فایل های صوتی تا جلسه نهم در کست باکس قرار گرفت
👇👇👇
https://castbox.fm/va/3290001
.
اگر لینک باز نشد، در برنامه کستباکس جستجو کنید "رادیو ریاضی".
@harmoniclib
👇👇👇
https://castbox.fm/va/3290001
.
اگر لینک باز نشد، در برنامه کستباکس جستجو کنید "رادیو ریاضی".
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
این فیلم شما را به یاد چه مفاهیمی در ریاضیات میاندازد؟! @harmoniclib 👇👇👇
نظر ارسالی:
بجز فراکتال ها یا هتل هیلبرت، ساختار هندسی
space filling curve / Peano curve
رو هم میشه در این ویدئو مشاهده کرد. فرض کنید در لحظه صفر یک نخ بصورت عمودی از پایین تا بالای سازه میره. همینطور که انیمیشن ادامه پیدا میکنه این نخ در جهت های مختلف تا میشه و یک حجم سه بعدی بزرگتر رو بصورت منظم اشغال میکنه.
@harmoniclib
بجز فراکتال ها یا هتل هیلبرت، ساختار هندسی
space filling curve / Peano curve
رو هم میشه در این ویدئو مشاهده کرد. فرض کنید در لحظه صفر یک نخ بصورت عمودی از پایین تا بالای سازه میره. همینطور که انیمیشن ادامه پیدا میکنه این نخ در جهت های مختلف تا میشه و یک حجم سه بعدی بزرگتر رو بصورت منظم اشغال میکنه.
@harmoniclib
📣 اطلاعیه
با سلام
امکان امریه سربازی جهت فارغ التحصیلان ارشد و دکترا
در پارک فناوری البرز
کار بر روی الگوریتم ها و محاسبات هوش مصنوعی و کوانتوم کامپیوتینگ
جهت اطلاعات بیشتر با آقای ذوالفقاری ۰۹۱۲۵۱۳۴۶۹۶ تماس بگیرید.
@harmoniclib
با سلام
امکان امریه سربازی جهت فارغ التحصیلان ارشد و دکترا
در پارک فناوری البرز
کار بر روی الگوریتم ها و محاسبات هوش مصنوعی و کوانتوم کامپیوتینگ
جهت اطلاعات بیشتر با آقای ذوالفقاری ۰۹۱۲۵۱۳۴۶۹۶ تماس بگیرید.
@harmoniclib
حمایت معنوی شما که همیشه همراه ماست، ولی حمایتهای مادی شما هم باعث دلگرمی ما میشود، دامنهی فعالیتهای این کانال را افزایش میدهد و قدرت عمل ما را بیشتر میکند.
👇👇👇
6219861980029192
مهدی میسمی بانک سامان
@harmoniclib
قدردان محبتتان هستیم.
👇👇👇
6219861980029192
مهدی میسمی بانک سامان
@harmoniclib
قدردان محبتتان هستیم.
اگر دوستانی هستند که می توانند در ساخت قسمتهای جدید پادکست رادیو ریاضی به ما کمک کنند بسیار سپاسگزار خواهیم بود که پیام بدهند.
👇👇👇
@meisami_mah
👇👇👇
@meisami_mah
حالا که تمام عمرتان را به ریاضیات گذراندهاید،
حسرت چه کارهای نکردهای را میخورید؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش کمی بیشتر با خانواده وقت میگذراندم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش تا مادربزرگم زنده بود، به جای حل فلان مساله ریاضی، میرفتم مینشستم کنارش و از همصحبتی با او لذت میبردم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش به کلاس موسیقی میرفتم و یک ساز یاد میگرفتم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش کتابهای غیر ریاضی بیشتری میخواندم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش بیشتر با دوستانم به گردش و تفریح میرفتم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش
ای کاش
ای کاش
.
.
.
@harmoniclib
حسرت چه کارهای نکردهای را میخورید؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش کمی بیشتر با خانواده وقت میگذراندم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش تا مادربزرگم زنده بود، به جای حل فلان مساله ریاضی، میرفتم مینشستم کنارش و از همصحبتی با او لذت میبردم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش به کلاس موسیقی میرفتم و یک ساز یاد میگرفتم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش کتابهای غیر ریاضی بیشتری میخواندم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش بیشتر با دوستانم به گردش و تفریح میرفتم؟!
حسرت نمیخورید که ای کاش
ای کاش
ای کاش
.
.
.
@harmoniclib
📣 تبادل لینک
کانال اخبار و کتاب های ریاضی
@harmoniclib
و
گروه ارشد و دکتری ریاضی
@arshadoct
آماده تبادل لینک با سایر کانالها و گروههای علمی میباشند.
جهت تبادل به
@meisami_mah
پیام دهید.
کانال اخبار و کتاب های ریاضی
@harmoniclib
و
گروه ارشد و دکتری ریاضی
@arshadoct
آماده تبادل لینک با سایر کانالها و گروههای علمی میباشند.
جهت تبادل به
@meisami_mah
پیام دهید.
👨🏫👨💻یک گردش، دو راهنما: ریاضیدان یا مهندس
ممکن است در هر جمع علمی در کشورمان این بحث دربگیرد که آیا یک ریاضیخوانده (که ما او را ریاضیدان مینامیم) باید ریاضی تدریس کند و یا یک مهندس؟ و این که کدام بهتر درس میدهند؟!
میدانیم که فارغالتحصیل رشته ریاضی اجازه ندارد به جای مهندس عمران سر ساختمان برود و به جای مهندس مکانیک به کارخانه برود و به جای مهندس شیمی به پالایشگاه و... اما شاهدیم که خیلی از مهندسان در کشور ما ریاضی درس میدهند.
یکی از دلایل آن توهم آگاهیست. یعنی یک مهندس خیال میکند با یکی دو درس ریاضی عمومی و معادلات گذراندن، دیگر خدای ریاضیست. حتی دیده شده بعضی از آنها با همین معلومات سودای اثبات مهمترین حدسیههای ریاضی را دارند. آنها فکر میکنند همین مقدار معلومات برای تدریس در مدرسه کافیست. ولی چنین نمیباشد، که جلوتر در قالب یک مثال دلیل خود را عنوان میکنم.
دلیل دیگر مدیریت ضعیف و نبود قدرت و سازماندهی در سازمانهای ریاضی کشور است. ما چیزی شبیه نظام مهندسی و یا نظام پزشکی در ریاضیات نداریم. جای خالی نظام ریاضی شدیدا احساس میشود. نظامی که اجازه ندهد هر کس یک مدرک مهندسی از فلان دانشگاه میگیرد خود را مدرس ریاضی جا بزند.
دلیل دیگر دلیل فرهنگیست. متاسفانه جامعهی ما تفاوت ریاضیدان و مهندس را نمیدانند. هنوز خیلی از افراد کمسواد فکر میکنند دکتر ریاضی، مریض معاینه میکند. خیلی از افراد تحصیل کرده هم که میگویند: چه نیازیست که یک معلم ریاضی مفاهیم پیچیده ریاضی را بداند؟! معلم ریاضی که قرار است یک حد و مشتق ساده و یا چهارتا اتحاد درس بدهد چه نیازی به دانستن هندسه دیفرانسیل، توپولوژی، نظریه حلقهها و ... دارد؟! اما نکتهی ظریفی در این تشکیک آنها وجود دارد که در قالب مثال خواهم گفت.
دلیل سوم این است که صنعت ما بسیار ضعیف است و توانایی جذب این همه فارغالتحصیل مهندسی را ندارد. بنابراین به طور طبیعی قسمتی از بیکاران رشتههای مهندسی به سمت تدریس ریاضی گرویده میشوند. از این نقطه نظر میتوان گفت این جوانان تقصیری ندارند و مسئولان باید در این زمینه به دنبال چارهای باشند. اما کار وقتی بیخ پیدا میکند که بعضی از مهندسان مدرس ریاضی بر این شرایط چشم میپوشانند و در مقابل ریاضیدانان مدرس، ادعا میکنند. در حالی که فراموش کردهاند که جایگاه واقعی آن عزیزان کارخانه و پالایشگاه و شرکت است نه مدرسه و آموزشگاه. بگذارید به سراغ مثال وعده داده شده بروم.
فرض کنید دو گروه گردشگر قصد دارند از چند کوه که در هر کدام از آنها چند غار وجود دارد دیدن کنند. بر در ورودی هر غاری یک راهنما ایستاده است. یک روز ریاضیدانان برای گروه اول راهنمایند و روز دیگر مهندسان برای گروه دوم راهنمایند (در حقیقت غارها نماد مفاهیم ریاضی هستند.). ریاضیدان تا عمق بسیار خوبی از غار را رفته و وقتی قرار است راجع به چند متر اول غار با گردشگران صحبت کند میداند که چه میگوید. میتواند به گردشگران دید بدهید که تا انتهای غار چه پدیدههایی روی میدهد. ولی مهندسان که گروه دوم راهنمایان هستند، فقط چند متر بیشتر از این غارها را ندیدهاند. اگر یکی از گردشگران استعداد صعود به انتهای غاری را داشته باشد، مهندس راهنما چه کمکی میتواند به او بکند؟! و یا اگر مهندسِ انتهایِ غارندیده، گردشگری را به غلط راهنمایی کند، چه اتفاقات بدی که خواهد افتاد.
راهنمای ریاضیدان که غار مربوط به خود را به خوبی میشناسد. حتی راجع به سنگریزههای ریخته شده دم در غار هم دید دارد. او میداند اینها متعلق به کدام قسمتند و چرا اینجا هستند. در حالی که مهندس راهنما فقط اینها را یک سری سنگریزه میبیند که اینجا ریختهاند و جلوی هر غاری میتوانستند باشند. کدام گروه بهتر غارها را خواهند شناخت؟! گروهی که راهنمای آنان ریاضیدانان بودند یا گروهی که مهندسان راهنمایشان کردهاند؟!
در پایان یادآور میشوم که اگر چه ممکن است چند مهندس مدرس به طور استثنا از ریاضیدانان مدرس بهتر درس بدهند ولی فراموش نکنیم که ریاضیدان، ریاضی آموخته که در آن پژوهش کند و بیاموزاند و به عنوان مشاور برای سایر رشتهها به کار ببندد ولی مهندس چیزهای دیگری آموخته که باید در صنعت به کار بگیرد.
مهدی میسمی
کانال اخبار و کتابهای ریاضی
@harmoniclib
ممکن است در هر جمع علمی در کشورمان این بحث دربگیرد که آیا یک ریاضیخوانده (که ما او را ریاضیدان مینامیم) باید ریاضی تدریس کند و یا یک مهندس؟ و این که کدام بهتر درس میدهند؟!
میدانیم که فارغالتحصیل رشته ریاضی اجازه ندارد به جای مهندس عمران سر ساختمان برود و به جای مهندس مکانیک به کارخانه برود و به جای مهندس شیمی به پالایشگاه و... اما شاهدیم که خیلی از مهندسان در کشور ما ریاضی درس میدهند.
یکی از دلایل آن توهم آگاهیست. یعنی یک مهندس خیال میکند با یکی دو درس ریاضی عمومی و معادلات گذراندن، دیگر خدای ریاضیست. حتی دیده شده بعضی از آنها با همین معلومات سودای اثبات مهمترین حدسیههای ریاضی را دارند. آنها فکر میکنند همین مقدار معلومات برای تدریس در مدرسه کافیست. ولی چنین نمیباشد، که جلوتر در قالب یک مثال دلیل خود را عنوان میکنم.
دلیل دیگر مدیریت ضعیف و نبود قدرت و سازماندهی در سازمانهای ریاضی کشور است. ما چیزی شبیه نظام مهندسی و یا نظام پزشکی در ریاضیات نداریم. جای خالی نظام ریاضی شدیدا احساس میشود. نظامی که اجازه ندهد هر کس یک مدرک مهندسی از فلان دانشگاه میگیرد خود را مدرس ریاضی جا بزند.
دلیل دیگر دلیل فرهنگیست. متاسفانه جامعهی ما تفاوت ریاضیدان و مهندس را نمیدانند. هنوز خیلی از افراد کمسواد فکر میکنند دکتر ریاضی، مریض معاینه میکند. خیلی از افراد تحصیل کرده هم که میگویند: چه نیازیست که یک معلم ریاضی مفاهیم پیچیده ریاضی را بداند؟! معلم ریاضی که قرار است یک حد و مشتق ساده و یا چهارتا اتحاد درس بدهد چه نیازی به دانستن هندسه دیفرانسیل، توپولوژی، نظریه حلقهها و ... دارد؟! اما نکتهی ظریفی در این تشکیک آنها وجود دارد که در قالب مثال خواهم گفت.
دلیل سوم این است که صنعت ما بسیار ضعیف است و توانایی جذب این همه فارغالتحصیل مهندسی را ندارد. بنابراین به طور طبیعی قسمتی از بیکاران رشتههای مهندسی به سمت تدریس ریاضی گرویده میشوند. از این نقطه نظر میتوان گفت این جوانان تقصیری ندارند و مسئولان باید در این زمینه به دنبال چارهای باشند. اما کار وقتی بیخ پیدا میکند که بعضی از مهندسان مدرس ریاضی بر این شرایط چشم میپوشانند و در مقابل ریاضیدانان مدرس، ادعا میکنند. در حالی که فراموش کردهاند که جایگاه واقعی آن عزیزان کارخانه و پالایشگاه و شرکت است نه مدرسه و آموزشگاه. بگذارید به سراغ مثال وعده داده شده بروم.
فرض کنید دو گروه گردشگر قصد دارند از چند کوه که در هر کدام از آنها چند غار وجود دارد دیدن کنند. بر در ورودی هر غاری یک راهنما ایستاده است. یک روز ریاضیدانان برای گروه اول راهنمایند و روز دیگر مهندسان برای گروه دوم راهنمایند (در حقیقت غارها نماد مفاهیم ریاضی هستند.). ریاضیدان تا عمق بسیار خوبی از غار را رفته و وقتی قرار است راجع به چند متر اول غار با گردشگران صحبت کند میداند که چه میگوید. میتواند به گردشگران دید بدهید که تا انتهای غار چه پدیدههایی روی میدهد. ولی مهندسان که گروه دوم راهنمایان هستند، فقط چند متر بیشتر از این غارها را ندیدهاند. اگر یکی از گردشگران استعداد صعود به انتهای غاری را داشته باشد، مهندس راهنما چه کمکی میتواند به او بکند؟! و یا اگر مهندسِ انتهایِ غارندیده، گردشگری را به غلط راهنمایی کند، چه اتفاقات بدی که خواهد افتاد.
راهنمای ریاضیدان که غار مربوط به خود را به خوبی میشناسد. حتی راجع به سنگریزههای ریخته شده دم در غار هم دید دارد. او میداند اینها متعلق به کدام قسمتند و چرا اینجا هستند. در حالی که مهندس راهنما فقط اینها را یک سری سنگریزه میبیند که اینجا ریختهاند و جلوی هر غاری میتوانستند باشند. کدام گروه بهتر غارها را خواهند شناخت؟! گروهی که راهنمای آنان ریاضیدانان بودند یا گروهی که مهندسان راهنمایشان کردهاند؟!
در پایان یادآور میشوم که اگر چه ممکن است چند مهندس مدرس به طور استثنا از ریاضیدانان مدرس بهتر درس بدهند ولی فراموش نکنیم که ریاضیدان، ریاضی آموخته که در آن پژوهش کند و بیاموزاند و به عنوان مشاور برای سایر رشتهها به کار ببندد ولی مهندس چیزهای دیگری آموخته که باید در صنعت به کار بگیرد.
مهدی میسمی
کانال اخبار و کتابهای ریاضی
@harmoniclib
امروز دقیقا هفت سال است که دیگر دکتر مریم میرزاخانی در بین ما نیست ولی انگار بیشتر از زمان حیاتش بین ماست و همه در موردش صحبت میکنند.
انسانهای بزرگ اینگونهاند. گویی بعد از وفات تازه به دنیا میآیند.
راهش پر رهرو باد.
@harmoniclib
انسانهای بزرگ اینگونهاند. گویی بعد از وفات تازه به دنیا میآیند.
راهش پر رهرو باد.
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
👨🏫👨💻یک گردش، دو راهنما: ریاضیدان یا مهندس ممکن است در هر جمع علمی در کشورمان این بحث دربگیرد که آیا یک ریاضیخوانده (که ما او را ریاضیدان مینامیم) باید ریاضی تدریس کند و یا یک مهندس؟ و این که کدام بهتر درس میدهند؟! میدانیم که فارغالتحصیل رشته ریاضی…
نظر ارسالی:
سلام بر آقای میسمی و سایر دوستان عزیز.
من با کمال احترام با بحث جناب میسمی مخالفم. به قول خیام «راه نه آن است و نه این». معلمها نه لزوما باید از بین فارغالتحصیلان ریاضی انتخاب بشن و نه از بین مهندسها و پزشکان و سایر تخصصهای غیر مرتبط!
به نظر من داشتن دانش غنی برای آموزش ریاضی، تنها یکی از فاکتورهای مورد نیاز آموزشه. ولی فاکتورهای دیگهای هم هستند که از نظر اهمیت، اگه جایگاهشون بالاتر نباشه، یقیناً پایینتر هم نیست. برای آموزش ریاضی به دانشآموزان، معلم باید علاوه بر دانش ریاضی، هم توان انتقال خوبی داشته باشه و هم از نظر روانی ارزیابی بشه. باید دورههای ویژهای رو طی کنه تا یاد بگیره به دانشآموزها به چشم جامعهسازان آینده نگاه کنه و بهشون احترام بذاره. باید بدونه حتی وقتی که یک دانشآموز بیاحترامی کرد چطور واکنش نشون بده که هم شأن انسانی اون فرد و هم شأن معلمی خودش رو پایین نیاره!
به جز معلم، مدارس ما هم باید فضای رقابت سازنده رو فراهم کنن و به دانشآموزان این حس رو القا کنن که با مطالعه و خلاقیت، امکان پیشرفت دارن. کتابهای درسی باید به صورتی باشند که دانشآموز بتونه به صورت خودخوان هم کتاب رو بخونه.
متأسفانه تو کشور ما، برخی از دانشجویان از سر ناچاری رشتهی ریاضی رو انتخاب میکنن و به خاطر نقص سیستم آموزشی (مثل تقلب، تبانی، روابط با استاد، رشوه و ...) برخی دیگه، بدون داشتن دانش کافی، فارغالتحصیل ریاضیات میشن. این افراد ممکنه دانش صحیحی رو از دانشگاه کسب نکنن و حتی اگر هم کسب کنن، چون با خلاقیت به ریاضی نپرداختند، نمیتونن یک دانشآموز خلاق رو به درستی درک و راهنمایی کنن.
بعضی دیگه از فارغالتحصیلان دانشگاهی ما، دانش بسیار خوبی دارن ولی توان انتقالشون ضعیفه و ممکنه خیلیها متوجه توضیحاتشون نشن.
برخی دیگه از اونها هم ممکنه رفتارهای نامناسبی با دانشآموزان داشته باشن و با تحقیر و تنبیه یک دانشآموز، باعث نفرت این بچهها از ریاضی بشن!
برای تدریس ریاضی، به نحوی که بازدهی آموزش بالاتر بشه، به جای تمرکز روی دانش زیاد معلمها، بهتره که به دنبال معلمی باشیم که در کنار دانش کافی برای تدریس ریاضی، بلده به بچهها احترام بذاره، علاقهمند به کار تدریسه و اختلالات شخصیتی مثل جامعهستیزی، خودشیفتگی، افسردگی و ... رو نداره!
شاد و رقابتی کردن فضای مدرسه و کتابهای درسی با کیفیت (که پر از مسائل و نکات خلاقانه و جذاب هستن) هم در بالا بردن بازدهی تدریس، به شدت ضروریه!
در کشورهای پیشرفته، معلمها رو با کلی وسواس انتخاب میکنن و براشون آموزشهای ویژهای وجود داره. حقوق بالایی هم بهشون میدن. چون براشون رشد خلاقیت بچهها خیلی مهمه.
متأسفانه تنها چیزهایی که مدارس ما برای انتخاب دبیر در نظر میگیرن، اول سوابق مذهبی و دوم مدرک تحصیلی هست. به همین خاطر هم (با احترام به همهی معلمهای زحمتکش و شایسته) مدارس ما پر شده از معلمهای کمسواد و پر عقده و خشن که حتی همون کتاب درسی ناقص رو هم قبول ندارن و خودشون جزوهی کنکوری خودشون رو (که تقریبا همشون هم از منظر اهداف آموزشی خیلی ضعیف هستند) به بچهها آموزش میدن و به جای ایجاد رغبت و پرورش خلاقیت، با تحقیر و ایجاد ترس و تکالیف بیفایدهی زیاد، باقیموندهی علاقهی دانشآموزها رو هم از بین میبرن و تخم نفرت از آموزش رو توی ذهنشون میکارن!
اگه دقت کنین این سالها اکثر نفرات برتر کنکورها و المپیادها، افرادی هستند که وضع مالی خوبی دارند و توی مدارس خاص (مثل انرژی اتمی، علامه حلی، فرزانگان، سلام و ...) درس میخوندن. البته همین مدارس هم الگوی آموزشی صحیحی ندارن و بیشتر متمرکز به کنکور و المپیاد هستند. ولی همین آموزش طبقاتی پولمحور متکی به کنکور و المپیاد، شانس موفقیت رو از خیلی از بچههای متوسط و فقیر گرفته!
به قول سهراب «من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد» وقتی میبینم سالهای مهم زندگی بسیاری از بچههای ما، به دست معلمهای نابلد و سیستم سرشار از تبعیض آموزشی تباه میشه و افراد با استعداد زیادی، ترک تحصیل میکنن یا از رسیدن به جایگاه مناسب توانمندی خودشون، باز میمونن!
@harmoniclib
سلام بر آقای میسمی و سایر دوستان عزیز.
من با کمال احترام با بحث جناب میسمی مخالفم. به قول خیام «راه نه آن است و نه این». معلمها نه لزوما باید از بین فارغالتحصیلان ریاضی انتخاب بشن و نه از بین مهندسها و پزشکان و سایر تخصصهای غیر مرتبط!
به نظر من داشتن دانش غنی برای آموزش ریاضی، تنها یکی از فاکتورهای مورد نیاز آموزشه. ولی فاکتورهای دیگهای هم هستند که از نظر اهمیت، اگه جایگاهشون بالاتر نباشه، یقیناً پایینتر هم نیست. برای آموزش ریاضی به دانشآموزان، معلم باید علاوه بر دانش ریاضی، هم توان انتقال خوبی داشته باشه و هم از نظر روانی ارزیابی بشه. باید دورههای ویژهای رو طی کنه تا یاد بگیره به دانشآموزها به چشم جامعهسازان آینده نگاه کنه و بهشون احترام بذاره. باید بدونه حتی وقتی که یک دانشآموز بیاحترامی کرد چطور واکنش نشون بده که هم شأن انسانی اون فرد و هم شأن معلمی خودش رو پایین نیاره!
به جز معلم، مدارس ما هم باید فضای رقابت سازنده رو فراهم کنن و به دانشآموزان این حس رو القا کنن که با مطالعه و خلاقیت، امکان پیشرفت دارن. کتابهای درسی باید به صورتی باشند که دانشآموز بتونه به صورت خودخوان هم کتاب رو بخونه.
متأسفانه تو کشور ما، برخی از دانشجویان از سر ناچاری رشتهی ریاضی رو انتخاب میکنن و به خاطر نقص سیستم آموزشی (مثل تقلب، تبانی، روابط با استاد، رشوه و ...) برخی دیگه، بدون داشتن دانش کافی، فارغالتحصیل ریاضیات میشن. این افراد ممکنه دانش صحیحی رو از دانشگاه کسب نکنن و حتی اگر هم کسب کنن، چون با خلاقیت به ریاضی نپرداختند، نمیتونن یک دانشآموز خلاق رو به درستی درک و راهنمایی کنن.
بعضی دیگه از فارغالتحصیلان دانشگاهی ما، دانش بسیار خوبی دارن ولی توان انتقالشون ضعیفه و ممکنه خیلیها متوجه توضیحاتشون نشن.
برخی دیگه از اونها هم ممکنه رفتارهای نامناسبی با دانشآموزان داشته باشن و با تحقیر و تنبیه یک دانشآموز، باعث نفرت این بچهها از ریاضی بشن!
برای تدریس ریاضی، به نحوی که بازدهی آموزش بالاتر بشه، به جای تمرکز روی دانش زیاد معلمها، بهتره که به دنبال معلمی باشیم که در کنار دانش کافی برای تدریس ریاضی، بلده به بچهها احترام بذاره، علاقهمند به کار تدریسه و اختلالات شخصیتی مثل جامعهستیزی، خودشیفتگی، افسردگی و ... رو نداره!
شاد و رقابتی کردن فضای مدرسه و کتابهای درسی با کیفیت (که پر از مسائل و نکات خلاقانه و جذاب هستن) هم در بالا بردن بازدهی تدریس، به شدت ضروریه!
در کشورهای پیشرفته، معلمها رو با کلی وسواس انتخاب میکنن و براشون آموزشهای ویژهای وجود داره. حقوق بالایی هم بهشون میدن. چون براشون رشد خلاقیت بچهها خیلی مهمه.
متأسفانه تنها چیزهایی که مدارس ما برای انتخاب دبیر در نظر میگیرن، اول سوابق مذهبی و دوم مدرک تحصیلی هست. به همین خاطر هم (با احترام به همهی معلمهای زحمتکش و شایسته) مدارس ما پر شده از معلمهای کمسواد و پر عقده و خشن که حتی همون کتاب درسی ناقص رو هم قبول ندارن و خودشون جزوهی کنکوری خودشون رو (که تقریبا همشون هم از منظر اهداف آموزشی خیلی ضعیف هستند) به بچهها آموزش میدن و به جای ایجاد رغبت و پرورش خلاقیت، با تحقیر و ایجاد ترس و تکالیف بیفایدهی زیاد، باقیموندهی علاقهی دانشآموزها رو هم از بین میبرن و تخم نفرت از آموزش رو توی ذهنشون میکارن!
اگه دقت کنین این سالها اکثر نفرات برتر کنکورها و المپیادها، افرادی هستند که وضع مالی خوبی دارند و توی مدارس خاص (مثل انرژی اتمی، علامه حلی، فرزانگان، سلام و ...) درس میخوندن. البته همین مدارس هم الگوی آموزشی صحیحی ندارن و بیشتر متمرکز به کنکور و المپیاد هستند. ولی همین آموزش طبقاتی پولمحور متکی به کنکور و المپیاد، شانس موفقیت رو از خیلی از بچههای متوسط و فقیر گرفته!
به قول سهراب «من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد» وقتی میبینم سالهای مهم زندگی بسیاری از بچههای ما، به دست معلمهای نابلد و سیستم سرشار از تبعیض آموزشی تباه میشه و افراد با استعداد زیادی، ترک تحصیل میکنن یا از رسیدن به جایگاه مناسب توانمندی خودشون، باز میمونن!
@harmoniclib
ترجمه متون تخصصی (انگلیسی به فارسی و بالعکس) ریاضی پذیرفته میشود.
جهت سفارش میتوانید به آیدی
👇👇👇
@meisami_mah
پیام دهید.
جهت سفارش میتوانید به آیدی
👇👇👇
@meisami_mah
پیام دهید.
اثبات قضایای هندسه روی تخته گچی لذت دیگری دارد.
@harmoniclib
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
اثبات قضایای هندسه روی تخته گچی لذت دیگری دارد. @harmoniclib
نمیشود به فراموشیات سپرد و گذشت...
قضیه کمان درخور
از سختترین و لذتبخشترین مطالب ریاضی دبیرستان در دهه ۸۰
@harmoniclib
قضیه کمان درخور
از سختترین و لذتبخشترین مطالب ریاضی دبیرستان در دهه ۸۰
@harmoniclib