ارسالى مخاطبان:
" با سلام
ماکشاورزان وباغداران اذربایجان غربی شهر شاهین دژ درطول سه سال وهرسال خسارات بیمه کشاورزی را با 6 ماه تاخیر دریافت میکنیم و صدبار مراجعه کردیم وهنوز هم نگرفتیم طبق معمول رسیدگی نمى شود ممنون."
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
" با سلام
ماکشاورزان وباغداران اذربایجان غربی شهر شاهین دژ درطول سه سال وهرسال خسارات بیمه کشاورزی را با 6 ماه تاخیر دریافت میکنیم و صدبار مراجعه کردیم وهنوز هم نگرفتیم طبق معمول رسیدگی نمى شود ممنون."
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
كانال بولتن محرمانه پيگيرى مشكلات مردم با استفاده از فضاى مجازى را وظيفه خطير رسانه اى خود در جهت خدمت به مردم شريف على الخصوص كشاورزان زحمت كش ميداند.
از عموم مخاطبان درخواست ميگردد تا مشكلات ارسالى عزيزان را تا حد امكان منتشر نمايند تا به دست مسئولان ذيربط برسد.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
از عموم مخاطبان درخواست ميگردد تا مشكلات ارسالى عزيزان را تا حد امكان منتشر نمايند تا به دست مسئولان ذيربط برسد.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
پروژه شبکه شیطان برای بحران سازی درانتخابات۱۳۹۶
توجه کنیم که انتخابات ۹۶ در فضای منطقهای و جهانی جدیدی برگزار میشود. دولت ترامپ به قدرت رسیده که سیاست آن در منطقه قطعاً مداخلهگرایانه است ولی مانند دوران جرج بوش نیست. وضع کنونی آمریکا اجازه حضور مستقیم نظامی گسترده را نمیدهد. کانونهای منطقهای، بویژه سعودی و اسرائیل و اقمار آنها، خیلی فعالند در منطقه و در بسیاری موارد «خودسر».
در این فضای جدید منطقهای و جهانی، آشوب داخلی در ایران میتواند به سرعت به مداخله مسلحانه خارجی بینجامد یعنی به صورت فعال کردن گروههایی چون فرقه رجوی و گروههای جدید مسلح قومگرا و در صورت لزوم جنگ محلی بین ایران با یکی از دولتهای منطقه در حد جنگ موشکی.
سیاستهای مالی منجر به رکود دولت کنونی را هم در این پازل تحلیل باید کرد یعنی سیاستهای مالی فقط مالی نبود بلکه معطوف بود به گسترش نارضایتی در میان مردم. الان بازار وضع بسیار وخیمی دارد. آشوبهای شهری و عدم امنیت خیلی سریع رخ میدهد زمانی که بستر آن آماده شده باشد. خیلی برقآسا. شبیه به وضع سوریه پس از خشکسالی بزرگ سال ۲۰۱۰ که سعودی و قطر و سپس ترکیه بر امواج آن سوار شدند و جنگ داخلی را پدید آوردند.
به نظر دو گانه جنگ و صلحی که برخی درپی دامن زدن به ان هستند در ادامه وضع کنونی امکان پذیرتر میشود و برای برون رفت از این دوگانه باید به فکر تغییر وضع موجود و ریل گذاری جدید و انقلابی برای اقتصاد کشور بود .
تغییر وضعیت اقتصادی کنونی بوجود نخواهد آمد مگر با یک اقدام گسترده و نگاه به درون و تقویت اقتصاد مقاومتی
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
توجه کنیم که انتخابات ۹۶ در فضای منطقهای و جهانی جدیدی برگزار میشود. دولت ترامپ به قدرت رسیده که سیاست آن در منطقه قطعاً مداخلهگرایانه است ولی مانند دوران جرج بوش نیست. وضع کنونی آمریکا اجازه حضور مستقیم نظامی گسترده را نمیدهد. کانونهای منطقهای، بویژه سعودی و اسرائیل و اقمار آنها، خیلی فعالند در منطقه و در بسیاری موارد «خودسر».
در این فضای جدید منطقهای و جهانی، آشوب داخلی در ایران میتواند به سرعت به مداخله مسلحانه خارجی بینجامد یعنی به صورت فعال کردن گروههایی چون فرقه رجوی و گروههای جدید مسلح قومگرا و در صورت لزوم جنگ محلی بین ایران با یکی از دولتهای منطقه در حد جنگ موشکی.
سیاستهای مالی منجر به رکود دولت کنونی را هم در این پازل تحلیل باید کرد یعنی سیاستهای مالی فقط مالی نبود بلکه معطوف بود به گسترش نارضایتی در میان مردم. الان بازار وضع بسیار وخیمی دارد. آشوبهای شهری و عدم امنیت خیلی سریع رخ میدهد زمانی که بستر آن آماده شده باشد. خیلی برقآسا. شبیه به وضع سوریه پس از خشکسالی بزرگ سال ۲۰۱۰ که سعودی و قطر و سپس ترکیه بر امواج آن سوار شدند و جنگ داخلی را پدید آوردند.
به نظر دو گانه جنگ و صلحی که برخی درپی دامن زدن به ان هستند در ادامه وضع کنونی امکان پذیرتر میشود و برای برون رفت از این دوگانه باید به فکر تغییر وضع موجود و ریل گذاری جدید و انقلابی برای اقتصاد کشور بود .
تغییر وضعیت اقتصادی کنونی بوجود نخواهد آمد مگر با یک اقدام گسترده و نگاه به درون و تقویت اقتصاد مقاومتی
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
پیشبینی استاد اخلاق درباره فتنۀ احمدینژاد
..........................................................
محمدرضا زائری:
🔸یکبار در محضر استاد بزرگوار و پیر و مراد و مرشدمان مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبى تهرانی رضوانالله علیه نمیدانم به چه مناسبتی صحبت از آقای احمدینژاد شد که به من فرمودند: تا حالا بارها تلاش کرده که پیش من بیاید ولی من زیر بار نرفتهام!
🔸بعد با قاطعیت و لحن خاصی ادامه دادند که: تا زندهام نخواهم گذاشت بیاید! عبارات تند دیگری هم داشتند که چون گفتوگوی من محضرشان خصوصی بود نمیدانم میتوانم بقیه اش را بنویسم یا نه.
🔸 ولی به هر حال لحن و موضع ایشان این قدر تند بود که خیلی تعجب کردم، مخصوصا از این جهت که در آن سالها ( فکر می کنم سال ٨٥ بود) هنوز ویژگیهای شخصیتی آقای احمدینژاد و ابعاد گوناگون رفتارهای او این قدر واضح و آشکار نبود.
🔸مدتي بعد اين سخنان حضرت استاد را به يكي از اصحاب سرّ ايشان گفتم. آن بزرگوار (كه چون نميدانم راضي به اين نقل هست يا نه اسمشان را نميآورم) گفتند: اين كه چيزي نيست! من مدتها قبل از اين شلوغيها و مشكلات سال ٨٨ خدمت حاج آقا صحبتي داشتم، فرمودند (نقل به مضمون) كه: اين فرد در كشور فتنهاي خونين بهپا خواهد كرد و همه را به جان هم خواهد انداخت!
🔸 ايشان ميگفت: بعد از حوادث سال ٨٨ يكبار خدمت حاج آقا عرض كردم كه عجب پيشبيني شما درست درآمد و فلاني اين فتنه را درست كرد
🔸 حاج آقا نگاهي كردند و فرمودند: من اين را نگفتم كه! اين كه چيزي نيست! حالا مانده هنوز! (بقيه سخنان حاج آقا تلختر و نگرانكننده است و نميخواهم نقل كنم)
🔸 عجيب اين بود كه آن مرد الهي تا پايان حيات شريف خود عليرغم فشارهاي زياد براي ملاقات رييس سابق جمهوري با ايشان به هيچوجه زير بار نرفتند و دقيقا او وقتي به ديدار حاج آقا آمد كه آن بزرگوار از دنيا رفته بود و ادعاي "مگر سر جنازهام بيايد!" صادق شد.
🔸 اين روزها همهاش خدا خدا ميكنم كه پيشبيني حاج آقا درست درنيايد و خداوند كشور ايران و نظام اسلامي را از فتنه جديد حفظ كند.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
..........................................................
محمدرضا زائری:
🔸یکبار در محضر استاد بزرگوار و پیر و مراد و مرشدمان مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبى تهرانی رضوانالله علیه نمیدانم به چه مناسبتی صحبت از آقای احمدینژاد شد که به من فرمودند: تا حالا بارها تلاش کرده که پیش من بیاید ولی من زیر بار نرفتهام!
🔸بعد با قاطعیت و لحن خاصی ادامه دادند که: تا زندهام نخواهم گذاشت بیاید! عبارات تند دیگری هم داشتند که چون گفتوگوی من محضرشان خصوصی بود نمیدانم میتوانم بقیه اش را بنویسم یا نه.
🔸 ولی به هر حال لحن و موضع ایشان این قدر تند بود که خیلی تعجب کردم، مخصوصا از این جهت که در آن سالها ( فکر می کنم سال ٨٥ بود) هنوز ویژگیهای شخصیتی آقای احمدینژاد و ابعاد گوناگون رفتارهای او این قدر واضح و آشکار نبود.
🔸مدتي بعد اين سخنان حضرت استاد را به يكي از اصحاب سرّ ايشان گفتم. آن بزرگوار (كه چون نميدانم راضي به اين نقل هست يا نه اسمشان را نميآورم) گفتند: اين كه چيزي نيست! من مدتها قبل از اين شلوغيها و مشكلات سال ٨٨ خدمت حاج آقا صحبتي داشتم، فرمودند (نقل به مضمون) كه: اين فرد در كشور فتنهاي خونين بهپا خواهد كرد و همه را به جان هم خواهد انداخت!
🔸 ايشان ميگفت: بعد از حوادث سال ٨٨ يكبار خدمت حاج آقا عرض كردم كه عجب پيشبيني شما درست درآمد و فلاني اين فتنه را درست كرد
🔸 حاج آقا نگاهي كردند و فرمودند: من اين را نگفتم كه! اين كه چيزي نيست! حالا مانده هنوز! (بقيه سخنان حاج آقا تلختر و نگرانكننده است و نميخواهم نقل كنم)
🔸 عجيب اين بود كه آن مرد الهي تا پايان حيات شريف خود عليرغم فشارهاي زياد براي ملاقات رييس سابق جمهوري با ايشان به هيچوجه زير بار نرفتند و دقيقا او وقتي به ديدار حاج آقا آمد كه آن بزرگوار از دنيا رفته بود و ادعاي "مگر سر جنازهام بيايد!" صادق شد.
🔸 اين روزها همهاش خدا خدا ميكنم كه پيشبيني حاج آقا درست درنيايد و خداوند كشور ايران و نظام اسلامي را از فتنه جديد حفظ كند.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
🔴 احمدی نژاد چرا #انتحار_سیاسی کرد ؟!
احمدی نژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری علی رغم توصیه صریح رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم ورود وی در انتخابات ثبت نام کرد.
کنار گذاشتن توصیه رهبر انقلاب برای شخصی که تجربه خانه نشینی 11 روزه را دارد امر عجیبی نیست اما هدف #انتحار_سیاسی احمدی نژاد چیست ؟!
حضور آقای ریسی در انتخابات و برهم زدن تمام گمانه زنی های قطعی درباره رای اوری حسن روحانی ، علی رغم ایجاد نگرانی برای روحانی و حامیانش که اشکارا از لحن عصبانی روحانی در کنفرانس خبری روز دوشنبه پیدا بود برای احمدی نژاد هم نگران کننده است.
احمدی نژاد نگران است چون می داند با رای اوری آقای رییسی این توهم خودساخته که تنها او می تواند قدرت را از دست اصلاح طلبان بگیرد از بین می رود .
احمدی نژاد نگران است و حاضر است برای رای نیاوردن ریسی عمر سیاسی خود را #قمار کند چون گمان میکند در صورت 8 ساله شدن دولت روحانی، وضع مملکت به گونه ای می شود که برای 1400 خواسته یا ناخواسته ظرفیت نیروهای ارزشی برای کنار زدن اصلاح طلبان پشت سر او قرار میگیرد و به قدرت باز می گردد...
احمدی نژاد گمان میکند رد صلاحیت او در وهله اول هزینه ای برای نظام است ، گمان میکند رد صلاحیتش جریان ارزشی جامعه را سرخورده میکند و حضور انان را در انتخابات کم فروغ ، گمان میکند نتیجه رد صلاحیتش ایجاد موج منفی در بدنه حزب اللهی و رای اوری دوباره روحانی است، او گمان میکند یا نظام تن به رد صلاحیتش نمی دهد و یا رد صلاحیت می شود که در ان صورت بخاطر سرخوردگی جریان ارزشی و عموم مردم که جزیی از سبد رای مشترک ریسی و احمدی نژاد هستند، روحانی رییس جمهور می ماند و احتمال بازگشت وی به قدرت زنده .
احمدی نژاد اما بازی دو سر باختی را کلید زده است ، احمدی نژاد چه رییسی رای بیاورد چه رییسی رای نیاورد ، خود را سوزانده و دیگر در جمهوری اسلامی وی و جریان وابسته به وی، کدخدای یک ده نیز نخواهند شد ...
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
احمدی نژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری علی رغم توصیه صریح رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم ورود وی در انتخابات ثبت نام کرد.
کنار گذاشتن توصیه رهبر انقلاب برای شخصی که تجربه خانه نشینی 11 روزه را دارد امر عجیبی نیست اما هدف #انتحار_سیاسی احمدی نژاد چیست ؟!
حضور آقای ریسی در انتخابات و برهم زدن تمام گمانه زنی های قطعی درباره رای اوری حسن روحانی ، علی رغم ایجاد نگرانی برای روحانی و حامیانش که اشکارا از لحن عصبانی روحانی در کنفرانس خبری روز دوشنبه پیدا بود برای احمدی نژاد هم نگران کننده است.
احمدی نژاد نگران است چون می داند با رای اوری آقای رییسی این توهم خودساخته که تنها او می تواند قدرت را از دست اصلاح طلبان بگیرد از بین می رود .
احمدی نژاد نگران است و حاضر است برای رای نیاوردن ریسی عمر سیاسی خود را #قمار کند چون گمان میکند در صورت 8 ساله شدن دولت روحانی، وضع مملکت به گونه ای می شود که برای 1400 خواسته یا ناخواسته ظرفیت نیروهای ارزشی برای کنار زدن اصلاح طلبان پشت سر او قرار میگیرد و به قدرت باز می گردد...
احمدی نژاد گمان میکند رد صلاحیت او در وهله اول هزینه ای برای نظام است ، گمان میکند رد صلاحیتش جریان ارزشی جامعه را سرخورده میکند و حضور انان را در انتخابات کم فروغ ، گمان میکند نتیجه رد صلاحیتش ایجاد موج منفی در بدنه حزب اللهی و رای اوری دوباره روحانی است، او گمان میکند یا نظام تن به رد صلاحیتش نمی دهد و یا رد صلاحیت می شود که در ان صورت بخاطر سرخوردگی جریان ارزشی و عموم مردم که جزیی از سبد رای مشترک ریسی و احمدی نژاد هستند، روحانی رییس جمهور می ماند و احتمال بازگشت وی به قدرت زنده .
احمدی نژاد اما بازی دو سر باختی را کلید زده است ، احمدی نژاد چه رییسی رای بیاورد چه رییسی رای نیاورد ، خود را سوزانده و دیگر در جمهوری اسلامی وی و جریان وابسته به وی، کدخدای یک ده نیز نخواهند شد ...
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
روسيه قطعنامه پيشنهادي غربيها در شوراي امنيت درباره سوريه را وتو کرد
این قطعنامه خواهان ایجاد کمیته حقیقت یاب برای حمله شیمیایی اخیر در سوریه بود
چین، قزاقستان و اتیوپی به قطعنامه پيشنهادي غربيها در شوراي امنيت درباره سوريه رای ممتنع دادند.
بولیوی رای منفی داد
روسیه رای منفی داد و وتو کرد
روسیه امروز برای هشتمین بار قطعنامه ای درباره سوریه را شورای امنیت وتو کرد
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
این قطعنامه خواهان ایجاد کمیته حقیقت یاب برای حمله شیمیایی اخیر در سوریه بود
چین، قزاقستان و اتیوپی به قطعنامه پيشنهادي غربيها در شوراي امنيت درباره سوريه رای ممتنع دادند.
بولیوی رای منفی داد
روسیه رای منفی داد و وتو کرد
روسیه امروز برای هشتمین بار قطعنامه ای درباره سوریه را شورای امنیت وتو کرد
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
Forwarded from عکس نگار
💠امام زمان (عليه السلام )کنار قبر عمه اش در شام💠
در مقدمه کتاب ((خصایص الزینبیه )) آمده
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده ، که یکی از وعاظ توانمند بود ، نقل می کند : روزی به محضر یکی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب ، حاج ملاعلی همدانی مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب جویا شدم ، او در جوابم فرمود :
روزی مرحوم حضرت آیت الله العظمی آقا ضیاء عراقی (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند : شخصی شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) عازم ایران می گردد . او در طول راه پول خود را گم می کند . حیران و سرگردان می ماند و برای رفع مشکل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان (عج ) می گردد . در همان حال سید نورانی را می بیند که به او مبلغی مرحمت کرده و می گوید : این مبلغ تو را به ((سامره )) می رساند .
چون به آن شهر رسیدی ، پیش وکیل ما ((حاج میزا حسن شیرازی )) می روی و به او می گویی : سید مهدی می گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالی ات را برطرف سازد . اگر او نشانه خواست ، به او بگو : امسال در فصل تابستان ، شما با حاج ملاعلی کنی طهرانی ، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید ، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود . شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردی ! و حاج ملاعلی کنی نیز آن آشغال ها را بیرون می ریخت . . . و من در کنار شما بودم ! ! .
شیعه قطیفی می گوید : چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم . بی اختیار در حالی که اشک شوق می ریخت ، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت و مبالغی را برایم مرحمت کرد .
چون به تهران آمدم ، خدمت حاج آقای کنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم . او تصدیق کرد ، ولی بسیار متاءثر گشت که ای کاش این نمایندگی و افتخار نصیب او می شد
📚📚 منبع
فضائل و مصائب وکرامات حضرت زینب سلام الله علیها
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
در مقدمه کتاب ((خصایص الزینبیه )) آمده
مرحوم حاج محمد رضا سقازاده ، که یکی از وعاظ توانمند بود ، نقل می کند : روزی به محضر یکی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب ، حاج ملاعلی همدانی مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب جویا شدم ، او در جوابم فرمود :
روزی مرحوم حضرت آیت الله العظمی آقا ضیاء عراقی (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند : شخصی شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) عازم ایران می گردد . او در طول راه پول خود را گم می کند . حیران و سرگردان می ماند و برای رفع مشکل متوسل به حضرت بقیة الله امام زمان (عج ) می گردد . در همان حال سید نورانی را می بیند که به او مبلغی مرحمت کرده و می گوید : این مبلغ تو را به ((سامره )) می رساند .
چون به آن شهر رسیدی ، پیش وکیل ما ((حاج میزا حسن شیرازی )) می روی و به او می گویی : سید مهدی می گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالی ات را برطرف سازد . اگر او نشانه خواست ، به او بگو : امسال در فصل تابستان ، شما با حاج ملاعلی کنی طهرانی ، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید ، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود . شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردی ! و حاج ملاعلی کنی نیز آن آشغال ها را بیرون می ریخت . . . و من در کنار شما بودم ! ! .
شیعه قطیفی می گوید : چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم . بی اختیار در حالی که اشک شوق می ریخت ، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت و مبالغی را برایم مرحمت کرد .
چون به تهران آمدم ، خدمت حاج آقای کنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم . او تصدیق کرد ، ولی بسیار متاءثر گشت که ای کاش این نمایندگی و افتخار نصیب او می شد
📚📚 منبع
فضائل و مصائب وکرامات حضرت زینب سلام الله علیها
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
Forwarded from عکس نگار
شفای درد چشم "
علامه حاج میرزا حسین نوری ، صاحب مستدرک ، از سید محمد باقر سلطان آبادی ، که از بزرگان و شخصیتهای با کمال بود ، نقل می کند که گفت : من در بروجرد به بیماری شدید درد چشم مبتلا شدم ، چشم راستم ورم کرد و به طوری ورم بزرگ شد که سیاهی چشمم پیدا نبود ، و از شدت درد ، خواب و آرامش نداشتم ، نزد همه پزشکان رفتم ، و مداوای آنها بی نتیجه ماند ، و آنها از درمان آن ، اظهار ناتوانی کردند . بعضی می گفتند تا شش ماه باید تحت درمان باشی ، و بعضی می گفتند تا چهل روز نیاز به درمان است . بسیار محزون و غمگین بودم ، تا اینکه یکی از دوستان به من گفت : بهتر است که به زیارت قبر منور ابا عبدالله الحسین (عليه السلام) بروی ، و از آن حضرت شفا بگیری ، من عازم هستم ، بیا با من با هم به کربلا برویم . گفتم با این حال چگونه سفر کنم ، مگر طبیب اجازه بدهد . به طبیب مراجعه کردم ، گفت : برای تو سفر روا نیست ، اگر مسافرت کنی ، به منزل دوم نمی رسی ، مگر اینکه به طور کلی نابینا می شوی . به خانه بازگشتم ، یکی از دوستانم به عیادت آمده ، و گفت : بیماری چشم تو را جز خاک کربلا و تربت شهدا و مریضخانه اولیای خدا شفا نبخشد ، در ضمن شرح حالش را گفت که نه سال قبل مبتلا به تپش قلب بود ، و از درمان همه پزشکان ماءیوس شد ، و تنها از تربت امام حسین (علیه السلام) شفا یافت . من با توکل به خدا با کاروان کربلا به سوی کربلا حرکت کردم ، در منزلگاه دوم درد چشمم شدت یافت ، بر اثر فشار درد ، چشم چپم نیز درد گرفت ، همسفران مرا سرزنش کردند که سفر برای تو خوب نیست ، بهتر است مراجعت کنی . همچنان در ناراحتی و حیرت به سر می بردم هنگام سحر درد چشمم آرام گرفت و اندکی خوابیدم . در عالم خواب حضرت زینب (سلام الله علیها) را دیدم به محضرش رفتم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشمم مالیدم ، سپس از خواب بیدار شدم ، از آن پس هیچ گونه درد و رنجی در چشمم احساس نکردم ، و چشم راستم همچون چشم چپم خوب شد . ماجرا را به همراهان و دوستان گفتم ، آنها چشمان مرا نگاه کردند ، دیدند هیچ فرقی بین دو چشم من نیست ، و هیچ اثری از ورم و زخم دیده نمی شود . این کرامت حضرت زینب (سلام الله علیها) را برای همه نقل نمودم .
محدث نوری نظیر این مطلب را در مورد شفای ملافتحعلی سلطان آبادی که از اوتاد پارسایان بزرگ بود ، نقل نموده است
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
علامه حاج میرزا حسین نوری ، صاحب مستدرک ، از سید محمد باقر سلطان آبادی ، که از بزرگان و شخصیتهای با کمال بود ، نقل می کند که گفت : من در بروجرد به بیماری شدید درد چشم مبتلا شدم ، چشم راستم ورم کرد و به طوری ورم بزرگ شد که سیاهی چشمم پیدا نبود ، و از شدت درد ، خواب و آرامش نداشتم ، نزد همه پزشکان رفتم ، و مداوای آنها بی نتیجه ماند ، و آنها از درمان آن ، اظهار ناتوانی کردند . بعضی می گفتند تا شش ماه باید تحت درمان باشی ، و بعضی می گفتند تا چهل روز نیاز به درمان است . بسیار محزون و غمگین بودم ، تا اینکه یکی از دوستان به من گفت : بهتر است که به زیارت قبر منور ابا عبدالله الحسین (عليه السلام) بروی ، و از آن حضرت شفا بگیری ، من عازم هستم ، بیا با من با هم به کربلا برویم . گفتم با این حال چگونه سفر کنم ، مگر طبیب اجازه بدهد . به طبیب مراجعه کردم ، گفت : برای تو سفر روا نیست ، اگر مسافرت کنی ، به منزل دوم نمی رسی ، مگر اینکه به طور کلی نابینا می شوی . به خانه بازگشتم ، یکی از دوستانم به عیادت آمده ، و گفت : بیماری چشم تو را جز خاک کربلا و تربت شهدا و مریضخانه اولیای خدا شفا نبخشد ، در ضمن شرح حالش را گفت که نه سال قبل مبتلا به تپش قلب بود ، و از درمان همه پزشکان ماءیوس شد ، و تنها از تربت امام حسین (علیه السلام) شفا یافت . من با توکل به خدا با کاروان کربلا به سوی کربلا حرکت کردم ، در منزلگاه دوم درد چشمم شدت یافت ، بر اثر فشار درد ، چشم چپم نیز درد گرفت ، همسفران مرا سرزنش کردند که سفر برای تو خوب نیست ، بهتر است مراجعت کنی . همچنان در ناراحتی و حیرت به سر می بردم هنگام سحر درد چشمم آرام گرفت و اندکی خوابیدم . در عالم خواب حضرت زینب (سلام الله علیها) را دیدم به محضرش رفتم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشمم مالیدم ، سپس از خواب بیدار شدم ، از آن پس هیچ گونه درد و رنجی در چشمم احساس نکردم ، و چشم راستم همچون چشم چپم خوب شد . ماجرا را به همراهان و دوستان گفتم ، آنها چشمان مرا نگاه کردند ، دیدند هیچ فرقی بین دو چشم من نیست ، و هیچ اثری از ورم و زخم دیده نمی شود . این کرامت حضرت زینب (سلام الله علیها) را برای همه نقل نمودم .
محدث نوری نظیر این مطلب را در مورد شفای ملافتحعلی سلطان آبادی که از اوتاد پارسایان بزرگ بود ، نقل نموده است
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
احمدی نژاد در غیاب خود و منتسبانش در انتخابات 96، ایده آلش 8 ساله شدن دولت روحانی است و همین الان هم این پروژه را کلید زده است؛ الان همه توجهات به جای اینکه متوجه عملکرد ضعیف دولت روحانی باشد صرف کاندیداتوری احمدی نژاد، بقایی و شیخ الاسلام شده و تا زمان اعلام رد صلاحیت ها هم این فضا وجود خواهد داشت.
چه هدیه ای بهتر از این برای روحانی؟ چه کسی بهتر از این میتوانست تمرکزها از روحانی را به یک سمت و سوی پوچ و واهی ببرد؟ بماند اختلافاتی که از این پس دوباره میان بخشی از نیروهای انقلابی فعال خواهد شد و برنده این بازی با نسبت بسیار زیاد حسن روحانی خواهد بود!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
چه هدیه ای بهتر از این برای روحانی؟ چه کسی بهتر از این میتوانست تمرکزها از روحانی را به یک سمت و سوی پوچ و واهی ببرد؟ بماند اختلافاتی که از این پس دوباره میان بخشی از نیروهای انقلابی فعال خواهد شد و برنده این بازی با نسبت بسیار زیاد حسن روحانی خواهد بود!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
🔴 #وحید یامین پور:
📝درباره ماجراهای احمدی نژاد
🔹بسیاری از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ۱۳۸۴ می گفتند او روزی مقابل رهبری می ایستد!
در مملکت ما چقدر پیشگو و نوسترآداموس هست؟!
🔹هرقدر پیشتر می آمدیم این پیشگویی ها کینه توزانه تر می شد. حتی گروهی در سال ۸۸ خودشان ضد ولایت شدند که اثبات کنند احمدی نژاد ضد ولایت است!
🔹من نام این پیشگویی ها را "پیشگویی های تحقق یابنده" می گذارم. در واقع اینها پیشگویی نیست بلکه نقشه و طراحی است. مثلا اگر کسی نامه بی سلام و تحیت می نویسد و رهبری را از فتنه می ترساند، فتنه را پیشگویی نمی کند، بلکه فتنه را خلق می کند.
🔹حالا آنهایی که در برابر هتک حیثیت و حرمت نظام و انقلاب دم برنیاوردند و استنصار رهبری را با سکوت و چند پهلویی پاسخ دادند، امروز هلهله می کنند که دیدید ما بهتر از احمدی نژاد بودیم؟!
🔹همانطور که حب احمدی نژاد بسیاری را کور و کر کرده، "بغض" او هم جماعتی را کور و کر کرده است. اینها سالهاست منتظر تحقق پیشگویی های تحقق یابنده ی خود هستند؛ نه برای انتقام از احمدی نژاد که برای انتقام از رهبری.
🔹آیا این مدعیان شناخت و بصیرت شان بیش از رهبر معظم انقلاب است؟! خیر. ولی مواجه ی رهبری از جنس دیگری است. او به انتظار سقوط دیگران نیست؛ آنچنانکه شش ماه پیش هم از باب "النصیحه للمومن" و دلسوزی برای برادر مومن، احمدی نژاد را از حضور در انتخابات نهی کرد تا کمتر ضرر کند.
🔹حالا می ماند که احمدی نژاد در مسیر ظن ناصح دلسوزش قدم بر دارد یا آنچنان که تا به حال کرده در زمین مین گذاری شده ی پیشگویی های تحقق یابنده!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
📝درباره ماجراهای احمدی نژاد
🔹بسیاری از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ۱۳۸۴ می گفتند او روزی مقابل رهبری می ایستد!
در مملکت ما چقدر پیشگو و نوسترآداموس هست؟!
🔹هرقدر پیشتر می آمدیم این پیشگویی ها کینه توزانه تر می شد. حتی گروهی در سال ۸۸ خودشان ضد ولایت شدند که اثبات کنند احمدی نژاد ضد ولایت است!
🔹من نام این پیشگویی ها را "پیشگویی های تحقق یابنده" می گذارم. در واقع اینها پیشگویی نیست بلکه نقشه و طراحی است. مثلا اگر کسی نامه بی سلام و تحیت می نویسد و رهبری را از فتنه می ترساند، فتنه را پیشگویی نمی کند، بلکه فتنه را خلق می کند.
🔹حالا آنهایی که در برابر هتک حیثیت و حرمت نظام و انقلاب دم برنیاوردند و استنصار رهبری را با سکوت و چند پهلویی پاسخ دادند، امروز هلهله می کنند که دیدید ما بهتر از احمدی نژاد بودیم؟!
🔹همانطور که حب احمدی نژاد بسیاری را کور و کر کرده، "بغض" او هم جماعتی را کور و کر کرده است. اینها سالهاست منتظر تحقق پیشگویی های تحقق یابنده ی خود هستند؛ نه برای انتقام از احمدی نژاد که برای انتقام از رهبری.
🔹آیا این مدعیان شناخت و بصیرت شان بیش از رهبر معظم انقلاب است؟! خیر. ولی مواجه ی رهبری از جنس دیگری است. او به انتظار سقوط دیگران نیست؛ آنچنانکه شش ماه پیش هم از باب "النصیحه للمومن" و دلسوزی برای برادر مومن، احمدی نژاد را از حضور در انتخابات نهی کرد تا کمتر ضرر کند.
🔹حالا می ماند که احمدی نژاد در مسیر ظن ناصح دلسوزش قدم بر دارد یا آنچنان که تا به حال کرده در زمین مین گذاری شده ی پیشگویی های تحقق یابنده!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ماجرای ۹۹ نفر سال ۶۴ قسمت اول
اواخر تیر سال 1364، آقای خامنه ای نزد امام رفت تا درباره انتخابات ریاست جمهوری تصمیم بگیرن. اختلاف ها در پایان 4سال دوران ریاست جمهوری آقای خامنه ای، او را به این نتیجه رسانده بود که دیگر نمیتواند با موسوی کارکند. به همین دلیل تصمیم گرفت برای بار دوم در انتخابات کاندیدا نشود. ناطق نوري در خاطراتش ميگويد: «وقتي براي بار دوم مقام معظم رهبري به رياست جمهوري برگزيده شدند، بين ايشان و امام يك بحثي درمورد انتخاب نخست وزير بود، ايشان مي-گفت اگر من رییس جمهور بشوم، در انتخاب نخست وزير هركسي را كه بخواهم، خودم بايد تصميم بگيرم و اين علامت را هم امام ظاهرا داده بودند كه خود شما تصميم بگير، لذا ايشان كانديدا شدند.» امام شرط آقای خامنه ای را برای انتخاب آزادانه نخست وزیر پذیرفتند
به هرحال انتخابات در 25شهریور64 برگزار شد و همان طور که انتظار میرفت آقای خامنه ای که از حمایت گروه هایی مثل دفتر تحکیم وحدت، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حزب جمهوری اسلامی را برخوردار بود، با 14میلیون و 200هزار رأی از مجموع 16 میلیون رأی، پیروز شد.
چند روز بعد آقای خامنه ای به مشهد سفر کرد و در سخنرانی گفت دیگر مایل نیست برای دوره دوم دولت خود موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کند. وقتی از مشهد بازگشت به دیدار هاشمی رفت و به او گفت میخواهد موسوی را عوض کند:
«شب با آقای خامنهای جلسهای طولانی داشتیم. درباره کابینه آینده، ایشان مایل نیست که مهندس موسوی [مجدداً] نخست¬وزیر شود. خط اقتصادی ایشان را قبول ندارند. از من توقع دارند که همراهی کنم. قرار شد ایشان این مساله را با امام درمیان بگذارند. مشکل را جدی میبینم؛ دو سلیقه در مورد وزرا و برنامهها. [رییسجمهور و نخست وزیر] در طول چند ماه گذشته، نتوانستند در مورد سه وزیر دفاع، برنامه و بودجه و راه ترابری توافق نمایند.»
روز بعد، مراسم تحلیف رییس جمهور در جماران برگزار شد. در ابتدای مراسم، آقای خامنه¬ای پشت تریبون رفت و با بیان انتقادهای خود به شرایط اقتصادی کشور و گرایش دولت به «دولت سالاری»، تلویحا تاکید کرد فردی غیر از موسوی را به مجلس معرفی خواهد کرد. روز 18 مهر 64، مراسم تحليف رياست جمهوري در مجلس برگزار شد. آقای خامنهاي هنگام مراسم تحليف دوباره گفت که میخواهد نخست وزیر را عوض کند.
هاشمی تو خاطراتش مینویسد: «آقای خامنهای در جلسه سهشنبه نمایندگان شرکت کردند و انتقاداتی علیه دولت داشتند اما نگفتند که میخواهند دولت را عوض کنند، ولی مخالفت خود را به نحوی گفتند. موافقان دولت ناراحت و مخالفان دولت خوشحال شدند»
خب از اینجا به بعد ماجرا شروع میشه. هاشمی مینویسه:
«شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.» هاشمی فرداشب مینویسه: ««شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.»
هاشمی چند شب بعد مینویسه:
«شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.» از اون ور هم دوتا نماینده مجلس نطق سنگینی علیه موسوی میکنند.
یکیشون میگه: ««برای شروع انقلاب پنجم که ضرورت انقلاب است و فرونشاندن کشمکشهای حال و بعد، از شخصیتهایی مثل آیت الله مهدوی کنی باید دعوت کرد که هم وجیه المله است و هم قداست دارد و مجتهد است و بر همه آنها که مطرحند، افضل است و بامقبولیت عام.» خاتمی در کیهان در پاسخ مینویسه: مخالفت با دولت از سویی از جانب کسانی است که با بزرگنمایی ضعفها و سوء استفاده از تمایلات منفی در جامعه و مخالفت خوانیها، عوام فریبانه شعار تغییر و تعویض دولت را سر میدهند. در واقع نه با شخص که با سیاستها و جهت-گیریهای به نفع مستضعفان مخالفند. مخالفان قبل از آنکه مقابل شخص بخصوصی موضع داشته باشند، در واقع با جهتگیری ها و اصول مخالف هستند، اما مخالفتشان را در قالب ایراد و بهانه جویی هایی غیرواقعی و غیرمنصفانه از اشخاص مطرح میکنند.»
منتظری میگوید رای دادن به دولت موسوی ثوابت هست: «به آقایان مخالف دولت مهندس موسوی بگویید مساله اسلام و امام است و مصلحت کشور مطرح است و ثواب آن است که به دولت ایشان رأی موافق دهند.»
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
اواخر تیر سال 1364، آقای خامنه ای نزد امام رفت تا درباره انتخابات ریاست جمهوری تصمیم بگیرن. اختلاف ها در پایان 4سال دوران ریاست جمهوری آقای خامنه ای، او را به این نتیجه رسانده بود که دیگر نمیتواند با موسوی کارکند. به همین دلیل تصمیم گرفت برای بار دوم در انتخابات کاندیدا نشود. ناطق نوري در خاطراتش ميگويد: «وقتي براي بار دوم مقام معظم رهبري به رياست جمهوري برگزيده شدند، بين ايشان و امام يك بحثي درمورد انتخاب نخست وزير بود، ايشان مي-گفت اگر من رییس جمهور بشوم، در انتخاب نخست وزير هركسي را كه بخواهم، خودم بايد تصميم بگيرم و اين علامت را هم امام ظاهرا داده بودند كه خود شما تصميم بگير، لذا ايشان كانديدا شدند.» امام شرط آقای خامنه ای را برای انتخاب آزادانه نخست وزیر پذیرفتند
به هرحال انتخابات در 25شهریور64 برگزار شد و همان طور که انتظار میرفت آقای خامنه ای که از حمایت گروه هایی مثل دفتر تحکیم وحدت، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حزب جمهوری اسلامی را برخوردار بود، با 14میلیون و 200هزار رأی از مجموع 16 میلیون رأی، پیروز شد.
چند روز بعد آقای خامنه ای به مشهد سفر کرد و در سخنرانی گفت دیگر مایل نیست برای دوره دوم دولت خود موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کند. وقتی از مشهد بازگشت به دیدار هاشمی رفت و به او گفت میخواهد موسوی را عوض کند:
«شب با آقای خامنهای جلسهای طولانی داشتیم. درباره کابینه آینده، ایشان مایل نیست که مهندس موسوی [مجدداً] نخست¬وزیر شود. خط اقتصادی ایشان را قبول ندارند. از من توقع دارند که همراهی کنم. قرار شد ایشان این مساله را با امام درمیان بگذارند. مشکل را جدی میبینم؛ دو سلیقه در مورد وزرا و برنامهها. [رییسجمهور و نخست وزیر] در طول چند ماه گذشته، نتوانستند در مورد سه وزیر دفاع، برنامه و بودجه و راه ترابری توافق نمایند.»
روز بعد، مراسم تحلیف رییس جمهور در جماران برگزار شد. در ابتدای مراسم، آقای خامنه¬ای پشت تریبون رفت و با بیان انتقادهای خود به شرایط اقتصادی کشور و گرایش دولت به «دولت سالاری»، تلویحا تاکید کرد فردی غیر از موسوی را به مجلس معرفی خواهد کرد. روز 18 مهر 64، مراسم تحليف رياست جمهوري در مجلس برگزار شد. آقای خامنهاي هنگام مراسم تحليف دوباره گفت که میخواهد نخست وزیر را عوض کند.
هاشمی تو خاطراتش مینویسد: «آقای خامنهای در جلسه سهشنبه نمایندگان شرکت کردند و انتقاداتی علیه دولت داشتند اما نگفتند که میخواهند دولت را عوض کنند، ولی مخالفت خود را به نحوی گفتند. موافقان دولت ناراحت و مخالفان دولت خوشحال شدند»
خب از اینجا به بعد ماجرا شروع میشه. هاشمی مینویسه:
«شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.» هاشمی فرداشب مینویسه: ««شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.»
هاشمی چند شب بعد مینویسه:
«شب آقای بهزاد نبوی و [محسن] نوربخش آمدند و از تصمیم آقای خامنهای مبنی بر تعویض دولت اظهار نگرانی کردند و از من خواستند دخالت کنم و مانع شوم.» از اون ور هم دوتا نماینده مجلس نطق سنگینی علیه موسوی میکنند.
یکیشون میگه: ««برای شروع انقلاب پنجم که ضرورت انقلاب است و فرونشاندن کشمکشهای حال و بعد، از شخصیتهایی مثل آیت الله مهدوی کنی باید دعوت کرد که هم وجیه المله است و هم قداست دارد و مجتهد است و بر همه آنها که مطرحند، افضل است و بامقبولیت عام.» خاتمی در کیهان در پاسخ مینویسه: مخالفت با دولت از سویی از جانب کسانی است که با بزرگنمایی ضعفها و سوء استفاده از تمایلات منفی در جامعه و مخالفت خوانیها، عوام فریبانه شعار تغییر و تعویض دولت را سر میدهند. در واقع نه با شخص که با سیاستها و جهت-گیریهای به نفع مستضعفان مخالفند. مخالفان قبل از آنکه مقابل شخص بخصوصی موضع داشته باشند، در واقع با جهتگیری ها و اصول مخالف هستند، اما مخالفتشان را در قالب ایراد و بهانه جویی هایی غیرواقعی و غیرمنصفانه از اشخاص مطرح میکنند.»
منتظری میگوید رای دادن به دولت موسوی ثوابت هست: «به آقایان مخالف دولت مهندس موسوی بگویید مساله اسلام و امام است و مصلحت کشور مطرح است و ثواب آن است که به دولت ایشان رأی موافق دهند.»
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ماجرای ۹۹ نفر سال ۶۴ قسمت دوم
در نهایت 135 از نمایندگان حامی موسوی در نامه اي به امام، خواستار اعلام نظر صریح ایشان درباره نخست وزیری مجدد موسوی شدند. نمایندگان در این نامه که برای تحریک افکار عمومی به روزنامه ها هم داده شده بود، با بيان اينكه «جريانى خاص و گسترده و طيفى معلوم و مشخص، تغيير دولت را حمايت و همراهى مىكند»، پیشبینی کردند که:
«در صورت موفقیت، ممکن است نیروهای فراوان انقلابی کنار گذاشته شوند و یا به کنار روند و بحران و خسران فراوان در سامان اداره مملکت که اکنون قشرهای مؤمن و انقلابی ارزندهای در متن آن مشغول خدماتی صادقانهاند، پدید آید.»
در ادامه این نامه،نوشتند:
«چون به فرموده حضرتعالی، مساله اصلی جنگ است و دولت فعلی با قوای رزمنده و فداکار ما در ادامه جنگ و تلاش برای حصول پیروزی، توافق و همکاری برنامهریزی شده گرم و صمیمانهای دارد، کنار رفتن آن به مساله جنگ ضایعات و صدماتی وارد خواهد ساخت.»
نمایندگان در انتهای نامه لحنی تهديدآمیز دارند. و مینویسند که در صورت تعویض نخست وزیر:
«چون دولت جديد تجربه و تلاش و امكانات فراوان ترى ندارد [!] و از داشتن اكثريتى قاطع در مجلس و بين مردم برخوردار نيست، به موفقيت هاى لازم دست نخواهد يافت و در نتيجه كشور دچار بحران مىشود.»
حالا این امکانات فراوان تر یعنی چی؟ الله اعلم. تو این نامه رسما میگن هرکسی غیر از موسوی کشور رو بحرانی میکند!!
خب امام در پاسخ به این نامه مینویسه: «آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد، و در وضع بسيار پيچيده كشور، دولت ايشان را موفق میدانم، و درحال حاضر، تغيير آن را صلاح نمیدانم. ولى حق انتخاب با جناب آقاى رئيسجمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است.» خب امام تو این نامه از لفط شرایط پیچیده استفاده میکنه. این شرایط پیچیده چیست؟
حتما اصلی ترین آن جنگ تحمیلی است. در نامه نمایندگان هم لطمه به جنگ رو مهترین دلیل برای عدم تعویض نخشت وزیر اعلام کردند. هم میگن که شرایط کشور بحرانی میشه. اونم کی؟ وسط جنگ
هاشمی بعد ازنامه امام در خاطراتش مینویسد: با این نامه کار برای آقای خامنه¬ای دشوار شد. «آيت الله خامنه اي تمايلي به نامزد شدن مجدد نداشتند و با اصرار ما و هم خواست امام پذيرفتند و همان زمان گفتند که نظرشان را درباره كابينه گفته اند و اكنون حجت دارند، ولي نميخواهند از نظر امام تخلف كنند.»
اما یه نکته جالب دیگه در نامه نمایندگان چپ به امام هست. اونم اینه که اونها با این نامه به امام دارند حق مسلم ریس جمهور با فشار به امام ازش سلب میکنند. یعنی این نامه به بدعت بود. چون اعمال فشار بر ریس جمهور برای انتخاب نخست وزیر مورد نظر مجلس بود. تازه نه همه مجلس بلکه 135 تن!
خب! چند روز بعد از نامه مجلس فشار به امام و ریس جمهور از ناحیه سپاه هم اضافه میشه. ناطق در خاطراتش مینویسد: «چند روزي كه گذشت، نظر امام عوض شد. علتش اين بود كه گويا آقاي محسن رضايي بهعنوان فرمانده سپاه خدمت امام رسيده و گفته بود كه موقعيت آقاي موسوي در جنگ و بين جوانها به گونه اي است كه اگر ايشان نخست وزير نشوند، جنگ لطمه ميخورد. طبيعي است كه براي امام در آن روزها هيچ چيز حياتي تر از مسئاله جنگ نبود، لذا بعد از گزارش محسن رضايي، لحن امام عوض شد. ايشان احساس كرد كه جنگ نبايد لطمه بخورد. بايد آقاي موسوي بعنوان نخست وزير معرفي شود.... رفتهرفته امام با صراحت نظر خود را فرمودند و به دفتر اعلام كرده بودند كه جز آقاي موسوي كسي ديگر مصلحت نيست. مقام معظم رهبري در مقام ریيسجمهوري در يك محذوريت عجيبي قرارگرفته بودند. از يكطرف احساس ميكرد از نظر شرعي و وظيفه به مصلحت كشور نيست مهندس موسوي را معرفي كند و از طرف ديگر نظر امام آقاي موسوي بود. بنابراين براي حضرت امام نامها ي نوشتند كه «اگر حضرت عالي تشخيص ميدهيد كه بايد مهندس موسوي را معرفي كنم، حكم كنيد، شما رهبر هستيد. شما روز قيامت جواب داريد، ولي من جواب ندارم كسي را كه مصلحت نميدانم، نخست وزير كنم، مگر اينكه حكم وليفقيه، بالاي سر او باشد. حضرت عالي حكم كنيد تا من ايشان را بگذارم»، امام هم ميفرمودند:«من حكم نميكنم. من حرف خودم را ميزنم» بنبست عجيبي پيشآمده بود.»
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
در نهایت 135 از نمایندگان حامی موسوی در نامه اي به امام، خواستار اعلام نظر صریح ایشان درباره نخست وزیری مجدد موسوی شدند. نمایندگان در این نامه که برای تحریک افکار عمومی به روزنامه ها هم داده شده بود، با بيان اينكه «جريانى خاص و گسترده و طيفى معلوم و مشخص، تغيير دولت را حمايت و همراهى مىكند»، پیشبینی کردند که:
«در صورت موفقیت، ممکن است نیروهای فراوان انقلابی کنار گذاشته شوند و یا به کنار روند و بحران و خسران فراوان در سامان اداره مملکت که اکنون قشرهای مؤمن و انقلابی ارزندهای در متن آن مشغول خدماتی صادقانهاند، پدید آید.»
در ادامه این نامه،نوشتند:
«چون به فرموده حضرتعالی، مساله اصلی جنگ است و دولت فعلی با قوای رزمنده و فداکار ما در ادامه جنگ و تلاش برای حصول پیروزی، توافق و همکاری برنامهریزی شده گرم و صمیمانهای دارد، کنار رفتن آن به مساله جنگ ضایعات و صدماتی وارد خواهد ساخت.»
نمایندگان در انتهای نامه لحنی تهديدآمیز دارند. و مینویسند که در صورت تعویض نخست وزیر:
«چون دولت جديد تجربه و تلاش و امكانات فراوان ترى ندارد [!] و از داشتن اكثريتى قاطع در مجلس و بين مردم برخوردار نيست، به موفقيت هاى لازم دست نخواهد يافت و در نتيجه كشور دچار بحران مىشود.»
حالا این امکانات فراوان تر یعنی چی؟ الله اعلم. تو این نامه رسما میگن هرکسی غیر از موسوی کشور رو بحرانی میکند!!
خب امام در پاسخ به این نامه مینویسه: «آقاى مهندس موسوى را شخص متدين و متعهد، و در وضع بسيار پيچيده كشور، دولت ايشان را موفق میدانم، و درحال حاضر، تغيير آن را صلاح نمیدانم. ولى حق انتخاب با جناب آقاى رئيسجمهور و مجلس شوراى اسلامى محترم است.» خب امام تو این نامه از لفط شرایط پیچیده استفاده میکنه. این شرایط پیچیده چیست؟
حتما اصلی ترین آن جنگ تحمیلی است. در نامه نمایندگان هم لطمه به جنگ رو مهترین دلیل برای عدم تعویض نخشت وزیر اعلام کردند. هم میگن که شرایط کشور بحرانی میشه. اونم کی؟ وسط جنگ
هاشمی بعد ازنامه امام در خاطراتش مینویسد: با این نامه کار برای آقای خامنه¬ای دشوار شد. «آيت الله خامنه اي تمايلي به نامزد شدن مجدد نداشتند و با اصرار ما و هم خواست امام پذيرفتند و همان زمان گفتند که نظرشان را درباره كابينه گفته اند و اكنون حجت دارند، ولي نميخواهند از نظر امام تخلف كنند.»
اما یه نکته جالب دیگه در نامه نمایندگان چپ به امام هست. اونم اینه که اونها با این نامه به امام دارند حق مسلم ریس جمهور با فشار به امام ازش سلب میکنند. یعنی این نامه به بدعت بود. چون اعمال فشار بر ریس جمهور برای انتخاب نخست وزیر مورد نظر مجلس بود. تازه نه همه مجلس بلکه 135 تن!
خب! چند روز بعد از نامه مجلس فشار به امام و ریس جمهور از ناحیه سپاه هم اضافه میشه. ناطق در خاطراتش مینویسد: «چند روزي كه گذشت، نظر امام عوض شد. علتش اين بود كه گويا آقاي محسن رضايي بهعنوان فرمانده سپاه خدمت امام رسيده و گفته بود كه موقعيت آقاي موسوي در جنگ و بين جوانها به گونه اي است كه اگر ايشان نخست وزير نشوند، جنگ لطمه ميخورد. طبيعي است كه براي امام در آن روزها هيچ چيز حياتي تر از مسئاله جنگ نبود، لذا بعد از گزارش محسن رضايي، لحن امام عوض شد. ايشان احساس كرد كه جنگ نبايد لطمه بخورد. بايد آقاي موسوي بعنوان نخست وزير معرفي شود.... رفتهرفته امام با صراحت نظر خود را فرمودند و به دفتر اعلام كرده بودند كه جز آقاي موسوي كسي ديگر مصلحت نيست. مقام معظم رهبري در مقام ریيسجمهوري در يك محذوريت عجيبي قرارگرفته بودند. از يكطرف احساس ميكرد از نظر شرعي و وظيفه به مصلحت كشور نيست مهندس موسوي را معرفي كند و از طرف ديگر نظر امام آقاي موسوي بود. بنابراين براي حضرت امام نامها ي نوشتند كه «اگر حضرت عالي تشخيص ميدهيد كه بايد مهندس موسوي را معرفي كنم، حكم كنيد، شما رهبر هستيد. شما روز قيامت جواب داريد، ولي من جواب ندارم كسي را كه مصلحت نميدانم، نخست وزير كنم، مگر اينكه حكم وليفقيه، بالاي سر او باشد. حضرت عالي حكم كنيد تا من ايشان را بگذارم»، امام هم ميفرمودند:«من حكم نميكنم. من حرف خودم را ميزنم» بنبست عجيبي پيشآمده بود.»
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ماجرای ۹۹ نفر قسمت سوم
خب واقعا این یه بن بست عجیبی بود. یعنی آقای خامنه ای با شرط اینکه نخست وزیر رو خودش انتخاب کنه وارد انتخابات شده بود. امام هم این شرط رو قبول کرده بود. ولی حالا امام نظرش تغییر کرده بود. برای چی؟ برای اینکه مجلس و سپاه به نوعی تهدید کرده بودن که عوض شدن نخست وزیر یعنی بهم ریخته شدن وضعیت ثبات جنگ. خوب میدونید از سال 60 که اقای خامنه ای رییس جمهور شده بودن ما نسبت به زمان بنی صدر در بهترین وضعیت جنگ بودیم. یعنی در حصر ابادان شکسته شده بود. خرمشهر ازاد شده بود و ما داخل خاک عراق در حالت تهاجمی بودیم. حالا بنا به گفته مجلس و فرماندهی سپاه با عوض شدن موسوی این شرایط خوب بهم میریخت. برای همین امام بنا به مصلحت جنگ شرط خود را زیر پا گذاشتند. اما حرف آقای خامنه ای چی بود؟ ایشون معتقد بودند که وظیعت اقتصادی دولت خرابه و با نخست وزیر جدید که اقتصادی خصوصی رو پی خواهد گرفت، حتما هم وضعیت اقتصادی و هم جنگ بهتر خواهد شد. اما امام نمیخواهند ریسک کنند. یعنی شرایط جنگ رو برای این جایجایی مناسب نمیدونن.
خب! تا اینجا هم مجلس، هم سپاه، هم بیت امام و هم بیت منتظری و هم رسانه های حامی موسوی(البته ما رسانه دیگه ای هم نداریم. یعنی روزنامه جمهوری، کیهان و اطلاعات دست حامیان موسوی اند) دارند فشار مییارن که عوض شدن نخست وزیر یعنی شکست در جنگ و بحرانی شدن کشور. از اینجا به بعد، قوه قضاییه ام وارد میشه و به جمع مخالفان اقای خامنه ای میپیونده. تا جاییکه حتی مخالفت وی در جلسه سران قوا موثر واقع شده بود:
«رؤسای قوا در مجلس مهمان من بودند. به خاطر برخی از اختلافات، جلسه [سران قوا] پربار نیست.» یه شب دیگه هاشکی مینویسه: جلسه سران قوا در دفتر آقای رییسجمهور به خاطر عدم توافق آقایان خامنهای و موسوی نخست¬وزیر، خیلی کم¬رونق بود دلیل دیگر حمایت امام از نخست وزیری موسوی را باید در حمایتهای آشکار و پنهان مرحوم هاشمی رفسنجانی از موسوی جست وجو کرد. من یکم این رو توضیح میدهم.
هاشمی خیلی سعی میکنه که بگه من بی طرف بوذم.ولی اینطور نیست: ««رییسجمهور به حق از من توقع داشتند که در این جهت به ایشان کمکم کنم و من هم قول تلاش در این جهت داده بودم و مذاکرات زیاد و متعددی هم با شخص امام و حاج احمدآقا داشتم. شخصیتهای متعددی از جناح راست هم با ملاقات یا پیام از امام، درخواست موافقت با تغییر دولت را داشتند. اما همه این تلاشها تغییری در نظر امام به وجود نیاورد.»
اما هاشمی آن روزها در کش وقوس انتخاب نخست وزیر، در دفاع از موسوی مقابل منتقدان او گفته بود: «این ظالمانه و غیرمنصفانه است که با وجود جنگ و مسایل و مشکلات فراوانی که وجود دارد، دولت را به ضعف و ندانم کاری متهم کرد. به نظر من باید عملکرد کل نظام و دولت را در دوره گذشته جزو کارهای موفق تاریخ کشورداری دنیا به حساب آورد."
هاشمی در حالی بارها در خاطرات سال 1364 دلیل پشتیبانی از نخست وزیری موسوی را حمایت امام از نخست وزیری موسوی مینویسد که وی پیش از پاسخ صریح امام در تایید نخست وزیری موسوی در نامه به نمایندگان، بارها از موسوی در برابر مخالفانش پشتیبانی کرده است. و بهرغم مراجعتهای متعدد نمایندگان و وزیران منتقد دولت، مدافع جریان موسوی بوده. شجونی میگفت:
«آقای هاشمی رفسنجانی حامی اصلی موسوی بود. هاشمی بود که موسوی و اطرافیاش مثل بهزاد نبوی و آقازاده را از روزنامه جمهوری اسلامی آورد. موسوی نخست¬وزیری¬اش را از آقای هاشمی دارد. هاشمی رفسنجانی خیلی با بهزاد نبوی رفیق بود. به خود من میگفت عسگراولادی اینها نمی¬توانند کشور را نگه دارند، این بهزاد نبوی است که میتواند. یکبار که نبوی برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس آمده بود، من دیدم مجلس وضعیتی دارد که بهزاد نبوی سه تا رأی هم نمیآورد، این¬قدر مخالفان علیه او حرف زدند. اما بعد هاشمی برای خودش نوبت گرفت، گفت من یک نوبت برای خودم گذاشتهام. دفاعی از بهزاد نبوی کرد که 183 تا رأی آورد!»
اینو تو خاطرات هاشمی پیدا کردم . خیلی باحاله.
هاشمی در سال 64 برای جلوگیری از حذف موسوی از پست نخست وزیری و هموار کردن تداوم نخست وزیری او حتی کوشید تفسیر شورای نگهبان را از قانون نیز عوض کند:
«بعضیها پیشنهاد میکنند که شورای نگهبان تفسیر اصل12 قانون اساسی درمورد نیاز به معرفی مجدد نخستوزیر پس از انتخابات مجدد رییسجمهور را پس بگیرد.» یعنی حتی جریان چپ میره به این سمت که قانون رو عوض کنه که دیگه نیازی به معرفی مجدد موسوی نباشه!!! خود هاشمی طراح اصلی اسن طرح بود.
از این جا به بعد فشارها حتی به نمازجمعه هم میرسه.!!! هاشمی مینویسه: «عصر آقای ناطق [نوری] برای چارهجویی در موضوع کابینه آمد[...] گفت بیت امام به ائمه جمعه پیغام دادهاند که نظر امام [درباره لزوم ابقای مهندس موسوی در پست نخستـوزیر] بگویند.»
______
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
خب واقعا این یه بن بست عجیبی بود. یعنی آقای خامنه ای با شرط اینکه نخست وزیر رو خودش انتخاب کنه وارد انتخابات شده بود. امام هم این شرط رو قبول کرده بود. ولی حالا امام نظرش تغییر کرده بود. برای چی؟ برای اینکه مجلس و سپاه به نوعی تهدید کرده بودن که عوض شدن نخست وزیر یعنی بهم ریخته شدن وضعیت ثبات جنگ. خوب میدونید از سال 60 که اقای خامنه ای رییس جمهور شده بودن ما نسبت به زمان بنی صدر در بهترین وضعیت جنگ بودیم. یعنی در حصر ابادان شکسته شده بود. خرمشهر ازاد شده بود و ما داخل خاک عراق در حالت تهاجمی بودیم. حالا بنا به گفته مجلس و فرماندهی سپاه با عوض شدن موسوی این شرایط خوب بهم میریخت. برای همین امام بنا به مصلحت جنگ شرط خود را زیر پا گذاشتند. اما حرف آقای خامنه ای چی بود؟ ایشون معتقد بودند که وظیعت اقتصادی دولت خرابه و با نخست وزیر جدید که اقتصادی خصوصی رو پی خواهد گرفت، حتما هم وضعیت اقتصادی و هم جنگ بهتر خواهد شد. اما امام نمیخواهند ریسک کنند. یعنی شرایط جنگ رو برای این جایجایی مناسب نمیدونن.
خب! تا اینجا هم مجلس، هم سپاه، هم بیت امام و هم بیت منتظری و هم رسانه های حامی موسوی(البته ما رسانه دیگه ای هم نداریم. یعنی روزنامه جمهوری، کیهان و اطلاعات دست حامیان موسوی اند) دارند فشار مییارن که عوض شدن نخست وزیر یعنی شکست در جنگ و بحرانی شدن کشور. از اینجا به بعد، قوه قضاییه ام وارد میشه و به جمع مخالفان اقای خامنه ای میپیونده. تا جاییکه حتی مخالفت وی در جلسه سران قوا موثر واقع شده بود:
«رؤسای قوا در مجلس مهمان من بودند. به خاطر برخی از اختلافات، جلسه [سران قوا] پربار نیست.» یه شب دیگه هاشکی مینویسه: جلسه سران قوا در دفتر آقای رییسجمهور به خاطر عدم توافق آقایان خامنهای و موسوی نخست¬وزیر، خیلی کم¬رونق بود دلیل دیگر حمایت امام از نخست وزیری موسوی را باید در حمایتهای آشکار و پنهان مرحوم هاشمی رفسنجانی از موسوی جست وجو کرد. من یکم این رو توضیح میدهم.
هاشمی خیلی سعی میکنه که بگه من بی طرف بوذم.ولی اینطور نیست: ««رییسجمهور به حق از من توقع داشتند که در این جهت به ایشان کمکم کنم و من هم قول تلاش در این جهت داده بودم و مذاکرات زیاد و متعددی هم با شخص امام و حاج احمدآقا داشتم. شخصیتهای متعددی از جناح راست هم با ملاقات یا پیام از امام، درخواست موافقت با تغییر دولت را داشتند. اما همه این تلاشها تغییری در نظر امام به وجود نیاورد.»
اما هاشمی آن روزها در کش وقوس انتخاب نخست وزیر، در دفاع از موسوی مقابل منتقدان او گفته بود: «این ظالمانه و غیرمنصفانه است که با وجود جنگ و مسایل و مشکلات فراوانی که وجود دارد، دولت را به ضعف و ندانم کاری متهم کرد. به نظر من باید عملکرد کل نظام و دولت را در دوره گذشته جزو کارهای موفق تاریخ کشورداری دنیا به حساب آورد."
هاشمی در حالی بارها در خاطرات سال 1364 دلیل پشتیبانی از نخست وزیری موسوی را حمایت امام از نخست وزیری موسوی مینویسد که وی پیش از پاسخ صریح امام در تایید نخست وزیری موسوی در نامه به نمایندگان، بارها از موسوی در برابر مخالفانش پشتیبانی کرده است. و بهرغم مراجعتهای متعدد نمایندگان و وزیران منتقد دولت، مدافع جریان موسوی بوده. شجونی میگفت:
«آقای هاشمی رفسنجانی حامی اصلی موسوی بود. هاشمی بود که موسوی و اطرافیاش مثل بهزاد نبوی و آقازاده را از روزنامه جمهوری اسلامی آورد. موسوی نخست¬وزیری¬اش را از آقای هاشمی دارد. هاشمی رفسنجانی خیلی با بهزاد نبوی رفیق بود. به خود من میگفت عسگراولادی اینها نمی¬توانند کشور را نگه دارند، این بهزاد نبوی است که میتواند. یکبار که نبوی برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس آمده بود، من دیدم مجلس وضعیتی دارد که بهزاد نبوی سه تا رأی هم نمیآورد، این¬قدر مخالفان علیه او حرف زدند. اما بعد هاشمی برای خودش نوبت گرفت، گفت من یک نوبت برای خودم گذاشتهام. دفاعی از بهزاد نبوی کرد که 183 تا رأی آورد!»
اینو تو خاطرات هاشمی پیدا کردم . خیلی باحاله.
هاشمی در سال 64 برای جلوگیری از حذف موسوی از پست نخست وزیری و هموار کردن تداوم نخست وزیری او حتی کوشید تفسیر شورای نگهبان را از قانون نیز عوض کند:
«بعضیها پیشنهاد میکنند که شورای نگهبان تفسیر اصل12 قانون اساسی درمورد نیاز به معرفی مجدد نخستوزیر پس از انتخابات مجدد رییسجمهور را پس بگیرد.» یعنی حتی جریان چپ میره به این سمت که قانون رو عوض کنه که دیگه نیازی به معرفی مجدد موسوی نباشه!!! خود هاشمی طراح اصلی اسن طرح بود.
از این جا به بعد فشارها حتی به نمازجمعه هم میرسه.!!! هاشمی مینویسه: «عصر آقای ناطق [نوری] برای چارهجویی در موضوع کابینه آمد[...] گفت بیت امام به ائمه جمعه پیغام دادهاند که نظر امام [درباره لزوم ابقای مهندس موسوی در پست نخستـوزیر] بگویند.»
______
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ماجرای ۹۹ نفر قسمت چهارم
به هرحال شرایط جنگی کشور، حمایت رؤسای قوه مقننه و قضاییه، فرمانده سپاه پاسداران و تهدید نمایندگان طرفدار موسوی منجر به این شد که حضرت امام به رغم قول خود پیش از انتخابات ریاست جمهوری به آقای خامنهای مبنی بر اجازه انتخاب آزادانه نخستـوزیر، بنا به مصلحت و برای جلوگیری از بروز بحران در کشور نظر به نخستـوزیری موسوی بدهند. با این وجود رییسجمهور همچنان راضی به انتخاب مجدد موسوی نبود. هاشمی مینویسد:
«امام راحل با توجه به نظر اکثریت نمایندگان مجلس و نیروهای رادیکال و چپگرای انقلاب و اخباری که از رزمندگان به ایشان میرسید، موافق با تغییر نخستـوزیر نبودند[...] آیتالله خامنهای باتوجه به وظایف و حقوق و اختیارات خود، گفتند نمیتوانند برخلاف عقیده خود عمل کنند؛ مگر درصورت حکم امام که در این صورت تکلیف ایشان عوض میشود. امام حاضر به صدور حکم نشدند و حتی فرمودند به عنوان یک شهروند نظرشان را درباره کابینه اعلان میکنند[...] بالاخره کار به بنبست رسید.» .»
خب! ناطقنوري همراه مرحوم مهدويكني، جنتي و يزدي براي خروج از این بنبست خدمت امام رسیدند:
«جريان بن بستِ نخست وزيري خيلي اوج گرفت. پنجشنبه اي بود كه خدمت آقاي هاشمي رفتم. ايشان در حياط منزل شان به تنهايي مشغول مطالعه براي نماز جمعه فردا بود. گفتم آقاي هاشمي شرايط بدي پيش آمده، موضوع نخستوزيري را حل كنيد، از يكطرف امام مي فرمايند نظر من آقاي موسوي است و از طرفي هم آقاي خامنه اي ميگويند: اگر نظر امام اين است، حكم كنند تا من در قيامت توجيه شرعي داشته باشم. اين ماجرا بايد حل شود. آقاي هاشمي خيلي نگران بود و گفت اگر اينگونه باشد، آقاي خامنه اي خيلي آسيب مي بيند. مقداري هم تندي كرد و گفت: «شما مقصر هستي!» گفتم: «ما كه كاره اي نيستيم.»ايشان گفت: «بايد طوري اين قضيه را حل و فصل كنيد» سپس آقاي هاشمي گفت: «شما برويد خدمت امام و به امام بگوييد.» من گفتم: «آقاي خامنه اي مي گويد اگر نظر امام اين است، ايشان حكم كند.» آقاي هاشمي گفتند كه «شما اين موضوع را به امام بگوييد.»
سپس گفتم: «من حاضرم به امام بگويم، اما تنهايي خير. دو سه نفر باشيم.» آقاي هاشمي هم پذيرفتند كه از امام وقت ملاقات بگيرند و پيشنهاد كردم همراه آقايان مهدوي، جنتي و يزدي خدمت امام برويم. اين آقايان را ديدم و گفتم چهارتايي نزد امام مي¬رويم و اگر امام جمله اي گفتند و قانع نشديم، زود بلند نشويم. با آقايان شوخي كردم و گفتم خيلي زود جا نخوريم، وقتي امام حرف زدند ما هم حرف بزنيم و ادله اقامه كنيم. ما چهار نفر خدمت امام رفتيم، ابتدا آقاي مهدوي موضوع را طرح كردند و آقايان هم به نوبت صحبت كردند تا نوبت من شد، روزهاي آخر وزارتم بود. خدمت امام عرض كردم كه «آقا اولا چه آقاي مهندس موسوي نخست¬وزير بشود و چهكس ديگر، بنده ديگر وزير كشور نخواهم شد. اين را بگويم كه خيال نشود ب خاطر وزارت خودم دست و پا ميزنم.» اينجا آقاي مهدوي با امام شوخي كردند و گفتند: «آقاي ناطق فاتحه خودش را خوانده است!» بعد گفتم: «آقاي خامنهاي ميگويند اگر نظر شما آقاي مهندس موسوي است، حكم كنيد. من روز قيامت جواب شرعي ندارم، اما اگر وليفقيه به من دستور دهد، حجت دارم.»
اينجا امام خميني خيلي جدي فرمود «من حكم نميکنم، اما بعنوان يك شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم يا خير؟» اين عين عبارت امام است كه فرمودند، «من بعنوان يك شهروند، اعلام ميكنم كه انتخاب غير از ايشان، خيانت به اسلام است.
امام که اين جمله را فرمودند، همه چيز روشن شد و واقعا معلوم شد موضوع چقدر عمق دارد. پس از اين كه فهميديم نظر قطعي امام، مهندس موسوي است، در محل دفتر رياست جمهوري خدمت آقاي خامنه اي رفتيم و ماجرا را خدمت ايشان شرح داده ایم و گفتيم اين ديگر حكم است. امام فقط لفظ حكم را نگفتند. امام تا آخر ايستاده است. اينكه ايشان ميفرمايند جز موسوي خيانت به اسلام است، حكم است. آقاي خامنه اي فرمودند براي من اتمامحجت شد؛ لذا تصميم گرفتند و مهندس موسوي را براي نخستوزيري مجدد معرفي كردند.»
خب! سرانجام آقای خامنهای به رغم میل باطنی در تاریخ 18/7/1364 موسوی را بعنوان نخست¬وزیر به مجلس معرفی کرد. سه روز بعد جلسه رأی اعتماد به نخست¬وزیر برگزار شد. و میدونید که 99 نفر رای مخاف و ممتنع دادن. که حالا بعدش جریان چپ علیه اینها بیانیه داد که بله شما ضدولایت فقیه هستین. هرچند نامه امام هیچ¬گاه به معنی الزام نمایندگان برای رأی دادن به دولت موسوی نبود، اما حامیان موسوی عدم رأی اعتماد منتقدان دولت را به معنای مخالفت با فرمان امام تلقی کردند. منتقدان موسوی تاکید میکردند که فرمان امام هیچگاه یک حکم حکومتی نبوده ، بلکه نامه امام حکم «ارشادی» بوده و نه حکم «مولوی». یعنی امام از باب راهنمایی و توصیه به نمایندگان، این نامه را نوشتند و نظر ایشان الزاما رأی دادن به نخست¬وزیری موسوی نبوده است
_________________
به هرحال شرایط جنگی کشور، حمایت رؤسای قوه مقننه و قضاییه، فرمانده سپاه پاسداران و تهدید نمایندگان طرفدار موسوی منجر به این شد که حضرت امام به رغم قول خود پیش از انتخابات ریاست جمهوری به آقای خامنهای مبنی بر اجازه انتخاب آزادانه نخستـوزیر، بنا به مصلحت و برای جلوگیری از بروز بحران در کشور نظر به نخستـوزیری موسوی بدهند. با این وجود رییسجمهور همچنان راضی به انتخاب مجدد موسوی نبود. هاشمی مینویسد:
«امام راحل با توجه به نظر اکثریت نمایندگان مجلس و نیروهای رادیکال و چپگرای انقلاب و اخباری که از رزمندگان به ایشان میرسید، موافق با تغییر نخستـوزیر نبودند[...] آیتالله خامنهای باتوجه به وظایف و حقوق و اختیارات خود، گفتند نمیتوانند برخلاف عقیده خود عمل کنند؛ مگر درصورت حکم امام که در این صورت تکلیف ایشان عوض میشود. امام حاضر به صدور حکم نشدند و حتی فرمودند به عنوان یک شهروند نظرشان را درباره کابینه اعلان میکنند[...] بالاخره کار به بنبست رسید.» .»
خب! ناطقنوري همراه مرحوم مهدويكني، جنتي و يزدي براي خروج از این بنبست خدمت امام رسیدند:
«جريان بن بستِ نخست وزيري خيلي اوج گرفت. پنجشنبه اي بود كه خدمت آقاي هاشمي رفتم. ايشان در حياط منزل شان به تنهايي مشغول مطالعه براي نماز جمعه فردا بود. گفتم آقاي هاشمي شرايط بدي پيش آمده، موضوع نخستوزيري را حل كنيد، از يكطرف امام مي فرمايند نظر من آقاي موسوي است و از طرفي هم آقاي خامنه اي ميگويند: اگر نظر امام اين است، حكم كنند تا من در قيامت توجيه شرعي داشته باشم. اين ماجرا بايد حل شود. آقاي هاشمي خيلي نگران بود و گفت اگر اينگونه باشد، آقاي خامنه اي خيلي آسيب مي بيند. مقداري هم تندي كرد و گفت: «شما مقصر هستي!» گفتم: «ما كه كاره اي نيستيم.»ايشان گفت: «بايد طوري اين قضيه را حل و فصل كنيد» سپس آقاي هاشمي گفت: «شما برويد خدمت امام و به امام بگوييد.» من گفتم: «آقاي خامنه اي مي گويد اگر نظر امام اين است، ايشان حكم كند.» آقاي هاشمي گفتند كه «شما اين موضوع را به امام بگوييد.»
سپس گفتم: «من حاضرم به امام بگويم، اما تنهايي خير. دو سه نفر باشيم.» آقاي هاشمي هم پذيرفتند كه از امام وقت ملاقات بگيرند و پيشنهاد كردم همراه آقايان مهدوي، جنتي و يزدي خدمت امام برويم. اين آقايان را ديدم و گفتم چهارتايي نزد امام مي¬رويم و اگر امام جمله اي گفتند و قانع نشديم، زود بلند نشويم. با آقايان شوخي كردم و گفتم خيلي زود جا نخوريم، وقتي امام حرف زدند ما هم حرف بزنيم و ادله اقامه كنيم. ما چهار نفر خدمت امام رفتيم، ابتدا آقاي مهدوي موضوع را طرح كردند و آقايان هم به نوبت صحبت كردند تا نوبت من شد، روزهاي آخر وزارتم بود. خدمت امام عرض كردم كه «آقا اولا چه آقاي مهندس موسوي نخست¬وزير بشود و چهكس ديگر، بنده ديگر وزير كشور نخواهم شد. اين را بگويم كه خيال نشود ب خاطر وزارت خودم دست و پا ميزنم.» اينجا آقاي مهدوي با امام شوخي كردند و گفتند: «آقاي ناطق فاتحه خودش را خوانده است!» بعد گفتم: «آقاي خامنهاي ميگويند اگر نظر شما آقاي مهندس موسوي است، حكم كنيد. من روز قيامت جواب شرعي ندارم، اما اگر وليفقيه به من دستور دهد، حجت دارم.»
اينجا امام خميني خيلي جدي فرمود «من حكم نميکنم، اما بعنوان يك شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم يا خير؟» اين عين عبارت امام است كه فرمودند، «من بعنوان يك شهروند، اعلام ميكنم كه انتخاب غير از ايشان، خيانت به اسلام است.
امام که اين جمله را فرمودند، همه چيز روشن شد و واقعا معلوم شد موضوع چقدر عمق دارد. پس از اين كه فهميديم نظر قطعي امام، مهندس موسوي است، در محل دفتر رياست جمهوري خدمت آقاي خامنه اي رفتيم و ماجرا را خدمت ايشان شرح داده ایم و گفتيم اين ديگر حكم است. امام فقط لفظ حكم را نگفتند. امام تا آخر ايستاده است. اينكه ايشان ميفرمايند جز موسوي خيانت به اسلام است، حكم است. آقاي خامنه اي فرمودند براي من اتمامحجت شد؛ لذا تصميم گرفتند و مهندس موسوي را براي نخستوزيري مجدد معرفي كردند.»
خب! سرانجام آقای خامنهای به رغم میل باطنی در تاریخ 18/7/1364 موسوی را بعنوان نخست¬وزیر به مجلس معرفی کرد. سه روز بعد جلسه رأی اعتماد به نخست¬وزیر برگزار شد. و میدونید که 99 نفر رای مخاف و ممتنع دادن. که حالا بعدش جریان چپ علیه اینها بیانیه داد که بله شما ضدولایت فقیه هستین. هرچند نامه امام هیچ¬گاه به معنی الزام نمایندگان برای رأی دادن به دولت موسوی نبود، اما حامیان موسوی عدم رأی اعتماد منتقدان دولت را به معنای مخالفت با فرمان امام تلقی کردند. منتقدان موسوی تاکید میکردند که فرمان امام هیچگاه یک حکم حکومتی نبوده ، بلکه نامه امام حکم «ارشادی» بوده و نه حکم «مولوی». یعنی امام از باب راهنمایی و توصیه به نمایندگان، این نامه را نوشتند و نظر ایشان الزاما رأی دادن به نخست¬وزیری موسوی نبوده است
_________________
Forwarded from 🇮🇷 بولتن محرمانه 🇮🇷
ماجرای ۹۹ نفر قسمت پنجم
انقد فضا علیه اون 99 نفر شدید شد که امام گفت: «هیچکس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتى کند. مجلس حقش است که موافق و مخالف داشته باشد و ممتنع. یک مسالهاى است که همیشه باید در مجلس باشد و این امرى است که گذشت و در او هیچ صحبتى نیست. آن چیزى که موجب زحمت آقایان است، این است که ما راجع به آتیه صحبت کنیم. گذشته، گذشته است. الآن یک واقعیتى است و آن این¬که مجلس رأى اعتماد داده به نخست وزیر. این واقعیتى است که در قبال همه ما واقع شده است و این سه وضعى که در مجلس آمده است که رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق، اینها همه براى این بوده که این مطلب را تشخیص دادند »
خب! بهرحال اقای خامنه ای جلوی امام سرخم کرد. یعنی مصلحت امام رو پذیرفت. من خودم فک میکنم که مصلحت امام کاملا بجا بود. یعنی ایشون در ابتدا حق انتخاب رو به خامنه ای داده بود. اما بعد از تهدیدهای مجلس و قوه قضا و.... و مخصوصا سپاه تشخیص داد که جنگ لطمه میخوره. مثلا جالبه رضایی میگه اگه موسوی عوض بشه رزمندگان دستشون به ماشه نمیره!!!
خب! یکی نبود بگه که اقا! اون موقع مگه رزمنده ها به خاطر موسوی یا هاشمی یا.. جنگ میرفتن؟! من به اسناد وصیت نامه های شهدا میگم که همه به عشق امام میرفتن! شما وصیت نامه ها رو بخونید، همه میگن به خاطر امام و اسلام(حتی نه ایران)!
من فک میکنم اگر موسوی نخست وزیر نمیشد همین کاری رو میکرد که در 88 کرد! نه اینکه اردوکشی و... ، نه، کشور رو در شرایط جنگ فلج میکرد.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
انقد فضا علیه اون 99 نفر شدید شد که امام گفت: «هیچکس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتى کند. مجلس حقش است که موافق و مخالف داشته باشد و ممتنع. یک مسالهاى است که همیشه باید در مجلس باشد و این امرى است که گذشت و در او هیچ صحبتى نیست. آن چیزى که موجب زحمت آقایان است، این است که ما راجع به آتیه صحبت کنیم. گذشته، گذشته است. الآن یک واقعیتى است و آن این¬که مجلس رأى اعتماد داده به نخست وزیر. این واقعیتى است که در قبال همه ما واقع شده است و این سه وضعى که در مجلس آمده است که رأى ممتنع و رأى مخالف و رأى موافق، اینها همه براى این بوده که این مطلب را تشخیص دادند »
خب! بهرحال اقای خامنه ای جلوی امام سرخم کرد. یعنی مصلحت امام رو پذیرفت. من خودم فک میکنم که مصلحت امام کاملا بجا بود. یعنی ایشون در ابتدا حق انتخاب رو به خامنه ای داده بود. اما بعد از تهدیدهای مجلس و قوه قضا و.... و مخصوصا سپاه تشخیص داد که جنگ لطمه میخوره. مثلا جالبه رضایی میگه اگه موسوی عوض بشه رزمندگان دستشون به ماشه نمیره!!!
خب! یکی نبود بگه که اقا! اون موقع مگه رزمنده ها به خاطر موسوی یا هاشمی یا.. جنگ میرفتن؟! من به اسناد وصیت نامه های شهدا میگم که همه به عشق امام میرفتن! شما وصیت نامه ها رو بخونید، همه میگن به خاطر امام و اسلام(حتی نه ایران)!
من فک میکنم اگر موسوی نخست وزیر نمیشد همین کاری رو میکرد که در 88 کرد! نه اینکه اردوکشی و... ، نه، کشور رو در شرایط جنگ فلج میکرد.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
Forwarded from 🇮🇷 بولتن محرمانه 🇮🇷
و اما نتیجه گیری و جمع بندی و مقایسه رفتارها در این دوره
ایت الله خامنه ای در نهایت حرف امام رو گوش میکنه. واقعا هم گوش میکنه نه ظاهری! یعنی چی؟ یعنی موسوی رو انتخاب میکنه. اصلا هم فضا رو متشنج نمیکنه. نه مصاحبه میکنه. نه بیانیه میده. عکس جریان چپ که همه جروه فشار آورد.
آقای خامنه ای بعد معرفی موسوی هم تلاش میکنه جو رو آرام کنه، تا مجلس به موسوی رای بدهد. چرا؟ چون به معنای واقعی سخن امام رو قبول کرده بود. یعنی نرفت حرف امام رو دور بزنه. مثلا بره نمایندگان طرفدار خودش رو تحریک کنه یا جنجال بکنه. برعکس، فضا رو آرام کرد که موسوی نخست وزیر بشه. چون حرف امام رو فصل الخطاب میدونست.
احمدی نژاد هم در شرایط سال 64 اقای خامنه ای قرارگرفت. البته ایشان در سال 88 هم قرار گرفته بود. ولی اونجا هم حکم کتبی رهبری رو درو زد. یعنی رهبری حکم کرد که مشایی را معاون اول نگذارد. چرا؟ گفت به مصلحت شما و طرفدارانت نیست. اما احمدی همون اختیارات و حتی بیشتر رو در قالب مسول دفتری به مشایی داد. یعنی رسما فقط عنوانش معاون اول نبود وگرنه همه جور اختیارات داشت. و حتی بیشتر. این میشه دور زدن. یعنی شما رسمی قبول کردی اما د رعمل انجام ندادی. اما اقای خامنه ای در سال 64 اینگونه رفتار نکرد. یعنی به معنای واقعی کوشید تا موسوی انتخاب بشود. بعدش هم با او لج بازی نکرد. درحالیکه میتونست در انتخاب وزرا لجبازی کند. اما موسوی درست عکس آقا خامنه ای عمل کرد و کل کابینه رو یک دست چپ کرد. (بحث طولانی دارد که ادامه نمیدهم) غرض اینکه حرف امام رو دور زد.
رهبری در خصوصی به احمدی نژاد گفتن شرکت نکن. و چون بعد از یک ماه دیدند ایشون تحرکات انتخاباتی دارد در پشت میکروفن کفتنت نه به صلاح شما و نه مردم و نه کشور است که در انتخابات شرکت کنید. چرا؟ چون دو قطبی میشود. نکفتند جون رقابیت میشود. رقابت با دوقطبی متفاوت است. که حالا عرض میکنم. اما پس هدف از توصیه رهبری عدم ایجاد دو قطبی بود. اما احمدی چه کرد؟
احمدی نژاد ابتدا با اعلام حمایت همه جانبه از بقایی رسما حرف رهبری رو دور زدند. و گفتند: که بله! رهبری گفتند من نیام! نگفتند که از کسی هم حمایت نکن!» درحالی که مصلحت رهبری با منع احمدی حفظ ارامش و جلوگیری از دو قطبی شدن بود. اما احمدی با کاندیداتوری بقایی این مصلحت رو شکستند
در فاز بعد هم که رسما به جای او نشست خبری گذاشتند و بر همان آتش دو قطبی، دمیدند. و امروز هم که دیگر برای فشار به شورای نگهبان خود کاندیدا شدند.
در سال 64 اقای خامنه ای همه تلاش خود را کردند که موسوی نخست وزیر نشوند. کار غیر اخلاقی و شانتاژ هم نکردند. ولی بعد از سخن امام بعد از چند رفت و برگشت در نهایت سر خم کردند. بعد آز آن نیز به معنای واقعی کلمه مصلحت امام رو عمل کردند. و این یعنی التزام عملی به ولایت فقیه. ولی احمدی در سال 96 ابتدا در ظاهر سخن رهبر ی را پذیرفتند ولی در عمل این مصلحت رهبری را دور زدند. ان هم به بدترین شکل و چندش آورترین نوع.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ایت الله خامنه ای در نهایت حرف امام رو گوش میکنه. واقعا هم گوش میکنه نه ظاهری! یعنی چی؟ یعنی موسوی رو انتخاب میکنه. اصلا هم فضا رو متشنج نمیکنه. نه مصاحبه میکنه. نه بیانیه میده. عکس جریان چپ که همه جروه فشار آورد.
آقای خامنه ای بعد معرفی موسوی هم تلاش میکنه جو رو آرام کنه، تا مجلس به موسوی رای بدهد. چرا؟ چون به معنای واقعی سخن امام رو قبول کرده بود. یعنی نرفت حرف امام رو دور بزنه. مثلا بره نمایندگان طرفدار خودش رو تحریک کنه یا جنجال بکنه. برعکس، فضا رو آرام کرد که موسوی نخست وزیر بشه. چون حرف امام رو فصل الخطاب میدونست.
احمدی نژاد هم در شرایط سال 64 اقای خامنه ای قرارگرفت. البته ایشان در سال 88 هم قرار گرفته بود. ولی اونجا هم حکم کتبی رهبری رو درو زد. یعنی رهبری حکم کرد که مشایی را معاون اول نگذارد. چرا؟ گفت به مصلحت شما و طرفدارانت نیست. اما احمدی همون اختیارات و حتی بیشتر رو در قالب مسول دفتری به مشایی داد. یعنی رسما فقط عنوانش معاون اول نبود وگرنه همه جور اختیارات داشت. و حتی بیشتر. این میشه دور زدن. یعنی شما رسمی قبول کردی اما د رعمل انجام ندادی. اما اقای خامنه ای در سال 64 اینگونه رفتار نکرد. یعنی به معنای واقعی کوشید تا موسوی انتخاب بشود. بعدش هم با او لج بازی نکرد. درحالیکه میتونست در انتخاب وزرا لجبازی کند. اما موسوی درست عکس آقا خامنه ای عمل کرد و کل کابینه رو یک دست چپ کرد. (بحث طولانی دارد که ادامه نمیدهم) غرض اینکه حرف امام رو دور زد.
رهبری در خصوصی به احمدی نژاد گفتن شرکت نکن. و چون بعد از یک ماه دیدند ایشون تحرکات انتخاباتی دارد در پشت میکروفن کفتنت نه به صلاح شما و نه مردم و نه کشور است که در انتخابات شرکت کنید. چرا؟ چون دو قطبی میشود. نکفتند جون رقابیت میشود. رقابت با دوقطبی متفاوت است. که حالا عرض میکنم. اما پس هدف از توصیه رهبری عدم ایجاد دو قطبی بود. اما احمدی چه کرد؟
احمدی نژاد ابتدا با اعلام حمایت همه جانبه از بقایی رسما حرف رهبری رو دور زدند. و گفتند: که بله! رهبری گفتند من نیام! نگفتند که از کسی هم حمایت نکن!» درحالی که مصلحت رهبری با منع احمدی حفظ ارامش و جلوگیری از دو قطبی شدن بود. اما احمدی با کاندیداتوری بقایی این مصلحت رو شکستند
در فاز بعد هم که رسما به جای او نشست خبری گذاشتند و بر همان آتش دو قطبی، دمیدند. و امروز هم که دیگر برای فشار به شورای نگهبان خود کاندیدا شدند.
در سال 64 اقای خامنه ای همه تلاش خود را کردند که موسوی نخست وزیر نشوند. کار غیر اخلاقی و شانتاژ هم نکردند. ولی بعد از سخن امام بعد از چند رفت و برگشت در نهایت سر خم کردند. بعد آز آن نیز به معنای واقعی کلمه مصلحت امام رو عمل کردند. و این یعنی التزام عملی به ولایت فقیه. ولی احمدی در سال 96 ابتدا در ظاهر سخن رهبر ی را پذیرفتند ولی در عمل این مصلحت رهبری را دور زدند. ان هم به بدترین شکل و چندش آورترین نوع.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
فیلمهای جشنوارههای اسرائیلی در جشنواره جهانی فیلم فجر!
در حالی که مدیران جشنواره جهانی فیلم فجر مدعی بودند براساس قوانین جدید خود، فیلمهای بخش مسابقه این جشنواره پیش از این نبایستی در هیچ جشنواره سینمایی خاورمیانه یا آسیای میانه به نمایش درآمده باشد، اما تعداد قابل توجهی از این فیلمها پیش از این، درجشنوارههای غرب آسیا و نیز جشنوارههای رژیم غاصب صهیونیستی نمایش داشتهاند.
مثلا فیلم «گرگ و گوسفند» علاوه براینکه در اواسط آذرماه سال گذشته در جشنواره فیلم دوبی به نمایش درآمده، در تیرماه سال 1395 نیز در جشنواره اورشلیم اسرائیل اکران شده بود.
فیلم «رئوف» علاوه براینکه در آوریل 2016 در ترکیه و در سپتامبر 2016 هم در عراق به اکران عمومی درآمد، در اکتبر همین سال نیز در جشنواره اسرائیلی حیفا، شرکت داشته است.
فیلم «کارآموز» در جولای 2016 در جشنواره اورشلیم به نمایش درآمد و فیلم «خانه دیگران»هم در اکتبر همین سال در جشنواره حیفا حضور داشته است.
همینطور فیلم «گلوری» که در دسامبر 2016 در جشنواره فیلم دوبی حضور داشته، از 11 آوریل سال جاری و از چند روز پیش هم در ترکیه به اکران عمومی در آمده است.
فیلم «شبدر ازفرانسیسکوسانکتیس» نیز تیرماه سال گذشته در اسرائیل و جشنواره اورشلیم به نمایش درآمد.
ضمن اینکه گفته میشود برخی از فیلمهای این جشنواره دارای مضامین ضد دینی و برعلیه بعضی از احکام اسلامی است مانند فیلم مادر از کشور اندونزی که در یک فیلم ملودرام به موضوع تعدد زوجات میپردازد.
به نظر میآید مسئولان جشنواره جهانی فیلم فجر که عنوانش به نام مبارک فجر انقلاب اسلامی مزین است، بایستی حرمت این عنوان را که خون صدها هزار شهید برای تحقق و تداوم آن نثار شده و امانت بیتالمالی که هزینههای مختلف جشنواره فوق را تامین میکند، نگه داشته و جشنوارهای که میتواند ملجاء فیلمسازان و سینماگران مستقل و انقلابی و آزادیخواه در سطح دنیا شود را به یک هفته فیلم دست چندم آن هم با استفاده از فیلمهای جشنوارههای صهیونیستی تبدیل نکنند.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
در حالی که مدیران جشنواره جهانی فیلم فجر مدعی بودند براساس قوانین جدید خود، فیلمهای بخش مسابقه این جشنواره پیش از این نبایستی در هیچ جشنواره سینمایی خاورمیانه یا آسیای میانه به نمایش درآمده باشد، اما تعداد قابل توجهی از این فیلمها پیش از این، درجشنوارههای غرب آسیا و نیز جشنوارههای رژیم غاصب صهیونیستی نمایش داشتهاند.
مثلا فیلم «گرگ و گوسفند» علاوه براینکه در اواسط آذرماه سال گذشته در جشنواره فیلم دوبی به نمایش درآمده، در تیرماه سال 1395 نیز در جشنواره اورشلیم اسرائیل اکران شده بود.
فیلم «رئوف» علاوه براینکه در آوریل 2016 در ترکیه و در سپتامبر 2016 هم در عراق به اکران عمومی درآمد، در اکتبر همین سال نیز در جشنواره اسرائیلی حیفا، شرکت داشته است.
فیلم «کارآموز» در جولای 2016 در جشنواره اورشلیم به نمایش درآمد و فیلم «خانه دیگران»هم در اکتبر همین سال در جشنواره حیفا حضور داشته است.
همینطور فیلم «گلوری» که در دسامبر 2016 در جشنواره فیلم دوبی حضور داشته، از 11 آوریل سال جاری و از چند روز پیش هم در ترکیه به اکران عمومی در آمده است.
فیلم «شبدر ازفرانسیسکوسانکتیس» نیز تیرماه سال گذشته در اسرائیل و جشنواره اورشلیم به نمایش درآمد.
ضمن اینکه گفته میشود برخی از فیلمهای این جشنواره دارای مضامین ضد دینی و برعلیه بعضی از احکام اسلامی است مانند فیلم مادر از کشور اندونزی که در یک فیلم ملودرام به موضوع تعدد زوجات میپردازد.
به نظر میآید مسئولان جشنواره جهانی فیلم فجر که عنوانش به نام مبارک فجر انقلاب اسلامی مزین است، بایستی حرمت این عنوان را که خون صدها هزار شهید برای تحقق و تداوم آن نثار شده و امانت بیتالمالی که هزینههای مختلف جشنواره فوق را تامین میکند، نگه داشته و جشنوارهای که میتواند ملجاء فیلمسازان و سینماگران مستقل و انقلابی و آزادیخواه در سطح دنیا شود را به یک هفته فیلم دست چندم آن هم با استفاده از فیلمهای جشنوارههای صهیونیستی تبدیل نکنند.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ارسالى مخاطبان:
💐سلام به هم وطنان 💐
این که دریافت کنتور برق سال 92 دویست هزار تومان باشد
و سال 95 یک میلیون دویست و شصت هزار تومان باشد
این فکر نکنید گرانی و تورم است چون تورم تک رقمی است این رشد اقتصادی است مردم پول دار شدند و دوست دارند پول بیشتری بپردازند
اصلا نمی دانم چرا بعضی ها نمی خواهند مردم شاد باشند !!!!!
این همه مردم پول دار شدند و با چندین برابر کنتور برق می خرند
اینترنت سال 92 بسته ماهیانه نامحدود بود اما الان نمی دانم بسته ما چند دقیقه تمام می شود!! این اینترنت گران نشده است!!! این هم رشد است بگذارید مردم خوش باشند !!!!!!!
ببخشید ما معنی تورم و گرانی و رشد اقتصادی و چگونگی خوش بودن مردم را در این دو سه سال گم کردم !!!!!! ما را راهنمایی کنید ؟؟؟؟؟؟!!!!!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
💐سلام به هم وطنان 💐
این که دریافت کنتور برق سال 92 دویست هزار تومان باشد
و سال 95 یک میلیون دویست و شصت هزار تومان باشد
این فکر نکنید گرانی و تورم است چون تورم تک رقمی است این رشد اقتصادی است مردم پول دار شدند و دوست دارند پول بیشتری بپردازند
اصلا نمی دانم چرا بعضی ها نمی خواهند مردم شاد باشند !!!!!
این همه مردم پول دار شدند و با چندین برابر کنتور برق می خرند
اینترنت سال 92 بسته ماهیانه نامحدود بود اما الان نمی دانم بسته ما چند دقیقه تمام می شود!! این اینترنت گران نشده است!!! این هم رشد است بگذارید مردم خوش باشند !!!!!!!
ببخشید ما معنی تورم و گرانی و رشد اقتصادی و چگونگی خوش بودن مردم را در این دو سه سال گم کردم !!!!!! ما را راهنمایی کنید ؟؟؟؟؟؟!!!!!
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
ثبتنام احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری با استقرایی ساده از رفتارهای او بهویژه بعد از سال 88 قابل پیشبینی بود. از قضیه معاون اولی مشایی تا عزل وزیر اطلاعات و تا توصیه سال گذشته رهبر انقلاب مبنی بر وارد نشدن به انتخابات؛ واکنش احمدینژاد در همه این موارد همواره اینگونه بود که ماجرا را به علن بکشاند و با زبان قال و حال بگوید که هر کس مخالف و مانع تصمیمات "من" است، باید در علن و پشت بلندگو هزینهاش را بدهد؛ این مجموعه رفتار، بیحیایی امروز او را نیز قابلانتظار میکرد. البته احمدینژاد در مورد اخیر، بیش از همیشه دچار تناقض و مبتلا بهدروغ شد؛ او چند ماه پیش دو نامه، یکی به رهبر انقلاب و دیگری به فعالان شورای موسوم به بازخوانی خط امام نوشت و در اولی اعلام کرد هیچ برنامهای برای انتخابات ندارد و در دومی گفت هر کس میخواهد کار انتخاباتی کند، برود و بعد از انتخابات بازگردد.
اما چرا احمدینژاد امروز وارد چنین قمار پرخطر و آبروبری شد؟ به نظر میرسد منشأ این ورود، حبّ نفس و آرزوی بیرقیب ماندن در عرصه سیاست است. احمدینژاد با خودشیفتگی میخواست جریان انقلابی را به التماس از خود وادارد و با این توهم که نظام برای خلاص شدن از روحانی به او پناه میبرد، از سال گذشته و با آغاز سفرهای استانی، راهبرد «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» را در پیش گرفت اما این مکر، باتدبیر برتری محق، و راه حضور پرهزینه و کمفایده او مسدود شد.
اما احمدینژاد نمیخواست در خلأ ایجادشده، "دیگری" جای او را پر کند و نسخه جدید، بانزاکت، عاقل و مورد اعتمادی از یک خدمتگزار مؤمن و انقلابی تولید شود، بنابراین از روزی که خبر حضور آقای رئیسی در انتخابات جدی شد، تحرکات انتخاباتی آقای احمدینژاد نیز جدیتر شد. با ورود رئیسی و شکلگیری این برآورد که خواهد توانست خود را در قامت کاندیدایی نشان دهد که نقاط قوت احمدینژاد و دولت او (مردمی بودن، پرکاری، سردست گرفتن شعارهای انقلاب، وابسته نبودن به گروهها و...) را دارد و نقاط ضعف او (همچون جنجالآفرینی، لجبازی و نفرتآفرینی، خودرأیی و مشورت ناپذیری، بیاعتنایی و دهنکجی به قانون) را ندارد، رفتار سیاسی احمدینژاد عجولانه و احساسیتر از گذشته شد.
پیروزی کاندیدای انقلابی، عملاً بطلان فرضیه احمدینژاد مبنی بر همیشه بازنده بودن جریان انقلابی مگر بهشرط حضور اوست و این احتمالاً مهمترین دلیل برای قمار پرخطر احمدینژاد است؛ او دیگی را که برایش نمیجوشد، نمیخواهد برای هیچکس بجوشد و به خیال خود، میکوشد طبقه محروم و مستضعفی را که میتواند پایگاه رأی قابلتوجهی برای نامزد انقلابی باشد، دلزده و ناامید کند؛ و در یک جمله، ماندن روحانی در شرایط فعلی، بالاترین آرزوی احمدینژاد است.
پایان تلخ احمدینژاد و رفتار دور از حیا و نجابت امروز او، برای جریان مؤمن و انقلابی، خوشحالکننده نیست؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پس از جنگ جمل بر جنازه طلحه -صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) که خودشیفتگی و حبّ جاه، تقدیر او را هلاک در سپاه باطل قرارداد- ایستادند و با افسوس فرمودند: «ابومحمد در اینجا غریب افتاده است؛ به خدا سوگند خوش نداشتم قریش در زیر نور ستارگان کشته افتاده باشند (نهجالبلاغه، کلام 209)»
افسوس برای احمدینژاد، البته جریان انقلابی را نهتنها زمینگیر و ناامید نمیکند، بلکه آن را مصممتر میسازد تا انشاءالله با عزم راسخ و همگرایی و همدلی، بساط جریان غربگرا و بی کارنامهای که زندگی مردم را قفل کرده است، جمع شود و تلخی ریزش به شیرینی رویش تبدیل شود.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
اما چرا احمدینژاد امروز وارد چنین قمار پرخطر و آبروبری شد؟ به نظر میرسد منشأ این ورود، حبّ نفس و آرزوی بیرقیب ماندن در عرصه سیاست است. احمدینژاد با خودشیفتگی میخواست جریان انقلابی را به التماس از خود وادارد و با این توهم که نظام برای خلاص شدن از روحانی به او پناه میبرد، از سال گذشته و با آغاز سفرهای استانی، راهبرد «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» را در پیش گرفت اما این مکر، باتدبیر برتری محق، و راه حضور پرهزینه و کمفایده او مسدود شد.
اما احمدینژاد نمیخواست در خلأ ایجادشده، "دیگری" جای او را پر کند و نسخه جدید، بانزاکت، عاقل و مورد اعتمادی از یک خدمتگزار مؤمن و انقلابی تولید شود، بنابراین از روزی که خبر حضور آقای رئیسی در انتخابات جدی شد، تحرکات انتخاباتی آقای احمدینژاد نیز جدیتر شد. با ورود رئیسی و شکلگیری این برآورد که خواهد توانست خود را در قامت کاندیدایی نشان دهد که نقاط قوت احمدینژاد و دولت او (مردمی بودن، پرکاری، سردست گرفتن شعارهای انقلاب، وابسته نبودن به گروهها و...) را دارد و نقاط ضعف او (همچون جنجالآفرینی، لجبازی و نفرتآفرینی، خودرأیی و مشورت ناپذیری، بیاعتنایی و دهنکجی به قانون) را ندارد، رفتار سیاسی احمدینژاد عجولانه و احساسیتر از گذشته شد.
پیروزی کاندیدای انقلابی، عملاً بطلان فرضیه احمدینژاد مبنی بر همیشه بازنده بودن جریان انقلابی مگر بهشرط حضور اوست و این احتمالاً مهمترین دلیل برای قمار پرخطر احمدینژاد است؛ او دیگی را که برایش نمیجوشد، نمیخواهد برای هیچکس بجوشد و به خیال خود، میکوشد طبقه محروم و مستضعفی را که میتواند پایگاه رأی قابلتوجهی برای نامزد انقلابی باشد، دلزده و ناامید کند؛ و در یک جمله، ماندن روحانی در شرایط فعلی، بالاترین آرزوی احمدینژاد است.
پایان تلخ احمدینژاد و رفتار دور از حیا و نجابت امروز او، برای جریان مؤمن و انقلابی، خوشحالکننده نیست؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پس از جنگ جمل بر جنازه طلحه -صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) که خودشیفتگی و حبّ جاه، تقدیر او را هلاک در سپاه باطل قرارداد- ایستادند و با افسوس فرمودند: «ابومحمد در اینجا غریب افتاده است؛ به خدا سوگند خوش نداشتم قریش در زیر نور ستارگان کشته افتاده باشند (نهجالبلاغه، کلام 209)»
افسوس برای احمدینژاد، البته جریان انقلابی را نهتنها زمینگیر و ناامید نمیکند، بلکه آن را مصممتر میسازد تا انشاءالله با عزم راسخ و همگرایی و همدلی، بساط جریان غربگرا و بی کارنامهای که زندگی مردم را قفل کرده است، جمع شود و تلخی ریزش به شیرینی رویش تبدیل شود.
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan