آموزشکده توانا
55.6K subscribers
31.9K photos
37.5K videos
2.55K files
19.2K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.iss.one/Tavaana_Admin

📧 : [email protected]
📧 : [email protected]

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
گزارشی از وضعیت محسن صادق‌پور کردمیهن، زندانی سیاسی در اوین

محسن صادق‌پور کردمیهن (کیارثی)، زندانی سیاسی ۳۶ساله در زندان اوین، در نامه‌ای سرگشاده از وضعیت وخیم جسمانی خود و بی‌توجهی مسئولان زندان نسبت به سلامت او پرده برداشته است. وی که به پنج سال حبس به اتهام اجتماع و تبانی و یک سال برای تبلیغ علیه نظام محکوم شده، تاکنون ۳۰ ماه از دوران محکومیت خود را سپری کرده اما درخواست آزادی مشروط او رد شده است.

وضعیت سلامت و بی‌توجهی مسئولان زندان

مشکلات گوارشی:

صادق‌پور پیش از ورود به زندان اوین، از زخم معده رنج می‌برد، اما به گفته‌ی او، وضعیت سلامت او به دلیل «غذاهای ناسالم زندان» به شدت وخیم‌تر شده است. او می‌نویسد:
❝ قرص یا شربت هم دیگر درد را تسکین نمی‌دهد.❞

وضعیت دندان‌ها:

وی همچنین از مشکلات جدی دندانی رنج می‌برد و می‌گوید که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان، اکثر دندان‌هایش را از دست داده است. او در نامه‌ی خود توضیح می‌دهد:
❝ دندان‌هایم یکی پس از دیگری کشیده شد و فقط دندان‌های جلو بالا و پایین را دارم که آن‌ها هم کم‌کم خراب شدند. با این حال، به سختی غذا می‌خورم و لقمه‌ها را بیش‌تر قورت می‌دهم که باعث درد گلو و تشدید مشکلات معده‌ام می‌شود. ❞
وی درخواست اعزام به دندان‌پزشکی خارج از زندان را مطرح کرده و گفته است که دندان‌پزشک آشنایی دارد که حاضر است هزینه‌های درمان را بعد از آزادی و به‌صورت قسطی پرداخت کند، اما این درخواست نیز رد شده است.

ضرب‌وشتم و مشکلات کمر و پا

صادق‌پور در سال ۱۴۰۱ توسط رئیس اندرزگاه اوین با میل‌گرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت که به آسیب شدید کمر او منجر شد. او پس از مراجعه مکرر به پزشک، سرانجام به بیمارستان اعزام شد و در بیمارستان شهدا از کمر او MRI گرفته شد.

نتایج MRI نشان می‌دهد که وی دچار آسیب جدی در ستون فقرات شده است، اما تجویزهای پزشکی هیچ بهبودی در وضعیت او ایجاد نکرده و حتی درد او را تشدید کرده است. او در نامه‌ی خود می‌نویسد:
❝ پزشکان قرص و آمپول تجویز کردند، اما به جای خوب‌شدن و کم‌تر دردکشیدن، وضعیتم بدتر شده است و حتی درد به مهره T از کمرم هم کشیده شده که خواب را هم از من گرفته است. ❞
وی همچنین از درد شدید پشت زانو و مشکل سیاتیک رنج می‌برد که پزشکان تنها قرص‌های تکراری برای او تجویز می‌کنند، در حالی که فیزیوتراپی نیز هیچ کمکی به او نکرده است.

شرایط نامناسب درمان در زندان اوین

صادق‌پور می‌گوید که در زندان اوین اهمیتی به سلامت زندانیان داده نمی‌شود و حتی بیماران سیاسی و مالی هم از حداقل امکانات درمانی محروم هستند. به گفته‌ی او، در بهداری زندان، برای تمام بیماران تنها چند نوع قرص و شربت تکراری تجویز می‌شود که تأثیری در بهبودی ندارد.
وی در نامه‌ی خود به طعنه به وضعیت پزشکی زندان اشاره می‌کند و از برخورد پزشک زندان ابراز ناباوری می‌کند:
❝ به دکتر در زندان اوین وضعیت کمرم را شرح دادم. می‌گوید ملاقات شرعی نرو!!! من ۳۰ ماه در زندان هستم و مجرد، چنین دکتری چطور مدرک و مجوز دارد که این‌گونه مریض‌های خود را درمان می‌کند؟!!! ❞

محسن صادق‌پور کردمیهن، زندانی سیاسی محبوس در اوین، نه‌تنها از مشکلات شدید جسمانی رنج می‌برد، بلکه از حداقل حقوق درمانی نیز محروم شده است. بی‌توجهی مسئولان زندان نسبت به وضعیت او، در کنار ممانعت از اعزام او به مراکز درمانی خارج از زندان، جان او را در خطر قرار داده است.
او در نامه‌ی خود از تمام هم‌وطنانش تقاضای حمایت کرده و تأکید کرده که درد و دل‌هایش از سر نیاز نیست، بلکه «درد و دل‌های برادرانه» است.

آقای کردمیهنی، یکی از ادمین‌های کانال تلگرامی بازگشت شاهزاده بود که از ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ برای تحمل حکم پنج سال حبس راهی زندان اوین شد.

دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات این شهروند در بهمن ماه ۱۳۹۷، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه برگزار شده بود.

او پیشتر در اواسط سال ۹۷، توسط ماموران اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و سپس به بازداشتگاه قرارگاه ثارالله سپاه در این شهر منتقل شد. او در مهرماه همان سال، با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

محسن (کیارش) صادق‌پور کردمهینی، متولد خردادماه ۱۳۶۷، شهروند اهل تهران، تک‌پسر خانواده، سرپرست و نان آور پدر و مادر سالخورده و بیمار خود است.

او پیش از اجرای حکم حبس، در زمینه فروشندگی محصولات آرایشی و بهداشتی اشتغال داشت.

#محسن_صادقپور #بیانیه #محسن_صادق_پور_کردمیهن #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روایت محمد داوری، زندانی سیاسی از عادل‌آباد: شکنجه، تهدید و بی‌عدالتی در حکومت خامنه‌ای

محمد داوری، زندانی سیاسی در زندان عادل‌آباد شیراز، در نامه‌ای به علی خامنه‌ای، وی را مسئول شکنجه‌ها، آزارها و تخریب زندگی خود و خانواده‌اش می‌داند. او روایت می‌کند که چگونه با فریب، شکنجه و تهدید جنسی مواجه شده، از حقوق اولیه محروم گشته و حتی پس از شکایت، سیستم قضایی شکنجه‌گران را تبرئه کرده است. او از فشارهای امنیتی بر خانواده‌اش، از جمله تهدیدات علیه پدر بیمارش که منجر به سکته و مرگ او شد، پرده برمی‌دارد.

متن کامل نامه به شرح زیر است:

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

محمد داوری هستم و‌ این نامه را از زندان عادل آباد شیراز خطاب به شما می‌نویسم و از این جهت شما را مخاطب قرار داده‌ام زیرا به جرم توهین به شما در زندانم، ازینرو شما را مسئول تمامی رنج و مشقت‌هایی می‌دانم که در طی این مدت خود و خانواده‌ام متحمل شده‌ایم.

در تاریخ دوم دی ماه من را با فریب از بند خارج می‌کنند؛ در بدو خروج ناگهان ماموران وزارت اطلاعات را می‌بینم آن‌ها بدون نشان دادن احضاریه و بیان علت احضار و داشتن غرض قبلی من را جهت انتقال سوار خودروی ون می‌کنند. در بدو نشستن با زدن دستبند از پشت و پابند آن‌هم به صورتی که از شدت سفت بسته شدن دست‌ها و پاهایم دچار بی‌حسی و کبودی می‌شوند؛ سفت بسته شدنی که پس از گذشت بیش از ۵۰ روز آثار آن هنوز قابل مشاهده است. پس از سوار شدن، خودروی ون تبدیل به اتاق شکنجه متحرکی می‌شود و ضرب و شتمی که از زندان تا خود بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ ادامه می‌یابد.

سخنان شما در مدت اخیر و تاکید بر برخورد با مخلان امنیت روانی جامعه را شنیدم اما وقتی هنوز یک ماه از مرگ پدرم نگذشته من را در چنین شرایطی از زندان می‌ربایند تا خانواده داغدارم را که درگیر مقدمات برگزاری مراسم چهلم هستند با قراردادن در بی‌خبری و بی‌اطلاعی درگیر استرس و بی‌تابی دهشتانکی کنند آن‌هم به گونه‌ای که مادرم بدحال شود و خواهرم دچار شوک روحی گردد و من را به گونه‌ای کتک بزنند که دنده‌ها و سینه‌ام کبود شوند، خون دماغ شوم، پاهایم زخمی و کبود شود، عینک‌ام را بشکنند، توهین و تحقیر کنند و در نهایت مرا با شیشه نوشابه تهدید جنسی کنند که مبادا صدایت دربیاید؛ که چه؟ برای چه؟ آری آنچه بر من گذشت چنان برایم سهمگین بود که تا روزها نتوانستم لب به غذا بزنم؛ چانه خودم را نمی‌زنم اما کیست که بتواند درک کند زجری را که خانواده‌ام در این مدت متحمل شده‌اند، هیهات از این ظلم.

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، حال من از شما می‌پرسم مخلان امنیت روانی جامعه چه کسانی‌ هستند؟ مضاف بر آن تورم افسارگسیخته، افزایش روزافزون قیمت دلار، مسکن، خودرو و اقلام خوراکی که طبقه کارگر و فرودستان جامعه و بخش بزرگی از طبقه متوسط را شرمنده‌تر از پیش کرده است آیا جایی برای امنیت روانی جامعه باقی می‌گذارد؟

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، تاکید شما در تیرماه سال جاری به قضات در مورد رعایت و الزام به حقوق بشر اسلامی را نیز شنیدم. هرچند تن نیمه‌جان حقوق بشر را در غرب به صلیب آویخته‌اند اما در واقع حقوق بشر اسلامی ‌وضعیت فاجعه آمیزتری را سپری می‌کند؛ مترسک موریانه خورده‌ای را می‌ماند که حتی مذمت‌ترین و ادبارترین پرندگان هم از او باکی ندارند و گویا استمرار چنین وضعی باب میل مسئولانی می‌باشد که دل به افشای جنایت صهیونیست‌ها خوش کرده‌اند تا بر ستم‌های خود سرپوش بگذارند. در واقع دسترسی به حقوق بشر اسلامی نه تنها امکان‌پذیر نیست بلکه تنها راه دستیابی به آن اعتصاب غذا و بازی کردن با سلامت خود می‌باشد. از اینروست که ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تبدیل به خانه‌‌ای متروکه‌ شده است.

به تبلیغات رسانه‌ای اهمیت نخواهم داد اما آنچه که بعنوان یک فعال حقوق زندانیان در زندان‌های جنوب ایران در طی این سال‌ها تجربه کرده‌ام‌ برایم تداعی کننده زندان‌های حجاج ابن یوسف است. وجود یک سیاهچال شش سلولی موسوم به زیرزمین و شکنجه‌گاه دیگری موسوم به بند ارشاد در زندان عادل آباد شیراز که مسئولان زندان آن را از بازدیدکنندگان پنهان می‌کنند و در آن به شکنجه‌های طاقت فرسا متوسل می‌شوند، خود نمونه این ادعاست. بیماری که چندین ماه است به آن درگیرم و در پی انتقال به همین سلول‌های مخوف به آن مبتلا شده‌ام،....

ادامه را در سایت توانا بخوانید:

https://tavaana.org/torture-in-khamenei-prisons-mohammad-davari/

#محمد_داوری #بیانیه #زندان_عادل_آباد_شیراز #بازداشتگاه_پلاک_صد_شیراز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فراخوان اعتراض به احکام ۳۰ سال زندان علیه پنج معلم سرافراز

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، بیانیه‌ای به شرح زیر منتشر کرد و از هموطنان خواست که آن را امضا کنند:

معلمان آگاه، ملت سرافراز و وجدان‌های حق طلب:

🔸در هفته‌های اخیر پنج تن از معلمان ایران، هر کدام در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان و در مجموع ۳۰ سال زندان محکوم شده‌اند.

🔸آقایان #پیروز_نامی، #علی_کروشات، #سیامک_صادقی_چهرازی و خانم #کوکب_بداغی_پگاه از فعالان صنفی استان خوزستان از سوی شعبه سوم دادگاه انقلاب #اهواز و جناب #مسعود_فرهیخته از فعالان صنفی البرز از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب #کرج به این احکام سنگین محکوم شده‌اند. آقای مسعود فرهیخته علاوه بر ۶ سال زندان به دو سال ممنوع الخروجی، دو سال محرومیت از حضور در گروه‌ها و دستجات و دو سال محرومیت تردد در استان‌های تهران و البرز و قزوین و کردستان و لرستان نیز محکوم شده است.

🔸این حجم‌ از هزینه صرفاً بابت فعالیت‌های صنفی و در رأس آن آموزش رایگان که خیر عمومی در آن است، نه تنها ظلم به این کنشگران صنفی و خانواده‌های آ‌ن‌هاست، بلکه نشانه خطرناکی است که صادر کنندگان این احکام، درکی و محاسبه‌ای از نتایج هولناک آن نداشته‌ و ندارند. صدور این احکام، نشانه گرفتن معنای راستین معلمی و توهین به شعور، آگاهی و بیداری جامعه است.

🔸ما امضا کنندگان این متن، ضمن حمایت قاطع از آقایان پیروز نامی، علی کروشات، سیامک صادقی چهرازی و خانم کوکب بداغی پگاه (فعالان صنفی خوزستان) و مسعود فرهیخته (فعال صنفی البرز) خواهان نقض کامل این احکام و تبرئه معلمان نامبرده در دادگاه تجدید نظر هستیم.

📎برای امضای این فراخوان به لینک فرم نگار وارد شوید و نام و نام خانوادگی خود را پائین صفحه وارد کنید و سپس بر گزینه‌ی ارسال یا ارائه در انتهای صفحه کلیک کنید.
https://forms.gle/cw69d3ZxJ7g58xki9

#بیانیه #معلم #معلمان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت محمد داوری، زندانی سیاسی از عادل‌آباد: شکنجه، تهدید و بی‌عدالتی در حکومت خامنه‌ای

محمد داوری، زندانی سیاسی در زندان عادل‌آباد شیراز، در نامه‌ای به علی خامنه‌ای، وی را مسئول شکنجه‌ها، آزارها و تخریب زندگی خود و خانواده‌اش می‌داند. او روایت می‌کند که چگونه با فریب، شکنجه و تهدید جنسی مواجه شده، از حقوق اولیه محروم گشته و حتی پس از شکایت، سیستم قضایی شکنجه‌گران را تبرئه کرده است. او از فشارهای امنیتی بر خانواده‌اش، از جمله تهدیدات علیه پدر بیمارش که منجر به سکته و مرگ او شد، پرده برمی‌دارد.

متن کامل نامه به شرح زیر است:

سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

محمد داوری هستم و‌ این نامه را از زندان عادل آباد شیراز خطاب به شما می‌نویسم و از این جهت شما را مخاطب قرار داده‌ام زیرا به جرم توهین به شما در زندانم، ازینرو شما را مسئول تمامی رنج و مشقت‌هایی می‌دانم که در طی این مدت خود و خانواده‌ام متحمل شده‌ایم.

در تاریخ دوم دی ماه من را با فریب از بند خارج می‌کنند؛ در بدو خروج ناگهان ماموران وزارت اطلاعات را می‌بینم آن‌ها بدون نشان دادن احضاریه و بیان علت احضار و داشتن غرض قبلی من را جهت انتقال سوار خودروی ون می‌کنند. در بدو نشستن با زدن دستبند از پشت و پابند آن‌هم به صورتی که از شدت سفت بسته شدن دست‌ها و پاهایم دچار بی‌حسی و کبودی می‌شوند؛ سفت بسته شدنی که پس از گذشت بیش از ۵۰ روز آثار آن هنوز قابل مشاهده است. پس از سوار شدن، خودروی ون تبدیل به اتاق شکنجه متحرکی می‌شود و ضرب و شتمی که از زندان تا خود بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ ادامه می‌یابد.

سخنان شما در مدت اخیر و تاکید بر برخورد با مخلان امنیت روانی جامعه را شنیدم اما وقتی هنوز یک ماه از مرگ پدرم نگذشته من را در چنین شرایطی از زندان می‌ربایند تا خانواده داغدارم را که درگیر مقدمات برگزاری مراسم چهلم هستند با قراردادن در بی‌خبری و بی‌اطلاعی درگیر استرس و بی‌تابی دهشتانکی کنند آن‌هم به گونه‌ای که مادرم بدحال شود و خواهرم دچار شوک روحی گردد و من را به گونه‌ای کتک بزنند که دنده‌ها و سینه‌ام کبود شوند، خون دماغ شوم، پاهایم زخمی و کبود شود، عینک‌ام را بشکنند، توهین و تحقیر کنند و در نهایت مرا با شیشه نوشابه تهدید جنسی کنند که مبادا صدایت دربیاید؛ که چه؟ برای چه؟ آری آنچه بر من گذشت چنان برایم سهمگین بود که تا روزها نتوانستم لب به غذا بزنم؛ ....

ادامه را در سایت توانا بخوانید:

tavaana.org/torture-in-khamenei-prisons-mohammad-davari/

#محمد_داوری #بیانیه #زندان_عادل_آباد_شیراز #بازداشتگاه_پلاک_صد_شیراز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پنجاه و پنجمین هفته از کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۳۵ زندان سراسر کشور
🔸 محکومیت زندانی سیاسی پژمان سلطانی به اعدام و هشدار کارزار نسبت به اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی

در روزهایی که حکومت ولایت فقیه بیش از پیش در داخل و خارج منزوی شده است، برای بقای خود به سرکوب و اعدام متوسل شده و این روند را تشدید کرده است. به‌گونه‌ای که از ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ تاکنون، قریب به ۱۰۲۱ تن را تنها با چوبه‌ دار به قتل رسانده است.
در این میان، پژمان سلطانی، زندانی سیاسی کُرد که در اعتراضات ۱۴۰۳ بازداشت شده بود، در یک روند دادرسی ناعادلانه، به اتهام قتل یک "مامور بسیجی"، توسط شعبه یک بی‌دادگاه کیفری ارومیه به اعدام محکوم شده است. در اقدامی ضد انسانی دیگر، اعاده‌ دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی که چند هفته پیش حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور تأیید شده بود، رد شده و اکنون در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در واکنش به این اقدام، عفو بین‌الملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل، خانم مای ساتو، این حکم ضدبشری را محکوم کرده‌اند.
کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام هشدار می‌دهد که در صورت خارج کردن خانم پخشان عزیزی از بند عمومی برای اجرای حکم، تدابیر و راهکارهای جدیدی را برای مقابله با این حکم غیرانسانی اتخاذ خواهد کرد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از این جنایت فروگذار نخواهد کرد.
ما از همه مردم و فعالان حقوق بشر می‌خواهیم که به هر شکل ممکن در مقابل اجرای این حکم بایستند. این‌بار نباید سوگوار یکی دیگر از عزیزانمان باشیم؛ باید پیش از وقوع جنایت مقاومت کنیم. این یک آزمون جدی برای همه ماست.
از سوی دیگر، شماری از زندانیان سیاسی در بند زنان و بند ۸ زندان اوین، که نسبت به حکم اعدام و انتقال اجباری دو زندانی سیاسی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، اعتراض کرده و شعار داده بودند، ممنوع‌الملاقات شده‌اند.

نه به اعدام؛ ایستادگی در برابر ماشین کشتار حکومت

ما، اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، یک‌صدا و متحد در ۳۵ زندان سراسر کشور، تمامی احکام اعدام در ایران را قویاً محکوم کرده و با مقاومت و ایستادگی، فریاد "نه به اعدام" سر می‌دهیم.
ما همچنین به تمامی نهادهای بین‌المللی، سازمان‌های حقوق بشری و وجدان‌های بیدار جهان هشدار می‌دهیم که در ایران، ماشین کشتار و اعدام نه برای اجرای عدالت، بلکه برای سرکوب جامعه و بقای حکومت به کار گرفته می‌شود.
هر اعدام، هزینه‌ای است که مردم ایران برای سرپوش گذاشتن بر جنایات این حکومت پرداخت می‌کنند. از این رو، ما بار دیگر تمام نهادهای مدنی، داخلی و بین‌المللی را به یاری می‌طلبیم و خواهان اقدامی جدی برای متوقف کردن این جنایات هستیم.
اعتصاب غذای زندانیان در ۳۵ زندان سراسر کشور
اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" روز سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، در پنجاه و پنجمین هفته، در ۳۵ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:
📍 زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
📍 زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
📍 زندان مرکزی کرج
📍 زندان تهران بزرگ
📍 زندان خورین ورامین
📍 زندان اراک
📍 زندان خرم‌آباد
📍 زندان اسدآباد اصفهان
📍 زندان دستگرد اصفهان
📍 زندان شیبان اهواز
📍 زندان سپیدار اهواز
📍 زندان نظام شیراز
📍 زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)
📍 زندان برازجان
📍 زندان رامهرمز
📍 زندان بم
📍 زندان کهنوج
📍 زندان طبس
📍 زندان جوین
📍 زندان مشهد
📍 زندان گنبد کاووس
📍 زندان قائمشهر
📍 زندان رشت (بند مردان و زنان)
📍 زندان رودسر
📍 زندان حویق تالش
📍 زندان اردبیل
📍 زندان تبریز
📍 زندان ارومیه
📍 زندان سلماس
📍 زندان خوی
📍 زندان نقده
📍 زندان سقز
📍 زندان بانه
📍 زندان مریوان
📍 زندان کامیاران

هفته پنجاه و پنجم
📆 سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#بیانیه #نه_به_اعدام #پژمان_سلطان #پخشان_عزیزی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زندانی سیاسی محکوم به اعدام منوچهر فلاح در سالگرد شانزده سالگی تنها دخترش نامه‌ای به او نوشت و برای فرزندش درباره زندان رفتن و حکم اعدامش را توضیح می‌دهد.
زندانی سیاسی منوچهر فلاح در بخشی از نامه خود به دخترش می‌نویسد:
«در آستانه‌ی تولدت قاضی محمد علی درویش گفتار حکم اعدامم را به من ابلاغ کرده است شاید که مرا به تسلیم وادارد. اما غافل است از اینکه راهی را که برگزیده‌ام نه از میان صفحات کتاب‌ها بلکه از دل زندگی و از میان رنج‌های مردم آموخته‌ام. فقر و بی عدالتی آموزگاران من بوده‌اند و اکنون که این آگاهی در وجودم ریشه دوانده است سکوت در برابر آن را گناهی نابخشودنی می‌دانم.»
منوچهر فلاح در بهمن‌ماه ۱۴۰۳، توسط شعبه دو دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی درویش‌گفتار (پسر) به اتهام «محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی» صادر شد.


متن نامه زندانی سیاسی منوچهر فلاح به دختر ۱۶ ساله‌اش عسل را در زیر بخوانید:
«عسل عزیزم
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعه‌ی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.
عسل عزیزم
روزی که برای نخستین بار چشمانت را گشودی گویی جهان برای من روشن تر شد.
نخستین گریه‌هایت لبخندهای کودکانه‌ات آن لحظه که زبان گشودی و «بابا» گفتی نخستین قدم‌هایت و حتی زمین خوردن‌هایت همه و همه برای من معنای زندگی شدند. دیدن تو در هر لحظه امید و عشق را در دلم زنده می‌کرد.
اکنون شانزده ساله شده‌ای بزرگ شده‌ای و در آستانه‌ی ورود به دنیای تازه‌ای ایستاده‌ای در حالی که سرزمینمان در زمستانی سخت و تاریک فرو رفته است. و من اینجا در زندان لاکان از پس میله‌های سرد چشم انتظار تو هستم. دختر عزیزم
شاید بارها این پرسش در ذهنت نقش بسته باشد که چرا پدر من؟ مگر او چه کرده که باید در زندان باشد؟
عسل جان مرا به جرمی که مرتکب نشده‌ام در بند کرده‌اند من نه حقی را پایمال کرده‌ام نه ثروتی را غارت نه نانی را از سفره‌ی مردم برداشته‌ام. نه دکل نفتی دزدیده‌ام نه بر کرسی قضاوتی نشسته‌ام که حکم‌های ناعادلانه صادر کنم. تنها گناه من این بوده که به فقر نابرابری و بی عدالتی اعتراض کرده‌ام که نخواسته‌ام در برابر این همه ستم خاموش بمانم اما در این مسیر نه آسیبی به کسی رسانده‌ام و نه خشونتی به کار گرفته‌ام.
و حالا در آستانه‌ی تولدت قاضی محمدعلی درویش‌گفتار حکم اعدامم را به من ابلاغ کرده است شاید که مرا به تسلیم وادارد. اما غافل است از اینکه راهی را که برگزیده‌ام نه از میان صفحات کتاب‌ها بلکه از دل زندگی و از میان رنج‌های مردم آموخته‌ام. فقر و بی عدالتی آموزگاران من بوده اند و اکنون که این آگاهی در وجودم ریشه دوانده است سکوت در برابر آن را گناهی نابخشودنی می‌دانم.
عسل عزیزم
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعه‌ی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.
دختر یگانه‌ام عسل شیرینم تولدت مبارک
۲۰ بهمن ۱۴۰۳»


#منوچهر_فلاح #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
ایران، سرزمین رؤیاها
و فقر، گرانی و بی‌سرپناهی مردم

من، محمد ترکمانی، زندانی سیاسی سابق، صدای اعتراض خود را از بیمارستان قلب و عروق، در بستر بیماری، به گوش مردم دردمند و ستمدیده می‌رسانم.
تاریخ: ۲۵/۱۱/۱۴۰۳

از بینات خمینی:
دلخوش نباشید که فقط مسکن می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم.
این در حالی است که خمینی پیش از روی کار آمدن، وعده نان و آب مجانی می‌داد.
باید از بن‌بست مسکن و نابودی اقتصادی نوشت؛ از اقتصادی که خمینی آن را "مال خر" دانست. باید از مستأجری نوشت که تا دیروز سرپناهی برای خانواده‌اش می‌توانست تهیه کند، اما امروز دیگر از تهیه آن عاجز است.
بحران فقر و بی‌سرپناهی کار را به جایی رسانده که بسیاری از مردم، قید مسکن را زده و به سرپناه‌های عهد بادنشین روی آورده‌اند. مردم دیگر توان تهیه مواد غذایی و پرداخت اجاره خانه را ندارند.
بیش از ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند، در حالی که ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است! اما مردمانش در فقر، گرسنگی و اغما به سر می‌برند.

در این سرزمین رؤیایی! ثروتمندان، ثروتمندتر شده‌اند و فقرا، فقیرتر. سیستم خامنه‌ای کاملاً در خدمت ثروتمندان است؛ ۷۰ درصد سپرده‌های بانکی در اختیار تنها ۲.۵ درصد جامعه است.
حکومت جمهوری اسلامی با بی‌خردی تمام اجازه نمی‌دهد مردم در رفاه باشند. قیمت برخی از مواد غذایی ۳۰۰ درصد افزایش یافته است. این وضعیت، نتیجه غارت سیستماتیک و اختلاس‌های میلیاردی سپاه و حافظان سپاه است؛ نظامی که از سفره مردم می‌دزدد و آن را در سرکوب مردم، اعتراضات و جنگ‌افروزی در منطقه هزینه می‌کند.

هزینه‌هایی که مردم ایران را به خیابان‌ها کشانده است، با مشت‌های گره‌کرده و گلوی پُر از فریاد:
"لبنان، فلسطین را رها کن، فکری به حال مردم کن!"
"مرگ بر دیکتاتور!"
هموطن دردمند و ستمدیده،
تا کی سکوت و بی‌تفاوتی؟
آیا فرزندان شما به آینده‌ای بهتر نیاز ندارند؟ آیا تاکنون اندیشیده‌اید نقش شما در آینده فرزندانتان چیست؟ یا فقط زاد و ولد را می‌شناسید؟

جوانان عزیز!
امروز، همان روزی است که ایران بیش از هر زمان، به نیروی جوانان خود نیاز دارد.
پدران و مادران، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها!
امروز، روزی است که باید به جوانان نازنین بپیوندید.
جوانان نازنین،
بدانید که کسی پشتتان را نخواهد خاراند، جز ناخن انگشت خودتان.
به انتظار هیچ‌کس نباشید!
بدانید که هیچ‌کس به فکر شما نیست!
تنها راه نجات ما، سرنگونی حکومت دیکتاتوری است.

#پاینده_ایران_آزاد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#محمد_ترکمانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجتبی مقیسه (از زندانیان سیاسی سابق سبزوار در‌ خیزش ۱۴۰۱) در تاریخ ۱۱ دی‌ماه ۱۴۰۳ پس از احضاریه توسط دادسرا، به اتهامات
توهین به مقدسات و فعالیت تبلیغی علیه نظام دوباره بازداشت شد و بعد از ۴۵ روز بلاتکلیفی در زندان سبزوار تا کنون برای او دادگاهی تشکیل نشده است.

او در این فایل صوتی، ضمن اطلاع دادن از بلاتکلیفی خود، می‌گوید «ما مجرم نیستیم، مجرم کسانی هستند که با اختلاس‌های میلیاردی سرمایه کشور را به غارت بردند ...»

#مجتبی_مقیسه #سبزوار #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📣 قرائت بیانیه دانشجویان کوی دانشگاه تهران در اعتراض خفقان سیاسی و امنیتی در دانشگاه‌ها

🔖 حدود ۱۰۰۰ دانشجویان کوی دانشگاه تهران که در اعتراض به قتل هم‌دانشگاهی خود امیرمحمد خالقی، روز جمعه ۲۶ بهمن‌ماه تجمع اعتراضی برگزار کردند، بیانیه‌ای خوانده و اعلام کردند که در ایران امنیت جانی ندارند.

🔴 در این بیانیه آمده که «اگر کشف حجابی صورت می‌گرفت، چه‌ها که نمی‌کردید. آنچه اهمیت ندارد، جان فرزندان ایران است.»

#امیرمحمد_خالقی #دانشگاه #دانشجو #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech