حکمت و اسرار آل محمد (ص)
2.73K subscribers
3.37K photos
561 videos
10 files
1K links
بهترین ها در مسیر آرامش❤️
تهیه حرز امام جواد علیه السلام دستنویس طلاب روی پوست آهو فقط از لینک زیر مورد تایید است👇👇
https://herzejavad.com

@vorojax
Download Telegram
💠 شهادت سوسمار به نبوت رسول خدا ص و ولایت امیرالمومنین ع 💠

🌀ده تن از يهوديان به نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمده و مي خواستند كه او را بيازارند و پيرامون چيزهايي، از او سوال كنند كه او را با آنها پريشان و آزرده كنند. در اين ميان مردي اعرابي كه گويي كسي او را از پشت هل مي داد، نزد پيامبر آمد. بر دوش آن مرد كيسه اي بود و در آن كيسه، چيزي نهاده شده بود كه كيسه را پر مي كرد و ديگران از محتواي آن اطلاعي نداشتند. آن مرد گفت: اي محمد! به سؤالي كه از تو مي پرسم پاسخ ده. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: اي برادر عرب! اين يهوديان، پيشتر از تو آمدند تا سؤالاتي را از من بپرسند. بنابراين آيا به آنها اجازه مي دهي تا با آنها آغاز كنم؟ مرد اعرابي گفت: خير، چرا كه من غريب هستم و راه دشواري را پشت سر گذاشته ام. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: بنابراين تو به خاطر غريب بودنت و اين كه مسير دشواري را پيمودي از آنها شايسته تر هستي. مرد اعرابي گفت: چيزي ديگر؛ رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: آن چيست؟ مرد اعرابي گفت: براي اينان كتابي است كه قائل به آن هستند و گمان مي كنند كه آن بر حق است و من اعتقاد ندارم به اين كه چيزي را بفرماييد تا بر آن با تو توافق كنند و تو را تصديق كنند تا مردم از دينشان برگردند. من با چنين چيزهايي قانع نمي شوم و قانع شدنم تنها با دليل روشن است. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: علي بن ابي طالب كجا است؟ علي فرا خوانده شد. پس آمد تا به نزديكي رسول الله صلي الله عليه و آله رسيد. مرد اعرابي گفت: اي محمد! اين مرد در گفت و گوي بين من و تو چه مي كند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: تو از من دليل روشن و بيّن را درخواست نمودي و اين، دليل روشن و گره گشا و صاحب دانش كافي است. من، شهر حكمت هستم و اين، درب آن است، پس هر كسي خواهان حكمت و دانش باشد، بايد از در آن وارد شود. چون علي بن ابي طالب به پيشگاه حضرت رسول آمد رسول الله صلي الله عليه و آله با صداي بلند فرمود: اي بندگان خدا! هر كسي خواهان نگريستن به عظمت آدم، حكمت شيث، نامداري و ابهت ادريس، شكرگزاري نوح از پروردگار و پرستش او، وفا و دوستي ابراهيم، دشمني و ستيز موسي با هر كسي كه دشمن خدا است و نيز، دوستي عيسي با تمام مؤمنان و حسن معاشرت او است، بايد به اين، يعني علي بن ابي طالب بنگرد. ايمان مؤمنين و نفاق و دورويي منافقان با او افزايش مي يابد. مرد اعرابي گفت: اي محمد! اين گونه پسر عمويت را مدح نمودي كه شرف او، شرف تو و عزت او، عزت تو است و من جز با گواهي و شهادت كسي كه در شهادت او هيچ بطلان و فسادي نمي باشد، يعني با شهادت اين سوسمار، چيزي را از اين مرد نمي پذيرم. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: اي برادر عرب! آن را از كيسه خود بيرون آور تا از آن بخواهي كه شهادت بدهد و او به نبوت من و به فضيلت همين برادرم شهادت خواهد داد. پس مرد اعرابي گفت: در شكار آن خستگي ها كشيده ام و بيم دارم كه بجهد و بگريزد. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: نترس، چرا كه نمي جهد، بلكه مي ايستد و به نفع ما و به تصديق و برتري ما گواهي مي دهد. مرد اعرابي گفت: من بيم دارم كه جست و خيز كند. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمود: پس اگر جست و خيز كرد، همين براي اين كه ما را تكذيب كني و آن را حجتي عليه ما قرار دهي بس است؛ ولي هرگز جست و خيز نخواهد كرد و به نفع ما شهادتي حقيقي خواهد داد. پس اگر اين چنين كرد آنرا رها كن، چرا كه محمد درعوض آن، چيزي به تو مي دهد كه برايت بهتر است.پس آن مرد اعرابي، سوسمار را از كيسه بيرون آورد و بر روي زمين قرار داد. سوسمار ايستاد و به رسول الله صلي الله عليه و آله رو كرده و گونه هايش را به خاك ماليد و خداوند متعال، آن را به سخن آورد؛ پس گفت: شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و هيچ شريكي ندارد و گواهي مي دهم كه محمد، بنده او و فرستاده او و برگزيده او و سرور پيامبران و برترين تمام خلائق، و خاتم پيامبران و پيشاهنگ خوبرويان زيباسرشت (الغرّ المحجّلين) است؛ و گواهي مي دهم كه برادرت، علي بن ابي طالب، داراي همين صفاتي است كه آن را برشمردم و داري فضلي است كه از آن ياد كردم و اين كه ولايتمداران او در بهشت، گرامي و دشمنانش در جهنم، جاويدانند. آن مرد اعرابي با چشماني گريان گفت: اي رسول خدا! من نيز به آن چه كه اين سوسمار گواهي داد، گواهي مي دهم؛ من چيزي را ديدم و مشاهده كردم و شنيدم كه به هيچ روي از آن گريزي نيست. سپس آن مرد اعرابي به يهوديان رو كرده و گفت: واي بر شما! چه آيه و نشانه اي پس از اين مي خواهيد و ديگر خواستار چه معجزه اي هستيد؟! هيچ راهي جزاين كه ايمان بياوريد نداريد، و گرنه همه شما هلاك خواهيدشد. پس همه آن يهوديان ايمان آورده و گفتند: اي برادر عرب! بركت سوسمار تو بر ما افزون بود.

تفسير منسوب به امام حسن عسكري ع

@hekmat_110
💠لباس زیبا در نماز 💠

🌀گویند هنگامى که امام حسن مجتبى علیه السّلام براى نماز آماده مى شد، بهترین لباسهاى خود را مى پوشید. از آن حضرت پرسیدند: ((چرا بهترین لباسهاى خود را مى پوشید؟)) امام علیه السّلام در پاسخ فرمود:

انّ اللّه جمیل و یحب الجمال ، فاتحمل لربّى و هو یقول : خذو زینتکم عند کل مسجد.

همانا خداوند زیباست و زیبایى را دوست مى دارد، پس من نیز لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مى پوشم و هم او فرمود: ((به هنگام رفتن در مسجد خود را به زینت دربرگیرید)).

بر همین اصل ، طبق روایات مستحب است که انسان ، براى نماز نیکوترین جامه خود را بپوشد، خود رامعطّر کند و با رعایت نظافت و در کمال طهارت به نماز و راز و نیاز با خداى بزرگ بپردازد.

اعراف /31.

31- وسائل الشیعه ، ج 3، قسمت احکام ملابس

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
ظاهرت، گر هست با باطن یکی
می‌توان ره یافت بر حق، اندکی

ور مخالف شد درونت با برون
رفته باشی در جهنم، سرنگون

ظاهر و باطن، یکی باید، یکی
تابیابی راه حق را، اندکی

#شیخ_بهایی

💠 @hekmat_110
آیت الله کشمیری(ره): به خدا توجه داشته باشید تا با او رفیق شوید. نه تنها رفیق هست ، بلکه شفیق هم هست.

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
💠نامه محبت آميز💠

🌀على اسكافى ميگويد: من منشى امير بغداد بودم و مدتها در اين سمت انجام وظيفه مى كردم . ناگاه اوضاعم دگرگون شد و روزگارم به تيرگى گرائيد.
امير نسبت بمن بدبين و متغير شد، دستور داد زندانيم كردند و تمام اموال منقول و غير منقولم را ضبط نمودند. چندى در زندان ماندم و پيوسته از ذلت و خوارى و ياءس و نااميدى رنج ميبردم . روزى ماءمورين زندان بمن خبر دادند كه اسحق بن ابراهيم طاهرى رئيس شهربانى بغداد بزندان آمده و تو را احضار كرده است . سخت نگران شدم ، بر جان خود ترسيدم ، و از زندگى دست شستم مرا نزد او بردند، اداى احترام نمودم . اسحق به روى من خنديد و گفت برادرم عبدالله طاهر از خراسان نامه نوشته و درباره تو شفاعت كرده است . امير شفاعت او را پذيرفته و دستور داده است از زندان آزاد شوى و تمام اموال و املاكت مسترد گردد. اينك مى توانى بمنزل بروى . خداى را شكر كردم و از شدت شادى بگريه افتادم . همان ساعت رهسپار منزل شدم ، آنروز را در خانه ماندم و بكارهاى پريشانم سر و صورتى دادم .
روز بعد بحضور اسحق طاهرى رفتم ، از وى تشكر كردم ، درباره اش دعاى نمودم ، و گفتم من هرگز حضور امير عبدالله طاهر شرفياب نشده ام و سعادت زيارت و شناسائى ايشان نصيبم نگرديده است چه باعث شد كه مرا مشمول عنايات خويش ساخته و از من شفاعت كرده است ؟
جواب داد: چند روز قبل نامه اى از برادرم بمن رسيد و در آن نوشته بود: پيش از اين ، مكاتيب امير بغداد مشحون از لطف و دلجوئى و آميخته بمهر و محبت بود و منشى امير با جملات گرم و مؤ دبى كه در خلال نامه بكار مى برد روابط حسنه ما را محكم مى كرد و عواطف و الفت فيمابين را تقويت مى نمود و اينك چندى است كه وضع نگارش تغيير كرده و نامه ها فاقد مضامين گرم و مهرانگيز است . ميگويند اين دگرگونى از آنجهت است كه امير، نويسنده خود را معزول و زندانى نموده و ديگرى را بجاى وى گمارده است .
با توجه باينكه منشى سابق ، شخص وظيفه شناس و خليقى بود و در نامه نگارى ، مراتب ادب و احترام را رعايت ميكرده ، دور از مروت است كه در اينحال او را فرو گذاريم و از وى حمايت ننمائيم . از شما ميخواهم نزد امير بروى و جرم كاتب را مشخص نمائى . اگر گناهش قابل عفو است از طرف من شفاعت كن و اگر طرد او از جهت مالى است پول مورد نظر را در حساب من بپردازى و جدا از امير درخواست نمائى او را ببخشد و بشغل سابقش منصوب نمايد. من اين رسالت را انجام دادم و پيام برادرم را بعرض ‍ رساندم . خوشبختانه شفاعتش نزد امير مقبول افتاد و تمام درخواستهاى او را در مورد شما اجابت فرمود.
اسحق طاهرى پس از شرح جريان ، در همان مجلس ده هزار درهم بمن داد و گفت اين انعام امير است كه بمنظور دلجوئى بشما اعطاء فرموده است . چند روزى بيش نگذشت كه شغل سابقم را نيز بمن محول نمودند و به سمت منشى امير دوباره مشغول كار شدم . آبروى رفته ام بازگشت ، مشكلاتم يكى پس از ديگرى حل شد، و از همه ناراحتيهاى طاقت فرسا و جانكاه رهائى يافتم .

جوامع الحكايات ، صفحه 271

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
خدا را دوست دارَم ،
اَز روزے ڪـﮧ دریافتِـه اَم،
جُز خدا ڪَســے را نَـدارَم ڪـﮧ دلـدارے اَم بـِدهَـد،
وَ با هَمِـﮧ بَـدیهایَـم ،
ترکم نکند
از وَقتـے خدا را دوست دارم
دیگَر...
تَنهآ نیستَـم
@hekmat_110
پیامبر (ص)
بهترین مردم کسى است که براى مردم سودمندتر است.
نهج الفصاحه

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
‼️توجه :

💠در آيه 14 سوره لقمان، شكر والدين هم رديف شكر خدا آمده است:«أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ؛ [به انسان توصيه كرديم]كه شكرگزار من و #پدر و #مادرت باش!»

💠 @hekmat_110
💠گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است 💠

🌀در بنی اسرئیل عابدی بود که دنبال کارهای دنیا هیچ نمی رفت و دائم در عبادت بود ، ابلیس صدایی از دماغ خود در آورد که ناگاه جنودش جمع شدند ، به آنها گفت :
چه کسی از شما فلان عابد را برای من می فریبد ؟ یکی از آنها گفت : من او را می فریبم .
ابلیس پرسید : از چه راه ؟ گفت : از راه زن ها . شیطان گفت : تو اهل او نیستی و این ماءموریت از تو ساخته نیست ، او زنها را تجربه نکرده است . دیگری گفت : من او را می فریبم . پرسید : از چه راه بر او داخل می شوی ؟ گفت : از راه شراب ، گفت : او اهل این کار نیست که با اینها فریفته شود . سومی گفت : من او را فریب می دهم ، پرسید : از چه راه ؟ گفت : از راه عمل خیر و عبادت ! ، شیطان گفت : برو که تو حریف اویی و می توانی او را فریب دهی .
آن بچه شیطان به جایگاه عابد رفت و سجاده خود را پهن کرده ، مشغول نماز شد ، عابد استراحت می کرد ، شیطان استراحت نمی کرد . عابد می خوابید ، شیطان نمی خوابید و مدام نماز می خواند ، بطوری که عابد عمل خود را کوچک دانست و خود را نسبت به او پست و حقیر به حساب آورد و نزد او آمده ، گفت : ای بنده خدا به چه چیزی قوت پیدا کرده ای و اینقدر نماز می خوانی ؟ او جواب نداد ، سؤ ال سه مرتبه تکرار شد که در مرتبه سوم شیطان گفت : ای بنده خدا من گناهی کرده ام و از آن نادم و پشیمان شده ام ؛ یعنی توبه کرده ام ، حال هرگاه یاد آن گناه می افتم به نماز قوت و نیرو پیدا می کنم .
عابد گفت : آن گناه را به من هم نشان بده تا من نیز آن را مرتکب شوم و توبه کنم که هر گاه یاد آن افتادم بر نماز قوت پیدا کنم . شیطان گفت : برو در شهر فلان زن فاحشه را پیدا کن و دو درهم به او بده و با او زنا کن . عابد گفت : دو درهم از کجا بیاورم ؟ شیطان گفت : از زیر سجاده من بردار . عابد دو درهم را برداشت و راهی شهر شد .
عابد با همان لباس عبادت در کوچه های شهر سراغ خانه آن زن زناکار را می گرفت . مردم خیال می کردند برای موعظه آن زن آمده است ، خانه اش را نشان عابد دادند . عابد به خانه زن که رسید ، مطلب خود را اظهار نمود . آن زن گفت : تو به هیئت و شکلی نزد من آمده ای که هیچ کس با این وضع نزد من نیامده است جریان آمدنت را برایم بگو ، من در اختیار تو هستم . عابد جریان خود را تعریف نمود . آن زن گفت : ای بنده خدا ! گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است وانگهی از کجا معلوم که تو توفیق توبه را پیدا کنی ، برو ، آن که تو را به این کار راهنمایی کرده شیطان است . عابد بدون آن که مرتکب گناهی شود برگشت و آن زن همان شب از دنیا رفت ، صبح که شد مردم دیدند که بر در خانه اش نوشته که بر جنازه فلان زن حاضر شوید که اهل بهشت است ! مردم در شک بودند و سه روز از تشییع خودداری کردند ، تا خدا وحی فرستاد به سوی پیامبری از پیامبرانش که برو بر فلان زن نماز بگزار و امر کن مردم را که بر وی نماز گزارند . به درستی که من او را آمرزیده ام ، و بهشت را بر او واجب گردانیدم ؛ زیرا که او فلان بنده مرا از گناه و معصیت بازداشت .

عاقبت بخیران عالم

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
امام خامنه ای : اگر طاعت وبندگی خداوند را انجام دهیم ،از تمام لحظات زندگی لذت میبریم ولو با سختی ومشکلات باشد.

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
آیت الله مجتهدی(ره):

🌸بیچاره
نمی داند
که اغلب
گرفتاری هایش
به خاطر
کم اهمیت دادن
به نــمــــاز است!!!

«کاش وقت نماز عقربه های ساعتم کنده میشد.»
💕 @hekmat_110
Forwarded from اسرار شفاء
⛔️خوردن #آب_یخ ممنوع

ابن سینا👇

🔮 اگر آب یخ شما را درجوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت بیمار خواهد کرد.

🦋 @tebtv 🦋 👈 اسرارشفاء
اگر "خدا" دری
را "میبندد"...
"دست" از "کوبیدنش"
بردارید...
"شایــــــد"
هر "چه" که در
"پشت" آن "در" بود
"قسمت" شما نبود

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
💠 #بهلول و ابوحنيفه 💠

🌀روزى بهلول از مجلس درس ابوحنيفه گذر مى كرد او را مشغول تدريس ديد و شنيد كه ابوحنيفه مى گفت حضرت صادق عليه السلام مطالبى ميگويد كه من آنها را نمى پسندم اول آنكه شيطان در آتش جهنم معذب خواهد شد در صورتيكه شيطان از آتش خلق شده و چگونه ممكن است بواسطه آتش ‍ عذاب شود دوم آنكه خدا را نمى توان ديد و حال اينكه خداوند موجود است و چيزيكه هستى و وجود داشت چگونه ممكن است ديده نشود سوم آنكه فاعل و بجا آورنده اعمال خود بنى آدمند در صورتيكه اعمال بندگان بموجب شواهد از جانب خداست نه از ناحيه بندگان بهلول همينكه اين كلمات را شنيد كلوخى برداشت و بسوى ابوحنيفه پرت كرده و گريخت اتفاقا كلوخ بر پيشانى ابوحنيفه رسيد و پيشانيش را كوفته و آزرده نمود ابوحنيفه و شاگردانش از عقب بهلول رفتند و او را گرفته پيش خليفه بردند بهلول پرسيد از طرف من بشما چه ستمى شده است ؟ ابوحنيفه گفت كلوخى كه پرت كردى سرم را آزرده است بهلول پرسيد آيا ميتوانى آن درد را نشان بدهى ابوحنيفه جواب داد مگر درد را مى توان نشان داد بهلول گفت اگر بحقيقت دردى در سر تو موجود است چرا از نشان دادن آن عاجزى و آيا تو خود نمى گفتى هر چه هستى دارد قابل ديدن است و از نظر ديگر مگر تو از خاك آفريده نشده اى و عقيده ندارى كه هيچ چيز بهم جنس خود عذاب نمى شود و آزرده نمى گردد آن كلوخ هم از خاك بود پس بنا بعقيده تو من ترا نيازرده ام از اينها گذشته مگر تو در مسجد نميگفتى هر چه از بندگان صادر شود در حقيقت فاعل خداوند است و بنده را تقصير نيست پس از اين كلوخ هم از طرف خداوند بر سر تو وارد شده و مرا تقصيرى نيست .
ابوحنيفه فهميد كه بهلول با يك كلوخ سه غلط و اشتباه او را فاش كرد در اين هنگام هارون الرشيد خنديد و او را مرخص نمود

 روضات الجنات و شجره طوبى

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
آیت الله کشمیری (ره)

خواندن سوره ( و الذاریات ) روزی را وسعت می دهد ایشان به بعضی ها دستور می دادند که این سوره را برای وسعت روزی بخوانند .

📘 روح و ریحان . سید علی اکبر صداقت ص 81
@hekmat_110
علّامہ طباطبایـــــے (ره) :

دستور سلوڪ دو چیز است:
«مراقبہ» «محاسبہ»
این دو حالت را شخص سالڪ باید
از ابتداے سیر و سلوڪ تا انتها ملتزم باشد.

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امام على عليه السلام:
بهترين وساطت، وساطت ميان دو نفر براى ازدواج است تا اين كه خداوند آن دو را به يكديگر برساند.❤️❤️

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110
💕 آگاه باشید که فقط با یاد خدا دلها آرامش پیدا می کنند. ۲۸ سوره رعد

پس #فقط #یاد_خدا نه #ثروت یا #مقام و...

‼️تذکر:
خداوند را فراموش کردند و خداهم آنها را فراموش کرد. ۶۷ سوره توبه

💠 @hekmat_110
💠 از بدی مردم در می گذرند 💠

🌀امام سجاد عليه السلام با جمعى از دوستان گرد هم نشسته بودند. مردى از بستگان آنحضرت آمد در كنار جمعيت ايستاد و با صداى بلند، زبان به ستم و بدگوئى امام گشود و سپس از مجلس خارج شد. زين العابدين عليه السلام حضورا به او حرفى نزد و پس از آنكه رفت ، بحضار محضر فرمود: شما سخنان اين مرد را شنيديد، ميل دارم با من بيائيد و پاسخ مرا نيز بشنويد. همه موافقت كردند. اما گفتند دوست داشتيم كه فى المجلس به او جواب مى داديد و ما هم با شما همصدا مى شديم . آنگاه از جا برخاستند و راه منزل آن مرد جسور را در پيش گرفتند. بين راه متوجه شدند كه حضرت سجاد(ع ) آيه (والكاظمين الغيظ والعافين عن الناس والله يحب المحسنين )(و خشم خود را فرو می برند و از بدی مردم در می گذرند(چنین کسانی نیکو کارند)و خدادوستدار نیکوکاران است )(۱۳۴ آل عمران) را مى خواند، از فرونشاندن آتش خشم سخن مى گويد و از عفو و اغماض ‍ نام مى برد. دانستند كه آنحضرت در فكر مجازات وى نيست و كلام تندى نخواهد گفت . چون به در خانه اش رسيدند، امام بصداى بلند او را خواند و به همراهان خويش فرمود: بگوئيد اينكه تو را مى خواهد على بن الحسين است . مرد از خانه بيرون آمد و خود را براى مواجه با شرّ و بدى آماده كرده بود. زيرا با سابقه امر و مشاهده اوضاع و احوال ، ترديد نداشت كه امام سجاد براى كيفر او آمده است . ولى برخلاف انتظارش به وى فرمود: برادر تو رودرروى من ايستادى و بدون مقدمه سخنان ناروائى را آغاز نمودى و پى درپى گفتى و گفتى . اگر آنچه بمن نسبت دادى در من هست از پيشگاه الهى براى خويش طلب آمرزش مى كنم و اگر نيست از خدا مى خواهم كه تو را بيامرزد.

💠کانال حکمت و اسرار آل محمد (ص)💠
🔆 @hekmat_110