🔸مراسم اولین سالگرد درگذشت احمدرضا دالوند (کارتونیست، طراح گرافیک و نقاش) با سخنرانی سیروس علینژاد، پارسوا باشی، هادی حیدری و آرش تنهایی در «خانه وارطان» برگزار شد.
عکسها: امیر جدیدی
گزارش مشروح مراسم در پست بعد👇
@hadi_heidari
عکسها: امیر جدیدی
گزارش مشروح مراسم در پست بعد👇
@hadi_heidari
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸مراسم اولین سالگرد درگذشت احمدرضا دالوند (کارتونیست، طراح گرافیک و نقاش) با سخنرانی سیروس علینژاد، پارسوا باشی، هادی حیدری و آرش تنهایی در «خانه وارطان» برگزار شد. عکسها: امیر جدیدی گزارش مشروح مراسم در پست بعد👇 @hadi_heidari
🔸مراسم نخستین سالروز درگذشت احمدرضا دالوند برگزار شد
شبی به یاد دال بزرگ
📍مراسم بزرگداشت و بررسی کارنامه مطبوعاتی احمدرضا دالوند،گرافیست شهیر ایران همزمان با نخستین سالگرد درگذشت او در خانه وارطان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم سیروس علینژاد،روزنامه نگار و سردبیر نشریه آدینه، یاد احمدرضا دالوند را گرامی داشت و گفت: یک سال از درگذشت دالوند گذشت اما گویی که سالها از این مرگ گذشته است. خیال میکردم که دو یا سه سال از این اتفاق گذشته ولی درست یک سال پیش بود که او در بیمارستان از دنیا رفت. چنان مرگومیر افزایش یافته که آدمها زود درگذشتگان را از یاد میبرند. به قول ارنست همینگوی: «این جهان چنان بیرحم است که همه را میکشد و اگر نشد آنها را له میکند». پس چه خوب که برای اهالی مطبوعات نیز بزرگداشت برگزار شود؛ در مطبوعات عموما نام کسی پایدار نمیماند و امید است که برگزاری این قسم مراسمها نام و یاد بزرگان را زنده نگه دارد.»
علینژاد در ادامه از به فراموشی سپرده شدن مطبوعاتیها گلایه کرد و گفت: «جالب است که وقتی یک روزنامه یا مجله را میگشاییم در وهله اول عکسها و تیتر جلب توجه میکند و در وهله بعدی خبرها، گزارشها و یادداشت به چشم میآید. پس از چند دقیقه هم ممکن است مجله را به گوشهای پرتاب کنیم و بدون اینکه نام کسی نظرمان را جلب کند.مخاطبان عموما خبرها و گزارشها و هرچه در آن است را بیارزش بینند، که البته این موضوع به شرایط زمانه برمیگردد. غلامحسین ساعدی هم که روزی در عالم مطبوعات شهرت و آوازهی بسیاری داشت، امروزه چنان شناختهشده نیست. مهدی سمسار نیز وقتی از دنیا رفت تا دو سه سال برنامهای به نام جایزه روزنامهنگاری امید به نام وی برگزار شد و پس از مدتی به فراموشی سپرده شد.
این فراموشیها شامل عکاسان مطبوعاتی هم میشود.شاید امروز از هر صد نفر، ده نفر هم عکاسان قدیمی را نشناسند، در حالی که در زمانهی خود شهره و سرآمد بود. به عهد جوانی ما نه تولید عکس چندان مهم بود و نه عکاسها. روزنامهها حتی رغبت نمیکردند که نام عکاس را بالای عکس بنویسند. از همینروست که عکاسان زودتر از دیگران از یادها رفتند.
پاورقینویسان نیز همچون دیگران از یاد رفتهاند و اگر پاورقینویسی همچون ذبیحالله منصوری در خاطر مانده باشد به واسطهی کتابی است که چاپ کرده است.»
علینژاد در آخر با مروری بر سرگذشت مطبوعاتیها پس از مرگ به گرافیستهای مطبوعاتی رسید و اظهار داشت: « گرافیک به معنای امروزی کلمه که تصویر را در مطبوعات وارد کرده است، اتفاق نو و کمسابقهای است. گرافیک از بدو شکلگیری در خدمت تبلیغات بوده است. اما پس از اینکه از گرافیک در مطبوعات استفاده شد دیگر فقط تبلیغات نبود. حال در میان گرافیستها نامهایی که بیش از بقیه میدرخشد مرتضی ممیز، حقیقی و دالوند است. دالوند از آن گرافیستها است که در خدمت تبلیغات نبود، بلکه در خدمت مطبوعات بود. یادش گرامی!
بعد از سخنرانی علینژاد، پارسوا باشی، گرافیست و طراح کتاب به ایراد سخن پرداخت. او از آشنایی خود با دالوند گفت: « دالوند 1368، کسی که من ملاقات کردم، آدم متولد 1337 تا آن سال نبود. مثلا بگو از تولد تا لحظهی کشفش توسط من، او یک مرد بالغ هفت ساله بود، اندازهی سال 60 تا 67، سالهای جنگ، اسیری، مفقودی، کشته شدن، محبوس، شهید، نیمه جان، نیمه روح. او انگار پیش و پس از آن هفت سال زندگی نکرده بود. نوعی قطعشدگی. هنرمند اکسپرسیونیست مثل او، با جهان اندوهبار خشمگین درونش، موضوع طرح را، محمل طراحی را، گیرم داستانی در «آدینه»، مقالهای در «ایران فردا» یا نقدی در « دنیای سخن» را به مثابه موضوع یا سوژه در تبدیل و تحولی جانفرسا به ضرر خود موضوع و به سود انرژی شخصی هنرمندانه درونش ضبط و قربانی میکرد. قصه را مال خود میکند، شعر یا مفهوم سیاسی را در خود و در ابزار رسم و طرح و در اثر پدیدآمده ادغام میکند، دیگر نمیشود خطکش گذاشت و طرح را از فرم و فرم را از محتوا، داستان را از تصویر، شعر را از کلماتش جدا کرد. دیگر نمیشود جوهر را به جوهردان برگرداند. هنر در مفهوم اصلیش همین تفکیک ناپذیری است.»
ادامه در پست بعدی👇
شبی به یاد دال بزرگ
📍مراسم بزرگداشت و بررسی کارنامه مطبوعاتی احمدرضا دالوند،گرافیست شهیر ایران همزمان با نخستین سالگرد درگذشت او در خانه وارطان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم سیروس علینژاد،روزنامه نگار و سردبیر نشریه آدینه، یاد احمدرضا دالوند را گرامی داشت و گفت: یک سال از درگذشت دالوند گذشت اما گویی که سالها از این مرگ گذشته است. خیال میکردم که دو یا سه سال از این اتفاق گذشته ولی درست یک سال پیش بود که او در بیمارستان از دنیا رفت. چنان مرگومیر افزایش یافته که آدمها زود درگذشتگان را از یاد میبرند. به قول ارنست همینگوی: «این جهان چنان بیرحم است که همه را میکشد و اگر نشد آنها را له میکند». پس چه خوب که برای اهالی مطبوعات نیز بزرگداشت برگزار شود؛ در مطبوعات عموما نام کسی پایدار نمیماند و امید است که برگزاری این قسم مراسمها نام و یاد بزرگان را زنده نگه دارد.»
علینژاد در ادامه از به فراموشی سپرده شدن مطبوعاتیها گلایه کرد و گفت: «جالب است که وقتی یک روزنامه یا مجله را میگشاییم در وهله اول عکسها و تیتر جلب توجه میکند و در وهله بعدی خبرها، گزارشها و یادداشت به چشم میآید. پس از چند دقیقه هم ممکن است مجله را به گوشهای پرتاب کنیم و بدون اینکه نام کسی نظرمان را جلب کند.مخاطبان عموما خبرها و گزارشها و هرچه در آن است را بیارزش بینند، که البته این موضوع به شرایط زمانه برمیگردد. غلامحسین ساعدی هم که روزی در عالم مطبوعات شهرت و آوازهی بسیاری داشت، امروزه چنان شناختهشده نیست. مهدی سمسار نیز وقتی از دنیا رفت تا دو سه سال برنامهای به نام جایزه روزنامهنگاری امید به نام وی برگزار شد و پس از مدتی به فراموشی سپرده شد.
این فراموشیها شامل عکاسان مطبوعاتی هم میشود.شاید امروز از هر صد نفر، ده نفر هم عکاسان قدیمی را نشناسند، در حالی که در زمانهی خود شهره و سرآمد بود. به عهد جوانی ما نه تولید عکس چندان مهم بود و نه عکاسها. روزنامهها حتی رغبت نمیکردند که نام عکاس را بالای عکس بنویسند. از همینروست که عکاسان زودتر از دیگران از یادها رفتند.
پاورقینویسان نیز همچون دیگران از یاد رفتهاند و اگر پاورقینویسی همچون ذبیحالله منصوری در خاطر مانده باشد به واسطهی کتابی است که چاپ کرده است.»
علینژاد در آخر با مروری بر سرگذشت مطبوعاتیها پس از مرگ به گرافیستهای مطبوعاتی رسید و اظهار داشت: « گرافیک به معنای امروزی کلمه که تصویر را در مطبوعات وارد کرده است، اتفاق نو و کمسابقهای است. گرافیک از بدو شکلگیری در خدمت تبلیغات بوده است. اما پس از اینکه از گرافیک در مطبوعات استفاده شد دیگر فقط تبلیغات نبود. حال در میان گرافیستها نامهایی که بیش از بقیه میدرخشد مرتضی ممیز، حقیقی و دالوند است. دالوند از آن گرافیستها است که در خدمت تبلیغات نبود، بلکه در خدمت مطبوعات بود. یادش گرامی!
بعد از سخنرانی علینژاد، پارسوا باشی، گرافیست و طراح کتاب به ایراد سخن پرداخت. او از آشنایی خود با دالوند گفت: « دالوند 1368، کسی که من ملاقات کردم، آدم متولد 1337 تا آن سال نبود. مثلا بگو از تولد تا لحظهی کشفش توسط من، او یک مرد بالغ هفت ساله بود، اندازهی سال 60 تا 67، سالهای جنگ، اسیری، مفقودی، کشته شدن، محبوس، شهید، نیمه جان، نیمه روح. او انگار پیش و پس از آن هفت سال زندگی نکرده بود. نوعی قطعشدگی. هنرمند اکسپرسیونیست مثل او، با جهان اندوهبار خشمگین درونش، موضوع طرح را، محمل طراحی را، گیرم داستانی در «آدینه»، مقالهای در «ایران فردا» یا نقدی در « دنیای سخن» را به مثابه موضوع یا سوژه در تبدیل و تحولی جانفرسا به ضرر خود موضوع و به سود انرژی شخصی هنرمندانه درونش ضبط و قربانی میکرد. قصه را مال خود میکند، شعر یا مفهوم سیاسی را در خود و در ابزار رسم و طرح و در اثر پدیدآمده ادغام میکند، دیگر نمیشود خطکش گذاشت و طرح را از فرم و فرم را از محتوا، داستان را از تصویر، شعر را از کلماتش جدا کرد. دیگر نمیشود جوهر را به جوهردان برگرداند. هنر در مفهوم اصلیش همین تفکیک ناپذیری است.»
ادامه در پست بعدی👇
Hadi Heidari | کانال هادی حیدری
🔸مراسم اولین سالگرد درگذشت احمدرضا دالوند (کارتونیست، طراح گرافیک و نقاش) با سخنرانی سیروس علینژاد، پارسوا باشی، هادی حیدری و آرش تنهایی در «خانه وارطان» برگزار شد. عکسها: امیر جدیدی گزارش مشروح مراسم در پست بعد👇 @hadi_heidari
باشی در ادامه افزود: «هفت سال تاریک آسمان ایران زیر سایهی ابر انبوه و خاکستری جنگ و بیثباتی، زبانبستگی و انزوا، اجحاف و ترس همان هفت سالی بود که حاصلش هنر مردی بود که من دیدم. تلخ و سنگین. حاصل داغی عمومی و داغی شخصی. مردی که حساس بود بسیار و به هر اتفاقی واکنش داشت گیرم نه در لحظه نه در ظاهر. به نظر من واکنش دالوند به این دوران از حیات اجتماعی ایران شدیدتر از هنرمندان دیگری بود که من میشناختم. نمود این مسئله در سالهایی که من شاهدش بود ( یک دورهی هفت سالهی دیگر) به کاغذ سفید و قلم و جوهر بود با رنگ سیاه و بس. نه رنگ و نه بوم و نه هیچ سایهای از هیچ رنگی دیگر، جز خاکستریها، سیاهها و سفیدها. البته غیر از معدود جلدهایی که برای مجله آدینخ و باقی به سفارشی انجام میداد.»
پس از پارسوا باشی، هادی حیدری، کارتونیست مطبوعاتی به سخنرانی پرداخت: «دالوند، پای مرا به روزنامهها باز کرد. در اولین دیدارمان در دفتر روزنامه «جامعه»، کارهایم را با دقت دید و یکی از کارتونها را به عنوان نمونه انتخاب کرد و گفت که تو را با این طرح میشناسم و اگر میخواهی طرحهایت را منتشر کنم باید به همین کیفیت کار کنی. دالوند مرا با خودم مقایسه کرد و نه هیچکس دیگر و همین رفتار سبب شد تا نیروی بزرگی را در درونم به حرکت واداشت.» حیدری درمورد تاثیرات دالوند بر مطبوعات گفت: «گرافیک روزنامه ها با نگاه خاص او متحول شد و نفس تازه ای کشید. سلیقهای که او در نشاندن عناصر بصری کنار هم داشت، سلیقه مخاطبان را ارتقا بخشید؛ به طوریکه بعد از روزنامه جامعه، دیگر گرافیک مطبوعات ایران به پیش از آن برنگشت. او شاگردان زیادی تربیت کرد. پژوهشهای او در عرصه گرافیک و گرافیک مطبوعاتی، میراثی ماندگار برای جستوجوگران باریکاندیش است.»
در پایان آرش تنهایی، مدیر مسئول مجله آنگاه در خصوص کارنامه مطبوعاتی دالوند آغاز سخن کرد. تنهایی عنوان کرد: «من دالوند را هیچ وقت از نزدیک ندیدم و با او دوستی و رفاقتی هم نداشتم. هیچ دینی نیز بر گردن من ندارد. این سبب میشود که شبیه خود دالوند صریح و روشن او را قضاوت کنم... برای ما طراحان گرافیک دو یا یک نسل پس از او، دالوند همیشه دو ویژگی بارز داشته: یکی اخلاق تند و قاطع و دیگری روحیهی انتقادی و نوشتههای منتقدانه.»
تنهایی اضافه کرد: «جامعه، دالوند را حرام کرد. امشب وقتی به سالن مراسم پا گذاشتم خلوتی جمعیت مرا به این فکر انداخت که خلوتی انتخاب دالوند بود. خلوت در مقابل جلوت و جلوهگری.»
مدیرمسئول مجله آنگاه به ذات فراموشیناپذیر هنر نیز اشاره کرد و گفت: «درست است که اهالی روزنامه فراموش میشوند، اما آنچه ماندگار است نفس هنر است. اگر قرار باشد روزی از دالوند بنویسیم هنر و روح هنر دالوند است که خودنمایی میکند. بهتر است بگویم هنر دالوند هرگز نمیمیرد. من پیشگو نیستم ولی روزی را میبینم که هنر دالوند همچنان زنده و پایبند است.»
در پایان مراسم نیز جمعی از حاضران در این نشست روایت خود از احمد رضا دالوند و نقش او در گرافیک و گرافیک مطبوعاتی را بیان کردند.
تنظیم کننده: آرزو مکتوبیان
@hadi_heidari
پس از پارسوا باشی، هادی حیدری، کارتونیست مطبوعاتی به سخنرانی پرداخت: «دالوند، پای مرا به روزنامهها باز کرد. در اولین دیدارمان در دفتر روزنامه «جامعه»، کارهایم را با دقت دید و یکی از کارتونها را به عنوان نمونه انتخاب کرد و گفت که تو را با این طرح میشناسم و اگر میخواهی طرحهایت را منتشر کنم باید به همین کیفیت کار کنی. دالوند مرا با خودم مقایسه کرد و نه هیچکس دیگر و همین رفتار سبب شد تا نیروی بزرگی را در درونم به حرکت واداشت.» حیدری درمورد تاثیرات دالوند بر مطبوعات گفت: «گرافیک روزنامه ها با نگاه خاص او متحول شد و نفس تازه ای کشید. سلیقهای که او در نشاندن عناصر بصری کنار هم داشت، سلیقه مخاطبان را ارتقا بخشید؛ به طوریکه بعد از روزنامه جامعه، دیگر گرافیک مطبوعات ایران به پیش از آن برنگشت. او شاگردان زیادی تربیت کرد. پژوهشهای او در عرصه گرافیک و گرافیک مطبوعاتی، میراثی ماندگار برای جستوجوگران باریکاندیش است.»
در پایان آرش تنهایی، مدیر مسئول مجله آنگاه در خصوص کارنامه مطبوعاتی دالوند آغاز سخن کرد. تنهایی عنوان کرد: «من دالوند را هیچ وقت از نزدیک ندیدم و با او دوستی و رفاقتی هم نداشتم. هیچ دینی نیز بر گردن من ندارد. این سبب میشود که شبیه خود دالوند صریح و روشن او را قضاوت کنم... برای ما طراحان گرافیک دو یا یک نسل پس از او، دالوند همیشه دو ویژگی بارز داشته: یکی اخلاق تند و قاطع و دیگری روحیهی انتقادی و نوشتههای منتقدانه.»
تنهایی اضافه کرد: «جامعه، دالوند را حرام کرد. امشب وقتی به سالن مراسم پا گذاشتم خلوتی جمعیت مرا به این فکر انداخت که خلوتی انتخاب دالوند بود. خلوت در مقابل جلوت و جلوهگری.»
مدیرمسئول مجله آنگاه به ذات فراموشیناپذیر هنر نیز اشاره کرد و گفت: «درست است که اهالی روزنامه فراموش میشوند، اما آنچه ماندگار است نفس هنر است. اگر قرار باشد روزی از دالوند بنویسیم هنر و روح هنر دالوند است که خودنمایی میکند. بهتر است بگویم هنر دالوند هرگز نمیمیرد. من پیشگو نیستم ولی روزی را میبینم که هنر دالوند همچنان زنده و پایبند است.»
در پایان مراسم نیز جمعی از حاضران در این نشست روایت خود از احمد رضا دالوند و نقش او در گرافیک و گرافیک مطبوعاتی را بیان کردند.
تنظیم کننده: آرزو مکتوبیان
@hadi_heidari
🔸فردا یکشنبه بیست و چهارم آذرماه یک اتفاق خاص در تاریخ مطبوعات #طنز و #کارتون ایران خواهد افتاد.
ساعت چهار عصر در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، مراسم افتتاح مجموعه آرشیو موسسه #توفیق برگزار خواهد شد. این مجموعه شامل تمام اسنادی است که از #مجله_توفیق موجود بوده و توسط #برادران_توفیق به #مرکز_دایره_المعارف_بزرگ_اسلامی اهدا شده است.
این مراسم با حضور #حسن_توفیق و با سخنرانی: #کاظم_موسوی_بجنوردی ، #احمد_مسجدجامعی ، #سید_محمود_دعایی ، #مژگان_نی_داوود (رفیع) ، #هادی_خانیکی ، #مسعود_رضوی ، #عماد_الدین_قرشی و #غلامرضا_کیانی_رشید و هم چنین حضور شماری از نویسندگان طنز و هنرمندان کارتونیست برگزار خواهد شد.
نشانی مراسم: تهران، نیاوران، خیابان شهید پورابتهاج، شماره دویست و ده، مرکز همایش های بین المللی رایزن مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
@hadi_heidari
ساعت چهار عصر در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، مراسم افتتاح مجموعه آرشیو موسسه #توفیق برگزار خواهد شد. این مجموعه شامل تمام اسنادی است که از #مجله_توفیق موجود بوده و توسط #برادران_توفیق به #مرکز_دایره_المعارف_بزرگ_اسلامی اهدا شده است.
این مراسم با حضور #حسن_توفیق و با سخنرانی: #کاظم_موسوی_بجنوردی ، #احمد_مسجدجامعی ، #سید_محمود_دعایی ، #مژگان_نی_داوود (رفیع) ، #هادی_خانیکی ، #مسعود_رضوی ، #عماد_الدین_قرشی و #غلامرضا_کیانی_رشید و هم چنین حضور شماری از نویسندگان طنز و هنرمندان کارتونیست برگزار خواهد شد.
نشانی مراسم: تهران، نیاوران، خیابان شهید پورابتهاج، شماره دویست و ده، مرکز همایش های بین المللی رایزن مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی
@hadi_heidari
🔸چه فرهادها، مرده در کوه ها... | طرح جلد #هفته_نامه_صدا برای #کولبران قربانی | #هادی_حیدری | شنبه هفتم دی ماه نود و هشت
#کولبر #محله_صدا #فرهاد_خسروی #آزاد_خسروی
@hadi_heidari
#کولبر #محله_صدا #فرهاد_خسروی #آزاد_خسروی
@hadi_heidari
🔸همدردی با حادثه دیدگان عزیز سیل #سیستان و #بلوچستان | #هادی_حیدری
#سیستان_و_بلوچستان #سیل #حادثه
@hadi_heidari
#سیستان_و_بلوچستان #سیل #حادثه
@hadi_heidari
Forwarded from شبکه نظر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️روایت هنرمندان از حال امروز مردم ایران
▫️هادی حیدری: فکر نمیکنم مردم در ۴٠ سال گذشته شرایطی به تلخی این روزگار تجربه کرده باشند.
▫️امیدوارم مسؤلین از تک تک عملکردهای گذشته شان عذرخواهی کنند.
@Nazar
▫️هادی حیدری: فکر نمیکنم مردم در ۴٠ سال گذشته شرایطی به تلخی این روزگار تجربه کرده باشند.
▫️امیدوارم مسؤلین از تک تک عملکردهای گذشته شان عذرخواهی کنند.
@Nazar
🔸طرح روی جلدی که برای تازه ترین شماره ماهنامه #حق_ملت کار کردم.
موضوع این شماره "دارایی علیه دانایی" است.
"حق ملت" مجله ای است که درباره حقوق عمومی منتشر می شود و هر شماره، یکی از حقوق اساسی را مورد بررسی قرا می دهد.
.
شماره پنجم ماهنامه سیاسی، اجتماعی حق ملت به موضوع «حق آموزش» و عدالت آموزشی اختصاص دارد.
در این شماره گفتگوهایی با مصطفی معین، مقصود فراستخواه،اسماعیل آذری نژاد، محمدرضا یگانه و … خواهید خواند و همچنین مطالبی در مورد کالایی شدن آموزش، مدارس تیزهوشان، آموزش در مناطق محروم، آثار روانی مدارس، آزادی آکادمیک، تحصیل زنان، تحصیل پناهجویان، مسائل صنفی معلمان و روایت تاریخی شکل گیری مدارس مدرن در ایران در قالب مقالات و گزارش های متنوع پیش روی شما خواهد بود.
.
شما می توانید همین حالا از قسمت فروشگاه سایت مجله بدون پرداخت هزینه پست این شماره از مجله را در منزل یا محل کارتان دریافت کنید. همچنین شماره های قبل با تخفیف و ارسال رایگان عرضه شده است.
نشانی سایت مجله:
www.haghemelat.com
نشانی اینستاگرام مجله:
instagram.com/haghemelat
#هادی_حیدری | دوشنبه هفتم بهمن نود و هشت
@hadi_heidari
موضوع این شماره "دارایی علیه دانایی" است.
"حق ملت" مجله ای است که درباره حقوق عمومی منتشر می شود و هر شماره، یکی از حقوق اساسی را مورد بررسی قرا می دهد.
.
شماره پنجم ماهنامه سیاسی، اجتماعی حق ملت به موضوع «حق آموزش» و عدالت آموزشی اختصاص دارد.
در این شماره گفتگوهایی با مصطفی معین، مقصود فراستخواه،اسماعیل آذری نژاد، محمدرضا یگانه و … خواهید خواند و همچنین مطالبی در مورد کالایی شدن آموزش، مدارس تیزهوشان، آموزش در مناطق محروم، آثار روانی مدارس، آزادی آکادمیک، تحصیل زنان، تحصیل پناهجویان، مسائل صنفی معلمان و روایت تاریخی شکل گیری مدارس مدرن در ایران در قالب مقالات و گزارش های متنوع پیش روی شما خواهد بود.
.
شما می توانید همین حالا از قسمت فروشگاه سایت مجله بدون پرداخت هزینه پست این شماره از مجله را در منزل یا محل کارتان دریافت کنید. همچنین شماره های قبل با تخفیف و ارسال رایگان عرضه شده است.
نشانی سایت مجله:
www.haghemelat.com
نشانی اینستاگرام مجله:
instagram.com/haghemelat
#هادی_حیدری | دوشنبه هفتم بهمن نود و هشت
@hadi_heidari