🔶🔹روایت سی و هشتم؛ علم مطلق و بینهایت امیرالمؤمنین علیه السلام
📜متن روایت:
أَحْمَدُ بنُ عَلِيِّ اَلطَّبرسي فِي كِتَابِ اَلْإِحتِجَاجِ، عَن سُلَيمِ بنِ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيِّ، عَن أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ: أَنَّهُ قَالَ لِطَلحَةَ: إِنَّ كُلَّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ عِندِي بِإِملاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ يَدِيِ وَ تَأْوِيلُ كُلِّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ كُلُّ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ أَو حَدٌّ أَوْ حُكمٌ أَو شَيءٌ تَحْتَاجُ إِلَيهِ اَلْأُمَّةُ إِلَى يَومِ اَلْقِيَامَةِ مَكتُوبٌ بِإِملاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ يَدِي، فَقَالَ: كُلُّ شَيْءٍ مِنْ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ أَو خَاصٍّ أَو عَامٍّ كَانَ أَوْ يَكُونُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَهُوَ عِندَكَ مَكْتُوبٌ؟ قَالَ: نَعَم، وَ سِوَى ذَلِكَ أَسَرَّ إِلَيَّ فِي مَرَضِهِ أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلفَ بَابٍ...
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حدیثی بلند به طلحه فرمود: «همانا هر آیهای که خداوند آن را بر پیامبرش نازل کرد نزد من است. با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دست خطم و تأویل هر آیهای که بر محمد صلی الله علیه و آله نازل شد و همهی حلال و حرام یا حد یا حکم یا هر چیزی که امت تا روز قیامت به آن نیاز دارد، با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دست خطم نزد من مکتوب است.»
پس طلحه گفت: هر چیزی از کوچک و بزرگ یا هر خاص و عام که بوده و یا تا روز قیامت خواهد بود پس آن نزد شما مکتوب است؟!
حضرت فرمود: «بله! و به جز آن، پیامبر در بیماریاش هزار باب برایم به راز گذاشت که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشود!...»
منبع:
📕کتاب سُليم بن قيس الهلالي، ج ۲، ص ۶۳۶
📙الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۴۵
✍🏻بیان:
این روایت به طور واضح و صریح، «حد» را از «حکم» و «شیء» جدا کردهاست. پس روشن میشود که اگر در روایات آمده که «کل شیء فی الکتاب و السنة» (هر چیزی در قرآن و سنت است) مراد آن، فقط احکام شرعی نیست. چون در این صورت باید از لفظ «حکم» استفاده میشد و همچنین اگر آمده باشد که «حدود همه چیز در قرآن و سنت است» از این روایت روشن می شود که «حد» غیر از «حکم» است و «حکم» غیر از «شیء». و «شیء» یعنی همهی مخلوقات هستی. پس شامل علم طب و تمام جزئیات بدن انسان و پیشگیری و درمان تمام بیماریها نیز میشود.
🔶🔹روایت سی و نهم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّائِغُ اَلْعَدلُ قَالَ حَدَّثَنَا عِيسَى بنُ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحمَدُ بنُ سَلاَّمٍ اَلْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَينُ بْنُ عَبدِ اَلوَاحِدِ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْبُ بْنُ اَلْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ» قَامَ رَجُلاَنِ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالاَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ هُوَ اَلتَّوْرَاةُ قَالَ لاَ قَالاَ فَهُوَ اَلْإِنْجِيلُ قَالَ لاَ قَالاَ فَهُوَ اَلْقُرْآنُ قَالَ لاَ قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هُوَ هَذَا إِنَّهُ اَلْإِمَامُ اَلَّذِي أَحْصَى اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْءٍ.
📝ترجمهی روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد: «و همه چیز را در امام روشنگر برشمردیم» دو مرد از مجلس خود برخاستند پس گفتند: ای رسول خدا آن تورات است؟ فرمود: «نه.» گفتند: پس آن انجیل است؟ فرمود: «نه.» گفتند: پس آن قرآن است؟ فرمود: «نه.» سپس حضرت رو به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام کرد و فرمود: «او همین امامی است که خداوند تبارک و تعالی در آن علم همه چیز را برشمرده است.»
منبع:
📘الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۷۰
🔶🔹روایت چهلم
📜متن روایت:
وَ عَن أَحمَدَ بنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي اَلْمَغْرَاءِ، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ شَيْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ جَاءَ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم است در حدیثی فرمود: «چیزی نیست مگر اینکه قطعاً در کتاب و سنت آمده است.»
منبع:
📚الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج ۱، ص ۵۰۷
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
أَحْمَدُ بنُ عَلِيِّ اَلطَّبرسي فِي كِتَابِ اَلْإِحتِجَاجِ، عَن سُلَيمِ بنِ قَيْسٍ اَلْهِلاَلِيِّ، عَن أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ: أَنَّهُ قَالَ لِطَلحَةَ: إِنَّ كُلَّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ عِندِي بِإِملاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ يَدِيِ وَ تَأْوِيلُ كُلِّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ كُلُّ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ أَو حَدٌّ أَوْ حُكمٌ أَو شَيءٌ تَحْتَاجُ إِلَيهِ اَلْأُمَّةُ إِلَى يَومِ اَلْقِيَامَةِ مَكتُوبٌ بِإِملاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ يَدِي، فَقَالَ: كُلُّ شَيْءٍ مِنْ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ أَو خَاصٍّ أَو عَامٍّ كَانَ أَوْ يَكُونُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَهُوَ عِندَكَ مَكْتُوبٌ؟ قَالَ: نَعَم، وَ سِوَى ذَلِكَ أَسَرَّ إِلَيَّ فِي مَرَضِهِ أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلفَ بَابٍ...
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حدیثی بلند به طلحه فرمود: «همانا هر آیهای که خداوند آن را بر پیامبرش نازل کرد نزد من است. با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دست خطم و تأویل هر آیهای که بر محمد صلی الله علیه و آله نازل شد و همهی حلال و حرام یا حد یا حکم یا هر چیزی که امت تا روز قیامت به آن نیاز دارد، با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دست خطم نزد من مکتوب است.»
پس طلحه گفت: هر چیزی از کوچک و بزرگ یا هر خاص و عام که بوده و یا تا روز قیامت خواهد بود پس آن نزد شما مکتوب است؟!
حضرت فرمود: «بله! و به جز آن، پیامبر در بیماریاش هزار باب برایم به راز گذاشت که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشود!...»
منبع:
📕کتاب سُليم بن قيس الهلالي، ج ۲، ص ۶۳۶
📙الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۴۵
✍🏻بیان:
این روایت به طور واضح و صریح، «حد» را از «حکم» و «شیء» جدا کردهاست. پس روشن میشود که اگر در روایات آمده که «کل شیء فی الکتاب و السنة» (هر چیزی در قرآن و سنت است) مراد آن، فقط احکام شرعی نیست. چون در این صورت باید از لفظ «حکم» استفاده میشد و همچنین اگر آمده باشد که «حدود همه چیز در قرآن و سنت است» از این روایت روشن می شود که «حد» غیر از «حکم» است و «حکم» غیر از «شیء». و «شیء» یعنی همهی مخلوقات هستی. پس شامل علم طب و تمام جزئیات بدن انسان و پیشگیری و درمان تمام بیماریها نیز میشود.
🔶🔹روایت سی و نهم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّائِغُ اَلْعَدلُ قَالَ حَدَّثَنَا عِيسَى بنُ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحمَدُ بنُ سَلاَّمٍ اَلْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَينُ بْنُ عَبدِ اَلوَاحِدِ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْبُ بْنُ اَلْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ» قَامَ رَجُلاَنِ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالاَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ هُوَ اَلتَّوْرَاةُ قَالَ لاَ قَالاَ فَهُوَ اَلْإِنْجِيلُ قَالَ لاَ قَالاَ فَهُوَ اَلْقُرْآنُ قَالَ لاَ قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هُوَ هَذَا إِنَّهُ اَلْإِمَامُ اَلَّذِي أَحْصَى اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْءٍ.
📝ترجمهی روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد: «و همه چیز را در امام روشنگر برشمردیم» دو مرد از مجلس خود برخاستند پس گفتند: ای رسول خدا آن تورات است؟ فرمود: «نه.» گفتند: پس آن انجیل است؟ فرمود: «نه.» گفتند: پس آن قرآن است؟ فرمود: «نه.» سپس حضرت رو به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام کرد و فرمود: «او همین امامی است که خداوند تبارک و تعالی در آن علم همه چیز را برشمرده است.»
منبع:
📘الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۷۰
🔶🔹روایت چهلم
📜متن روایت:
وَ عَن أَحمَدَ بنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي اَلْمَغْرَاءِ، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ شَيْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ جَاءَ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم است در حدیثی فرمود: «چیزی نیست مگر اینکه قطعاً در کتاب و سنت آمده است.»
منبع:
📚الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج ۱، ص ۵۰۷
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت چهل و یکم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا اَلْعَبَّاسُ بنُ مَعرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بنِ عِيسَى عَن رِبعِيٍّ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَيِّ شَيْءٍ يُفْتِي اَلْإِمَامُ قَالَ بِالْكِتَابِ قُلْتُ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي اَلْكِتَابِ قَالَ بِالسُّنَّةِ قُلْتُ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ لَيْسَ شَيْءٌ إِلاَّ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ فَكَرَّرْتُ مَرَّةً أَوِ اِثْنَتَيْنِ قَالَ يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ فَأَمَّا مَا تَظُنُّ فَلاَ.
📝ترجمهی روایت:
به امام صادق علیه السلام گفتم: امام با چه چیز فتوا میدهد؟ فرمود: «با کتاب (یعنی قرآن).» گفتم: پس چیزی که در کتاب نیست؟ فرمود: «با سنت.» گفتم: پس چیزی که در کتاب و سنت نیست؟ فرمود: «هیچ چیزی نیست مگر اینکه در کتاب و سنت است.» پس این را دو یا سه بار تکرار کردم. فرمود: «الهام میشود و توفیق مییابد (که توسط ما گفته شود) اما آنطور که تو گمان میکنی پس نمیشود.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۸۷
✍🏻بیان:
یعنی پاسخ هر چیز از کتاب خدا و سنت پیامبر به ما الهام میشود و در قلب ما خطور میکند اما نظر ما کم و زیادش نمیکند و چیزی از پیش خود به آن اضافه نمیکنیم و آنچه که الهام میشود چیزی غیر از آیات قرآن و سنت پیامبر نیست.
🔶🔹روایت چهل و دوم
📜متن روایت:
وَ عَن أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَينِ بنِ سَعِيدٍ، عَنِ اَلْمُثَنَّى، عَنْ رِبْعِيٍّ، عَنْ خَيْثَمٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ يَكُونُ شَيْءٌ لاَ يَكُونُ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ لاَ قُلْتُ فَإِنْ جَاءَ شَيْءٌ قَالَ لاَ يَجِيءُ فَأَعَدْتُ عَلَيْهِ مِرَاراً فَقَالَ لاَ يَجِيءُ ثُمَّ قَالَ يَا خَيْثَمُ يُوَفَّقُ وَ يُسَدَّدُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ.
📝ترجمهی روایت:
خیثم گفت به امام صادق علیه السلام گفتم: چیزی هست که در کتاب و سنت نباشد؟ فرمود: «نه.» گفتم: پس اگر چیزی آمد؟ فرمود: «نمیآید.» پس چند بار (این جمله را) بر ایشان تکرار کردم که فرمود: «نمیآید.» سپس فرمود: «ای خیثم! توفیق یافته و (به ما) الهام میشود. جوری که تو میپنداری نیست.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۸۸
🔶🔹روایت چهل و سوم
📜متن روایت:
وَ عَن عَلِيِّ بنِ إِسمَاعِيلَ اَلْمِيثَمِيِّ عَن مُحَمَّدِ بنِ حكيمٍ عَن أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَتَاهُم رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَا اِكتَفوا بِهِ فِي عَهدِهِ، وَ اِستَغنَوا بِهِ مِن بَعدِهِ. وَ رَوَاهُ بِلَفْظٍ آخَرَ قَالَ: أَتَاهُم بِمَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ فِي عَهدِهِ وَ مَا يَكتَفُونَ بِهِ مِن بَعدِهِ كِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله با چیزی به نزد مردم آمد که با آن در پیمان خود بی نیاز شوند و چیزی که بعد از پیامبر به آن اکتفا کنند که کتاب خدا و سنت پیامبرش است.»
منبع:
📗المحاسن، ج ۱، ص ۲۳۵
🔶🔹روایت چهل و چهارم
📜متن روایت:
وَ عَن عَبدِ اَلرَّحمَنِ بنِ أَبِي نَجرَانَ، عَن مُحَمَّدِ بنِ حُمرَانَ، عَن أَبِي عَبدِ اَللَّهِ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَ مُحَمَّداً فَبَعَثَهُ «بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً» وَ أَنزَلَ عَلَيهِ اَلكِتَابَ وَ لَيسَ مِن شَيءٍ إِلاَّ وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ تِبيَانُهُ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا خداوند محمد را انتخاب کرد و او را بشارت دهنده و انذار دهندهی به حق برانگیخت و کتاب را بر او نازل کرد و چیزی نیست مگر اینکه در کتاب خدا توضیحش هست.»
منبع:
📒التفسير للعیاشی، ج ۱، ص ۶
🔶🔹روایت چهل و پنجم
📜متن روایت:
وَ عَنْ أَبِيهِ، عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ... إِذَا جَاءَكُمْ مَا تَعْلَمُونَ فَقُولُوا وَ إِذَا جَاءَكُمْ مَا لاَ تَعْلَمُونَ فَهَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى فَمِهِ فَقُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَتَى اَلنَّاسَ بِمَا اِكْتَفَوْا بِهِ عَلَى عَهْدِهِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «... هرگاه چیزی که میدانید برای شما (پیش) آمد پس بگویید و هرگاه چیزی که نمیدانید برای شما پیش آمد پس هام (یعنی دهان، بسته)» و حضرت دستش را بر دهانش گذاشت. پس گفتم: برای چه اینطور؟ فرمود: «برای اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنچه که بر پیمانش به آن اکتفا کنند و با آنچه که بعد از او تا قیامت به آن نیاز دارند نزد مردم آمد.»
منبع:
📗المحاسن، ج ۱، ص ۲۱۳
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا اَلْعَبَّاسُ بنُ مَعرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بنِ عِيسَى عَن رِبعِيٍّ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَيِّ شَيْءٍ يُفْتِي اَلْإِمَامُ قَالَ بِالْكِتَابِ قُلْتُ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي اَلْكِتَابِ قَالَ بِالسُّنَّةِ قُلْتُ فَمَا لَمْ يَكُنْ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ لَيْسَ شَيْءٌ إِلاَّ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ فَكَرَّرْتُ مَرَّةً أَوِ اِثْنَتَيْنِ قَالَ يُسَدَّدُ وَ يُوَفَّقُ فَأَمَّا مَا تَظُنُّ فَلاَ.
📝ترجمهی روایت:
به امام صادق علیه السلام گفتم: امام با چه چیز فتوا میدهد؟ فرمود: «با کتاب (یعنی قرآن).» گفتم: پس چیزی که در کتاب نیست؟ فرمود: «با سنت.» گفتم: پس چیزی که در کتاب و سنت نیست؟ فرمود: «هیچ چیزی نیست مگر اینکه در کتاب و سنت است.» پس این را دو یا سه بار تکرار کردم. فرمود: «الهام میشود و توفیق مییابد (که توسط ما گفته شود) اما آنطور که تو گمان میکنی پس نمیشود.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۸۷
✍🏻بیان:
یعنی پاسخ هر چیز از کتاب خدا و سنت پیامبر به ما الهام میشود و در قلب ما خطور میکند اما نظر ما کم و زیادش نمیکند و چیزی از پیش خود به آن اضافه نمیکنیم و آنچه که الهام میشود چیزی غیر از آیات قرآن و سنت پیامبر نیست.
🔶🔹روایت چهل و دوم
📜متن روایت:
وَ عَن أَحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَينِ بنِ سَعِيدٍ، عَنِ اَلْمُثَنَّى، عَنْ رِبْعِيٍّ، عَنْ خَيْثَمٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ يَكُونُ شَيْءٌ لاَ يَكُونُ فِي اَلْكِتَابِ وَ اَلسُّنَّةِ قَالَ لاَ قُلْتُ فَإِنْ جَاءَ شَيْءٌ قَالَ لاَ يَجِيءُ فَأَعَدْتُ عَلَيْهِ مِرَاراً فَقَالَ لاَ يَجِيءُ ثُمَّ قَالَ يَا خَيْثَمُ يُوَفَّقُ وَ يُسَدَّدُ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ.
📝ترجمهی روایت:
خیثم گفت به امام صادق علیه السلام گفتم: چیزی هست که در کتاب و سنت نباشد؟ فرمود: «نه.» گفتم: پس اگر چیزی آمد؟ فرمود: «نمیآید.» پس چند بار (این جمله را) بر ایشان تکرار کردم که فرمود: «نمیآید.» سپس فرمود: «ای خیثم! توفیق یافته و (به ما) الهام میشود. جوری که تو میپنداری نیست.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۳۸۸
🔶🔹روایت چهل و سوم
📜متن روایت:
وَ عَن عَلِيِّ بنِ إِسمَاعِيلَ اَلْمِيثَمِيِّ عَن مُحَمَّدِ بنِ حكيمٍ عَن أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَتَاهُم رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَا اِكتَفوا بِهِ فِي عَهدِهِ، وَ اِستَغنَوا بِهِ مِن بَعدِهِ. وَ رَوَاهُ بِلَفْظٍ آخَرَ قَالَ: أَتَاهُم بِمَا يَسْتَغْنُونَ بِهِ فِي عَهدِهِ وَ مَا يَكتَفُونَ بِهِ مِن بَعدِهِ كِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله با چیزی به نزد مردم آمد که با آن در پیمان خود بی نیاز شوند و چیزی که بعد از پیامبر به آن اکتفا کنند که کتاب خدا و سنت پیامبرش است.»
منبع:
📗المحاسن، ج ۱، ص ۲۳۵
🔶🔹روایت چهل و چهارم
📜متن روایت:
وَ عَن عَبدِ اَلرَّحمَنِ بنِ أَبِي نَجرَانَ، عَن مُحَمَّدِ بنِ حُمرَانَ، عَن أَبِي عَبدِ اَللَّهِ عَلَيهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَ مُحَمَّداً فَبَعَثَهُ «بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً» وَ أَنزَلَ عَلَيهِ اَلكِتَابَ وَ لَيسَ مِن شَيءٍ إِلاَّ وَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ تِبيَانُهُ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا خداوند محمد را انتخاب کرد و او را بشارت دهنده و انذار دهندهی به حق برانگیخت و کتاب را بر او نازل کرد و چیزی نیست مگر اینکه در کتاب خدا توضیحش هست.»
منبع:
📒التفسير للعیاشی، ج ۱، ص ۶
🔶🔹روایت چهل و پنجم
📜متن روایت:
وَ عَنْ أَبِيهِ، عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ... إِذَا جَاءَكُمْ مَا تَعْلَمُونَ فَقُولُوا وَ إِذَا جَاءَكُمْ مَا لاَ تَعْلَمُونَ فَهَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى فَمِهِ فَقُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَتَى اَلنَّاسَ بِمَا اِكْتَفَوْا بِهِ عَلَى عَهْدِهِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ.
📝ترجمهی روایت:
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: «... هرگاه چیزی که میدانید برای شما (پیش) آمد پس بگویید و هرگاه چیزی که نمیدانید برای شما پیش آمد پس هام (یعنی دهان، بسته)» و حضرت دستش را بر دهانش گذاشت. پس گفتم: برای چه اینطور؟ فرمود: «برای اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنچه که بر پیمانش به آن اکتفا کنند و با آنچه که بعد از او تا قیامت به آن نیاز دارند نزد مردم آمد.»
منبع:
📗المحاسن، ج ۱، ص ۲۱۳
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت چهل و ششم
📜متن روایت:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ قَالَ: مِمَّا رَفَعَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ حَمْدَوَيْهِ: وَ كَتَبْتُ مِنْ رُقْعَتِهِ أَنَّ أَهْلَ نَيْسَابُورَ قَدِ اِخْتَلَفُوا فِي دِينِهِمْ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ يَزْعُمُونَ أَنَّ اَلْوَحْيَ لاَ يَنْقَطِعُ وَ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ كَمَالُ اَلْعِلْمِ، وَ لاَ كَانَ عِنْدَ حَدِّ مَنْ بَعْدَهُ، وَ إِذَا حَدَثَ اَلشَّيْءُ فِي أَيِّ زَمَانٍ كَانَ وَ لَمْ يَكُنْ عِلْمُ ذَلِكَ عِنْدَ صَاحِبِ اَلزَّمَانِ، أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ إِلَيْهِمْ؟ فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اَللَّهُ وَ اِفْتَرَوْا إِثْماً عَظِيماً، اَلْحَدِيثَ.
📝ترجمهی روایت:
به امام صادق علیه السلام نامه نوشتم که: همانا اهل نیشابور در دین خود اختلاف کردند... و میپندارند که همانا وحی، قطع نمیشود و پیامبر صلی الله علیه و آله، کمال علم (و علم به همه چیز) در نزدش نبوده است و نزد احدی پس از ایشان هم نیست. و هرگاه چیزی در هر زمانی اتفاق بیفتد و علم آن در نزد صاحب آن زمان نباشد خداوند به او و به آنها وحی میکند.
پس امام صادق علیه السلام (در جواب) فرمود: «دروغ گفتند! خداوند آنان را لعنت کند که گناه بزرگی را افتراء بستند...»
منبع:
📕رجال الکشی، ج ۱، ص ۵۳۹
✍🏻بیان:
با توجه به این حدیث و مجموع روایات گذشته روشن است که هر حادثهای که تا روز قیامت اتفاق میافتد (از جمله بیماریهای جدیدی که واقع میشود) همه و همه در کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است و اگر کسی بپندارد که درمان بیماریهایی که بعداً اتفاق میافتد در کتاب و سنت وجود ندارد قطعاً منکر کمال علم پیامبر و کمال دین شده و طبق نص معصوم، کفر ورزیده است!
🔶🔹روایت چهل و هفتم
📜متن روایت:
وَ عَنْ سُلَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي حَدِيثٍ: فِي شَأْنِ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّصِّ عَلَيْهِمْ: أَهْلُ اَلْأَرْضِ كُلُّهُمْ فِي تِيهٍ غَيْرَهُمْ وَ غَيْرَ شِيعَتِهِمْ لاَ يَحْتَاجُونَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ اَلْأُمَّةِ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ اَلْأُمَّةُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ وَ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ: ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتٰابَ اَلَّذِينَ اِصْطَفَيْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا.
📝ترجمهی روایت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در شأن ائمه علیهم السلام و نص بر ایشان در حدیثی فرمود: همهی اهل زمین در هلاکتند به جز آنان و شیعیانشان که در امر دین خود به احدی از امت نیاز ندارند ولی امت به آنها نیاز دارد و آنان کسانی هستند که خداوند فرمود: «سپس این کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم به ارث گذاشتیم.»
منبع:
📕کتاب سُليم بن قيس الهلالي، ج ۲، ص ۸۳۴
✍🏻بیان:
از مجموع روایات پیش گفته روشن شد که خداوند برای هر بیماری و هر درمان و هر فعل انسان که در موضوع طب باشد هم حدی قرار داده است و همهی این حدود را در کتاب خود و سنت پیامبرش آورده. پس شناخت امر دین شامل شناختن این حدود طبی نیز هست که شیعیان حقیقی در آن به احدی محتاج نیستند.
🔶🔹روایت چهل و هشتم
📜متن روایت:
وَ عَنْهُ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: نَحْنُ أَهْلَ اَلْبَيْتِ نَقُولُ: إِنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنَّا وَ إِنَّ اَلْعِلْمَ فِينَا وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ هُوَ عِنْدَنَا مَجْمُوعٌ بِحَذَافِيرِهِ كُلِّهِ وَ إِنَّهُ لاَ يَحْدُثُ شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ إِلاَّ وَ هُوَ عِنْدَنَا مَكْتُوبٌ بِإِمْلاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِيَدِهِ. وَ رَوَاهُ سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ فِي كِتَابِهِ، وَ كَذَا كُلُّ مَا قَبْلَهُ.
📝ترجمهی روایت:
امام حسن مجتبی علیه السلام در حدیثی فرمود: ما اهل بیت هستیم و میگوییم: ائمه از ما هستند و همانا علم در ماست و ما اهل آن هستیم و علم با همهی جهاتش در نزد ما جمع شده است و همانا هیچ چیزی تا روز قیامت اتفاق نمیافتد حتی جریمهی یک خراش مگر اینکه آن، با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دستخط علی علیه السلام در نزد ما مکتوب است.
منبع:
📘الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۵
✍🏻بیان:
وقتی فرمود بحذافیره (با همهی جهاتش) یعنی علم و دانش در هر موضوعی از جمله طب در ما جمع شده است که البته این مسأله از واضحات و بدیهیات و ضروریات دین است که ائمه علیهم السلام علم به همه چیز را دارند و منبع علم در هر موضوعی اهل بیت علیهم السلام هستند.
حال با توجه به مجموع روایات پیش گفته، روایات بعدی را بخوانید.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ قَالَ: مِمَّا رَفَعَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ حَمْدَوَيْهِ: وَ كَتَبْتُ مِنْ رُقْعَتِهِ أَنَّ أَهْلَ نَيْسَابُورَ قَدِ اِخْتَلَفُوا فِي دِينِهِمْ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ يَزْعُمُونَ أَنَّ اَلْوَحْيَ لاَ يَنْقَطِعُ وَ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ كَمَالُ اَلْعِلْمِ، وَ لاَ كَانَ عِنْدَ حَدِّ مَنْ بَعْدَهُ، وَ إِذَا حَدَثَ اَلشَّيْءُ فِي أَيِّ زَمَانٍ كَانَ وَ لَمْ يَكُنْ عِلْمُ ذَلِكَ عِنْدَ صَاحِبِ اَلزَّمَانِ، أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ إِلَيْهِمْ؟ فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اَللَّهُ وَ اِفْتَرَوْا إِثْماً عَظِيماً، اَلْحَدِيثَ.
📝ترجمهی روایت:
به امام صادق علیه السلام نامه نوشتم که: همانا اهل نیشابور در دین خود اختلاف کردند... و میپندارند که همانا وحی، قطع نمیشود و پیامبر صلی الله علیه و آله، کمال علم (و علم به همه چیز) در نزدش نبوده است و نزد احدی پس از ایشان هم نیست. و هرگاه چیزی در هر زمانی اتفاق بیفتد و علم آن در نزد صاحب آن زمان نباشد خداوند به او و به آنها وحی میکند.
پس امام صادق علیه السلام (در جواب) فرمود: «دروغ گفتند! خداوند آنان را لعنت کند که گناه بزرگی را افتراء بستند...»
منبع:
📕رجال الکشی، ج ۱، ص ۵۳۹
✍🏻بیان:
با توجه به این حدیث و مجموع روایات گذشته روشن است که هر حادثهای که تا روز قیامت اتفاق میافتد (از جمله بیماریهای جدیدی که واقع میشود) همه و همه در کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است و اگر کسی بپندارد که درمان بیماریهایی که بعداً اتفاق میافتد در کتاب و سنت وجود ندارد قطعاً منکر کمال علم پیامبر و کمال دین شده و طبق نص معصوم، کفر ورزیده است!
🔶🔹روایت چهل و هفتم
📜متن روایت:
وَ عَنْ سُلَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي حَدِيثٍ: فِي شَأْنِ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّصِّ عَلَيْهِمْ: أَهْلُ اَلْأَرْضِ كُلُّهُمْ فِي تِيهٍ غَيْرَهُمْ وَ غَيْرَ شِيعَتِهِمْ لاَ يَحْتَاجُونَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ اَلْأُمَّةِ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ اَلْأُمَّةُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ وَ هُمُ اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ: ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتٰابَ اَلَّذِينَ اِصْطَفَيْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا.
📝ترجمهی روایت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در شأن ائمه علیهم السلام و نص بر ایشان در حدیثی فرمود: همهی اهل زمین در هلاکتند به جز آنان و شیعیانشان که در امر دین خود به احدی از امت نیاز ندارند ولی امت به آنها نیاز دارد و آنان کسانی هستند که خداوند فرمود: «سپس این کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم به ارث گذاشتیم.»
منبع:
📕کتاب سُليم بن قيس الهلالي، ج ۲، ص ۸۳۴
✍🏻بیان:
از مجموع روایات پیش گفته روشن شد که خداوند برای هر بیماری و هر درمان و هر فعل انسان که در موضوع طب باشد هم حدی قرار داده است و همهی این حدود را در کتاب خود و سنت پیامبرش آورده. پس شناخت امر دین شامل شناختن این حدود طبی نیز هست که شیعیان حقیقی در آن به احدی محتاج نیستند.
🔶🔹روایت چهل و هشتم
📜متن روایت:
وَ عَنْهُ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: نَحْنُ أَهْلَ اَلْبَيْتِ نَقُولُ: إِنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنَّا وَ إِنَّ اَلْعِلْمَ فِينَا وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ هُوَ عِنْدَنَا مَجْمُوعٌ بِحَذَافِيرِهِ كُلِّهِ وَ إِنَّهُ لاَ يَحْدُثُ شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ حَتَّى أَرْشُ اَلْخَدْشِ إِلاَّ وَ هُوَ عِنْدَنَا مَكْتُوبٌ بِإِمْلاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِيَدِهِ. وَ رَوَاهُ سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ فِي كِتَابِهِ، وَ كَذَا كُلُّ مَا قَبْلَهُ.
📝ترجمهی روایت:
امام حسن مجتبی علیه السلام در حدیثی فرمود: ما اهل بیت هستیم و میگوییم: ائمه از ما هستند و همانا علم در ماست و ما اهل آن هستیم و علم با همهی جهاتش در نزد ما جمع شده است و همانا هیچ چیزی تا روز قیامت اتفاق نمیافتد حتی جریمهی یک خراش مگر اینکه آن، با املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و دستخط علی علیه السلام در نزد ما مکتوب است.
منبع:
📘الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۵
✍🏻بیان:
وقتی فرمود بحذافیره (با همهی جهاتش) یعنی علم و دانش در هر موضوعی از جمله طب در ما جمع شده است که البته این مسأله از واضحات و بدیهیات و ضروریات دین است که ائمه علیهم السلام علم به همه چیز را دارند و منبع علم در هر موضوعی اهل بیت علیهم السلام هستند.
حال با توجه به مجموع روایات پیش گفته، روایات بعدی را بخوانید.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت چهل و نهم
📜متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلسِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ... فَوَ اَللَّهِ لاَ يُؤْخَذُ اَلْعِلْمُ إِلاَّ مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ نَزَلَ عَلَيْهِمْ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: «...به خدا قسم که علم به جز از اهل خانه ای که جبرئیل علیه السلام بر آنها نازل شده گرفته نمیشود.»
منابع:
📕کافی ج ۱، ص ۴۰۰
📗بصائر الدرجات ج ۱، ص ۹
✍🏻بیان:
با توجه به مجموع روایاتی که گفته شد واضح میشود که منظور از این روایت، فقط علم دین و احکام نیست بلکه علم به همهی اموراتی که یکی پس از دیگری تا روز قیامت پدید میآید است که حضرت قسم میخورد به جز از ما اهل بیت علیهم السلام گرفته نمیشود! و اگر امام در پاسخ به سوال خاصی این را فرمودند دلالت نمیکند که این اطلاق در لحن و فحوا را حمل بر همان مورد خاص بکنیم. بلکه از باب تذکر اصل و استناد به عام، اینگونه سخن گفتند. مانند کسی که دستش زخم بود و برای وضو نزد امام آمد حضرت فرمود خداوند در دین عسر و حرج نگذاشته روی آن آب بریز. آیا باید بگوییم چون سوال از وضو بود پس خداوند فقط در مسألهی وضو در دین عسر و حرج نگذاشته است؟! یا امام از باب تذکر عام و اصل کلی، میخواستند حکم این مورد خاص هم با عمومیت آن اصل روشن کنند؟! این از لحن امام واضح و روشن است که البته از فهم نا آشنایان با لحن امام دور است.
🔶🔹روایت پنجاهم
📜متن روایت:
سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: «هر آنچه از سوی این خانه بیرون نیامده پس آن باطل است.»
منابع:
📗بصائر الدرجات، ص ۶۲ و ۵۳۱
🔶🔹روایت پنجاه و یکم
📜متن روایت:
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَ اَلْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرِّقَا وَ غَرِّبَا لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلاَّ شَيْئاً يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام به سَلَمه و حَکَم (از علمای عامه) فرمودند: «شرق بروید و غرب بروید! هرگز علم صحیحی نخواهید یافت مگر چیزی که از نزد ما اهل بیت بیرون آمده باشد.»
منابع:
📕کافی، ج ۱، ص ۳۹۹
✍🏻بیان:
اگر قرار باشد این روایات را مقید بر موارد خاص کنیم و بگوییم منظور حضرت از علم، فقط در موضوع احکام شرعی بوده است آنوقت به ناچار باید کل آن ۴۰ روایت گذشته را رد کنیم و آیات صریح قرآن (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و فیه تبیان کل شیء و ...) همه را بدون دلیل تأویل ببریم که قطعاً این کار مردود است و وجهی ندارد.
اکنون روایات بعدی کار را تمام میکند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلسِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ... فَوَ اَللَّهِ لاَ يُؤْخَذُ اَلْعِلْمُ إِلاَّ مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ نَزَلَ عَلَيْهِمْ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: «...به خدا قسم که علم به جز از اهل خانه ای که جبرئیل علیه السلام بر آنها نازل شده گرفته نمیشود.»
منابع:
📕کافی ج ۱، ص ۴۰۰
📗بصائر الدرجات ج ۱، ص ۹
✍🏻بیان:
با توجه به مجموع روایاتی که گفته شد واضح میشود که منظور از این روایت، فقط علم دین و احکام نیست بلکه علم به همهی اموراتی که یکی پس از دیگری تا روز قیامت پدید میآید است که حضرت قسم میخورد به جز از ما اهل بیت علیهم السلام گرفته نمیشود! و اگر امام در پاسخ به سوال خاصی این را فرمودند دلالت نمیکند که این اطلاق در لحن و فحوا را حمل بر همان مورد خاص بکنیم. بلکه از باب تذکر اصل و استناد به عام، اینگونه سخن گفتند. مانند کسی که دستش زخم بود و برای وضو نزد امام آمد حضرت فرمود خداوند در دین عسر و حرج نگذاشته روی آن آب بریز. آیا باید بگوییم چون سوال از وضو بود پس خداوند فقط در مسألهی وضو در دین عسر و حرج نگذاشته است؟! یا امام از باب تذکر عام و اصل کلی، میخواستند حکم این مورد خاص هم با عمومیت آن اصل روشن کنند؟! این از لحن امام واضح و روشن است که البته از فهم نا آشنایان با لحن امام دور است.
🔶🔹روایت پنجاهم
📜متن روایت:
سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِلٌ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود: «هر آنچه از سوی این خانه بیرون نیامده پس آن باطل است.»
منابع:
📗بصائر الدرجات، ص ۶۲ و ۵۳۱
🔶🔹روایت پنجاه و یکم
📜متن روایت:
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ وَ اَلْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ شَرِّقَا وَ غَرِّبَا لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِيحاً إِلاَّ شَيْئاً يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.
📝ترجمه روایت:
امام باقر علیه السلام به سَلَمه و حَکَم (از علمای عامه) فرمودند: «شرق بروید و غرب بروید! هرگز علم صحیحی نخواهید یافت مگر چیزی که از نزد ما اهل بیت بیرون آمده باشد.»
منابع:
📕کافی، ج ۱، ص ۳۹۹
✍🏻بیان:
اگر قرار باشد این روایات را مقید بر موارد خاص کنیم و بگوییم منظور حضرت از علم، فقط در موضوع احکام شرعی بوده است آنوقت به ناچار باید کل آن ۴۰ روایت گذشته را رد کنیم و آیات صریح قرآن (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و فیه تبیان کل شیء و ...) همه را بدون دلیل تأویل ببریم که قطعاً این کار مردود است و وجهی ندارد.
اکنون روایات بعدی کار را تمام میکند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت پنجاه و دوم
📜متن روایت:
أَبُواَلْفَتْحِ اَلْكَرَاجُكِيُّ فِي مَعْدِنِ اَلْجَوَاهِرِ عَنْ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ اَلْفِقْهُ لِلْأَدْيَانِ وَ اَلطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ اَلنَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ اَلنُّجُومُ لِلْأَزْمَانِ.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: علم چهارتاست: ۱-فقه: برای دینها ۲-طب: برای بدنها ۳-نحو: برای زبان ۴-نجوم: برای شناخت زمانها
منابع:
📘معدن الجواهر، ج ۱، ص ۴۰
📚مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۰۴
✍🏻بیان:
از این روایت روشن میشود که منظور از «علم» در روایات قبلی همهی این چهار قسم علم است که یکی از آنها علم طب است؛ زیرا کمال علم در نزد پیامبر و اهل بیت علیهم السلام موجود است پس وقتی میگویند «علم، فقط از ما گرفته میشود» همهی این علوم مدنظرشان است.
🔶🔹روایت پنجاه و سوم
📜متن روایت:
عنْ أَبِی الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها مَا ذَا عَلَّمَهُ قَالَ الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِیَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ.
📝ترجمهی روایت:
ابوالعباس گفت: از امام صادق علیه السلام دربارهی گفتار خداوند «و به آدم همهی نامها را آموخت» سوال کردم که چه چیزی به او آموخت؟ فرمود: «علم زمینها و کوهها و آبراههها و درهها» سپس حضرت به گلیم زیرش نگاه کرد و فرمود: «و این گلیم هم از آن چیزهایی است که خداوند به آدم آموخت!»
منبع:
📒التفسير للعیاشی، ج ۱، ص ۳۲
✍🏻بیان:
✓این روایت به صراحت معنای علم را بیان میکند. چطور حضرت آدم علیه السلام، علم همهی کوهها و درهها و زمینها را میداند اما پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نمیدانند؟! و چطور آنها این علوم را میدانند اما در حوائج مردم و گرفتاریهایشان (از جمله بیماریها) راه حل آن را به مردم نمیگویند و خود را عهدهدار رفع حوائج مردم نمیدانند؟! و نظارهگر احتیاجشان به کفار و سپس نفوذ فرهنگ کفار به مسلمین میشوند؟!
✓ممکن است لفظ «اودیه» تصحیف «ادویه» باشد که در این صورت به معنای داروهاست. در هر حال مهم این است که این علوم از باب نمونه ذکر شده و علم اهل بیت علیهم السلام محدود به این مقدار نمیشود.
🔶🔹روایت پنجاه و چهارم
📜متن روایت:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها قَالَ أَسْمَاءَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ النَّبَاتِ وَ الْحَیَوَانِ.
📝ترجمه روایت:
در تفسیر این آیه «و خداوند به آدم همهی نامها را آموخت» امام صادق علیه السلام فرمود: «نام کوهها و دریاها و درهها و گیاهان و حیوانات».
منبع:
📒تفسیر القمّیّ، ص ۳۸
✍🏻بیان:
علاوه بر آنکه ممکن است لفظ «اودیه» تصحیف «ادویه» باشد، حضرت «نام گیاهان» را هم جزو نامهایی میداند که خداوند به آدم علیه السلام آموخت و بی وجه است اگر متصور شویم خداوند نام یک گیاه را به پیامبر خود بیاموزد اما تفاوت آن را با گیاه دیگر به او نیاموزد و او را از خواص و عوارض آن آگاه نکند در حالی که خداوند کار عبث و بیهوده نمیکند.
🔶🔹روایت پنجاه و پنجم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَبُو اَلْقَاسِمِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أُهْدِيَ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ والجوج [دانجوج] فِيهِ حَبٌّ مُخْتَلِطٌ فَجَعَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُلْقِي إِلَى عَلِيٍّ حَبَّةً وَ حَبَّةً وَ يَسْأَلُهُ أَيُّ شَيْءٍ هَذَا وَ جَعَلَ عَلِيٌّ يُخْبِرُهُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَخْبَرَنِي أَنَّ اَللَّهَ عَلَّمَكَ اِسْمَ كُلِّ شَيْءٍ كَمَا «عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ كُلَّهٰا»
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: به رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی هدیه دادند که درون آن چند دانهی دَر هم بود. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله، آنها را دانه به دانه به علی علیه السلام میداد و از او میپرسید این چه چیزی است؟ و علی علیه السلام هم به ایشان گزارش میداد (که این دانه چیست). پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آگاه باش که همانا جبرئیل مرا با خبر ساخت که خداوند به تو نام همه چیز را آموخته است همانگونه که به آدم همهی نامها را آموخت.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۴۱۸
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
أَبُواَلْفَتْحِ اَلْكَرَاجُكِيُّ فِي مَعْدِنِ اَلْجَوَاهِرِ عَنْ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْعُلُومُ أَرْبَعَةٌ اَلْفِقْهُ لِلْأَدْيَانِ وَ اَلطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ اَلنَّحْوُ لِلِّسَانِ وَ اَلنُّجُومُ لِلْأَزْمَانِ.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: علم چهارتاست: ۱-فقه: برای دینها ۲-طب: برای بدنها ۳-نحو: برای زبان ۴-نجوم: برای شناخت زمانها
منابع:
📘معدن الجواهر، ج ۱، ص ۴۰
📚مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۰۴
✍🏻بیان:
از این روایت روشن میشود که منظور از «علم» در روایات قبلی همهی این چهار قسم علم است که یکی از آنها علم طب است؛ زیرا کمال علم در نزد پیامبر و اهل بیت علیهم السلام موجود است پس وقتی میگویند «علم، فقط از ما گرفته میشود» همهی این علوم مدنظرشان است.
🔶🔹روایت پنجاه و سوم
📜متن روایت:
عنْ أَبِی الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها مَا ذَا عَلَّمَهُ قَالَ الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالَ وَ الشِّعَابَ وَ الْأَوْدِیَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى بِسَاطٍ تَحْتَهُ فَقَالَ وَ هَذَا الْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ.
📝ترجمهی روایت:
ابوالعباس گفت: از امام صادق علیه السلام دربارهی گفتار خداوند «و به آدم همهی نامها را آموخت» سوال کردم که چه چیزی به او آموخت؟ فرمود: «علم زمینها و کوهها و آبراههها و درهها» سپس حضرت به گلیم زیرش نگاه کرد و فرمود: «و این گلیم هم از آن چیزهایی است که خداوند به آدم آموخت!»
منبع:
📒التفسير للعیاشی، ج ۱، ص ۳۲
✍🏻بیان:
✓این روایت به صراحت معنای علم را بیان میکند. چطور حضرت آدم علیه السلام، علم همهی کوهها و درهها و زمینها را میداند اما پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نمیدانند؟! و چطور آنها این علوم را میدانند اما در حوائج مردم و گرفتاریهایشان (از جمله بیماریها) راه حل آن را به مردم نمیگویند و خود را عهدهدار رفع حوائج مردم نمیدانند؟! و نظارهگر احتیاجشان به کفار و سپس نفوذ فرهنگ کفار به مسلمین میشوند؟!
✓ممکن است لفظ «اودیه» تصحیف «ادویه» باشد که در این صورت به معنای داروهاست. در هر حال مهم این است که این علوم از باب نمونه ذکر شده و علم اهل بیت علیهم السلام محدود به این مقدار نمیشود.
🔶🔹روایت پنجاه و چهارم
📜متن روایت:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها قَالَ أَسْمَاءَ الْجِبَالِ وَ الْبِحَارِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ النَّبَاتِ وَ الْحَیَوَانِ.
📝ترجمه روایت:
در تفسیر این آیه «و خداوند به آدم همهی نامها را آموخت» امام صادق علیه السلام فرمود: «نام کوهها و دریاها و درهها و گیاهان و حیوانات».
منبع:
📒تفسیر القمّیّ، ص ۳۸
✍🏻بیان:
علاوه بر آنکه ممکن است لفظ «اودیه» تصحیف «ادویه» باشد، حضرت «نام گیاهان» را هم جزو نامهایی میداند که خداوند به آدم علیه السلام آموخت و بی وجه است اگر متصور شویم خداوند نام یک گیاه را به پیامبر خود بیاموزد اما تفاوت آن را با گیاه دیگر به او نیاموزد و او را از خواص و عوارض آن آگاه نکند در حالی که خداوند کار عبث و بیهوده نمیکند.
🔶🔹روایت پنجاه و پنجم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَبُو اَلْقَاسِمِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أُهْدِيَ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ والجوج [دانجوج] فِيهِ حَبٌّ مُخْتَلِطٌ فَجَعَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُلْقِي إِلَى عَلِيٍّ حَبَّةً وَ حَبَّةً وَ يَسْأَلُهُ أَيُّ شَيْءٍ هَذَا وَ جَعَلَ عَلِيٌّ يُخْبِرُهُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَمَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَخْبَرَنِي أَنَّ اَللَّهَ عَلَّمَكَ اِسْمَ كُلِّ شَيْءٍ كَمَا «عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْمٰاءَ كُلَّهٰا»
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: به رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی هدیه دادند که درون آن چند دانهی دَر هم بود. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله، آنها را دانه به دانه به علی علیه السلام میداد و از او میپرسید این چه چیزی است؟ و علی علیه السلام هم به ایشان گزارش میداد (که این دانه چیست). پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آگاه باش که همانا جبرئیل مرا با خبر ساخت که خداوند به تو نام همه چیز را آموخته است همانگونه که به آدم همهی نامها را آموخت.»
منبع:
📗بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۴۱۸
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت پنجاه و ششم
📜متن روایت:
ذلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «این قرآن است. آن را به سخن آورید در حالی که سخن نمیگوید اما من از آن به شما خبر میدهم. بدانید که علم آنچه که میآید و سخن از گذشته و داروی بیماریهایتان و نظم امورِ میانِ شما در آن است.»
منبع:
📗نهج البلاغة، ج ۱، ص ۲۲۳
🔶🔹روایت پنجاه و هفتم
📜متن روایت:
وَ سُئِلَ فَقِيلَ إِنَّ فِي اَلقُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إِلاَّ اَلطِّبَّ فَقَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ أَمَا إِنَّ فِي اَلْقُرآنِ لَآيَةً تَجمَعُ اَلطِّبَّ كُلَّهُ- كُلُوا وَ اِشرَبُوا وَ لاٰ تُسرِفُوا.
📝ترجمهی روایت:
از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال شد که در قرآن علم همه چیز هست به جز طب! پس حضرت فرمود: آگاه باش! همانا در قرآن آیهای است که کل طب را در خود گرد آورده است: «بخورید بیاشامید ولی اسراف نکنید»
منابع:
📘الدعوات قطب راوندی، ج ۱، ص ۷۵
📚بحارالأنوار، ج ۵۹، ص ۲۶۷
✍🏻بیان:
این سخن حضرت که فرمود «کل طب را گرد آورده» از جنبهی ادبی، اغراق محسوب میشود و در گفتار اهل همهی لسانها رایج است و مرادش این است که نهایتاً کل طب به همین «خوردن و آشامیدن و اسراف نکردن» بر میگردد نه اینکه منظورش این باشد که با این آیه به آناتومی و داروسازی و خواص گیاهان و علت بیماریها و پیشگیری و درمانشان نیز علم پیدا میکنیم. بلکه مرادش این است که برای پیشگیری و برای بیمار نشدن، با عمل به این آیه از دانستن کل طب بینیاز میشوی؛ زیرا که همهی بیماریها از معده و از درون است و چنانچه در خوردن و آشامیدن اسراف نشود، انسان بیمار نخواهد شد و اسراف، یعنی ضرر زدن به بدن و دلیل آن روایت بعدی است.
🔶🔹روایت پنجاه و هشتم
📜متن روایت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلتَّدَلُّكِ بِالدَّقِيقِ بَعْدَ اَلنُّورَةِ فَقَالَ لاَ بَأْسَ قُلْتُ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ إِسْرَافٌ فَقَالَ لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ اَلْبَدَنَ إِسْرَافٌ إِنِّي رُبَّمَا أَمَرْتُ بِالنَّقِيِّ فَيُلَتُّ لِي بِالزَّيْتِ فَأَتَدَلَّكُ بِهِ إِنَّمَا اَلْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ اَلْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ.
📝ترجمهی روایت:
از امام صادق علیه السلام دربارهی ماساژ با آرد، بعد از نوره سوال شد. پس حضرت فرمود: «اشکالی ندارد.» گفتم: (سنیها) میپندارند که این کار اسراف است. پس حضرت فرمود: «در آنچه که بدن را بهتر میکند اسرافی نیست. همانا چه بسا من به پاکسازی دستور میدهم پس برایم آرد با روغن زیتون مخلوط کرده و با آن ماساژ میدهم! همانا اسراف فقط در چیزی است که مال را تلف کند و به بدن آسیب برساند.»
منبع:
📕کافی، ج ۶، ص ۴۹۹
✍🏻بیان:
با این روایت معنای اسراف در آیه روشن میشود. پس آیه میفرماید: «بخورید بیاشامید ولی به بدن ضرر نزنید» و حقیقتاً کل طب همین است. اگر آناتومی یا گیاه شناسی و ... میخوانیم برای آن است که بدانیم چه چیزی به بدن آسیب میرساند که از آن پرهیز کنیم و چه چیزی سود میرساند که آن را بخوریم و بنوشیم و چه چیزی برای بدن ما لازم است که بدانیم باید بخوریم و بنوشیم که مبادا با ترکش، به بدن ضرر برسانیم و اسراف کرده باشیم. پس کل طب همین سه جمله است: «بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید (یعنی ضرر نرسانید)»
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
ذلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «این قرآن است. آن را به سخن آورید در حالی که سخن نمیگوید اما من از آن به شما خبر میدهم. بدانید که علم آنچه که میآید و سخن از گذشته و داروی بیماریهایتان و نظم امورِ میانِ شما در آن است.»
منبع:
📗نهج البلاغة، ج ۱، ص ۲۲۳
🔶🔹روایت پنجاه و هفتم
📜متن روایت:
وَ سُئِلَ فَقِيلَ إِنَّ فِي اَلقُرآنِ كُلَّ عِلمٍ إِلاَّ اَلطِّبَّ فَقَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ أَمَا إِنَّ فِي اَلْقُرآنِ لَآيَةً تَجمَعُ اَلطِّبَّ كُلَّهُ- كُلُوا وَ اِشرَبُوا وَ لاٰ تُسرِفُوا.
📝ترجمهی روایت:
از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال شد که در قرآن علم همه چیز هست به جز طب! پس حضرت فرمود: آگاه باش! همانا در قرآن آیهای است که کل طب را در خود گرد آورده است: «بخورید بیاشامید ولی اسراف نکنید»
منابع:
📘الدعوات قطب راوندی، ج ۱، ص ۷۵
📚بحارالأنوار، ج ۵۹، ص ۲۶۷
✍🏻بیان:
این سخن حضرت که فرمود «کل طب را گرد آورده» از جنبهی ادبی، اغراق محسوب میشود و در گفتار اهل همهی لسانها رایج است و مرادش این است که نهایتاً کل طب به همین «خوردن و آشامیدن و اسراف نکردن» بر میگردد نه اینکه منظورش این باشد که با این آیه به آناتومی و داروسازی و خواص گیاهان و علت بیماریها و پیشگیری و درمانشان نیز علم پیدا میکنیم. بلکه مرادش این است که برای پیشگیری و برای بیمار نشدن، با عمل به این آیه از دانستن کل طب بینیاز میشوی؛ زیرا که همهی بیماریها از معده و از درون است و چنانچه در خوردن و آشامیدن اسراف نشود، انسان بیمار نخواهد شد و اسراف، یعنی ضرر زدن به بدن و دلیل آن روایت بعدی است.
🔶🔹روایت پنجاه و هشتم
📜متن روایت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلتَّدَلُّكِ بِالدَّقِيقِ بَعْدَ اَلنُّورَةِ فَقَالَ لاَ بَأْسَ قُلْتُ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ إِسْرَافٌ فَقَالَ لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ اَلْبَدَنَ إِسْرَافٌ إِنِّي رُبَّمَا أَمَرْتُ بِالنَّقِيِّ فَيُلَتُّ لِي بِالزَّيْتِ فَأَتَدَلَّكُ بِهِ إِنَّمَا اَلْإِسْرَافُ فِيمَا أَتْلَفَ اَلْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ.
📝ترجمهی روایت:
از امام صادق علیه السلام دربارهی ماساژ با آرد، بعد از نوره سوال شد. پس حضرت فرمود: «اشکالی ندارد.» گفتم: (سنیها) میپندارند که این کار اسراف است. پس حضرت فرمود: «در آنچه که بدن را بهتر میکند اسرافی نیست. همانا چه بسا من به پاکسازی دستور میدهم پس برایم آرد با روغن زیتون مخلوط کرده و با آن ماساژ میدهم! همانا اسراف فقط در چیزی است که مال را تلف کند و به بدن آسیب برساند.»
منبع:
📕کافی، ج ۶، ص ۴۹۹
✍🏻بیان:
با این روایت معنای اسراف در آیه روشن میشود. پس آیه میفرماید: «بخورید بیاشامید ولی به بدن ضرر نزنید» و حقیقتاً کل طب همین است. اگر آناتومی یا گیاه شناسی و ... میخوانیم برای آن است که بدانیم چه چیزی به بدن آسیب میرساند که از آن پرهیز کنیم و چه چیزی سود میرساند که آن را بخوریم و بنوشیم و چه چیزی برای بدن ما لازم است که بدانیم باید بخوریم و بنوشیم که مبادا با ترکش، به بدن ضرر برسانیم و اسراف کرده باشیم. پس کل طب همین سه جمله است: «بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید (یعنی ضرر نرسانید)»
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت پنجاه و نهم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بنُ أَحمَدَ بنِ مُوسَى رَضِيَ اَللَّهُ عَنهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحمَدُ بنُ يَحيَى بنِ زَكَرِيَّا اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكرُ بنُ عَبدِ اَللَّهِ بنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثمَانُ بنُ عُبَيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا هُدبَةُ بنُ خَالِدٍ اَلقَيسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُبَارَكُ بنُ فَضَالَةَ عَنِ اَلْأَصبَغِ بنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيهِ السَّلاَمُ لِلْحَسَنِ اِبنِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا بُنَيَّ أَ لاَ أُعَلِّمُكَ أَربَعَ خِصَالٍ تَسْتَغنِي بِهَا عَنِ اَلطِّبِّ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ لاَ تَجلِس عَلَى اَلطَّعَامِ إِلاَّ وَ أَنتَ جَائِعٌ وَ لاَ تَقُم عَنِ اَلطَّعَامِ إِلاَّ وَ أَنتَ تَشتَهِيهِ وَ جَوِّدِ اَلْمَضغَ وَ إِذَا نِمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى اَلخَلاَءِ فَإِذَا اِستَعمَلتَ هَذَا اِستَغنَيتَ عَنِ اَلطِّب.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزند خود حسن علیه السلام فرمود: ای پسرم! آیا چهار روش به تو نیاموزم که با آن از طب بینیاز شوی؟ پس فرمود: بله ای امیر مؤمنان! فرمود: بر غذا ننشین مگر وقتی که به آن اشتها داری و جویدن را خوب انجام بده و هرگاه میخوابی خودت را بر دستشویی عرضه کن. پس چنانچه همین را انجام دهی از طب بی نیاز میشوی.
منبع:
📗الخصال، ج ۱، ص ۲۲۸
✍🏻بیان:
✓از فحوا و لحن روایت روشن است که منظور حضرت، بینیازی از «طب پیشگیری» است نه «طب درمانی» هر چند انجام این دستورات موجب تقویت گوارش و قوه هاضمه و دافعه شده و به خودی خود در درمان بسیاری از بیماریها نیز کفایت میکند.
🔶🔹روایت شصتم؛ بخشی از مناظرهی طولانی بین امام صادق علیه السلام و طبیب کافر هندی، موسوم به «حدیث اهلیلجه» که امام در آن ثابت میکند منبع علم طب فقط وحی است.
📜متن روایت:
...و لَئِنْ قُلْتَ بِالتَّجْرِبَةِ وَ الشُّرْبِ لَقَدْ کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَمُوتَ فِی أَوَّلِ مَا شَرِبَ وَ جَرَّبَ تِلْکَ الْأَدْوِیَةَ بِجَهَالَتِهِ بِهَا وَ قِلَّةِ مَعْرِفَتِهِ بِمَنَافِعِهَا وَ مَضَارِّهَا وَ أَکْثَرُهَا السَّمُّ الْقَاتِل...فَهَلْ يَدُلُّ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَوَاسُّ عَلَى أَنَّ هَذَا يُدْرَكُ بِالْبَحْثِ وَ اَلتَّجَارِبِ قَالَ لَقَدْ ضَيَّقْتَ عَلَيَّ اَلْمَذَاهِبَ فَمَا أَدْرِي مَا أُجِيبُكَ بِهِ...لَقَدْ حَمَلْتَنِي عَلَى مَطِيَّةٍ صَعْبَةٍ مَا حُمِلْتُ عَلَى مِثْلِهَا قَطُّ وَ لَقَدْ جِئْتَ بِأَشْيَاءَ لاَ أَقْدِرُ عَلَى رَدِّهَا...
📝ترجمهی روایت:
«...و اگر بگویی علم طب بر اساس تجربه و نوشیدن (=آزمایش) است پس آن طبیبِ اول، در اولین باری که این داروها را با نادانی و کمبود شناختش به خواص و مضرات آنها نوشید و تجربه کرد، سزاوار بود که بمیرد؛ چرا که بیشتر آنها سم کشندهاند... پس آیا عقل و حواس دلالت میکند بر اینکه این امور با جستجو و تجربه به دست آید؟»
طبیب هندی گفت: به راستی که همهی راهها را بر من بستی و نمیدانم که چه جوابی به تو بدهم... به راستی که مرا به مرحلهی سختی کشاندی که هیچگاه به مانند آن کشانده نشدم و به راستی که براهینی آوردی که توانی بر ردشان ندارم...
منبع:
📚بحارالانوار، ج ۱، ص۱۸۰
✍🏻بیان:
✓این روایت بسیار طولانی است و امام در آن ثابت میکند که همهی علوم از انبیاء و پیامبران به مردم رسیده و ریشهی علم طب، وحی بوده است که تنها بخش کوچکی از آن را ذکر کردیم.
✓حال سؤال این است که چطور ممکن است پیامبران گذشته از طب آگاهی داشته باشند و درمان همهی بیماریها را بدانند و به مردم گفته باشند (مانند حضرت سلیمان و حضرت عیسی علیهما السلام) اما پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام آن را ندانند و مأمور گفتن طب به مردم نبوده باشند و چیزی به نام #طب_اسلامی نداشته باشیم؟!
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بنُ أَحمَدَ بنِ مُوسَى رَضِيَ اَللَّهُ عَنهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحمَدُ بنُ يَحيَى بنِ زَكَرِيَّا اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكرُ بنُ عَبدِ اَللَّهِ بنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثمَانُ بنُ عُبَيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا هُدبَةُ بنُ خَالِدٍ اَلقَيسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُبَارَكُ بنُ فَضَالَةَ عَنِ اَلْأَصبَغِ بنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيهِ السَّلاَمُ لِلْحَسَنِ اِبنِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا بُنَيَّ أَ لاَ أُعَلِّمُكَ أَربَعَ خِصَالٍ تَسْتَغنِي بِهَا عَنِ اَلطِّبِّ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ لاَ تَجلِس عَلَى اَلطَّعَامِ إِلاَّ وَ أَنتَ جَائِعٌ وَ لاَ تَقُم عَنِ اَلطَّعَامِ إِلاَّ وَ أَنتَ تَشتَهِيهِ وَ جَوِّدِ اَلْمَضغَ وَ إِذَا نِمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى اَلخَلاَءِ فَإِذَا اِستَعمَلتَ هَذَا اِستَغنَيتَ عَنِ اَلطِّب.
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزند خود حسن علیه السلام فرمود: ای پسرم! آیا چهار روش به تو نیاموزم که با آن از طب بینیاز شوی؟ پس فرمود: بله ای امیر مؤمنان! فرمود: بر غذا ننشین مگر وقتی که به آن اشتها داری و جویدن را خوب انجام بده و هرگاه میخوابی خودت را بر دستشویی عرضه کن. پس چنانچه همین را انجام دهی از طب بی نیاز میشوی.
منبع:
📗الخصال، ج ۱، ص ۲۲۸
✍🏻بیان:
✓از فحوا و لحن روایت روشن است که منظور حضرت، بینیازی از «طب پیشگیری» است نه «طب درمانی» هر چند انجام این دستورات موجب تقویت گوارش و قوه هاضمه و دافعه شده و به خودی خود در درمان بسیاری از بیماریها نیز کفایت میکند.
🔶🔹روایت شصتم؛ بخشی از مناظرهی طولانی بین امام صادق علیه السلام و طبیب کافر هندی، موسوم به «حدیث اهلیلجه» که امام در آن ثابت میکند منبع علم طب فقط وحی است.
📜متن روایت:
...و لَئِنْ قُلْتَ بِالتَّجْرِبَةِ وَ الشُّرْبِ لَقَدْ کَانَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَمُوتَ فِی أَوَّلِ مَا شَرِبَ وَ جَرَّبَ تِلْکَ الْأَدْوِیَةَ بِجَهَالَتِهِ بِهَا وَ قِلَّةِ مَعْرِفَتِهِ بِمَنَافِعِهَا وَ مَضَارِّهَا وَ أَکْثَرُهَا السَّمُّ الْقَاتِل...فَهَلْ يَدُلُّ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَوَاسُّ عَلَى أَنَّ هَذَا يُدْرَكُ بِالْبَحْثِ وَ اَلتَّجَارِبِ قَالَ لَقَدْ ضَيَّقْتَ عَلَيَّ اَلْمَذَاهِبَ فَمَا أَدْرِي مَا أُجِيبُكَ بِهِ...لَقَدْ حَمَلْتَنِي عَلَى مَطِيَّةٍ صَعْبَةٍ مَا حُمِلْتُ عَلَى مِثْلِهَا قَطُّ وَ لَقَدْ جِئْتَ بِأَشْيَاءَ لاَ أَقْدِرُ عَلَى رَدِّهَا...
📝ترجمهی روایت:
«...و اگر بگویی علم طب بر اساس تجربه و نوشیدن (=آزمایش) است پس آن طبیبِ اول، در اولین باری که این داروها را با نادانی و کمبود شناختش به خواص و مضرات آنها نوشید و تجربه کرد، سزاوار بود که بمیرد؛ چرا که بیشتر آنها سم کشندهاند... پس آیا عقل و حواس دلالت میکند بر اینکه این امور با جستجو و تجربه به دست آید؟»
طبیب هندی گفت: به راستی که همهی راهها را بر من بستی و نمیدانم که چه جوابی به تو بدهم... به راستی که مرا به مرحلهی سختی کشاندی که هیچگاه به مانند آن کشانده نشدم و به راستی که براهینی آوردی که توانی بر ردشان ندارم...
منبع:
📚بحارالانوار، ج ۱، ص۱۸۰
✍🏻بیان:
✓این روایت بسیار طولانی است و امام در آن ثابت میکند که همهی علوم از انبیاء و پیامبران به مردم رسیده و ریشهی علم طب، وحی بوده است که تنها بخش کوچکی از آن را ذکر کردیم.
✓حال سؤال این است که چطور ممکن است پیامبران گذشته از طب آگاهی داشته باشند و درمان همهی بیماریها را بدانند و به مردم گفته باشند (مانند حضرت سلیمان و حضرت عیسی علیهما السلام) اما پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام آن را ندانند و مأمور گفتن طب به مردم نبوده باشند و چیزی به نام #طب_اسلامی نداشته باشیم؟!
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت شصت و یکم که در آن امام صادق علیه السلام از دیگر پزشکان، اظهار بیزاری کرده و طبهای غیر اسلامی را ابطال نموده و منکران #طب_اسلامی را تکذیب کنندهی کتبِ آسمانیِ پیامبران میدانند!
📜متن روایت:
ثُمَّ قَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَكثَرَ اَلأَطِبَّاءِ قَالُوا إِنَّ عِلْمَ اَلطِّبِّ لَم تَعرِفهُ اَلأَنبِيَاءُ فَمَا نَصنَعُ عَلَى قِيَاسِ قَولِهِم بِعِلمٍ زَعَمُوا لَيسَ تَعرِفُهُ اَلأَنبِيَاءُ اَلَّذِينَ كَانُوا حُجَجَ اَللَّهِ عَلَى خَلقِهِ وَ أُمَنَاءَهُ فِي أَرضِهِ وَ خُزَّانَ عِلمِهِ وَ وَرَثَةَ حِكمَتِهِ وَ اَلأَدِلاَّءَ عَلَيهِ وَ اَلدُّعَاةَ إِلَى طَاعَتِهِ ثُمَّ إِنِّي وَجَدتُ أَنَّ أَكثَرَهُم يَتَنَكَّبُ فِي مَذهَبِهِ سُبُلَ اَلأَنبِيَاءِ وَ يُكَذِّبُ اَلكُتُبَ اَلْمُنزَلَةَ عَلَيهِم مِنَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَهَذَا اَلَّذِي أَزهَدَنِي فِي طَلَبِهِ وَ حَامِلِيهِ قَالَ فَكَيفَ تَزهَدُ فِي قَومٍ وَ أَنتَ مُؤَدِّبُهُم وَ كَبِيرُهُم قَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ إِنِّي رَأَيتُ اَلرَّجُلَ اَلمَاهِرَ فِي طِبِّهِ إِذَا سَأَلتُهُ لَمْ يَقِف عَلَى حُدُودِ نَفسِهِ وَ تَألِيفِ بَدَنِهِ وَ تَركِيبِ أَعضَائِهِ وَ مَجرَى اَلأَغذِيَةِ فِي جَوَارِحِهِ وَ مَخرَجِ نَفَسِهِ وَ حَرَكَةِ لِسَانِهِ وَ مُستَقَرِّ كَلاَمِهِ وَ نُورِ بَصَرِهِ وَ اِنتِشَارِ ذَكَرِهِ وَ اِختِلاَفِ شَهَوَاتِهِ وَ اِنسِكَابِ عَبَرَاتِهِ وَ مَجمَعِ سَمعِهِ وَ مَوضِعِ عَقلِهِ وَ مَسكَنِ رُوحِهِ وَ مَخرَجِ عَطسَتِهِ وَ هَيجِ غُمُومِهِ وَ أَسبَابِ سُرُورِهِ وَ عِلَّةِ مَا حَدَثَ فِيهِ مِن بَكَمٍ وَ صَمَمٍ وَ غَيرِ ذَلِكَ لَم يَكُن عِندَهُم فِي ذَلِكَ أَكثَرُ مِن أَقَاوِيلَ اِستَحسَنُوهَا وَ عِلَلٍ فِيمَا بَينَهُم جَوَّزُوهَا...
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام در بخشی از مناظرهی خود با آن زندیق فرمود: «همانا بیشتر پزشکان میگویند که علم طب را پیامبران نمیدانستند پس ما چه کنیم بر قیاس گفتارشان با علمی که میپندارند پیامبران آن را نمیدانستند؟ کسانی که حجتهای خدا بر خلقش بودند و امینان او در زمین و گنجینههای علمش و وارثان حکمتش و راهنمایان بر او و دعوت کنندگانِ به سوی طاعت او بودند. سپس همانا من بیشتر پزشکان را چنین یافتم که در روش خود راه پیامبران را منکوب کرده و کتابهای نازل شده بر آنان از سوی خداوند تبارک و تعالی را تکذیب کردند! پس این همان چیزی است که مرا نسبت به این طب و حاملان آن بیزار میکند!»
زندیق گفت: پس چگونه نسبت به گروهی بیزاری میجویی که تو ادیب آنها و بزرگشان هستی؟
فرمود: «همانا من مرد ماهری در طب را میبینم که وقتی از او سوال میکنم، بر حدود نَفْسَش آگاه نیست و بر ساختار بدن و ترکیب اعضایش و مجرای غذاها در اندامهایش و بر محل خروج نَفَسَش و حرکت زبان و قرارگاه کلام و نور چشمانش و بر راستی آلت و رفت و آمد شهوتش و ریزش اشکها و مَجمَع شنیدن و جایگاه عقل و مسکن روح و محل خروج عطسهاش و خیزشگاه غصهها و اسباب شادمانیاش و بر علت آنچه از کری و لالی و غیر آن در او حادث میشود آگاه نیست و در این موارد، بیشتر از (یک سری) گفتههایی که به خوشایند خود آن را بافته و دلایلی که پیش خودشان آن را تجویز کردند (و صحیح پنداشتند) در نزدشان نیست.
منبع:
📙الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۳۶
✍🏻بیان:
✓اولاً امام استدلال فرمودند که چطور ممکن است پیامبران، حجت خدا بوده و گنجینهی علم الهی و راهنمای مردم به سوی او باشند اما طب ندانند؟! این استدلال قطعاً شامل ائمه علیهم السلام هم میشود؛ یعنی اساساً امامت ائمه و رسالت انبیاء بدون دانستن علم طب ممکن نیست؛ یعنی محال است که اسلام داشته باشیم اما طب اسلامی نداشته باشیم.
✓ثانیاً وقتی ائمه علیهم السلام علم طب بدانند و این را هم بدانند که چه بسا شیوع یک بیماری میتواند مسلمین را محتاج و دستاویز کفار کرده و بسیاری از مناسک و احکام دین را تعطیل کند پس بر آنها لازم و واجب است به قدری که مردم از کفار بینیاز شده و با وقوع بیماریها اکثر احکام دینشان تخصیص نخورده و تعطیل نشود، به آنان طب بیاموزند. پس محال است که اسلام باشد و طب اسلامی داشته باشیم ولی ائمه علیهم السلام عهدهدار گفتن آن به مردم نباشند.
✓ثالثاً حضرت، منکران وجود طب در دین -که همان منکران طب اسلامی هستند- را تکذیب کنندهی کتابهای آسمانی میداند! و از آنان اظهار بیزاری میکند! آیا از این واضح تر میتوان نظر امام معصوم را نسبت به وجود طب اسلامی دانست؟!
✓رابعاً حضرت، موارد اساسی و ضروری در طب را نام برده و تصریح نمودند که پزشکان بر این امور آگاهی ندارند (واقف نیستند یعنی علم صحیح ندارند) و هر چه دارند قیاس و استحسان (=بافتنیها) و دلایلی است که فقط خودشان قبول دارند. آیا روایتی صریح تر از این در ابطال طبهای غیر اسلامی داریم؟!
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
ثُمَّ قَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَكثَرَ اَلأَطِبَّاءِ قَالُوا إِنَّ عِلْمَ اَلطِّبِّ لَم تَعرِفهُ اَلأَنبِيَاءُ فَمَا نَصنَعُ عَلَى قِيَاسِ قَولِهِم بِعِلمٍ زَعَمُوا لَيسَ تَعرِفُهُ اَلأَنبِيَاءُ اَلَّذِينَ كَانُوا حُجَجَ اَللَّهِ عَلَى خَلقِهِ وَ أُمَنَاءَهُ فِي أَرضِهِ وَ خُزَّانَ عِلمِهِ وَ وَرَثَةَ حِكمَتِهِ وَ اَلأَدِلاَّءَ عَلَيهِ وَ اَلدُّعَاةَ إِلَى طَاعَتِهِ ثُمَّ إِنِّي وَجَدتُ أَنَّ أَكثَرَهُم يَتَنَكَّبُ فِي مَذهَبِهِ سُبُلَ اَلأَنبِيَاءِ وَ يُكَذِّبُ اَلكُتُبَ اَلْمُنزَلَةَ عَلَيهِم مِنَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَهَذَا اَلَّذِي أَزهَدَنِي فِي طَلَبِهِ وَ حَامِلِيهِ قَالَ فَكَيفَ تَزهَدُ فِي قَومٍ وَ أَنتَ مُؤَدِّبُهُم وَ كَبِيرُهُم قَالَ عَلَيهِ السَّلاَمُ إِنِّي رَأَيتُ اَلرَّجُلَ اَلمَاهِرَ فِي طِبِّهِ إِذَا سَأَلتُهُ لَمْ يَقِف عَلَى حُدُودِ نَفسِهِ وَ تَألِيفِ بَدَنِهِ وَ تَركِيبِ أَعضَائِهِ وَ مَجرَى اَلأَغذِيَةِ فِي جَوَارِحِهِ وَ مَخرَجِ نَفَسِهِ وَ حَرَكَةِ لِسَانِهِ وَ مُستَقَرِّ كَلاَمِهِ وَ نُورِ بَصَرِهِ وَ اِنتِشَارِ ذَكَرِهِ وَ اِختِلاَفِ شَهَوَاتِهِ وَ اِنسِكَابِ عَبَرَاتِهِ وَ مَجمَعِ سَمعِهِ وَ مَوضِعِ عَقلِهِ وَ مَسكَنِ رُوحِهِ وَ مَخرَجِ عَطسَتِهِ وَ هَيجِ غُمُومِهِ وَ أَسبَابِ سُرُورِهِ وَ عِلَّةِ مَا حَدَثَ فِيهِ مِن بَكَمٍ وَ صَمَمٍ وَ غَيرِ ذَلِكَ لَم يَكُن عِندَهُم فِي ذَلِكَ أَكثَرُ مِن أَقَاوِيلَ اِستَحسَنُوهَا وَ عِلَلٍ فِيمَا بَينَهُم جَوَّزُوهَا...
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام در بخشی از مناظرهی خود با آن زندیق فرمود: «همانا بیشتر پزشکان میگویند که علم طب را پیامبران نمیدانستند پس ما چه کنیم بر قیاس گفتارشان با علمی که میپندارند پیامبران آن را نمیدانستند؟ کسانی که حجتهای خدا بر خلقش بودند و امینان او در زمین و گنجینههای علمش و وارثان حکمتش و راهنمایان بر او و دعوت کنندگانِ به سوی طاعت او بودند. سپس همانا من بیشتر پزشکان را چنین یافتم که در روش خود راه پیامبران را منکوب کرده و کتابهای نازل شده بر آنان از سوی خداوند تبارک و تعالی را تکذیب کردند! پس این همان چیزی است که مرا نسبت به این طب و حاملان آن بیزار میکند!»
زندیق گفت: پس چگونه نسبت به گروهی بیزاری میجویی که تو ادیب آنها و بزرگشان هستی؟
فرمود: «همانا من مرد ماهری در طب را میبینم که وقتی از او سوال میکنم، بر حدود نَفْسَش آگاه نیست و بر ساختار بدن و ترکیب اعضایش و مجرای غذاها در اندامهایش و بر محل خروج نَفَسَش و حرکت زبان و قرارگاه کلام و نور چشمانش و بر راستی آلت و رفت و آمد شهوتش و ریزش اشکها و مَجمَع شنیدن و جایگاه عقل و مسکن روح و محل خروج عطسهاش و خیزشگاه غصهها و اسباب شادمانیاش و بر علت آنچه از کری و لالی و غیر آن در او حادث میشود آگاه نیست و در این موارد، بیشتر از (یک سری) گفتههایی که به خوشایند خود آن را بافته و دلایلی که پیش خودشان آن را تجویز کردند (و صحیح پنداشتند) در نزدشان نیست.
منبع:
📙الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۳۶
✍🏻بیان:
✓اولاً امام استدلال فرمودند که چطور ممکن است پیامبران، حجت خدا بوده و گنجینهی علم الهی و راهنمای مردم به سوی او باشند اما طب ندانند؟! این استدلال قطعاً شامل ائمه علیهم السلام هم میشود؛ یعنی اساساً امامت ائمه و رسالت انبیاء بدون دانستن علم طب ممکن نیست؛ یعنی محال است که اسلام داشته باشیم اما طب اسلامی نداشته باشیم.
✓ثانیاً وقتی ائمه علیهم السلام علم طب بدانند و این را هم بدانند که چه بسا شیوع یک بیماری میتواند مسلمین را محتاج و دستاویز کفار کرده و بسیاری از مناسک و احکام دین را تعطیل کند پس بر آنها لازم و واجب است به قدری که مردم از کفار بینیاز شده و با وقوع بیماریها اکثر احکام دینشان تخصیص نخورده و تعطیل نشود، به آنان طب بیاموزند. پس محال است که اسلام باشد و طب اسلامی داشته باشیم ولی ائمه علیهم السلام عهدهدار گفتن آن به مردم نباشند.
✓ثالثاً حضرت، منکران وجود طب در دین -که همان منکران طب اسلامی هستند- را تکذیب کنندهی کتابهای آسمانی میداند! و از آنان اظهار بیزاری میکند! آیا از این واضح تر میتوان نظر امام معصوم را نسبت به وجود طب اسلامی دانست؟!
✓رابعاً حضرت، موارد اساسی و ضروری در طب را نام برده و تصریح نمودند که پزشکان بر این امور آگاهی ندارند (واقف نیستند یعنی علم صحیح ندارند) و هر چه دارند قیاس و استحسان (=بافتنیها) و دلایلی است که فقط خودشان قبول دارند. آیا روایتی صریح تر از این در ابطال طبهای غیر اسلامی داریم؟!
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت شصت و دوم؛ مناظرهای دیگر از امام صادق علیه السلام با طبیب هندی که اولاً وجود #طب_اسلامی و ثانیاً برتری آن بر طبهای دیگر و ثالثاً بینیازی آن از هر طبی را ثابت میکند.
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بنُ إِبْرَاهِيمَ بنِ إِسْحَاقَ اَلطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَدَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ صُهَيْبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ اَلرَّبِيعِ صَاحِبِ اَلْمَنْصُورِ قَالَ: حَضَرَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَجْلِسَ اَلْمَنْصُورِ يَوْماً وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْهِنْدِ يَقْرَأُ كُتُبَ اَلطِّبِّ فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُنْصِتُ لِقِرَاءَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ اَلْهِنْدِيُّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَ تُرِيدُ مِمَّا مَعِي شَيْئاً قَالَ لاَ فَإِنَّ مَا مَعِي خَيْرٌ مِمَّا مَعَكَ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أُدَاوِي اَلْحَارَّ بِالْبَارِدِ وَ اَلْبَارِدَ بِالْحَارِّ وَ اَلرَّطْبَ بِالْيَابِسِ وَ اَلْيَابِسَ بِالرَّطْبِ وَ أَرُدُّ اَلْأَمْرَ كُلَّهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْتَعْمِلُ مَا قَالَهُ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اَلْمَعِدَةَ بَيْتُ اَلدَّاءِ وَ اَلْحِمْيَةَ هِيَ اَلدَّوَاءُ وَ أُعَوِّدُ اَلْبَدَنَ مَا اِعْتَادَ فَقَالَ اَلْهِنْدِيُّ وَ هَلِ اَلطِّبُّ إِلاَّ هَذَا فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ فَتَرَانِي عَنْ كُتُبِ اَلطِّبِّ أَخَذْتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَخَذْتُ إِلاَّ عَنِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَأَخْبِرْنِي أَنَا أَعْلَمُ بِالطِّبِّ أَمْ أَنْتَ فَقَالَ اَلْهِنْدِيُّ بَلْ أَنَا قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَسْأَلُكَ شَيْئاً قَالَ سَلْ...
📝ترجمهی روایت:
ربيع، یار منصور (خلیفهی وقت) گفت: روزى امام جعفر بن محمد الصّادق عليه السّلام در مجلس منصور حضور داشت که مردی از هند نزد وى بوده و كتاب هاى طبّ میخوانْد، و امام صادق عليه السّلام با دقت به خواندن او ساكت نشسته بود. وقتى آن هندی از خواندن کتاب فارغ شد به امام گفت: اى اباعبداللّٰه! آيا از آن چه همراه من است چيزى مىخواهى؟ فرمود: نه؛ زیرا که آنچه با من است از آنچه همراه تو است بهتر است. گفت: آن چيست؟فرمود: چیز گرم را با چیز سرد و چیز سرد را با چیز گرم و چیز تر را با چیز خشک و چیز خشک را با چیز تر مداوا مىكنم و همهی امر را به خداوند عز و جل واگذار مینمایم و آنچه كه پيامبرش صلی الله علیه و آله آن را فرموده به كار مىگيرم و مىدانم كه معده خانهی بيمارى است و پرهيز خودش دارو است و بدن را به آنچه عادت كرده عادت مىدهم. هندى گفت: آيا طبّ غير از اين است؟! امام فرمود: آيا گمان مىكنى كه من از كتاب هاى طبّ فرا گرفته ام؟ گفت: بله. حصرت فرمود: نه! به خدا سوگند كه آن را به جز از خداوند سبحان نگرفتم. به من بگو كه آيا من به طب دانا ترم يا تو؟ گفت: من. امام فرمود: پس از تو چيزى مىپرسم. گفت: بپرس... (سپس امام ۳۰ سوال از او میکند که آن طبیب از پاسخشان عاجز میماند)
منابع:
📗الخصال، ج ۲، ص ۵۱۱
📘علل الشرایع، ج ۱، ص ۹۸
🔶🔹روایت شصت و سوم
📜متن روایت:
طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام در توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «او پزشکی بود که با طب خود دورهگردی میکرد و مرهمهای خود را محکم کرده و ابزار خود را داغ مینمود»
منابع:
📗نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۵۶
📙غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۷
🔶🔹روایت شصت و چهارم
📜متن روایت:
أَحمَدُ بنُ إِسْحَاقَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبدُ اَللَّهِ بنُ عَبدِ اَلرَّحمَنِ بنِ أَبِي نَجْرَانَ عَن أَبِي مُحَمَّدٍ اَلثُّمَالِيِّ عَن إِسحَاقَ اَلْجَرِيرِيِّ قَالَ: قَالَ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:... وَيْحَكَ يَا جَرِيرِيُّ فَإِنِّي طَبِيبُ اَلْأَطِبَّاءِ وَ رَأْسُ اَلْعُلَمَاءِ وَ رَأْسُ اَلْحُكَمَاءِ وَ مَعْدِنُ اَلْفُقَهَاءِ وَ سَيِّدُ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ...
📝ترجمهی روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود:... وای بر تو ای جریری! پس همانا من پزشک پزشکان و سرآمد دانشمندان و رییس حکیمان و معدن فقهاء و سرور فرزندان پیامبران بر روی زمین هستم...
منبع:
📗طب الأئمة علیهم السلام، ج ۱، ص ۸۱
✍🏻بیان:
این روایت خلاصه شده. ابتدا امام خواست به آن شخص دارویی تجویز کند که او گفت بواسیر خود را با بیش از هزار دارو معالجه کردم اما درمان نشد. سپس امام این جملات را به او گفت. یعنی وای بر تو که مرا طبیب نمیدانی.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بنُ إِبْرَاهِيمَ بنِ إِسْحَاقَ اَلطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَدَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ صُهَيْبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ اَلرَّبِيعِ صَاحِبِ اَلْمَنْصُورِ قَالَ: حَضَرَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَجْلِسَ اَلْمَنْصُورِ يَوْماً وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْهِنْدِ يَقْرَأُ كُتُبَ اَلطِّبِّ فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُنْصِتُ لِقِرَاءَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ اَلْهِنْدِيُّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ أَ تُرِيدُ مِمَّا مَعِي شَيْئاً قَالَ لاَ فَإِنَّ مَا مَعِي خَيْرٌ مِمَّا مَعَكَ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أُدَاوِي اَلْحَارَّ بِالْبَارِدِ وَ اَلْبَارِدَ بِالْحَارِّ وَ اَلرَّطْبَ بِالْيَابِسِ وَ اَلْيَابِسَ بِالرَّطْبِ وَ أَرُدُّ اَلْأَمْرَ كُلَّهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْتَعْمِلُ مَا قَالَهُ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ اَلْمَعِدَةَ بَيْتُ اَلدَّاءِ وَ اَلْحِمْيَةَ هِيَ اَلدَّوَاءُ وَ أُعَوِّدُ اَلْبَدَنَ مَا اِعْتَادَ فَقَالَ اَلْهِنْدِيُّ وَ هَلِ اَلطِّبُّ إِلاَّ هَذَا فَقَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ فَتَرَانِي عَنْ كُتُبِ اَلطِّبِّ أَخَذْتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَخَذْتُ إِلاَّ عَنِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَأَخْبِرْنِي أَنَا أَعْلَمُ بِالطِّبِّ أَمْ أَنْتَ فَقَالَ اَلْهِنْدِيُّ بَلْ أَنَا قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَسْأَلُكَ شَيْئاً قَالَ سَلْ...
📝ترجمهی روایت:
ربيع، یار منصور (خلیفهی وقت) گفت: روزى امام جعفر بن محمد الصّادق عليه السّلام در مجلس منصور حضور داشت که مردی از هند نزد وى بوده و كتاب هاى طبّ میخوانْد، و امام صادق عليه السّلام با دقت به خواندن او ساكت نشسته بود. وقتى آن هندی از خواندن کتاب فارغ شد به امام گفت: اى اباعبداللّٰه! آيا از آن چه همراه من است چيزى مىخواهى؟ فرمود: نه؛ زیرا که آنچه با من است از آنچه همراه تو است بهتر است. گفت: آن چيست؟فرمود: چیز گرم را با چیز سرد و چیز سرد را با چیز گرم و چیز تر را با چیز خشک و چیز خشک را با چیز تر مداوا مىكنم و همهی امر را به خداوند عز و جل واگذار مینمایم و آنچه كه پيامبرش صلی الله علیه و آله آن را فرموده به كار مىگيرم و مىدانم كه معده خانهی بيمارى است و پرهيز خودش دارو است و بدن را به آنچه عادت كرده عادت مىدهم. هندى گفت: آيا طبّ غير از اين است؟! امام فرمود: آيا گمان مىكنى كه من از كتاب هاى طبّ فرا گرفته ام؟ گفت: بله. حصرت فرمود: نه! به خدا سوگند كه آن را به جز از خداوند سبحان نگرفتم. به من بگو كه آيا من به طب دانا ترم يا تو؟ گفت: من. امام فرمود: پس از تو چيزى مىپرسم. گفت: بپرس... (سپس امام ۳۰ سوال از او میکند که آن طبیب از پاسخشان عاجز میماند)
منابع:
📗الخصال، ج ۲، ص ۵۱۱
📘علل الشرایع، ج ۱، ص ۹۸
🔶🔹روایت شصت و سوم
📜متن روایت:
طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ
📝ترجمهی روایت:
امیرالمؤمنین علیه السلام در توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «او پزشکی بود که با طب خود دورهگردی میکرد و مرهمهای خود را محکم کرده و ابزار خود را داغ مینمود»
منابع:
📗نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۵۶
📙غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۷
🔶🔹روایت شصت و چهارم
📜متن روایت:
أَحمَدُ بنُ إِسْحَاقَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبدُ اَللَّهِ بنُ عَبدِ اَلرَّحمَنِ بنِ أَبِي نَجْرَانَ عَن أَبِي مُحَمَّدٍ اَلثُّمَالِيِّ عَن إِسحَاقَ اَلْجَرِيرِيِّ قَالَ: قَالَ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:... وَيْحَكَ يَا جَرِيرِيُّ فَإِنِّي طَبِيبُ اَلْأَطِبَّاءِ وَ رَأْسُ اَلْعُلَمَاءِ وَ رَأْسُ اَلْحُكَمَاءِ وَ مَعْدِنُ اَلْفُقَهَاءِ وَ سَيِّدُ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِيَاءِ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ...
📝ترجمهی روایت:
امام باقر علیه السلام فرمود:... وای بر تو ای جریری! پس همانا من پزشک پزشکان و سرآمد دانشمندان و رییس حکیمان و معدن فقهاء و سرور فرزندان پیامبران بر روی زمین هستم...
منبع:
📗طب الأئمة علیهم السلام، ج ۱، ص ۸۱
✍🏻بیان:
این روایت خلاصه شده. ابتدا امام خواست به آن شخص دارویی تجویز کند که او گفت بواسیر خود را با بیش از هزار دارو معالجه کردم اما درمان نشد. سپس امام این جملات را به او گفت. یعنی وای بر تو که مرا طبیب نمیدانی.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت شصت و پنجم
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ اَلْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْكُمَيْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْكُوفِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اَللَّهِ اَلسَّمِينِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَخْطُبُ اَلنَّاسَ وَ هُوَ يَقُولُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اَللَّهِ لاَ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ (و فِتْنَةٍ تَضِلُّ مِائَةً وَ تَهْدِي مِائَةً إِلاَّ أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ سَائِقِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ) يَكُونُ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمْ بِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَخْبِرْنِي كَمْ فِي رَأْسِي وَ لِحْيَتِي مِنْ شَعْرَةٍ فَقَالَ لَهُ أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ حَدَّثَنِي خَلِيلِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّكَ سَتَسْأَلُنِي عَنْهَا وَ مَا فِي رَأْسِكَ وَ لِحْيَتِكَ مِنْ شَعْرَةٍ إِلاَّ وَ فِي أَصْلِهَا شَيْطَانٌ جَالِسٌ وَ إِنَّ فِي بَيْتِكَ لَسَخْلاً يَقْتُلُ اَلْحُسَيْنَ اِبْنِي وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ يَوْمَئِذٍ يَدْرُجُ بَيْنَ يَدَيْهِ.
📝ترجمهی روایت:
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام براى مردم خطبه خوانده و سپس فرمودند: «پيش از آنكه من را از دست دهيد از من سؤال كنيد، به خدا قسم از چيزى كه بوده و از گروهی که صد نفرشان گمراه شده و صد نفرشان هدایت میشود از من نمیپرسید مگر آنكه به رهبر و محرکشان و آنچه که تا روز قیامت باشد به شما خبر میدهم.» راوى مىگويد: سعد بن ابى وقاص ايستاد و عرض كرد: يا امیرالمؤمنين به من خبر ده چند تار مو در سر و ریش من است؟ حضرت فرمودند: «به خدا قسم از مسألهاى سؤال كردى كه دوست من رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم قبلا به من فرموده بود كه تو به زودی از آن سؤال مىكنى، در سر و ریش تو هيچ تار موئى نيست مگر آن كه در بيخ آن شيطانى نشسته و نيز در خانه تو بزغالهاى است كه حسين فرزندم را مىكشد.» راوى مىگويد: در آن روز عمر (يعنى عمر بن سعد) مقابل پدرش چهار دست و پا میرفت!
منابع:
📘الأمالی للصدوق، ج ۱، ص ۱۳۳
📙الاحتجاج ج ۱، ص ۲۶۱
📔الأمالي للطوسی، ج ۱، ص ۵۸
📒کامل الزيارات، ج ۱، ص ۷۴
✍🏻بیان:
وقتی حضرت فرمود «از هر چه تا روز قیامت اتفاق میافتد از من بپرسید» مخاطبان او تنها حوادثی که واقع خواهد شد یا فقط احکام و حدود به ذهنشان نمیآمد. بلکه میفهمیدند که منظور امام سوال از هر چیزی در هر موضوعی بود نه فقط احکام یا حوادثی که رخ خواهد داد که قطعاً شامل درمان بیماریها نیز میشد.
🔶🔹روایت شصت و ششم
متن روایت:
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَن عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي اَلْحَلاَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا رَبِّ مِنْ أَيْنَ اَلدَّاءُ قَالَ مِنِّي قَالَ فَالشِّفَاءُ قَالَ مِنِّي قَالَ فَمَا يَصْنَعُ عِبَادُكَ بِالْمُعَالِجِ قَالَ يُطَبِّبُ بِأَنْفُسِهِمْ فَيَوْمَئِذٍ سُمِّيَ اَلْمُعَالِجُ اَلطَّبِيبَ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود:
موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! بیماری از کجاست؟ خداوند فرمود: از من. گفت: پس شفا چی؟ فرمود: از من. گفت: پس بندگان تو با درمانگران چه کار دارند؟ فرمود: دل بندگان را خوش میکنند.
پس از آن روز درمانگر را «طبیب» (=دلخوشکن) نامیدند.
منبع:
📕کافی، ج ۸، ص ۸۸
🔶🔹روایت شصت و هفتم
📜متن روایت:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ نَبِيّاً مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ مَرِضَ فَقَالَ لاَ أَتَدَاوَى حَتَّى يَكُونَ اَلَّذِي أَمْرَضَنِي هُوَ اَلَّذِي يَشْفِينِي فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ أَشْفِيكَ حَتَّى تَتَدَاوَى فَإِنَّ اَلشِّفَاءَ مِنِّي وَ اَلدَّوَاءَ مِنِّي فَجَعَلَ يَتَدَاوَى فَأَتَى اَلشِّفَاءَ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبری از پیامبران مریض شد و گفت: خود را مداوا نمیکنم تا اینکه آن کسی که (یعنی خدایی که) مرا بیمار کرد همان کس مرا شفا دهد. پس خداوند عز و جل وحی نمود: «تو را شفاء نمیدهم تا اینکه مداوا کنی که همانا شفاء از من است و دارو از من است.» پس آن پیامبر مداوا نمود و شفا یافت.
منبع:
📗مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۳۶۲
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ اَلْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْكُمَيْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْكُوفِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اَللَّهِ اَلسَّمِينِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَخْطُبُ اَلنَّاسَ وَ هُوَ يَقُولُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ اَللَّهِ لاَ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ (و فِتْنَةٍ تَضِلُّ مِائَةً وَ تَهْدِي مِائَةً إِلاَّ أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ سَائِقِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ) يَكُونُ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمْ بِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَخْبِرْنِي كَمْ فِي رَأْسِي وَ لِحْيَتِي مِنْ شَعْرَةٍ فَقَالَ لَهُ أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ حَدَّثَنِي خَلِيلِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّكَ سَتَسْأَلُنِي عَنْهَا وَ مَا فِي رَأْسِكَ وَ لِحْيَتِكَ مِنْ شَعْرَةٍ إِلاَّ وَ فِي أَصْلِهَا شَيْطَانٌ جَالِسٌ وَ إِنَّ فِي بَيْتِكَ لَسَخْلاً يَقْتُلُ اَلْحُسَيْنَ اِبْنِي وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ يَوْمَئِذٍ يَدْرُجُ بَيْنَ يَدَيْهِ.
📝ترجمهی روایت:
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام براى مردم خطبه خوانده و سپس فرمودند: «پيش از آنكه من را از دست دهيد از من سؤال كنيد، به خدا قسم از چيزى كه بوده و از گروهی که صد نفرشان گمراه شده و صد نفرشان هدایت میشود از من نمیپرسید مگر آنكه به رهبر و محرکشان و آنچه که تا روز قیامت باشد به شما خبر میدهم.» راوى مىگويد: سعد بن ابى وقاص ايستاد و عرض كرد: يا امیرالمؤمنين به من خبر ده چند تار مو در سر و ریش من است؟ حضرت فرمودند: «به خدا قسم از مسألهاى سؤال كردى كه دوست من رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم قبلا به من فرموده بود كه تو به زودی از آن سؤال مىكنى، در سر و ریش تو هيچ تار موئى نيست مگر آن كه در بيخ آن شيطانى نشسته و نيز در خانه تو بزغالهاى است كه حسين فرزندم را مىكشد.» راوى مىگويد: در آن روز عمر (يعنى عمر بن سعد) مقابل پدرش چهار دست و پا میرفت!
منابع:
📘الأمالی للصدوق، ج ۱، ص ۱۳۳
📙الاحتجاج ج ۱، ص ۲۶۱
📔الأمالي للطوسی، ج ۱، ص ۵۸
📒کامل الزيارات، ج ۱، ص ۷۴
✍🏻بیان:
وقتی حضرت فرمود «از هر چه تا روز قیامت اتفاق میافتد از من بپرسید» مخاطبان او تنها حوادثی که واقع خواهد شد یا فقط احکام و حدود به ذهنشان نمیآمد. بلکه میفهمیدند که منظور امام سوال از هر چیزی در هر موضوعی بود نه فقط احکام یا حوادثی که رخ خواهد داد که قطعاً شامل درمان بیماریها نیز میشد.
🔶🔹روایت شصت و ششم
متن روایت:
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَن عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي اَلْحَلاَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا رَبِّ مِنْ أَيْنَ اَلدَّاءُ قَالَ مِنِّي قَالَ فَالشِّفَاءُ قَالَ مِنِّي قَالَ فَمَا يَصْنَعُ عِبَادُكَ بِالْمُعَالِجِ قَالَ يُطَبِّبُ بِأَنْفُسِهِمْ فَيَوْمَئِذٍ سُمِّيَ اَلْمُعَالِجُ اَلطَّبِيبَ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود:
موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! بیماری از کجاست؟ خداوند فرمود: از من. گفت: پس شفا چی؟ فرمود: از من. گفت: پس بندگان تو با درمانگران چه کار دارند؟ فرمود: دل بندگان را خوش میکنند.
پس از آن روز درمانگر را «طبیب» (=دلخوشکن) نامیدند.
منبع:
📕کافی، ج ۸، ص ۸۸
🔶🔹روایت شصت و هفتم
📜متن روایت:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ نَبِيّاً مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ مَرِضَ فَقَالَ لاَ أَتَدَاوَى حَتَّى يَكُونَ اَلَّذِي أَمْرَضَنِي هُوَ اَلَّذِي يَشْفِينِي فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ أَشْفِيكَ حَتَّى تَتَدَاوَى فَإِنَّ اَلشِّفَاءَ مِنِّي وَ اَلدَّوَاءَ مِنِّي فَجَعَلَ يَتَدَاوَى فَأَتَى اَلشِّفَاءَ.
📝ترجمهی روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبری از پیامبران مریض شد و گفت: خود را مداوا نمیکنم تا اینکه آن کسی که (یعنی خدایی که) مرا بیمار کرد همان کس مرا شفا دهد. پس خداوند عز و جل وحی نمود: «تو را شفاء نمیدهم تا اینکه مداوا کنی که همانا شفاء از من است و دارو از من است.» پس آن پیامبر مداوا نمود و شفا یافت.
منبع:
📗مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۳۶۲
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
✍🏻بیان:
✓دو روایت فوق در کنار هم این مطلب را میفهماند که طبیب هیچکاره است و بندگان برای هر بیماری باید همان دارویی که خداوند برای آن بیماری قرار داده را استفاده کنند و طبیب فقط واسطهی رساندن داروی خدا برای بیماریای است که خدا آفریده و جز این، کار دیگری ندارد مگر فقط دلخوش کردن بیماران. کاری که پزشکی جدید دقیقاً عکس آن را در غالب موارد انجام میدهد و با القای ترس و نا امید کردن بیمار از درمان، مردم را روز به روز بیمارتر و مطب خود را شلوغ تر و جیب خود را پر پول تر میکنند.
✓پس این دو روایت نیز ثابت میکند که طب، فقط #طب_اسلامی است و طبیب حقیقی فقط خداوند است و برای هر بیماری باید همان دارویی که خداوند آن را درمان آن بیماری قرار داده به دست آورد و آن را استفاده نمود که پیدا کردن آن راهی به جز رجوع به انبیاء و ائمه علیهم السلام ندارد.
✓پس این دو روایت ثابت میکند که در همهی بیماریها مردم باید به پیامبران و امامان علیهم السلام رجوع کرده تا دارویی که خداوند برای آن بیماری قرار داده را بیابند و همان را مصرف کنند که طب اسلامی یعنی همین. و رجوع به طبیب فقط برای به دست آوردن گیاه یا آن داروی آماده یا حدیث معصوم و دل خوش شدن است. برای اینکه کسی باشد که در حین روند درمان با او مشورت کنند و توضیح بخواهند و طبیب، ابهاماتشان را برطرف کرده و آنان را در امر درمان یاری کرده و در نتیجه دلشان را خوش کند.
🔶🔹روایت شصت و هشتم؛ که درمانگری و طبابت امیرالمؤمنین علیه السلام را به وضوح نشان میدهد
📜متن روایت:
أَصْلٌ لِبَعْضِ قُدَمَائِنَا بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ: بَيْنَا أَنَا أَمْشِي بِأَرْضِ اَلْكُوفَةِ إِذْ رَأَيْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَالِساً وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنَ اَلنَّاسِ وَ هُوَ يَصِفُ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مَا يَصْلُحُ لَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ يُوجَدُ عِنْدَكَ دَوَاءُ اَلذُّنُوبِ فَقَالَ نَعَمْ اِجْلِسْ فَجَثَوْتُ عَلَى رُكْبَتَيَّ حَتَّى تَفَرَّقَ عَنْهُ اَلنَّاسُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ خُذْ دَوَاءً أَقُولُ لَكَ قَالَ قُلْتُ قُلْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ عَلَيْكَ بِوَرَقِ اَلْفَقْرِ وَ عُرُوقِ اَلصَّبْرِ وَ هَلِيلَجِ اَلْكِتْمَانِ وَ بَلِيلَجِ اَلرِّضَى وَ غَارِيقُونِ اَلْفِكْرِ وَ سَقَمُونِيَا اَلْأَحْزَانِ وَ اِشْرَبْهُ بِمَاءِ اَلْأَجْفَانِ وَ أَغْلِهِ فِي طِنْجِيرِ اَلْقَلَقِ وَ دَعْهُ تَحْتَ نِيرَانِ اَلْفَرَقِ ثُمَّ صُفَّهُ بِمُنْخُلِ اَلْأَرَقِ وَ اِشْرَبْهُ عَلَى اَلْحَرَقِ فَذَاكَ دَوَاكَ وَ شِفَاكَ يَا عَلِيلُ.
📝ترجمهی روایت:
عمار یاسر گفت: من در سرزمین کوفه قدم میزدم که ناگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دیدم که نشسته بود و جمعیتی از مردم نزد او بودند و ایشان برای هر انسان آنچه که صلاحش بود را تجویز میکرد.
پس گفتم: ای امیرمؤمنان! آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟!
فرمود: «بله! بنشین.»
پس بر دو زانوی خود نشستم تا وقتی که مردم از آنجا پراکنده شدند.
پس فرمود: «دارویی که به تو میگویم را بگیر.»
گفتم: بگو ای امیرمؤمنان!
فرمود: «بر تو باد به برگ فقر و رگههای صبر و هلیلهی کتمان و بلیلهی خوشنودی و غاریقون اندیشه و سقمونیای غصهها و آن را با آب پلکها بنوش و در دیگ سرگردانی بجوش و آتش پراکندگی را در زیر آن رها ساز سپس آن را با اَلَکِ شببیداری صاف کن و آن را با سوز (دل) بنوش. پس این داروی تو و شفای توست ای بیمار!»
منبع:
📚مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۱
✍🏻بیان:
✓اولاً عبارت «یصف» در بسیاری از روایات طبی برای تجویز دارو و درمان و راههای پیشگیری از بیماریها استفاده شده است علی رغم اینکه این استعمال برای موارد درمان و پیشگیری در نزد عرب هم رایج بوده است.
✓ثانیاً عبارت «ما یصلح له» در روایات طبی نیز یافت میشود که برای درمان و تدبیر بدن از ریشهی «اصلاح» استفاده میکردند.
✓ثالثاً وقتی عمار یاسر این صحنه را دید پرسید «آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟» این سوال عمار با در نظر گرفتن دو نکتهی قبلی روشن میکند که امام در حال تجویز دارو برای درمان بیماریها یا تجویز دستورات پزشکی برای پیشگیری از بیماریها به مردم بودند که عمار آمد و گفت: آیا داروی گناهان هم دارید یا خیر.
✓رابعاً پاسخ امام نیز واضح میکند که حضرت تا پیش از آن مشغول تجویز داروهای ترکیبی بودند. لکن برای درمان گناهان با یک ترکیب استعاری زیبا، چیزی مانند داروهای ترکیبیای که پیش از آن مشغول تحویزش بودند را به عنوان داروی گناهان تجویز نمودند.
✓بنابراین این روایت به وضوح نشان میدهد که معصوم طبابت میکرده و از دانش طب خود به مردم میگفته تا حتی در پیشگیری و درمان همهی بیماریها نیز به امام رجوع کنند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
✓دو روایت فوق در کنار هم این مطلب را میفهماند که طبیب هیچکاره است و بندگان برای هر بیماری باید همان دارویی که خداوند برای آن بیماری قرار داده را استفاده کنند و طبیب فقط واسطهی رساندن داروی خدا برای بیماریای است که خدا آفریده و جز این، کار دیگری ندارد مگر فقط دلخوش کردن بیماران. کاری که پزشکی جدید دقیقاً عکس آن را در غالب موارد انجام میدهد و با القای ترس و نا امید کردن بیمار از درمان، مردم را روز به روز بیمارتر و مطب خود را شلوغ تر و جیب خود را پر پول تر میکنند.
✓پس این دو روایت نیز ثابت میکند که طب، فقط #طب_اسلامی است و طبیب حقیقی فقط خداوند است و برای هر بیماری باید همان دارویی که خداوند آن را درمان آن بیماری قرار داده به دست آورد و آن را استفاده نمود که پیدا کردن آن راهی به جز رجوع به انبیاء و ائمه علیهم السلام ندارد.
✓پس این دو روایت ثابت میکند که در همهی بیماریها مردم باید به پیامبران و امامان علیهم السلام رجوع کرده تا دارویی که خداوند برای آن بیماری قرار داده را بیابند و همان را مصرف کنند که طب اسلامی یعنی همین. و رجوع به طبیب فقط برای به دست آوردن گیاه یا آن داروی آماده یا حدیث معصوم و دل خوش شدن است. برای اینکه کسی باشد که در حین روند درمان با او مشورت کنند و توضیح بخواهند و طبیب، ابهاماتشان را برطرف کرده و آنان را در امر درمان یاری کرده و در نتیجه دلشان را خوش کند.
🔶🔹روایت شصت و هشتم؛ که درمانگری و طبابت امیرالمؤمنین علیه السلام را به وضوح نشان میدهد
📜متن روایت:
أَصْلٌ لِبَعْضِ قُدَمَائِنَا بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ: بَيْنَا أَنَا أَمْشِي بِأَرْضِ اَلْكُوفَةِ إِذْ رَأَيْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَالِساً وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنَ اَلنَّاسِ وَ هُوَ يَصِفُ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مَا يَصْلُحُ لَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ يُوجَدُ عِنْدَكَ دَوَاءُ اَلذُّنُوبِ فَقَالَ نَعَمْ اِجْلِسْ فَجَثَوْتُ عَلَى رُكْبَتَيَّ حَتَّى تَفَرَّقَ عَنْهُ اَلنَّاسُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ خُذْ دَوَاءً أَقُولُ لَكَ قَالَ قُلْتُ قُلْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَالَ عَلَيْكَ بِوَرَقِ اَلْفَقْرِ وَ عُرُوقِ اَلصَّبْرِ وَ هَلِيلَجِ اَلْكِتْمَانِ وَ بَلِيلَجِ اَلرِّضَى وَ غَارِيقُونِ اَلْفِكْرِ وَ سَقَمُونِيَا اَلْأَحْزَانِ وَ اِشْرَبْهُ بِمَاءِ اَلْأَجْفَانِ وَ أَغْلِهِ فِي طِنْجِيرِ اَلْقَلَقِ وَ دَعْهُ تَحْتَ نِيرَانِ اَلْفَرَقِ ثُمَّ صُفَّهُ بِمُنْخُلِ اَلْأَرَقِ وَ اِشْرَبْهُ عَلَى اَلْحَرَقِ فَذَاكَ دَوَاكَ وَ شِفَاكَ يَا عَلِيلُ.
📝ترجمهی روایت:
عمار یاسر گفت: من در سرزمین کوفه قدم میزدم که ناگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دیدم که نشسته بود و جمعیتی از مردم نزد او بودند و ایشان برای هر انسان آنچه که صلاحش بود را تجویز میکرد.
پس گفتم: ای امیرمؤمنان! آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟!
فرمود: «بله! بنشین.»
پس بر دو زانوی خود نشستم تا وقتی که مردم از آنجا پراکنده شدند.
پس فرمود: «دارویی که به تو میگویم را بگیر.»
گفتم: بگو ای امیرمؤمنان!
فرمود: «بر تو باد به برگ فقر و رگههای صبر و هلیلهی کتمان و بلیلهی خوشنودی و غاریقون اندیشه و سقمونیای غصهها و آن را با آب پلکها بنوش و در دیگ سرگردانی بجوش و آتش پراکندگی را در زیر آن رها ساز سپس آن را با اَلَکِ شببیداری صاف کن و آن را با سوز (دل) بنوش. پس این داروی تو و شفای توست ای بیمار!»
منبع:
📚مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۱
✍🏻بیان:
✓اولاً عبارت «یصف» در بسیاری از روایات طبی برای تجویز دارو و درمان و راههای پیشگیری از بیماریها استفاده شده است علی رغم اینکه این استعمال برای موارد درمان و پیشگیری در نزد عرب هم رایج بوده است.
✓ثانیاً عبارت «ما یصلح له» در روایات طبی نیز یافت میشود که برای درمان و تدبیر بدن از ریشهی «اصلاح» استفاده میکردند.
✓ثالثاً وقتی عمار یاسر این صحنه را دید پرسید «آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟» این سوال عمار با در نظر گرفتن دو نکتهی قبلی روشن میکند که امام در حال تجویز دارو برای درمان بیماریها یا تجویز دستورات پزشکی برای پیشگیری از بیماریها به مردم بودند که عمار آمد و گفت: آیا داروی گناهان هم دارید یا خیر.
✓رابعاً پاسخ امام نیز واضح میکند که حضرت تا پیش از آن مشغول تجویز داروهای ترکیبی بودند. لکن برای درمان گناهان با یک ترکیب استعاری زیبا، چیزی مانند داروهای ترکیبیای که پیش از آن مشغول تحویزش بودند را به عنوان داروی گناهان تجویز نمودند.
✓بنابراین این روایت به وضوح نشان میدهد که معصوم طبابت میکرده و از دانش طب خود به مردم میگفته تا حتی در پیشگیری و درمان همهی بیماریها نیز به امام رجوع کنند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🔶🔹روایت شصت و نهم؛ ماجرای نوشته شدن اولین کتاب طب در تاریخ اسلام یعنی #رساله_ذهبیه به دستان مبارک امام رضا علیه السلام که در آن تصریح فرمودند این کتاب در علم طب کافی است
📜متن روایت:
ذكر أبو محمد الحسن بن محمد النوفلي قال حدثني أبي و... جالس في مجلسه و فيه الرضا عليه السلام و جماعة من الفلاسفة مثل يوحنا ابن ماسوية و جبرئيل بن بختيشوع و صالح بن بهلمة الهندي و غيرهم من منتحلي العلوم فجري ذكر الطب... فاغرق المأمون و من بحضرته في الكلام و تغلغل في علم الطب و اتصل بهم الاستقصاء... و ابوالحسن الرضا عليه السلام ساكت... فقال له المأمون ما تقول يا أبا الحسن في هذا الأمر... فقال له علي بن موسي عليه السلام يا أميرالمؤمنين! ما عندي إلا ما جربته و وقعت لي صحته بعد الإختبار علي ذهاب الأيام و ما أوقفني عليه من مضي من سلفي مما لا يسع العاقل جهله و لا يعذر في تركه و أنا أجمع ذلك مع ما يحتاج إليه من معرفته...فكتب إليه ابوالحسن الرضا عليه السلام كتابا يقول فيه...و قد وصفت لك يا أمير المؤمنين فيما تقدم من كتابي هذا كفاية لمن أخذ به...و أعلم يا أمير المؤمنين أنه من اجتنب ما حذرته و عمل بما أمرته و وصفت له في كتابي هذا و دبر به جسده و لم يخالف ما ذكر فيه و لم يحمل علي معدته فوق طاقتها من الطعام و الشراب سلم من كل داء و صح من كل سقم باذن الله...قال أبوالحسن علي بن محمد (النوفلي) فلما وصلت هذه الرسالة الي المأمون و هو يومئذ ببلخ قرأها و فرح بها فرحا شديداً و أمر فكتبت بالذهب و أمر ان يترجم بالمذهبه و دفع الي أولاده و أولياء دولته و بني عمه نسخة نسخة و ذكر ابوالحسن صالح بن عبدالله الهاشمي عن أبيه خازن بيوت الحكمة المأمون قال أرح الي أبي علي بن عبدالله من خزانة المأمون بعد وفاته هذه الرسالة و معها رسالة ألفتها المأمون و كان حسن الخط نسختها...ان التدبر بالأغذية يصلح الأبدان و بصحة الأبدان تدفع الأمراض و بدفع الأمراض يكون الحياة و بالحياة ينال الحكمة و بالحكمة تتأ الجنة...
📝ترجمهی روایت:
نوفلی گفت: امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون نشسته بود و جمعی از فلاسفه مانند یوحنا بن ماسویه و جبرئیل بن بختیشوع و صالح بن بهلمة الهندی (سه بت بزرگ طب یونانی و طب نصرانی و طب هندی که ابن سینا بارها از آنان اقوال طبی نقل کرده است) و غیر آنان از دانشمندان نیز بودند پس ذکر طب شد... و مأمون و کسانی که در حضورش بودند غرق در سخن شده و در دانش طب غُلغُله کردند و حس درماندگی به آنان دست داد...و امام رضا علیه السلام ساکت بود...پس مأمون به ایشان گفت: ای اباالحسن! دربارهی این امر چه میگویی؟... پس امام رضا علیه السلام به او فرمود: «ای امیر! نزد من چیزی نیست مگر آنکه تجربهاش کردم و پس از آزمایش و گذر ایام، درستیاش برای من ثابت شد و نیز آنچه که گذشتگان سَلَفم (یعنی امامان قبلی) مرا بر آن آگاه نمودند که بخشی از آن، چیزهایی است که ندانستنش بر عاقل جایز نیست و او در ترک آن معذور نیست و من اینها را به همراه هر چه که برای شناختن طب به آن نیاز است برای تو گردآوری میکنم»...پس امام رضا علیه السلام به سوی مأمون کتابی نوشت که در آن میفرماید:...«و به راستی که ای امیر! در آنچه از این کتابم که پیشتر گفته شد، توصیفاتی نمودم که برای هرکس که آن را به کار گیرد، کافی است...و بدان ای امیر! که همانا هرکس از آنچه که او را پرهیز دادم دوری کند و به آنچه امر نمودم و در این کتابم برای او توصیف کردم عمل نماید و با آن، تن خود را چارهسازی کند و با آنچه در این کتاب ذکر شد مخالفت نکند و از خوراک و نوشیدنی، بر معدهاش بیشتر از طاقت آن، چیزی به بار نیاوَرَد، به اذن خدا از هر بیماری، سالم و از هر دردی تندرست است...»
ابوالحسن علی بن محمد نوفلی گفت: وقتی که این رساله به مأمون رسید -که او در آن روز در بلخ بود- آن را خواند و با شادیِ بسیار، از آن خوشحال شد و دستور داد که با طلا نوشته شود و به «مذهبه» (یعنی طلایی) نامیده شود و به سوی فرزندان و دوستان دولت خود و پسر عموهایش هر یک، نسخهای فرستاد و ابوالحسن صالح بن عبدالله هاشمی از پدرش که کلیددار بیوت الحکمهی مأمون بود نقل کرد که: پدرم «علی بن عبدالله» بعد از وفات مأمون این رسالهی امام را برایم فرستاد و همراه آن نامهای بود که مأمون آن را نوشت و خوش خط هم بود. آن نسخه این است....(مأمون در بخشی از نامهی خود در سپاس از امام گفت:) همانا چارهاندیشی در غذاها بدنها را تندرست میگرداند و با تندرستی بدنهاست که بیماریها دور میشود و با دور شدن بیماریهاست که زندگی برقرار است و با زنده ماندن است که انسان به حکمت میرسد و با حکمت است که به بهشت دست مییابد....
منبع:
📙الرسالة المذهبة بروایة أبی محمد النوفلی (در دست تألیف)
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📜متن روایت:
ذكر أبو محمد الحسن بن محمد النوفلي قال حدثني أبي و... جالس في مجلسه و فيه الرضا عليه السلام و جماعة من الفلاسفة مثل يوحنا ابن ماسوية و جبرئيل بن بختيشوع و صالح بن بهلمة الهندي و غيرهم من منتحلي العلوم فجري ذكر الطب... فاغرق المأمون و من بحضرته في الكلام و تغلغل في علم الطب و اتصل بهم الاستقصاء... و ابوالحسن الرضا عليه السلام ساكت... فقال له المأمون ما تقول يا أبا الحسن في هذا الأمر... فقال له علي بن موسي عليه السلام يا أميرالمؤمنين! ما عندي إلا ما جربته و وقعت لي صحته بعد الإختبار علي ذهاب الأيام و ما أوقفني عليه من مضي من سلفي مما لا يسع العاقل جهله و لا يعذر في تركه و أنا أجمع ذلك مع ما يحتاج إليه من معرفته...فكتب إليه ابوالحسن الرضا عليه السلام كتابا يقول فيه...و قد وصفت لك يا أمير المؤمنين فيما تقدم من كتابي هذا كفاية لمن أخذ به...و أعلم يا أمير المؤمنين أنه من اجتنب ما حذرته و عمل بما أمرته و وصفت له في كتابي هذا و دبر به جسده و لم يخالف ما ذكر فيه و لم يحمل علي معدته فوق طاقتها من الطعام و الشراب سلم من كل داء و صح من كل سقم باذن الله...قال أبوالحسن علي بن محمد (النوفلي) فلما وصلت هذه الرسالة الي المأمون و هو يومئذ ببلخ قرأها و فرح بها فرحا شديداً و أمر فكتبت بالذهب و أمر ان يترجم بالمذهبه و دفع الي أولاده و أولياء دولته و بني عمه نسخة نسخة و ذكر ابوالحسن صالح بن عبدالله الهاشمي عن أبيه خازن بيوت الحكمة المأمون قال أرح الي أبي علي بن عبدالله من خزانة المأمون بعد وفاته هذه الرسالة و معها رسالة ألفتها المأمون و كان حسن الخط نسختها...ان التدبر بالأغذية يصلح الأبدان و بصحة الأبدان تدفع الأمراض و بدفع الأمراض يكون الحياة و بالحياة ينال الحكمة و بالحكمة تتأ الجنة...
📝ترجمهی روایت:
نوفلی گفت: امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون نشسته بود و جمعی از فلاسفه مانند یوحنا بن ماسویه و جبرئیل بن بختیشوع و صالح بن بهلمة الهندی (سه بت بزرگ طب یونانی و طب نصرانی و طب هندی که ابن سینا بارها از آنان اقوال طبی نقل کرده است) و غیر آنان از دانشمندان نیز بودند پس ذکر طب شد... و مأمون و کسانی که در حضورش بودند غرق در سخن شده و در دانش طب غُلغُله کردند و حس درماندگی به آنان دست داد...و امام رضا علیه السلام ساکت بود...پس مأمون به ایشان گفت: ای اباالحسن! دربارهی این امر چه میگویی؟... پس امام رضا علیه السلام به او فرمود: «ای امیر! نزد من چیزی نیست مگر آنکه تجربهاش کردم و پس از آزمایش و گذر ایام، درستیاش برای من ثابت شد و نیز آنچه که گذشتگان سَلَفم (یعنی امامان قبلی) مرا بر آن آگاه نمودند که بخشی از آن، چیزهایی است که ندانستنش بر عاقل جایز نیست و او در ترک آن معذور نیست و من اینها را به همراه هر چه که برای شناختن طب به آن نیاز است برای تو گردآوری میکنم»...پس امام رضا علیه السلام به سوی مأمون کتابی نوشت که در آن میفرماید:...«و به راستی که ای امیر! در آنچه از این کتابم که پیشتر گفته شد، توصیفاتی نمودم که برای هرکس که آن را به کار گیرد، کافی است...و بدان ای امیر! که همانا هرکس از آنچه که او را پرهیز دادم دوری کند و به آنچه امر نمودم و در این کتابم برای او توصیف کردم عمل نماید و با آن، تن خود را چارهسازی کند و با آنچه در این کتاب ذکر شد مخالفت نکند و از خوراک و نوشیدنی، بر معدهاش بیشتر از طاقت آن، چیزی به بار نیاوَرَد، به اذن خدا از هر بیماری، سالم و از هر دردی تندرست است...»
ابوالحسن علی بن محمد نوفلی گفت: وقتی که این رساله به مأمون رسید -که او در آن روز در بلخ بود- آن را خواند و با شادیِ بسیار، از آن خوشحال شد و دستور داد که با طلا نوشته شود و به «مذهبه» (یعنی طلایی) نامیده شود و به سوی فرزندان و دوستان دولت خود و پسر عموهایش هر یک، نسخهای فرستاد و ابوالحسن صالح بن عبدالله هاشمی از پدرش که کلیددار بیوت الحکمهی مأمون بود نقل کرد که: پدرم «علی بن عبدالله» بعد از وفات مأمون این رسالهی امام را برایم فرستاد و همراه آن نامهای بود که مأمون آن را نوشت و خوش خط هم بود. آن نسخه این است....(مأمون در بخشی از نامهی خود در سپاس از امام گفت:) همانا چارهاندیشی در غذاها بدنها را تندرست میگرداند و با تندرستی بدنهاست که بیماریها دور میشود و با دور شدن بیماریهاست که زندگی برقرار است و با زنده ماندن است که انسان به حکمت میرسد و با حکمت است که به بهشت دست مییابد....
منبع:
📙الرسالة المذهبة بروایة أبی محمد النوفلی (در دست تألیف)
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
🌸طب و زندگے اسـلامے🌸
🔶🔹روایت شصت و نهم؛ ماجرای نوشته شدن اولین کتاب طب در تاریخ اسلام یعنی #رساله_ذهبیه به دستان مبارک امام رضا علیه السلام که در آن تصریح فرمودند این کتاب در علم طب کافی است 📜متن روایت: ذكر أبو محمد الحسن بن محمد النوفلي قال حدثني أبي و... جالس في مجلسه و فيه…
✍🏻بیان:
✓این روایت به تنهایی در اثبات #طب_اسلامی و استقلال و برتری آن کافی است. آیا کم است که امام معصوم با دستان خود کتابی در علم طب بنویسد و در آن تصریح کند که «این کتاب در علم طب، کافی است»؟ علاوه بر اینکه تا پیش از آن هیچ مسلمانی در علم طب کتاب ننوشته بود و هر چه از کتب طبی در میان مسلمین بوده ترجمهی کتبِ طبهای دیگر بوده است و نوشتن این کتاب توسط امام رضا علیه السلام نوعی مقابله و به منزلهی اعلام رسمی طب اسلامی است و هر کس که با دقت و ژرف اندیشی به این کتاب نگاه کند اقرار خواهد کرد که حقیقتاً در علم پزشکی کافی است؛ زیرا از آناتومی، آداب تغذیه، وعدههای غذایی، شراب حلال، حجامت، فصد، حمام، مزاج شناسی و درمان همهی بیماریها، آداب سفر، مسائل جنسی و پرهیزات عمومی در آن صحبت شده و چیزی از نیازمندیهای طبی نبوده که امام از آن فروگذار کند.
✓علاوه بر این، مأمون علیه اللعنة نیز در سپاسگزاری از امام، نامهای نوشت که بخشی از آن ذکر شد. جالب آن است که این دشمن امام، میفهمد که ائمه علیهم السلام معدن همهی علوم هستند و باید طب را هم از ایشان جویا شد و ادلهی عقلی در اثبات طب اسلامی آورده است به اینکه: اگر بناست انسان به بهشت برود این، بدون دانستن طب ممکن نیست؛ زیرا بهشت رفتن، حکمت میخواهد و برای به حکمت رسیدن، باید زنده بود و تن سالم داشت و برای سالم بودن چارهای جز دانستن طب نیست. و اساساً دین بدون آنکه به قدر کفایت دستورات طبی بگوید نمیتواند مردم را عابد درگاه خداوند کند؛ زیرا انجام عبادت تن سالم میخواهد و اگر دین، در کنار دستورات عبادی، طب نگوید اکثر بندگان بیمار بوده و در نتیجه اکثر احکام باید تخصیص بخورد که این تخصیص اکثر بوده و قبیح است و اگر گفته شود که دین، طب را به عهدهی دیگران گذاشته، از آن نیازمندی مسلمین به کفار لازم میآید همانگونه که امروزه وضعیت مسلمین و حتی علمایی که طب اسلامی نمیدانند و به آن عمل نمیکنند نیز همین است.
✅نتیجه:
نهایتاً بیش از ۶۰ روایت ذکر شد که به صورت عام یا خاص، وجود طب اسلامی و آگاهی ائمه علیهم السلام بر علم طب و رسالت آنان در گفتن طب به مردم و برتری طب اسلامی بر سایر طبها را ثابت میکند و به جز این، خود روایات طبی نیز در اثبات طب اسلامی کافی است که عدد آن به هزاران روایت میرسد که فوق حد تواتر بوده و ذکر آن در این کراسه نمیگنجید.
🤲🏻به امید آنکه قدر این دانش گرانقدر دانسته شود و همهی شیعیان با یادگیری و عمل به آن از غرب و شرق عالم بینیاز گردند.
🤲🏻الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة محمد و آل محمد علیهم الصلاة و السلام
✍🏻سیّدمحمّدجواد موسوے
۲۶ تیر ۱۴۰۰
🚫کپی بدون ذکر منـبـع جـایـز نـیــســـت🚫
@TebboZendegieEslami
✓این روایت به تنهایی در اثبات #طب_اسلامی و استقلال و برتری آن کافی است. آیا کم است که امام معصوم با دستان خود کتابی در علم طب بنویسد و در آن تصریح کند که «این کتاب در علم طب، کافی است»؟ علاوه بر اینکه تا پیش از آن هیچ مسلمانی در علم طب کتاب ننوشته بود و هر چه از کتب طبی در میان مسلمین بوده ترجمهی کتبِ طبهای دیگر بوده است و نوشتن این کتاب توسط امام رضا علیه السلام نوعی مقابله و به منزلهی اعلام رسمی طب اسلامی است و هر کس که با دقت و ژرف اندیشی به این کتاب نگاه کند اقرار خواهد کرد که حقیقتاً در علم پزشکی کافی است؛ زیرا از آناتومی، آداب تغذیه، وعدههای غذایی، شراب حلال، حجامت، فصد، حمام، مزاج شناسی و درمان همهی بیماریها، آداب سفر، مسائل جنسی و پرهیزات عمومی در آن صحبت شده و چیزی از نیازمندیهای طبی نبوده که امام از آن فروگذار کند.
✓علاوه بر این، مأمون علیه اللعنة نیز در سپاسگزاری از امام، نامهای نوشت که بخشی از آن ذکر شد. جالب آن است که این دشمن امام، میفهمد که ائمه علیهم السلام معدن همهی علوم هستند و باید طب را هم از ایشان جویا شد و ادلهی عقلی در اثبات طب اسلامی آورده است به اینکه: اگر بناست انسان به بهشت برود این، بدون دانستن طب ممکن نیست؛ زیرا بهشت رفتن، حکمت میخواهد و برای به حکمت رسیدن، باید زنده بود و تن سالم داشت و برای سالم بودن چارهای جز دانستن طب نیست. و اساساً دین بدون آنکه به قدر کفایت دستورات طبی بگوید نمیتواند مردم را عابد درگاه خداوند کند؛ زیرا انجام عبادت تن سالم میخواهد و اگر دین، در کنار دستورات عبادی، طب نگوید اکثر بندگان بیمار بوده و در نتیجه اکثر احکام باید تخصیص بخورد که این تخصیص اکثر بوده و قبیح است و اگر گفته شود که دین، طب را به عهدهی دیگران گذاشته، از آن نیازمندی مسلمین به کفار لازم میآید همانگونه که امروزه وضعیت مسلمین و حتی علمایی که طب اسلامی نمیدانند و به آن عمل نمیکنند نیز همین است.
✅نتیجه:
نهایتاً بیش از ۶۰ روایت ذکر شد که به صورت عام یا خاص، وجود طب اسلامی و آگاهی ائمه علیهم السلام بر علم طب و رسالت آنان در گفتن طب به مردم و برتری طب اسلامی بر سایر طبها را ثابت میکند و به جز این، خود روایات طبی نیز در اثبات طب اسلامی کافی است که عدد آن به هزاران روایت میرسد که فوق حد تواتر بوده و ذکر آن در این کراسه نمیگنجید.
🤲🏻به امید آنکه قدر این دانش گرانقدر دانسته شود و همهی شیعیان با یادگیری و عمل به آن از غرب و شرق عالم بینیاز گردند.
🤲🏻الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة محمد و آل محمد علیهم الصلاة و السلام
✍🏻سیّدمحمّدجواد موسوے
۲۶ تیر ۱۴۰۰
🚫کپی بدون ذکر منـبـع جـایـز نـیــســـت🚫
@TebboZendegieEslami
Forwarded from جنبش ضد جنگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 افشاگران کرونا - ۱۳۰
شرح ویدیو :
یک استاد دانشگاه الهیات در کانادا به نام پیر گیلبرت در سال ۱۹۹۵ نوعی واکسن اجباری را پیشبینی کرد که با استفاده از میدانهای مغناطیسی، واکسینهشدگان را تبدیل به زامبی میکند.
حالا شما مدیون «بیلگیتس نیکوکار و دوستداشتنی» و شرکای گلوبالیست او میشوید اگر نام آن واکسن را «کرونا» بخوانید و آن «میدانهای مغناطیسی» را تکنولوژی و دکلهای 5G بنامید.
[افشاگر قبلی]
[کرونا را با «افشای حقایق» شکست دهیم]
@nonewwar
https://t.iss.one/nonewwar
شرح ویدیو :
یک استاد دانشگاه الهیات در کانادا به نام پیر گیلبرت در سال ۱۹۹۵ نوعی واکسن اجباری را پیشبینی کرد که با استفاده از میدانهای مغناطیسی، واکسینهشدگان را تبدیل به زامبی میکند.
حالا شما مدیون «بیلگیتس نیکوکار و دوستداشتنی» و شرکای گلوبالیست او میشوید اگر نام آن واکسن را «کرونا» بخوانید و آن «میدانهای مغناطیسی» را تکنولوژی و دکلهای 5G بنامید.
[افشاگر قبلی]
[کرونا را با «افشای حقایق» شکست دهیم]
@nonewwar
https://t.iss.one/nonewwar
Forwarded from جنبش ضد جنگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 عوارض واکسن کرونا - ۴۸
این ویدیو :
حمله به دستگاه عصبی دختر ۲۱ ساله و ازکارانداختن اعصاب او.
[«عوارض واکسن» قبلی]
[کرونا را با «افشای حقایق» شکست دهیم]
@nonewwar
https://t.iss.one/nonewwar
این ویدیو :
حمله به دستگاه عصبی دختر ۲۱ ساله و ازکارانداختن اعصاب او.
[«عوارض واکسن» قبلی]
[کرونا را با «افشای حقایق» شکست دهیم]
@nonewwar
https://t.iss.one/nonewwar
Forwarded from دفتر آیت الله تبریزیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
●▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬●
﷽
🔸مخالفت با واکسن به معنای مخالفت با رهبر است؟
🎬این ویدیو در پاسخ به شبهه افکنانی گردآوری شده که مخالفت با واکسن و ماسک و دیگر پروتکل های صهیونیستی را به معنای مخالفت با ولایت فقیه میدانند
امامان جامعه اسلامی همیشه از نظر اکثر مردم حمایت کردند
این حمایت همواره به معنای تایید نیست
مردم باید از اشتباهات خود عبرت بگیرند و فهم عمومی بالا برود
💎راه نجات کشور از تمام بحران های موجود، روشنگری عمومی و اطلاع رسانی به مردم جامعه است.
🧐هرکس به اندازه مهارت و توانی که دارد باید سعی کند اطرافیان را از خطر واکسن ها مطلع کند
😷مخالفت کردن با پروتکل های بهداشتی و واکسن به هیچ عنوان مخالفت با رهبری نیست
رهبری به خاطر نظر اکثر مردم جامعه مجبور به حمایت از واکسن هستند.
✍️ریشه تمام مشکلات جامعه، جهل مردم بوده و هست
#تزریق #رهبر #واکسن_برکت
#نه_به_واکسن_اجباری
🌺 🌐 دفتر آیت الله تبریزیان 🌺
🆔 @DaftareAyatollahTabrizian
🔷🔶🔹🔸▪️🔸🔹🔶🔷
﷽
🔸مخالفت با واکسن به معنای مخالفت با رهبر است؟
🎬این ویدیو در پاسخ به شبهه افکنانی گردآوری شده که مخالفت با واکسن و ماسک و دیگر پروتکل های صهیونیستی را به معنای مخالفت با ولایت فقیه میدانند
امامان جامعه اسلامی همیشه از نظر اکثر مردم حمایت کردند
این حمایت همواره به معنای تایید نیست
مردم باید از اشتباهات خود عبرت بگیرند و فهم عمومی بالا برود
💎راه نجات کشور از تمام بحران های موجود، روشنگری عمومی و اطلاع رسانی به مردم جامعه است.
🧐هرکس به اندازه مهارت و توانی که دارد باید سعی کند اطرافیان را از خطر واکسن ها مطلع کند
😷مخالفت کردن با پروتکل های بهداشتی و واکسن به هیچ عنوان مخالفت با رهبری نیست
رهبری به خاطر نظر اکثر مردم جامعه مجبور به حمایت از واکسن هستند.
✍️ریشه تمام مشکلات جامعه، جهل مردم بوده و هست
#تزریق #رهبر #واکسن_برکت
#نه_به_واکسن_اجباری
🌺 🌐 دفتر آیت الله تبریزیان 🌺
🆔 @DaftareAyatollahTabrizian
🔷🔶🔹🔸▪️🔸🔹🔶🔷
Forwarded from 🌸طب و زندگے اسـلامے🌸 (ســـــیـد جــواد مــــوســــوے)
⚠️پاسخ امام صادق علیه السلام و شیخ مفید به مهمل گویی سخنگوی وزارت بهداشت👇
✨امام صادق علیه السلام فرمود:
و اگر بگویی طب یک علم تجربی و نوشیدنی (یعنی نیازمند آزمایش) است، پس همانا شایسته است که شخصِ نوشان همان بار اول که این گیاهان دارویی را نوشید و تجربه کرد، بمیرد! (و تجربه اش به نفر بعد و به ما نرسد) به خاطر جهالتش به آنها و کمبود شناختش به فواید و مضرات آنها در حالی که بیشترشان سمهای کشندهاند!
منبع:
📚 بحارالانوار؛ج۱؛ص۱۸۲
✨شيخ مفيد مىفرمايد:
«طب، (دانشى) است درست، كه آگاهى از آن امرى ثابت است و راه دسترسی بدان نيز وحى است. آگاهان به اين دانش، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى، جز به كمک سمع (ادله نقلى)، راهى هست و نه براى آگاه شدن به درمان، راهى جز توفيق. بدين سان، ثابت مىشود كه يگانه راه اين آگاهى، شنيدن از همان خدايى است كه به همهی نهفته ها آگاه است.»
منبع:
📗تصحيح الاعتقادات؛ص۱۴۴
⁉️این بزرگان علم حدیث یعنی چه کسانی اند که شیخ مفید و شاگردانش نیستن؟!🤔
❓شاید منظورش همون آقایی است که اینجا و اینجا پاسخش داده شد.
@TebboZendegieEslami
✨امام صادق علیه السلام فرمود:
و اگر بگویی طب یک علم تجربی و نوشیدنی (یعنی نیازمند آزمایش) است، پس همانا شایسته است که شخصِ نوشان همان بار اول که این گیاهان دارویی را نوشید و تجربه کرد، بمیرد! (و تجربه اش به نفر بعد و به ما نرسد) به خاطر جهالتش به آنها و کمبود شناختش به فواید و مضرات آنها در حالی که بیشترشان سمهای کشندهاند!
منبع:
📚 بحارالانوار؛ج۱؛ص۱۸۲
✨شيخ مفيد مىفرمايد:
«طب، (دانشى) است درست، كه آگاهى از آن امرى ثابت است و راه دسترسی بدان نيز وحى است. آگاهان به اين دانش، آن را تنها از پيامبران بهره گرفته اند؛ چه آن كه نه براى آگاهى يافتن از حقيقت بيمارى، جز به كمک سمع (ادله نقلى)، راهى هست و نه براى آگاه شدن به درمان، راهى جز توفيق. بدين سان، ثابت مىشود كه يگانه راه اين آگاهى، شنيدن از همان خدايى است كه به همهی نهفته ها آگاه است.»
منبع:
📗تصحيح الاعتقادات؛ص۱۴۴
⁉️این بزرگان علم حدیث یعنی چه کسانی اند که شیخ مفید و شاگردانش نیستن؟!🤔
❓شاید منظورش همون آقایی است که اینجا و اینجا پاسخش داده شد.
@TebboZendegieEslami
🌸طب و زندگے اسـلامے🌸
🔶🔹روایت شصت و پنجم 📜متن روایت: حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ اَلْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ…
⬆️⬆️⬆️
دو روایت دیگر در اثبات طب اسلامی اضافه شد.
روایت شصت و ششم و شصت و هفتم و بیان ذیل آن را حتماً بخوانید.
دو روایت دیگر در اثبات طب اسلامی اضافه شد.
روایت شصت و ششم و شصت و هفتم و بیان ذیل آن را حتماً بخوانید.
Forwarded from جنبش ضد جنگ
🔴 بنویسیم : کرونا ؛ بخوانیم : کودتا - ۱۱۹
کاترین آوستین فیتز :
۱ ) تجارت برده همیشه پرسودترین تجارت بوده است. بردهداری برای یک مدت کوتاه در تاریخ بشر متوقف شد؛ و حالا سردمداران نظام سلطهی جهانی، یا گلوبالیسم، قصد دارند بردهداری را به شیوهیی مدرن دوباره برقرار کنند.
۲ ) پیشرفتهای تکنولوژی امکاناتی را فراهم آورده که بشود مردم را چنان اسیر کرد که دیگر هرگز قادر به رهایی از بردگی نباشند. «تغییرات ژنتیک از طریق واکسیناسیون» و «تزریق چیپهای کنترل ذهن و رفتار» راهی است که برای این هدف انتخاب کردهاند.
۳ ) پیشرفتهای پزشکی موجود باعث شده سردمداران گلوبالیست بتوانند عمر طبقهی خود را حداقل به ۱۵۰ سال افزایش دهند. آنها به تعداد محدودی برده نیاز دارند و بقیهی مردم را با طرح «کاهش جمعیت» میخواهند حذف کنند. برای بردهها هم قرار نیست امکانات پزشکی و بهداشتی خاصی هزینه شود؛ زیرا آنها خودشان کالای مصرفی هستند. حکمت توسعهی تکنولوژی رُباتیک در سالهای گذشته این بوده است که تا حد ممکن، نیاز به بردهها کم شود؛ تا هزینهی کمتری برای آنها پرداخت کنند و دردسر مدیریت آنها نیز کم شود.
۴ ) آنچه گلوبالیستها قصد دارند انجام دهند، مخالف با طبیعت انسان است. بنابراین بسیاری از افراد آگاه موجود در سیستمهای نظامی و اطلاعاتی و سیاسی دنیا با این کارها مخالفت خواهند کرد و آن را به شکست خواهند کشاند. احتمال موفقیت گلوبالیستها بالا نیست.
۵ ) دهها سال است که مشخص شده سیستم اقتصادی موجود قابل ادامه نیست و باید سیستم جدیدی برقرار شود. دلار [تا پیش از این،] ارز جهانی بوده و [حالا] به پایان خود رسیده است. بانکداران جهانی، ارز جهانی دیگری را جایگزین نخواهند کرد؛ بلکه قصد دارند پول دیجیتال و سیستم کنترل دریافت و پرداخت دیجیتال را معرفی کنند.
مراحل جایگزینی این سیستم جدید شروع شده اما این کاری نیست که یکشبه بتوان به انجام رساند. بنابراین بانکداران جهانی در حال تنفس مصنوعی دادن به دلار هستند؛ تا زمانی که سیستم جدید بهطور کامل آماده شود. مردم عادی هم از این تحول باخبر نخواهند شد؛ تا زمانی که همهچیز تمام شود. نام این عملیات The Great Reset است.
۶ ) بهترین راه برای اینکه مردم دنیا را مانند گلهی گوسفند بهسمت کشتارگاه هدایت کنند، استفاده از «دشمن پنهان» است. مدتی «تروریسم جهانی» را بهانه کردند و بعد از آن، این دشمن، ویروسهایی هستند که مردم آنها را نمیبینند. «دشمن پنهان» چیزی است که میشود مردم را با آن ترساند و هیچکس نمیتواند نبودن آنها را ثابت کند و دروغ گفته شده را برملا کند.
تکنیک «دشمن پنهان» خیلی هوشمندانه است؛ چون میشود بهوسیلهی آن مردم را به هر کاری واداشت و هر حقی را از آنها ضایع کرد؛ بدون اینکه توان اعتراض داشته باشند و در مورد دشمنی این دشمن بتوانند شک کنند.
تکنیک دیگر گلوبالیستها تکنیک «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است. دعوای نژادی، جنگ فقیر و غنی، اختلافات قومی و مانند اینها را در سراسر جهان تشدید کردهاند.
۷ ) کودتای اقتصادی گلوبالیستها از سال ۱۹۹۵ شروع شده است؛ و از آن زمان خروج سرمایهها از آمریکا را کلید زدهاند. کرونا در واقع دومین مرحلهی کودتاست؛ تا تمام تغییراتی را که در سالهای گذشته رخ داده است و همهی سرمایههایی را که بر باد رفته است، برای مردم موجه نشان دهند.
داستان شیوع این ویروس توانست این باور را در ذهن مردم ایجاد کند که شرایط خطیر اقتصادی کنونی حاصل یک پندمیک (همهگیری جهانی) است. مردم بهراحتی باور میکنند که خالیشدن صندوق بازنشستگی و بیمههای اجتماعی، نتیجهی شیوع یک ویروس است.
۸ ) طبقهی ثروتمندان گلوبالیست، طبقهیی کوچک و محدود هستند که از آگاهی مردم میترسند. میزان پیشرفتهای تکنولوژی و دانش در میان این گروه محدود، نسبت به بقیهی مردم دنیا، به مرحلهیی رسیده که آنها دیگر خود را جزئی از جامعهی انسانی حس نمیکنند و بقیه را در حد رمه میبینند. بنابراین کاهش جمعیت مردم و به بردگی کشیدن آنها را بدون عذاب وجدان پیگیری میکنند.
۹ ) در گذشته، کسانی که راههای تجارت دریایی را کنترل میکردند، آقای دنیا بودند. در حال حاضر هر کسی که دست برتر را در فضا داشته باشد، حاکم دنیاست. به همین دلیل نیروی فضایی آمریکا نقشی تعیینکننده دارد و میتواند در شکست گلوبالیستها از مهمترین اثرگذارها باشد.
راه توقف طرح گلوبالیستها اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم است؛ تا با بردگی خود مبارزه کنند و مثل گلهی گوسفندها به سمت کشتارگاه نروند. اگر مردم امروز بیدار شوند، فردا اثری از گلوبالیستها باقی نخواهد ماند.
[این برگردان، از دیگر رسانههاست.]
@nonewwar
https://toomar92.ir
کاترین آوستین فیتز :
۱ ) تجارت برده همیشه پرسودترین تجارت بوده است. بردهداری برای یک مدت کوتاه در تاریخ بشر متوقف شد؛ و حالا سردمداران نظام سلطهی جهانی، یا گلوبالیسم، قصد دارند بردهداری را به شیوهیی مدرن دوباره برقرار کنند.
۲ ) پیشرفتهای تکنولوژی امکاناتی را فراهم آورده که بشود مردم را چنان اسیر کرد که دیگر هرگز قادر به رهایی از بردگی نباشند. «تغییرات ژنتیک از طریق واکسیناسیون» و «تزریق چیپهای کنترل ذهن و رفتار» راهی است که برای این هدف انتخاب کردهاند.
۳ ) پیشرفتهای پزشکی موجود باعث شده سردمداران گلوبالیست بتوانند عمر طبقهی خود را حداقل به ۱۵۰ سال افزایش دهند. آنها به تعداد محدودی برده نیاز دارند و بقیهی مردم را با طرح «کاهش جمعیت» میخواهند حذف کنند. برای بردهها هم قرار نیست امکانات پزشکی و بهداشتی خاصی هزینه شود؛ زیرا آنها خودشان کالای مصرفی هستند. حکمت توسعهی تکنولوژی رُباتیک در سالهای گذشته این بوده است که تا حد ممکن، نیاز به بردهها کم شود؛ تا هزینهی کمتری برای آنها پرداخت کنند و دردسر مدیریت آنها نیز کم شود.
۴ ) آنچه گلوبالیستها قصد دارند انجام دهند، مخالف با طبیعت انسان است. بنابراین بسیاری از افراد آگاه موجود در سیستمهای نظامی و اطلاعاتی و سیاسی دنیا با این کارها مخالفت خواهند کرد و آن را به شکست خواهند کشاند. احتمال موفقیت گلوبالیستها بالا نیست.
۵ ) دهها سال است که مشخص شده سیستم اقتصادی موجود قابل ادامه نیست و باید سیستم جدیدی برقرار شود. دلار [تا پیش از این،] ارز جهانی بوده و [حالا] به پایان خود رسیده است. بانکداران جهانی، ارز جهانی دیگری را جایگزین نخواهند کرد؛ بلکه قصد دارند پول دیجیتال و سیستم کنترل دریافت و پرداخت دیجیتال را معرفی کنند.
مراحل جایگزینی این سیستم جدید شروع شده اما این کاری نیست که یکشبه بتوان به انجام رساند. بنابراین بانکداران جهانی در حال تنفس مصنوعی دادن به دلار هستند؛ تا زمانی که سیستم جدید بهطور کامل آماده شود. مردم عادی هم از این تحول باخبر نخواهند شد؛ تا زمانی که همهچیز تمام شود. نام این عملیات The Great Reset است.
۶ ) بهترین راه برای اینکه مردم دنیا را مانند گلهی گوسفند بهسمت کشتارگاه هدایت کنند، استفاده از «دشمن پنهان» است. مدتی «تروریسم جهانی» را بهانه کردند و بعد از آن، این دشمن، ویروسهایی هستند که مردم آنها را نمیبینند. «دشمن پنهان» چیزی است که میشود مردم را با آن ترساند و هیچکس نمیتواند نبودن آنها را ثابت کند و دروغ گفته شده را برملا کند.
تکنیک «دشمن پنهان» خیلی هوشمندانه است؛ چون میشود بهوسیلهی آن مردم را به هر کاری واداشت و هر حقی را از آنها ضایع کرد؛ بدون اینکه توان اعتراض داشته باشند و در مورد دشمنی این دشمن بتوانند شک کنند.
تکنیک دیگر گلوبالیستها تکنیک «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است. دعوای نژادی، جنگ فقیر و غنی، اختلافات قومی و مانند اینها را در سراسر جهان تشدید کردهاند.
۷ ) کودتای اقتصادی گلوبالیستها از سال ۱۹۹۵ شروع شده است؛ و از آن زمان خروج سرمایهها از آمریکا را کلید زدهاند. کرونا در واقع دومین مرحلهی کودتاست؛ تا تمام تغییراتی را که در سالهای گذشته رخ داده است و همهی سرمایههایی را که بر باد رفته است، برای مردم موجه نشان دهند.
داستان شیوع این ویروس توانست این باور را در ذهن مردم ایجاد کند که شرایط خطیر اقتصادی کنونی حاصل یک پندمیک (همهگیری جهانی) است. مردم بهراحتی باور میکنند که خالیشدن صندوق بازنشستگی و بیمههای اجتماعی، نتیجهی شیوع یک ویروس است.
۸ ) طبقهی ثروتمندان گلوبالیست، طبقهیی کوچک و محدود هستند که از آگاهی مردم میترسند. میزان پیشرفتهای تکنولوژی و دانش در میان این گروه محدود، نسبت به بقیهی مردم دنیا، به مرحلهیی رسیده که آنها دیگر خود را جزئی از جامعهی انسانی حس نمیکنند و بقیه را در حد رمه میبینند. بنابراین کاهش جمعیت مردم و به بردگی کشیدن آنها را بدون عذاب وجدان پیگیری میکنند.
۹ ) در گذشته، کسانی که راههای تجارت دریایی را کنترل میکردند، آقای دنیا بودند. در حال حاضر هر کسی که دست برتر را در فضا داشته باشد، حاکم دنیاست. به همین دلیل نیروی فضایی آمریکا نقشی تعیینکننده دارد و میتواند در شکست گلوبالیستها از مهمترین اثرگذارها باشد.
راه توقف طرح گلوبالیستها اطلاعرسانی و آگاه کردن مردم است؛ تا با بردگی خود مبارزه کنند و مثل گلهی گوسفندها به سمت کشتارگاه نروند. اگر مردم امروز بیدار شوند، فردا اثری از گلوبالیستها باقی نخواهد ماند.
[این برگردان، از دیگر رسانههاست.]
@nonewwar
https://toomar92.ir
Forwarded from دفتر آیت الله تبریزیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
●▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬●
﷽
💠حضرت آیت الله تبریزیان در برنامه آماج
🌐قسمت اول
🔗کاری از فطرس مدیا
🌺 🌐 دفتر آیت الله تبریزیان 🌺
🆔 @DaftareAyatollahTabrizian
🔷🔶🔹🔸▪️🔸🔹🔶🔷
﷽
💠حضرت آیت الله تبریزیان در برنامه آماج
🌐قسمت اول
🔗کاری از فطرس مدیا
🌺 🌐 دفتر آیت الله تبریزیان 🌺
🆔 @DaftareAyatollahTabrizian
🔷🔶🔹🔸▪️🔸🔹🔶🔷