#معرفی_کتاب

نظریه گالوا

یان استیوارت
@harmoniclib

خانم زهرا م.ه لطفا بدون اجازه و بدون ذکر نام، مطالب کانال ما را در اینستاگرامتان نگذارید!!!!

اینجا دفتر کار توست
در یک کشور اروپایی
با این منظره زیبا روبه‌روت
برقت اصلا نمی‌ره
یه پرینتر عالی اون گوشه هست با چند بسته برگه آچار ضخیم با کیفیت که هر چقدر دلت بخواد می‌تونی پرینت کنی
یه جعبه ماژیک رنگارنگ و یه تخته وایتبورد بزرگ هم داری
قهوه‌ساز فیلیپست هم کنارته
اینترنت با سرعت فوق‌العاده و بدون قطعی و بدون فیلتر داری
آب لوله‌کشی از آب معدنی هم خوشمزه‌تره
کولر گازی هم داره و نیاز نیست بری در ۲۰ قسط خریداری کنی و برای اقساطش هر دفعه دیر شد بهت پیامک بدهند
هوا اینقدر مطبوعه که اکثرا کولر رو روشن نمی‌کنی
ماهی چندهزار یورو بهت حقوق می‌دهند
با کیفیت‌ترین غذا رو می‌تونی تهیه کنی
هر دقیقه صدای موتورسیکلت و نمکی تو گوشت نیست
هیچ چیزی پیدا نمی‌کنی که حرصش را بخوری
به جز توالت فرنگی و دوری وطن
که اونم اگه آدم جهان‌وطنی باشی، برات مهم نیست
دغدغه‌ات فقط مساله ریاضیته که استادت بهت داده
هر روز مقداری پیشرفت می‌کنی
و به استادت هر هفته گزارش می‌دی
ماه قبل یه مقاله خیلی خوب دادی
و مقاله بعدیت هم در دست تهیه است
دنبال یه پوزیشن جدید می‌گردی
که شرایطت را از این که هست بهتر کنی...
@harmoniclib
نوشته: مهدی میسمی

بدون شرح
@harmoniclib

پیام ارسالی:

سلام دکتر امیدوارم خوب باشید
دراین باره یه داستانی دارم که به نظرم گفتنش خیلی جالبه!
یادمه کلاس تابستون بعد کلاس هفتم بودم که داشتم کتاب مبانی ریاضی حمیدرضا امیری و یدالله ایلخانی‌پور رو میخوندم که مال نشر مدرسه بود،
همچنین داشتم کتاب آنالیز ترکیبی شهریاری رو هم میخوندم!
درست اگه یادم باشه بهار اون سال من درباره شغلی که میخواهم داشته باشم یه ارائه داشتم سر کلاس سبک زندگی و اون موقع گفتم که میخوام ریاضیدان بشم و توی اینترنت یه عالمه سرچ کردم که شاخه های مختلف ریاضیات چیا هستن! بین اونا به یه مسائلی حل نشده برخوردم که بین اونا یه سوال جذبم کرد و اونم کولاتز بود!
من تابستون که ابن کتاب ها رو میخوندم با خودم گفتم خب ! ببین تو کتاب های دبیرستان رو میخونی و اینقدر ساده سوال ها رو حل میکنی! پس میتونی کولاتز رو هم حل کنی!
خلاصه با یه عالمه مطالعات ( مخصوصا کتاب ریاضیات چیست ریچارد کورانت ) شروع کردم به حل مسئله کولاتز ! از هر چیزی که میخوندم میخواستم توی اثبات این حدس استفاده کنم!

حتی وقتی فکر میکردم به یه فرمول رسیدم خودمو به زمین و زمان زدم و رفتم شریف اون موقع دکتر شهشهانی بودن هنوز یادمه که آذر ۹۸ بود و وقتی رفتم توی دفترشون اولین واکنششون این بود که برو الان تایم ندارم باید تایم قبلی توی ایمیل میگرفتی !
( البته این چیزیه که من یادم مونده! )
منم قلبم مثل چی تند میزد فکر اینکه ریاضیدانی در سطح دکتر شهشهانی رو میبینم خیلی برام جذاب بود
از طرفی هم نمیخواستم بدون نشون دادن کارم به ایشون دفترشون رو ترک کنم پس گفتم استاد یک دقیقه به من فرصت بدید! اگه ناامید شدید اون موفع من میرم! دکتر در نهایت تواضع این فرصت رو بهم دادن و من نوشتم همه رو و نظرشون رو جلب کردم!
دکتر هم گفتن که من کلاس دارم بعد کلاسم بیا دفترم با هم صحبت کنیم!

من ازشون اجازه گرفتم که باهاشون برم سر کلاسشون و ایشون هم اجازه دادن کلاسشون برای من بهشت بود! فکر کنم کلاس توپولوژی جبری یا توپولوژی بود خیلی خاطرم نیست دقیقا کدومش! ولی خیلی لذت بخش بود

من از اون موقع تا الان هنوزم درگیر حدس کولاتزم یعنی ۷ سال ولی در کنار این حدس کلی ریاضی یاد گرفتم کلی ایده گرفتم و …

یادمه اون موقع به خاطر بچگی ای که داشتم به دکتر گفتم : استاد میترسم ایدمو بدزدن و ایشون گفتش که چنین چیزی نمیشه وقتی ایمیل بزنی و خیلی چیزا بهم یاد دادن
@harmoniclib

نظریه کوانتوم را قورت بده
@harmoniclib

#فروش_کتاب
کاملا نو و نایاب

نظریه گالوا
روتمن

250 تومان

جهت سفارش به آی‌دی
👇👇👇
@meisami_mah
پیام دهید.
❌فروخته شد.

هفت نه‌تا ؟!
@harmoniclib

پیام ارسالی:

درود بر شما. در نوشته تون گوشه ای از آرمانشهر رو به تصویر کشیده اید. به عنوان کسی که در اروپای غربی درس خوانده ام و فرصت های مطالعاتی چندی در کشورهای اروپایی داشته ام هیچکدام از اینها در یکجا گرد نمیان. گو اینکه همه این امکانات رو به عنوان اجتماع امکانات جاهایی که رفته ام میتونم بپذیرم ولی نه در یکی از اونها. از سوی دیگر نژادپرستی که در پس ذهن اروپایی ها هست رو هم فراموش نکنیم. هر سال که برای تمدید اقامت دانشجویی در آلمان به اداره مربوطه میرفتم باید همراه با اتباع چند کشور دیگه برگه های اضافی رو هم پر میکردم. این خودش آزار دهنده بود. ولی این رو باید بگم اندک چیزی از ریاضی که آموختم رو هم در همون آلمان یاد گرفتم. با استادی که بیش از دانشجویان آلمانی برای من غیرآلمانی وقت میگذاشت. همه چیزهای خوب یکجا نیستند.
@harmoniclib

پیام ارسالی:

من توی موسسه فیلدز، حدود ۶ ماه این شرایطو داشتم و به قول دوستم منو حسابی لوس کردن. اومدم اتاوا برام مثل دلشکستگی بود. البته به جای نمکی و موتوری همش صدای ماشین پلیس، اورژانس و آتش نشانی میومد که برای شهری مثل تورنتو طبیعیه.
@harmoniclib

سوالات امتحان پایان‌ترم
درس ریاضی عمومی یک
استاد مهدی میسمی
دانشگاه آزاد تابستان ۱۴۰۴
@harmoniclib
#ریاضی_یک

سوالات امتحان پایان‌ترم
درس ریاضی عمومی دو
استاد مهدی میسمی
دانشگاه آزاد تابستان ۱۴۰۴
@harmoniclib
#ریاضی_۲

پیام ارسالی:

یه پیشنهاد میدم ناراحت نشید
استفاده کنید
به نظرم انرژی و عمر خودتونو تو سیستم حق التدریس هزینه نکنید
حداکثر یک درس در دانشگاه بگیرید اونم برا رزومه..
یه کار ازاد شروع کنید
یه شرکت دانش بنیان با دوستاتون بزنید
یه موسسه آموزشی، یه مدرسه غیرانتفاعی یه کارگاه در زمینه ای که دوست دارید افتتاح کنید از انرژیتون برا کارآفرینی استفاده کنید حتی تو اموزشگاه تدریس کنید شرف داره به حق التدریس
دوستم دکترای شیمی داشت با هم حق التدریس میرفتیم رفت یه کارگاه پخت نان های مخصوص سرلاکیها و نان بدون قند و نانهای بسته بندی زد، بهم گفت من مثل تو انرژی ندارم وقتمو برا چندرغاز حروم کنم چند سال بعد من هنوز حق التدریس بودم اون تو دانشگاهمون به عنوان کارآفرین زن استان ازش دعوت شد برای ما سخنرانی کنه و از موفقیتش بگه، من بهش افتخار کردم ولی اون روز فهمیدم عمر من بیهوده رفت و سرمایه ای ندارم
رفتم ازمون استخدامی دادم و جای دیگه ای استخدام شدم ولی هنوز ریاضی تدریس میکنم چون هنوز از عنوان دکترای ریاضی فاصله نگرفتم
@harmoniclib

پیام ارسالی:

چرا فکر کردید که من خوشحالم از وضعیت فعلی؟ چرا فکر کردید که خوشبینم به آینده؟ چون گفتم امیدوارم روزی شرایط کشور ایده‌آل شود؟ کدام ایرانی هست که از این آرزو بدش بیاد؟ قصد نداشتم این بحث را طولانی کنم. اما بذارید کمی بیشتر توضیح دهم. این کانال مخاطب زیادی دارد و‌ من هم شاید بیش از هشت سال است که عضو این کانال هستم. زمانی که شاید حدود هزار تا عضو بیشتر نداشت. این مخاطب به همت دکتر میسمی عزیز اینجاست که جا دارد از ایشان تشکر کنیم. در این برهوت تاریک که ریاضی که هیچ، علوم پایه که هیچ، اساسا دانش و اهل دانش ارجی ندارد، شمعی افروختن هم جای تقدیر دارد، چه رسد به برپا نگه داشتن این کانال خوب. و البته مثل هر چیز دیگری پیشنهاد برای ارتقاء همیشه هست. پس اگر متن دکتر میسمی را نقد می‌کنیم، معنایش نادیده گرفتن زحمات ایشان نیست. من نمی‌دانم شما و ‌اکثریت این گروه چند سالشان است. من شور جوانی را (البته متاسفانه) از سر گذرانده‌ام. در حال حاضر ایران زندگی نمی‌کنم. ولی در ایران سا‌ل‌ها تدریس کرده‌ام. هم مدرسه و‌ هم دانشگاه. با دانشجویان قوی هم کار کرده‌ام. شاید سنم طوری نباشد که بگویم دلسوزی پدرانه ولی یقینا می‌توانم بگویم از سر دلسوزی برادرانه مطلبم رو‌ نوشتم. دلسوزی، نه ترحم. قلب واقعیت هم نکردم. وقتی متن دکتر میسمی را اغراق می‌دانم، خودم را موظف می‌دانم که بگویم. بگویم که دوست عزیز جوانی که می‌خواند، فکر نکند که اگر نتوانست اپلای کند و پذیرش بگیرد، دنیا به آخر رسیده. از ایران بی‌خبرم؟ خیر. اولین چیزی که روزها چک می‌کنم اخبار ایران است. می‌دانم که واقعیت بی‌برقی، بی‌آبی، اینترنت فاجعه و فیلتر شده، آلودگی هوا، سایه جنگ و کلی مورد دیگر در صورت جوان ایرانی خورده و می‌خورد. ولی آیا همه می‌تونند مهاجرت کنند؟ واقعا از هشتاد میلیون ایرانی چند درصد می‌تونند مهاجرت کنند؟ هر که می‌تواند مهاجرت کند، خوب مهاجرت کند. توصیه‌نامه‌های زیادی برای دانشجویانم نوشته‌ام. در چند سال گذشته کلی از آن‌ها موفق شدند مهاجرت کنند. در پروسه مهاجرت به خیلی‌ها راهنمایی دادا‌ه‌ام. همین من اما سوال می‌پرسد بقیه که نمی‌توانند مهاجرت کنند چه کنند؟ آیا هر که از ایران رفت از همه آن‌هایی که ماندند باهوش‌تر و شایسته‌تر بوده است؟یقینا خیر. مقدمات مهاجرت اعم از خرید مدرک، وثیقه سربازی، ترجمه مدارک، دو سه بار آیلتس یا تافل دادن، چند مورد اپلیکیشن فی، هزینه ویزا، بلیط‌ و …. چند صد میلیون تومان هزینه دارد. خیلی‌ها هستند که ندارند ولی هم هوش خوب و‌ هم پشتکار خوب دارند. آن‌ها چه کنند؟ چون نرفته‌اند غصه بخورند؟ حسرت بخورند؟ صحبت من این‌است که این کانال که تاثیر گذار است دیگر غصه‌ای به غصه جوان ایرانی اضافه نکند. ضمن اینکه آن منظره داخل پست یاد شده، را شاید در کمتر از یک هزارم دانشگاه‌های دنیا هم نبینید. اگر هم باشد، آن اتاق به شما نمی‌رسد. کاغذ و‌ پرینتر و قهوه واقعا تعیین کننده نیستند. دوباره تاکید می‌کنم، واضح است برق و‌ اینترنت و کولر و …. ابتداییات تحصیل و زندگی است. ولی حالا که نیست و نمی‌توانیم برویم، خوب چه‌ کار کنیم؟ من تجربه تحصیل و زندگی در کانادا را دارم. اروپا را هم مختصری دیده‌ام و با فضاهای آموزشی‌اش بیگانه نیستم. شرق آسیا را هم دیده‌ام. بله، واضح است برآیند زندگی اینجا به مراتب بهتر از ایران است. ولی نیاز نیست دائم این را تکرار کنیم. حدود ده‌ سال پیش تورنتو باران یخی (فریزینگ‌رین) اومد و برق مناطق وسیعی قطع شد. پدیده طبیعی بود و‌ هرجایی ممکن بود رخ بدهد. تا اینجا مشکلی نیست. ده روز طول کشید تا آخرین بخش شهر برق‌دار شود. فکرش را بکنید ده روز. واقعا در اجرا ضعیف بودند. ده‌ روز در سرمای وحشتناک. جالب‌تر می‌شود وقتی بدانید اینجا در بسیاری از خانه‌ها خوارک پزها (آنچه ما اجاق گاز می‌نامیم) برقی هستند. یعنی غذا پختن هم مختل بود. هیچ عجله‌ای نداشتند، خیلی آرام کار را پیش بردند. اینجا هم ممکن است به سبب اعتصاب اصناف زندگی مختل شود. زندگی در همین اتا‌وا چند سال پیش با آن حرکت ضد واکسن کامیون‌داران واقع مختل شده بود. حالا اگه صدای نمکی و آهن پاره فروش نمی‌آمد، سر و صدای کامیون‌داران بود. اینکه اگر اصناف آزادی داشته باشند خوب است یا بد، اینکه دولت چند هفته جرأت نداشت با کامیون‌داران مقابله کند خوب است یا نه، یه مساله است، خروجی این ماجرا برای عموم مسأله دیگریست. باید زندگی کنید تا ببینید گوشت و استخوان با هم است. شاید بگویید این‌ها مقطعی است ولی متاسفانه موارد مشابه بعضا تکرار می‌شود. اینطور نیست که شما یه اتاق داشته باشید و‌ بخوانید و‌ مقاله بدهید و‌ به فکر ارتقا باشید. به قول غربی‌ها ناهار مجانی نمی‌دهند. در قبالش تی‌ای هستید، باید آزمون برگزار کنید، برگه تصحیح کنید بعضا دیده شده از وظایف دانشجوی دکتری تراشیدن مدادها برای آزمون بوده! بله درست شنیدید.
@harmoniclib

ادامه پیام ارسالی قبلی:

نه این که برگه تصحیح کردن شاخ غول شکستن باشد، ولی وظائف تی‌ای هم بخشی از زمانش را می‌گیرد. منصفانه بگویم زمان معقولی می‌گیرد. ولی منظور این است که آن توصیف درست نیست. هر روز بهترین رستوران، یا غذا درست کردن با بهترین مواد غذایی هم یقینا اغراق است. وضع دانشجویان تحصیلات تکمیلی واقعا مناسب است ولی هتل نیست. اینکه گیر چه استادی بیفتید هم مهم است. ممکن است اصلا متعهد نباشد و خیلی پیگیر کار شما نباشد. ممکن است وقت بدهد و‌لی وقتی می‌روید، ببینید نیست. نه یک بار دو‌بار، بارها. در یک کنفرانس در موسسه فیلدز با گوش‌های خودم شنیدم که سخنران که آدم برجسته‌ای بود گفت فلان موضوع را دادم به برده‌ام دانشجوی دکتریم که رویش کار کند. رسما از واژه برده در جمع به کار برد. یعنی رسما دانشجو را برده می‌دانست. او جرأت می‌کرد و‌ می‌گفت، خیلی‌ها معتقدند ولی نمی‌گویند. حرف زیاد است. خلاصه کلامم این است که در شرایط بد کشور اگر نمی‌توانید مهاجرت کنید، فکر نکنید دنیا به آخر رسیده. ما ناچار و‌ محکوم به تلاشیم. تا شقایق هست زندگی‌باید کرد.
@harmoniclib

این هم یک نظر است.
@harmoniclib
ابراهیم گلستان

دیدگاه جهان وطنی

این داستان واقعیست.

پوکه‌های ماژیک
👇👇👇
https://youtube.com/shorts/WTG9_z96DtY?si=I_9wzvzWZNWuoiNU

همه چیزی که باید از بهینه‌سازی برای کار در حوزه شبکه‌های عصبی بدانید‌.
@harmoniclib

این داستان واقعیست.

پرینتر هیات علمی
👇👇👇
https://youtube.com/shorts/Bdi2zMOygp8?si=ziYMNOvbXwn-29b2

احسان عظیمی‌راد، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس:
۲۰ درصد دانش‌آموزان در مدارس با معضل اعتیاد روبه‌رو هستند و ۴۵ درصد دانش‌آموزان نیز درگیر «روابط غیراخلاقی» هستند.⁩
@harmoniclib