رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
199 photos
57 videos
26 files
262 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
عمومی‌شدن فقر

برآوردهای مختلف، از افزایش شدید نرخ فقر طی سال‌های اخیر حکایت دارد. در گزارش‌های داخلی نرخ فقر براساس داده‌های هزینه-درآمد خانوار در سال ۱۴۰۳ بین ۳۶ تا ۴۴ درصد برآورد شده است (نرخ ۴۴ درصد مبتنی‌بر سبد خوراکی به‌روزشدۀ وزارت بهداشت است که کالری موردنیاز روزانه را ۲۳۸۰ کالری تعیین کرده است). بانک جهانی نیز در تازه‌ترین گزارش، نرخ فقر در ایران را برای سال ۲۰۲۶ حدود ۳۸.۸ درصد برآورد کرده است؛ با احتساب خط فقر ماهیانه کمتر از ۱۲ میلیون تومان برای خانوار- براساس برابری قدرت خرید دلار. جدای از این نرخ‌های متفاوت، بیش از دو دهه است که نرخ فقر مطلق کاهش پایداری- ولو کم- نداشته است. در چنین سطحی، فقر فراتر از جزئیات آماری به یک وضعیت ساختاری تبدیل شده است.

طی ۸ سال اخیر ۱۴۰۴-۱۳۹۷ نرخ فقر مطلق از حدود ۲۰ درصد به بالای ۴۰ درصد رسیده است و جمعیت زیر خط فقر مطلق بیش از دو برابر شده است؛ از حدود ۱۶ میلیون نفر به بالای ۳۴ میلیون نفر.

طی این ۸ سال دو جهش در نرخ فقر رخ داده است؛ اولی در سال‌ها ۹۸-۱۳۹۷ و دومی در سال‌های ۰۴-۱۴۰۳. در جهش اول حدود ۱۰ واحد به نرخ فقر اضافه شد و در جهش دوم برآوردها نشان می‌دهد که حداقل ۱۰ واحد دیگر به نرخ فقر اضافه می‌شود. نکتۀ مهم این است که جهش قبلی بعد از یک ثبات نسبی ۹-۸ ساله در نرخ فقر رخ داد؛ اما این بار در یک فاصلۀ ۵-۴ ساله این جهش رخ داده است.

اگر عدد اعلامی سرانۀ خط فقر مطلق از سوی دولت مبنا باشد (ماهانه ۶ میلیون و ۱۲۸ هزار تومان برای هر نفر در سال ۱۴۰۳)، خط فقر مطلق در سال ۱۴۰۳ حتی با احتساب ضریب ۲.۸ برای یک خانوار ۴ نفره (این ضریب باتوجه به افزایش سهم مسکن در سبد هزینۀ خانوار، حد پایین برآوردی است) از خط فقر ۷۰ درصد میانۀ هزینه در این سال بالاتر قرار می‌گیرد؛ یعنی فقر عملاً به یک پدیدۀ عمومی تبدیل شده است. به‌عبارتی اگر حدود ۴۰ درصد زیر خط فقر هستند، بخش زیادی از دو دهک پنجم و ششم نیز در وضعیت آستانه‌ای قرار دارند و حتی اگر هیچ شوک جدیدی به اقتصاد وارد نشود، اگر این بخش نتواند دستکم به اندازۀ تورم، درآمدش را افزایش دهد، به زیر خط فقر می‌افتد. تورم سال جاری حدود ۶۰ درصد برآورد می‌شود و دهک‌های پایین‌تر تورم معیشتی بیشتری را هم تجربه می‌کنند. وضعیت بلندمدت شاخص‌های کلان اقتصادی موجب شده تا وضعیت دهک‌ها به‌سمت پایین فشرده شود به‌طوری‌که هزینۀ دهک‌های میانی بین ۱۵ تا ۳۰ درصد از آستانۀ فقر بیشتر است و بخش زیادی از این دو دهک در وضعیت بسیار شکننده‌ای قرار دارند.

این جمعیت آستانه‌ای می‌تواند تا مدتی خود را در این محدوده با تحمل انواعی از فشارها و جابجایی در اقلام سبد هزینه‌ای نگه دارد. نظام حمایتی در سطح خانواده و جامعه نیز می‌تواند تاحدی کمک کند، اما با توجه به رکودتورمی بلندمدت در اقتصاد و همچنین فاصلۀ کم این گروه‌ها از خط فقر و ضعف بنیۀ دارایی و پس‌انداز در این گروه‌ها این وضعیت نمی‌تواند تداوم زیادی داشته باشد. جامعه براساس ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایی که دارد تاحدامکان به خودش پناه می‌برد و پناه می‌دهد، و در این زمینه اتفاقاً جامعۀ ایران پایداری‌هایی دارد، اما از جایی به بعد چه‌بسا بر سر خودش هم آوار می‌شود و بیشترین نمود آن در تشدید انواعی از مسائل اجتماعی است. تثبیت فقر در چنین دامنه‌ای از جمعیت تأثیر کمّی و کیفی جدی بر بافت و مناسبات و سازوکارهای اجتماع خواهد گذاشت و به ازجاکندگی کارکردی و به‌تعبیری به تغییرات رانشی و فرسایشی تدریجی نهادهای رسمی و غیررسمی منجر خواهد شد. تولید سوژگی‌های مبتنی‌بر بقا و استیصال و تقلای صرف برای معیشت، صرفاً یک تغییر اقتصادی نیست، بلکه تغییری عمیقاً فرهنگی، سیاسی، و اخلاقی است.

@Omidi_Reza
👍2
مرکز آموزش انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری در عین حال برگزار می‌کند:

نگاه خیره‌ی تاریخ ناتمام: مشروطه و اکنون ما

🗣 همراه با علی راغب
‌‌
🔹️شروع دوره از ۲۵ آذر ۱۴۰۴
سه‌شنبه‌ها، از ساعت ۱۶ تا ۱۸، پنج جلسه
حضوری / آنلاین / آفلاین
‌‌
🔹️شهریه‌ی دوره: یک میلیون تومان (ویژه‌ی دانشجویان: هشتصد هزار تومان)

‌‌ 📍ایرانشهر، خ سمندریان، شماره‌ی سی، واحد ۳، طبقه‌ی دوم.

✍️ برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر، به آیدی تلگرامی زیر پیغام بدهید:
@dareynehal1404
👍3
Forwarded from ناپیدا
سلام

برای اینکه بدونین دفتر ارتباطات مردمی ریاست‌جمهوری با چه حجمی از مراجعات و پیام‌ها مواجه است تصویر موارد ثبت شده برای آبان‌ماه را ملاحظه کنید. بالای ۳۰ هزار پیام و درخواست و گزارش در یک ماه.

با تلاش تیم دفتر ارتباطات مردمی، هر ماه چند بار گزارش‌ها تجمیع و تلخیص میشه و به دست رئیس‌جمهور هم می‌رسه.

1️⃣ بزارین توضیح بدم که رسیدگی به بعضی از این پیام‌ها در سطح دفتر ارتباطات مردمی نیست. چرا؟ یکی دو مثال می‌زنم تا مشخص بشه: برخی تصمیمات دولت است که عده‌ای از آن متضرر شده‌اند یا منفعتی را از دست داده‌اند (مثل حذف ارز مسافرتی). برخی وابسته به دستگاه‌های دیگر مثل شهرداری است که زیرمجموعه دولت نیست. برخی نیاز به تغییر قانون دارد و مربوط به مجلس است و ...

2️⃣ نیروی انسانی موجود در نهاد ریاست‌جمهوری برای پیگیری این حجم از درخواست‌ها کافی نیست. امکان افزایش نیرو هم نیست.

◀️ رویه گذشته چه بوده؟
به صورت پراکنده به برخی موارد رسیدگی می‌شود.

◀️ قرار است چه بشود؟

با همت #دفتر_ارتباطات_مردمی فرآیندی طراحی می‌شود که بتوان مواردی را که در مجموعه دفتر ثبت می‌شود، دسته‌بندی، اولویت‌بندی و پیگیری کرد.

@ypezeshkian
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جامعه ایرانی‌ ۱۰۰ سال قبل زنده‌تر بود

«محمدرضا جوادی‌یگانه»، پژوهشگر و استاد دانشگاه در «اطلاعات آنلاین»: تصور اینکه جامعه ایران در صد سال گذشته، عقب‌مانده و از مظاهر تمدن دور و دارای مطالبات بدوی بوده است، درست نیست. با بررسی پژوهش‌ها و مطالعات جامعه‌شناسی می‌توان گفت جامعه ایران در صدسال گذشته، جامعه‌ای پرتکاپو و در برخی مطالبات پیشرو تر از جامعه امروز بود.

🗞 @ettelaatonline || ettelaat.com
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصوبه جدید مجلس برای کاهش سقف ضمانت اجرای مهریه از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه، مانند قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، در نهایت به زیان خانواده تمام خواهد شد. پیامدهای ناخواسته چنین طرح‌هایی که با شعار ‏آسان کردن ازدواج مطرح می‌شود، عملا منجر به سست شدن زندگی خانوادگی شده و نهایتا تمایل به ازدواج را کم می‌کند.

استحکام خانواده، با اطمینان به زن برای جبران فرصت‌های از دست‌رفته‌اش بخاطر فرزندآوری و بزرگ کردن فرزندان ممکن است. کاهش ضمانت قانونی مهریه بدون امتیاز متقابل به زن برای افزایش حقوقش در خانواده، تنها هزینه ازدواج را بالا می‌برد.

متضرر اصلی این طرح، جامعه خواهد بود.
👍4
🗣 بازتاب

#دکتر_امیرحسین_جلالی_ندوشن. روان‌پزشک‌

روایت‌سازی برای نابودی سرمایه‌ی اجتماعی
نقدی بر شیوه‌ی نقد داستان سیم‌کارت سفید

ماجرای اخیر «سیم‌کارت سفید» و هجومی که بدون بررسی، تحلیل و انصاف به سوی برخی افراد روانه شد- طبعا مراد من ریاکاران مدافع فیلتر و تبعیض نیست- نمونه‌ی تازه‌ای از همان الگوی فرسوده‌ای است که سال‌هاست جامعه‌ی ما را می‌فرساید: تبدیل هر سوءتفاهم به اتهام، هر ابهام به جرم، و هر خبر ناقص به مجوزی برای حمله به افراد. در چنین فضایی، بسیار ساده است که به‌جای مواجهه با مساله، به سراغ آدم‌ها برویم؛ ساده است که به‌جای شناخت ساختار، مسئولیت را روی شانه‌های فرد بیندازیم.
این الگو البته جدید نیست. بارها دیده‌ایم که چگونه قضاوت‌های شتاب‌زده، حملات هماهنگ شده و روایت‌های ناقص، فرصت گفت‌وگوی مدنی را می‌سوزانند. اما آنچه در این نوع ماجراها آزاردهنده‌تر است، نه فقط «خشم عمومی»، بلکه جابه‌جایی مرکز ثقل نقد است: به‌جای نقد ساختار رانتی و تبعیض‌آمیز، حمله به افراد؛ به‌جای توجه به مسئله، تخریب شخص.
این نوع واکنش‌ها ریشه در یک احساس گناه پنهان دارد—احساسی که بخشی از ایرانیانِ دور از کشور، به‌جای مواجهه با آن، ترجیح می‌دهند بر سر کسانی خالی کنند که هنوز در داخل ایران زندگی می‌کنند و هر روز بار مضاعفی از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تحمل می‌کنند. کسی که بیرون از این فضا زندگی می‌کند، لازم نیست این احساس گناه یا دوگانگی را بر دوش فردی بیندازد که نه‌فقط هوای آلوده را تنفس می‌کند، بلکه درون آلودگی‌های سیاسی و اجتماعی ساختهٔ همین ساختار—و گاه ساختهٔ برخی از هم‌وطنان داخل و خارج—هم زندگی می‌کند.
با این حال، من از روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و اعضای جامعه فعال ایران انتظار دارم با مناعت، خویشتن‌داری و صبوری مدنی به چنین حملاتی پاسخ دهند. جامعه مدنی ایران سال‌هاست پذیرفته که چوب بخورد، متهم شود و زیر نظر باشد؛ اما همچنان به توسعه فرهنگ عمومی، تقویت شعور جمعی و ساختن ظرفیت‌های مدنی فکر می‌کند. راه توسعه ایران از همین منش می‌گذرد، نه از واکنش‌های قهرآمیز یا رنجش‌های شخصی.

باید منتقدان را دعوت کرد به اینکه انرژی خود را علیه ساختار سرکوب و تبعیض به‌کار بگیرند، نه علیه افرادی که خود قربانی همین سیستم‌اند. حمله به افراد، ولو با نیت خیر، عملاً همسو شدن با همان ساختاری است که همه از آن شکایت می‌کنیم.

باید پذیرفت که ضعف‌های فردی ما، هر جا که بروز پیدا می‌کند، برآیند یک ساختار نابرابر، فرسوده و رانت‌زده است. ساختاری که همه را به امتیازهای کوچک و بزرگ وابسته می‌کند؛ ساختاری که گاهی برای انجام ساده‌ترین امور روزمره، آدم را به استفاده از این امتیازها وامی‌دارد. این موضوع نه عجیب است و نه نشانه‌ی فساد فردی. اما در فضای پر از سوءتفاهم امروز، هر رفتار، هر تماس، هر ارتباط و حتی هر اشتباه انسانی می‌تواند فوراً تبدیل شود به سوخت حملات جمعی و قضاوت‌های بی‌رحمانه.
ما به یک فرهنگ نقدِ ساختار نیاز داریم، نه فرهنگ حمله به افراد. امروز به بلوغ مدنی نیاز داریم، نه موج‌سواری بر خشم. و بیش از هر چیز، به اعتماد به خودِ جامعه مدنی نیاز داریم—اعتمادی که سال‌ها زیر بار سوءظن، تهمت و تخریب فرسوده شده است.
اگر جامعه‌ی مدنی ایران امروز هنوز زنده است، به‌خاطر همین مقاومت آرام و همین ایستادگی بی‌هیاهوست. و اگر قرار است آینده‌ای بهتر بسازیم، راهش از همین منش می‌گذرد: مناعت، گفت‌وگو، و جداکردن نقد از تخریب.

منبع: گفت‌وگو با روزنامه‌ی هم‌میهن: گزارش در این نشانی

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🔴بی حق‌تر کردن زنان خلاف حقوق و جامعه
امتداد ۱۳ آذر ۱۴۰۴
مصوبۀ جدید مجلس در مورد مهریه با بنیادهای حقوقی و فقهی وشرایط اجتماعی سخت در معارضه است. پیداست نمایندگانی که به این مصوبه رأی مثبت داده اند بیش از آنکه به فکر حل یکی از مسائل حقوق خانواده باشند و به مقتضیات جاری امور توجه کنند، باز هم به دنبال تحمیل دیدگاههای خود به جامعه بوده اند.

🔸طبق این مصوبه:

🔹مادۀ ۱-هرگاه مهریه در زمان وقوع عقد تا ۱۴ سکه تمام بهارآزادی یامعادل آن باشد،وصول آن مشمول مقررات ماده (۲) قانون اجرای معافیت‌های محکومیت‌های مالی است. چنانچه مهریه بیش از این میزان باشد،درخصوص مازاد،فقط براساس ملائت زوج ( توانمندی مالی) قابل پرداخت است.

🔹 تبصره۳- مراد ازحبس دراین قانون اعم از «نگهداری شخص در زندان» یا «محدودکردن شخص با استفاده از نظارت سامانه‌های الکترونیکی» است.

🔹تبصره ۴- درمواردی که محکومٌ‌علیه به ازای دین، مالی دریافت نکرده مانند مهریه، دیه، خسارات ناشی ازجرائم غیرعمدی یاضمان قهری، صرفاً نظارت سامانه‌های الکترونیکی اعمال می‌شود.

🔸بنا براین:

🔹اول) شوهر برای عدم پرداخت بیش از ۱۴ سکه بازداشت نمی شود.

🔹دوم)اگر مهریه بیش از ۱۴ سکه باشد، زن برای مطالبۀ مقدار مازاد باید جداگانه اقدام کند. نکتۀ بسیار مهم این است که با توجه به قسمت آخر مادۀ یک که می گوید" مازاد، فقط براساس ملائت زوج ( توانمندی مالی) قابل پرداخت است"زن باید توانایی مالی شوهر را اثبات کند. تا امروز مرد باید اعسار و ناتوانی خود را اثبات می کرد ولی با این مصوبه اثبات توانایی بر عهدۀ زن است. این نیز تغییر بسیار مهم و به زیان زن است.

🔹سوم)این عبارت یعنی اگر زن نتواند ثابت کند که شوهر توانایی پرداخت مازاد بر ۱۴ سکه را دارد بقیۀ مهریه قابل مطالبه نبوده و بطور کلی منتفی می شود. حال آنکه در حال حاضر اگر درخواست اعسار مرد پذیرفته شود، مبلغ مهریه تقسیط می شود. اما با مقررات جدید دیگر مرد بابت بیش از ۱۴ سکه بدهی به زن نخواهد داشت. و زن دیگر نمی تواند آن را مطالبه کند.

🔹چهارم)حتی برای ۱۴ سکه نیز مرد به بازداشت نمی رود. بلکه همانگونه که در تبصره های ۳ و ۴ دیده می شود تحت نظارت سامانه های الکترونیکی قرار می گیرد. یعنی فقط پابند الکترونیکی به او وصل شده و می تواند آزادانه زندگی کند.

🔸ایرادات بزرگ:

🔹یکم: شخصاً با بازداشت مدیون وخصوصاً بازداشت مرد بخاطرمهریه مخالفم ولی درشرایط کنونی وعدم توازن حقوق زن ومرد،این تنها راه است که زن بتواند مهریۀ خود را مطالبه کند. با کدام ملاک عقلی عدد ۱۴ سکه را به عنوان یک عدد مرزی انتخاب کرده اند. عدد ۱۴ در بین مردم به اعتبار چهارده معصوم محترم است و معمولا این عدد را به عدد اصلی اضافه می کنند. مثلاً ۱۱۴ یا ۲۱۴ سکه و... . ولی قانونگذار می بایست ادلۀ عرفی و عقلی برای قانون نویسی داشته باشد.

🔹دوم: مهریه دین قطعی شوهر به زن است و از زمان وقوع عقد بر عهدۀ شوهر قرار می گیرد. مهریه آنقدر اهمیت دارد که یک دین ممتاز محسوب می شود. اگر مرد ورشکست شود یا فوت کند ابتدا باید مهریه ای که به زن بدهکار است از محل دارایی او پرداخت شود و بعد ماندۀ دارایی و ماترک به هزینه های دیگر برسد. قانونگذار هیچ مجوز قانونی و شرعی ندارد که در رابطۀ بین بدهکار و طلبکار مداخله کرده و امتیازاتی را به بدهکار بدهد و بستانکار را از حق قطعی خود محروم کند.این یک تبعیض نارواست.

🔹سوم:خرج که از کیسۀ مهمان بود/ حاتم طایی شدن آسان بود. اوج خطای نابخشودنی مجلس آنجاست که نوشته اند "مازاد(بر ۱۴ سکه )،فقط براساس ملائت ( توانمندی مالی) زوج قابل پرداخت است." یعنی اگر زن نتواند اثبات کند که مرد دارای توانایی مالی است، مبلغی که بیش از ۱۴ سکۀ بهار آزادی است، کلاً قابل نیست و دیگر نمی تواند آن را از مرد بستاند. حتی دیگر قسط بندی هم نمی شود. بقیۀ مهریه بطور کلی منتفی است. در واقع گویی قانونگذار بقیۀ مهریه را به مرد بخشیده است. چنین حکمی اکیداً با ساده ترین و بدیهی ترین اصول حقوقی و فقهی از جمله اصل بقای دین در تضاد است و عجبا به نمایندگانی که چنین چیزی تصویب کرده اند. عجیب تر انکه با توجه به اطلاق همین ماده اگر چند سال بعد مرد ثروتمند شود، دیگر زن نمی تواند سراغش برود و مهریه اش را طلب کند. وقتی شریعت مهریه را حق قطعی زن می داند، منتفی کردن قسمتی از آن خلاف آشکار شرع است.

🔹چهارم:وقتی زن و مرد در عقد ازدواج چیزی را به عنوان مهریه معین می کنند، دینی برعهدۀ مرد مستقر می شود که مکلف به ادای آن است. این یک رابطۀ خصوصی بین زن و مرد است که مطابق با شریعت و قانون شکل گرفته است. مرد تا زمانی که ادای دین نکرده باشد، مدیون است. طبق اصل حاکمیت اراده که مقبول حقوق و فقه است، حکومت نمی تواند وارد این رابطۀ مشروع و قانونی شده و بخشی از دین را غیرقابل پرداخت اعلام کند.
متن کامل👇👇
👍6