📱 روایتهای مجازی: ارزیابی توییتری حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در انگلستان، از دیدار وزیرخارجه انگلیس با سخنگوی جنبش انصارالله یمن
@javadrooh
@javadrooh
🗒 اعلانات: خرید نسخه آنلاین هفدهمین شماره دوره جدید هفتهنامه "صدا"| هم اکنون در اپلیکیشن جار:
https://m.jaaar.com/kiosk
https://m.jaaar.com/kiosk
📸 نمای روز: جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی لایحه پالرمو برگزار شد.
@javadrooh
@javadrooh
Forwarded from اصلاحات ساختاري اقتصاد ايران
بيانيه اقتصادي محققان جوان كشور.pdf
365.8 KB
عدالت یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی بود؛ امّا نسبت به آنچه در نظر داشتیم، «در زمینه عدالت عقب ماندهایم»
به سه دلیل، نتیجهي مستقیم قیمتهای یارانهای را عقب ماندن از آرمانهای عدالتخواهانه میدانیم:
- اوّل: بهرهمندترین افراد از یارانه پنهان در قیمت، طبعاً پرمصرفترینها هستند نه نیازمندترینها.
- دوم: قیمتهای یارانهای مزیتهای نسبی را مخدوش میکنند و بهرهوری تولید را کاهش میدهند.
- سوم: در کنار قیمتهای یارانهای، بازار سیاه و قیمتهای مرزی شکل میگیرند، لذا مشوّق رانتجویی و قاچاق میشوند.
تحقّق عدالت، افزایش بهینگی و سلامت فعّالیّتهای اقتصادی، متنافر نیستند. با حذف مداخلات قیمتی و تبدیل یارانه پنهان به درآمد پایه همگانی، میتوان هر سه را محقّق کرد. امّا باید دقّت داشت:
۱) درآمد پایه همگانی مستقل از بودجه، و تنها از محلّ اصلاح قیمت حاملهای انرژی باشد؛
۲) فرآیند جایگزینی یارانه پنهان با درآمد پایه همگانی تدریجی و مستمر باشد؛
۳) برقراری درآمد پایه همگانی، توأم با حذف تدریجی یارانه پنهان سایر کالاها باشد؛
4) همزمان با حذف یارانه پنهان، تجارت بخش خصوصی به تدريج تسهیل گردد.
@SubsidyReform
به سه دلیل، نتیجهي مستقیم قیمتهای یارانهای را عقب ماندن از آرمانهای عدالتخواهانه میدانیم:
- اوّل: بهرهمندترین افراد از یارانه پنهان در قیمت، طبعاً پرمصرفترینها هستند نه نیازمندترینها.
- دوم: قیمتهای یارانهای مزیتهای نسبی را مخدوش میکنند و بهرهوری تولید را کاهش میدهند.
- سوم: در کنار قیمتهای یارانهای، بازار سیاه و قیمتهای مرزی شکل میگیرند، لذا مشوّق رانتجویی و قاچاق میشوند.
تحقّق عدالت، افزایش بهینگی و سلامت فعّالیّتهای اقتصادی، متنافر نیستند. با حذف مداخلات قیمتی و تبدیل یارانه پنهان به درآمد پایه همگانی، میتوان هر سه را محقّق کرد. امّا باید دقّت داشت:
۱) درآمد پایه همگانی مستقل از بودجه، و تنها از محلّ اصلاح قیمت حاملهای انرژی باشد؛
۲) فرآیند جایگزینی یارانه پنهان با درآمد پایه همگانی تدریجی و مستمر باشد؛
۳) برقراری درآمد پایه همگانی، توأم با حذف تدریجی یارانه پنهان سایر کالاها باشد؛
4) همزمان با حذف یارانه پنهان، تجارت بخش خصوصی به تدريج تسهیل گردد.
@SubsidyReform
راهبرد
Photo
📰 پیشخوان: عناوین مهمترین مطالب و سرفصلهای تحلیلی هفدهمین شماره دوره جدید هفتهنامه صدا☝️☝️
@javadrooh
@javadrooh
📸 نمای روز: "تاریخ در خیابان نوشته میشود"|دیوارنوشتهای در شهر نانت فرانسه همزمان با شانزهمین شنبه اعتراضات جلیقه زردها
@javadrooh
@javadrooh
👁🗨 نگاه تحليلگران: "درسهای سروش"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در سالگرد چهلمین سال انقلاب، عدهای را برآشفت، گروهی را ذوق زده کرد و تعدادی را هم در بهت و حیرت فرو برد. اما مگر سروش چه حرف تازهای زده که این همه بازتاب داشته است؟
✍ قضاوت درباره سخنان سروش که برآمده از درک وشناخت اوست، نه احساس و میل شخصی؛ نیازمند بازگشت و درست فهمیدن مبانی استدلالی اوست.
✍ اما واقعیت این است که من از این سخنان چند چیز آموختم که در کمتر اهل تفکری میتوان سراغ گرفت و آموخت:
🔅اول: شجاعت در بیان
✍ سروش آدم سرد و گرم چشیدهای است. گرچه متفکری است که سودایش علم است و فلسفه و عرفان، اما با زیروبم سیاست و سیاستورزی آشناست.
✍ سروش میداند که حرف و قضاوت سیاسی چه آثار وتبعاتی دارد؛ بخصوص در زمانهای که نوستالژی شخصیتها چنان مد روز شده که راه درست دیدن و نگاه مستدل به گذشته و امروز را مسدود کرده است.
✍ آن هم در مکان و جایی که پول و تبلیغات آنچنان فضایی ساخته که سلطنت و مریدانش به عرش سر میسایند و دینخواهان منتسب به انقلاب تحقیر میشوند.
✍ در چنین مکان و زمانی، سروش به مذمت شاه و سلطنت مینشیند و از منقبت خمینی و انقلاب میگوید.
✍ این درس است که وقتی به چیزی علم داری، با شجاعت بیان کن که آزادی اندیشه در گروی آزادی بیان است و آزادی در گروه شجاعت در ابراز آن.
✍ سروش اکنون میخواهد بگوید به اینجا رسیده است؛ نه از مذمت میهراسد و نه از هورا دل بر باد میدهد.
🔅دوم: رسم گفتگو
✍ سروش اگر در ایران بود، شاید اینگونه و تمام قد در منقبت امام خمینی سخن نمیگفت. همچنان که تا زمانی که در ایران بود، چنین گفتار و نوشتاری از او موجود نیست.
✍ درسی که میتوان آموخت، این است که آزادی اندیشه و بیان در گروی سوارشدن بر حقیقتگویی است؛ گرچه بر مراد دل نباشد و این، نیازمند رسیدن به یک مرحله مهم است و آن، اینکه در جایی سخن بگویی که مطمئنی باشی آنکه مخالف توست، این امکان را دارد که آزادانه و بدون لکنت با تو مخالفت کند.
✍ این امر، نیازمند دو چیز است: اول، باور به خود و دوم، احترام به حق دیگری.
✍ سروش میداند در مکانی سخن گفته که مخالفت با او هزینهای برای دیگری ندارد و این، رسم گفتگوست.
🔅سوم: عبور از ایدئولوژی
✍ سروش با این شیوه سخن گفتن به ما میآموزد که علم را نباید بازیچه ایدئولوژی و احساس سیاسی کرد.
✍ علم برای ماندگاری و اثرگذاری نیاز به واقعبینی دارد. باید قابل استناد باشد. به مستندات نیاز دارد.
✍ علم برای فربهسازی احساسات نیست. برای فریب به کار نمیآید. زودگذر نیست.
✍ علم برای باز کردن راه و گشودن بنبستهاست. جامعه امروز ایران در بنبست است. بنبستی که بخشی از آن حاصل جهل است. جهل به تاریخ، جهل به درک زمان، جهل به راه و روش زیستن. جهل به داشتهها و پنداشتهها.
✍ سروش بهدرستی و با اصرار بر واقعیتها درصدد بیان این نکته است که اشتباه تنها از کسانی سر نمیزند که ناآگاه و جاهلاند؛ بلکه گاه اشتباه بزرگ را آدمهای دانا و باسواد مرتکب میشوند.
✍ خوبی یا بدی آدمها، سواد یا بیسوادی انسانها بهتنهایی برای موفقیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی نقش تعیینکننده ندارد؛ بلکه این عوامل دیگری است که نقش دارد.
✍ اینکه سروش انقلاب اسلامی را جنین متولدنشدهای میداند که پیرشده است و امید میورزد که این جنین روزی متولد شود و ببالد؛ بر همین نکته استوار است که انقلاب اسلامی ضرورتی تاریخی و فراتر از خواست و تبلور انگیزههای فردی است.
✍ فرد و افراد گرچه در ظهور و بروز و انحراف و توفیق انقلاب نقش دارند؛ اما هرگز نمیتوان همه چیز را بر اراده آنان بنا کرد.
✍ تاریخ برخلاف آنچه مورخان نوشتهاند، سرگذشت و یا ساخته اراده افراد نیست؛ بلکه تاریخ را مردمان با کنش، اشتباهها و خواستهای خود رقم زدهاند.
✍ پس نباید اشتباه را دائم تکرار کرد و به انتظار منجیها نشست. تاریخ هرگز دوبار تکرار نخواهد شد؛ گرچه همیشه میان حوادث تاریخی مشابهتهای زیادی است.
@javadrooh
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش در سالگرد چهلمین سال انقلاب، عدهای را برآشفت، گروهی را ذوق زده کرد و تعدادی را هم در بهت و حیرت فرو برد. اما مگر سروش چه حرف تازهای زده که این همه بازتاب داشته است؟
✍ قضاوت درباره سخنان سروش که برآمده از درک وشناخت اوست، نه احساس و میل شخصی؛ نیازمند بازگشت و درست فهمیدن مبانی استدلالی اوست.
✍ اما واقعیت این است که من از این سخنان چند چیز آموختم که در کمتر اهل تفکری میتوان سراغ گرفت و آموخت:
🔅اول: شجاعت در بیان
✍ سروش آدم سرد و گرم چشیدهای است. گرچه متفکری است که سودایش علم است و فلسفه و عرفان، اما با زیروبم سیاست و سیاستورزی آشناست.
✍ سروش میداند که حرف و قضاوت سیاسی چه آثار وتبعاتی دارد؛ بخصوص در زمانهای که نوستالژی شخصیتها چنان مد روز شده که راه درست دیدن و نگاه مستدل به گذشته و امروز را مسدود کرده است.
✍ آن هم در مکان و جایی که پول و تبلیغات آنچنان فضایی ساخته که سلطنت و مریدانش به عرش سر میسایند و دینخواهان منتسب به انقلاب تحقیر میشوند.
✍ در چنین مکان و زمانی، سروش به مذمت شاه و سلطنت مینشیند و از منقبت خمینی و انقلاب میگوید.
✍ این درس است که وقتی به چیزی علم داری، با شجاعت بیان کن که آزادی اندیشه در گروی آزادی بیان است و آزادی در گروه شجاعت در ابراز آن.
✍ سروش اکنون میخواهد بگوید به اینجا رسیده است؛ نه از مذمت میهراسد و نه از هورا دل بر باد میدهد.
🔅دوم: رسم گفتگو
✍ سروش اگر در ایران بود، شاید اینگونه و تمام قد در منقبت امام خمینی سخن نمیگفت. همچنان که تا زمانی که در ایران بود، چنین گفتار و نوشتاری از او موجود نیست.
✍ درسی که میتوان آموخت، این است که آزادی اندیشه و بیان در گروی سوارشدن بر حقیقتگویی است؛ گرچه بر مراد دل نباشد و این، نیازمند رسیدن به یک مرحله مهم است و آن، اینکه در جایی سخن بگویی که مطمئنی باشی آنکه مخالف توست، این امکان را دارد که آزادانه و بدون لکنت با تو مخالفت کند.
✍ این امر، نیازمند دو چیز است: اول، باور به خود و دوم، احترام به حق دیگری.
✍ سروش میداند در مکانی سخن گفته که مخالفت با او هزینهای برای دیگری ندارد و این، رسم گفتگوست.
🔅سوم: عبور از ایدئولوژی
✍ سروش با این شیوه سخن گفتن به ما میآموزد که علم را نباید بازیچه ایدئولوژی و احساس سیاسی کرد.
✍ علم برای ماندگاری و اثرگذاری نیاز به واقعبینی دارد. باید قابل استناد باشد. به مستندات نیاز دارد.
✍ علم برای فربهسازی احساسات نیست. برای فریب به کار نمیآید. زودگذر نیست.
✍ علم برای باز کردن راه و گشودن بنبستهاست. جامعه امروز ایران در بنبست است. بنبستی که بخشی از آن حاصل جهل است. جهل به تاریخ، جهل به درک زمان، جهل به راه و روش زیستن. جهل به داشتهها و پنداشتهها.
✍ سروش بهدرستی و با اصرار بر واقعیتها درصدد بیان این نکته است که اشتباه تنها از کسانی سر نمیزند که ناآگاه و جاهلاند؛ بلکه گاه اشتباه بزرگ را آدمهای دانا و باسواد مرتکب میشوند.
✍ خوبی یا بدی آدمها، سواد یا بیسوادی انسانها بهتنهایی برای موفقیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی نقش تعیینکننده ندارد؛ بلکه این عوامل دیگری است که نقش دارد.
✍ اینکه سروش انقلاب اسلامی را جنین متولدنشدهای میداند که پیرشده است و امید میورزد که این جنین روزی متولد شود و ببالد؛ بر همین نکته استوار است که انقلاب اسلامی ضرورتی تاریخی و فراتر از خواست و تبلور انگیزههای فردی است.
✍ فرد و افراد گرچه در ظهور و بروز و انحراف و توفیق انقلاب نقش دارند؛ اما هرگز نمیتوان همه چیز را بر اراده آنان بنا کرد.
✍ تاریخ برخلاف آنچه مورخان نوشتهاند، سرگذشت و یا ساخته اراده افراد نیست؛ بلکه تاریخ را مردمان با کنش، اشتباهها و خواستهای خود رقم زدهاند.
✍ پس نباید اشتباه را دائم تکرار کرد و به انتظار منجیها نشست. تاریخ هرگز دوبار تکرار نخواهد شد؛ گرچه همیشه میان حوادث تاریخی مشابهتهای زیادی است.
@javadrooh
Telegram
attach📎
👁🗨 نگاه تحليلگران: "چرا بیتصمیمی؟"
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز "اعتماد" نوشت:
✍ خبر به تأخير افتادن تصميم مجمع تشخيص مصلحت درباره لوايح مربوط به FATF اثرات منفی گذاشت؛ هرچند اگر آن را رد میكردند، اثرات منفی آن شديدتر بود. بنابراين، جلوی زيان بيشتر ناشی از رد احتمالی آنها را از طريق عدم تصويب گرفتند!
✍ ولی پرسش اين است كه چرا ساختار سیاسی ايران تا اين حد در اتخاذ تصميم كُند عمل میكند؟ چرا هی امروز و فردا میکند؟ چرا اگر مخالف هستند، همان جلسه اول كار را یکسره نمیکنند؟ و اگر موافق هستند، چرا زودتر تصويب نمیکنند كه جامعه خسارتهای کمتری را بپردازد؟
✍ گفتن اینکه برای بررسی کارشناسی به تاخیر میاندازند هم نوعی شوخی است. چرا همه تصميمات مهم روی زمين میماند و فقط هنگامی كه كارد به استخوان برسد و از روي ناچاری تصميم گرفته میشود؟
✍ بخشی از اين وضعيت معلول نظام عريض و طويل و متکثری است كه برای اتخاذ تصميمات وجود دارد. حتی میتوان گفت كه اين نظام عريض و طويل شامل نهادهای رسمی و غيررسمی نيز میشود.
✍ دولت، كميسيونهای دولت، وزارتخانهها، مجلس، كميسيونهای مجلس، شورای نگهبان، رفت و برگشت به مجلس، مجمع تشخيص مصلحت و كميسيونهای آن عناصر مستقيم درگير در اين تصميمات هستند. ولي نهادهای نظامی، شورایعالی امنيت ملی و برخی از نهادهای ديگر نيز به طور غيرمستقيم وارد ماجرا میشوند.
✍ اينها یک طرف، حضور نهادهای غيررسمی كه تحت تأثير بولتنها اظهارنظر میكنند، هر هفته در نمازهای جمعه و در جلسات مداحی و روضه و غير آنها از جمله جلسات درس، برای سياستگذاران خطمشی تعيين میكنند که اینها نیز اهميت دارند، بويژه كه از خدا و پيامبر نيز كُد میآورند و كار را سختتر مینمايند.
✍ با اين حال، هميشه جای اين سوال است كه اگر ساختار میتواند در موارد مهم ديگر مثل فيلتر تلگرام مسأله را از طريق دستور یک بازپرس نهایی كند، بدون اينكه هيچ كس محل مشورت قرار گيرد، پس چرا در مورد FATF اين قدر امروز و فردا میكند؟
✍ به نظر بنده پاسخ آن در تضادی است كه نزد بيشتر سياستگذاران و تصميمگيران وجود دارد. تضادی كه در بطن جامعه است و به ذهن و روان آنان نيز رسوخ كرده است. تضادی كه موجب بنبست عملی و نظری شده است.
✍ از یک طرف اگر يك كالا كم يا گران شود، همه مخالفان FATF یکصدا فرياد میزنند و وامردم سر میدهند. از طرف ديگر میخواهند، هم نفت بفروشند، هم پولش را به راحتی بگيرند و هم هرطور خواستند خرج كنند، به هركس و هر گروهی خواستند بدهند و هم برای دنيا شاخه و شانه بكشند، و هر شعاری خواستند بدهند.
✍ در واقع، تضاد اينجاست كه به تبعات تصميمات خود نمیخواهند ملتزم باشند. هم میخواهند با فيلبانان دوستی كنند و درعینحال، از آنان در یک اتاق ۴×۳ ميزبانی كنند.
✍ مشكل اينجاست كه اول انقلاب اين تناقضها و تضادها نبود. جامعه به تبعات شعارهای خود ملتزم بود و شجاعت اين را داشت كه اگر آن شعارها و الزامات به بنبست میرسد؛ با شهامت اعلام كند و تغيير سياست دهد.
✍ ولي امروز کسانی از مبارزه و قناعت و مقاومت و ایستادگی سخن میگويند كه ثروت آنان بیاندازه است. خانههايشان و حقوقهايشان نجومی است. با لكسوس رفت و آمد میكنند و حقوق ۱۹ميليونی را نيز كم میدانند. بعد هم میخواهند پرونده صهيونيسم و آمريكا و كل استكبار جهانی را در منطقه ببندند.
✍ اينجاست كه در اتخاذ اين سياستها به بنبست میرسند؛ ولی شجاعت بنبستشكنی را ندارند و در موقعيت آتشبس به جنگ خود با واقعيت بيرونی ادامه میدهند. آتشبسی كه اتلاف نيرو و امكانات است، بدون ذرهای پیشروی.
✍ کسانی که میخواهند مجانی سواری بگیرند؛ در نهایت مجانی سواری خواهند داد. ساختاری که هزینه نمیدهد، منفعتی هم کسب نمیکند.
✍ اين بنبست در سیاستهای اقتصادی، در عرصه سیاسی داخلی و بینالمللی و در حوزه اجتماعی و فرهنگی آشكارا ديده میشود. اميدوار بايد بود كه شجاعت عبور از اين بنبست و تناقض را پيدا كنيم.
@javadrooh
👈 عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز "اعتماد" نوشت:
✍ خبر به تأخير افتادن تصميم مجمع تشخيص مصلحت درباره لوايح مربوط به FATF اثرات منفی گذاشت؛ هرچند اگر آن را رد میكردند، اثرات منفی آن شديدتر بود. بنابراين، جلوی زيان بيشتر ناشی از رد احتمالی آنها را از طريق عدم تصويب گرفتند!
✍ ولی پرسش اين است كه چرا ساختار سیاسی ايران تا اين حد در اتخاذ تصميم كُند عمل میكند؟ چرا هی امروز و فردا میکند؟ چرا اگر مخالف هستند، همان جلسه اول كار را یکسره نمیکنند؟ و اگر موافق هستند، چرا زودتر تصويب نمیکنند كه جامعه خسارتهای کمتری را بپردازد؟
✍ گفتن اینکه برای بررسی کارشناسی به تاخیر میاندازند هم نوعی شوخی است. چرا همه تصميمات مهم روی زمين میماند و فقط هنگامی كه كارد به استخوان برسد و از روي ناچاری تصميم گرفته میشود؟
✍ بخشی از اين وضعيت معلول نظام عريض و طويل و متکثری است كه برای اتخاذ تصميمات وجود دارد. حتی میتوان گفت كه اين نظام عريض و طويل شامل نهادهای رسمی و غيررسمی نيز میشود.
✍ دولت، كميسيونهای دولت، وزارتخانهها، مجلس، كميسيونهای مجلس، شورای نگهبان، رفت و برگشت به مجلس، مجمع تشخيص مصلحت و كميسيونهای آن عناصر مستقيم درگير در اين تصميمات هستند. ولي نهادهای نظامی، شورایعالی امنيت ملی و برخی از نهادهای ديگر نيز به طور غيرمستقيم وارد ماجرا میشوند.
✍ اينها یک طرف، حضور نهادهای غيررسمی كه تحت تأثير بولتنها اظهارنظر میكنند، هر هفته در نمازهای جمعه و در جلسات مداحی و روضه و غير آنها از جمله جلسات درس، برای سياستگذاران خطمشی تعيين میكنند که اینها نیز اهميت دارند، بويژه كه از خدا و پيامبر نيز كُد میآورند و كار را سختتر مینمايند.
✍ با اين حال، هميشه جای اين سوال است كه اگر ساختار میتواند در موارد مهم ديگر مثل فيلتر تلگرام مسأله را از طريق دستور یک بازپرس نهایی كند، بدون اينكه هيچ كس محل مشورت قرار گيرد، پس چرا در مورد FATF اين قدر امروز و فردا میكند؟
✍ به نظر بنده پاسخ آن در تضادی است كه نزد بيشتر سياستگذاران و تصميمگيران وجود دارد. تضادی كه در بطن جامعه است و به ذهن و روان آنان نيز رسوخ كرده است. تضادی كه موجب بنبست عملی و نظری شده است.
✍ از یک طرف اگر يك كالا كم يا گران شود، همه مخالفان FATF یکصدا فرياد میزنند و وامردم سر میدهند. از طرف ديگر میخواهند، هم نفت بفروشند، هم پولش را به راحتی بگيرند و هم هرطور خواستند خرج كنند، به هركس و هر گروهی خواستند بدهند و هم برای دنيا شاخه و شانه بكشند، و هر شعاری خواستند بدهند.
✍ در واقع، تضاد اينجاست كه به تبعات تصميمات خود نمیخواهند ملتزم باشند. هم میخواهند با فيلبانان دوستی كنند و درعینحال، از آنان در یک اتاق ۴×۳ ميزبانی كنند.
✍ مشكل اينجاست كه اول انقلاب اين تناقضها و تضادها نبود. جامعه به تبعات شعارهای خود ملتزم بود و شجاعت اين را داشت كه اگر آن شعارها و الزامات به بنبست میرسد؛ با شهامت اعلام كند و تغيير سياست دهد.
✍ ولي امروز کسانی از مبارزه و قناعت و مقاومت و ایستادگی سخن میگويند كه ثروت آنان بیاندازه است. خانههايشان و حقوقهايشان نجومی است. با لكسوس رفت و آمد میكنند و حقوق ۱۹ميليونی را نيز كم میدانند. بعد هم میخواهند پرونده صهيونيسم و آمريكا و كل استكبار جهانی را در منطقه ببندند.
✍ اينجاست كه در اتخاذ اين سياستها به بنبست میرسند؛ ولی شجاعت بنبستشكنی را ندارند و در موقعيت آتشبس به جنگ خود با واقعيت بيرونی ادامه میدهند. آتشبسی كه اتلاف نيرو و امكانات است، بدون ذرهای پیشروی.
✍ کسانی که میخواهند مجانی سواری بگیرند؛ در نهایت مجانی سواری خواهند داد. ساختاری که هزینه نمیدهد، منفعتی هم کسب نمیکند.
✍ اين بنبست در سیاستهای اقتصادی، در عرصه سیاسی داخلی و بینالمللی و در حوزه اجتماعی و فرهنگی آشكارا ديده میشود. اميدوار بايد بود كه شجاعت عبور از اين بنبست و تناقض را پيدا كنيم.
@javadrooh
Telegram
attach📎