🔴پرسپکتیو انتخابات -۳
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅ایده مسلط
🔸با برگزاری انتخابات و اعلام نتایج، حال میتوان با اطمینان بیشتری اتفاق عظیم و شگفتانگیزی که به وقوع پیوست را تحلیل نمود. درست برخلاف تمامی نظرسنجیها(و در حقیقت نظرسنجیسازیها) و نزدیک به پیشبینی ما از رفتار پیوسته جامعه در این سالها و ظرف اجتماعی که در آن انتخابات برگزار شد، ایده مسلط، بیهیچ شبهه و خدشهای عدم مشارکت شد! ۶۰/۱ درصد واجدین شرایط در انتخاباتی که دیروز برگزار شد شرکت نکردند! ۴/۳ درصد آرا هم باطله بود و در ۳۹/۹ درصد مشارکتکنندگان هم، نفر اول مسعود پزشکیان کاندیدای جریان اصلاحطلبی با ۴۳ درصد آرا برگزیده شد. میزان عدم مشارکت در این انتخابات، پایینترین میزان در تاریخ چهارده دوره انتخابات ریاستجمهوری است! من سعی خواهم کرد چند نکته محوری را پیرامون این عدم مشارکت و پیامهای نهفته در آن بازگو نمایم.
▪️این عدم مشارکت به دلایلی که بیان میکنم به هیچ وجه قابل مصادره توسط جریان برانداز خارج از کشور نیست. جنبش مهسا پتانسیل و ماهیت این جریان را برای عموم مردم به خوبی عیان کردهاست. سرخوردگی عموم جامعه از جریان براندازی و همه فضاحتهای گفتاری-رفتاریاش، به نظر من در طی این مدت پساجنبش مهسا به اوج خود رسیدهاست. جریانی که در گفتار و رفتار ضد ایران، ضد توسعه، ضد دموکراسی و ضد مردم است. با تحریم و فشارهای بیرحمانهاش مشکلی ندارد. بخش جدی اش حتی با مداخله نظامی خارجی و جنگ داخلی هم هیچ مشکلی ندارند. قاطبه جامعه به ناامیدی مبارک تغییر از معبر براندازی و عامل خارجی رسیدهاند. ماجرای دادگاه حمید نوری گواه این گزاره بنیادین است که در فضای روابط بینالملل رئال پولیتیک و منافع ملی، حرف اول را میزند. حقوق بشر و امثالهم ارمغانی نیست که در چنته عامل خارجی برای مردمان خاورمیانه در همه این سالها باشد.
▪️انتخابات این دوره برخلاف انتخابات سال ۱۴۰۰، از سمت عمده جریانهای اصلاحی و تحولخواه، رقابتی و دارای معنی بود. به جز اقلیتی شامل میرحسین موسوی و بخشی از زندانیان سیاسی، تمامی ظرفیتهای نهادی و شخصیتی اصلاحطلب به جدیترین شکل ممکن درگیر این انتخابات بودند و بر خلاف دورههایی مثل ۷۶، ۸۸، ۹۲ این حضور تشکیلاتی با تمام قوا منجر به جنبشی شدن انتخابات و افزایش مشارکت نشد. پیام اصلی این اتفاق به گمان من عدم ارتباط گفتمانی و ارگانیک این جریان با جامعه و تحولات سریع و چشمگیرش است. دیگر در منظر مردم، اصلاحطلبان راه حل مساله نیستند؛ بخشی از خود مسالهاند! عليرغم پیروزی پزشکیان در دور اول، این یک واقعیت تمام عیار است که اصلاحطلب فعلی نه سرمایه اجتماعی جدی دارد، نه پایگاه رای ای که با حضور همه جانبه در انتخابات فعال شود. از منظر گفتمانی، مرتجع، Passive و ناسازوار است. از منظر راهبردی، واکنشی، منفعل و ناکارآمد است. حیات تمام سلبی شب انتخاباتیاش دیگر حتی همان سرمایه اجتماعی حداقلی را هم به حرکت در نمیآورد.
▪️فکر میکنم جامعه سعی دارد با رفتارهای از نظر فرم متفاوت یک پیام واحد را به حاکمیت برساند. جنبش مهسا انعکاس خواستهها و بایدهای جامعهای است که از منظر ماهیتی و زیربنایی با سرعتی غیر قابل کنترل در حال نوسازی است. این عدم مشارکت چشمگیر هم مشخصا ماهیتی از این جنس دارد. تغییر باید در نسبت با تحولات جامعه باشد. ساختاری،پایدار و پیوسته باشد. بخش کلانی از جامعه عليرغم اینکه خواهان تغییرات دفعی و انقلابی نیست به همان شدت هم هیچ علاقهای به تغییرات حداقلی و "رفت و برگشتی" ندارد و در زمین بازی تماما کاذبی که براندازان و اصلاحطلبان مدتهاست راه انداختهاند بازی نمیکند. کاذبترین صورت بندی دموکراسی سازی، دوگانه محدود و غیرجامع "اصلاح-انقلاب" است. مفصلا در آن پژوهش دنبالهدار از امکان تا امتناع دموکراسی در ایران گزارههای ناقص، جهتدار و خلاف واقعی که به اسم دموکراسی و دموکراسی سازی در فضای فعلی مطرح میشود، عیار و اندازهاش مشخص شده است. انتخاب بخش جدی از جامعه، مقاومت مدنی فراگیر، پیوسته و ادامهدار است و این انتخاب اجتماعی هنوز در پیوست ارگانیک با یک عاملیت سیاسی قرار نگرفتهاست. هر چند که از منظر تحلیلی و کارکردی، همپوشانی و همافزایی جدی با عاملیتهایی چون مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، جبهه نجات ایران و غیره دارد.
▪️سه استان با میزان کمترین مشارکت به ترتیب :
کردستان ۲۳ دوره قبل ۳۷
خوزستان ۲۹/۶ دوره قبل ۵۰
سیستان بلوچستان ۳۰ دوره قبل ۶۲/۸ درصد
سه استانی هستند که با اصلیترین بحرانها و مسائل فعلی و پیشین درگیر بودهاند. جنبش مهسا، فقر، تبعیض، مسائل قومیتی، بحرانهای زیست محیطی و غیره یک الگوی رفتار تحریمی مشترک در این استانها را رقم زده است....
▪️متن کامل:
B2n.ir/n31224
#انتخابات
#ایران_فردا
#احسان_شریفثانوی
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷احسان شریفثانوی
@iranfardamag
✅ایده مسلط
🔸با برگزاری انتخابات و اعلام نتایج، حال میتوان با اطمینان بیشتری اتفاق عظیم و شگفتانگیزی که به وقوع پیوست را تحلیل نمود. درست برخلاف تمامی نظرسنجیها(و در حقیقت نظرسنجیسازیها) و نزدیک به پیشبینی ما از رفتار پیوسته جامعه در این سالها و ظرف اجتماعی که در آن انتخابات برگزار شد، ایده مسلط، بیهیچ شبهه و خدشهای عدم مشارکت شد! ۶۰/۱ درصد واجدین شرایط در انتخاباتی که دیروز برگزار شد شرکت نکردند! ۴/۳ درصد آرا هم باطله بود و در ۳۹/۹ درصد مشارکتکنندگان هم، نفر اول مسعود پزشکیان کاندیدای جریان اصلاحطلبی با ۴۳ درصد آرا برگزیده شد. میزان عدم مشارکت در این انتخابات، پایینترین میزان در تاریخ چهارده دوره انتخابات ریاستجمهوری است! من سعی خواهم کرد چند نکته محوری را پیرامون این عدم مشارکت و پیامهای نهفته در آن بازگو نمایم.
▪️این عدم مشارکت به دلایلی که بیان میکنم به هیچ وجه قابل مصادره توسط جریان برانداز خارج از کشور نیست. جنبش مهسا پتانسیل و ماهیت این جریان را برای عموم مردم به خوبی عیان کردهاست. سرخوردگی عموم جامعه از جریان براندازی و همه فضاحتهای گفتاری-رفتاریاش، به نظر من در طی این مدت پساجنبش مهسا به اوج خود رسیدهاست. جریانی که در گفتار و رفتار ضد ایران، ضد توسعه، ضد دموکراسی و ضد مردم است. با تحریم و فشارهای بیرحمانهاش مشکلی ندارد. بخش جدی اش حتی با مداخله نظامی خارجی و جنگ داخلی هم هیچ مشکلی ندارند. قاطبه جامعه به ناامیدی مبارک تغییر از معبر براندازی و عامل خارجی رسیدهاند. ماجرای دادگاه حمید نوری گواه این گزاره بنیادین است که در فضای روابط بینالملل رئال پولیتیک و منافع ملی، حرف اول را میزند. حقوق بشر و امثالهم ارمغانی نیست که در چنته عامل خارجی برای مردمان خاورمیانه در همه این سالها باشد.
▪️انتخابات این دوره برخلاف انتخابات سال ۱۴۰۰، از سمت عمده جریانهای اصلاحی و تحولخواه، رقابتی و دارای معنی بود. به جز اقلیتی شامل میرحسین موسوی و بخشی از زندانیان سیاسی، تمامی ظرفیتهای نهادی و شخصیتی اصلاحطلب به جدیترین شکل ممکن درگیر این انتخابات بودند و بر خلاف دورههایی مثل ۷۶، ۸۸، ۹۲ این حضور تشکیلاتی با تمام قوا منجر به جنبشی شدن انتخابات و افزایش مشارکت نشد. پیام اصلی این اتفاق به گمان من عدم ارتباط گفتمانی و ارگانیک این جریان با جامعه و تحولات سریع و چشمگیرش است. دیگر در منظر مردم، اصلاحطلبان راه حل مساله نیستند؛ بخشی از خود مسالهاند! عليرغم پیروزی پزشکیان در دور اول، این یک واقعیت تمام عیار است که اصلاحطلب فعلی نه سرمایه اجتماعی جدی دارد، نه پایگاه رای ای که با حضور همه جانبه در انتخابات فعال شود. از منظر گفتمانی، مرتجع، Passive و ناسازوار است. از منظر راهبردی، واکنشی، منفعل و ناکارآمد است. حیات تمام سلبی شب انتخاباتیاش دیگر حتی همان سرمایه اجتماعی حداقلی را هم به حرکت در نمیآورد.
▪️فکر میکنم جامعه سعی دارد با رفتارهای از نظر فرم متفاوت یک پیام واحد را به حاکمیت برساند. جنبش مهسا انعکاس خواستهها و بایدهای جامعهای است که از منظر ماهیتی و زیربنایی با سرعتی غیر قابل کنترل در حال نوسازی است. این عدم مشارکت چشمگیر هم مشخصا ماهیتی از این جنس دارد. تغییر باید در نسبت با تحولات جامعه باشد. ساختاری،پایدار و پیوسته باشد. بخش کلانی از جامعه عليرغم اینکه خواهان تغییرات دفعی و انقلابی نیست به همان شدت هم هیچ علاقهای به تغییرات حداقلی و "رفت و برگشتی" ندارد و در زمین بازی تماما کاذبی که براندازان و اصلاحطلبان مدتهاست راه انداختهاند بازی نمیکند. کاذبترین صورت بندی دموکراسی سازی، دوگانه محدود و غیرجامع "اصلاح-انقلاب" است. مفصلا در آن پژوهش دنبالهدار از امکان تا امتناع دموکراسی در ایران گزارههای ناقص، جهتدار و خلاف واقعی که به اسم دموکراسی و دموکراسی سازی در فضای فعلی مطرح میشود، عیار و اندازهاش مشخص شده است. انتخاب بخش جدی از جامعه، مقاومت مدنی فراگیر، پیوسته و ادامهدار است و این انتخاب اجتماعی هنوز در پیوست ارگانیک با یک عاملیت سیاسی قرار نگرفتهاست. هر چند که از منظر تحلیلی و کارکردی، همپوشانی و همافزایی جدی با عاملیتهایی چون مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، جبهه نجات ایران و غیره دارد.
▪️سه استان با میزان کمترین مشارکت به ترتیب :
کردستان ۲۳ دوره قبل ۳۷
خوزستان ۲۹/۶ دوره قبل ۵۰
سیستان بلوچستان ۳۰ دوره قبل ۶۲/۸ درصد
سه استانی هستند که با اصلیترین بحرانها و مسائل فعلی و پیشین درگیر بودهاند. جنبش مهسا، فقر، تبعیض، مسائل قومیتی، بحرانهای زیست محیطی و غیره یک الگوی رفتار تحریمی مشترک در این استانها را رقم زده است....
▪️متن کامل:
B2n.ir/n31224
#انتخابات
#ایران_فردا
#احسان_شریفثانوی
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴پرسپکتیو انتخابات -۳
🔷احسان شریفثانوی @iranfardamag ✅ایده مسلط 🔸با برگزاری انتخابات و اعلام نتایج، حال میتوان با اطمینان بیشتری اتفاق عظیم و شگفتانگیزی که به وقوع پیوست را تحلیل نمود. درست برخلاف تمامی نظرسنجیها(و در حقیقت نظرسنجیسازیها) و نزدیک به پیشبینی ما از رفتار…
🔴اگر بشنوند...
🔷علی گرجی
@iranfardamag
🔸چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد و نهایت کار تا آخر این هفته مشخص میشود. اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده است بنظر میرسد بسیار معنادار و قابل تامل است . بر اساس آمار و اعداد منتشر شده رسمی از میان ۶۱/۵ میلیون نفر جمعیت واجد رای دادن ، تعداد ۲۴/۵ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۴۰٪ مشارکت کردهاند . تجزیه و تحلیل نسبت آرای به صندوق ریخته شده و نشده دارای پیام هایی است که نگاهی به آنها میتواند مفید باشد .
1️⃣ آنچه که به عنوان جبهه انقلاب ، جبهه پایداری ، و یا با اسامی سنتیتر اصولگرا ، تندرو و.... خوانده میشوند در مجموع برای ۳ کاندیدایشان ۱۳ میلیون رای معادل حدود ۵۳ درصد از آرای به صندوق ریخته شده و در واقع ۲۱ درصد از رای موافق کل جامعه ایران را بدست آوردهاند . این در حالی است که طرفداران این تفکر ( در مجموع) دولت و تقریبا تمامی نهادهای اجرایی ، نظارتی ، مالی و تبلیغاتی را در دست داشتند و به عبارتی روزگار به کامشان بود . از نظر آنها علیالاصول نباید جای هیچگونه شک و شبهه و تردیدی از انحراف در رایگیری ، شمارش ، تجمیع و اعلام آرا باشد .
▪️این اقبال جامعه از ایشان در شرایطی است که پروژه یکدستسازی، که برایشان نوعی " اشاره به نزدیک " بود جریان داشت . کسب این مقدار رای از آحاد مردم ایران بر اساس آماری که خودشان منتشر ساختهاند آیا نباید جای اندیشه و تاملی بوجود بیاورد که در کجای کار ایستادهاند ؟ با داشتن چنین اقلیتی از همراهی مردم ، در اختیار گرفتن تقریبا تمامی امکانات کشور با کدام عدل و انصاف و راستی و درستی در اعتقاداتشان تطابق دارد ؟ اما بنظر می رسد برایشان مفید باشد که آرایشان در این نوبت را با آرای نوبت های قبلی نیز مقایسهای بکنند تا روند نزولی آنرا ببینند . این روند نزولی عبرت آمیز است .
2️⃣ طیف اصلاحطلبان و میانه روهای حکومتی و غیر حکومتی ، که آقای پزشکیان ایشان را نمایندگی میکند ، با کسب حدود ۱۰/۵ میلیون رای نزدیک به ۴۳ درصد از آرای صندوق و ۱۷ درصد از کل جامعه ، به دور دوم راه یافتند . قطعا برای این جناح از فعالین سیاسی ایران جای اما و اگر فراوان است : محدودیت های پیدا و پنهان ، تبلیغات یکطرفه و شدیدا منفی علیه ایشان ، در بند و حصر بودن برخی از چهرهها و فعالین ، و ... میتواند بخشی از این اما و اگرها باشد . اضافه بر اینکه بالاخره نسبت به انتخابات قبل ، از افزایش رای نسبتا خوبی هم برخوردار بودهاند . اما برای این جناح نیز هنوز جای تامل و تفکر وجود دارد . بنظر میرسد اصلاح طلبان نیاز شدید به پالودن فکری و فردی دارند . دعوای این جناح با اصولگراها در چیست ؟ فقط کسب قدرت ؟
🔸اگر قرار باشد پس از کسب قدرت توسط این جناح ، در بر همان پاشنه بچرخد که تا بحال میچرخیده است ، برای جامعه و مردمی که در بحران معیشت گرفتار آمده و از آزادی های اساسی و اولیه بیبهرهاند چه تفاوتی دارد چه کسی پشت میز باشد . و اگر قرار باشد پس از کسب قدرت تغییراتی در نحوه حکمرانی ( نسبت به جناح مقابلشان) ایجاد نمایند ، خود باید نمونه و سمبل آن باشند . اصلاح طلبان از رفتار و گفتار ناشیانه برخی منسوبانشان در سالهای گذشته ضربه های سختی خوردهاند و نیاز شدیدی به نوعی تصفیه درونی و اصلاح خویش دارند . جامعه ایران سخت هوشیار است !
3️⃣ اما ۶۰ درصد از جامعه در این انتخابات شرکت نکردند . همینجا بگویم که در جهان امروز در هیچ کشوری که انتخابات سالم و رقابتی برگزار میشود ۱۰۰ درصد واجدین شرایط رای نمیدهند. مگر در دموکراتیک نماهای دیکتاتور زده ، که انتخابات فقط یک نمایش است برای کوبیدن مشتی محکم بر دهان کسی ، و نه انتخاب مدیران اجرایی ! بطور معمول مشارکت حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد ، عدد بسیار بالا و مقبولی در عرف انتخاباتی است . در سابقه انتخاباتی ایران نیز ، در سال ۸۸ مشارکت در سطح بسیار بالای ۸۵ درصد بوده است .بنابراین اگر واقعگرایانه به وضعیت نگاه کنیم ( و نه ایده آلیستی ) شاید بتوان گفت حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت کشور " عالما عامدا " مشارکت را برنتافتند. اما همین ۲۵ تا ۳۰ درصد نیز طیف گستردهای دارند . براندازان همه را به جیب خود نیاندازند! عدم مشارکت میتوانست ناامیدی از وضعیت موجود ، ناامیدی از امکان تغییر، ناامیدی از شمارش درست ، و یا داشتن این پیشفرض که همه چیز از قبل تعیین شده و انتخابات نمایشی است ، اعتراض به گزینش شورای نگهبان و عملا دو مرحلهای کردن انتخابات ، اعتراض به سیاست های جاری حاکمیت و ... و البته بخشی هم نگاه براندازانه باشد …
https://t.iss.one/iranfardamag
#انتخابات
#ایران_فردا
#علی_گرجی
✅متن کامل:
https://cutt.ly/5edUXOx1
🔷علی گرجی
@iranfardamag
🔸چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد و نهایت کار تا آخر این هفته مشخص میشود. اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده است بنظر میرسد بسیار معنادار و قابل تامل است . بر اساس آمار و اعداد منتشر شده رسمی از میان ۶۱/۵ میلیون نفر جمعیت واجد رای دادن ، تعداد ۲۴/۵ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۴۰٪ مشارکت کردهاند . تجزیه و تحلیل نسبت آرای به صندوق ریخته شده و نشده دارای پیام هایی است که نگاهی به آنها میتواند مفید باشد .
1️⃣ آنچه که به عنوان جبهه انقلاب ، جبهه پایداری ، و یا با اسامی سنتیتر اصولگرا ، تندرو و.... خوانده میشوند در مجموع برای ۳ کاندیدایشان ۱۳ میلیون رای معادل حدود ۵۳ درصد از آرای به صندوق ریخته شده و در واقع ۲۱ درصد از رای موافق کل جامعه ایران را بدست آوردهاند . این در حالی است که طرفداران این تفکر ( در مجموع) دولت و تقریبا تمامی نهادهای اجرایی ، نظارتی ، مالی و تبلیغاتی را در دست داشتند و به عبارتی روزگار به کامشان بود . از نظر آنها علیالاصول نباید جای هیچگونه شک و شبهه و تردیدی از انحراف در رایگیری ، شمارش ، تجمیع و اعلام آرا باشد .
▪️این اقبال جامعه از ایشان در شرایطی است که پروژه یکدستسازی، که برایشان نوعی " اشاره به نزدیک " بود جریان داشت . کسب این مقدار رای از آحاد مردم ایران بر اساس آماری که خودشان منتشر ساختهاند آیا نباید جای اندیشه و تاملی بوجود بیاورد که در کجای کار ایستادهاند ؟ با داشتن چنین اقلیتی از همراهی مردم ، در اختیار گرفتن تقریبا تمامی امکانات کشور با کدام عدل و انصاف و راستی و درستی در اعتقاداتشان تطابق دارد ؟ اما بنظر می رسد برایشان مفید باشد که آرایشان در این نوبت را با آرای نوبت های قبلی نیز مقایسهای بکنند تا روند نزولی آنرا ببینند . این روند نزولی عبرت آمیز است .
2️⃣ طیف اصلاحطلبان و میانه روهای حکومتی و غیر حکومتی ، که آقای پزشکیان ایشان را نمایندگی میکند ، با کسب حدود ۱۰/۵ میلیون رای نزدیک به ۴۳ درصد از آرای صندوق و ۱۷ درصد از کل جامعه ، به دور دوم راه یافتند . قطعا برای این جناح از فعالین سیاسی ایران جای اما و اگر فراوان است : محدودیت های پیدا و پنهان ، تبلیغات یکطرفه و شدیدا منفی علیه ایشان ، در بند و حصر بودن برخی از چهرهها و فعالین ، و ... میتواند بخشی از این اما و اگرها باشد . اضافه بر اینکه بالاخره نسبت به انتخابات قبل ، از افزایش رای نسبتا خوبی هم برخوردار بودهاند . اما برای این جناح نیز هنوز جای تامل و تفکر وجود دارد . بنظر میرسد اصلاح طلبان نیاز شدید به پالودن فکری و فردی دارند . دعوای این جناح با اصولگراها در چیست ؟ فقط کسب قدرت ؟
🔸اگر قرار باشد پس از کسب قدرت توسط این جناح ، در بر همان پاشنه بچرخد که تا بحال میچرخیده است ، برای جامعه و مردمی که در بحران معیشت گرفتار آمده و از آزادی های اساسی و اولیه بیبهرهاند چه تفاوتی دارد چه کسی پشت میز باشد . و اگر قرار باشد پس از کسب قدرت تغییراتی در نحوه حکمرانی ( نسبت به جناح مقابلشان) ایجاد نمایند ، خود باید نمونه و سمبل آن باشند . اصلاح طلبان از رفتار و گفتار ناشیانه برخی منسوبانشان در سالهای گذشته ضربه های سختی خوردهاند و نیاز شدیدی به نوعی تصفیه درونی و اصلاح خویش دارند . جامعه ایران سخت هوشیار است !
3️⃣ اما ۶۰ درصد از جامعه در این انتخابات شرکت نکردند . همینجا بگویم که در جهان امروز در هیچ کشوری که انتخابات سالم و رقابتی برگزار میشود ۱۰۰ درصد واجدین شرایط رای نمیدهند. مگر در دموکراتیک نماهای دیکتاتور زده ، که انتخابات فقط یک نمایش است برای کوبیدن مشتی محکم بر دهان کسی ، و نه انتخاب مدیران اجرایی ! بطور معمول مشارکت حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد ، عدد بسیار بالا و مقبولی در عرف انتخاباتی است . در سابقه انتخاباتی ایران نیز ، در سال ۸۸ مشارکت در سطح بسیار بالای ۸۵ درصد بوده است .بنابراین اگر واقعگرایانه به وضعیت نگاه کنیم ( و نه ایده آلیستی ) شاید بتوان گفت حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت کشور " عالما عامدا " مشارکت را برنتافتند. اما همین ۲۵ تا ۳۰ درصد نیز طیف گستردهای دارند . براندازان همه را به جیب خود نیاندازند! عدم مشارکت میتوانست ناامیدی از وضعیت موجود ، ناامیدی از امکان تغییر، ناامیدی از شمارش درست ، و یا داشتن این پیشفرض که همه چیز از قبل تعیین شده و انتخابات نمایشی است ، اعتراض به گزینش شورای نگهبان و عملا دو مرحلهای کردن انتخابات ، اعتراض به سیاست های جاری حاکمیت و ... و البته بخشی هم نگاه براندازانه باشد …
https://t.iss.one/iranfardamag
#انتخابات
#ایران_فردا
#علی_گرجی
✅متن کامل:
https://cutt.ly/5edUXOx1
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴تاملی بر یک بازی غامض
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه جز انداختن و برانداختن بر زبانشان جاری نمیشود هیچگاه توضیح نمیدهند که عامل این براندازی چه کسی است؟ نیروی اجتماعی او در کدام طبقات اجتماعی و یا فرهنگی کمین کرده است؟ رهبری آن را چه کسی بر عهده میگیرد؟ و با فرض همهی این موارد چه زمانی وقت آن فرا میرسد که بطور متعین این نیرو با تمامی مختصاتش پا به عرصه بگذارد؟ تمامی مختصات یعنی آنکه سوالات فوق را پاسخ دهند و در ابهام و دزدانه هر اعتراض اجتماعی را به نام خود سند نزنند، بلکه با شناسنامه خود در دست، خیابانها را فتح کنند، همچنانکه جنبش سبز به مدت دو سال بارها توانست خیابانها را با هویت عیان خویش فتح کند هرچند با حصر راهبر-همراهانش تا حد زیادی ناکام ماند. البته که مرحلهی پیلافکن براندازی در موقع عمل است و هیچگاه پاسخ نمیدهند اگر پروژه براندازی آنان به نتیجه نرسید چه کسی پاسخگوی هزینههای برگشتناپذیری است که بر ملک و ملت وارد میآید؟ ضمن آنکه عامدانه از اسم انقلاب حذر میکنند تا هدف مورد نظرشان به هر نحوی محقق شود، تا هر چیزی حتی حمله خارجی نیز موجه شود.
🔸البته که بحث نوشتار پیشرو پرداختن به براندازی نیست و اشاره بسیار اجمالی فوق کافیست تا پاسخ به هر کدام از پرسشهای بالا بیدرنگ سوالات متعدد دیگری را مطرح کند که تنها فاقد اعتبار بودن این ادعا را نشانه میرود. همچنان نیز باید تاکید کنم که جمهوری اسلامی در تمامی زمینهها قابلیت دفاع از خود را از دست داده است و اشاره مزبور هیچ دلالتی بر تایید حکومت وقت بدست بهانهگیران نمیدهد. حال مخاطب محق است که بپرسد در برابر حکومتی که از هر درجهای از اعتبار ساقط شده است چه عملی را باید در پیش بگیرد؟ آنچه روشن است پاسخ به این پرسش جز پاسخی در سطح کلان نخواهد بود و هر پاسخ در سطح کلان نیز نمیتواند منقطع از تاریخ عرضه شود. لازم به ذکر است که نگارنده هیچ باوری به تاریخمندی وقایع در معنای غایتمندی آن ندارد. آنچنانکه در توهماتی مغشوش غوطهور شویم و گمان کنیم که الزاما منزلگهی خجسته رسیدن ما را به انتظار نشسته است. رجوع به تاریخ تنها جهت کشف عللی است که امروز ما را رقم زده است و احتمالا دستاوردهایی که ارزش نگاهداری و نگاهبانی دارند.
▪️واقع امر آن است که هر ادعایی مبنی بر آن که میتواند تمامی بحرانهای پیش روی ما را نسخهپیچی کند سزاوار آن است که با دیده تردید جدی به آن نگریسته شود و حتی از آن دوری شود. از این رو نگارنده نیز معتقد است آنچه عنوان میکند تنها باز کردن پنجرهای است برای دیدن زشتیها و زیباییها در مجاورت هم. شاید اگر پنجرههای فراوان گشوده شود بهتر بتوانیم حدود بایدها و نبایدها را تمییز دهیم.
🔸حدود ۱۲۰ سال از انقلاب مشروطه و ۴۵ سال از انقلاب ۵۷ که بعدها به انقلابی اسلامی تبدیل شد، میگذرد. به باور نگارنده هیچ واقعهای در تاریخ معاصر ما درسآموزتر از مشروطه وجود ندارد. خروشی اجتماعی که از مرگ ناصرالدینشاه آغاز میشود و تا برآمدن رضاشاه پهلوی تداوم مییابد. ملموسترین دستاورد آن رویداد تاریخی آشنایی مردم ایران با صندق رای بود، ابزاری که بواسطهی آن گمان میکردند میتوانند قدرت حاکمان را تحدید کنند. قدرتی که تا پیش از آن عموما بر اولوهیتی بجامانده از اعصار کهن برقرار میگشت و صندوق رای توانسته بود این باور کهن و سنتی را با چالشی اساسی روبرو کند. اگرچه صندوق رای در بیشینه مواقع نتوانسته بود کارکرد خود را بجای آورد و و برخلاف هدف اولیهاش ابزاری جهت پیشبرد مقاصد حکام میگشت اما تا به امروز هرگز کسی نتوانسته است به حذف آن اقدام کند و همچون کابوسی دائمی شب مستبد را ناتمام گذاشته است. صندوق رای، مُهر مشروطه است بر تاریخ ایران، مهری که تا اطلاع ثانوی قابل حذف شدن نیست و حتی مستبد باید خود را جلوهای از آن بداند ولو جلوهای دروغین. اگر نیک بنگریم این حعبه جادویی اگر چه ابزار دست مستبد میشود اما در عین حال وسیله رسوایی او نیز میشود، چرا که جز از طریق شعبدهبازیای رقتانگیز نمیتواند مقاصدش را از آن طریق دنبال کند.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/cefe6gQV
#انتخابات
#ایران_فردا
#محمد_حیدرزاده
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷محمد حیدرزاده
@iranfardamag
▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه جز انداختن و برانداختن بر زبانشان جاری نمیشود هیچگاه توضیح نمیدهند که عامل این براندازی چه کسی است؟ نیروی اجتماعی او در کدام طبقات اجتماعی و یا فرهنگی کمین کرده است؟ رهبری آن را چه کسی بر عهده میگیرد؟ و با فرض همهی این موارد چه زمانی وقت آن فرا میرسد که بطور متعین این نیرو با تمامی مختصاتش پا به عرصه بگذارد؟ تمامی مختصات یعنی آنکه سوالات فوق را پاسخ دهند و در ابهام و دزدانه هر اعتراض اجتماعی را به نام خود سند نزنند، بلکه با شناسنامه خود در دست، خیابانها را فتح کنند، همچنانکه جنبش سبز به مدت دو سال بارها توانست خیابانها را با هویت عیان خویش فتح کند هرچند با حصر راهبر-همراهانش تا حد زیادی ناکام ماند. البته که مرحلهی پیلافکن براندازی در موقع عمل است و هیچگاه پاسخ نمیدهند اگر پروژه براندازی آنان به نتیجه نرسید چه کسی پاسخگوی هزینههای برگشتناپذیری است که بر ملک و ملت وارد میآید؟ ضمن آنکه عامدانه از اسم انقلاب حذر میکنند تا هدف مورد نظرشان به هر نحوی محقق شود، تا هر چیزی حتی حمله خارجی نیز موجه شود.
🔸البته که بحث نوشتار پیشرو پرداختن به براندازی نیست و اشاره بسیار اجمالی فوق کافیست تا پاسخ به هر کدام از پرسشهای بالا بیدرنگ سوالات متعدد دیگری را مطرح کند که تنها فاقد اعتبار بودن این ادعا را نشانه میرود. همچنان نیز باید تاکید کنم که جمهوری اسلامی در تمامی زمینهها قابلیت دفاع از خود را از دست داده است و اشاره مزبور هیچ دلالتی بر تایید حکومت وقت بدست بهانهگیران نمیدهد. حال مخاطب محق است که بپرسد در برابر حکومتی که از هر درجهای از اعتبار ساقط شده است چه عملی را باید در پیش بگیرد؟ آنچه روشن است پاسخ به این پرسش جز پاسخی در سطح کلان نخواهد بود و هر پاسخ در سطح کلان نیز نمیتواند منقطع از تاریخ عرضه شود. لازم به ذکر است که نگارنده هیچ باوری به تاریخمندی وقایع در معنای غایتمندی آن ندارد. آنچنانکه در توهماتی مغشوش غوطهور شویم و گمان کنیم که الزاما منزلگهی خجسته رسیدن ما را به انتظار نشسته است. رجوع به تاریخ تنها جهت کشف عللی است که امروز ما را رقم زده است و احتمالا دستاوردهایی که ارزش نگاهداری و نگاهبانی دارند.
▪️واقع امر آن است که هر ادعایی مبنی بر آن که میتواند تمامی بحرانهای پیش روی ما را نسخهپیچی کند سزاوار آن است که با دیده تردید جدی به آن نگریسته شود و حتی از آن دوری شود. از این رو نگارنده نیز معتقد است آنچه عنوان میکند تنها باز کردن پنجرهای است برای دیدن زشتیها و زیباییها در مجاورت هم. شاید اگر پنجرههای فراوان گشوده شود بهتر بتوانیم حدود بایدها و نبایدها را تمییز دهیم.
🔸حدود ۱۲۰ سال از انقلاب مشروطه و ۴۵ سال از انقلاب ۵۷ که بعدها به انقلابی اسلامی تبدیل شد، میگذرد. به باور نگارنده هیچ واقعهای در تاریخ معاصر ما درسآموزتر از مشروطه وجود ندارد. خروشی اجتماعی که از مرگ ناصرالدینشاه آغاز میشود و تا برآمدن رضاشاه پهلوی تداوم مییابد. ملموسترین دستاورد آن رویداد تاریخی آشنایی مردم ایران با صندق رای بود، ابزاری که بواسطهی آن گمان میکردند میتوانند قدرت حاکمان را تحدید کنند. قدرتی که تا پیش از آن عموما بر اولوهیتی بجامانده از اعصار کهن برقرار میگشت و صندوق رای توانسته بود این باور کهن و سنتی را با چالشی اساسی روبرو کند. اگرچه صندوق رای در بیشینه مواقع نتوانسته بود کارکرد خود را بجای آورد و و برخلاف هدف اولیهاش ابزاری جهت پیشبرد مقاصد حکام میگشت اما تا به امروز هرگز کسی نتوانسته است به حذف آن اقدام کند و همچون کابوسی دائمی شب مستبد را ناتمام گذاشته است. صندوق رای، مُهر مشروطه است بر تاریخ ایران، مهری که تا اطلاع ثانوی قابل حذف شدن نیست و حتی مستبد باید خود را جلوهای از آن بداند ولو جلوهای دروغین. اگر نیک بنگریم این حعبه جادویی اگر چه ابزار دست مستبد میشود اما در عین حال وسیله رسوایی او نیز میشود، چرا که جز از طریق شعبدهبازیای رقتانگیز نمیتواند مقاصدش را از آن طریق دنبال کند.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/cefe6gQV
#انتخابات
#ایران_فردا
#محمد_حیدرزاده
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴تاملی بر یک بازی غامض
🔷محمد حیدرزاده @iranfardamag ▪️جو سیاسی در ایران بواسطه عدهای ایجاب میکند که پیش از هر چیز باید ابتدائا موضع سیاسی خود را در نسبت با حکومت روشن کنید و اگر موضع خصمانه در نسبت با آن ابراز نشود، احتمال فراوان آماج حملاتی متعدد واقع میشوید. اما آنانکه…
🔴 فقر و مشارکت در انتخابات
🔷هادی کحالزاده
@iranfardamag
▪️ ثبت رکورد پایین ترین نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب در جمعه گذشته، تابع عوامل متنوع و متعدد اما حامل یک پیام روشن بود. برای بسیاری از ایرانیان نهاد دولت و نهاد انتخابات فاقد کارکرد و ناتوان در ایجاد تغییر است. مساله مشروعیت سیاسی، ناکارآمدی نهاد دولت در ایجاد تغییر، بلاموضوع شدن نسبت انتخابات با مشکلات کشور، بی اعتمادی به نیروهای سیاسی و نبود تفاوت معنادار در میان تایید شدگان شواری نگهبان و... هر کدام به نسبتی احیانا این افت مشارکت را توضیح میدهند. در فقدان دسترسی به آمار پیمایشهای ملی برای تبین ابعاد متنوع عدم مشارکت در انتخابات، صرفا میتوان با آمار موجود بخشی از حقیقت آن را حدس زد. به عنوان مثال احتمالا میتوان بین افزایش فقر و کاهش مشارکت در استانهای مختلف به عنوان یکی از نشانه های ناامیدی از انتخابات ارتباطی یافت.
🔸 بزرگترین شگفتی دوره اول انتخابات کنونی، پیشی گرفتن جمعیت رای دهنده ناامید از سایر رای دهندگان بود. من تعبیر « رای دهنده ناامید» را از اقتصاد بازار کار به عاریه میگیرم، که در آن بخشی از جمعیت در سن کار، ناامید از یافتن کار، از جمعیت فعال اقتصادی خارج میشود. فرضا از ۳۸ میلیون جمعیت غیرفعال ایران، نزدیک ۱۰ تا ۱۲ میلیون کسانی هستند که حتی از جستجو کار نیز ناامید شدند و در آمار جمعیت بیکار کشور نیز محاسبه نمیشوند. اگر شناسنامه سفیدها که در هیچ انتخاباتی در گذشته مشارکت نداشتند را در نظر نگیریم، ظرفیت عملی مشارکت در انتخابات همان نرخ مشارکت ۸۵ درصدی سال ۱۳۸۸ است. در انتخابات دوره ی اول، ۴۵ درصد کسانیکه حداقل در یک انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشارکت داشتند، تمایلی به مشارکت در این انتخابات نشان ندادند. به عبارتی برای اولین بار جمعیت رای دهنده ناامید شده از انتخابات بیش از جمعیت امیدوار به انتخابات بوده است.
✅میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ( جدول شماره ۱ )
▪️مشارکت در این انتخابات، برای بسیاری، بدون آنکه حامل تغییر و خلق دستاورد باشد، صرفا به ابزاری برای کسب مشروعیت نظام سیاسی تعریف شده بود. خصوصا اینکه نظارت استصوابی شورای نگهبان نیز به همگونی نامزدها منجر شده و این عدم تفاوت معنادار میان کاندیداها و یا ناتوانی آنان در نشان دادن توان عاملیت و کیفیت نیز بر شدت بی رغبتی افزدوه بود. برخی به درستی با ارجاع به خلع ید نهاد دولت در ایجاد تغییرات سیاستی(Policy change)، معتقد بودند و هستند که اگر اندک تفاوتی نیز در میان دولتهای روحانی، احمدی نژاد و خاتمی در سیاست های رفاهی، آموزشی، اقتصادی و حتی سیاست خارجی وجود داشت، از سال ۱۳۹۶ عملا نهاد دولت از سیاستگذاری ها خلع ید و تفاوتهای جزی نیز به طور کلی از بین رفته است. اما این دلایل برای انتخابات سال ۱۴۰۰ که حتی نتایج آن از پیش مشخص شده بود نیز صادق بود. نامشخص بودن نتایج، دو قطبی شدن انتخابات وحضور نمایندگان دو گروه اصلی سیاسی، بیش از سال ۱۴۰۰ بود، اما مشارکت کمتری در انتخابات به همراه آورد. بخشی از پاسخ را شاید بتوان در اثر عملکرد رییسی بر مشارکت کنونی مرتبط بدانیم که باعث شد که حتی کسانیکه در سال ۱۴۰۰ تن به مشارکت دادند، در این انتخابات به جمعیت « رای دهنده ناامید» بپیوندند.
🔸آقای رییسی مهمترین استراتژی انتخاباتی خود را نقد دولت روحانی قرار داد. تعمدا اثر شوک تحریمهای ترامپ و پاندمی کرونا را انکار و عامل اصلی مشکلات اقتصاد ایران را ناتوانی و ناکارآمدی دولت روحانی معرفی میکرد. بدون ارایه هرگونه نظریه تغییر، از برنامه ۷ هزار صفحهی خبر داد که راه حل تمام این مشکلات در آن دیده شده بدون آنکه هیچگاه از آن رونمایی کند. وعده ساخت سالیانه یک میلیون مسکن توسط دولت برای فقرا را داد. اما آمار رسمی منتشر شده نشان میدهد که وی نه تنها در تحقق این وعده ناکام ماند بلکه ساخت سالیانه ۳۰۰ هزار مسکن در دولت روحانی را نیز به ۱۰۰ هزار مسکن کاهش داد. به عبارتی، وی صرفا ده درصد آنچه که در مورد مسکن وعده داده بود را محقق کرد. او همچنین وعده داده بود که نرخ تورم را به نصف و سپس آنرا تک رقمی کند. کاری که روحانی در سه سال دولت خود محقق کرد و نرخ تورم از ۳۰ درصد را به ۹ درصد کاهش داد. اما نرخ تورم در سه سال دولت رییسی در محدوده ی ۴۰ تا ۴۵ درصد باقی ماند و روند سیاست های پولی و شرایط تحریمی کشور نیز چشم اندازی برای کاهش آن ایجاد نکرده است. ....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/qefkLaqf
#ایران_فردا
#هادی_کحالزاده
#نسبت_فقر_و_مشارکت
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷هادی کحالزاده
@iranfardamag
▪️ ثبت رکورد پایین ترین نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب در جمعه گذشته، تابع عوامل متنوع و متعدد اما حامل یک پیام روشن بود. برای بسیاری از ایرانیان نهاد دولت و نهاد انتخابات فاقد کارکرد و ناتوان در ایجاد تغییر است. مساله مشروعیت سیاسی، ناکارآمدی نهاد دولت در ایجاد تغییر، بلاموضوع شدن نسبت انتخابات با مشکلات کشور، بی اعتمادی به نیروهای سیاسی و نبود تفاوت معنادار در میان تایید شدگان شواری نگهبان و... هر کدام به نسبتی احیانا این افت مشارکت را توضیح میدهند. در فقدان دسترسی به آمار پیمایشهای ملی برای تبین ابعاد متنوع عدم مشارکت در انتخابات، صرفا میتوان با آمار موجود بخشی از حقیقت آن را حدس زد. به عنوان مثال احتمالا میتوان بین افزایش فقر و کاهش مشارکت در استانهای مختلف به عنوان یکی از نشانه های ناامیدی از انتخابات ارتباطی یافت.
🔸 بزرگترین شگفتی دوره اول انتخابات کنونی، پیشی گرفتن جمعیت رای دهنده ناامید از سایر رای دهندگان بود. من تعبیر « رای دهنده ناامید» را از اقتصاد بازار کار به عاریه میگیرم، که در آن بخشی از جمعیت در سن کار، ناامید از یافتن کار، از جمعیت فعال اقتصادی خارج میشود. فرضا از ۳۸ میلیون جمعیت غیرفعال ایران، نزدیک ۱۰ تا ۱۲ میلیون کسانی هستند که حتی از جستجو کار نیز ناامید شدند و در آمار جمعیت بیکار کشور نیز محاسبه نمیشوند. اگر شناسنامه سفیدها که در هیچ انتخاباتی در گذشته مشارکت نداشتند را در نظر نگیریم، ظرفیت عملی مشارکت در انتخابات همان نرخ مشارکت ۸۵ درصدی سال ۱۳۸۸ است. در انتخابات دوره ی اول، ۴۵ درصد کسانیکه حداقل در یک انتخابات ریاست جمهوری در ایران مشارکت داشتند، تمایلی به مشارکت در این انتخابات نشان ندادند. به عبارتی برای اولین بار جمعیت رای دهنده ناامید شده از انتخابات بیش از جمعیت امیدوار به انتخابات بوده است.
✅میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب ( جدول شماره ۱ )
▪️مشارکت در این انتخابات، برای بسیاری، بدون آنکه حامل تغییر و خلق دستاورد باشد، صرفا به ابزاری برای کسب مشروعیت نظام سیاسی تعریف شده بود. خصوصا اینکه نظارت استصوابی شورای نگهبان نیز به همگونی نامزدها منجر شده و این عدم تفاوت معنادار میان کاندیداها و یا ناتوانی آنان در نشان دادن توان عاملیت و کیفیت نیز بر شدت بی رغبتی افزدوه بود. برخی به درستی با ارجاع به خلع ید نهاد دولت در ایجاد تغییرات سیاستی(Policy change)، معتقد بودند و هستند که اگر اندک تفاوتی نیز در میان دولتهای روحانی، احمدی نژاد و خاتمی در سیاست های رفاهی، آموزشی، اقتصادی و حتی سیاست خارجی وجود داشت، از سال ۱۳۹۶ عملا نهاد دولت از سیاستگذاری ها خلع ید و تفاوتهای جزی نیز به طور کلی از بین رفته است. اما این دلایل برای انتخابات سال ۱۴۰۰ که حتی نتایج آن از پیش مشخص شده بود نیز صادق بود. نامشخص بودن نتایج، دو قطبی شدن انتخابات وحضور نمایندگان دو گروه اصلی سیاسی، بیش از سال ۱۴۰۰ بود، اما مشارکت کمتری در انتخابات به همراه آورد. بخشی از پاسخ را شاید بتوان در اثر عملکرد رییسی بر مشارکت کنونی مرتبط بدانیم که باعث شد که حتی کسانیکه در سال ۱۴۰۰ تن به مشارکت دادند، در این انتخابات به جمعیت « رای دهنده ناامید» بپیوندند.
🔸آقای رییسی مهمترین استراتژی انتخاباتی خود را نقد دولت روحانی قرار داد. تعمدا اثر شوک تحریمهای ترامپ و پاندمی کرونا را انکار و عامل اصلی مشکلات اقتصاد ایران را ناتوانی و ناکارآمدی دولت روحانی معرفی میکرد. بدون ارایه هرگونه نظریه تغییر، از برنامه ۷ هزار صفحهی خبر داد که راه حل تمام این مشکلات در آن دیده شده بدون آنکه هیچگاه از آن رونمایی کند. وعده ساخت سالیانه یک میلیون مسکن توسط دولت برای فقرا را داد. اما آمار رسمی منتشر شده نشان میدهد که وی نه تنها در تحقق این وعده ناکام ماند بلکه ساخت سالیانه ۳۰۰ هزار مسکن در دولت روحانی را نیز به ۱۰۰ هزار مسکن کاهش داد. به عبارتی، وی صرفا ده درصد آنچه که در مورد مسکن وعده داده بود را محقق کرد. او همچنین وعده داده بود که نرخ تورم را به نصف و سپس آنرا تک رقمی کند. کاری که روحانی در سه سال دولت خود محقق کرد و نرخ تورم از ۳۰ درصد را به ۹ درصد کاهش داد. اما نرخ تورم در سه سال دولت رییسی در محدوده ی ۴۰ تا ۴۵ درصد باقی ماند و روند سیاست های پولی و شرایط تحریمی کشور نیز چشم اندازی برای کاهش آن ایجاد نکرده است. ....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/qefkLaqf
#ایران_فردا
#هادی_کحالزاده
#نسبت_فقر_و_مشارکت
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴نسبت تغییر فقر در میزان مشارکت
🔷هادی کحالزاده @iranfardamag ▪️ ثبت رکورد پایین ترین نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب در جمعه گذشته، تابع عوامل متنوع و متعدد اما حامل یک پیام روشن بود. برای بسیاری از ایرانیان نهاد دولت و نهاد انتخابات فاقد کارکرد و ناتوان در ایجاد تغییر…
🔴«ما را به خاطر بیاور!»
🔷شهید عزت ابراهیمنژاد*
@iranfardamag
«ما را به خاطر بیاور!
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم
شور و عشق در سینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم
سینه بر خاک سوده
مُردیم.
ما را به خاطر بیاور!
ما را که سینهسُرخانی خنیاگر بودیم
و دِه به دِه
نه در آسمان و نه در کوهسار
و نه بر شاخسار،
که در بازار
پیش از آنکه آوازهخوان شویم
بر شاخهای تکیده از تکیهگاه خویش
جان وا سپردیم.
به خاطر دارم پیامشان را
سرنوشتشان را
آری...
و همیشه در گذرگاه خاطرم در گذر است
آوازهای صامت سینهسُرخانِ سینه بر سیخ
و تَجَسُّدِ آرزوهای بیست و دو سالگانِ سینه بر سنگ
و از تکرار یادشان
شاید پیش از آنکه شاعر شوم
بیست و دو ساله بمیرم.»
-------------------------
*تاریخ شهادت: ۱۸ تیر ۱۳۷۸، کوی دانشگاه
#ایران_فردا
#عزت_ابراهیمنژاد
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷شهید عزت ابراهیمنژاد*
@iranfardamag
«ما را به خاطر بیاور!
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم
شور و عشق در سینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم
سینه بر خاک سوده
مُردیم.
ما را به خاطر بیاور!
ما را که سینهسُرخانی خنیاگر بودیم
و دِه به دِه
نه در آسمان و نه در کوهسار
و نه بر شاخسار،
که در بازار
پیش از آنکه آوازهخوان شویم
بر شاخهای تکیده از تکیهگاه خویش
جان وا سپردیم.
به خاطر دارم پیامشان را
سرنوشتشان را
آری...
و همیشه در گذرگاه خاطرم در گذر است
آوازهای صامت سینهسُرخانِ سینه بر سیخ
و تَجَسُّدِ آرزوهای بیست و دو سالگانِ سینه بر سنگ
و از تکرار یادشان
شاید پیش از آنکه شاعر شوم
بیست و دو ساله بمیرم.»
-------------------------
*تاریخ شهادت: ۱۸ تیر ۱۳۷۸، کوی دانشگاه
#ایران_فردا
#عزت_ابراهیمنژاد
https://t.iss.one/iranfardamag
یادنامه_محمد_بسته_نگار_ایران_فردا_تیر_ماه1401.pdf
2.3 MB
💢 یادمان ششمین سال درگذشت محمد بستهنگار
✅ بازنشر از ایران فردا
🔹محمد بستهنگار نواندیش دینی مبارز و از چهرههای شاخص جریان ملی و مذهبی در سال ۱۳۲۰ دیده به جهان گشود و در ۱۸ تیر ۱۳۹۷ بعد از یک بیماری طولانی، زندگی سراسر افتخارش به پایان رسید.
🔸زیست درخشانی که حاصل نیم قرن از خود گذشتگی، عشق و ایثار بوده و تاثیرات و رد عطر آن، خاطراتش را جاودانه می سازد.
🔹مجوعه حاضر بخشی از یادداشتها و مقالاتی است که به پاسداشت بیش از ۵۰ سال مجاهدتهای او در طی این ۶ سال که از پرواز وی میگذرد ، نوشته و منتشر شده و حال در این یادنامه - توسط مجموعه ایران فردا - گرد آمده است .
🔸باشد تا این تلاش، ادای دینی باشد به او که بی هیچ چشمداشت عمر خود را و همه داشتههایش را به پای تحقق آرمانهایش نهاد. از سختیهای روزگار ننالید، نایستاد و هر زمان برای برونرفت از سیطره قدرت دوران، متناسب با شرایط و امکان راه نوینی را جستجو کرد .
▪️ ایران فردا ، تیرماه ۱۴۰۳
#محمد_بستهنگار
✅ بازنشر از ایران فردا
🔹محمد بستهنگار نواندیش دینی مبارز و از چهرههای شاخص جریان ملی و مذهبی در سال ۱۳۲۰ دیده به جهان گشود و در ۱۸ تیر ۱۳۹۷ بعد از یک بیماری طولانی، زندگی سراسر افتخارش به پایان رسید.
🔸زیست درخشانی که حاصل نیم قرن از خود گذشتگی، عشق و ایثار بوده و تاثیرات و رد عطر آن، خاطراتش را جاودانه می سازد.
🔹مجوعه حاضر بخشی از یادداشتها و مقالاتی است که به پاسداشت بیش از ۵۰ سال مجاهدتهای او در طی این ۶ سال که از پرواز وی میگذرد ، نوشته و منتشر شده و حال در این یادنامه - توسط مجموعه ایران فردا - گرد آمده است .
🔸باشد تا این تلاش، ادای دینی باشد به او که بی هیچ چشمداشت عمر خود را و همه داشتههایش را به پای تحقق آرمانهایش نهاد. از سختیهای روزگار ننالید، نایستاد و هر زمان برای برونرفت از سیطره قدرت دوران، متناسب با شرایط و امکان راه نوینی را جستجو کرد .
▪️ ایران فردا ، تیرماه ۱۴۰۳
#محمد_بستهنگار
🔴مصائب کیوان*
💠علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸از هرسو تیر بلا بر جانت جاری است و امّا تو همه را به دعای خیر خویش روانه میکنی. چنان با تو به خشم سخن میرانند که گویا تلخکامیِ سیانورِ کهنهٔ دههها همچنان در کام تو و در زیر زبانت میشکند و تو باز هنوز لبخند میزنی و لبخند میزنی و لبخند میزنی.
▪️ بر تبار خونین تو فخر میفروشند و سرزنشت میکنند که تو بر آیین آنان کافر شدهای و مرتد، آنسان که گویا دانش شوریده و عصیانی روحت را بهتر از تو دریافتهاند ولی تو ایشان را دختران و فرزندان خویش خطاب میکنی و آنچه را حقیقت میدانی به قربانگاه "اعتبار" اجتماعی و مدح و ثنای اطرافیانت نمیبری و خوشا و زودا که وصف حال توست این سخن که گفت:
زهد رندان نوآموخته راهی به دهی است
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
🔸تو "قدقامتِ" نماز، جانب درهمشکستن بتهای پوشالیِ برسُفته از چوب و سنگ و آلوده به زُمختی فرعون و شدّاد بستهای و با آن همه زخمی که بر پیکرت حک شده است، روح بزرگت را در پرهیزِ ستیز، پاکیزه نگاهداشتهای زیرا که بسیار پیش از این ، بتهای درونت را که در آسیب گردنهٔ تبخترِ بلندآوازگی و شهرت بود، درهمشکستی و خویش را مقلّد پیروانت نساختی و اهل کوی و برزن و بازار سیاست را که فخرفروشان بر این میبالیدند که تو را "عمو"ی خویش مینامند، به امامت برنگزیدی.
▪️ همچون ابراهیم که در تنهایی و خلوت خویش و در اندوه بتپرستی انباشته در همه آفاق و انفس به گوشهٔ تنهاییِ بیانتهای شب پناه برد و اندوهناک به آسمان نگریست [فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ؛ پس نظرى به ستارگان افكند] و با غمی به وسعت همهٔ تاریخ، از هستی و روزگار تباهآلوده رویگردانید و در نجوای دردناکش، بهآهستگی از روح خستهٔ خویش نالید و گفت: "آه که من چه بیمار و رنجورم" [فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ؛ و گفت که چه بیمار و چه رنجور که منم ]. رنجورم از این همه جهل و خرافه و خرافه و خرافه، رنجور از این همه خشم زهرآگینِ آمیخته به تعصّب کور؛ واینگونه بود که جملگی از او رویگردانیدند و وی را در تنهایی آزادیبخشش، به خویش واگذاشتند [فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ؛ پس پشتكنان از او روى برتافتند و تنهایش گذاشتند].
🔸کیوان، ای پیرِ جوانِ رنجدیدهٔ همهٔ دوران؛ طواف به گرد کعبهٔ رهاییِ ابراهیم، تو را خوشباد.
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن، حریفان را جواب است
--------------------
*این متن با توجه به اتفاقات رویداده در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری نگاشته شده است.
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#کیوان_صمیمی
https://cutt.ly/FegciG4n
https://t.iss.one/iranfardamag
💠علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸از هرسو تیر بلا بر جانت جاری است و امّا تو همه را به دعای خیر خویش روانه میکنی. چنان با تو به خشم سخن میرانند که گویا تلخکامیِ سیانورِ کهنهٔ دههها همچنان در کام تو و در زیر زبانت میشکند و تو باز هنوز لبخند میزنی و لبخند میزنی و لبخند میزنی.
▪️ بر تبار خونین تو فخر میفروشند و سرزنشت میکنند که تو بر آیین آنان کافر شدهای و مرتد، آنسان که گویا دانش شوریده و عصیانی روحت را بهتر از تو دریافتهاند ولی تو ایشان را دختران و فرزندان خویش خطاب میکنی و آنچه را حقیقت میدانی به قربانگاه "اعتبار" اجتماعی و مدح و ثنای اطرافیانت نمیبری و خوشا و زودا که وصف حال توست این سخن که گفت:
زهد رندان نوآموخته راهی به دهی است
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم
🔸تو "قدقامتِ" نماز، جانب درهمشکستن بتهای پوشالیِ برسُفته از چوب و سنگ و آلوده به زُمختی فرعون و شدّاد بستهای و با آن همه زخمی که بر پیکرت حک شده است، روح بزرگت را در پرهیزِ ستیز، پاکیزه نگاهداشتهای زیرا که بسیار پیش از این ، بتهای درونت را که در آسیب گردنهٔ تبخترِ بلندآوازگی و شهرت بود، درهمشکستی و خویش را مقلّد پیروانت نساختی و اهل کوی و برزن و بازار سیاست را که فخرفروشان بر این میبالیدند که تو را "عمو"ی خویش مینامند، به امامت برنگزیدی.
▪️ همچون ابراهیم که در تنهایی و خلوت خویش و در اندوه بتپرستی انباشته در همه آفاق و انفس به گوشهٔ تنهاییِ بیانتهای شب پناه برد و اندوهناک به آسمان نگریست [فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ؛ پس نظرى به ستارگان افكند] و با غمی به وسعت همهٔ تاریخ، از هستی و روزگار تباهآلوده رویگردانید و در نجوای دردناکش، بهآهستگی از روح خستهٔ خویش نالید و گفت: "آه که من چه بیمار و رنجورم" [فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ؛ و گفت که چه بیمار و چه رنجور که منم ]. رنجورم از این همه جهل و خرافه و خرافه و خرافه، رنجور از این همه خشم زهرآگینِ آمیخته به تعصّب کور؛ واینگونه بود که جملگی از او رویگردانیدند و وی را در تنهایی آزادیبخشش، به خویش واگذاشتند [فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ؛ پس پشتكنان از او روى برتافتند و تنهایش گذاشتند].
🔸کیوان، ای پیرِ جوانِ رنجدیدهٔ همهٔ دوران؛ طواف به گرد کعبهٔ رهاییِ ابراهیم، تو را خوشباد.
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن، حریفان را جواب است
--------------------
*این متن با توجه به اتفاقات رویداده در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری نگاشته شده است.
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#کیوان_صمیمی
https://cutt.ly/FegciG4n
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴مصائب کیوان*
💠علیرضا رجایی @iranfardamag 🔸از هرسو تیر بلا بر جانت جاری است و امّا تو همه را به دعای خیر خویش روانه میکنی. چنان با تو به خشم سخن میرانند که گویا تلخکامیِ سیانورِ کهنهٔ دههها همچنان در کام تو و در زیر زبانت میشکند و تو باز هنوز لبخند میزنی و لبخند…
🔴عاشورا، مرورکلمهی مقدس" آزادی "در جریان زندگی!
@iranfardamag
🔺باز نشر از ایران فردا
▪️اگر نه چنین است که تاریخ در زمان خود نیز با اسطوره در هم میآمیزد؛ گویند قهرمانان برای مرگ میجنگند وگرنه فریاد او ناشنیده میماند وگرنه تاریخ برای قهرمانان دیروز که جامهی عافیت بر تن میکشند و از ترس جباران و ستم بارگان زاویهی مغفرت و تسلیم برمیگزینند، تلخندی بر لب دارد. حسین بن علی ثمرهی آخرین رسول عرب در حالی که کلام نبی را از لبان پدربزرگ و پدر و مادر خویش دریافته بود میدانست که عبور عرب از جهل دیرین، رنجی طولانی برای مصلحان فراهم خواهد آورد. اما آیا آن همه قتلها و پامال سم اسپان و سپس به اسارت رفتن خاندان آخرین نبی را میتوان به داستانی مختصر فروکاست؟
🔸حادثه دهشت زای کربلا را باید در خلال گفتگوهای نسلی و تکلم ایدئولوژیهای آنان مدام یادآوری و تحلیل کرد. اینکه هر جنبش بزرگ برای یک انحراف بزرگ استعداد دارد تا ان جا که می تواند آرمان یک نبوت جهانی و نوگرا را به مقتل و مذبح ببرد ، درسهای بزرگ شهادت حسین و خاندان اوست.
▪️جستجوی اندیشه نو و پدیدار ساختن یک جامعه تازه قرنهاست که مسئله اصلی جوامعی است که میکوشند از بهره و ثمرهی تمدن و فرهنگ، به مرزهای رهایی و آفرینش یک زندگی سالم نایل گردند.
🔸پیامهای بزرگ برای طالبان قدرتهای بیمرز هماره ویرانگر و بنیاد برافکن بوده است؛ اما پیامهای بزرگ یا نباء عظیم همیشه سادهترین کلمات را بر زبان رانده است. زرتشت اساس پیام خویش را "راستی" برمیگزیند، موسی بر یکتایی پروردگار، عیسی بر محبت و محمد بر حلم برای زدودن تاریکی جهل. اما پیشتازان پیامهای بزرگ در مسیر قدرت طلبان خرده پا، تاریخ را در روایت خون فرزندان آزادی و حقیقت ،مرثیهخوان شدهاند.
▪️تفسیر چنین تاریخی را به تعبیرهای نو بایست دچار کرد، زیرا اگر هر انقلاب رهایی بخشی فرزندانش را به مقتل ببرد، پرسش از خویشتنِ تنِ آغشته به تاریخ حرمان و فروماندگی به تحیر و فروبستگی منتهی میشود. فهم شهادت حسین و پیروانش، درک دشواریهای اسارت و در اقلیت ماندن اندیشههای رهایی بخش وی ، مادام که در مناسک و سنتها محصور بماند، تا هنگامی که تامل در این سوگها به آزادی منجر نشود؛ در حقیقت نشانهای از جهل ما نسبت به تاریخ زندگی برای آزادی و عدالت میگردد. انسان نمیتواند از کهن الگوهای ملی و دینی خود فارغ شود، زیرا این الگوهای درخشنده، سپهر زندگی و تفکر را برای هدفهای بزرگ رو به آینده گشوده و آسان یاب میکنند. جوامع تمدن ساز اما برای برخورداری از میراث و تراث خود سزاوارترند، یعنی جان فردی و روان جمعیشان مهیای تغییرها و تعبیرهای نوینی میگردد که جوامع جوانتر از آتش دگردسیهای گیتی کمتر بهرهمند آن آزمودههاست. عاشورا و تعبیرهای نهفته در آن میبایست به نسلهای جوانتر درسهای جدیدتری بدهد وگرنه یزید هم بر مرگ و شهادت حسین به ریا گریسته است.
🔸شجاعت، پایداری برای تاسیس ارزشهای انسانی، تحمل رنج به منظور زدودن تباهی رنج آفرین ،تلاش در جهت پیروزی و مراقبه نفس برای راهبران و مردمان پیشتاز آزادی خواهی، اولین درسهای نهضت عاشوراست. اما درسهای دیگری هم از این همه محنت و اندوه باید استخراج شود. اسطورهها، آیینها و اساسهای تفکر را باید مستمراً استنطاق کرد، زیرا فرهنگ و متن صامت جامعه و فرد را به واپس ماندگی و تحجر آلوده خواهد کرد. امروز درس عاشورا باید درک مظلومیت مردمی باشد که برای رهایی جان میبخشند و میدانند که در فاجعه زیستن معنا ندارد، بایسته ی شایستگان عصر نو رخ در رخ فاجعه ایستادن و سخن از زندگی بدون فاجعه بر زبان راندن است. درس اینکه اگر پیام رهایی جمیع ملت را در برگیرد حتی در صورت شکست، تاریخ ستم را ساقط خواهد کرد و درس اینکه برای نوشتن تاریخ آیندهی هر ملتی، کلمهها و حرفهای زندگیِ آزاد و شریف، از نام اعضای کوچک و بزرگ خانواده ترکیب میشود حسین و خانواده اش ، تالیف تاریخ رهایی شده اند تا انسان برای زندگی تا مرگ بجنگد.
▪️تاریخ نام مردگان را به خاطر نمیسپارد، حتی نام کشتگان را. اما آنان که برای شرافت نام آدمی تا سرحد مرگ، از جان شیرین خود چشم پوشیدهاند، تا زندگی و مواهب آن به دیگران اعطا شود، تاریخ را در ذکر نام خود ناگزیر کردهاند. عاشورای هر سال مروری است بر کلمه مقدس" آزادی "در جریان زندگی ، و کیست که این فریاد شگفت را یاری رساند؟
✅ایران فردا
#آزادی
#زندگی
#عاشورا
#ایران_فردا
https://cutt.ly/lwaHwYBv
💠تصویر: نگارگری عاشورا ؛ اثری از حسین حیبیی
https://t.iss.one/iranfardamag
@iranfardamag
🔺باز نشر از ایران فردا
▪️اگر نه چنین است که تاریخ در زمان خود نیز با اسطوره در هم میآمیزد؛ گویند قهرمانان برای مرگ میجنگند وگرنه فریاد او ناشنیده میماند وگرنه تاریخ برای قهرمانان دیروز که جامهی عافیت بر تن میکشند و از ترس جباران و ستم بارگان زاویهی مغفرت و تسلیم برمیگزینند، تلخندی بر لب دارد. حسین بن علی ثمرهی آخرین رسول عرب در حالی که کلام نبی را از لبان پدربزرگ و پدر و مادر خویش دریافته بود میدانست که عبور عرب از جهل دیرین، رنجی طولانی برای مصلحان فراهم خواهد آورد. اما آیا آن همه قتلها و پامال سم اسپان و سپس به اسارت رفتن خاندان آخرین نبی را میتوان به داستانی مختصر فروکاست؟
🔸حادثه دهشت زای کربلا را باید در خلال گفتگوهای نسلی و تکلم ایدئولوژیهای آنان مدام یادآوری و تحلیل کرد. اینکه هر جنبش بزرگ برای یک انحراف بزرگ استعداد دارد تا ان جا که می تواند آرمان یک نبوت جهانی و نوگرا را به مقتل و مذبح ببرد ، درسهای بزرگ شهادت حسین و خاندان اوست.
▪️جستجوی اندیشه نو و پدیدار ساختن یک جامعه تازه قرنهاست که مسئله اصلی جوامعی است که میکوشند از بهره و ثمرهی تمدن و فرهنگ، به مرزهای رهایی و آفرینش یک زندگی سالم نایل گردند.
🔸پیامهای بزرگ برای طالبان قدرتهای بیمرز هماره ویرانگر و بنیاد برافکن بوده است؛ اما پیامهای بزرگ یا نباء عظیم همیشه سادهترین کلمات را بر زبان رانده است. زرتشت اساس پیام خویش را "راستی" برمیگزیند، موسی بر یکتایی پروردگار، عیسی بر محبت و محمد بر حلم برای زدودن تاریکی جهل. اما پیشتازان پیامهای بزرگ در مسیر قدرت طلبان خرده پا، تاریخ را در روایت خون فرزندان آزادی و حقیقت ،مرثیهخوان شدهاند.
▪️تفسیر چنین تاریخی را به تعبیرهای نو بایست دچار کرد، زیرا اگر هر انقلاب رهایی بخشی فرزندانش را به مقتل ببرد، پرسش از خویشتنِ تنِ آغشته به تاریخ حرمان و فروماندگی به تحیر و فروبستگی منتهی میشود. فهم شهادت حسین و پیروانش، درک دشواریهای اسارت و در اقلیت ماندن اندیشههای رهایی بخش وی ، مادام که در مناسک و سنتها محصور بماند، تا هنگامی که تامل در این سوگها به آزادی منجر نشود؛ در حقیقت نشانهای از جهل ما نسبت به تاریخ زندگی برای آزادی و عدالت میگردد. انسان نمیتواند از کهن الگوهای ملی و دینی خود فارغ شود، زیرا این الگوهای درخشنده، سپهر زندگی و تفکر را برای هدفهای بزرگ رو به آینده گشوده و آسان یاب میکنند. جوامع تمدن ساز اما برای برخورداری از میراث و تراث خود سزاوارترند، یعنی جان فردی و روان جمعیشان مهیای تغییرها و تعبیرهای نوینی میگردد که جوامع جوانتر از آتش دگردسیهای گیتی کمتر بهرهمند آن آزمودههاست. عاشورا و تعبیرهای نهفته در آن میبایست به نسلهای جوانتر درسهای جدیدتری بدهد وگرنه یزید هم بر مرگ و شهادت حسین به ریا گریسته است.
🔸شجاعت، پایداری برای تاسیس ارزشهای انسانی، تحمل رنج به منظور زدودن تباهی رنج آفرین ،تلاش در جهت پیروزی و مراقبه نفس برای راهبران و مردمان پیشتاز آزادی خواهی، اولین درسهای نهضت عاشوراست. اما درسهای دیگری هم از این همه محنت و اندوه باید استخراج شود. اسطورهها، آیینها و اساسهای تفکر را باید مستمراً استنطاق کرد، زیرا فرهنگ و متن صامت جامعه و فرد را به واپس ماندگی و تحجر آلوده خواهد کرد. امروز درس عاشورا باید درک مظلومیت مردمی باشد که برای رهایی جان میبخشند و میدانند که در فاجعه زیستن معنا ندارد، بایسته ی شایستگان عصر نو رخ در رخ فاجعه ایستادن و سخن از زندگی بدون فاجعه بر زبان راندن است. درس اینکه اگر پیام رهایی جمیع ملت را در برگیرد حتی در صورت شکست، تاریخ ستم را ساقط خواهد کرد و درس اینکه برای نوشتن تاریخ آیندهی هر ملتی، کلمهها و حرفهای زندگیِ آزاد و شریف، از نام اعضای کوچک و بزرگ خانواده ترکیب میشود حسین و خانواده اش ، تالیف تاریخ رهایی شده اند تا انسان برای زندگی تا مرگ بجنگد.
▪️تاریخ نام مردگان را به خاطر نمیسپارد، حتی نام کشتگان را. اما آنان که برای شرافت نام آدمی تا سرحد مرگ، از جان شیرین خود چشم پوشیدهاند، تا زندگی و مواهب آن به دیگران اعطا شود، تاریخ را در ذکر نام خود ناگزیر کردهاند. عاشورای هر سال مروری است بر کلمه مقدس" آزادی "در جریان زندگی ، و کیست که این فریاد شگفت را یاری رساند؟
✅ایران فردا
#آزادی
#زندگی
#عاشورا
#ایران_فردا
https://cutt.ly/lwaHwYBv
💠تصویر: نگارگری عاشورا ؛ اثری از حسین حیبیی
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴عاشورا، مرورکلمهی مقدس آزادی در جریان زندگی!
▪️اگر نه چنین است که تاریخ در زمان خود نیز با اسطوره در هم میآمیزد؛ گویند قهرمانان برای مرگ میجنگند وگرنه فریاد او ناشنیده میماند وگرنه تاریخ برای قهرمانان دیروز که جامه ی عافیت بر تن میکشند و از ترس جباران و ستم بارگان زاویهی مغفرت و تسلیم برمیگزینند،…
🔴ما رسولانِ کدام عهد هستیم ؟
▪️عاشورا ، روز قتلِ زایشِ عهدها
🔷مسعود میری
@iranfardamag
🔸این که زندگی ،مرگ و سرنوشت ، ما را در اضطرابی بزرگ رها کرده ، حرفی به غایت درست است. درستتر آن است که "ما به طرزی حادث در میان انبوه تارهای روابط علی نهاده شدهایم و به طرزی حادث در هر لحظه توسط آنها تعیین میگردیم و در لحظهی واپسین نیز توسط آنها به دور افکنده میشویم"/۱
🔹اما به نظر میرسد که شجاعتی در بودن ماست که این نوع دور افکنده شدن را در یکجاهایی نقض میکند. این نوع جسارت زندگی نه در مرگ بل در تغییر معادلات سرنوشت ، ساز و برگِ بودن از نوعی دیگر را معنا میبخشد. ما از دورترین جای "سرگذشت" بشر تا حالا که در مجاورت یک "خویشتنِ"مضطربِ خود روزگار میگذرانیم ، همان موجودی هستیم که در برابر طبیعت و تند باد حوادث تهی دستیم. ما "اینجا"در خویش و در دنیا چنان افکنده و رها شدهایم که ترس از زندگی کمتر از ترس از مرگ نیست. این انبوه آیینها و مناسک که در باب زندگی داریم هر چند از آیینها و مناسک مرگ کمتر است ، اما بیش از این آیینها و مناسکِ مرگ با ما راه میرود. فرض کمبل در یک سخنرانی مکتوب شده آن است که غنای زندگی و مرگ در این آیینها خود را نهان کرده و با آینده سخن میگوید./۲
🔸جوانترها از من بارها پرسیدهاند که اینهمه فربهیی آیینها و مناسک در چیست؟
پاسخ ، همان سخن خردمندانهی جوزف کمبل است که ، انسان نه در موجودیت ریشهی تکیاختهاش چیزی آفریده ، بلکه هر چه پیچیدهتر شده بیشتر آفریده . این آفریدهها را نمیتوانستیم به حافظه بسپاریم ، و اگر جهانی بدین پیرسالی(در قیاس با این بدن اکنون ما و نه در برابر پیرتن گیتی) با انبوه نامهایی که نهادهایم و کلماتی که ساختهایم ، در زبان و ذهن کوچک ما اندوخته شدهاست ، به لطف و میمنت همین آیینها و مناسک است.
🔹به زندگی و مرگ برگردیم که از جان همدیگر ارتزاق میکنند و دنیای هر کدام در اقلیم آن دیگری شکل میگیرد. مناسک مرگ بیگمان زاده و پروردهی مناسبات زندگی است و بذر مناسک زندگی بیتردید در زمینِ اتفاقِ مکرر و مشاهده شوندهی مرگ میروید.
🔸آدمی وجود دارد . "موجود"ی است که وجودی دارد و در "وجود" خود همچون احوالات سادهی آن تکیاخته تا ارگانیزمهای پیچیده ، آزموده و آموخته شده است. ما در زندگیای بدین پیچیدگی رها شدهایم و حاصل آن هر چه باشد ، این وجود مضطر ، در بیابانِ جهان ، بیخیمه و بیپناه ماندهاست.
🔹وقتی به مراسم عزای حسین میرسم ، ناخودآگاه همان که کمبل میگفت ، این نهاد پیچیده کلافش را در وجود موجودیت من باز میکند و رشتههای کوچک و نازکی از آن در انگشتان نحیف روانم لمس میشود. در میان اینهمه فربهیی آیینها ، موی سیاه سیاهوش (سیاوسپ؟)تمام صحنهی جلوی چشمم را پُر میکند. با یک سلسله شباهتهای حیرت انگیز!
🔸ما قرون متمادی در خود غلطیدهایم تا به حال برسیم. حقیقتاً بشر چونان طبیعت ، از چشمههای خُردِ کوهستانها چکان چکان افتاده ، بر دامن سیاه سنگها لغزیده ، در آسیاب و چرخُشتِ دشت پیچیده و به رودخانههای جان خود و جهان دیگران روانیده شده است. این شرابِ انسانشدن، در وضعیت خود، واضع خویش و مناسک خود بوده و خواهد بود. این وضعیت در روزگار باستان و پیشا باستان حکایتی دگر داشته. آنچنان که از "یشت"ها برمیآید ، داستان آن باستانِ دورانِ پهلوانان، در جایی از زمان و زمین ، زمینهی ناپیروزبخت سرگذشت در سرنوشتی نابختیار را پیش چشم آوردهاست. یک ملت که در بنیان بیابانگرد خود ، از رسم و سبک تیغ و اسپ و خشونت به سیاق خانهگزینی و کشت و زرع تغییر وضعیت داده ، در جایی از بیتاریخیی سرگذشتش ، گویی تمام میراث مدنیت نوینش را به ناگهان در داو قماری باخته باشد. به خشم و خیانت و شکست نیروی باطنی و ظاهریِ از دست دادن این ثمرهی زندگی نظر دارم که ، حتی زرتشت نیز بدان در داستان سخن گفتن گئوشورون اشارهای جانکاه کرده است.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/aehGeleI
#عاشورا
#سیاوس
#ایران_فردا
#مسعود_میری
https://t.iss.one/iranfardamag
▪️عاشورا ، روز قتلِ زایشِ عهدها
🔷مسعود میری
@iranfardamag
🔸این که زندگی ،مرگ و سرنوشت ، ما را در اضطرابی بزرگ رها کرده ، حرفی به غایت درست است. درستتر آن است که "ما به طرزی حادث در میان انبوه تارهای روابط علی نهاده شدهایم و به طرزی حادث در هر لحظه توسط آنها تعیین میگردیم و در لحظهی واپسین نیز توسط آنها به دور افکنده میشویم"/۱
🔹اما به نظر میرسد که شجاعتی در بودن ماست که این نوع دور افکنده شدن را در یکجاهایی نقض میکند. این نوع جسارت زندگی نه در مرگ بل در تغییر معادلات سرنوشت ، ساز و برگِ بودن از نوعی دیگر را معنا میبخشد. ما از دورترین جای "سرگذشت" بشر تا حالا که در مجاورت یک "خویشتنِ"مضطربِ خود روزگار میگذرانیم ، همان موجودی هستیم که در برابر طبیعت و تند باد حوادث تهی دستیم. ما "اینجا"در خویش و در دنیا چنان افکنده و رها شدهایم که ترس از زندگی کمتر از ترس از مرگ نیست. این انبوه آیینها و مناسک که در باب زندگی داریم هر چند از آیینها و مناسک مرگ کمتر است ، اما بیش از این آیینها و مناسکِ مرگ با ما راه میرود. فرض کمبل در یک سخنرانی مکتوب شده آن است که غنای زندگی و مرگ در این آیینها خود را نهان کرده و با آینده سخن میگوید./۲
🔸جوانترها از من بارها پرسیدهاند که اینهمه فربهیی آیینها و مناسک در چیست؟
پاسخ ، همان سخن خردمندانهی جوزف کمبل است که ، انسان نه در موجودیت ریشهی تکیاختهاش چیزی آفریده ، بلکه هر چه پیچیدهتر شده بیشتر آفریده . این آفریدهها را نمیتوانستیم به حافظه بسپاریم ، و اگر جهانی بدین پیرسالی(در قیاس با این بدن اکنون ما و نه در برابر پیرتن گیتی) با انبوه نامهایی که نهادهایم و کلماتی که ساختهایم ، در زبان و ذهن کوچک ما اندوخته شدهاست ، به لطف و میمنت همین آیینها و مناسک است.
🔹به زندگی و مرگ برگردیم که از جان همدیگر ارتزاق میکنند و دنیای هر کدام در اقلیم آن دیگری شکل میگیرد. مناسک مرگ بیگمان زاده و پروردهی مناسبات زندگی است و بذر مناسک زندگی بیتردید در زمینِ اتفاقِ مکرر و مشاهده شوندهی مرگ میروید.
🔸آدمی وجود دارد . "موجود"ی است که وجودی دارد و در "وجود" خود همچون احوالات سادهی آن تکیاخته تا ارگانیزمهای پیچیده ، آزموده و آموخته شده است. ما در زندگیای بدین پیچیدگی رها شدهایم و حاصل آن هر چه باشد ، این وجود مضطر ، در بیابانِ جهان ، بیخیمه و بیپناه ماندهاست.
🔹وقتی به مراسم عزای حسین میرسم ، ناخودآگاه همان که کمبل میگفت ، این نهاد پیچیده کلافش را در وجود موجودیت من باز میکند و رشتههای کوچک و نازکی از آن در انگشتان نحیف روانم لمس میشود. در میان اینهمه فربهیی آیینها ، موی سیاه سیاهوش (سیاوسپ؟)تمام صحنهی جلوی چشمم را پُر میکند. با یک سلسله شباهتهای حیرت انگیز!
🔸ما قرون متمادی در خود غلطیدهایم تا به حال برسیم. حقیقتاً بشر چونان طبیعت ، از چشمههای خُردِ کوهستانها چکان چکان افتاده ، بر دامن سیاه سنگها لغزیده ، در آسیاب و چرخُشتِ دشت پیچیده و به رودخانههای جان خود و جهان دیگران روانیده شده است. این شرابِ انسانشدن، در وضعیت خود، واضع خویش و مناسک خود بوده و خواهد بود. این وضعیت در روزگار باستان و پیشا باستان حکایتی دگر داشته. آنچنان که از "یشت"ها برمیآید ، داستان آن باستانِ دورانِ پهلوانان، در جایی از زمان و زمین ، زمینهی ناپیروزبخت سرگذشت در سرنوشتی نابختیار را پیش چشم آوردهاست. یک ملت که در بنیان بیابانگرد خود ، از رسم و سبک تیغ و اسپ و خشونت به سیاق خانهگزینی و کشت و زرع تغییر وضعیت داده ، در جایی از بیتاریخیی سرگذشتش ، گویی تمام میراث مدنیت نوینش را به ناگهان در داو قماری باخته باشد. به خشم و خیانت و شکست نیروی باطنی و ظاهریِ از دست دادن این ثمرهی زندگی نظر دارم که ، حتی زرتشت نیز بدان در داستان سخن گفتن گئوشورون اشارهای جانکاه کرده است.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/aehGeleI
#عاشورا
#سیاوس
#ایران_فردا
#مسعود_میری
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴ما رسولانِ کدام عهد هستیم ؟
▪️عاشورا ، روز قتلِِ زایشِ عهدها 🔷مسعود میری @iranfardamag این که زندگی ،مرگ و سرنوشت ، ما را در اضطرابی بزرگ رها کرده ، حرفی به غایت درست است. درستتر آن است که "ما به طرزی حادث در میان انبوه تارهای روابط علی نهاده شدهایم و به طرزی حادث در هر لحظه توسط…
🔴انتخابات تیرماه ۱۴۰۳؛
فرصتی برای آشکارگی درون جامعه ایران
🔷حسین جمالی و علی دستباز*
@iranfardamag
✅پیش درآمد
انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ ایران، رخداد و پدیده ای بود که درون جامعه ایران را فاش کرد. هر چند نشانه هایی از عمق نارضایتی از شیوه حکمرانی در ایران، طی انتخابات سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، تا حدود زیادی، از طریق کاهش مشارکت، آشکار شده بود، اما شاید این نخستین بار بود که متن جامعه ایران، با کنش های انتخاباتی، این چنین، مرزبندی های نوین و نیز درهم ریختگی مرزبندی های پیشین خود را آشکار نمود. مدعیان سخنگویی به نام مردم، اکنون دیگر به راحتی نمی توانند دم از مردم زنند.
✅آشکارگی درون جامعه ایران
مهم ترین حقایق برملا شده درون جامعه ایرانی، به روایت کنش های کلامی و رفتاری، از حدود ۱۵ خرداد تا ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳:
۱. عدم مشارکت ۶۰ درصد از واجدین شرایط رای در دور نخست انتخابات و تکرار آن به میزان ۵۰ درصد در دور دوم؛
۲. واکنش نسبتاً سخت و قاطع بخش مشارکت جوی جامعه ایران به جریان بنیادگرایی و خالص سازی(با تابلوی اصول گرایی و ادامه راه دولت رئیسی). آنها با حدود شش میلیون رای اضافی، در مرحله دوم برای پیروزی پزشکیان، سنگ تمام گذاشتند؛
۳. تمایل بخش قابل ملاحظه ای از مشارکت جویان به «میانه روی» که پزشکیان، نماد آن بوده است. این انتخابات، شفافیت و مرزبندی روشن بین بنیادگرایی و میانه روی به نمایش گذاشته بود؛
۴. عمق نارضایتی تحریم کنندگان به گونه ای بود که حتی تلاش های فراگیر و همه جانبه فعالان و طرفداران پزشکیان، نتوانست میزان مشارکت آنها را از ۱۰ درصد افزون کند؛
۵. اکثریت مشارکت کنندگان، علیرغم وعده های اغواکننده رقبای پزشکیان، به آنها «نه بزرگ» گفتند و شاید آنها را به وعده های پوچ، دروغین و فریب، تعبیر می کردند؛
۶. نقش تعیین کننده کلان شهرها و شهرهای بزرگ در پیروزی «میانه روی» و نه به «بنیادگرایی»؛
۷. شکل گیری دوقطبی «بنیادگرایی» و «میانه روی» که احساس خطر جدی را برای برخی نخبگان فکری و بخشی از مشارکت جویان برجسته کرد؛
۸. نادرست درآمدن ایده ی برون آوردن نام هر فردی که حاکمیت و نظام می خواهد، حتی با دستکاری در آرا و تقلب ( عمدتاً اشاره به جلیلیِ مورد تایید بخشی از نهادهای قدرت)؛
۹. سرسختی بخش بزرگی از فعالان سیاسی و نخبگان فکری طرفدار تحریم که به شدت هر چه تمام تر بر ایده و راهبرد خود اصرار داشته و هرگز تن به مشارکت ندادند(البته، بخش محدودی از آنها، در دوم انتخابات، مشارکت کردند)؛
۱۰. تغییرات بنیادین در جریان اصول گرایی؛ حمایت برخی از بزرگان آن، چون ناطق نوری، از پزشکیان، به عنوان نامزد مورد حمایت اصلاحات(به جای جلیلی از جبهه انقلاب)؛
۱۱. بازنمایی نوع نوینی از «رادیکالیسمِ»تحریمی ها، با هدف رادیکالیستی و تندروانه، از تغییرات ساختاری تا سرنگونی، اما روش مدنی، مسالمت آمیز و خشونت پرهیز. این امر خود، نیازمند بازتعریف رادیکالیسم در این برهه تاریخی ایران است(البته، اپوزوسیون خارج نشین، بی توجه به زندگی دشوار ایرانیان در داخل، یعنی بدون توجه به «اقتضایی» بودن امر سیاسی، از جمله انتخابات، هم چنان بر طبل تحریم همه جانبه می کوبند. هرچند نقش و وزن آنها در این میزان عدم مشارکت، چندان قابل ارزیابی نیست، اما آنها این نتیجه را به تمامه، به نفع خود مصادره می کنند)؛
۱۲. آشکار شدن بخش مهمی از وجوه دولت در سایه(شخصیت ها، ایده ها و خط مشی های آنان)؛
۱۳. تعیین کنندگی فضای مجازی، مناظرات و سخنان مسولان ستادها
۱۴. ضعف رقبای پیروز انتخابات در شناخت جامعه ایران(تمایلات، خواست ها و آرای آنها)
۱۵. نادرست درآمدن ایده رای قومیتی پزشکیان.
✅وضعیت حاکم بر ایران قبل از انتخابات
از ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، به مدت شش سال، وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، با موارد زیر در پیوند بوده است: تحریمهای فلج کننده و ویرانگر، تورم سرسام آور و گرانی بی سابقه، جنبش های اجتماعی فراگیر و بی سابقه(جنبشهای دی ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و زن، زندگی و آزادی ۱۴۰۱)، کاهش چشم گیر مشارکت انتخاباتی(از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰)، غلبه ایده و طرح خالص سازی، اما ناکارآمدی دولت خالص سازی شده، یعنی دولتی پُر ادعا اما ناکارآمد در برآوردن وعده های انتخاباتی خویش، تیره شدن روابط دولت های تروئیکای اروپایی با ایران بر سر پرونده هسته ای، زندگی فلاکت بار ایرانیان( که به «تباه شدن و به خاک مذلت نشستن زندگی روزمره بخش قابل ملاحظه ای از مردم ایران» تعبیر شده است)، فاصله گرفتن جامعه ایران از بنیادهای دینی و مذهبی(به ویژه غلبه ایده جدایی دین از سیاست) در پیمایشی سراسری، و نارضایتی فراگیر که وجه تظاهراتی آن روز به روز رو به فزونی بود( مانند اعتصابات و تظاهرات کارگران، معلمان و بازنشستگان).....
https://t.iss.one/iranfardamag
✅متن کامل:
https://cutt.ly/Aeh30Evh
#ایران_فردا
#علی_دستباز
#حسین_جمالی
#انتخابات_۱۴۰۳
فرصتی برای آشکارگی درون جامعه ایران
🔷حسین جمالی و علی دستباز*
@iranfardamag
✅پیش درآمد
انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ ایران، رخداد و پدیده ای بود که درون جامعه ایران را فاش کرد. هر چند نشانه هایی از عمق نارضایتی از شیوه حکمرانی در ایران، طی انتخابات سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، تا حدود زیادی، از طریق کاهش مشارکت، آشکار شده بود، اما شاید این نخستین بار بود که متن جامعه ایران، با کنش های انتخاباتی، این چنین، مرزبندی های نوین و نیز درهم ریختگی مرزبندی های پیشین خود را آشکار نمود. مدعیان سخنگویی به نام مردم، اکنون دیگر به راحتی نمی توانند دم از مردم زنند.
✅آشکارگی درون جامعه ایران
مهم ترین حقایق برملا شده درون جامعه ایرانی، به روایت کنش های کلامی و رفتاری، از حدود ۱۵ خرداد تا ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳:
۱. عدم مشارکت ۶۰ درصد از واجدین شرایط رای در دور نخست انتخابات و تکرار آن به میزان ۵۰ درصد در دور دوم؛
۲. واکنش نسبتاً سخت و قاطع بخش مشارکت جوی جامعه ایران به جریان بنیادگرایی و خالص سازی(با تابلوی اصول گرایی و ادامه راه دولت رئیسی). آنها با حدود شش میلیون رای اضافی، در مرحله دوم برای پیروزی پزشکیان، سنگ تمام گذاشتند؛
۳. تمایل بخش قابل ملاحظه ای از مشارکت جویان به «میانه روی» که پزشکیان، نماد آن بوده است. این انتخابات، شفافیت و مرزبندی روشن بین بنیادگرایی و میانه روی به نمایش گذاشته بود؛
۴. عمق نارضایتی تحریم کنندگان به گونه ای بود که حتی تلاش های فراگیر و همه جانبه فعالان و طرفداران پزشکیان، نتوانست میزان مشارکت آنها را از ۱۰ درصد افزون کند؛
۵. اکثریت مشارکت کنندگان، علیرغم وعده های اغواکننده رقبای پزشکیان، به آنها «نه بزرگ» گفتند و شاید آنها را به وعده های پوچ، دروغین و فریب، تعبیر می کردند؛
۶. نقش تعیین کننده کلان شهرها و شهرهای بزرگ در پیروزی «میانه روی» و نه به «بنیادگرایی»؛
۷. شکل گیری دوقطبی «بنیادگرایی» و «میانه روی» که احساس خطر جدی را برای برخی نخبگان فکری و بخشی از مشارکت جویان برجسته کرد؛
۸. نادرست درآمدن ایده ی برون آوردن نام هر فردی که حاکمیت و نظام می خواهد، حتی با دستکاری در آرا و تقلب ( عمدتاً اشاره به جلیلیِ مورد تایید بخشی از نهادهای قدرت)؛
۹. سرسختی بخش بزرگی از فعالان سیاسی و نخبگان فکری طرفدار تحریم که به شدت هر چه تمام تر بر ایده و راهبرد خود اصرار داشته و هرگز تن به مشارکت ندادند(البته، بخش محدودی از آنها، در دوم انتخابات، مشارکت کردند)؛
۱۰. تغییرات بنیادین در جریان اصول گرایی؛ حمایت برخی از بزرگان آن، چون ناطق نوری، از پزشکیان، به عنوان نامزد مورد حمایت اصلاحات(به جای جلیلی از جبهه انقلاب)؛
۱۱. بازنمایی نوع نوینی از «رادیکالیسمِ»تحریمی ها، با هدف رادیکالیستی و تندروانه، از تغییرات ساختاری تا سرنگونی، اما روش مدنی، مسالمت آمیز و خشونت پرهیز. این امر خود، نیازمند بازتعریف رادیکالیسم در این برهه تاریخی ایران است(البته، اپوزوسیون خارج نشین، بی توجه به زندگی دشوار ایرانیان در داخل، یعنی بدون توجه به «اقتضایی» بودن امر سیاسی، از جمله انتخابات، هم چنان بر طبل تحریم همه جانبه می کوبند. هرچند نقش و وزن آنها در این میزان عدم مشارکت، چندان قابل ارزیابی نیست، اما آنها این نتیجه را به تمامه، به نفع خود مصادره می کنند)؛
۱۲. آشکار شدن بخش مهمی از وجوه دولت در سایه(شخصیت ها، ایده ها و خط مشی های آنان)؛
۱۳. تعیین کنندگی فضای مجازی، مناظرات و سخنان مسولان ستادها
۱۴. ضعف رقبای پیروز انتخابات در شناخت جامعه ایران(تمایلات، خواست ها و آرای آنها)
۱۵. نادرست درآمدن ایده رای قومیتی پزشکیان.
✅وضعیت حاکم بر ایران قبل از انتخابات
از ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، به مدت شش سال، وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، با موارد زیر در پیوند بوده است: تحریمهای فلج کننده و ویرانگر، تورم سرسام آور و گرانی بی سابقه، جنبش های اجتماعی فراگیر و بی سابقه(جنبشهای دی ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و زن، زندگی و آزادی ۱۴۰۱)، کاهش چشم گیر مشارکت انتخاباتی(از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰)، غلبه ایده و طرح خالص سازی، اما ناکارآمدی دولت خالص سازی شده، یعنی دولتی پُر ادعا اما ناکارآمد در برآوردن وعده های انتخاباتی خویش، تیره شدن روابط دولت های تروئیکای اروپایی با ایران بر سر پرونده هسته ای، زندگی فلاکت بار ایرانیان( که به «تباه شدن و به خاک مذلت نشستن زندگی روزمره بخش قابل ملاحظه ای از مردم ایران» تعبیر شده است)، فاصله گرفتن جامعه ایران از بنیادهای دینی و مذهبی(به ویژه غلبه ایده جدایی دین از سیاست) در پیمایشی سراسری، و نارضایتی فراگیر که وجه تظاهراتی آن روز به روز رو به فزونی بود( مانند اعتصابات و تظاهرات کارگران، معلمان و بازنشستگان).....
https://t.iss.one/iranfardamag
✅متن کامل:
https://cutt.ly/Aeh30Evh
#ایران_فردا
#علی_دستباز
#حسین_جمالی
#انتخابات_۱۴۰۳
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴انتخابات ۱۴۰۳ و عبرتهای استراتژیک
🔷حامد سحابی
@iranfardamag
🔸انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ به جهات مختلفی نمونه برجستهای برای تدبر و درسآموزی است: "فاعتبروا یا اولی الالباب!"
▪️این رویداد به طور فوقالعاده به فاصله چهار ماه از انتخابات مجلسی برگزار شد که کمترین میزان مشارکت واجدین شرایط را از ابتدای انقلاب، برای انتخاب نمایندگان مجلس داشت. با وجود این فاصله زمانی کوتاه هیجان و شور و اشتیاق اجتماعی در میان این دو رویداد بسیار متفاوت بود به گونهای که همه پیشبینیهای رسمی حکایت از مشارکت خیلی بیشتری نسبت به انتخاباتهای قبلی داشت. عامل اصلی این تفاوت تأیید صلاحیت فردی از میان اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری بود که پیش از آن چند بار رد صلاحیت شده بود. با وجود این نتیجه چندان نیز با پیشبینیها مطابقت نداشت و نرخ مشارکت باز هم افزایش چشمگیری پیدا نکرد و در دور اول حتی کمتر از قبل نیز بود.
🔸تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ بسیاری از گروههای سیاسی همراه با اقشار مختلف مردم و گروههای اجتماعی، به واسطه تجربه سالهای اخیر و شکست نتایج مشارکت در انتخاباتهای مهندسی شده پیشین به این نتیجه رسیده بودند که اصلاحات حکومت محور (که استراتژی خود را بر این بنا نهاده است که با شرکت در انتخابات، به هر قیمت از میان گزینههای بد عرضه شده از درون حکومت کسی را بر مصدر نشاند که انحراف کمتری از مسیر توسعه داشته باشد) کارایی نداشته و لاجرم به نوعی اصلاحات ساختاری با محوریت و متکی بر جامعه مدنی روی آورده بودند.
▪️اما انتخابات ۱۴۰۳ چه ویژگی داشت که تعدادی از گروههای سیاسی و احزاب، موضع یا توصیه چهار ماه پیش خود را تغییر داده و این بار مردم و هواداران خود را به مشارکت در انتخابات فراخواندند؟ آیا این یک تغییر استراتژی نسبت به گذشته است یا معنایی دیگر دارد؟
🔸در واقع در مرحله نخست این انتخابات که شواهد نشان از تمایل حاکمیت به برنده شدن قالیباف میداد، با وجود حمایت شخصیتها و احزاب اصلاحطلب از حضور در انتخابات، شور و هیجان چندانی در میان ناراضیانِ از وضع موجود برای شرکت در انتخابات ملاحظه نشد. مشارکت ۳۹ درصدی واجدان شرایط در این مرحله با وجود حمایت جبهه اصلاحات و شخص آقای خاتمی گویای آن بود که از نظر عموم معترضانِ به وضع موجود، انتخابات راه حل و روزنه گشا نیست و نمیتواند استراتژی موفقی برای دستیابی به هدف توسعه و پیشرفت باشد.
▪️اما فرایند انتخابات در مرحله اول بگونهای پیش نرفت که حاکمیت انتظار آن را داشت. نه هیچ یک از کاندیداهای اصلی اصولگرایان به نفع دیگری کنار رفت و نه میزان مشارکت چنگی به دل زد و نه حتی مشارکت اندک واجدین شرایط موجب شد که کاندیدای اصلاحطلبان در موضعی ضعیف قرار گیرد.
🔸نتیجه مرحله اول بهگونهای شد که در مرحله دوم به سرعت مواضع سیاسی در هر دو سو دستخوش تغییر گردید. هم حاکمیت، مصلحت نظام را در پیروزی جلیلی ندید و هم گروههای بیشتری از مردم و فعالان سیاسی از پیروزی او به وحشت افتادند. وحشت از ریاست جمهوری راست مرتجع و وحشی و نقش مؤثری که میتوانست در شتاب بخشیدن به هلاکت حرث و نسل این مملکت داشته باشد به اندازهای شد که حتی بعضی از شخصیتهای باورمند به گذار را پای صندوق رأی کشاند.
▪️با دقت و تدبر در این تحولات نکات زیر قابل توجه است:
1️⃣اگر در این انتخابات حاکمیت برای اولین بار پس از دوم خرداد، گرایشی معکوس از تندروترین نیروهای ضددموکراتیک بسوی رقیب آن اتخاذ کرده است، بیش از همه ناشی از جنبشهای مردمی و مقاومت منفی جامعه مدنی بوده است. با این وجود این تغییر جهت باید به درستی درک شده و قدر دانسته شود.
2️⃣گرایش استثنایی حاکمیت در این انتخابات نباید خوش خیالانه غیر قابل بازگشت تلقی شود. تنها فعالیت بیش از پیش جامعه مدنی و انسجام و همکاری بیشتر بین گروههای ملی و توسعهگرا حول یک استراتژی کارآمد ادامه و توفیق این روند را تضمین میکند. و برعکس، به خواب رفتن جامعه مدنی و درگیر شدن گروههای سیاسی به بحثها و مشاجرات بیحاصل خود برتر پندارانه قطعا دسترسی به آینده مطلوب را نامحتملتر میکند.
3️⃣مشارکت برخی از چهرهها و احزاب اپوزیسیون در این انتخابات عملی اضطراری برای پیشگیری از غلبه راست وحشی بر ارکان نظام بوده و نباید آن را به معنی تغییر استراتژی به سوی اصلاحات حکومت محور قلمداد نمود.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/hejaGHvk
#ایران_فردا
#حامد_سحابی
#انتخابات_۱۴۰۳
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷حامد سحابی
@iranfardamag
🔸انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ به جهات مختلفی نمونه برجستهای برای تدبر و درسآموزی است: "فاعتبروا یا اولی الالباب!"
▪️این رویداد به طور فوقالعاده به فاصله چهار ماه از انتخابات مجلسی برگزار شد که کمترین میزان مشارکت واجدین شرایط را از ابتدای انقلاب، برای انتخاب نمایندگان مجلس داشت. با وجود این فاصله زمانی کوتاه هیجان و شور و اشتیاق اجتماعی در میان این دو رویداد بسیار متفاوت بود به گونهای که همه پیشبینیهای رسمی حکایت از مشارکت خیلی بیشتری نسبت به انتخاباتهای قبلی داشت. عامل اصلی این تفاوت تأیید صلاحیت فردی از میان اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری بود که پیش از آن چند بار رد صلاحیت شده بود. با وجود این نتیجه چندان نیز با پیشبینیها مطابقت نداشت و نرخ مشارکت باز هم افزایش چشمگیری پیدا نکرد و در دور اول حتی کمتر از قبل نیز بود.
🔸تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ بسیاری از گروههای سیاسی همراه با اقشار مختلف مردم و گروههای اجتماعی، به واسطه تجربه سالهای اخیر و شکست نتایج مشارکت در انتخاباتهای مهندسی شده پیشین به این نتیجه رسیده بودند که اصلاحات حکومت محور (که استراتژی خود را بر این بنا نهاده است که با شرکت در انتخابات، به هر قیمت از میان گزینههای بد عرضه شده از درون حکومت کسی را بر مصدر نشاند که انحراف کمتری از مسیر توسعه داشته باشد) کارایی نداشته و لاجرم به نوعی اصلاحات ساختاری با محوریت و متکی بر جامعه مدنی روی آورده بودند.
▪️اما انتخابات ۱۴۰۳ چه ویژگی داشت که تعدادی از گروههای سیاسی و احزاب، موضع یا توصیه چهار ماه پیش خود را تغییر داده و این بار مردم و هواداران خود را به مشارکت در انتخابات فراخواندند؟ آیا این یک تغییر استراتژی نسبت به گذشته است یا معنایی دیگر دارد؟
🔸در واقع در مرحله نخست این انتخابات که شواهد نشان از تمایل حاکمیت به برنده شدن قالیباف میداد، با وجود حمایت شخصیتها و احزاب اصلاحطلب از حضور در انتخابات، شور و هیجان چندانی در میان ناراضیانِ از وضع موجود برای شرکت در انتخابات ملاحظه نشد. مشارکت ۳۹ درصدی واجدان شرایط در این مرحله با وجود حمایت جبهه اصلاحات و شخص آقای خاتمی گویای آن بود که از نظر عموم معترضانِ به وضع موجود، انتخابات راه حل و روزنه گشا نیست و نمیتواند استراتژی موفقی برای دستیابی به هدف توسعه و پیشرفت باشد.
▪️اما فرایند انتخابات در مرحله اول بگونهای پیش نرفت که حاکمیت انتظار آن را داشت. نه هیچ یک از کاندیداهای اصلی اصولگرایان به نفع دیگری کنار رفت و نه میزان مشارکت چنگی به دل زد و نه حتی مشارکت اندک واجدین شرایط موجب شد که کاندیدای اصلاحطلبان در موضعی ضعیف قرار گیرد.
🔸نتیجه مرحله اول بهگونهای شد که در مرحله دوم به سرعت مواضع سیاسی در هر دو سو دستخوش تغییر گردید. هم حاکمیت، مصلحت نظام را در پیروزی جلیلی ندید و هم گروههای بیشتری از مردم و فعالان سیاسی از پیروزی او به وحشت افتادند. وحشت از ریاست جمهوری راست مرتجع و وحشی و نقش مؤثری که میتوانست در شتاب بخشیدن به هلاکت حرث و نسل این مملکت داشته باشد به اندازهای شد که حتی بعضی از شخصیتهای باورمند به گذار را پای صندوق رأی کشاند.
▪️با دقت و تدبر در این تحولات نکات زیر قابل توجه است:
1️⃣اگر در این انتخابات حاکمیت برای اولین بار پس از دوم خرداد، گرایشی معکوس از تندروترین نیروهای ضددموکراتیک بسوی رقیب آن اتخاذ کرده است، بیش از همه ناشی از جنبشهای مردمی و مقاومت منفی جامعه مدنی بوده است. با این وجود این تغییر جهت باید به درستی درک شده و قدر دانسته شود.
2️⃣گرایش استثنایی حاکمیت در این انتخابات نباید خوش خیالانه غیر قابل بازگشت تلقی شود. تنها فعالیت بیش از پیش جامعه مدنی و انسجام و همکاری بیشتر بین گروههای ملی و توسعهگرا حول یک استراتژی کارآمد ادامه و توفیق این روند را تضمین میکند. و برعکس، به خواب رفتن جامعه مدنی و درگیر شدن گروههای سیاسی به بحثها و مشاجرات بیحاصل خود برتر پندارانه قطعا دسترسی به آینده مطلوب را نامحتملتر میکند.
3️⃣مشارکت برخی از چهرهها و احزاب اپوزیسیون در این انتخابات عملی اضطراری برای پیشگیری از غلبه راست وحشی بر ارکان نظام بوده و نباید آن را به معنی تغییر استراتژی به سوی اصلاحات حکومت محور قلمداد نمود.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/hejaGHvk
#ایران_فردا
#حامد_سحابی
#انتخابات_۱۴۰۳
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴انتخابات ۱۴۰۳ و عبرتهای استراتژیک
🔷حامد سحابی @iranfardamag 🔸انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ به جهات مختلفی نمونه برجستهای برای تدبر و درسآموزی است: فاعتبروا یا اولی الالباب! ▪️این رویداد به طور فوقالعاده به فاصله چهار ماه از انتخابات مجلسی برگزار شد که کمترین میزان مشارکت واجدین شرایط…
🔴...زمستان شکست
و
رفت
@iranfardamag
🔹احمد شاملو ، الف بامداد ( ۲۱آذر۱۳۰۴_ _۲مرداد ۱۳۷۹ ) در میانهی یک جنبش نوگرا موسوم به شعر نو ، در حجم پرشکوه زبان پارسی_ دری به صحنهی ادبیات پای نهاد. پیش از او ، جهان ایرانی و ادبیات متعلق بدو ، در یک تجربهی نو دگرگونیهای وزنیی بیرونی و مداخلهی روزگار را در بیان شعری از سر گذرانده بود.
🔸نیما یوشیج و تابعان وی ، جدالی از رد و تأیید در بنیان ذخیرهی فرهنگیی ما را آغاز کردند، که شاملو با افزودن زبانی برانگیخته از کهن در بطن پیامی افروخته و شجاع ، بیانی نو پدید کرد.
🔹او گر چه در میانه به عرصه آمده بود اما از ادبیات میانمایه عبور کرد و اندوه بلند مردم خود را در کلمات شاعر اوج بخشید. او زنده بود تا گسترش بیمانند و غبطه انگیز اشعارش را با عنوان شعر سپید ، در کوی و برزن بر زبان ملت خود بشنود و به طرزی بیمانند ستوده شود ، و هنگامی که چراغ نفسش خاموش شد ، شعرهایش هر کدام مشعلی افروخته در دستهای نسل پر ثمر فردا شده بود.
🔸شاملو شعری پر طنین ، تند ، گزنده و هوشیار آفرید و چه بسا که این ترک ایرانی با آهنگینِ شتابانِ کلماتش ، جوانان روزگارش را به حلاوت شناخت بنمایهی دیرین زبان دری_ پارسی کامروا کرده باشد.
🔹شعر او از آن بابت میمانَد که میتواند بر کرانهای حافظهی فرهنگیی ما ، ذخیرهای از آمیختگیی هویت زبانی و حیثیت انسانی را در یک هموندیی جهان مدرن ، بیفزاید.
🔸شاملو را براستی باید آوازی از دور ، ایستاده در میانهی سماع رنجوری و طربناکیی مردم ما دانست. فهم از شعر او به دلبستگی ی عمیق به زندگی و عشق وابسته است، چنانکه تحمیل مرزهای سنت، سیاست و عاشقی در کلام او ناممکن است.
🔹 الف بامداد شاعر آزادی ، زبان پر از غنای دری_ پارسی ، و آشوبِ کلماتِ آتشینِ نو در افسونِ میراثی کهن بود و ، چه بسا تا سالها که مردمان برای رهایی از بند استبداد و گرسنگی مبارزه میکنند ، بخش مهم ادبيات رهایی با کلام او نیرو بگیرد. رَنگِ صدایش ، جنگجوی شاعری را به یاد میآورد که عاشقانه به دنیا خیره ماند ، اما متوقف نشد و تا ندانم جاهای شعور باطن الفاظ سفر کرد.
🔸یادش حرف اول ابدیت بماند.
▪️▫️ایران فردا
#ایران_فردا
#احمد_شاملو
https://cutt.ly/cekDYHtb
https://t.iss.one/iranfardamag
و
رفت
@iranfardamag
🔹احمد شاملو ، الف بامداد ( ۲۱آذر۱۳۰۴_ _۲مرداد ۱۳۷۹ ) در میانهی یک جنبش نوگرا موسوم به شعر نو ، در حجم پرشکوه زبان پارسی_ دری به صحنهی ادبیات پای نهاد. پیش از او ، جهان ایرانی و ادبیات متعلق بدو ، در یک تجربهی نو دگرگونیهای وزنیی بیرونی و مداخلهی روزگار را در بیان شعری از سر گذرانده بود.
🔸نیما یوشیج و تابعان وی ، جدالی از رد و تأیید در بنیان ذخیرهی فرهنگیی ما را آغاز کردند، که شاملو با افزودن زبانی برانگیخته از کهن در بطن پیامی افروخته و شجاع ، بیانی نو پدید کرد.
🔹او گر چه در میانه به عرصه آمده بود اما از ادبیات میانمایه عبور کرد و اندوه بلند مردم خود را در کلمات شاعر اوج بخشید. او زنده بود تا گسترش بیمانند و غبطه انگیز اشعارش را با عنوان شعر سپید ، در کوی و برزن بر زبان ملت خود بشنود و به طرزی بیمانند ستوده شود ، و هنگامی که چراغ نفسش خاموش شد ، شعرهایش هر کدام مشعلی افروخته در دستهای نسل پر ثمر فردا شده بود.
🔸شاملو شعری پر طنین ، تند ، گزنده و هوشیار آفرید و چه بسا که این ترک ایرانی با آهنگینِ شتابانِ کلماتش ، جوانان روزگارش را به حلاوت شناخت بنمایهی دیرین زبان دری_ پارسی کامروا کرده باشد.
🔹شعر او از آن بابت میمانَد که میتواند بر کرانهای حافظهی فرهنگیی ما ، ذخیرهای از آمیختگیی هویت زبانی و حیثیت انسانی را در یک هموندیی جهان مدرن ، بیفزاید.
🔸شاملو را براستی باید آوازی از دور ، ایستاده در میانهی سماع رنجوری و طربناکیی مردم ما دانست. فهم از شعر او به دلبستگی ی عمیق به زندگی و عشق وابسته است، چنانکه تحمیل مرزهای سنت، سیاست و عاشقی در کلام او ناممکن است.
🔹 الف بامداد شاعر آزادی ، زبان پر از غنای دری_ پارسی ، و آشوبِ کلماتِ آتشینِ نو در افسونِ میراثی کهن بود و ، چه بسا تا سالها که مردمان برای رهایی از بند استبداد و گرسنگی مبارزه میکنند ، بخش مهم ادبيات رهایی با کلام او نیرو بگیرد. رَنگِ صدایش ، جنگجوی شاعری را به یاد میآورد که عاشقانه به دنیا خیره ماند ، اما متوقف نشد و تا ندانم جاهای شعور باطن الفاظ سفر کرد.
🔸یادش حرف اول ابدیت بماند.
▪️▫️ایران فردا
#ایران_فردا
#احمد_شاملو
https://cutt.ly/cekDYHtb
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴...زمستان شکست
و رفت @iranfardamag 🔹احمد شاملو ، الف بامداد ( ۲۱آذر۱۳۰۴_ _۲مرداد ۱۳۷۹ ) در میانهی یک جنبش نوگرا موسوم به شعر نو ، در حجم پرشکوه زبان پارسی_ دری به صحنهی ادبیات پای نهاد. پیش از او ، جهان ایرانی و ادبیات…
🔴گفتوگوهای زندان و جنبش مهسا
🔷نامهی آصف بیات به سعید مدنی
@iranfardamag
▪️بازنشر از ایران فردا
🔻همکار گرامی جناب آقای دکتر مدنی،
▪️با سلام و آرزوی سلامتی و سرافرازی. متأسفم که این یادداشت را در زمانی مینویسم که شما در بند و تبعید به سر میبرید. کاش وضعیت چنان بود که میتوانستیم روی نیمکت پارکی در تهران به گفتوگو بنشینیم. ولی گویی چنین اشتیاق معمولی در کشور ما به آرزو تبدیل شده است. امیدوارم که روزی چنین فرصتی فراهم شود.
🔸اخیراً گفتوگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفتوگو مباحث مهمی را دربارهی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح میکند. شما تأکید میکنید که کشور ما بهطور مستمر با انواع و اقسام بحرانها از جمله بحران فقر، بیکاری، فساد، ناکارآمدی، کنترل اجتماعی و بحران مشروطیت مواجه بوده است. با خصلتبندیِ جامعهی ایران در قالب جامعهی «شبکهای»، «بحرانی» و «جنبشی» استدلال میکنید که جنبش مهسا (ژینا) در اشکال مختلف، حتی در شکل اعتراضات خیابانی، در زمانهای مناسب به مبارزهی خود ادامه خواهد داد. شما به دقت توضیح میدهید که ناآرامیهای سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ حلقهی پیوستهای از اعتراضات مردمی را تشکیل میدهند که بهصورت مستمر، با فاصلهی کاهنده و مشارکتِ فزاینده جامعهی ایران را «جنبشی» و واکنش حاکمیت را نهادینه کردهاند.
▪️من با بسیاری از دیدگاههای شما در این گفتوگو همدلی دارم. تحلیل روشنِ شما نشانگر درک عمیق از دینامیک بغرنج جنبشهای اجتماعیِ ایران است. بهویژه بحث شما دربارهی پیچیدگیِ حضور معترضان در خیابان (که مخلوطی است از حضور، عدم حضور، تردید، یا حضور موقتی) بسیار قابل توجه است، چرا که عقلانیت چندخطیِ مردمِ معترض را در ابراز عاملیتِ خود به نمایش میگذارد. در اینجا مایلم با عنایت به برخی از نظرات شما که شاید نیاز به تدقیق و تأمل داشته باشند پرسشهایی را مطرح کنم و نکاتی را در میان بگذارم. با این امید که قابلیت اندیشیدن داشته باشند و گفتوگوهای بیشتری را موجب شوند.
1️⃣ مورد اول مربوط است به مفاهیم مرکزیِ مورد استفادهی شما. در درجهی اول، جامعهی «شبکهای» یعنی چه و تا چه حد کاربرد تحلیلی برای ایران دارد؟ چنانکه میدانیم، مفهوم «جامعهی شبکهای» آنگونه که این روزها فهمیده میشود بیشتر توسط مانوئل کاستلز (Manuel Castells) جامعهشناس اسپانیایی-آمریکایی پرداخته شده و در چند جلد از کتابهای مشهور او (The Rise of the Network Society; The Power of Identity; End of Millennium) ترویج شده است. از دیدگاه کاستلز، «جامعهی شبکهای» دلالت دارد بر نفوذ گستردهی شبکههای ارتباطیِ دیجیتالی، بهویژه اینترنت، بر عرصههای مختلف زندگیِ کنونیِ بشر از جمله آموزش، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی. «جامعهی شبکهای»، بهزعم کاستلز، چند ویژگی دارد. اول اینکه در چنین جامعهای فناوریِ دیجیتال و موبایل نقشی کلیدی در ارتباطات افراد و نهادها و تبادل اطلاعات در سطوح محلی، ملی و جهانی ایفا میکنند. دوم اینکه، شبکههای ارتباطیِ دیجیتالی عملاً ساختارهای سلسلهمراتبیِ قدرت را به نفع ساختارهای غیرمتمرکز به چالش میکشند، بهگونهای که افراد بهطور افقی و بدون واسطه در سطوح گستردهای به هم پیوند میخورند و گروههای هویتی و جنبشهای اعتراضی-اجتماعیِ متعددی را به وجود میآورند. این پدیده به نوبهی خود پیامدهای مهمی در روابط قدرت به دنبال دارد. سوم، «جامعهی شبکهای» بر خلاف جوامع و نهادهای سنتی بسیار انعطافپذیر و انطباقپذیر است، و از این رو کمک مؤثری به نهادهای اقتصادی میکند تا فعالیتهای سودزاییِ خود را در مقابل تلاطمهای بازار بهسرعت تغییر و تطبیق دهند. و سرانجام اینکه در چنین جامعهای «اطلاعات» نقش مرکزی در سازماندهی جامعه، تولید اقتصادی، و روابط اجتماعی بازی میکند، بهطوری که هر نهادی که بیشترین دسترسی به «اطلاعات» داشته باشد قدرتمندتر میشود.
▪️با توجه به این ویژگیها، آیا استفاده از مفهوم «جامعهی شبکهای» در مورد ایران صحیح است؟ شما به درستی نشان میدهید که بسیاری از مردم در ایران دست به ایجاد شبکههای ارتباطی، چه شبکههای دیجیتالی و چه سنتی (محلی، دوستی و کاری) میزنند و گروههای هویتی و اعتراضی به وجود میآورند. اما «جامعهی شبکهای» کاستلز، چنانکه دیدیم، چیزی بیش از این است. از دیدگاه او، «جامعهی شبکهای» گرایشی است در بستر جوامع صنعتیِ پیشرفته، و نه جوامعی مثل ایران......
✅متن کامل:
https://cutt.ly/HewKPaNh
#ایران_فردا
#آصف_بیات
#سعید_مدنی
#زن_زندگی_آزادی
#جنبشهای_اجتماعی
https://t.iss.one/iranfardamag
🔷نامهی آصف بیات به سعید مدنی
@iranfardamag
▪️بازنشر از ایران فردا
🔻همکار گرامی جناب آقای دکتر مدنی،
▪️با سلام و آرزوی سلامتی و سرافرازی. متأسفم که این یادداشت را در زمانی مینویسم که شما در بند و تبعید به سر میبرید. کاش وضعیت چنان بود که میتوانستیم روی نیمکت پارکی در تهران به گفتوگو بنشینیم. ولی گویی چنین اشتیاق معمولی در کشور ما به آرزو تبدیل شده است. امیدوارم که روزی چنین فرصتی فراهم شود.
🔸اخیراً گفتوگوی خواندنی و پربار شما با آقای حسین رزاق را که در زندان صورت گرفته با اشتیاق فراوان خواندم. این گفتوگو مباحث مهمی را دربارهی وضعیت اجتماعی و سیاسیِ ایران پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مطرح میکند. شما تأکید میکنید که کشور ما بهطور مستمر با انواع و اقسام بحرانها از جمله بحران فقر، بیکاری، فساد، ناکارآمدی، کنترل اجتماعی و بحران مشروطیت مواجه بوده است. با خصلتبندیِ جامعهی ایران در قالب جامعهی «شبکهای»، «بحرانی» و «جنبشی» استدلال میکنید که جنبش مهسا (ژینا) در اشکال مختلف، حتی در شکل اعتراضات خیابانی، در زمانهای مناسب به مبارزهی خود ادامه خواهد داد. شما به دقت توضیح میدهید که ناآرامیهای سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ حلقهی پیوستهای از اعتراضات مردمی را تشکیل میدهند که بهصورت مستمر، با فاصلهی کاهنده و مشارکتِ فزاینده جامعهی ایران را «جنبشی» و واکنش حاکمیت را نهادینه کردهاند.
▪️من با بسیاری از دیدگاههای شما در این گفتوگو همدلی دارم. تحلیل روشنِ شما نشانگر درک عمیق از دینامیک بغرنج جنبشهای اجتماعیِ ایران است. بهویژه بحث شما دربارهی پیچیدگیِ حضور معترضان در خیابان (که مخلوطی است از حضور، عدم حضور، تردید، یا حضور موقتی) بسیار قابل توجه است، چرا که عقلانیت چندخطیِ مردمِ معترض را در ابراز عاملیتِ خود به نمایش میگذارد. در اینجا مایلم با عنایت به برخی از نظرات شما که شاید نیاز به تدقیق و تأمل داشته باشند پرسشهایی را مطرح کنم و نکاتی را در میان بگذارم. با این امید که قابلیت اندیشیدن داشته باشند و گفتوگوهای بیشتری را موجب شوند.
1️⃣ مورد اول مربوط است به مفاهیم مرکزیِ مورد استفادهی شما. در درجهی اول، جامعهی «شبکهای» یعنی چه و تا چه حد کاربرد تحلیلی برای ایران دارد؟ چنانکه میدانیم، مفهوم «جامعهی شبکهای» آنگونه که این روزها فهمیده میشود بیشتر توسط مانوئل کاستلز (Manuel Castells) جامعهشناس اسپانیایی-آمریکایی پرداخته شده و در چند جلد از کتابهای مشهور او (The Rise of the Network Society; The Power of Identity; End of Millennium) ترویج شده است. از دیدگاه کاستلز، «جامعهی شبکهای» دلالت دارد بر نفوذ گستردهی شبکههای ارتباطیِ دیجیتالی، بهویژه اینترنت، بر عرصههای مختلف زندگیِ کنونیِ بشر از جمله آموزش، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی. «جامعهی شبکهای»، بهزعم کاستلز، چند ویژگی دارد. اول اینکه در چنین جامعهای فناوریِ دیجیتال و موبایل نقشی کلیدی در ارتباطات افراد و نهادها و تبادل اطلاعات در سطوح محلی، ملی و جهانی ایفا میکنند. دوم اینکه، شبکههای ارتباطیِ دیجیتالی عملاً ساختارهای سلسلهمراتبیِ قدرت را به نفع ساختارهای غیرمتمرکز به چالش میکشند، بهگونهای که افراد بهطور افقی و بدون واسطه در سطوح گستردهای به هم پیوند میخورند و گروههای هویتی و جنبشهای اعتراضی-اجتماعیِ متعددی را به وجود میآورند. این پدیده به نوبهی خود پیامدهای مهمی در روابط قدرت به دنبال دارد. سوم، «جامعهی شبکهای» بر خلاف جوامع و نهادهای سنتی بسیار انعطافپذیر و انطباقپذیر است، و از این رو کمک مؤثری به نهادهای اقتصادی میکند تا فعالیتهای سودزاییِ خود را در مقابل تلاطمهای بازار بهسرعت تغییر و تطبیق دهند. و سرانجام اینکه در چنین جامعهای «اطلاعات» نقش مرکزی در سازماندهی جامعه، تولید اقتصادی، و روابط اجتماعی بازی میکند، بهطوری که هر نهادی که بیشترین دسترسی به «اطلاعات» داشته باشد قدرتمندتر میشود.
▪️با توجه به این ویژگیها، آیا استفاده از مفهوم «جامعهی شبکهای» در مورد ایران صحیح است؟ شما به درستی نشان میدهید که بسیاری از مردم در ایران دست به ایجاد شبکههای ارتباطی، چه شبکههای دیجیتالی و چه سنتی (محلی، دوستی و کاری) میزنند و گروههای هویتی و اعتراضی به وجود میآورند. اما «جامعهی شبکهای» کاستلز، چنانکه دیدیم، چیزی بیش از این است. از دیدگاه او، «جامعهی شبکهای» گرایشی است در بستر جوامع صنعتیِ پیشرفته، و نه جوامعی مثل ایران......
✅متن کامل:
https://cutt.ly/HewKPaNh
#ایران_فردا
#آصف_بیات
#سعید_مدنی
#زن_زندگی_آزادی
#جنبشهای_اجتماعی
https://t.iss.one/iranfardamag
Telegraph
🔴گفتوگوهای زندان و جنبش مهسا
🔷نامهی آصف بیات به سعید مدنی @iranfardamag 🔻همکار گرامی جناب آقای دکتر مدنی، با سلام و آرزوی سلامتی و سرافرازی. متأسفم که این یادداشت را در زمانی مینویسم که شما در بند و تبعید به سر میبرید. کاش وضعیت چنان بود که میتوانستیم روی نیمکت پارکی در تهران به…