اخبار مقاومت جهان اسلام
602 subscribers
2.68K photos
757 videos
75 files
118 links
تحولات جهان اسلام


https://t.iss.one/joinchat/AAAAAEBrLmV0mXzjShAJ9g


توئیت @AmajGroups
Download Telegram
جمعیت سلفیه و وهابیت در آلمان یک رشد 170 درصدی را در طول شش سال نشان می دهد ! (تصویر شهر ووپرتال آلمان و فعالیت سلفی ها)

🔶🔹اماج


@Amaj24
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم عزداری امام حسین علیه السلام در شهر کویٹہ پاکستان
#پاکستان
#محرم
🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم گراميداشت عاشوراي ابا عبدالله الحسين عليه السلام در تركيه، شهر استانبول ( پارسال)
#تركيه_استانبول
#محرم
🔶🔹اماج

@Amaj23
کنسولگری ترکیه در اربیل اعلام کرد که از روز جمعه، تمامی پروازها از ترکیه به منطقه کردستان عراق، متوقف خواهند شد.
#تركيه
#اربیل
🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آماج - اخبار مقاومت جهان اسلام ✌️ یعنی تا 25 سال آینده چ اتفااقی خواهد افتاد
#مقاومت
🔶🔹اماج

@Amaj23
در نبود خواست دولت فاسد #افغانستان غیرت و همت اینجا معنی پیدا میکند. خواهران #افغانستانی در پست تامین امینت مساجد.
#افغانستان
#کابل

🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبور مجاهدان #پلیس_فدرال_عراق از رود زاب برای ازاد سازی الحویجه عراق وحضور شاکر جودت فرمانده دلاور این نیرو
#عراق
#الحویجه

🔶🔹اماج


@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ازاد سازی العباسی از توابع.الحویجه و روستاهای (المصطاح - حمود الخلف - العيلات - نملة - طويرية) جنوب #الحويجة توسط #حشد_شعبی_عراق
#عراق
#الحویجه

🔶🔹اماج


@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تعامل انسانی با اهالی روستای ازاد شده الغریب در نزدیکی #الحویجه که بعضی از فرزندان وبرداران این اهالی داعشی هستند
#عراق
#الحویجه

🔶🔹اماج


@Amaj23
عزاداران حسینی- هرات
#افغانستان

🔶🔹اماج

@Amaj23
اخبار مقاومت جهان اسلام
Photo
آداب ومراسم مسلمانان اهل سنت هرات در ماه محرم
مسلمانان درهرات همه ساله بر اساس اعتقادات دینی و مذهبی خود با تلاوت قرآن کریم، روزه‌داری و اطعام نیازمندان، تاسوعا و عاشورای حسینی را گرامی می‌دارند.
اهل سنت معتقدند: امام حسین و یاران باوفای ایشان در روز عاشورا گرسنه و تشنه شهید شدند و آنان هم به احترام ایشان چیزی نخورده و نمی‌نوشند و روز نهم و دهم محرم ضمن روزه‌داری قرآن نیز تلاوت می‌کنند.
روزه داری و تلاوت قرأن به شکل فردی است و هر فرد روزه‌دار در گوشه‌ای خلوت کرده و با ذکر نام الله و صلوات بر حضرت محمد(صلی الله) واهل بیت ایشان (علیهم السلام) روز خود را به پایان می‌رسانند
بعضی ها هم به شکل گروهی در مساجد ومراکز عملی این روز را با عبادت گرامی میدارند.
مسجد جامع هرات یکی از مکان‌هایی است که مؤمنین در ایام محرم‌الحرام در این مکان قرآن تلاوت کرده و ثواب آن را به پیامبر(صلی الله) و اهل بیت ایشان و یاران با وفای امام حسین (علیه السلام) هدیه می‌کنند.

#افغانستان

🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیشروی سریع و گریز داعش دو پا از ترس جان دیدیم بیکاریم یک قلیون هم زدیم تصویر از ازاد سازی حویجه در عملیات امروز

#اباذر_التمیمی
#عراق
#الحویجه

🔶🔹اماج


@Amaj24
#اطلاعیه

نیروهای امنیتی #افغانستان اعلام کردند 3 انتحاری داخل برچی( شهرک شیعه نشین) کابل شده اند
برچی به شهرک #فاطمیون هم معروفه

#افغانستان

🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دفع هجوم داعشیان به روستای الشولا در جاده تدمر به دیر الزور
#سوریه
#دیرالزور_لحظه_به_لحظه

🔶🔹اماج

@Amaj23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنگنده های روسی تجهیزات و مقر هایشان را در دیر الزور به آتش کشیدند
#سوریه
#دیرالزور_لحظه_به_لحظه

🔶🔹اماج

@Amaj23
خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان

یک هفته ای است یک گروه تواشیح ایرانی به لبنان آمده است و با هماهنگی رایزنی فرهنگی کشورمان، در مکان های مختلف برنامه اجرا می کنند. یکی از اجراهای آنها، پیش از صحبت سید حسن نصر الله در مجمع (مجتمع) حضرت سید الشهدا بود. توفیق الهی شامل حالم شد تا به واسطه این گروه به سوریه بروم. اما داستان چه بود و چه گذشت.
از گذشته با یکی از مسئولین این گروه دوستی و صداقتی داشتم. در مجلس روضه دیدمش. وقتی شنیدم قرار است به زیارت حضرت زینب سلام الله علیها بروند، گفتم من هم می آیم. پاسپورت مرا گرفتند و به سفارت دادند تا مجوز صادر شود. روز جمعه دو تا ون با دو محافظ آمدند و سوار شده و حرکت کردیم. به مرز که رسیدیم محافظ پیاده شد و گذرنامه ها را به پلیس لبنان داد تا مهر خروج بزند. خیلی معطلی نداشت. از دکه ای مقداری پول سوریه ای گرفتم تا اگر نیاز شد همراه داشته باشم. هر دلار، 450 لیره سوریه مبادله می شد. با اینکه از آغاز جنگ تا کنون ده ها برابر سقوط کرده، هنوز از لیره لبنان، ارزش بالاتری دارد! از مرز لبنان رد شدیم و رفتیم تا به مرزبانی سوریه رسیدیم. معطل شدیم. بچه های گروه و همراهانشان چون در این چند سال جنگ سوریه، تا به حال وارد سوریه نشده بودند، تمام اطلاعاتشان باید ثبت و بررسی می شد. بعد از اقلا نیم ساعت راه افتادیم. بچه ها که سنشان زیاد هم نبود در راه شوخی می کردند. الان شهید می شویم؟ داعش ما را می گیرد؟ به زینبه رسیدیم. وارد پارگینگ اختصاصی شدیم که از درب پشتی به حرم راه داشت. به حرم وارد شدیم. همه ذوق زده، ناباورانه و مشتاقانه، با چشمان اشکبار سلام می دادند. حرم سیاه پوش بود و با پرچم های سیاه و سرخ تزیین شده بود. قرار بود یک اجرا در نماز جمعه داشته باشیم. نماز در مسجد بزرگی چسبیده به حرم برگزار شده بود که مملو از جمعیت بود. حال و هوای مسجد آدم را یاد مساجد ایران می انداخت. پس از نماز ظهر، گروه یک اجرای کوتاه عربی داشت. بعد نماز خواندیم و برای زیارت رفتیم. با اینکه از قبل هماهنگ کرده بودند عکس و فیلم بگیریم اصلا نمی گذاشتند. بچه ها از اجرای تواشیح در صحن نا امید شده بودند که با هماهنگی های مختلف، بالاخره اجازه دادند. حالا خادم سخت گیری که نمی گذاشت موبایل را از جیب در بیاوری، خودش موبایل را می گرفت و از تو عکس می انداخت. از قضا تیم صدا و سیما در صحن پشتی، آماده برنامه زنده بود. هماهنگ کردیم برای دو شبکه، اجرای زنده تواشیح انجام شد. بچه ها که در آفتاب ایستاده بودند خیلی خسته شده بودند. به حرم حضرت زینب سلام الله علیها پناه بردیم. وارد شدیم و زیارت کردیم. حال و هوای عجیبی بود. بعضی ها باورشان نمی شد و مدتها روبروی ضریح نشسته بودند و اشک می ریختند و درد دل می کردند و عقده دل می گشودند. بعضی ها با لباس نظامی می آمدند زیارت و معلوم بود مدافع حرم هستند. خوش به حالشان که اگر بگویند یا لیتنا کنا معکم، راست گفته اند.
بیرون، بالای بام، جوانی با قناصه راه می رفت، گاهی با دوربین به دوردست ها می نگریست. نمی دانم برای اطمینان دادن به زوار بود یا از این فاصله، چیزی هم معلوم بود.
کسی دلش نمی آمد که زیارت را تمام کند اما باید عجله می کردیم تا پیش از غروب آفتاب از سوریه خارج شویم.
به دمشق رفتیم. روز جمعه بود و شهر خلوت بود. جلوی یک رستوران نه چندان بزرگ اما تر و تمیز ایستادند. پیاده شدیم. خانواده های سوریه ای با کلاس، در رستوران ناهار می خوردند. انگار نه انگار در کشور جنگ است. به جای غذاهای خوش رنگ و لعاب سوریه ای، برای همه جوجه سفارش دادند. از رستوران تا بازار شام و قصر امویان راهی نبود. از کوچه باریک پشت کاخ، به حرم مقدس حضرت رقیه سلام الله علیها رسیدیم. وارد شدیم و حرم را پر از جمعیت یافتیم. مراسم روضه در شبستان برقرار بود. زیارت کردیم. بچه ها از لای شبکه های ضریح به قبر کوچک داخل ضریح می نگریستند. روضه تمام شده بود و صحن کوچک حرم، پر از خانم و بچه ها بود. حال و هوای بچه ها خیلی جالب بود. راحت و شاد در حال بازی و دویدن بودند. گویا روح پاک آنها با روح صاحب این مکان مقدس ارتباط داشت. بعد از زیارت و دعا و نماز، راه افتادیم. از برنامه عقب بودیم. محافظ ها نگران بودند که غروب شود. می گفتند خطرناک است شب در خاک سوریه باشیم. دو ون با پلاک لبنانی، قطعا جلب توجه می کرد.
در راه یکی از بچه ها نوحه خوانی کرد که اشک همه را درآورد. غروب شده بود که به مرزبانی سوریه رسیدیم. این بار کار مهر کردن گذرنامه ها خیلی سریع انجام شد. به مرزبانی لبنان که رسیدیم هوا کاملا تاریک شده بود. محافظی رفت گذرنامه ها را تحویل بدهد. همراهم مهر داشتم. یکی از راننده ها سجاده ای آورد و همه تک تک نماز خواندند. هوا سرد بود. بعد از مدتی معطلی به سوی بیروت راه افتادیم

🔶🔹اماج

@Amaj23