[مطالعات‌کودک‌و‌طبیعت]
1.62K subscribers
239 photos
58 videos
15 files
102 links
|تجربه‌طبیعت؛ حق مادرزاد کودکان|
Download Telegram
◼️جان لاک فیلسوف انگلیسی قرن ۱۷ می گفت انسان به صورت تابولا راسا Tabula rasa به دنیا می آید. تابولا راسا در زبان لاتین به معنای لوح سفید و نانوشته است. به بیان ساده به این معنی که نوزاد متولد شده هیچ اطلاع قبلی از جهانی که به آن وارد می شود ندارد. اما آیا واقعا ذهن نوزاد لوح سفید است؟ زابینا پاون Sabina Pauen روانشناس از دانشگاه هایدلبرگ است که در آزمایشگاهش روی مغز نوزادان کار می کند. او می خواهد دریابد که آیا نوزادان پیش از آنکه توانایی گفتار به دست آورند فکر می کنند یا خیر.در یکی از آزمایش های او یک توپ کوچک که با باتری به حرکت در می آمد در مسیر خود یک عروسک پارچه ای یک حیوان را بر خورد سوار می کرد. در آزمایشگاه پاون نوزادان هفت ماهه می توانستند ابتدا به حرکت توپ و سپس به حرکت عروسک توجه کنند. زمانی که نوزادان حرکت توپ را می دیدند به حرکت عروسک پارچه ای توجه بیشتری می کردند تا به توپ. آن طور که پاون می گوید نوزاد انتظار دارد که حرکت خودبه خودی از حیوان سر بزند و نه از توپ. در سن چند ماهگی نوزادان قادرند میان اشیاء بی جان و موجودات زنده تفاوت قائل شوند. راه دیگری که به کمک آن می توان درباره نحوه فکر کردن نوزادان پژوهش کرد در بی حوصلگی نهفته است. زمانی که نوزاد با یک ابزار تکراری روبرو می شود ظاهر بی حوصله از خود نشان می دهد.
🔴 در آزمایش زابینا پاون تعدادی از اسباب بازی های آویزان بالای سر نوزاد شامل یک مجموعه اسباب بازی مبلمان و میز و تخت و صندلی قرار گرفت. نوزاد در ابتدا با مشاهده و بررسی اسباب بازی ها ظاهرا تشخیص می دهد که همه اجزای این مجموعه شبیه به یکدیگر هستند. نوزاد بعد از مدتی از تماشای اسباب بازی تکراری بی حوصله می شود. در ادامه زمانی که مثلا یک عروسک لاک پشت در اختیار نوزاد قرار می گیرد اینطور به نظر می رسد که نوزاد می تواند تشخیص دهد که لاک پشت به دسته و رده اسباب بازی های مبلمان تعلق ندارد. پاون به والدین توصیه می کند نوزادان خود را در معرض کشف چیزهای جدید قرار دهند. این مساله تنها به اسباب بازی محدود نمی شود. بلکه چیزهای موجود در خانه یا طبیعت بیرون می تواند توجه و هوشیاری کودک را افزایش دهد. پاون هم به ایده "فکر وابسته به زبان" معتقد است و هم به "فکر مستقل از زبان". ما می توانیم کلماتی که به شیء خاصی اطلاق می شود را به خاطر بیاوریم در صورتی که از پیش تصوری از آن شی در ذهن داشته باشیم. برای داشتن درکی از کلمه سگ، نوزاد می بایست قبلا سگ را دیده باشد تا بتواند تصوری از آن و انواع مشابه آن پیدا کند. پاون می گوید لیکن اینگونه نیست که تازه با ورود زبان ، شروع به فکر کردن کنیم. بلکه به نظر می رسد ما باید پیش از هرچیزی بتوانیم فکر کنیم تا اساسا زبان در ذهن مان نقش بازی کند.
منبع:@thermophil
روشهاي طبیعی کودکان براي خود یادگیری، هنوز کارآمد هستند/ پیتر گری / استاد روانشانسی در کالج بوستون



ما در عصر آموزش جنون آمیز زندگی می کنیم. در طول چند دهه ي گذشته، کودکان در آمریکا همواره با میزان رو به افزایش آموزش و تدریس به شکل سخت گیرانه اي، با هدف بهبود نمرات آنها در آزمونهاي استاندارد، قرار گرفته اند. حتی در خارج از ساعات مدرسه، کودکان به طرز روز افزونی در فعالیت هاي مشابه مدارس سرگرم می شوند، که این فعالیت ها بیشتر از باور والدین مبنی بر اینکه دوران کودکی، دوران ساخت رزومه براي ورود به یک کالج صاحب نام است تا زمانی براي بازي هاي آزادانه. در طول همین دهه ها، آزادي کودکان براي بازي و اکتشاف کاهش یافته است، تحقیقات، افزایش چشمگیري در پرخاشگري و افسردگی و کاهش کنترل درونی و خلاقیت را در بین افراد جوان، نشان می دهند (گري، 2011 ؛ کیم، 2011 ؛ نیوسام، آرچر، ترامبتا و گاتسمن، 2003 ؛ توئنج و دیگران،2010 ، توئنج، ژانگ و ایم، 2004 ). در جاهاي دیگر، من دلایلی ارائه دادم مبنی بر اینکه کاهش آزادي کودکان یکی از دلایل تغییرات نابود کننده در سلامت روان آنهاست (گري، 2011 ؛ گري، 2013).افزایش دیوانه وار دستورالعمل ها و آموزشهاي ساخت یافته، و در نتیجه کاهش در میزان بازي ها، مهدهاي کودك و مدارس پیش دبستانی ما را به قهقهرا برده است. در چنین سیستمی، از معلمان به طور روزافزونی خواسته می شود که فعالیت هاي پر از بازي، خلاق و لذت بخش را به فراموشی سپرده، و وقت بیشتري را براي تکالیف درسی و آمادگی آزمونها صرف کنند (لینچ، 2015). این جریان برخلاف مطالعات مکرري است که نشان می دهند دستاوردهاي آکادمیک و فوري چنین آموزشهایی طی 2 یا 3 سال، کاملا از بین می روند (کارلسون- پیژ، آلمون، و مک لائولین، 2015 ؛ دارلینگ هاموند و سیندر، 1992 ؛ کاتز، 2015). در واقع، در برخی مطالعات کنترل شده، دانش آموزانی که دوران پیش دبستانی و مهدکودك خود را با آموزه هاي آکادمیک گذرانده بودند، عملکرد بدتري در پایه ي چهارم و قبل از آن، در زمینه هاي خواندن، ریاضیات، بلوغ اجتماعی، و کنترل هیجانی نسبت به دانش آموزان دیگر که در یک محیط مبتنی بر بازي، دوران پیش از مدرسه را گذرانده بودند، داشتند (گلدبک، 2001 ؛ مارکون، 2002 ؛ شوونهارت و ویکارت، 1997). در فرهنگ ما، فرضیه ي غالب کسانی که قوانین تحصیلی را تدوین می کنند، این است که دستورالعملها و سخت گیري هابراي موفقیت ضروري هستند. ممکن است این فرضیه چندان خوشایند نباشد، اما، مانند یک داروي بدمزه، براي بهبود یک بیماري ضروري است، و در اینجا، بیماري جهالت است. و اینطور به نظر می رسد که براي این نوع بیماري، هر چه دارو بیشترباشد، بهتر است. اگر تعداد مشخصی دستورالعمل، ما را به آن نتایج مدنظرمان نرسانند، باید دستورالعملهاي بیشتر و بیشتري به کار برده شود. و در این مسیر کورکورانه، بدون تفکر در مورد اثرات زیانبار استفاده ي بیش از حد از این دستورالعملها، پیش می رویم.
Forwarded from نهال كوچك پرديسان
دوم ارديبهشت، روز زمين

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

به ياد شبنم عزيز

#مدرسه_طبيعت
#مدرسه_طبيعت_پرديسان
#بازي_آزاد
@pardisannatsch
@natureschool
بانو جین موریس گودال (به انگلیسی: Dame Jane Morris Goodall) ‏ (زاده ۳ آوریل ۱۹۳۴) دانشمندی انگلیسی است که در زمینه‌های رفتارشناسی جانوران و مردم‌شناسی مطالعه می‌کند. او از سال ۲۰۰۲ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع حفاظت از طبیعت است. او در سال ۱۹۳۴ در شهر لندن انگلیس به دنیا آمد و در دانشگاه کمبریج در کشور انگلیس تحصیل کرد. او دربارهٔ شامپانزهها و حفاظت از آن‌ها مطالعه می‌کرد.{منبع: ویکی پدیا}
اسم‌ام جین گوداله و 80 سالمه...کارم اینه که به مردم امید بدم
Forwarded from محمد درویش
نامه_سرگشاده_به_رییس_جمهور_و_درخواست.pdf
172.6 KB
🔺آقای رییس‌جمهور؛ مدارس طبیعت را دریابید!🔺

🇮🇷: @darvishnameh

نامه سرگشاده و بسیار مهم بنیاد کودک و طبیعت به عالی‌ترین مقام جمهور نظام؛ برای اخذ دستور مساعد حسن روحانی مبنی بر ادامه فعالیت مدارس طبیعت از طریق یکی از سه گزینه پیشنهادی که با رایزنی فراکسیون محیط‌زیست، به تایید مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی هم رسیده است.

#بنیاد_کودک‌و‌طبیعت
#حسن_روحانی
#نامه_سرگشاده
#مدارس_طبیعت

🇮🇷: @darvishnameh
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهایی از مدرسه طبیعت
——————————

مدرسه چه جاییست؟ مدرسه محل درس است.اما روشن نیست که آیا مدرسه محل درس دادن است یا محل درس گرفتن نیز؟ شاید گفته شود که هردو.اما آیا هروقت کسی درسی بدهد کسی هم لزوما درسی گرفته و چیزی آموخته است ؟ نه .به باورمن در خیلی از مواردچنین نیست،بخصوص در مورد کودکان.برای اینکه درس دادن ملازم با درس گرفتن باشد باید محصل برای درس گرفتن انگیزه داشته باشد.این در زمره ی اولین اصول تعلیم و تربیت است و هر معلمی نیک بدان آگاه . دانش آموز باید با شوق در محضر درس حاضر شود و بخواد که چیزی بیاموزد.آیا اگر معلم اصرار به درس دادن داشته باشد اما شاگرد میلی نشان ندهد چه خواهد شد؟ اینجاست که درس دادن نه به یادگیری که به بیزاری و بیحاصلی منجر می شود.
اکنون پرسش این است که آیا در نظام آموزش کنونی ما درس دادن به درس گرفتن و یادگیری می انجامد یا به بیزاری و بی حاصلی؟ همه شواهد گویای آنند که در اکثر موارد آموزش و درس دادن به یادگیری نمی انجامد.کودکان ما در خلاق ترین و پربار ترین مرحله عمر خویش به اجبار و به رغم میل باطنی خود صبح زود از خواب ناز پرانده می شوند،کولباری از کتاب بردوش می کشند ،از بودن منفعل در کلاس و محرومیت از تحرک و بازی رنج می برند ،مطالبی به آنها عرضه می شود که میلی به آن ندارند،همه با هر استعداد به یک چوب رانده و با هم مقایسه می شوند ، درگیر رقابتی ناخواسته اند و همه ی اینها بر رنج بی انگیزگی و بی میلی آنها بار می شود.حاصلش چیست جز تباهی عمر، اختلال های روحی ، چاقی، بی تحرکی ،کاهش خلاقیت و بهره هوشی، یعنی تباهی ارزشمندترین دارایی جامعه که کودکان آن باشند ؟آیا برای تایید این تبعات منفی نیازی به شاهد و مثال است وقتی هر روز همه شاهد آنیم؟ اما اگر به شواهدی نیاز است برخی را برشمریم.
— تقریبا یک چهارم دانش آموزان ابتدایی سراسر کشور از اضافه وزن یا چاقی رنج می برند و ، بر اساس نتایج همین مطالعه ،بین چاقی و بهره هوشی آنها رابطه معکوس برقرار است.این نیاز به غیب گویی ندارد: بروز هوش و خلاقیت نیازمند تحرک و بازی شادمان است .وقتی کودک مجبور به نشستن طولانی و محرومیت از تحرک وبازی باشد هم چاق می شود و هم از هوشمندیش کاسته خواهد شد.
—- در غربالگری کل دانش آموزان ابتدایی یک ناحیه آموزش و پرورش مشهد از هر سه کودک یکی حداقل از یک اختلال روانی یا رفتاری رنج می برد.
— خانواده از آغاز طفولیت می خواهد که کودک با کتاب انس بگیرد.کتاب برای اتاق خواب ، کتاب برای دستشویی ،کتاب ضد آب برای حمام و خلاصه کتاب برای همه جا و ازهمه جور . اما درس و مدرسه بیزاری از کتاب می پرورد و هرسال برجمعیت مستعد کتابخوانی افزوده و از تیراژ کتاب کاسته می شود.به نمایشگاههای کتاب سر بزنید و ببینید که در حالی که غرفه های عرضه اکثر کتابها کساد اند نمایشگاه در تیول کسب و کارهای کنکور و کلاس های رنگارنگ تقویتی است.آیا بین آن کسادی و این رونق رابطه یی نمی بینیم؟
جهان هر روز بیشتر به این نتیجه می رسد که کودک موجودی آموزش پذیر نیست ،بلکه خود یادگیرنده است و معبر یادگیریش نه آموزش وآنهم در کلاس های در بسته و عبوس ،بلکه بازی آزاد و هدایت نشده در محیط بیرون است.جهان هر روز بیشتر به خطای خود در تحمیل آموزش به کودکان پی می برد و از آن فاصله می گیرد .اما نظام اموزش ما در همنوایی با دکانهای پر رونق کلاس های تقویتی و کنکورداریها بر طبل آموزش بیشتر می کوبد.
نظام آموزش ما بجای نگاه درست به مدارس طبیعت و نتایج درخشان آن در پروش خلاقیت ،شادمانی و کاهش الام روحی کودکان آزرده ،بجای الهام گرفتن از این نهاد که بر بنیاد آخرین یافته های علمی تعلیم و تربیت است،با آن دشمنی می ورزد و یکی بعد از دیگری آنها را با این بهانه به تعطیلی می کشاند که عنوان “مدرسه” در انحصار آموزش و پرورش است . در این وانفسای بیکاری عده ی بسیار زیادی از تسهیلگران دلسوز را بیکار ،خانواده ها را سرگردان و کودکان آنها را مغموم می کند . اما روشن نمی کند که انحصار کدام مدرسه را دارد : مدرسه یی که محل درس دادن است یا درس گرفتن ؟
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آیینه شکستن خطاست

#درسهایی_از_مدرسه_طبیعت
@madresehtabiat
@natureschool
زمان آن رسیده که دوباره کودکانمان کمی کثیف‌تر، اما خیلی شادتر بزرگ شوند.

نانسی رُزنو
سوزان ورث

«روزی روزگاری در گذشته‌ای نه چندان دور، بسیاری از کودکان، هر روز دنیای بزرگ‌ترها را ترک می‌کردند و به دنیای بیرون، که پر از تخیل و ابتکار بود پا می‌گذاشتند. آن‌ها با استفاده از تکه‌چوب‌ها، شاخه‌های درخت، الوار، شن، گِل، آب و دیگر مواد طبیعی دست به ساختن قلعه، خانه، کشتی و موشک می‌زدند. همان‌طور که می‌دویدند، می‌پریدند، چاله می‌کندند، از بلندی‌ها بالا می‌رفتند، سُر می‌خوردند، می‌چرخیدند و می‌غلتیدند، قوه‌ی تخیّلشان آن‌ها را به ماجراهایی در میان دشت‌های پر از واگن، به بالای بلندترین کوه‌ها، به فضای بیرون از جو زمین، و بر روی دریاهای آزاد می‌بُرد. در پایان روز، آن‌ها خسته و کثیف به خانه باز می‌گشتند، اما احساس خوشحالی، اعتماد به نفس و رضایت می‌کردند و پر از داستان بودند.»
کلمات بالا توسط همکاران ما در «کشف طبیعت» به عنوان مقدمه‌ مقاله‌ای نوشته شده بود که شمایی کلّی از تحقیق آن‌ها در خصوص فواید ساخت فضاهایی با طراحی‌ خاص که باعث تشویق کودکان به برقراری ارتباط روزانه با عجایب طبیعت می‌شد، به دست می‌داد.
در نسل‌های نه چندان قبل، نیازی به طراحی چنان فضاهایی نبود. اکثر کودکان در نزدیکی زمین‌ها و جنگل‌هایی زندگی می‌کردند که می‌توانستند در اوقات فراغتشان به بازدید از آن‌ها بپردازند. برخی کودکان هنوز از این نعمت بهره‌مندند؛ در حالی که متاسفانه خیلی‌ها این امکان را در اختیار ندارند. بسیاری از طبیعت‌های بکر شهرهای ما از بین رفته‌اند، و جایشان را به مرکز خریدهای در حال گسترش و دیگر نشانه‌های «پیشرفت» داده‌اند. زنگ‌ها و سوت‌های تکنولوژیْ کودکان ما را خیره به صفحه‌ نمایش‌گرها، در خانه حبس کرده‌اند. حتی وقتی که به مقصد مراکز یا مدارسْ خانه را ترک می‌کنند هم بر روی سطوح «امن» ضدعفونی شده و در ساختمان‌های پلاستیکی بازی می‌کنند. در همان نیت‌های خیرخواهانه‌مان برای دور نگه داشتن کودکان از آسیب دیدن، خیلی از چیزهایی را که می‌توانست برایشان لذت‌بخش باشد از زندگی‌شان حذف کرده‌ایم.
لازم نیست به همین منوال باقی بمانیم. در واقع، خیلی‌ها دارند به شدّت کار می‌کنند تا تغییری ایجاد کنند. بنیاد انجمن جهانی کنش همگانی در طبیعت برای کودکان (گروهی بین‌المللی متشکّل از اساتید، محیط‌زیست‌شناسان و طرّاحان) مجموعه قواعدی بنا نهاده است تا از تلاش‌های در حال پیشرفت برای ساخت فضاهای آزاد طبیعت- محور برای کودکان حمایت کنند. ما بر این باوریم که آن فضاها باید:
• دارایی‌های طبیعی، فرهنگ محلّی، آب و هوا و هویت تاریخی آن مکان را پاس بدارند.
• از گیاهان بومی، موّاد طبیعی و مشارکت‌های جامعه استفاده کنند.
• چند منظوریّتی باشند و امکانات متعدّد را فراهم آورند.
• همه‌ی حواس را برانگیزانند.
• قابل دسترس به همه‌ی توانایی‌ها باشند.
• توسعه‌پذیر باشند و در طول زمان توسعه‌ بیابند.
• الهام بخش تحیّر و اکتشاف شوند.
ما از نزدیک مشاهده کرده‌ایم که چگونه بدن‌ها، ذهن‌ها و روح‌ها دگرگون می‌شوند وقتی که تماس روزانه با خِرد طبیعت امکان‌پذیر است. وقت آن رسیده که دوباره کودکانمان کمی کثیف‌تر اما بسیار شادتر بزرگ شوند. امیدواریم در تحقق این هدف به ما ملحق شوید.
- The Wisdom of Nature
Forwarded from نهال كوچك پرديسان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نهال هاي كوچك(،)كاشتند كه خوش باشد فرداي زمين

#نهال_كوچك_پرديسان
#بازي_آزاد
🎼Ludovico Einaudi
...دنیای طبیعت هیجان‌انگیز و پر از فرصت‌های تمام‌ناشدنی است...
حیرت
رات ویلسون

حیرت و شعف چیزهایی هستند که اغلب کودکان در هنگام بازی در محیط‌های طبیعی تجربه می‌کنند. کودکان در حینی که نگاه می‌کنند، حس می‌کنند، با دستانشان کاری انجام می‌دهند و گوش می‌دهند، درمی‌یابند که دنیای طبیعت هیجان‌انگیز و پر از فرصت‌های تمام‌ناشدنی برای گشتن و کشف‌کردن است.
خردسالی زمان خاصّی در زندگی هر فرد است. زمانی که دنیا از طریق عقل و دل با هم شناخته می‌شود –راهی از شناخت که احساس کردن و اندیشیدن را با هم ترکیب می‌کند. گاهی اوقات از این نوع شناخت به عنوان «تحیّر» یاد می‌کنیم – احساسی که از طریق شهود و غریزه فطری به ادراک وابسته است.
روشی که کودکان در شناخت به کار می‌گیرند معمولا به نوعی از حقیقت می‌انجامد که هرچه پیرتر می‌شویم بیشتر از ما دور می‌شود. ما به عنوان افراد بزرگسال فکر می‌کنیم «حقیقت» چیزی است که از واقعیت و امور مسلم پیروی کند – چیزی که از طریق فکر کردن منطقی اثبات می‌شود یا به دست می‌آید. اگرچه، نوع دیگری از حقیقت وجود دارد که توسط کودکان و شاعران درک می‌شود – حقیقتی که حیرت آن را دربرگرفته است.
حیرت همان گونه که یک راه شناخت است، یک احساس هم هست. این احساس، شور و اشتیاق را به عنوان جرقّه‌ای از درون ما به زندگی‌مان اضافه می‌کند. حیرت هم‌چنین ما را از خودمان بیرون آورده و به قلمرویی می‌برد که از خودمان عظیم تر است. هنگامی که این تجربه‌ی بیرون بودن از خود – و از زمان- عمیقا احساس شود، از آن به عنوان خلسه نام می‌برند، احساسی که همراه با شادمانی یا شعف فراوان است. هنگامی که کودکان جوان کاملا غرق در لحظه شده‌اند، می‌توانیم این نوع شعف را در آن‌ها ببینیم. آن‌ها با تمام وجودشان وارد لحظه می‌شوند – بدن، ذهن و روح. این غرق شدن به آن‌ها فرصت می‌دهد تا دنیا – خصوصا محیط طبیعی- را نه فقط به عنوان یک صحنه یا پس زمینه ای از اتفاقات، بلکه عمیقا و مستقیما تجربه کنند.
کودکانی که در محیط‌های طبیعی بازی می‌کنند را تماشا کنید؛ حالت‌های خودجوشی از شادمانی و هیجان خواهید دید. با دقت توجه کنید به کودکانی که با بی‌خیالی تمام از میان تلّی از برگ‌ها می‌دوند، می‌رقصند و می‌چرخند وقتی باد از میان موهایشان می‌وزد و وقتی وزغی را می‌بینند که از جایی به جای دیگر می‌جهد با صدای بلند شروع به خندیدن می‌کنند. شور و نشاط بی حد و مرزی را خواهید دید که نشان‌دهنده‌ی پاسخ عاطفی عمیقا حس شده‌ای به روش نابی از شناخت دنیای طبیعت است. کودکان جوان را در محیط‌های طبیعی قرار دهید و حیرت رها شده را به تماشا بنشینید.
-The Wisdom of Nature
یادگیری؛چشم اندازهای عصب-زیستی

1- تجربه ساختار و کارکرد مغز را تغییر میدهد: برنامه ژنتیکی برای رشد عادی مغز کافی نیست و رشد بهینه مغز مستلزم تعامل سرشت و پرورش است. مطالعات نشان می دهد تجربه، ساختار فیزیکی مغز و به تبع آن سازماندهی کارکردی آنرا تغییر می دهد.
2- یادگیری فرایندی اجتماعی است: مطالعات مرتبط با با مغز و یادگیری از منظر تکاملی نشان میدهد بخش عمده ای از یادگیری انسانهای نخستین از طریق تعاملات و روابط آنها با یکدیگر حاصل شده است.
3- مغز هر یادگیرنده منحصر به فرد است: تجویز یک برنامه درسی یکسان برای همه یادگیرندگان مانع عدالت تربیتی به معنای واقعی میشود.
4- هیجانات در یادگیری نقش حیاتی دارند: شواهد زیست شناختی در حمایت از این ایده وجود دارد که بین فرایندهای هیجانی و شناختی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. هیجانات باعث ترشح مواد شیمیایی در مغز میشوند که به لحاظ فیزیولوژیکی ارتباط بین نرونها و متعاقبا به لحاظ کارکردی، توانایی توجه/تفکر/یادگیری/یادآوری را تحت تاثیر قرار میدهند.
5- یادگیری مستلزم درگیری کل فیزیولوژی یادگیرنده است.( یادگیری امری بدنمند است)

شرایط مساعد برای یادگیری:
- یادگیرنده از اعتماد به نفس بالایی برای یادگیری برخوردار باشد
- یادگیرنده داری انگیزه بالایی باشد
- محیط او پر چالش و کمتر تهدید کننده باشد.

سه اصل مهم در باره کودکان:
1. هر کودک از الگوی رشد منحصر به فرد پیروی میکند.
2. کودکان خردسال از راه تجربیات دست اول با افراد و مواد به بهترین شکل یاد میگرند.
3. بازی در فضایی طبیعی بیرون محور اساسی رشد کامل کودک است.


کودک:
یادگیرنده ای فعال است که جهان را با همسالان خود جستجو میکند و در همکاری با اجتماع خود دانش خود را از جهان می سازد؛ البته با یاری تسهیلگران، نه سرپرستی انها.
انگلستان از نعمت داشتن دانشمندان و محققینی برخوردار بوده که هر یک در چندین رشته‌ی مختلف پرورش یافته بودنند. در زمره آنها از برتراند راسل، الفرد نورت وایت هد، هالدین، برنال و ژاکوب برنوفسکی می توان نام برد. راسل در رابطه با دستیابی به این موهبت اظهار نظر می کند که برای داشتن اینگونه افراد نیازمند شرایطی هستیم که در آن شخص توانسته باشد در دوران کودکی تمایلات و علایق خویش را ، هرچند عجیب و غریب، دنبال نموده و جامه‌ی عمل بپوشد، بدون اینکه اجبار و الزامی برای تطابق با وضعیت خاص و از پیش تعیین شده‌ای را داشته باشد. به گمان من ایالات متحده، اتحاد شوروی، ژاپن و جمهوری خلق چین که درآنها، هم دولت و هم گروههای همسال، فرد را برای انطباق با شرایط اجتماعی تحت فشار می‌گذارند به نسبت کمتری از اینگونه همه چیز دانان را پرورش می‌دهند.( ص.240)
{ اژدهای بهشتی: کنکاشی پیرامون تکامل هوش درآدمی/ کارل ساگان، ترجمه عبدالحسین وهاب‌زاده،مشهد: اترک،1368.}
👆سخنرانی دکتر عبدالحسین وهابزاده در شب غلامعلی بسکی(507 امین شب از شب های بخارا)
فرهنگ ما به گونه‌ای است که تصور میکنیم اگر کودکان مهندسی نشوند و ما کنترلشان نکنیم آنها مانند موجودات وحشی رشد خواهندکرد. این نسنجیده ترین تصور در دنیا است.{ جوزف شیلتون پیرس}
مجموعه کتابهای " کودک و طبیعت"