سینماژ
511 subscribers
311 photos
58 videos
12 files
157 links
کانون سینمایی سینماژ🎬
فرصتی برای پرواز رویاهای سینمایی شما….🕊
پشتیبانی(سوالی،نقدی،ایده ای):
@ammmirrr12
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از پشت صحنه جدایی نادر از سیمین
🎬 @cinamazh
🎞
@cinema_cut
🌱 @javaneh_club
9
همونطور که وعده اش رو داده بودیم اپیزود جدید پادکست روانفیلم هم رسید!
مطابق رویه ی مجله، این اپیزود هم در موازات محوریت مجله یعنی هویت است.
و تیم روانفیلم به بررسی سریال پر طرفدار severance پرداخته و دغدغه ی اون رو برای مخاطبینش باز کرده

پادکست روانفیلم - جداسازی (severance)
5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به امید بهار در پس این زمستان گرم...🤍
🎬
@cinamazh
🌱
@javaneh_club
6
ده فیلم برتر ژانر جنگ از نگاه کانون سینمایی سینماژ


ژانر جنگ از آغاز تاریخ سینما، یکی از مهم‌ترین ابزارها برای نمایش فاجعه، قهرمانی، جنون، و فروپاشی انسان در متن خشونت نظام‌مند بوده است.
اما در سینماژ، فقط بحث نبردهای تاریخی یا درام‌های نظامی مهم نیست؛ بلکه فیلم‌هایی مطرح شده اند که جنگ را از منظر روانی، اخلاقی، فلسفی و انسانی کاویده‌اند.

🎖️ فهرست آثار:

1. Apocalypse Now (1979) – Francis Ford Coppola
🎯 نمره: 19 / 20


2. No Man’s Land (2001) – Danis Tanović
🎯 نمره: 19 / 20


3. The Cranes Are Flying (1957) – Mikhail Kalatozov
🎯 نمره: 19 / 20


4. Paths of Glory (1957) – Stanley Kubrick
🎯 نمره: 18 / 20


5. The Pianist (2002) – Roman Polanski
🎯 نمره: 18 / 20


6. Come and See (1985) – Elem Klimov
🎯 نمره: 17 / 20


7. Ivan’s Childhood (1962) – Andrei Tarkovsky
🎯 نمره: 17 / 20


8. Quo Vadis, Aida? (2020) – Jasmila Žbanić
🎯 نمره: 17 / 20


9. City of Life and Death (2009) – Lu Chuan
🎯 نمره: 17 / 20


10. The Human Condition Trilogy (1959–1961) – Masaki Kobayashi
🎯 نمره: 16 / 20



بررسی مولفه‌های ژانر جنگ:

1. انسان در برابر سیستم / پوچی خشونت


فیلم‌هایی نظیر:

فیلم Paths of Glory با نمایش بی‌عدالتی ارتش علیه سربازانش،

فیلم No Man’s Land با نمایش مضحکهٔ خطوط جبهه،

و فیلم The Human Condition با ترسیم خُرد شدن انسان تحت فرمانروایی ماشین جنگی،
همگی به ما نشان می‌دهند که «دشمن اصلی» گاه نه در روبه‌رو، که در پشت‌سر و در قلب ساختارهاست.


2. تجربه زیستهٔ غیرنظامیان و فردیت در جنگ


در The Cranes Are Flying، رمانتیک‌ترین و در عین حال ویرانگرترین تصویر از تأثیر جنگ بر عشق و امید نشان داده می‌شود.

فیلم The Pianist، جنگ را از منظر تنهاییِ نجات‌یافته‌ای بی‌پناه و درمانده روایت می‌کند.

در Quo Vadis, Aida از دل یک مادر، شاهد نسل‌کشی می‌شویم، و وحشت با چهره انسانی خودنمایی می‌کند.


3. زبان بصری منحصر به فرد


فیلم Come and See با بازی‌های دوربینِ اضطراب‌زا و سابجکتیو، بیننده را در درون روان یک کودک قربانی جای می‌دهد.

ساخته تارکوفسکی ، Ivan’s Childhood، شعرگونه است: جنگ در آن همچون رؤیایی تار و تلخ روایت می‌شود.

فیلم City of Life and Death با قاب‌های سیاه‌وسفید و ریتم‌های منقطع، حس فروپاشی تاریخی را در قالبی مدرن بازمی‌سازد.


4. نقد ایدئولوژی و خنثی‌سازی قهرمان


فیلم Apocalypse Now، اقتباسی از قلب تاریکی کنراد، سفری‌ست به درون جنون. جنگ در آن نه افتخار بلکه تجلی پوچی و جنون انسان است.

در The Human Condition، شخصیت اصلی‌ را نه به‌عنوان قهرمان، که به‌عنوان انسانی فرورفته در کشمکش اخلاقی تصویر می‌کند.





در این ده فیلم، جنگ نه افتخار است، نه حماسه.
این‌ها آثاری‌اند که با جسارت به قلب تاریکی می‌روند، روایت را از دست نظامیان خارج کرده و به انسان‌های شکسته، درهم‌شکسته و نادیده‌ گرفته‌شده می‌سپارند.
سینماژ با این انتخاب، چهرهٔ اگزیستانسیال، ضدایدئولوژیک و انسانی جنگ را برجسته می‌کند.


🎬 @cinamazh
🌱 @javaneh_club
4🥰2😁1
🤹‍♂️ یازده فیلم برتر ژانر کمدی اسلپ‌استیک از نگاه کانون سینمایی سینماژ

ژانر کمدی اسلپ‌استیک یکی از خالص‌ترین شکل‌های کمدی بدنی در تاریخ سینماست؛
ژانری که بر حرکات اغراق‌آمیز، شوخی‌های فیزیکی، زمان‌بندی دقیق و آشفته‌سازی نظم استوار است. از سُر خوردن روی پوست موز تا فرو ریختن کامل ساختارهای اجتماعی، اسلپ‌استیک اغلب بدون کلام، با بدن و موقعیت حرف می‌زند.

اما نکته ی مهم این است که :
همهٔ فیلم‌های این فهرست به‌طور خالص در ژانر اسلپ‌استیک قرار نمی‌گیرند.
بلکه ترکیبی‌اند. دارای عناصر پررنگی از اسلپ‌استیک، ولی ریشه‌دار در کمدی موقعیت، هجو سیاسی یا کمدی کلامی.
هدف سینماژ چیز دیگری بوده.
سینماژ در این انتخاب، سعی کرده هم آثار خالص این ژانر (مانند آثار چاپلین، باستر کیتون، یا پیتر سلرز) و هم فیلم‌هایی را که خلاقانه با عناصر اسلپ‌استیک بازی می‌کنند، در کنار هم قرار دهد. هدف نشان دادن نفوذ این زبان بدنی در تاریخ سینما بوده. تا تصویری گسترده‌تر از این نفوذ را در سینمای کمدی به گوش مخاطب برساند.



🎥 فهرست آثار:

1. The Great Dictator (1940) – Charles Chaplin
🎯 نمره: 18.92 / 20


2. Some Like It Hot (1959) – Billy Wilder
🎯 نمره: 18.75 / 20


3. The Pink Panther (1963) – Blake Edwards
🎯 نمره: 18.61 / 20


4. Duck Soup (1933) – Leo McCarey / Marx Brothers
🎯 نمره: 18.50 / 20


5. Young Frankenstein (1974) – Mel Brooks
🎯 نمره: 18.46 / 20


6. Airplane! (1980) – Zucker-Abrahams-Zucker
🎯 نمره: 18.10 / 20


7. The General (1926) – Buster Keaton
🎯 نمره: 17.93 / 20


8. Blazing Saddles (1974) – Mel Brooks
🎯 نمره: 17.87 / 20


9. Planes, Trains and Automobiles (1987) – John Hughes
🎯 نمره: 17.74 / 20


10. The Party (1968) – Blake Edwards / Peter Sellers
🎯 نمره: 17.66 / 20


11. It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World (1963) – Stanley Kramer
🎯 نمره: 17.50 / 20





مؤلفه‌های ژانر کمدی اسلپ‌استیک:

۱. شوخی‌های فیزیکی / بدن به‌عنوان ابزار اصلی خنده

در اسلپ‌استیک، بدن بازیگر نه فقط وسیله، بلکه خودِ روایت است. حرکات اغراق‌شده، افتادن، برخورد، و بی‌نظمی بدنی، قلب این کمدی را شکل می‌دهند.

📌 نمونه‌های خالص:

The Party:
پیتر سلرز بدون نیاز به کلام، صحنه را تسخیر می‌کند.

The General:
باستر کیتون با قطار و فضا بازی می‌کند؛ بدنش دقیق‌تر از دیالوگ‌هاست.

Airplane!:
پشت سر هم از شوخی‌های بدنی بهره می‌گیرد. سریع، خشن و بی‌منطق.


۲. جهان اغراق‌شده و بی‌منطق / طنز از طریق آشفتگی کنترل‌شده


اسلپ‌استیک جهانی می‌سازد که در آن علت و معلول، با تأخیر یا اغراق پاسخ می‌دهند؛ جهانی که همه چیز در حال سقوط، فروریختن یا اشتباه است. اما با نظمی پنهان.

📌 نمونه‌ها:

It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World:
مسابقه‌ای بی‌پایان از اشتباه و تصادف.

The Pink Panther:
بازرس کلوزو با هر حرکت، جهان را خراب می‌کند. حتی اگر نیّت خوبی داشته باشد.

Duck Soup:
سیاستمداران احمق، قوانین احمقانه تر، و هرج‌ومرجی سازمان‌یافته.


۳. زمان‌بندی بی‌نقص / سکوت و مکث به‌مثابهٔ کمدی


در این ژانر، تأخیر در عکس‌العمل، مکث، یا تکرار، گاه از هر شوخی کلامی خنده‌دارتر است.

📌 نمونه‌ها:

Some Like It Hot:
با وجود کمدی کلامی، زمان‌بندی فیزیکی (لباس عوض کردن‌ها، فرارها، و رفت‌وآمدها) درخشان است.

Young Frankenstein:
طنز تصویری و فیزیکی در قالب کلاسیک، با مکث‌هایی حساب‌شده.

Blazing Saddles:
بازی با فُرم و ژانر؛ شوخی‌هایی که با ریتم شکسته می‌درخشند.


۴. نقد ساختارها از دل بی‌نظمی / از سیاست تا طبقه


بسیاری از فیلم‌های اسلپ‌استیک صرفاً برای خنداندن نیستند؛ بلکه از طریق بی‌نظمی، نظم اجتماعی را نقد می‌کنند.

📌 نمونه‌ها:

The Great Dictator:
شاید مشهورترین صحنهٔ طنز سیاسی اسلپ‌استیکی در تاریخ. رقص دیکتاتور با کرهٔ زمین.

Blazing Saddles:
نژاد، تاریخ آمریکا و غرب وحشی را با فیزیک بدنی و شوخی ابزورد فرو می‌ریزد.

Planes, Trains and Automobiles:
طنز بر زندگی روزمره، سفر و شکست ارتباط انسانی.



کمدی اسلپ‌استیک، نخستین زبان کمدی در تاریخ سینماست. زبانی بی‌نیاز از ترجمه، جهانی و فیزیکی.
اما آن‌چه این فهرست را ارزشمند می‌کند، گستره‌ای‌ست که نشان می‌دهد چگونه اسلپ‌استیک می‌تواند وارد کمدی سیاسی، رمانتیک، هجو یا حتی روایت‌های فلسفی شود.

این یازده فیلم، نماینده‌هایی هستند از دوران صامت تا متأخر، از چاپلین تا پیتر سلرز، از برادران مارکس تا زاکرها.
نه همه خالص، نه همه بدنی. اما همه، در نوعی از بازی با جهان و بدن، به ما نشان می‌دهند:
گاهی جهان فقط با یک افتادن بی‌موقع، معنا پیدا می‌کند


🎬 @cinamazh
🎪 @javaneh_club
11
🤡 ده فیلم برتر ژانر کمدی هجو از نگاه «سینماژ»

وقتی جهان را نمی‌توان تغییر داد، می‌توان مسخره‌اش کرد...

ژانر «کمدی هجو» یکی از خطرناک‌ترین و در عین حال نجات‌بخش‌ترین شکل‌های کمدی در تاریخ سینماست؛
زبانی که با خنده می‌تازد، با لحن می‌شکافد، و از دل مضحکه، حقیقتی ناخوشایند را بیرون می‌کشد.

در کمدی هجو، خنده ساده نیست؛ آینه‌ای‌ست ترک‌خورده در برابر قدرت، طبقه، ایدئولوژی، یا پوچی روزمره.
در این ژانر، طنز فقط برای خندیدن نیست، برای زنده ماندن است.

اما این فهرست، فهرستی از هجو صرف نیست؛ بلکه انتخاب‌هایی‌ست از آثاری که ساختار کمدی، با هدف افشا و نقد ساختارها، به بلوغ رسیده‌اند. آثاری که با بدن، زبان، فرم یا حتی انیمیشن، هجو را در قالبی سینمایی معنا کرده‌اند.



🎞️ فهرست فیلم‌ها:

1. Dr. Strangelove (1964) – Stanley Kubrick
🎯 نمره: 19.5 / 20
شاهکار بی‌بدیل طنز سیاسی. وقتی جنگ جهانی به یک شوخی بزرگ تبدیل می‌شود.
یک کمدی هجو کامل: دیالوگ، بازی، طراحی، ایده — همه در خدمت افشای نظامی‌گری ابلهانه.


2. South Park: Bigger, Longer & Uncut (1999) – Trey Parker
🎯 نمره: 18.5 / 20
جنجالی، بی‌رحم، و خنده‌دار. از والدین اخلاق‌گرا تا سانسور و جنگ؛ هیچ‌کس در امان نیست.
انیمیشنی که بیشتر از صد فیلم جدی، حقیقت را فریاد می‌زند.


3. Monty Python and the Holy Grail (1975)
🎯 نمره: 17.8 / 20
تجسم ابزوردیسم در تاریخ. هجو پادشاهی، مذهب، اسطوره، و خود روایت.
در این اثر، خنده خودش را از منطق جدا می‌کند و بر آن می‌تازد.


4. Triangle of Sadness (2022) – Ruben Östlund
🎯 نمره: 17.6 / 20
زیبایی، طبقه و قدرت — در یک کشتی لوکس وارونه می‌شوند.
هجویه‌ای مدرن که با پرتاب استفراغ، زیبایی را بی‌اعتبار می‌کند.


5. The Discreet Charm of the Bourgeoisie (1972) – Luis Buñuel
🎯 نمره: 17.2 / 20
بورژواها هیچ‌وقت نمی‌توانند غذا بخورند — چون زندگی‌شان خواب است.
طنز در سکوت و تکرار جاری‌ست. هجویه‌ای ضدروایی، ضدمنطق، و کاملاً بونوئلی.


6. Porcile (1969) – Pier Paolo Pasolini
🎯 نمره: 16.8 / 20
هجویه‌ای سنگین و نمادین بر فاشیسم، اشرافیت، کلیسا و سرمایه‌داری.
بدون خندهٔ مستقیم، اما با فرمی تئاتریکال و برخوردی بی‌رحم با تاریخ.


7. La Dolce Vita (1960) – Federico Fellini
🎯 نمره: 16.4 / 20
رسانه، شهوت، تنهایی و بحران معنا؛ همه در گردش شبانه‌ای بی‌هدف.
طنزی تلخ که در درخششِ بی‌معنای زندگی مدرن، پوچی را افشا می‌کند.


8. The Dinner Game (1998) – Francis Veber
🎯 نمره: 16.3 / 20
هجو نخبه‌گرایی احمقانه طبقهٔ متوسط. گفت‌وگوهایی تند، ساده، اما دقیق.
ایده‌ای کوچک که به افشاگری بزرگ ختم می‌شود.


9. To Be or Not to Be (1942) – Ernst Lubitsch
🎯 نمره: 16.0 / 20
در دوران جنگ جهانی، طنز هنوز زنده است. هجو نازیسم، وطن‌پرستی و تئاتر.
طنزی قدیمی اما زنده؛ نمایشی شجاعانه از مقاومت از طریق خنده.


10. Look Who’s Back (2015) – David Wnendt
🎯 نمره: 15.8 / 20
هیتلر در دنیای مدرن بیدار می‌شود، تلویزیون را فتح می‌کند و محبوب می‌شود.
هجویه‌ای هوشمند، با ایده‌ای عالی، که گاهی بین طنز و نقد مستقیم سردرگم می‌شود.




مؤلفه‌های کمدی هجو:

۱. نهادها در تیررس خنده:
از ارتش آمریکا و بورژوازی اروپایی گرفته تا رسانه و کلیسا؛ هیچ نهاد قدرتی در امان نیست.

۲. خنده‌ای با نیش:
خنده در این آثار، زهر دارد. تو می‌خندی، اما هم‌زمان می‌فهمی که چیزی اشتباه است.

۳. اغراق، کاریکاتور:
زبان هجو، اغلب از منطق فراتر می‌رود. چون فقط اغراق می‌تواند جهان را افشار کند.

۴. ساده‌سازی ساختار برای افشا:
کمدی هجو از روایت‌های پیچیده پرهیز می‌کند؛ فرم در خدمت معناست، نه برعکس.



کمدی هجو، شاید سیاسی‌ترین زبان خنده است.
زبان کسانی‌ست که نمی‌توانند بجنگند، اما می‌توانند بخندند. و آن‌قدر بخندند تا همه چیز فرو بریزد.

این ده فیلم، نمونه‌هایی هستند از عصرهای مختلف، ملت‌های گوناگون، و زبان‌های متنوع؛
اما در یک چیز مشترکند:
همه‌شان جهان را جدی نمی‌گیرند — چون حقیقت در خنده‌ای‌ست که می‌سوزاند.



🎬 @cinamazh
🎭 @javaneh_club
🔥61
Forwarded from INRP (Sayeh)
🔷 انجمن علمی بین‌رشته‌ای INRP با همکاری مرکز پژوهش‌های علمی و فناوری دانشجویان برگزار می‌کند:

🧠 سمپوزیوم بین‌المللی آنلاین خودکشی از دیدگاه بین‌رشته‌ای

با محوریت بررسی ابعاد روان‌شناختی، عصب‌شناختی، اجتماعی و اخلاقی خودکشی
با حضور اساتید برجسته بین‌المللی از دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی مختلف جهان

🔸 به زبان انگلیسی همراه با ترجمه همزمان فارسی
🔸 به‌صورت آنلاین بر بستر پلتفرم Zoom
🔸 مناسب برای دانشجویان، پژوهشگران و اعضای هیئت علمی
🔸 همراه با گواهی رسمی شرکت

📆 تاریخ برگزاری: ۲ و ۳ مرداد ۱۴۰۴ (۲۴ و ۲۵ جولای ۲۰۲۵)
🕒 مهلت ثبت‌نام: تا ۱ مرداد

ثبت‌نام از طریق:
https://forms.gle/cmriVpZXTXAvHbhh8

💰 شرکت در این سمپوزیوم کاملاً رایگان است.

🆔 @NeuroINRP
🆔 @SSRC_News
🆔 @ISSIPO
2
International_Online_Symposium_on_Suicide_from_an_Interdisciplinary.pdf
1.3 MB
👤 معرفی اساتید سمپوزیوم بین‌المللی آنلاین خودکشی از دیدگاه بین‌رشته‌ای

لینک ثبت‌نام

🆔 @NeuroINRP
🆔 @SSRC_News
🆔 @ISSIPO
👏41
🎂امروز زادروز وونگ کار وای اسطوره سینمای جهان است.
این کارگردان، به معنای واقعی کلمه مولف است یعنی امضای خودش را دارد و به دلیل استفاده هوشمندانه از موسیقی و نورپردازی های تند و سینماتوگرافی خاصش در بین سینما دوستان با فیلم هایی مثل در حال و هوای عشق مشهور است.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید فیلم های مورد علاقه این شاعر سینما چیست و چه فیلم هایی بخشی از الفبای این زبان سینمایی را به وجود آورده اند:

Wong Kar-wai’s five favourite movies:

Apu Trilogy (Satyajit Ray, 1955, 1956 and 1959)
Breathless (Jean-Luc Godard, 1960)
Early Autumn (Yasujiro Ozu, 1962)
Springtime in a Small Town (Fei Mu, 1948)
Vertigo (Alfred Hitchcock, 1958)


🎬 @cinamazh
🌱 @javaneh_club
5🔥1

گاس ون سنت پس از سال‌ها سکوت با فیلم جدیدی به نام «“Dead Man’s Wire» با بازی آل پاچینو به دنیای سینما بازگشت.

این تریلر جنایی در جشنواره تورنتو نمایش خواهد داشت و احتمال دارد که در جشنواره ونیز به نمایش درآید.

بیل اسکارشگورد نقش تونی کیریتسیس را بازی می‌کند که در سال ۱۹۷۷ او تاب تحمل ناعدالتی را از دست می‌دهد و یک «شات گان» به خود وصل می‌کند تا یک بانکدار را گروگان بگیرد خواستار دریافت پنج میلیون دلار و یک عذرخواهی رسمی بابت خسارات مالی و روانی بانک می‌شود. و روزی سوررئال را در ایندیانا پلیس رقم می‌زند.

این فیلم، اولین پروژه سینمایی ون سنت پس از شش سال سکوت است. او در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلمسازان سینما بود و جایزه نخل طلای جشنواره کن را برای فیلم «فیل» (Elephant) در سال ۲۰۰۳ دریافت کرد. از دیگر فیلم‌های ون سانت می‌توان اشاره کرد به «آیداهوی اختصاصی من» (My Own Private Idaho)، «ولگرد دراگ‌استورها» (Drugstore Cowboy)، «به خاطرش مردن» (To Die For«ویل هانتینگ خوب» و «میلک» (Milk) .



🎬 @cinamazh
🌱 @javaneh_club
3
🎭 ده فیلم برتر ژانر دارک کمدی از نگاه کانون سینمایی سینماژ

ژانر دارک کمدی (کمدی سیاه) در سینما، همان‌قدر که می‌خنداند، می‌لرزاند. در این ژانر، سوژه‌هایی تاریک، اخلاق‌ستیز، یا تراژیک به شیوه‌ای طنزآلود روایت می‌شوند.
دارک کمدی نوعی انکار شریف و هوشمندانه‌ی وضعیت موجود است؛ نه با فریاد، که با لبخند گزنده.

در فهرست پیش رو، سینماژ آثاری را انتخاب کرده که نه‌تنها خنده‌ای تلخ و خونسرد به واقعیت زده‌اند، بلکه با فرم، روایت و شخصیت‌پردازی، توانسته‌اند اخلاق، قدرت، جنون، طبقه، و خشونت را در نور کمدی سیاه بازنمایی کنند.


🎬 فهرست آثار:

1. Fargo(1996)
🎯 نمره: 18.9 / 20


2. Thank You for Smoking(2005)
🎯 نمره: 18.5 / 20


3. The Death of Stalin(2017)
🎯 نمره: 18.3 / 20


4. In Bruges(2008)
🎯 نمره: 18.1 / 20


5. Parasite(2019)
🎯 نمره: 17.9 / 20


6. American Psycho(2000)
🎯 نمره: 17.7 / 20


7. Seven Psychopaths(2012)
🎯 نمره: 17.4 / 20


8. Burn After Reading(2008)
🎯 نمره: 17.3 / 20


9. The Lobster(2015)
🎯 نمره: 17.2 / 20


10. The Favourite(2018)
🎯 نمره: 17.0 / 20




بررسی مؤلفه‌های ژانر دارک کمدی:




۱. طنز در دل فاجعه / شوخ‌طبعی با مرگ، جنون، خشونت و فروپاشی

جوهره دارک کمدی، جابه‌جا کردن حس‌هاست. در این ژانر، قتل، جنگ، فساد، جنایت یا فروپاشی روانی نه با ترس، بلکه با خنده همراه می‌شود. البته نه با قهقهه، بلکه با خنده‌ای تلخ، مضطرب و گاه آزادکننده.

مثال‌ها:

Fargo:
جنایت و بلاهت دست‌به‌دست هم می‌دهند؛ طنز در برف و خون.

American Psycho:
روایت زندگی یک قاتل زنجیره‌ای با لحن مُدپرستانه.

The Death of Stalin:
مرگ رهبر شوروی و درگیری‌های سیاسی پس از آن، چون تئاتری گروتسک از سقوط استبداد.


۲. ضدقهرمانانِ مضحک و خونسرد / انتقاد از اخلاق، منطق یا قدرت


در این ژانر، با شخصیت‌هایی روبه‌رو هستیم که نه شریف‌اند، نه رشک‌برانگیز. بلکه اغلب احمق، بی‌رحم، یا بی‌تفاوت‌اند و همین، ما را به تفکر وامی‌دارد. تماشای سقوط این افراد، هم مفرّح است، هم آینه‌ای از بی‌اخلاقی زمانه.

مثال‌ها:

Burn After Reading:
آدم‌هایی کم‌هوش اما پرادعا، در جهانی پر از توطئه‌های بی‌معنا.

Seven Psychopaths:
قاتلان عجیب و هنرمند، در چرخ‌و‌فلک جنایت.

Thank You for Smoking:
یک لابی‌گر سیگار با چهره‌ای همیشه لبخند، و وجدانی بدون کاربرد.




۳. وارونه‌سازی منطق ژانرها / تداخل ژانری (جنایی، سیاسی، درام اجتماعی)


دارک کمدی اغلب در دل ژانرهای دیگر رخ می‌دهد: یک جنایت بدل به شوخی می‌شود، یا یک درام سیاسی تبدیل به اپرای پوچی. قدرت این ژانر در آن است که ژانرهای دیگر را می‌بلعد و هضم می‌کند.

مثال‌ها:

In Bruges:
فیلمی درباره دو قاتل مأموریت‌دار که ناگهان به مراقبه‌ای در شهر قرون وسطایی بدل می‌شود.

The Favourite:
درامی تاریخی با قصر، دربار و دروغ، که به هجوی مدرن و مسموم از قدرت زنانه بدل می‌شود.

Parasite:
نقد طبقاتی، که میان تراژدی و طنز آونگان است؛ هر بار مرزی را جابجا می‌کند.


۴. لحن سرد و فاصله‌گذار / زیبایی‌شناسی بی‌حس یا تئاتری


فیلم‌های دارک کمدی، برخلاف کمدی‌های گرم و صمیمی، عمدتاً لحنی بی‌طرف، سرد یا حتی بی‌رحم دارند. این سردی، خنده را به تجربه‌ای ناراحت‌کننده و تفکربرانگیز تبدیل می‌کند.

مثال‌ها:

The Lobster:
روایت عاطفه در جهانی سرد و مکانیکی؛ طنز از دل مقررات دیستوپیایی.

The Favourite:
سکانس‌هایی شبیه به تئاتر ابزورد، با لنزهای واید و حرکات غیرطبیعی.

Fargo:
گفت‌وگوهای کم‌رمق و آرام، در بستری خونین؛ شکاف میان تصویر و محتوا.




دارک کمدی، ژانری‌ست برای عصری که دیگر نه می‌توان خندید، نه می‌توان جدی بود.
در این سینما، مرگ، جنایت، بی‌اخلاقی و حماقت، چون خمیری خندان و سمی درهم می‌پیچند.

ده فیلم منتخب سینماژ، نه فقط از لحاظ تم، بلکه در فرم، شخصیت‌پردازی و زبان سینمایی، خصلت‌های این ژانر را به‌خوبی بازتاب می‌دهند.
دارک کمدی به ما یادآوری می‌کند که گاهی:
تنها راه بقا در برابر جنون و بلاهت جهان، خندیدن به آن‌هاست. اما نه از روی سرخوشی، بلکه از سر ادراک.




🎬 @cinamazh
@javaneh_club
7🔥4👏1
من فکر می‌کنم که دغدغه فرم، امری بی‌حاصل است، یک فرد خلاق با ایده‌های خلاقانه، خود به خود نمی‌تواند در قالب اشکال کهنه فکر کند. او ناخودآگاه به فرمی متفاوت روی خواهد آورد.

▫️Stanley Kubrick
— 26 Jul. 1928 – 7 Mar. 1999

🎬 @cinamazh
@javaneh_club
8
🎬 پیرمردها نمی‌میرند، پسرها بالغ نمی‌شوند: خانه و تکرار سلطه
📘 مقاله‌ای نظری، تطبیقی و بینارشته‌ای در باب پیرپسر (اکتای براهنی، ۲۰۲۴
)

در این مقاله، پیرپسر نه به‌مثابهٔ فیلم، بلکه همچون متنی چندلایه خوانده می‌شود؛ متنی که در آن، خانه بدل به ابژه‌ای گوتیک و سرکوب‌گر، پدر به بازمانده‌ای از خشونت نمادین، و پسر به سوژه‌ای اخته‌شده و منفعل فروکاسته می‌شود.

این متن با تکیه بر سه محور تحلیلی:

🔹 پدرکشی/پسرکشی به‌مثابه چرخهٔ سلطه و انتقال تاریخی
🔹 خانه به‌مثابه بدن، حافظه و ساختار قدرت گوتیک
🔹 اختگی نمادین، غیبت آنیما و انفعال روان‌کاوانهٔ سوژه

فیلم پیرپسر را در امتداد سنت‌های فرهنگی متفاوت (شرق/غرب)، اسطوره‌شناسی تطبیقی (از کرونوس تا رستم)، و نظریات فروید، لاکان و یونگ خوانش می‌کند. همچنین، ارجاعات فرمال و فرامتنی به آثاری چون درخشش (کوبریک)، خانه پدری (عیاری)، بانو (مهرجویی)، درخت گلابی، و Armand (تون‌دل) در بافتار تحلیل ادغام شده‌اند.

اگر به سینما چون زبان ناخودآگاه جمعی، تاریخ خشونت نمادین، و ساحت‌های دفن‌شدهٔ روان و قدرت نگاه می‌کنید، این مقاله گفت‌وگویی نظری‌ـ‌فرمی با متن فیلم و متن فرهنگ است.

حمیدرضا توکلی



📎 لینک فایل PDF در ادامه آمده است.


🎬 @cinamazh
🌱 @javaneh_club
3😁1🤩1
Pirpesar.pdf
8.3 MB
با تشکر از جناب آقای حمیدرضا توکلی،‌ که این نوشتار ارزشمند رو در اختیار کانون سینمایی سینماژ قرار دادند.


🎬 @cinamazh
🌱 @javaneh_club
🔥3👍1🤔1
🎬 تولید محتوا را فقط با گوشی یاد بگیر!
و در فقط ۱۰ روز تبدیل شو به یک استاد تولید محتوا 🎯

مخصوص:
🔸 فعالان فرهنگی
🔸 مسئولان واحدهای رسانه
🔸 علاقه‌مندان به کسب درآمد از موبایل

در این دوره کاربردی یاد می‌گیری:

🎥 تصویربرداری حرفه‌ای و تدوین ویدیو با موبایل
🎙️ تدوین صوت و ساخت پادکست‌های جذاب
🖼️ طراحی پوسترهای خلاقانه و تاثیرگذار

📅 زمان برگزاری: از ۱۰ تا ۲۰ مرداد
📍 کاملاً مجازی – هرجا که هستی، شرکت کن!

💰 هزینه واقعی دوره: ۲۱۰ هزار تومان
اما برای شما فقط با ۱۰۰ هزار تومان!

📌 ظرفیت محدود – فقط از طریق لینک زیر ثبت‌نام کن:

https://survey.porsline.ir/s/MfMlY6c

📩 فیش واریزی رو برای ایدی زیر بفرستید @FilmVaAksAdmin

🚀 فرصتی فوق‌العاده برای ساختن آینده شغلی‌ات با گوشی توی دستته!

با همکاری کانون‌های فرهنگی ۱۵ دانشگاه از سراسر کشور
8
🤍 ۱۵ فیلم برتر کمدی رمانتیک از نگاه «سینماژ»

وقتی عاشق می‌شوی، دنیا کمی پیچیده‌تر، اما خنده‌دارتر می‌شود...


کمدی رمانتیک، داستان عشق است که در آغوش طنز نفس می‌کشد؛ جایی که دل‌باختگی و تضادها می‌رقصند، و هر برخورد، فرصتی‌ست برای خنده و تامل.

این فهرست، مجموعه‌ای‌ست از آثار با عمق و کیفیت، نه صرفاً شهرت. فیلم‌هایی که هرکدام، قطعه‌ای از عشق را به زبان طنز به تصویر کشیده‌اند؛ در پس پرده‌ای از شیمی بی‌نظیر بازیگران و روایت هوشمندانه.



🎞️ فهرست فیلم‌ها:

1. Annie Hall (1977) – Woody Allen
🎯 نمره: 19.5 / 20
نقطهٔ عطف کمدی رمانتیک؛ آلن با ترکیب خلاقانه روایت و دیالوگ‌های بی‌نظیر، عشق را به پیچیدگی‌های انسان مدرن پیوند می‌دهد.


2. When Harry Met Sally (1989) – Rob Reiner
🎯 نمره: 19.1 / 20
دیالوگ‌هایی به‌یادماندنی و رابطه‌ای که از دوستی به عشق تبدیل می‌شود؛ مثال کلاسیک شیمی و احساسات واقعی.


3. The Philadelphia Story (1940) – George Cukor
🎯 نمره: 18.9 / 20
کمدی رمانتیکِ طلایی هالیوود؛ هوشمند، با درخشش بازیگران و دیالوگ‌های سریع و طناز.


4. My Sassy Girl (2001) – Kwak Jae-yong
🎯 نمره: 18.5 / 20
یک عاشقانه کره‌ای با طنز و احساسات قوی، ترکیبی تازه از سنت و مدرنیته.


5. Palm Springs (2020) – Max Barbakow
🎯 نمره: 18.4 / 20
طنزی نوآورانه با لوپ زمانی؛ رابطه‌ای پیچیده که بازی با زمان را به قصه‌ای عاشقانه تبدیل می‌کند.


6. Ninotchka (1939) – Ernst Lubitsch
🎯 نمره: 18.2 / 20
رمانتیک و سیاسی؛ طنز نرم و کلاسیک در تقابل شرق و غرب، با درخشش گرتا گاربو.


7. Notting Hill (1999) – Roger Michell
🎯 نمره: 18.1 / 20
داستان مرد عادی و ستاره مشهور؛ نمونه‌ای موفق از عشق در شرایط متفاوت اجتماعی.


8. The Big Sick (2017) – Michael Showalter
🎯 نمره: 18.0 / 20
رمانتیسیسم واقعی در بستر فرهنگی متفاوت؛ طنزی انسانی و دراماتیک.


9. Rye Lane (2023) – Raine Allen-Miller
🎯 نمره: 17.9 / 20
عشق جوانانه و تازه در لندن؛ روایت نو و جذاب با شخصیت‌های واقعی و شیمی بی‌نظیر.


10. Love Me If You Dare (2003) – Yann Samuell
🎯 نمره: 17.8 / 20
داستانی پرشور و بازی عشق و قدرت؛ سبکی خاص و خلاقانه در روایت.


11. The Wedding Banquet (1993) – Ang Lee
🎯 نمره: 17.7 / 20
عشق و فرهنگ در تضاد؛ داستانی چندلایه از مهاجرت و هویت.


12. In Search of a Midnight Kiss (2007) – Alex Holdridge
🎯 نمره: 17.5 / 20
روم‌کام مستقل و سیاه‌وسفید؛ طنزی تلخ و در عین حال گرم و انسانی.


13. Enough Said (2013) – Nicole Holofcener
🎯 نمره: 17.4 / 20
عشق میانسالانه با صداقت و لطافت کم‌نظیر؛ جولیا لوئیز-دریفوس در اوج.


14. Shun Li and the Poet (2011) – Andrea Segre
🎯 نمره: 17.3 / 20
رمانتیک آرام و شاعرانه با تم مهاجرت و ارتباط انسانی.


15. Only You (2018) – Harry Wootliff
🎯 نمره: 17.2 / 20
داستانی صمیمی و واقع‌گرایانه؛ عشق در دوران معاصر با تمرکز بر رابطه‌های پیچیده
.

مولفه‌های کمدی رمانتیک:

1. شیمی عاشقانه واقعی
:
شخصیت‌ها به هم می‌آیند، دیالوگ‌ها زنده و جذاب‌اند، احساسات ملموس است.


2. 😂 طنز از دل موقعیت و شخصیت:
خنده‌ها طبیعی، ناشی از تعامل و تضادهاست نه شوخی‌های کلیشه‌ای.


3. 💔 کشمکش احساسی در مرکز روایت:
موانع، سوءتفاهم‌ها و تفاوت‌ها بستر دراماتیک رابطه‌اند.


4. تحول و رشد رابطه
:
دو شخصیت در طول داستان تغییر می‌کنند و رابطه‌شان تکامل می‌یابد.


5. 🌍 جهان واقعی و قابل باور
:
رفتارها انسانی و قابل لمس‌اند حتی اگر فانتزی باشند.


6. 🎞️ پایان گرم، اما غیرکلیشه‌ای:
معمولاً امیدوارانه، ولی با پیچیدگی و اصالت.


کمدی رمانتیک، قصه‌ای‌ست که از دل خنده و عشق، معنا می‌سازد.
این فیلم‌ها نه فقط سرگرم‌کننده‌اند، که آینه‌هایی‌اند برای خودِ ما، با تمام تناقض‌ها و زیبایی‌ها.



🎬 @cinamazh
🎭 @javaneh_club
7
55 ساله شد ...
امروز، زادروز کارگردانی است که سینما را در قرن جدید باز تعریف کرد.
از باز تعریف سینمای بلاک باستر با سه گانه مشهورش تا آشتی دادن دوستداران سینما با ایده های پیچیده و فلسفی از مفهوم خواب در خواب تا فیزیک کوانتوم و زمان پریشی و وارونگی آنتروپی ...
او نشان داد که سینمای سرگرم‌کننده فقط ساختار کلاسیک و داستان های عاشقانه نیست و جایگاه مفاهیم پیچیده و فلسفی را در دل عموم جامعه با نورافکن سینمایش بولد کرد تا تمام دنیا ببینند و لذت ببرند و آن را از خود دریغ نکنند.
او بهتر از هر هنرمند دیگری نشان داد که انسان ها همچنان علاقه دارند که فکر کنند. اون نشان داد که گاهی انسان ها علاقه دارند که گیج شوند.

کریستوفر نولان ، پل میان هنر و صنعت ، تماشاگر و منتقد ، فلسفه و اکشن ، سنت و نوآوری است.

کریستوفر نولان، آن ساعت ساز خیال پرور است که زمان را به زانو درآورد تا رویا در دل واقعیت تپیدن بگیرد.



🎬 @cinamazh
🎭 @javaneh_club
6👍6