انديشه پويا
56 subscribers
1.04K photos
709 videos
33 files
1.09K links
بنام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
نيابد بدو نيز انديشه راه
كه او برتر از نام و از جايگاه
فردوسى

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1brw1bwuuzfk8&utm_content=3pgk8k4
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ 📚#از_كتاب: "یادداشت‌های علم"

« اقتدارگرايى پهلوى دوم در سه برش از كتب؛ یادداشت‌های علم، جلد ٣، ۴ و ۵ »

1️⃣
" شاه فرمودند همین حالا که مرخص شدی به روزنامه کیهان به مصباح زاده تلفن کن که این حرفها چیست که می نویسی؟ راجع به حزب[رستاخیز] هر کس هر غلطی می کند ُ می نویسند. منجمله یکی پرسیده چرا در اساسنامه حزب تکلیف تعیین دولت روشن نشده؟ شما هم چاپ کرده اید. به آنها تفهیم کن که تکلیف تعیین دولت و عزل و نصب وزرا با شخص پادشاه است و شاه ریاست فائقه قوه مجریه را داردُ دیگر اینها فضولی است. روزنامه از خودش توضیح بدهد. من مرخص شدمُ فوری در این زمینه اقدام کردم. معلوم شد بدبخت کیهان نیست و اطلاعات است و به هر حال آنها این را تصحیح کردند." ( یادداشت‌های علم جلد پنجم، ص۴۳ و ۴۲ )

2️⃣
"عرض کردم، یک قسمت پول زمین والاحضرت ثریا را که در سرخه حصار ملی شده، از دولت گرفتم ولی دولت به من می گوید بنویس که این پول را (هشت میلیون تومان) دولت در اختیار دربار می گذارد و اسمی نبرید. فرمودند، دولت غلط کرده همچو حرفی زده است. بنویسید که باید بدهید تا به آنها که احجاف شده پرداخته شود. عرض کردم قبلاً نوشته بودم، ولی می گویند این طور بنویسید تا دولت گرفتار توقعات دیگران نشود. فرمودند گه خورده ، همین طور بنویسید."( یادداشت‌های علم، جلد سوم، ص ۳۶۷ و ۳۶۶ )

3️⃣
" فرمودند به وزارت خارجه گفته ام که هیچ مقامی غیر از خود من حق ندارد در کارهای وزارت خارجه مداخله بکند، حتی گفته ام برادر هویدا که نماینده ما در سازمان ملل است، حق ندارد به نخست وزیر گزارش بدهد، حتی تلفنی بکند. او را هم توبیخ کردم که چرا به برادرت گزارشهای وزارت خارجه را می دهی؟ (معلوم نیست این دو برادر چه غلطی کرده اند که این طور آبروی آنها بر باد می رود)."(خاطرات علم، جلد سوم، ص ۳۶۷)."باری دوباره کارهای فوری را به عرض رساندم: ترتیب سفر پاکستان و الجزایر و ملتزمین رکاب. عرض کردم باید در الجزیره هیأت مطلعی مرکب از وزیر اقتصادُ رییس بانک مرکزیُ دکتر فلاحُ وزیر کشور(مسول اوپک) و یک عده کارشناس باشند. فرمودند این خرها چه فایده دارند؟ عرض کردم خر و هرچه باشند لازم است باشند."( یادداشت‌های علم، جلد چهارم، ص ۳۲۵ )

@andishepouya1

📚 مجموعه ٧ جلدى یادداشت‌های علم داراى اهميت بالا و از مدارک بسیار مهم در تاريخ معاصر ايران طى دوران حکومت پهلوی دوم بوده است. زيرا علم [وزیر دربار و نخست‌وزیر] تنها کسی بود كه یادداشت‌های خود را به یادگار نهاده‌ است. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه می‌گذراند؛ چه در سفرهای تفریحی و چه سیاسی، همچنين نقش او در تصمیم‌گیری‌های شاه از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار بود
@andishepouya1
📝آیا نخست وزیر ژاپن باید بعد از هر زلزله ای به منطقه برود؟
#ساختار_مدیریت_بحران_ژاپن

🏽محمدرضا اسلامی

🔸از جامِ بلا، و از انواع و اقسام مشکلات، نه جرعه ای، که به قدر وسع نصیب و بهره ای به خاک ژاپن رسیده است. از لرزشها و تکانهای شدید زمین گرفته، تا سیلیِ سخت طوفان، تا بوی گوگرد و خروش آتش فشان.

در همین یکسال گذشته، دوبار در ژاپن #طوفان آمد و فردای طوفان، #زلزله آمد! (لینک یادداشت در پی نوشت🔻 ) #کابینه درگیر مسائل طوفان در گوشه ای و زلزله در گوشه ای دیگر شد!

🔸اما آیا بعد از بحرانهای بزرگ، نخست وزیر در منطقه حاضر می شود؟

پاسخ این سوال آری یا خیر نیست. پاسخِ این سوال، سوالی دیگر است و آن اینکه:
«ساختار مدیریت بحران در ژاپن، چگونه است؟»

جواب:

🔸ژاپنی ها پذیرفته اند که کشورشان [به تعبیر حافظ] از میانِ «جام مِی و خونِ دل» دومی را در «دایرۀ قسمت» نصیب داشته و لذا بر خلاف آمریکا که «سازمان مدیریت بحران فدرال» یا در اصطلاح «فیما» FEMA دارد، در ژاپن «وزیر مدیریت بحران» دارند و در زمان بروز بحران، این وزیرِ کابینه، در کنار نخست وزیر، متولی بحث مدیریت بحران هستند.

🔸در ساختاری که تعریف شده، «سه سطح» مدیریت بحران برای کشور طراحی شده. سطح اول شامل نخست وزیر و وزیرِ مدیریت بحران (#کابینه). سطح دوم شامل استاندار و مقامات استانی. سطح سوم شامل شهردار و مقامات شهرداری.

🔸زمانی که یک بحران بزرگ رخ می دهد (تعریفِ «بحران بزرگ» هم "مشخص" است) کابینه به فاصله سی دقیقه تشکیل جلسه می دهد و به موازات ستادِ بحرانِ استانی و شهرداری، آسیبهای وارد به کشور مورد بررسی قرار می گیرد.

🔸حضور مقاماتِ ارشد کشور در یک منطقه آسیب دیده، (معمولا) جز دردسر برای مقامات استانی چیزی به همراه نخواهد داشت. چرا که مقامات استانی به قدر کافی به مسایل منطقه اشراف دارند و وظیفه مقامات در #توکیو، پشتیبانی و حمایت است (و نه حضور در منطقه).
در بحث سیلِ هیروشیما و کشته شدن شهروندان هم اشاره کردم که #شینزو_آبه (نخست وزیر) چهار روز بعد از رانش زمین عازم منطقه شد (که البته به دلیل بد بودن هوا برگشت).

💢 2 نکته را در بحث مدیریت بحران در خاطر داشته باشیم:
#یک- حضور نیروهای نظامی
#دو- بحث رسانه ها در بحران

🔸نظامی ها: بعد از سونامی و زلزله توهوکو شاهد حضور ارتش ژاپن در منطقه توهوکو بودم. (بر خلاف تصور ذهنی که گمان می کردم ژاپن #ارتش منسجم ندارد، ولی شاهد بودم که) حضور قوی ارتش با امکانات لجستیک بسيار گسترده اى که داشت، مدیریت منطقه را به دست گرفت و ضمن تامین امنیت، وظیفه مراحل اولیه امدادرسانی و گشودن راههای حمل ونقل و آواربرداری اولیه را داشت.

حضور نظامیان در منطقه بحران زده بسیارمهم است.

امکانات لجستیک و ماشین آلات نیروهای نظامی را کمتر ارگانی داراست. درواقع نیروهای نظامی بازوی استاندار و مقامات استانی در هنگام بحران خواهند بود. فعلا این بحث در ایران به سطح یک بحث رسانه ای و تصاویری از حضور فرمانده سپاه در آب، تقلیل داده شده است. (حال آنکه اهمیت حضور نیروهای نظامی، جای این دست شوخی ها و استهزاء ها را ندارد)

همکاری نظامی ها در کنار نیروهای هلال احمر (در #ژاپن صلیب سرخ) بسیار مهم است.

🔸رسانه: مسئله رسانه هم در روزگار ما فرق کرده.

دو رسانه داریم: یکی رسانه های رسمی (مثل شبکه های خبری و روزنامه ها) دومی موبایلهای دست مردم (فیس بوک و اینستاگرام و تلگرام و گرام های دیگر).

در لحظات بعد از بحران، اطلاع رسانی "لازم"، اما حفظ روحیه ملی لازم تر است. بارها نوشته ام که اگر کسی صدساعت هم وقت بگذارد در تمام وب، و وبسایت ها، یک عکس از یک جنازه ژاپنی در جریان سونامی #توهوکو (با بیست هزار کشته) یا سیل هیروشیما نخواهد یافت (عکسی اگر یافت شود نه در وبسایت های شبکه های خبری، بلکه در برخی وبلاگهای شخصی – عمدتا غیرژاپنی- است). ژاپنی ها شدیدا نسبت به مسئله نشان ندادن جنازه، و تخریب روحیه جمعی، حساس هستند.

🔸می دانم که مجددا بعد از این یادداشت افرادی متذکر خواهند شد که ژاپن و #ایران را نباید با هم مقایسه کرد. نخست وزیر ژاپن کجا و رئیس جمهور ایران کجا؟ و تذکراتی از این دست.

بحث اینجا، مقایسه نیست. همین "اصول" برای نپال هم صادق است. و برای ترکیه هم. و برای هر کشور دیگری که بخشی از کشور در جریان یک بحران، «مجروح» می شود.

🔻#تصویر: حضور شینزو آبه در کنار مقامات ارتش و محلی بعد از زلزله بزرگ در شهر آتسوما

#كانال_ارزيابى_شتابزده
@andishepouya1

https://sites.google.com/site/mrezaeslamisite/_/rsrc/1554059158547/Home/abe2.jpg

📌 پی نوشت:
🔻سوابق وزیر بحران فعلی را از وب سایت کابینه ژاپن می توانید در این لینک ملاحظه کنید:
https://japan.kantei.go.jp/97_abe/meibo/daijin/okonogi_hachiro.html
لینک: رخداد همزمان زلزله و طوفان در ژاپن در سال گذشته میلادی🔻
https://t.iss.one/solseghalam/1371
Forwarded from اتچ بات
📝این بلا طبیعی نیست

✍🏻پدرام ابراهیمی
@pedramebrahimi

🔸با یک سوال شروع می‌کنم؛ بدترین بلایی که سر ایران آمده چیست؟ حضورش در خاورمیانه؟ حملهٔ اعراب؟ ایلغار مغول؟ دوران متوالی استبداد؟ یا زلزله‌خیزی؟ من می‌گویم هیچکدام. سیل بدترین بلایی است که بر سر این مردم از رمق‌افتاده، نازل شده. اما نه همیشه سیلاب. سیل اما در انواع مختلفش. به دوران مشروطه نگاهی بیندازیم. سد استبداد مطلق‌العنان چندهزار ساله در ایران شکست، روزنامه‌ها به خواهر و مادر شاه قاجار فحش ناموسی ‌دادند. بعدتر، مصدق آمد. یک دولت ملی واقعی. ماه‌هایی در آزادی واقعی. باز سد شکست. روزنامه‌ها دوباره به هرزنامه بدل شدند و رکیک‌ترین الفاظ نثار شاه و دیگران شد. سال پنجاه‌وهشت رسید. بازرگان گفت: «باران می‌خواستیم، سیل آمد.» سیلی که در آبرُفت آن می‌توان عِرض و جان و خان و مان ایران و ایرانی را دید. و باز سال‌هاست سدی ساخته شده به بلندای ثریا. کسانی می‌خواهند از آن کاسه‌کاسه آب منتقل و نمی‌توانند. کسانی خشمگین و زخم‌خورده می‌خواهند سد را بشکنند و می‌گویند «هر چه می‌شود بشود.» اما پشت سد، بیشتر ما -بدون سیل- غرق شدیم. بدفرهنگ شدیم، گرسنه ماندیم، تن فروختیم، در ازای لقمه‌ای نانْ همنوع‌مان را با باتوم زدیم، از دنیا عقب ماندیم، زندگی را تا پاپاسی آخر باختیم و سرانجام، بیهوده مُردیم.

🔸این سیل خواهد آمد. این سیل خواهد آمد. و دیگر از کسی نخواهد پرسید که هستی و‌ چه فکر می‌کنی؟ بروید این را از لُرها و گلستانی‌ها و خوزستانی‌ها بپرسید. آن‌هایی که زندگی را -احتمالاً- برای همیشه باختند. چون همه می‌دانیم نه از وام بلاعوض خبری خواهد بود نه از بازسازی. روی دیوارهای خرمشهر هنوز جای گلوله‌های صدّام مانده! مسئله تلویزیون و یخچال نیست. که همینش هم زندگیِ یک خانواده است. مسئله بحران جدی پس از سیل است. مهاجرت وسیع، کمترین نتیجه‌ی این بلایاست. مشکلات فرهنگی مهاجران را نمی‌شود دست کم گرفت. بیایید به کرج تا ببینید شهری که بی‌برنامه از مهاجران پر شود، چه ناشهری از آب در می‌آید.

🔸گوش دنیا را کر کردیم که قرارگاه‌های ما سد می‌سازند. ساختیم و خوردیم. ساختیم و خوردیم. هر کارشناسی که گفت نکنید، توی اوین کردیم. صبح تا شب برای آمریکا و اسرائیل رجز می‌خوانیم و کرونومتر می‌گیریم که کداممان زودتر نابودش می‌کنیم اما حالا ارتباط‌مان با پل‌دختر خودمان قطع است. ما در بلا، در مصیبت، در اشک، خودکفا شدیم. مبارک!

🔸ما عزاداریم. عزادار خاکی که زمینی‌هایش، به اسم آسمان خون به جگرمان می‌کنند و آسمانش نیز خون به خون جگرمان میفزاید. بیایید عزا بگیریم. و تاریخ معاصر بخوانیم. سیل بزرگ در راه است.

#اقتباس_از_كانال_نويسنده
@andishepouya1
» بر طبیعت نمی‌توان پیروز شد،
مگر با تبعیت از او «

#سخن_روز
🔅فرانسیس بیکن، نوارغنون

#تبعيت_از_طبيعت
#اقتباس_از_كانال_دكتر_احسان_شريعتى
@Dr_ehsanshariati
@andishepouya1
هشدارهای یک جاسوس(❗️)"دكتر کاوه مدنی"

💢دروغ خشکسالی سی ساله

🔗خشكسالي، تغيير اقليم، كمبود و بحران آب واژگانی هستند كه به كرات در سخنرانی ها و مصاحبه‌های مسوولان آب و محيط زيست كشور شنيده می شوند. مديران ايرانی از خشكسالی در سه دهه آتي خبر مي‌دهند؛ گويي خشكسالي پديده‌اي است كه به راحتي از مدت‌ها قبل قابل پيش‌بينی است.

🔗خشکسالی با تغییراقلیم یکی نیست و نتیجه تغییر اقلیم نیز الزاما خشکسالی نیست. تغییر اقلیم می‌تواند برخی جاهای ایران را پرآب‌تر کند.

🔗حتی اگر ایران در یک بازه درازمدت روند کاهش بارندگی داشته باشد، مي‌تواند در کوتاه‌مدت بین سال‌ها افزایش و کاهش بارندگی را تجربه کند. یعنی در بازه هفتادساله یا صدساله روند کاهشی داشته باشد، اما در این میان یک سال‌هایی هم بالاتر از میانگین با بارش همراه شود.

🔗«سالي‌ كه خشك است» اين نخستين تعبيري است كه از واژه خشكسالي به ذهن خواننده‌ عام متبادر مي‌شود كه نگاهي‌ سنتي‌ و غيرعلمي‌ را به اين پديده در بر دارد. خشكسالي‌ يا به عبارتي دوره‌ امتداد خشكي مي‌تواند از چند ماه تا چند سال باشد.

🔗از نظرگاه علمي‌ عبارت دقيق‌تر و مناسب‌تر به جاي خشكسالي‌، «دوره‌ كم‌آبی» است. دوره‌ كم‌آبی دوره ممتدي است كه طي‌ آن يك منطقه با كمبود در منابع و ذخيره آبی مواجه است.

🔗جالب توجه اين است كه مسوولان ما براي اثبات حقانيت قضاوت‌هاي اينچنيني خود به مطالعات ناسا و ديگرسازمان‌هاي بين‌المللی استناد مي‌كنند.اين حرف ها اصلاً علمي نيست. مي گويند ما خشکسالي و کاهش بارندگي داريم و وارد يک دوره ۳۰ساله خشکسالي شده ايم. اين نظرات از لحاظ علمي غلط است. اصلاً ما پيش بيني ۳۰ ساله نداريم.

🔗چرا قضاوت مديران ايراني با قضاوت مديران و مجامع علمي‌-پژوهشي بين‌المللي در مورد مسائل مشابه متفاوت است. به نظر دو دليل عمده وجود دارد؛ اول آنكه گويي «ما» فرهنگ و سنت درازآهنگي براي انداختن مشكلات بر گردن ديگران داريم. بنابراين براي مديران ما مرتبط كردن بحران آبی كشور به خشكسالي و تحريم‌ها بسيار راحت‌تر از نقد، تحليل و برطرف كردن مشكلات موجود در سامانه‌هاي تحت مديريت‌شان است. دوم آنكه به علت فقدان ارتباطي معني‌دار و منسجم بين جوامع پژوهشي و مديريتي كشور، مديران ما درك درستي از مفهوم و تمييز پديده‌هايي نظير خشكسالي، كم‌آبي، تغيير اقليم، بحران و... ندارند.

🔗مسئله این است که کلمه خشکسالی در وهله اول درست استفاده نشده و توضیح نداده‌ایم که چرا مي‌گوییم خشک و خشکسالی. به همین دلیل زمانی که این پدیده به وجود مي‌آید، نمی‌توانیم بگوییم که با بارندگی چندروزه خشکسالی برطرف نمی‌شود. این پوپولیسم محیط زیستی همین است که مسئولان مي‌گویند ایران دچار خشکسالی ۳۰ ساله شده است. این موارد، موارد اشتباه است.

براي چه رعب و وحشت ايجاد مي کنند؟ اصلاً چرا اين اطلاعات را به مردم مي دهيم. فقط يک دليل وجود دارد؛ مسئولين دستگاه هاي مرتبط آماده پاسخگويي نيستند و مي خواهند به مردم بگويند که اگر مشکلي اتفاق افتاد، نگوييد که ما نگفته ايم. این کار نه تنها مشکلی را حل نمی‌نماید بلکه باعث ایجاد بی‌اعتمادی در جامعه خواهد شد و در نهایت مردم نسبت به موضوع بی‌تفاوت خواهند شد.

🔗خشکسالی یعنی کاهش نزولات جوی و آب در دسترس نسبت به میانگین درازمدت. اگر در طول یک بازه زمانی آب نسبت به میانگین کمتر باشد، دچار خشکسالی شده‌ایم. اگر کسی ادعا مي‌کند که ۳۰ سال است ایران دچار خشکسالی شده، پس اصلا معنی پایه این کلمه را متوجه نشده است.

🔗بايد از مديران‌مان سوال كرد كه در گفته‌هاي خود پيرامون خشكسالي‌هاي ممتد در سه دهه گذشته و سه دهه آينده، دقيقاً از كدام نوع خشكسالي سخن مي‌گويند. مباحثي نظير خشكسالي ممتد ۳۰ ساله كاملا غيرعلمي و غيرواقعي است مگر آنكه منظور خشكسالي اقتصادی-اجتماعي باشد كه خود محصول سال‌ها بي‌تدبيري و سوءمديريت است. ما آن مقدار آب که می‌خواهیم نداریم. از لحاظ سرانه وضعیت آبی ما بد نیست؛ ما آب داریم اما به درستی از آن استفاده نمی‌کنیم. ما فقرآبی نداریم. ما ورشکستگی آبی داریم. باید رفتارمان را با بخش آب تغییر دهیم.

https://t.iss.one/votehranmedia/1315
@andishepouya1
⚫️ "جمشید مشایخی" بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون درگذشت.
@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" تونل هوشمند کوالالامپور"

طراحی مهندسین جهت مقابله با صدمات ناشی از سیل و یکی از بزرگترین طرحهای مهندسی اجرا شده در مالزی
@andishepouya1
خداحافظ کمال الملک سینمای ایران؛ استاد جمشید مشایخی
🖌#هادی_حیدری

چهارشنبه چهاردهم فروردین نود و هشت

#پرتره #استاد_جمشید_مشایخی #هنر #کمال_الملک #هزاردستان #رضا_خوشنویس #علی_حاتمی #تسلیت #سینمای_ایران

@andishepouya1
📲 #توییت؛ دكتر کاوه مدنی، معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست

تفكر و برداشت ما از سدسازی

@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یزله‌خوانی جوانان خوزستانی برای مقابله با سیل

در فضای مجازی، به سینه زنی تعدادی امدادگر خُرده گرفته شده و مورد تمسخر واقع شده اند و «روشنفکر مابانه» برایشان کاریکاتور کشیده اند. فیلم بالا، نوع دیگری از مواجهه با بلا و مصیبت است و قطعا نشانهء خوشحالی از سیل و ویرانی نیست، که، نشان دهندهء گونه گونی فرهنگ ها و روحیات در مواجهه با درد است.
گروهی، با نوحه و سینه زنی به خود انرژی می دهند، گروهی نیز مانند این جوانان عرب ایرانی در خوزستان، با رقص و پایکوبی.
به تفاوت ها احترام بگذاریم.
توضیحات کلیپ:
اقتباس از توئیتر "دختر باران": «ما خوزستانی ها اینجوری با خشم طبیعت کنار میایم.» ‎عربی محلی: تمطر مای احنه القیمنا
بارون می باره ما خود ابریم (عدم ترس از باران)
@andishepouya1
مبعث رسول اکرم بر همه مسلمانان جهان، علی‌الخصوص هم‌میهانان گرامی مبارک باد.

بازنشر مقاله «بازرگان و پرسش پیچیده انتظار از دین» به همراه فایل صوتی آن به مناسبت ٢٧رجب

♦️متن کامل مقاله:
https://t.iss.one/sadeghZibakalam/2764

♦️فایل صوتی مقاله را در کانال تلگرام بشنوید:
https://t.iss.one/sadeghZibakalam/2765
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙بخشى از سخنان دكتر سروش ...

عید مبعث بر مومنان و پیروان راستین و صادق پیامبر اکرم (ص) مبارک باد 🌷

#اقتباس_از_كانال_نهضت_آزادى
@andishepouya1
💢 ابتذال و فساد در دانشگاه های ما

✍🏽دكتر مجتبی لشکربلوکی

@Dr_Lashkarbolouki

این بی‌احترامی است به ناموس علم و اخلاق و بشریت که به بسیاری از اساتید دانشگاه‌ می‌گوییم استاد و دکتر.
بیش از ۵۰% استادان دانشگاه ما سواد آکادمیک ندارند!
دزدی در دانشگاه یک هنجار است. استثمار دانشجو یک قانون است. استادی که سهمی در مقاله نداشته در نهایت بی شرمی اسم خودش رو در کتاب و مقاله می آره.
خاک بر سر اون استاد دانشگاهی که ظلم و نابرابری را می بیند، فساد را می بیند و دلش خوش است که توانسته پست بگیره و ارتقایش را به موقع بگیرد. و خاک بر سر اون سیستم دانشگاهی.
چرا همه ما ساکتیم؟ این فاجعه است این ابتذاله! باید گریه کنیم

آنچه در بالا خواندید، بغضی بود که ترکید! چندی پیش در مراسم نکوداشت یکی از دانشگاهیان، دکتر نعمت‌الله فاضلی نکاتی را گفت که از سر درد بود؛ عریان، بی محابا و رسا. این سخنرانی منجر به واکنش از طرف جامعه دانشگاهی شد و همین باعث شد که دکتر نعمت الله فاضلی مجبور به تفسیر بخشی از سخنانش شود. اما اصل حرفش را پس نگرفت و گفت بر همان نکاتی که گفته همچنان پای می فشارد.

او در بخشی از سخنانش گفته بود: اگر از بسیاری از اساتیدی که کتاب نوشته‌اند بخواهیم یک صفحه خلاقانه بنویسند، توانش را ندارند. چرا لقب استاد و دکتر را رایگان به این و آن اهدا‌ می‌کنیم؟ آنهایی که این القاب را گرفته‌اند مقصر نیستند. سیستمی باید پاسخگو باشد که کُرور کُرور دکتر و استاد تولید‌ می‌کند.

تحلیل و تجویز راهبردی:
اولین گام این است که نظام آموزش عالی بپذیرد که مریض است. دانشگاهیانی که برای عالم و آدم نسخه می نویسند بپذیرند که باید بیش از هر چیزی برای آنان نسخه نوشته شود و چه بهتر که خود نسخه بپیچند. نشانه های مریضی این سیستم بسیار زیاد است از جمله به دو مورد اشاره می کنم:
▫️تولید کارشناسان بی مهارت؛ متاسفانه لیسانس در کشور ما معادل شد با کلمه کارشناسی!! و در رشته های مهندسی هم دانش آموختگان «مهندس» نامیده می شوند. حالا جالب است که این به اصطلاح مهندسان و کارشناسان فاقد مهارت های لازم برای جذب در محیط کاری هستند. نظام آموزش عالی رسما بیکار تولید می کند اولا با فارغ التحصیل کردن افراد در رشته های بدون تقاضا و دوما با فارغ التحصیل کردن افراد بی مهارت در رشته های با تقاضا.
▫️مرض دیگر، تولید علم بی تقاضاست. مانند تولید کالای بی‌تقاضا. درست مثل این است که میلیاردها تومان خرج کنی و ماشینی تولید کنی که نه هیچ کس نیاز دارد و نه هیچ کس آن را می خرد. تولید علم بی‌تقاضا تولید علمی بدون تاثیر معنادار بر معیشت و صنعت و توسعه. یعنی تولید علم بی خاصیت. تولید علم بدون تقاضا به تدریج خودش به هدف بدل می‌شود و می شود مسابقه مقاله نویسی!! و رزومه پر کردن.

دومین گام این است که هاله قداست باید از دانشگاه (نظام آموزش عالی) و همچنین حوزه زدوده شود. هر چیزی که در هاله قداست فرو رفت، فسادش کلید خواهد خورد. هیچ کس و هیچ سیستمی در این دنیا نباید فراتر از نقد باشد و مقدس دانسته شود. بنابراین دانشگاه خود باید فرش قرمز پهن کند برای منتقدان و قداست زدایی.

سومین گام این است که راه برای طرح ایده های کاملا متفاوت و غیرمتعارف در نظام آموزش عالی باز شود. به دو ایده معمولی (ونه خلاقانه) توجه کنید:
بسیاری از کلاس های آموزشی تبدیل شده به یک پروسه تکراری بی روح که نه استاد ذوق و شوقی دارد برای تدریس چندصدباره مطالب تکراری و نه دانشجویان نیازی به شنیدن آن دارند، چرا 50 درصد از کل دروس دانشگاهی را به صورت الکترونیکی ارایه نمی کنیم؟ هم دسترسی و برابری آموزشی برای هشتاد میلیون فراهم خواهد شد، هم رفت و آمد و ترافیک و آلودگی هوا کاهش پیدا خواهد کرد و هم ...
وظیفه دانشگاه تولید ماشین هایی بدون روح، بدون ادراک عمیق و بدون افق بلند نیست. پس تمام دانشجویان موظف شوند درس های زیر را بگذارند: فلسفه علم و تکنولوژی، اخلاق حرفه‌ای، آینده پژوهی، سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی، حل مساله و تصمیم گیری و حقوق شهروندی، تاریخ تمدن و توسعه یافتگی و مهارت ارتباطات حرفه ای (گزارش نویسی و ارایه مطلب علمی-فنی). هر کدام از این ده درس به دقت و عامدانه توصیه شده است (این جا فرصت توضیح و توجیه نیست).
ارتقا اساتید منوط شود به حل یک مساله واقعی اجتماعی یا اقتصادی و نه مقاله. نه خود را گول بزنیم و نه مدیران ارشد را و نه جامعه را. افزایش تعداد مقالات علمی به توسعه ختم شده یا خواهد شد؟

چهارم این است که شروع کنیم به ایجاد تفاهم، توافق، تغییر و اجرای ایده ها در عمل و دریافت بازخورد، خلق ایده های جدیدتر و پیش رفتن.

#اقتباس_از_كانال_نويسنده
@andishepouya1
🔳 این مدارس لاکچری و آن مدارس کپری!!

✍🏽محمد باقر تاج الدین

☑️ نظام آموزش و پرورش کشور که قرار بود با آموزش های صحیح و اصولی راه را بر بروز هرگونه شکاف طبقاتی و بی عدالتی ها در جامعه ببندد و به دانش آموزان بیاموزد که وجود هر گونه بی عدالتی و نابرابری در جامعه منشأ بسیاری از مشکلات و گرفتاری های دیگر است اکنون خود به روندی برای گسترده تر شدن شکاف طبقاتی و بی عدالتی در جامعه تبدیل شده است تا آن جا که در حال حاضر شاهد سربرآوردن مدارس لاکچری در کلان شهرها و برخی شهرهای دیگر هستیم. مدارس لاکچری بارزترین نماد و نمود بی عدالتی و فاصله طبقاتی در نظام آموزشی کشور و جامعه محسوب می شوند و نشان می دهند که عده ای قلیل با ثروت های بی حد و اندازه که بعضا حاصل رانت خواری و ویژه خواری نیز هستند می توانند فرزندان خود را به این مدارس با شهریه های گران قیمت و سرسام آور و با بهترین و به روزترین امکانات بفرستند. در برخی از این مدارس شهریه ها تا 100 میلیون تومان و حتی بیشتر نیز پرداخت می شود و گویی این مبلغ برای ثروتمندان پول چندانی نیست و به راحتی می توانند آن را پرداخت کنند. از سوی دیگر، امکانات این مدارس نیز بسیار وسیع و گسترده است تا جایی که دارای سالن های غذاخوری، ورزش، بازی و سرگرمی، استخر، استودیوهای نمایش فیلم، اتاق های مجهز رایانه(کامپیوتر)، اردوهای مسافرتی پر زرق و برق هستند. حتی در مواردی شنیده ها حکایت از مسافرت های خارج از کشور برای دانش آموزان این مدارس نیز می رود و این دیگر جای تأمل بسیار دارد!!!!
@sokhanranihaa
اقتباس از کانال سخنرانی ها

@andishepouya1

📎 متن كامل و تصاوير اين مقاله، بر روی عبارت INSTANT VIEW يا لینک زير کلیک نماييد:👇🏼
https://telegra.ph/schools-04-04
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 به یاد جمشید مشایخی (۱۳۹۸-۱۳۱۳)

جمشید مشایخی شامگاه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ در سن ۸۴ سالگی درگذشت. او که از بزرگ‌ترین هنرپیشه‌های تاریخ سینمای ایران است کار سینمایی را در سال ۱۳۴۱ با حضور در فیلم کوتاه «جلد مار» ساختهٔ هژیر داریوش آغاز کرد.

مهم‌ترین نقش‌های کارنامهٔ هنری او در همکاری با مرحوم علی حاتمی شکل گرفت؛ از بازی در نقش ناصرالدین شاه در مجموعهٔ «سلطان » تا دو نقش همیشه ماندگار او یعنی کمال الملک و رضا خوش نویسِ سریال «هزاردستان». در این ویدیو بخش‌هایی از بازی‌های ماندگار او را تماشا کنیم.

@andishepouya1
مى دانيم كه اكنون؛ پل دختر آب ندارد، برق ندارد، تلفن ندارد، اینترنت ندارد، غذا ندارد، نصف شهر را هم آب برده است. لكن این شهر، امید دارد وفردای سیل، مردم لبخند می‌زنند.

📸عکس از جواد موگویی
@andishepouya1
🌍سال رونق تولید از شعار تا عمل: بخش مردمی اقتصاد را از قفس آزاد کنید

✍🏽دکتر اسفندیار خدایی

☑️ رهبر انقلاب، سال 98 را رونق تولید نامگذاری کرده‌اند. رونق اقتصادی در شرایط کنونی، همچون شکار شیر می‌ماند و شکار شیر آسان نیست. چه شرایطی برای تحقق این شعار لازم است؟ چه بهائی باید برای رونق اقتصادی پرداخته شود؟

1⃣ اولین شرط برای سرمایه‌گذار داخلی و خارجی، امنیت و ثبات اقتصادی است؛ و اولین لازمه ثبات و امنیت، تعامل و مدارا با مردم دنیا بخصوص همسایگان و بازارهای مصرف و تولید است. ما نمی‌توانیم با شعارهای افراطی و استقبال از جدالهای بین‌المللی و تحت شدیدترین تحریمها منتظر جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی باشیم بلکه فرار سرمایه ها نتیجه طبیعی چنان سیاست غیرمسئولانه است. این بدان معنا نیست که تسلیم خواسته آمریکا و همسایگان زیاده‌خواه شویم بلکه رونق اقتصادی بدون اقتدار و استقلال و قدرت نظامی و مقاومت، ممکن نیست. لکن در عصر پیچیده وابستگی متقابل، ما می‌توانیم همانند چین و روسیه و ترکیه و آفریقای جنوبی و کشورهای اروپایی... با بهره گیری از ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی و حتی جغرافیایی و ورود به ائتلافها و تعامل خردمندانه با استفاده از اهرمهای مختلف به دنبال تحقق منافع ملی باشیم تا با کمترین هزینه به بیشترین دستاوردها برسیم. نه آنکه بیهوده هزینه کنیم و فرصتها و سرمایه‌ها را تباه کنیم.

2⃣ رونق اقتصادی نیازمند رقابت شفاف و عادلانه است و با تبعیض و فساد ممکن نیست. اگر قرار است کار اقتصادی توسط ملت انجام شود و دولت هم نظارت و هدایت کند، باید مرز دولت و ملت روشن شود. در یک رقابت عادلانه هرگز نباید داور مسابقه بازیکن یکی از تیمها باشد. باید تکلیف نهادهای شبه دولتی مشخص شود و این نهادهای اقتصادی از دولت جدا شوند تا دولت بتواند با اقتدار بر آنها نظارت کند و رقابت اقتصادی معنا پیدا کند.

☑️ به عنوان مثال، بنیاد مستضعفان و جانبازان در سال 95 اعلام کرد که درآمد سالانه این بنیاد ۲۶ هزار میلیارد تومان بوده است. لینک: nasimetosee.ir/درآمد-و-مالیات-شرکت-های-بنیاد-مستضعفان/ این مبلغ معادل نیمی از کل بودجه عمرانی دولت در همان سال است (بودجه عمرانی معمولاً بطور کامل محقق نمی شود).
می‌توان حدس زد که نهادهای دیگر همچون قرارگاه خاتم الانبیاء، ستاد اجرایی فرمان امام، و آستان قدس رضوی و... نیز هر کدام معادل نیمی از بودجه عمرانی دولت درآمد دارند. در واقع هرکدام این نهادها خود یک دولت هستند با این تفاوت که بر آنها نظارتی نیست. نهادهای فراوانی بر دولت نظارت دارند، نهادهایی همچون مجلس، سازمان بازرسی، نهادهای امنیتی، قو قضائیه، شورای نگهبان (با نظارت روی افراد)، رسانه هایی مثل صدا و سیما و مردم در فضای مجازی و... اما چه کسی روی نهادهای شبه دولتی نظارت دارد؟ مجلس؟ سازمان بازرسی یا رسانه ها؟ هیچکدام. بخش خصوصی هیچ امیدی برای رقابت با این نهادها ندارد و فقط می‌تواند انگل‌وار در حاشیه این نهادهای ثروتمند و در خدمت به آنها فعالیت کند.

3⃣ مشکلات اقتصادی ایران ریشه در سیاست دارند و سیاست در همه جا حضور دارد. لذا ریشه فساد اقتصادی را باید در فساد سیاسی ردیابی کرد. مداخله فراقانونی در چرخه آزاد قدرت و دوپینگ سیاسی جناح همیشه‌حاکم و انحصارطلب با استفاده از اهرمهایی همچون نظارت استصوابی، موجب تجمع سرمایه اقتصادی و سیاسی و فساد در هر دو زمینه می‌شود. در شرایطی که صاحبان قدرت سیاسی زمام امور اقتصادی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی را در اختیار دارند و تنها خودشان بر خودشان نظارت دارند، رقابت اقتصادی و سیاسی با این گروههای قدرتمند بی‌معنا و خطرناک می شود و شانسی برای رقابت سالم اقتصادی و شکوفایی تولید باقی نمی‌ماند و شعار رونق تولید فقط بر روی کاغذها و بنرها می‌ماند و چنان شعار زیبایی فقط رونق بخش تریبونهاخ و زینت‌بخش صفحه تلویزیون ملی می‌شود.

4⃣ رونق تولید نیازمند اصلاح ساختار اقتصادی است. تجمع سرمایه‌ها در دست بانکهاست. این سرمایه‌ها باید به سمت تولید حرکت کنند نه آنکه با ورود به عرصه دلالی و واردات کالا از خارج کشور عرصه را بر تولیدکنندگان داخلی تنگ کنند. این بانکها عملاً بازیچه همان نهادهای فرادولتی و بخش تیره و تاریک اقتصاد کشور هستند. بانکها برای وامهای کوچک مردم، مو را از ماست می‌کشند اما سخاوتمندانه میلیاردها تومان تسهیلات به صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی عطا می‌کنند.

رونق تولید نیازمند اصلاحات خردمندانه ساختاری دراقتصاد و  سیاست داخلی و خارجی است. زنده کردن مردم (بخش خصوصی) در اقتصاد کار آسانی نیست. باید بخش خصوصی از حصار سیاسی و اقتصادی نهادهای فرادولتی رها شود و شیر اقتصاد ایران از قفس آزاد گردد تا استعدادهای ملی شکوفا گردد. اما بهانه آوردن و توجیه کردن و شعار دادن آسان است.

۱۵ فروردین ۹۸
لرستان، دورود

#اقتباس_از_كانال_نويسنده
@andishepouya1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍🏽حامد شکیبانیا: ‏امشب یعنی جمعه ١۶ فروردین ساعت ۸ شب، شبکه یک، مستند تحسین‌شده «پرسپولیس- شیکاگو» اثر اُرد عطارپور را نشون میدهد. این مستند درباره ماجراهای شگفت‌انگیز الواح هخامنشی است که حدود ۹۰ سال پیش در تخت‌جمشید کشف شدند. این مستند برندۀ تندیس بهترین کارگردانی فیلم کوتاه جشنواره حقیقت و تندیس شیر ایرانی از جشن مستقل سینمای مستند و تندیس بهترین کارگردانی از جشن بزرگ سینمای ایران شده است.
‏و البته به نظر من یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این فیلم باند صوتی آن است که شامل روایت مسحورکننده عطارپور و موسیقی جذاب صبا ندایی است و احتمالاً در پخش تلویزیونی قدر آن کاسته می‌شود، اما خوشبختانه بدون سانسور پخش خواهد شد. فلذا همه دوستان را به تماشای آن دعوت می‌کنم.
#برگرفته_از_احسان_نامه
@andishepouya1
📝فردوسی‌پور، مدیری و انحصار رسانه‌ای

✍🏻
دكتر محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
@fazeli_mohammad

پرده اول: میلیون‌ها ایرانی به حمایت از «عادل فردوسی‌پور» برخاستند تا او را در برنامه نود حفظ کنند. برخی مخالفان فردوسی‌پور ضرورت گردش نخبگان را مطرح می‌کنند و برخی دیگر از مخالفان او هم معتقدند فردوسی‌پور از امکانات رسانه دولتی صدا و سیما استفاده کرده و حالا هم باید همه اطاعت امر کنند و رفتن او را بپذیرند.

پرده دوم: «مهران مدیری» استندآپ کمدی اجرا می‌کند و یک پای ثابت استندآپ‌های او، تاختن بر دولت و نقد مسئولان دولتی است. طرفداران این استندآپ‌های انتقادی‌ مهران مدیری، نقد کردن را حق او می‌دانند و رسانه صدا و سیما را بابت اجازه دادن به این گونه انتقادها، ستایش هم می‌کنند.

پرده اول و دوم، بر دو گزاره بنا شده‌اند که ظاهری جذاب دارند. گزاره اول: «گردش نخبگان ضروری است.» گزاره دوم: «انتقادی بودن، حق و وظیفه رسانه است.» من هم به گردش نخبگان و رسانه انتقادی معتقدم. هر دو گزاره به‌طور کلی درست‌اند؛ اما یک واژه هست که کل بازی را به هم می‌ریزد: «انحصار».

مجریان بزرگ تلویزیون‌های دنیا که گاه تا دو سه دهه برنامه‌های خود را ادامه داده‌اند، در فضای انحصار رسانه‌ای کار نکرده‌اند. آن‌ها فرصت داشته‌اند تا در تلویزیون‌های خصوصی، برنامه‌های پرطرفدار تولید کنند و بیست سی سال هم آن‌ها را ادامه دهند. آیا چنین فضایی در اختیار عادل فردوسی‌پور یا هر چهره تلویزیونی دیگری قرار گرفته است؟

اگر انحصار نبود شاید فردوسی‌پور در فضای رقابتی و در شبکه‌ای خصوصی، برنامه نود را تولید می‌کرد و به همین شهرت می‌رسید. شاید هم او چندین رقیب در بقیه شبکه‌های خصوصی می‌یافت و هرگز به چنین جایگاهی نمی‌رسید. می‌شود به فردوسی‌پور دستور داد برنامه‌ نود را ترک کند، مشروط به این‌که حق داشته باشد یک شبکه تلویزیونی خصوصی راه‌اندازی و برنامه خودش را تولید کند. فکر می‌کنید اگر صدا و سیما انحصار نداشت، ضرورتی برای اصرار بر باقی ماندن او در برنامه نود وجود می‌داشت یا اصلاً او کارش را در صدا و سیما ادامه می‌داد؟

انحصار رسانه‌ای، سیاست یک بام و دو هواست. از طرفی به افراد اجازه داده نمی‌شود در فضای رقابت رسانه‌ای آزاد رشد کنند و از طرف دیگر حکم می‌شود که چون با استفاده از امکانات رسانه حکومتی رشد کرده‌اند، حالا هم باید به فرمان همان رسانه گردن بنهد و مردم نیز مطالبه متفاوتی نداشته باشند.

انحصار رسانه‌ای در داستان استندآپ‌های انتقادی مهران مدیری هم نقش مهمی ایفا می‌کند. استندآپ انتقادی حق رسانه صدا و سیماست، منوط به آن‌که انحصار رسانه‌ای، به محدود کردن دایره انتقادات منجر نشود. سؤالات مهمی در ارتباط با انحصار رسانه‌ای و مهران مدیری و استندآپ‌هایش مطرح است:

📌آیا دولت تنها نهادی است که سزاوار انتقاد است؟ مجلس، قوه قضائیه، خود صدا و سیما، و سایر نهادهای سیاسی قابل نقد از طریق استندآپ نیستند؟
📌آیا فقط مهران مدیری می‌تواند استندآپ کمدی انتقادی معطوف به نقد یک جریان سیاسی و یکی از قوای حاکمیت (دولت) اجرا کند؟ دیگران نباید بتوانند به گونه دیگری استندآپ انتقادی اجرا کنند؟
📌آیا مهران مدیری همواره حق داشته این گونه استندآپ کمدی و در نقد همه دولت‌ها اجرا کند؟ یا نقدهای او فقط در بازه زمانی خاص دولت‌هایی که جریان موافق با انحصار رسانه‌ای با آن‌ها سر سازگاری نداشته است، فرصت شکوفایی پیدا می‌کنند؟

مسأله شدن حذف «عادل فردوسی‌پور» و مصنوعی و فرمایشی جلوه کردن نقدهای مهران مدیری، هر دو محصول دو نوع انحصار است. اول، انحصار ابزار رسانه‌ای به این معنا که رسانه صوتی و تصویری خصوصی و در فضای رقابتی، امکان بروز و حضور ندارد. دوم، انحصار گفتمانی، به این معنا که فقط گفتمان خاصی، در خدمت تفکر مشخصی، و در بازه‌های زمانی معینی و معطوف به نقد بخش‌های خاصی از قدرت سیاسی، امکان بروز و ظهور می‌یابد.

انحصار ابزار رسانه و انحصار گفتمانی، هم مدعای گردش نخبگان و فراهم آوردن فرصت برابر برای همه استعدادها را لوث و شوخی بی‌مزه‌ای می‌سازد؛ و هم مدعای حق رسانه برای انتقادی بودن را از اساس بی‌معنا می‌کند. انحصار در همه عرصه‌ها، اعم از اقتصاد، فرهنگ، سیاست و رسانه، سبب‌ساز ناکارآمدی، فساد و فرسایش سرمایه اجتماعی است.

انحصار حتماً از آزادی و رقابت، خطرناک‌تر است. مدعای گردش نخبگان و حق انتقادی بودن رسانه رسمی متعلق به بخشی از قدرت سیاسی، در فضای انحصار رسانه‌ای بی‌معنا و پوچ است.

#اقتباس_از_كانال_نويسنده
@andishepouya1