جمع مدیران نامدار ایران
28.2K subscribers
770 photos
250 videos
10 files
2.27K links
دراولین باشگاه مدیریتی کشور با موفق ترین مدیران ایران گفتگو کنید و با آنها مستقیما در ارتباط باشید







حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Download Telegram
🔴 چرا کتاب‌خوان‌ها بهترین آدم‌هایی هستند که می‌توان عاشق‌شان شد؟

چندی پیش، مقاله‌ای در مجله تایم منتشرشد که نویسنده‌اش ادعا می‌کرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده‌می‌شود، به‌زودی ازبین‌خواهدرفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدم‌ها کمترشده و این روزها دیگر آدم‌ها سرسری کتاب می‌خوانند و با وجود مطالب خلاصه‌شده اینترنتی، تعداد خواننده‌های کتاب‌ها روز‌ به‌ روز تقلیل‌ پیدا می‌کند.

نکته اینجاست که مطالعات ثابت‌کرده، کتاب‌خوان‌ها در قیاس با افراد عادی آدم‌های خوب‌تر و باهوش‌تری هستند
و شاید تنها آدم‌هایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق‌شدن را داشته‌باشند.

بر پایه مطالعاتی که روان‌شناسان در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام‌داده‌اند، کسانی که رمان می‌خوانند، میان انسان‌ها بیشترین قدرت هم‌دلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاددارند، می‌توانند عقاید، نظر و علائق دیگری را مدنظر قراردهند و درباره آن قضاوت‌کنند.
آنها می‌توانند بدون اینکه عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست‌بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت‌ ببرند.

تعجبی هم ندارد که کتاب‌خوان‌ها آدم‌های بهتری باشند.
کتاب‌خواندن، تجربه‌کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است؛ یادگرفتن این نکته که چطور بدون اینکه خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.

کتاب‌خوان‌ها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدم‌ها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیده‌اند که غیرکتاب‌خوان‌ها امکان ندارد از آن سردربیاورند و مرگ انسان‌هایی را تجربه‌کرده‌اند که شما هرگز آنها را نمی‌شناسید.

آن‌ها یادگرفته‌اند که زن‌ بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیده‌اند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتاب‌خوان‌ها بسیار از سنشان عاقل‌ترند.

تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت‌کرده که هرچه‌قدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قوی‌تر می‌شود و در نهایت باعث‌می‌شود این بچه‌ها واقعاً عاقل‌تر شوند، با محیط‌شان بیشتر انطباق پیداکنند و قدرت درک‌شان بالاتر برود.

تجربه‌های قهرمان‌های داستان‌ها تبدیل به تجربه‌های خود خواننده‌ها می‌شود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان می‌کشد، تبدیل به باری می‌شود که خواننده باید تحمل‌کند. خواننده‌های کتاب‌ها هزاران‌بار زندگی‌می‌کنند و از هرکدام از این تجربه‌ها، چیزی یادمی‌گیرند.

اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل‌کند و فضای خالی قلبتان را پُرکند، می‌توانید این کتاب‌خوان‌ها را در کافی‌شاپ‌ها، پارک‌ها، متروها و... پیداکنید. چند دقیقه که صحبت‌کنید، آنها را به‌ جا خواهید آورد.

کتاب‌خوان‌ها با شما حرف‌ نمی‌زنند، با شما رابطه برقرار می‌کنند.

آنها در نامه‌ها یا پیام‌هایشان انگار برایتان شعر می‌نویسند. صرفاً به سوالاتتان جواب‌نمی‌دهند یا بیانیه صادرنمی‌کنند، بلکه با عمیق‌ترین فکرها و تئوری‌ها پاسخ شما را می‌دهند. انها #شما را با دانش بالای کلمات و ایده‌هایشان مسحور خواهندکرد.

تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان‌داده، کتاب‌خواندن برای کودکان باعث می‌شود آنها کلماتی را یادبگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یادنمی‌دهند.

به خودتان لطف‌کنید و با کسی قرار بگذارید که می‌داند چطور از زبانش استفاده‌کند.

آنها فقط شما را نمی‌فهمند، درک‌تان‌می‌کنند.

آدم‌ها فقط باید عاشق کسی شوند که بتواند روحشان را ببیند. این آدم باید کسی باشد که به روح شما نفوذمی‌کند و به بخش‌هایی از روح شما دسترسی پیدامی‌کند که هیچ‌کس دیگر قبلاً کشف‌ش نکرده‌است.

بهترین کاری که خواندن داستان‌ها با آدم‌ها می‌کند، این است که کامل‌نبودن شخصیت‌ها باعث می‌شود ذهن شما سعی‌کند از ذهن دیگران سردربیاورد. این‌جور آدم‌ها توانایی هم‌ دلی پیدامی‌کنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی‌می‌کنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.

آنها نه‌‌تنها باهوشند، که عاقل هم هستند.

باهوش‌بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل‌بودن آدم‌ها را تحریک‌می‌کند. همیشه مقاومت در برابر آدم‌هایی که می‌شود چیزی ازشان یادگرفت، کمی سخت است. عاشق یک آدم کتاب‌خوان شدن نه‌تنها کیفیت گفت‌وگو را بالا می‌برد، بلکه باعث می‌شود سطح گفت‌وگو بالا برود.

برپایه تحقیقات، کتاب‌خوان‌ها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارت‌های حافظه، آدم‌های باهوش‌تری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمی‌خواند، توانایی درک بالاتری دارد و راحت‌تر و به‌ شکل موثرتری می‌توانند با دیگران ارتباط برقرارکنند.

قرار و مدارگذاشتن با آدم اهل کتاب، به قرارگذاشتن با هزاران‌ نفر می‌ماند. انگار که تجربه‌ای را که او با خواندن زندگی همه این آدم‌ها به‌دست‌آورده، در اختیار شما قراردهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته‌باشید.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 خاطره يك انقلابي از رفتار ساواك با دانشگاه

✍🏻سید محمود حسینی


🔹ماجرای من و ساواک که به یادم آمد از این قرار بود. در آبان سال ۵۴، ترم سوم دانشگاه، توسط ساواک دستگیر شدم و حدود ۴ ماه یعنی تا نیمه اسفند بازداشت و زندان بودم. بدین ترتیب دو ترم تحصیلی ام از دست رفت.

در تابستان سال ۵۵ تصمیم گرفتم به سربازی بروم. لذا به هنگ ژاندارمری مراجعه و برگه اعزام گرفتم. ساواک خبردار شد و در شهریور ماه،طی نامه‌ای مرا احضار کرد.

در آنجا با نادری بازجو و شکنجه گر معروف که آن زمان مدیر امنیت داخلی ساواک اصفهان بود؛ مواجه شدم. با عصبانیت پرسید،چه کسی به تو گفته به سربازی بروی؟ گفتم خودم تصمیم گرفته ام. گفت بیخود کردی. زنگ زد به تیمسار تاجیک رئیس حفاظت(حراست) دانشگاه و گفت فلانی الان می آید آنجا کار او را برای ثبت نام انجام دهید.

من نزد تیمسار تاجیک رفتم و او به مرحوم آقای عمو زیدی یکی از مسئولین آموزش زنگ زد و به او دستور ثبت نام داد.

همان روز به اداره آموزش رفتم. آقای عمو زیدی کارهای ثبت نام مرا انجام داده بود. کارت دانشجویی جدید هم صادر کرده بود. ورقه انتخاب واحد را به من داد تا روز شنبه برای ثبت نام به گروه فیزیک مراجعه کنم. و به این ترتیب به دانشگاه بازگشتم.

🔹 سیاست ساواک و رژیم شاه این بود که دانشجوی مبارز در دانشگاه بیشتر تحت کنترل است و محرومیت از تحصیل، باعث می شود، دانشجو جذب گروه های برانداز شود.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 تهاجمی تازه برای حذف هنر و فلسفه از دانشگاه‌ها  
✍️دکتر ناصر مهدوی


♈️به بهانه یورش به دانشگاه هنر و تلاش برای حذف رشته مجسمه‌سازی و سینما و نیز حذف رشته فلسفه از دانشگاه کرمان

♈️ از یک مهندس معماری پرسیدم عشق چیست ؟گفت؛ نظم حیرت‌انگیز ریاضی‌واری که بین پدیده‌های جهان جاری است
از یک فیزیکدان پرسیدم عشق چیست؟
گفت عشق کشش و جاذبه‌ای است که بر روابط اتم‌های درون ماده حاکم است
از یک شیمیدان پرسیدم عشق چیست؟گفت عشق‌؛ همکاری و ارتباط حیرت‌انگیز بین مولکول‌هاست
از یک هنرمند پرسیدم عشق چیست ؟ گفت؛ عطش پیوند با زیبایی است
از یک نویسنده پرسیدم عشق چیست ؟گفت عشق گسترش نور و آگاهی در جان و روان مردم است

♈️ از یک زندانی سیاسی پرسیدم عشق چیست ؟گفت عشق ظهور آزادی و شکستن درهای سلطه و تحقیر انسان‌است ا
وبالاخره از یک روحانی پرسیدم عشق چیست ؟ گفت حرام است گرد آن نچرخید !!

♈️ پاسخ او مرا بر انگیخت که بپرسم  عشق که حرام است نظرتان در باره فلسفه چیست؟ گفت؛ فلسفه هم کفر است بهتر است از آن دوری کنید 
پرسیدم؛ اگر عشق حرام و فلسفه کفر است پس برای فهم بشر؛ پرورش شعور و احساس بشر چه می‌ماند ؟
گفت اطاعت از ما؛ ارادت بی‌چون و چرا و دنباله روی بدون شرط از ما؛ این‌است راهی که برای سعادت بشر هموار کرده‌ایم و همه باید از این راه بروند 

♈️ از او پرسیدم؛ با خاموشی چراغ عقل و چراغ عشق ؛ جهان پر از جهل و خرافات می‌شود؛ زندگی را ظلمت و تاریکی فرا می‌گیرد؛ معماهای زندگی لاینحل می‌ماند؛ عقب ماندگی و درماندگی از راه می‌رسد؛ زندگی مردم از فقر و فساد  و زشتی آکنده می‌شود؛ این چه راهی است که پیشنهاد می‌دهید ؟

♈️ گفت عقب‌ماندگی و درماندگی و جهل و بینوایی این جهانی هیچ اهمیتی ندارد؛ اگر راه ما را پیش بگیرید و از ما فرمان ببرید حتی اگر در دنیا مفلوک و وامانده باشید؛ در عوض آخرت باشکوهی خواهید‌داشت و آنجا تا ابد غرق در سرور می‌شوید۰
پرسیدم؛ این راهی را که نشان می‌دهید با رحمت خدا و راه قرآن سازگار نیست
گفت معنی رحمت خدا و راه قرآن را فقط ما می‌فهمیم و بس؛ غیر از فهم ما هر چه بگویند و هر که بگوید بدعت و حرام است ۰

♈️ پرسیدم؛ اگر خدا را بپرستیم و با عقل خودمان به قرآن عمل کنیم چه می‌شود؟
گفت عقل همه آدم‌ها غیر از ما روحانیون ناقص است ۰ لذا هر گونه پرستشی از خدا و هرگونه درکی از قرآن بدون إذن ما عین خطا و گمراهی است

♈️ پرسیدم؛ پس به‌همین منظور است که به دانشگاه هنر تاختید تا بساط زیبایی و عشق را براندازید؟ نمی‌ترسید که با حذف هنر و حذف زیبایی احساس مردم آسیب ببیند و زمینه گسترش خشونت فراهم شود ؟ 
گفت چه باخشونت چه بی‌خشونت برای ما مهم این است که مردم از ما اطاعت کنند و ملزم به‌رعایت تکالیف شرعی باشند ۰

♈️ پرسیدم؛ گویا در پی آن هستید تا اندک اندک بساط فلسفه را نیز از دانشگاه‌ها برچینید؛ فکر نمی‌کنید این حرکت نماد نوعی عقل‌ستیزی و گسترش فرهنگ بی‌خردی باشد؟
گفت آفرین داری کم کم یک چیزهایی رو می‌فهمی 
و در ادامه گفت: مردم وقتی هدایت می‌شوند که با متر ما خود را اندازه کنند؛ با ترازوی ما خود را وزن کنند؛ چه معنا دارد روی‌آوردن به فلسفه یا هنر که همه گمراه کننده هستند

♈️ به او گفتم؛ حاج آقا تازه فهمیدم چرا ما مسلمانها تا این اندازه داغدار و رنج کشیده و عقب مانده‌ایم و تازه فهمیدم امثال عین‌القضات همدانی؛ شیخ شهاب‌الدین‌سهروردی ملاصدرای‌شیرازی؛ علامه طباطبایی و مرحوم مرتضی مطهری چه خون دلی خورده‌اند و تازه فهمیدم که چرا برای  به دست آوردن تمام عیار قدرت و روی کارآوردن عناصر جوان مومن انقلابی این همه دست و پا  می‌زدید؛ این بود پروژه اصلی شما؛ سرکوب عقل؛ گسترش‌خشونت و ترویج تاریکی وبدبختی ؛؛؛

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
♨️ زیارت با طعم فقر!

در روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است فراوان به ثواب زیارت اباعبدالله علیه السلام پرداخته شده، تا جایی که برای عده ای، این اندازه پاداش برای یک عمل، غیرقابل باور است. اما وقتی خداوند حسین ع را ثارالله می نامد و خود خونخواهی اش را به عهده می گیرد، پس هر ثوابی که به عارف حق او و زائر قبرش بدهد پاداش خاص او و پذیرفتنی است. طبق روایات، ثواب زیارت قبر اباعبدالله معادل دهها حج و عمره، زیارت خود خدا در عرش اعلی و هم صحبتی با او، همراهی با انبیا و ملائک، مساوی زیارت رسول خدا و امیرالمومنین، گشاینده روزی، افزاینده طول عمر، سکونت در بهشت برین، آمرزش گناهان(البته غیر از حق الناس که با شهادت در رکاب امام حسین هم بخشوده نمی شود)، شفاعت انبیا و اولیا و...دهها ثواب دیگر شمرده شده است.

اینکه چرا مومنین و مومنات برای زیارت مشتاق ترند تا رفع حوائج مردم، شاید به سختی کندن مال از خود مربوط باشد که به کندن جان می ماند! برخی متمولین در سال بارها زیارت می روند و اعمال مستحبی انجام می دهند اما حاضر نیستند قدمی در رفع نیاز نیازمندان بردارند! برخی نیز میلیاردها تومان هزینه هدایا برای قبور ائمه می کنند و البته نامشان را هم بر آنها حک می کنند تا چشم مردم را پر کنند از این همه ثواب!

زیارت شخصی با مالی که حق ضعیفی در آن نباشد افضل الاعمال است اما وقتی حکومتی با تمام قوا و امکانات به دنبال فراهم کردن زمینه زیارت مردم باشد چطور؟ اگر حکومت با رضایت تمام مردمش چه مسلمان و چه غیر مسلمان و پس از فراهم کردن حداقل رفاه برای آنان دست به این اقدام بزند، باز هم تا حدی قابل قبول است اما وقتی ترویج مناسک دین ابزاری می شود برای تقویت حکومت، و حکمرانان بدون توجه به رضایت عموم  مردم از امکاناتی که متعلق به همه است در این راه هزینه می کنند، مصداق کامل تضییع حقوق عمومی است، حتی اگر صرف زیارت اباعبدالله شود! و حتی اگر برخی فقرا نیز با این امکانات به زیارت بروند.

وقتی پيامبر اكرم ص می فرماید: بهترين اعمال در پيشگاه الهى سه چيز است: ايجاد خوشحالى در دل مؤمن، رفع گرسنگى، و زدودن غم و اندوه از چهره او. (بحارالأنوار، ج 74، ص 312)
و سیدالشهداء ع به خدمتگزاران راستین به مردم نوید می دهد: هر کس اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه های دنیا و آخرت او را از میان برداشته، مشکلاتش را حل خواهد نمود. (کشف الغمه، ج۲، ص ۲۹) می خواهند بگویند که از نظر ایشان، مهمترین تکلیف انسان در یک جامعه دینی،  رفع نیازمندیهای مردم است و نه انجام مناسک مستحبی.

امام حسین ع در جایی دیگر بر سر زمامداران فریاد می کشد که [شما ای بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعیفان را پایمال نمودید و آنچه را که حق خود تصور می کردید طلب کردید، ولی در راه خدا نه مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و بستگان خود برای رضای خدا بریدید . آیا [با این پرونده سیاه و اعمال زشت] بهشت خداوند و همجواری پیامبران او را آرزو می کنید و با این حال می خواهید از عذاب خدا در امان بمانید؟!»
انگار این فریاد امام برای امروز و حاکمان اسلامی ماست که به نام دین و خدا حکومت می کنند و با اعمال و رفتارشان، به خیال خود، آخرتشان را آباد می کنند!

امام در جایی دیگر درباره بی اعتنایی اغنیا به قشر ضعیف و ناتوان می فرماید:
"شما می بینید که پیمانهای الهی شکسته می شود ولی هیچ فریاد نمی کشید در حالی که برای بعضی از پیمانهای پدرانتان آشفته خاطر می شوید. اینک پیمانهای رسول خدا ص مورد بی اعتنایی قرار گرفته و نابینایان، اشخاص کر و زمینگیر در همه شهرها بی سرپرست مانده اند، به آنان رحم نمی کنید و مطابق شان و منزلت خود عمل نمی کنید و به کسانی که در این راه خدمت می کنند توجه نمی کنید و با چرب زبانی و سازش با ستمکاران، خود را در حاشیه امن قرار داده اید.»(تحف العقول، ص ۲۳۷ و ۲۳۸)

نگاهی گذرا به وضعیت امروز جامعه ایران با وجود سرمایه های عظبم مادی و‌ معنوی، و فقر و فاقه ای که اکثر مردم دچار آن هستند، هر عاقلی را با اندکی تفکر به این نتیجه می رساند که هزینه کردن از جیب این مردم و صرف امکاناتی چون آب و نان و دارو با وجود نیاز وافر مردم به آنها، در راه سفر اربعین و برای مردم دیگر کشورها، چه آنان که مسیرشان از ایران است و‌چه آنها که در عراق از این امکانات استفاده می کنند، نه تنها مورد رضایت اهل بیت و بخصوص سید الشهدا نیست بلکه موجب غضب ایشان است! و اسفبارتر اینکه تمام اینها نمایشی است حکومتی و نه عملی برای رضای خدا!

✍️فرشته مزینانی

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 چگونه باید مطالعه کنیم
✍️ دکتر پرویز ناتل خانلری

♈️ از جمله اموری که ما باید از غربیان بیاموزیم، روش درست مطالعه و دقت در تحقیق مطالب است، چه در مسائل علمی و چه در مباحث ادبی، حدس و گمان، تقریب و تخمین، و اتکا به ذوق و سلیقهٔ شخصی، امروز دیگر ارزش و اعتباری ندارد و حتی در انتقاد ادبی و امور ذوقی به کاری نمی‌آید. وصف‌های کلی و مبهم مانند «فصیح» و «بلیغ» و «منسجم» و «مستحکم» و «زیبا» و «شیوا» و مانند آن‌ها که معمول محقق و ادیب شرقی بوده است و هنوز هست، ممکن است درباره همهٔ شاعران و نویسندگان یکسان به ‌کار برود، اما هیچ‌یک بر علم خواننده یا شنونده چیزی نمی‌افزاید و شاید تنها فایدهٔ آن‌ها آن باشد که بر جهل و ابهامی که در ذهن گوینده یا نویسنده وجود دارد، پرده‌پوشی کند.

♈️ علت اصلی توسل به این عبارت‌های مبهم و کلی، کاهلی است. دقت و صراحت، زحمت دارد و فرصت می‌خواهد و ما که از زحمت گریزانیم و در شتابی که برای کسب شهرت داریم، فرصتمان تنگ است، کجا می‌توانیم دقیق و صریح باشیم.

♈️ آقای پل همبر [استاد دانشگاه نوشاتل سوییس] لغت‌های عربی شاهنامه را به‌ حسب دفعات استعمال آن‌ها تقسیم و تجزیه کرده است. از روی این تقسیم معلوم می‌شود که ٢٢ لغت عربی هر یک صد بار یا بیش‌تر در شاهنامه آمده است. این لغت‌ها از این مقوله‌هاست: علم افلاک، اصلاحات جنگ و شکار، آرایش و زیور، معانی و عواطف، حروف.

♈️ مولف رساله یادآور می‌شود که بعضی از محققان (از آن جمله هورن و ماسه) احتمال داده‌اند که کاتبان به‌تدریج بعضی لغت‌های عربی را در متن شاهنامه به جای لفظ‌های فارسی گذاشته باشند. این نکته صحیح است و در بعضی موارد می‌توان این احتمال را به یقین نزدیک دانست برای مثال می‌گوییم که کلمهٔ «عفو» فقط یک بار در شاهنامه آمده است در این شعر:
خدایا «عفو» کن گناه ورا
بیفزای در حشر جاه ورا
تلفظ کلمه‌ی «عفو» بر وزن «سَبو» در فارسی وجود ندارد و صورت هندی این کلمه است. مصراع اول این بیت در نسخه بدل چنین است: «خدایا ببخشا گناه ورا...» پس به احتمال غالب عبارت «عفو کن» را کاتبی هندی به‌جای «ببخشا» در شعر فردوسی وارد کرده است.


🔰بیست و سه لغت هست که میان ۵٠ تا ١٠٠ بار به‌ کار رفته است، از مقوله‌های ذیل:
علم افلاک، جانورشناسی، جنگ و سپاه، اداره و امور مدنی، آرایش و زیور، عواطف.

🔰شصت و نه لغت عربی در شاهنامه از ٢٠ تا ۵٠ بار استعمال شده است:
دین، علم افلاک و طبیعت، بخت و طالع، جانورشناسی، علم و صنعت، خانواده، خوردنی‌ها، خانه، دولت و اداره، سپاه و شکار، آرایش و زیور، معانی و عواطف، صفات.


🔰چهار صد لغت از ٢ بار تا ٢٠ بار استعمال شده است، مربوط به:
دین و سرنوشت (۵٢ لغت)، علم افلاک و طبیعت (۴۴ لغت)، سپاه و شکار (۴١)، آرایش و زیور (٢٩)، علم و صنعت (٢٦)، آلات و لوازم خانه (٢۵)، معانی و عواطف (۵٢)، صفات (۵١) و غیره.

🔰چهارصد و هفتاد لغت دیگر هست که هریک فقط یک بار به کار رفته است. مؤلف محترم در آخر رساله به عنوان نتیجه چند نکته سودمند را یادآور شده است. نخست آن‌که عدهٔ لغات مأخوذ از عربی در شاهنامه به‌نسبت اندک است. دیگر آن‌که مصدرهای عربی باب افتعال (مانند ابتسام، ابتکار، ابتلا و جز آن‌ها) که در فارسی بسیار رایج است، در شاهنامه هیج دیده نمی‌شود.

🔰هم‌چنین فعل‌های مرکب که از یک مصدر یا صفت عربی با یک فعل معین ساخته شده و در فارسی بسیار رایج است، در شاهنامه به‌ندرت به ‌کار رفته، مانند فداکردن، نثارکردن، وفاداشتن، نعره‌برداشتن، صف‌کشیدن، غرقه‌شدن، خبرشدن، خبرآمدن، غمی‌گشتن، کمین‌ساختن، رأی‌زدن، صف‌زدن، فال‌زدن، نعره‌زدن، حمله‌بردن، غم‌خوردن، خبریافتن و نظایر آن‌ها.

🔰کلمهٔ غنیمت ٦ بار در شاهنامه آمده است. اما فعل «غنیمت‌شمردن» که خیام و سعدی مکرر به‌ کار برده‌اند، هیچ در این کتاب دیده نمی‌شود. فعل‌های جعلی فارسی که از لفظ عربی ساخته شده (مانند طلبیدن و رقصیدن و غارتیدن) در شاهنامه ابداً به کار نرفته است. همچنین صیغه‌های فعل عربی که گاهی در فارسی عیناً به ‌کار می‌رود در شاهنامه وجود ندارد (مانند یمکن، یعنی، کما ینبغی، رحمةاللّه)

🔰حروف اضافه و ربط عربی که اغلب در نثر و شعر فارسی مکرر به ‌کار رفته در شاهنامه بسیار نادر دیده می‌شود، فقط کلمهٔ «لیکن» مکرر در این کتاب آمده است (١٠٩ بار).
حروف ندا (یا ایها) و حروف استنثاء (غیر) هیچ در شاهنامه نیست. حاصل این‌که فردوسی صرف‌ونحو عربی را هیچ در شاهنامه وارد نکرده است.

🔰در هزار بیتی که از دقیقی در شاهنامه آمده است ۵۷ لغت عربی هست که روی‌هم‌رفته ١٠٢ بار استعمال شده است.

♈️ تحقیق آقای پل همبر درباره‌ی لغات عربی شاهنامه بسیار سودمند و گران‌بهاست و روش مطالعه او باید سرمشق ادیبان و دانش‌جویان ما قرار گیرد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 من از قضا با حضور سعید حدادیان در دانشگاه تهران مساله‌ای ندارم.
✍️ عباس اکبری


♈️ نمی‌شود که وقتی سیل می‌آید و مملکت را می‌برد، انتظار داشته باشیم وارد دانشگاه نشود و با نظام آموزشی کاری نداشته باشد. بالاخره  «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد».
این را همان خواجه حافظ شیرازی سروده که هفتصد سال پیش تماشاگر زمام‌داری مردم نادان بوده، و دیوانش هم سال‌هاست توی دانشکده‌ی ادبیات همین دانشگاه تهران -که حالا زیر پاشنه‌ی کفش حاج‌سعید حدادیان قرار است متر شود - در درس «متون نظم» تدریس شده.

♈️ حضور حاج‌سعید در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه تهران ضروری است از قضا. دانشگاهی که
«ژاله آموزگار» و «مظاهر مصفا» را در دوره‌ی احمدی‌نژاد بازنشسته می‌کند، و نظام آموزشی‌ای که نخبه‌ای مثل شریفی‌زارچی را اخراج، از قضا باید جولانگاه حاج‌سعید باشد.
دانشگاهی که دانشجوی کارشناسی‌ارشد و دکترای رشته‌ی ا‌دبیاتش نمی‌تواند پایان‌نامه‌اش را روی آثار «شاملو» و «هدایت» و «ساعدی» و حتی همین «دولت‌آبادی» - که سند شش‌دانگش حالا دیگر مال خود شماست - بنویسد، حتما هم باید استادی مثل حاج‌سعید حدادیان داشته باشد.

♈️ نشئه‌ی حضور «سعید نفیسی»، «منوچهر ستوده»، «پرویز ناتل‌خانلری»، «ایرج افشار» و یک قطار آدم حسابی دیگر که اسم‌شان را تریلی هم نمی‌تواند بکشد هم در کرسی استادی در دانشگاه تهران، خوابی و خیالی بیشتر نبوده است.سیل فنا دارد همه چیز را می‌برد، وچه باک؟ دانشگاه را هم ببرد! این طور است که حاج‌سعید و حاج‌میثم و باقی حاجی‌ها و برادرها کم‌کم دارند سر از دانشگاه درمی‌آورند. آن‌ها برای اداره‌ی مملکتی با چنین مختصاتی آدم‌های بهتری‌اند حتما.

♈️ فقط، بی‌زحمت، کاش استاد ما،
آقای شفیعی‌کدکنی را از دانشگاه تهران بازنشسته کنند؛ قبل از اینکه پیرمرد توی راهروهای دانشکده ادبیات با همکارش، حاج‌سعید حدادیان چشم‌توی‌چشم شود و از تماشای این تحقیر بزرگ و زوال تاریخی دق کند.

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین "گناهت" بس

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 ایران سرزمین پر خاطره، کم آرزو
مجتبی لشکربلوکی

قبل از اینکه به ایران بپردازم، بگذارید از عربستان مثال بزنم تا بتوانم منظورم را بهتر منتقل کنم. عربستان در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ (حدود هفت سال پیش) یک برنامه چشم اندازی بلندپروازانه ای را منتشر کرد با افق ۲۰۳۰ که حدودا هفت سال دیگر به پایان می رسد. این چشم انداز تصویر روشنی ارایه می کرد که عربستان در آینده چه خواهد شد. عربستان به سند چشم انداز خشک و خالی هم بسنده نکرد بلکه اولا هدف گذاری کمی انجام داد نه اینکه حرف های کلی و مبهم و چندپهلوی کیفی بزنند. دوم اینکه ۱۱ طرح ملی و حدود ۸۰ پروژه ملی را تعریف کرد. سوم اینکه فرایند تدوین آن به یک سو، تبلیغ جهانی کرد. به گونه ای که اکنون تمام رسانه ها و شرکت های بزرگ مشاوره دنیا آن را ردگیری می کنند. این سند یک سایت اختصاصی هم دارد. این سند هیچگاه فراموش نشد. تعهدی در کل مدیران ارشد عربستان ایجاد کرد که دیگر نه می توانستند آن را کتمان کنند، نه فراموش و نه آنکه از آن سر باز بزنند ... حالا که چند سالی است از انتشار این سند گذشته بد نیست نگاه کنیم به برخی ادعاها که آیا عملی شده اند یا نه؟

عربستان متعهد شده که سهم زنان را در بازار کار از ۲۲ به ۳۰ درصد برساند. امروز که صحبت می کنیم عربستان نرسیده به ۲۰۳۰ نه تنها این هدف را محقق کرده بلکه از آن عبور کرده و بر قله ۳۴ درصدی ایستاده. یا عربستان هدف بسیار جسورانه ای را گذاشته و آن اینکه درآمد غیرنفتی اش شش برابر شود! امروز که در میانه این برنامه هستیم، درآمد غیرنفتی عربستان ۲.۵ برابر شده. نرخ بیکاری از ۱۱ درصد به ۸ رسیده و تنها یک درصد با هدف نهایی فاصله دارد. البته عربستان در همه اهداف موفق نبوده و ناکامی هم داشته. مساله چیز دیگری است. مساله این است که آیا در کشور تعهد جمعی نسبت به تصویر مشترک از آینده وجود دارد یا نه؟ تصویری که اگر رسیدیم همه با هم خوشحال شویم و اگر نرسیدیم همه با هم تلاش بیشتری کنیم. بن سلمان جمله جالبی دارد: ثروت حقیقی ما، آرزو و جاه طلبی مردمان ماست. حتی در یک کشور پادشاهی غیردموکرات اقتدارگرا نیز به این باور رسیده اند که آرزوی مشترک جمعی نقشی کلیدی دارد.

اما ایران؛ ما کشوری هستیم پرخاطره و کم آرزو. وقتی به گذشته نگاه می کنیم در بخش بزرگی از تاریخ، عظمت و شکوه است و تمدن وفرهنگ. در حوزه کشورداری امپراطوری بوده ایم. در حوزه فرهنگ حافظ و مولانا و فردوسی داریم. در حوزه هنر فقط به عنوان نمونه معماری های ایرانی هنوز که هنوز است مسحورکننده است. در حوزه دین، تاریخ بلند یگانه پرستی ایرانیان غیرقابل انکار است. در حوزه فناوری ابداع اولین یخچال، آسیاب و سیستم تهویه هوا را به ایرانیان نسبت می دهند. در حوزه علم بوعلی سینا افتخار ماست. معمولا وقتی به گذشته نگاه می کنیم غرورآفرین است. تاریخ ما بلند است و سنگین و مثبت. اما اما اما کشور را نمی توان با خاطره ها و گذشته ها اداره کرد.

به تجربه دریافته ام فرآیند گفتگو برای دستیابی به تصویر مشترک از آینده از فرآورده (خود تصویر مشترک) مهم تر است.به قول آن شاعر: من و تو حق داریم که به اندازه ما هم شده با هم باشیم. گفتنی ها کم نیست.


بگذارید با یک مثال کمی این را روشن کنم. به طراحی ماشین نگاه کنید. شما وقتی پشت فرمان ماشین می‌نشینید، سه آیینه کوچک وجود دارد یکی سمت راننده، یک سمت شاگرد و دیگری در وسط که تصویر پشت سر شما را نشان می دهد و در عوض شما سه شیشه بزرگ در پیش رو و دو طرف خود دارید تصویر دو طرف (وضعیت موجود) و تصویر پیش رو (آینده) شما را نشان می دهد. حرفم این است نمی توان با نگاه کردن به گذشته به آینده رسید.

خب خواهید گفت وظیفه دولت است. من می گویم نه. وظیفه همه ماست. تصویرسازی از آینده قابل برون سپاری و دگرسپاری نیست. وظیفه همه ماست. تصویر از آینده از درون جامعه می جوشد. شکل می گیرد. در ذهن ها می نشیند و سپس روزی روزگاری پنجره فرصتی باز می شود تا این تصویر از آینده امکان بروز و ظهور پیدا کند. ما باید مشق شب خود را انجام دهیم. ما باید ذهن ها، قلب ها و تخیل مان را آماده و گرم نگاه داریم. باید با هم گفتگو کنیم. با بگوییم و بنویسیم که ما چه می خواهیم؟ چه سبک زندگی را دوست داریم. دولت مطلوب ما چگونه است؟

فکر می کنید که واضح است؟ به شما قول می دهم که نه! وقتی کمی از کلیات که پوزیسیون و اپوزیسیون و مذهبی و غیرمذهبی که در آن مشترکند گذر کنیم می فهمیم که نه فهم مشترکی داریم و نه تصویر مشترکی و در نتیجه نه عزم مشترکی. گفتگو باید کرد. مشق باید نوشت. خط باید زد و دوباره از نو نوشت و از نو گفتگو کرد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
تلنگری  تکان دهنده به توهم پیشرفت در ایران: در مسیر پیشرفت نیستیم و تغییرات ساختاری ضروری است

امیر دبیری مهر



♈️ طبق گزارش موثق و علمی و تحقیقاتی پویش فکری توسعه،  ایران از نظر توسعه یافتگی در میان ۱۵۴ کشور مورد بررسی در رتبه ۱۱۷ و وضعیت هشدار قرار دارد.

♈️ در این گزارش وضع همه کشورها از ۵ منظر اقتصادی ، سیاسی ، فردی ، اجتماعی و زیست محیطی و مطالعه ۳۷۳ شاخص بررسی شده و کشورها در پنج سطح توسعه یافته، پیشرو در توسعه ، در آستانه توسعه ، در وضعیت هشدار و وضعیت اخطار دسته بندی شدند.

♈️ در صدر سطح یک توسعه یافتگی ، کشورهایی مثل دانمارک ‌‌و فنلاند و‌نروژ قرار دارند. حضور کشورهایی مانند سنگاپور، استونی و لیتوانی و چک و‌ایرلند  هم در این سطح قابل توجه است و با تصورات عمومی متفاوت است .المان و ژاپن و انگلستان وامریکا د در این سطح قرار دارند .در سطح کشورهای پیشرو در توسعه نام قبرس،امارات،ارمنستان و بلغارستان جلب توجه می کند . در سطح سوم یعنی کشورهای در آستانه توسعه نام کشورهای قطر،گرجستان، مالزی ، کویت ، برزیل ،عمان و چین دیده می شود. در میان کشورهای در وضعیت هشدار که ایران  هم در آن قرار دارد کشورهایی مانندسنگال ، آذربایجان ، کنیا، تانزانیا از موقعیت بهتری از ایران قرار دارند و کشورهایی مانندپاکستان، گینه ، اوگاندا و ونزویلا و سوریه وضع بدتری نسبت به ایران دارند .

♈️ در قعر این جدول هم کشورهای یمن و چاد و افغانستان قرار دارند.این گزارش های علمی مبنای نگاه جهان به کشورهاست نه ادعا ها و آرزوهای قلبی سیاست مداران و رپرتاژ آگهی های رسانه های رسمی . این گزارش ها نشان می دهد در چه مسیر اشتباهی قرار داریم و سرمان به چه فرعیات و موهوماتی گرم است. وضعیت هشدار توسعه یعنی ضرورت اعمال تغییرات ساختاری فوری ، یعنی تغییر ریل و مسیر و گرنه مسیر کنونی رو به تباهی است نه توسعه . با مطالعه این گزارش ها می توان علت این حجم از مهاجرت به خارج از کشور و این حجم از نارضایتی داخلی را فهمید.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
تصویری از  فیش حقوق معلم دیپلمه در سال ۱۳۵۰ ، ۵۶۴ تومان

قیمت سکه طلا در سال 1350حدود 1130 ریال بود یعنی یک معلم دیپلمه تازه استخدام شده در سال 1350 میتوانست با حقوش هر ماه 5 سکه طلای تمام پهلوی بخرد که با نرخ امروز حقوق ماهیانه اش بیش از 130 میلیون تومان قدرت خرید داشت.

پ.ن: وسایل صنعتی بدلیل مدیریت تولید انبوه با وجود تورم دلار به نسبت ۵۰ سال قبل کاهش قیمت داشته است.

جمع مدیران نامدار ایران
@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 زنگ‌هایی که به صدا درآمد اما شنیده نشد
✍️ سهند ایرانمهر


♈️  در  بیستمین کنگرۀ حزب کمونیست اتحاد شوروی، مابین ۱۴ تا ۲۵ فوریۀ ۱۹۵۶ که حدود سه سال و نیم پس از مرگ جوزف استالین برگزار شد، رهبر وقت شوروی گفت:« درها را ببندید»، و بعد در میان بهت و حیرت رهبران و هیات‌های نمایندگی احزاب کمونیست از سراسر دنیا از حقایق ناگفته گفت. از خیانت‌ها به آرمان کمونیست، از حکومت وحشت استالین، از  تصفیه بر سر قدرت با اتهام مزدوری دشمن، از دادگاه‌های فرمایشی، از بلوف عدالت و مساوات و اشتباهات بزرگ در جنگ که به بهای خون هزاران روس تمام شده بود و در نهایت هشدار داد که اگر فکری نکنند، سقوط نزدیک است.

♈️ خروشچف در آن کنگره گفت:

«...استالین به جای همه عمل می‌کرد و به هیچکس اعتماد نداشت. او از هیچکس مشورت نمی‌گرفت همه چیز به مردم در پرتو این نور کاذب نشان داده می‌شد. چرا؟ برای اینکه استالین را هالۀ شکوه در برگرفته بود.
... برخلاف حقیقت تاریخی. نه استالین، بلکه کلیت حزب، دولت شوروی، ارتش قهرمانمان، رهبران با استعداد و سربازان شجاعش، همۀ ملت شوروی – اینها کسانی هستند که پیروزی را در جنگ میهن پرستانۀ بزرگ به ارمغان آوردند.

♈️...رفقا! کیش شخصیت فردی به چنین اندازۀ غول‌آسایی رسید، بیشتر به این خاطر که استالین خودش از تجلیل شخصیتش حمایت می‌کرد. چاپ ۱۹۴۸ از بیوگرافی کوتاه او را، که سراپا چاپلوسی مفتضحانه است،  خودش شخصاً ویرایش و تایید کرده است. او جاهایی را که فکر می‌کرد ستایش خدماتش به قدر کافی نبوده را خط می‌کشید...

♈️ اینجا چند مثال نزد من است که این کار استالین را نمایان می‌کند و به دست خط خود استالین است: "قوۀ هدایت حزب و کشور رفیق استالین بود." این را خود استالین نوشته! و اضافه کرده: "اگرچه او وظایف خود را به عنوان رهبر مردم با مهارتی تمام و کمال انجام داد، اما استالین هرگز اجازه نداد که ذره‌ای غرور، فریب یا خودستایی وارد کارهایش شود." کجا و کی یک رهبر اینگونه خود را ستایش کرده است؟

♈️.....رفقا! کیش شخصیت مسبب تخلف آشکار از دموکراسی حزبی، مدیریت عقیم، انواع انحرفات، لاپوشانی کمبودها، و وارونه جلوه دادن واقعیات بود. ملت ما در آن دوران، چاپلوسان و متخصصان خوش‌بینی کاذب و فریبِ بسیاری را تحویل دنیا داده است».

♈️ بهت و‌حیرت حاضران را دربرگرفته بود. گفته‌اند که کسی از حضار، خطاب به خروشچف فریاد زد:«تو آن وقت کجا بودی» و وقتی خروشچف چندبار با نهیب پرسید این صدای چه کسی است و پاسخی نشنید، گفت:« همانجایی که تو الان هستی». این پرسش و نهیب در هیچ‌جای صورتجلسه نیامده است و ظاهرا ساخته پرداخته موافقان خروشچف است اما قدر متیقن می‌دانیم که هرچند در زمان او اصلاحاتی صورت گرفت، از عده بیشماری اعاده حیثیت شد و زندانیانی آزاد شدند اما افول قدرت خروشچف از همان زمان شروع شد.

♈️ برژنف و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی به تدریج عرصه را بر خروشچف تنگ کردند، شایعات مشمئزکننده‌ای علیه او و خانواده‌اش ساختند و در سالهای آخر او را عملا تحت نظر و حصری غیرملموس قرار دادند. سرانجام از قدرت کنارش زدند و حتا مراسم تدفین او غیررسمی و در شرایطی به شدت امنیتی اتفاق افتاد.

♈️ گورباچف نقل‌قول‌های بیشماری از فاش‌گویی خروشچف را چاشنی برنامه اصلاحی پروستریکا و گلاسنوست کرد اما آن زمان دیگر شاهد مثال از اولین پیشگوی سقوط شوروی هم فایده‌ای نداشت. شاید حتا اگر فرصت اصلاح در اختیار خروشچف نیز قرار می‌گرفت و به قول او انقلاب به سمت منویات واقعی لنین پیش می‌رفت هم بیماری مزمن کشور شوراها درمان نمی‌شد، بقول ساخارین :
مشکل چیزی بیش از استالین بود، مشکل در آن :«هراس مزمن»ی بود که در تاروپود رفقا تنیده شده بود و شمایل‌پرستی را جایگزین همه آرمان‌هایشان کرده بود، چنانکه خروشچف نیز تلویحا معترف بدان بود و گفته بود:

♈️ وقتي استالين بگويد:«برقص»، آدم عاقل می‌رقصد!

🔰 امروز سالمرگ نیکیتا خروشچف است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 شیفته‌گی‌ی جمعی

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۷ شهریور ۱۴۰۲


♈️ ویدئوی فوق نشان از یک پدیده‌ی اجتماعی پرتکرار در جهان اجتماعی مدرن دارد: شیفته‌گی‌ی جمعی. شیفته‌گی‌ی جمعی یکی از اشکال کنش جمعی است و معمولا حول افرادی روی می‌دهد که  به تعبیر رندال کالینز (جامعه‌شناس برجسته‌ی امریکایی) از سرمایه‌ی ناظر به شهرت (reputational capital) بالایی برخوردار اند. شیفته‌گی‌ی جمعی از نظر بروز و ابراز احساسات و عواطف یک مرحله‌ ضعیف‌تر از شیدایی است. شیفته‌گی‌ی جمعی محصول برجسته شدن چیزها و افراد در نظر بخش وسیعی از مردم و به‌ویژه جوانان است. رسانه‌های اجتماعی نقش مهمی در شکل دادن و پدید آوردن شیفته‌گی‌ی جمعی هستند.

♈️ در جوامعی که فضاهای اجتماعی برای انواع زیستن‌ها و تجربه کردن‌ها وجود ندارد و زنده‌گی‌ی افراد سرشار از محرومیت‌های گوناگون است و نوعی زنده‌گی‌ی نزیسته برای آنان رقم می‌زند، اما رسانه‌های اجتماعی حضور دارند و نقش‌آفرینی می‌کنند و حول روی‌دادهای معینی در باره‌ی افراد پرآوازه تمرکز می‌کنند، امکان بروز شیفته‌گی‌ی جمعی افزایش می‌یابد. در روزهای گذشته و نیز امروز بسیاری از رسانه‌های ایرانی بر اخبار مربوط به آمدن رونالدو هم‌راه با تیم عربستانی‌ی النصر به تهران متمرکز شده اند.

♈️ در وسط انواع بحران‌ها و مسائل اجتماعی و سیاسی، دیدن رونالدو برای بسیاری از جوانان ایرانی به یک روی‌داد بزرگ در زنده‌گی‌شان بدل شده است. آمدن رونالدو به تهران و دیدن او برای این دسته از جوانان ایرانی بدل به یک خاطره‌ی نسلی می‌شود.

♈️ در روزهای آینده شاید بروز شیدایی‌ی جمعی را هم باید انتظار بکشیم. امیدوار ام کار به پای‌مال شدن جوانان ایرانی زیر پای جمعیت شیفته و شیدا نکشد. البته به زودی با انبوهی از طنزها و نقدها و جوک‌ها و لطیفه‌های رونالدویی هم مواجه خواهیم شد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 نظام آموزشی ژاپن چگونه به دانش آموزان کشورش روش زندگی کردن فردی و اجتماعی را می آموزد

✍️ رضا بژکول


♈️ نکته ظریف   (در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. یاد می گیرند از حیوانات مراقبت کنند، به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.)

♈️ چرا مدرسه های  ژاپن سرایدار ندارد ؟
در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.

♈️ این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.

♈️ دانش آموزان در مدرسه نهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند. بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.

♈️ دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز نهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود.
هنگام نهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.

♈️ بعد از نهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده.
علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.

♈️ این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.


♈️فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود. آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.

♈️ آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.

♈️ پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار  و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.

♈️ به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.


♈️ والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.

♈️ ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.

♈️ شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند.
پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
♈️ جواب نامه درخواست حفر چاه در دشت ممنوعه جیرفت در سال ۱۳۴۵ بسیار جالب و   حکمرانی صحیح منابع آبی را نشان میدهد. وزارت آب و برق آنزمان با رد درخواست، جواب جالب و درخوری داده است:

♈️ منابع آب و خاک به یک نسل تعلق ندارد و دولت نمیتواند شاهد و ناظر از بین رفتن این منابع باشد!

جمع مدیران نامدار ایران
@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 اشغال اسپیناس
✍️ مهدی تدینی

دویدن مردم اطراف اتوبوس النصر ــ که اگر رونالدو در آن نبود کسی به آن نگاه نمی‌کرد ــ ذهن و دل بسیاری را خراشیده است. اما هیچ‌چیز این تصاویر برایم عجیب نیست. این عشق طبیعی است؛ عنصرِ غیرطبیعی «نابسامانی» است. در واقع، من انتظار داشتم افراد بسیار بیشتری برای یک نگاه به رونالدو از پشت شیشۀ اتوبوس به استقبالش بروند. این یک پدیدۀ طبیعی است. اگر رونالدو به کره‌جنوبی و ژاپن هم برود، همین‌قدر کشته‌ومرده خواهد داشت ـــ فقط تفاوت در نحوۀ ادارۀ این عشق و شور است.

ستاره‌شیفتگی ــ یعنی عشق به ستاره‌های بزرگ ـــ پدیده‌ای انسانی است (انسانی نه به معنای اخلاقی، بلکه به این معنا که از ویژگی‌های آدمیزاد است). وقتی انریکه یا گروه بی‌تی‌اِس در عربستان سعودی کنسرت برگزار می‌کرد، همان اتفاقی در «ریاض» می‌افتاد که در کنسرت فلان پاپ‌استار در آمریکا رخ می‌داد. این «ستاره‌دوستی» و غش و ضعف رفتن برای ستاره‌ها «گوشه» یا «اپیزودی» از همان «زندگی معمولی» است که ما مدافع آنیم و از ما دریغ شده است. در «زندگی معمولی» ستاره‌ها زمینی‌اند. واقعیت این است که طعم زندگی معمولی برای برخی ناخوشایند است و به جای عادت دادن دستگاه هاضمۀ خود با دنیا، می‌خواهند دنیا را در دیگ و زودپز ایدئولوژی‌شان بریزند و آن را با ادویه‌های آرمانشهرباورانه به مذاق خود درآورند.

اما تحلیل یا نگرشی که این احساسات انسانی را به رسمیت نشناسد، بر خطایی شناختی استوار است. در اتفاق امروز فقط «شأن» شهروند ایرانی رعایت نشد. برادران عزیزم که به خاطر عشق مشروعشان به سوی هتل اسپیناس می‌شتافتند متوجه نبودند عمل امروزشان بسیار دیده می‎شود و هر چه کنند برچسب «ایرانی» می‌خورد. البته من باز هم آنها را چندان ملامت نمی‌کنم. نمی‌توان ــ و نباید ــ از همۀ شهروندان انتظارات سختگیرانه‌ای داشت؛ آن‌هم از نوجوانان. در واقع «خلأ» اصلی در اینجا بی‌نظمی و سوءمدیریت است. همان مدیریتی که ورزشگاهش برای این مسابقه آماده نشده، همان مدیریت هم با اینکه ادعای فوتبالی بودن دارد هنوز نفهمیده است آمدن رونالدو با چنین شوری روبرو خواهد شد و برای آبروداری باید تمهیدی اندیشید.

از نوجوانان انتظارات گزاف نداشته باشیم. آنها سهمشان را از زندگی می‌خواهند. سهم ما از زندگی و دنیا می‌توانست خیلی بیشتر باشد، اگر به تاراج «آرمانشهر‌گرایان» و «عُقباگرایان» نمی‌رفت. من اگر حسرتی بخورم، بر این است که وقتی می‌شد مثل عرب‌ها با نفت دنیا را خرید، چرا ما با نفت دنیا را فروختیم؟

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 سرمایه های کپک زده

نشریه فوربس در آخرین‌ شماره اش، گزارشی در باره رشد انفجاری میلیونرها در ایران طی سال ۲۰۲۰ ارائه کرده است. فوربس در پایان های این گزارش آورده است که "بیش از ۶۰ درصد جمعیت ایران در فقر نسبی به سر می برند و قیمت‌ها به تندی رو به افزایش است، به طوری که تورم در کشور به ۵۰ درصد رسیده است." ولی این آخر شاهنامه فوربس بود. بشنوید از آغازش که شیرین تر است.
فوربس از «رشد انفجاری» شمار میلیونرهای ایرانی در سال ۲۰۲۰ خبر داده است. بر پایه گزارش این نشریه معتبر، به رغم همه تحریم‌ها و تنگناهای ناشی از کرونا، شمار ایرانیان با خالص دارایی بالا در این سال، ۲۱.۶ درصد نسبت به سال ۲۰۱۹ افزایش یافت.  میانگین این رشد برای جهان تنها ۶.۳ ٪ بود. بر اساس گزارش فوربس، مجموع دارایی میلیونرهای دلاری ایران نیز در ۲۰۲۰، بیش از ۲۴.۳ درصد رشد داشته که بسیار بالاتر از نرخ جهانی و بلکه رکورددار جهان بوده است. بر پایه اطلاعات شرکت کاپ‌جمینی، هم‌اکنون ۲۵۰ هزار میلیونر در ایران وجود دارد. میلیونرهایی که بیش از ۷۲٪ ثروتشان را مدیون رمز ارز ها وبرق ارزان هستند. گزارش فوربس تایید می کند که ایران چهاردهمین کشور به اعتبار شمار میلیونرها در جهان و نخستین کشور در خاورمیانه بوده و حتی از عربستان با ۲۱۰ هزار نفر میلیونر که در رده ۱۷ جهانی است، بالاتر است. چه رسد به ترکیه و مصر و امارات.
به گمانم گزارش فوربس در تطبیق با جامعه امروز ایران ناقص و بلکه گمراه کننده است. چنان چه معیار میلیونر بودن دلاری، مالکیت و اندوخته ۵۰ میلیارد تومانی دارایی ها(هر قسمی، ملک، سپرده، سهام و...) باشد، شمارشان در ایران کمتر از یک میلیون تن نیست. یعنی ۴ برابر برآورد فوربس. چنان چه میانگین دارایی هر کدام از این میلیونرها، فقط ۲ میلیون دلار تخمين زده شود،‌ حداقل دارایی دلاری ایرانیان ۲ تریلیون خواهد بود. این میزان دارایی برای به حرکت درآوردن اقتصاد هر کشوری، حتی هند 1/5 میلیارد تنی بس است. پس چرا با این همه، فضای اقتصادی کنونی چیره بر ایران زیر بار رکود تورمی کمر خم کرده است؟ چرا سرمایه ها خوابند و موجبات افزایش قدرت ملی و زدودن چهره فقر و به ویژه محرومیت نمی شوند؟

۱-سرمایه داری دلالی
نخست آن که دولت ها در جمهوری اسلامی نتوانسته اند سرمایه ها را مولد سازند. از فتحعلیشاه تا کنون در بیشتر سال ها، بزرگترین ناتوانی دولت ها این بوده که استراتژی، سیاستگزاری و طرح و برنامه ای برای مولد سازی سرمایه های کوچک ناچیز بوده است. در یک کلام بیشتر دولت ها در چنبره سرمایه‌داری کمپرادور یا دلالی گرفتار شده و راهی برای برونرفت از آن را پیدا نکرده اند؛
۲- قهر با جهان
این ۲ تریلیون از توان بالای مبادلاتی در پهنه بازار چند صد تریلیونی جهانی برخوردار است. ولی در پرتو بایکوت تحریماتی جمهوری اسلامی و قفل شدگی آن در پهنه سرزمینی ایران، مانده، کپک زده شده و دچار آنتروپی است. آن هم برای لجبازی برای خود قفل زنی؛
۳- حوزه فشل خدماتی
امروزه روز تمرکز سرمایه داری مولد بر بخش خدماتی است. حتی در پیشرفته ها، بالای ۷۵٪. ولی قدرت مانور سرمایه های رسوب شده ایرانیان در بخش خدماتی، اندک است.‌ استراتژی و سیاستگزاری توریست دور کنی جمهوری اسلامی،‌ سدی در برابر سرمایه‌گذاری کلان در هزاران ایده خدماتی است. جای دور نرویم بنگرید به الگوهای ترکیه، امارات، اندونزی و... با فضای باز سرمایه‌گذاری خدماتی تحت پشتیبان دولت؛
۴- رویارویی با تراکم
ملت ها در پرتو پشتیبانی دولت از بخش شخصی و در وهله بعد خصوصی، توانایی سرمایه‌گذاری کلان مقیاس مولد می یابند.‌ چنین عملی نیازمند تکوین میلیاردرهای دلاری وطنی است. کسانی که توانایی اجرای بی دغدغه طرح های دیربازده را داشته باشند و زیر بار هزینه های اجرای طرح و برنامه ها، کمر خم نکنند. این به معنای همراستایی و بلکه پشتیبانی حکومت از شکل گیری تراکم سرمایه است؛ یعنی استراتژی میلیاردرآفرینی. ایده ایی که حکومت های ایران از صدها سال پیش از در مخالفت و بلکه رویارویی با آن بوده اند. در واقع تا هنگامی که تراکم بالای سرمایه شخصی در ملتی به منصه ظهور نرسد، گرفتار در تسلسل باطل فقر و محرومیت خواهد بود؛
۵- پلی که نیست
در واقع بین 2 هزار میلیارد دلار پخش شده بین یک میلیون، میلیونر دلاری، به دلیل رسوب یافتگی سرمایه و بازار کار، پل یا پل های پیوند دهنده بین سرمایه و بازار کار کم است. این گزاره ترجمه مولد سازی خدماتی- تولیدی سرمایه ها است.
کوتاه آن که حکومت های ایرانی از قاجار به بعد اغلب در گرداب سرمایه داری دولتی غلطیده اند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴امروز اول خلقت است!
✍️دکتر محسن رنانی


♈️ امروز اول مهر است. و برای من از وقتی مطالعاتم را به سوی «کودکی و توسعه» برده‌ام، دیگر اولِ مهر، اولِ مهر نیست، اول خلقت است. همه چیز از اول مهر آغاز می‌شود. سرنوشت یک ملت، اقتدار یک ملت، رفاه یک ملت، دین یک ملت، دموکراسی یک ملت، آزادی یک ملت و عدالت یک ملت، از اول مهر آغاز می‌شود.

♈️ نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهره‌هایش را روغن می‌زنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظام‌های آموزشی ارگانیک به پایان خود می‌رسند و عصر نظام‌های آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.

♈️ آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است.

♈️ لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی‌مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.

♈️ پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.

♈️ باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.

♈️ لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آن‌ها نهادینه نکنید.

♈️ اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 مهارت فردی در مدارس فنلاند

🔹به منظور پرورش جامعه‌ای پیشرفته و سرآمد، در آموزش‌ برای كودكان ١٥-٩ سال فنلاند، موارد زیر در نظر گرفته می‌شوند:

١- مهارت درست لباس پوشيدن
٢- مهارت درست راه رفتن
٣- مهارت خوب حرف زدن
٤- مهارت حرف خوب زدن
٥- مهارت منظم بودن
٦- مهارت شعر خواندن
٧- مهارت نقاشی كردن
٨- مهارت نوشتن
٩- مهارت ترانه و دكلمه خواندن
١٠- مهارت بهداشت
١١- مهارت کار تيمی
١٢- مهارت انتقاد كردن
١٣- مهارت جرات ورزی و تمرین شجاعت
١٤- مهارت تشخيص درست از نادرست
١٥- مهارت درست غذا خوردن
١٦- مهارت گره زدن
١٧- مهارت كار با قيچی و برش زدن
١٨- مهارت سعی در خوش خط بودن
١٩- مهارت شستن اشيا
٢٠- مهارت مطالعه
٢١- مهارت مدیریت زمان
٢٢- مهارت كنترل خشم
٢٣- مهارت انتقاد پذیری و تحمل حرف مخالف
٢٤- مهارت پژوهش و تحقيق
٢٥- مهارت تشخيص دوست خوب
٢٦- مهارت بازی كردن
٢٧- مهارت غذا پختن
٢٨- مهارت كار با سوزن
٢٩- مهارت تشكر و سپاسگزاری  كردن
٣٠- مهارت خوب توجه كردن
٣١-مهارت تفكر كردن
٣٢- مهارت تفكر خوب داشتن
٣٣- مهارت دوست خوب پيدا كردن
٣٤- مهارت نگهداری دوست خوب
٣٥- مهارت نگهداری لوازم
٣٦- مهارت انتقاد پذیری و نقد شدن
٣٧- مهارت رازدار بودن
٣٨- مهارت برنامه ريزی كردن
٣٩- مهارت گذشت
٤٠- مهارت صبور بودن
٤١- مهارت حل مساله
٤٢- مهارت نگهداري گياه و گل
٤٣- مهارت دقت به پيرامون
٤٤- مهارت صادق بودن
٤٥- مهارت وفادار بودن
٤٦- مهارت نوشتن
٤٧- مهارت آينده نگری
٤٨- مهارت تلاش كردن
٤٩- مهارت نا اميد نشدن
٥٠- مهارت هدف داشتن
٥١- مهارت كار با ابزار
٥٢- مهارت كار با كامپيوتر
٥٣- مهارت در فضای مجازي و سايبری
٥٤- مهارت در تصوير ذهنی داشتن
٥٥- مهارت احترام گذاشتن
٥٦- مهارت كم مصرف بودن
٥٧- مهارت بهره گيری از اشيا
٥٨- مهارت مشورت گرفتن
٥٩- مهارت مشورت و همفكری كردن
٦٠-... مهارت ١٢ و مهارت ٣١ و مهارت ۳۶

فراگیری و ارتقای این مهارتهای فردی می‌تواند آینده بهتری را برای خودمان و فرزندانمان فراهم آورد و سرآمدی فردی ما را تسهیل نماید.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 زندگی خوشحال از زبان یک آدم ۸۰ ساله

کارهایی ساده برای داشتن یک زندگی خوشحال که یک فرد ۸۰ ساله به ما می‌آموزد، هدیه‌ایست از یک عمر تجربه که به آسانی در اختیارمان قرار می‌گیرد:

۱- محکم دست بدهید.
۲- مردم را در چشم‌هایشان پیدا کنید. چشم‌های آن‌ها دروغ نمی‌گویند.
۳- داشتن یک زندگی خوشحال ساده است، زیر دوش حمام آواز بخوانید.

۴- موسیقی را با کیفیت عالی گوش کنید.
۵- در مبارزه‌ها، اولین ضربه را شما بزنید و محکم بزنید.
۶- راز خود را به هیچکس نگویید.

۷- هیچ وقت تسلیم نشوید، معجزه‌ها همیشه رخ می‌دهند.

۸- همیشه پذیرای دستی که به سوی شما دراز شده، باشید.

۹- شجاع باشید حتی اگر می‌ترسید هم وانمود کنید شجاع هستید.
۱۰- داشتن یک زندگی خوشحال یعنی سوت بزنید . خیلی ساده است.
۱۱- هرگز با کسی به طعنه و کنایه حرف نزنید.

۱۲- شریک زندگیتان را با دقت انتخاب کنید. همین یک تصمیم، ضامن ۹۰ درصد خوشبختی یا بدبختی شما خواهد بود.

۱۳- عادت کنید به عنوان یک فرد ناشناس، به دیگران کمک کنید.
۱۴- فقط کتابهایی را قرض بدهید که مطمئنید دوباره نمی‌خوانید.

۱۵- امیدِ کسی را از او نگیرید، شاید این تنها چیزی است که دارد.
۱۶- اگر با کودکان، بازی می‌کنید اجازه دهید آن‌ها برنده شوند.

۱۷- به آدم‌ها یک شانس دوم بدهید اما نه سوم.

۱۸- سعی کنید رمانتیک باشید.
۱۹- یک زندگی حوشحال یعنی خودتان مثبت اندیش ترین فردی باشید که در زندگیتان می‌شناسید.
۲۰- رها و ریلکس باشید.

۲۱- تلفن وسیله‎ایست که برای راحتی شما اختراع شده، نه برای سلب آسایش شما.
۲۲- بازنده‌ی خوبی باشید.
۲۳- برنده‌ی خوبی باشید.

۲۴- قبل از اینکه رازی را به دوستی بگویید، ۲ بار فکر کنید.
۲۵- اگر کسی شما را در آغوش گرفت، اجازه دهید خودش از آغوش شما بیرون آید.

۲۶- فروتن باشید. قبل از اینکه به دنیا بیایید زندگی جریان داشت و بعد از شما هم جریان دارد.

۲۷- زندگی خوشحال یعنی ساده زندگی کنید.
۲۸- مراقب کسانی‌که  چیزی برای از دست دادن ندارند باشید.

۲۹- پل‌های پشت سرتان را خراب نکنید شاید نیاز باشد چندین بار از آن رودخانه عبور کنید.

۳۰- به تمامی‌، زندگی کنید طوریکه واژه‌ی پشیمانی روی سنگ قبرتان جایی نداشته باشد.
۳۱- شجاع باشید و ریسک کنید.

۳۲- اگر کسی را دوست دارید ، فرصت گفتن این جمله را از دست ندهید.

۳۳- هیچکس به تنهایی نمی‌تواند کاری را تمام کند. قلب بزرگی داشته باشید و از کسانی که به شما کمک کرده‌اند قدردانی کنید.

۳۴- خودتان چشم انداز زندگیتان را انتخاب کنید، اجازه ندهید دیگران به جایتان تصمیم بگیرند.
۳۵- اگر دوست یا آشنایی در بیمارستان بستری است، او را ملاقات کنید حتی در حد چند دقیقه.

۳۶- هر روزتان را با یکی از موسیقی‌های مورد علاقه تان آغاز کنید.
۳۷- هر از چندگاهی از مسیرهای خوش منظره عبور کنید.
۳۸- برای کسی که در نظرش مهم هستید چندین کارت پستال با امضا خودتان بفرستید.

۳۹- تماس‌های تلفنی را با انرژی مثبت پاسخ دهید.
۴۰- یک دفترچه یادداشت و قلم کنار تخت بگذارید چرا که گاهی یک ایده‌ی چند میلیون دلاری، ساعت ۳ نیمه شب به سراغتان می‌آید.
۴۱- برای هر شخصی که کار و زحمت می‌کند ارزش قائل باشید، فارغ از اینکه شغلش چیست.

۴۲- برای کسی که دوستش دارید گل بفرستید بعدا به دلیلش فکر کنید.
۴۳- گاهی برای ماشین عقبی خود عوارض جاده را پرداخت کنید. روزش را خواهید ساخت.

۴۴- برای یک نفر قهرمان باشید.
۴۵-  فقط با عشق ازدواج کنید.

۴۶- برای داشتن یک زندگی خوشحال ، نعمتهایی که دارید  را بشمارید.
۴۷- اگر جایی میهمان هستید از غذایی که برای شما درست کرده‌اند تعریف و تمجید کنید.

۴۸- برای بچه‌ مدرسه‌‌ای ها که در سرویس مدرسه هستند، دست تکان بدهید.
۴۹- یادتان نرود که هشتاد درصد از موفقیت شغلی شما بستگی به توانایی خودتان در برقرای ارتباط با دیگران دارد.

۵۰- انتظار نداشته باشید زندگی عادلانه باشد تا یک زندگی خوشحال داشته باشید. زندگی عادلانه نیست.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 درباره «عقده مسیح» چه می‌دانید؟
✍️ رضی الدین طبیب

♈️ در روانشناسی اصطلاحی با نام «عقده مسیح» وجود دارد که احتمالا کمتر کسی نام آن را شنیده است و نسبت به عقده‌های دیگری مانند «عقده ادیپ» یا «عقده الکترا» بسیار کمتر به آن پرداخته شده است.

♈️ «عقده مسیح» حالت روانی خاصی است که در آن فرد مبتلا عمیقاً بر این باور است که برگزیده شده تا  نقش «ناجی» یا «یاری رساننده» به دیگران را ایفا کند. اما تعریف فوق را می‌توان به این شکل کامل‌تر بیان کرد:

♈️ ذهن افرادی که دچار «عقده مسیح» شده است، همیشه بین دو حالت در نوسان است؛ یا در توهم این امر هستند که از سوی نیرویی برتر برگزیده شده‌اند تا «ناجی» و «قهرمان» دیگران (ملت، سرزمین و...) شوند و موجبات رهایی‌ مظلوم از دست ظالم را فراهم آورند و دسته دوم در این توهم‌اند که چون از سوی نیرویی برتر برگزیده شده‌اند، پس به ناچار می‌بایست در زندگی دنیوی، بسیار بیشتر از دیگر افراد متحمل رنج و عذاب‌های بی‌شمار و گوناگون شوند و البته مصائب فوق را برای رسیدن به هدفی خاص با جان و دل پذیرا باشند.

♈️ بسیاری از دیکتاتورها و رهبران تندرو کشورهای دارای نظام‌های سیاسی توتالیتر، کمونیست، فاشسیت و... (قریب به اکثریت کشورهای جهان سوم) دچار عقده مسیح نوع اول‌اند و البته بسیاری از پیروان و هواخواهان آنها در چنین کشورهایی مبتلا به بیماری عقده مسیح نوع دوم هستند.

♈️ گروه دوم برگزیده شده‌اند تا علاوه بر رنج و مصیبت‌های بی پایان خود، رنج ملل دیگر را هم با هر کیفیتی_ولو به قیمت نابودی خود و خانواده و جامعه‌شان_ متحمل شوند!

♈️ در این میان نکته قابل توجه، تعداد فراوان افراد مبتلا به عقده مسیح نوع دوم نسبت به نوع اول است. آنها از گروه اول بسیار خطرناک‌ترند؛ از این‌رو که گروه دوم بی‌تردید بوجود آورنده افرادی با عقده‌های مسیح نوع اول‌اند.

♈️ اما باید دانست که درمان عقده مسیح به‌ویژه نوع دوم آن، بسیار ساده و کم هزینه است: مطالعه، آگاهی، رهایی از توهمات خرافی، پذیرش اشتباهات و جبران و همچنین «مواجهه با واقعیت امور» از جمله راهکارهای اساسی و موثر در درمان فرد مبتلا است.

♈️ اغلب مبتلایان به عقده مسیح نوع اول همچون معمر قذافی، صدام حسین، انور خوجه، نیکلای چائوشسکو و بسیاری از نام‌های آشنا برای ما، شوربختانه تنها در واپسین لحظات عمر، هنگام تنبیه توسط ملت‌های تحت فرمان خود و یا مواجهه با شدیدترین مجازات‌ها و کیفرها، متوجه حاد بودن بیماری ویرانگر خود می‌شوند و در حقیقت باید گفت که در مراحل پیشرفته، این بیماری روانی واقعاً غیرقابل درمان است.

♈️ آنچه که بیشتر از هرچیز قابل تأمل می‌نماید، هزینه ها و آسیب‌های جبران‌ناپذیر و نابودکننده این بیماری برای اطرافیان فرد مبتلا است و قرار گرفتن افرادی از این دست در سطوح بالای مدیریتی کلان ، منجر به نابودی منابع مالی، سیاسی و اجتماعی یک کشور و تباه ساختن زندگی نسل‌های بی‌شمار می‌گردد!

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
از خاطرات اصغر فرهادی ..

بعد از نمایش یک فیلم ایرانی، با دوستان خارجی نشسته بودیم
به گفتگو
يكيشان پرسيد:
آن پسرک سر چهار راه چه می‌فروخت؟

مواد مخدر بود يا...

من پاسخ دادم فال می‌فروخت !!!

پرسيد فال چيه؟

گفتم شعر!!!

شعرهای
شاعر بزرگمان حافظ...

با هيجان گفت:
يعنی شما از كشوری می‌آييد كه در خيابان‌هايش شعر می‌فروشند
و مردم عادی پول می‌دهند و شعر می‌خرند؟؟!!

می‌رفت سر ميزهای مختلف و با شگفتی اين را به همه می‌گفت!


و اين يعنی زاويه‌ی ديد هر انسان.....

يكی سياهی می‌بيند !!!

و یکی دیگر  زیبایی!!!

جمع مدیران نامدار ایران
@excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed
🔴 تعلیق عضویت ابن‌سینا در هیات‌علمی دانشگاه

✍️سهند ایرانمهر

#طنز

امروز صبح متن ابلاغیه محرمانه‌ای به دستم رسید که با دلایل و مدارک متقن، ثابت می‌کند، ابوعلی‌سینا نیز واجد صلاحیت تدریس در دانشگاه نیست، لذا ناگزیرم متن این ابلاغیه را منتشر کنم:

باسمه‌تعالی

«آنچه ملت‌ها را می‌سازد دانشگاه سالم و استاد بی‌غرض مثل اساتید جدید‌ شریف است»
جناب آقای ابوعلی حسین‌بن‌عبدالله‌بن ‌حسن‌بن علی‌بن‌سینا مشهور به  ابن‌سینا
به موجب این ابلاغیه به اطلاع می‌رساند:

عضویت جنابعالی در هیات علمی آن دانشگاه به دلایلی که در ذیل خواهد آمد، تعلیق خواهد شد و طبیعتا اجازه تدریس نیز نخواهید داشت، این دلایل کاملا قانونی عبارتند از:

۱- سوء رفتار و ترویج مطالب الحادی در کلاس و ایراد شبهه در اینکه :«خداوند لایتغیر چگونه بر علوم ناظر بر امور متغیر احاطه دارد».

۲- بنابر گزارش‌ها، جنابعالی در نمط چهارم اشارات و تنبیهات سخنان سخیفی را در مورد عشق مرقوم کرده‌اید که در تقابل با طرح تفیک‌جنسیتی است بدیهی است قضاوت در مورد برخی سخنان شما در باب معجزه ، قیامت و یکسانی قوانین زیستی میان انسان(اشرف مخلوقات) و موجوداتی مثل موش(که حکیم بابصیرت ابن‌رشد هم بر ناصواب بودن آن تاکید داشته‌اند) برعهده علمای اعلام است.

۳-ترویج نگاه الحادی در قالب نظریه«انسان معلق» که احتمالا نام آن را هم ازیک فیلم مبتذل هالیوودی (bird man) اخذ نموده‌اید.

۴- موارد گزارش شده‌ای از انحراف جنسی که ظاهرا مشمول عقاب‌الهی و درد قولنج جنابعالی شده است و می‌تواند توضیح دهد که چرا همچنان عَزَب‌اوغلی باقی مانده و ازدواج نکرده‌اید.

۵-شانتاژ خبری رسانه‌های استکباری همسو با جنابعالی علیه دانشمند با بصیرت امام‌محمد غزالی و متهم کردن ایشان به اینکه  کتاب «دانشنامه علایی» را کپی کرده و به اسم :«مقاصد فلاسفه»مقدمه «تهافت الفلاسفه»کرده‌اند.

۶-نشخوار القائات آته‌ئیست‌ها مبنی بر  تفوق منطق ریاضی بر اراده خالق و ناتوانی خداوند بر اینکه بتواند از جمع بین عدد دو و دو، عدد پنج را بدست بیاورد.

۷-ترویج نگاه الحادی و  قابل توجیه ندانستن حدوث زماني جهان و دفاع از قدیم بودن جهان.

۸- گزارش اداره گزینش ثابت کرده است که جنابعالی متولد ازبکستان از پدری اهل افغانستان هستید و بدیهی است که علیرغم تعلق به فرهنگ ایرانشهری با قواعد موجود و مرزهای جغرافیای کنونی عنصری غیرایرانی هستید و اشتغال جنابعالی فاقد وجه قانونی است.(خوشبختانه پیشتر برادران سازمان تامین اجتماعی این نکته را بر حذف تصویر جنابعالی بر دفترچه‌های بیمه در نظر داشته‌اند).

۹- تشویش اذهان عمومی و تبلیغات سوء علیه مسئولین خدمتگزار طبق گزارش‌ها که در جایی فرموده‌اید:

بُلینا بقوم یظنون
‏ان الله لم یهد سِواهم!
‏به قومی مبتلا شدیم که فکر میکنند
‏خدا جز آنها کسی دیگر را هدایت نکرده است.
 
۱۰- عدم رعایت اخلاق و مراتب سنی چنانکه سمت «ابن‌مسکویه» گردو پرتاب کرده‌اید و گفته‌اید:«مساحتش را حساب کن!» گزارش‌ها می‌گوید که جنابعالی توصیه ایشان به اینکه:«اول برو کتاب طهاره الاعراق رو‌ بخون‌ و‌ بعد بیا» را به تخت‌کفش خود گرفته‌اید.

🔸در پایان، هرچند با انتصاب یکی از نیروهای خادم عرصه عمومی و متخصص در برانگیختن شور مردمی و‌نیز برخی مجریان سیما، به جای جنابعالی، جلوی خلل و فرج نفوذ امثالکم در سنگر دانشگاه گرفته می‌شود و دیگر کسی نیست که در اعیاد و مراسم‌ مختلف آیینی به ذبح قربانی جلوی در دانشگاه «گیر بهداشتی» بدهد اما انتظار می‌رود با نجابت رفتار کرده و در رسانه‌ها حاشیه نسازید و‌ اجازه بدهید متخصصان طب سنتی در عطاری‌ها ، نسخ مدنظر خود را  به اسم شما به خلق‌الله عرضه کنند و مسوولان در تریبون‌ها پُز شما را به فرنگی‌هایی بدهند که هرچه دارند از ما کپی کرده‌اند.

با مدیران نامدار ایران همراه شوید
telegram.me/excellentmanagers
و اینجا در اینستاگرام
📌Paktinat.Hamed