‌

اذیت دستفروشان توسط نیروی انتظامی یا ماموران شهرداری گویا تمامی ندارد.

از تامین زندگی آسوده و مرفه برای مردم تن می‌زنند؛ وقتی هم مردم می‌خواهند از راه شرافتمندانه کسب درآمد کنند اینگونه اذیت می‌کنند.

- برگرفته از کانال «مملکته»

#دستفروش #شهرداری #ماموران_نیروی_انتظامی #ماموران_شهرداری

@Tavaana_TavaanaTech

آزار و اذیت شهروندان نیازمند توسط ماموران شهرداری گاهی ابعاد حیرت‌انگیزی پیدا می‌کند!

حکومتی که نسبت به تامین رفاه شهروندان بی‌اعتنا است و وقتی شهروندان خود تلاش می‌کنند از راه سالم درآمدی کسب کنند اینگونه آنان را آزار می‌دهند.

حکومت مردم‌آزار جمهوری اسلامی!

حکومتی که کینه را در شهروندان می‌افزاید. بایستی با شهامت مدنی و احساس مسئولیت اجتماعی مقابل این مردم‌آزاری‌ها ایستادگی کرد.

#جمهوری_اسلامی #شهروندان_ایرانی #ماموران_شهرداری #رفاه_شهروندان

@Tavaana_TavaanaTech

برادر مامور من سلام!
تورا برادر خطاب می‌کنم و عمیقأ بر این باورم که تو خود منی، تنها در لباس دیگر و وظیفه‌ای دشوار. برادرم تو خوب می‌دانی که مردم این سرزمین که یکایک برادران و خواهران تو‌اند زخمی تحقیرهای هر روزه رنگ آرامش به زندگی خود ندیده‌اند و تو خود نیز یکی از آنانی، ... .
برادر مامورم! سزای هیچ فریاد دردی، زخم گلوله و آتش نیست. ...»

این بخشی از گفته‌های وحید جلیلوند، کارگردان است خطاب به ماموران انتظامی و امنیتی که در اعتراضات در مقابل مردم معترض می‌ایستند.
این ویدیو مربوط به بهار ۱۴۰۰ است.

#یاری_مدنی_توانا #اعتراضات_سراسری #ماموران_امنیتی #وحید_جلیلوند

@Tavaana_TavaanaTech

خسرو آذربیگ، نوازنده دف و شاعر، با انتشار ویدیویی از برخورد غیرقانونی نیروهای پلیس با خود به خاطر دف‌نوازی در پارک ملت تهران خبر داد. او نوشت:

«جناب فرمانده
من مثل همه انسان‌ها و به تبعیت از قانون ذاتی طبیعت که هر موجود زنده‌ای اعم از انسانی و حیوانی و گیاهی وقتی گرسنه می‌شود اقدام به کسب روزی می‌کند، سازم را که یک دف باشد برداشته و در فاصله حدود شصت هفتاد متری یک #گنوازنده دیگر در #پارک_ملت شروع به #دفنوازی کرده و دو سه ترانه به زبان‌های #لری و #کرمانجی و #خراسانی خواندم تا از این طریق لقمه نانی به دست بیاورم. هنوز نفسم گرم نشده بود که #ماموران_شهرداری و یک نیروی #لباس_شخصی آمده و مرا به همراه وسایلم به سمت ایستگاه #پلیس مستقر در پارک بردند و تحویل پلیس دادند.
در مقر پلیس بعد از حدود سی/ چهل دقیقه اصرار من بر قانونی بودن کارم و انکار آنان، و همچنین به کار بردن عبارت‌های ناشایست زورگویانه همراه با فشار روانی، برگه‌ای جلوی من گذاشتند تا با امضا آن طلب بخشش کرده و از تلاش برای امرار معاش از طریق دفنوازی چشم پوشی کنم.

مثل اینکه شما را هنگام آب نوشیدن دستگیر و بازداشت کرده و برگه جلوتان بگذارند و با درشتی و هتاکی و ناسزاگویی تهدیدتان کنند که باید بابت نوشیدن آب طلب بخشش کرده و تعهد بدهی که از آن پس هرگز آب ننوشید.

نکردم. چون کاری بر خلاف قوانین موجود نکرده بودم. یک هفته بعد رفتم برای پیگیری پرونده، رفتارها تندتر و پرخاشگرانه‌تر و زروگویانه‌تر شده بود و گفتارها بی‌ادبانه‌تر و هتاکانه‌تر و زشت و زننده‌تر.

با خود فکر کردم، با من که خلافی نکرده‌ام و کاملا هم با خونسردی و ادب و نزاکت همراه با واژه‌های پاکیزه و عفیف با آنان صحبت می‌کنم، اینطور برخورد می‌شود، وای به حال آن خطاکار ناآشنا با قانون و مقرراتی که کمی عصبی مزاج هم باشد و از سر درماندگی و استیصال مقابله به مثل کرده و کلام بد بو و عبارات تهوع آوری شبیه به جملات ستیزه جویانه جناب سروان پلیس به زبان بیاورد.!!!
اسف‌آور‌تر اینکه:
مأمور پلیس کشور که باید حافظ امنیت شهروندان باشد، بر هم زننده امنیت شغلی و مسئول تعطیلی کسب و کار یک هنرمند میهن‌دوست شده است.

با آرزوی آزادی و شادی و سرزندگی برای ایران‌مان »


#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech