من در این تنگی بیمار قفس
دلخوش از وسعت دریا بودم؛
و صدای تو مرا شوق تنفس میداد.
ماهیِ خاطر من
عادتش حوض تو بود.
زندگی، میدانی؟
چیز خوبی است که در مرگ
شناور شده است.
مثل یک قطره آب
که ز ابری بچکد در حوضی.
من به دنیای پس از مرگ
تعهد دارم
- مثل مرغی که بدهکار پریدن باشد-
و گمان برده دلم
که قفس، واژه بیمار و حقیریست
که بر مرگ دلالت دارد.
زندگی پشت قفسها جاریست؛
پشت تصویر حیات.
و چنان خاطرم از خاطرهات پر شده است
که دلم شوق پریدن دارد.
باورت هست که امروز چه تلخ،
باغ، لبریزِ خزان بود غریب؟
و من امشب انگار
ماهی حوض دلم گم شده است
زندگی؟ میدانی
گاه بس کوتاه است
قد یک قطره آب،
قد یک حوض حقیر،
قد عمق قفس فاختهای بی همراه.
من در این تنگی بیمار قفس
عادتم بود به همراهی تو.
زندگی؟ میدانی
آن چنان بیرحم است
که تو را میگیرد
و مرا باز در این تنگی بیمار
رها میسازد.
زندگی؟ میدانی
احتمالا جاییست
که همه بیخبریم:
پشت تصویر حیات.
من به دنیای پس از مرگ تعهد دارم.
به یاد دکتر پورعبدالله عزیز
مجید میرزاوزیری
دلخوش از وسعت دریا بودم؛
و صدای تو مرا شوق تنفس میداد.
ماهیِ خاطر من
عادتش حوض تو بود.
زندگی، میدانی؟
چیز خوبی است که در مرگ
شناور شده است.
مثل یک قطره آب
که ز ابری بچکد در حوضی.
من به دنیای پس از مرگ
تعهد دارم
- مثل مرغی که بدهکار پریدن باشد-
و گمان برده دلم
که قفس، واژه بیمار و حقیریست
که بر مرگ دلالت دارد.
زندگی پشت قفسها جاریست؛
پشت تصویر حیات.
و چنان خاطرم از خاطرهات پر شده است
که دلم شوق پریدن دارد.
باورت هست که امروز چه تلخ،
باغ، لبریزِ خزان بود غریب؟
و من امشب انگار
ماهی حوض دلم گم شده است
زندگی؟ میدانی
گاه بس کوتاه است
قد یک قطره آب،
قد یک حوض حقیر،
قد عمق قفس فاختهای بی همراه.
من در این تنگی بیمار قفس
عادتم بود به همراهی تو.
زندگی؟ میدانی
آن چنان بیرحم است
که تو را میگیرد
و مرا باز در این تنگی بیمار
رها میسازد.
زندگی؟ میدانی
احتمالا جاییست
که همه بیخبریم:
پشت تصویر حیات.
من به دنیای پس از مرگ تعهد دارم.
به یاد دکتر پورعبدالله عزیز
مجید میرزاوزیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و حالا وقت رفتن است
وقت رفتن "آذر" اين دخترك ته تقاري پاييز با كوله باري زرد از برگ هايي كه حرف هاي نگفته اش ميرود تا سالِ بعد
من
هم منتظرِ تـــــــو ماندم تا بيايي و برسي در بلندترين شب سال...
تا بدرقه كنيم پاييزي كه چيزي جز چشم انتظاري در غروب هاي دلگيرش نداشت ...
من به آمدنت در سپيدترين روزهاي سال دل خوش كَردم ...
"بيـــــــــــــا"
#گلنـــاز_عدالت
يلــــــدا مبارك 🍉🍉🍉🍉🍉
@Zhoobinmagazine
وقت رفتن "آذر" اين دخترك ته تقاري پاييز با كوله باري زرد از برگ هايي كه حرف هاي نگفته اش ميرود تا سالِ بعد
من
هم منتظرِ تـــــــو ماندم تا بيايي و برسي در بلندترين شب سال...
تا بدرقه كنيم پاييزي كه چيزي جز چشم انتظاري در غروب هاي دلگيرش نداشت ...
من به آمدنت در سپيدترين روزهاي سال دل خوش كَردم ...
"بيـــــــــــــا"
#گلنـــاز_عدالت
يلــــــدا مبارك 🍉🍉🍉🍉🍉
@Zhoobinmagazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنرانی پروفسور کرمزاده در افتتاحیه اولین کنفرانس منطقه ای علوم ریاضی و کاربردها تحت عنوان "تفاوت یادگیری ریاضی با فهمیدن آن"