مسائل هیلبرت
مسائل هیلبرت شامل بیست و سه سؤال ریاضی است که در سال ۱۹۰۰ توسط ریاضیدان آلمانی دیوید هیلبرت منتشر شد. مسائل همگی در آن زمان حل نشده بودند و بعضی از آنها هنوز هم حل نشده اند این مسائل تأثیر بسزایی بر ریاضیات قرن بیستم گذاشتند. هیلبرت ۱۰ تا از این سؤالات (۱ ،۲ ،۶ ،۷ ،۸ ،۱۳ ،۱۶ ،۱۹ ،۲۱ و ۲۲) را در کنگره جهانی ریاضیدانان، در هشتم اوت در سوربن پاریس ارائه کرد. لیست کاملی از ۲۳ سؤال بعدها در مجلهٔ انجمن ریاضی آمریکا عمدتاً با ترجمهٔ انگلیسی ماری فرانسیس وینستون نیوسون آمد.
@harmoniclib
مسائل هیلبرت شامل بیست و سه سؤال ریاضی است که در سال ۱۹۰۰ توسط ریاضیدان آلمانی دیوید هیلبرت منتشر شد. مسائل همگی در آن زمان حل نشده بودند و بعضی از آنها هنوز هم حل نشده اند این مسائل تأثیر بسزایی بر ریاضیات قرن بیستم گذاشتند. هیلبرت ۱۰ تا از این سؤالات (۱ ،۲ ،۶ ،۷ ،۸ ،۱۳ ،۱۶ ،۱۹ ،۲۱ و ۲۲) را در کنگره جهانی ریاضیدانان، در هشتم اوت در سوربن پاریس ارائه کرد. لیست کاملی از ۲۳ سؤال بعدها در مجلهٔ انجمن ریاضی آمریکا عمدتاً با ترجمهٔ انگلیسی ماری فرانسیس وینستون نیوسون آمد.
@harmoniclib
در نشست « پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» مطرح شد
🔺️فقر و عدم دسترسی به مدرسه دلیل اصلی ترک تحصیل
سن ترک تحصیل پسران در مقطع راهنمایی بیشتر است.
«پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» عنوان نشستی است که در دفتر «روستاتیش» برگزار شد. در این نشست رضا امیدی، جامعه شناس به بررسی دلایل محرومیت کودکان از تحصیل پرداخت. به گفته او موضوع آموزش کودکان از مهمترین موضوعاتی است که در سال های اخیر توجه رسانه و نهادهای اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ موضوع مهمی که دولت رسیدگی درستی به آن نمیکند.
آموزش یک مسئله جدی است
«در سه سال گذشته مسئله آموزش به یک مسئله جدی تبدیل شده است.» رضا امیدی با این جمله صحبت های خود را آغاز می کند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که در دهههای گذشته مطبوعات و رسانههای مجازی به ندرت در مورد آموزش و پرورش گزارش تهیه میکردند اما چند سالی میشود که خبرنگاران به صورت مرتب و مداوم از آموزش کودکان و موانعی که بر سر راه آنهاست می نویسند.
متن کامل گزارش ریحانه جولایی را در لینک زیر بخوانید.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-895818
@harmoniclib
🔺️فقر و عدم دسترسی به مدرسه دلیل اصلی ترک تحصیل
سن ترک تحصیل پسران در مقطع راهنمایی بیشتر است.
«پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» عنوان نشستی است که در دفتر «روستاتیش» برگزار شد. در این نشست رضا امیدی، جامعه شناس به بررسی دلایل محرومیت کودکان از تحصیل پرداخت. به گفته او موضوع آموزش کودکان از مهمترین موضوعاتی است که در سال های اخیر توجه رسانه و نهادهای اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ موضوع مهمی که دولت رسیدگی درستی به آن نمیکند.
آموزش یک مسئله جدی است
«در سه سال گذشته مسئله آموزش به یک مسئله جدی تبدیل شده است.» رضا امیدی با این جمله صحبت های خود را آغاز می کند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که در دهههای گذشته مطبوعات و رسانههای مجازی به ندرت در مورد آموزش و پرورش گزارش تهیه میکردند اما چند سالی میشود که خبرنگاران به صورت مرتب و مداوم از آموزش کودکان و موانعی که بر سر راه آنهاست می نویسند.
متن کامل گزارش ریحانه جولایی را در لینک زیر بخوانید.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-895818
@harmoniclib
⁉️ آیا مدالآوری در المپیادها نشانه کیفیت نظام آموزشی ماست؟
🕊 تیم ملی المپیاد کامپیوتر کشورمان، با یک نشان طلا و ۳ نشان نقره مقام هفتمی جهان را از آن خود کرد. تیم المپیاد کامپیوترِ کشورمان، پارسال نهم جهان شده بود.
🌱 به این عزیزان شادباش می گوییم.
🖋 دکتر مرتضی نظری نوشت:
🔸 پرسشی که نظام آموزشی ما با آن مواجه است این که مدالآوری دانشآموزان در المپیادهای جهانی، چقدر می تواند گویای کیفیت آموزش مدارس کشور باشد؟ برای یک ایرانی، درخشش فرزندان این سرزمین در المپیادهای جهانی موجب خرسندی است اما این مدالآوریها که عموماً متعلق به مدارس خاص است، چقدر قابل تعمیم به وضعیت آموزشی بیش از یکصد هزار مدرسه کشور است؟
پیش از پاسخ و تحلیل این پرسش، رجوع به چند آمار لازم و مفید است:
📊 بنا بر ارزیابی موسسه بینالمللی لگاتوم که وضعیت کشورها را از منظر ۹ شاخص می سنجد، ایران از نظر شاخص آموزش (=دسترسی به آموزش، کیفیت آموزش و سرمایه انسانی) در رتبه هفتاد و هفتم از میان ۱۴۹ کشور قرارداد.
📊 و بر اساس گزارش انجمن بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی(IEA) که دو آزمون مهم یعنی آزمون تیمز هر ۴ سال یکبار و آزمون پرلز را هر ۱۰ سال یکبار برای ارزیابی عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات و سواد خواندن برگزار میکند، رتبه ایران در سالهای برگزاری این دو آزمون، پایینتر از میانگین سطح جهانی بوده است. به عنوان مثال، دانشآموزان ایرانی در آزمون بینالمللی درس علوم (۲۰۱۵) در رده چهل و سوم از میان ۴۷ کشور شرکتکننده قرار دارند و تنها یک درصد دانشآموزان ایرانی نمره بسیار خوب و ۶۱ درصد نمره پایین را کسب کردهاند. همچنین در آزمون ریاضی، دانش آموزان ایرانی رتبه ۴۲ را از میان ۴۹ کشور شرکتکننده به خود اختصاص دادهاند.
📌 به عبارتی نظام آموزشی ما نتوانسته آموزش با کیفیت و فراگیر برای همه دانشآموزان و نه برای تعداد محدودی از مدارس مشهور پایتخت (در مقایسه با کشورهای دیگر) ارائه دهد.
🔆 بنا به قاعده منطق و انصاف و عدالت، همانطور که درخشش دانشآموزان در المپیادهای جهانی مایه مباهات هر ایرانی هست، کاهش دسترسی میلیونها دانش آموز به فرصت های برابر آموزش با کیفیت هم ناراحت کننده است.
📊 نگاه به کارنامه برخی کشورهای موفق در آموزشوپرورش قابلتأمل است. به عنوان مثال، ایران از سال ۱۹۸۵ در المپیادهای جهانی ریاضی شرکت داشته و در مجموع بیش از ۴۶ مدال طلا کسب کرده؛ درحالیکه فنلاند از سال ۱۹۶۵ تاکنون در المپیاد جهانی شرکت میکند و تنها ۱ مدال طلا کسب کرده و این در شرایطی است که رتبه این کشور از نظر شاخصهای زیربنایی مانند کیفیت آموزشی، دسترسی برابر دانشآموزان به امکانات تحصیلی و غیره در بین کشورهای جهان تکرقمی است. بگذریم که نظامهای آموزشی مانند فنلاند و سنگاپور و کره جنوبی تمام هست و نیستِ آموزشوپرورش و همه اعصاب و روان نهاد خانواده را درگیر رقابت و هزینههای شرکت در این ماراتن نفس گیر نکردهاند و اصول و اولویتهای آموزشوپرورش خود را به پای مدالآوری فدا نکردند. بماند که طبق آمار بین ۷۷ تا ۸۲ درصد دانشآموزان دارای مدال طلای المپیادها متأسفانه ایران را ترک کردهاند.
✔️ نکتهها:
۱. رویکردهای رفتارگرا و خطمشیگذاریهای رقابتی برای مدارس، معنای موفقیت را در چشم خانواده ایرانی به سمت کمّیگرایی کشانده و آموزش و پرورش را به وضعیت دکوری و فرمالیستی دچار ساخته و مدارس را به میدان مسابقه تبدیل کرده است. افتخارآفرینیِ دانشآموزان مدالآور کشور در جای خود مهم و ارزشمند است اما نباید فراموش کرد «همه دانشآموزان»، هم آنها که در هفت، هشت مدرسه معروف تهران تحصیل میکنند و هم آن حدود چهل درصد دانشآموزانی که در مدارس عشایری، روستایی و محروم از امکانات اولیه تحصیل میکنند، همه فرزندان ایران هستند و باید پرسید آیا فرصت و امکانات آموزشی، عادلانه در اختیارشان بوده است؟ و به فرض تأمین عادلانه و دسترسی برابر همه به فرصتها و امکانات آموزشی، اساساً مدالآوری چقدر میتواند نشانه موفقیت یک نظام آموزشی باشد؟
۲. مسؤلان، نباید کم کاری خود را پشت مدال آوری دانشآموزان ایرانی مخفی کنند و از وظیفه قانونی و ملی خود برای کاهش فاصله دسترسی همگانی به امکانات و فرصتهای برابر آموزش باکیفیت سر باز بزنند.
۳. کشوری سراغ نداریم که وزیر آموزشوپرورش آن به دلیل ناکامی در کسب مدال المپیادها استعفا داده باشد اما تنزل رتبه در سواد خواندن، ریاضی، علوم و کیفیت آموزشی باعث برکناری وزرای آموزشوپرورش شده مانند عزل وزیر آموزشوپرورش نروژ پس از اعلام نتیجه ضعیف آزمون تیمز و پرلز.
@harmoniclib
🕊 تیم ملی المپیاد کامپیوتر کشورمان، با یک نشان طلا و ۳ نشان نقره مقام هفتمی جهان را از آن خود کرد. تیم المپیاد کامپیوترِ کشورمان، پارسال نهم جهان شده بود.
🌱 به این عزیزان شادباش می گوییم.
🖋 دکتر مرتضی نظری نوشت:
🔸 پرسشی که نظام آموزشی ما با آن مواجه است این که مدالآوری دانشآموزان در المپیادهای جهانی، چقدر می تواند گویای کیفیت آموزش مدارس کشور باشد؟ برای یک ایرانی، درخشش فرزندان این سرزمین در المپیادهای جهانی موجب خرسندی است اما این مدالآوریها که عموماً متعلق به مدارس خاص است، چقدر قابل تعمیم به وضعیت آموزشی بیش از یکصد هزار مدرسه کشور است؟
پیش از پاسخ و تحلیل این پرسش، رجوع به چند آمار لازم و مفید است:
📊 بنا بر ارزیابی موسسه بینالمللی لگاتوم که وضعیت کشورها را از منظر ۹ شاخص می سنجد، ایران از نظر شاخص آموزش (=دسترسی به آموزش، کیفیت آموزش و سرمایه انسانی) در رتبه هفتاد و هفتم از میان ۱۴۹ کشور قرارداد.
📊 و بر اساس گزارش انجمن بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی(IEA) که دو آزمون مهم یعنی آزمون تیمز هر ۴ سال یکبار و آزمون پرلز را هر ۱۰ سال یکبار برای ارزیابی عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات و سواد خواندن برگزار میکند، رتبه ایران در سالهای برگزاری این دو آزمون، پایینتر از میانگین سطح جهانی بوده است. به عنوان مثال، دانشآموزان ایرانی در آزمون بینالمللی درس علوم (۲۰۱۵) در رده چهل و سوم از میان ۴۷ کشور شرکتکننده قرار دارند و تنها یک درصد دانشآموزان ایرانی نمره بسیار خوب و ۶۱ درصد نمره پایین را کسب کردهاند. همچنین در آزمون ریاضی، دانش آموزان ایرانی رتبه ۴۲ را از میان ۴۹ کشور شرکتکننده به خود اختصاص دادهاند.
📌 به عبارتی نظام آموزشی ما نتوانسته آموزش با کیفیت و فراگیر برای همه دانشآموزان و نه برای تعداد محدودی از مدارس مشهور پایتخت (در مقایسه با کشورهای دیگر) ارائه دهد.
🔆 بنا به قاعده منطق و انصاف و عدالت، همانطور که درخشش دانشآموزان در المپیادهای جهانی مایه مباهات هر ایرانی هست، کاهش دسترسی میلیونها دانش آموز به فرصت های برابر آموزش با کیفیت هم ناراحت کننده است.
📊 نگاه به کارنامه برخی کشورهای موفق در آموزشوپرورش قابلتأمل است. به عنوان مثال، ایران از سال ۱۹۸۵ در المپیادهای جهانی ریاضی شرکت داشته و در مجموع بیش از ۴۶ مدال طلا کسب کرده؛ درحالیکه فنلاند از سال ۱۹۶۵ تاکنون در المپیاد جهانی شرکت میکند و تنها ۱ مدال طلا کسب کرده و این در شرایطی است که رتبه این کشور از نظر شاخصهای زیربنایی مانند کیفیت آموزشی، دسترسی برابر دانشآموزان به امکانات تحصیلی و غیره در بین کشورهای جهان تکرقمی است. بگذریم که نظامهای آموزشی مانند فنلاند و سنگاپور و کره جنوبی تمام هست و نیستِ آموزشوپرورش و همه اعصاب و روان نهاد خانواده را درگیر رقابت و هزینههای شرکت در این ماراتن نفس گیر نکردهاند و اصول و اولویتهای آموزشوپرورش خود را به پای مدالآوری فدا نکردند. بماند که طبق آمار بین ۷۷ تا ۸۲ درصد دانشآموزان دارای مدال طلای المپیادها متأسفانه ایران را ترک کردهاند.
✔️ نکتهها:
۱. رویکردهای رفتارگرا و خطمشیگذاریهای رقابتی برای مدارس، معنای موفقیت را در چشم خانواده ایرانی به سمت کمّیگرایی کشانده و آموزش و پرورش را به وضعیت دکوری و فرمالیستی دچار ساخته و مدارس را به میدان مسابقه تبدیل کرده است. افتخارآفرینیِ دانشآموزان مدالآور کشور در جای خود مهم و ارزشمند است اما نباید فراموش کرد «همه دانشآموزان»، هم آنها که در هفت، هشت مدرسه معروف تهران تحصیل میکنند و هم آن حدود چهل درصد دانشآموزانی که در مدارس عشایری، روستایی و محروم از امکانات اولیه تحصیل میکنند، همه فرزندان ایران هستند و باید پرسید آیا فرصت و امکانات آموزشی، عادلانه در اختیارشان بوده است؟ و به فرض تأمین عادلانه و دسترسی برابر همه به فرصتها و امکانات آموزشی، اساساً مدالآوری چقدر میتواند نشانه موفقیت یک نظام آموزشی باشد؟
۲. مسؤلان، نباید کم کاری خود را پشت مدال آوری دانشآموزان ایرانی مخفی کنند و از وظیفه قانونی و ملی خود برای کاهش فاصله دسترسی همگانی به امکانات و فرصتهای برابر آموزش باکیفیت سر باز بزنند.
۳. کشوری سراغ نداریم که وزیر آموزشوپرورش آن به دلیل ناکامی در کسب مدال المپیادها استعفا داده باشد اما تنزل رتبه در سواد خواندن، ریاضی، علوم و کیفیت آموزشی باعث برکناری وزرای آموزشوپرورش شده مانند عزل وزیر آموزشوپرورش نروژ پس از اعلام نتیجه ضعیف آزمون تیمز و پرلز.
@harmoniclib
شما فقط نگاه کنید به اسامی چند تن از ریاضیدانان مجارستان:
وان نیومن
پاول اردوش
پاول توران
لاسلو بابای
آلفرد هار
لاسلو لوواش
بلا بولوباش
جرج پولیا
آندره زمردی
فردریش ریس
پاول هالموس
یانوش بویایی
پیتر لکس
آلفرد رنیی
ایمره روژا
آندره سارکوزی
و....
واقعا هر کدومشون برای این که ریاضیات یک کشور را یک قرن جلو بیندازند کافی هستند.
@harmoniclib
وان نیومن
پاول اردوش
پاول توران
لاسلو بابای
آلفرد هار
لاسلو لوواش
بلا بولوباش
جرج پولیا
آندره زمردی
فردریش ریس
پاول هالموس
یانوش بویایی
پیتر لکس
آلفرد رنیی
ایمره روژا
آندره سارکوزی
و....
واقعا هر کدومشون برای این که ریاضیات یک کشور را یک قرن جلو بیندازند کافی هستند.
@harmoniclib
فرقی نداره المپیادی هستی یا نیستی😳
از سنت گذشته یا هنوز نرسیدی به سنش😳
تو گروه
👨🏫 المپیاد ریاضی ایران 👩🏫
👇👇👇
https://t.iss.one/OlampiadIR
که عضو شدی،
با کلی مساله قشنگ روبهرو میشی،
که قول میدم حسابی ذوق کنی!!!🤩🤩🤩
از سنت گذشته یا هنوز نرسیدی به سنش😳
تو گروه
👨🏫 المپیاد ریاضی ایران 👩🏫
👇👇👇
https://t.iss.one/OlampiadIR
که عضو شدی،
با کلی مساله قشنگ روبهرو میشی،
که قول میدم حسابی ذوق کنی!!!🤩🤩🤩
«هوش مصنوعی هدف نیست و ابزار و وسیله است و همان ابزاری هست که طی گذشت قرنها انسان به آن رسیده، ساخته و توسعه داده، تا به ماهیت خردمندی و فن ورزی خود دست یابد و بتواند تا جایی که میتواند از این هویت حفاظت نماید»
هوش مصنوعی برای معلمان مدرسه
معرفی کتاب توسط : رضا قاسم پور خبرنگار صدای معلم
https://sedayemoallem.ir/معرفی-کتاب/item/23714-/هوش-مصنوعی-برای-معلمان-مدرسه
@harmoniclib
هوش مصنوعی برای معلمان مدرسه
معرفی کتاب توسط : رضا قاسم پور خبرنگار صدای معلم
https://sedayemoallem.ir/معرفی-کتاب/item/23714-/هوش-مصنوعی-برای-معلمان-مدرسه
@harmoniclib
🖋 «یک بدفهمی بزرگ درباره معلمی این است که معلم برگهها را پخش میکند و بچهها تمرین میکنند. مردم متوجه نمیشوند که چه میزان فعالیت ذهنی و فیزیکی و روحی لازم است و نمیدانند چه مقدار زمان برای مطالعه و خلق و تمرین و آماده شدن و بازخورد گرفتن و بازبینی کردن کارها صرف میشود.»
@harmoniclib
@harmoniclib
دوئالیسم آموزش دولتی یا خصوصی
🖋 علی خورسندی
مناقشه ناگزیری که در حلقه های علمی و فضاهای مجازی داغ است، چالش آموزش غیردولتی و گسترش مدارس خصوصی است. بعضی از صاحبنظران آموزش خصوصی را مُضِل و مذموم می دانند؛ بعضی ها تمامیت آموزش دولتی را به دلیل کیفیت پایین محیط یادگیری از حیز انتفاع ساقط می دانند. بعضی ها گسترش مدارس غیرانتفاعی را نشانه نابرابری های اجتماعی و افسارگسیختگی بی عدالتی در دسترسی به «آموزش با کیفیت برای همه» می پندارند. بعضی ها نیز گسترش مدارس دولتی را چشم بسته واجد عدالت اجتماعی و گسترش برابری های آموزشی می دانند.
شاید اگر قضاوت ها را به داده و دانش های تطبیقی مستند کنیم، بسهولت و با قاطعیت نتوان همه را با یک چوب راند! آموزش بخش دولتی و آموزش بخش خصوصی، هر دو، تقریبا در همه کشورها در جریان هستند. لیکن تفاوت ها عمدتا در جهت گیری های فلسفی و سیاستی متناسب با بافتار اجتماعی و کم و کیف سیاست های اجرایی است.
مطلوبیت آموزش دولتی و یا محبوبیت مدارس خصوصی ارتباط بسیار اندکی با سرمایه داری بودن و یا سوسیالیستی بودن نظام های سیاسی و اقتصادی دارد. مثلا کانادا، ژاپن، فرانسه و یا آلمان کشورهایی هستند که بالاترین اعتبارگذاری در مدارس دولتی را دارند، آیا می توان این کشورها را ضد سرمایه داری دانست؟! و یا اصولا گفتمان حاکم بر آموزش این کشورها را می توان متاثر از سوسیالیسیم دانست؟!
سویه دیگر نقد بر این گزاره استوار است که وجود مدارس خصوصی الزاما به معنای گسترش نابرابری اجتماعی است! در حالیکه این گزاره ناقص و نادرست است. همانگونه که مطلوبیت مدارس دولتی الزاما به معنای وجود برابری در دسترسی به فرصت های آموزشی نیست، وجود مدارس خصوصی اجبارا به معنای بی عدالتی اجتماعی نیست. مثلا امارات، ژاپن، امریکا، انگلیس، کره جنوبی و هلند بالاترین مدارس خصوص و آموزش غیردولتی در جهان را دارند، آیا می توان ادعا کرد در این کشورها عدالت اجتماعی رخت بسته است ولی کشورهایی همچون چین و ونزوئلا و کوبا و روسیه چون مدارس دولتی بیشتری دارند مردمانش از عدالت اجتماعی بیشتری بهره مند هستند؟! پرواضح است که چنین نیست!
واقعیت این است که استقبال از مدارس خصوصی و یا مطلوبیت آموزش دولتی در پاره ای از کشورها به هنجارهای فرهنگی، ترکیب جمعیتی، سابقه تاریخی آموزش، گرایش و نگرش عمومی مردم و مکانیزم درونی سیاستگذاری آموزشی کشورها وابسته است. به عنوان نمونه کشورهای زیادی هستند که علی رغم اینکه آموزش در بخش خصوصی از رونق بسیاری برخوردار است، در آموزش بخش عمومی و دولتی هم در زمره بهترین های جهان هستند. مثلا ژاپن در حالیکه از پنج کشور اول جهان در زمینه مدارس غیردولتی و خصوصی است، اما در زمینه آموزش دولتی یکی از باکیفیت ترین مدارس عمومی جهان را دارد. یا امارات که یکی از بالاترین مدارس خصوصی و بین المللی در جهان را دارد، ولی مدارس عمومی و دولتی آن بالاترین امکانات و تسهیلات اموزشی و غیراموزشی را دارد. و یا بلژیک که بالاترین مدارس خصوصی در اروپا را دارد ولی مدارس عمومی آن بسیار معتبر و مطلوب هستند.
واقعیت این است که مساله در ایران بودن یا نبودن (مدارس خصوصی) نیست! آنچه که صدای بسیاری را در آورده است و در میدان آموزش به پدیده ای ناپسند تبدیل شده است چگونگی و فلسفه بودن این مدارس است. یکی از دوستان دیرین که مدیر یکی از مدارس غیرانتفاعی بزرگ در تهران است، نقل می کرد که گردش مالی مدرسه اش در سال گذشته بیش از ششصد میلیارد تومان بوده است. و یا یکی از همکاران دانشگاهی که فرزند خردسالش را به مهد کودک می فرستد، ماهانه ۱۴ میلیون شهریه و هزینه های متفرقه (جشن، لباس، کارگاه، زبان، عکس گروهی، …) می پردازد. اگرچه شنیده ها حاکیست که مهد کودک هایی در تهران وجود دارند که هزینه ماهانه آنها بالای ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان برای هر کودک است.
بنابراین آنچه که واجد نقد مبنایی و خرده گیری بیشتر است، سوداگری آموزشی و کاسبکاری از طریق آموزش خصوصی و مدارس غیرانتفاعی است. به عبارتی آنچه که مایه شرمساری است بنگاه داری مدارس خصوصی در ایران است. وگرنه آموزش بخش خصوصی و مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی اگر بر مبنای روال مطلوب (best practices) جلو بروند هم می توانند نقش بی بدیلی در افزایش ارتقای کیفیت آموزش عمومی ایفا کنند و هم اینکه از لحاظ دخل و خرج آموزشی از بودجه عمومی کمک شایانی به دولت می کنند.
@harmoniclib
🖋 علی خورسندی
مناقشه ناگزیری که در حلقه های علمی و فضاهای مجازی داغ است، چالش آموزش غیردولتی و گسترش مدارس خصوصی است. بعضی از صاحبنظران آموزش خصوصی را مُضِل و مذموم می دانند؛ بعضی ها تمامیت آموزش دولتی را به دلیل کیفیت پایین محیط یادگیری از حیز انتفاع ساقط می دانند. بعضی ها گسترش مدارس غیرانتفاعی را نشانه نابرابری های اجتماعی و افسارگسیختگی بی عدالتی در دسترسی به «آموزش با کیفیت برای همه» می پندارند. بعضی ها نیز گسترش مدارس دولتی را چشم بسته واجد عدالت اجتماعی و گسترش برابری های آموزشی می دانند.
شاید اگر قضاوت ها را به داده و دانش های تطبیقی مستند کنیم، بسهولت و با قاطعیت نتوان همه را با یک چوب راند! آموزش بخش دولتی و آموزش بخش خصوصی، هر دو، تقریبا در همه کشورها در جریان هستند. لیکن تفاوت ها عمدتا در جهت گیری های فلسفی و سیاستی متناسب با بافتار اجتماعی و کم و کیف سیاست های اجرایی است.
مطلوبیت آموزش دولتی و یا محبوبیت مدارس خصوصی ارتباط بسیار اندکی با سرمایه داری بودن و یا سوسیالیستی بودن نظام های سیاسی و اقتصادی دارد. مثلا کانادا، ژاپن، فرانسه و یا آلمان کشورهایی هستند که بالاترین اعتبارگذاری در مدارس دولتی را دارند، آیا می توان این کشورها را ضد سرمایه داری دانست؟! و یا اصولا گفتمان حاکم بر آموزش این کشورها را می توان متاثر از سوسیالیسیم دانست؟!
سویه دیگر نقد بر این گزاره استوار است که وجود مدارس خصوصی الزاما به معنای گسترش نابرابری اجتماعی است! در حالیکه این گزاره ناقص و نادرست است. همانگونه که مطلوبیت مدارس دولتی الزاما به معنای وجود برابری در دسترسی به فرصت های آموزشی نیست، وجود مدارس خصوصی اجبارا به معنای بی عدالتی اجتماعی نیست. مثلا امارات، ژاپن، امریکا، انگلیس، کره جنوبی و هلند بالاترین مدارس خصوص و آموزش غیردولتی در جهان را دارند، آیا می توان ادعا کرد در این کشورها عدالت اجتماعی رخت بسته است ولی کشورهایی همچون چین و ونزوئلا و کوبا و روسیه چون مدارس دولتی بیشتری دارند مردمانش از عدالت اجتماعی بیشتری بهره مند هستند؟! پرواضح است که چنین نیست!
واقعیت این است که استقبال از مدارس خصوصی و یا مطلوبیت آموزش دولتی در پاره ای از کشورها به هنجارهای فرهنگی، ترکیب جمعیتی، سابقه تاریخی آموزش، گرایش و نگرش عمومی مردم و مکانیزم درونی سیاستگذاری آموزشی کشورها وابسته است. به عنوان نمونه کشورهای زیادی هستند که علی رغم اینکه آموزش در بخش خصوصی از رونق بسیاری برخوردار است، در آموزش بخش عمومی و دولتی هم در زمره بهترین های جهان هستند. مثلا ژاپن در حالیکه از پنج کشور اول جهان در زمینه مدارس غیردولتی و خصوصی است، اما در زمینه آموزش دولتی یکی از باکیفیت ترین مدارس عمومی جهان را دارد. یا امارات که یکی از بالاترین مدارس خصوصی و بین المللی در جهان را دارد، ولی مدارس عمومی و دولتی آن بالاترین امکانات و تسهیلات اموزشی و غیراموزشی را دارد. و یا بلژیک که بالاترین مدارس خصوصی در اروپا را دارد ولی مدارس عمومی آن بسیار معتبر و مطلوب هستند.
واقعیت این است که مساله در ایران بودن یا نبودن (مدارس خصوصی) نیست! آنچه که صدای بسیاری را در آورده است و در میدان آموزش به پدیده ای ناپسند تبدیل شده است چگونگی و فلسفه بودن این مدارس است. یکی از دوستان دیرین که مدیر یکی از مدارس غیرانتفاعی بزرگ در تهران است، نقل می کرد که گردش مالی مدرسه اش در سال گذشته بیش از ششصد میلیارد تومان بوده است. و یا یکی از همکاران دانشگاهی که فرزند خردسالش را به مهد کودک می فرستد، ماهانه ۱۴ میلیون شهریه و هزینه های متفرقه (جشن، لباس، کارگاه، زبان، عکس گروهی، …) می پردازد. اگرچه شنیده ها حاکیست که مهد کودک هایی در تهران وجود دارند که هزینه ماهانه آنها بالای ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان برای هر کودک است.
بنابراین آنچه که واجد نقد مبنایی و خرده گیری بیشتر است، سوداگری آموزشی و کاسبکاری از طریق آموزش خصوصی و مدارس غیرانتفاعی است. به عبارتی آنچه که مایه شرمساری است بنگاه داری مدارس خصوصی در ایران است. وگرنه آموزش بخش خصوصی و مدارس به اصطلاح غیرانتفاعی اگر بر مبنای روال مطلوب (best practices) جلو بروند هم می توانند نقش بی بدیلی در افزایش ارتقای کیفیت آموزش عمومی ایفا کنند و هم اینکه از لحاظ دخل و خرج آموزشی از بودجه عمومی کمک شایانی به دولت می کنند.
@harmoniclib
Forwarded from مرزهای علم
نحوهی ایجاد جنین بر همگان روشن است. یک سلول اسپرم که حاوی مواد ژنتیکی از پدر است و یک سلول تخمک که حاوی مواد ژنتیکی از مادر است، باید با هم ترکیب شوند تا جنین انسان ایجاد شود و رشد کند. با این حال، علم و فناوری به طور مداوم در زمینههای جنینشناسی و تحقیقات سلولهای بنیادی در حال پیشرفت هستند. اکنون در یک پیشرفت جدید، دانشمندان جنینی ساختهاند که شبیه جنین انسان اولیه بدون اسپرم، تخمک یا رحم است. این گروه ادعا میکند که مدل جنین ایجاد شده توسط سلولهای بنیادی آنها شبیه یک جنین ۱۴ روزه واقعی است. پروفسور جیکوب هانا از مؤسسه علوم وایزمن میگوید: «این واقعاً یک تصویر از یک جنین ۱۴ روزه انسان است که تاکنون بدست نیامده بود.» این پیشرفت به حدی پیشگامانه و پیشرفته است که حتی هورمونهایی تولید کرد که باعث مثبت شدن تست بارداری آزمایشگاهی شد. اگرچه این روش جدید نمیتواند به طور قانونی برای تولید نوزادان مورد استفاده قرار گیرد، اما میتواند درک بهتری از چگونگی ظهور بیماریهای ژنتیکی را امکانپذیر کند و ممکن است کلیدی برای ارائه پاسخی در مورد چگونگی پیدایش انواع مختلف سلول باشد.
منبع یورونیوز
@sciencefrontiers
منبع یورونیوز
@sciencefrontiers
باتوجه به افزایش قیمت کتابها، گروهی راه انداختیم برای خرید و فروش کتابهای ریاضی که شاید اینجا بتوانید ارزانتر از بازار کتاب بخرید. افرادی هم هستند که خیلی کتاب دارند و نیازشون ندارند. پس میتوانند اینجا با قیمت مناسب بفروشند.
👇👇👇
https://t.iss.one/+ZhZRaIxs5p5hMjNk
👇👇👇
https://t.iss.one/+ZhZRaIxs5p5hMjNk
#کمدی_ریاضی
- چرا تختهپاککن خیس میکشی به تخته؟!
- ببخشید، نمیدونستم اینجور میشه😢، حالا چیکار کنیم؟!
- هیچی...😡😡
@harmoniclib
- چرا تختهپاککن خیس میکشی به تخته؟!
- ببخشید، نمیدونستم اینجور میشه😢، حالا چیکار کنیم؟!
- هیچی...😡😡
@harmoniclib
💯 مجله تایم لیست 100 فرد تأثیرگذار در زمین هوش مصنوعی را اعلام کرده است که در آن نام افرادی از جمله «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI، «دمیس حسابیس»، مدیرعامل DeepMind و ایلان ماسک به چشم میخورد. نکته قابلتوجه دیگر این لیست حضور «الهام طبسی» پژوهشگر ارشد ایرانی موسسه ملی استاندارد و فناوری (NIST) و معاون بخش فناوریهای نوظهور آزمایشگاه فناوری اطلاعات (ITL) است. طبسی که در ایران بهدنیا آمده و بزرگ شده است، همیشه آرزوی دانشمند شدن را در سر داشته است. او در سال 1994 برای تحصیلات تکمیلی خود به ایالات متحده مهاجرت کرد و پنج سال بعد در NIST کار خود را روی پروژههای مختلف یادگیری ماشین و بینایی کامپیوتر آغاز کرد.
@harmoniclib
@harmoniclib
📚روزی یک ساعت کتاب بخوانید
¤ *چه اتفاقی میافتد، اگر روزی فقط یک ساعت در یک تخصص خاص کتاب بخوانید؟*
* *بعد از یک هفته*: خواندن یک کتاب را به پایان خواهی رساند.
* *بعد از یک سال*: ۵۰ کتاب خواهی خواند.
* *بعد از سه سال*: در آن تخصص، خبرۀ (و ماهر) خواهی شد.
* *بعد از پنج سال*: از مراجع محلی آن تخصص خواهی شد
* *بعد از هفت سال*: از مراجع جهانی در آن تخصص خواهی شد.
* *بعد از ده سال*: بیش از ۵۰۰ کتاب خواهید خواند.
@harmoniclib
¤ *چه اتفاقی میافتد، اگر روزی فقط یک ساعت در یک تخصص خاص کتاب بخوانید؟*
* *بعد از یک هفته*: خواندن یک کتاب را به پایان خواهی رساند.
* *بعد از یک سال*: ۵۰ کتاب خواهی خواند.
* *بعد از سه سال*: در آن تخصص، خبرۀ (و ماهر) خواهی شد.
* *بعد از پنج سال*: از مراجع محلی آن تخصص خواهی شد
* *بعد از هفت سال*: از مراجع جهانی در آن تخصص خواهی شد.
* *بعد از ده سال*: بیش از ۵۰۰ کتاب خواهید خواند.
@harmoniclib