درباره اخلاق نقد
انتقاد از پایههای پیشرفت علوم و جوامع است. نمیتوان باب انتقاد را به بهانه حفظ احترام بست و انتظار پیشرفت داشت، نمیتوان در مقابل سنت انتقاد صفآرایی کرد و انتظار تولید علم داشت. در ضرورت نقد همین بس که بسیاری از پیشرفتها، حاصل نقد بوده است. اما چه باید کرد که هم این رکن رکین را در جامعه نهادینه و هم احترام و بزرگی صاحبان عقاید را حفظ کرد؟ به نظر میآید رسیدن به چنین هدفی حاصل نمیشود مگر با نهادینهسازی اخلاق انتقاد در فردفرد جامعه.
مرز میان نقد و تخریب
برای درک علت مخالفت با نهادینهسازی نقد ابتدا باید مفهوم نقد را بدانیم. نقد یعنی «داوری خردهگیرانه درباره اثری.» با درک این تعریف شرایط نقد نیز روشن خواهد شد و وقتی شرایط آن مشخص شود منتقد خواهد فهمید چگونه از افتادن در ورطه تخریب رهایی یابد.
اگر با دقت به واژگان تعریف نگاه کنیم یک کلمه کلیدی در آن میبینیم که اگر این کلمه را حذف کنیم به یقین وارد حیطه تخریب خواهیم شد. کلمه داوری به این معناست که اگر شرایط داوری را نداشته باشیم یا رعایت نکنیم نمیتوانیم به آن نقد بگوییم. یکی از بدیهیترین شرایط داوری عدالت و انصاف است. منتقد باید عدالت را در نقد خود لحاظ کرده و پیرامون انتقاد خود تحقیق و تفحص کند تا مبادا با انتقاد بیجا موجب زایل شدن آثار مطلب گوینده و نویسنده شود. از شتابزدگی پرهیز کند. از نقد شخصیت اثر پرهیز کند. خود را ملزم کند به حفظ ادب و احترام و از استخدام کلمات خارج از شان صاحب اثر اجتناب کند. اینها همه مطالبی است که از واژه داوری و عدالت و انصافی که تحت آن نهفته است میتوان فهمید.
واژه دیگر که در تعریف نقد از آن استفاده شده واژه «خردهگیرانه» است. شاید در نگاه ابتدایی به تعریف چنین برداشت شود که خردهگیرانه بودن خارج از اخلاق و موجب بیاحترامی است. در حالی که اینچنین نیست و به قرینه واژه داوری میتوان چنین دریافت که منظور از خردهگیرانه به هیچوجه بهکارگیری عصبانیت و پرخاش نیست. بلکه مقصود از بهکارگیری این واژه پرهیز از تعریف و تمجید به جای نقد است. باید توجه داشت که برای پرهیز از بیاخلاقی نباید خود را به حیطه تمجید و تعریف بیندازیم که قطعا تعریف و تمجید اگرچه از شیرینی خاصی برخوردار است، اما به هیچوجه به صاحب اثر کمک نخواهد کرد و چه بسا باعث تثبیت انحرافات و اشتباهات او شود.
مخالفان نقد چه میگویند؟
بهطور کلی دو گروه با نقد مخالفند. اولین گروه کسانیاند که به اخلاقیات پایبندند و از همین جهت با نقد و انتقاد مخالفند، چراکه از مرز نقد و تخریب آگاهند و برای اینکه به دام تخریب نیفتند عطای نقد را به لقایش بخشیدهاند. گروه دوم کسانی هستند که از مسؤولیتپذیری بیزارند و برای پاسخگویی ارزشی قائل نیستند و برای فرار از آن توجیههای مختلفی میتراشند. اول آنکه میگویند «اگر راهحلی نداری انتقاد مکن» و دوم آنکه «اگر متخصص این فن یا علم نیستی انتقاد مکن» که هر دو باطل است. اولی باطل است زیرا تشخیص نقص و ارائه درمان دو مهارت متفاوت است. بهطور مثال یک راننده به علت کثرت استفاده از اتومبیل میتواند به راحتی عیب و نقص وسیله نقلیه را تشخیص دهد، اما به دلیل تفاوت مهارت یافتن نقص و ارائه راهحل هیچ تعمیرکاری به راننده نخواهد گفت تو که راهحل تعمیر آن را نداری حق نداری ماشین خود را نزد ما بیاوری یا چون نمیدانی چگونه تعمیر میشود پس ساکت باش. به عبارت بهتر ندادن راهحل هیچ نقصی بر منتقد نیست، بلکه ارائه راهحل وظیفه صاحب اثر و متخصصان است.
دومین قول باطل است، زیرا این بدان معنا نیست که اگر غیرمتخصص به مطلبی انتقاد کرد میتوان نادیده گرفت بلکه این سخن ناظر به این نکته ظریف است که هنگام داوری باید علم کافی داشت تا با رای سبک و غیرعلمی باعث کسر شان خود منتقد نشود. به عبارت بهتر این مطلب ناظر به وظیفه و شرایط خود منتقد است و هیچ حقی را بر دیگران ثابت نمیکند. کافی است ما به همه متذکر شویم که: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و سخن درست بگویید.»
بدین صورت همه خود را ملزم خواهند کرد پیرامون انتقاد خود خوب تحقیق کنند و اگر از صحت آن اطمینان لازم را کسب کردند انتقاد خود را بیان کنند.
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
انتقاد از پایههای پیشرفت علوم و جوامع است. نمیتوان باب انتقاد را به بهانه حفظ احترام بست و انتظار پیشرفت داشت، نمیتوان در مقابل سنت انتقاد صفآرایی کرد و انتظار تولید علم داشت. در ضرورت نقد همین بس که بسیاری از پیشرفتها، حاصل نقد بوده است. اما چه باید کرد که هم این رکن رکین را در جامعه نهادینه و هم احترام و بزرگی صاحبان عقاید را حفظ کرد؟ به نظر میآید رسیدن به چنین هدفی حاصل نمیشود مگر با نهادینهسازی اخلاق انتقاد در فردفرد جامعه.
مرز میان نقد و تخریب
برای درک علت مخالفت با نهادینهسازی نقد ابتدا باید مفهوم نقد را بدانیم. نقد یعنی «داوری خردهگیرانه درباره اثری.» با درک این تعریف شرایط نقد نیز روشن خواهد شد و وقتی شرایط آن مشخص شود منتقد خواهد فهمید چگونه از افتادن در ورطه تخریب رهایی یابد.
اگر با دقت به واژگان تعریف نگاه کنیم یک کلمه کلیدی در آن میبینیم که اگر این کلمه را حذف کنیم به یقین وارد حیطه تخریب خواهیم شد. کلمه داوری به این معناست که اگر شرایط داوری را نداشته باشیم یا رعایت نکنیم نمیتوانیم به آن نقد بگوییم. یکی از بدیهیترین شرایط داوری عدالت و انصاف است. منتقد باید عدالت را در نقد خود لحاظ کرده و پیرامون انتقاد خود تحقیق و تفحص کند تا مبادا با انتقاد بیجا موجب زایل شدن آثار مطلب گوینده و نویسنده شود. از شتابزدگی پرهیز کند. از نقد شخصیت اثر پرهیز کند. خود را ملزم کند به حفظ ادب و احترام و از استخدام کلمات خارج از شان صاحب اثر اجتناب کند. اینها همه مطالبی است که از واژه داوری و عدالت و انصافی که تحت آن نهفته است میتوان فهمید.
واژه دیگر که در تعریف نقد از آن استفاده شده واژه «خردهگیرانه» است. شاید در نگاه ابتدایی به تعریف چنین برداشت شود که خردهگیرانه بودن خارج از اخلاق و موجب بیاحترامی است. در حالی که اینچنین نیست و به قرینه واژه داوری میتوان چنین دریافت که منظور از خردهگیرانه به هیچوجه بهکارگیری عصبانیت و پرخاش نیست. بلکه مقصود از بهکارگیری این واژه پرهیز از تعریف و تمجید به جای نقد است. باید توجه داشت که برای پرهیز از بیاخلاقی نباید خود را به حیطه تمجید و تعریف بیندازیم که قطعا تعریف و تمجید اگرچه از شیرینی خاصی برخوردار است، اما به هیچوجه به صاحب اثر کمک نخواهد کرد و چه بسا باعث تثبیت انحرافات و اشتباهات او شود.
مخالفان نقد چه میگویند؟
بهطور کلی دو گروه با نقد مخالفند. اولین گروه کسانیاند که به اخلاقیات پایبندند و از همین جهت با نقد و انتقاد مخالفند، چراکه از مرز نقد و تخریب آگاهند و برای اینکه به دام تخریب نیفتند عطای نقد را به لقایش بخشیدهاند. گروه دوم کسانی هستند که از مسؤولیتپذیری بیزارند و برای پاسخگویی ارزشی قائل نیستند و برای فرار از آن توجیههای مختلفی میتراشند. اول آنکه میگویند «اگر راهحلی نداری انتقاد مکن» و دوم آنکه «اگر متخصص این فن یا علم نیستی انتقاد مکن» که هر دو باطل است. اولی باطل است زیرا تشخیص نقص و ارائه درمان دو مهارت متفاوت است. بهطور مثال یک راننده به علت کثرت استفاده از اتومبیل میتواند به راحتی عیب و نقص وسیله نقلیه را تشخیص دهد، اما به دلیل تفاوت مهارت یافتن نقص و ارائه راهحل هیچ تعمیرکاری به راننده نخواهد گفت تو که راهحل تعمیر آن را نداری حق نداری ماشین خود را نزد ما بیاوری یا چون نمیدانی چگونه تعمیر میشود پس ساکت باش. به عبارت بهتر ندادن راهحل هیچ نقصی بر منتقد نیست، بلکه ارائه راهحل وظیفه صاحب اثر و متخصصان است.
دومین قول باطل است، زیرا این بدان معنا نیست که اگر غیرمتخصص به مطلبی انتقاد کرد میتوان نادیده گرفت بلکه این سخن ناظر به این نکته ظریف است که هنگام داوری باید علم کافی داشت تا با رای سبک و غیرعلمی باعث کسر شان خود منتقد نشود. به عبارت بهتر این مطلب ناظر به وظیفه و شرایط خود منتقد است و هیچ حقی را بر دیگران ثابت نمیکند. کافی است ما به همه متذکر شویم که: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و سخن درست بگویید.»
بدین صورت همه خود را ملزم خواهند کرد پیرامون انتقاد خود خوب تحقیق کنند و اگر از صحت آن اطمینان لازم را کسب کردند انتقاد خود را بیان کنند.
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
🔖تعظیمِ خدا و شفقت بر خلق خدا
🍀 حق تعالی از خلق هشت چیز میخواهد:
• از دل دو چیز: تعظیم فرمانِ خدای، عزّوجلّ، و شفقت بر خلقِ خدای؛
• و از زبان دو چیز: اقرار دادن به توحید و رفق کردن با خلق
• و از اندامها دو چیز: طاعت داشتنِ خدای تعالی و یاری دادنِ مؤمنان،
• و از خُلق دو چیز: صبر کردن در حُکم خدای تعالی و حلم با خلق.»
📖(تذکرةالاولیاء، ذکر ابوبکر ورّاق، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۵۸۱)
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
🍀 حق تعالی از خلق هشت چیز میخواهد:
• از دل دو چیز: تعظیم فرمانِ خدای، عزّوجلّ، و شفقت بر خلقِ خدای؛
• و از زبان دو چیز: اقرار دادن به توحید و رفق کردن با خلق
• و از اندامها دو چیز: طاعت داشتنِ خدای تعالی و یاری دادنِ مؤمنان،
• و از خُلق دو چیز: صبر کردن در حُکم خدای تعالی و حلم با خلق.»
📖(تذکرةالاولیاء، ذکر ابوبکر ورّاق، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۵۸۱)
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
بیماری وارونه شدن حقایق!
✍عبدالخالق احسان
زندگی انسان زمانی به تعادل و توازن واقعی میرسد که مطابق دستورات و هدایات آفریدگارش عمل نماید، هرگاه ازین هدایات سازنده سرپیچی نماید، تعادل او برهم خورده و حقایق را وارونه میبیند، و توان تفکیک بین خوب و بد، حق و باطل و زیبایی و پلشتی را از دست میدهد.
آثار این حقیقت را به چشم سر مشاهده نموده و به صورت واضح لمس میکنیم که چگونه آدمهای درنده خوی و شیطان صفت را خوب و شایسته معرفی نموده و انسانهای پاک طنیت و نیک را بد و خرابکار معرفی میکنند. چگونه گروهها و نظامها و سازمانهای ویرانگر را ناجی بشر دانسته و حرکتها و جریانهایی را که خواهان سعادت و خوشبختی بشر اند، زشت و تخریب کننده معرفی مینمایند.
علت این تصورات و توهمهای وارونهای، انحراف انسانها از مسیر حقیقتی است که آفریدگار هستی تعیین نموده، اگر قضاوتها، موقفگیریها، تصمیمگیریها و دستورات و منهیات ما از منبع زلال وحی سرچشمه گیرد، حقایق را وارونه ندیده و هر چیز را به جای مناسب آن قرار می.دهیم و عکس آن نیز صادق است که اگر از سرچشمهی زلال وحی دور باشیم، خواهشات نفسانی و تعصبات ناروا بر ما مسلط شده و همه چیز را از دست ما میرباید و زندگی ما را به گند کشانده و حلال و مفید را حرام و مضر تصور نموده و حرام و مضر را حلال و مفید گمان میکنیم.
شهید سید قطب رحمه الله در تفسیر این سخن منافقان: ( قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ) میگفتند: ما اصلاح گرانی بيش نيستيم. گفتار زیبایی دارد و می.گوید: « کسانی که به بدترين وجه فساد مىکنند و زشتترين اعمال را انجام میدهند، و در عين حال میگويند: ما اصلاحگرانيم، بدون گمان در هر عصر و زمانی فراوانند. اين چنين میگويند، زيرا مقياس ارزشهایي که دارند خراب شده است و ترازوی سنجش کردار و گفتارشان اختلال پذيرفته است. معلوم است هنگامی که ترازوی سنجش اخلاص و پاکی، در نفس آدمی تباهی گيرند، همهی مقياسها و ارزشها در هم فرو میريزد و تباهی میگیرد.
اصلاً کسانی که دل به خدا نمیدهند و از درون با خدا يک رنگ و مخلص نمیباشند، مشکل است که به فساد و زشتی اعمال خويش پی ببرند. زيرا ترازوی سنجش خير و شر و صلاح و فساد در پيش آنان، به همراه هوی و هوس و برابر ميل و آرزوى ايشان در نوسان است و به اين سو و آن سو در جولاناند و شاهين آن با دست خواستهها و تمايلات ايشان، بالا و پایين میافتد. ديگر از قاعده و قانون خدا فرمان نمىبرند بلکه بنده و فرمانبردار شهوات و خواستههای دلاند ». تفسير فی ظلال ترجمه فارسي (1/ 89).
بنابرین برای این که از سردرگمی نجات پیدا کرده و حقایق را به صورت واقعی آن درک نماییم و باطل را نیز به خوبی شناسایی کنیم، بایسته است که خود را به سرچشمهی حقیقت برسانیم و از آنجا الهام بگیریم و به اساس معیارهای ارزشمند آن، امور زندگی خود و تعامل با دیگران را سر و سامان بدهیم.
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
✍عبدالخالق احسان
زندگی انسان زمانی به تعادل و توازن واقعی میرسد که مطابق دستورات و هدایات آفریدگارش عمل نماید، هرگاه ازین هدایات سازنده سرپیچی نماید، تعادل او برهم خورده و حقایق را وارونه میبیند، و توان تفکیک بین خوب و بد، حق و باطل و زیبایی و پلشتی را از دست میدهد.
آثار این حقیقت را به چشم سر مشاهده نموده و به صورت واضح لمس میکنیم که چگونه آدمهای درنده خوی و شیطان صفت را خوب و شایسته معرفی نموده و انسانهای پاک طنیت و نیک را بد و خرابکار معرفی میکنند. چگونه گروهها و نظامها و سازمانهای ویرانگر را ناجی بشر دانسته و حرکتها و جریانهایی را که خواهان سعادت و خوشبختی بشر اند، زشت و تخریب کننده معرفی مینمایند.
علت این تصورات و توهمهای وارونهای، انحراف انسانها از مسیر حقیقتی است که آفریدگار هستی تعیین نموده، اگر قضاوتها، موقفگیریها، تصمیمگیریها و دستورات و منهیات ما از منبع زلال وحی سرچشمه گیرد، حقایق را وارونه ندیده و هر چیز را به جای مناسب آن قرار می.دهیم و عکس آن نیز صادق است که اگر از سرچشمهی زلال وحی دور باشیم، خواهشات نفسانی و تعصبات ناروا بر ما مسلط شده و همه چیز را از دست ما میرباید و زندگی ما را به گند کشانده و حلال و مفید را حرام و مضر تصور نموده و حرام و مضر را حلال و مفید گمان میکنیم.
شهید سید قطب رحمه الله در تفسیر این سخن منافقان: ( قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ) میگفتند: ما اصلاح گرانی بيش نيستيم. گفتار زیبایی دارد و می.گوید: « کسانی که به بدترين وجه فساد مىکنند و زشتترين اعمال را انجام میدهند، و در عين حال میگويند: ما اصلاحگرانيم، بدون گمان در هر عصر و زمانی فراوانند. اين چنين میگويند، زيرا مقياس ارزشهایي که دارند خراب شده است و ترازوی سنجش کردار و گفتارشان اختلال پذيرفته است. معلوم است هنگامی که ترازوی سنجش اخلاص و پاکی، در نفس آدمی تباهی گيرند، همهی مقياسها و ارزشها در هم فرو میريزد و تباهی میگیرد.
اصلاً کسانی که دل به خدا نمیدهند و از درون با خدا يک رنگ و مخلص نمیباشند، مشکل است که به فساد و زشتی اعمال خويش پی ببرند. زيرا ترازوی سنجش خير و شر و صلاح و فساد در پيش آنان، به همراه هوی و هوس و برابر ميل و آرزوى ايشان در نوسان است و به اين سو و آن سو در جولاناند و شاهين آن با دست خواستهها و تمايلات ايشان، بالا و پایين میافتد. ديگر از قاعده و قانون خدا فرمان نمىبرند بلکه بنده و فرمانبردار شهوات و خواستههای دلاند ». تفسير فی ظلال ترجمه فارسي (1/ 89).
بنابرین برای این که از سردرگمی نجات پیدا کرده و حقایق را به صورت واقعی آن درک نماییم و باطل را نیز به خوبی شناسایی کنیم، بایسته است که خود را به سرچشمهی حقیقت برسانیم و از آنجا الهام بگیریم و به اساس معیارهای ارزشمند آن، امور زندگی خود و تعامل با دیگران را سر و سامان بدهیم.
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.iss.one/islahweb_k
Feqhi: t.iss.one/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
کانال رسمی مسجد اهلسنت صادقیه تهران
🚕آدرس:
تهران- فلکه دوم صادقیه- خیابان کاشانی- بوستان٢(فروتن)- گلستان٣(اعتمادیان)- پلاک٣١
https://t.iss.one/sadeqiyyeh
🚕آدرس:
تهران- فلکه دوم صادقیه- خیابان کاشانی- بوستان٢(فروتن)- گلستان٣(اعتمادیان)- پلاک٣١
https://t.iss.one/sadeqiyyeh
Telegram
کانال رسمی مسجد اهل سنت صادقیه تهران
🕌 آدرس: تهران/ فلکه دوم صادقیه-خیابان کاشانی-
بوستان2(فروتن)- گلستان3(اعتمادیان)- پلاک31
بوستان2(فروتن)- گلستان3(اعتمادیان)- پلاک31
معلمان تلاشگر و والدین دلسوز!
خانههای سالمندان پُر از سالخوردگانی است که فرزندان خود را وکیل و پزشک و مهندس و ... تربیت کردند. اما تنهایشان گذاشتند. چرا؟
چون فقط نگران تحصیل و آینده مالی فرزندانشان بودند.
پرورش هوش عاطفی بچهها را فراموش نکنید که منشٲ احترام، وفاداری، شرم و از خودگذشتگی و ارتباطاتِ سازنده است.
✍ استاد جلال معروفیان
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
خانههای سالمندان پُر از سالخوردگانی است که فرزندان خود را وکیل و پزشک و مهندس و ... تربیت کردند. اما تنهایشان گذاشتند. چرا؟
چون فقط نگران تحصیل و آینده مالی فرزندانشان بودند.
پرورش هوش عاطفی بچهها را فراموش نکنید که منشٲ احترام، وفاداری، شرم و از خودگذشتگی و ارتباطاتِ سازنده است.
✍ استاد جلال معروفیان
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
Forwarded from اتچ بات
🔸تٲملی تاریخی بر جشن مولود در کردستان
✍ اسماعیل شمس
🔺 مولود، مولودنامه و مولودیخوانی بیش از هر مراسم دیگر اسلامی با فرهنگ و جامعهی کردی پیوند یافته است. گویا خاستگاه اصلی آیین مولودی هم، نه جامعهی عربی که کردستان بوده است. بر پایه روایات تاریخی نخستینبار عید مولود در سال ٦٠٤ق/١٢٠٧م در دوران حکومت مظفرالدین کوکبری حاکم اربیل(هەولێر) و داماد صلاحالدین ایوبی به شکل گسترده و عمومی در این شهر برگزار شد. ابنخلکان (د ٦٨١ق/١٢٨٢م)، مورخ کُرد ساکن اربیل و معاصر کوکبری، نحوهی برگزاری این جشن در شهر اربیل را به تفصیل شرح داده است. بر پایۀ روایت او، کوکبری در فاصلۀ ٨ تا ١٢ ربیعالاول شمار زیادی از فقها، متصوفه، شعرا، وعاظ و... را از بغداد، موصل، جزیره، سنجار، نصیبین و بلاد عجم برای شرکت در این جشن به اربیل دعوت میکرد. در روز عید مولود، تعداد زیادی گاو، گوسفند و شتر قربانی میشد و همراه با نوای موسیقی، دف و ساز و دهل، مراسم عید مولودی برگزار میگردید و مهمانان و مسافران و حاضران در جشن تا چند روز با گوشتهای مولودی مورد پذیرایی قرار میگرفتند.
🔺اربیل در دوران ایوبیان به نماد مراسم مولود در سراسر جهان اسلام تبدیل شده بود و بسیاری از مردم هر سال از همه جا برای شرکت در این مراسم راهی آن شهر میشدند. در دیگر شهرهای کردستان و نواحی تحت حاکمیت ایوبیان هم این مراسم به شکل باشکوهی برگزار میشد.
🔺 از نظر تاریخی نگارش کتابهای مولد النبی(ص) از قرن ششم و همزمان با حکومت ایوبیان آغاز شد و پیش از آن کتاب مستقل و مشهوری در این زمینه نوشته نشده است(برای آگاهی از عنوان ۳۶۲ مولد النبی نوشته شده پس از قرن ششم، نک: رسول جعفریان، کتابشناخت مولد النبی).
🔺به این ترتیب میتوان گفت که جشن مولود به نوعی در پیوند با قرائت خاص کردان از آیین اسلام قرار داشت و باید آن را در چارچوب اسلام کُردی تفسیر کرد. احتمال دارد این آیین از کردستان به سایر نقاط جهان اسلام منتقل شده باشد.
🔺از آنجا که میلاد پیامبر با فرهنگ ملی و روح جمعی انسان کرد در طول تاریخ گره خورده است، مولودنامەها بیشتر از آن که صبغهی مذهبی و دینی داشته باشند موضوعی فرهنگی و تاریخی هستند. در دنیای غرب، کریسمس یا زادروز عیسای مسیح (ع) بزرگترین جشن مردم است و هیچ امریکایی یا اروپایی با این استدلال که مسیح زادهی فلسطین و قارهی دیگری است و دین او هم بومی آن سامان نیست، کریسمس را طرد و نفی نمیکند. کریسمس برای مردم غرب جشنی ملی است و نشان میدهد که در آن جامعه، مذهب در درون ملیت و بهعنوان عنصری از هویت ملی و تاریخی مردم پذیرفته شده است. تاریخدانان و مردمشناسان سکولار و حتی آتئیست غربی هرگز برای حذف عناصر فرهنگی دین ازجمله جشنها از ساحت فرهنگ ملی تلاش نمیکنند، زیرا نیک میدانند که این کار منجر به دوگانگی فرهنگی و از همگسیختگی روح تاریخی و جمعی ملت میگردد که عاقبتی جز اضمحلال هویت مشترک تاریخی مردم و کلیت جامعه ندارد.
🔺در اینجا نمیتوانم تٲسف خود را از مقایسهی اسلام آن روز علما و سیاستمداران کرد با اسلام امروز برخی از آنان پنهان کنم. آن روزها در حوزهی میلاد پیامبر و بسیاری مسائل دیگر قرائت زندگیمحور و مدارامدار کردی از اسلام، گفتمان غالب در جهان اسلام بود و علمای ترک و عرب از هر سوی جهان اسلام خود را به اربیل میرساندند تا خود را در زیر بیرق آن نشان دهند. خواندن پیشینهی جشن مولود و مولودنامههای کردی این پرسش بزرگ را برای من پیش آورده است که چرا برخی از علمای کرد معاصر در چارچوب جغرافیا و جامعهی کردستان و همانند اسلاف خود پیش از قرن بیستم، نسبت مستقیمی با پیامبر اسلام و قرآن برقرار نمیکنند و چرا این رابطه را از طریق علما و سیاستمداران ترکیە و اعراب یا همان برادران بزرگتر تنظیم مینمایند؟ به راستی چرا قولها و قلمها و قدمهای این گروه، ولو اندک، نه در چارچوب مصالح و منافع مردم و سرزمین خود، که دنبالهی برخی سیاستبازان دیننُمای ترکیە و دنیای عرب است؟
مولودنامهی کردی یک پیام مهم و بزرگ دارد و آن این که علمای کرد چند قرن قبل با صدای بلند اعلام کردند ما میخواهیم در جغرافیای خود و با زبان و فرهنگ خود و به طور مستقیم با پیامبر خویش ارتباط برقرار کنیم و زیر بیرق هیچ ارباب و پدرخواندە و برادر بزرگتر نباشیم. این پیام ضمنی، پیام پیامبر ما هم هست که همهی مسلمانان را برادر و برابر دانسته و قوم و گروهی از آنان را برده و بندهی گروهی دیگر قرار نداده است.
🔺 در فایل پیوست نسخهی خطی مولودنامە به زبان کردی [هورامی] است. این یادداشت، بازنشر شده است.
🆔@islahweb
🔸تٲملی تاریخی بر جشن مولود در کردستان
✍ اسماعیل شمس
🔺 مولود، مولودنامه و مولودیخوانی بیش از هر مراسم دیگر اسلامی با فرهنگ و جامعهی کردی پیوند یافته است. گویا خاستگاه اصلی آیین مولودی هم، نه جامعهی عربی که کردستان بوده است. بر پایه روایات تاریخی نخستینبار عید مولود در سال ٦٠٤ق/١٢٠٧م در دوران حکومت مظفرالدین کوکبری حاکم اربیل(هەولێر) و داماد صلاحالدین ایوبی به شکل گسترده و عمومی در این شهر برگزار شد. ابنخلکان (د ٦٨١ق/١٢٨٢م)، مورخ کُرد ساکن اربیل و معاصر کوکبری، نحوهی برگزاری این جشن در شهر اربیل را به تفصیل شرح داده است. بر پایۀ روایت او، کوکبری در فاصلۀ ٨ تا ١٢ ربیعالاول شمار زیادی از فقها، متصوفه، شعرا، وعاظ و... را از بغداد، موصل، جزیره، سنجار، نصیبین و بلاد عجم برای شرکت در این جشن به اربیل دعوت میکرد. در روز عید مولود، تعداد زیادی گاو، گوسفند و شتر قربانی میشد و همراه با نوای موسیقی، دف و ساز و دهل، مراسم عید مولودی برگزار میگردید و مهمانان و مسافران و حاضران در جشن تا چند روز با گوشتهای مولودی مورد پذیرایی قرار میگرفتند.
🔺اربیل در دوران ایوبیان به نماد مراسم مولود در سراسر جهان اسلام تبدیل شده بود و بسیاری از مردم هر سال از همه جا برای شرکت در این مراسم راهی آن شهر میشدند. در دیگر شهرهای کردستان و نواحی تحت حاکمیت ایوبیان هم این مراسم به شکل باشکوهی برگزار میشد.
🔺 از نظر تاریخی نگارش کتابهای مولد النبی(ص) از قرن ششم و همزمان با حکومت ایوبیان آغاز شد و پیش از آن کتاب مستقل و مشهوری در این زمینه نوشته نشده است(برای آگاهی از عنوان ۳۶۲ مولد النبی نوشته شده پس از قرن ششم، نک: رسول جعفریان، کتابشناخت مولد النبی).
🔺به این ترتیب میتوان گفت که جشن مولود به نوعی در پیوند با قرائت خاص کردان از آیین اسلام قرار داشت و باید آن را در چارچوب اسلام کُردی تفسیر کرد. احتمال دارد این آیین از کردستان به سایر نقاط جهان اسلام منتقل شده باشد.
🔺از آنجا که میلاد پیامبر با فرهنگ ملی و روح جمعی انسان کرد در طول تاریخ گره خورده است، مولودنامەها بیشتر از آن که صبغهی مذهبی و دینی داشته باشند موضوعی فرهنگی و تاریخی هستند. در دنیای غرب، کریسمس یا زادروز عیسای مسیح (ع) بزرگترین جشن مردم است و هیچ امریکایی یا اروپایی با این استدلال که مسیح زادهی فلسطین و قارهی دیگری است و دین او هم بومی آن سامان نیست، کریسمس را طرد و نفی نمیکند. کریسمس برای مردم غرب جشنی ملی است و نشان میدهد که در آن جامعه، مذهب در درون ملیت و بهعنوان عنصری از هویت ملی و تاریخی مردم پذیرفته شده است. تاریخدانان و مردمشناسان سکولار و حتی آتئیست غربی هرگز برای حذف عناصر فرهنگی دین ازجمله جشنها از ساحت فرهنگ ملی تلاش نمیکنند، زیرا نیک میدانند که این کار منجر به دوگانگی فرهنگی و از همگسیختگی روح تاریخی و جمعی ملت میگردد که عاقبتی جز اضمحلال هویت مشترک تاریخی مردم و کلیت جامعه ندارد.
🔺در اینجا نمیتوانم تٲسف خود را از مقایسهی اسلام آن روز علما و سیاستمداران کرد با اسلام امروز برخی از آنان پنهان کنم. آن روزها در حوزهی میلاد پیامبر و بسیاری مسائل دیگر قرائت زندگیمحور و مدارامدار کردی از اسلام، گفتمان غالب در جهان اسلام بود و علمای ترک و عرب از هر سوی جهان اسلام خود را به اربیل میرساندند تا خود را در زیر بیرق آن نشان دهند. خواندن پیشینهی جشن مولود و مولودنامههای کردی این پرسش بزرگ را برای من پیش آورده است که چرا برخی از علمای کرد معاصر در چارچوب جغرافیا و جامعهی کردستان و همانند اسلاف خود پیش از قرن بیستم، نسبت مستقیمی با پیامبر اسلام و قرآن برقرار نمیکنند و چرا این رابطه را از طریق علما و سیاستمداران ترکیە و اعراب یا همان برادران بزرگتر تنظیم مینمایند؟ به راستی چرا قولها و قلمها و قدمهای این گروه، ولو اندک، نه در چارچوب مصالح و منافع مردم و سرزمین خود، که دنبالهی برخی سیاستبازان دیننُمای ترکیە و دنیای عرب است؟
مولودنامهی کردی یک پیام مهم و بزرگ دارد و آن این که علمای کرد چند قرن قبل با صدای بلند اعلام کردند ما میخواهیم در جغرافیای خود و با زبان و فرهنگ خود و به طور مستقیم با پیامبر خویش ارتباط برقرار کنیم و زیر بیرق هیچ ارباب و پدرخواندە و برادر بزرگتر نباشیم. این پیام ضمنی، پیام پیامبر ما هم هست که همهی مسلمانان را برادر و برابر دانسته و قوم و گروهی از آنان را برده و بندهی گروهی دیگر قرار نداده است.
🔺 در فایل پیوست نسخهی خطی مولودنامە به زبان کردی [هورامی] است. این یادداشت، بازنشر شده است.
🆔@islahweb
Telegram
attach 📎
گفت وگو در سیلان زندگی روزمره؛ اندیشیدن به یك دستور قدیمی آیا خواستن توانستن است؟
✍️سارا كریمی
«میخواهم» درباره «خواستن» بنویسم.
خواستن در فارسی از خواهش برمیخیزد و خواهش همان میل درونی است كه نشاندهنده نیازی غیرقابل انكار در ماست. ما «میخواهیم» چون زندگی یعنی «خواستن»! داشتن نیاز و برآورده كردن آن نشاندهنده زنده بودن است و زندگی كردن بدون خواهندگی مدام ممكن نیست.
🔗ادامهی متن
#گزیده #گفتگو #گفتوگو
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat
✍️سارا كریمی
«میخواهم» درباره «خواستن» بنویسم.
خواستن در فارسی از خواهش برمیخیزد و خواهش همان میل درونی است كه نشاندهنده نیازی غیرقابل انكار در ماست. ما «میخواهیم» چون زندگی یعنی «خواستن»! داشتن نیاز و برآورده كردن آن نشاندهنده زنده بودن است و زندگی كردن بدون خواهندگی مدام ممكن نیست.
🔗ادامهی متن
#گزیده #گفتگو #گفتوگو
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸Telegram 🌐Web 🔸Aparat