❤️🩹یک طلاق به ازای هر ۲ ازدواج در استان تهران
🔹طبق آمار اعلامی سازمان ثبت احوال کشور، نسبت ازدواج به طلاق به ترتیب در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، چهار محال و بختیاری و هرمزگان بالاترین و در استانهای البرز، تهران، مازندران، مرکزی و گیلان پایینترین در سطح کشور است.
🔹در استانهای تهران، البرز و مازندران به ازای هر ۲ ازدواج، یک طلاق صورت میگیرد که پایینترین عدد در سطح کشور است./ باشگاه خبرنگاران
#قنداب_نیوز
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
🔹طبق آمار اعلامی سازمان ثبت احوال کشور، نسبت ازدواج به طلاق به ترتیب در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، چهار محال و بختیاری و هرمزگان بالاترین و در استانهای البرز، تهران، مازندران، مرکزی و گیلان پایینترین در سطح کشور است.
🔹در استانهای تهران، البرز و مازندران به ازای هر ۲ ازدواج، یک طلاق صورت میگیرد که پایینترین عدد در سطح کشور است./ باشگاه خبرنگاران
#قنداب_نیوز
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #فایل_تصویری
👤 استاد #رائفی_پور
📝« اثر جهانی یک زن »
شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها
#خانواده_حسینی
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
👤 استاد #رائفی_پور
📝« اثر جهانی یک زن »
شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها
#خانواده_حسینی
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
❤️حریم عشق
📝پرده چهارم
❤️🔥توی آشپزخانه دستش مشغول ریختن چای برای عزاداران بود اما گوشش مشغول شنیدن حرفهای حاج آقای سخنران...
او را میشناخت، توی همین محل قد کشیده بود و بارها در کودکی و نوجوانی همراه مادرش به همین هیئت خانگی آمده بود
حاج آقا از قدیم سخنران مراسم این خانه بود و الحق فاضل و توانمند هم بود اما امشب حرفهایی میزد که سپیده اگر آقاجواد را خوب نمیشناخت یقین میکرد به سفارش او این حرفها را میزند:
_این چند شب گفتم چقدر لازمه همه زوایای زندگی امام حسین و خانواده ش بررسی بشه
نه فقط همون برش کوتاه عاشورا که همیشه بهش میپردازیم
این آدمها که ما توی عاشورا باهاشون مواجه میشیم و از تصمیمات و برخورد درستشون در بزنگاه ها میگیم، یه زندگی چندین ساله دارن که اگر اونو بشناسیم میفهمیم چی شد که این آدم به این رشد رسید
اگر وقت بگذاریم بریم به زندگی این شخصیتها قبل از عاشورا هم بپردازیم کلی درس زندگی برای چگونه خوب زیستن توش پیدا میکنیم...
شبهای قبل درباره چند شخصیت حرف زدیم
امشب هم چون شب علی اصغره میخوام از رباب بگم...
شما به زندگی این زن نگاه کنید
چند سال بیشتر از ازدواجش با اباعبدالله نمیگذره...
از روز اول که وارد زندگی امام حسین شد، رقیه دختر امام رو که مادر نداشت بزرگ کرد، هر زنی نمیتونه چنین شرایطی رو قبول کنه
بعد هم که پسر خودش به دنیا اومد، هنوز چندماهش نشده بود که با امام حسین توی این سفر سخت همراه شد
نفس سفر اون زمان سخت بوده، با شتر توی گرما روزهای طولانی...
خصوصا این سفر که خیلی هم خطرناک بوده و از روز اول مصائبش قابل پیش بینی بوده..
ولی حاضر نمیشه از همسرش جدا بشه... همراهش میشه... حتی وقتی بچه شیرخوارش از تشنگی دست و پا میزنه گله ای به امام نمیکنه
حتی وقتی امام علی اصغر رو خونین و شهید از میدان میاره، باز هم رباب اعتراضی نمیکنه...
چند ثانیه سکوت میکند تا صدای گریه های آرام و مقطع جمع فروکش کند و باز ادامه میدهد:
حالا البته مقصود این نیست که خانمها در برابر هرکاری که آقایون میکنن باید سکوت کنن، طبیعتا اینجا جایگاه امامت امام حسین مطرحه، ولی بطور کلی آدم با نگاه به زندگی اهلبیت زندگی کردن رو یاد میگیره
وقتی میبینه چطور با محبت و زیبا با هم زندگی میکنن با وجود مشکلات به این بزرگی، خنده ش میگیره از زندگی خودش که گاهی چطور با یک بهانه ساده جهنم میشه
مخلص کلام اینکه خانواده باید بلد باشن زندگی کردن رو، قدر همو بدونن، این خانواده رو ببینید از هیچ فرصتی برای محبت کردن به هم مضایقه نمیکنن حتی وسط جنگ...
اونوقت ما بعضی اوقات خودمون زندگی رو میکنیم میدون جنگ، جبهه بندی میکنیم روبروی هم قرار میگیریم انگار که طرف مقابلمون دشمنه!
خانواده باید توی یه جبهه باشن نه مقابل هم!
اشک چشمهایش را با سر آستین گرفت و سینی پر شده را روی میز گذاشت تا حنانه دختر بزرگ فرخنده برای پذیرایی ببرد
همانطور مشغول کار در دل زمزمه میکرد: یا امام حسین اگر اونی که باید این حرفا رو بشنوه منم، شنیدم... من قول میدم دیگه بدخلقی نکنم... یه بار دیگه تلاشم رو میکنم برای این زندگی... فقط بلایی سر شیرین نیاد...
صدای حنانه خلوت درونش را شکست: زندایی... سخنران رفت مداح اومده...
_خب؟
_مداح میگه یه پسر بچه کوچیک بیارید تو مردونه دست من باشه
هیچ کس تو مجلس بچه کوچیک نداره... مامان گفت بپرسم اجازه میدید...
ته دل سپیده آشوب شد: مگه بیداره شهراد؟
_آره بیدار شد پیش مامانه...
_آخه.. آخه سر و صدای باند گوشش رو اذیت میکنه
حنانه با لبهای آویخته شانه ای بالا انداخت و سینی را بلند کرد که برود که سپیده نیتی کرد و فوری گفت: باشه حنانه جان
به مامانت بگو ببردش ولی اگر گریه کرد حتما بیارنش...
حنانه لبخندی زد و با تکان سر بیرون رفت
چراغها خاموش شد و چون کار دیگری نمانده بود سپیده هم بیرون رفت و آخر مجلس تکیه به دیوار زد و سر روی زانو گذاشت
روضه خوان که آغاز کرد، هیچ کس به اندازه سپیده اشک برای ریختن نداشت
چند سالی بود دور افتاده بود از این مجالس... از آن گذشته فقط مادر یک طفل شیرخوار روضه رباب و علی اصغر را آنطور که باید میفهمد...
میان روضه صدای پسرش را که شنید اشکهایش به هق هق رسید...
مداح میکروفون را جلوی دهان کودک گرفته بود تا باقی روضه را او با اصوات کودکانه اش بخواند
و الحق که روضه جانسوزی بود مخصوصا برای سپیده...
چیزی نگذشت که کودک حوصله اش سر رفت و به گریه افتاد...
اینبار مداح دم گرفت و سینه زنی آغاز شد
سپیده بی قرار سراغ حنانه را گرفت و همین که پیدایش کرد گفت: برو زودتر شهراد رو بیار برام بچم الان هلاک میکنه خودشو...
حنانه رفت ولی بدون کودک برگشت...
میان تاریکی و همهمه نوحه و سینه زنی سپیده به سختی صدایش را می رساند: چی شد بچم کو؟!
_رفتم بگیرمش گفتن بغل باباشه آرومه...
سپیده متحیر پرسید: باباش؟ مگه اومده... چطوری اومده مگه بیمارستان نیست؟
📝پرده چهارم
❤️🔥توی آشپزخانه دستش مشغول ریختن چای برای عزاداران بود اما گوشش مشغول شنیدن حرفهای حاج آقای سخنران...
او را میشناخت، توی همین محل قد کشیده بود و بارها در کودکی و نوجوانی همراه مادرش به همین هیئت خانگی آمده بود
حاج آقا از قدیم سخنران مراسم این خانه بود و الحق فاضل و توانمند هم بود اما امشب حرفهایی میزد که سپیده اگر آقاجواد را خوب نمیشناخت یقین میکرد به سفارش او این حرفها را میزند:
_این چند شب گفتم چقدر لازمه همه زوایای زندگی امام حسین و خانواده ش بررسی بشه
نه فقط همون برش کوتاه عاشورا که همیشه بهش میپردازیم
این آدمها که ما توی عاشورا باهاشون مواجه میشیم و از تصمیمات و برخورد درستشون در بزنگاه ها میگیم، یه زندگی چندین ساله دارن که اگر اونو بشناسیم میفهمیم چی شد که این آدم به این رشد رسید
اگر وقت بگذاریم بریم به زندگی این شخصیتها قبل از عاشورا هم بپردازیم کلی درس زندگی برای چگونه خوب زیستن توش پیدا میکنیم...
شبهای قبل درباره چند شخصیت حرف زدیم
امشب هم چون شب علی اصغره میخوام از رباب بگم...
شما به زندگی این زن نگاه کنید
چند سال بیشتر از ازدواجش با اباعبدالله نمیگذره...
از روز اول که وارد زندگی امام حسین شد، رقیه دختر امام رو که مادر نداشت بزرگ کرد، هر زنی نمیتونه چنین شرایطی رو قبول کنه
بعد هم که پسر خودش به دنیا اومد، هنوز چندماهش نشده بود که با امام حسین توی این سفر سخت همراه شد
نفس سفر اون زمان سخت بوده، با شتر توی گرما روزهای طولانی...
خصوصا این سفر که خیلی هم خطرناک بوده و از روز اول مصائبش قابل پیش بینی بوده..
ولی حاضر نمیشه از همسرش جدا بشه... همراهش میشه... حتی وقتی بچه شیرخوارش از تشنگی دست و پا میزنه گله ای به امام نمیکنه
حتی وقتی امام علی اصغر رو خونین و شهید از میدان میاره، باز هم رباب اعتراضی نمیکنه...
چند ثانیه سکوت میکند تا صدای گریه های آرام و مقطع جمع فروکش کند و باز ادامه میدهد:
حالا البته مقصود این نیست که خانمها در برابر هرکاری که آقایون میکنن باید سکوت کنن، طبیعتا اینجا جایگاه امامت امام حسین مطرحه، ولی بطور کلی آدم با نگاه به زندگی اهلبیت زندگی کردن رو یاد میگیره
وقتی میبینه چطور با محبت و زیبا با هم زندگی میکنن با وجود مشکلات به این بزرگی، خنده ش میگیره از زندگی خودش که گاهی چطور با یک بهانه ساده جهنم میشه
مخلص کلام اینکه خانواده باید بلد باشن زندگی کردن رو، قدر همو بدونن، این خانواده رو ببینید از هیچ فرصتی برای محبت کردن به هم مضایقه نمیکنن حتی وسط جنگ...
اونوقت ما بعضی اوقات خودمون زندگی رو میکنیم میدون جنگ، جبهه بندی میکنیم روبروی هم قرار میگیریم انگار که طرف مقابلمون دشمنه!
خانواده باید توی یه جبهه باشن نه مقابل هم!
اشک چشمهایش را با سر آستین گرفت و سینی پر شده را روی میز گذاشت تا حنانه دختر بزرگ فرخنده برای پذیرایی ببرد
همانطور مشغول کار در دل زمزمه میکرد: یا امام حسین اگر اونی که باید این حرفا رو بشنوه منم، شنیدم... من قول میدم دیگه بدخلقی نکنم... یه بار دیگه تلاشم رو میکنم برای این زندگی... فقط بلایی سر شیرین نیاد...
صدای حنانه خلوت درونش را شکست: زندایی... سخنران رفت مداح اومده...
_خب؟
_مداح میگه یه پسر بچه کوچیک بیارید تو مردونه دست من باشه
هیچ کس تو مجلس بچه کوچیک نداره... مامان گفت بپرسم اجازه میدید...
ته دل سپیده آشوب شد: مگه بیداره شهراد؟
_آره بیدار شد پیش مامانه...
_آخه.. آخه سر و صدای باند گوشش رو اذیت میکنه
حنانه با لبهای آویخته شانه ای بالا انداخت و سینی را بلند کرد که برود که سپیده نیتی کرد و فوری گفت: باشه حنانه جان
به مامانت بگو ببردش ولی اگر گریه کرد حتما بیارنش...
حنانه لبخندی زد و با تکان سر بیرون رفت
چراغها خاموش شد و چون کار دیگری نمانده بود سپیده هم بیرون رفت و آخر مجلس تکیه به دیوار زد و سر روی زانو گذاشت
روضه خوان که آغاز کرد، هیچ کس به اندازه سپیده اشک برای ریختن نداشت
چند سالی بود دور افتاده بود از این مجالس... از آن گذشته فقط مادر یک طفل شیرخوار روضه رباب و علی اصغر را آنطور که باید میفهمد...
میان روضه صدای پسرش را که شنید اشکهایش به هق هق رسید...
مداح میکروفون را جلوی دهان کودک گرفته بود تا باقی روضه را او با اصوات کودکانه اش بخواند
و الحق که روضه جانسوزی بود مخصوصا برای سپیده...
چیزی نگذشت که کودک حوصله اش سر رفت و به گریه افتاد...
اینبار مداح دم گرفت و سینه زنی آغاز شد
سپیده بی قرار سراغ حنانه را گرفت و همین که پیدایش کرد گفت: برو زودتر شهراد رو بیار برام بچم الان هلاک میکنه خودشو...
حنانه رفت ولی بدون کودک برگشت...
میان تاریکی و همهمه نوحه و سینه زنی سپیده به سختی صدایش را می رساند: چی شد بچم کو؟!
_رفتم بگیرمش گفتن بغل باباشه آرومه...
سپیده متحیر پرسید: باباش؟ مگه اومده... چطوری اومده مگه بیمارستان نیست؟
حنانه لبخند زد و صدایش را بالا تر برد: نه شیرین مرخص شده... خدا رو شکر مشکلی نبوده...
لبخند سپیده هم عمیق شد: خدا رو شکر.. الان کجاست بچم؟!
_پیش داییه...
_حالش چطوره؟
_نگران نباش زن دایی خوب بود حالش فقط سرش رو پانسمان کردن
یه ربع دیگه مراسم تمومه شام رو میدیم و می بینیش..
_خیلی خب پس بیا کمک غذا رو بکشیم که تا اونموقع آماده بشه
.
.
توی حیاط، آخرین غذا را به دست میهمان آخر میداد که شیرین دوید و به طرفش آمد: مامان...
با عجله روی دو پا نشست و در آغوشش گرفت
تمام محبتش را به صدایش ریخت: جانم قربونت برم... خوبی؟!
_خوبم.. ببخشید که به حرفت گوش نکردم
اشکهای سپیده جاری شد: فدای سرت دخترم
مشغول نوازش موهایش بود که خسرو را در چند قدمی خود دید
دست در جیب به گوشه حیاط خیره شده بود
شرمندگی و خجالت در رفتارش دیده میشد
روی پا بلند شد و رو به شیرین گفت: مامان برو داخل الان میام شامتو میدم
و بعد به طرف شوهرش رفت: پس بچه کو؟
_خوابش برده بود حنانه ازم گرفت برد بالا تو جاش بخوابونه...
_شیرین حالش خوبه؟ دیگه مشکلی نیست؟
سر به زیر انداخت و با نوک کفش به زمین ضربه زد: آره الحمدلله... میگم... من امروز حالم خوب نبود واقعا ترسیده بودم... منظورم اینه که...
سپیده_خیلی خب دیگه حرفش رو نزن
خسرو_میگم من یه نذری کردم
سپیده_اتفاقا منم یه نذری کردم...
_خب بگو...
خندید: نه اول تو بگو...
_هیچی اون لحظه که منتظر جواب سی تی اسکن شیرین بودم همینطور یه چیزی از دلم گذشت... که اگر طوریش نباشه، هر سال شب سوم به نیت رقیه خاتون خرج شام هیئت مامان رو بدیم
سپیده خندید: پس خرجت دو تا شد!
چون منم واسه شب علی اصغر نذر کرده بودم
_اشکال نداره... ممنون که واسه شیرین نذر کردی
_این چه حرفیه شیرین دختر خودمه
چهار ساله بزرگش کردم... چرا باورت نمیشه من این بچه رو دوستش دارم؟!!
_باورم میشه... راستی یه نذر دیگه هم کردم
_اتفاقا منم... این یکی مربوط به خودمونه
صدای فرخنده به گفتگویشان پایان می دهد:
همه رفتن شما هنوز وایستادید تو حیاط مثل تازه نامزد کرده ها چی میگید در گوش هم!
بیاین داخل شامتونو بخورید وقت واسه حرف زدن بسیاره!
سپیده می خندد و خسرو هم: یه بارم که ما میخوایم درست و حسابی حرف بزنیم اینا شوخیشون میگیره!
سپیده در چشم های شوهرش خیره می شود: حرف میزنیم.. از این به بعد بیشتر حرف میزنیم
مگه نه؟
_صد البته... حالا بفرما داخل تا ته دیگ نذری رو در نیاوردن...
❤️ پایان...
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
لبخند سپیده هم عمیق شد: خدا رو شکر.. الان کجاست بچم؟!
_پیش داییه...
_حالش چطوره؟
_نگران نباش زن دایی خوب بود حالش فقط سرش رو پانسمان کردن
یه ربع دیگه مراسم تمومه شام رو میدیم و می بینیش..
_خیلی خب پس بیا کمک غذا رو بکشیم که تا اونموقع آماده بشه
.
.
توی حیاط، آخرین غذا را به دست میهمان آخر میداد که شیرین دوید و به طرفش آمد: مامان...
با عجله روی دو پا نشست و در آغوشش گرفت
تمام محبتش را به صدایش ریخت: جانم قربونت برم... خوبی؟!
_خوبم.. ببخشید که به حرفت گوش نکردم
اشکهای سپیده جاری شد: فدای سرت دخترم
مشغول نوازش موهایش بود که خسرو را در چند قدمی خود دید
دست در جیب به گوشه حیاط خیره شده بود
شرمندگی و خجالت در رفتارش دیده میشد
روی پا بلند شد و رو به شیرین گفت: مامان برو داخل الان میام شامتو میدم
و بعد به طرف شوهرش رفت: پس بچه کو؟
_خوابش برده بود حنانه ازم گرفت برد بالا تو جاش بخوابونه...
_شیرین حالش خوبه؟ دیگه مشکلی نیست؟
سر به زیر انداخت و با نوک کفش به زمین ضربه زد: آره الحمدلله... میگم... من امروز حالم خوب نبود واقعا ترسیده بودم... منظورم اینه که...
سپیده_خیلی خب دیگه حرفش رو نزن
خسرو_میگم من یه نذری کردم
سپیده_اتفاقا منم یه نذری کردم...
_خب بگو...
خندید: نه اول تو بگو...
_هیچی اون لحظه که منتظر جواب سی تی اسکن شیرین بودم همینطور یه چیزی از دلم گذشت... که اگر طوریش نباشه، هر سال شب سوم به نیت رقیه خاتون خرج شام هیئت مامان رو بدیم
سپیده خندید: پس خرجت دو تا شد!
چون منم واسه شب علی اصغر نذر کرده بودم
_اشکال نداره... ممنون که واسه شیرین نذر کردی
_این چه حرفیه شیرین دختر خودمه
چهار ساله بزرگش کردم... چرا باورت نمیشه من این بچه رو دوستش دارم؟!!
_باورم میشه... راستی یه نذر دیگه هم کردم
_اتفاقا منم... این یکی مربوط به خودمونه
صدای فرخنده به گفتگویشان پایان می دهد:
همه رفتن شما هنوز وایستادید تو حیاط مثل تازه نامزد کرده ها چی میگید در گوش هم!
بیاین داخل شامتونو بخورید وقت واسه حرف زدن بسیاره!
سپیده می خندد و خسرو هم: یه بارم که ما میخوایم درست و حسابی حرف بزنیم اینا شوخیشون میگیره!
سپیده در چشم های شوهرش خیره می شود: حرف میزنیم.. از این به بعد بیشتر حرف میزنیم
مگه نه؟
_صد البته... حالا بفرما داخل تا ته دیگ نذری رو در نیاوردن...
❤️ پایان...
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
🍃خدايا!
بيامرز برايم همه گناهانی را كه
مرتكب شدم...🍃
دعای کمیل
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
بيامرز برايم همه گناهانی را كه
مرتكب شدم...🍃
دعای کمیل
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
👤استاد #رائفی_پور
💞 این خیانت از همین سریال ها بیرون آمدهاست!
#جعبه_جادو
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
💞 این خیانت از همین سریال ها بیرون آمدهاست!
#جعبه_جادو
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❣مثل بقیه بودن به چه قیمتی؟!
ادای دیگرانو درآوردن به چه قیمتی؟!
کی قراره به خودمون بیایم و بپذیریم هرکسی باید بازیگر نقش اول فیلمنامه زندگی خودش باشه، نه کپی درجه چندم زندگی دیگران....
بیایید به خودمون بیاییم!
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
ادای دیگرانو درآوردن به چه قیمتی؟!
کی قراره به خودمون بیایم و بپذیریم هرکسی باید بازیگر نقش اول فیلمنامه زندگی خودش باشه، نه کپی درجه چندم زندگی دیگران....
بیایید به خودمون بیاییم!
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
👨👩👧👦 ویژگی بانوان را بشناسید، با سخنرانی "زنان ونوسی"...
👈🏼برای شنیدن فقط روی موضوع مورد نظرتان کلیک کنید 😊
🎙فایل صوتی👇🏻
زنان ونوسی
🎙فایل صوتی👇🏻
بررسی فرقهها
🎙فایل صوتی👇🏻
روابط زن و مرد و تفاوتها
🎙فایل صوتی👇🏻
چرا افراد همجنسگرا میشوند
🎙فایل صوتی👇🏻
زن و پوشش زن مسلمان در جامعه
🎙فایل صوتی👇🏻
زن در جامعه و شرطی سازی در سلیقهها
🎙فایل صوتی👇🏻
چند همسری در جامعه امروز و پاسخ به شبههای درباره پیامبر صلالله علیه و آله
#قبل_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
👈🏼برای شنیدن فقط روی موضوع مورد نظرتان کلیک کنید 😊
🎙فایل صوتی👇🏻
زنان ونوسی
🎙فایل صوتی👇🏻
بررسی فرقهها
🎙فایل صوتی👇🏻
روابط زن و مرد و تفاوتها
🎙فایل صوتی👇🏻
چرا افراد همجنسگرا میشوند
🎙فایل صوتی👇🏻
زن و پوشش زن مسلمان در جامعه
🎙فایل صوتی👇🏻
زن در جامعه و شرطی سازی در سلیقهها
🎙فایل صوتی👇🏻
چند همسری در جامعه امروز و پاسخ به شبههای درباره پیامبر صلالله علیه و آله
#قبل_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
Telegram
قنداب (واحد خانواده مؤسسه مصاف)
🎙 #فایل_صوتی
👤 استاد #رائفی_پور
📝 زنان ونوسی...
📆 29 بهمن 96
فایل تصویری 👇
https://t.iss.one/ghandaab/5445
💝 کانال قنداب، واحد تخصصی خانواده موسسه مصاف:
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
👤 استاد #رائفی_پور
📝 زنان ونوسی...
📆 29 بهمن 96
فایل تصویری 👇
https://t.iss.one/ghandaab/5445
💝 کانال قنداب، واحد تخصصی خانواده موسسه مصاف:
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
🍃🌸
🌸
🍃 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
🌸بهترين توانگرى، يقين است...
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
🌸
🍃 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
🌸بهترين توانگرى، يقين است...
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
✨بسم الله الرّحمن الرّحیم ✨
🔅گروه مشاوره حضوری واحد خانواده مؤسسه مصاف ( #کلبه_آرامش)🔅
🔅به اطلاع میساند واحد خانواده مؤسسه مصاف آماده ارائه خدمات مشاوره در محیطی مطمئن و با حضور مشاورین متعهد و متخصص میباشد.
🔻فاز اول مشاوره (تهران): #قبل_از_ازدواج
👩🏻⚕خدمات
📝 مصاحبه و ارزیابی معیارهای ازدواج و تناسبِ طرفین
👤مشاوره فردی
📈تست شخصیتشناسی در صورت تمایل
🩺مداخلات روانپزشکی در صورت نیاز
🔻فاز دوم مشاوره (تهران):
#پس_از_عقد_و_ازدواج
❣️خدمات:
👫🏻 زوج درمانی
👩❤️👨 مشاوره مهارتهای همسرداری و زناشویی
🔞 تشخیص و درمان اختلالات در روابط زناشویی
🔻فاز سوم مشاوره (تهران):
#نوجوان
👩⚕خدمات:
📝 مصاحبه بالینی
🧐 تشخیص اختلالات
🔍 استعدادیابی
📚 تحصیلی
🔹لازم به ذکر است، مدت هر مشاوره ۴۵ دقیقه میباشد.
🔅جهت دریافت نوبت فقط از طریق آیدی زیر در تلگرام اقدام کنید:
📱@Ghandaab_moshaver
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
🔅گروه مشاوره حضوری واحد خانواده مؤسسه مصاف ( #کلبه_آرامش)🔅
🔅به اطلاع میساند واحد خانواده مؤسسه مصاف آماده ارائه خدمات مشاوره در محیطی مطمئن و با حضور مشاورین متعهد و متخصص میباشد.
🔻فاز اول مشاوره (تهران): #قبل_از_ازدواج
👩🏻⚕خدمات
📝 مصاحبه و ارزیابی معیارهای ازدواج و تناسبِ طرفین
👤مشاوره فردی
📈تست شخصیتشناسی در صورت تمایل
🩺مداخلات روانپزشکی در صورت نیاز
🔻فاز دوم مشاوره (تهران):
#پس_از_عقد_و_ازدواج
❣️خدمات:
👫🏻 زوج درمانی
👩❤️👨 مشاوره مهارتهای همسرداری و زناشویی
🔞 تشخیص و درمان اختلالات در روابط زناشویی
🔻فاز سوم مشاوره (تهران):
#نوجوان
👩⚕خدمات:
📝 مصاحبه بالینی
🧐 تشخیص اختلالات
🔍 استعدادیابی
📚 تحصیلی
🔹لازم به ذکر است، مدت هر مشاوره ۴۵ دقیقه میباشد.
🔅جهت دریافت نوبت فقط از طریق آیدی زیر در تلگرام اقدام کنید:
📱@Ghandaab_moshaver
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
🌸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🍃تفریح وبازى کنید
زیرا دوست ندارم در دین شما
خشونتى دیده شود.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
🍃تفریح وبازى کنید
زیرا دوست ندارم در دین شما
خشونتى دیده شود.
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
❣با یکدیگر صحبت کنید!
❤️نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟ چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟!باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرف نزدنها شروع میشود!
❤️به یکدیگر اجازهی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند!باور کنید هیچ چیز به اندازهی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد!
❤️کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...!
❤️به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
❤️نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟ چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟!باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرف نزدنها شروع میشود!
❤️به یکدیگر اجازهی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند!باور کنید هیچ چیز به اندازهی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد!
❤️کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...!
❤️به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💗یک عاشقانه آرام!
💕زندگی میدون جنگ نیست که یکی بگه تو و خانوادهت باید برای هزینههای شروعش تا کمر برید زیر قرض و اون یکی بگه تو باید کاری کنی که تا سالها آینه جادویی قصر نامادری سیندرلا بگه عروسی من باشکوهترین عروسی فامیل بوده.
💕زندگی با زیر یه سقف رفتن شروع میشه نه تموم! اگه قبلش باهم منصفانه و عاشقانه مدارا کرده باشید، بعدش هم با آرامش و همدلی و قدرشناسی میتونید ادامه بدید و پیش برید.
💕و چی از این قشنگتر که شریک زندگیتون شما رو یاد یه انتخاب درست بندازه، نه یه سری دعوا و جدل و فشار و ناراحتی؟
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
💕زندگی میدون جنگ نیست که یکی بگه تو و خانوادهت باید برای هزینههای شروعش تا کمر برید زیر قرض و اون یکی بگه تو باید کاری کنی که تا سالها آینه جادویی قصر نامادری سیندرلا بگه عروسی من باشکوهترین عروسی فامیل بوده.
💕زندگی با زیر یه سقف رفتن شروع میشه نه تموم! اگه قبلش باهم منصفانه و عاشقانه مدارا کرده باشید، بعدش هم با آرامش و همدلی و قدرشناسی میتونید ادامه بدید و پیش برید.
💕و چی از این قشنگتر که شریک زندگیتون شما رو یاد یه انتخاب درست بندازه، نه یه سری دعوا و جدل و فشار و ناراحتی؟
#پس_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فایل_تصویری
🖤 طوری شده الان مجرد بودن بیشتر میصرفه...
👤 استاد #رائفی_پور
#قبل_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
🖤 طوری شده الان مجرد بودن بیشتر میصرفه...
👤 استاد #رائفی_پور
#قبل_از_ازدواج
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
قنداب (واحد خانواده مؤسسه مصاف)
✨بسم الله الرّحمن الرّحیم ✨ 🔆واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب) برگزار میکند: 📱کارگاه آموزشی "رسم انتخاب" ویژه مجردین 👤 مدرس: حجت الاسلام محمد برمایی 🦠کلاس با توجه به رعایت پروتکلها به صورت وبینار (آنلاین تصویری) برگزار میشود 🦠 📆زمان ثبت نام: پایان…
📸 هم اکنون
📱کارگاه آموزشی "رسم انتخاب" ویژه مجردین
🦠کلاس با توجه به رعایت پروتکلها به صورت وبینار (آنلاین تصویری) برگزار میشود 🦠
💝 کانال واحد خانواده موسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
📱کارگاه آموزشی "رسم انتخاب" ویژه مجردین
🦠کلاس با توجه به رعایت پروتکلها به صورت وبینار (آنلاین تصویری) برگزار میشود 🦠
💝 کانال واحد خانواده موسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
🌸🍃
🍃
🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🌸کسی که یک شبانهروز از بیماری پرستاری کند، خداوند متعال او را همراه با ابراهیم خلیل علیه السلام مبعوث میگرداند و مانند برق از پل صراط خواهد گذشت...
🍃
🌸🍃
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
🍃
🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🌸کسی که یک شبانهروز از بیماری پرستاری کند، خداوند متعال او را همراه با ابراهیم خلیل علیه السلام مبعوث میگرداند و مانند برق از پل صراط خواهد گذشت...
🍃
🌸🍃
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
❤️🔥 السلام علی المرمل بالدماء
سلام بر آن آغشتهی به خون
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
سلام بر آن آغشتهی به خون
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#پیام_دوست
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
📝توییت واحد خانواده موسسه مصاف :
✨برای خوشبخت شدن احتیاج نیست ۲ توپ پارچه مصرف کنین...
لباسای ساده تر هم ارزونتره، هم شیکتر...
#ازدواج_آسان
#با_هم_میسازیم
https://twitter.com/Ghandaab1/status/1431850237023379456?s=19
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
✨برای خوشبخت شدن احتیاج نیست ۲ توپ پارچه مصرف کنین...
لباسای ساده تر هم ارزونتره، هم شیکتر...
#ازدواج_آسان
#با_هم_میسازیم
https://twitter.com/Ghandaab1/status/1431850237023379456?s=19
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب)
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام |توییتر
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAENq-2xSdZ--GfeXiA
داستانی از احترام به والدین
حجت الاسلام سید احمد دارستانی
#فایل_تصویری
📝 داستانی از احترام به والدین...
👤 حجت الاسلام سید احمد دارستانی
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab
📝 داستانی از احترام به والدین...
👤 حجت الاسلام سید احمد دارستانی
💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف (قنداب)
💝 @ghandaab