باسلام خدمت شما همراهان گرامی؛
🔹 در اين كانال دلنوشت ها، يادداشت ها، آثار، اخبار و موضوعاتی که به نوعی با بنده ارتباط دارد و همچنین مطالب چندرسانه ای درباره كتاب، رسانه، جامعه، فرهنگ، هنر و تاريخ به اشتراك گذاشته می شود.
✔️ از پیام های پرمهر و محبت شما در همین چند روزی که از راه اندازی کانال می گذرد، سپاسگزارم.
✔️ جمعی از دانشجویان و اساتید بزرگوار، سوالات و مباحث علمی را مطرح کردند که بنده در اسرع وقت، پاسخ خواهم داد و بخشی از آنها را در کانال منتشر می کنم.
✔️ برخی از همکارانم در سازمان صداوسیما دغدغه های خود را از طریق ارتباط تلگرامی برای بنده ارسال کردند. لطفا درخواست ها و طرح بحث های درون سازمانی ''صرفا'' به نشانی پست الکترونیکی زیر ارسال شود و انشالله از این طریق پیگیری خواهد شد.
[email protected]
🔳 همچنین از همه ی برادران و خواهرانی که مطالب کانال را دنبال می کنند و دیدگاه های خود را برایم می فرستند، صمیمانه ممنون و سپاسگزارم.
موفق و سربلند باشید.
@Dr_alidarabi
🔹 در اين كانال دلنوشت ها، يادداشت ها، آثار، اخبار و موضوعاتی که به نوعی با بنده ارتباط دارد و همچنین مطالب چندرسانه ای درباره كتاب، رسانه، جامعه، فرهنگ، هنر و تاريخ به اشتراك گذاشته می شود.
✔️ از پیام های پرمهر و محبت شما در همین چند روزی که از راه اندازی کانال می گذرد، سپاسگزارم.
✔️ جمعی از دانشجویان و اساتید بزرگوار، سوالات و مباحث علمی را مطرح کردند که بنده در اسرع وقت، پاسخ خواهم داد و بخشی از آنها را در کانال منتشر می کنم.
✔️ برخی از همکارانم در سازمان صداوسیما دغدغه های خود را از طریق ارتباط تلگرامی برای بنده ارسال کردند. لطفا درخواست ها و طرح بحث های درون سازمانی ''صرفا'' به نشانی پست الکترونیکی زیر ارسال شود و انشالله از این طریق پیگیری خواهد شد.
[email protected]
🔳 همچنین از همه ی برادران و خواهرانی که مطالب کانال را دنبال می کنند و دیدگاه های خود را برایم می فرستند، صمیمانه ممنون و سپاسگزارم.
موفق و سربلند باشید.
@Dr_alidarabi
کانال دکتر #علی_دارابی نویسنده، پژوهشگر، عضو هیئت علمی و معاون استان های #رسانه_ملی :
@Dr_alidarabi
راه ارتباطی بادکتر دارابی :
@dr_ali_darabi
ارسال دغدغه ها و مسائل همکاران:
[email protected]
@Dr_alidarabi
راه ارتباطی بادکتر دارابی :
@dr_ali_darabi
ارسال دغدغه ها و مسائل همکاران:
[email protected]
مسئولیت سنگین #رسانه در رابطه با دفاع مقدس
ما در بحث نسل سوم و چهارم #انقلاب باید در همه حوزه ها کار جدی انجام دهیم. #دفاع_مقدس بخشی از انقلاب بزرگ اسلامی است. متاسفانه باید بگویم که خود انقلاب هم به درستی معرفی نشده است.
سالها پیش گفتگویی کردند با «احمد بن بلا» که از رهبران انقلاب الجزایر بود و علت شکست آن انقلاب را از او سوال کردند؟ گفت «ما نتوانستیم انقلاب را به درستی به نسل بعد از خود منتقل کنیم.»
واقعا انقلاب باید به درستی به نسلهای بعدی منتقل شود. نسل سوم و چهارم انقلاب و #جنگ را ندیده و تنها روایت هایی را از پدرانشان شنیده اند. طبیعتا رسانه در این زمینه مسئولیت سنگینی به عهده دارد. من می پذیرم که ما باید برای این جامعه ی هدف، کار جدی تر و با سرعت بیشتر انجام دهیم.
#گفتگو با دکتر #علی_دارابی : خبرگزاری #دفاع_مقدس
شهریورماه ۱۳۹۴
@Dr_alidarabi
ما در بحث نسل سوم و چهارم #انقلاب باید در همه حوزه ها کار جدی انجام دهیم. #دفاع_مقدس بخشی از انقلاب بزرگ اسلامی است. متاسفانه باید بگویم که خود انقلاب هم به درستی معرفی نشده است.
سالها پیش گفتگویی کردند با «احمد بن بلا» که از رهبران انقلاب الجزایر بود و علت شکست آن انقلاب را از او سوال کردند؟ گفت «ما نتوانستیم انقلاب را به درستی به نسل بعد از خود منتقل کنیم.»
واقعا انقلاب باید به درستی به نسلهای بعدی منتقل شود. نسل سوم و چهارم انقلاب و #جنگ را ندیده و تنها روایت هایی را از پدرانشان شنیده اند. طبیعتا رسانه در این زمینه مسئولیت سنگینی به عهده دارد. من می پذیرم که ما باید برای این جامعه ی هدف، کار جدی تر و با سرعت بیشتر انجام دهیم.
#گفتگو با دکتر #علی_دارابی : خبرگزاری #دفاع_مقدس
شهریورماه ۱۳۹۴
@Dr_alidarabi
پنج برادران
جنگ ظالمانه و متجاوزانه رژيم بعثى صدام عليه جمهورى نوپاى اسلامى در #ايران كه با حمايت استكبار جهانى و ارتجاع عرب آغاز شد، همه ی مردان و زنان غيور و انقلابى ايران را در مقابله با دشمن، بسيج کرد و آنان را عازم جبهه هاى حق عليه باطل نمود.
ما پنج برادر هستيم. در مقاطعى از جنگ هر ۵نفرمان جبهه بوديم. در يكى از عمليات ها، سه برادرم محمد، حسن و احمد مجروح شدند و من مانده بودم به كداميك سر بزنم؟
امثال من و برادرانم كم نبودند. خيلى از برادران درجنگ به شهادت رسيدند: برادران شاملو، نژادفلاح، شيردم، باكرى، زين الدين، فرجى، صادقى، افراسيابی و... نمونه هايی از اين دست هستند. اين برادران به #شهادت رسيدند و در قرب الهى آرميدند.
ما كه از كاروان شهدا جامانده ايم رسالت و مسئوليت خطيرى بردوش داريم. سخن من با نسل جوان و عزيز ايران است كه نيك بدانند اگر يك وجب از خاك كشور در اشغال دشمن متجاوز نماند، مرهون جانفشانى بهترين فرزندان ايران بوده است؛ و اگر امروز در كشورهاى اطراف #ايران ناامنى است و ايران امنيت كامل دارد و به استقلال واقعى دست يافته و بازيگر موثر در عرصه جهانى است، همه و همه به بركت خون شهيدان ومجاهدات ايثارگران است. ستاره هاى درخشانى كه خيابان ها و كوچه هايمان را آبرو داده اند و راه را براى ما ترسيم كرده اند.
ياد حضرت #امام خمينى (ره) و شهيدان، گرامى و راهشان پر رهرو باد.
@Dr_alidarabi
جنگ ظالمانه و متجاوزانه رژيم بعثى صدام عليه جمهورى نوپاى اسلامى در #ايران كه با حمايت استكبار جهانى و ارتجاع عرب آغاز شد، همه ی مردان و زنان غيور و انقلابى ايران را در مقابله با دشمن، بسيج کرد و آنان را عازم جبهه هاى حق عليه باطل نمود.
ما پنج برادر هستيم. در مقاطعى از جنگ هر ۵نفرمان جبهه بوديم. در يكى از عمليات ها، سه برادرم محمد، حسن و احمد مجروح شدند و من مانده بودم به كداميك سر بزنم؟
امثال من و برادرانم كم نبودند. خيلى از برادران درجنگ به شهادت رسيدند: برادران شاملو، نژادفلاح، شيردم، باكرى، زين الدين، فرجى، صادقى، افراسيابی و... نمونه هايی از اين دست هستند. اين برادران به #شهادت رسيدند و در قرب الهى آرميدند.
ما كه از كاروان شهدا جامانده ايم رسالت و مسئوليت خطيرى بردوش داريم. سخن من با نسل جوان و عزيز ايران است كه نيك بدانند اگر يك وجب از خاك كشور در اشغال دشمن متجاوز نماند، مرهون جانفشانى بهترين فرزندان ايران بوده است؛ و اگر امروز در كشورهاى اطراف #ايران ناامنى است و ايران امنيت كامل دارد و به استقلال واقعى دست يافته و بازيگر موثر در عرصه جهانى است، همه و همه به بركت خون شهيدان ومجاهدات ايثارگران است. ستاره هاى درخشانى كه خيابان ها و كوچه هايمان را آبرو داده اند و راه را براى ما ترسيم كرده اند.
ياد حضرت #امام خمينى (ره) و شهيدان، گرامى و راهشان پر رهرو باد.
@Dr_alidarabi
در جمع رزمندگان
عكس ها مربوط به سال ١٣٦١ قبل از عمليات #فتح_المبين در منطقه عمومى دشت عباس است. من مسئول فرهنگى و تبليغى ستاد پشتيبانى جنگ جهاد استان تهران بودم و جمعى از روحانيون را براى فعاليت فرهنگى و تبليغى به #جبهه برده بودم. روحانى بزرگوار ''سيدابوالقاسم موسوى همدانى'' كه در پارسايى و ساده زيستى شهره بود و سال گذشته به رحمت ايزدى پيوست در عكس حضور دارد.
@Dr_alidarabi
عكس ها مربوط به سال ١٣٦١ قبل از عمليات #فتح_المبين در منطقه عمومى دشت عباس است. من مسئول فرهنگى و تبليغى ستاد پشتيبانى جنگ جهاد استان تهران بودم و جمعى از روحانيون را براى فعاليت فرهنگى و تبليغى به #جبهه برده بودم. روحانى بزرگوار ''سيدابوالقاسم موسوى همدانى'' كه در پارسايى و ساده زيستى شهره بود و سال گذشته به رحمت ايزدى پيوست در عكس حضور دارد.
@Dr_alidarabi
دکتر علی عسکری در نشست مدیران #رسانه_ملی گفت: نقش سازمان #صداوسيما در بسيج عمومی بسيار موثر است و لذا دشمن درصدد است اين توانايی رسانه ملي را تضعيف كند.
@Dr_alidarabi
@Dr_alidarabi
دستور بدهید روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
شهیدان هشت سال #دفاع_مقدس هرکدام قصه های جذابی دارند که می توان از آنها در محتوای تولیدات رسانه ای بسیار سود جست. یکی از آنها شهید نوجوان #مرحمت_بالازاده است که با #رییس_جمهور وقت، دیدار می کند و از ایشان می خواهد که اجازه رفتن به جبهه را برایش صادر کنند.
در هفدهم خردادماه ۱۳۴۹ در یک کیلومتری «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند که یکی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یکی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.
پدرش "حضرتقلی" در روستاهای اطراف دستفروشی می کرد و مادرش هم به کارهای خانه مشغول بود. مرحمت از اوایل کودکی جسور بود به طوری که مادرش به او می گوید: «می ترسم چشم بخوری و نظر شوی»
بالاخره تحصیلاتش را تا ابتدایی ادامه می دهد و همان ایام، مصادف می شود با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن شروع جنگ تحمیلی. مرحمت دیگر نمی تواند تحمل کند و می خواهد در دوران ابتدایی به #جبهه اعزام شود؛ ولی هیچ کس تصورش را هم نمی کند که او می خواهد به مناطق عملیاتی برود.
بالاخره مرحمت وارد #بسیج می شود و توانایی های خود را نشان می دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، مرحمت در کل گردان نفر پنجم می شود و تعجب همگان را برمی انگیزد. ولی با تمام اینها به خاطر سن کمش با اعزام او مخالفت می کردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز اجازه اعزام به او داده نمی شود. مرحمت سرش را پائین می اندازد و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو کم است اما خیال کرده اند! هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم". او به هر دری می زند تا اینکه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیکل او در قد و قواره جنگ نبود.
مرحمت تکلیف خود را شناخته بود و بر اساس آن تکلیف باید به جبهه می رفت، لذا برای رسیدن به هدف، تصمیم بزرگی می گیرد و خود را به تنهایی و با مشقت به پایتخت می رساند و به ملاقات رئیس جمهور می رود. با چه مشکلاتی وارد ساختمان ریاست جمهوری می شود، بماند. رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای را ملاقات می کند. در آن ملاقات به حضور حضرت قاسم (ع) در واقعه #عاشورا و ۱۳ ساله بودن آن بزرگوار اشاره می کند و می گوید "اگر من ۱۲ ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می کنم که دستور بدهید، بعد از این روضه #حضرت_قاسم (ع) خوانده نشود."
حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار داد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد که «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود» یعنی مجوزی بسیار معتبر که نوجوانی با این قد و قواره ولی شجاع و نترس از رئیس جمهور می گیرد و جای هیچ حرفی و حدیثی را باقی نمی گذارد.
@Dr_alidarabi
شهیدان هشت سال #دفاع_مقدس هرکدام قصه های جذابی دارند که می توان از آنها در محتوای تولیدات رسانه ای بسیار سود جست. یکی از آنها شهید نوجوان #مرحمت_بالازاده است که با #رییس_جمهور وقت، دیدار می کند و از ایشان می خواهد که اجازه رفتن به جبهه را برایش صادر کنند.
در هفدهم خردادماه ۱۳۴۹ در یک کیلومتری «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند که یکی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یکی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.
پدرش "حضرتقلی" در روستاهای اطراف دستفروشی می کرد و مادرش هم به کارهای خانه مشغول بود. مرحمت از اوایل کودکی جسور بود به طوری که مادرش به او می گوید: «می ترسم چشم بخوری و نظر شوی»
بالاخره تحصیلاتش را تا ابتدایی ادامه می دهد و همان ایام، مصادف می شود با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن شروع جنگ تحمیلی. مرحمت دیگر نمی تواند تحمل کند و می خواهد در دوران ابتدایی به #جبهه اعزام شود؛ ولی هیچ کس تصورش را هم نمی کند که او می خواهد به مناطق عملیاتی برود.
بالاخره مرحمت وارد #بسیج می شود و توانایی های خود را نشان می دهد. در پایان دوره آموزشی در امتحان تیراندازی، مرحمت در کل گردان نفر پنجم می شود و تعجب همگان را برمی انگیزد. ولی با تمام اینها به خاطر سن کمش با اعزام او مخالفت می کردند. چندین بار در مراحل اعزام در گرمی و اردبیل، و در خان آخر در تبریز اجازه اعزام به او داده نمی شود. مرحمت سرش را پائین می اندازد و با حسرت می گوید: "اینها به من می گویند سن تو کم است اما خیال کرده اند! هر طوری شده من باید خودم را به جبهه برسانم". او به هر دری می زند تا اینکه فرجی پیدا شود. اما واقعاً هم سن و هم هیکل او در قد و قواره جنگ نبود.
مرحمت تکلیف خود را شناخته بود و بر اساس آن تکلیف باید به جبهه می رفت، لذا برای رسیدن به هدف، تصمیم بزرگی می گیرد و خود را به تنهایی و با مشقت به پایتخت می رساند و به ملاقات رئیس جمهور می رود. با چه مشکلاتی وارد ساختمان ریاست جمهوری می شود، بماند. رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای را ملاقات می کند. در آن ملاقات به حضور حضرت قاسم (ع) در واقعه #عاشورا و ۱۳ ساله بودن آن بزرگوار اشاره می کند و می گوید "اگر من ۱۲ ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می کنم که دستور بدهید، بعد از این روضه #حضرت_قاسم (ع) خوانده نشود."
حرف های مرحمت رئیس جمهور را تحت تأثیر قرار داد و ایشان دست خطی با این مضمون می نویسد که «مرحمت عزیز می تواند بدون محدودیت به منطقه اعزام شود» یعنی مجوزی بسیار معتبر که نوجوانی با این قد و قواره ولی شجاع و نترس از رئیس جمهور می گیرد و جای هیچ حرفی و حدیثی را باقی نمی گذارد.
@Dr_alidarabi
شهید نوجوانی که با آیت الله خامنه ای دیدار کرد و از او خواست که دستور بدهد تا روضه حضرت قاسم نخوانند!
@Dr_alidarabi
@Dr_alidarabi
ساخت انیمیشن نوجوانی که با اگزوز لودر اسیر می گرفت!
زندگی شهید #مرحمت_بالازاده برای نسل امروز پر از جذابیت است. نگاه خاص ایشان به جبهه و دفاع مقدس و فرامین الهی، سوژه ای بکر، جالب و دیدنی است. برای همین به برنامه سازان و مدیران توصیه کردم که زندگینامه این #شهید نوجوان را برای ساخت #انیمیشن در اولویت قرار دهند و امیدوارم به زودی شاهد پخش این انیمیشن باشیم.
توانایی های شهید مرحمت بالازاده در منطقه عملیاتی و در چندین عملیات، رابطه او را با شهید باکری شکل می دهد. شهید باکری به منظور تبلیغ و روحیه دادن به رزمندگان دیگر که چنین فردی با سن کم، رو در روی دشمن می ایستد و جان فشانی می کند، مرحمت را الگو می خواند.
مرحمت با آن جثه کوچک، قیافه معصومانه و دوست داشتنی، به فرمانده روحیه بچه ها تبدیل شده بود. نقل داستان و رشادت ها و شجاعت های او در میدان نبرد، موجب تقویت روحیه رزمندگان بود.
از جمله مسایل جالب درباره زندگی شهید بالازاده این است که هر زمانی این #شهید برای مرخصی به پشت جبهه می آمده به درخواست امام جمعه شهر، قبل از خطبه های نماز جمعه برای مردم سخنرانی و آنها را برای رفتن به جبهه تشویق می کرده.
مرحمت در یکی از عملیات ها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می شود و این در حالی بوده است که آن شهید قهرمان اسلحه ای هم در اختیار نداشته است، ولی ناگهان متوجه شیئی می شود و آن را بر می دارد و به عربی می گوید: "قف" یعنی "ایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او می شوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر می آورد.
افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی می گوید: "می خواهم از شما یک سوال بپرسم. من خودم در چند کشور دوره چریکی دیده ام ولی تابحال اسلحه ای که سرباز شما به دست داشت را ندیدم" داستان از این قرار است، مرحمت که به دستشویی رفته و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودر می شود که به زمین افتاده و آن را بر می دارد و عراقیها هم از خوفی که خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحه ای پیشرفته می بینند و مرحمت برای اینکه نیروهای #دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینکه اگزوز را بیاورد آفتابه را می آورد و می گوید "من با این اسلحه شما را اسیر گرفته ام" این حرف باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود.
مرحمت حدود سه سال در جبهه ها، می جنگد تا اینکه ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزایر جنوب به درجه رفیع شهادت نایل می آید.
@Dr_alidarabi
زندگی شهید #مرحمت_بالازاده برای نسل امروز پر از جذابیت است. نگاه خاص ایشان به جبهه و دفاع مقدس و فرامین الهی، سوژه ای بکر، جالب و دیدنی است. برای همین به برنامه سازان و مدیران توصیه کردم که زندگینامه این #شهید نوجوان را برای ساخت #انیمیشن در اولویت قرار دهند و امیدوارم به زودی شاهد پخش این انیمیشن باشیم.
توانایی های شهید مرحمت بالازاده در منطقه عملیاتی و در چندین عملیات، رابطه او را با شهید باکری شکل می دهد. شهید باکری به منظور تبلیغ و روحیه دادن به رزمندگان دیگر که چنین فردی با سن کم، رو در روی دشمن می ایستد و جان فشانی می کند، مرحمت را الگو می خواند.
مرحمت با آن جثه کوچک، قیافه معصومانه و دوست داشتنی، به فرمانده روحیه بچه ها تبدیل شده بود. نقل داستان و رشادت ها و شجاعت های او در میدان نبرد، موجب تقویت روحیه رزمندگان بود.
از جمله مسایل جالب درباره زندگی شهید بالازاده این است که هر زمانی این #شهید برای مرخصی به پشت جبهه می آمده به درخواست امام جمعه شهر، قبل از خطبه های نماز جمعه برای مردم سخنرانی و آنها را برای رفتن به جبهه تشویق می کرده.
مرحمت در یکی از عملیات ها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه می شود و این در حالی بوده است که آن شهید قهرمان اسلحه ای هم در اختیار نداشته است، ولی ناگهان متوجه شیئی می شود و آن را بر می دارد و به عربی می گوید: "قف" یعنی "ایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او می شوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر می آورد.
افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی می گوید: "می خواهم از شما یک سوال بپرسم. من خودم در چند کشور دوره چریکی دیده ام ولی تابحال اسلحه ای که سرباز شما به دست داشت را ندیدم" داستان از این قرار است، مرحمت که به دستشویی رفته و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودر می شود که به زمین افتاده و آن را بر می دارد و عراقیها هم از خوفی که خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحه ای پیشرفته می بینند و مرحمت برای اینکه نیروهای #دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینکه اگزوز را بیاورد آفتابه را می آورد و می گوید "من با این اسلحه شما را اسیر گرفته ام" این حرف باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود.
مرحمت حدود سه سال در جبهه ها، می جنگد تا اینکه ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزایر جنوب به درجه رفیع شهادت نایل می آید.
@Dr_alidarabi