Forwarded from 🕊 صلح
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش،
گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
همهگان راه گرامیِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گستره زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامیِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من!
اثر #لنگستونهیوز
*شاعر و داستان نویس آمریکایی
ترجمه #احمدشاملو
@writeforpeace
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش،
گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
همهگان راه گرامیِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گستره زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامیِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من!
اثر #لنگستونهیوز
*شاعر و داستان نویس آمریکایی
ترجمه #احمدشاملو
@writeforpeace
Forwarded from اتچ بات
نشست #جوانه _صلح_سردشت با حضور جمعی از شهروندان سردشت و سخنرانی #دکتر_رحمت_حاجی_مینه و #رئوف_آذری و نیز نکته گویی های #عثمان_مزین و #عثمان_عباسی در راستای پاسداشت یادوخاطره شهدا و مصدومان شیمیایی سردشت با میزبانی #حزب_همبستگی_دانش_آموختگان ایران در تهران برگزار شد.
https://www.kurdpress.com/details.aspx?id=17879
https://www.kurdpress.com/details.aspx?id=17879
Telegram
attach 📎
Forwarded from Raouf Azari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیمانەی تەلەفزیۆنی رووداو لە تەک بەڕێز ڕەئوف ئازەری چالاکی مەدەنی سەبارەت بە کێشەی بریندارانی کیمیاوی شاری سەردەشت
۷ی پووشپەڕێ ۲٠۱۸ی کوردی
۷ی پووشپەڕێ ۲٠۱۸ی کوردی
Forwarded from کانال اطلاعرسانی بنیاد جوانه صلح
گزارش تصویری نشست آشنایی با بنیاد توسعه مهربانی های کوچک 👇👇
https://www.peacesprit.com/11th-session-peace-activists-meetings-spread-small-kindness-foundation/
🌿 @PeaceSprit
🌐 www.peacesprit.com
https://www.peacesprit.com/11th-session-peace-activists-meetings-spread-small-kindness-foundation/
🌿 @PeaceSprit
🌐 www.peacesprit.com
Forwarded from هداپرس (بوی گندم)
برگزاری نشست گرامیداشت قربانیان سردشت هم اکنون در دفتر مرکزی حزب هدا
@hodapress
@hodapress
Forwarded from اتچ بات
کلیپ صوتی سخنرانی #رئوف_آذری، شهروند سردشتی فعال صلح و مهربانی در نشست #جوانه_صلح_سردشت، مورخ ۸ تیرماه ۹۷ در دفتر حزب همبستگی دانش آموختگان ایران که به مناسبت پاسداشت یاد و خاطره شهدا و مصدومین شیمیایی سردشت با حضور دبیرکل حزب و سایر اعضای آن و نیز جمعی از کنشگران صلح برگزار شد.
@havalani_ashti
@Sopskf
@havalani_ashti
@Sopskf
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
نمونه ۳۴۰
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش#تیرماه ۹۷
🌷سواد صلح و مهربانی🌷
مهربانی زبانی است که با احساس دل، فهمیدنی است...
از چندسال قبل در مدارسی که به عنوان مشاور ارتباط داشتم، زنگی را تحت عنوان #زنگ_مهربانی، طراحی کرده بودم و کل ایام هفته را با عناوین گوناگون از جمله مهربانی با خود، اعضای خانواده ....تقطیع و نامگذاری نموده بودیم.
یکی از روزها عنوان مهربانی با طبیعت داشت که یکی از اقدامات بچه ها، آب دادن، هرس کردن و شخم زدن پای درخت ها یا رساندن کودحیوانی بود و بسیار نیز بذرپاشی و پرورش جوانه های بلوط...
خردادماه بود و امتحانات رو به پایان بود و یک گلدان حاوی دوجوانه بلوط در کنار گلدان های سالن امتحانات هنوز خودنمایی می کرد و غرس نشده بود!
آخرین جلسه از ترس عدم رسیدگی در تابستان، آن را برداشته و با خود به منزل آوردم!
در آستانه پشت سرگذاشتن خرداد و ورود به تیرماه بودیم که سفر رسانه ای به ارمنستان با تیم ۱۰ نفره سواد رسانه ای ایران پیش آمد!
آن سوتر اما، هفتم تیرماه هر سال مصادف می شد با سالیاد بمباران شیمیایی سردشت و بزرگداشت مقام شهدا و مصدومان آن فاجعه سال ۱۳۶۶ ... و تلاقی سفر و سالیاد...
از یک طرف فرصت سفر با آن مجموعه ارزشمند و متخصص قابل اغماض نبود و از سویی دیگر غیبت آن ایام در سردشت و تنها گذاشتن دوستان مهربان و تلاشگرم در برنامه ریزی، مشارکت و میزبانی از مهمانان داخلی و خارجی سالیاد نابخشودنی!
شب قبل از عزیمت کاک رضای عزیزم را می پاییدم که چه بزرگوارانه ولع برنامه ریزی و هماهنگی دارد و همان بر شدت تردیدم فزود و خواب از چشمانم بربود!
حوالی سه نصف شب بود که جرقه ای به ذهنم رسید و ذهنم در جوانه بلوط دست پرورده بچه ها گره خورد و آن ایده مبارک شکل گرفت.
تمام مسیر بیش از چمدان، دغدغه بلوط ها را داشتم ولی شکر خدا سالم رسید...
در میانه راه نیز فرصتی یافتم و از چند ساعت انتظار تلاقی با تیم در جلفا، بهره ها بردم و ضمن عیادت دوستان تاجرم در آن سامان، با همراهی و همدلی شان تهیه گلدان و تراکت نوشته پرس شده حاوی مفهوم گلدان و بنرهای ۴ زبانه در دستور کار قرار گرفت و در جلفا و هادی شهر کار به لطف کاک سعید کمانی عزیز به سرانجام رسید و تماشای فوتبال ایران و اسپانیا بر سفره دانشجوی دیروزم و تاجر مشهور امروز پازل ساعات انتظارم را کامل کرد...
بالاخره لحظات موعود فرا رسید و سوت پایان بازی، آغاز دیداری شد که به مرز نوردوز و طبیعت رؤيايي شمال بدون طبیعت چندها کیلومتر مسیر ورودی ارمنستان منتهی شد و در نهایت ایروان و پایتخت ارمنستان میزبان مان شد.
شب اول ورود به ایروان، بعد از استراحتی موقت، با اعضای تیم جلسه ای گذاشتیم و برنامه ها را مرور کرده و به اولویت بندی برنامه های پیش رو پرداختیم و همان فرصتی آفرید تا در جمع دوستان، ضمن طرح ایده های خود حول کارگروه تحت مدیریتم(سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی)، تلنگری بر مسئولیت رسانه ای ها و رسالت صلح گستری شان بزنم و با محوریت سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، موضوع صلح و جوانه های بلوط را پیش کشم و از دغدغه خود حول آن سخن گویم.
شکر خدا ایده مورد اقبال و توافق جمع قرار گرفت و بنا شد تا برنامه با حمایت همراهان در یادمان نسل کشی ارامنه اجرایی شود!
روز اول مان به حضور در نمایشگاه رسانه های دیجیتال و آماده سازی غرفه انجمن سوادرسانه ای با همکاری انتشارات پشتیبان سپری شد و دوم روز را "بازدید از شبکه یک تلویزیون ملی ارمنستان" در برنامه داشتیم...
ساعتی قبل از بازدید، یکی از جوانه ها را آماده و همراه خود برداشتم و در جریان نشست با مدیران جوان تلویزیون، بر میز مذاکره نهادم و همان تلنگری شد بر چرایی وجود آن و توضیح اینجانب...
آن یک از دو جوانه تقدیم مدیران شبکه تلویزیون ملی شد و آن دیگر نیز با حمایت و همراهی دوستان مهربانم ضمن بر سینه نهادن بنرهای چهارزبانه در جلو ساختمان نمایشگاه رسانه های دیجیتال
،(expo)
در یکی از میادین شهر ایروان غرس گردید و رسیدگی و مراقبتش به "آرچوم" سپرده شد.
بنرهای ۴ زبانه نیز غیر از یکی، بقیه در اماکن شلوع گردشپذیری نصب گردید تا شاهدی باشند بر فاجعه سردشت و اراده صلح گستری و مسئولیت اجتماعی ما و تلاش دانش آموزان نقاط صفر مرزی ما در زنگ مهربانی...
درود بر همسفران مهربانم و بر دانش آموز و همکاران همواره جانم که آموزگار سواد صلح و مهربانی ام شدند.
🌷❤
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#انجمن_سواد_رسانه_ای_ایران
#سفر_رسانه_ای
#سواد_صلح_و_مهربانی
#جوانه_صلح
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#ارمنستان
#ایروان
--
تلگرام
@MLiteracy
@Sopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
نمونه ۳۴۰
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش#تیرماه ۹۷
🌷سواد صلح و مهربانی🌷
مهربانی زبانی است که با احساس دل، فهمیدنی است...
از چندسال قبل در مدارسی که به عنوان مشاور ارتباط داشتم، زنگی را تحت عنوان #زنگ_مهربانی، طراحی کرده بودم و کل ایام هفته را با عناوین گوناگون از جمله مهربانی با خود، اعضای خانواده ....تقطیع و نامگذاری نموده بودیم.
یکی از روزها عنوان مهربانی با طبیعت داشت که یکی از اقدامات بچه ها، آب دادن، هرس کردن و شخم زدن پای درخت ها یا رساندن کودحیوانی بود و بسیار نیز بذرپاشی و پرورش جوانه های بلوط...
خردادماه بود و امتحانات رو به پایان بود و یک گلدان حاوی دوجوانه بلوط در کنار گلدان های سالن امتحانات هنوز خودنمایی می کرد و غرس نشده بود!
آخرین جلسه از ترس عدم رسیدگی در تابستان، آن را برداشته و با خود به منزل آوردم!
در آستانه پشت سرگذاشتن خرداد و ورود به تیرماه بودیم که سفر رسانه ای به ارمنستان با تیم ۱۰ نفره سواد رسانه ای ایران پیش آمد!
آن سوتر اما، هفتم تیرماه هر سال مصادف می شد با سالیاد بمباران شیمیایی سردشت و بزرگداشت مقام شهدا و مصدومان آن فاجعه سال ۱۳۶۶ ... و تلاقی سفر و سالیاد...
از یک طرف فرصت سفر با آن مجموعه ارزشمند و متخصص قابل اغماض نبود و از سویی دیگر غیبت آن ایام در سردشت و تنها گذاشتن دوستان مهربان و تلاشگرم در برنامه ریزی، مشارکت و میزبانی از مهمانان داخلی و خارجی سالیاد نابخشودنی!
شب قبل از عزیمت کاک رضای عزیزم را می پاییدم که چه بزرگوارانه ولع برنامه ریزی و هماهنگی دارد و همان بر شدت تردیدم فزود و خواب از چشمانم بربود!
حوالی سه نصف شب بود که جرقه ای به ذهنم رسید و ذهنم در جوانه بلوط دست پرورده بچه ها گره خورد و آن ایده مبارک شکل گرفت.
تمام مسیر بیش از چمدان، دغدغه بلوط ها را داشتم ولی شکر خدا سالم رسید...
در میانه راه نیز فرصتی یافتم و از چند ساعت انتظار تلاقی با تیم در جلفا، بهره ها بردم و ضمن عیادت دوستان تاجرم در آن سامان، با همراهی و همدلی شان تهیه گلدان و تراکت نوشته پرس شده حاوی مفهوم گلدان و بنرهای ۴ زبانه در دستور کار قرار گرفت و در جلفا و هادی شهر کار به لطف کاک سعید کمانی عزیز به سرانجام رسید و تماشای فوتبال ایران و اسپانیا بر سفره دانشجوی دیروزم و تاجر مشهور امروز پازل ساعات انتظارم را کامل کرد...
بالاخره لحظات موعود فرا رسید و سوت پایان بازی، آغاز دیداری شد که به مرز نوردوز و طبیعت رؤيايي شمال بدون طبیعت چندها کیلومتر مسیر ورودی ارمنستان منتهی شد و در نهایت ایروان و پایتخت ارمنستان میزبان مان شد.
شب اول ورود به ایروان، بعد از استراحتی موقت، با اعضای تیم جلسه ای گذاشتیم و برنامه ها را مرور کرده و به اولویت بندی برنامه های پیش رو پرداختیم و همان فرصتی آفرید تا در جمع دوستان، ضمن طرح ایده های خود حول کارگروه تحت مدیریتم(سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی)، تلنگری بر مسئولیت رسانه ای ها و رسالت صلح گستری شان بزنم و با محوریت سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، موضوع صلح و جوانه های بلوط را پیش کشم و از دغدغه خود حول آن سخن گویم.
شکر خدا ایده مورد اقبال و توافق جمع قرار گرفت و بنا شد تا برنامه با حمایت همراهان در یادمان نسل کشی ارامنه اجرایی شود!
روز اول مان به حضور در نمایشگاه رسانه های دیجیتال و آماده سازی غرفه انجمن سوادرسانه ای با همکاری انتشارات پشتیبان سپری شد و دوم روز را "بازدید از شبکه یک تلویزیون ملی ارمنستان" در برنامه داشتیم...
ساعتی قبل از بازدید، یکی از جوانه ها را آماده و همراه خود برداشتم و در جریان نشست با مدیران جوان تلویزیون، بر میز مذاکره نهادم و همان تلنگری شد بر چرایی وجود آن و توضیح اینجانب...
آن یک از دو جوانه تقدیم مدیران شبکه تلویزیون ملی شد و آن دیگر نیز با حمایت و همراهی دوستان مهربانم ضمن بر سینه نهادن بنرهای چهارزبانه در جلو ساختمان نمایشگاه رسانه های دیجیتال
،(expo)
در یکی از میادین شهر ایروان غرس گردید و رسیدگی و مراقبتش به "آرچوم" سپرده شد.
بنرهای ۴ زبانه نیز غیر از یکی، بقیه در اماکن شلوع گردشپذیری نصب گردید تا شاهدی باشند بر فاجعه سردشت و اراده صلح گستری و مسئولیت اجتماعی ما و تلاش دانش آموزان نقاط صفر مرزی ما در زنگ مهربانی...
درود بر همسفران مهربانم و بر دانش آموز و همکاران همواره جانم که آموزگار سواد صلح و مهربانی ام شدند.
🌷❤
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#انجمن_سواد_رسانه_ای_ایران
#سفر_رسانه_ای
#سواد_صلح_و_مهربانی
#جوانه_صلح
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#ارمنستان
#ایروان
--
تلگرام
@MLiteracy
@Sopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
مصاحبه خبرگزاری حیات با #رئوف_آذری، فعال صلح و مهربانی از سردشت:
*"ما به عنوان سفیران صلح و مهربانی، ضمن رساندن صدای مظلومیت مردم سردشت و دیگر مردمانی که از سوی عراق بمباران شیمیایی شدند، به گوش مردم دنیا، به ان ها می گوییم که با ورود از دروازه صلح و مهربانی می توانیم جهانی بهتر و زیباتر بسازیم."
https://hayat.ir/fa/content/q/node_id=103
اگر باگوشی وارد سایت می شوید،بعد از باز شدن، صفحه را به سمت چپ بکشید تا محتوای مصاحبه قابل مشاهده شود...
*"ما به عنوان سفیران صلح و مهربانی، ضمن رساندن صدای مظلومیت مردم سردشت و دیگر مردمانی که از سوی عراق بمباران شیمیایی شدند، به گوش مردم دنیا، به ان ها می گوییم که با ورود از دروازه صلح و مهربانی می توانیم جهانی بهتر و زیباتر بسازیم."
https://hayat.ir/fa/content/q/node_id=103
اگر باگوشی وارد سایت می شوید،بعد از باز شدن، صفحه را به سمت چپ بکشید تا محتوای مصاحبه قابل مشاهده شود...
Telegram
attach 📎
Forwarded from Raouf Azari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارمستان و پاسداشت سردشت و شعار صلح سردشتي ها
@havalani_ashti
@havalani_ashti
Forwarded from اتچ بات
گفت و گوی #صلح_محور، ضرورت خاورمیانه و جهانشهر
تلاقی #چالشگران_گفت_و_گوی کارگروه سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران
و
#گفت_و_گو_محوران کانون گفت و گو
در راستای نهادینه کردن #گفت_و_گوهای_صلح_محور به مناسبت سالیاد #بمباران_شیمیایی و گرامیداشت مقام شهدا و مصدومین شیمیایی #سردشت
در این #دیالوگ فی مابین، ابتدا #مهندس_ناصر_شاه_حسینی، #مدیرعامل_کانون، ضمن خیرمقدم به اعضای بنیاد صلح و مهربانی و نیز دبیر کارگروه سوادرسانه ای و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، به معرفی #کانون_گفت_و_گو پرداختند و نقش خانم دکتر فاطمه صدر عاملی و سایر اعضای کانون را ستودند.
سپس از اقدامات #مهارت_افزایی در حوزه #گفت_و_گو سخن راندند و بر تمرکز مجموعه شان بر #دیالوگ به معنی واقعی اشاره کردند.
سپس از دوره های مهارتی و نیز اقدامات میدانی آن مجموعه گزارشی اجمالی ارایه داداند.
در ادامه #رئوف_آذری، دبیر #کارگروه_سوادرسانه_ای_و_مسئولیت_اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، ضرورت شکل گیری و نیز رسالت کاری کارگروه تحت امر خود را بیان کردند و سپس به چند اقدام مهم آن کارگروه در راستای مسئولیت اجتماعی و نیز تداوم رسالت کمپین مهربانی های کوچک دیروز و بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک امروز از جمله #چالش_گفت_و_گو،
و
#جوانه_های_صلح اشاره کردند.
سپس با اشاره به موضوع بمباران شیمیایی سردشت(هفتم تیر سال ۱۳۶۶) توسط رژیم بعث و فاجعه ی انسانی و زیست محیطی متعاقب آن و نیز #سکوت_غالب_رسانه_ای و متولیان سازمان های حقوق بشری و بین المللی و در نتیجه وقوع بمبارانی دیگر و فاجعه ای بزرگ تر چون #حلبچه، ضرورت در لحظه بودن رسانه ای ها و نیز کنشگری گفت و گو محوران را انکارناپذیر خواندند.
در ادامه با اشاره به فضای ملتهب کنونی در خاورمیانه و ویژه تر در ایران و فی مابین جناح های سیاسی و حتی کنشگران مدنی که حاصل آن جز #فقر_اعتماد_عمومی بین دولت و ملت با ملت باهم نبوده است با الهام از نظر بزرگان، #گفت_و_گو را ضرورت روز کشور و خاورمیانه و حتی جهانشهر خواندند و تلاش #کانون_گفت_و_گو را در پرداختن به این مهم، ستودنی خواندند و اظهار امیدواری کردند تا ضمن تداوم تلاش های قبلی، در راستای ادای مسئولیت اجتماعی در سایر حوزه ها نیز محورهایی چون #بمباران_شیمیایی_سردشت و #حلبچه و نیز مفاهیمی چون #صلح_و_مهربانی را در کارگاه های آتی مورد توجه قرار دهند که مورد استقبال قرار گرفت.
#جمال_سبحانی، #عثمان_عباسی، #امیرارسلان_خضری و #مهربانو_فرهمند نیز از مشارکت کنندگان در این گفت و گوی #صلح_محور بودند که هریک به تناسب، تجاربی مصداق گونه از ضرورت گفت و گو را طرح و نتایج حاصله را مطرح کردند.
در خاتمه ضمن تعهد طرفین به تدام نشست ها و همکاری های فی مابین، از طرف #کارگروه_سوادرسانه_ای_و_مسئولیت_اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، لوح سپاسی تقدیم #کانون_گفت_و_گو و به نیابت مهندس شاه حسینی گردید...
🌷🌷🌷
@chaleshegoftegoo
@dialoguecenter
@Sopskf
تلاقی #چالشگران_گفت_و_گوی کارگروه سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران
و
#گفت_و_گو_محوران کانون گفت و گو
در راستای نهادینه کردن #گفت_و_گوهای_صلح_محور به مناسبت سالیاد #بمباران_شیمیایی و گرامیداشت مقام شهدا و مصدومین شیمیایی #سردشت
در این #دیالوگ فی مابین، ابتدا #مهندس_ناصر_شاه_حسینی، #مدیرعامل_کانون، ضمن خیرمقدم به اعضای بنیاد صلح و مهربانی و نیز دبیر کارگروه سوادرسانه ای و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، به معرفی #کانون_گفت_و_گو پرداختند و نقش خانم دکتر فاطمه صدر عاملی و سایر اعضای کانون را ستودند.
سپس از اقدامات #مهارت_افزایی در حوزه #گفت_و_گو سخن راندند و بر تمرکز مجموعه شان بر #دیالوگ به معنی واقعی اشاره کردند.
سپس از دوره های مهارتی و نیز اقدامات میدانی آن مجموعه گزارشی اجمالی ارایه داداند.
در ادامه #رئوف_آذری، دبیر #کارگروه_سوادرسانه_ای_و_مسئولیت_اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، ضرورت شکل گیری و نیز رسالت کاری کارگروه تحت امر خود را بیان کردند و سپس به چند اقدام مهم آن کارگروه در راستای مسئولیت اجتماعی و نیز تداوم رسالت کمپین مهربانی های کوچک دیروز و بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک امروز از جمله #چالش_گفت_و_گو،
و
#جوانه_های_صلح اشاره کردند.
سپس با اشاره به موضوع بمباران شیمیایی سردشت(هفتم تیر سال ۱۳۶۶) توسط رژیم بعث و فاجعه ی انسانی و زیست محیطی متعاقب آن و نیز #سکوت_غالب_رسانه_ای و متولیان سازمان های حقوق بشری و بین المللی و در نتیجه وقوع بمبارانی دیگر و فاجعه ای بزرگ تر چون #حلبچه، ضرورت در لحظه بودن رسانه ای ها و نیز کنشگری گفت و گو محوران را انکارناپذیر خواندند.
در ادامه با اشاره به فضای ملتهب کنونی در خاورمیانه و ویژه تر در ایران و فی مابین جناح های سیاسی و حتی کنشگران مدنی که حاصل آن جز #فقر_اعتماد_عمومی بین دولت و ملت با ملت باهم نبوده است با الهام از نظر بزرگان، #گفت_و_گو را ضرورت روز کشور و خاورمیانه و حتی جهانشهر خواندند و تلاش #کانون_گفت_و_گو را در پرداختن به این مهم، ستودنی خواندند و اظهار امیدواری کردند تا ضمن تداوم تلاش های قبلی، در راستای ادای مسئولیت اجتماعی در سایر حوزه ها نیز محورهایی چون #بمباران_شیمیایی_سردشت و #حلبچه و نیز مفاهیمی چون #صلح_و_مهربانی را در کارگاه های آتی مورد توجه قرار دهند که مورد استقبال قرار گرفت.
#جمال_سبحانی، #عثمان_عباسی، #امیرارسلان_خضری و #مهربانو_فرهمند نیز از مشارکت کنندگان در این گفت و گوی #صلح_محور بودند که هریک به تناسب، تجاربی مصداق گونه از ضرورت گفت و گو را طرح و نتایج حاصله را مطرح کردند.
در خاتمه ضمن تعهد طرفین به تدام نشست ها و همکاری های فی مابین، از طرف #کارگروه_سوادرسانه_ای_و_مسئولیت_اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران، لوح سپاسی تقدیم #کانون_گفت_و_گو و به نیابت مهندس شاه حسینی گردید...
🌷🌷🌷
@chaleshegoftegoo
@dialoguecenter
@Sopskf
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ۳۴۵ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #تیرماه ۹۷
🌷سفره مهربانی🌷
حدود بیست و اندی سال قبل، یکی از معلمان و کنشگران مدنی شهرم با همان دُگم اندیشی تاریک اندیشان، انفصال خدمتی خورده بود!
آشنایی مختصرمان محدود بود به همان چند موردی که در محافل دوستانه و عمومی به نسبت مظلومیت او در قبال آن رأی ناعادلانه شنیده بودم و چندباری که در راهروهای ساختمان اداری آموزش و پرورش منطقه ملاقاتش کرده بودم!
روزی در خیابان اصلی شهر و روبه روی قنادی مشهور شهر، بهم رسیدیم و سلام علیکی مختصر، مقدمه سئوالی شد:
"از برق چه می دانی؟"
من که از کنه سئوالش بی خبر بودم، پاسخ دادم:
"دوستانم طرح کاد را در کارگاه برق سپری کرده اند"!
نفهمیده، طرح موضوع کرد:
"راستش دوستانم در اداره برق وقتی متوجه بیکاری اینجانب شده اند، مسئولیتی به من سپرده اند که در این وانفسا نانی برای خانواده ام بر سفره خواهد گذاشت... اگر شما که از برق می دانی، کمکم کنید،خدمت بزرگی در حق اینجانب و خانواده ام روا خواهید داشت"
نمی دانستم چه بگویم!
می دانم؟
نمی دانم؟!
زبانم بند آمد و بدون توجه به عواقب، همان ساعت همراه شدم و منطقه ای رفتیم که هیچگاه نرفته بودم!
منطقه صفر مرزی آلان و روستای بیژوه...
ابتدای ورودمان، چند جوان جلوی مان سبز شدند و مَشغول توضیح قصد سفر به روستای شان بودیم که #وه_ستا_عمر، سر وکله اش پیدا شد.
مقاومت در برابرش بی فایده بود و ناچار دنبالش کردیم...
چند کوچه پس کوچه روستا را طی کردیم و به ساختمانی سنگی دو طبقه رسیدیم.
بعد از ورود و شناساندن مان به #دایه_جمیل، اتمام حجتش را چنین ابلاغ کرد:
"شما از این ساعات به بعد تحت امر اینجاب هستید و تا هستید، این اتاق شما و محل استراحت شما!
این هم لباسشویی و حمام و...
جمیله نیز مادر خودتان!"
هاج و واج مانده بودیم و چاره ای جز تسلیم و اطاعت امر نداشتیم.
خواندن دو نماز جماعت در مسجد قدیمی و مشهور روستا، دروازه آشنایی مان را با مردم روستا بیشتر گشود و همان بسترساز آشنایی با سیم بان و طرح موضوع "مأموربودن"مان برای تعویض کنتورهای برق منازل کل روستا!
سیم بان را همراه کردیم و یکی دو نمونه را با ایشان کار کردیم و سرنخ کار دست مان آمد و تمام!
حدود یک هفته ای بدون وقفه در روستا ماندیم و کار کردیم و غیر چند فراخوان و دعوت سایر روستاییان، کلا"بر سفره مهربانی #دایه_جمیل (عنوانی که دوستم بر مهربانوی میزبان گذاشت)، تناول کردیم و سبد سبد مهر نصیب بردیم!
مهربانی های #دایه_جمیل و #سخاوت و گشاده دستی #وه_ستا_عمر را که کنار هم بگذاری، مصداقی جز #مادرترزا و #حاتم_طایی نخواهی یافت چه اینکه منِ خجالتی، هیچ که احساس غریبی نکردم، حدود یک هفته، بی خبر از خانواده، فضای روستا را به لطف آن خانواده بی نظیر در مهرورزی، تحمل کردم و کار کردم!
اما خدا بد کس نخواهد که همان بی خبر گذاشتن خانواده، چه بد شرایطی برای خانواده فراهم کرده بود و چه خون دل هایی که فرشته مادرم، دامنگیرش شده بود ولی به هر حال بعد از بازگشتم، نکته گویی هایم از #دایه_جمیل، سبک شان کرد و غائله ختم به خیر شد...
بیست و اندی سال گذشته است و اینک #سوران_کوچولوی آن روز، خود مردی تمام عیار است و در غیاب ابویش #وه_ستا_عمر، و فاصله شان با #کاکه_علی، سنگ صبور دایه جمیل مان شده است...
ما هم با جمعی از اعضای خونگرم بنیاد صلح و مهربانی های کوچک، البته در غیاب آن دوست نازنینم که عامل سفرشد( کاک لقمان حسن پور که گرفتاری مجالش نداد)، در عصر هنگام روز سه شنبه ۱۲ تیرماه، محضرشان شرفیاب شدیم تا یادی کنیم از آن شیرزن مهربان و مادرترزای دیروزمان...
لحظاتی شیرین خلق شد هم برای ما که #وفاداری مان را به مهربانی های بزرگ شان، اثبات کردیم و هم برای آنها و ویژه تر #دایه_جمیل ما یا همان مهربان مادر #جمیله_شریعت_پناه، که در آن دوران کهولت، یادی از دیروزش را این بار،مهمان #سفره_وفاداری ما کند و لختی دلخوش باشد به آن دیروزی هایش که خود، رمقی داشت و مهربسیار...
و نکته ای دیگر اینکه، مهربانان بدانند که نه امروز بلکه فراد و فرداهای روزگار نیز، مهرورزی های شان فراموش شدنی نیست که نیست...
هزاران درود بر مهربانان بزرگ تاریخ👏
🌷🌷🌷
#بنیاد_صلح_و_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#اوستا_عمر_اسماعیلی
#دایه_جمیل
#بیژوه
#سفره_مهربانی
#وفای_سفره
---------
تلگرام
@Sopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
🌷🖊 نمونه ۳۴۵ 🔏 🔓
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #تیرماه ۹۷
🌷سفره مهربانی🌷
حدود بیست و اندی سال قبل، یکی از معلمان و کنشگران مدنی شهرم با همان دُگم اندیشی تاریک اندیشان، انفصال خدمتی خورده بود!
آشنایی مختصرمان محدود بود به همان چند موردی که در محافل دوستانه و عمومی به نسبت مظلومیت او در قبال آن رأی ناعادلانه شنیده بودم و چندباری که در راهروهای ساختمان اداری آموزش و پرورش منطقه ملاقاتش کرده بودم!
روزی در خیابان اصلی شهر و روبه روی قنادی مشهور شهر، بهم رسیدیم و سلام علیکی مختصر، مقدمه سئوالی شد:
"از برق چه می دانی؟"
من که از کنه سئوالش بی خبر بودم، پاسخ دادم:
"دوستانم طرح کاد را در کارگاه برق سپری کرده اند"!
نفهمیده، طرح موضوع کرد:
"راستش دوستانم در اداره برق وقتی متوجه بیکاری اینجانب شده اند، مسئولیتی به من سپرده اند که در این وانفسا نانی برای خانواده ام بر سفره خواهد گذاشت... اگر شما که از برق می دانی، کمکم کنید،خدمت بزرگی در حق اینجانب و خانواده ام روا خواهید داشت"
نمی دانستم چه بگویم!
می دانم؟
نمی دانم؟!
زبانم بند آمد و بدون توجه به عواقب، همان ساعت همراه شدم و منطقه ای رفتیم که هیچگاه نرفته بودم!
منطقه صفر مرزی آلان و روستای بیژوه...
ابتدای ورودمان، چند جوان جلوی مان سبز شدند و مَشغول توضیح قصد سفر به روستای شان بودیم که #وه_ستا_عمر، سر وکله اش پیدا شد.
مقاومت در برابرش بی فایده بود و ناچار دنبالش کردیم...
چند کوچه پس کوچه روستا را طی کردیم و به ساختمانی سنگی دو طبقه رسیدیم.
بعد از ورود و شناساندن مان به #دایه_جمیل، اتمام حجتش را چنین ابلاغ کرد:
"شما از این ساعات به بعد تحت امر اینجاب هستید و تا هستید، این اتاق شما و محل استراحت شما!
این هم لباسشویی و حمام و...
جمیله نیز مادر خودتان!"
هاج و واج مانده بودیم و چاره ای جز تسلیم و اطاعت امر نداشتیم.
خواندن دو نماز جماعت در مسجد قدیمی و مشهور روستا، دروازه آشنایی مان را با مردم روستا بیشتر گشود و همان بسترساز آشنایی با سیم بان و طرح موضوع "مأموربودن"مان برای تعویض کنتورهای برق منازل کل روستا!
سیم بان را همراه کردیم و یکی دو نمونه را با ایشان کار کردیم و سرنخ کار دست مان آمد و تمام!
حدود یک هفته ای بدون وقفه در روستا ماندیم و کار کردیم و غیر چند فراخوان و دعوت سایر روستاییان، کلا"بر سفره مهربانی #دایه_جمیل (عنوانی که دوستم بر مهربانوی میزبان گذاشت)، تناول کردیم و سبد سبد مهر نصیب بردیم!
مهربانی های #دایه_جمیل و #سخاوت و گشاده دستی #وه_ستا_عمر را که کنار هم بگذاری، مصداقی جز #مادرترزا و #حاتم_طایی نخواهی یافت چه اینکه منِ خجالتی، هیچ که احساس غریبی نکردم، حدود یک هفته، بی خبر از خانواده، فضای روستا را به لطف آن خانواده بی نظیر در مهرورزی، تحمل کردم و کار کردم!
اما خدا بد کس نخواهد که همان بی خبر گذاشتن خانواده، چه بد شرایطی برای خانواده فراهم کرده بود و چه خون دل هایی که فرشته مادرم، دامنگیرش شده بود ولی به هر حال بعد از بازگشتم، نکته گویی هایم از #دایه_جمیل، سبک شان کرد و غائله ختم به خیر شد...
بیست و اندی سال گذشته است و اینک #سوران_کوچولوی آن روز، خود مردی تمام عیار است و در غیاب ابویش #وه_ستا_عمر، و فاصله شان با #کاکه_علی، سنگ صبور دایه جمیل مان شده است...
ما هم با جمعی از اعضای خونگرم بنیاد صلح و مهربانی های کوچک، البته در غیاب آن دوست نازنینم که عامل سفرشد( کاک لقمان حسن پور که گرفتاری مجالش نداد)، در عصر هنگام روز سه شنبه ۱۲ تیرماه، محضرشان شرفیاب شدیم تا یادی کنیم از آن شیرزن مهربان و مادرترزای دیروزمان...
لحظاتی شیرین خلق شد هم برای ما که #وفاداری مان را به مهربانی های بزرگ شان، اثبات کردیم و هم برای آنها و ویژه تر #دایه_جمیل ما یا همان مهربان مادر #جمیله_شریعت_پناه، که در آن دوران کهولت، یادی از دیروزش را این بار،مهمان #سفره_وفاداری ما کند و لختی دلخوش باشد به آن دیروزی هایش که خود، رمقی داشت و مهربسیار...
و نکته ای دیگر اینکه، مهربانان بدانند که نه امروز بلکه فراد و فرداهای روزگار نیز، مهرورزی های شان فراموش شدنی نیست که نیست...
هزاران درود بر مهربانان بزرگ تاریخ👏
🌷🌷🌷
#بنیاد_صلح_و_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#اوستا_عمر_اسماعیلی
#دایه_جمیل
#بیژوه
#سفره_مهربانی
#وفای_سفره
---------
تلگرام
@Sopskf
اینستا
https://instagram.com/_u/sopskf.raoufazari
سایت
WWW.balvezan.ir
Telegram
attach 📎
Forwarded from انجمن سواد رسانه ای ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ دومین همایش بین المللی سواد رسانه ای و اطلاعاتی برگزار میشود
✅ دهم تا دوازدهم آبان ماه 1397
✅ موضوع: خانواده
@MLiteracy
✅ دهم تا دوازدهم آبان ماه 1397
✅ موضوع: خانواده
@MLiteracy
Forwarded from محمدرضا مولانی
*گه نجی سه ربه مۆر*
نیشتیمانی من زۆر رگه نجی شاراوەی تێدایه، که بەداخەوە نەناسراون و وەک زێڕ، ژێرخاکی نه زانی و بێ رێزی خۆمانن!
ته نیا قسەی نەستەق، بەیت وحەیران، ئەوینداری، خواناسی و... زۆر شتانی دیکەنین که وەک پێویست هەوڵ و چالاکی مان بۆ نەداون،
بەڵکو یەکێک لەگەنجه هەره به رزو بەقیمەتەکانی نیشتیمانی من، دایکان و بابانی ڕابردوون، که بەداخەوه، قه در و حورمەتمان نه زانیوون و وەک پێویست به، به رەی نوێ و داهاتومان نه ناساندوون!
یەکێک لە و دوڕ و گەوهەرانەی گەل و خاکی پاکی کوردستانەکەم، #دایه_جه_میله ،خێزانی #وه_ستا_عومه_ری ڕەحمە تی بێژوێیه...
دو هاوژینی بەوەفا، دوقارەمانی نەتەوه، کەڵه پیاو و شێرەژنێکی ئالانی سه رده شت...
کاتێک لە خزمەتیان دابووی، پەنایان، سێبەری ئۆقرەیی بوو و گفت ولفتێکی زور ساده و ساکار، ڕای دەکێشای و دڵێکی وەک زەریا، به ورەیەکی هۆمل ئاسا و بۆڵفەت وەستاو، نوقمی خۆشەویستی دەکردی و شەرم و شکۆیەکی جوان، دەرسی پێ دەدای و سەخاوەتێکی حاتەمی تایی، گەرم وگۆڕی پێ دەبەخشی!
شه رم ده که ی که بۆ؟؟؟
بۆ قەدری ئەو ئازیزانه مان نەگرتووە،
بۆ قسەی خۆش وکرداری زێڕینی، دەیان ساڵانەیان ناکرێ به نوسراوه و کتێب و بۆبەرەی داهاتوو ناکرێته خەزێنەی زانست؟!!
هه مووگەل و نەتەوەیێک ،کلتوور و نه ریتی ڕا بردوی خۆی، زۆر بە بایەخ دەنواڕی، و ده زانێ و له هەموو بواری په روەرده و زانیاری نیشتیمان بەکاری دێنێ، بەڵام مەخابن بۆئێمه؟!
هێندیک ڕەوشەن بیر و گرووپی سەیر و سەمەرمان لێ پەیدا بوون، کە نەبۆ ئاڵای ڕابردوان ونە بۆ ریش سپی و ماموستای ئایینی و قوتابخانه و ....رێز قایلن و له وانه یه زۆر پردی دیکه ش بڕوخێنن، بۆ وەی به قەولی خۆیان زوو بگەنه پێشکەوتن و سه رکەوتنی بە ڕواڵەت پڕ و بە مانا بێ هێز و پێز...
زۆر جێی داخە که به رەی نوێ، له ماڵ و تەمەن و بنەماڵەی نێزیکی خۆی، بۆهه موشتێک سەرف دەکات و له دونیایی تکنۆلوجیا و پێشکه وتن دا، له گەنجانی سەربه مۆری نیشتیمان بێ خەبەر بێ و چیان له ڕابردوو وچالاکیان نە زانێ.
دایه جه میلەی شه ریعەت پەنا، خوانی بو هەژار و دەوڵەمەند، ئاغا و کوێخا، ڕازاوه بووه و هه رکەس، له سفره ی پڕ خێر و به ره که تی خواردوه، به مناڵ وکوڕ
و کچی خۆی حیساب کردوه و به دڵی فراوان و ئه وینی دایک، به خێوی کردون و به ڕێی کردون...موسوڵمان و کافر و خواناس و خوا نەناس، کەس، لێی نەپرسراوه و که سیش له سەر شتی وا مشت و مڕیان نه بوه ، شه رت، شەرتی مروڤایەتی بووە و بەس.
خوانی ئه و گەوره پیاوه ، وەستا عومەری ئیسماعیلی، ئەگەر له گەرمێن و کوێستان، نێوی کردوە، به ده ستی موبارەک و هیز و توانای خێزانی فره هێژا و ژیری بووه.
دایکانی نیشتیمان،ئەگەرچی خوێنده واریان نه بوه به ڵام به مناڵ و پیاوانی دەور و بەریان ئەخلاق و ئەدەب و حەڵاڵ و حەرام و مرۆڤایەتیان فێرکردوه، هه ربۆیه ئێستاش ئەگەر زۆر شار و شوێنی دور، نێوی گەوره پیاوانی نان بدێی وه ک وەستاعومەر دێت، کوڕان و کچان و بگره خزمانی دوریشی له لای که سایەببتی و گه وره به رپرسانیش، له سه رسه ر و له سه ر چاو دا ده نرێن.
به و هیوایه ڕوژێک بێت لاوه کان و گه نجانی نیشتیمان ،وانه جوانەکانی ئه و ئازیزانه له قوتابخانه و زانکۆکانی کوردستان بکەنه بناغەی پێشکەوتنی گەل و هۆزمان.
هەر بەم مە بەستە،لە ژێر ئاڵای "بنیاد صلح و مهرەبانی های گوچک" ئیوارەکۆڕیك بە مەبەستی ڕێزگرتن، گەیشتینە خزمەت #دایە_جە_میل ...
خوای دڵوڤان له رابردوان و به ڕەحمەت چوان خۆش بێت و دایه جمیله و خۆشەویستانی له سه رخێر،ته مه ن درێژ کات.🌹
ڕێکە وتی ۹۷/٤/۱۲
ڕەزا مەولانی، مامۆستای قوتابخانە.
نیشتیمانی من زۆر رگه نجی شاراوەی تێدایه، که بەداخەوە نەناسراون و وەک زێڕ، ژێرخاکی نه زانی و بێ رێزی خۆمانن!
ته نیا قسەی نەستەق، بەیت وحەیران، ئەوینداری، خواناسی و... زۆر شتانی دیکەنین که وەک پێویست هەوڵ و چالاکی مان بۆ نەداون،
بەڵکو یەکێک لەگەنجه هەره به رزو بەقیمەتەکانی نیشتیمانی من، دایکان و بابانی ڕابردوون، که بەداخەوه، قه در و حورمەتمان نه زانیوون و وەک پێویست به، به رەی نوێ و داهاتومان نه ناساندوون!
یەکێک لە و دوڕ و گەوهەرانەی گەل و خاکی پاکی کوردستانەکەم، #دایه_جه_میله ،خێزانی #وه_ستا_عومه_ری ڕەحمە تی بێژوێیه...
دو هاوژینی بەوەفا، دوقارەمانی نەتەوه، کەڵه پیاو و شێرەژنێکی ئالانی سه رده شت...
کاتێک لە خزمەتیان دابووی، پەنایان، سێبەری ئۆقرەیی بوو و گفت ولفتێکی زور ساده و ساکار، ڕای دەکێشای و دڵێکی وەک زەریا، به ورەیەکی هۆمل ئاسا و بۆڵفەت وەستاو، نوقمی خۆشەویستی دەکردی و شەرم و شکۆیەکی جوان، دەرسی پێ دەدای و سەخاوەتێکی حاتەمی تایی، گەرم وگۆڕی پێ دەبەخشی!
شه رم ده که ی که بۆ؟؟؟
بۆ قەدری ئەو ئازیزانه مان نەگرتووە،
بۆ قسەی خۆش وکرداری زێڕینی، دەیان ساڵانەیان ناکرێ به نوسراوه و کتێب و بۆبەرەی داهاتوو ناکرێته خەزێنەی زانست؟!!
هه مووگەل و نەتەوەیێک ،کلتوور و نه ریتی ڕا بردوی خۆی، زۆر بە بایەخ دەنواڕی، و ده زانێ و له هەموو بواری په روەرده و زانیاری نیشتیمان بەکاری دێنێ، بەڵام مەخابن بۆئێمه؟!
هێندیک ڕەوشەن بیر و گرووپی سەیر و سەمەرمان لێ پەیدا بوون، کە نەبۆ ئاڵای ڕابردوان ونە بۆ ریش سپی و ماموستای ئایینی و قوتابخانه و ....رێز قایلن و له وانه یه زۆر پردی دیکه ش بڕوخێنن، بۆ وەی به قەولی خۆیان زوو بگەنه پێشکەوتن و سه رکەوتنی بە ڕواڵەت پڕ و بە مانا بێ هێز و پێز...
زۆر جێی داخە که به رەی نوێ، له ماڵ و تەمەن و بنەماڵەی نێزیکی خۆی، بۆهه موشتێک سەرف دەکات و له دونیایی تکنۆلوجیا و پێشکه وتن دا، له گەنجانی سەربه مۆری نیشتیمان بێ خەبەر بێ و چیان له ڕابردوو وچالاکیان نە زانێ.
دایه جه میلەی شه ریعەت پەنا، خوانی بو هەژار و دەوڵەمەند، ئاغا و کوێخا، ڕازاوه بووه و هه رکەس، له سفره ی پڕ خێر و به ره که تی خواردوه، به مناڵ وکوڕ
و کچی خۆی حیساب کردوه و به دڵی فراوان و ئه وینی دایک، به خێوی کردون و به ڕێی کردون...موسوڵمان و کافر و خواناس و خوا نەناس، کەس، لێی نەپرسراوه و که سیش له سەر شتی وا مشت و مڕیان نه بوه ، شه رت، شەرتی مروڤایەتی بووە و بەس.
خوانی ئه و گەوره پیاوه ، وەستا عومەری ئیسماعیلی، ئەگەر له گەرمێن و کوێستان، نێوی کردوە، به ده ستی موبارەک و هیز و توانای خێزانی فره هێژا و ژیری بووه.
دایکانی نیشتیمان،ئەگەرچی خوێنده واریان نه بوه به ڵام به مناڵ و پیاوانی دەور و بەریان ئەخلاق و ئەدەب و حەڵاڵ و حەرام و مرۆڤایەتیان فێرکردوه، هه ربۆیه ئێستاش ئەگەر زۆر شار و شوێنی دور، نێوی گەوره پیاوانی نان بدێی وه ک وەستاعومەر دێت، کوڕان و کچان و بگره خزمانی دوریشی له لای که سایەببتی و گه وره به رپرسانیش، له سه رسه ر و له سه ر چاو دا ده نرێن.
به و هیوایه ڕوژێک بێت لاوه کان و گه نجانی نیشتیمان ،وانه جوانەکانی ئه و ئازیزانه له قوتابخانه و زانکۆکانی کوردستان بکەنه بناغەی پێشکەوتنی گەل و هۆزمان.
هەر بەم مە بەستە،لە ژێر ئاڵای "بنیاد صلح و مهرەبانی های گوچک" ئیوارەکۆڕیك بە مەبەستی ڕێزگرتن، گەیشتینە خزمەت #دایە_جە_میل ...
خوای دڵوڤان له رابردوان و به ڕەحمەت چوان خۆش بێت و دایه جمیله و خۆشەویستانی له سه رخێر،ته مه ن درێژ کات.🌹
ڕێکە وتی ۹۷/٤/۱۲
ڕەزا مەولانی، مامۆستای قوتابخانە.
الفبای صلح و مهربانی
*گه نجی سه ربه مۆر* نیشتیمانی من زۆر رگه نجی شاراوەی تێدایه، که بەداخەوە نەناسراون و وەک زێڕ، ژێرخاکی نه زانی و بێ رێزی خۆمانن! ته نیا قسەی نەستەق، بەیت وحەیران، ئەوینداری، خواناسی و... زۆر شتانی دیکەنین که وەک پێویست هەوڵ و چالاکی مان بۆ نەداون،…
درود بر این قلم وفادار به مهربانی بزرگان دیروز 🌷
Forwarded from اتچ بات
مصاحبه تلویزیونی
❤🌷
دەقی دیمانە ی بەڕێز #رەؤوف_ئازەری، لە تەک هەواڵنێڕانی تەلەفزیۆنی کردستان۲٤ و شڕۆڤەی هەوڵی چالاکانی مەدەنی بۆ بە #ئاشتی ناوزەدکردنی شاری شەهیدی #سەردەشت دوای کارەساتی کیمیابارانی ئەم شارە لە ۷ی پوووشپەڕی ۱۳٦٦ی هەتاوی...
___
مصاحبه آقای #رئوف_آذری، با خبرنگاران تلویزیون کردستان ۲۴ و شرح تلاش های فعالان مدنی برای نامگذاری شهر سردشت با عنوان مبارک #آشتی، بعد از بمباران شیمیایی ۷تیر۱۳۶۶ شمسی...
در این کلیپ، #رئوف_آذری، ضمن توصیف صحنه هایی از روز بمباران، به نقش استراتژیک و حیات بخش دو پرستار آن روزهای سردشت، ۱• #جنگل_های_بلوط و ۲• #چشمه_ها و رودخانه #زاب، اشاره می کند و سپس به مراحل فعالیت فعالان اشاراتی مجمل دارد:
الف)مرحله اطلاع رسانی عمق فاجعه و مظلومیت مردم سردشت ذیل سایه سکوت نابخشودنی آن دوران رسانه های داخلی و خارجی
ب) مرحله مطالبه گری حقوق آسیب دیدگان و تلاش برای احقاق حق شهروندان آسیب دیده
ج)مرحله عامل و حامل پیام آشتی و مهربانی شدن شهروندان سردشت در راستای تلاش برای عدم تکرار فجایع مشابه در سایر نقاط جهان و پروژه اطلاق عنوان #آشتی برای شهر
و در پایان، ضمن تشکر از دلسوزان برای تمهید حداقل ها، از عدم تحقق کلی مطالبات شهروندان آسیب دیده سردشتی بعد از سپری شدن ۳۱ سال از فاجعه،گله مند می شود و درخواست می نماید مسئولان، حداقل ها را که آن حفظ ( دو سرمایه نمادین و دو پرستار اکسیژن ساز و تاول زدای روزهای فاجعه، #بلوط_ها و #رودخانه_زاب ) از چنگال طماع روزگار و نگهداشت همان حداقل ها برای #سردشت و #شهروندان_آسیب_دیده است، معمول دارند ...
💧🎄
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#توصیف_اپیزودی_از_فاجعه
#کپسول_اکسیژن_ساز_بلوط
#پرستار_تاول_زدای_زاب
#اگاهی_بخشی
#مطالبه_گری
#صلح_گستری
#حفظ_سرمایه_های_نمادین
@havalani_ashti
*برای تماشای کلیپ مصاحبه، گوشی را در حالت افقی و خوابیده نگه دارید...
❤🌷
دەقی دیمانە ی بەڕێز #رەؤوف_ئازەری، لە تەک هەواڵنێڕانی تەلەفزیۆنی کردستان۲٤ و شڕۆڤەی هەوڵی چالاکانی مەدەنی بۆ بە #ئاشتی ناوزەدکردنی شاری شەهیدی #سەردەشت دوای کارەساتی کیمیابارانی ئەم شارە لە ۷ی پوووشپەڕی ۱۳٦٦ی هەتاوی...
___
مصاحبه آقای #رئوف_آذری، با خبرنگاران تلویزیون کردستان ۲۴ و شرح تلاش های فعالان مدنی برای نامگذاری شهر سردشت با عنوان مبارک #آشتی، بعد از بمباران شیمیایی ۷تیر۱۳۶۶ شمسی...
در این کلیپ، #رئوف_آذری، ضمن توصیف صحنه هایی از روز بمباران، به نقش استراتژیک و حیات بخش دو پرستار آن روزهای سردشت، ۱• #جنگل_های_بلوط و ۲• #چشمه_ها و رودخانه #زاب، اشاره می کند و سپس به مراحل فعالیت فعالان اشاراتی مجمل دارد:
الف)مرحله اطلاع رسانی عمق فاجعه و مظلومیت مردم سردشت ذیل سایه سکوت نابخشودنی آن دوران رسانه های داخلی و خارجی
ب) مرحله مطالبه گری حقوق آسیب دیدگان و تلاش برای احقاق حق شهروندان آسیب دیده
ج)مرحله عامل و حامل پیام آشتی و مهربانی شدن شهروندان سردشت در راستای تلاش برای عدم تکرار فجایع مشابه در سایر نقاط جهان و پروژه اطلاق عنوان #آشتی برای شهر
و در پایان، ضمن تشکر از دلسوزان برای تمهید حداقل ها، از عدم تحقق کلی مطالبات شهروندان آسیب دیده سردشتی بعد از سپری شدن ۳۱ سال از فاجعه،گله مند می شود و درخواست می نماید مسئولان، حداقل ها را که آن حفظ ( دو سرمایه نمادین و دو پرستار اکسیژن ساز و تاول زدای روزهای فاجعه، #بلوط_ها و #رودخانه_زاب ) از چنگال طماع روزگار و نگهداشت همان حداقل ها برای #سردشت و #شهروندان_آسیب_دیده است، معمول دارند ...
💧🎄
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#توصیف_اپیزودی_از_فاجعه
#کپسول_اکسیژن_ساز_بلوط
#پرستار_تاول_زدای_زاب
#اگاهی_بخشی
#مطالبه_گری
#صلح_گستری
#حفظ_سرمایه_های_نمادین
@havalani_ashti
*برای تماشای کلیپ مصاحبه، گوشی را در حالت افقی و خوابیده نگه دارید...
Telegram
attach 📎