با خبر شدیم دکتر پورعبدالله
استاد آنالیز دانشگاه فردوسی مشهد
به ملکوت اعلا پیوستند۰
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
@harmoniclib
استاد آنالیز دانشگاه فردوسی مشهد
به ملکوت اعلا پیوستند۰
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
@harmoniclib
فقدان پورعبدالله دوستی که از سال ۱۳۳۹ با همین نام صداش میزدم، ضایعه بزرگی است. چه در مدرسه پهلوی کرمان و چه در دانشگاه تهران و چه بعد از بازگشت از خارج، همیشه او و خانمش دوستان عزیز و صمیمی خانواده ما بودند. علاوه بر توانائی در ریاضی و منطق ریاضی، ذوق ادبی زیبائی داشت. اشعار زیادی را حفظ بود و محفل دوستان را گرمی میبخشید. بی ریا بود و برای ما یک برادر و برای شاگردانش یک پدر مهربان بود. این مصیبت بزرگ را قبل از هر کس به خانم دلسوز و صمیمیش که همچون پروانه ای به دور او میچرخید تسلیت عرض میکنم. به همکاران مشهدی ایشان و دانشجویان کثیری که فیض کلاسهای عشق او را درک کردند و جامعه ریاضی کشور، دلداری میدهم. به برادرش محمود و برادر خانمش دکتر نشوادیان و خواهر خانمش عرض تسلیت دارم. ضمن درخواست صبرجمیل برای بازماندگان وی برایشان طول عمر و تندرستی آرزومندم.
پروفسور مهدی رجبعلی پور
@harmoniclib
پروفسور مهدی رجبعلی پور
@harmoniclib
من در این تنگی بیمار قفس
دلخوش از وسعت دریا بودم؛
و صدای تو مرا شوق تنفس میداد.
ماهیِ خاطر من
عادتش حوض تو بود.
زندگی، میدانی؟
چیز خوبی است که در مرگ
شناور شده است.
مثل یک قطره آب
که ز ابری بچکد در حوضی.
من به دنیای پس از مرگ
تعهد دارم
- مثل مرغی که بدهکار پریدن باشد-
و گمان برده دلم
که قفس، واژه بیمار و حقیریست
که بر مرگ دلالت دارد.
زندگی پشت قفسها جاریست؛
پشت تصویر حیات.
و چنان خاطرم از خاطرهات پر شده است
که دلم شوق پریدن دارد.
باورت هست که امروز چه تلخ،
باغ، لبریزِ خزان بود غریب؟
و من امشب انگار
ماهی حوض دلم گم شده است
زندگی؟ میدانی
گاه بس کوتاه است
قد یک قطره آب،
قد یک حوض حقیر،
قد عمق قفس فاختهای بی همراه.
من در این تنگی بیمار قفس
عادتم بود به همراهی تو.
زندگی؟ میدانی
آن چنان بیرحم است
که تو را میگیرد
و مرا باز در این تنگی بیمار
رها میسازد.
زندگی؟ میدانی
احتمالا جاییست
که همه بیخبریم:
پشت تصویر حیات.
من به دنیای پس از مرگ تعهد دارم.
به یاد دکتر پورعبدالله عزیز
مجید میرزاوزیری
دلخوش از وسعت دریا بودم؛
و صدای تو مرا شوق تنفس میداد.
ماهیِ خاطر من
عادتش حوض تو بود.
زندگی، میدانی؟
چیز خوبی است که در مرگ
شناور شده است.
مثل یک قطره آب
که ز ابری بچکد در حوضی.
من به دنیای پس از مرگ
تعهد دارم
- مثل مرغی که بدهکار پریدن باشد-
و گمان برده دلم
که قفس، واژه بیمار و حقیریست
که بر مرگ دلالت دارد.
زندگی پشت قفسها جاریست؛
پشت تصویر حیات.
و چنان خاطرم از خاطرهات پر شده است
که دلم شوق پریدن دارد.
باورت هست که امروز چه تلخ،
باغ، لبریزِ خزان بود غریب؟
و من امشب انگار
ماهی حوض دلم گم شده است
زندگی؟ میدانی
گاه بس کوتاه است
قد یک قطره آب،
قد یک حوض حقیر،
قد عمق قفس فاختهای بی همراه.
من در این تنگی بیمار قفس
عادتم بود به همراهی تو.
زندگی؟ میدانی
آن چنان بیرحم است
که تو را میگیرد
و مرا باز در این تنگی بیمار
رها میسازد.
زندگی؟ میدانی
احتمالا جاییست
که همه بیخبریم:
پشت تصویر حیات.
من به دنیای پس از مرگ تعهد دارم.
به یاد دکتر پورعبدالله عزیز
مجید میرزاوزیری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM