بِسمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
کانال بسیج دانشجویی شهید چمران
دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
جهت اطلاع رسانی برنامه ها، همایش های علمی و فرهنگی، اردوها و هیئت هفتگی از امروز شروع به فعالیت می کند.
در این کانال عکس ها و فیلم های برگزیده از برنامه ها نیز به سمع و نظرتان خواهد رسید.
@iauctb_chamran
کانال بسیج دانشجویی شهید چمران
دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
جهت اطلاع رسانی برنامه ها، همایش های علمی و فرهنگی، اردوها و هیئت هفتگی از امروز شروع به فعالیت می کند.
در این کانال عکس ها و فیلم های برگزیده از برنامه ها نیز به سمع و نظرتان خواهد رسید.
@iauctb_chamran
خبر پیوستن بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد تهران مرکز به متحصنین مقابل مجلس در خبرگزاری دانشجو
https://snn.ir/detail/live/446532/0
https://snn.ir/detail/live/446532/0
آمار ثبت نام ورودي هاي جديد سال ١٣٩٤ دانشكده فني و مهندسي امروز از مرز ٣٥٠٠ نفر گذشت...
دمام زنی در حیاط دانشکده
(هیئت دانشجویی حضرت فاطمه الزهرا(س))
https://www.aparat.com/v/YPuDT
@iauctb_chamran
(هیئت دانشجویی حضرت فاطمه الزهرا(س))
https://www.aparat.com/v/YPuDT
@iauctb_chamran
آپارات
دمام زنی در دانشکده فنی تهران مرکز
فیلم مراسم دمام زنی در حیاط دانشکده
برای اولین بار در سال های اخیر
-به همت هیئت دانشجویی حضرت فاطمه الزهرا(س)
-ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
https://t.iss.one/iauctb_chamran
برای اولین بار در سال های اخیر
-به همت هیئت دانشجویی حضرت فاطمه الزهرا(س)
-ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
https://t.iss.one/iauctb_chamran
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
او کهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچکس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
شاعر: #سیدحمیدرضا_برقعی
@iauctb_chamran
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
او کهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچکس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
شاعر: #سیدحمیدرضا_برقعی
@iauctb_chamran