، توسل به مکانیسم مالیات و پنهان شدن در پشت این توجیهات، صرفا آدرس غلط دادن به جامعه است.

مردم خوب می‌دانند که چگونه در این انبار گندم می‌کند و گندمِ جمع آمده، گم می‌کند!
@javadrooh