کبری آسوپار
2.05K subscribers
149 photos
19 videos
114 links
هوالحق

سلام
اگر فکر کردید نکته ای را باید به من بگویید،
آدرس ایمیلم در اختیار شماست:
[email protected]

لینک پیام ناشناس تلگرام:
https://t.iss.one/BChatBot?start=sc-117023-mOeF3q8

کبری آسوپار؛ روزنامه‌نگار
عضو سرویس سیاسی روزنامه‌ی جوان
Download Telegram
📝صلح تحمیلی، جنگ تحمیلی

🔻«اگر یار و یاوری می‌یافتم، حکومت را به معاویه واگذار نمی‌کردم.» همین عبارت از امام حسن (ع) برای درک اینکه صلح بر امام جامعه اسلامی تحمیل شد، کفایت می‌کند. با این حال، بررسی برخی جزئیات این رویداد مهم تاریخی می‌تواند دانش تحلیلی و سیاسی ما را برای الگوگیری از سیره سیاسی امام بالا ببرد.

🔻امام حسن (ع) در مقام رهبر یا خلیفه جامعه آماده نبرد با معاویه شده بودند؛ نه آنکه ایشان خواهان جنگ در درون جامعه باشند، بلکه از این رو که پس از شهادت امام علی (ع)، معاویه بنای سرکشی گذاشت و نه تنها تن به بیعت با امام حسن (ع) نداد، بلکه خود را برای خلافت شایسته‌تر خواند و مهم‌تر آنکه با لشکرکشی به کوفه آماده نبرد با امام شد. از سرکشی و عدم بیعت شاید بتوان به مصلحت، گذشت؛ اما با لشکری که تا نزدیک مرکز حکومت آمده و آماده جنگ است، چه باید کرد؟ این‌گونه شد که امام نیز به تجهیز سپاه خود پرداختند، اما وقایع به گونه‌ای پیش رفت که در برابر امام گزینه‌ای جز امضای توافق با معاویه و واگذاری حکومت به این شورشی قدرتمند نبود.

🔻لشکر معاویه نیامده بود که بجنگد؛ آمده بود که قدرت‌نمایی کند، مردم را بترساند و با توطئه و پول‌پاشی و نفوذ و دوگانه صلح و جنگ، امام را تحت فشار قرار دهد و خواسته خود را تحت عنوان توافق تحمیل کند. جاسوسان معاویه در میان مردم از قدرت سپاه او می‌گفتند و به موازات این توطئه‌های مکارانه، رشوه‌های میلیون درهمی خرج می‌شد تا خواص و عوام سپاه امام را بخرد- که خرید. امام با کدام فرمانده به جنگ معاویه می‌رفت؟ مردم هم خسته و چند دسته؛ اشباه‌الرجالی که یک روز پی جنگ بودند، روزی پی سازش. برای جنگ بیعت می‌بستند و وقت نبرد، میدان را خالی می‌کردند. امام با کدام لشکر به جنگ معاویه می‌رفت؟

🔻اینگونه شد که رهبر جامعه اسلامی مجبور به واگذاری حکومت به شورشی شام شد. ایشان اگر می‌جنگید و خود و سپاهیانش کشته می‌شدند، در نگاه بی بصیرت مردم آن زمان، خلیفه‌ای مقتول بود که از عهده سرکوب یک شورش در قلمرو حکومتش برنیامده و مردم را هم به کام مرگ برده است و نه مقتول شهیدی همچون امام حسین (ع) در عاشورای ۱۱ سال بعد که از نگاه مردم، به‌حق مقتول مظلوم شهیدی بودند که مقابل خلیفه‌ای غاصب و میمون‌باز قیام کرده تا حقی غصب شده را باز پس گیرد.

🔻پیمان‌شکنی معاویه و عدم اجرای تعهداتی که در توافقنامه بر عهده او بود، از قضا نشان می‌دهد که چگونه مردم در تحمیل صلح بر امام، اشتباه رفتند و به کسی که نباید، اعتماد کردند. مهر معاویه پای این توافقنامه، نه تنها تضمینی برای اجرای تعهداتش نشد، بلکه از قضا برخی خواسته‌های طرف مقابل را پذیرفت، چون می‌دانست قرار نیست اجرا کند. طبق متن توافق قرار شد معاویه طبق سنت خدا و رسول خدا عمل کند که نکرد؛ قرار شد برای خود جانشین تعیین نکند که کرد؛ توطئه نکردن علیه امام هم یکی دیگر از بند‌های توافق بود که نحوه شهادت امام حسن (ع) برای اثبات عدم اجرای آن کفایت می‌کند. در نهایت هم پیمان‌شکنی معاویه و جانشینی یزید پس از مرگ او، منجر به شکل‌گیری قیام خونین عاشورا و بریدن سر امام معصوم و ولی خدا در زمین شد. این نتیجه صلح تحمیلی است. وگرنه که کجای مشی و سیره اختیاری ائمه این بود که حق حاکمیت ولی خدا بر مردم و در نتیجه امور مسلمانان را به ملعونی ستمگر واگذار کنند؟! هم ازاین‌رو است که از قضا، نتیجه توافق امام با معاویه، به ما اثبات می‌کند که تن ندادن به تصمیم امام مسلمانان و تحمیل صلح بر او به قدر تحمیل جنگ خطرناک خواهد بود. فراتر از آنکه تصمیم امام مسلمین بر صلح است یا جنگ یا مقاومت، این تصمیم باید در یک فضای آزاد و ضمن مشورت با عقلای قوم گرفته شود. اگر به رهبر جامعه اسلامی در اتخاذ تدابیر نظامی، اعم از صلح یا جنگ، اعتماد شد، آن تصمیم می‌تواند به عنوان سیره عملی معصوم مورد الگوبرداری قرار گیرد.

🔻صلح تحمیلی با دشمن بدون در نظر گرفتن برابری تعهدات و امتیازات و ضمانت اجرایی تعهدات دشمن، لاجرم به جنگ تحمیلی می‌انجامد. آن‌چنان که صلح با معاویه، به عاشورا رسید. اگر مردم پای تصمیم امام می‌ایستادند، خواص خیانت نمی‌کردند و امام حسن (ع)، نه از موضع رهبری بی سپاه و بی فرمانده و زخم ترور مثلاً خودی بر تن، بلکه از جایگاه خلیفه‌ای قدرتمند با سپاهی عظیم و آماده رزم پای میز مذاکره با معاویه می‌رفتند، کسی که باید به شرایط طرف مقابل تن می‌داد، معاویه بود؛ اویی که عقب می‌نشست و دیگر خواب خلافت نمی‌دید، معاویه بود. با قدرت است که می‌توان هم مانع جنگ شد و هم تن به توافقِ مدنظر دشمن نداد. وگرنه همین صلح امام حسن و معاویه به ما می‌آموزد که اعتمادی بر امضای دشمن بی تقوا نیست و او به عهد خود وفا نمی‌کند و سرانجام هم کار را به عاشورا می‌رساند. صلح تحمیلی به جنگ تحمیلی می‌انجامد؛ به نام صلح است، اما به جنگ می‌رسد.

روزنامه‌ی جوان
۲۷ مهر ۹۹
@asoupar
📝فرانسه؛ منادی خشونت

🔻من‌ حتی اگر مسلمان نبودم، حتی‌تر اگر توهین به مقدسات دینیِ دیگری را خلاف اخلاق و ادب نمی‌دانستم، باز هم توهین به مقدسات مذهبی دیگران را محکوم‌ می‌کردم، برای حفظ امنیت جهان. توهین به مقدسات، خصوصاً عالی‌ترین چهره‌ی دینی یک چهارم از مردم کره‌ی زمین، آغازگر موج جدید خشونت در جهانی‌ست که روی خط ناامنی حرکت می‌کند. فرانسه وقتی کاریکاتورهای متعدد از پیامبر اسلام را منتشر کرد و خشونت علیه روح دیگران را مجاز شمرد، به دیگران اجازه داد که خشونت علیه جسم حامیان این کار را مجاز بدانند. حمله به دفتر مجله‌ی شارلی ابدو در آغاز سال ۲۰۱۵ و قتل ۱۲ کارمند آن، یا قتل معلمی که در هفته‌های گذشته کاریکاتور پیامبر اسلام را سر کلاس نشان داده بود، از جمله‌ی این خشونت‌های ظاهری‌ پس از خشونت علیه روح و روان مسلمان‌هاست.

🔻تحدید خشونت به جسم آدم‌ها، اندیشه‌ی نادرستی‌ست؛ خشونت نمی‌تواند فقط گرفتن جان آدم‌ها باشد؛ میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان هستند که حاضرند جانشان را بدهند، اما به پیامبرشان توهین نشود. از سویی آن زمان که توهین به مقدسات نزدیک به ده درصد از ساکنان کشور فرانسه و بیش از یک میلیارد مسلمان، به «آزادی بیان» تعبیر شد، می‌توانستند به راحتی حدس بزنند و حتی با تجربه بدانند که بعضی از این چند میلیون مسلمان فرانسوی، ممکن است به «آزادی» در انتخاب شیوه‌ی ابراز عقیده معتقد باشند. آزادی بیانِ یکی توهین به پیامبر اسلام و خنجر زدن به جان صدها میلیون مسلمان است و آزادی بیانِ آن دیگری، قتل افرادِ بی‌گناه و با گناه و خنجر زدن به جسم آنها! اویی که از هتک حرمت مقدس‌ترین داشته‌ی صدها میلیون انسان دفاع می‌کند، نمی‌تواند ژست مخالف خشونت بگیرد، او خود آغازگر خشونت‌هاست.

🔻اینجا در ایران برای ممانعت از جنگ مذهبی و خشونت‌های اینچنینی، ولی‌فقیه رسماً توهین به بزرگان اهل‌سنت را حرام اعلام کرد؛ در حالی که برخی گروه‌های شیعه لعن بر این افراد را واجب می‌شمارند و تعارض اعتقادی وجود دارد. تدبیر آیت‌الله خامنه‌ای برای آن است که همه‌ی ادیان مذکور در قانون اساسی، در عمل هم به رسمیت شناخته شود و پیروان آن‌ها امنیت جسم و روح‌شان تامین باشد. از سویی امنیت فرد فرد جامعه، امنیتِ کل کشور است و تامین آن وظیفه‌ی حکومت. آنجا در فرانسه، امنیت روانی بیش از یک دهم مردم فرانسه مورد حمله قرار می‌گیرد و رییس‌جمهور با علم به اینکه این خشونت روانی به خشونت فیزیکی منجر می‌شود، از آن دفاع می‌کند، در حالی که تقابل اعتقادی هم وجود ندارد؛ و بعد این فرانسه می‌شود مهد آزادی! آزادی باید هم‌پای تامین امنیت روانی باشد، وگرنه که اگر توهین به منِ نوعی به عنوان شهروند آزاد است، صحبت از تامین امنیت شوخی‌ست.

🔻فرانسه طی سال‌های گذشته که غرب، رادیکالیسم سلفی را برای مبارزه با حکومت بشار اسد در سوریه به رسمیت شناخت، محل عملیات‌های تروریستی متعدد بوده است. ده‌ها حمله‌ی مرگبار با ده‌ها کشته حاصل سیاست‌های دولت فرانسه است. فقط طی سه حمله طی سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ حدود ۲۳۰ فرانسوی کشته شدند. این حملات توسط نیروهای داعش و القاعده انجام گرفت. وقتی توحش داعش و النصره علیه مردم و دولت سوریه، عنوان مبارزه علیه ظلم با رنگ ایدئولوژی اخوانی و سلفی پیدا می‌کند، چرا سلفی‌های اروپایی برای این مبارزات مقدس تحریک نشده و از اروپا راهی سوریه نشوند؟ و چرا سران غربی مخالف بشار اسد فکر کردند تنها مولفه‌ی این ایدئولوژی مبارزه با اسد است و فکر نکردند که این دست پرورده‌های غرب، هر جا مخالفی دیدند، به طی کردن مسیری همچون همانی که در سوریه پیموده‌اند، خواهند اندیشید؟! ماجرا خیلی ساده است؛ اگر روزی تروریسم راه حل مبارزه با دولت بشار اسد شد، فردا می‌تواند راه حل برخورد با هر کسی باشد که به محدوده‌ی ایدئولوژیک تروریست‌ها تجاوز کرده است.

🔻فرانسه با دفاع از تروریسم در برابر مردم سوریه و با دفاع از خشونت علیه روح مسلمانان، خشونت علیه شهروندان خود را می‌آفریند و بعد فریاد مظلومیت سر می‌دهد و ژست ضد خشونت می‌گیرد. پاریس سال‌هاست مهد خشونت شده است و اداهای آزادی بیان آن، دیگر به درد تاثیرگذاری روی مردمی که تناقض‌ها را می‌فهمند، نمی‌خورد.

۸ آبان ۹۹

🔻پی‌نوشت: دی ماه ۹۳ و پس از حمله به دفتر مجله‌ی شارلی ابدو و فراگیریِ کذاییِ موج همراهی با فرانسه ضمن شعار "من شارلی ابدو هستم"، یادداشتی در سایت الف نوشتم با تیتر "من شارلی ابدو نیستم"‌. جملاتی از آن یادداشت را در یادداشت امروزم استفاده کردم. هنوز چیزی عوض نشده؛ فرانسه می‌خواهد منادی آزادی باشد، اما خون‌های ریخته شده بیرون‌ می‌زند! اگر خواستید، در لینک زیر آن یادداشت ۶ سال پیش را هم نگاهی بیندازید:
https://old.alef.ir/vdcb00b50rhbs9p.uiur.html?25txt

@asoupar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝پیامبر من

🌸"محمد" را دیدم، سه ساعت روی صندلی سینما که نفهمیدم چطور گذشت. اینکه اتفاقی در سینمای ایران روی داده بود، بماند؛ اما از سالن که بیرون آمدم، ترانه‌ای درباره پیامبراسلام، محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را تا رسیدن به منزل بارها گوش دادم و ذوقی وصف ناشدنی را که تا آن وقت تجربه‌اش نکرده بودم، با بغض و اشکِ شوق زندگی کردم؛ ذوق اینکه اویی که در فیلم کودکی‌اش را دیدم، معصومیت و برکت و سادگی‌اش را دیدم، اویی که قدم به قدم، از بدو تولد با خودش معجزه‌ آورده، این‌ مردی که "به مکتب نرفت و مسئله‌آموز صد مدرس شد"، اویی که مهربان‌ترین به مردمش بوده و جهان اکنون فیلم کودکی و نوجوانی‌اش می‌بیند، پیامبر من است. این نسبتم با او، مرا غرق ذوق کرده بود؛ به من افتخار و شوقی غریب بخشید. گرچه هنوز مانده اوج این فخر را درک کنم.

🌸امشب برای میلاد مهربان‌ترین انسانی که شناخته‌ام و برای نسبت نزدیکی که با او دارم، غرق شادمانی‌ام. خدای رحمان فرموده "برای شما رسولی از جنس خود شما آمده، که سختی‌های شما برای او سخت است..."

❤️تولدت مبارک مهربان‌مرد. عبای مهربانی‌ات سایه‌بان زندگی ماست والا پیام‌دار، محمد.❤️

۱۲ آبان ۹۹
@asoupar
🔻ما را به بازی گرفته‌اند؛ رهبری را هم حتی!
وظیفه‌شان را انجام نمی‌دهند، اعتراضات مردم را نمی‌بینند، انتقادات رسانه‌ها را نمی‌خوانند، تذکرات خصوصی رهبری را اعتنا نمی‌کنند، بعد تا رهبری تذکرات را علنی می‌کنند، ادای ولایت‌مداری و خدمتگزاری می‌آیند؛ جداً که شرم بر شما باد!
@asoupar
📝دعوت به مسئولیت‌پذیری

🔻آقای عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب در گفت‌وگویی که با آقای علی علیزاده، فعال سیاسی- اجتماعی مقیم لندن دارد، نکاتی را در باب رابطه و مذاکره میان ایران و امریکا بیان می‌کند که در زیرمجموعه‌هایی جزیی‌تر می‌تواند محل بحث و مناظره قرار گیرد. دیالوگ مکتوب و غیرمستقیم مطلوب نیست، اما در غیاب صداوسیمایی که میزبان میزگرد-مناظره‌های سیاسی شود و گره‌های تئوریک را باز کند و افکار عمومی را به جای نشستن پای قصه‌های بی‌بی‌سی و تکرار تخیلات من‌و‌تو، به تفکر درست وا دارد، راهی نیست که رسانه‌های چاپی یا صفحات شخصی مجازی بار گفتگو یا کرسی آزاداندیشی مدنظر رهبری را، هر چند با بضاعتی، نسبت به صداوسیما بسیار اندک، برعهده بگیرند.

🔻در گفت‌وگوی مورد اشاره، نکات متعدد قابل بحث وجود دارد، اما در مجال یک یادداشت روزنامه‌ای صرفاً به دو گزاره در این گفتگو می‌پردازیم که البته به هم تنیده است. اول آنکه صحبت از مذاکره میان ایران و امریکا در آینده پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا می‌شود و اینکه ایران اکنون چه اهرم‌های قدرت و فشاری دارد که پای میز مذاکره ببرد و بعد آقای عبدی در این مسیر، به ضعف در سیاست داخلی اشاره می‌کند، بدین منظور که اگر سیاست داخلی قوی بود، می‌توانست مؤلفه قدرت ایران بر سر میز مذاکره قرار بگیرد، ولی اکنون با این سیاست داخلی ضعیف، بهتر است دور مذاکره را خط بکشیم. او می‌گوید که «ایران الان حتی آن سیاست داخلی سال ۹۲ را هم که یک انتخابات پرشوری بود و اعتماد عمومی را جلب کرده بود، ندارد. به همین دلیل است که می‌گویم بیش از آنکه به دنبال امید به خارج باشد، باید به دنبال بازسازی و احیای داخلی خودش باشد... با سیاست خارجی که نمی‌شود کشور‌ها را درست کرد! خب در سیاست داخلی، این مجلسی که درست شده... با این مجلس که نمی‌شود جلوی امریکا ایستاد!»

🔻در اینکه قدرت در سیاست داخلی می‌تواند به سیاست خارجی هم قوت و قدرت ببخشد، مناقشه‌ای نیست، اما در علل ضعف در سیاست داخلی جای تأمل است. در این هم که مؤلفه‌های قدرت برای آنکه پشتیبان چانه‌زنی‌های پای مذاکره باشند، چیست و وزن هر کدام چقدر است، بحث بسیار است.
ادامه در پایین:

https://telegra.ph/دعوت-به-مسئولیت%E2%80%8Cپذیری-11-05
📝قاتل شیک بجای قاتل لمپن

🔻رییس‌جمهوری که دستورِ اجرایی شدنِ فرمان ترور سردار سلیمانی را داد، از کاخ سفید رفت و اویی که ترور حاج قاسم را "اجرای عدالت" نامید، رییس‌جمهور شد. تفاوت جمهوری‌خواه و دموکرات همین‌قدر است؛ یکی می‌کُشد، آن دیگری تحسین می‌کند! در هر دو دولتِ دموکرات و جمهوری‌خواه، سردار ایرانی در لیست ترور آمریکا بود.

🔻دوست داشتم ترامپ ببازد که خواری ببیند، اما ذوقی از جایگزینی قاتل لمپن با قاتل شیک ندارم. اشتباه نکنید؛ شکست انتخاباتی ترامپ که هیچ، حتی ترور او تاوان خون سردار ما نیست که سید مقاومت به درستی گفت که: "ارزش کفش قاسم سلیمانی از سر ترامپ بیشتر است".

۱۷ آبان ۹۹
@asoupar
📝دوقطبی بزک

🔻بخش اعظمی از بزک کردن آمریکا توسط دولت روحانی و اعوان و انصار رسانه‌ای آن، از مسیر دوقطبی سازی میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان انجام پذیرفت؛ بدی‌های آمریکا را سهم جمهوری‌خواهان دانستند و از دمکرات‌ها روشنفکران اهل مذاکره و ضامن‌های قابل اعتمادی ساختند که می‌توانستند به آرزوی دوستی اصلاح‌طلبان با غرب جامعه عمل بپوشانند. تقسیم آمریکا به آمریکای بد جمهوری‌خواه و آمریکای خوب دمکرات؛ و این یعنی خواستی اصلاح‌طلبانه برای آنکه همه آمریکا را با یک چوب «مرگ بر آمریکا» و «مذاکره سودی ندارد» و «آمریکا قابل اعتماد نیست»، نرانیم و با خوب‌های آمریکا کنار بیاییم؛ یعنی با آمریکا هم می‌شود مذاکره کرد، فقط باید آدمش را پیدا کنیم!

🔻کینه اصلاح‌طلبان از جمهوری‌خواهان البته دیرینه است. سالی ۲۰۰۱ با کلی تبلیغات در دولت اصلاحات، توسط سازمان ملل و به پیشنهاد رئیس دولت اصلاحات سال «گفتگوی تمدن‌ها» نام گرفت و اصلاح‌طلبان خواب نوبل صلح را برای خاتمی دیدند، اما در همان سال توسط جرج بوشِ جمهوری‌خواه، ایران «محور شرارت» نامیده شد و گفتگوی تمدن‌ها به جنگ سرد رسید و ایده مذاکره و گفتگو به قهقرا رفت. جمهوری‌خواهِ بعدی هم که رئیس‌جمهور شد، دونالد ترامپ بود که همه امیدها و زحمات و تبلیغات اصلاح‌طلبان برای برجام را با یک امضا بر باد داد. دموکرات‌ها اما دل به دل اصلاح‌طلبان می‌دهند، گاهی دوست هم می‌شوند، مودب و باهوش هستند و می‌توانند کمک اصلاح‌طلبان برای برد در انتخابات هم باشند. پیش کشیدن پای «قاتل حاج قاسم» هم این میان، بیشتر موج سواری روی احساسات ملتی‌ست که هنوز عزادار حاج قاسم است و ... بماند.

🔻از نگاه منافع اصلاح‌طلبان، البته فرق میان دموکراتی که امضایش تضمین برجام است با جمهوری‌خواهی که امضایش سند خروج از برجام می‌شود، زیاد است. اما از نگاه منافع ملی چطور؟ ترامپ با خشونت‌ها و بددهانی‌های خود، با ابتذال مشمئزکننده‌اش، با حمله همواره‌اش به ساختارهای قانونی، یک ضد ایرانی تمام‌عیار است؛ اما مگر اوباما جز شیکی و اتوکشیدگی ظاهر، در این ضد ایرانی بودن تفاوتی با ترامپ داشت؟ دموکرات‌ها جنتلمن‌های پای میز مذاکره‌اند که بلد هستند سر بریدن را با پنبه انجام دهند که خون‌ریزی نداشته باشد. آنها تلاش می‌کنند مودب و با وقار به نظر برسند، اما آیا این ادب و وقار باعث می‌شود داعشی که آفریدند و نیروهایی که به خاورمیانه فرستادند، آدم‌ها را با درد کمتری قتل عام کنند؟

🔻در واقع آنچه برای اصلاح‌طلبان این دوقطبی را در ایران پررنگ می‌کند، منافع جناحی‌ست؛ از منظر ملی، تحریم‌های فلج کننده زمان اوباما بود و زمان ترامپ ادامه یافت و تشدید شد. اگر آمریکای خوب و آمریکای بد داشته باشیم، یعنی تحریم خوب و تحریم بد داریم؛ یعنی تروریسم خوب و تروریسم بد داریم؛ یعنی مداخله خوب و مداخله بد داریم. مگر می‌شود؟!

🔻ترامپ رفته است. رییس‌جمهوری که دستورِ اجرایی شدنِ فرمان ترور سردار سلیمانی را داد، از کاخ سفید رفت و اویی که ترور حاج قاسم را "اجرای عدالت" نامید، رییس‌جمهور شد. در هر دو دولتِ دموکرات و جمهوری‌خواه، سردار ایرانی در لیست ترور آمریکا بود. رئیس‌جمهوری که تحریم‌ها را تشدید کرد، رفته است و رئیس‌جمهوری که تحریم‌ها را پایه گذاشت، آمده است. تفاوت جمهوری‌خواه و دموکرات همین‌قدر است؛ یکی می‌کُشد، آن دیگری تحسین می‌کند! یکی تحریم را پایه‌گذاری می‌کند، آن دیگری تشدیدش می‌کند. فریب نخوریم؛ جمهوری‌خواه و دموکرات دو بال هستند که در کنار هم موجود مبتذلی به نام «آمریکا» را شکل داده‌اند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارند.

روزنامه‌ی وطن امروز
۲۰ آبان ۹۹
@asoupar
🔻تصویر سازی یک روزنامه‌ی ایرانی از میرحسین موسوی و دونالد ترامپ؛ هر دو قبل از اعلام نتیجه انتخابات (موسوی که قبل از پایان انتخابات حتی؛ و قبل از شمارش یک برگه رای حتی‌تر!) اعلام پیروزی کردند و هر دو شکست را نپذیرفتند و مدعی تقلب و فساد در انتخابات شدند.

🔻شاید این شبیه سازی مخالف داخلی به یک رییس‌جمهور جنایتکار آمریکایی را تندروی بدانید؛ اما این سبک خود اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبان بارها مخالفان داخلی برجام را هم‌نوا با نتانیاهو و ترامپ دانستند؛ همین هفته‌ها بارها به دروغ و بی سند مدعی ناراحتی مخالفان داخلی خود از باخت ترامپ شدند؛ حتی واژه ترامپیسم داخلی را ساختند و نوشتند، بدون هیچ وجه شبهی. اما این تصویرسازی بی وجه شبه نیست. اینکه رفتار انتخاباتی ترامپ الگو گرفته از رفتار مجریان کودتاهای مخملیِ آمریکا در کشورهای دیگر است، اینکه اقدامات و مواضع او خاطرات ۸۸ را جلوی چشم آورده و اینکه اصلاح‌طلبان استانداردهای دوگانه دارند، تقصیر ما نیست!

۲ آذر ۹۹
🔗 @asoupar
📝انتقام، یک "عمل" است!

🔻ساعاتی پس از حمله‌ی ایران به عین‌الاسد، در اوج هیجان هموطنانم و همه‌ی دوستداران غیر ایرانیِ حاج قاسم سلیمانی برای انتقام از آمریکا، نوشتم -هم اینجا و هم در توییتر- که انتقام خون سردار ایرانی انجام نشد؛ صرفاً شروع شد...

🔻از این‌ انتقام‌های نگرفته شده، کم نداریم؛ انتقام کدام دانشمند هسته‌ای ترور شده‌مان را گرفتیم؟ انتقام کدام یک را گرفتیم که حالا ساعتی پس از ترور دکتر محسن فخری‌زاده، باز رجز انتقام می‌خوانیم و بیانیه‌ی تکراری می‌دهیم؟

🔻ما عصبانی هستیم؟ بله؛ هستیم. دانشمند کشورمان ترور شده؛ نه ترور کوری بوده و نه عملیات ناموفقی، نقطه‌زنیِ دقیق، و یک کار اطلاعاتی و عملیاتی حرفه‌ای؛ و فراتر از هر فقدانی، حس ناامنی را با خود آورده است. نتانیاهو، نخست‌وزیر صهیونیست‌ها گفته بود نام محسن فخری‌زاده را بخاطر بسپاریم و حالا همان چیزی که او می‌خواسته، شده؛ تحقیر شده‌ایم. زیر و بم تردد دانشمند ایرانی را که می‌دانستیم در لیست ترور است و نتانیاهو از او نام برده، داشته‌اند، یک نیسان انتحاری و یک تیم ترور وسط سرزمین ما... چطور عصبانی نباشیم؟

🔻ما عصبانی هستیم؛ اما از عصبانیت نیست که می‌گوییم اینقدر سریع رجز انتقام نخوانید؛ عقل‌مان می‌گوید وعده‌ی داده نشده، رجزِ خوانده نشده، اگر عمل شود که تقدیر دارد و آفرینِ کاری که منتظرش نبوده‌ایم؛ اگر هم عمل نشود، چون بیان نشده، ناامیدی ندارد؛ اما حرف‌های زده شده و عمل نشده، یاس دردناکی به همراه دارد؛ تکرار که بشود، بی اعتمادی هم دارد. عصبانی و تحقیرشده که هستیم، لازم است ناامید و خسته هم بشویم؟

🔻حرف نزنید؛ بروید انتقام بگیرید؛ هر وقت انجام شد، اعلام کنید؛ ما دست و بازوی شما را هم می‌بوسیم. شما ستون اعتماد و احساس امنیت و اقتدار ما هستید؛ اینکه گلایه می‌کنیم، از این روست که از کوچکترین ترکی بر این ستون بیم داریم. شما هم این بیم را داشته باشید!

۷ آذر ۹۹
🖇@asoupar
🔻اسراییلی‌ها و دوستان غربی‌شان دست از سر ایران برنمی‌دارند. ترور آدم‌هایی که برای این سرزمین مفید هستند، بخشی از نبرد ناجوانمردانه‌ی آنها علیه پیشرفت ایران است. اما اینجا در ایران هنوز کسانی هستند که این دشمنی را باور ندارند؛ می‌گویند این ایران است که باید در نحوه‌ی تعامل با اسراییل و غرب تغییر کند! ایستادن مقابل اسراییل بخشی از نبرد ماست، بخش دیگرش همین‌جاست...

۱۰ آذر ۹۹
🖇@asoupar
🔻روایت‌های مختلف و متناقض از ترور آبسرد منتشر می‌شود؛ از سانتافه و موتورهای تروریست‌ها و ۱۲ نفر بودن‌شان، تا تسلیحات از راه دور و انجام ترور بدون حضور فیزیکی عوامل انسانی! مهم نیست؛ ممکن است نهادهای اطلاعاتی- امنیتی کشورمان تا روزهای آینده سناریوهای جذاب‌تر و هیجان انگیزتری هم به ذهن‌شان برسد و بدهند اکانت‌ها و رسانه‌های متصل‌شان منتشر کنند؛ اصلاً کی به کی‌ست، شاید پس فردا بگویند دکتر فخری‌زاده را با پهپاد زدند!

🔻این سناریوهای هالیوودی و بالیوودی را می‌خوانیم؛ بامزه‌ست، اما در انتهایش می‌پرسیم چگونه با وجود دو نهاد اطلاعاتی قدرتمند در کشور، این فاجعه امنیتی رخ داده است؟ آیا پای یک حفره‌ی امنیتی و جاسوس و خائن در میان است یا سهل‌انگاری یا ناتوانی؟ این سوالی‌ست که باید پاسخش روشن شود، حالا نحوه‌ی جزییات ترور هر چه می‌خواهد، باشد.

۹ آذر ۹۹ / استوری اینستاگرام

🖇@asoupar
🔻روز جمعه و ساعتی پس از پیچیدن خبر ترور دکتر فخری‌زاده، کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی گفت که هیچ اتفاقی برای هیچ یک از دانشمندان هسته‌ای نیفتاده و همه در سلامت کامل هستند! این اولین اقدام رسانه‌ای دولت روحانی پس از ترور شهید فخری‌زاده بود.

🔻در اقدام بعدی، دولت به رسانه‌ها و نیز صداوسیما گفت و اعمال فشار کرد که از عنوان "دانشمند هسته‌ای" برای این شهید استفاده نشود!

🔻امروز و پس از تصویب طرح مجلس علیه حضور ایران در برجام، ایرنا خبرگزاری رسمی دولت، ناگاه تصاویر تقدیر رییس‌جمهور از دکتر فخری‌زاده به دلیل نقش آفرینی در توافق هسته‌ای را منتشر کرد تا بگوید طرح مجلس علیه برجام، علیه دستاورد خود شهید است!

🔻دولت روحانی، خون فخری‌زاده را وسط گذاشته و هر سو که نفعش است، آن را هزینه می‌کند. آنچنان که حسن روحانی هنگام اعلام توافق ژنو، فرزند شهید هسته‌ای را در آغوش گرفت!

۱۱ آذر ۹۹ / استوری اینستاگرام
🖇 @asoupar
Forwarded from MESBAHYAZDI.IR
‼️ #اطلاعیه

باسمه تعالی
🔹 دوست‌داران حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله مکرراً جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند.

🤲 باتوجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند.

٩۹/۹/۱۱
💠 @mesbahyazdi_ir
📝ظریف و گرای تحریف

🔻انکار خطایی که کرده‌ایم، خود خطایی دیگر است؛ گرچه در عالم سیاست، بسیاری اوقات این انکار را با توجه به مختصات شرایطی که در آن بیان می‌شود، می‌توان عقب نشینی و یا نوعی جبران اشتباه دانست. اما نسبت دادن خطایی که خود کرده‌ایم به منتقدان و مخالفان سیاسی، بی آنکه دلیلی برای آن داشته باشیم، نه رنگ عقب نشینی دارد و نه مقدمه جبران است، بلکه عین بی اخلاقی‌ست.

🔻محمدجواد ظریف در گفتگویی با یک سایت خبری مدعی شده که «بعضی دوستان می‌روند و به امریکا گرا می‌دهند که با ما بهتر می‌توانید کار کنید. ما که سکوت می‌کنیم، دلیل نمی‌شود متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمی‌کنم، ولی می‌دانم و خبرش را بهم می‌دهند که گفته‌اند این‌ها در قدرت نمی‌مانند و قدرت این‌ها چند روزه است.»

🔻سخنان ظریف البته اتهام زنی کلی و ادعایی بی سند است، گرچه که با عبارت «من کسی را متهم نمی‌کنم» بخواهد به آن رنگ اخلاق بزند. از قضا اگر فردی خاص را متهم می‌کرد، اخلاقی‌تر بود تا آنکه یک عبارت کلی «بعضی دوستان» را بکار ببرد و انگشت اتهام را به سمت همه ببرد. البته آن وقت کار او سخت می‌شد و صدای همان فرد خاص بلند می‌شد و دیگر ظریف نمی‌توانست همین طور راحت از بار مسئولیت ادعایش، شانه خالی کند.

🔻با این همه، بیایید فرض کنیم ظریف راست می‌گوید و کسانی از مخالفان او به آمریکا گرا داده‌اند؛ در این صورت، مخالفان ظریف تازه شده‌اند مثل خود ظریف. ظریف گرچه در ادامه ادعایی که طرح کرده، می‌گوید که: «اینجاست که فکر می‌کنم سیاست خارجی نیاز دارد که منسجم باشد، اینجاست که فکر می‌کنم ما با خارجی که طرفیم، یک نفر واحد باید تلقی شویم. شخصا وقتی به خارج از کشور می‌روم، همان اندازه که از همکارانم دفاع می‌کنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام می‌زنند نیز دفاع می‌کنم.» اما به نظر می‌رسد مستنداتی را که اثبات می‌کند او چگونه در مواجه با خارجی‌ها، سخن از منافع جناحی گفت و یا چطور توییتی زد که انتخابات ایران را به مذاکرات آژانس گره بزند، فراموش کرده است! یادآوری برخی مواضع و اقدامات ظریف، اول برای خود او و بعد برای افکار عمومی مفید خواهد بود:

🔻اول، مهر ماه ۹۳، محمدجواد ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری در شورای روابط خارجی آمریکا می‌گوید که «اگر غربی‌ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم ۱۶ ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آنها را با رای دادن به جریانات غرب ستیز خواهند داد.» ظریف گرچه مدعی شد سخنانش به درستی ترجمه نشده‌اند، اما انتشار فیلم سخنانش نشان داد که چنین جملاتی را گفته است. جالب آنکه ظریف در پاسخ به سئوالی دیگر، اشاره می‌کند که در سال ۲۰۰۵ به دلیل کارشکنی‌های صورت گرفته در مذاکرات، مردم به رئیس جمهوری متفاوت (احمدی نژاد) رای دادند و در واقع به ما پاداش دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد!

🔻دوم، ظریف گرچه می‌خواهد موضع نادرستش در شورای روابط خارجی را با بهانه ترجمه نادرست توجیه کند، اما او پیش‌تر و پس از مذاکرات وین نیز در توییتی همین نکته را نوشته بود: «بازگشت از وین پس از مباحثات سخت. توافق شدنی است. نیاز است که توهمات کنار گذاشته شود. نباید مانند سال ۲۰۰۵ فرصت از دست برود.» ۲۰۰۵ سالی بود که اصلاح‌طلبان انتخابات ریاست‌جمهوری را پس از آنکه ۸ سال دولت اصلاحات بر سر کار بود، باختند و روندی که در مذاکرات سعدآباد آغاز کرده بودند، به پایان رسید. لذا گزافه نیست که بگوییم ظریف برای پیش‌برد مذاکرات خارجی همواره چشم به داخل داشته و برای بردن انتخابات داخلی، چشم امید به عملکرد مناسب خارجی.

🔻سوم، انتشار ویدئویی از گفتگوی غیررسمی ظریف و محمد البرادعی، رئیس وقت آژانس انرژی اتمی که به شکلی غیررسمی نشسته و صحبت می‌کردند، نشان داد که ظریف چگونه در تعامل با خارجی‌ها پیگیر منافع جناحی داخلی‌ست. این سخنان او با البرادعی‌ست: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری (۱۳۸۴) از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفت‌وگوها نمی‌بینند، از طرفی آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»

🔻ظریف در گفتگوی اخیرش می‌خواهد تحریف کند؛ می‌خواهد آنچه را که خود انجام داده، به «برخی» نسبت دهد که معلوم نیست کیستند و کجا گرایی به دشمن داده‌اند. هر چه ادعای او در گرا دادن مخالفانش به آمریکا بی سند است، اما صحبت ما در گرا دادن ظریف به بیگانگان مستند است. هنوز آن گرا دادن‌ها فراموش نشده، باب تحریف باز کرده‌اند. اما مستندات موجود است و اینترنت، حافظه مردم نیست که فراموش کند، فقط یک جستجوی ساده لازم دارد.

این یادداشت ۱۰ آذر ۹۹ با تیتر "گرای تحریف" در روزنامه جوان منتشر شده است.
🖇 @asoupar
🔻زم تمام شد، اما شبکه‌‌‌ای از خائنین همکار او در ایران بودند که هنوز خبری درباره‌شان منتشر نشده است...
و این‌ پرونده باید باز بماند.

استوری اینستاگرام
🖇 @asoupar
📝پدرهای انقلاب و پسرهای بریده

🔻محمدعلی زم در متنی که پس از اعدام پسرش منتشر کرد، از دیدار خانواده با نیما زم در روز قبل اعدام گفته است. او وجود پسرش را در روز قبل از اعدام به قدری «نورانی» توصیف کرده که «خجالت کشیدم (برای نماز) جلو بایستم. تعارفش کردم؛ حتی خواستم عبا بر دوشش بیندازم، تواضع کرد و بوسید.» و این نماز جماعت خانوادگی را «عجیب» توصیف می‌کند و می‌نویسد: «شاید نماز‌های کنار خانه خدا در ۳۰- ۲۰ سال پیش هم برایم اینقدر دلچسب نشده بود.» او در بخش دیگری از این متن پدرانه از قول نیما زم نقل می‌کند: «من با خدا معامله کرده و با استخاره به این راه آمدم، هیچ نگرانی ندارم. فقط این‌ها من را تا کربلا آوردند، اما نگذاشتند زیارت کنم.» و پدر به پسر می‌گوید: «نگران نباش، امام حسین در قلب طالبان زیارتش هست، امام پیش توست...»

🔻گویی رزمنده‌ای در راه خدا بدرقه خط مقدم می‌شود؛ گویی شهیدی را تشییع می‌کنند. قدیس‌سازی از یک خائن اعدامی که مبتذل بود، چه در سیاست و چه در اخلاق. نه گویی که محمدعلی زم پدر پسری است که در کانال تلگرامی‌اش زمینه‌ی سوریه‌سازی از ایران را رقم می‌زد. راهنمایی آشوب و اغتشاش می‌کرد، دستور ساخت مواد‌منفجره و حمله به مراکز نظامی و پمپ‌بنزین‌های شخصی می‌داد. نیما زم البته می‌تواند نماز دلچسب بخواند، حسرت زیارت امام حسین علیه‌السلام داشته و برابر پدر متواضع باشد؛ کسی در دادگاه او را به نماز نخواندن و علاقه نداشتن به اهل‌بیت علیهم‌السلام و سرکشی مقابل پدر متهم نکرده است. محمدعلی زم اگر برای نگارش قصه ادبی و پیاده‌روی روی خط احساسات مخاطب، ترجیح داده کیفرخواست را فراموش کند، اما مردم خوب می‌دانند کانال آمدنیوز چه بود و چه کرد و برای چه کسی بود و نیما زم برای چه جرمی محکوم به اعدام شد. پاول دوروف، مؤسس و مدیر تلگرام، آمدنیوز را اواخر سال ۹۶ – همان سال آشوب‌های دی ماه- به علت تشویق اعضای خود به استفاده از کوکتل مولوتف علیه پلیس مسدود کرد.

🔻از سویی از ابن‌ملجم تا اصحاب جمل و صفین و همه نهروانی‌ها تا آنان که به امام حسن علیه‌السلام صلح را تحمیل کردند تا سپاهی که روز عاشورا مقابل امام عصر ایستادند، نماز‌های دلچسبی می‌خواندند که هیچ، بعضاً اهل نماز شب هم بودند! مشکل نماز و زیارت و تواضع کسی نیست، حتی با فرض باور سناریویی که محمدعلی زم با سابقه سینمایی‌اش به خوبی از پس ساختن آن برآمده است!

🔻محمدعلی زم رئیس اسبق حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که مدتی هم رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود، اولین پدر در میان مسئولان جمهوری اسلامی نیست که «حالم چو دلیری‌ست که از بخت بد خویش / در لشکر دشمن پسری داشته باشد!»، اما واکنش‌های دیگر پدرانی که پسری بریده از نظام و انقلاب داشتند، با روالی که او در پیش گرفته، متفاوت است. لینک زیر نگاهی کوتاه به برخی از این واکنش‌هاست؛ از واکنش امام خمینی به سرکشی‌های سیاسی نوه‌اش، سید حسین خمینی تا واکنش آیت‌الله جنتی به مرگ پسر منافقش در حمله پاسداران به یک خانه تیمی مجاهدین خلق تا برخورد حجت‌الاسلام حسنی، امام جمعه ارومیه با عضویت پسرش در گروه‌های کمونیستی مخالف نظام.

📍پی‌نوشت: داغ جوان البته سخت است و شاید بر پدر داغدیده حرجی نباشد؛ اما از خائن که نباید قدیس ساخت! و البته صدای خنده‌های محمدعلی زم وقتی پسرش در پاریس بود و تلفنی در مورد تعداد اعضای آمدنیوز صحبت می‌کردند، هنوز از خاطرمان نرفته؛ یعنی که به این پدر قبل از داغ دیدن هم گویا حرجی وارد نبود!

https://www.javanonline.ir/fa/news/1031124

روزنامه‌ی جوان
۲۴ آذر ۹۹
🖇 @asoupar
📝تحریف رهبری، ظلمی اصلاح‌طلبانه

🔻تیتر اصلی چند روزنامه‌ی اصلاح‌طلب در روز پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹، پیرامون سخنرانی رهبری را ببینیم:

روزنامه شرق: "مقام معظم رهبری: اگر بتوان تحریم‌ها را لغو کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه سازندگی: "رهبرانقلاب: در رفع تحریم‌ها یک ساعت هم نباید تاخیر کنیم"
روزنامه آرمان: "در رفع تحریم‌ها یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"
روزنامه اعتماد: "نباید حتی یک ساعت در رفع تحریم تاخیر کنیم"
روزنامه همشهری: "اگر بتوان تحریم را رفع کرد، یک ساعت هم نباید تاخیر کرد"

🔻از این تیترهای رسانه‌های اصلاح‌طلب و حامی دولت، اینگونه برداشت می‌شود که نظر رهبری بر فوریت رفع تحریم‌هاست. اما آیا واقعاً اینگونه است؟

🔻جمله‌ی شرطی و معترضه‌ی رهبری پیرامون عدم تاخیر برای رفع تحریم‌ها، با تحریف گسترده در روزنامه‌ها و کانال‌های تلگرامی و صفحات مجازی اصلاح‌طلبان مواجه شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روز چهارشنبه گفتند که "رفع تحریم دست دشمن است" و "ما که خودمان نمی‌توانیم رفع تحریم کنیم". مفهوم این جملات روشن است و آن اینکه ایشان انتظار سیاست و اقدامی غیر از تلاش برای رفع تحریم‌ها از مسئولین کشور دارند. در ادامه البته تاکید می‌کنند که "نمی‌گویم دنبال رفع تحریم‌ها نباشیم"، یعنی من که با رفع تحریم‌ها مخالف نیستم، اما... و آنچه پس از این اما و اگرها می‌آید، اصل موضع رهبری‌ست. جملات بعدی ایشان موید این نظر است که توانایی رفع تحریم‌ها در ما وجود ندارد و در واقع، توضیح همان جمله است که ابتدا فرمودند؛ اینکه "رفع تحریم‌ها دست دشمن است و ما خودمان نمی‌توانیم". برای آنکه روشن شود مخالفتی با رفع تحریم‌ها ندارند، می‌گویند که "اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده، از سال ۹۵ بنا بوده همه‌ی تحریم‌ها یک‌باره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده." مفهوم جمله روشن است؛ جمله شرطی و معترضه‌ای‌ست با لفظ "اگر" که یعنی نتوانستید تحریمی را "یک‌باره" لغو کنید، چهار سال از آن زمانی که رییس‌جمهور گفته بود "تحریم‌ها یک باره لغو می‌شود" گذشته و تحریم‌ها "زیاد" هم شده است. گویی رهبری برای سخنان‌شان در باب اینکه رفع تحریم‌ها دست ما نیست، شاهد مثال می‌آورند؛ شاهدی از سخنانِ خود مدعیان تلاش برای رفع تحریم. حال دیگر چه وجهی دارد از رفع تحریم‌ها و عدم تاخیر یک دقیقه‌ای در صورت امکان آن بگویند، وقتی دیدیم و می‌دانیم و خود آقا هم می‌گویند امکان آن دست ما نیست؟ بله، وجهی ندارد و رهبری هم این را نگفته‌اند، اما اصلاح‌طلبان با بریدن و تیتر کردن یک بخش از سخنان ایشان که بدون ذکر جملات قبلی و بعدی، معنای دیگری می‌یابد، خواسته‌اند بگویند که رهبر انقلاب نظر بر رفع سریع تحریم‌ها دارند. آیا این ظلم به رهبری نیست که سخنان ایشان را با دیدگاه خودمان تغییر داده و حتی برعکس آنچه نظرشان بوده، نشان دهیم تا بگوییم رهبری با ما همراه است؟

🔻اصلاح‌طلبان و دولت تدبیر و امیدی که بر سر کار آوردند، برای درست نشان دادن سیاست‌های خود در اداره کشور، از هیچ تحریفی رویگردان نیستند. وقتی توانستند از خونین‌ترین قیام شیعه، درس مذاکره بگیرند، یا برجامی را که با عملیات رسانه‌ای و چانه‌زنی در بالا و فشار از پایین، به نظام تحمیل کردند، به نام نظر کل نظام جا بزنند، دیگر تحریف یک جمله از رهبر انقلاب که لابد برایشان ساده است. گرچه که تحریف مواضع مهم یک فرد و نمایش چهره‌ای مخدوش از او، در واقع تحریف شخصیت اوست. هم از این روست که این نوشتار برای تذکر به اصلاح‌طلبان، این اساتید تحریف و خدایگان مصادره و تخریب شخصیت، حرفی ندارد، بر آنان برای رعایت اخلاق حرفه‌ای حرجی نیست، به تحریف خو کرده‌اند، بارها تاریخ را هم به گونه‌ای دیگر روایت کرده‌اند و شخصیت‌های انقلاب را به نفع خود و با دروغ مصادره کرده‌اند؛ انتظاری از آنان نیست، اما این نوشته به مخاطب می‌گوید که فریب نخورد. تیترها حتی وقتی بازتاب سخنان شخص اول مملکت است، می‌تواند گزیده‌ای باشد که واقعیت را به گونه‌ای دیگر و حتی برعکس نشان دهد و از سخنان رهبر انقلاب برای گذشتن از تلاش برای رفع تحریم، امر به تلاش برای رفع تحریم بسازد. از انتقاد رهبری به دولت، حمایت از دولت درآوردن، نامش کار حرفه‌ای رسانه نیست، دروغ‌گویی به مردم و ظلم به آقاست، فریب نخوریم.

🔗این یادداشت ۲۹ آذر ۹۹ با تیتر "تحریف زنجیره‌ای سخن رهبری به نفع تحریم‌ها" در روزنامه جوان منتشر شده است.

🖇 @asoupar

https://t.iss.one/asouparmedia/9
🔻‏من که برایم فرق نمی‌کند زهرا رهنورد -مبدع نظریه‌ی داماد لرستان- در باب روزنامه‌نگاری چه نظری دارد؛ اما به روزنامه‌نگارانِ اصلاح‌طلب برنمی‌خورد که رهنوردشان، نیما زم را "روزنامه‌نگار" می‌نامد؟ یعنی منظور جنبش! سبز از روزنامه‌نگاری، ابتذال و خیانتی در قد و قامت زم بود؟
#توییت
🖇 @asoupar
📝"مارمولک" و کج‌ فهمی‌ها و کمی تأمل

فیلم سینمایی "مارمولک" ساخته‌ی کمال تبریزی، صرف‌نظر از همه‌ی حواشی عمومی‌اش، برای من یادآور دو اتفاق است. امشب که نظر صریح رهبری درباره‌اش در خلال مستندی از سیما پخش شد، یادشان افتادم.

🔻اول/ آن روزها -اوایل دهه‌ی ۸۰- جوانی بودم در آغاز کار نویسندگی برای رسانه؛ دو سه سالی می‌شد برای هفته‌نامه یالثارات الحسین -ارگان رسمی انصار حزب‌الله- گاهی چیزی می‌نوشتم و با پست می‌فرستادم. اختلاف مواضع زیاد بود، اما من با ادبیات خودم از رهبر و انقلاب می‌نوشتم و علیه خاتمی، رییس‌جمهور وقت؛ و طبیعتاً پذیرفته می‌شد، تا رسیدیم به اکران عمومی مارمولک؛ نوشته‌ام تایید نشد. مباحثه‌‌ای طولانی و تلفنی بین من و آقای محتشم -دبیرکل انصار حزب‌الله- انجام گرفت و هیچ یک از موضع خود کوتاه نیامدیم و تمام. البته چه انتظاری داشتم من؛ زمانی که من در مدح "مارمولک" می‌نوشتم و بحث می‌کردم، زیرمجموعه‌ی آقای محتشم با حمله و شلوغ‌کاری مشغول پایین کشیدن فیلم از پرده‌ی سینماها بودند!

🔻دوم/ مارمولک را با دو سه نفر از دوستان طلبه‌ام در سینمایی پر تماشاگر دیدیم. سه نفرمان فیلم را پسندیدیم. من و فاطمه و زینب. در حوزه هم که بحث فیلم داغ بود و همه هم مخالف؛ فیلم را توهین به روحانیت می‌دانستند. فکر کردم حوزه جای مباحثه‌ست و نظرات ما هم شنیده می‌شود، اما علاقه چندانی نبود و حتی برچسب حواله‌مان شد به طعنه که روشنفکر شده‌اید، حرمت روحانیت برای شما مهم نیست و... سر کلاس حرفم قطع شد تا استادمان که معمم هم بود، بتواند همه‌ی توضیحاتش علیه مارمولک را بدهد. کسی نمی‌خواست ما را بشنود؛ همه یک صدا علیه نفوذ عوامل لیبرال و ضد روحانیت در سینما!

🔻امشب در بخشی از مستند "غیررسمی" که از تلویزیون پخش شد و در خلال دیدار رهبری با اهالی سینما، ایشان پس از اعتراض یکی از حاضرین به عدم سعه‌ صدر مسئولین پیرامون ساخته‌های انتقادی، گفتند که به همه گفته‌ام و می‌گویم که نباید از نقد ناراحت شوند و بعد فرمودند: "در مورد آن فیلمی که تبریزی ساخته بود، فیلم مارمولک، به آقایون علما گفتم بجای اعتراض، استقبال کنید. بگید دستت درد نکنه که نشون دادی افرادی لباس ما را می‌دزدند. این کار خوبی‌ست."

🔻نه که حالا بگویم کسی حق ندارد مخالف آقا فکر کند؛ نه، کسانی می‌توانند خلاف نظر رهبری، نظری داشته باشند، نقد فیلم که دیگر بماند؛ اما نمی‌شود موافقانِ فیلمی را که ولی‌فقیه خوب می‌داند، آنها با طعنه روشنفکری و بی توجهی به لیبرالیسم برچسب بزنند. نمی‌شود خود را پرچم‌دار دین و انقلاب و ولایت بدانند و بعد کاشف به عمل بیاید که نظرشان مخالف نظر عالی‌ترین مقام دینی و سیاسی کشور بوده است. خصوص که می‌دانیم رهبری به رعایت حرمت حوزه و روحانیت حساس هستند. حال بماند که آیا حقِ مخالف رهبری بودن را، برای دیگران هم قائل هستند یا نه، و باز بماند که حمله به سینماها اصلاً نه وجهی دارد و نه بحثی.

🔻بعدتر سر اکران عمومی "من مادر هستم" از فریدون جیرانی هم، انصار حزب‌الله با همین کج فهمیِ سینمایی‌اش جنجال راه انداخت؛ در سرمقاله‌ی وطن امروز مطلبی نوشتم با تیتر "دایه‌های نامهربان" در مدح فیلم و تقبیح کار آنان. سر فیلم "آدم برفی" از داود میرباقری هم قبلاً چنین شده بود و نظر آقا چیز دیگری بود. کاش برخی‌ها کمی در فهم سینمایی خود شک کنند؛ کاش شک کنند که شاید تصمیم سازان ما و مشاوران ما نفوذی باشند.

۴ دی ۹۹

https://t.iss.one/asouparmedia/10

🖇 @asoupar
📝دوگانه رسمی و غیررسمی از آقا

🔻اسم مستند «غیررسمی» است و در فضای مجازی هم می‌پیچد که قرار است بخش‌هایی خاص و منتشر نشده از دیدار‌های رهبری پخش شود. این همه یعنی آنکه تصاویر رهبری در چارچوب رسانه و به تبع آن در نگاه مردم، دوگانه است؛ بخشی رسمی و بخشی غیررسمی. بخش رسمی که همواره دیده‌اند و قاب معمولی یک مقام عالی رتبه سیاسی -و البته معمم و ایرانی و انقلابی- است و بخشی غیررسمی که پخش نشده و اگر هم قاب‌هایی از آن به مخاطب نشان داده شده، زیر انبوه قاب‌های رسمی، چندان دیده نشده و همواره به عنوان بخشی «خاص» از رفتار رهبر باقی مانده است.

🔻بازنمایی رسانه‌ای از رفتار آیت‌الله خامنه‌ای و مشی و منش ایشان همواره در همین دوگانه رسمیِ حداکثری و غیررسمیِ حداقلی باقی مانده و خاص سازی از بخش عمده‌ای از منش ایشان با عدم پخش آن‌ها و یا پخش با شرایط ویژه باعث شده که مخاطب نتواند شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای را آمیخته‌ای از این دو رفتار ببیند و به جای دیدن رهبری با دو رفتار رسمی و غیررسمی، دو رهبرِ رسمی و غیررسمی ببیند.

🔻همواره تصویری رسمی و جدی و البته سیاسی از رهبری ارائه شده و بعد سالی یک بار به مردم می‌گوییم حالا می‌خواهیم تصاویری دیگر از رهبری هم نشان بدهیم، غیررسمی و خودمانی. چرا؟ چرا باید همواره رسمی‌ها را نشان دهیم که بعد مجبور شویم برای شناساندن رهبر، مستند بسازیم و با تصاویری منتخب از ۳۱ دیدار خودمانی، لحظاتی از مشی ایشان را به نمایش بگذاریم و آن را برای مخاطب «خاص» کنیم؟ از سویی، کنار صد‌ها کادر رسمی، یک کادر غیررسمی چقدر می‌تواند به شناخت یک شخصیت کمک کند و تصویری واقعی از او به مخاطب ارائه دهد؟

🔻به نظر می‌رسد آنچه خاص است و عادی نیست، نه دیدار‌های خودمانی رهبر، بلکه نحوه بازنمایی تیم رسانه‌ای دفتر ایشان از ایشان است. ۳۱ دیدار هفتگی در طول چهار سال، باید در ۳۱ هفته و طی چهار سال و به تدریج برای مردم پخش شود. همان هفته‌ای که مردم اقتدار و جدیت ایشان در سخنرانی رسمی را هنگام پاسخ به تهدیدات دولت امریکا می‌بینند که «اولاً غلط می‌کنید...»، همان هفته هم باید ببینند که با آرامش در دیداری خودمانی و غیررسمی نشسته‌اند و سخنان کارگردان انیمشین‌های آموزشی تلویزیون را می‌شنوند و یا در مورد فلان فیلم سینمایی نظر می‌دهند. همان هفته‌ای که مردم دیده‌اند رهبری میانجی‌گری نخست وزیر ژاپن میان ایران و امریکا را نپذیرفته‌اند و در دیدار رسمی با او گفته‌اند که «ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمی‌دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.»، همان هفته باید ببینند که جوانی مقابل همین رهبر جدی و رسمی نشسته و از او برای عدم جوانگرایی در انتصابات انتقاد می‌کند و همین رهبر مقتدر مقابل دشمنان، اینجا متواضعانه نشسته و گوش می‌دهد و اگر جوابی لازم است، می‌دهد. همان هفته که مردم دیده‌اند رهبر از حقوق‌های نجومی، امید بستن به غرب، عدم برخورد کافی با قاچاق کالا و چه و چه خطاب به مسئولان کشور جدی و رسمی انتقاد می‌کنند، همان هفته باید ببینند که صمیمانه و غیررسمی پای درد دل فیلمسازانی نشسته‌اند که به رهبری گلایه مسئولان را می‌کنند که انتقادپذیر نیستند و شوخی‌های ما را سانسور می‌کنند و رهبر می‌گوید که من به آن‌ها می‌گویم با شما کاری نداشته باشند، اگر گوش کنند!

🔻مشکل این است رسمی و غیررسمی آیت‌الله خامنه‌ای را از هم جدا کرده‌ایم و در کنار صد‌ها خبر رسمی گاه دو تصویر کوتاه غیررسمی از ایشان نشان می‌دهیم و بعد منتظر هستیم بازخورد‌های مثبت آنچنانی از تأثیرگذاری این قاب‌های غیررسمی بگیریم. نمی‌شود، امکان وقوعی ندارد که «رحماء بینهم» را از «اشداء علی الکفار» جدا و اولی را حداقلی و دومی را حداکثری پخش کنیم و بعد، از مخاطب خاکستری انتظار داشته باشیم خودش این دو قاب را با هم بیامیزد و رهبر کشورش را درست بشناسد. این رفتارها، چه رسمی و چه غیررسمی هر دو در جایگاه حقوقی آیت‌الله خامنه‌ای روی داده و باید با هم و به موازات هم به مخاطب نشان داده شود. اینگونه نبوده که ایشان ۱۱ ماه سال رسمی باشند و یک ماه غیررسمی شوند؛ پس رویداد‌ها را همان گونه که ایشان رقم می‌زند و رفتار می‌کند، باید پخش کنیم و از رفتار‌های عادی ایشان همچون تواضع و مردم‌داری و گوش دادن به سخنان اقشار مختلف از خواص و انتقادپذیری و توجه‌شان به موضوعات مختلف کشور و ... رویدادی خاص نسازیم.

روزنامه‌ی جوان
۸ دی ۹۹
🖇 @asoupar
🔻از مبتذل‌ترین آدم‌هایی که دیدم، آن فردی‌ست که واکسن داخلی را به سخره می‌گیرد و برای داوطلب تست آن جوک می‌سازد. خوش‌بین نباشد، ایرادی نیست؛ من هم امیدم صددرصدی نیست؛ اما این حداقل فهم را دارم که تلاش سخت و خالصانه دیگری برای مردم و کشورم را، خصوص وقتی خودم هیچ کاری نکرده‌ام، به سخره نگیرم.
🖇 @asoupar