Forwarded from محمد درویش
🔻 ۳۱ سال پیش در چنین روزی - ۷تیر ۱۳۶۶ - صدامیان جنایتی بزرگ را در #سردشت رقم زدند؛ مرهم ماندگارِ آن جنایت، تلاش برای پاسداری شایسته تر از #بلوطهای_زاگرس و رودخانه راهبردی #زاب است.
🇮🇷: @darvishnameh
🇮🇷: @darvishnameh
Forwarded from Raouf Azari
درود بر مهندس درویش که پیشقراولانه به جنگ نابرابری ها و کژی های حوزه زیست محیط می پردازند و همواره "سردشت" و شهروندانش را عزیز داشته و می دارند🌷👏🌷
Forwarded from اتچ بات
هنوز در سفرم
خیال می کنم
در آب های جهان، قایقی است
و من-مسافر قایق- هزارها سال است
سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم.(سهراب سپهری)
سفر را باید از تقطیع حروفش فهمید و حس کرد و لذت برد.
سفر
س:سفره
ف: فضایل
ر: رهبران
مسیر تهران-ارمنستان-تهران، سفره ای گشود که هر وجبش فرصتی شد تا از خرمن فضایل رهبرانی به تمام معنا، خوشه ای برگیریم و نداشته های خود را با داشته های عاریه ای از آن رهبران پس برانیم و به سرزمین داشته های مان بیفزاییم...
از سید بشیر، تواضع به گاه و خروش به جا آموختم. سعید با ایثارش در کنج ذهن جای خوش کرد و سجاد با بی آلایشی اش بر دل نشست. مهدی با جامعیت اطلاعاتی اش و محمدصادق با مدیریت بحرانش پیشرو نشان دادند.
معصومه با مسئولیت شناسی اش، سمانه با حجب و آرامشش، هانیه با خودمانی بودنش، مژگان با روابط عمومی اش، مژده با جسوری اش، سمانه با صبوری اش، سارا جان با بزرگی اش و خانم کلهر با زودگرم گرفتن و همراهی به گاهش، درس آموز شدند!
آن سوتر اما؛
بهمنی با ریسک پرمخاطره اش و ۳ بانوی همیارش با مهمان نوازی و مهمانپذیری شان هریک درس نکته ها عطا کردند.
در کل سفرمان، سفره ای شد که جرعه جرعه اش مهربانی شد و وجب به وجبش جغرافیای عشق...
سپاسگزارم که سفره گشودید، فضایل را سخاوتمندانه بخشیدید و سفر را با راهبری پیشقراولانه تان لذت و سروری بی مثال بخشیدید...
"سارا جان" را ویژه سپاس
"دلارام عزیر و عسل شیرین" را ویژه سلام
#برای_صلح_باهم_باشیم
#باهم_مهربان_باشیم...
🌷❤
رئوف آذری
هفتم تیر۹۷مصادف با سالروز بمباران شیمیایی ۷تیر۶۶ سردشت
🌷❤🌷
@havalani_ashti
خیال می کنم
در آب های جهان، قایقی است
و من-مسافر قایق- هزارها سال است
سرود زنده دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم
و پیش می رانم.(سهراب سپهری)
سفر را باید از تقطیع حروفش فهمید و حس کرد و لذت برد.
سفر
س:سفره
ف: فضایل
ر: رهبران
مسیر تهران-ارمنستان-تهران، سفره ای گشود که هر وجبش فرصتی شد تا از خرمن فضایل رهبرانی به تمام معنا، خوشه ای برگیریم و نداشته های خود را با داشته های عاریه ای از آن رهبران پس برانیم و به سرزمین داشته های مان بیفزاییم...
از سید بشیر، تواضع به گاه و خروش به جا آموختم. سعید با ایثارش در کنج ذهن جای خوش کرد و سجاد با بی آلایشی اش بر دل نشست. مهدی با جامعیت اطلاعاتی اش و محمدصادق با مدیریت بحرانش پیشرو نشان دادند.
معصومه با مسئولیت شناسی اش، سمانه با حجب و آرامشش، هانیه با خودمانی بودنش، مژگان با روابط عمومی اش، مژده با جسوری اش، سمانه با صبوری اش، سارا جان با بزرگی اش و خانم کلهر با زودگرم گرفتن و همراهی به گاهش، درس آموز شدند!
آن سوتر اما؛
بهمنی با ریسک پرمخاطره اش و ۳ بانوی همیارش با مهمان نوازی و مهمانپذیری شان هریک درس نکته ها عطا کردند.
در کل سفرمان، سفره ای شد که جرعه جرعه اش مهربانی شد و وجب به وجبش جغرافیای عشق...
سپاسگزارم که سفره گشودید، فضایل را سخاوتمندانه بخشیدید و سفر را با راهبری پیشقراولانه تان لذت و سروری بی مثال بخشیدید...
"سارا جان" را ویژه سپاس
"دلارام عزیر و عسل شیرین" را ویژه سلام
#برای_صلح_باهم_باشیم
#باهم_مهربان_باشیم...
🌷❤
رئوف آذری
هفتم تیر۹۷مصادف با سالروز بمباران شیمیایی ۷تیر۶۶ سردشت
🌷❤🌷
@havalani_ashti
Telegram
attach 📎
Forwarded from محمدرضا مولانی
شیرزنانی ازدیارصبر🌹
سه ده از عمر جوانی ، عشق و احساس را به پای عشق دو فرزند فدا کرده و همچنان صبور و بردبار چشم به راه به بار نشستن درخت عمر خانواده ی خویش است.
درعنفوان جوانی واوج امید ، در خنکای عصر ۱۳۶۶که آب سرچشمه فوران می کرد هیولای مدرنیته ،آن صلاح مرگبار کشنده وگاز خردل، جان صدها کودک و پیرو جوان و همسر فداکارش را می گیرد.
هنوز بیست سال هم نشده کمترین تجربه و آگاهی از زندگی دشوار پیش رو ندارد و هنوز باورش براین است که همسرش باز می گردد و این سفر کوتاهی بیش نیست.
بکار گیران آگاه و دانای قرن شکوفایی مدرنیته و دمو کراسی هدیه مرگبارو به قول شیرکو بیکس، خدایش بیامرزد، آن دسته گل تجار غربی را نا جوانمردانه بر دیار مردم محروم سردشت فرو ریختندو عربده وقهقه ی سرمستانه اشان با گریه و فریاد های صدها کودک وپیرو جوان در آمیخت و درگوش آسمان آن روزگاران شرافت و عزت، زمزمه و ماندگار شد.
سالیان درازی است این شیر زنان دیار کردستان جور و جفا ها و وعده و وعید های مسوولان را شنیده اند و هرسال با آب زلال زاب و کانیه ره ش خیابان های غبار فقر و محرومیت گرفته را شستسویی می دهند جز چند شعار و سخنرانی چیز قابل توجهی ندیده اند و روز به روز بر آزار و آلامشان افزوده شده است.
اما این مادران و پدران چون کوه استوار را در زیر بار همه ی ستم ها و کژی ها و دروغ ها، باور و توکلشان به خدای و صبر بر مصیبتشان به یاد جانان نگه داشته است.
جز خلوص قلب ها و بانگ الله اکبر و زمرمه لا اله الا الله کدام دارو و کدام مشاور و کدام کلنیک توانسته این بزرگ همتان عرصه استقامت را توانی چند برابر ببخشد.؟!
اگر چه هیچ یک از اسباب زندگی این عزیزان خالی از فایده نیست اما وقتی که به پای سخنان دلنشین و درد دل های این خانواده های دیار صبر، می نشینی جز یاد خدا و امید به رهایی از ستم های دنیایی و رسیدن به پاداشی ابدی، برجسته و چشم گیر نیست.
آرامش قلب های نستوه وبردباری روزگار نداری،اشک و حسرت های نشنیده اشان، شرمندگی و خجالت بر پیشانی وبغض در گلویت می نشاند ایشان کجا و ما کجا؟!!
آن راست قامتی و شکر نعمت ایشان کجا و این همه حرص و جوش و ناسپاسی ما کجا؟
آن حوصله وامید به آینده ی فرزندان و نازکشیدن های کودکان ایشان کجا و بی قراری و ناشکیبایی وآنی و منفعت طلبی ها ی ما کجا؟!!
آن حلال اندیشی و قناعت آن عزیزان کجا و این آشفته بازاری نعمت پر شک و شبهه ی ما کجا؟!!
نان برکت سفره اشان بود و بعداز تلاش و فراهم کردن اسباب ،خدای روزی رسان بود، این همه چک و سفته و قانون و دوربین مدار بسته و خیانت ها در ازدواج ،خانواده و نیشتیمان هیچ کدام در دیار صابران نبود.!!
این شیرزنان و شیر مردان را گاز های خردل تولیدی پیشرفته ترین کارخانه های اسلحه سازی به زانو در نیاورد، از خاک و آب و ناموسشان دفاع کردند وبا عزت زیستند و برای مال دنیا سر هم دیگر وهمسایه و خویشان کلاه نگذاشتند،طبیعت و موجودات بی گناه را به اندازه ی نسل مدعی پیشرفت ،تخریب و ویران نکردند و اگرچه دشمنان خواستند رندگیشان را جهنم کنند اما با صبر و استقامت زندگی را بهشت ساختند عزت را به ما آموختند. دستانشان را می بوسیم و خود را وامدارشان می دانیم.
محمد رضا مولانی
۹۷•۴•۳
سه ده از عمر جوانی ، عشق و احساس را به پای عشق دو فرزند فدا کرده و همچنان صبور و بردبار چشم به راه به بار نشستن درخت عمر خانواده ی خویش است.
درعنفوان جوانی واوج امید ، در خنکای عصر ۱۳۶۶که آب سرچشمه فوران می کرد هیولای مدرنیته ،آن صلاح مرگبار کشنده وگاز خردل، جان صدها کودک و پیرو جوان و همسر فداکارش را می گیرد.
هنوز بیست سال هم نشده کمترین تجربه و آگاهی از زندگی دشوار پیش رو ندارد و هنوز باورش براین است که همسرش باز می گردد و این سفر کوتاهی بیش نیست.
بکار گیران آگاه و دانای قرن شکوفایی مدرنیته و دمو کراسی هدیه مرگبارو به قول شیرکو بیکس، خدایش بیامرزد، آن دسته گل تجار غربی را نا جوانمردانه بر دیار مردم محروم سردشت فرو ریختندو عربده وقهقه ی سرمستانه اشان با گریه و فریاد های صدها کودک وپیرو جوان در آمیخت و درگوش آسمان آن روزگاران شرافت و عزت، زمزمه و ماندگار شد.
سالیان درازی است این شیر زنان دیار کردستان جور و جفا ها و وعده و وعید های مسوولان را شنیده اند و هرسال با آب زلال زاب و کانیه ره ش خیابان های غبار فقر و محرومیت گرفته را شستسویی می دهند جز چند شعار و سخنرانی چیز قابل توجهی ندیده اند و روز به روز بر آزار و آلامشان افزوده شده است.
اما این مادران و پدران چون کوه استوار را در زیر بار همه ی ستم ها و کژی ها و دروغ ها، باور و توکلشان به خدای و صبر بر مصیبتشان به یاد جانان نگه داشته است.
جز خلوص قلب ها و بانگ الله اکبر و زمرمه لا اله الا الله کدام دارو و کدام مشاور و کدام کلنیک توانسته این بزرگ همتان عرصه استقامت را توانی چند برابر ببخشد.؟!
اگر چه هیچ یک از اسباب زندگی این عزیزان خالی از فایده نیست اما وقتی که به پای سخنان دلنشین و درد دل های این خانواده های دیار صبر، می نشینی جز یاد خدا و امید به رهایی از ستم های دنیایی و رسیدن به پاداشی ابدی، برجسته و چشم گیر نیست.
آرامش قلب های نستوه وبردباری روزگار نداری،اشک و حسرت های نشنیده اشان، شرمندگی و خجالت بر پیشانی وبغض در گلویت می نشاند ایشان کجا و ما کجا؟!!
آن راست قامتی و شکر نعمت ایشان کجا و این همه حرص و جوش و ناسپاسی ما کجا؟
آن حوصله وامید به آینده ی فرزندان و نازکشیدن های کودکان ایشان کجا و بی قراری و ناشکیبایی وآنی و منفعت طلبی ها ی ما کجا؟!!
آن حلال اندیشی و قناعت آن عزیزان کجا و این آشفته بازاری نعمت پر شک و شبهه ی ما کجا؟!!
نان برکت سفره اشان بود و بعداز تلاش و فراهم کردن اسباب ،خدای روزی رسان بود، این همه چک و سفته و قانون و دوربین مدار بسته و خیانت ها در ازدواج ،خانواده و نیشتیمان هیچ کدام در دیار صابران نبود.!!
این شیرزنان و شیر مردان را گاز های خردل تولیدی پیشرفته ترین کارخانه های اسلحه سازی به زانو در نیاورد، از خاک و آب و ناموسشان دفاع کردند وبا عزت زیستند و برای مال دنیا سر هم دیگر وهمسایه و خویشان کلاه نگذاشتند،طبیعت و موجودات بی گناه را به اندازه ی نسل مدعی پیشرفت ،تخریب و ویران نکردند و اگرچه دشمنان خواستند رندگیشان را جهنم کنند اما با صبر و استقامت زندگی را بهشت ساختند عزت را به ما آموختند. دستانشان را می بوسیم و خود را وامدارشان می دانیم.
محمد رضا مولانی
۹۷•۴•۳
الفبای صلح و مهربانی
شیرزنانی ازدیارصبر🌹 سه ده از عمر جوانی ، عشق و احساس را به پای عشق دو فرزند فدا کرده و همچنان صبور و بردبار چشم به راه به بار نشستن درخت عمر خانواده ی خویش است. درعنفوان جوانی واوج امید ، در خنکای عصر ۱۳۶۶که آب سرچشمه فوران می کرد هیولای مدرنیته ،آن صلاح…
مطلبی زیبا از بیان دردی جانکاه و شهامت و رشادتی وصف ناپذیر از شیرزنان سردشت- میعادگاه صلح و آشتی-.🌷
Forwarded from . محمودپوری .
پروردگارا، اگرمردمان دیارم مورد اصابت بمب های شیمیایی زورگویان و ظالمان قرار گرفتند و صدای مظلومیت شان بالا تر از بوی شیمیایی به سقف آسمان بلند شد، ایاک نستعین(فقط از تو یاری می جوییم)
پروردگارا، اگر بندگانت درگاه رزق و روزی را بر این مردم می بندند، ایاک نستعین، که تو بهترین روزی دهندگان هستی،
پرودگارا، اگر مردمان دیگر برای تفریح و ورزش سنگ نوردی می کنند، اما مردمان دیارم برای سیرکردن شکم فرزندانشان با کوله بار صخره نوردی می کنند و سینه هايشان سپر سنگ و گلوله است، ایاک نستعین؛
پروردگارا، اگر مردمام شهرم برای مداوای مریضانشان هزاران پیچ و خم را باید رد کنند و جانشان هر روز و شب در خطر است، ایاک نستعین،
پروردگارا :
به مسئولان، شعور واحساس مسئولیت، صداقت در گفتار و عمل؛
به مردان دیارم، شهامت، غیرت و شجاعت؛
به خواهران و ماردران دیارم، عفت و حیا و پاکدامنی؛
به عالمان ، اقدام و اندیشه؛
به همه ما ایمان و هدایت؛
و به زورگویان و ظالمان جهان، سقوط و ذلت؛
عنایت فرما
که تو
* ارحم الراحمين و احکم الحاکمینی*
آمین
پروردگارا، اگر بندگانت درگاه رزق و روزی را بر این مردم می بندند، ایاک نستعین، که تو بهترین روزی دهندگان هستی،
پرودگارا، اگر مردمان دیگر برای تفریح و ورزش سنگ نوردی می کنند، اما مردمان دیارم برای سیرکردن شکم فرزندانشان با کوله بار صخره نوردی می کنند و سینه هايشان سپر سنگ و گلوله است، ایاک نستعین؛
پروردگارا، اگر مردمام شهرم برای مداوای مریضانشان هزاران پیچ و خم را باید رد کنند و جانشان هر روز و شب در خطر است، ایاک نستعین،
پروردگارا :
به مسئولان، شعور واحساس مسئولیت، صداقت در گفتار و عمل؛
به مردان دیارم، شهامت، غیرت و شجاعت؛
به خواهران و ماردران دیارم، عفت و حیا و پاکدامنی؛
به عالمان ، اقدام و اندیشه؛
به همه ما ایمان و هدایت؛
و به زورگویان و ظالمان جهان، سقوط و ذلت؛
عنایت فرما
که تو
* ارحم الراحمين و احکم الحاکمینی*
آمین
الفبای صلح و مهربانی
پروردگارا، اگرمردمان دیارم مورد اصابت بمب های شیمیایی زورگویان و ظالمان قرار گرفتند و صدای مظلومیت شان بالا تر از بوی شیمیایی به سقف آسمان بلند شد، ایاک نستعین(فقط از تو یاری می جوییم) پروردگارا، اگر بندگانت درگاه رزق و روزی را بر این مردم می بندند، ایاک نستعین،…
نگاشته ای زیبا از شهروند دیار صلح و مهربانی
مهندس حمزه محمودپوری، کارشناس ارشد عمران🌷❤
مهندس حمزه محمودپوری، کارشناس ارشد عمران🌷❤
Forwarded from اتچ بات
تلاقی مبارک دو بنیاد از دوجنس برای یک آرمان
یکی با #بذر_صلح و دیگری با #جوانه_صلح
بنیاد جوانه صلح
و
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
در سالیاد فاجعه شیمیایی و دقیقا" در لحظات بمباران شهر سردشت در ۷ تیر ۶۶ ولی این بار در ۷ تیر ۹۷ عصرهنگامی، ضمن قرائت فاتحه بر روح شهدا و آرزوی سلامتی برای مصدومان و سکوتی چند دقیقه ای، ناخنک هایی از جنس مهربانی بر دل هم زدند که جای خون، قطرات آبی حاصل آمد که قرار است پای #جوانه_صلح چون زاب روان گردد و با همدلی های شکل گرفته، #درخت_بارور_صلح، را به شعاع نور ستارگان درخشان آسمان پیوند زند ... تا بادا چنین بادا🌷
#تلاقی_صلح_گستران
#بنیاد_جوانه_های_صلح
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی_های_کوچک
#بذر_صلح
#جوانه_صلح
#درخت_صلح
@havalani_ashti
@peacesprit
یکی با #بذر_صلح و دیگری با #جوانه_صلح
بنیاد جوانه صلح
و
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
در سالیاد فاجعه شیمیایی و دقیقا" در لحظات بمباران شهر سردشت در ۷ تیر ۶۶ ولی این بار در ۷ تیر ۹۷ عصرهنگامی، ضمن قرائت فاتحه بر روح شهدا و آرزوی سلامتی برای مصدومان و سکوتی چند دقیقه ای، ناخنک هایی از جنس مهربانی بر دل هم زدند که جای خون، قطرات آبی حاصل آمد که قرار است پای #جوانه_صلح چون زاب روان گردد و با همدلی های شکل گرفته، #درخت_بارور_صلح، را به شعاع نور ستارگان درخشان آسمان پیوند زند ... تا بادا چنین بادا🌷
#تلاقی_صلح_گستران
#بنیاد_جوانه_های_صلح
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی_های_کوچک
#بذر_صلح
#جوانه_صلح
#درخت_صلح
@havalani_ashti
@peacesprit
Telegram
attach 📎
Forwarded from دریچه
♦️ دلنوشتهای برای دو معلم شهیدم
✅ا مروز باز هم هفتم تیرماه دیگری است در پی آن هفتم تیری که در سال 1366 فاجعهی شیمیایی خونبار سردشت را رقم زد. هر هفتم تیرماه با تکرار سالیانهاش تیری است در دل که آن داغ قدیم را تازه مینماید و دردت را زنده میگرداند.
آیا میتوان پس از گذشت سی و یک سال از زمان فاجعه، آن را به فراموشی سپرد؟ به یقین امکان ندارد، چرا که گذر ایام، اندوه آن داغ جان فرسا را در خاطرهی ما و وجدان جمعی مان ریشهدارتر میکند و فراق یاران عزیز سفر کردهات را نوستالوژیکتر مینماید.
✅ سالروزهای این فاجعه میآیند و میروند تا شاهدی باشند بر عمیق شدن دردهایت، و علامتی بر شدت تیرهایی که نهانی به سوی دلت نشانه رفتهاند. دلیلی بر فزونی غمهایی که در وجودت تلنبار شدهاند و نشانی بر زیاد شدن خشکی لبان و زبانت و آهی که در گلویت بغض کرده است. پس ناچاری قلم برداری و مسطور کنی عمق فاجعهای را که بر شانههایت سنگینی میکند و اندوهی را که در درونت لانه کرده است.
شایدهنوز هم هستند کسانی که پایان جنگ خونین ایران و عراق و پذیرش قطعنامه ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد را خیانتی تاریخی به کشور قلمداد نمایند که به گمان شان عدهای دنیا طلب و بی درد از پس پردهی سیاست سازش کاری خنجری از پشت به امام و ملت زدند که باید جبرانش کرد و همین امروز هم بهتر از آن دوران آمادهی اتمام آن کار ناتمام هستند و دوست دارند جنگ را از نو سر بگیرند!
✅ اما آرزوی من این است که نهتنها جنگ دیگری در نگیرد، بلکه با حسرت میگویم ای کاش آن جنگ خانمان سوز قبلی هم نمیبود! ای کاش همان جنگ هم لااقل یک سال و یک ماهی زودتر پایان مییافت که آن فاجعهی شیمیایی هم رخ نمی داد و آن همه سرمایه و به ویژه سرمایهی انسانی تباه نمیشد.
آری اگر جنگ در نمیگرفت، در یک چنین روز نامیمونی شاهد پرپر شدن گلهای زیبایی نبودیم که با آن همه درد و تاول و خردل در جلوی چشمان مان جان دادند و امروز هم که امروز است سوگ ماتم بارشان ما را زجر دهد. من در آن فاجعه دو تن از بهترن معلمان دوران زندگیام را زنده یاد ابوبکر شمامی و زنده یاد محمود عزیزی را از دست دادم که هرگز یاد و خاطرهی سراسر مهر آنها را از یاد نخواهم برد.
✅ کاک محمود ما معلم زبان انگلیسی بود، هرچند که مدرک کاردانی زبان داشت و جذب شدهی مقطع تحصیلی راهنمایی بود، اما توفیق و توانمندیش او را به تدریس در دبیرستان کشانده بود. استاد طنز و شوخ طبعی بود، با خنده و مهربانی درس زبان که نه بلکه درس عشق میداد. همهی وجودش شعر و انرژی و سرزندگی بود. کلاس درس مان به معنای واقعی زنگ تفریح مدرسه بود که به قول مشهور طفلان گریزپا را هم در روزهای جمعه به مکتب میآورد. در عین نشاط و شوخ طبعی اش به بهترین شیوه ممکن مفاهیم درسی زبان را منتقل میکرد و با بهترین سطح نمرات ،ضریب قبولی دانش آموزانش صد در صدی بود.هر چند که شرایط زندگی استاد ما را به بازار و مغازه گشایی سوق داده بود، اما هیچ وقت در درس کم نگذاشت و حتی مغازهاش هم پاتوق شاگردانش شده بود و بی مزد و بی منت مشکل گشایی از درس زبان شان میکرد و این چنین بودکه با مهر فراوانش در دلم جای گرفت.
و آن کیمیای نایاب دیگر زندگی، کاک ابوبکر بود. وی معلم علوم دوره راهنمایی ما بود.
✅ فردی به غایت شریف که مجسمهی نجابت و ادب ، کان مهربانی و درستی بود. معلمی محجوب که به سان یار و یاور راستین آدمی رخ مینمود. هرگز در قالب دروغین افراد ترکه به دست مدرسه هیمنه ی پوشالی به خود نمیگرفت. خیلیها بودند که جز مترسکی تو خالی نبودند ولی خدایی میکردند. در روزگاری که بزرگی مدیران و ناظمان ومعلمان در کابل و ترکه و شلاق زنی خود را نشان میداد، ابوبکر عزیز ما با محبت و نرمی و عطوفتش همه ی ما را در کمندخود اسیر کرده بود. در شرایطی که آرزو داشتیم چهره اغلب متولیان درشت خوی مدرسه را نبینیم واز آنان فراری بودیم،او کسی بود که همواره آرزوی دیدارش را داشتیم چه در کلاس و چه در کوی و برزن و به حق جزء آن استثناهایی بود که دلها را میربود. آخر او هرگز از گل به ما کمتر نگفت،دلی را آلوده نکرد، هرگز طعنه و سرکوفت نزد، هرگز زور و بازویی نشان نداد، هرگز دست به شلاق نبرد! و چقدر این مرد نجیب بود و چه با وقار، چقدر دوست داشتنی بود و نازنین. یادت بخیر که الگوی مهربانی و شفقت بودی در زمانهای که راه و رسم بزرگی در داغ و درفش و غرور و تکبر برنوجوانان بی پناه بود.
✅ خداوند را می خوانیم که آن عزیزان را درکنف رحمت خویش علو مقام بخشد وما را از نعمت صلح ،آشتی وامنیت محروم نگرداند.
✍ صلاح قاسمیانی دانشجوی دکتری حقوق فعال سیاسی مدنی
@dariche2025
✅ا مروز باز هم هفتم تیرماه دیگری است در پی آن هفتم تیری که در سال 1366 فاجعهی شیمیایی خونبار سردشت را رقم زد. هر هفتم تیرماه با تکرار سالیانهاش تیری است در دل که آن داغ قدیم را تازه مینماید و دردت را زنده میگرداند.
آیا میتوان پس از گذشت سی و یک سال از زمان فاجعه، آن را به فراموشی سپرد؟ به یقین امکان ندارد، چرا که گذر ایام، اندوه آن داغ جان فرسا را در خاطرهی ما و وجدان جمعی مان ریشهدارتر میکند و فراق یاران عزیز سفر کردهات را نوستالوژیکتر مینماید.
✅ سالروزهای این فاجعه میآیند و میروند تا شاهدی باشند بر عمیق شدن دردهایت، و علامتی بر شدت تیرهایی که نهانی به سوی دلت نشانه رفتهاند. دلیلی بر فزونی غمهایی که در وجودت تلنبار شدهاند و نشانی بر زیاد شدن خشکی لبان و زبانت و آهی که در گلویت بغض کرده است. پس ناچاری قلم برداری و مسطور کنی عمق فاجعهای را که بر شانههایت سنگینی میکند و اندوهی را که در درونت لانه کرده است.
شایدهنوز هم هستند کسانی که پایان جنگ خونین ایران و عراق و پذیرش قطعنامه ی 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد را خیانتی تاریخی به کشور قلمداد نمایند که به گمان شان عدهای دنیا طلب و بی درد از پس پردهی سیاست سازش کاری خنجری از پشت به امام و ملت زدند که باید جبرانش کرد و همین امروز هم بهتر از آن دوران آمادهی اتمام آن کار ناتمام هستند و دوست دارند جنگ را از نو سر بگیرند!
✅ اما آرزوی من این است که نهتنها جنگ دیگری در نگیرد، بلکه با حسرت میگویم ای کاش آن جنگ خانمان سوز قبلی هم نمیبود! ای کاش همان جنگ هم لااقل یک سال و یک ماهی زودتر پایان مییافت که آن فاجعهی شیمیایی هم رخ نمی داد و آن همه سرمایه و به ویژه سرمایهی انسانی تباه نمیشد.
آری اگر جنگ در نمیگرفت، در یک چنین روز نامیمونی شاهد پرپر شدن گلهای زیبایی نبودیم که با آن همه درد و تاول و خردل در جلوی چشمان مان جان دادند و امروز هم که امروز است سوگ ماتم بارشان ما را زجر دهد. من در آن فاجعه دو تن از بهترن معلمان دوران زندگیام را زنده یاد ابوبکر شمامی و زنده یاد محمود عزیزی را از دست دادم که هرگز یاد و خاطرهی سراسر مهر آنها را از یاد نخواهم برد.
✅ کاک محمود ما معلم زبان انگلیسی بود، هرچند که مدرک کاردانی زبان داشت و جذب شدهی مقطع تحصیلی راهنمایی بود، اما توفیق و توانمندیش او را به تدریس در دبیرستان کشانده بود. استاد طنز و شوخ طبعی بود، با خنده و مهربانی درس زبان که نه بلکه درس عشق میداد. همهی وجودش شعر و انرژی و سرزندگی بود. کلاس درس مان به معنای واقعی زنگ تفریح مدرسه بود که به قول مشهور طفلان گریزپا را هم در روزهای جمعه به مکتب میآورد. در عین نشاط و شوخ طبعی اش به بهترین شیوه ممکن مفاهیم درسی زبان را منتقل میکرد و با بهترین سطح نمرات ،ضریب قبولی دانش آموزانش صد در صدی بود.هر چند که شرایط زندگی استاد ما را به بازار و مغازه گشایی سوق داده بود، اما هیچ وقت در درس کم نگذاشت و حتی مغازهاش هم پاتوق شاگردانش شده بود و بی مزد و بی منت مشکل گشایی از درس زبان شان میکرد و این چنین بودکه با مهر فراوانش در دلم جای گرفت.
و آن کیمیای نایاب دیگر زندگی، کاک ابوبکر بود. وی معلم علوم دوره راهنمایی ما بود.
✅ فردی به غایت شریف که مجسمهی نجابت و ادب ، کان مهربانی و درستی بود. معلمی محجوب که به سان یار و یاور راستین آدمی رخ مینمود. هرگز در قالب دروغین افراد ترکه به دست مدرسه هیمنه ی پوشالی به خود نمیگرفت. خیلیها بودند که جز مترسکی تو خالی نبودند ولی خدایی میکردند. در روزگاری که بزرگی مدیران و ناظمان ومعلمان در کابل و ترکه و شلاق زنی خود را نشان میداد، ابوبکر عزیز ما با محبت و نرمی و عطوفتش همه ی ما را در کمندخود اسیر کرده بود. در شرایطی که آرزو داشتیم چهره اغلب متولیان درشت خوی مدرسه را نبینیم واز آنان فراری بودیم،او کسی بود که همواره آرزوی دیدارش را داشتیم چه در کلاس و چه در کوی و برزن و به حق جزء آن استثناهایی بود که دلها را میربود. آخر او هرگز از گل به ما کمتر نگفت،دلی را آلوده نکرد، هرگز طعنه و سرکوفت نزد، هرگز زور و بازویی نشان نداد، هرگز دست به شلاق نبرد! و چقدر این مرد نجیب بود و چه با وقار، چقدر دوست داشتنی بود و نازنین. یادت بخیر که الگوی مهربانی و شفقت بودی در زمانهای که راه و رسم بزرگی در داغ و درفش و غرور و تکبر برنوجوانان بی پناه بود.
✅ خداوند را می خوانیم که آن عزیزان را درکنف رحمت خویش علو مقام بخشد وما را از نعمت صلح ،آشتی وامنیت محروم نگرداند.
✍ صلاح قاسمیانی دانشجوی دکتری حقوق فعال سیاسی مدنی
@dariche2025
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
وَستا قادر
یا روح سرگردان ملی
(به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محسن رنانی
👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-06-29-10
.
وَستا قادر
یا روح سرگردان ملی
(به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محسن رنانی
👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-06-29-10
.
Telegraph
**
وَستا قادر یا روح سرگردان ملی به چهرهاش نگاه کنید، به چشمانش خیره شوید، اشتباه نکنید این که در چشمان او می بینید آب نیست، آتش است، آتشی که اگر ما را نسوزاند و با آن بیدار نشویم، حقمان است که بمیریم. به چشمانش نگاه کنید، باور کنید او را می شناسید. اندکی…
الفبای صلح و مهربانی
. وَستا قادر یا روح سرگردان ملی (به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محسن رنانی 👇👇👇👇👇 https://telegra.ph/-06-29-10 .
درود بر این قلم ناب که به جا و به گاه و پیشرو می نگارد❤🌷
Forwarded from اتچ بات
نمایشگاە بوی بادام
پێشانگای شێوەکاری #بوی_بادام، کە ئێوارەی ڕۆژی جومعە بەڕواری ۸ی پووشپەر لە #خانە_هنرمندان_تهران، بە بۆنەی ساڵۆگەری کیمیابارانی شاری سەردەشت بە هەوڵ و چالاکی خاتو #فاطمه_عبدالله_زاده و هاوژینەکەی #یاشار_زمانپور لە سەنتەری
Gallery Online
و هاوکاری #موزە_صلح_تهران، کرایەوە، دەلائەقەیەکی لە مێشکی شارۆمەندانی پێتەختی وڵاتی ئیران بەرەو #سەردەشت کردەوە و بەشێکی زۆر کەم لە ئازارەکانی قوربانیان و برینداران و بنەماڵەکانی وان خستەروو...
وەفدی سەردەشت وێڕای بەشداری و دەربڕینی هەستی سپاس و پێزانین، ڕەخنەی سەبارەت بە ئاگادار نەکردنەوەی پێش وەختی چالاکان و هونەرمەندانی سەردەشت بۆ بەشداری چڕ و پڕ، ئاراستەی بەرپرسان کرد و هەروەها پێشنیاری کرد بۆ هەڵمەتی هاوشێوەی تر، شارۆمەندێکی لێزان و پسپۆڕی سەردەشت بۆ لێدوان و شڕۆڤەی کارەسات داوەت بکرێت ...
شایانی باسە کە ساڵی ڕابردوو لەم کاتەدا، کاروانی ئاشتی مێرمناڵانی سەردەشت بەرهەمەکانی خاتو #فرشتە_فهیمی لە #خانە_فرهنگ_جمعیت_امام_علی، خستبۆ بەر چاوی بینەران و شارۆمەندانی تارانی...
بەم هیوایە کە خستنەرووی ئازارەکانی سەردەشت و #هە_ڵە_بجە و هتد هەڵمەتێک بەرەو #وەستانی_شەڕ و دەرگایەک بەرەو #ئاشتی_و_دڵۆڤانی_جیهانی بکاتەوە...
#الفبای_صلح_و_مهرباني
#پێشانگا
#شێوەکاری
#ئاشتی
#تاران
@havalani_ashti
پێشانگای شێوەکاری #بوی_بادام، کە ئێوارەی ڕۆژی جومعە بەڕواری ۸ی پووشپەر لە #خانە_هنرمندان_تهران، بە بۆنەی ساڵۆگەری کیمیابارانی شاری سەردەشت بە هەوڵ و چالاکی خاتو #فاطمه_عبدالله_زاده و هاوژینەکەی #یاشار_زمانپور لە سەنتەری
Gallery Online
و هاوکاری #موزە_صلح_تهران، کرایەوە، دەلائەقەیەکی لە مێشکی شارۆمەندانی پێتەختی وڵاتی ئیران بەرەو #سەردەشت کردەوە و بەشێکی زۆر کەم لە ئازارەکانی قوربانیان و برینداران و بنەماڵەکانی وان خستەروو...
وەفدی سەردەشت وێڕای بەشداری و دەربڕینی هەستی سپاس و پێزانین، ڕەخنەی سەبارەت بە ئاگادار نەکردنەوەی پێش وەختی چالاکان و هونەرمەندانی سەردەشت بۆ بەشداری چڕ و پڕ، ئاراستەی بەرپرسان کرد و هەروەها پێشنیاری کرد بۆ هەڵمەتی هاوشێوەی تر، شارۆمەندێکی لێزان و پسپۆڕی سەردەشت بۆ لێدوان و شڕۆڤەی کارەسات داوەت بکرێت ...
شایانی باسە کە ساڵی ڕابردوو لەم کاتەدا، کاروانی ئاشتی مێرمناڵانی سەردەشت بەرهەمەکانی خاتو #فرشتە_فهیمی لە #خانە_فرهنگ_جمعیت_امام_علی، خستبۆ بەر چاوی بینەران و شارۆمەندانی تارانی...
بەم هیوایە کە خستنەرووی ئازارەکانی سەردەشت و #هە_ڵە_بجە و هتد هەڵمەتێک بەرەو #وەستانی_شەڕ و دەرگایەک بەرەو #ئاشتی_و_دڵۆڤانی_جیهانی بکاتەوە...
#الفبای_صلح_و_مهرباني
#پێشانگا
#شێوەکاری
#ئاشتی
#تاران
@havalani_ashti
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
بۆ سەردەشت و پڕۆژەی ئاشتی
هەڵمەت و چالاکی چالاکوانێکی سەردەشتی لە شوێنە گشتیەکانی وڵاتی ئەرمەنیا بۆ بەرز ڕاگرتنی یاد و بیرەوەری شەهیدان و زامدارانی کیمیابارانی شاری سەردەشت و بانگەشەی پڕۆژەی ئاشتی و دڵۆڤانی جیهانی لە شوێنە ئیداری، گشتی و گەشتیاریەکان...
سپاس بۆ هاوڕێیی ئەندامانی لیژنەی باڵای ڕێکخراوی "سواد رسانە ای ایران" و ئێرانیەکانی بەشدار لە پێشانگای "رسانەهای دیجیتال" ئێڕەوان
پووشپەری ۲٠۱۸ کوردی
🌷🌷🌷
برای سردشت و پروژە صلح
اقدام یک شهروند سردشتی در کشور ارمنستان برای پاسداشت یاد و خاطره شهدا و مصدومین شیمایی سردشت و تبلیغ پروژه جوانه های صلح در اماکن اداری، عمومی و گردشگری آن سامان ...
سپاس ویژە برای همراهی و همدلی هيات مديره انجمن سواد رسانه اي ايران و ساير ایرانیان شرکت کنندە در نمایشگاە رسانە های دیجیتال ایروان💐👏❤️
#الفبای_صلح_و_مهرباني
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#رئوف_آذري
#بمباران_شيميايي_سردشت
#پروژە_جوانه_هاي_صلح
#ارمنستان
#ايروان
#سواد_رسانه_اي
#سواد_صلح
❤️❤️❤️
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک در شبکه های اجتماعی
تلگرام
@BTMehrbanihayekochek
@havalani_ashti
اینستا
https://instagram.com/_u/btmehrbanihayekochek
سایت
WWW.balvezan.ir
هەڵمەت و چالاکی چالاکوانێکی سەردەشتی لە شوێنە گشتیەکانی وڵاتی ئەرمەنیا بۆ بەرز ڕاگرتنی یاد و بیرەوەری شەهیدان و زامدارانی کیمیابارانی شاری سەردەشت و بانگەشەی پڕۆژەی ئاشتی و دڵۆڤانی جیهانی لە شوێنە ئیداری، گشتی و گەشتیاریەکان...
سپاس بۆ هاوڕێیی ئەندامانی لیژنەی باڵای ڕێکخراوی "سواد رسانە ای ایران" و ئێرانیەکانی بەشدار لە پێشانگای "رسانەهای دیجیتال" ئێڕەوان
پووشپەری ۲٠۱۸ کوردی
🌷🌷🌷
برای سردشت و پروژە صلح
اقدام یک شهروند سردشتی در کشور ارمنستان برای پاسداشت یاد و خاطره شهدا و مصدومین شیمایی سردشت و تبلیغ پروژه جوانه های صلح در اماکن اداری، عمومی و گردشگری آن سامان ...
سپاس ویژە برای همراهی و همدلی هيات مديره انجمن سواد رسانه اي ايران و ساير ایرانیان شرکت کنندە در نمایشگاە رسانە های دیجیتال ایروان💐👏❤️
#الفبای_صلح_و_مهرباني
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#رئوف_آذري
#بمباران_شيميايي_سردشت
#پروژە_جوانه_هاي_صلح
#ارمنستان
#ايروان
#سواد_رسانه_اي
#سواد_صلح
❤️❤️❤️
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک در شبکه های اجتماعی
تلگرام
@BTMehrbanihayekochek
@havalani_ashti
اینستا
https://instagram.com/_u/btmehrbanihayekochek
سایت
WWW.balvezan.ir
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
گذری اجمالی و موردی به نقش فعالان مدنی، ان جی اوهای محلی، ملی و بین المللی حول سالیادهای بمباران شیمیایی سردشت و احقاق حقوق آسیب دیدگان
رئوف آذری،فعال صلح و مهربانی
----
۱• اهتمام به زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا و افزودن بر بارمعنوی یاد آن شوم روز در راستای عبرت گیری جامعه انسانی به تقویم زمانی که شاهد زنده ام شورای شهر دوره اول به عنوان مردمی ترین تشکل فراگیر و اولین تجربه واسپاری مسئولیت شهری به یک تشکل مدنی در دوران حاکمیت دولت اصلاحات، نقشی بی بدیل ایفا کردند به نحوی که اولین یادواره شهروندشمول را در سالن ۲۰۰۰نفری با حضور مقامات کشوری اجرایی کردند که آن زمان اینجانب عضویت در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و نیز مسئول روابط عمومی و انتظامات اولین یادواره را مشترکا" با دوست خوبم کاک کریم محمدنژاد مسئول وقت دفتر شورای شهر بر عهده داشتیم.
قبل از آن نیز تلاش موردی و اثربخش هنرمندان تئاتر و موسیقی و نیز دورهمی های محفلی و خودمانی، آغازی بر فرایند مظلومیت نمایی، مطالبه گری و...شدند که در خور تمجید است...
۲•ایجاد و تاسیس نهاد ویژه جهت پیگیری و دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت و نیز بسترسازی همدلی فعالان و کنشگران در راستای اقدامات گروهی، جمعی و اثرگذار
۳• پیگیری و پرونده گشایی از لایه های مغفول بمباران شیمیایی اولین شهر قربانی جنگ افزارهای جهانی که مثال بارز و عینی آن طرح پرونده فرانس آن رایت در لاهه و محکومیت ایشان بود
۴• شکل دادن بستر ارتباط منطقه ای، ملی و بین المللی با مناطق، شهرها و کشورهای قربانی نسل کشی و ژینوساید از جمله زرده کرمانشاه، حلبچه، اقلیم انفال، هیروشیما و... جاری کردن صیغه خواهرخواندگی
۵• شکستن سکوت رسانه ای و مراجع ملی و بین المللی در خصوص فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و حقوق زایل شده شهروندان اسیب دیده اش
۶• اعاده نشاط و پویایی نسبی در فعالیت اجتماعی،هنری،ورزشی و ... ازجمله نهادینه کردن مسابقات و همایش های ورزشی، نمایشگاه ها و فستیوال ها هنری و مراسمات ادبی و...
۷• حمایت عاطفی، روحی و روانی از خانواده شهداء و مصدومان و نیز پشتیبانی نسبی از حداقل های معیشت و زندگی دوران سخت ناشی از مصدومیت
۸• مستندسازی حداقلی از فاجعه از طریق فیلم و کلیپ و تصاویر نگاشته ها
۹•سوق دادن برخی فعالیت های پژوهشی و علمی در قالب همایش،سمینار،میزگرد و ... به موضوع فاجعه و درس نکته های آن و نیز علت یابی انتخاب سردشت و حلبچه به عنوان نقطه آماج حملات شیمیایی
۱۰• تزریق روح امید به کالبد بیمار شهر و تلاش در راستای زدودن آثار روانی مظلومیت و محرومیت از ذهن و روان شهروندان در راستای خروج از فاز مظلومیت و مدعی درصد جانبازی به مرحله مسئولیت اجتماعی و فریاد پیام صلح جهانی
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#سالیادها
#کنش_کنشگران
#رئوف_آذری
@havalani_ashti
@Sopskf
-------------
لطفا" شما نیز اگر نکته ای به ذهن تان می رسد جهت تکمیل پازل کنش کنشگران حول سالیادها و فعالیت ها، در پی وی مندرج به اشتراک بگذارید👇
@raoufazari
رئوف آذری،فعال صلح و مهربانی
----
۱• اهتمام به زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا و افزودن بر بارمعنوی یاد آن شوم روز در راستای عبرت گیری جامعه انسانی به تقویم زمانی که شاهد زنده ام شورای شهر دوره اول به عنوان مردمی ترین تشکل فراگیر و اولین تجربه واسپاری مسئولیت شهری به یک تشکل مدنی در دوران حاکمیت دولت اصلاحات، نقشی بی بدیل ایفا کردند به نحوی که اولین یادواره شهروندشمول را در سالن ۲۰۰۰نفری با حضور مقامات کشوری اجرایی کردند که آن زمان اینجانب عضویت در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و نیز مسئول روابط عمومی و انتظامات اولین یادواره را مشترکا" با دوست خوبم کاک کریم محمدنژاد مسئول وقت دفتر شورای شهر بر عهده داشتیم.
قبل از آن نیز تلاش موردی و اثربخش هنرمندان تئاتر و موسیقی و نیز دورهمی های محفلی و خودمانی، آغازی بر فرایند مظلومیت نمایی، مطالبه گری و...شدند که در خور تمجید است...
۲•ایجاد و تاسیس نهاد ویژه جهت پیگیری و دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت و نیز بسترسازی همدلی فعالان و کنشگران در راستای اقدامات گروهی، جمعی و اثرگذار
۳• پیگیری و پرونده گشایی از لایه های مغفول بمباران شیمیایی اولین شهر قربانی جنگ افزارهای جهانی که مثال بارز و عینی آن طرح پرونده فرانس آن رایت در لاهه و محکومیت ایشان بود
۴• شکل دادن بستر ارتباط منطقه ای، ملی و بین المللی با مناطق، شهرها و کشورهای قربانی نسل کشی و ژینوساید از جمله زرده کرمانشاه، حلبچه، اقلیم انفال، هیروشیما و... جاری کردن صیغه خواهرخواندگی
۵• شکستن سکوت رسانه ای و مراجع ملی و بین المللی در خصوص فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و حقوق زایل شده شهروندان اسیب دیده اش
۶• اعاده نشاط و پویایی نسبی در فعالیت اجتماعی،هنری،ورزشی و ... ازجمله نهادینه کردن مسابقات و همایش های ورزشی، نمایشگاه ها و فستیوال ها هنری و مراسمات ادبی و...
۷• حمایت عاطفی، روحی و روانی از خانواده شهداء و مصدومان و نیز پشتیبانی نسبی از حداقل های معیشت و زندگی دوران سخت ناشی از مصدومیت
۸• مستندسازی حداقلی از فاجعه از طریق فیلم و کلیپ و تصاویر نگاشته ها
۹•سوق دادن برخی فعالیت های پژوهشی و علمی در قالب همایش،سمینار،میزگرد و ... به موضوع فاجعه و درس نکته های آن و نیز علت یابی انتخاب سردشت و حلبچه به عنوان نقطه آماج حملات شیمیایی
۱۰• تزریق روح امید به کالبد بیمار شهر و تلاش در راستای زدودن آثار روانی مظلومیت و محرومیت از ذهن و روان شهروندان در راستای خروج از فاز مظلومیت و مدعی درصد جانبازی به مرحله مسئولیت اجتماعی و فریاد پیام صلح جهانی
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#سالیادها
#کنش_کنشگران
#رئوف_آذری
@havalani_ashti
@Sopskf
-------------
لطفا" شما نیز اگر نکته ای به ذهن تان می رسد جهت تکمیل پازل کنش کنشگران حول سالیادها و فعالیت ها، در پی وی مندرج به اشتراک بگذارید👇
@raoufazari
Telegram
attach 📎
Forwarded from 🕊 صلح
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش،
گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
همهگان راه گرامیِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گستره زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامیِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من!
اثر #لنگستونهیوز
*شاعر و داستان نویس آمریکایی
ترجمه #احمدشاملو
@writeforpeace
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش،
گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
همهگان راه گرامیِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گستره زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامیِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من!
اثر #لنگستونهیوز
*شاعر و داستان نویس آمریکایی
ترجمه #احمدشاملو
@writeforpeace
Forwarded from اتچ بات
نشست #جوانه _صلح_سردشت با حضور جمعی از شهروندان سردشت و سخنرانی #دکتر_رحمت_حاجی_مینه و #رئوف_آذری و نیز نکته گویی های #عثمان_مزین و #عثمان_عباسی در راستای پاسداشت یادوخاطره شهدا و مصدومان شیمیایی سردشت با میزبانی #حزب_همبستگی_دانش_آموختگان ایران در تهران برگزار شد.
https://www.kurdpress.com/details.aspx?id=17879
https://www.kurdpress.com/details.aspx?id=17879
Telegram
attach 📎
Forwarded from Raouf Azari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیمانەی تەلەفزیۆنی رووداو لە تەک بەڕێز ڕەئوف ئازەری چالاکی مەدەنی سەبارەت بە کێشەی بریندارانی کیمیاوی شاری سەردەشت
۷ی پووشپەڕێ ۲٠۱۸ی کوردی
۷ی پووشپەڕێ ۲٠۱۸ی کوردی
Forwarded from کانال اطلاعرسانی بنیاد جوانه صلح
گزارش تصویری نشست آشنایی با بنیاد توسعه مهربانی های کوچک 👇👇
https://www.peacesprit.com/11th-session-peace-activists-meetings-spread-small-kindness-foundation/
🌿 @PeaceSprit
🌐 www.peacesprit.com
https://www.peacesprit.com/11th-session-peace-activists-meetings-spread-small-kindness-foundation/
🌿 @PeaceSprit
🌐 www.peacesprit.com