یادداشت های یک دل شکسته
179 subscribers
318 photos
61 videos
10 files
111 links
دست نوشته های یک دل شکسته که شاید روزی به کار آید.
جهت ارتباط با مدیر @iemt06
Download Telegram
یادداشت های یک دل شکسته
«داستان درب های بندر شهید رجایی» وقتی برای فردی توضیح می دهم که بیش از 5000 کانتینر سالانه وارد بندر شهید رجایی می شود و از آن خارج می شود در حالی که گمرک از آن بی خبر است و در هیچ کدام از سامانه های گمرک خروج آن ثبت نمی شود، باور نمی کنند. به آن ها حق می…
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش دوم

حدود یک سال از ساختن درب بندر شهید رجایی می گذشت. یک روز به ما گفتند از تهران چند نفر از حراست سازمان بنادر و دریانوردی آمده اند، چند سوال دارند. شما در جلسه حضور داشته باشید. یک گروه سه چهار نفره از تهران آمده بودند.
گفتم چه کار دارند؟ دوست نداشتم به جلسه بروم.
گفتند گفته اند آمده اند که ورود و خروج را سامان بدهند، چند سوال دارند.
گفتم خدا را شکر برویم ببینیم چه می گویند. هرچند دوست نداشتم بروم و جلسه را وقت تلف کردن می دانستم. یکی از رفقا به نام احسان را هم با خود بردم.
رفتیم جلسه و بنده ساکت بودم و از احسان خواستم توضیح بدهد. احسان توضیح داد که کار ما این طور شروع شد و یک بیست دقیقه ای داستان گفت که اینجا گفتنش از حوصله مخاطب خارج است. گفتند ما یک سوال داریم. گفتم بفرمایید. گفتند چرا ورود و خروج ماشین ها چک نمی شود؟!
گفتم: شما که هستید؟
بنده خدا تعجب کرد و گفت: ما از حراست سازمان بنادر آمده ایم از تهران
گفتم: ما که هستیم؟
تعجبش بیشتر شد. گفت: نمی دانم.
گفتم: ما چند نفر دانشجو هستیم و ادامه دادم که لطفا به بنده بگویید این سوال را ما باید از شما بپرسیم یا شما از ما؟ ما اینجا چه کاره ایم؟ حراست سازمان بنادر شمایید؟ این سوال ما هم هست.
چیزی نداشت بگوید. دیگر جلسه آن قدری ادامه نیافت.
این بندگان خدا آمده بودند که برای ورود و خروج ماشین های سواری و آدم ها به بنادر سامانه ای را اجرا کنند! بهشان گفتم این سامانه ای که میخواهید اجرا کنید پیشکشتان. بیایید ما یک سامانه آماده ای داریم این را بگذارید علی الحساب وسائل حاملی که وارد می شوند را از این طریق ثبت کنید. ورود و خروجشان را.
حرفی نداشتند بزنند. بنده خداها تصمیم گیرنده نبودند. اتفاقا برگشتن هم در یک پرواز بودیم و خدا خدا می کردم در هواپیما نزدیک هم نباشیم. حوصله حرف زدن نداشتم.

از آن تاریخ هم چند سالی می گذرد اما آش همان آش است و کاسه همان کاسه...
خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان نظری لایقِ دیدارِ تو نیست...

#صائب_تبریزی
یادداشت های یک دل شکسته
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش دوم حدود یک سال از ساختن درب بندر شهید رجایی می گذشت. یک روز به ما گفتند از تهران چند نفر از حراست سازمان بنادر و دریانوردی آمده اند، چند سوال دارند. شما در جلسه حضور داشته باشید. یک گروه سه چهار نفره از تهران آمده بودند.…
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش سوم

پس از آن داستان تا همین امروز مداوم از ما گفتن بوده است و از مسئولین امر نشنیدن. تنها یک بازه چند ماهه به واسطه تغییر رئیس گارد اداره بندر شهید رجایی، مدتی ورود وسائل حامل توسط ایشان ثبت می شد و پس از بازه زمانی که دقیق در خاطر ندارم چه مدت بود، به بهانه کمبود نیرو کار ثبت متوقف شد.
چرخ فلک گذشت و به سال 95 رسیدیم. خبر رسید که نیروی انتظامی هرمزگان تصمیم گرفته است در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری با قاچاق مبارزه کند. چه کار کرده بودند؟ کاری که کردند این بود که 3 پاسگاه میان راهی نزدیک بندر شهید رجایی را فعال کرده بودند و تریلی ها را متوقف می کردند و ماشین به ماشین پته عبور وسائل حامل را از گمرک استعلام می کردند. پته عبور کاغذی بود که گمرک برای هر ماشین صادر می نمود و اطلاعات بار محموله را در آن ثبت می کرد. البته تا آن زمان پته عبور کاغذی جای خود را به پته عبور الکترونیک داده بود. یعنی پلیس های قصه ما، از طریق تلفن های همراه رانندگان اقدام به استعلام محموله های بار می کردند.
خبر که به ما رسید گفتیم خدا خیرشان بدهد، برویم و ببینیم چه می کنند. چند تن از بچه ها رفتند و بازدیدی داشتند از پاسگاه میان راهی یا به عبارتی گلوگاه شهید میرزایی. دیدند که بله در گرمای باورنکردنی آن موقع بندر که کاقی بود 10 دقیقه بایستی تا عرق از همه جای بدنت راه بیفتد! این بندگان خدا تمام ماشین ها را به صف کرده اند تا جلوی قاچاق را بگیرند.
چه میکردند؟ راننده را پیاده می کردند، با تلفن همراهش به سامانه گمرک پیامک می دادند تا نتیجه استعلام در پاسخ بیاید. در این مدت یک دست به موبایل داشتند و با دست دیگر دستشان را روی قلب راننده می گذاشتند!!! سامانه گمرک گاهی با یک دقیقه تاخیر گاهی بدون تاخیر و گاهی با 5 تا 10 دقیقه تاخیر پاسخ می داد در این مدت در صورتی که ضربان قلب راننده بالا می رفت، مشکوک به قاچاق بود!!! او را برای بررسی بیشتر به کناری هدایت می کردند.
از همین طریق چندین کانتینر قاچاق کشف کردند. با اطلاعاتی که از سامانه گمرک می گرفتند نیز پرونده را تکمیل و میفرستادند برای دادسرا.
در این بررسی ها یک بار 11 کانتینر کشف شد که مجرم آن اعترافات تکان دهنده ای داشت. با استفاده از سامانه گمرک بیش از 200 کانتینر مربوط به افراد اعتراف کرده مشخص شد که جای بررسی داشت. قرار بر این شد که دسترسی به اطلاعات به گونه ای برای نیروی انتظامی فراهم شود که انتشار خبر آن برای مردم شوک آور نباشد ولی مدیریت لازم در این امر صورت نگرفت و در نهایت منجر به شوک 200 کانتینری شد. خبر در همه جا پیچید. کشف بزرگترین محموله قاچاق پس از انقلاب!!!
اعتراف جوان 30 ساله ای که از مسیر قاچاق بیش از 200 میلیارد تومان در تهران آپارتمان خریداری کرده بود، هیچ گاه به صورت عمومی منتشر نشد. اما تکان دهنده بود و نشان از ابعاد تازه ای برای ما داشت. جریان تبدیل شدن کالا به پول و پول به کالا، جایی است که می توان جلوی هر گونه تخلف را گرفت! برای مبارزه با هرگونه فساد مالی، فهم فرآیند پولشویی و درک لزوم مبارزه با آن اهمیت بالایی دارد. اگر بتوان جریان تبدیل پول و کالا به یکدیگر را رصد کرد، می توان از انتفاع مادی مجرمین از جرم جلوگیری کرد. و این راهی است سهل ممتنع. سهل چون این کار، کار جدیدی نیست و کافی است مطالعات تطبیقی مناسب انجام دهیم. ممتنع چون مشکلات ساختاری بسیاری بر سر راه آن قرار دارد. نویدبخش این است که اگر همت و اراده مبارزه با قاچاق وجود داشته باشد، راه و روشش فراهم است...
یادداشت های یک دل شکسته
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش سوم پس از آن داستان تا همین امروز مداوم از ما گفتن بوده است و از مسئولین امر نشنیدن. تنها یک بازه چند ماهه به واسطه تغییر رئیس گارد اداره بندر شهید رجایی، مدتی ورود وسائل حامل توسط ایشان ثبت می شد و پس از بازه زمانی که…
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش چهارم

بعد از انتشار آن اخبار در پی همکاری بیشتر نیروی انتظامی و گمرک، تیمی از معاونت بازرسی گمرک ایران در تهران برای بازدید از گمرک و رویدادهای متعاقب آن کشف که منجر به دستگیری عده ای از کارمندان گمرک، انبارها و اداره بندر شده بود، به بندرعباس رفتند. این تیم در پی بررسی هایش به همراه حراست گمرک شهید رجایی از محوطه 2500 هکتاری بندر شهید رجایی بازدید کرد. اتفاقا در این بازدید درب های دیگری از بندر دیده شد که هیچ نیرویی از گمرک در آن مستقر نبود. تمام بازدیدهای آن روز توسط بازرسان گمرک فیلمبرداری شده است. فردای آن روز وقتی خبر به اداره بندر شهید رجایی رسیده بود. تمام درب های مذکور که بعضا پلمپ شده هم بودند با یک کانتینر مسدود شدند. در پی بازدید بعدی با گارد اداره بنادر و حراست گمرک شهید رجایی، درب ها یکی یکی دوباره بررسی شدند. همان طور که گفته شد همگی با کانتینرهایی که نهایتا 24 ساعت قبل در آنجا قرار گرفته بود مسدود شده بودند. تمام بازدیدهای روز دوم نیز فیلمبرداری شده است.
خبر این اتفاق به رسانه ها هم رسید. خواجه نژاد که پیش از آن هم با دوربین بیست و سی راهی بندر شده بود و طی چندین گزارش وضعیت قاچاق در آن جا را گزارش کرده بود؛ در گزارش دیگری که اوایل شهریور از بیست و سی منتشر شد اتفاقا بازدیدهایی از همان درب های پشتی داشت و مصاحبه هایی با مسئولین گمرک و بندر.
این درب ها به وضوح در نقشه های هوایی پیداست. براساس همین نقشه های هوایی فردانیوز موشن گرافیکی در آن ایام منتشر کرد که به علت سخنان رهبری در ابتدای امسال بار دیگر آن را در کانال تلگرام خود با عنوان «قاچاق رسمی که رهبری از آن حرف زدند چطور اتفاق می افتد؟» منتشر کرد.
برگردیم به حرف اولمان: وقتی برای فردی توضیح می دهم که بیش از 5000 کانتینر سالانه وارد بندر شهید رجایی می شود و از آن خارج می شود در حالی که گمرک از آن بی خبر است و در هیچ کدام از سامانه های گمرک خروج آن ثبت نمی شود، باور نمی کنند. اگر رسانه ای در اختیار دارید، بیایید بازدید از انبارهای منطقه ویژه شهید رجایی را توسط رسانه ها و با دوربین های زنده مطالبه کنید و بخواهید که اطلاعات کانتینرهای ورودی به انبار و خروجی از آن را از ابتدای سال 95 به شما نشان بدهند و اطلاعات کسب شده را با اطلاعات خروج کالا از گمرک مقایسه کنید. مضحک است اگر بدانید که همین کار را گمرک به موجب قانون مناطق ویژه اجازه ندارد در مناطق ویژه و آزاد انجام دهد. اگر این کانتینرها سر جایش نبود مطالبه کنید که پس کجاست؟ اگر بود و کالای اظهارشده هم در آن وجود داشت که همه مطمئن می شوند که در این حوزه مشکلی وجود ندارد؛ چه ایرادی دارد جای شکر هم دارد.
آنچه در این چهار بخش توضیح داده شد، تنها گوشه ای از حوادثی است که در تجارت خارجی کشور رخ می دهد. بحث در مورد انواع دیگر قاچاق های سازمان یافته مد نظر رهبری، سخن دیگری است.
Forwarded from دُردانه
شبیه ابرِ بهاری، دلم عجیب گرفته
کجاست شانه‌ی امنِ برادری که ندارم؟!

#سجاد_رشیدی‌پور | @dordanegram
یادداشت های یک دل شکسته
«داستان درب های بندر شهید رجایی» بخش چهارم بعد از انتشار آن اخبار در پی همکاری بیشتر نیروی انتظامی و گمرک، تیمی از معاونت بازرسی گمرک ایران در تهران برای بازدید از گمرک و رویدادهای متعاقب آن کشف که منجر به دستگیری عده ای از کارمندان گمرک، انبارها و اداره…
نمونه ای از کالای قاچاقی که اخیرا و در سال جدید کشف شده و فاقد هرگونه مدرک گمرکی است
سوال اینجاست:
- کدام اسکله غیر رسمی توانایی پذیرش کشتی های کانتینربر را دارد؟
- آیا تصاویر هوایی اسکله ای غیر رسمی در مرزهای آبی کشور به ما نشان می دهد؟

اگر قانون اجازه انبارگردانی در محدوده های گمرکی را برای گمرک متصور می بود، میزان کالاهای گمشده در انبارهای گمرکات که عملا به صورت قاچاق وارد کشور شده اند، قابل کشف بود و شناسایی عوامل موثر در جرم امکان پذیر.

https://www.mehrnews.com/news/3937360
Audio
بچه های بوشهر میگن تماشای بارون مخصوصا بارون بوشهر با شنیدن این می چسبه...
رهبرانقلاب: تابلوکردن و در و دیوار را پُرکردن و عکس زدن و اینها[برای شعار سال]هیچ لزومی ندارد.اگر هزینه‌ای نداشته باشد،لزومی ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد،اشکال هم دارد.۹۰/۱/۱
#ولایتمداری_دکوری
@teribon
دیالوگ کوتاه:

اگه آدم بره پیِ دلش، ممکنه بسوزه ولی هیچوقت بازنده نیست...

نمایش رعنا
به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی
«مبارزه با قاچاق و انتخابات»

یادم می آید در یکی از شهرهای مرزی شخصی بود که مدیر یک منطقه ویژه اقتصادی بود و اتفاقا می خواست در انتخابات مجلس آن سال شرکت کند. قرار بود تبلیغی برایش فراهم کنیم در مورد اجرای سامانه ای که در آن منطقه اجرا شده بود که استفاده تبلیغاتی اش را ببرد. ما هم نه برای آن شخص بلکه برای کاری که انجام شده بود اقلام تبلیغاتی آماده کردیم. مهم این بود که سامانه شناخته شود. وقتی می خواستیم آن تبلیغات را منتشر کنیم، مرا به کناری کشید و آرام گفت: مهندس حواستان باشد در تبلیغات نگویید که این سامانه با قاچاق مبارزه می کند!!!
با تعجب پرسیدم: چطور؟
واقعا مانده بودم که چرا؟ شاید چون تازه وارد بودم موضوعی بود که نمی دانستم.
گفت: آخر اینجا شغل بیشتر مردم قاچاق هست اگر بگویید این سامانه برای مبارزه با قاچاق است به من رای نمی دهند!
باید چه می نوشتیم؟ سامانه ای اجرا شده است که وقتی قاچاقی را شناسایی می کند، به قاچاقچی می گوید «لطفا قاچاق نکنید»؟!!!
Forwarded from Mj K
***معنای سیل در جازموریان فرق می‌کند

محسن آقابابایی زیارتی: جازموریان علاوه‌بر سیل، با پدیدۀ دیگری از جنس محرومیت رسانه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند. عمدۀ سیل اخیر، هم‌زمان در سه استان فارس و بوشهر و کرمان (جنوب استان) روی داده، اما پوشش رسانه‌ای این سه نقطه تفاوت‌های فاحشی دارند. بخوانید:

عکس‌های سیل از دو استان فارس و بوشهر، خانه‌ها و خیابان‌های خسارت‌دیده را نشان می‌دهد. مردمِ سیل‌زدۀ ایستاده در کنار خرابی‌ها نیز، وضع انسانی ماجرا را نمایش می‌دهند. اما جازموریان این‌گونه نیست.

سطح محرومیت در این منطقه چند پیامد داشته:

اول این‌که اختصاص خبرنگار برای پوشش رسانه‌ایِ ماوقع با احتسابِ محرومیت رسانه‌ای صورت می‌گیرد. امروز روزِ ششم بحران است و مدیر مرکز صداوسیمای استان کرمان، هنوز از وجود محلی به‌نام تَکُل‌حسن، یکی از نقاط اصلی بحران، بی‌اطلاع بود.

دوم این‌که راه و ساختمان و چیزی که به‌نام شهر شناخته شود، در این منطقه وجود ندارد (نداشته). مردم در کپر و چادر زندگی می‌کنند (می‌کردند). اثاث محقری دارند (داشتند) برای پخت و پز و گذرانِ امور. حالا همان‌ها هم نیست. عکس‌ها نوعاً حاکی از سطحی از آبِ گل‌آلود درمیانِ تپه‌ماهورهاست. هیچ‌گونه جذابیتِ بصر ی که مبتنی‌بر ارزش‌های خبری باشد وجود ندارد. معلوم نیست عکس‌های بحرانی مانند سیل، باید چه چیزی را نمایش بدهند. به‌این‌ترتیب، عمقِ انسانی ماجرا منتقل نمی‌شود و فوریتِ امدادرسانی هم تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

سوم این‌که مردم هم نمی‌توانند صدای خود را به گوش مردمِ دیگر و مسئولان برسانند. در مناطق برخوردارتر، در نبودِ خبرنگارِ درمحل، یا خبرنگار بیرون از محل اما ملتزم به پیگیریِ مسائل مردم، خود مردم با گرفتن عکس و تصویر و بارگذاری در شبکه‌های موبایلی می‌توانند بخشی از کار را پوشش بدهند. اما جازموریان این امکان را ندارد.

به‌این‌ترتیب، باید به این اندیشید و به آن توجه کرد که معنای سیل در بوشهر و فارس و جازموریان فرق می‌کند. رسانه برای پوششِ مناسب، باید بتواند جوانب واقعیت را بسنجد و در های‌وهوی خبرها و انبوهِ گزارش‌ها، وزن پوشش هریک را متناسب با وزنِ واقعیت تعیین کند.


************************************
سلام. رفقا کاری بکنید؛ هرکاری که از دستتون برمیاد: ارتباط گرفتن با مسئولان، رسانه‌ها و فعالان شبکه‌های مجازی، جمع‌آوری کمک (که البته هنوز این مرحله جدی نیست ولی باید جدی بشه)، نوشتن مطلب و انتشار...
مملکت تعطیله. یعنی حتی فعالان شبکه‌های اجتماعی رو هم نمی‌تونیم درست‌ودرمون پیدا کنیم. هرکاری از دستتون برمیاد، دریغ نکنید. یکی از دوستان ما که خودش اهل جنوب کرمانه، الآن در منطقه سیل‌زده مستقرّه. ما داریم از ایشون و دیگر دوستانش اطلاعات می‌گیریم و مطلب تولید می‌کنیم. به چندین نفر از دوستان رسانه‌ها هم فرستادیم اما خب خیلی‌ها سر کار نیستن یا چون الان تعداد نیروهاشون کمه زیاد فرصت انتشار ندارن. اما به هر حال امروز چند مطلب منتشر شد؛ البته واقعاً با سختی فراوان. مسئولان هم که یا کار درخور توجهی نکردن، یا بعضیا اصلا کاری نکردن، یا دارن دروغ میگن، یا دارن اقدامات دیگران به‌ویژه اقدامات خودجوش مردم رو به نام خودشون سند می‌زنن و... . امروز البته با فشارهایی که وارد شد، یه کارهایی انجام شد. منتهی خیلی دوست دارن ماجرا رو تمام‌شده جلوه بدن، در حالی که هنوز مشکل باقیه.

تو توییتر داریم با این سه هشتگ در شبکه‌های اجتماعی (به طور خاص توییتر و تا حدی اینستاگرام) کار می‌کنیم:
#سیل
#جازموریان
#سرزمین_فراموش_شده

اگر می‌تونید کمک کنید.
مبارزه با فساد همت و اراده عمومی می طلبد.
هم اراده حاکمیت اعم از مجلس، دولت و قوه قضاییه
و هم اراده مردم
یکی از دوستان در مورد این 👆یادداشت بنده که در خبرگزاری فارس منتشر شد این👇 نظر را فرستاده اند.
Forwarded from Deleted Account
جهت استحضار عرض ميكنم
فقط بخشي از صلاحيت رسيدگي به پرونده هاي قاچاق شامل قاچاق كالاهاي ممنوع، قاچاق حرفه اي، سازمان يافته و قاچاق مشروبات در صلاحيت دادگاه انقلاب است و ساير موارد قاچاق كالاهاي مجاز و مشروط كه عمده قاچاق هم در اين بخش است، در صلاحيت سازمان تعزيرات حكومتي ست

طبق قانون رسيدگي به پرونده هاي قاچاق ظرف يك ماه انجام شده و حكم هم صادر ميشود

اما سوال اينجاست قانون تعزيرات حكومتي مصوب ١٣٦٧ چگونه مي تواند پاسخگوي نيازهاي امروز باشد؟ اصلا چرا قاچاق تخلف دانسته شده نه جرم؟چرا كشف قاچاق تشويق ندارد كه مامور به جايزه بيشتر از رشوه دلخوش باشد؟
کاش بودی و باران می بارید و با هم می خواندیم:

چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت...
🌹
تا دل نشود عاشق، دیوانه نمی گردد
تا نگذرد از تن جان، جانانه نمی گردد

گریان نشود چشمی، تا آنکه نسوزد دل
بیهوده به گردِ شمع، پروانه نمی گردد

در رفعِ گرفتاری، با خلق شراکت کن 
چون باز گره از مو، بی شانه نمی گردد

زنهار! منه پا را، از مرز برون زیرا 
 هرجا که بود دامی، بی دانه نمی گردد

سر بر سرِ پیمان نه، تا مستِ خدا گردی
 چون در خطِ هشیاران، پیمانه نمی گردد

میخانه بود مسجد، در مسلکِ ما مستان 
 چون شرک و ریا گردِ این خانه نمی گردد

آن کس که خدا جوید، در فکرِ خودی نبود 
در فکرِ خودی از خود، بیگانه نمی گردد

ایمان چو قوی باشد، شیطان نکند کاری 
 چون پایه شود محکم، ویرانه نمی گردد

هر شاعرِ شوریده، «ژولیده» نخواهد شد
هر نام در این عالم، افسانه نمی گردد

#ژولیده_نیشابوری
Forwarded from کبریت مدیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 ایران در سال 95 از 11 کشور جهان چیزی وارد کرده که #فکرش_رو_هم_نمیکنی...


چیزی که شما رو شوکه خواهد کرد❗️


https://telegram.me/joinchat/D0sbLUFrvDmeeULraBoL7g