دست بالای دست بسیار است!
سارا در بین بچههای خانواده در درس ریاضی از همه قویتر بود ولی توی فامیل این محمدرضا بود که ریاضیش از همه بچههای فامیل بهتر بود. محمدرضا در مدرسه تیزهوشان پذیرفته شد ولی توی مدرسه، ریاضی سهراب و عباس از اون بهتر بود. سهراب دانشگاه شریف ریاضی قبول شد ولی توی دانشگاه، لاله از همهی بچهها بهتر بود، از جمله سهراب.
لاله برای ارشد پذیرش گرفت و رفت دانشگاه استنفورد، اما اونجا مایکل که از دانشگاه آکسفورد اومده بود شاگرد اول شد و از همه قوی تر بود. مایکل برای دکترا رفت هاروارد و اونجا بعد از سوزان که بهترین پاياننامه را داد و واقعا بهترین هم بود، دوم شد. سوزان موفق شد هیات علمی دانشگاه پرینستون بشه.
در طی سالهای بعد توی پرینستون پروفسور پارکر مقالاتش از همهی اساتید درجه یکتر بود. اما بالاخره در رقابت با کاولین، این پروفسور کاولین بود که در بین همه استادای درجه یک آمریکا موفقتر عمل کرد، چرا که تونست مسالهای که ۳۰ سال بود حل نشده باقی مانده بود را حل کند و جایزهی فیلدز را ببرد. در بین همهی افرادی که اون سال جایزه فیلدز را بردند کار پروفسور میسیوا از همه با ارزشتر شناخته میشد، چون که نتایج گسترده و عمیقی در هندسهی جبری داشت. در بین همه افرادی که در طول تاریخ، هندسه جبری کار کردهاند پروفسور هاداوین از همه اثرگذارتر بوده است.
و در مجموعهی همهی ریاضیدانان اثرگذار تاریخ به جرات میتوان گفت که دیوید لامارتا بزرگترین ریاضیدان همهی اعصار است...
*تذکر : همهی اسامی تزئینی است.
نویسنده: مهدی میسمی
@harmoniclib
سارا در بین بچههای خانواده در درس ریاضی از همه قویتر بود ولی توی فامیل این محمدرضا بود که ریاضیش از همه بچههای فامیل بهتر بود. محمدرضا در مدرسه تیزهوشان پذیرفته شد ولی توی مدرسه، ریاضی سهراب و عباس از اون بهتر بود. سهراب دانشگاه شریف ریاضی قبول شد ولی توی دانشگاه، لاله از همهی بچهها بهتر بود، از جمله سهراب.
لاله برای ارشد پذیرش گرفت و رفت دانشگاه استنفورد، اما اونجا مایکل که از دانشگاه آکسفورد اومده بود شاگرد اول شد و از همه قوی تر بود. مایکل برای دکترا رفت هاروارد و اونجا بعد از سوزان که بهترین پاياننامه را داد و واقعا بهترین هم بود، دوم شد. سوزان موفق شد هیات علمی دانشگاه پرینستون بشه.
در طی سالهای بعد توی پرینستون پروفسور پارکر مقالاتش از همهی اساتید درجه یکتر بود. اما بالاخره در رقابت با کاولین، این پروفسور کاولین بود که در بین همه استادای درجه یک آمریکا موفقتر عمل کرد، چرا که تونست مسالهای که ۳۰ سال بود حل نشده باقی مانده بود را حل کند و جایزهی فیلدز را ببرد. در بین همهی افرادی که اون سال جایزه فیلدز را بردند کار پروفسور میسیوا از همه با ارزشتر شناخته میشد، چون که نتایج گسترده و عمیقی در هندسهی جبری داشت. در بین همه افرادی که در طول تاریخ، هندسه جبری کار کردهاند پروفسور هاداوین از همه اثرگذارتر بوده است.
و در مجموعهی همهی ریاضیدانان اثرگذار تاریخ به جرات میتوان گفت که دیوید لامارتا بزرگترین ریاضیدان همهی اعصار است...
*تذکر : همهی اسامی تزئینی است.
نویسنده: مهدی میسمی
@harmoniclib
مطالب جذاب ریاضی مورد نظرتان را برای ما بفرستید تا با هشتگ اختصاصی خودتان در کانال قرار دهیم.
👇👇👇👇👇
@meisami_mah
👇👇👇👇👇
@meisami_mah
امروز ۲۳ تیرماه،
سالروز درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی است.
شخصیتی الهامبخش که غیرمستقیم مسیر زندگی خیلی از نوجوانان این مرز و بوم را به سمت ریاضیات تغییر داد.
@harmoniclib
برای او و به یادش در قسمت کامنتها بنویسید.
👇👇👇
سالروز درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی است.
شخصیتی الهامبخش که غیرمستقیم مسیر زندگی خیلی از نوجوانان این مرز و بوم را به سمت ریاضیات تغییر داد.
@harmoniclib
برای او و به یادش در قسمت کامنتها بنویسید.
👇👇👇
اخبار و کتاب های ریاضی
امروز ۲۳ تیرماه، سالروز درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی است. شخصیتی الهامبخش که غیرمستقیم مسیر زندگی خیلی از نوجوانان این مرز و بوم را به سمت ریاضیات تغییر داد. @harmoniclib برای او و به یادش در قسمت کامنتها بنویسید. 👇👇👇
هزاران هزار مریم
هیچ وقت یادم نمیرود روز ۲۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ را که مشغول تدریس ریاضی مهندسی در یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی شهر اصفهان بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و خبر فوت مریم میرزاخانی را به من داد.
از کلاس آمدم بیرون و تلفن را جواب دادم، خیلی شکه شدم. خوب من میرزاخانی را از سال ۸۱ میشناختم و کارهایش را در حد سواد کمم دنبال میکردم. حتی آن دوستم که تلفن کرد، سال ۸۶ به دکتر میرزاخانی ایمیل زده بود و سوال این که "چگونه ریاضی بخوانم که موفق شوم؟!" را از او پرسیده بود. خیلی جالب است که ایشان نوشته بودند در جواب که "وبلاگ پروفسور تری تائو را مطالعه کنید، من خودم هم از توصیههای ایشان استفاده میکنم."
بعد از شنیدن خبر به کلاس برگشتم و به بچهها خبر را اعلام کردم، و گفتم "بچهها من یک کم حالم خوب نیست، یک چند دقیقهای صبر کنید...". هیچکدامشان که او را نمیشناختند. یک عده از دانشجویان هم شروع کردند به مسخرهبازی و دست انداختن من و حرفهای نامربوط زدن. من از واکنشهای آن دانشجویان حالم بدتر و بدتر شد.
البته جای تعجب هم ندارد و دلایل جامعهشناختی بسیاری برای این جور رفتارهای دانشجویان میتوان ارائه کرد. یک بار به یکی از آن دانشجویان گفتم "چرا آمدی این دانشگاه؟!"، گفت "آقا، چون سر کوچهمون بود." و به دیگری گفتم "چه جوری اینجا قبول شدی؟"، گفت "کنکور سفید دادم." بگذریم که خاطراتم از دانشگاههای غیرانتفاعی مثنوی هفتاد من است.
و اما از ۲۳ تیرماه ۹۶ به بعد میرزاخانی هر روز زندهتر شد، زنده شد، زنده شد و خداراشکر الان حتی افرادی که دو دوتا چهارتا هم بلد نیستند نام او را شنیدهاند. و برای خیلیها که حتی در خود ذرهای استعداد هم نمیدیدند انگیزه شده که به این عرصه ورود کنند.
بذری که میرزاخانی کاشت، هزاران هزار مریم میوه خواهد داد.
نویسنده: مهدی میسمی
@harmoniclib
هیچ وقت یادم نمیرود روز ۲۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ را که مشغول تدریس ریاضی مهندسی در یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی شهر اصفهان بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و خبر فوت مریم میرزاخانی را به من داد.
از کلاس آمدم بیرون و تلفن را جواب دادم، خیلی شکه شدم. خوب من میرزاخانی را از سال ۸۱ میشناختم و کارهایش را در حد سواد کمم دنبال میکردم. حتی آن دوستم که تلفن کرد، سال ۸۶ به دکتر میرزاخانی ایمیل زده بود و سوال این که "چگونه ریاضی بخوانم که موفق شوم؟!" را از او پرسیده بود. خیلی جالب است که ایشان نوشته بودند در جواب که "وبلاگ پروفسور تری تائو را مطالعه کنید، من خودم هم از توصیههای ایشان استفاده میکنم."
بعد از شنیدن خبر به کلاس برگشتم و به بچهها خبر را اعلام کردم، و گفتم "بچهها من یک کم حالم خوب نیست، یک چند دقیقهای صبر کنید...". هیچکدامشان که او را نمیشناختند. یک عده از دانشجویان هم شروع کردند به مسخرهبازی و دست انداختن من و حرفهای نامربوط زدن. من از واکنشهای آن دانشجویان حالم بدتر و بدتر شد.
البته جای تعجب هم ندارد و دلایل جامعهشناختی بسیاری برای این جور رفتارهای دانشجویان میتوان ارائه کرد. یک بار به یکی از آن دانشجویان گفتم "چرا آمدی این دانشگاه؟!"، گفت "آقا، چون سر کوچهمون بود." و به دیگری گفتم "چه جوری اینجا قبول شدی؟"، گفت "کنکور سفید دادم." بگذریم که خاطراتم از دانشگاههای غیرانتفاعی مثنوی هفتاد من است.
و اما از ۲۳ تیرماه ۹۶ به بعد میرزاخانی هر روز زندهتر شد، زنده شد، زنده شد و خداراشکر الان حتی افرادی که دو دوتا چهارتا هم بلد نیستند نام او را شنیدهاند. و برای خیلیها که حتی در خود ذرهای استعداد هم نمیدیدند انگیزه شده که به این عرصه ورود کنند.
بذری که میرزاخانی کاشت، هزاران هزار مریم میوه خواهد داد.
نویسنده: مهدی میسمی
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
هزاران هزار مریم هیچ وقت یادم نمیرود روز ۲۳ تیرماه سال ۱۳۹۶ را که مشغول تدریس ریاضی مهندسی در یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی شهر اصفهان بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و خبر فوت مریم میرزاخانی را به من داد. از کلاس آمدم بیرون و تلفن را جواب دادم، خیلی…
What's new
Updates on my research and expository papers, discussion of open problems, and other maths-related topics. By Terence Tao
💥 سوال انگیزشی ۸۲:
این کسر به ازای چه nهایی، عدد صحیح میشود؟
به ازای چه nهایی زوج است؟
به ازای چه nهایی بر ۳ بخشپذیر است؟!
و ...
حاصل این کسر به ازای چه nهایی، عددی به صورت ak+b میشود ( که a و b نسبت به هم اولند، و k عددی صحیح است.)؟ n را بر حسب a و b بیابید.
منتظر راه حلهای متنوع و خلاقانه شما هستیم.
@harmoniclib
جوابهای خود را در قسمت کامنتها بنویسید.
(بهترین جوابها در کانال قرار خواهند گرفت.)
👇👇👇
این کسر به ازای چه nهایی، عدد صحیح میشود؟
به ازای چه nهایی زوج است؟
به ازای چه nهایی بر ۳ بخشپذیر است؟!
و ...
حاصل این کسر به ازای چه nهایی، عددی به صورت ak+b میشود ( که a و b نسبت به هم اولند، و k عددی صحیح است.)؟ n را بر حسب a و b بیابید.
منتظر راه حلهای متنوع و خلاقانه شما هستیم.
@harmoniclib
جوابهای خود را در قسمت کامنتها بنویسید.
(بهترین جوابها در کانال قرار خواهند گرفت.)
👇👇👇
پیام ارسالی
سلام
من و یکی از همشهریام دکترا یکی از دانشگاههای تهران قبول شدیم. من روزانه بودم و اون شبانه. من همیشه شاگرد اول بودم و بهترین مقالات را دادم. استادا هم خیلی ازم راضی بودن و بهترین دفاع را هم داشتم. ولی اون همشهریم بدترین دانشجو بود و با بدترین معدل و مقاله و نمره پایان نامه دفاع کرد.
حالا بعد اتمام دکترا برگشتیم شهرمون. اون تو بهترین مدارس و آموزشگاهها فعاله و وقت سر خواروندن نداره. منم از بیکاری شپشای سرم را می شمارم. به نظرتون چیکار کنم؟ که حداقل از این وضعیت در بیام. آخه من خیلی بهتر از اون بودم. برای چی باید موقعیت کاری اون از من بهتر باشه😢
@harmoniclib
سلام
من و یکی از همشهریام دکترا یکی از دانشگاههای تهران قبول شدیم. من روزانه بودم و اون شبانه. من همیشه شاگرد اول بودم و بهترین مقالات را دادم. استادا هم خیلی ازم راضی بودن و بهترین دفاع را هم داشتم. ولی اون همشهریم بدترین دانشجو بود و با بدترین معدل و مقاله و نمره پایان نامه دفاع کرد.
حالا بعد اتمام دکترا برگشتیم شهرمون. اون تو بهترین مدارس و آموزشگاهها فعاله و وقت سر خواروندن نداره. منم از بیکاری شپشای سرم را می شمارم. به نظرتون چیکار کنم؟ که حداقل از این وضعیت در بیام. آخه من خیلی بهتر از اون بودم. برای چی باید موقعیت کاری اون از من بهتر باشه😢
@harmoniclib
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ویتنامیها شاگرد اولهای جهان هستند
▫️ویتنام به لحاظ اقتصادی فاصله زیادی با بریتانیا و کانادا دارد اما دانشآموزان در این کشور با اختلاف عملکرد بهتری نسبت به دانشآموزان بریتانیایی و کانادایی دارند.
▫️به گزارش اکوایران، نشریه اکونومیست تحلیلی در این زمینه ارائه کرده و به این مسئله پاسخ داده که ویتنام چطور توانسته بهترین مدارس جهان را داشته باشد؟
▫️نسیم بنایی به این پرسش پاسخ میدهد که چرا مدارس ویتنام در دنیا منحصربهفرد هستند.
@harmoniclib
▫️ویتنام به لحاظ اقتصادی فاصله زیادی با بریتانیا و کانادا دارد اما دانشآموزان در این کشور با اختلاف عملکرد بهتری نسبت به دانشآموزان بریتانیایی و کانادایی دارند.
▫️به گزارش اکوایران، نشریه اکونومیست تحلیلی در این زمینه ارائه کرده و به این مسئله پاسخ داده که ویتنام چطور توانسته بهترین مدارس جهان را داشته باشد؟
▫️نسیم بنایی به این پرسش پاسخ میدهد که چرا مدارس ویتنام در دنیا منحصربهفرد هستند.
@harmoniclib
🔴 چرا دکتری خواندن غالباً هدر دادن وقت است؟
🔷️ دانشجویان دکتری بیشباهت به بردهها نیستند: سالها کار سخت، بدون درآمد و آیندهای روشن
گرفتن مدرک دکتری در رشتهای دانشگاهی کار توانفرسایی است که تا مدتی پیش ظاهراً به زحمتش میارزید. منزلت اجتماعی بالا، درآمد خوب و شغلی مطمئن در دانشگاه وسوسهکننده بود. اما این روزها سختیهای این دورۀ تحصیلی طولانی باقی مانده است، اما خبری از مزایایش نیست. هر ساله لشکری از دکترهای بیکار از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، بدون آنکه چشمانداز اطمینانبخشی جلویشان باشد. شاید باید این دوره را کنار بگذاریم و روشهای دیگری را برای تحصیلات پیشرفته امتحان کنیم.
اکونومیست — در عصرگاه قبل از روز قدیسین ۱۵۱۷، مارتین لوتر تزهای ۹۵ گانهاش را بر در کلیسایی در ویتنبرگ آویخت. در آن روزگار، هر تز صرفاً موضعی بود که فردی خواهان بحث و استدلال بر سر آن بود. لوتر راهبی آگوستینی بود که ادعا میکرد مسیحیان نمیتوانند راه ورود به بهشت را با پول بخرند. در روزگار ما، تز دکتری هم یک ایده است و هم نمایانگر دورهای از پژوهش اصیل. نوشتن یک تز هدفی است که صدها هزار دانشجویی که سالانه وارد دورۀ دکتری میشوند به دنبال آنند.
در بیشتر کشورها مدرک دکتری یکی از ملزوماتِ اصلی برای اشتغال در دانشگاه است. این مدرک مقدمهای است برای قدم گذاشتن در جهانی از پژوهشهای مستقل. تز دکتری شاهکار فکری هر فرد است، ماحصل کار دانشجو در همکاری نزدیک با استاد راهنمایش. پیشنیازهای اخذ مدرک دکتری در کشورها، دانشگاهها و حتی در رتبههای مختلف تفاوتهای زیادی با هم دارد. بعضی از دانشجویان، نخست دو سال را صرف کار بر روی مدرک یا دیپلم دورۀ فوقلیسانس میکنند. بعضی از آنان حقوقی دریافت میکنند؛ و بعضی دیگر در این راه باید پول هم بدهند. بعضی از دانشجویان دکتری فقط به پژوهش مشغول میشوند و بعضی مکلفند کلاسها و آزمونهایی را هم بگذرانند و بعضی نیز ملزم میشوند به دانشجویان مقاطع پایینتر تدریس کنند. متن یک تز در ریاضیات ممکن است چند ده صفحه باشد و در تاریخ، بیشتر از صدها صفحه. و تازهفارغالتحصیلان دکتری ممکن است در حوالی بیستسالگیشان باشند، یا جانبهلبرسیدگانی بالای چهل سال.
یکی دیگر از چیزهایی که بسیاری از دانشجویان دکتری در آن مشترکند، نارضایتی است. بعضی از آنها کارشان را «بردهداری» توصیف میکنند. کار در هفت روز هفته، ده ساعت در روز، با دستمزد پایین و دورنماهای نامشخص، ویژگی شایع این مقطع است. میدانید که «دانشجوی تحصیلات تکمیلی بودن» بیشتر به یک ریشخند میماند، وقتی دفترتان دکوراسیون بهتری از خانهتان داشته باشد و طعم مورد علاقهتان نودِل آماده. یکی از دانشجویان که به قول خودش در به در دنبال جایی میگردد که یک پیتزای مجانی گیر بیاورد، میگوید: «خود دانشگاه نیست که آدم را دلسرد میکند»؛ «آنچه باعث سرخوردگی میشود، این است که میفهمی نقطۀ پایان از دسترس تو بیرون است».
نالیدن دانشجوهای دکتری چیز جدیدی نیست؛ اما ظاهراً معضل اصلی در سیستمهایی نهفته است که دکتراهای پژوهشی-نظری عرضه میکنند (دکتراهای حرفهای-کاربردی در حوزههایی مثلِ حقوق، تجارت و پزشکی ارزش عینیتری دارند). عرضۀ فارغالتحصیلان بیش از اندازه است. مدرک دکتری طراحی شد که افرادی برای مشاغل دانشگاهی تربیت شوند؛ اما شمار موقعیتهای کاری دارندگان دکتری هیچ نسبتی با شمار فرصتهای شغلی موجود ندارد. درعینحال، پیشگامان تجارت دربارۀ کمبود مهارتهای بالا گلایه میکنند و میگویند مقاطع دکتری چیزهایی را که لازم است آموزش نمیدهند. منتقدان تندوتیز نیز دکتراهای پژوهشی را با ترفند پانزی* یا همان شرکتهای هرمی مقایسه میکنند...
*ترفند پانزی نوعی سرمایهگذاری کلاهبردارانه است که بیآنکه سودی واقعی در اثر فعالیتی اقتصادی توسط شرکت، کسب و به سرمایهگذاران داده شود، با افزایش عواید از طریق جذب سرمایهگذاران خرد، پاسخگوی مطالبات اعضای بالای هرم میشود. این ترفند، نوعی ترفند هرمی است. و در دهههای گذشته بارها توسط شرکتهایی در ایران نیز به کار گرفته شد که عملاً هیچ فعالیت اقتصادی واقعی سودآوری نداشتند. نام ترفند پانزی از چارلز پانزی در ایالات متحده گرفته شده که در دهۀ ۱۹۲۰ با استفاده از این ترفند، رسوایی بزرگی به بار آورد [مترجم].
📖برگرفته از وبسایت ترجمان:
https://b2n.ir/e99961
@harmoniclib
🔷️ دانشجویان دکتری بیشباهت به بردهها نیستند: سالها کار سخت، بدون درآمد و آیندهای روشن
گرفتن مدرک دکتری در رشتهای دانشگاهی کار توانفرسایی است که تا مدتی پیش ظاهراً به زحمتش میارزید. منزلت اجتماعی بالا، درآمد خوب و شغلی مطمئن در دانشگاه وسوسهکننده بود. اما این روزها سختیهای این دورۀ تحصیلی طولانی باقی مانده است، اما خبری از مزایایش نیست. هر ساله لشکری از دکترهای بیکار از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، بدون آنکه چشمانداز اطمینانبخشی جلویشان باشد. شاید باید این دوره را کنار بگذاریم و روشهای دیگری را برای تحصیلات پیشرفته امتحان کنیم.
اکونومیست — در عصرگاه قبل از روز قدیسین ۱۵۱۷، مارتین لوتر تزهای ۹۵ گانهاش را بر در کلیسایی در ویتنبرگ آویخت. در آن روزگار، هر تز صرفاً موضعی بود که فردی خواهان بحث و استدلال بر سر آن بود. لوتر راهبی آگوستینی بود که ادعا میکرد مسیحیان نمیتوانند راه ورود به بهشت را با پول بخرند. در روزگار ما، تز دکتری هم یک ایده است و هم نمایانگر دورهای از پژوهش اصیل. نوشتن یک تز هدفی است که صدها هزار دانشجویی که سالانه وارد دورۀ دکتری میشوند به دنبال آنند.
در بیشتر کشورها مدرک دکتری یکی از ملزوماتِ اصلی برای اشتغال در دانشگاه است. این مدرک مقدمهای است برای قدم گذاشتن در جهانی از پژوهشهای مستقل. تز دکتری شاهکار فکری هر فرد است، ماحصل کار دانشجو در همکاری نزدیک با استاد راهنمایش. پیشنیازهای اخذ مدرک دکتری در کشورها، دانشگاهها و حتی در رتبههای مختلف تفاوتهای زیادی با هم دارد. بعضی از دانشجویان، نخست دو سال را صرف کار بر روی مدرک یا دیپلم دورۀ فوقلیسانس میکنند. بعضی از آنان حقوقی دریافت میکنند؛ و بعضی دیگر در این راه باید پول هم بدهند. بعضی از دانشجویان دکتری فقط به پژوهش مشغول میشوند و بعضی مکلفند کلاسها و آزمونهایی را هم بگذرانند و بعضی نیز ملزم میشوند به دانشجویان مقاطع پایینتر تدریس کنند. متن یک تز در ریاضیات ممکن است چند ده صفحه باشد و در تاریخ، بیشتر از صدها صفحه. و تازهفارغالتحصیلان دکتری ممکن است در حوالی بیستسالگیشان باشند، یا جانبهلبرسیدگانی بالای چهل سال.
یکی دیگر از چیزهایی که بسیاری از دانشجویان دکتری در آن مشترکند، نارضایتی است. بعضی از آنها کارشان را «بردهداری» توصیف میکنند. کار در هفت روز هفته، ده ساعت در روز، با دستمزد پایین و دورنماهای نامشخص، ویژگی شایع این مقطع است. میدانید که «دانشجوی تحصیلات تکمیلی بودن» بیشتر به یک ریشخند میماند، وقتی دفترتان دکوراسیون بهتری از خانهتان داشته باشد و طعم مورد علاقهتان نودِل آماده. یکی از دانشجویان که به قول خودش در به در دنبال جایی میگردد که یک پیتزای مجانی گیر بیاورد، میگوید: «خود دانشگاه نیست که آدم را دلسرد میکند»؛ «آنچه باعث سرخوردگی میشود، این است که میفهمی نقطۀ پایان از دسترس تو بیرون است».
نالیدن دانشجوهای دکتری چیز جدیدی نیست؛ اما ظاهراً معضل اصلی در سیستمهایی نهفته است که دکتراهای پژوهشی-نظری عرضه میکنند (دکتراهای حرفهای-کاربردی در حوزههایی مثلِ حقوق، تجارت و پزشکی ارزش عینیتری دارند). عرضۀ فارغالتحصیلان بیش از اندازه است. مدرک دکتری طراحی شد که افرادی برای مشاغل دانشگاهی تربیت شوند؛ اما شمار موقعیتهای کاری دارندگان دکتری هیچ نسبتی با شمار فرصتهای شغلی موجود ندارد. درعینحال، پیشگامان تجارت دربارۀ کمبود مهارتهای بالا گلایه میکنند و میگویند مقاطع دکتری چیزهایی را که لازم است آموزش نمیدهند. منتقدان تندوتیز نیز دکتراهای پژوهشی را با ترفند پانزی* یا همان شرکتهای هرمی مقایسه میکنند...
*ترفند پانزی نوعی سرمایهگذاری کلاهبردارانه است که بیآنکه سودی واقعی در اثر فعالیتی اقتصادی توسط شرکت، کسب و به سرمایهگذاران داده شود، با افزایش عواید از طریق جذب سرمایهگذاران خرد، پاسخگوی مطالبات اعضای بالای هرم میشود. این ترفند، نوعی ترفند هرمی است. و در دهههای گذشته بارها توسط شرکتهایی در ایران نیز به کار گرفته شد که عملاً هیچ فعالیت اقتصادی واقعی سودآوری نداشتند. نام ترفند پانزی از چارلز پانزی در ایالات متحده گرفته شده که در دهۀ ۱۹۲۰ با استفاده از این ترفند، رسوایی بزرگی به بار آورد [مترجم].
📖برگرفته از وبسایت ترجمان:
https://b2n.ir/e99961
@harmoniclib
📃 چند مقایسه آماری
🖌 مزبان حبیبی
۱. سرانه دانشآموزی
ایران ۲۶۴ دلار
میانگین جهانی ۹۳۱۳ دلار
۲. حقوق ماهانه معلمان
ایران ۳۰۰ دلار
میانگین جهانی ۳۵۰۰ دلار
۳. بودجه وزارت آموزشوپرورش
ایران ۴ میلیارد دلار
ژاپن ۲۶۰ میلیارد دلار!
۴. هزینه دولت برای دانشآموزان
هزینه هر دانشآموز ۱.۲ میلیون تومان ( هزینه هر زندانی ۱۸ میلیون تومان مربوط به سال ۱۴۰۰)
۵. تعداد دانشآموزان در هر کلاس:
ایران ۳۱.۷ دانشآموز
میانگین جهانی ۱۲ تا ۱۶ دانشآموز
۶. آموزش طبقاتی
ایران بیش از ۱۲ درصد مدارس خصوص و بیش از ۱۰ درصد مدارس خاص، مجموع ۲۲ درصد
کشورهای پیشرفته حداکثر یک درصد
در برخی مناطق ایران، نفوذ مدارس طبقاتی از ۴۰ درصد هم بیشتر است.
۷. سهم آموزش از تولید ناخالص ملی
ایران کمتر از ۲ درصد
متوسط جهانی بیش از ۵ درصد
عمان ۶.۷ درصد
۸. تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش
ایران ۳۸۰,۰۰۰ نفر
فنلاند ۳۰۰ نفر
۹. نسبت جمعیت کل کشور به تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش
ایران ۲۲۱
فنلاند ۱۸,۳۳۳
۱۰. سرانه ملی آموزش
ایران ۴۷ دلار
دانمارک ۱,۵۵۱ دلار
کویت ۱,۶۹۳ دلار
ژاپن ۲,۰۵۰ دلار
با چه استدلالی انتظار داریم برونداد حوزه آموزش در ایران مانند کشورهای توسعه یافته و یا حتی همسایگان باشد!؟
🖋برگرفته از کانال مزبان حبیبی
@harmoniclib
🖌 مزبان حبیبی
۱. سرانه دانشآموزی
ایران ۲۶۴ دلار
میانگین جهانی ۹۳۱۳ دلار
۲. حقوق ماهانه معلمان
ایران ۳۰۰ دلار
میانگین جهانی ۳۵۰۰ دلار
۳. بودجه وزارت آموزشوپرورش
ایران ۴ میلیارد دلار
ژاپن ۲۶۰ میلیارد دلار!
۴. هزینه دولت برای دانشآموزان
هزینه هر دانشآموز ۱.۲ میلیون تومان ( هزینه هر زندانی ۱۸ میلیون تومان مربوط به سال ۱۴۰۰)
۵. تعداد دانشآموزان در هر کلاس:
ایران ۳۱.۷ دانشآموز
میانگین جهانی ۱۲ تا ۱۶ دانشآموز
۶. آموزش طبقاتی
ایران بیش از ۱۲ درصد مدارس خصوص و بیش از ۱۰ درصد مدارس خاص، مجموع ۲۲ درصد
کشورهای پیشرفته حداکثر یک درصد
در برخی مناطق ایران، نفوذ مدارس طبقاتی از ۴۰ درصد هم بیشتر است.
۷. سهم آموزش از تولید ناخالص ملی
ایران کمتر از ۲ درصد
متوسط جهانی بیش از ۵ درصد
عمان ۶.۷ درصد
۸. تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش
ایران ۳۸۰,۰۰۰ نفر
فنلاند ۳۰۰ نفر
۹. نسبت جمعیت کل کشور به تعداد پرسنل وزارت آموزشوپرورش
ایران ۲۲۱
فنلاند ۱۸,۳۳۳
۱۰. سرانه ملی آموزش
ایران ۴۷ دلار
دانمارک ۱,۵۵۱ دلار
کویت ۱,۶۹۳ دلار
ژاپن ۲,۰۵۰ دلار
با چه استدلالی انتظار داریم برونداد حوزه آموزش در ایران مانند کشورهای توسعه یافته و یا حتی همسایگان باشد!؟
🖋برگرفته از کانال مزبان حبیبی
@harmoniclib
به نظر شما کدام یک از دانشگاههای شهر تهران در رشتهی ریاضی قویتر است؟!
Anonymous Poll
2%
الزهرا
10%
امیرکبیر
3%
بهشتی
4%
تربیت مدرس
8%
تهران
2%
خواجه نصیر
5%
خوارزمی
1%
علامه طباطبایی
61%
شریف
3%
علم و صنعت
اخبار و کتاب های ریاضی
به نظر شما کدام یک از دانشگاههای شهر تهران در رشتهی ریاضی قویتر است؟!
به نظر شما در اول شدن دانشگاه شریف (در این نظرسنجی) کدام افراد تاًثیرگذارترند؟!
Anonymous Poll
36%
استادان دانشگاه شریف
64%
دانشجویان دانشگاه شریف
صفحه اول روزنامه سازندگی در مورد تقلبهای صورت گرفته در کنکور
@harmoniclib
@harmoniclib
یکی از تفاوتهای ریاضی خواندن دانشجویان الان با دانشجویان قدیم این است که آن موقع منابع کم بود. دانشجو وقتی با هزاران زحمت یک منبع پیدا میکرد، برایش وقت میگذاشت و میخواند. اما دانشجویان الان چون به همه منابع و بهترین آنها دسترسی دارند، فقط منابع را دانلود، ذخیره و در گوشیها و کامپیوترها نگهداری میکنند. اما خواندن؟ نه!
@harmoniclib
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
یکی از تفاوتهای ریاضی خواندن دانشجویان الان با دانشجویان قدیم این است که آن موقع منابع کم بود. دانشجو وقتی با هزاران زحمت یک منبع پیدا میکرد، برایش وقت میگذاشت و میخواند. اما دانشجویان الان چون به همه منابع و بهترین آنها دسترسی دارند، فقط منابع را دانلود،…
بارها اتفاق افتاده که دانشجویی از من کتابی در یک زمینه خواسته براش فرستادم.
بعد تازه فرستادم میگه : دیگه چی دارید؟! اینم بدید، فلانم دارید؟
بهش می گم اونی که فرستادم را خوندی؟
میگه نه.
میگم خب وقتی هنوز اون را نخوندی، چی می خوای؟ هر وقت اون کتاب را خواندی بگو تا یکی دیگه معرفی کنم.
این در حالیست که در زمان قدیم، دانشجویی را میشناسم که با در دست داشتن یک کتاب نظریه اعداد بد، بهترین دستآورد ممکن را ازش داشته و به بهترین شکل یاد گرفته.
پس فقط منبع خوب ملاک نیست.
مهم ارادهی خوندن و کلنجار رفتن با منبع است که متاسفانه خیلیها ندارند.
@harmoniclib
بعد تازه فرستادم میگه : دیگه چی دارید؟! اینم بدید، فلانم دارید؟
بهش می گم اونی که فرستادم را خوندی؟
میگه نه.
میگم خب وقتی هنوز اون را نخوندی، چی می خوای؟ هر وقت اون کتاب را خواندی بگو تا یکی دیگه معرفی کنم.
این در حالیست که در زمان قدیم، دانشجویی را میشناسم که با در دست داشتن یک کتاب نظریه اعداد بد، بهترین دستآورد ممکن را ازش داشته و به بهترین شکل یاد گرفته.
پس فقط منبع خوب ملاک نیست.
مهم ارادهی خوندن و کلنجار رفتن با منبع است که متاسفانه خیلیها ندارند.
@harmoniclib