📝بیدار کار خویش، هشیار کار خویش
✍🏻دكتر علیرضا رجایی
@iranfardamag
در شعر معروف حافظ دربارهی نوروز و بهار، در همان بیت اول، آنجا که به نسیمِ بادِ نوروزی اشاره میکند، میگوید که با مدد جستن از این باد "چراغ دل برافروخته" میشود. شعر زبان رمزآمیز است و ما نمیتوانیم معنای قاطع و نهایی از آن مراد کنیم اما میتوانیم امید داشته باشیم به تاویلی در خورِ حال و زمانه خویش دست یابیم. به ظاهر مدد جستن از باد و نسیم بهاری فینفسه و بویژه در روزگار سخت، چندان مفهوم نیست و بلاموضوع هم به نظر میرسد چه رسد به اینکه به کار دلافروزی و روشنبینی نیز بیاید. اما شاعر بزرگِ دوران ما احمد شاملو نیز نسبت به این مضمون توجه داشت و در یکی از معروفترین اشعار خود چنین سرودهاست:
وقتی که بیامید و پریشان
گفتی:
«ــ مُردهست باد!
بر تیزههای کوه
با پیکرِ کشیدهبهخونش
افسرده است باد!» ــ
آنان که سهمِ هواشان را
با دوستاقبان معاوضه کردند
در دخمههای تسمه و زرداب،
گفتند در جواب تو، با کبرِ دردِشان:
«ــ زنده است باد!
تازَنده است باد!
توفانِ آخرین را
در کارگاهِ فکرتِ رعدْاندیش
ترسیم میکند،
کبرِ کثیفِ کوهِ غلط را
بر خاک افکنیدن
تعلیم میکند.»
(آنان
ایمانِشان
ملاطی
از خون و پارهسنگ و عقاب است.)
گفتند:
«ــ باد زندهست،
بیدارِ کارِ خویش
هشیارِ کارِ خویش!»
معلوم است که هر دو شاعرِ بزرگ ما معنایی دگرگونه از مفهوم "باد" میفهمیدند که به هر حال و با هر تاویلی، سمت و سوی تحول و دگرگونی از آن استنباط میشود و در این میان حافظ، لابد که میان وزش نسیم و باد با چرخش فعّال و همه جانبه حیات نسبت روشنی میدید که میگفت: "سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی". هر چند از شباهت پرده و لایهلایه و پردهپرده بودن غنچه و تحول آن به گل، سِر نگهداری و مخفیکاری به سبک گروههای سیاسیِ معاصر و آشکارگی آنها را در نقطه و مرز نهایی و فیصلهبخش معنا نمیکنیم، اما بسادگی هم از این پرسش که چرا توصیهاش به تحول و شکفتگی را در پرده و با رمز و اشاره میگوید نمیگذریم بخصوص که بلافاصله در بیت بعد تجاهل عارف میکند و میگوید: "ندانم نوحه قُمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمیدارد شبانروزی"؛ و حتماً که این نوحهسرایی و اندوهِ شبانهروزی، دردی عمیق را نمایندگی میکند و هیچ هم بعید نیست که شاملو این درد را همان" کبرِ کثیفِ کوهِ غلط" معنا کردهباشد.
به هرصورت غرض، تدقیق و معنایابیِ سخن شاعران بزرگ ایران نیست. اینها همه اشاراتی بود به این که ایستادن در آستان بهار و آستین گشادن در نسیمِ بادِ نوروزی، در تاریخ ما چهرهای دو سویه دارد. از یکسو به ضرورت شادیهای نجیب و دامن از غبار غم افشاندن و امید به زندگی رو نشان میدهد و از سوی دیگر وجود روزگار غمبار و اندوهزده را انکار نمیکند. این است که باد، در آغاز بهار، تنها یک بشارت دهنده یا یک پیام امیدِ صرف نیست؛ نیروی حیاتبخش تحول و دگرگونی و زیر و زبَر کنندگی هستی است که باید به دستان ما برانگیخته و فعّال شود. حافظ در "جبین" این نیروی بزرگ و سترگ، چشماندازِ "فتح و فیروزیِ صبحخیزان" را میدید و شاملو با درک همین چشمانداز بود که گفت، صبحخیزان با وجود "کبر دردشان"، همچنان ایمان دارند که "زنده است باد! تازَنده است باد!"؛ "بیدار کار خویش، هشیار کار خویش".
@andishepouya1
✍🏻دكتر علیرضا رجایی
@iranfardamag
در شعر معروف حافظ دربارهی نوروز و بهار، در همان بیت اول، آنجا که به نسیمِ بادِ نوروزی اشاره میکند، میگوید که با مدد جستن از این باد "چراغ دل برافروخته" میشود. شعر زبان رمزآمیز است و ما نمیتوانیم معنای قاطع و نهایی از آن مراد کنیم اما میتوانیم امید داشته باشیم به تاویلی در خورِ حال و زمانه خویش دست یابیم. به ظاهر مدد جستن از باد و نسیم بهاری فینفسه و بویژه در روزگار سخت، چندان مفهوم نیست و بلاموضوع هم به نظر میرسد چه رسد به اینکه به کار دلافروزی و روشنبینی نیز بیاید. اما شاعر بزرگِ دوران ما احمد شاملو نیز نسبت به این مضمون توجه داشت و در یکی از معروفترین اشعار خود چنین سرودهاست:
وقتی که بیامید و پریشان
گفتی:
«ــ مُردهست باد!
بر تیزههای کوه
با پیکرِ کشیدهبهخونش
افسرده است باد!» ــ
آنان که سهمِ هواشان را
با دوستاقبان معاوضه کردند
در دخمههای تسمه و زرداب،
گفتند در جواب تو، با کبرِ دردِشان:
«ــ زنده است باد!
تازَنده است باد!
توفانِ آخرین را
در کارگاهِ فکرتِ رعدْاندیش
ترسیم میکند،
کبرِ کثیفِ کوهِ غلط را
بر خاک افکنیدن
تعلیم میکند.»
(آنان
ایمانِشان
ملاطی
از خون و پارهسنگ و عقاب است.)
گفتند:
«ــ باد زندهست،
بیدارِ کارِ خویش
هشیارِ کارِ خویش!»
معلوم است که هر دو شاعرِ بزرگ ما معنایی دگرگونه از مفهوم "باد" میفهمیدند که به هر حال و با هر تاویلی، سمت و سوی تحول و دگرگونی از آن استنباط میشود و در این میان حافظ، لابد که میان وزش نسیم و باد با چرخش فعّال و همه جانبه حیات نسبت روشنی میدید که میگفت: "سخن در پرده میگویم، چو گل از غنچه بیرون آی". هر چند از شباهت پرده و لایهلایه و پردهپرده بودن غنچه و تحول آن به گل، سِر نگهداری و مخفیکاری به سبک گروههای سیاسیِ معاصر و آشکارگی آنها را در نقطه و مرز نهایی و فیصلهبخش معنا نمیکنیم، اما بسادگی هم از این پرسش که چرا توصیهاش به تحول و شکفتگی را در پرده و با رمز و اشاره میگوید نمیگذریم بخصوص که بلافاصله در بیت بعد تجاهل عارف میکند و میگوید: "ندانم نوحه قُمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمیدارد شبانروزی"؛ و حتماً که این نوحهسرایی و اندوهِ شبانهروزی، دردی عمیق را نمایندگی میکند و هیچ هم بعید نیست که شاملو این درد را همان" کبرِ کثیفِ کوهِ غلط" معنا کردهباشد.
به هرصورت غرض، تدقیق و معنایابیِ سخن شاعران بزرگ ایران نیست. اینها همه اشاراتی بود به این که ایستادن در آستان بهار و آستین گشادن در نسیمِ بادِ نوروزی، در تاریخ ما چهرهای دو سویه دارد. از یکسو به ضرورت شادیهای نجیب و دامن از غبار غم افشاندن و امید به زندگی رو نشان میدهد و از سوی دیگر وجود روزگار غمبار و اندوهزده را انکار نمیکند. این است که باد، در آغاز بهار، تنها یک بشارت دهنده یا یک پیام امیدِ صرف نیست؛ نیروی حیاتبخش تحول و دگرگونی و زیر و زبَر کنندگی هستی است که باید به دستان ما برانگیخته و فعّال شود. حافظ در "جبین" این نیروی بزرگ و سترگ، چشماندازِ "فتح و فیروزیِ صبحخیزان" را میدید و شاملو با درک همین چشمانداز بود که گفت، صبحخیزان با وجود "کبر دردشان"، همچنان ایمان دارند که "زنده است باد! تازَنده است باد!"؛ "بیدار کار خویش، هشیار کار خویش".
@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶 قطعهای از کنسرت «هفت پیکر»
نام این قطعه «هفت پیکر» است و آهنگساز آن، گارا گاراییف آن را در سال ۱۹۴۷ ساخته است.
دلیل ساختن این قطعه تولد ۸۰۰ سالگی نظامی گنجوی است.
#چلچراغ
@andishepouya1
نام این قطعه «هفت پیکر» است و آهنگساز آن، گارا گاراییف آن را در سال ۱۹۴۷ ساخته است.
دلیل ساختن این قطعه تولد ۸۰۰ سالگی نظامی گنجوی است.
#چلچراغ
@andishepouya1
📲 #توییت:
به مناسبت نوروز به زندانیان ۱۵روز مرخصی داده شده. به استثنای «محکومان سرقتهای مسلحانه، آدمربایی، تجاوز به عنف و مقدمین علیه امنیت کشور(بخوانید زندانیان سیاسی) که البته تصمیم درستی است! خطر امثال نسرین ستوده و نرگس محمدی برای امنیت کشور اگر بیشتر از سارقین مسلح نباشد یقینا کمترهم نیست!
#صادق_زيباكلام
@andishepouya1
به مناسبت نوروز به زندانیان ۱۵روز مرخصی داده شده. به استثنای «محکومان سرقتهای مسلحانه، آدمربایی، تجاوز به عنف و مقدمین علیه امنیت کشور(بخوانید زندانیان سیاسی) که البته تصمیم درستی است! خطر امثال نسرین ستوده و نرگس محمدی برای امنیت کشور اگر بیشتر از سارقین مسلح نباشد یقینا کمترهم نیست!
#صادق_زيباكلام
@andishepouya1
🔴 با انتخاب غراوی برای سرپرست استانداری گلستان ، وای به حال جنگل های گلستان....
میرمحمدغراوی معاون استاندار بعد از برکناری او ، سرپرست استانداری گلستان شد. میرمحمد غراوی معاون آقای نیکزاد وزیر مسکن سابق نیز بود.
در تمام باغاتی که در تهران تخریب شد امضای میرمحمد غراوی پای تمام مصوبات فاجعه آفرین کمیسیون ماده ۵ موجود است.
می خواهیم به عنوان یک گلستانی سوال کنیم آقای غراوی که به باغات تهران رحم نکردند قرار است چه سیاست هایی را در گلستان و برای تغییر کاربری جنگل و محیط زیست پیشه کنند؟! .
پ.ن : به امضاها دقت کنید. فقط یک مخالف دارد و آنهم معاون محیط زیست است...
@Zaminonline 🌍
@andishepouya1
میرمحمدغراوی معاون استاندار بعد از برکناری او ، سرپرست استانداری گلستان شد. میرمحمد غراوی معاون آقای نیکزاد وزیر مسکن سابق نیز بود.
در تمام باغاتی که در تهران تخریب شد امضای میرمحمد غراوی پای تمام مصوبات فاجعه آفرین کمیسیون ماده ۵ موجود است.
می خواهیم به عنوان یک گلستانی سوال کنیم آقای غراوی که به باغات تهران رحم نکردند قرار است چه سیاست هایی را در گلستان و برای تغییر کاربری جنگل و محیط زیست پیشه کنند؟! .
پ.ن : به امضاها دقت کنید. فقط یک مخالف دارد و آنهم معاون محیط زیست است...
@Zaminonline 🌍
@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📘 داستان یک اختراع
داستان شجاعت ...
در سال ١٨٨٨ وقتى اولين ماشين ساخت آقاى بنز در آلمان حركت كرد مردم آلمان فرياد زدند جادوگر آمده! مردم آلمان پنجره ها را مى بستند و ناقوس كليساها را به صدا در آوردند! برتا همسر آقاى کارل بنز در ميانه راه نياز به الكل پيدا كرد و از یک داروخانه الكل گرفت كه آن داروخانه تبديل به اولين پمپ بنزين در تاريخ شد. برتا اينقدر شجاع و اعتماد به نفس داشت كه اختراع همسرش را در خيابانهاى آلمان حركت داد.
🔺فيلم ساخت شركت مرسدس بنز
@andishepouya1
داستان شجاعت ...
در سال ١٨٨٨ وقتى اولين ماشين ساخت آقاى بنز در آلمان حركت كرد مردم آلمان فرياد زدند جادوگر آمده! مردم آلمان پنجره ها را مى بستند و ناقوس كليساها را به صدا در آوردند! برتا همسر آقاى کارل بنز در ميانه راه نياز به الكل پيدا كرد و از یک داروخانه الكل گرفت كه آن داروخانه تبديل به اولين پمپ بنزين در تاريخ شد. برتا اينقدر شجاع و اعتماد به نفس داشت كه اختراع همسرش را در خيابانهاى آلمان حركت داد.
🔺فيلم ساخت شركت مرسدس بنز
@andishepouya1
💢 10 توصیه در مورد سیل شمال کشور
✍🏻دكتر کاوه مدنی
@KavehMadani
١- از تعجیل در تحلیل یک پدیده پیچیده خودداری کنیم. تحلیل #سیل_گلستان_مازندران به مطالعه دقیق علمی نیاز دارد.
٢- به جای دعوا برای پیدا کردن مقصر، در حال حاضر بر نجات آسیب دیدگان متمرکز شویم.
٣- مشاهدات میدانی و علمی خود را برای بررسی های آتی و پنداندوزی ثبت کنیم.
۴- با توجه به خطر #سیل در سایر نقاط کشور با استفاده از ظرفیت رسانه های مجازی و اطلاع رسانی و هشداردهی، دیگر هم وطنانمان را از خطر آگاه کنیم. فراموش نکنیم که در ایام نوروز، بسیاری از مردم از اخبار مطلع نمی شوند.
٥- اطلاعات آماری سیل رخ داده کماکان ضد و نقیض است و حتی وزارت نیرو هم آمارهای متفاوتی ارائه داده است. حجم آب زیاد بوده است اما خسارت بالا در این شرایط معمولا ریشه در فقدان سیاست های پیشگیری از خسارت و #مدیریت_بحران دارد.
۶- پدیده های پیچیده عوامل متعدد دارند. بنابراین نباید از نقش نوسانات اقلیمی، وقایع حدی ناشی از تغییر اقلیم، تغییر کاربری اراضی، تخریب جنگل ها، قطع درختان، تجاوز به حریم رودخانه، لایروبی نکردن آبراهه ها، مدیریت بد مخزن، لحاظ نکردن پیش بینی ها، توسعه غلط در پایین دست سد، طراحی نامناسب خط آهن، ضعف اطلاع رسانی و امداد و سایر موارد غافل شد.
٧- از مصادره به مطلوب #سیل_گلستان_مازنداران پرهیز کنیم. اینکه گفته شود سدها از اتفاق بدتر جلوگیری کرده اند یک مغلطه فرصت طلبانه است. اگر سدی وجود نداشت، نقشه توسعه منطقه و نحوه پراکنش جمعیت متفاوت بود. به علاوه، مدیریت بد مخازن، خود می تواند یکی از عوامل اصلی اتفاق باشد.
٨- جوگیر نباشیم. سیل و خشکسالی رخدادهای طبیعی هستند که همواره وجود خواهند داشت. بنابراین با اتکا به داستان سیل به دنبال سدسازی های بیشتر نرویم و یادمان نرود سال قبل چگونه از کم آبی می نالیدیم. وقوع سیل و ترسالی معضل #ورشکستگی_آبی را حل نمی کند. کماکان به کاهش جدی مصرف نیاز داریم.
٩- حافظه کوتاه مدت نداشته باشیم و فاجعه رخ داده را با یک اتفاق بد دیگر در کشور از یاد نبریم. باید از اشتباهات رخ داده درس گرفت و خواهان توبیخ کارشناسان و مدیران بد بود تا اینگونه اتفاقات تکرار و عادی نشوند.
۱۰- آب احتمالا به زودی در شمال فروکش می کند و عملیات امداد پایان می یابد اما شرایط زندگی مردم منطقه برای مدت مدیدی به حالت قبلی باز نخواهد گشت. بنابراین لازم است که ضریب حساسیت جامعه و فضای مجازی را نسبت به وضعیت آسیب دیدگان پس از پایان وضعیت بحرانی هم بالا نگه داریم.
@andishepouya1
✍🏻دكتر کاوه مدنی
@KavehMadani
١- از تعجیل در تحلیل یک پدیده پیچیده خودداری کنیم. تحلیل #سیل_گلستان_مازندران به مطالعه دقیق علمی نیاز دارد.
٢- به جای دعوا برای پیدا کردن مقصر، در حال حاضر بر نجات آسیب دیدگان متمرکز شویم.
٣- مشاهدات میدانی و علمی خود را برای بررسی های آتی و پنداندوزی ثبت کنیم.
۴- با توجه به خطر #سیل در سایر نقاط کشور با استفاده از ظرفیت رسانه های مجازی و اطلاع رسانی و هشداردهی، دیگر هم وطنانمان را از خطر آگاه کنیم. فراموش نکنیم که در ایام نوروز، بسیاری از مردم از اخبار مطلع نمی شوند.
٥- اطلاعات آماری سیل رخ داده کماکان ضد و نقیض است و حتی وزارت نیرو هم آمارهای متفاوتی ارائه داده است. حجم آب زیاد بوده است اما خسارت بالا در این شرایط معمولا ریشه در فقدان سیاست های پیشگیری از خسارت و #مدیریت_بحران دارد.
۶- پدیده های پیچیده عوامل متعدد دارند. بنابراین نباید از نقش نوسانات اقلیمی، وقایع حدی ناشی از تغییر اقلیم، تغییر کاربری اراضی، تخریب جنگل ها، قطع درختان، تجاوز به حریم رودخانه، لایروبی نکردن آبراهه ها، مدیریت بد مخزن، لحاظ نکردن پیش بینی ها، توسعه غلط در پایین دست سد، طراحی نامناسب خط آهن، ضعف اطلاع رسانی و امداد و سایر موارد غافل شد.
٧- از مصادره به مطلوب #سیل_گلستان_مازنداران پرهیز کنیم. اینکه گفته شود سدها از اتفاق بدتر جلوگیری کرده اند یک مغلطه فرصت طلبانه است. اگر سدی وجود نداشت، نقشه توسعه منطقه و نحوه پراکنش جمعیت متفاوت بود. به علاوه، مدیریت بد مخازن، خود می تواند یکی از عوامل اصلی اتفاق باشد.
٨- جوگیر نباشیم. سیل و خشکسالی رخدادهای طبیعی هستند که همواره وجود خواهند داشت. بنابراین با اتکا به داستان سیل به دنبال سدسازی های بیشتر نرویم و یادمان نرود سال قبل چگونه از کم آبی می نالیدیم. وقوع سیل و ترسالی معضل #ورشکستگی_آبی را حل نمی کند. کماکان به کاهش جدی مصرف نیاز داریم.
٩- حافظه کوتاه مدت نداشته باشیم و فاجعه رخ داده را با یک اتفاق بد دیگر در کشور از یاد نبریم. باید از اشتباهات رخ داده درس گرفت و خواهان توبیخ کارشناسان و مدیران بد بود تا اینگونه اتفاقات تکرار و عادی نشوند.
۱۰- آب احتمالا به زودی در شمال فروکش می کند و عملیات امداد پایان می یابد اما شرایط زندگی مردم منطقه برای مدت مدیدی به حالت قبلی باز نخواهد گشت. بنابراین لازم است که ضریب حساسیت جامعه و فضای مجازی را نسبت به وضعیت آسیب دیدگان پس از پایان وضعیت بحرانی هم بالا نگه داریم.
@andishepouya1
📲#توئیت جالب نگار مرتضوی، خبرنگار مستقل، دربارهء سفرهء هفت سین در وزارت خارجهء آمریکا و توضیحات وقیحانهء برایان هوک
#كانال_نداى_آزادى
@andishepouya1
#كانال_نداى_آزادى
@andishepouya1
🔻مسلماً اكنون وقت پيدا كردن مقصر نيست، لكن نقد عملكرد و بى تدبيرى برخى مسئولین بايد براى مردم روشن شود./ #انديشه_پويا
💢 عامل فاجعه انسانی #سیل شیراز #صمد_رجا شهردار سالهای ۸۲ تا ۸۴ شیراز است.
ياشار سلطانى
عکس های قدیمی دروازه قرآن شیراز را نگاه کنید. آن دره هایی که امروز پر شده، همان مسیر سیلاب است.
صمد رجا شهردار سالهای ۸۲ تا ۸۴ شیراز با پر کردن نخاله و ریختن آسفالت مهمترین مسیل شیراز را تبدیل به خیابان کرد و امروز این فاجعه انسانی رخ داد.
مسئولیت این حماقت ها با چه کسی است؟
@andishepouya1
💢 عامل فاجعه انسانی #سیل شیراز #صمد_رجا شهردار سالهای ۸۲ تا ۸۴ شیراز است.
ياشار سلطانى
عکس های قدیمی دروازه قرآن شیراز را نگاه کنید. آن دره هایی که امروز پر شده، همان مسیر سیلاب است.
صمد رجا شهردار سالهای ۸۲ تا ۸۴ شیراز با پر کردن نخاله و ریختن آسفالت مهمترین مسیل شیراز را تبدیل به خیابان کرد و امروز این فاجعه انسانی رخ داد.
مسئولیت این حماقت ها با چه کسی است؟
@andishepouya1
🔺اگر در منطقه محل زندگی شما نیز این روزها خطر بروز #سیل وجود دارد این توصیهها را جدی بگیرید.
🔺Khadem.ir
@andishepouya1
🔺Khadem.ir
@andishepouya1
«گناه» از منظر حافظ و نیچه
✍🏻دكتر سروش دباغ
۱. سالهاست که با دیوان حافظ مأنوسم؛ هم از او میخوانم و هم درباره او. آثار عموم حافظ پژوهان برجسته فارسی زبان را از نظر گذراندهام. همچنین چند صباحی است به شرح فلسفه نیچه با محوریت اثر تبارشناسی اخلاق که شاید مهمترین اثر نیچه باشد همت گماردهام. این کتاب آخرین اثری است که پیش از فرونشستن آن آتشفشان از زبان و قلم او منتشر گشت. در این جستار ابتدا می کوشم با استشهاد به برخی از غزلیات حافظ، در باب مفهوم «گناه» نزد او مطالبی را عرضه کنم. سپس به سروقت نیچه میروم و درک و تلقی او از مفهوم «گناه» را که از مفاهیم محوری در ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین مسیحیت است، بررسی می نمایم. در انتها به مقایسه میان گناه شناسی این دو متفکر بزرگ میپردازم.
۲. در باب گناه و گناه شناسی حافظ به تفصیل در جای دیگری سخن گفتهام[۱]. اکنون برای این بحث، لُبّ آن مطالب را با تبیین فشرده چهار غزل توضیح میدهم تا پس از آن به سراغ نیچه رویم. در بخش نیچه به سروقت دو متفکر و نویسنده مشهور معاصر دیگر هم خواهم رفت؛ هم از محمد اقبال لاهوری یاد خواهم کرد و هم از نیکوس کازانتزاکیس، رمان نویس مشهور معاصر. اقبال و کازانتزاکیش تحت تأثیر نیچه بوده و به گواهی آثارشان با ایدههای نیچه از حیثی بر سر مهر بودهاند.
از یکی از غزلیات زمینی حافظ آغاز میکنم که از تنعم بردن در این جهان و شرمنده نبودن از آن سخن می گوید. پیش از اینکه غزل را به بخث بگذارم، لازم است چند ایده اصلی گناه شناسانه حافظ را برشمرم. حافظ شاعر و متفکری است که به گواهی دیوانش، بسیار به مقوله گناه اندیشیده؛ البته نه در کسوت یک فقیه و نه در کسوت کسی که در مقام توضیح این امر است که باید فیالمثل از معاصی پرهیز کرد ؛ هر چند مشکلی هم با این امر نداشته است. اما او نگاه آنتروپولوژیک ، جامعهشناختی و هستیشناختی در باب گناه داشته است. به سخن دیگر، پرسش او این بوده که چرا اساساً گناه وجود دارد ؟ چرا باید چنین پدیدهای در عالم انسانی یافت شود؟
@andishepouya1
https://tinyurl.com/yyf64eoh
متن کامل در زیتون:👇🏼
https://zeitoons.com/61877
✍🏻دكتر سروش دباغ
۱. سالهاست که با دیوان حافظ مأنوسم؛ هم از او میخوانم و هم درباره او. آثار عموم حافظ پژوهان برجسته فارسی زبان را از نظر گذراندهام. همچنین چند صباحی است به شرح فلسفه نیچه با محوریت اثر تبارشناسی اخلاق که شاید مهمترین اثر نیچه باشد همت گماردهام. این کتاب آخرین اثری است که پیش از فرونشستن آن آتشفشان از زبان و قلم او منتشر گشت. در این جستار ابتدا می کوشم با استشهاد به برخی از غزلیات حافظ، در باب مفهوم «گناه» نزد او مطالبی را عرضه کنم. سپس به سروقت نیچه میروم و درک و تلقی او از مفهوم «گناه» را که از مفاهیم محوری در ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین مسیحیت است، بررسی می نمایم. در انتها به مقایسه میان گناه شناسی این دو متفکر بزرگ میپردازم.
۲. در باب گناه و گناه شناسی حافظ به تفصیل در جای دیگری سخن گفتهام[۱]. اکنون برای این بحث، لُبّ آن مطالب را با تبیین فشرده چهار غزل توضیح میدهم تا پس از آن به سراغ نیچه رویم. در بخش نیچه به سروقت دو متفکر و نویسنده مشهور معاصر دیگر هم خواهم رفت؛ هم از محمد اقبال لاهوری یاد خواهم کرد و هم از نیکوس کازانتزاکیس، رمان نویس مشهور معاصر. اقبال و کازانتزاکیش تحت تأثیر نیچه بوده و به گواهی آثارشان با ایدههای نیچه از حیثی بر سر مهر بودهاند.
از یکی از غزلیات زمینی حافظ آغاز میکنم که از تنعم بردن در این جهان و شرمنده نبودن از آن سخن می گوید. پیش از اینکه غزل را به بخث بگذارم، لازم است چند ایده اصلی گناه شناسانه حافظ را برشمرم. حافظ شاعر و متفکری است که به گواهی دیوانش، بسیار به مقوله گناه اندیشیده؛ البته نه در کسوت یک فقیه و نه در کسوت کسی که در مقام توضیح این امر است که باید فیالمثل از معاصی پرهیز کرد ؛ هر چند مشکلی هم با این امر نداشته است. اما او نگاه آنتروپولوژیک ، جامعهشناختی و هستیشناختی در باب گناه داشته است. به سخن دیگر، پرسش او این بوده که چرا اساساً گناه وجود دارد ؟ چرا باید چنین پدیدهای در عالم انسانی یافت شود؟
@andishepouya1
https://tinyurl.com/yyf64eoh
متن کامل در زیتون:👇🏼
https://zeitoons.com/61877
💢 سلفی آخر!
#سه_شنبه_٦_فروردين_٩٨
🖌هادی حیدری
#ناهنجاری_اجتماعی #سلفی #سیل #حادثه #ایران
@andishepouya1
#سه_شنبه_٦_فروردين_٩٨
🖌هادی حیدری
#ناهنجاری_اجتماعی #سلفی #سیل #حادثه #ایران
@andishepouya1
📸 لابلای این همه بد و تلخ، رفتار تعدادی از هموطنان شیرازی ستودنی است. آنها به مسافران سیلزده به رایگان جا و غذا دادند.
کاش فقط بحران و مصیبت قلبهایمان را به هم نزدیک نکند.
@andishepouya1
کاش فقط بحران و مصیبت قلبهایمان را به هم نزدیک نکند.
@andishepouya1
🔶 قابل توجه نقزنندگان حرفهای!
✍ احسان محمدی
@ehsanmohammadi95
بین نقد و نق فقط یک حرف فاصله نیست، یک دنیاست. در ایران جماعتی داریم که کارشان فقط نق زدن و غرغر کردن در شبکههای مجازی است و توهم خود فعالپنداری هم دارند.
آنها گوشه خانه لم میدهند و مهمترین عملکردشان زهر ریختن به جان کسانی است که قدمی بر میدارند.
لذتشان کشف یک کاستی کوچک و زدن زیر میز و هوچیگری درباره آن است.
کسی مخالف #نقد نیست اما بیعملی و آیه یاس خواندن و به همهتاختن و خود را دانای کامل پنداشتن هم اسمش کنشگری نیست.
اینکه به رهبری و رئیس جمهور و استاندار و نرگس کلباسی و سردار آزمون و رئیسهلالاحمر و ... تند بتازیم و جوری ژست بگیریم که انگار راهحل تمام مشکلات توی جیب بغل ماست جز دزدیدن شوق و انرژی از آنها که قدمی برمیدارند چه سودی دارد؟
حالمان بد است؟ می دانم! دلمان از مسئولا خون است؟ میفهمم. اما اگر گُل خوشبویی نیستیم، خار سر راه آنها که قدمی برمیدارند هم نشویم.
جمعی از هنرمندان هنرهای تجسمی گلستان در کمپ سیلزدگان آق قلا، بندرترکمن و گمیشان به جای نق زدن و نفریندرمانی، به بچه ها نقاشی یاد میدهند.
@andishepouya1
✍ احسان محمدی
@ehsanmohammadi95
بین نقد و نق فقط یک حرف فاصله نیست، یک دنیاست. در ایران جماعتی داریم که کارشان فقط نق زدن و غرغر کردن در شبکههای مجازی است و توهم خود فعالپنداری هم دارند.
آنها گوشه خانه لم میدهند و مهمترین عملکردشان زهر ریختن به جان کسانی است که قدمی بر میدارند.
لذتشان کشف یک کاستی کوچک و زدن زیر میز و هوچیگری درباره آن است.
کسی مخالف #نقد نیست اما بیعملی و آیه یاس خواندن و به همهتاختن و خود را دانای کامل پنداشتن هم اسمش کنشگری نیست.
اینکه به رهبری و رئیس جمهور و استاندار و نرگس کلباسی و سردار آزمون و رئیسهلالاحمر و ... تند بتازیم و جوری ژست بگیریم که انگار راهحل تمام مشکلات توی جیب بغل ماست جز دزدیدن شوق و انرژی از آنها که قدمی برمیدارند چه سودی دارد؟
حالمان بد است؟ می دانم! دلمان از مسئولا خون است؟ میفهمم. اما اگر گُل خوشبویی نیستیم، خار سر راه آنها که قدمی برمیدارند هم نشویم.
جمعی از هنرمندان هنرهای تجسمی گلستان در کمپ سیلزدگان آق قلا، بندرترکمن و گمیشان به جای نق زدن و نفریندرمانی، به بچه ها نقاشی یاد میدهند.
@andishepouya1
این سیل چند دهه قبل از آسمان سیاست باریدن گرفت
✍🏻دكتر محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتى
@fazeli_mohammad
پاول پیرسون در کتاب «سیاست در بستر زمان» فرایندها را از نظر علتها و پیآمدها به چهار دسته تقسیم میکند. علتهایی هستند که به کندی و شاید در مدت صدها و هزاران سال شکل میگیرند (مثل حرکت لایههای زمین) و علتهایی که به سرعت شکل میگیرند (مثل علتهای جوّی پیدایش گردباد). پیآمدهای رخدادها هم گاه سالها بهطول میانجامند (پیآمد همین سیل گلستان ماهها و سالها ادامه خواهد داشت) و گاه به سرعت تمام میشوند.
علتها و پیآمدهای رخدادها به دو دسته کندرو (Slow-moving) و تندرو (fast-moving) تقسیم و با تقاطع آنها چهار دسته رخداد را از هم متمایز میشوند. سیل از آن دسته رخدادهاست که هم علتهای کندرو (قطع غیرعلمی درختان جنگل، توسعه سکونتگاهها در اطراف رودخانهها بدون ملاحظات ریسک و ...) و هم علتهای تندرو (تغییرات جوی سریع و ریزش بارانهای شدید) دارد.
سیل اخیر در گلستان و مازندران، و در سایر استانها که اکنون در معرض سیل قرار گرفتهاند، حکایت امروز و دیروز و یک هفته گذشته نیست. این سیل چند دهه قبل از آسمان سیاست باریدن گرفت و حالا به ما رسیده است. سیاستمداران چند دهه قبل دست به کارهای عجیبی زدند.
علم را به دست فراموشی سپردند، اما دو دستی با چنگ و دندان به فناوری چسبیدند. ارههای موتوری جنگل را میبریدند اما علم جنگلداری راهی به جنگل نداشت. تراکتورها مراتع، زمینهای شیبدار و پوشش گیاهی طبیعی را شخم میزدند اما علم مرتع و گیاهشناسی برای نوشتن مقالات دست و پا میزد. حکمرانی این گونه بود.
لودرها، بولدوزرها و چرثقیلها، حریم رودخانهها را فناورانه میشکافتند و میساختند، اما علم مهندسی رودخانه، اکولوژی و مدیریت منابع طبیعی مقاله تولید میکرد. حکمرانی این گونه بود.
فناوریها به کمک شهرداریها آمدند تا کف مسیلهای رودخانههای شهرها را هم آسفالت کنند، مسیل کنار دروازه قرآن را هم بپوشانند، و در حریم و بستر رودخانههای شهرها، ساختوساز کنند؛ اما علم شهرسازی لای گزارشان مشاوران و مقالات شهرسازان، خفقان گرفته بود. حکمرانی این گونه بود.
سازههای آبی رژیم طبیعی رودخانهها را به صورتی افراطی تغییر دادند و فقدان حاکمیت قانون به همگان اجازه داد تا در دشتهای سیلابی، بدون محاسبات ریسک و دورههای بازگشت سیل، ساختوساز کنند. علم مدیریت ریسک، هیدرولوژی، مدیریت سیلاب و شهرسازی هم در سکوت نظاره میکردند. پولی برای عقلانیت و آیندهنگری باقی نمیماند. حکمرانی این گونه بود.
فناوری و سیاست شبکههای تلویزیونی و رادیویی توسعه دادند، اما روزنامهنگاری بحران نه جایی در برنامه درسی روزنامهنگاری داشت، نه کسی برای آن آموزش دید. تلویزیون هر روز با چند ستاره و مربع، شعبدهبازی میکرد، اما آموزش سیل و بحران بلایای طبیعی در آن جایی نداشت. حکمرانی این گونه بود.
بودجه سازمان مدیریت بحران 10 و هلال احمر 147 میلیارد تومان (در سال 1397) بود، و کشور جزء کشورهایی بود که بیشترین احتمال رخدادهای متنوع طبیعی را داشت. ایمنی اولویت چندم هم نبود، دوردست دیده نمیشد. حکمرانی این گونه بود.
بودجه سازمان هواشناسی در سال 1396 معادل 120 میلیارد تومان (40 میلیارد تومان عمرانی) بود (30 میلیون دلار) و سال بعد 57 میلیارد تومان شد. در همان سال آمریکا، چین، ژاپن و آلمان به ترتیب 4000، 3000، 750 و 420 میلیون دلار برای هواشناسی بودجه گذاشته بودند. حکمرانی این گونه بود.
مدیریت سیل و بحران، مقولهای میانبخشی است. شهرداری، اداره محیطزیست، وزارت نیرو، قوه قضائیه، وزارت کشاورزی، دانشگاه، نظامیان و بقیه که کنار هم منسجم کار کنند، قانون را رعایت کنند و برنامه همکاری میانبخشی داشته باشند، سیل خسارتش کم میشود، و همه فوایدش هم به طبیعت و زندگی میرسد. اما حکمرانی بر اختیارات بخشی (و نه حتی پاسخگوییهای بخشی) بنا شده بود. اختیار و مسئولیت میانبخشی در میان نبود. حکمرانی این گونه بود.
سیاست بیمحابا به بستر رودخانه، مرتع، درختان جنگل، حیات وحش، علوم شهرسازی، هیدرولوژی، روزنامهنگاری، آبخوان، تکنوکراسی، علم اقتصاد، اکولوژی، میانبخش، طرح جامع شهری، و علم مدیریت بحران و قواعد بودجهریزی تجاوز کرد، و حالا همه خسته، بیحیثیت و بیاعتماد از پا افتادهاند. آسمان سیاست سالها باریده و حالا بغض آسمان اقلیم و طبیعت ترکیده است. او بر زمینی میبارد که قدرت دهههاست همه موانع پیش روی آب را بیمحابا دریده است.
@andishepouya1
✍🏻دكتر محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتى
@fazeli_mohammad
پاول پیرسون در کتاب «سیاست در بستر زمان» فرایندها را از نظر علتها و پیآمدها به چهار دسته تقسیم میکند. علتهایی هستند که به کندی و شاید در مدت صدها و هزاران سال شکل میگیرند (مثل حرکت لایههای زمین) و علتهایی که به سرعت شکل میگیرند (مثل علتهای جوّی پیدایش گردباد). پیآمدهای رخدادها هم گاه سالها بهطول میانجامند (پیآمد همین سیل گلستان ماهها و سالها ادامه خواهد داشت) و گاه به سرعت تمام میشوند.
علتها و پیآمدهای رخدادها به دو دسته کندرو (Slow-moving) و تندرو (fast-moving) تقسیم و با تقاطع آنها چهار دسته رخداد را از هم متمایز میشوند. سیل از آن دسته رخدادهاست که هم علتهای کندرو (قطع غیرعلمی درختان جنگل، توسعه سکونتگاهها در اطراف رودخانهها بدون ملاحظات ریسک و ...) و هم علتهای تندرو (تغییرات جوی سریع و ریزش بارانهای شدید) دارد.
سیل اخیر در گلستان و مازندران، و در سایر استانها که اکنون در معرض سیل قرار گرفتهاند، حکایت امروز و دیروز و یک هفته گذشته نیست. این سیل چند دهه قبل از آسمان سیاست باریدن گرفت و حالا به ما رسیده است. سیاستمداران چند دهه قبل دست به کارهای عجیبی زدند.
علم را به دست فراموشی سپردند، اما دو دستی با چنگ و دندان به فناوری چسبیدند. ارههای موتوری جنگل را میبریدند اما علم جنگلداری راهی به جنگل نداشت. تراکتورها مراتع، زمینهای شیبدار و پوشش گیاهی طبیعی را شخم میزدند اما علم مرتع و گیاهشناسی برای نوشتن مقالات دست و پا میزد. حکمرانی این گونه بود.
لودرها، بولدوزرها و چرثقیلها، حریم رودخانهها را فناورانه میشکافتند و میساختند، اما علم مهندسی رودخانه، اکولوژی و مدیریت منابع طبیعی مقاله تولید میکرد. حکمرانی این گونه بود.
فناوریها به کمک شهرداریها آمدند تا کف مسیلهای رودخانههای شهرها را هم آسفالت کنند، مسیل کنار دروازه قرآن را هم بپوشانند، و در حریم و بستر رودخانههای شهرها، ساختوساز کنند؛ اما علم شهرسازی لای گزارشان مشاوران و مقالات شهرسازان، خفقان گرفته بود. حکمرانی این گونه بود.
سازههای آبی رژیم طبیعی رودخانهها را به صورتی افراطی تغییر دادند و فقدان حاکمیت قانون به همگان اجازه داد تا در دشتهای سیلابی، بدون محاسبات ریسک و دورههای بازگشت سیل، ساختوساز کنند. علم مدیریت ریسک، هیدرولوژی، مدیریت سیلاب و شهرسازی هم در سکوت نظاره میکردند. پولی برای عقلانیت و آیندهنگری باقی نمیماند. حکمرانی این گونه بود.
فناوری و سیاست شبکههای تلویزیونی و رادیویی توسعه دادند، اما روزنامهنگاری بحران نه جایی در برنامه درسی روزنامهنگاری داشت، نه کسی برای آن آموزش دید. تلویزیون هر روز با چند ستاره و مربع، شعبدهبازی میکرد، اما آموزش سیل و بحران بلایای طبیعی در آن جایی نداشت. حکمرانی این گونه بود.
بودجه سازمان مدیریت بحران 10 و هلال احمر 147 میلیارد تومان (در سال 1397) بود، و کشور جزء کشورهایی بود که بیشترین احتمال رخدادهای متنوع طبیعی را داشت. ایمنی اولویت چندم هم نبود، دوردست دیده نمیشد. حکمرانی این گونه بود.
بودجه سازمان هواشناسی در سال 1396 معادل 120 میلیارد تومان (40 میلیارد تومان عمرانی) بود (30 میلیون دلار) و سال بعد 57 میلیارد تومان شد. در همان سال آمریکا، چین، ژاپن و آلمان به ترتیب 4000، 3000، 750 و 420 میلیون دلار برای هواشناسی بودجه گذاشته بودند. حکمرانی این گونه بود.
مدیریت سیل و بحران، مقولهای میانبخشی است. شهرداری، اداره محیطزیست، وزارت نیرو، قوه قضائیه، وزارت کشاورزی، دانشگاه، نظامیان و بقیه که کنار هم منسجم کار کنند، قانون را رعایت کنند و برنامه همکاری میانبخشی داشته باشند، سیل خسارتش کم میشود، و همه فوایدش هم به طبیعت و زندگی میرسد. اما حکمرانی بر اختیارات بخشی (و نه حتی پاسخگوییهای بخشی) بنا شده بود. اختیار و مسئولیت میانبخشی در میان نبود. حکمرانی این گونه بود.
سیاست بیمحابا به بستر رودخانه، مرتع، درختان جنگل، حیات وحش، علوم شهرسازی، هیدرولوژی، روزنامهنگاری، آبخوان، تکنوکراسی، علم اقتصاد، اکولوژی، میانبخش، طرح جامع شهری، و علم مدیریت بحران و قواعد بودجهریزی تجاوز کرد، و حالا همه خسته، بیحیثیت و بیاعتماد از پا افتادهاند. آسمان سیاست سالها باریده و حالا بغض آسمان اقلیم و طبیعت ترکیده است. او بر زمینی میبارد که قدرت دهههاست همه موانع پیش روی آب را بیمحابا دریده است.
@andishepouya1