جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران
1.07K subscribers
4.79K photos
1.78K videos
26 files
6.73K links
کانال رسمی جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران hamiyanekeshavarzi.ir
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥از چه روغنی استفاده کنیم؟/ معرفی یک روغن سرخ کردنی حیوانی دوست داشتنی

🔹تدابیر حکیم دکتر روازاده درباره استفاده از روغن های حیوانی و گیاهی

🔹بهترین روغن سرخ کردنی حیوانی که در دمای ۲۵۰ درجه هم دود نمی کند! هیچ کس نیست که از این روغن استفاده کند و آن را دوست نداشته باشید.

🔹مزایای استفاده از روغن زیتون، ارده کنجد، دنبه و...

•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
       🌐 ravazadeh.com

کانال رسمی حکیم دکتر روازاده
➡️ t.iss.one/ravazadeh

📸 lnstagram.com/dr.ravazadeh.ir

✴️ eitaa.com/ravazadeh

🆔 splus.ir/ravazadeh

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده #روغن_سرخ_کردنی #روغن #روغن_حیوانی
بنام خدا
ذکر روز سه شنبه:رواشدن حاجات
100 مرتبه یا ارحم الرحمین(ای رحم کنندترین رحم کنندگان)
----------------------------------------
امیرالمومنین علی ع فرمودند:

رَحِمَ اللهُ امْرَءً أحْیا حَقّاً وَأماتَ باطِلاً وَدَحَضَ الجَوْرَ وَاَقامَ العَدْلَ.
غررالحکم و دررالکلم، صفحه 181
*خداوند رحمت کند کسی را که حقی را زنده و باطلی را سرکوب کند و ستم را نابود و عدل را برپا دارد*

•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
       🌐 ravazadeh.com
*📌یک رسوایی دیگر برای رژیم خونخوار عربستان:*

💢 کشور های تحت حمایت آمریکای جنایتکار، مجاز به هر گونه عمل جنایتکاری هستند و هیچ سازمان بین المللی هم جلو دار آنها نخواهد بود،

🔰 قابل توجه حامیان و پیروان آمریکای جنایتکار و سرنوشت آن.

☑️ اعدام یک زن فعال حقوق اجتماعی شیعه با شمشیر.

💢 عربستان قانونی به تصویب رسانده تا زنان فعالی که تظاهرات و اعتراض به حقوق اجتماعی کنند چنانچه دستگیر شوند محکوم به اعدام با شمشیر هستند.

💢 در مورد اخیر بانوی شیعه در حین اعدام فریاد می زند "من یک فعال اجتماعی هستم" که با شمشیر سرش از بدن جدا و دیگر اعتراضی نمی کند.

💢 محل اعدام در منطقه شیعه نشین قطیف عربستان است.


🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥رهبر انقلاب: فقر مردم، گناه فرمانروایان است

🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥مسئول شدی باید فحش خورت خوب باشه !...
.
⬅️ #حضرت_امیر علیه السلام فرمودند: اگر ظرفیت نداری حق نداری مسئول بشی ...

🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده
بنام خدا
ذکر روز چهارشنبه:عزت دائمی
100 مرتبه یاحی یاقیوم(ای زنده وپاینده)
----------------------------------------
امیرالمومنین علی ع فرمودند:

طَلَبُ التَّعاوُنِ عَلی إقامَةِ الحَقِّ ديانَةٌ وَأمانَةٌ
عیون الحکم و المواعظ، حدیث 5563

*درخواست همکاری برای برپاکردن حق، نشانۀ دیانت و امانتداری است*
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
       🌐 ravazadeh.com
*📌یكی از محافظان امام خامنه‌ای در خاطره‌ای جالب نقل می كنند كه:*

✳️ افتخارمان این است که در استان تهران، خانواده ۲ شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد.

✳️ تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند.

✳️ تک‌تک این محله‌های خود شما را من حداقل می‌دانم ما خانواده شهید ۳ شهید و ۲ شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.

✳️ حدود ۶، ۷ سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانواده معظم شهدا من بودم.

✳️ به‌همین‌خاطر می‌دانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحال‌ترین لذتی که آدم می‌خواهد ببرد را دارد.

✳️ بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط ۱ فرزند داشتند كه آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند.

✳️ هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم.

✳️ بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیه عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد.

✳️ خانواده خرسند ۴ تا شهید داده است؛ پدر خانواده، ۲ فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.

✳️ این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همه آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و...

✳️ صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه، آقا فرمودند خانه چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است.

✳️ ما آدرسی از ارامنه نداشتیم. سری به کلیساهای‌شان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند. رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند.

✳️ کمی اطلاعات خانواده شهدا را از بنیاد شهید، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم.

✳️ صبح رفتیم گشتیم توی محله مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم.

✳️ توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش...

✳️ بگوییم از دادستانی آمدیم که باید در بروند. کارت صدا و سیما نشان دادیم و گفتیم از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم.

✳️ امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.

✳️ برای نماز مغرب‌ و عشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر.

✳️ اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر.
چیزی نگفتند. یک آن مرکز، من را صدا کرد. با بی‌سیم گفتم به گوشم.

✳️ موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم.

✳️ در خانه را زدم. خانمی از گل بهتر آمد دم در، در را باز کرد. ما با یا الله یا الله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که.

✳️ بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو.

✳️ کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود.

✳️ یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید!

✳️ الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟

✳️ من اسم حضرت آقا را گفتم.
تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین.

✳️ یا الله یا الله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.

✳️ دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صدا و سیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.

✳️ این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم.

✳️ نگهبانی هم که باید كنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.
✳️ گفتم: بفرمایید.
گفت شما؟
نه این‌که ما را نمی‌شناخت
گفتند تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده.
گفت: کس دیگری نیست؟

✳️ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید.
گفتیم آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم.

✳️ معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد،

✳️ ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همه مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.

✳️ من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.

✳️ لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند.

✳️ چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.

✳️ یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم.

✳️ رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟
گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم.
گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟

✳️ رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، عموی ما در خانه بغلی می‌نشیند.

✳️ فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟

✳️ با این هیبت و این تیپ و قد و قواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافه‌ات تابلو است.

✳️ در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بنده خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانه یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟

✳️ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانه برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟

✳️ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.

✳️ او را داخل كه بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند.

✳️ سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.

✳️ حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد.
رفتیم توی این اتاق، بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.

✳️ آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود.

✳️ بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند.

✳️ دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.

✳️ آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟

✳️ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟

✳️ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم.

✳️ بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوه شما را می‌خورم.

✳️ این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانه مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند.

✳️ همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم.

✳️ چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.
✳️ آقا حدود ۴۰ دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیه جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.

✳️ توی خانه مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست.

✳️ می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا.

✳️ صفحه اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردند، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟

✳️ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوه اسارت، نحوه شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.

✳️ ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید مانوکیان است، به اندازه شهیدان بابایی، اردستانی و دوران پرواز عملیاتی جنگی داشته است.

✳️ هواپیمایش F14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای ۱۰۰ سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد.

✳️ هواپیما در اوج تا نقطه صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود.

✳️ هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید.

✳️ ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است.

✳️ درباره شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی كیست.

✳️ مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

✳️ گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم.

✳️ روز شهادت امام حسین، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین شربت می‌دهیم.

✳️ می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بار مصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم.

✳️ توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.

✳️ می‌گفتند در دین شما بانویی را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی.

✳️ می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی. دستش را بستند و در دوره ۲۵ ساله حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی.

✳️ گفتند در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی کیست.

✳️ امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری كه دارید، وقت گذاشتید و به خانه منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید.

✳️ اُسقُف ما، کشیش محله ما به خانه ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی که خانه یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.

✳️ از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی علیه السلام و ۲۵ سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا سلام الله علیها پی برد.

✳️ خُب! این برود مشهد، امام رضا علیه السلام شفایش نمی‌دهد؟
بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند.

✳️ ما ۴۰ دقیقه با این خانواده بودیم. عین ۴۰ دقیقه،‌ به اندازه چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانه ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند.

✳️ کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر.

✳️ با آن‌ها خداحافظی كردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند.
آمدند.

✳️ گفتند: این چه کاری بود كه شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید.

🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥فقط همین فیلم ۶ دقیقه ای از وضعیت مردم تهران در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی، گویای سطح رفاه، آسایش و معیشت مردم در حکومت قبل از انقلاب میتونه باشه؛ وقتی اوضاع پایتخت ایران این بوده، تکلیف سایر نقاط کشور مشخصه ...

🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده
بنام خدا
ذکر روز پنج شنبه:رزق وروزی
100 مرتبه لااله الا الله الملک الحق المبین(هیچ خدایی نیست مگر خدای  سلطان حق وآشکار است)
----------------------------------------
امیرالمومنین علی ع فرمودند:

خالِطُوا النّاسَ مُخالَطَةً إنْ مِتُّمْ مَعَها بَکَوْا عَلَیکُم، وإنْ عِشْتُم حَنُّوا إلَیکُم
نهج البلاغه ,حکمت 10

*با مردم آن‌چنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند*

•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
       🌐 ravazadeh.com
*📌مثل مداد باش*

📝 عالمي مشغول نوشتن با مداد بود.

کودکي پرسيد: چه مي نويسي؟

❇️ عالم لبخندي زد و گفت: مهم تر از نوشته هايم، مدادي است که با آن مي نويسم، مي خواهم وقتي بزرگ شدي مثل اين مداد بشوي!

❗️ پسرک تعجب کرد! چون چيز خاصي در مداد نديد!

❇️ عالم گفت : پنج خصلت در اين مداد هست. سعي کن آن ها را بدست آوري

✔️ اول:

🔸 مي تواني کارهاي بزرگي کني،
اما فراموش نکني دستي وجود دارد که حرکت تو را هدايت مي کند و آن دست خداست!

✔️ دوم:

🔸 گاهي بايد از مداد تراش استفاده کني، اين باعث رنج مداد مي شود، ولي نوک آن را تيز مي کند. پس بدان رنجي که مي بري از تو انسان بهتري مي سازد!

✔️ سوم:

🔸 مداد هميشه اجازه مي‌دهد براي پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کني؛ پس بدان تصحيح يک کار خطا، اشتباه نيست!

✔️ چهارم:

🔸 چوب مداد در نوشتن مهم نيست، مهم مغز مداد است که درون چوب است، پس هميشه مراقب درونت باش که چه از آن بيرون مي آيد!

✔️ پنجم:

🔸مداد هميشه از خود اثري باقي مي گذارد، پس بدان هر کاري در زندگي ات ميکني، ردي از آن به جا ميماند، پس در انتخاب اعمالت دقت کن.

🇮🇷 برگرفته از سایت جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران

⬅️ سایت:
🌐 hamiyanekeshavarzi.ir

⬅️ سروش:
🆔 splus.ir/hamiyanekeshavarzi

⬅️ اینستاگرام:
📸 instagram.com/hamiyanekeshavarzi

⬅️ تلگرام:
☑️ https://t.iss.one/hamiyanekeshavarzi

⬅️ ایتا :
✴️ https://eitaa.com/hamiyanekeshavarzi

#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی_ایرانی #سبک_زندگی #طب_سنتی #دکتر_روازاده