نور
مهمتر از چراغ است
شعر
مهمتر از دفتر ،
و بوسه
مهمتر از لب .
شعرهاي من براي تو اما
با ارزشترند از هر دويِ ما
اين شعرها
تنها مداركي هستند
كه به مردم اثبات مي كنند
تو
چقدر زيبا بوده اي
من
چقدر عاشق
#نزار_قباني
@ghazalvare
مهمتر از چراغ است
شعر
مهمتر از دفتر ،
و بوسه
مهمتر از لب .
شعرهاي من براي تو اما
با ارزشترند از هر دويِ ما
اين شعرها
تنها مداركي هستند
كه به مردم اثبات مي كنند
تو
چقدر زيبا بوده اي
من
چقدر عاشق
#نزار_قباني
@ghazalvare
آنجا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای
چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله.
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه ی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته ام.
#محمود_دولت_آبادی
@omidgraphic
@ghazalvare
چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجله.
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه ی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته ام.
#محمود_دولت_آبادی
@omidgraphic
@ghazalvare
خوب دانسته ام از خط لب کوفی تو
در وفا مردم چشمان تو کم حافظه اند
#محمد_قاسملوی
🎨 @omidgraphic
✒ @ghazalvare
در وفا مردم چشمان تو کم حافظه اند
#محمد_قاسملوی
🎨 @omidgraphic
✒ @ghazalvare
از چشمانت رد شب را بیرون کن
امروز صبح دیگری ست
به لبهایت گلهای سرخ بزن
گردنبندی از مرواریدهای دریا
ناخن هایت را به رنگ دلم رنگ کن
امروز صبح دیگری ست
مطمئن باش
من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بیاید
و کهکشان راه شیری
درون وجودت حلول کند
#نزار_قباني
@ghazalvare
امروز صبح دیگری ست
به لبهایت گلهای سرخ بزن
گردنبندی از مرواریدهای دریا
ناخن هایت را به رنگ دلم رنگ کن
امروز صبح دیگری ست
مطمئن باش
من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بیاید
و کهکشان راه شیری
درون وجودت حلول کند
#نزار_قباني
@ghazalvare
آغوش تو چقدر مي آيد به قامتم
در آن به قدر پيرهن خويش راحتم
بازار شام کن شب مان را به موي خود
بگذار تا شلوغ شود با تو خلوتم
#علیرضا_بدیع
@ghazalvare
در آن به قدر پيرهن خويش راحتم
بازار شام کن شب مان را به موي خود
بگذار تا شلوغ شود با تو خلوتم
#علیرضا_بدیع
@ghazalvare
آدمها
حکم پرندگان مهاجر را دارند،
به ناگاه
در آسمان زندگی ات ظاهر می شوند،
دل و جانت را به هم می ریزند،
شکوفاترت می کنند ،
و اجازه می دهند
یک فصل تمام از حضورشان لذت ببری.
آدمها
حکم پرندگان مهاجر را دارند،
یک روز
رها بر امواج نسیم،
در آسمانی آبی می آیند
و روزی دیگر
در انبوه ابرهای سیاه گم می شوند.
نه دست ماها بی نمک است ،
نه آنها قصد آزار کسی را دارند،
اقتضای طبیعت شان این است:
هرازگاهی
می خواهند هوایی تازه کنند،
به سرزمین های گرمتری بروند،
با پرندگانی دیگر بپرند،
چشم اندازهای تازه تری ببینند.
نفرین شان نکنید،
فقط
عاشق که می شوید
حواس تان باشد:
آدمها
حکم پرندگان مهاجر را دارند.
#انوش_ترابی
@faramatni
@ghazalvare
حکم پرندگان مهاجر را دارند،
به ناگاه
در آسمان زندگی ات ظاهر می شوند،
دل و جانت را به هم می ریزند،
شکوفاترت می کنند ،
و اجازه می دهند
یک فصل تمام از حضورشان لذت ببری.
آدمها
حکم پرندگان مهاجر را دارند،
یک روز
رها بر امواج نسیم،
در آسمانی آبی می آیند
و روزی دیگر
در انبوه ابرهای سیاه گم می شوند.
نه دست ماها بی نمک است ،
نه آنها قصد آزار کسی را دارند،
اقتضای طبیعت شان این است:
هرازگاهی
می خواهند هوایی تازه کنند،
به سرزمین های گرمتری بروند،
با پرندگانی دیگر بپرند،
چشم اندازهای تازه تری ببینند.
نفرین شان نکنید،
فقط
عاشق که می شوید
حواس تان باشد:
آدمها
حکم پرندگان مهاجر را دارند.
#انوش_ترابی
@faramatni
@ghazalvare
نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار، بی تو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بی پرندگی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانه ام آورده ای زمستان را
بریز! چاره ی این عشق، قهوه ی قجری ست
که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را ...!
#اصغر_معاذی
@ghazalvare
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار، بی تو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بی پرندگی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانه ام آورده ای زمستان را
بریز! چاره ی این عشق، قهوه ی قجری ست
که چشمهای تو پر کرده اند فنجان را ...!
#اصغر_معاذی
@ghazalvare
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.
شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب، به زندگی، بی خفگی.
اتوبوسی به نام هوس
#تنسى_ویلیامز
@ghazalvare
مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.
شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب، به زندگی، بی خفگی.
اتوبوسی به نام هوس
#تنسى_ویلیامز
@ghazalvare
بگذار برايت چاى بريزم
امروز به شكل غريبى خوبى
بگذار برايت چاى بياورم
راستى گفتم كه دوستت دارم؟
گفتم كه از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادى بخش است
مثل حضور شعر و
حضور قايقها و
خاطرات دور
#نزار_قبانی
@ghazalvare
امروز به شكل غريبى خوبى
بگذار برايت چاى بياورم
راستى گفتم كه دوستت دارم؟
گفتم كه از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادى بخش است
مثل حضور شعر و
حضور قايقها و
خاطرات دور
#نزار_قبانی
@ghazalvare
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم هایت روزنی است
از جهان من
تا سرزمین بکر سینه ات
عشق
ابدیتی است رمزآلود و ژرف
و چشمان تو
سیاهچاله های ابدیت اند...
#ناشعر #محمد_قاسملوی
ده رنگ چشم سحرآمیز جهان ما.
@ghazalvare
از جهان من
تا سرزمین بکر سینه ات
عشق
ابدیتی است رمزآلود و ژرف
و چشمان تو
سیاهچاله های ابدیت اند...
#ناشعر #محمد_قاسملوی
ده رنگ چشم سحرآمیز جهان ما.
@ghazalvare