آموزشکده توانا
55.5K subscribers
32K photos
37.5K videos
2.55K files
19.2K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.iss.one/Tavaana_Admin

📧 : [email protected]
📧 : [email protected]

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
- آیا این زن هنوز زنده است؟
goo.gl/Gp1fod

یکی از همراهان توانا با ارسال این ویدئو برای ما نوشت:‌ « یک زن زرتشتی در این ویدئو در گرماگرم روزهای پیروزی انقلاب اسلامی می گوید که به جمهوری اسلامی «رای» داده است با این «آرمان و آرزو» که در جمهوری اسلامی با یک زن زرتشتی همانند یک مرد مسلمان رفتار شود.

آیا این زن هنوز زنده هست تا ببیند در همین جمهوری اسلامی و با استناد به نظر شورای نگهبان همین نظام، یک مرد همکیش او، یک مرد زرتشتی به نام «سپنتا نیکنام» از شورای شهر یزد کنار گذاشته می شود صرفا به علت اینکه زرتشتی است؟ واقعا من و شما به عنوان یک ایرانی چگونه می توانیم تحمل کنیم چند روحانی زورگوی شیعه حق یک زرتشتی - که از قدیمی ترین ساکنان این سرزمین هستند - و مردم به او رای دادند را اینقدر راحت پایمال کنند؟»

مطالب مرتبط
جدایی‌ دین از دولت، آزادی مذهبی و پلورالیسم
https://bit.ly/1iqBkxe
دین و آزادی‌های مذهبی
https://bit.ly/2euo8tZ
سیاست و دین
https://bit.ly/2eGYv5x
رواداری یا تلورانس یکی از پروژه‌های تواناست. از طریق سایت زیر می‌توانید به منابع جامعی که آموزشکده تهیه کرده است دسترسی پیدا کنید:
bit.ly/1RtZYec
اطلاعات بیشتر درباره‌ی مدارای مذهبی :
https://bit.ly/1ZppjIC
حقوق اقلیت‌ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
https://bit.ly/1QUEeV6

@Tavaana_TavaanaTech
«محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی امروز در سفری به اوگاندا یک بیمارستان ۵۰ تخت‌خوابی را که با پول ایران ساخته شده است افتتاح کرد.

این در حالی است که برای درمان برخی از سرطان‌ها در ایران در مجموع سه بیمارستان هم وجود ندارد. این در حالی است که مدارس کپری و گلی فراوانی در سراسر کشور داریم. این در حالی است که در ایران کار از کارتون‌خوابی به گورخوابی کشیده شده است. این در حالی است که کارگران بسیاری چند ماه به چند ماه حقوق دریافت نمی‌کنند.

شما هم می‌توانید مقابل «این در حالی است که...» جملات دردناک بسیاری بگذارید.»

شما در این باره چه فکر می کنید؟
goo.gl/8wU9xn

به زودی دوره «حقوق کار و سازماندهی کارگری» در تلگرام آموزشکده توانا برگزار می‌‌شود

شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.

شما می توانید از یکی از این دو طریق ثبت نام کنید.

لینک ثبت نام در وبسایت:
tavaana.org/user/register
لینک ثبت نام در گوگل فرم:
bit.ly/2xgURtA
کانال تلگرامی این کلاس:
t.iss.one/labor_rights

@Tavaana_TavaanaTech
شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم بیگی (از کشته‌شدگان در اعتراضات مردمی عاشورای ۱۳۸۸) به یکسال حبس محکوم شد.
goo.gl/L7fYDj

حکم دادگاه بدوی خانم شهناز اکملی به وکیل ایشان ابلاغ شد و ایشان به اتهام فعالیت های تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی (طبق گزارش وزارت اطلاعات) به تحمل يكسال حبس تعزيري با احتساب ايام بازداشت قبلي محکوم شدند. طی این حکم ایشان از هرگونه عضويت در فضاي مجازي و عضويت در گروه ها و دسته جات سياسي منع شده و ممنوع الخروج از كشور شدند.

خانم اکملی پیشتر مورخ ششم بهمن ماه ۱۳۹۵، توسط نیروهای نهاد اطلاعات در محل کار بازداشت و به منزل شخصی اش منتقل شد. ماموران اطلاعات پس از تفتیش منزل، کلیه وسائل شخصی مربوط به خانم اکملی راتوقیف کردند و به همراه ایشان با خود بردند.

خانم اکملی مورخ ۳۰ بهمن ماه ۹۵، با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی موقتا تا زمان برگزاری دادگاه از بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد.

شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی یکی از جان باختگان اعتراضات وقایع ششم دی ماه ۱۳۸۸ است.
مصطفی کریم بیگی در حوالی خیابان نوفل لوشاتو مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت. با وجود سکونت وی در تهران، ماموران امنیتی اجازه دفن او را در شهر تهران ندادند، ازاین‌رو خانواده کریم بیگی مجبور شدند او را هنگام غروب آقتاب در شهریار کرج دفن کنند.

خانم اکملی هرسال پیش از برگزاری مراسم یادبود فرزندش، توسط نهادهای امنیتی احضار شده و در مورد محدودیت برگزاری این مراسم تذکر دریافت کرده است.

مطلب مرتبط؛

شهناز کریم بیگی؛ مادری که خون‌بهای فرزندش را آزادی ایران می‌داند
bit.ly/2k4cloY

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک طنز تلخ کوتاه از قصه فیلترینگ اینترنت در ایران!

بشکن را دنبال کنید و فیلترشکن های آپدیت شده را در دسترس داشته باشید.
عضویت در خبرنامه بشکن:
goo.gl/A7DbzA
بشکن در تلگرام:
@beshkan

@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگسک: شهوت و تجاوز!

goo.gl/aHzLbn

ویدئوی طنز با چاشنی عصبانیت علیرضا رضایی در حاشیه افزایش آزار جنسی کودکان

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوم آبان سالگرد درگذشت فریدون مشیری، شاعر دلاویزترین شعر جهان
goo.gl/6QGqGW
شعرِ «ریشه در خاک» را از او می‌شنویم
یادش گرامی

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
سوم آبان سالگرد درگذشت فریدون مشیری، شاعر دلاویزترین شعر جهان goo.gl/6QGqGW شعرِ «ریشه در خاک» را از او می‌شنویم یادش گرامی @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت فریدون مشیری، شاعر دلاویزترین شعر جهان
goo.gl/gGsYpp

آن‌چنان که باید و شاید در میان روشنفکران و شاعران ِ نوگرا نتوانست راه خود را باز کند اما در میان مردم عادی کوچه و بازار شعرهایش دهان به دهان گشت. بسیاری یاد عاشقی‌های بر بادرفته را با خواندن «بی تو مهتاب شبی باز از آن گوچه گذشتم» در دل زنده نگاه داشتند. شاعری که در میان مردم قدر دید و بر صدر نشست. فریدون مشیری در سی‌ام شهریورماه ۱۳۰۵ در شهر تهران دیده به جهان گشود.

پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ شمسی در همدان متولد شد و در جوانی به تهران آمد و در وزارت پست مشغول به خدمت شد. پدرش نیز از علاقه‌مندان شعر و شاعری بود به طوری که خواندن اشعار حافظ و فردوسی و سعدی همیشه در خانه‌شان در جریان بود.

اولین شعر مشیری که در پانزده سالگی سروده است شعری است که تحت تاثیر شاه‌نامه‌خوانی‌های پدر سروده است:

چرا كشور ما شده زيردست
چرا رشته ملک از هم گسست
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
پی قتل ايران ببندد ميان
چرا جان ايرانيان شد عزيز
چرا بر ندارد كسي تيغ تيز
برانيد دشمن ز ايران زمين
كه دنيا بود حلقه، ايران نگين
چو از خاتمی اين نگين كم شود
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود

اولین مجموعه‌ی شعر فریدون مشیری «تشنه‌ی طوفان» نام داشت که محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. و در سال ۱۳۳۴ منتشر شد. فریدون مشیری در مورد این مجموعه شعر چنین می‌گوید: «چهارپاره‌هايی بود كه گاهی سه مصرع مساوی با يک قطعه كوتاه داشت، و هم‌وزن داشت، هم قافيه و هم معنا.

آن زمان چندين نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سايه)، سياوش كسرایی، اخوان ثالث و محمد زهری بودند كه به همين سبک شعر می‌گفتند و همه از شاعران نامدار شدند، زيرا به شعر گذشته ما بی‌اعتنا نبودند. اخوان‌ثالث، نادرپور و من به شعر قديم احاطه كامل داشتيم، يعنی آثار سعدی، حافظ، رودكی، فردوسی و ... را خوانده بوديم، در مورد آن‌ها بحث می‌كرديم و بر آن تكيه می‌كرديم.» فریدون مشیری علاوه بر شعر شیفته‌ی موسیقی نیز بود. او بین سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در شورای موسیقی و شعر رادیو به کار مشغول بود و به هم‌راه هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی در پیوند شعر و موسیقی و هر چه پربار ساختن برنامه‌ی «گل‌های تازه» رادیو و تلویزیون نقش به سزایی داشت.

کارهای مشترک فریدون مشیری و محمدرضا شجریان در خاطره‌ی جمعی مردم ایران ثبت شده است. «فریاد» یکی از این‌ کارهای زیبا و ماندنی با صدای محمدرضا شجریان است. علی دهباشی می‌گوید بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته و یا اجرا شده است.

از آثار فریدون مشیری می‌توان به دفترهای شعر تشنه طوفان (۱۳۴۰)، ابر و کوچه (۱۳۴۵)،آه باران (۱۳۶۷)، از دیار آشتی (۱۳۷۱)، آواز آن پرنده غمگین (۱۳۷۸) و از دریچه‌ی ماه (۱۳۸۴) اشاره کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/6QGqGW

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
بلاخره سایفون نسخه iOS خود را منتشر شد

بعد از مدت‌ها انتظار، اکنون کاربران iOS هم می‌توانند برای عبور از فیلترتینگ از فیلترشکن امن، رایگان و بدون محدودیت سایفون استفاده کنند.

استفاده از سایفون در iOS، بسیار ساده است، شما ضمن انتخاب سرور کشور مورد نظر، باید گزینه connect را انتخاب کنید. بعد از مدت کوتاهی به سرور مورد نظر متصل می‌شوید و می توانید از اینترنت بدون محدودیت با سرعت بالا لذت ببرید.

لینک دانلود این فیلترشکن از اپل‌استور:
https://itunes.apple.com/ca/app/psiphon/id1276263909?mt=8

سوالات خود را از طریق ایمیل [email protected] بپرسید.

عضویت در خبرنامه بشکن:
goo.gl/A7DbzA

تواناتک در تلگرام:
https://t.iss.one/tavaanatech

@beshkan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر ماندگار کوچه اثر فریدون مشیری
با اجرای دریا دادور

فریدون مشیری، شاعر دلاویزترین شعر جهان
goo.gl/6QGqGW

@Tavaana_TavaanaTech
احمد میرعلایی؛ جان بر سر قلم
goo.gl/7Jc7cB

توانا - هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمی‌رفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد.

خانواده‌اش نگران شدند اما جست‌وجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود.

همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ی دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.

این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانش‌گاه، ناشر و روزنامه‌نگار در خانواده‌ای اهل فرهنگ و تحصیل‌کرده دیده به جهان گشود...

قتل میرعلایی مانند دیگر قتل‌های نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دسته‌ی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفته‌ی محمد مصدق و جبهه‌ی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقه‌ی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم». «ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه‌ و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشته‌مان - اعم از شعر یا داستان، نمایش‌نامه یا فیلم‌نامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بی‌هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌کس یا هیچ‌ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه درباره‌ی آن‌ها بر همه‌گان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه می‌خواهند که آن‌ها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز می‌گوئیم: ما نویسنده‌ایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.

درباره احمد میرعلایی بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/1axXQ3V

@Tavaana_TavaanaTech
زنان پشت درهای بسته
مانا نیستانی

بار دیگر دربی پایتخت بدون حضور زنان در ورزشگاه یکصدهزار پسری آزادی!

بگذارید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند
bit.ly/1qglKsl

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتیاد جنسی چیست؟

در این ویدئو کوتاه شهرزاد پورعبدالله روان‌درمان‌گر در مورد سکس و اعتیاد مربوط به آن سخن می‌گوید.
goo.gl/iLrieF

@Tavaana_TavaanaTech
نقض حقوق اقلیت‌های دینی در جمهوری اسلامی ایران (۲)

بر بهاییان ایران چه می گذرد؟

goo.gl/iB6Nvb

در این گزارش مفصل و جزئی نگر به تفصیل به جنبه هایی از نقض حقوق بهاییان در ایران پرداخته می شود. آرای خمینی درباره بهاییان به بحث گذاشته می شود و سرنوشت مشاهیر بهایی چون علیمراد داوودی - استاد بهایی دانشگاه تهران - به عنوان نمونه هایی از نقض حقوق بدیهی بهاییان مورد نظر قرار می گیرد.

خمینی قبل از پیروزی انقلاب در مصاحبه‌ای که با جیمز کوکرافت استاد دانشگاه راتگرز انجام داده بود به‌صراحت بهائیان را حزبی سیاسی نامیده بود که «مضرند و مقبول نخواهند بود» و به‌همین دلیل در انجام فرایض دینی خود آزادی نخواهند داشت. وانگهی، دشمنی دیرینه آیت‌الله خمینی از خلال سخنرانی ۱۰ فروردین ماه ۱۳۴۱ پیداست که بهائیان را صاحبان چکمه‌های اسراییل می‌نامد که مملکت و نوامیس ایران را پایمال می‌کنند...
در قسمتی از این گزارش درباره محرومیت بهاییان از حق تحصیل می خوانید:

شیرین عبادی رییس کانون مدافعان حقوق بشر ایران در این‌باره چنین می‌گوید: «متاسفانه‌ از ابتدای انقلاب به این طرف، هر کس که در فرم پرسشنامه اعلام بکند که مذهبش بهائی است، اجازه ورود به دانشگاه را ندارد.با وجود تلاش بسیار زیادی که مدافعان حقوق بشر در این زمینه داشته‌اند، تا‌کنون موفق نشده‌ایم نتیجه بگیریم که اجازه بدهند که بچه‌های بهائی به دانشگاه بروند. من می‌توانم با قاطعیت بگویم که‌ در مورد این اقلیت دینی در ایران، نوعی آپارتاید فرهنگی پیش آمده است. یعنی سی سال است که اینان اجازه ورود به دانشگاه را در ایران ندارند. اگر تمکنی داشته باشند، وسیله‌ای داشته باشند از ایران خارج می‌شوند، می‌روند به دانشگاه‌های خارجی. اما اگر در ایران بمانند، نه دانشگاه‌های دولتی و نه دانشگاه آزاد، آن‌ها را قبول نخواهند کرد.»

وی در ادامه با اشاره به سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی برای نفی حق اساسی تحصیل چنین ابراز می‌کند: «متقاضیان ثبت نام، پرسشنامه‌ای دریافت می‌کنند که شامل نام، نام خانوادگی، آدرس و... است. یکی از آیتم‌های این پرسشنامه، مذهب است.اگر کسی بنویسد ‌بهائی؛ به او اجازه ورود به دانشگاه داده نمی‌شود. اگر هم کسی در کنکور قبول شود، هنگام ثبت نام جلویش را می‌گیرند»

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2gGPkcd

منابع مرتبط
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
bit.ly/2fs2aWl
منابع توانا درباره رواداری :
bit.ly/1RtZYec
اطلاعات بیشتر درباره‌ی مدارای مذهبی:
bit.ly/1ZppjIC

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای دختران آزادی در آهنگ «استادیوم» گروه آلترناتیو آبجیز
توضیحات بیشتر:
goo.gl/zgQfGt

مرتبط:
ورود زنان ممنوع
bit.ly/2jVfGGr

@Tavaana_TavaanaTech
توییت محمد مظفری فعال مدنی:
تا روزی که بانوان نتوانند به ورزشگاه بروند پایم را آنجا نخواهم گذاشت.

مطلب مرتبط؛
تکاپوی ورود زنان به ورزشگاه‌ها
goo.gl/6GBNm9

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویگن
ترانه دل دیوانه

سالگرد درگذشت ویگن، خواننده‌ی خوش‌صدای ایران
https://goo.gl/IVfGuU

@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
ویگن ترانه دل دیوانه سالگرد درگذشت ویگن، خواننده‌ی خوش‌صدای ایران https://goo.gl/IVfGuU @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت ویگن، خواننده‌ی خوش‌صدای ایران
goo.gl/dgI8eP
ویگن دِردِریان، که همه‌گان او را با نام ویگن می‌شناسند، خواننده و هنرپیشه‌ی ایرانی ِ ارمنی‌تبار است که به او لقب سلطان جاز ایران داده‌اند.

ویگن در دوم آذرماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در همدان و در خانواده‌ای تقریبا فقیر به دنیا آمد. خانواده‌ی ویگن، به علت شغل پدرش که تجارت فرش بود، به اراک نقل مکان کرد. یک سال بعد هم به بروجرد رفتند. هنوز دو سال از استقرارشان در این شهر نگذشته بود که پدر به دلیل ابتلا به بیماری ذات‌الریه در سن ۳۹ سالگی درگذشت و خانواده‌ی ویگن را با سختی و مشقت‌های بسیاری رو به رو کرد. خانواده‌ی ویگن به دلیل فقر و تنگدستی بار دیگر تن به مهاجرت دادند و این‌بار به مراغه رفتند که فرزند ارشد خانواده، زاون در آن‌جا بود و در غیاب پدر نان‌آور خانواده بود.

سرنوشت ویگن و خانواده در این شهر تغییر کرد و دلیل آن آشنایی با جوانی ارمنی به نام «باریس» بود. باریس از شوروی با خود گیتار به ایران آورده بود.علاقه‌ی ویگن به موسیقی با ورود باریس به خانه‌‌شان شکفت: خواهرش، ژولیت، در مورد کودکی ویگن می‌گوید: «آن زمان که ویگن در خانه آواز می‌خواند همه با او دعوا می‌کردیم که چرا می‌خوانی. او هم به گوشه‌ای می‌رفت و در تنهایی خودش آواز می‌خواند». علاقه‌ی ویگن به موسیقی و وجود باریس سبب شد تا ویگن نواختن گیتار را از او بیاموزد و روزنه‌ای از امید بر خانواده بتابد زیرا اکنون ویگن می‌توانست با نواختن گیتار تا اندازه‌ای صدای ناهنجار فقر و گرسنگی را در نت‌های گیتارش موزون سازد و لحظاتی کوتاه خانواده را خشنود سازد. کارو، برادر ویگن که شاعری شناخته‌شده است می‌گوید: «وقتی ویگن هنوز نمی‌توانست کلمه‌ی گرسنگی را - نه از لحاظ املایی که از لحاظ مفهوم - درست بنویسد، وقتی که نخستین نت گرسنه‌ی یک حنجره‌ی گرسنه را با گیتاری گرسنه در شبی گرسنه خواند،
جوانی، آه... افسوس
افسوس که به سرگذشت انسانی مربوط است
و انسان... افسوس... در برابر آنچه سرنوشتش می نامند
تا پایان زندگی... مبهوت است.
بارقۀ امید بر ما چشمک زد».

ویگن از نخستین خوانندگان ایرانی بود که با گیتار در صحنه ظاهر شد و ایرانیان او را به عنوان «سلطان جاز» شناختند. ویگن در مورد این‌که این لقب را چه کسی به او داده است چنین می‌گوید: «اين لقب را مردم به من داده‌اند. برای من هيچ مهم نيست که اين سلطان معنی واقعی داشته باشد يا نه. چيزی که برای من مهم است آن چيزی است که مردم خواسته‌اند بگويند.آن‌چه برای من مهم است اصل موضوع است، اين‌که من چکاره‌ام؟ کارم آيا برای مردم ارزشی دارد يا ندارد؟»
.
ناصر رستگارنژاد، ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز ایرانی که ترانه‌ی «مهتاب» و «رقیب» از او است کافه شمیران را این‌گونه به یاد می‌آورد: «شبی در کافه باغ شمیران با یکی از دوستان نشسته بودیم، دیدیم جوانی بلند بالا با صدای بسیار خوب، ترانه‌های غربی و ارمنی می‌خواند. او را سر میز خود دعوت کردیم و با او بیشتر آشنا شدیم تا آنجا که همان شب رفتیم به کنار و من همان شب ترانهٔ معروف «رقیب» را ساختم. بعد هم چند روز بعد رفتیم به رادیو و این ترانه را که اولین ترانه‌ی رسمی ویگن به حساب می‌آید ضبط کردیم ...»

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/IVfGuU

@Tavaana_TavaanaTech
- هیچ کس نگران دختری که خیس و هراسان به خانه‌ می‌رود، نیست

«اتفاقی نیفتاده است، پدر دختر دو روز پیش در کلانتری رضایت داده است. این خلاصه گزارش «مسئولانه» قصه دبستان راه شهدای منطقه اسلام‌آباد ارومیه است.
دختر پنجم دبستان ۱۱ ساله‌ خیس از دستشویی بیرون می‌آید و در پاسخ مدیر و معاون مدرسه می‌گوید چیزی نشده است و به خانه می‌رود. با این که اتفاقی نیفتاده است و مدیر مدرسه و فرماندار ارومیه و مدیرکل آموزش‌وپرورش استان و معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی همگی بر این اتفاق نیفتادن تاکید دارند، پدر دختر صبح روز بعد برای محکم‌کاری همراه با مسئولان مدرسه در کلانتری برای اتفاقی که نیفتاده است، رضایت می‌دهد.
حسن خانی که فرماندار ارومیه است، می‌گوید «هیچ‌گونه تعرضی مانند عمل آزار و اذیت جنسی یا زنا به این دخترخانم دانش‌آموز رخ نداده است ولی ممکن است این دختر مورد تقاضای هوسرانی و یک نیت شوم قرار گرفته باشد که از این‌گونه اتفاقات ممکن است در اماکن عمومی نیز رخ دهد.» و مجدد اطمینان می‌دهد که بیخود شلوغش کرده‌اند، و غیر از این که پدر دختر در کلانتری رضایت داده که اتفاقی نیفتاده است، خانم مدیر و مسئولان مدرسه مجدد دختر دانش‌آموز را معاینه کرده‌اند و تایید می‌کنند که هیچ اتفاقی برای این دانش‌آموز نیفتاده است. همین جا لازم است به آقای بطحایی تبریک بگوییم که وزارت متبوعش چنین مدیران و مسئولان شایسته و کاربلدی دارد.
خانواده بقیه بچه‌ها بی‌توجه به نیفتادن اتفاق سعی می‌کنند از آن سر در بیاورند. آن هم به قول خبرگزاری تسنیم «اتفاق نه چندان مهمی» که با طی مراحل قانونی خاتمه یافته بود. اما پدر دختر «نگران آبروی دخترش» هیچ توضیحی نمی‌دهد. آبرویی که مسئولان مکرر به آن ارجاع می‌دهند.
اینجاست که یک دفعه سروکله‌ شبکه‌های اجتماعی پیدا می‌شود و مردم تحریک می‌شوند و اعتراض غیرقانونی می‌کنند. حسن‌خانی که فرماندار خیلی مسئول ارومیه است و مسئولانه رفتار می‌کند، هشدار می‌دهد که «این‌گونه تجمع‌ها و اعتراض‌ها کاملاً غیرقانونی است چرا که به اموال عمومی تعرض شده و حتماً با پیگیری‌های لازم تخریب‌کنندگان اموال عمومی به مراجع قضایی معرفی می‌شوند.» بعضی خیال می‌کنند که اموال عمومی مثل دختر ۱۱ ساله است که تعرض به آن به جای پیگیری ماست‌مالی بشود.
.
مصطفوی، مدیرکل آموزش‌وپرورش آذربایجان غربی هم از وقوع این ماجرا متاسف است و می‌گوید متأسفانه پس از مطرح کردن موضوع با اهالی خانواده و محله دانش‌آموز، جلوی مدرسه تجمع می‌کنند و موضوع بیش‌ازپیش بزرگ شده است. موضوع هم از نظر ایشان رفتار نامتعارف نیروی خدماتی است. رادفر هم که معاون سیاسی امنینی استاندار آذربایجان غربی است همین عقیده را دارد که شبکه‌های اجتماعی فضاسازی غیرواقعی کرده‌اند چرا که شواهد اولیه می‌گوید که سرایدار مدرسه بداخلاقی کرده است و آزار جنسی نیست.
هیچ کس نگران دختری که خیس و هراسان به خانه‌ می‌رود، نیست.»

این مطلب از فیس بوک آقای مسعود سلطاني برداشته شده است.
goo.gl/cNJpBD

منابع مرتبط

کودک آزاری و تاثیرش بر کودکان
https://bit.ly/2dIkOvx
آزار جنسی کودکان در ایران
https://bit.ly/1z9LZEC
تجربه خشونت جنسی در کودکی و تاثیرش بر کودک
https://bit.ly/2eLvkQq
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
حسین رئیسی
https://bit.ly/1fGyUup

همه منابع توانا درباره حقوق کودکان را می توانید از اینجا دریافت کنید:
https://bit.ly/1q63D5D

@Tavaana_TavaanaTech
- هنوز نمی دانم به چه جرمی اینجا هستم
goo.gl/FuLuQ6

«محمد کاهکش» از مردادماه ۹۶ در بازداشت به سر می برد. این قهرمان پرورش اندام دوباره نامه ای از زندان نوشته است و در این نامه مجددا بر بی گناهی خود تاکید کرده است. آقای کاهکش صرفا به علت دریافت دعوتنامه از فدراسیون پرورش اندام اسراییل و اظهار علاقه برای حضور در این مسابقات بازداشت و زندانی شده است.

این ورزشکار متولد ۳۱ شهریور سال ۶۶ است و متولد و ساکن خوزستان. از قهرمانان پرورش اندام ایران است. او مربی رسمی فدراسیون پرورش اندام و بدنسازی ایران، مشاور ورزشی بیش از ده باشگاه ورزشی در استان خوزستان و مربی بدنسازی و مشاور ورزشی یکی از تیم های ملی نوجوانان ایران نیز بوده است.

متن نامه او را در زیر بخوانید.

«امروز سوم آبان ۱۳۹۶ بعد از حدود سه ماه هنوز نمیدانم به چه جرمی در اینجا هستم.
بعد از گذشت سه ماه هنوز نمیدانم اشتباهم چه بوده است. در کشور ما هروز تبلیغ میکنند که ورزش کنید و با ورزش زندگی کنید. نمیدانم من ورزشکار را به خاطر چه زندانی کرده اند به جرم ورزش کردن؟!

من را به جرم ۱۵ سال ‌ورزش کردن اسیر و زندانی کرده اند. مطمئنا روزی هم در قانون اساسی ورزش کردن جرم محسوب میشود و باید تاوان داد. به سال ها و روزهای گذشته نگاه میکنم سال های نه چندان دور که به خاطر پرچم کشورم پیشنهاد های ورزشی کشور های عربی را پس زدم چون به خوردمان داده اند باید باعث افتخار کشور خود بشوید نه کشور های بیگانه ولی کدام کشور بیگانه؟ مگر ورزش و مسابقات ورزشی کشور میشناسد؟

چرا در کشور ما همه چیز سیاسی شده است چرا در کشور ما برای شرکت در مسابقات ورزشی باید از یک ارگان امنیتی_سیاسی به نام وزارت اطلاعات اجازه گرفت؟ آیا در کشور های دیگر هم همین طور است؟ شاید بزرگترین افتخار در زندگانی این حقیر این باشد که در سن سی سالگی کنار شریف ترین و صادق ترین انسان هایی اسیر هستم که بدون دلیل و بدون گناه به آن ها تهمت سیاسی و وطن فروشی زده اند.

از نزار زکای لبنانی گرفته که به دعوت خود ما به ایران سفر کرده ولی الان در زندان اسیر ماست. داستان نزار زکای لبنانی چقدر شبیه خیانت کوفیان به امام حسین است. یک دیپلمات یک خلبان یک پزشک یک ملوان یک خیاط همه و همه بی گناه و الان یک ورزشکار بی گناه؛ همه و همه به جرمی که ثابت نشده. به جرمی که جرم نیست. به گناهی که گناه نیست. طبق قانونی که قانون نیست. در زندانی که زندان نیست. در دادگاهی که دادگاه نیست.

چقدر ساده بودم که فریب حرف های زیبا و شیرین وزارت اطلاعات را خوردم
فریب حرف هایی که بوی دوستی میدهد ولی جنس خیانت دارد. نمیدانم معنی دولت های متخاصم برای من ورزشکار و قهرمان ملی یعنی چه! نمیدانم کشور های متخاصم در کجای دنیا قرار دارند! آیا کشور هایی که ایران آن ها را متخاصم مینامد با ورزشکاران اینطور برخورد میکند؟!

اگر غیر از این است من با تمام وجود میگویم من تمام کشور های متخاصم را دوست دارم. دیگر توان ندارم در کشوری ورزش کنم که برای شرکت در مسابقات باید از وزارت اطلاعات اجازه گرفت. دیگر نمیخواهم در کشوری مربیگری کنم که باید مطیع وزارت اطلاعات بود. دیگر نمیخواهم در کشوری افتخار آفرینی کنم که همه دنیا را متخاصم مینامد و ورزش و سیاست را کاملا در هم آمیخته اند.

همه ما یک روز آزاد میشویم. من هم یک روز با خاطرات تلخ و شیرین اوین آزاد میشوم ولی ای کاش بعد از آزادی در کشوری به نام ایران که جایی برای ورزشکاران ندارد نمانم. ولی به کجا بروم. به کدام کشور برم. یک ورزشکار زندانی که جرمش مسابقه دادن است را کجا پذیرش میکنند. کدام کشور یک ورزشکار که مهر سیاسی به آن زده شده را قبول میکند.

اصلا نمیدانم. فقط از خدا میخواهم دستم را بگیرد. فقط منتظرم هرچه زودتر از این زندان خلاص شوم و از این کشور بروم حتی به قیمت از دست دادن افتخاراتم حتی به قیمت از دست دادن جانم. روزی از این کشور میرم و بالاترین و بهترین مدال ها را به ارمغان خواهم اورد آن هم برای کشوری که ورزشکارانشان آزادانه و بدون اجازه از هیچ ارگانی ارگانی بتوانند در مسابقات شرکت کنند. روزی الگوی تمام جوانان خواهم شد آن روز بسیار نزدیک است

به امید رهایی تمام زندانیان در بند اوین

محمدکاهکش بند ۷ زندان اوین»

تصویر آقای کاهکش از خبرگزاری هرانا برداشته شده است.

مرتبط
«فرهنگ سیاسی و سیاست خارجی؛ اصلاح یا انقلاب؟»
با تدریس «مهدی خلجی»
bit.ly/1IJbVZC

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت مجازی یا VR چیست؟
تجربه واقعی از دنیای مجازی یا فراتر از آن؟
از دنیای پزشکی تا دنیای بازی‌های مختلف، واقعیت مجازی در راه است.

https://ow.ly/UBF5o

@tavaanatech