De.coder
466 subscribers
454 photos
43 videos
191 files
298 links
Download Telegram
می خواهم توی این پست درباره یکی از ویژگی های شبکه های نسل پنجم و ششم به نام DT یا digital twins صحبت بکنم که توی صنعت کشور های جهان اول محبوب هست. در آخر این پست هم خواهید فهمید که چرا شبکه نسل 5 تحول بزرگی در صنعت 4.0 حساب میشه.
یادمه وقتی داشتم برای پروپوزال میخوندم وقتی دیدم DT چی هست برام خیلی جالب بود. توی شبکه های قبل از نسل5 تمام دستگاه ها تنها به صورت فیزیکی وجود داشت و تنها راه مدیریتی آن فیزیکی و استفاده از نیروی انسانی بود. از طرفی دیگه هم برای اینکه یک شبکه یا محصولی بخواهد پیاده سازی و اجرا بشه نیاز به فرآیند های شبیه سازی و طراحی سنگینی داره. علاوه بر این چگونگی بهینه سازی شبکه در زمان های مختلف هم کار سختیه و اینکه بخوای سفارش ساخت یک سخت افزار costum شده را به تولید کننده بدی هم چالش خودشو داره مثلا برداشت های اشتباه در مستندات یا داده های اشتباه.
دوقلوهای دیجیتالی یا DT در واقع فناوری هستند که دنیای مجازی را به دنیای فیزیکی متصل میکنند. یعنی شما فرض کن توی یک شبکه یک دستگاه ارتباطی داری بنابراین در DT شما دقیقا یک نسخه کاملا مشابه آن در دنیای مجازی یا سیستم کامپیوتری تون دارید. این پیوند بین واقعیت و دنیای مجازی باعث میشه که شهرهای هوشمند بتوانند بهتر عملیاتی شده و سیستم سلامت عملکرد فوق العاده ای پیدا کند.
با اتصال دستگاه های فیزیکی به یک نسخه دیجیتالی کاملا شبیه آن ما علاوه بر اینکه میتونیم مدیریت بلادرنگ و هوشمند در شبکه داشته باشیم، میتوانیم شبیه سازی را همراه با اجرای همزمان طرح در دنیای واقعی و verification آن داشته بشیم. این باعث میشود تا مدت شبیه سازی و داده های آماری بدست آمده بسیار دقیق تر بوده و همینطور کنترلر کیفیت و تنظیم سیاست های لازم را به صورت بلادرنگ داشته باشیم. این میزان دقت در گسترش شبکه و بهبود محصولات در آینده میتواند بسیار مفید باشد.
همه اینها به کنار توی محیط های شهری هوشمند ما تعداد بسیار زیادی سنسور و دستگاه داریم فرض کنید 10 به توان 9 تا. مدیریت و تنظیم آن ها آن هم به صورت همزمان یک کار نشدنیه.
ترکیب برتر زمانی است که DT بر روی بستر شبکه نسل 5 و 6 اجرا بشه چون این شبکه ها علاوه بر پهنای باند بالا، تاخیر بسیار کم و پشتیبانی از massive machin type communication زیرساخت عالی برای فناوری هستند.
مقاله ای که برای اولین بار این مفهوم را معرفی کرد برای سال 2014 توسط Michael Grieves نوشته شده بود. ایشون یک مقاله دیگه هم در سال 2023 نوشته که گذشته و آینده این فناوری رو بیان میکنه.
آقای Michael Grieves توی مقاله اشون علاوه بر تایید بلادرنگ بودن، بحث کاهش هزینه در زمان پردازشی و ارتباط را نیز مطرح کردند. همچنین اشتراک گذاری محیط کاری با supplier های یک تولیدی را مطرح میکنند که آنها میتونن وضعیت محصولات و قطعاتی که ارسال کردند را ببینند و در صورت لزوم آن را بهبود بدهند. این فناوری برای صنایع هوا و فضا بسیار کاربرد داره.
حالا فارغ از آفریدگار DT ، چند نفر نشستن برای این فناوری مقاله که چه بگویم یک کتاب بالای 50 صفحه ای نوشتن که برای سال 2021 هست که دو قسمت داره (اول - دوم). مطمئنا اگر Michael Grieves اینو ببینه دیگه دست از نوشتن مقاله میکشه.

یک سوالی اومد تو ذهنم الان ایرانسل که به قول خودش نسل 5 داره خدمات ارائه میکنه آیا از این فناوری هم پشتیبانی میکنه؟ اصلا گوشه ای از صنعت ایران هست که از این استفاده کنه؟
1
یکی از تفاوت هایی که هر نسل شبکه بی سیم با شبکه های نسل قبل خود دارد نوع و اندازه آنتن آن است.
در هر نسل از شبکه های بیسیم به دلیل افزایش پهنای باند و تغییر فرکانس های امواج ما نیاز به طراحی یک آنتن جدید برای گرفتن و ارسال کردن داریم. اما در شبکه های نسل 5 یک تفاوتی کرده است. این شبکه ها کلا نوع امواجشان متفاوت شده است. شبکه های نسل 5 برای آنکه بتوانند پهنای باند را افزایش دهند از یک طیف جدید به نام امواج میلی متری (نرخ داده بیشتر) و سیگنال های گیگاهرتز (پوشش بیشتر) استفاده میکنند.
اما آنتن های نسل قدیم در استفاده بهینه از طیف امواج مغناطیسی خوب عمل نمیکردند و گذردهی مورد انتظار را نداشتند. از طرفی دیگر آنتن های نسل قدیم مصرف انرژی بهینه نداشته و آنتن همیشه در حالت فعال بوده است. به علاوه همه این ها نمی توانستند همزمان کاربران را سرویس دهند و از مکانیزم های اشتراک زمانی یا فرکانس و... استفاده میکردند. برای غلبه بر این موارد باید راه حلی پیدا میشد به نام آنتن های MIMO. آنتن MIMO مخفف Multiple Input Multiple output هستند.
هر چند تکنولوژِ MIMO از شبکه های نسل 3 شروع شده ولی توانسته در شبکه های نسل5 به بالاترین حد کارایی خود برسه. به همین دلیل در این شبکه ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
این تکنولوژی با داشتند چندین آنتن برای دریافت و چندین آنتن برای ارسال همزمان بهترین راه حل برای تقویت قدرت سیگنال ها و پهنای باند و همینطور استفاده بهینه از طیف فرکانسی بوده است. این آنتن ها هر کدام بطور مستقل فعالیت میکنند. در نتیجه همزمان میتوانند فعال بوده و همزمان ارسال و دریافت داشته باشند. از طرفی دیگه فرکانس های هر کدام از این آنتن ها میتواند به گونه ای باشد که بر روی یکدیگر اثر گذاشته و موجب تداخل سازنده و additive بر روی سیگنال شود.
به طور عملی یک BS یا ایستگاه پایه میتواند دارای 100 یا 1000 تا آنتن کوچک داشته باشد که همگی در یک کانال فرکانسی فعالیت میکنند. این آنتن ها در کنار هم علاوه بر بهبود استفاده از انرژی گذردهی و بهینگی در استفاده از طیف فرکانسی را افزایش میدهند.
در شبکه های نسل 4 و 3 به آن MIMO میگفتند. اما این آنتن ها نتوانستند که نتیجه مورد انتظار را داشته باشند بنابراین در شبکه های نسل 5 بهبود پیدا کردند و نام آن ها به Massive MIMO یا mMIMO تغییر کرد. این آنتن ها در شبکه های نسل 5 توانستند از beamforming پیشتیبانی کند. علاوه بر آن با استفاده از تکنیک های مختلف multiplexing توانستند نرخ انتقال داده را افزایش در نتیجه تاخیر را کاهش و قابلیت اطمینان در ارتباطات را افزایش دهند. beamforming در واقع شما میایی به طور مستقیم به یک نقطه آنتن را متمرکز کنی و امواج را بر روی یک مسیر هدایت میکنی.
در mMIMO شما میتوانید برای هر کاربر در واقع یک آنتن یا منبع اختصاص میدی. اگر یک آنتن نتونست برای یک کاربر نرخ داده مناسب آن را مهیا کند آنگاه این آنتن ها با یکدیگر join میشوند. برای همین است که باید آنتن ها در یک کانال فرکانسی فعالیت کنند. اما لزومی ندارد همه آنتن های BS معلق به آن کانال باشند.
چیزی که جالب است مسئله زمانبندی هم در MIMO مطرح میشه. اینکه چه آنتی به چه کاربری تعلق بگیره و به کدام کاربر اول سرویس داده شود یا کدام آنتن ها با یکدیگر join شوند.
3
چیزی که همیشه واسه من خیلی قشنگ و عجیب بوده اینکه، خیلی از مشکلات مربوط به نرخ عبور داده و محدوده پوششی با استفاده از پروتکل ها و مدلاسیون های سیگنال مرتفع میشده.
بله دوستان تا وقتی دانشی از شبکه و مخابرات نداشته باشی به هر مهندسی بگی این مشکلات رو درست کن میگه باید سخت افزار رو به روز کنی دقیقا جوابگی که آبدارچی شرکت هم بلده. نمیدونم شاید آبدارچی مهندس تر از ما باشه.
2
shampoo for men
😁61
اگر واقعیت میداشت دنیا جای بهتری بود
بنظرم برای این محصول باید یک دفترچه راهنما میذاشتن.
روش های مدیریت رسانه بسیار مهم هستند. این روش ها امکان استفاده مشترک از منابع را بین چندین کاربر ممکن میسازند. در سیستم عامل یک زمانبند مانند RR استفاده از CPU را بین چندین فرآیند فراهم میکند.
اما در شبکه اینگونه عمل نمیشود. درست است که عدالت بسیار خوب است و انصاف رعایت میشود. اما این در کامپیوتر بسیار خوب است نه در شبکه. در شبکه لزومی ندارد که ما عدالت را بین کاربران داشته باشیم. مثلا فرض کنید که یک کاربری در نقطه ای از شبکه حضور دارد که میتواند از چنیدن سلول استفاده کند آیا باید هر سلول برای آن کاربر عادلانه رفتار کند. یا فرض کنید کاربری از سلول دور است، آنقدر فاصله زیاد است که تعداد خطا ها در سیگنال افزایش پیدا میکند. آیا باید با این کاربر هم عادلانه رفتار شود. در نتیجه در شبکه لزوما ما نیاز به عدالت نداریم.
روش های بسیاری برای مدیریت رسانه وجود دارد که به آن ها روش های MAC یا Media Access Contorl میگن. در شبکه های سیمی روش های MAC بسیار متفاوت تر از رسانه های بیسیم است.
در رسانه های بی سیم روش هایی همچون CDMA و OFDMA و TDMA استفاده میشود.
در شبکه های نسل 4 از روش OFDMA استفاده میکردند که بسیار عملکر خوبی در این شبکه ها داشت. در این روش میومد فرکانس را در محور فضا یا طیف فرکانسی تقسیم میکرد. به گونه ای که این سیگنال ها بر روی یکدیگر تاثیر مخرب نداشتند.
تمام این روش ها را روش های OMA یا orthogonal multiple access میگن. به طور کلی در این روش ها میان فضای کد، زمان، فرکانس را بین کاربران طوری که بر روی یکدیگر overlap نکنند تقسیم میکنند. این گونه هر کاربر فضای مخصوص خود را دارد در نتیجه تداخلی نیز وجود ندارد.
در شبکه های نسل 5 و 6 از روش های OMA دیگر استفاده نمیشود زیرا روش های NOMA عملکرد بهتری نسبت به آن ها دارند. در روش های NOMA بر خلاف OMA میان هر کاربر میتوان فضای اشتراکی تعریف کرد. اینگونه کاربران به عنوان مثال از یک فضای مشترک زمانی یا فرکانسی یا کد استفاده میکنند. بنابراین کاربران فضای ovelap شده دارند. این روش استفاده بهتری از فرکانس ها، پشتیبانی تعداد بیشتری از دستگاه ها را دارد و میتواند عادلانه نباشد. اما مشکلاتی که دارد بیشتر مربوط به توان پردازشی فرکانس ها یا signal processing است. از طرفی دیگر وقتی کاربر از یک سلولی به دیگری میرود باید الگوریتم های cancel کردن تداخلات سیگنال یا SIC اجرا کند که زمان بر هستند.
روش های NOMA به دو دامنه قدرت یا power و کد یا code تقسیم میشوند. اما روش های power بیشتر در شبکه های نسل پنجم استفاده میشوند زیرا از توانایی های beamforming، full-dup، MIMO و کد گذاری فضا و زمان میتواند پشتیبانی کند.
کاربرانی که CSI یا Channel Status Info آنها ضعیف باشد (بگو همان قدرت سیگنال) روش OFDMA به عنوان مثال نمیتواند استفاده بهینه ای از طیف فرکانسی داشته باشد. در واقع برای آن کاربر آن فرکانس به مدت طولانی استفاده میشود. اما در روش power مربوط به NOMA کاربران بر اساس قدرت سیگنالی که دارند میتوانند از فرکانس به صورت مشترک استفاده کنند.
روش Code برای mMIMO کاربردی است زیرا تعداد کاربران بیشتری را با سربار محاسباتی کمتر میتوان پشتیبانی کرد. پس میتوان گفت این روش برای شبکه های IOT مناسب تر است.
روش NOMA در شبکه های شدیدا متراکم یا UDN، ارتباطات میان ماشینها یا M2M و نوع ارتباطی ماشین یا mMTC کاربرد دارد.
البته درست است که هر کدام از این روش ها مزیت های خود را دارند اما نمیتوان گفت کدام یک بهتر است زیرا بستگی به موقعیت دارد. اما روش ترکیبی به نام HNOMA یا hyper NOMA پیشنهاد شده که توانسته با ترکیب روش های power و Code یک ترکیب بهتری را ارائه دهد.
درسته که NOMA باعث بهبود استفاده از منابع و پشتیبانی از تعداد کاربران بالا که موجب مقیاس پذیری بهتر شبکه میشود، میشود. اما در کنار آن باعث بالا رفتن نرخ انتقال داده، بهبود کارایی شبکه، کنسل کردن نویز های میان سلولی و درون سلولی نیز میشود. اما هدف اصلی از طراحی بهبود استفاده از منابع فرکانسی بوده است.
خب بنظرم تا اینجا تونسته ام درباره نسل های شبکه های بی سیم صحبت کنم ولی میخوام یکم درباره 3GPP یا موسسه ای که روند پیشرفت و رشد شبکه های سلولی را تعیین میکنه صحبت کنم.
این شرکت که برای شبکه های نسل 3 به بعد تاسیس شده بود مسئول تعریف نیازمندی های جدید در شبکه های سلولی و چگونگی رشد این شبکه ها به علاوه استاندارد سازی در شبکه های سلولی است. موضوعاتی که این گروه بر روی آن متمرکز است Radio Acess Network و Network Core و service compatibility میباشد.
خود این شرکت متشکل از چندین شرکت دیگر برای استاندارد سازی در زمینه مخابرات هست. برای همین هست که میگن partnership organization.
افرادی که این گروه یا موسسه را تشکیل میدهند غالبا مهندسی و محققانی هستند که دارن به صورت تخصصی بر روی مباحث مرتبط با اهداف 3GPP فعالیت میکنند. هر چند نفر مسئول نوشتن سند هایی برای نحوه و چگونگی پیشرفت شبکه های سلولی هستند. برای آنکه این افراد بتوانند ایده ها و صحبت های خود را با یکدیگر به اشتراک بزارن یک meeting رو بر روی یک پلتفرم و زیر ساخت مشترک برنامه ریزی میکنند.

این موسسه یک چیزی داره به نام release. توی این مستندات میاد روند رشد و کارهایی که نسل های شبکه باید روی آنها انجام بشه تا زمینه برای رسیدن به نسل بعدی از شبکه ها فراهم بشه را مشخص میکنه. الان نسخه 19 برای شبکه های نسل 5 و نسخه های بیشتر برای شبکه های نسل 6 هستند تا مسیر و نحوه رشد این شبکه ها را مشخص کنند.

این release ها میتونه بهترین نماد یا roadmap برای حوزه آکادمیک باشه تا بدونن میخواهیم روی چه چیزی کار کنیم و کجای این مسیر پیشرفت قرار داریم.
جدیدا (چند روز پیش) هم یک مجله ای برای چگونگی عبور از عصر نسل 5 به نسل 6 منتشر کرده اند که زیاد تخصصی نیست و یک فرد آشنا با شبکه های سلولی میتونه بفهمه چیشده. خلاصه که وقت داشتین یک نگاه بندازین. توش درباره آخرین تصمیمات و گزارشات صحبت کرده. بیشتر میتونه دیدتون رو نسبت به آینده تشکیل بده.
حوصلم شد بعدا یک پست میرم درباره این مجله.
3👏1
امواج میلیمتری در نسل پنجم
چند پست قبل به امواج میلیمتری اشاره کردم. این امواج دارای فرکانس بین 30 تا 300 گیگاهرتز هستند در نتیجه فرکانس بالایی دارند. طول موج این امواج بین 1 تا 10 میلی‌متر است. از این رو این امواج را میلیمتری میگن.
انتقال داده با بهبود استفاده از پهنای باند یا طیف فرکانسی و افزایش سرعت انتقال میتواند بهبود یابد. از میان این دو افزایش پهنای باند بسیار آسان تر و بهتر است.
خب برای بالا بردن پهنای باند ما باید فرکانس حامل رو هم افزایش بدیم چون پهنای باند رابطه مستقیم با آن دارد. فرکانس حامل یا carrier frequency فرکانس مرکزی یک سیگنال است که پهنای باند سیگنال حول آن تعریف میشود و پهنای باند هم یعنی محدوده فرکانسی که سیگناها میتوانند بگیرند - مثلا پهنای باند 20 مگا باشد یعنی 10 تا بالا و پایین فرکانس carrier قرار میگیرد.

در شبکه های نسل پنجم frequncy band (طیف فرکانسی بر روی محور امواج) از 28 تا 100 گیگاهرتز در نظر گرفته شده. چون 28 میتواند به ما 1 گیگاهرتز و 60 گیگاهرتز به ما 2 گیگاهرتز پهنای باند بدهد.
شبکه های نسل 4 در طیف فرکانسی 2 تا 6 گیگاهرتز تعریف شده است که به ما پهنای باند 100 مگاهرتز میدهد. این رو گفتم تا بتونید این دو نسل از شبکه را بهتر با یکدیگر مقایسه کنید.
البته باید بگم که شبکه های نسل پنجم همچنان از طیف فرکانسی شبکه های نسل 4 به قبل پشتیبانی میکنند. این امر موجب میشه که محدوده پوششی امواج بیشتر بشه اما مشکلی که پیش میاره compatibility در سرویس های شبکه های سلولی است. در صورت پشتیبانی باید شبکه های نسل 5 از سرویس های شبکه های نسل 4 نیز پشتیبانی کنند.
چرا باید از میلیمتری استفاده کنیم؟
1. طیف فرکانسی یا frequncey band که شبکه های نسل 4 و قبل استفاده میکردند بسیار شلوغ بود طوری که دیگر کاربردها هم از آن امواج استفاده میکردند. اما در شبکه های نسل 5 ما طیف اختصاصی داریم که تا الان هیچ کاربرد مشخصی ندارند.
2. این نوع فرکانس پهنای باند جدید و بدون استفاده، اطلاعات بیشتری را میتوانند منتقل کنند و بهتر میتوانند در آنتن های MIMO به کار گرفته شوند. در واقع میتواند دلیل طراحی mMIMO را بهتر توجیه کند.
👍3
شبکه های نسل 5 باعث بهبود عملکرد فناوری ها میشوند. خیلی از مقالات احمقانه برای آنکه این جمله را بیان کنند میگن شبکه های نسل 5 باعث smart شدن یا هوشمند شدن میشود. البته این حماقت در جمله سازی بسیار کلاسیک. شبکه های نسل 5 درسته که از هوش مصنوعی استفاده میکنه و توان محاسباتی بالایی رو میتونه به کاربران ارائه بده (شبکه های لبه) ولی تا زمانی که خود دستگاه هوشمند نباشه این شبکه نمیتواند هوشمندش کند. شبکه های نسل 5 باعث هوشمند شدن شبکه میشوند؟ بله شاید بهتر بود این جمله رو بگیم اول. به هر حال این شبکه ها باعث به وجود آمدن ارتباطات بلادرنگ میشوند. بنابراین باعث تغییر ساختار در خونه ها، صنعت، حمل و نقل، خودروهای هوشند، انرژی، سلامت و لوجیستیک میشوند. منظور از تغییر ساختار هم طراحی و هم فراهم کردن قدرت تصمیم گیری دستگاه های شبکه است.

این هوشمند شدن شبکه و سرویس ها همچون tactile یا شبکه های حسی، AR یا واقعیت مجازی و... نیازمندی های جدیدی را تحمیل میکنند. شبکه های حسی یعنی شما بتونی از راه دور یک شی را لمس کنی و همان حسی را دریافت کنی که از نزدیک ان شی را لمس کردی. به طور خلاصه این شبکه ها با بلادرنگ بودن ارتباط امکان manipulate کردن اجسام را فراهم میکنند و نتیجه را به صورت تصویر نمایش میدهند. کاربرد آن : automation, robotics و tele-peresence است. همینطور مناسب برای مکان ها و مسیر های خطرناک است.

اما توسعه یا بهبود راه کار هایی که در شبکه های نسل 4 استفاده میشود نمیتواند پاسخگو ما باشد. بنابراین باید بتوانیم راه حل و ساختار جدیدی از اینترنت و شبکه های سلولی را ترسیم کنیم. در پست های قبلی به برخی از آنها پرداختیم. اما برای تامین نیازمندی های جدید در 5G ما سرویس های کلی تری تعریف میکنیم که بر اساس نیازمندی های کاربران و شبکه ها تعریف میشوند. سرویس های کلی که 5G ارائه میدهد شامل URLLC، mMTC، MBB میباشد. هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند.

انواع سرویس ها
شبکه های URLLC برای ارتباطات حساس به تاخیر و نیازمند قابلیت اطمینان بالا است. این شبکه باید کوتاه ترین زمان پاسخ را برای برنامه های کاربر داشته باشند. اصطلاحا به برنامه هایی که از این نوع هستند mission critical هم میگن. کاربرد های این شبکه در حوادث طبیعی، سلامت، اینترنت حسی، هدایت سه بعدی پهپاد، امنیت عمومی، کنترل ترافیک و ارتباط ربات ها با یکدیگر میباشد.
شبکه های MBB بیشتر تمرکزشان بر روی پهنای باند است تا تاخیر. این شبکه ها شبکه های مناسب برای کاربران معمولی است. فعالیت های مرسوم در این شبکه ها وبگردی، VAR، محاسبات راه دور، نقاط اتصال متحرک است.
شبکه های eMTC بر روی ارتباطات گسترده و تعداد اتصالات بالا و مصرف انرژی متمرکز است تا پهنای باند و تاخیر. از این شبکه ها برای شبکه های حسگر، نظارت سیار، سلامت دیجیتال و سرویس های همه پخشی استفاده میشود.
👍2
آقا حدود 1هفته بود که سعی میکردم به libgen دسترسی بگیرم اما نمیشد. میخواستم این عکس رو با کپشن goodby brother به یاد موسیقی متن سریال GOT بزارم.
آدرس جدید سایت این جا هست. libgen.ac درست نیست و اون کلا یک چیز دیگه است.
خلاصه که خیلیا دنبال backdoor اش هستن.
👍2
هر وقت این سایت رو بن میکنن و باز سایت آپ میشه یاد جمله معروف اون گیف مرده روی آب شناوره میافتم :)
😁3
فارغ از libgen و z-library و sci-hub توی این مدت با یک سایت دیگه آشنا شدم به نام anna-archive این سایته واقعا سایت حق و کاملیه. مثل اینکه از چندین سایت همزمان جست و جو میکنه.
این سایته مثل اینکه لینک های سایت ها رو بروز میکنه.
👍3
مسئله بعدی مصرف انرژی و سلول های کوچک در این شبکه های نسل 5 است
یکی از مسائلی که در شبکه های نسل جدید بسیار مهم هست بحث مصرف انرژی است. به این مباحث پیشوند green اضافه میکنند. مثلا green cellular-network. چون مصرف دستگاه هایی که از شبکه های نسل 5 استفاده میکنند بسیار زیاد و غیر ضروری است این مبحث بسیار مهم شده.
به دلیل انرژی و block شدن راحت سیگنال ها در این نسل از شبکه ها نیاز به استفاده از سلول های کوچک یا small-cell است.
در این شبکه ها سه نوع سلول تعریف میشود.
1. سلول های femto: این سلول ها برد بسیار کمی از 10 تا 50 متر دارند و در مکان های بسته استفاده میشوند.
2. سلول های pico: این سلول ها برد متوسط از 100 تا 250 دارند و در مکان های بسته و باز قابل استفاده هستند.
3. سلول های mirco: این سلول ها برد بیشتری از قبلی ها دارند بین 250 تا 500 متر که تنها برای فضا های باز استفاده میشوند.
اما چرا در این نسل از شبکه بر خلاف نسل های قبل ما نیاز به AP یا access point های دیگر داریم؟
همونطور که گفتم مصرف انرژی در شبکه های نسل 5 بسیار دارای اهمیت است و از طرفی هم چون سبگنال های این شبکه ها بسیار راحت block میشوند نمیتوانیم تنها به ایستگاه پایه یا یک مکان دسترسی اکتفا کنیم. از طرف دیگه هم یکی از اهداف شبکه 5 دسترسی به شبکه در بیشتر مکان ها باید امکان پذیر باشد.
سیگنال های شبکه های نسل 5 حتی نمیتوانند از درخت عبور کنند. یعنی به همین سادگی و تمیزی این سیگنال ها بلاک میشوند. چه برسد به این که از ساختمان عبور کنند. برای همین ما نیاز به سلول های کوچکتری داریم تا بتوانیم از پهنای باند قابل پشتیبانی در این نسل از شبکه ها در همه جا استفاده کنیم . بنابراین با گسترش این سلول های کوچک میان کاربر و ایستگاه پایه اصلی امکان استفاده از سیگنال های پر انرژی با محدوده پوششی کم را نیز فراهم میکنیم.
پس سلول های کوچک علاوه بر انرژی و استفاده از فرکانس های میلیمتری امکان افزایش قابلیت اطمینان شبکه، کاهش تاخیر، نرخ داده بالا و هزینه ساخت و طراحی کمی را فراهم میکنند.
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تراویس اسکات همراه با پیروانش برای خون خواهی امیرکبیر قیام کردند.
😁4🤯1
این هفته بعد از دیدن مختار نامه چه کتابی بخونیم؟!
سال 2022 موسسه ACM یک کتابی نوشته که از تاریخچه ارتباطات و شبکه و سیر تحولشون گفته. درباره افراد، شرکت ها و قوانینی که حاکمیت ها وضع کردند و همچنین ریسک هایی که در این زمینه وجود داشت صحبت کرده. گفتم اگر کسی کنجکاو هست یا از کتاب داستان خوشش میاد یک نگاهی بندازه. این کتاب به عنوان لالایی شبانه برای بچها بشدت پیشنهاد میشه.
اسم کتاب هم هست:
circutes, packets and protocols: Entrepreneurs And Computer Communications
2👍1
دور از شوخی این کتاب رو خودم یک هفته ای میشه شروع کردم به خوندن و بنظرم خیلی خوب بنوشته شده. کتاب دیگه ای هم به سبکش نیست که بخوام مقایسه کنم.
من قبلا یک توضیح مختصری درباره گذشته شبکه داده بودم که تنها از زبان Cerf بود ولی خوب ننوشته بودم و کم کاری کرده بودم.
این هم یکی از پست های قدیمه کاناله خیلی جم و جور تر هست. ولی زیاد خوشم نیومد ازش. زیادی به دری وری ها پرداخته.
👍1
یک کتاب در زمینه آمار احتمالات هست که خیلی قدیمیه. این کتاب برای تدریس در دانشگاه مسکو برای سال 1983 نوشته شده و دارای 200 تا مسئله است. مطالبی هم که داره شامل فرآیند های تصادفی هم میشه. خوبی این کتاب جم و جور بودن سریع سراغ اصل مطلب رفتنشه. اسم این کتاب هست:
probability theory and mathematical statistics

اتفاقا یک کتاب خیلی خوب و کامل دیگر در زمینه احتمالات هست که توی دانشگاه FAU توسط آقای robert Cooper تدریس میشه (قبلا لینک ویدئوهای ضبط شده رو توی پست دیگه گفتم). نویسنده اون هم یک فرد ایرانی به اسم سعید قهرمانی است. بدی این کتاب اینکه زیادی حرف زده. اما آموزش آن با مثال هست و کلی هم تمرین در آخر هر فصل داره. اسم کتاب هم:
fundamentals of probability with stachostic processes

به عنوان bonus یک کتاب هم هست برای جبر خطی (linear Algebra) نسخه 2003 و نسخه 2019 که با روش اثبات سعی در آموزش داره. مثل اینکه نسخه 2003 خوبه و معروف شده بیشتر. میگن کتابی هست که خواندنش سخته ولی کتاب کاملیه.
👍2