گروهی از جوانان باکور کردستان که خود را "جنبش جوانان انقلابی" معرفی کرده‌اند، می‌گویند با شعار "با انتقام انقلابی، اشغالگری را در هم خواهیم شکست"، در برابر سیاست‌های اشغالگرانه دولت ترکیه ایستادگی گرده و رهبری‌مان را ازاد خواهیم کرد

طبق خبر منتشره از سوی خبرگزاری فرات، این جوانان که حضور خود در باکور کردستان و ترکیه را با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده‌اند، در بخشی از بیانیه خود چنین آورده‌اند: "اعمال آ.ک.پ در طول سه سال گذشته در باکور کردستاو و روژاوا، به‌خوبی نیت این حاکمیت را نشان می‌دهد. هدف آن‌ها قتل‌عام و نابودی کردهاست. در روژاوا با کمک همه‌جانبه به داعش و در باکور کردستان نیز با تخریب شهرها و قتل شهروندان، درصدد دشمنی ورزیدن با خلق کرد هستند".

این جوانان در بیانیه خود اعلام کرده‌اند که از تاریخ ۱۵ فوریه مصادف با ۱۸ مین سالگرد توطئه بین‌المللی برضد رهبر خلق کرد عبدالهه اوجالان، عملیات‌ةای خود را آغاز خواهند کرد. آن‌ها اعلام کرده‌اند که سازمانشان هم‌چنین دارای شاخه مخصوص زنان، موسوم به "زنان انقلابی جوان" خواهد بود و "با انتقام‌هایی انقلابی در مقابل اعمال فاشیستی حاکمان ترکیه" خواهند ایستاد.
این گروه اعلام کرده است که تا زمان آزادی رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان به عملیات‌هایشان ادامه خواهند داد.

برای گسترش جنبش آپوئی در روژهلات کردستان و دیگر مناطق ایران، به کانال "انقلاب روژآوا" بپیوندید
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

دو نماینده ه.د.پ، یعنی
آیهان بیلگن و مارال دانش بشتاش که پیشتر توسط پلیس ترکیه بازداشت شده بودند به زندان سیلیوری منتقل شدند.

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

بە کانال "انقلاب روژآوا - شمال سوریه" پیوسته و از طریق نشر مطالب درمیان دوستان خود، سبب فراگیر شدن صدای انقلاب خاورمیانه به پیشاهنگی کردستان گردید.

https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

باید "اتحاد دمکراتیک خاورمیانه" همواره به عنوان هدف و انتخابی استراتژیک در نظر گرفته شود.

#عبدالله_اوجالان

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

هدف نهایی ما بر افتادن دولت یعنی بر افتادن هرگونە اعمال قهر بر انسان هاست.

و.ا.لنـین/دولت و انقلاب
بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

"پرولتاریا دولت لازم دارد."
هــمـــەی کسانی کە بە این آموزەی مارکس ارجاع میدهند ، فراموش میکنند کە اضافه کننــد : "دولتی زوال یابنده!"
ولادیمیر لنین

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.

عبدالله اوجالان:
اگر جهان ذهنيتيمان در چارچوب پارادايم دولت‌ ـ ملتگرا شکل گرفته باشد که اينچنين نيز مي‌ باشد ، آنگاه نخواهيم توانست از جامعه‌ ي دموکراتيک و اشکال مديريتي که خودمديريتي دموکراتيک يکي از آنهاست بحث به ميان آوريم. چرا که جايي براي چنين تعريفي در ذهنيت ما وجود ندارد و نگرش ما نسبت به آن همواره آميخته با پارانوي تجزيه طلبي و عکس‌العمل‌هايي چون دفاع از تماميت ارضي و تقديس وطن و فتيشيزه کردن آن خواهد بود. اين همان ‌عکس‌العملي است که ناسيوناليسم فارس، ترک و عرب تا به امروز در برابر کوردها و ديگر مليتهاي موجود در خاورميانه از خود نشان داده‌اند و همواره از استقرار نظامي دموکراتيک که در آن هويت سياسي، فرهنگي، اجتماعي همه ي خلقها به رسميت شناخته شود ممانعت به عمل آورده‌اند.

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

"وقتي از نزديك‌تر به مسئله‌ي بردگي زنان مي‌نگريم، جنبه‌ي بسيار سركوبگرانه و خارج نمودنش از حالت انسان جلب توجه مي‌نمايد. محبوس‌شدن در خانه، تنها يك اسارت مكاني نيست؛ حتي زندان هم نيست. بيانگر موقعيتي است كه در آن «تجاوز» عميقي صورت مي‌گيرد. هرچند بخواهند با توسل به مراسم‌هاي نامزدي و عروسي واقعيت ژرف آن را بپوشانند، اما اعمالي كه روزانه[حول اين مسئله] صورت مي‌گيرند، براي كسي كه خويشتن را مي‌شناسد، به معناي نابودي شرافت انساني است. زنان را چنان از ارزش‌هاي توليدي، آموزشي، مديريتي و آزادي هزاران ساله محروم مي‌گردانند و با استفاده از ابزارهاي سامان‌مند و بسيار متفاوت خشونت،‌ و فراتر از آن به‌وسيله‌ي ابزارهاي انحطاط ايدئولوژيك(حتي سخنان عاشقانه نيز) تخريب مي‌نمايند كه نتيجه‌ي آن فراتر از تسليميت كامل است. زن، هويتش را به كلي از دست مي‌دهد و به واقعيتي كاملاً متفاوت يعني ضعيفه تبديل مي‌گردد. زن، در نظر معمولي‌ترين مرد و حتي يك چوپان كوه‌نشين، تنها مي‌تواند زني ضعيفه باشد. ضعيفه‌بودن نيز به معناي ايجاد حق تصاحب بي‌پايان بر روي زن‌(و حتي در صورت تمايل، كُشتن زن) است. او تنها يك ملك‌[ساده] نيست؛ ملكي بسيار مخصوص است. پتانسيل مبدل‌نمودن صاحبش به «امپراطوري كوچك» را به همراه دارد. تنها به شرطي كه راه استفاده از آن را بداند!
يكي از بنيان‌هاي اساسي كه امكان ظهور تمدن را آماده نمود، همين واقعيت است. يكي از عوامل اساسي حد و مرزناشناسيِ‌ فرهنگ مادّي نيز، مرتبط با واقعيت يادشده است. درصدد برآمدند آزمون موفقي را كه بر روي زنان اجرا كردند، به تمامي جامعه تعميم دهند. اين دومين تأثيرگذاريِ وخيم و خطرساز بود. جامعه مي‌بايست همانند يك زن ضعيفه، براي اربابان خويش داراي كاركرد مي‌بود. سعي مي‌كنيم نشان دهيم كه عمل به‌ضعيفگي‌كشاندن جامعه، در دوران كاپيتاليستي كامل شده است. اما پايه‌ي اين عمل، در اولين مرحله‌ي تمدن نهاده شده است. در فرهنگ يونان‌ـ روم نيز خواسته‌اند جامعه‌ي ضعيفه‌گشته را به‌عنوان نمونه‌ جامعه‌‌اي كه موفق به ايجاد آن شده‌اند، ارائه دهند. تنها از راه ضعيفه‌نمودن مردان مي‌توانستند جامعه را ضعيفه نمايند. جامعه‌ي يونان‌ـ روم، جامعه‌اي بود كه اين مورد را به‌خوبي احساس كرد و تدابيرش را اتخاذ نمود. اين امر بر همگان آشكار است كه وضعيت بردگان، بدتر از وضعيت يك ضعيفه است. مسئله‌، ضعيفه‌نمودن مردي بود كه برده نبود. از روابط جنسي انحرافي در درون خانواده ، انحراف جنسي و يا هم‌جنس‌بازي سخن نمي‌گويم. بايد برخي از پديده‌هايي را كه جنبه‌هاي رواني و حتي دلايل زيست‌شناختي دارند، به‌صورت متفاوت‌تر از پديده‌هايي كه از آن بحث مي‌نمايم ارزيابي كرد. مُدي كه در جامعه‌ي كلاسيك يونان وجود داشت اين بود كه هر پسر جوان آزاد، بايد يك صاحب و رفيق و شريك مرد داشته باشد. جوان تا زماني كه تجربه كسب مي‌كرد، بايد معشوقه‌ي «شريك مرد» مي‌شد. همان‌گونه كه قبلاً گفتم، حتي سقراط نيز مي‌گويد: «نكته‌ي مهم در اين مسئله، استفاده‌ي بسيار از غلام‌بچه نيست، بلكه مهم ايجاد آن روح است.» ذهنيت موجود در اين امر آشكار است: به سبب اينكه جامعه‌ي برده با اصل «آزادي و شرف» سازگاري نداشت، بايد اين ويژگي‌ها از جامعه زدوده مي‌شدند. زيرا چنين ويژگي‌هايي، جامعه‌ي بَرده‌شده را تهديد مي‌نمود. واقعاً نيز تهديد مي‌نمود؛ زيرا در جايي كه آزادي و شرافت انساني هست، بردگي نمي‌تواند موجوديت داشته باشد. نظام، اين مسئله را درك نموده بود و ناگزير بود اقتضاي آن را به‌جاي آورد.
بدون شك، فرهنگ يونان‌ـ روم نتوانست چنين نقشي را كاملاً اجرا نمايد. مدارس فلسفي آزاد و مسيحيتي كه در درون رو به توسعه‌ نهاده بود، و قيام‌ها و حملات بي‌پايان اتنيسيته‌ها در خارج، جامعه را با اوضاعي ديگرگون مواجه ساخت. در خصوص اينكه فرهنگ مادّي، همه‌چيز نيست و نيروي آن كفاف هر ‌چيز را نمي‌كند، نشانه‌هاي پرشماري وجود داشت. تنها در كاپيتاليسم توانستند بدون نياز به «غلامبارگي»، جامعه را به ضعيفه تبديل نمايند."

رفیق کبیر رهبـر آپو

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

سکس آن بخشی از بدن نیست که بورژوازی باید آن را بی اعتبار یا ابطال کند تا دیگرانی را که تحت حاکمیت اش اند، به کار وادارد. سکس آن عنصری از خود بورژوازی است که بیش از هرچیز دیگری مایه نگرانی و دلمشغولی بورژوازی بوده است و توجه و مراقبت بورژوازی را طلب می کند و دریافت می کند و بورژوازی آن را آمیزه ای از هراس، کنجکاوی، لذت و هیجان پرورده است. بورژوازی سکس را با بدن اش این همانی کرد و یا دست کم بدن اش را تابع سکس کرد، و قدرتی راز آمیز و نامعین را به سکس نسبت داد که بر بدن اش اعمال می کند؛ بورژوازی حیات و مرگ اش را به سکس وصل کرد و سکس را مسئول سلامت آتی اش کرد؛ بورژوازی آینده اش را در سکس سرمایه گذاری کرد، با این فرض که سکس اثرهایی اجتناب ناپذیر بر اخلاف اش دارد؛ بورژوازی روح اش را تابع سکس کرد، با این ادعا که سکس مخفی ترین و تعیین کننده ترین عنصر روح اش است. نباید تصور کنیم که بورژوازی به گونه ای نمادین خود را عقیم کرد تا بهتر بتواند حق برخورداری از سکس و استفاده از آن به میلِ شخصی را از دیگران سلب کند. بلکه باید این طور دید که از میانه سده هجدهم، بورژوازی همّ خود را صرف آن کرد که از سکسوالیته ای برخوردار شود که بر مبنای آن بدنی خاص بسازد، بدنی «طبقاتی» با سلامت، بهداشت، اخلاف و نژاد: خود سکسینه کردن بدن اش، تجسم سکس در بدن اش، و وصلت درونی سکس و بدن....

میشل_فوکو / تاریخ جنسیت (اراده به دانستن) / ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهان دیده / ص 144

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ

اگر کسی برای انقلاب مبارزه نکند نمی تواند کمونیست باشد .

فیدل

بە کانال انقلاب روژاوا بپیوندید.
https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEGYUdkL2XwKROwoLQ