پیام ارسالی:
خواستم بگم مدارسی در شمال تهران هستند که شهریه پارسالشون حدود ۲۵۰ میلیون تومان بوده و برای اردو هم بچهها را تورهای چند روزه اروپایی میبرند.
@harmoniclib
خواستم بگم مدارسی در شمال تهران هستند که شهریه پارسالشون حدود ۲۵۰ میلیون تومان بوده و برای اردو هم بچهها را تورهای چند روزه اروپایی میبرند.
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
دوستان عزیز دقت کنید مدارس در آمریکا از سال هشتم به بعد فقط یک کتاب ریاضی ندارند. ریاضی تفکیک میشود به چند کتاب که به مرور قرار خواهیم داد. همچنین ایالت به ایالت کتابها در همهی سالها ممکن است متفاوت باشند. @harmoniclib
پیام ارسالی:
زمانی که سالها پیش به دانشگاه ایران رفتم یک موضوع جدی دستم آمد،
الان را نمی دانم چون مدتی است که تماس چندانی با این محیط ها ندارم شاید تغییرات مثبتی کرده باشد!، ولی آن موقع من و سایر دوستان دانشگاهی ام به این نتیجه رسیدیم که دانشگاه در ایران یعنی یک موسسه آموزشی شبیه دبیرستان با محیط بزرگتر و کل مجموعه در عین آنکه به «باید و نبایدها اجتماعی (عرف) و اخلاقی » می پردازد، در مورد آموزش و تعلیم برای ارائه مطالب درسی و آموزشی هم در واقع رویه مشابهی با دبیرستان دارد و آنرا در قالب ها و فرمهای معینی ارائه می کند و پایبند سر فصلهای مشخصی است،
البته شاید این رویه برای نو آموزان و تازه واردان دانشجو هر رشته در ترمهای نخستین و سالهای اول ورود تاثیر بهتری داشته باشد و برای شروع مفید باشد ولی وقتی به صورت یک روتین در آمده باشد خود مشکل ساز می شود،
به این ترتیب شما پس از دریافت مدرک دانشگاهی صرفا در رشته خاصی مطالب و مفاهیمی را باید در حافظه خویش انباشت کرده باشید، که البته عملا کاربرد زیادی ندارند، و اتفاق جدی دیگری رخ نمی دهد و تقریبا همه دانشگاه ها چند سالی از زندگی دانشجو را برای یادگیری این نوع مطالب قدیمی مرتبط با رشته مربوطه تلف می کنند!،
در واقع فرایندی که به کشتن خلاقیت ها می انجامد، آنهم زمانی که دانشجو در حال رشد و شکوفایی به سر می برد و بیشترین استعداد را برای ارائه خدمت و به اشتراک گذاشتن توان و انرژی بالقوه خویش برای تغییر جامعه دارد، دانشگاه تنها باید به شکوفایی و بالفعل کردن این خلاقیت کمک کند، و تزریق
باید و نباید های اخلاقی و حتی درسی جای دیگری دارند،
در سایر کشور ها
رویه به نظر طور دیگری است، متصدیان امر عجله دارند تا با حذف «قالب» ها در هر شکل آن به ویژه درسی، دانش آموز را زودتر برای رفتن به محیط دانشگاه آماده کنند و این روش قطعا بهتری برای مواجهه با واقعیتهای آینده است.
به هر صورت دانستن یک قضیه ریاضی و اثبات یا فلان بحث فیزیک که قبلاً در قرن بیستم آنرا یک فیزیکدان به طور کامل حل کرده،مشکلی را برای جامعه حل نمی کند !!
باید اینها را البته در صورت لزوم در جای مقتضی یاد گرفت ولی توقف و تاکید بر اینها بعنوان قید و بندها و قالبهای آموزشی اتلاف وقت و انرژی است! و دست آخر به اصطلاح هیچ نتیجه مفیدی بلحاظ یک بازی برد، برد برای دانشگاه و دانشجو در پایان تحصیلات وی را رقم نمی زند!!
حداقل از منظر جمعی آنچه فرهیخته و دانش آموخته را از یک فرد عادی متمایز می کند توان وی در خلق چیزی نو است ،
کار دانشگاهی باید به این ختم شود که عنصر خلاقیت دانشجو از حالت بالقوه به وضع بالفعل رسیده باشد! و دانش آموخته به معنی واقعی قادر به آفرینش ایده های نو باشد،
آنچه که برای زندگی جمعی ما اهمیت دارد، «ایده» ها برای حرکت به سوی آینده بهتر است و
زمانی که یک مجموعه آموزشی تصمیم بگیرد «ایده ها » را قربانی «چارچوبها» کند، و «سنت و عرف » را مانعی بر سر راه « حس کنجکاوی و روحیه تحقیق» دانشجو قرار دهد، به هیچ وجه در شباهت با سیستم آموزشی روز دنیا عمل نکرده و برعکس باعث به تعویق افتادن شکوفایی عنصر خلاقه و استعداد های ذاتی دانشجو شده است.
@harmoniclib
زمانی که سالها پیش به دانشگاه ایران رفتم یک موضوع جدی دستم آمد،
الان را نمی دانم چون مدتی است که تماس چندانی با این محیط ها ندارم شاید تغییرات مثبتی کرده باشد!، ولی آن موقع من و سایر دوستان دانشگاهی ام به این نتیجه رسیدیم که دانشگاه در ایران یعنی یک موسسه آموزشی شبیه دبیرستان با محیط بزرگتر و کل مجموعه در عین آنکه به «باید و نبایدها اجتماعی (عرف) و اخلاقی » می پردازد، در مورد آموزش و تعلیم برای ارائه مطالب درسی و آموزشی هم در واقع رویه مشابهی با دبیرستان دارد و آنرا در قالب ها و فرمهای معینی ارائه می کند و پایبند سر فصلهای مشخصی است،
البته شاید این رویه برای نو آموزان و تازه واردان دانشجو هر رشته در ترمهای نخستین و سالهای اول ورود تاثیر بهتری داشته باشد و برای شروع مفید باشد ولی وقتی به صورت یک روتین در آمده باشد خود مشکل ساز می شود،
به این ترتیب شما پس از دریافت مدرک دانشگاهی صرفا در رشته خاصی مطالب و مفاهیمی را باید در حافظه خویش انباشت کرده باشید، که البته عملا کاربرد زیادی ندارند، و اتفاق جدی دیگری رخ نمی دهد و تقریبا همه دانشگاه ها چند سالی از زندگی دانشجو را برای یادگیری این نوع مطالب قدیمی مرتبط با رشته مربوطه تلف می کنند!،
در واقع فرایندی که به کشتن خلاقیت ها می انجامد، آنهم زمانی که دانشجو در حال رشد و شکوفایی به سر می برد و بیشترین استعداد را برای ارائه خدمت و به اشتراک گذاشتن توان و انرژی بالقوه خویش برای تغییر جامعه دارد، دانشگاه تنها باید به شکوفایی و بالفعل کردن این خلاقیت کمک کند، و تزریق
باید و نباید های اخلاقی و حتی درسی جای دیگری دارند،
در سایر کشور ها
رویه به نظر طور دیگری است، متصدیان امر عجله دارند تا با حذف «قالب» ها در هر شکل آن به ویژه درسی، دانش آموز را زودتر برای رفتن به محیط دانشگاه آماده کنند و این روش قطعا بهتری برای مواجهه با واقعیتهای آینده است.
به هر صورت دانستن یک قضیه ریاضی و اثبات یا فلان بحث فیزیک که قبلاً در قرن بیستم آنرا یک فیزیکدان به طور کامل حل کرده،مشکلی را برای جامعه حل نمی کند !!
باید اینها را البته در صورت لزوم در جای مقتضی یاد گرفت ولی توقف و تاکید بر اینها بعنوان قید و بندها و قالبهای آموزشی اتلاف وقت و انرژی است! و دست آخر به اصطلاح هیچ نتیجه مفیدی بلحاظ یک بازی برد، برد برای دانشگاه و دانشجو در پایان تحصیلات وی را رقم نمی زند!!
حداقل از منظر جمعی آنچه فرهیخته و دانش آموخته را از یک فرد عادی متمایز می کند توان وی در خلق چیزی نو است ،
کار دانشگاهی باید به این ختم شود که عنصر خلاقیت دانشجو از حالت بالقوه به وضع بالفعل رسیده باشد! و دانش آموخته به معنی واقعی قادر به آفرینش ایده های نو باشد،
آنچه که برای زندگی جمعی ما اهمیت دارد، «ایده» ها برای حرکت به سوی آینده بهتر است و
زمانی که یک مجموعه آموزشی تصمیم بگیرد «ایده ها » را قربانی «چارچوبها» کند، و «سنت و عرف » را مانعی بر سر راه « حس کنجکاوی و روحیه تحقیق» دانشجو قرار دهد، به هیچ وجه در شباهت با سیستم آموزشی روز دنیا عمل نکرده و برعکس باعث به تعویق افتادن شکوفایی عنصر خلاقه و استعداد های ذاتی دانشجو شده است.
@harmoniclib
اخبار و کتاب های ریاضی
دو نظر متفاوت: 1⃣ چرا مردم نمیدانند که لادن اتفاقی نیست؟! چرا مردم نمیدانند که در گلهای ناممکن هوا سرد است... سهراب سپهری 2⃣ ما گلچین تقدیر و تصادفیم استوای بود و نبود حسین پناهی @harmoniclib
پیام ارسالی:
آیا جهان تصادفی است ؟(بحث فلسفی )
خب اینطور به نظر می رسد که دنیا داری قوانینی است که مطابق آنها عمل می کند.
آیا این امکان وجود دارد که جهان تنها یک قانون داشته باشد و یا حتی فاقد هر نوع قانونی باشد، و این تنها ذهن ما باشد که جهان را به این شکل رقم می زند؟!
مغز و شعور ما مفسر سیگنالهای بیرونی است به این معنی که اطلاعات دریافتی از خارج را تفسیر می کند.
موقع دیدن یک جسم عصب بینایی ما نسبت به تحریک نور در اعصاب پشت شبکیه پاسخ می دهند، در مورد احساسهای دیگر از قبیل لامسه و ... دقیقا همین امر تکرار می شود.
متخصصین اعصاب بر این باورند که مشاهدات ما از جهان فیزیکی «بهترین حدس مغز ما از دنیای خارج است که توسط ورودی های حسی ما تصحیح می شود»؛
از طرفی،
تصویری که مغز ما بلحاظ مکانی و زمانی برای ما از واقعیت بیرونی ارائه می دهد کاملا متفاوت است با تصویری ست که مثلا گونه دیگر از همان موقعیت دارد مثلا ممکن است حرکت یک جسم متحرک در برابر چشمان یک مگس بسیار کندتر از آن چیزی باشد که برای چشمان رخ دهد، و یا حرکت آن جسم در چشمان یک ماهی در یک مسیر که ما آنرا مستقیم می دانیم به تعبیر ما منحنی و معوج باشد!
این در اساس،
برای موجودی که ذهن وی از تعالی و قدرت انتزاع کافی برخوردار است که بتواند فارغ از مشاهدات ناظر، ماهیت حرکت را بصورت یک موضوع کلی درک کند، تفاوت ندارد و بعبارت دیگر ذهن ما قادر است،
آنچه را که مشاهده می شود، بصورت قانونمند و با کمک ریاضیات و فارغ از شکل و سایر مشخصه های دیگر البته با توافق بر سر استانداردها و تعاریف مشخصی در شکل قوانین فیزیکی با فرمول های دقیق ریاضی بیان کند و در واقع برای آن قوانینی کلی وضع کند که بر این اصل استوار گردیده اند که ادراکات ما از جهان کاملا قانونمند هستند.
با این اوصاف،
براستی نمی توان گفت حقیقت آن بیرون فارغ از ادراک ما از جهان چیست؟ و تا چه اندازه واقعیتی که می فهمیم با آن منطبق است. زیرا ما هیچ گاه از تفسیر مغز خویش در هر حال خلاص نمی شویم، حتی زمانی که سعی داریم ادراک خود را فارغ از محیط بررسی کنیم و آنرا بشناسیم به آن وابسته هستیم!
ولی از طرف دیگر تنها می دانیم که آنچه درک می کنیم به طور دقیق قانونمند و دارای چارچوب ریاضی خاص است و بر آن اصول علت و معلولی حاکم است.
این تنها زمانی موجه می شود که منطقٱ بپذیریم لااقل یک قانون واحد و منظم و فراگیر در فراسوی دریافت ما بر جهان حاکم است که کل گیتی از جمله ادراکات ما را احاطه می کند و شعور و آگاهی ما در مقیاس های محدود آنرا به صورت علی و معلولی درک و تعبیر می کند، که البته این اساس همه علوم تجربی ما را تشکیل می دهد.
این قانون اصیل فراتر از سطح آگاهی متعارف ماست که بر مبنای همان قوانین و فعل و انفعالات مادی هم شکل گرفته اند، و به تعبیری در عمق و ژرفای هستی قرار گرفته و
اینکه ما بتوانیم این قانون را درک کنیم یک بحث است و یا آنرا به شکلی قابل بیان در یکی از نظامهای علمی یا نظری شناخته شده خودمان مانند فیزیک یا ریاضی و ... از محتوای ادراکات خویش استخراج کنیم بحثی دیگر که البته در وجه مادی خود مثلا در علم فیزیک به مسیله معروف «تئوری همه چیز» و سوال کلی درباره اتحاد نیروهای شناخته شده طبیعت قابل ارجاع می شود.
با این مقدمه و توضیحات آنچه که در جهان وجود دارد چیزی بجز تصادف محض است، بلکه در سیطره قانونمندی قرار می گیرد.
این قانونمندی البته به معنای پیش بینی پذیری و از این دست نیست بلکه اشاره به نظم واحد و حاکم بر ساختار کلی جهان دارد.
@harmoniclib
آیا جهان تصادفی است ؟(بحث فلسفی )
خب اینطور به نظر می رسد که دنیا داری قوانینی است که مطابق آنها عمل می کند.
آیا این امکان وجود دارد که جهان تنها یک قانون داشته باشد و یا حتی فاقد هر نوع قانونی باشد، و این تنها ذهن ما باشد که جهان را به این شکل رقم می زند؟!
مغز و شعور ما مفسر سیگنالهای بیرونی است به این معنی که اطلاعات دریافتی از خارج را تفسیر می کند.
موقع دیدن یک جسم عصب بینایی ما نسبت به تحریک نور در اعصاب پشت شبکیه پاسخ می دهند، در مورد احساسهای دیگر از قبیل لامسه و ... دقیقا همین امر تکرار می شود.
متخصصین اعصاب بر این باورند که مشاهدات ما از جهان فیزیکی «بهترین حدس مغز ما از دنیای خارج است که توسط ورودی های حسی ما تصحیح می شود»؛
از طرفی،
تصویری که مغز ما بلحاظ مکانی و زمانی برای ما از واقعیت بیرونی ارائه می دهد کاملا متفاوت است با تصویری ست که مثلا گونه دیگر از همان موقعیت دارد مثلا ممکن است حرکت یک جسم متحرک در برابر چشمان یک مگس بسیار کندتر از آن چیزی باشد که برای چشمان رخ دهد، و یا حرکت آن جسم در چشمان یک ماهی در یک مسیر که ما آنرا مستقیم می دانیم به تعبیر ما منحنی و معوج باشد!
این در اساس،
برای موجودی که ذهن وی از تعالی و قدرت انتزاع کافی برخوردار است که بتواند فارغ از مشاهدات ناظر، ماهیت حرکت را بصورت یک موضوع کلی درک کند، تفاوت ندارد و بعبارت دیگر ذهن ما قادر است،
آنچه را که مشاهده می شود، بصورت قانونمند و با کمک ریاضیات و فارغ از شکل و سایر مشخصه های دیگر البته با توافق بر سر استانداردها و تعاریف مشخصی در شکل قوانین فیزیکی با فرمول های دقیق ریاضی بیان کند و در واقع برای آن قوانینی کلی وضع کند که بر این اصل استوار گردیده اند که ادراکات ما از جهان کاملا قانونمند هستند.
با این اوصاف،
براستی نمی توان گفت حقیقت آن بیرون فارغ از ادراک ما از جهان چیست؟ و تا چه اندازه واقعیتی که می فهمیم با آن منطبق است. زیرا ما هیچ گاه از تفسیر مغز خویش در هر حال خلاص نمی شویم، حتی زمانی که سعی داریم ادراک خود را فارغ از محیط بررسی کنیم و آنرا بشناسیم به آن وابسته هستیم!
ولی از طرف دیگر تنها می دانیم که آنچه درک می کنیم به طور دقیق قانونمند و دارای چارچوب ریاضی خاص است و بر آن اصول علت و معلولی حاکم است.
این تنها زمانی موجه می شود که منطقٱ بپذیریم لااقل یک قانون واحد و منظم و فراگیر در فراسوی دریافت ما بر جهان حاکم است که کل گیتی از جمله ادراکات ما را احاطه می کند و شعور و آگاهی ما در مقیاس های محدود آنرا به صورت علی و معلولی درک و تعبیر می کند، که البته این اساس همه علوم تجربی ما را تشکیل می دهد.
این قانون اصیل فراتر از سطح آگاهی متعارف ماست که بر مبنای همان قوانین و فعل و انفعالات مادی هم شکل گرفته اند، و به تعبیری در عمق و ژرفای هستی قرار گرفته و
اینکه ما بتوانیم این قانون را درک کنیم یک بحث است و یا آنرا به شکلی قابل بیان در یکی از نظامهای علمی یا نظری شناخته شده خودمان مانند فیزیک یا ریاضی و ... از محتوای ادراکات خویش استخراج کنیم بحثی دیگر که البته در وجه مادی خود مثلا در علم فیزیک به مسیله معروف «تئوری همه چیز» و سوال کلی درباره اتحاد نیروهای شناخته شده طبیعت قابل ارجاع می شود.
با این مقدمه و توضیحات آنچه که در جهان وجود دارد چیزی بجز تصادف محض است، بلکه در سیطره قانونمندی قرار می گیرد.
این قانونمندی البته به معنای پیش بینی پذیری و از این دست نیست بلکه اشاره به نظم واحد و حاکم بر ساختار کلی جهان دارد.
@harmoniclib
کانال اخبار و کتاب های ریاضی
@harmoniclib
و
گروه ارشد و دکتری ریاضی
@arshadoct
آماده تبادل لینک با سایر کانال ها و گروه های علمی می باشند.
جهت تبادل به
@meisami_mah
پیام دهید.
@harmoniclib
و
گروه ارشد و دکتری ریاضی
@arshadoct
آماده تبادل لینک با سایر کانال ها و گروه های علمی می باشند.
جهت تبادل به
@meisami_mah
پیام دهید.
تا نباشد راست ، کی باشد دروغ
آن دروغ از راست میگیرد فروغ
بر امید راست، کژ را میخرند
زهر در قندی رود آنگه خورند
مولانا
@harmoniclib
آن دروغ از راست میگیرد فروغ
بر امید راست، کژ را میخرند
زهر در قندی رود آنگه خورند
مولانا
@harmoniclib
برنامه زمانبندی سخنرانیهای همایش یک روزه «منطق: میراث ارسطو» (یادبود تلاشهای علمی استاد مرحوم دکتر میرشمسالدّین ادیب سلطانی)
شنبه 18 آذر 1402 – صبح و عصر
مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران، سالن دکتر نصر
@harmoniclib
شنبه 18 آذر 1402 – صبح و عصر
مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران، سالن دکتر نصر
@harmoniclib
به نظر شما کدام طبقه از جامعه بیشتر با ریاضیات وقت میگذرانند؟!
Anonymous Poll
16%
طبقه ضعیف
62%
طبقه متوسط
21%
طبقه مرفه
جلد کتاب نقاشیهای لئوناردو داوینچی
آیا میدانستید داوینچی بر ریاضیات هم احاطه داشته است؟!
@harmoniclib
آیا میدانستید داوینچی بر ریاضیات هم احاطه داشته است؟!
@harmoniclib
خرید و فروش کتاب های ریاضی
باتوجه به افزایش قیمت کتابها، گروهی راه انداختیم برای خرید و فروش کتابهای ریاضی که شاید اینجا بتوانید ارزانتر از بازار کتاب بخرید. افرادی هم هستند که خیلی کتاب دارند و نیازشون ندارند. پس میتوانند اینجا با قیمت مناسب بفروشند.
👇👇👇
https://t.iss.one/+ZhZRaIxs5p5hMjNk
باتوجه به افزایش قیمت کتابها، گروهی راه انداختیم برای خرید و فروش کتابهای ریاضی که شاید اینجا بتوانید ارزانتر از بازار کتاب بخرید. افرادی هم هستند که خیلی کتاب دارند و نیازشون ندارند. پس میتوانند اینجا با قیمت مناسب بفروشند.
👇👇👇
https://t.iss.one/+ZhZRaIxs5p5hMjNk
پیام ارسالی:
هم میتوان ریاضیدان بزرگی شد
هم خانواده تشکیل داد
در ایران دورهای ریاضیخوانهای دانشجو، همکلاسیها را به تجرد ترغیب می کردند و می گفتند اگر میخواهی ریاضیدان بزرگی شوی ازدواج نکن، وقتت پر میشود و دیگر به ریاضی نمیرسی...
ولی دیدیم که مریم میرزاخانیها هم خانواده تشکیل دادند و هم ریاضیدانی بزرگ شدند...
ناتواناییهای خودمان را تعمیم ندهیم
و برای بقیه نسخه نپیچیم.
@harmoniclib
هم میتوان ریاضیدان بزرگی شد
هم خانواده تشکیل داد
در ایران دورهای ریاضیخوانهای دانشجو، همکلاسیها را به تجرد ترغیب می کردند و می گفتند اگر میخواهی ریاضیدان بزرگی شوی ازدواج نکن، وقتت پر میشود و دیگر به ریاضی نمیرسی...
ولی دیدیم که مریم میرزاخانیها هم خانواده تشکیل دادند و هم ریاضیدانی بزرگ شدند...
ناتواناییهای خودمان را تعمیم ندهیم
و برای بقیه نسخه نپیچیم.
@harmoniclib