اخبار و کتاب های ریاضی
صحبتهای رضامرادصحرایی وزیر آموزش و پرورش @harmoniclib
💠آقای وزیر آموزش و پرورش! اگر نمی توانید کاری بکنید، وزارتخانه را هم در حد بنگاه معاملات ماشین پایین نیاورید
جمهوری اسلامی نوشت:
🔹وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی از شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ابتدا در تمجید از برخی مدارس غیردولتی که کیفیت آموزشی خوبی دارند، گفت:
🔹من بررسی کردهام خدمتی که بعضی از این مدرسهها کردهاند، دانشگاههای ما نکردهاند.
🔹کسانی که پول دارند میتوانند به این مدارس بروند، ما هم علاقه داریم فرزندانمان را به این نوع مدارس بفرستیم، ولی نداریم چنین پولی را، که آنها را به مدارس برند، بفرستیم.
🔹وزیر جوان برای اینکه سخن خود را توجیه کند، با استدلالی که به عذر بدتر از گناه شبیه بود، روبه مجری کرد و گفت: «شما اگر بخواهید ماشین مدل بالاتری هم بخرید، باید پول بیشتری بدهید!!»
🔹به وزیر جوان آموزش و پرورش پیشنهاد میکنیم اگر نمیتوانند کاری بکنند، حداقل اینگونه بدون ملاحظه دستگاه آموزش و پرورش را در حد یک بنگاه معاملات اتومبیل تقلیل ندهند.
منبع:
https://jepress.ir/?newsid=313269
@harmoniclib
جمهوری اسلامی نوشت:
🔹وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی از شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ابتدا در تمجید از برخی مدارس غیردولتی که کیفیت آموزشی خوبی دارند، گفت:
🔹من بررسی کردهام خدمتی که بعضی از این مدرسهها کردهاند، دانشگاههای ما نکردهاند.
🔹کسانی که پول دارند میتوانند به این مدارس بروند، ما هم علاقه داریم فرزندانمان را به این نوع مدارس بفرستیم، ولی نداریم چنین پولی را، که آنها را به مدارس برند، بفرستیم.
🔹وزیر جوان برای اینکه سخن خود را توجیه کند، با استدلالی که به عذر بدتر از گناه شبیه بود، روبه مجری کرد و گفت: «شما اگر بخواهید ماشین مدل بالاتری هم بخرید، باید پول بیشتری بدهید!!»
🔹به وزیر جوان آموزش و پرورش پیشنهاد میکنیم اگر نمیتوانند کاری بکنند، حداقل اینگونه بدون ملاحظه دستگاه آموزش و پرورش را در حد یک بنگاه معاملات اتومبیل تقلیل ندهند.
منبع:
https://jepress.ir/?newsid=313269
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
https://payamema.ir/payam/articlerelation/91621 @harmoniclib
⭕️ برابری آموزشی و امید اجتماعی
✍️ احمد میدری
🔹 یکی از اختلاف دیدگاهها در جامعهٔ ایران مانند بسیاری از جوامع، میزان مداخلهٔ دولت در نظام آموزشی است. برخی معتقدند که آموزش همچون امنیت است و دولت موظف است امنیت همهٔ مردم را تأمین کند و تأمین امنیت افراد، نباید هیچ نسبتی با قدرت خرید آنها داشته باشد. به نظر میرسد همهٔ دولتها از ابتدای تاریخ تاکنون این وظیفه را پذیرفتهاند و امروزه، هرگونه جداسازی مردم در پوشش خدمات امنیتی غیرقابل تصور است. از ابتدای قرن نوزدهم تغییر مهمی رخ داد و دولتها بهتدریج پذیرفتند که وظیفهٔ تأمین بهداشت عمومی از وظایف آنهاست و باید علاوهبر تأمین امنیت برای جلوگیری از بیماریهای واگیردار هزینه کنند و این امر را به بازار و بخش خصوصی نسپارند.
🔹 امنیت و بهداشت عمومی یک وجه کاملاً مشترک دارند امکان جداسازی مردم وجود ندارد؛ یا امنیت برای همه وجود دارد یا هیچکس از آن بهرهمند نخواهد بود. در بیماریهای واگیردار نیز همین منطق حاکم است. چند دهه تلاش شد که بخش خصوصی، بهداشت مناطق ثروتمند را تأمین کند و جان ثروتمندان از بیماریهای واگیردار حفظ شود. اما ثروتمندان و دولتها فهمیدند که بهداشت عمومی قابل تفکیک نیست و نمیتوان فقیر و غنی را جدا کرد.
🔹 عدم جداسازی مردم در بهداشت عمومی و امنیت بهمعنای برابری کامل مردم در دسترسی به خدمات عمومی است. به تعبیر دیگر، امنیت و بهداشت عمومی کالا نیستند که هرکسی به اندازهٔ پولش بتواند آن را بخرد، بلکه موهبتی جمعی است که باید همگان بهصورت برابر از آن بهرهمند شوند. آموزش نیز کالا نیست و دسترسی به آن نباید به توانائی افراد بستگی داشته باشد. برخی نیز فراتر میروند و معتقدند که گروههای فقیر باید بهرهمندی بیشتری داشته باشند. یکی از معانی عدالت آموزشی همین است که باید شکاف اقتصادی از طریق دسترسی بهتر به آموزش جبران شود. بهطور مثال، دولت باید بودجهٔ بیشتری به آموزش کودکان با نیازهای ویژه (معلولان) یا کودکانی که زبان مادری آنها با زبان ملی در مدارس متفاوت است اختصاص دهد.
🔹 دربارهٔ اینکه چرا آموزش عمومی همچون امنیت و بهداشت عمومی است استدلالهای مختلفی ارائه شده است، از جمله آنکه برابری آموزشی، سازوکار اصلی مقابله با نابرابری اقتصادی است. مدرسه نماد همبستگی ملی است و دانشآموزان از هر طبقه، قوم و مذهبی باید در مدرسه کنار یکدیگر باشند تا حس همبستگی ملی و ظرفیتهای ارتباطی آنها تقویت شود و تجربهٔ زندگی در جامعهٔ واقعی را در کودکی بیاموزند. اما جدا از اینکه هریک از این استدلالها باید مورد بحث گسترده قرار گیرد تا اهمیت آن روشن شود، یک استدلال دیگر رابطهٔ «برابری آموزشی و امید اجتماعی» است.
🔹 در جامعهٔ ایران سه دهک نخست هیچ پساندازی برای تغییر آیندهٔ خود ندارند. تغییر در جایگاه اقتصادی نیازمند سرمایهٔ مالی یا انسانی است. سه دهک نخست در شهرها نهتنها پساندازی برای تغییر وضعیت خود ندارند، بلکه به تسهیلات بانکی نیز دسترسی بسیار محدودی دارند. در روستاهای ایران پنج دهک نخست فاقد پسانداز هستند و بدین ترتیب تنها دستمایهٔ آنها برای آیندهٔ بهتر، نظام آموزشی است که میتوانند بهکمک آن سرنوشت خود را تغییر دهند. شواهد مختلف نشان میدهد نظام آموزشی در ایران و جهان پلههای صعود طبقاتی بوده است. اقتصاددانانی که همچون «آمارتیا سن» بر برابری فرصتها تأکید دارند، نظام آموزشی را سازوکاری برای تغییر وضعیت بهارث رسیده میدانند. آدمها در قمارخانهٔ هستی بهدنیا میآیند و نظام آموزشی سازوکار اصلی برای تبدیل این قمارخانه به یک مسابقهٔ عادلانه بوده است. امروز دولتهای لیبرال هم پنج تا شش درصد تولید ناخالص داخلی را صرف آموزش میکنند تا شانسی دوباره به کسانی بدهند که طبقهٔ اقتصادی آنها فرصت چندانی در اختیار آنها قرار نداده است.
◇ اگر آموزش همچون سایر کالاهاست و پولدارترها به مدارس بهتر بروند و فقیران و طبقات متوسط در مدارسی با کیفیت کمتر درس بخوانند، گروههای محروم چگونه به زندگی بهتر در آینده امید داشته باشند؟
🔹 متأسفانه هر روز اخبار بیشتری از کالاییشدن آموزش در ایران به گوش میرسد و اگر این روند تغییر نکند، نهتنها باید با برابری خداحافظی کرد بلکه امید به آینده بهتر نیز در بسیاری از طبقات رخت برخواهد بست.
@harmoniclib
✍️ احمد میدری
🔹 یکی از اختلاف دیدگاهها در جامعهٔ ایران مانند بسیاری از جوامع، میزان مداخلهٔ دولت در نظام آموزشی است. برخی معتقدند که آموزش همچون امنیت است و دولت موظف است امنیت همهٔ مردم را تأمین کند و تأمین امنیت افراد، نباید هیچ نسبتی با قدرت خرید آنها داشته باشد. به نظر میرسد همهٔ دولتها از ابتدای تاریخ تاکنون این وظیفه را پذیرفتهاند و امروزه، هرگونه جداسازی مردم در پوشش خدمات امنیتی غیرقابل تصور است. از ابتدای قرن نوزدهم تغییر مهمی رخ داد و دولتها بهتدریج پذیرفتند که وظیفهٔ تأمین بهداشت عمومی از وظایف آنهاست و باید علاوهبر تأمین امنیت برای جلوگیری از بیماریهای واگیردار هزینه کنند و این امر را به بازار و بخش خصوصی نسپارند.
🔹 امنیت و بهداشت عمومی یک وجه کاملاً مشترک دارند امکان جداسازی مردم وجود ندارد؛ یا امنیت برای همه وجود دارد یا هیچکس از آن بهرهمند نخواهد بود. در بیماریهای واگیردار نیز همین منطق حاکم است. چند دهه تلاش شد که بخش خصوصی، بهداشت مناطق ثروتمند را تأمین کند و جان ثروتمندان از بیماریهای واگیردار حفظ شود. اما ثروتمندان و دولتها فهمیدند که بهداشت عمومی قابل تفکیک نیست و نمیتوان فقیر و غنی را جدا کرد.
🔹 عدم جداسازی مردم در بهداشت عمومی و امنیت بهمعنای برابری کامل مردم در دسترسی به خدمات عمومی است. به تعبیر دیگر، امنیت و بهداشت عمومی کالا نیستند که هرکسی به اندازهٔ پولش بتواند آن را بخرد، بلکه موهبتی جمعی است که باید همگان بهصورت برابر از آن بهرهمند شوند. آموزش نیز کالا نیست و دسترسی به آن نباید به توانائی افراد بستگی داشته باشد. برخی نیز فراتر میروند و معتقدند که گروههای فقیر باید بهرهمندی بیشتری داشته باشند. یکی از معانی عدالت آموزشی همین است که باید شکاف اقتصادی از طریق دسترسی بهتر به آموزش جبران شود. بهطور مثال، دولت باید بودجهٔ بیشتری به آموزش کودکان با نیازهای ویژه (معلولان) یا کودکانی که زبان مادری آنها با زبان ملی در مدارس متفاوت است اختصاص دهد.
🔹 دربارهٔ اینکه چرا آموزش عمومی همچون امنیت و بهداشت عمومی است استدلالهای مختلفی ارائه شده است، از جمله آنکه برابری آموزشی، سازوکار اصلی مقابله با نابرابری اقتصادی است. مدرسه نماد همبستگی ملی است و دانشآموزان از هر طبقه، قوم و مذهبی باید در مدرسه کنار یکدیگر باشند تا حس همبستگی ملی و ظرفیتهای ارتباطی آنها تقویت شود و تجربهٔ زندگی در جامعهٔ واقعی را در کودکی بیاموزند. اما جدا از اینکه هریک از این استدلالها باید مورد بحث گسترده قرار گیرد تا اهمیت آن روشن شود، یک استدلال دیگر رابطهٔ «برابری آموزشی و امید اجتماعی» است.
🔹 در جامعهٔ ایران سه دهک نخست هیچ پساندازی برای تغییر آیندهٔ خود ندارند. تغییر در جایگاه اقتصادی نیازمند سرمایهٔ مالی یا انسانی است. سه دهک نخست در شهرها نهتنها پساندازی برای تغییر وضعیت خود ندارند، بلکه به تسهیلات بانکی نیز دسترسی بسیار محدودی دارند. در روستاهای ایران پنج دهک نخست فاقد پسانداز هستند و بدین ترتیب تنها دستمایهٔ آنها برای آیندهٔ بهتر، نظام آموزشی است که میتوانند بهکمک آن سرنوشت خود را تغییر دهند. شواهد مختلف نشان میدهد نظام آموزشی در ایران و جهان پلههای صعود طبقاتی بوده است. اقتصاددانانی که همچون «آمارتیا سن» بر برابری فرصتها تأکید دارند، نظام آموزشی را سازوکاری برای تغییر وضعیت بهارث رسیده میدانند. آدمها در قمارخانهٔ هستی بهدنیا میآیند و نظام آموزشی سازوکار اصلی برای تبدیل این قمارخانه به یک مسابقهٔ عادلانه بوده است. امروز دولتهای لیبرال هم پنج تا شش درصد تولید ناخالص داخلی را صرف آموزش میکنند تا شانسی دوباره به کسانی بدهند که طبقهٔ اقتصادی آنها فرصت چندانی در اختیار آنها قرار نداده است.
◇ اگر آموزش همچون سایر کالاهاست و پولدارترها به مدارس بهتر بروند و فقیران و طبقات متوسط در مدارسی با کیفیت کمتر درس بخوانند، گروههای محروم چگونه به زندگی بهتر در آینده امید داشته باشند؟
🔹 متأسفانه هر روز اخبار بیشتری از کالاییشدن آموزش در ایران به گوش میرسد و اگر این روند تغییر نکند، نهتنها باید با برابری خداحافظی کرد بلکه امید به آینده بهتر نیز در بسیاری از طبقات رخت برخواهد بست.
@harmoniclib
تجاری شدن آموزش، مردم سالاری و اخلاق مدنی را تهدید میکند
مایکل سندل، استاد فلسفه سیاسی در دانشگاه هاروارد و از مشهورترین نظریهپردازان نظریه عدالت در جهان است. تاکنون کتابهای بسیاری از سندل به فارسی، ترجمه و منتشر شده است که از میان میتوان به «اخلاق در سیاست»، «آنچه با پول نمیتوان خرید»، «عدالت؛ کار درست کدام است؟» و ... اشاره کرد.
سخنرانی او تحت عنوان
«Why we shouldn't trust markets with our civic life»
به معنای «در چرایی عدم اعتماد به بازار در امور مدنی»، به نقد بازاری شدن در برخی از امور اجتماعی مانند آموزش و نهاد مدرسه پرداخته است.
لینک ویدیو
@harmoniclib
مایکل سندل، استاد فلسفه سیاسی در دانشگاه هاروارد و از مشهورترین نظریهپردازان نظریه عدالت در جهان است. تاکنون کتابهای بسیاری از سندل به فارسی، ترجمه و منتشر شده است که از میان میتوان به «اخلاق در سیاست»، «آنچه با پول نمیتوان خرید»، «عدالت؛ کار درست کدام است؟» و ... اشاره کرد.
سخنرانی او تحت عنوان
«Why we shouldn't trust markets with our civic life»
به معنای «در چرایی عدم اعتماد به بازار در امور مدنی»، به نقد بازاری شدن در برخی از امور اجتماعی مانند آموزش و نهاد مدرسه پرداخته است.
لینک ویدیو
@harmoniclib
Ted
Why we shouldn't trust markets with our civic life
In the past three decades, says Michael Sandel, the US has drifted from a market economy to a market society; it's fair to say that an American's experience of shared civic life depends on how much money they have. (Three key examples: access to education…
اخبار و کتاب های ریاضی
مطلب ارسالی سلام. من یک خانم هستم که برای دوره دکتری ریاضی به تازگی اومدم ژاپن درس بخونم. الان که دارم این پیام را برای شما میفرستم ساعت یک نیمه شب هست و دارم از دانشگاه بر میگردم خوابگاه و یک ساعتی پیاده روی کردم. چیزی که برام جالبه خواستم به عنوان تجربه…
🔲⭕️در ژاپن اعداد خجالت نمیکشند! مقایسه ایران و ژاپن
مجتبی لشکربلوکی
در ژاپن هر کسی دیپلم داره، مفاهیم اولیه آمار رو به صورت کامل بلده و میتونه با نرمافزارهای تحلیل آماری کار کنه و نمودار و تحلیل براش کار سادهایه. از سوم ابتدایی تا دیپلم، از دانشکدههای فنی تا دانشکدههای علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی، حداقل نصف وقت افراد صرف آمار، تحلیل و مدلسازی ریاضی پدیدهها و رویدادها میشه. حتی یک میوهفروشی کوچیک محلی هم برید، طرف از کشو چندتا برگه پر از جدول و نمودار درمیاره و میگه مثلا فروش گوجه گیلاسی بعد از کرونا، سی درصد کمتر شده، یا نسبت به قبل، مردم بیشتر اول صبح خرید میکنن! و بعدش طبق چیزی که به دست آورده برنامهریزی کاری آینده رو انجام میده.
در ژاپن ریزترین مسائل هم به صورت آماری بررسی میشن. مثلا مدرسهای که من درس میدم، هر ماه یه نمودار بهمون میدن که چند درصد از کسانی که کلاس آزمایشی میان، واقعا برای ثبتنام برمیگردن و هر معلم چند درصد در جذب شاگردان آزمایشی موفق بوده.
متاسفانه آمار در ایران بسیار ضعیف و نحیفه. خود من بارها در این دام افتادم که مثلا تو لابراتوار گفتم عه چه جالب ایران هم همین طوره! بعد استادم ذوق زده گفته برو آمارشو بیار که با ژاپن مقایسه کنیم! بعد من رفتم دست از پا درازتر برگشتم که ببخشید از بیخ آمارشو نداریم یا صدتا مرکز حرفای مختلف زدن و همدیگه رو نقض کردن!!
نه فقط تو نکات منفی، که در موارد مثبت مثل موفقیتها هم اگر کشور آمار درستی ارائه میکرد، این همه دست دیگران برای شایعهسازی باز نبود.
وقتی یک کشوری مثل ژاپن آمار دقیق کوچکترین مشکلاتش رو درمیاره، بعد میاد با سروصدا اعلام میکنه، مثل دزدیده شدن سه عدد دوچرخه طی یک سال گذشته در شهر کیوتو، یا اطلاعیههای بیشمار پلیس در منطقه ما که یک فرد مزاحم پیدا شده که خانمی که داشته تو بالکن لباس پهن میکرده رو دید میزده، به همه اعلام کردن اگر آدم مشکوک چشمچران دیدین فورا با پلیس تماس بگیرید.
اگر چنین آمارهایی رسما و با سروصدا اعلام میشه، کاملا قابل استناده و پلیس و دولت برای اطلاعرسانی عمومی این کارو میکنن. این به معنای غرق شدن جامعه در دزدی و فساد نیست مثلا. به معنای اینکه «ببین دیگه چه خبره که خودشونم میگن» نیست!!
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
آنچه خواندیم از
زینب بهرامی است که همزمان در ژاپن هم دانشجوی دکتراست و هم معلم مدرسه بزرگسالان. چهار نکته کلیدی و مهم:
◻️«در ژاپن عدد محترم است.» اول آن که عدد تولید میشود؛ آن هم مستمر، منظم و با کیفیت. در کشوری که عدد وجود دارد دیگر نمیتوان گفت که همه مردم از این طرح راضیاند! یا نمیشود گفت که شرایط بهتر یا بدتر شده است یا نمیتوان گفت که عملکرد ما نسبت به قبلیها بهتر بوده است، مگر اینکه همراه با یک فکت آماری قابل اطمینان باشد. دیگر کشور با حدس و گمان و حرفِ روی هوا اداره نمیشود.
◻️«در ژاپن اعداد خجالت نمیکشند!» هر واقعیتی که لازم باشد اندازهگیری و افشا میشود. در ایران اما اصل بر آبروداری است. به همین خاطر است که ما یعنی عموم جامعه و تحلیلگران، اطلاعات دقیقی در مورد تعداد دقیق ایرانیان خارج از کشور، میزان فرار سرمایه، میزان رضایت جامعه از حاکمیت و روسپیان خیابانی و غیرخیابانی نداریم. چرا چون در ایران اعداد خجالت میکشند! ما ترجیح میدهیم ندانیم تا اینکه بدانیم و شرمگین باشیم. ما اعداد را انکار میکنیم. ما ترجیح میدهیم اعداد را دفن کنیم!
◻️در ژاپن عدد نه تنها محترم است که «عدد به اشتراک گذاشته میشود.» در رسانه و اخبار هم پیوسته نمودار، رقم و آمار ارائه میشود و نه کلیگویی. اعداد در ژاپن امنیتی نیستند؛ دارایی ملیاند. مبنای مفاهمهاند. اعداد تولید میشوند تا بهبود حاصل شود نه اینکه مبنای اداره افکار عمومی باشد! چگونه؟ بخشی از آن که مطلوب است ارائه شود و بخشی از آن که مطلوب نیست منتشر نشود.
◻️«در ژاپن اعداد فهمیده میشوند.» ژاپنیها مسلط به فهم جهان از زاویه اعداد، آمار و ریاضیات هستند. بنابراین نمیتوان مردم را به راحتی فریفت. نمیتوان یک بار تورم مصرفکننده گزارش داد و یک بار تورم تولیدکننده، یک بار تورم نقطه به نقطه و یک بار ... نمیتوان با اعداد بازی کرد. نمیتوان آنقدر اعداد را زجر داد که به هر چه میخواهی اعتراف کنند!
چه باید کرد؟ اول اینکه نسل فعلی و بعدی را توانمند کنیم که از دریچه عدد و رقم جهان را ببینند؛ به عبارتی «اعداد را بفهمند». دوم اینکه مطالبهگریِ جمعی کنیم که اعداد در ایران منظم، قابلاعتماد و پایدار تولید شوند، نه آنکه یک مرکز دولتی تصمیم بگیرد که از این پس آمار مسکن را منتشر نمیکنیم. سوم اینکه تلاش کنیم آمارهایی که تولید یا منتشر نمیشوند، منتشر شوند. بگذار از خجالت بمیریم اگر قاچاق دختران زیاد شده و ذوق کنیم اگر قاچاق دختران به صفر رسیده.
@harmoniclib
مجتبی لشکربلوکی
در ژاپن هر کسی دیپلم داره، مفاهیم اولیه آمار رو به صورت کامل بلده و میتونه با نرمافزارهای تحلیل آماری کار کنه و نمودار و تحلیل براش کار سادهایه. از سوم ابتدایی تا دیپلم، از دانشکدههای فنی تا دانشکدههای علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی، حداقل نصف وقت افراد صرف آمار، تحلیل و مدلسازی ریاضی پدیدهها و رویدادها میشه. حتی یک میوهفروشی کوچیک محلی هم برید، طرف از کشو چندتا برگه پر از جدول و نمودار درمیاره و میگه مثلا فروش گوجه گیلاسی بعد از کرونا، سی درصد کمتر شده، یا نسبت به قبل، مردم بیشتر اول صبح خرید میکنن! و بعدش طبق چیزی که به دست آورده برنامهریزی کاری آینده رو انجام میده.
در ژاپن ریزترین مسائل هم به صورت آماری بررسی میشن. مثلا مدرسهای که من درس میدم، هر ماه یه نمودار بهمون میدن که چند درصد از کسانی که کلاس آزمایشی میان، واقعا برای ثبتنام برمیگردن و هر معلم چند درصد در جذب شاگردان آزمایشی موفق بوده.
متاسفانه آمار در ایران بسیار ضعیف و نحیفه. خود من بارها در این دام افتادم که مثلا تو لابراتوار گفتم عه چه جالب ایران هم همین طوره! بعد استادم ذوق زده گفته برو آمارشو بیار که با ژاپن مقایسه کنیم! بعد من رفتم دست از پا درازتر برگشتم که ببخشید از بیخ آمارشو نداریم یا صدتا مرکز حرفای مختلف زدن و همدیگه رو نقض کردن!!
نه فقط تو نکات منفی، که در موارد مثبت مثل موفقیتها هم اگر کشور آمار درستی ارائه میکرد، این همه دست دیگران برای شایعهسازی باز نبود.
وقتی یک کشوری مثل ژاپن آمار دقیق کوچکترین مشکلاتش رو درمیاره، بعد میاد با سروصدا اعلام میکنه، مثل دزدیده شدن سه عدد دوچرخه طی یک سال گذشته در شهر کیوتو، یا اطلاعیههای بیشمار پلیس در منطقه ما که یک فرد مزاحم پیدا شده که خانمی که داشته تو بالکن لباس پهن میکرده رو دید میزده، به همه اعلام کردن اگر آدم مشکوک چشمچران دیدین فورا با پلیس تماس بگیرید.
اگر چنین آمارهایی رسما و با سروصدا اعلام میشه، کاملا قابل استناده و پلیس و دولت برای اطلاعرسانی عمومی این کارو میکنن. این به معنای غرق شدن جامعه در دزدی و فساد نیست مثلا. به معنای اینکه «ببین دیگه چه خبره که خودشونم میگن» نیست!!
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
آنچه خواندیم از
زینب بهرامی است که همزمان در ژاپن هم دانشجوی دکتراست و هم معلم مدرسه بزرگسالان. چهار نکته کلیدی و مهم:
◻️«در ژاپن عدد محترم است.» اول آن که عدد تولید میشود؛ آن هم مستمر، منظم و با کیفیت. در کشوری که عدد وجود دارد دیگر نمیتوان گفت که همه مردم از این طرح راضیاند! یا نمیشود گفت که شرایط بهتر یا بدتر شده است یا نمیتوان گفت که عملکرد ما نسبت به قبلیها بهتر بوده است، مگر اینکه همراه با یک فکت آماری قابل اطمینان باشد. دیگر کشور با حدس و گمان و حرفِ روی هوا اداره نمیشود.
◻️«در ژاپن اعداد خجالت نمیکشند!» هر واقعیتی که لازم باشد اندازهگیری و افشا میشود. در ایران اما اصل بر آبروداری است. به همین خاطر است که ما یعنی عموم جامعه و تحلیلگران، اطلاعات دقیقی در مورد تعداد دقیق ایرانیان خارج از کشور، میزان فرار سرمایه، میزان رضایت جامعه از حاکمیت و روسپیان خیابانی و غیرخیابانی نداریم. چرا چون در ایران اعداد خجالت میکشند! ما ترجیح میدهیم ندانیم تا اینکه بدانیم و شرمگین باشیم. ما اعداد را انکار میکنیم. ما ترجیح میدهیم اعداد را دفن کنیم!
◻️در ژاپن عدد نه تنها محترم است که «عدد به اشتراک گذاشته میشود.» در رسانه و اخبار هم پیوسته نمودار، رقم و آمار ارائه میشود و نه کلیگویی. اعداد در ژاپن امنیتی نیستند؛ دارایی ملیاند. مبنای مفاهمهاند. اعداد تولید میشوند تا بهبود حاصل شود نه اینکه مبنای اداره افکار عمومی باشد! چگونه؟ بخشی از آن که مطلوب است ارائه شود و بخشی از آن که مطلوب نیست منتشر نشود.
◻️«در ژاپن اعداد فهمیده میشوند.» ژاپنیها مسلط به فهم جهان از زاویه اعداد، آمار و ریاضیات هستند. بنابراین نمیتوان مردم را به راحتی فریفت. نمیتوان یک بار تورم مصرفکننده گزارش داد و یک بار تورم تولیدکننده، یک بار تورم نقطه به نقطه و یک بار ... نمیتوان با اعداد بازی کرد. نمیتوان آنقدر اعداد را زجر داد که به هر چه میخواهی اعتراف کنند!
چه باید کرد؟ اول اینکه نسل فعلی و بعدی را توانمند کنیم که از دریچه عدد و رقم جهان را ببینند؛ به عبارتی «اعداد را بفهمند». دوم اینکه مطالبهگریِ جمعی کنیم که اعداد در ایران منظم، قابلاعتماد و پایدار تولید شوند، نه آنکه یک مرکز دولتی تصمیم بگیرد که از این پس آمار مسکن را منتشر نمیکنیم. سوم اینکه تلاش کنیم آمارهایی که تولید یا منتشر نمیشوند، منتشر شوند. بگذار از خجالت بمیریم اگر قاچاق دختران زیاد شده و ذوق کنیم اگر قاچاق دختران به صفر رسیده.
@harmoniclib
🧶 مورد عجیب شرف الدین طوسی
فیلم سینمایی مورد عجیب بنیامین باتون (دیوید فینچر 2008) زندگی فردی را توصیف می کند که در زمان به دنیا آمدن پیر بود و رفته رفته که داستان فیلم به پیش می رفت جوان و جوان تر می شد. عجیب است نه؟ شاید! اما موردهای عجیبتری هم در تاریخ ریاضیات می توان یافت. شاید بد نباشد امروز به مورد عجیب شرف الدین طوسی بپردازیم.
شرف الدین طوسی، ریاضی دان مسلمان قرن ششم هجری/نهم میلادی، رساله ای به نام رسالة فی المعادلات (یا به اختصار معادلات) نوشته است. این کتاب دنباله راه خوارزمی و خیام برای پیدا کردن راه حلهای سیستماتیک برای معادلات است. راهی که در نهایت به پیدایش جبر و جدایی آن از حساب انجامید. در حالیکه خوارزمی تنها به معادلات درجه اول و حالتهای خاصی از معادلات درجه دوم پرداخته بود، طوسی با معادلات درجه سوم پنجه در پنجه افکند.
طوسی به بحث درباره ریشه های معادلات درجه سوم در حالتهای خاص می پردازد و از آنجا به بحث درباره نقاط ماکسیمم و مینمم توابع درجه سوم کشیده می شود. اگر به زبان امروزی صحبت کنیم طوسی می گوید که برای به دست آوردن نقاط ماکسیمم (مفهوم مینمم هنوز برای طوسی شناخته شده نبود) تابعی به صورت f(x)=ax^3+bx^2+cx+d باید معادله ای به صورت 3ax^2+2bx+c=0 بنویسیم و ریشه آن را به دست آوریم. از دید طوسی تابع درجه سوم در نقاطی که معادله درجه دوم مذکور صفر می شوند دارای مقدار ماکسیمم است. به معادله درجه دوم خوب نگاه کنید! آیا این معادله مشتق همان تابع درجه سوم نیست؟ نکته عجیب داستان طوسی این است که او در رساله اش درباره اینکه معادله درجه دوم را چگونه از تابع درجه سوم استخراج کرده و از کجا به این نتیجه رسیده که ریشه های این معادله باید نقاط اکسترمم تابع درجه سوم باشد سکوت کرده است. این معمایی است که تا کنون حل نشده باقی مانده و با توجه به آثار اندک برجای مانده از طوسی احتمالا حل نشده باقی خواهد ماند.
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب تاریخ و فلسفه علم:مقالاتی از رشدی راشد و درباره او. ترجمه دکتر حسین معصومی همدانی. انتشارات هرمس. 1397. صفحات 189تا 215
@harmoniclib
فیلم سینمایی مورد عجیب بنیامین باتون (دیوید فینچر 2008) زندگی فردی را توصیف می کند که در زمان به دنیا آمدن پیر بود و رفته رفته که داستان فیلم به پیش می رفت جوان و جوان تر می شد. عجیب است نه؟ شاید! اما موردهای عجیبتری هم در تاریخ ریاضیات می توان یافت. شاید بد نباشد امروز به مورد عجیب شرف الدین طوسی بپردازیم.
شرف الدین طوسی، ریاضی دان مسلمان قرن ششم هجری/نهم میلادی، رساله ای به نام رسالة فی المعادلات (یا به اختصار معادلات) نوشته است. این کتاب دنباله راه خوارزمی و خیام برای پیدا کردن راه حلهای سیستماتیک برای معادلات است. راهی که در نهایت به پیدایش جبر و جدایی آن از حساب انجامید. در حالیکه خوارزمی تنها به معادلات درجه اول و حالتهای خاصی از معادلات درجه دوم پرداخته بود، طوسی با معادلات درجه سوم پنجه در پنجه افکند.
طوسی به بحث درباره ریشه های معادلات درجه سوم در حالتهای خاص می پردازد و از آنجا به بحث درباره نقاط ماکسیمم و مینمم توابع درجه سوم کشیده می شود. اگر به زبان امروزی صحبت کنیم طوسی می گوید که برای به دست آوردن نقاط ماکسیمم (مفهوم مینمم هنوز برای طوسی شناخته شده نبود) تابعی به صورت f(x)=ax^3+bx^2+cx+d باید معادله ای به صورت 3ax^2+2bx+c=0 بنویسیم و ریشه آن را به دست آوریم. از دید طوسی تابع درجه سوم در نقاطی که معادله درجه دوم مذکور صفر می شوند دارای مقدار ماکسیمم است. به معادله درجه دوم خوب نگاه کنید! آیا این معادله مشتق همان تابع درجه سوم نیست؟ نکته عجیب داستان طوسی این است که او در رساله اش درباره اینکه معادله درجه دوم را چگونه از تابع درجه سوم استخراج کرده و از کجا به این نتیجه رسیده که ریشه های این معادله باید نقاط اکسترمم تابع درجه سوم باشد سکوت کرده است. این معمایی است که تا کنون حل نشده باقی مانده و با توجه به آثار اندک برجای مانده از طوسی احتمالا حل نشده باقی خواهد ماند.
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب تاریخ و فلسفه علم:مقالاتی از رشدی راشد و درباره او. ترجمه دکتر حسین معصومی همدانی. انتشارات هرمس. 1397. صفحات 189تا 215
@harmoniclib
🚨 تاثیر آموزش بر جنايت
من به سه مقاله پر استناد و معتبر زیر اکتفا میکنم ولی خواهش میکنم شما اکتفا نکنید و بیشتر بگردید. کاهش جنایت فقط یک نتیجه است:
مقاله اول
مقاله دوم
مقاله سوم
@harmoniclib
من به سه مقاله پر استناد و معتبر زیر اکتفا میکنم ولی خواهش میکنم شما اکتفا نکنید و بیشتر بگردید. کاهش جنایت فقط یک نتیجه است:
مقاله اول
مقاله دوم
مقاله سوم
@harmoniclib
Taylor & Francis
The effects of education on crime
In this article, we use a unique data set on criminal behaviour to analyse the effects of education on offences and crimes committed. The findings suggest that substantial savings on the social cos...
مادر اضافهوزن داشت
به کمک مامای محل
در عرض ۵ دقیقه، ۵ کیلو کم کرد
فکر کردم ۵ کیلو به وزن کرهی زمین اضافه کردهام
دانشمندان گفتند
وزن زمین اصلا تغییری نکرده است
آقای دکارت!
من فکر میکنم، اما نیستم!
@harmoniclib
اکبر اکسیر
به کمک مامای محل
در عرض ۵ دقیقه، ۵ کیلو کم کرد
فکر کردم ۵ کیلو به وزن کرهی زمین اضافه کردهام
دانشمندان گفتند
وزن زمین اصلا تغییری نکرده است
آقای دکارت!
من فکر میکنم، اما نیستم!
@harmoniclib
اکبر اکسیر
برای مشاهدهی همهی کامنتهای پستها و مشاهدهی بحثهای علمی دیگر در گروه
بحث آزاد ریاضی
👇👇👇
https://t.iss.one/freemathdiscussion
عضو شوید.
بحث آزاد ریاضی
👇👇👇
https://t.iss.one/freemathdiscussion
عضو شوید.
ترجمه و ویراستاری علمی و ادبی متون تخصصی (انگلیسی به فارسی و بالعکس) ریاضی پذیرفته میشود.
جهت سفارش میتوانید به آیدی
👇👇👇
@meisami_mah
پیام دهید.
جهت سفارش میتوانید به آیدی
👇👇👇
@meisami_mah
پیام دهید.
🚨 اعلام نتایج نهایی کنکور ارشد ۱۴۰۲
نتایج نهایی کنکور کارشناسی ارشد ۱۴۰۲ بر روی سایت سازمان سنجش قرار گرفت.
@harmoniclib
نتایج نهایی کنکور کارشناسی ارشد ۱۴۰۲ بر روی سایت سازمان سنجش قرار گرفت.
@harmoniclib
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چطور می توان یک دایره را از داخل مربعی با قطر کوچکتر از قطر دایره رد کرد؟
@harmoniclib
@harmoniclib
🧶 مورد عجیب اراتوستن
امروزه، بیشتر علاقمندان ریاضیات اراتوستن (قرن سوم قبل از میلاد) را به خاطر “غربال اراتوستن” می شناسند، روش ساده ای که برای تشخیص اعداد اول به دانش آموزان از آن استفاده می شود. اما اراتوستن دست آورد دیگری هم دارد که کمابیش به معجزه می ماند.
اراتوستن، علاوه بر ریاضیات، به جغرافیا هم علاقمند بود. به او گفته بودند که در یک روز خاص در شهر اسوان، در جنوب اسکندریه، خورشید در هنگام ظهر دقیقا عمود بر یک چاه می تابد. اراتوستن می دانست که فاصله اسکندریه و اسوان 5000 استادیا است. (استادیا واحد طولی بوده که از شهری به شهر دیگر تفاوت داشته و تقریبا بین 176 تا 184 متر امروزی بوده است.) او در همان روز مخصوص و در هنگام ظهر چوبی را به صورت عمودی در زمین فروکرد و زاویه سایه خورشید با چوب را تقریبا 7 درجه به دست آورد. با توجه به اینکه پرتوهای خورشید به صورت موازی به زمین می رسند، اراتستون با استفاده از یک قضیه ابتدایی هندسه متوجه شد که زاویه مرکزی بین اسکندریه و اسوان نیز باید 7 درجه باشد. یک تناسب ساده بین 7و 360 از یک طرف و 5000 از طرف دیگر، محیط زمین را 250هزار استادیا (تقریبا 40 هزار کیلومتر) به دست می دهد، مقداری که با اندازه گیریهای امروزی در حدود منفی 2.5 درصد اختلاف دارد. برآورد اراتوستن تا قرنها توسط جغرافی دانها و ستاره شناس ها استفاده می شد. به هر حال، دو نکته عجیب درباره کار اراتوستن وجود دارد: اول اینکه او چگونه با توجه به تجهیزات اندازه گیری زمان خود توانست زاویه سایه خورشید را اندازه گیری کند، و دوم اینکه چگونه او با توجه به تجهیزات زمان خود مطمئن بود که اسوان بر روی همان نصف النهاری قرار دارد که اسکندریه بر روی آن قرار گرفته است؟
@harmoniclib
امروزه، بیشتر علاقمندان ریاضیات اراتوستن (قرن سوم قبل از میلاد) را به خاطر “غربال اراتوستن” می شناسند، روش ساده ای که برای تشخیص اعداد اول به دانش آموزان از آن استفاده می شود. اما اراتوستن دست آورد دیگری هم دارد که کمابیش به معجزه می ماند.
اراتوستن، علاوه بر ریاضیات، به جغرافیا هم علاقمند بود. به او گفته بودند که در یک روز خاص در شهر اسوان، در جنوب اسکندریه، خورشید در هنگام ظهر دقیقا عمود بر یک چاه می تابد. اراتوستن می دانست که فاصله اسکندریه و اسوان 5000 استادیا است. (استادیا واحد طولی بوده که از شهری به شهر دیگر تفاوت داشته و تقریبا بین 176 تا 184 متر امروزی بوده است.) او در همان روز مخصوص و در هنگام ظهر چوبی را به صورت عمودی در زمین فروکرد و زاویه سایه خورشید با چوب را تقریبا 7 درجه به دست آورد. با توجه به اینکه پرتوهای خورشید به صورت موازی به زمین می رسند، اراتستون با استفاده از یک قضیه ابتدایی هندسه متوجه شد که زاویه مرکزی بین اسکندریه و اسوان نیز باید 7 درجه باشد. یک تناسب ساده بین 7و 360 از یک طرف و 5000 از طرف دیگر، محیط زمین را 250هزار استادیا (تقریبا 40 هزار کیلومتر) به دست می دهد، مقداری که با اندازه گیریهای امروزی در حدود منفی 2.5 درصد اختلاف دارد. برآورد اراتوستن تا قرنها توسط جغرافی دانها و ستاره شناس ها استفاده می شد. به هر حال، دو نکته عجیب درباره کار اراتوستن وجود دارد: اول اینکه او چگونه با توجه به تجهیزات اندازه گیری زمان خود توانست زاویه سایه خورشید را اندازه گیری کند، و دوم اینکه چگونه او با توجه به تجهیزات زمان خود مطمئن بود که اسوان بر روی همان نصف النهاری قرار دارد که اسکندریه بر روی آن قرار گرفته است؟
@harmoniclib