انديشه پويا
56 subscribers
1.04K photos
709 videos
33 files
1.09K links
بنام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
نيابد بدو نيز انديشه راه
كه او برتر از نام و از جايگاه
فردوسى

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1brw1bwuuzfk8&utm_content=3pgk8k4
Download Telegram
🔴 هشدار جدی سیل برای لرستان!

📌زنگ هشدار وبسایت هواشناسی جهانی [ AccuWeather ] بصدا درآمد.

📌هشدار جدی سیل در مناطقی از نیمه غربی ایران برای یکشنبه و دوشنبه صادر شد.

www.accuweather.com
@andishepouya1
🏻دكتر مجيد تفرشى، مورخ و سندپژوه در آرشيو ملى بريتانيا
https://t.iss.one/majidtafreshi

به گمانم، ديدن و شنيدن گفتگوى مفصل خانم دكتر "نوش آفرين انصارى" با برنامه "شوكران"، با اجراى "پيام فضلى نژاد"، در شبكه چهار تلويزيون ايران، براى اهل فرهنگ ايران ضرورى است.
خانم انصارى ضمن به دور افتادن از دو وادى تن دادن به سياستهاى فرهنگى حاكم از يك سو و هياهوى سياست زدگى در موضوعات بنيادين فرهنگى و زنان از سوى ديگر، با لحن و محتوايى بسيار متين (آرام و محكم) به بررسى جدى و ضمنا ساده مقولاتى چون: كتاب، كتابخانه، كتابخوانى، آموزش، دانشگاه، دانشورى، زنان، دانشنامه نويسى براى كودكان، ديپلماسى فرهنگى و تعاملات معنوى جهانى پرداخته است.
فكر مى كنم اين گفتگوى صميمى، بارقه اى از هشت دهه زندگى پربار و شش دهه كار بى وقفه استاد انصارى و هديه اى به علاقمندان دانش و فرهنگ در ايران، در اين وانفساى توليد علم و دانشورى حقيقى است.

مشاهده اين گفتگو در لینک زير:👇🏼
https://www.didestan.com/video/aG3J4EZ
@andishepouya1
"صدقه و دفع ۷۰ نوع بلا" !!

#اقتباس_از_نداى_آزادى

خرافات اضافه شده به دين راستين اسلام
@andishepouya1
📝 «سیل و سیاست»

✍🏻دكتر سعید حجاریان

🔻
منتشر شده در «وب‌سایت مشق نو»

🔻در ابتدای سال جاری، سیل‌های خانمان‌برانداز جان عده‌ای از هموطنان‌مان را گرفت و آسیب‌های فراوانی به منازل، مزارع و معابر وارد کرد. به‌رغم اختلاف‌نظر و زوایای تحلیلی متفاوت، صاحب‌نظران چند عامل را به‌عنوان علل اصلی بروز این واقعه برشمرده‌‌اند.

#یکم) تغییرات اقلیمی. در سطح جهانی، به دلیل تغییر الگوی مصرف، مواد آلاینده و استفاده بیش از حد مواد هیدروکربوری اقلیم جهانی و الگوهای آب‌و‌هوایی دستخوش تغییر شده و فصول پیش‌بینی‌ ناپذیر گشته‌اند.

#دوم) نابودی جنگل‌ها و مسیل‌خواری. مرتع و جنگل‌ و جوی و جدول عموما مانع از هجوم سیل می‌شود اما طی سال‌ها از اهمیت این‌ موارد غفلت شده است. کمابیش لایروبی رودها به تعویق افتاده و سدها، بعضا غیرکارشناسی بنا شده‌اند. از این گذشته، طی سال‌ها مسیل‌خواران درون مجاری مسیل‌ها و کنار رودها اقدام به احداث ابنیه کرده‌اند.

#سوم) غیر مترقبه بودن واقعه. کارشناسان حوزه محیط‌زیست غالبا این حجم از بارش را دور از انتظار ارزیابی کرده و عواقب آن را غیرمترقبه خوانده‌اند. اصطلاح غیرمترقبه به دو معناست؛ گاهی به‌معنای غیرقابل انتظار است؛ اما چنانچه به ریشه لغوی آن، «ترقب»، توجه کنیم معنای پایش از آن مستفاد می‌شود. در نگاه ژرف‌تر، واقعه غیرمترقبه بر امور پایش‌ ناشده دلالت دارد. از این رو چنانچه در ابعاد مختلف پایش صورت می‌گرفت، سیل غیرمترقبه نبود. لذا باید گفت باران به دست ما غیرمترقبه می‌شود و نه عوامل ماورایی. به قول معروف، در لطافت طبع‌ باران خلاف نیست؛ باران به‌ویژه باران بهاری –که آب نیسان هم خوانده می‌شود- نعمت است و ما به دست خود آن را به نقمت بدل کردیم.

🔻بررسی چرایی وقوع سیل و ابعاد آن را به کارشناسان محیط زیست وامی‌گذارم و بحث را با تحلیل نقاط تقاطع سیل و سیاست پی می‌گیرم. چرا سیاست از مقطعی خیابانی می‌شود؟ برای پاسخ به این پرسش، به موارد فوق‌الذکر بازمی‌گردم.

#یکم) طی چندین دهه، الگوی زندگی مردم دستخوش تحول شده است. تغییر الگوی طبقاتی، شهرنشینی، میزان تحصیلات، امکان دسترسی به دنیای آزاد اطلاعات و مولفه‌هایی از این دست بر بینش و نگرش مردم تاثیر مستقیم گذاشته است و اکنون، با مردم جدید و توقعات و مطالبات نو روبرو هستیم اما از این چرخش غافل هستیم و همچنان پرسش‌های جدید را با پاسخ‌های کهنه پاسخ می‌گوییم.

#دوم) جامعه مدنی و احزاب را می‌توان به جنگل‌ و مرتع و جوی و جدول تشبیه کرد. کارکرد جامعه مدنی و احزاب را می‌توان همچون بالشتک ضربه‌گیر دانست. این نهادها ذیل پروژه‌های انقلابی و کوتاه‌مدت، بنا به منافع متفاوت، در معرض دست‌اندازی و حذف و هدم قرار گرفته‌اند؛ نبود چنین فاکتورهایی، بی‌پشتوانه شدن حکومت‌ها را به‌دنبال دارد. زیرا جنبش‌ها از کنترل و مدیریت یا به‌تعبیری از جوی و جدول خارج می‌شوند و همچون سیل، بدون چارچوب به خیابان می‌آیند.

#سوم) غیرمترقبه بودن و پایش نشدن، در طبیعت، به سیل خیابانی و در سیاست، به حضور توده‌ای می‌انجامد. وقایع دی‌ماه 1396 شاهد این مثال است؛ چنانچه پیش از آن نقاط بحران‌خیز و عوامل بحران‌زا و همچنین مطالبات معوق شناسایی می‌شد، اعتراضات دی‌ماه قابل پیش‌بینی و مدیریت بود. پایش‌ نشدن و تبعات را می‌توان به انقلاب اسلامی نیز تعمیم داد؛ شاه تا مقطعی نسبت به آنچه در لایه‌های زیرین جامعه می‌گذشت بی‌اطلاع و یا بی‌تفاوت بود تا زمانیکه یکباره اعلام کرد، «صدای انقلاب شما را شنیدم». اما در مقابل می‌توان به مدل‌های اروپایی از جمله فرانسه و جنبش جلیقه‌زردها اشاره کرد؛ امروز، چندین ماه از تولد این جنبش می‌گذرد؛ به‌رغم مطالبات متفاوت و تخریب‌های گسترده، دولت فرانسه استوار باقی مانده،‌ بازسازی و اصلاح را در دستور کار قرار داده و به‌تدریج پایگاه و اثرگذاری جنبش در حال کم و کمتر شدن است.

سخن آخر؛ در نفی سیاست خیابانی و اهمیت جامعه مدنی و احزاب می‌توان بسیار نوشت اما تشبیه آن‌ها‌ به سیل و آب‌بند، تصویری طبیعی و قابل لمس پیش‌روی‌مان قرار می‌دهد. در سیاست خیابانی به‌واسطه غیبت احزاب و نهادها و بنیادهای مدنی، سازه‌ها برآب است و امر ایجابی ممتنع. ذیل شرایط اضطراری، جملگی واکنش‌ها توام با خشونت و انقلابی‌گری‌ست. و جمعیت توده‌وار و آنارشیست به‌جای منتقدان با هویت می‌نشیند و در نهایت، سیاست نرمال و تحول‌خواهی و اصلاح‌طلبی و گذارهای مسالمت‌آمیز ناممکن می‌شود.

@andishepouya1
tinyurl.com/yyl4hkms

🔻نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.iss.one/mashghenowofficial

🔻نشانی وب‌سایت «مشق نو»:
https://mashghenow.com
«بس که زندگی نکردیم، وحشت از مُردن نداریم!»

🔺عکس فوق؛ یکی از مصداق های حرف رئیس هلال احمر است که می گوید بزرگ ترین مشکل ما عدم توجه مردم به هشدارهاست!

@andishepouya1
" گزارش وضعیت نرگس محمدی"

🏻مهندس لطف‌الله میثمی
@cheshmandaz_iran
من در طی این سال‌ها در جریان بیماری‌های سرکار خانم نرگس محمدی اعم از ریه و قلب و اعصاب هستم. سوابق این بیماری‌ها در زندان موجود است. رسیدگی پزشکی بدیهی‌ترین و نخستین مطالبه هر فرد در بند است. جا دارد مسئولین امر در کمترین زمان ممکن نسبت به استفاده ایشان از حق مرخصی استعلاجی و اعزام ایشان به بیمارستان اقدام کنند. باشد که شاهد تبعات ناخوشایندی نباشیم که ناشی از تأخیر در رسیدگی پزشکی است.
@andishepouya1
🔶🔸گریه مسعود رجوی

✍🏻مهندس لطف‌الله میثمی
@cheshmandaz_iran

🔺من از اردیبهشت 1348 فعالیت رسمی و تشکیلاتی خود را با جمع دوستان؛ حنیف‌نژاد و سعید محسن و بدیع‌زادگان شروع کردم. این جمع هنوز اسم سازمان مجاهدین خلق ایران را بر روی خود نگذاشته ‌بود. حنیف‌نژاد اصولاً با اسم‌گذاری مخالف بود. او با الهام از ضرب‌المثل «آفتابه‌لگن هفت دست، شام و نهار هیچی» می‌گفت محتوا مهم‌تر از شکل و نام‌گذاری است. از همان روز اول جای سازمانی من در خانه حنیف‌نژاد واقع در بلوار الیزابت (کشاورز فعلی) تعیین شده بود. مسعود هم در همان خانه بود. در هفته یک روز به‌اتفاق مهدی فیروزیان به منزل علی میهن‌دوست واقع در خیابان جمالزاده می‌رفتیم و کتاب اصول مقدماتی فلسفه نوشته ژرژ پولیسر همراه با نقد و بررسی آن کتاب و همچنین کتاب راه طی شده همراه با پرسش و پاسخ‌های زیاد را نزد علی می‌خواندیم. مدتی هم من به اتفاق فیروزیان، سماواتی، یعقوبی و میلانی جمعی را در خانه‌ای واقع در ده متری ساسان (مهدی‌زاده فعلی) تشکیل دادیم ‌که سعید محسن و بدیع‌زادگان مسئولین ما بودند. در پایان سال 48 خانه بلوار کشاورز و خانه مهدی‌زاده به خانه خیابان گلشن منتقل شد. این خانه درواقع خانه مرکزی شد و اعضای ثابت عبارت بودند از: محمد حنیف‌نژاد، اصغر بدیع‌زادگان، مسعود رجوی و موسی خیابانی. مسئول خانه هم مهدی فیروزیان بود. جمع ما یعنی فیروزیان، سماواتی، سیدی کاشانی، یعقوبی و میلانی در همین خانه گلشن تشکیل می‌شد که مسئول ما سعید محسن بود. من از ساعت یک بعدازظهر هرروز تا 12 شب در آن خانه فعالیت می‌کردم. نشست‌های جمع مرکزی هم در همین خانه برگزار می‌شد.

🔺یکی از ویژگی‌های هر تشکیلات خوب این است که افراد ارزیابی می‌شوند و نقطه قوت و ضعف‌ها روشن می‌شود. آن روزها من از حنیف‌نژاد شنیدم که می‌گفت غرور مسعود بالاخره ضربه خود را به تشکیلات خواهد زد. این تنها نظر او نبود و جمع مرکزی هم به همین جمع‌بندی رسیده بود.


🔺از اوایل سال 49 ارتباط با سازمان فتح و رفتن اعضای جمع به اردوگاه فلسطینی آغاز شد. مسعود نیز یکی از افرادی بود که برای آموزش به فلسطین رفت و مسائلی را در آنجا به وجود آورده بود؛ مثلاً ادعای برتری بر دیگر اعضا ازجمله بدیع‌زادگان و حق‌شناس و باکری و... به‌طوری‌که رفتار او موجب انفعال بدیع‌زادگان شده بود. در بازگشت بچه‌ها از فلسطین مسائل آنجا مطرح شد و حنیف‌نژاد پیش‌بینی خود را تکرار کرد و گفت: بالاخره غرور مسعود ضربه تشکیلاتی خود را زد.

🔺خانه مرکزی گلشن، در تعقیب و مراقبت‌های ساواک از عید 50 به بعد تحت‌نظر بود. در شب اول شهریور 1350 یکی از خانه‌هایی بود که مأمورین ساواک به آنجا حمله کردند. در آن شب و روز حدود 30 نفر از اعضای سازمان دستگیر و به زندان قزل‌قلعه و اوین منتقل شدند. دوران شکنجه و بازجویی دوران سختی بود که گذشت و اعضا به‌تدریج به بندهای عمومی زندان اوین می‌آمدند. در یکی از روزهای زمستان 50 بود که تعدادی از اعضای سازمان در اتاق یک از بند یک عمومی اوین گردآوری شده بودیم و مشغول جمع‌بندی بودیم که ناگهان حسینی جلاد اوین به اتفاق اصغر بدیع‌زادگان وارد اتاق شدند. قبل از ورود آن‌ها به اتاق از لابه‌لای حصیرهای پشت پنجره آن دو را دیدیم که اصغر لنگ‌لنگان در کنار حسینی به‌سختی راه می‌رود. بدیع‌زادگان توسط اطلاعات شهربانی دستگیر شده بود. او را شکنجه‌های وحشتناکی داده بودند. نشیمن‌گاه او را طوری سوزانده بودند که استخوان‌هایش ذغال شده بود. ورود اصغر به اتاق یک، با خوشحالی زیاد همه اعضا مواجه شد. جلاد اوین گفت به این دلیل بدیع‌زدگان را به این اتاق آوردم که شاهد باشید هنگام تحویل گرفتن او از اطلاعات شهربانی، ساواک او را به این روز درنیاورده، بلکه این آسیب‌ها را اطلاعات شهربانی به او وارد کرده است. البته ساواک هم شکنجه‌های وحشتناکی می‌داد. مهندس حسن‌پور را آن‌قدر زدند که مجبور شدند پایش را قطع کنند، اما عموماً طوری شکنجه می‌دادند که اثر آن نماند.

🔺#نشریه_چشم‌انداز_ایران
@andishepouya1

📎 براى خواندن ادامه و متن كامل اين مقاله، بر روی گزينه INSTANT VIEW و يا لینک زير کلیک نماييد:👇🏼
https://tinyalias.com/s2X79p
Forwarded from ﺳﺎﻳﺖ ﻣﻠﻲ - ﻣﺬﻫﺒﻲ
نهاد سلطنت و دربار و بیت
نظام سلطنتی با نظام شاهی یا سلطانی یکی نیست.
در نظام سلطنتی شاه نقش محوری دارد. در نظام شاهی شاه همه چیز و همه کس می شود. نهاد سلطنت جدا از شاه ادامه می یابد اگر شاهی تغییر کند نهاد سلطنت شاهی دیگر را بر می گزید. نهاد سلطنت اقشار اجتماعی را در درون خود سامان می داد و نظمی قابل قبول یا قابل تحمل ایجاد می کرد. در نهاد سلطنت ازش همراه با رقابت نهاد های مانند نظامیان و دیوانیان و روحانیون و کاتبان و کاسبان و زراعان متصور بود. شاه وحدت بخش این اقشار بود. زمانی که در رابطه این اقشار خلل وارد میشد نظام دچار مشکل می شد. زمانی که رابطه اقشار اجتماعی مدیریت می شد ایام به کام بود. وزیر مدیر این سامان دهی بود. شاه وحدت بخش این سامان دهی می باشد.شق القمر این نظام هم عنصر وزیر ایرانی بود.
نظام سلطنتی ایرانی ساختارمند بود و متناسب زمانه اش تا حدی.اما بعد از مشروطه کار دگر شد قرار شد که نهاد سلطنت تغییر کند. در نتیجه نهاد دربار شکل گرفت و قرار شد که سه نهاد مقننه و قضائی و هم اجرائی به جایی بیرون از دربار منتقل شود شاه وحدت بخش ملی شود.اما با بحران های مشروطه، دربار به شکل ناهنجار جای نهاد سلطنت را گرفت و قو ه های دیگر را مطیع خود کرد نهاد وزیر در عمل تابع شاه مقتدر و دیکتاتور شد و نظام سلطنتی به نظام شاهی و سلطانی بدل شد و دربار به نا درستی جای نهاد سلطنت نشست. این فاجعه بزرگی بود
رضا شاه نظام شاهی برقرار کرد، بدون نهاد سلطنت .در بار نمی توانست جای نهاد سلطنت را بگیرد مظابق مشروطه در باره باید کارکرد مشخصی می داشت که از ان فرار تر رفت .
روایت است که طوفان فرزندان نا همگون می زاید. پس اقای خمینی هم حکومت ولایت فقیه برپا کرد که بدعتی بود در شیعه امامیه .اما شوم تر ان بود که با برافتادن نظام سلطنتی و قرار بر مشروطه شدن کشور بود که هر دو شاه پهلوی خلاف ان عمل کردند. مدل ولایت فقیه هم به جای تن دادن به جمهوریت، در عمل به دربار سازی روی اورد منتها نام این در بار ،بیت رهبری شد.نهاد وزیر یا وزارت که در دوره پهلوی اسیب دید و در عمل وزیر در برابر شاه قرار می گرفت مگر این که مطیع باشد این بار این مسئله مشکل بیت با با نهاد جمهوریت ایجاد شد. چرا که بیت همان کار دربار را می کند.ولایت فقیه هم مانند شاه می خواهد حرف او و وسط و اخر را بزند.می توان گفت با برافتادن نظام سلطنتی ،بعد از مشروطه ما با سلطان و دربار مواجه بودیم که نه ریشه در گذشته داشت و نه تواست مناسبات مشروطه را بپذیرد بعد از نظام پادشاهی هم ما با حکومتی مواجه شدیم که نه حمهوریت را باور دارد نه ریشه در همان سنتی دارد که مدعی است مشروعیت ازان است، می باشیم که بیت و ولایت مطلقه فقیه چنین اعدا می کنند. سلطان پهلوی نهاد وزارت را بی معنی کرد و ولایت فقیه مقام جمهوریت را نمی پذیرد.
🏻دكتر کاوه مدنی، فعال و کارشناس برجسته محیط زیست در صفحه اینستاگرامی خود با هشدار نسبت به گسترش شایعات و خرافات در مورد سیل اخیر نوشت:

🔶...برخی از این #خرافه‌ها و روایت‌های ناقص و اشتباهی که بدون مطالعه و مبنای علمی در روزهای اخیر شکل گرفته و متاسفانه از زبان برخی از مسئولین هم تکرار شده اند را مرور می‌کنیم:
- دوره سی ساله #خشکسالی تمام شده است.
- ایران وارد دوره بلند مدت #ترسالی شده است.
- #تغییر اقليم "عامل" سیل‌های اخیر در ایران است.
- مشکل #ورشکستگی آبی و #بحران آب ایران به خاطر بارندگی های اخیر حل شده است.
- اگر سدها نبودند، خسارت ها بیشتر بود و بنابراین به سدهای بیشتری نیاز داریم.
- به خاطر حجم بارش، خسارت #سیل‌های اخیر اجتناب ناپذیر بود.
- قطع درختان عامل سیل در شمال کشور بود.
- بی‌احتیاطی مردم و عدم توجه به هشدارها، عامل مرگ و میر مردم در سیل شیراز بود.
- #باروری ابرها عامل بارش‌های غیرعادی است.
- پروژه #هارپ و دستکاری اقلیمی توسط دشمنان عامل افزایش فعالیت جوی است.

🔶خرافه ها و روایت‌های ناقص پس از مدتی به باور تبدیل می‌شوند و پس از آن به مبنای قضاوت. چوب قضاوت های نابجا و نادرست را هم مردم و محیط زیست می‌خورند و جا دارد که کارشناسان به این مباحث ورود کنند.
@andishepouya1
#فرداى_بهتر
https://up.upinja.com/8nj70.jpeg
Forwarded from راهبرد
‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ 🖊 به قلم سیاستمدار: "هاشمی‌ها و فریاد واتعدیلا!"

👈 اروجعلی محمدی، عضو شورای مرکزی حزب اتحادملت، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:

یکی از بزرگان نقل کرده‌اند که در دوران جنگ یک ایرانی ساکن آمریکا به دیدن آقای هاشمی‌رفسنجانی می‌آید و به آقای هاشمی می‌گوید: "آیا شما نمی‌خواهید پولتان زیاد بشود و در جنگ پیروز بشوید؟". آقای هاشمی می‌گوید: "بله". آن آقا می‌گوید: "شما قیمت ۷۵ریال دلار را تعدیل کنید و دلار را به چندین برابر بفروشید تا درآمد ریالی شما بخوبی افزایش یابد".

آقای هاشمی با قبول این موضوع خدمت امام می‌رسند و به امام می‌گویند تا شما برای انجام این کار فرمان ندهید؛ من از اینجا نمی‌روم. امام می‌فرمایند شما هزار روز هم اینجا بنشینید؛ من چنین فرمانی نمی‌دهم. ولی یک کار را می‌کنم و آن این است که این پیشنهاد شما را به دولت می‌دهم تا بررسی کنند و نتیجه این پیشنهاد با حضور من، در جلسه سران سه قوه جمع‌بندی بشود.

نخست‌وزیر علیرغم مخالف بودن، موضوع را برای سران قوا ارسال می‌کنند و از سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نیز مجددا نظرخواهی می‌کنند و نتیجه کار بعد از بررسی‌های همه‌جانبه در جلسه سران قوا با حضور امام مطرح می‌شود؛ ولی آقایان رییس‌جمهور و رییس قوه قضاییه و نخست‌وزیر با این پیشنهاد مخالفت می‌کنند و آقای هاشمی بعنوان رییس مجلس دراقلیت قرار می‌گیرند و موضوع تعدیل اقتصادی و موضوع افزایش قیمت ارز برای تامین درآمد بیشتر برای مخارج حکومتی منتفی می‌شود.

اما این سیاست بنیان‌کن بعد از رحلت امام و به قدرت رسیدن آقای هاشمی اجراشد که یکی از نتایج آن، گرانی‌های گسترده و نارضایتی مردم و بروز ناآرامی و اعتراضات در شهرهای مشهد، شیراز، اسلامشهر و.... بود.

نمی‌دانم چرا سیاست تعدیل اقتصادی برای خانم فائزه هاشمی این قدر حیثیتی شده است که اخیرا در مصاحبه با روزنامه "آرمان" از اینکه دو جناح چپ و راست مانع ادامه آن شدند؛ ابراز تاسف کرده‌اند.

باید از خانم هاشمی پرسید: ملت ایران چه گناهی کرده‌اند که خداوند در این خاک نفت قرار داده که یک بار با فروش نفت و درآمدهای آن، اقتصاد ایران دچار نفرین منابع و بیماری هلندی می‌شود و دیگربار هم با افزایش قیمت دلار، جان مردم به لب می‌آید و بعد از بالا رفتن نرخ دلار هم می‌فرمایند قیمت انرژی در ایران نسبت به فوب خلیج‌فارس پایین است و به دلیل ارزانی قاچاق می‌شود و چاره‌ای جز افزایش قیمت بنزین و انرژی در ایران نیست و بعد هم قیمت انرژی را بالا می‌برند و بازهم قیمت‌ها افزایش می‌یابد.

سوال این است که این سیاست مخرب تعدیل اقتصادی کی تمام می‌شود؟ ظاهرا این سیاست مشروعیت‌زدا تا زیمبابوه و ونزوئلا شدن ادامه خواهد یافت.

سیاست تعدیل مورد حمایت
خانم فائزه هاشمی و حزب کارگزاران با تحمیل گرانی و تورم به جامعه، شکاف دولت-ملت را به‌شدت افزایش داده و این دوستان آن را به هیچ می‌شمارند.

یادمان نمی‌رود که در سال‌های قبل از دوم خرداد، تئوریسین‌های این جریان مدام گفتند دوسه میلیون نفر هم در زیر چرخ‌های توسعه کشته شوند، مهم نیست؛ در شرایطی که قرآن کشتن یک‌ نفر را کشتن تمام ‌انسان‌ها می‌داند.

این رمز سقوط ماست که تابه‌حال آن را نفهمیده‌ایم و حتی انتخابات سال۸۴ هم موجب عبرتی نشده است و هنوز هم مرغ حامیان تعدیل یک پا دارد.

نمی‌دانم چرا عراق، سوریه و یمن سیاست تعدیل اقتصادی را اجرا نمی‌کنند؟ فرانسه و آلمان که جای خود دارند؛ چرا هند، مصر و الجزایر این سیاست داهیانه را از ما یاد نمی‌گیرند؟

البته خانم هاشمی باید سر به آسمان بسایند که اگر آقای هاشمی نتوانست سیاست تعدیل را به‌خوبی اجرا کند؛ حالا آقای روحانی دقیقا و به‌خوبی این پروژه آقای هاشمی را اجرا می‌کنند و شاید دست ایشان را هم از پشت بسته‌اند.

حامیان روحانی هم خاموشند؛ با این بهانه که خدای‌نکرده انتقاد به گرانی ارز و سیاست تعدیل اقتصادی دولت ممکن است آب خانه جناح رقیب را گرم کند.

در شرایطی که رقبای اصلاح‌طلبان و دولت در صداوسیما با تمام قوا همه عواقب تحریم، گرانی، تعدیل اقتصادی و حتی کمبود گوشت و دارو را با بزرگنمایی کمبودها به نام سیاست روحانی و اصلاح‌طلبان قباله می‌کنند و آن را به ضمیر ناخودآگاه جامعه پانچ می‌کنند.

تندروها هم که ۸۰۰میلیارد دلار درآمد نفتی ۸ساله احمدی‌نژاد را در مسیر جاه‌طلبی و هولوکاست‌ستیزی خود به اقتصاد مصرفی ایران تزریق کرده‌اند و با به فنا دادن پول اشتغال ۱۳میلیون ایرانی و با خلق بیماری هلندی ارزش پول ملی ایران را به کاه کاهش داده‌اند و ملت را به خاک سیاه نشانده‌اند؛ حالا با فرار به جلو بازی "کی بود، کی بود؟ من نبودم"؛ راه انداخته‌اند و تبعات فجایع مالی و پولی خود را با هنر تصویر و رسانه و انحراف افکار عمومی به حساب اصلاح‌طلبان واریز‌ می‌کنند.

🔅 ادامه یادداشت در پست بعدی👇👇
@javadrooh
Forwarded from راهبرد
‍ ‍‍ ‍‍ 🖊 به قلم سیاستمدار: "هاشمی‌ها و فریاد واتعدیلا!"| نوشته: اروجعلی محمدی| بخش دوم و پایانی

دراین گیرودار خانم فائزه هاشمی هم بی‌توجه به تبعات موضوع تعدیل فریاد "واتعدیلا" و "واسلاما" و "واجناح چپ" سر می‌دهند.

خانم هاشمی شاید سفره بی‌نان ندیده‌اند؛ ولی بسیاری از مردم ما سفره بی‌نان دیده‌اند و سیاست تعدیل را هم مثل شعار "آوردن نفت بر سر سفره‌ها" موجب کوچکتر شدن سفره‌های خود می‌دانند.

من شخصا در همین ایام با تحقیق در عواقب افزایش نرخ ارز به نتایج تلخی رسیده‌ام که یکی از جداول این تحقیق را ذیلا ارائه می‌کنم:

جامعه آماری این جدول بیش از ۳۰۰۰نفر کارگر و مهندس یک بنگاه بزرگ تولیدی است که قدرت خرید آنان در سه مقطع ۸۴ و۹۲ و۹۷ بعنوان شاهد مورد تحقیق قرار گرفته است.

بر اساس این تحقیق، در سال ۸۴ حقوق دریافتی یک ‌کارگر این بنگاه، معادل ۱/۲۳ سکه و حقوق دریافتی یک مهندس معادل ۲/۷۹ سکه بوده که در سال۹۲ درآمد یک کارگر به ۵۲صدم یک سکه و حقوق یک مهندس به ۸۸صدم یک سکه کاهش می‌یابد.

علیرغم افزایش قدرت خرید این حقوق‌ها تا خرداد سال۹۷ در دولت روحانی با بروز تحریم‌ها و اجرای مجدد سیاست تعدیل، بار دیگر در پایان سال۹۷ حقوق یک کارگر آن بنگاه به ۶۰صدم یک سکه و حقوق یک مهندس به‌۸۵صدم بهای یک سکه بهار آزادی کاهش یافته است.

این فقر ظالمانه نتیجه غارت موسسات‌ غیرمجاز مال و بانک‌های رباخواری است که با سوءاستفاده از سرمایه‌های مردم به خلق نقدینگی وحشتناک دست یازیدند و ملت را غارت کردند.

این فقر ثمره آینده‌فروشی‌ها و بی‌انضباطی‌های گسترده‌ای است که از سال۸۸ به بعد دامن نظام مالی و پولی ایران را گرفته است و امروز با همان راه‌حل دم‌دستی و آسان تعدیل اقتصادی و افزایش قیمت ارز به جبران غارت آنان اقدام می‌شود.

راه‌حلی که هیچ سودی ندارد و سکنجبینی است که صفرا می‌افزاید؛ در شرایطی که یگانه راه‌حل اقتصاد کشور کاهش هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری در اشتغال مولد ایران است.

براساس اعلام سازمان بین‌المللی کار، چین به خاطر صلاحیت‌های بی‌بدیل علمی در استفاده مولد از نیروی انسانی خود در فاصله سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۶ در کمتر از دو دهه توانست با ۳۱۰میلیارد دلار سرمایه‌گذاری ۲۲۶میلیون نفر شغل مولد ایجاد کند.

ولی در دولت احمدی‌نژاد در دوره ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ با تزریق ۶۲۰میلیارد دلار به اقتصاد ایران، فقط ۷۳هزار نفر اشتغال ایجاد شد. چرا و بازهم چرا؟

چرا باید منابع مالی ایران ‌چنین فلاوفنا شود و بعد از آن‌هم برای تامین مخارج حکومتی با سیاست تعدیل از مردم خراج ستانده شود؟

این‌پروژه ثبات‌زدا و ناعادلانه ریشه اصلی فساد در کشور است و جز شکست و نا‌کامی برایمان عایدی نداشته و نخواهد داشت.

اگر خانم فائزه هاشمی غصه سیاست تعدیل را می‌خورند؛ من صادقانه از خدا می‌خواهم که خانه سیاست تعدیل اقتصادی را به‌کل خراب کند که خانه ما را ویران کرد.
@javadrooh
🌎 تفاوت مذاکرات ترامپ با کره شمالی و اوباما با ایران در برجام

✍🏽رضا نصری
، حقوقدان بین الملل و عضو مطالعات ژنو
@rezanasrichannel

تفاوت اول اینکه روش ترامپ مبتنی بر مُدل مذاکراتی «از بالا به پایین» (یا Top down) است، حال اینکه دیگران مُدل «از پایین به بالا» (Bottom-up) را پیش گرفته بودند.

تفاوت دوم اینکه روش مذاکراتی ترامپ - به زعم او - مبتنی بر سیاست «فشار حداکثری» است و مادام که طرف مقابل به صورت کامل و غیرقابل بازگشت خواسته‌های او را به اجرا نگذارد، حاضر به کاهش فشار نخواهد بود. او مدعی است این مُدل موجب می‌شود طرف مقابل «اعتبار» و «تهدید» آمریکا را جدی‌تر بگیرد و با مقاومت و مطالبات کمتری به خواسته‌های آن تن دهد.

در مذاکرات هسته‌ای ایران، بحث «اقدامات همزمان» و «اقدامات متناظر» مطرح بود. حال اینکه در مُدل مورد نظر ترامپ توقع می‌رود کره شمالی تمام خواسته‌های آمریکا در زمینه خلع سلاح، انحلال برنامه موشکی و انحلال کامل تاسیسات هسته‌ای را یکجا برآورده کند تا سپس در ازای آن از «فشار حداکثری» کاسته شود.

در قضیه برجام، ایران تنها به «محدود کردن» برخی فعالیت‌ها (و نه برچیدن زیرساخت‌های هسته‌ای خود)، آن هم به صورت موقت (و نه دائمی) تن داد و هیچ‌گونه محدودیتی نیز در زمینه برنامه‌های دفاعی و نظامی خود قبول نکرده است.

حال اینکه در مورد کره شمالی دولت ترامپ اصل را بر «اقدامات دائم در ازای اقدامات بازگشت‌پذیر» قرار داده است.

دولت ترامپ تصور می‌کند می‌تواند کشوری را که موشک‌ها و سلاح هسته‌ای خود را تنها عامل بازدارنده در برابر تهاجم نظامی آمریکا می‌داند، با «تهدید» و اِعمال تحریم‌هایی که موجودیت کشور را به مخاطره می‌اندازد وادار به واگذاری همان اهرم بازدارنده کند!

مورد لغو قطعنامه‌های شورای امنیت درباره ایران یک مورد استثنایی است که نه با الگوی رفتاری امریکا، نه با منش سایر اعضای دائمی شورای امنیت و نه با رویه خود این نهاد سازگاری دارد.

حقیقت این است که یکی از مهم‌ترین اهداف و اولویت‌های ایران در مذاکرات هسته‌ای خروج از زیر ضرب شورای امنیت سازمان ملل بود و به همین خاطر هم از ابتدا تیم مذاکره‌کننده وزارت امور خارجه با عزمی جدی و یک تلاش فنی بی نظیر، عدم عادی‌سازی پرونده کشور در شورای امنیت را به عنوان «خط قرمز» خود تعریف کرد و در آن جهت نیز گام برداشت.

ایران تنها کشوری است که موفق شده بدون اینکه حتی یک روز قطعنامه‌های شورای امنیت را اجرا کرده باشد، کلیت آن‌ها را - صرفاً با توسل به مذاکره - لغو کند.

در اصل، نه تنها ایران موفق شد قطعنامه‌های قبلی را لغو کند، بلکه - به عنوان کشوری که در شورای امنیت عضویت ندارد و صرفاً «موضوع» رسیدگی آن بوده - حتی توانست در تدوین و نگارش قطعنامه جدید نیز ایفای نقش کند و ملاحظات و خواسته‌های خود را در سند جدید به کُرسی بنشاند.

این دستاورد استثنایی در همان زمان هم موجب تعجب بسیاری از تحلیلگران شد و بعید است کره شمالی - ولو با وجود سلاح هسته‌ای - موفق شود چنین استعدادی در حوزه دیپلماسی و حقوق بین‌المللی از خود به نمایش بگذارد.

#اقتباس_از_كانال_نويسنده
@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين شيرازى هاى دوست داشتنی از مردمان ملک ايران دوست داشتنی

جشن کارکنان بیمارستان نمازی شیراز برای عروس و داماد شمالی که برای ماه عسل به این شهر سفر کرده و دچار حادثه سیل شده بودند.
@andishepouya1
Forwarded from انديشه پويا
💢 مهیب تر و ترسناک تر از سیل

" در حالیکه تاکنون متاسفانه در سیل های اخیر بر طبق آمارهای رسمی 23 نفر از هم میهنانمان جان باخته اند. طبق آمار پلیس راه تا روز چهارم فروردین 170 نفر از هموطنانمان در تصادفات جاده ای جان باخته اند."

#سحام_نیوز
@andishepouya1
تهرانِ پاک در روزهای اخیر ...

📸عكس از #هادی_نیک
@andishepouya1
Forwarded from اتچ بات
📝» از تمنای باران تا آمدن سیل ! «

✍🏻دكتر احسان شریعتی
@Dr_ehsanshariati

🔸هنوز فضای دید-و-بازدیدها، شادباش‌ها و نیک‌نوشت‌های نوروزی‌ تمام نشده، سال نو را با خبرهای بد سیل خانمان‌برانداز و تسلیت‌گویی به هم‌میهنانمان آغاز می‌کنیم و نمی‌دانیم اين چه رازيست كه "بهار" به تعبیر شاعر، «هربار با عزای دل ما می‌آيد؟!» می‌گویند از پی یک‌دوره خشک‌سالی افراطی که به‌قول زنده‌یاد بازرگان «برای باران دعا می‌کردیم، سیل آمد»، و مهمتر این‌که دوران «ترسالی» تفریطی فرارسیده است!

🔹فراتر از «خشمِ» طبیعت، که شاید به همان اندازهٔ «مهر» طبیعت بی‌معنا باشد، خشم خدایی نیز در کار نیست، زیرا علاوه براینکه در جهان‌بینی ادیان توحیدی ابراهیمی، «عدل» صفت اصلی خداوند است، اصل عقلی «جهت کافی» نیز حکم می‌کند که هر چیز برای بودن دلیلی دارد. احتمال واقعی و دلیل علمی جاری شدن سیل آن‌را قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری ساخته است.

🔸آنچه «دلیل» ندارد «دلیری» انسان‌هاست در سبک اسکان و شیوهٔ شهر-و-راه‌سازی‌ای که نتیجه‌اش را هر روز به‌صورتی پیاپی می‌بینیم:
تخریب جنگل‌ها و دستکاری موانع طبیعی، جاده‌سازی در مسیل‌ها، ساخت-و-سازهای بی‌رویه در جوار رودها، و ... به این ترتیب، مسئول چگونگی واکنش به خشک-و-ترسالی «طبیعی» نه خدا که انسان، و به‌شکل خاص «مسئولین» امور زیرساختی اند! مسئولیتِ مسئولین اما به‌معنای معاف بودن ما و مردم از الزامِ پاسخ‌گویی نسبت به سرنوشت و زیست مشترکی که در آن خشک و تر با هم می‌سوزند، نیست.

🔹نخستین گام در راه انجام وظیفهٔ اخلاقی و مدنی، کسب خودآگاهی لازم، همراه با تغییری بنیادین در بینش و منش است، نوعی آگاهی‌ معطوف به نجات و رهایی از تهدیدات طبیعی، زیرساخت‌های زیستی معیوب و نابخردانهٔ گذشته، سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی-اقتصادی تبه‌کارانه، اگرچه در پوشِ آزادی و سازندگی و توسعه و عمران و...
از شهادت تراژیک آنتیگونهٔ سوفوکل تا حماسهٔ گواهی‌بخشی زینب، با دو گونه مذهب مواجهیم که یکی مبلغ اخلاقی است انسانی، اما برخاسته از ناموس هستی و امرِ قدسی یا ارادهٔ خدایی و سیر طبیعی امور (دفاع از حقوق طبیعی و شرعی برادری قربانی)، و دیگر اراده‌ای که به‌نام تقدس دینی، مدافع خوی زیاده‌طلب انسانی، سلطهٔ خودکامهٔ سیاسی و نظم موجود و حاکم اجتماعی است. انسان این «غریب‌ترین آشنا»ی عالم هستی، می‌تواند با خشونت خود عامدانه علیه حدود طبیعی تجاوز کند (hybris)، اما نمی‌تواند به‌هنگام بازخورد و خسارت، تقصیر در مسئولیت خویش را به گردن خشم طبیعت بیاندازد.

🔸زیرا تا بدانجا که به انسان بستگی دارد (و شاید بخش کوچک‌تر امور)، او مسئول یافتن «اعتدال» میان دو حد افراط-و-تفریط است. این مفهوم و معیار را که ریشه در «عدل» دارد، را متاسفانه «اعتدالیون» سیاست‌پیشه مسخ کرده‌اند؛ چنان‌که معنای (قرآنی) «وسط» را از «میانهٔ میدان»‌داری به «وسط لحاف خُسبیدن» تقلیل داده‌اند.

🔹خلاصهٔ کلام، تا بدانجا که به انسان بستگی دارد، او مسئول کار و کم‌کاری خویش است و حتی مسئول «مسئولین» خود! چه، به بیان سعدی: باران که در لطافت طبعش خلاف نیست، در باغ لاله روید و در شوره‌بوم خس !

🔸در این لحظه اما، بیش از هرگونه حسابرسی، نیازمند همدردی و همبستگی ملی برای رویارویی با بحرانیم .

#همبستگی_ملی #بحران
@andishepouya1
🛰
🌍 تصاویر ماهواره ای در مورد سیل آق قلا چه می گویند؟

✍🏻دكتر کاوه مدنی


تصاویر پردازش شده توسط دکتر مهدی معتق، استاد مرکز علوم تحقیقات زمین آلمان، این ادعا که سدها عامل نجات مردم در مقابل #سیل هستند را قابل تأمل می کند.

به تغییرات عرض رودخانه قبل و بعد از سد دقت کنید. عرض رودخانه در بالای سد #طبیعی است، اما در پایین سد، هر چه جلوتر می رویم، عرض رودخانه در اثر تجاوز به بستر رود و رسوب گذاری حاصل از کاهش سرعت آب توسط سد کاهش پیدا می کند.

کاهش عرض یعنی کاهش ظرفیت انتقال سیلاب. همانطور که در کنار #دروازه_قرآن، انسداد مسیل انتقال آب فاجعه آفرید، در اینجا نیز با کاهش ظرفیت رود، در نقطه ای از پایین دست شکست رخ داده و منطقه به زیر آب رفته است.

در واقع، پس از بهره برداری از #سد، میزان حجم طبیعی جریان آب و سیلاب های معمول و غیرمعمول فراموش شده و به #حریم_رودخانه تجاوز شده است.

درست است که داشتن سد (به شرط بهره برداری درست!) می تواند به مهار و تنظیم سیلاب کمک کند، اما سوال اینجاست که آیا در نبود سد، ظرفیت رود، وضعیت #توسعه پایین دست، نحوه استقرار مردم و الگوی کاربری اراضی همین گونه می بود؟
@andishepouya1
🔸آقا رضا پهلوی! اگر من جای باشم...

✍🏻مهدی غنی
@cheshmandaz_iran

🔺آقا رضا پهلوی،‌ اینکه من بخواهم جای شما باشم، ازجمله محالات روزگار است؛ نه از موضع دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، که مقام شما خیلی بالا باشد و به قد و قواره من نخورد، از این جهت محال است که مقام و موقعیت شما نه انتصابی است که از طریق رابطه بتوان به آن دست یافت، نه انتخابی است که با جلب آرا دست‌یافتنی باشد، حتی به انتخاب خود شما هم نبوده‌ است. شما شاهزاده به دنیا آمدید و تنها شما می‌توانید شاهزاده باشید و لاغیر. به همین دلیل شاهزاده بودن دلیل بر شایستگی خاصی نیست.

🔺سال 1339 که شما به دنیا آمدید من هشت‌ساله بودم. به یاد دارم چه جشن و سروری در شهرها برپا شد. خانواده ما هم از اینکه سلسله پادشاهی ابتر نماند احساس خوبی داشتند. در عالم کودکی، با هم‌سن‌وسالانم درباره زندگی یک شاهزاده چه داستان‌ها که نمی‌بافتیم. زندگی یک شاهزاده برای مردم ما همیشه سوژه‌ای جذاب و اسرارآمیز بود و همواره پیرامونش شایعه‌سازی می‌کردند. یادم هست سال‌های بعد شایع شد ولیعهد لال است و نمی‌تواند صحبت کند، چون در انظار عمومی کسی ندیده بود شما سخن بگویید. چند سال بعد که کتابخوان شدم، کتاب شاهزاده و گدای مارک ‌تواین از اولین و جذاب‌ترین کتاب‌هایی بود که خواندم. در آنجا ادوارد شاهزاده جای خود را با تام گدازاده عوض کرد و چه حوادث طنزآمیز و شگفتی رقم خورد. مارک ‌تواین با این ترفند به انتقاد از وضعیت دربار انگلیس و زندگی فلاکت‌بار آن زمان مردم پرداخته بود.

🔺حالا جناب شاهزاده! فرض کنید من تام باشم و شما ادواردشاه. بیایید لحظاتی جایمان را با هم عوض کنیم. همین‌جا اعلام کنم گرچه من را مأموران پدر شما ماه‌ها شکنجه کردند، اما نسبت به شما کینه و دشمنی خاصی ندارم و شما را در آنچه بر من و دیگران رفت مقصر و مسئول نمی‌دانم.

🔺سال 1352، 21 سال داشتم که ساواک مرا بازداشت کرد و شما سیزده‌ساله بودید. تا پنج سال بعد هم که رژیم پدرتان سقوط کرد، در هیچ پست و مقام اثرگذاری نبودید و در حال آموزش خلبانی جنگنده‌ها بودید، حتی بعید نمی‌دانم تحت‌تأثیر مادرتان برخی از رفتارهای پدر و حکومتش را قبول نداشتید، هرچند جرئت بیانش را هم نداشتید. برای رفع سوءتفاهم باید بگویم اینکه خودمان را جای دیگری بگذاریم به‌معنی قضاوت عادلانه و رعایت انصاف است و اینکه مسائل را از زاویه دیگری هم ببینیم و در منظر خودمان دگم و مطلق‌نگر نشویم، پیش از اینکه روزگار به ما بیاموزد، از فکر دیگری استفاده کنیم و به‌خاطر تکرار اشتباهات هزینه ندهیم.

🔺آقارضا! اگر جای شما بودم، اولین کاری که می‌کردم این بود که تکلیف خودم را مشخص می‌کردم. آیا من شخصیت مستقلی دارم و توانایی‌ها و شایستگی‌هایی دارم که ملت ایران به آن‌ها نیاز دارد یا اینکه مهم‌ترین ویژگی و امتیاز من شاهزاده بودن و وابستگی ژنتیکی من است. از طرفدارانم با این پرسش نظرخواهی می‌کردم که علاوه بر شاهزاده بودن چه برجستگی و شایستگی‌هایی در من می‌بینند؟ من نسبت به سایر رهبران چه امتیاز و توانایی دارم؟ به آن‌ها که بر شاهزاده بودن من تکیه می‌کنند می‌گفتم درست است که افراد مرا شاهزاده می‌شناسند و پدرم 37 سال و پدربزرگم 20 سال بر این کشور حکومت کرده‌اند، اما این شاهزادگی، به‌قول این گفته حکیمانه گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل، الزاماً برای من شایستگی و ارزشی به ارمغان نمی‌آورد. بسیار شاهزادگان نادان و نابکاری بوده‌اند که به این ملک و ملت خیانت کردند و آشپززادگانی همچون امیرکبیر هم بوده‌اند که خدماتشان همواره در زمین ایران و ضمیر مردم مانده است؛ بنابراین شاهزاده بودن نه امتیاز و اعتبار است و نه عامل شایستگی و برتری من بر دیگران. همان‌طور که از خانواده فقیر و تهیدست بودن، مایه شرم و حقارت نیست.

🔺به حامیانم می‌گفتم: شاهزادگی همان آقازادگی است. وقتی مردم ما آقازاده بودن و ژن خوب داشتن را چنین به تمسخر می‌گیرند، وقتی برخی آقازاده‌ها با استفاده از رانت پدرانشان پست‌هایی را اشغال می‌کنند یا منسوبان آقایان از امکانات ویژه برخوردار می‌شوند و نمی‌گذارند شایستگان جایشان بنشینند و بر نابه‌سامانی اوضاع می‌افزایند، مردم از این پدیده منزجرند، شما چقدر عقب‌افتاده‌اید که می‌خواهید مرا با عنوان شاهزادگی بر آن‌ها حاکم کنید!

🔺منبع: شماره 114 نشریه چشم‌انداز ایران
@andishepouya1

📎 براى خواندن متن كامل اين مقاله، بر روی گزينه INSTANT VIEW و يا لینک زير کلیک نماييد:👇🏼
https://tinyalias.com/Qi1P5i
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙آدمیرال مایک مالن: رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا در مصاحبه با CNN:

افول آمریکا را می‌بینم!


🔺در ویدئو بالا: من افول آمریکا را دارم میبینم! شبیه شرکتی است که دارد ورشکسته میشود؛ و سوال این است که آیا رهبرانی پیدا میشوند که آمریکا را از این سقوط آزاد نجات دهند، قبل از اینکه کشور با فروپاشی مواجه شود!

#مطالعات_آمریکا
@andishepouya1