Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موبایلتان هشدار میدهد: این هوا قابل تنفس نیست!
برای مقابله و کمک به شهروندان در برخورد با آلودگی مرگآور هوا، تکنولوژی چه کمکی میتواند بکند؟
https://goo.gl/QALqH5
@tavaanatech
برای مقابله و کمک به شهروندان در برخورد با آلودگی مرگآور هوا، تکنولوژی چه کمکی میتواند بکند؟
https://goo.gl/QALqH5
@tavaanatech
امیر تتلو به ۱۰ سال حبس و شلاق محکوم شد
به گزارش ایسنا به نقل از دادستانی تهران، پنجمین نشست مبارزه با آسیبهای اجتماعی با موضوع جرایم مواد مخدر و روانگردان با حضور تعدادی از معاونان دادستان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، فرمانده پلیس مواد مخدر کشور و تعدادی از فرماندهان پلیس تهران بزرگ، شرق و غرب استان به ریاست دادستان تهران برگزار شد.
در این نشست دادستان تهران، عباس جعفری دولت آبادی بدون اینکه از امیرحسین مقصودلو با نام مستعار امیر تتلو نام ببرد اعلام کرد که این خواننده به شلاق و حبس محکوم شده است.
دادستان تهران گفت:
«به موجب حکم صادره از محاکم تهران، یکی از خوانندگان زیرزمینی به ده سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است که با توجه به اعلام گذشت یکی از شکات، یک دوم مجازات حبس تعلیق شده است.»
امیر تتلو خواننده پاپ و رپ اواخر تابستان امسال دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان به سر بُرد.
در گزارشهایی که در رسانههای ایران منتشر شده است اتهامات تتلو
«توهین به قاضی» و «تشویق جوانان به فساد و فحشا» به عنوان اتهامات تتلو عنوان شد.
goo.gl/9CPj74
مطالب مرتبط:
حقوق زندانی
https://bit.ly/1XC6UrO
قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه میگوید؟
https://bit.ly/2cLIPlU
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش ایسنا به نقل از دادستانی تهران، پنجمین نشست مبارزه با آسیبهای اجتماعی با موضوع جرایم مواد مخدر و روانگردان با حضور تعدادی از معاونان دادستان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، فرمانده پلیس مواد مخدر کشور و تعدادی از فرماندهان پلیس تهران بزرگ، شرق و غرب استان به ریاست دادستان تهران برگزار شد.
در این نشست دادستان تهران، عباس جعفری دولت آبادی بدون اینکه از امیرحسین مقصودلو با نام مستعار امیر تتلو نام ببرد اعلام کرد که این خواننده به شلاق و حبس محکوم شده است.
دادستان تهران گفت:
«به موجب حکم صادره از محاکم تهران، یکی از خوانندگان زیرزمینی به ده سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است که با توجه به اعلام گذشت یکی از شکات، یک دوم مجازات حبس تعلیق شده است.»
امیر تتلو خواننده پاپ و رپ اواخر تابستان امسال دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان به سر بُرد.
در گزارشهایی که در رسانههای ایران منتشر شده است اتهامات تتلو
«توهین به قاضی» و «تشویق جوانان به فساد و فحشا» به عنوان اتهامات تتلو عنوان شد.
goo.gl/9CPj74
مطالب مرتبط:
حقوق زندانی
https://bit.ly/1XC6UrO
قانون ایران درباره حقوق زندانیان چه میگوید؟
https://bit.ly/2cLIPlU
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
.
#امیر_تتلو به ۱۰ سال #حبس و #شلاق محکوم شد
به گزارش ایسنا به نقل از دادستانی تهران، پنجمین نشست مبارزه با آسیبهای اجتماعی با موضوع جرایم مواد مخدر و روانگردان با حضور تعدادی از معاونان #دادستان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، فرمانده پلیس مواد مخدر کشور…
#امیر_تتلو به ۱۰ سال #حبس و #شلاق محکوم شد
به گزارش ایسنا به نقل از دادستانی تهران، پنجمین نشست مبارزه با آسیبهای اجتماعی با موضوع جرایم مواد مخدر و روانگردان با حضور تعدادی از معاونان #دادستان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، فرمانده پلیس مواد مخدر کشور…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهربانو منصوریان در ووشو مدال طلای جهانی را گرفت
ششمین طلای منصوریان در ۶ سال پشت هم
@Tavaana_TavaanaTech
ششمین طلای منصوریان در ۶ سال پشت هم
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
شهربانو منصوریان در ووشو مدال طلای جهانی را گرفت ششمین طلای منصوریان در ۶ سال پشت هم @Tavaana_TavaanaTech
شهربانو منصوریان در ووشو مدال طلای جهانی را گرفت
ششمین طلایمنصوریان در ۶ سال پشت هم
سانداکار وزن منهای ۶۵ کیلوگرم تیم بانوان ایران به مدال طلای جام جهانی ۲۰۱۶ ساندا دست یافت تا روند موفقیت های خود را تداوم بخشد.
به گزارش ایسنا، رقابتهای جام جهانی ساندا که از روز جمعه به میزبانی شهر «شین» کشور چین آغاز شده است، روز یکشنبه به اتمام می رسد. مدال آوران مسابقات قهرمانی جهان اندونزی این بار در جام جهانی ساندا به میدان رفتند که تیم ایران نیز با ۷ سانداکار (چهار نفر در مردان و سه نفر در زنان) در این رویداد شرکت کرده است.
روز یکشنبه و در پیکارهای نوبت صبح، «شهربانو منصوریان» در دیدار نهایی وزن منهای ۶۵ کیلوگرم به مصاف با «هرگی باکایدان» از فیلیپین رفت و در پایان مبارزه ای سخت و نفس گیر که سه راند به طول انجامید، 2 بر یک پیروز شد و دومین مدال طلای تیم ایران را کسب کرد.
منصوریان در مرحله قبلی برابر «کریستانا موروزوا» از روسیه در دو راند به برتری دست یافته بود.
پیش از این، «صدیقه دریایی» در وزن منهای ۶۰ کیلوگرم به مدال طلا رسیده بود.
لینک مرتبط:
زنانه جنگیدن در میدان ورزشی
https://bit.ly/2dd2wOn
توضیح ویدئو:
مستند «خواهران قریب» روایتی از مبارزات شهربانو و الهه منصوریان در بازیهای آسیایی 2014 اینچئون است. این دو ورزشکار توانستند در رشته ووشو افتخارات بسیاری در عرصه بین المللی کسب کنند.
@Tavaana_TavaanaTech
ششمین طلایمنصوریان در ۶ سال پشت هم
سانداکار وزن منهای ۶۵ کیلوگرم تیم بانوان ایران به مدال طلای جام جهانی ۲۰۱۶ ساندا دست یافت تا روند موفقیت های خود را تداوم بخشد.
به گزارش ایسنا، رقابتهای جام جهانی ساندا که از روز جمعه به میزبانی شهر «شین» کشور چین آغاز شده است، روز یکشنبه به اتمام می رسد. مدال آوران مسابقات قهرمانی جهان اندونزی این بار در جام جهانی ساندا به میدان رفتند که تیم ایران نیز با ۷ سانداکار (چهار نفر در مردان و سه نفر در زنان) در این رویداد شرکت کرده است.
روز یکشنبه و در پیکارهای نوبت صبح، «شهربانو منصوریان» در دیدار نهایی وزن منهای ۶۵ کیلوگرم به مصاف با «هرگی باکایدان» از فیلیپین رفت و در پایان مبارزه ای سخت و نفس گیر که سه راند به طول انجامید، 2 بر یک پیروز شد و دومین مدال طلای تیم ایران را کسب کرد.
منصوریان در مرحله قبلی برابر «کریستانا موروزوا» از روسیه در دو راند به برتری دست یافته بود.
پیش از این، «صدیقه دریایی» در وزن منهای ۶۰ کیلوگرم به مدال طلا رسیده بود.
لینک مرتبط:
زنانه جنگیدن در میدان ورزشی
https://bit.ly/2dd2wOn
توضیح ویدئو:
مستند «خواهران قریب» روایتی از مبارزات شهربانو و الهه منصوریان در بازیهای آسیایی 2014 اینچئون است. این دو ورزشکار توانستند در رشته ووشو افتخارات بسیاری در عرصه بین المللی کسب کنند.
@Tavaana_TavaanaTech
این روزها فضای مجازی و رسانه ها پر شده از تصاویر کلاس های درسی که به ویرانه می مانند. خبر می رسد برخی مدارس هنوز کتاب درسی ندارند. سرانه مطالعه هم در جامعه ما بسیار پایین است.
می توان این خبرها را شنید و افسوس خورد و سر در گریبان فرو برد و بابت سرنوشت تلخ کودکان بازمانده از تحصیل و مردم دور از کتاب و کتابخوانی غمگین بود...
اما در روستای زرآباد سیستان و بلوچستان، جمعی پیدا شدند که تسلیم مشکلات و کمبودها نشدند. با سرمایه اندک خود و با امید به یاری خیرین پویشی به نام فصل نو درانداخته اند.
در معرفی خود چنین نوشته اند:
پویشی برای مهرورزی
از طرح و پویش کتابخوانی فصل نو می گویم که تلاش دارد آگاهی، اندیشه، تفکر و دانایی را به سرمایه اجتماعی وطن بازپس دهد. باشگاه کتابخوانی فصل نو پویشی ست از جنس مردم جهت ارتقای فرهنگ کتاب و کتابخوانی در آباد بوم زرآباد-بلوچستان.
این باشگاه فعالیت خود را در آستانه آغاز سال 95 شروع کرده و با شعار "بی هیچ کتاب میدهیم، کاش بخوانی و کاش برگردانی" وارد مرحله عملیاتی شده است. فصل نو بیانگر آغاز یک فصل تازه، نوین و متفاوت است. فصلی که قرار است در آن پیمان "کتاب نخواندن" که با اقوام و پیشینیان خود بسته ایم را، بشکنیم.
هم چنین یکی دیگر از رسالت های این پویش کمک به کودکان و دانش آموزانی هست که بخاطر فقر یا جبر جغرافیایی از تحصیل بازمانده اند، همانطور که استحضار دارید شدت فقر و کم برخورداری در جنوب این سرزمین بیداد می کند و کودکان زیادی بخاطر این موضوع قید تحصیل را می زنند، چه بسا خیلی از این عزیزان استعدادهای ناب و بکری هستند که اینگونه تلف می شوند و ما هم بی تفاوت از کنارشان می گذریم، اما ما تصمیم گرفته ایم که دیگر بی تفاوت نباشیم بلکه تا جایی که توان داریم بکوشیم و کمک کنیم تا این سرمایه های عظیم وطن به تحصیلشان ادامه دهند و مایه مباهات همه ی ایرانیان شوند.
لذا از همه شما هموطنان نیک نهاد و خیرین نوع دوست که دل در گرو آبادی این مرز و بوم دارید، درخواست می کنیم که با کمک و حمایت(مادی،غیر مادی، تبلیغات و...)خویش به فریاد دانش آموزان و کودکان سرزمینم(زرآباد-بلوچستان) لبیک گفته و شادی هایمان را با آنان تقسیم کنیم و یادمان باشد وقتی دست کسی را به یاری می گیریم دست دیگرمان در دست خداست، پس دست هموطنانمان را در جنوب این سرزمین بگیریم تا حالشان خوب شود، حال آنها که خوب باشد یعنی حال وطن خوب هست...و در آخر بقول صائب:
نیکی هنری نیست به امید تلافی/احسان به کسی کن که به کار تو نیاید
goo.gl/o8A5Iz
مطالب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
https://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
https://bit.ly/1zUZf9R
چگونه یک تشکل غیر دولتی جمع و جور بسازیم؟
https://goo.gl/P07KUr
الفبای حمایتگری:
goo.gl/moU6nH
کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
https://bit.ly/SJKqJ2
@Tavaana_TavaanaTech
می توان این خبرها را شنید و افسوس خورد و سر در گریبان فرو برد و بابت سرنوشت تلخ کودکان بازمانده از تحصیل و مردم دور از کتاب و کتابخوانی غمگین بود...
اما در روستای زرآباد سیستان و بلوچستان، جمعی پیدا شدند که تسلیم مشکلات و کمبودها نشدند. با سرمایه اندک خود و با امید به یاری خیرین پویشی به نام فصل نو درانداخته اند.
در معرفی خود چنین نوشته اند:
پویشی برای مهرورزی
از طرح و پویش کتابخوانی فصل نو می گویم که تلاش دارد آگاهی، اندیشه، تفکر و دانایی را به سرمایه اجتماعی وطن بازپس دهد. باشگاه کتابخوانی فصل نو پویشی ست از جنس مردم جهت ارتقای فرهنگ کتاب و کتابخوانی در آباد بوم زرآباد-بلوچستان.
این باشگاه فعالیت خود را در آستانه آغاز سال 95 شروع کرده و با شعار "بی هیچ کتاب میدهیم، کاش بخوانی و کاش برگردانی" وارد مرحله عملیاتی شده است. فصل نو بیانگر آغاز یک فصل تازه، نوین و متفاوت است. فصلی که قرار است در آن پیمان "کتاب نخواندن" که با اقوام و پیشینیان خود بسته ایم را، بشکنیم.
هم چنین یکی دیگر از رسالت های این پویش کمک به کودکان و دانش آموزانی هست که بخاطر فقر یا جبر جغرافیایی از تحصیل بازمانده اند، همانطور که استحضار دارید شدت فقر و کم برخورداری در جنوب این سرزمین بیداد می کند و کودکان زیادی بخاطر این موضوع قید تحصیل را می زنند، چه بسا خیلی از این عزیزان استعدادهای ناب و بکری هستند که اینگونه تلف می شوند و ما هم بی تفاوت از کنارشان می گذریم، اما ما تصمیم گرفته ایم که دیگر بی تفاوت نباشیم بلکه تا جایی که توان داریم بکوشیم و کمک کنیم تا این سرمایه های عظیم وطن به تحصیلشان ادامه دهند و مایه مباهات همه ی ایرانیان شوند.
لذا از همه شما هموطنان نیک نهاد و خیرین نوع دوست که دل در گرو آبادی این مرز و بوم دارید، درخواست می کنیم که با کمک و حمایت(مادی،غیر مادی، تبلیغات و...)خویش به فریاد دانش آموزان و کودکان سرزمینم(زرآباد-بلوچستان) لبیک گفته و شادی هایمان را با آنان تقسیم کنیم و یادمان باشد وقتی دست کسی را به یاری می گیریم دست دیگرمان در دست خداست، پس دست هموطنانمان را در جنوب این سرزمین بگیریم تا حالشان خوب شود، حال آنها که خوب باشد یعنی حال وطن خوب هست...و در آخر بقول صائب:
نیکی هنری نیست به امید تلافی/احسان به کسی کن که به کار تو نیاید
goo.gl/o8A5Iz
مطالب مرتبط:
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
https://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیتهای شهروندان دموکراتیک
https://bit.ly/1zUZf9R
چگونه یک تشکل غیر دولتی جمع و جور بسازیم؟
https://goo.gl/P07KUr
الفبای حمایتگری:
goo.gl/moU6nH
کنش های کوچک ایستادگی:
https://goo.gl/meeP0A
چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
https://bit.ly/SJKqJ2
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
.
این روزها فضای مجازی و رسانه ها پر شده از تصاویر کلاس های درسی که به ویرانه می مانند. خبر می رسد برخی مدارس هنوز کتاب درسی ندارند. سرانه مطالعه هم در جامعه ما بسیار پایین است.
می توان این خبرها را شنید و افسوس خورد و سر در گریبان فرو برد و بابت سرنوشت…
این روزها فضای مجازی و رسانه ها پر شده از تصاویر کلاس های درسی که به ویرانه می مانند. خبر می رسد برخی مدارس هنوز کتاب درسی ندارند. سرانه مطالعه هم در جامعه ما بسیار پایین است.
می توان این خبرها را شنید و افسوس خورد و سر در گریبان فرو برد و بابت سرنوشت…
Forwarded from آموزشکده توانا
پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی "ساواک" (سازمان اطلاعات و امنیت کشور در رژیم پهلوی) در کتاب خاطراتش با عنوان "دامگه حادثه" گفته که این سازمان برای کنترل آخوندهای مخالف، مدارکی از "فساد اخلاقی" آنها در قالب گرفتن عکس و ضبط صدا و فیلم تهیه و از این مدارک برای ترساندن و یا جلب همکاری آنها استفاده میکرده است.
او به طور مشخص به یکی از عملیات "ساواک" در سالهای ۱۳۴۶-۴۷ اشاره کرده که در آن ۵ نفر از واعظان معروف تهران به نامهای محمدتقی فلسفی، عبدالرضا حجازی، محمود قمی، جعفر شجونی، و محمدصادق لواسانی طعمهی #ساواک شدند.
ثابتی این ۵ نفر را از جمله آخوندهایی معرفی میکند که «در بالای منبر از پاکی و #طهارت و #صداقت و #اسلام و #ایمان صحبت میکردند» و در عین حال «خود #آلوده به #فساد بودند».
او در شرح ماجرا میگوید: «ماموریت اجرای عملیات در سازمان اطلاعات و امنیت تهران به کارمندی به نام عباس تهامی که تشنه اینگونه کارها بود و استعداد خوبی نیز در این زمینه داشت، محول شد. او منزل آبرومندی را اجاره کرد و سپس مامورین فنی در بعضی از اتاقهای آن دوربینهای متعدد تلویزیونی و عکسبرداری و میکروفونهای ضبط صوت تعبیه کردند. او دخترانی را استخدام کرده بود که عاشق کارهای پلیسی و ماجراجویانه بودند. با آنها موضوع را مطرح و منظور از تهیه عکس و فیلم را توضیح داده بود. یکی از این دخترها از خود استعداد بیشتر نشان داده و در عملیات بیشتر مورد استفاده قرار گرفته بود. روش کار هم این بود که این دختر به نحوی خود را به افراد مورد نظر نزدیک، و به عنوان اینکه مساله شرعی دارد با آنها ملاقات میکرد. او در ملاقات میگفت که همسر دارد اما همسرش از نظر #جنسی او را ارضا نمیکند و سه ماه سه ماه در سفر است. او وانمود میکرد که زنی آتشی مزاج است و میپرسید که از نظر #شرعی تکلیفش چیست. باید از شوهرش طلاق بگیرد یا بسوزد و بسازد؟ دخترک چون از #زیبایی نیز بهرهمند بود و گاهی از لای چادر، عشوهای نیز ابراز میکرد، امکان نداشت که تیرش به هدف نخورد و همهی سوژههایی که روی آنها کار میکرد، به دام افتادند.»
ثابتی ادامه میدهد: «دخترک پس از یک یا دو جلسه ملاقات موفق میشد آنها را به طرف خود جلب کند و چون عنوان میکرد از لحاظ مالی وضع مرفهی دارد و شوهرش نیز غالبا در سفرهای طولانی خارج و داخل کشور است، آنها تشویق میشدند به خانهاش بروند. همه ۵ نفر که اسمشان را اشاره کردم، به منزل دختر رفتند و از همهشان فیلم و عکس و نوار تهیه شد.»
وی محتوای فیلمها را نیز اینگونه توصیف میکند: «دختر طبق دستوری که داشت سعی میکرد در اتاقخواب حرکاتی بکند که سوژه هم متقابلا حرکات سبک و زنندهای انجام دهد. مثلا در #فیلم مربوط به #فلسفی، دختر عمامهی فلسفی را برداشت و ابتدا به سر خود گذاشت. بعد #لخت شد و عمامه را دور کمر خود پیچید و محل مخصوص خود را با آن پاک کرد. یا عمامه را به گردنشان پیچیده و آنها را به این طرف و آن طرف کشانده بود. و یا از #عمامه به عنوان توپ فوتبال و از عبا به عنوان چادر استفاده کرده بود و حرفهای رکیکی که #هتک #حیثیت آخوندها را میکرد، بین آنها رد و بدل شده بود. آخوندها هم انصافا از زبان در نمانده بودند و علیه هملباسها خود #شوخی و خوشمزگی کرده بودند. #دخترک بعضی از آنها را به #رقص و #مشروبخواری نیز واداشته بود.»
در این ویدئو، روایت جعفر شجونی ۸۳ ساله را از ماجرای احضارش به #ساواک و نشان دادن #فیلمها و عکسهایش به او میبینید. این ویدئو، بخشی از مصاحبهی #شجونی با برنامهی اینترنتی "دید در شب" با اجرای رضا #رشیدپور است.
منبع: Taghato
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
او به طور مشخص به یکی از عملیات "ساواک" در سالهای ۱۳۴۶-۴۷ اشاره کرده که در آن ۵ نفر از واعظان معروف تهران به نامهای محمدتقی فلسفی، عبدالرضا حجازی، محمود قمی، جعفر شجونی، و محمدصادق لواسانی طعمهی #ساواک شدند.
ثابتی این ۵ نفر را از جمله آخوندهایی معرفی میکند که «در بالای منبر از پاکی و #طهارت و #صداقت و #اسلام و #ایمان صحبت میکردند» و در عین حال «خود #آلوده به #فساد بودند».
او در شرح ماجرا میگوید: «ماموریت اجرای عملیات در سازمان اطلاعات و امنیت تهران به کارمندی به نام عباس تهامی که تشنه اینگونه کارها بود و استعداد خوبی نیز در این زمینه داشت، محول شد. او منزل آبرومندی را اجاره کرد و سپس مامورین فنی در بعضی از اتاقهای آن دوربینهای متعدد تلویزیونی و عکسبرداری و میکروفونهای ضبط صوت تعبیه کردند. او دخترانی را استخدام کرده بود که عاشق کارهای پلیسی و ماجراجویانه بودند. با آنها موضوع را مطرح و منظور از تهیه عکس و فیلم را توضیح داده بود. یکی از این دخترها از خود استعداد بیشتر نشان داده و در عملیات بیشتر مورد استفاده قرار گرفته بود. روش کار هم این بود که این دختر به نحوی خود را به افراد مورد نظر نزدیک، و به عنوان اینکه مساله شرعی دارد با آنها ملاقات میکرد. او در ملاقات میگفت که همسر دارد اما همسرش از نظر #جنسی او را ارضا نمیکند و سه ماه سه ماه در سفر است. او وانمود میکرد که زنی آتشی مزاج است و میپرسید که از نظر #شرعی تکلیفش چیست. باید از شوهرش طلاق بگیرد یا بسوزد و بسازد؟ دخترک چون از #زیبایی نیز بهرهمند بود و گاهی از لای چادر، عشوهای نیز ابراز میکرد، امکان نداشت که تیرش به هدف نخورد و همهی سوژههایی که روی آنها کار میکرد، به دام افتادند.»
ثابتی ادامه میدهد: «دخترک پس از یک یا دو جلسه ملاقات موفق میشد آنها را به طرف خود جلب کند و چون عنوان میکرد از لحاظ مالی وضع مرفهی دارد و شوهرش نیز غالبا در سفرهای طولانی خارج و داخل کشور است، آنها تشویق میشدند به خانهاش بروند. همه ۵ نفر که اسمشان را اشاره کردم، به منزل دختر رفتند و از همهشان فیلم و عکس و نوار تهیه شد.»
وی محتوای فیلمها را نیز اینگونه توصیف میکند: «دختر طبق دستوری که داشت سعی میکرد در اتاقخواب حرکاتی بکند که سوژه هم متقابلا حرکات سبک و زنندهای انجام دهد. مثلا در #فیلم مربوط به #فلسفی، دختر عمامهی فلسفی را برداشت و ابتدا به سر خود گذاشت. بعد #لخت شد و عمامه را دور کمر خود پیچید و محل مخصوص خود را با آن پاک کرد. یا عمامه را به گردنشان پیچیده و آنها را به این طرف و آن طرف کشانده بود. و یا از #عمامه به عنوان توپ فوتبال و از عبا به عنوان چادر استفاده کرده بود و حرفهای رکیکی که #هتک #حیثیت آخوندها را میکرد، بین آنها رد و بدل شده بود. آخوندها هم انصافا از زبان در نمانده بودند و علیه هملباسها خود #شوخی و خوشمزگی کرده بودند. #دخترک بعضی از آنها را به #رقص و #مشروبخواری نیز واداشته بود.»
در این ویدئو، روایت جعفر شجونی ۸۳ ساله را از ماجرای احضارش به #ساواک و نشان دادن #فیلمها و عکسهایش به او میبینید. این ویدئو، بخشی از مصاحبهی #شجونی با برنامهی اینترنتی "دید در شب" با اجرای رضا #رشیدپور است.
منبع: Taghato
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from محمدرضا عالی پیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from محمدرضا عالی پیام
👆 #کلیپ_تصویری شماره185آقای هالو
📌متهم
در چنین شهر گل و بلبل، حقیقت متهم
مردی و مردانگی مُرد و رفاقت متهم
یک زمان تار سبیل مرد بود و قول او
ریش سالاری شد و تار سبیلت متهم
باغ تا در قبضهی خار و خس و هرزه علف
سرو آزادی که می افراشت قامت، متهم
شام تاریک و شب هول و سیاهی برقرار
آفتاب دشمن دیرین ظلمت متهم
ماده ی "اصل برائت" را خدا رحمت کند
طبق حکم "علم قاضی" کل ملت متهم
متهم در دادگاه عدل ما شاکی شده
شاکی بدبخت، بی جرم و جنایت متهم
پشت پرده اصل کاری خورده است و برده است
آفتابه دزد را آورده : اینت متهم
مثل آن خانم که شب برخاست پاورچین، یواش
جیب آقا را تکانده، صبح کلفت متهم
آنکه میپاشد اسید، آزاد می چرخد، ولی
دختر لب غنچهی ابرو دو تا خط متهم
یا که جریان خمینی شهر، یادت هست؟ نه !!
اصل کاری رفت و یک بدبخت پاپت متهم
اولی بر گردهی مردم سوار است و رها
دومی که زیر او آورده طاقت متهم
هشت سال آزگار آقای .... والا چی بگم؟
مملکت را ریخته در هم، پت و مت متهم
شیخ دیشب شیشهی می توی پاکت کرد و برد
خورد می را، شیشه را بشکست و پاکت متهم
از زمانی که پلیس سایبری تاسیس شد
هر که ایمیلی زده یا بوده در چت متهم
دور دنیا کرده حاجی حال و حول و عیش و کیف
ما و یک دیش و ال ان بی و عربست متهم
زاهد و زن های شوهردار و عمری ارتباط
دختر همسایه با من ... نیم ساعت، متهم
او نمازش بی وضو و غسل بود و شد امام
من که شعرم با وضو بود و طهارت، متهم
شعرهای دیگر هالو بگو اصلن به هیچ
با همین شعری که سر تا پا جسارت متهم
محمدرضاعالی پیام-هالو
شهریور 94 - زندان رجایی شهر
✅ @mrhalloo
📌متهم
در چنین شهر گل و بلبل، حقیقت متهم
مردی و مردانگی مُرد و رفاقت متهم
یک زمان تار سبیل مرد بود و قول او
ریش سالاری شد و تار سبیلت متهم
باغ تا در قبضهی خار و خس و هرزه علف
سرو آزادی که می افراشت قامت، متهم
شام تاریک و شب هول و سیاهی برقرار
آفتاب دشمن دیرین ظلمت متهم
ماده ی "اصل برائت" را خدا رحمت کند
طبق حکم "علم قاضی" کل ملت متهم
متهم در دادگاه عدل ما شاکی شده
شاکی بدبخت، بی جرم و جنایت متهم
پشت پرده اصل کاری خورده است و برده است
آفتابه دزد را آورده : اینت متهم
مثل آن خانم که شب برخاست پاورچین، یواش
جیب آقا را تکانده، صبح کلفت متهم
آنکه میپاشد اسید، آزاد می چرخد، ولی
دختر لب غنچهی ابرو دو تا خط متهم
یا که جریان خمینی شهر، یادت هست؟ نه !!
اصل کاری رفت و یک بدبخت پاپت متهم
اولی بر گردهی مردم سوار است و رها
دومی که زیر او آورده طاقت متهم
هشت سال آزگار آقای .... والا چی بگم؟
مملکت را ریخته در هم، پت و مت متهم
شیخ دیشب شیشهی می توی پاکت کرد و برد
خورد می را، شیشه را بشکست و پاکت متهم
از زمانی که پلیس سایبری تاسیس شد
هر که ایمیلی زده یا بوده در چت متهم
دور دنیا کرده حاجی حال و حول و عیش و کیف
ما و یک دیش و ال ان بی و عربست متهم
زاهد و زن های شوهردار و عمری ارتباط
دختر همسایه با من ... نیم ساعت، متهم
او نمازش بی وضو و غسل بود و شد امام
من که شعرم با وضو بود و طهارت، متهم
شعرهای دیگر هالو بگو اصلن به هیچ
با همین شعری که سر تا پا جسارت متهم
محمدرضاعالی پیام-هالو
شهریور 94 - زندان رجایی شهر
✅ @mrhalloo
آموزشکده توانا
سالگرد تولد آلبر کامو، بیگانهی طاغی https://goo.gl/kQtqIY @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد تولد آلبر کامو، بیگانهی طاغی
تنها چهلوچهار سال سن داشت که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد و در چهلوهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناختهاند.
آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسویالاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار میکرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا میشود و این آشنایی به ازدواج منجر میشود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آنها «آلبر» نام گرفت. برادر دیگر آلبر که همنام پدر، لوسین نام داشت پس از به دنیا آمدن آلبر در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد. پس از این حادثه آلبر به همراه مادر به خانهی مادربزرگ در الجزیره میرود.
کامو چهارده سال سن داشت که پدر را از دست داد. مادر کامو زنی کمحرف و بیسواد بود که به گفتهی کامو، «تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف میزد.» کودکی کامو در تنگدستی گذشت.
او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازهها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود میگوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»
کامو با کمک یکی از آموزگارانش در یکی از آزمونهایی که پس از موفقیت تقبل کمکهزینهی دانشآموز را میکردند پذیرفته میشود و به هزینهی دولت وارد دبیرستان میشود. در همین زمان او به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی نیز آشنا شد. کامو به فوتبال نیز بسیار علاقهمند بود و در این رشته توانست موفقیتهایی نیز به دست آورد. او در سال ۱۹۲۹ دروازهبان تیم جوانان دانشگاه ریسینگ الجزیره شد. کامو پس از دریافت دیپلم و در همان سال نشانههایی از بیماری سل را در خود مییابد. فوتبال را نیمهکاره رها میکند. او در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه گرفت و در سال ۱۹۳۶ پایاننامهی خود را در مورد فلوطین، فیلسوف یونانی نوشت. کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوست. او پیشتر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.»
کامو در «انسان طاغی» مینویسد: «آزادی مطلق، عدالت را یک مضحکه جلوه میدهد. عدالت مطلق هم آزادی را انکار میکند. این دو مفهوم میبایست یکدیگر را محدود کنند (…) انسان طاغی راستین فقط هنگامی دست به اسلحه میبرد که بخواهد خشونت را محدود کند و نه برای آنکه خشونت را قانونی جلوه دهد و آن را موجه سازد. فقط هنگامی مردن برای انقلاب ارزش دارد که ثمره انقلاب الغای مجازات اعدام باشد. (…) اگر هدف، مطلق باشد، میتوان بسیاری چیزها را قربانی هدف کرد. اما در غیر اینصورت فقط انسان خودش را به کشتن میدهد.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/kQtqIY
@Tavaana_TavaanaTech
تنها چهلوچهار سال سن داشت که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد و در چهلوهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناختهاند.
آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسویالاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار میکرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا میشود و این آشنایی به ازدواج منجر میشود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آنها «آلبر» نام گرفت. برادر دیگر آلبر که همنام پدر، لوسین نام داشت پس از به دنیا آمدن آلبر در نبرد مارن در جنگ جهانی اول کشته شد. پس از این حادثه آلبر به همراه مادر به خانهی مادربزرگ در الجزیره میرود.
کامو چهارده سال سن داشت که پدر را از دست داد. مادر کامو زنی کمحرف و بیسواد بود که به گفتهی کامو، «تنها ۴۵۰ کلمه بلد بود، اگر که اصلا حرف میزد.» کودکی کامو در تنگدستی گذشت.
او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازهها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود میگوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»
کامو با کمک یکی از آموزگارانش در یکی از آزمونهایی که پس از موفقیت تقبل کمکهزینهی دانشآموز را میکردند پذیرفته میشود و به هزینهی دولت وارد دبیرستان میشود. در همین زمان او به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی نیز آشنا شد. کامو به فوتبال نیز بسیار علاقهمند بود و در این رشته توانست موفقیتهایی نیز به دست آورد. او در سال ۱۹۲۹ دروازهبان تیم جوانان دانشگاه ریسینگ الجزیره شد. کامو پس از دریافت دیپلم و در همان سال نشانههایی از بیماری سل را در خود مییابد. فوتبال را نیمهکاره رها میکند. او در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه گرفت و در سال ۱۹۳۶ پایاننامهی خود را در مورد فلوطین، فیلسوف یونانی نوشت. کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب کمونیست پیوست. او پیشتر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.»
کامو در «انسان طاغی» مینویسد: «آزادی مطلق، عدالت را یک مضحکه جلوه میدهد. عدالت مطلق هم آزادی را انکار میکند. این دو مفهوم میبایست یکدیگر را محدود کنند (…) انسان طاغی راستین فقط هنگامی دست به اسلحه میبرد که بخواهد خشونت را محدود کند و نه برای آنکه خشونت را قانونی جلوه دهد و آن را موجه سازد. فقط هنگامی مردن برای انقلاب ارزش دارد که ثمره انقلاب الغای مجازات اعدام باشد. (…) اگر هدف، مطلق باشد، میتوان بسیاری چیزها را قربانی هدف کرد. اما در غیر اینصورت فقط انسان خودش را به کشتن میدهد.»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/kQtqIY
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عدالت تحت دموکراسی
سخنرانی مجدی هردان وکیل و محقق فلسطینی درباره مفهوم عدالت، ملزومات آن، موانع بر سر راه عدالت و طرقی پاسداری از آن توسط شهروندان
https://bit.ly/1L4eWTO
@Tavaana_TavaanaTech
سخنرانی مجدی هردان وکیل و محقق فلسطینی درباره مفهوم عدالت، ملزومات آن، موانع بر سر راه عدالت و طرقی پاسداری از آن توسط شهروندان
https://bit.ly/1L4eWTO
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
عدالت تحت دموکراسی سخنرانی مجدی هردان وکیل و محقق فلسطینی درباره مفهوم عدالت، ملزومات آن، موانع بر سر راه عدالت و طرقی پاسداری از آن توسط شهروندان https://bit.ly/1L4eWTO @Tavaana_TavaanaTech
عدالت تحت دموکراسی
«مجدی هردان» وکیل، محقق و مشاور حقوقی است که در فلسطین ساکن است. هردان در زمینههای متعددی چون حقوق بشر بینالمللی و حقوق بشردوستانه، قانون اساسی فلسطین، رسانه و روابط عمومی، و مسائل حقوقی مرتبط با کارکرد سازمانهای مردمنهاد شامل روند لابیگری، متخصص است. وی سازمانهای مردمنهاد و متخصصین دنیای حقوق را در قانون اساسی فلسطین، حقوق سازمانهای مردمنهاد و نظام کلی حقوقی هدایت کرده است.
در این سخنرانی مجدی هردان مفهوم عدالت، ملزومات آن، موانع بر سر راه عدالت و طرقی که شهروندان میتوانند از عدالت پاسداری نمایند را مورد بررسی قرار داده است.
لینک یوتیوب:
https://bit.ly/1L4eWTO
@Tavaana_TavaanaTech
«مجدی هردان» وکیل، محقق و مشاور حقوقی است که در فلسطین ساکن است. هردان در زمینههای متعددی چون حقوق بشر بینالمللی و حقوق بشردوستانه، قانون اساسی فلسطین، رسانه و روابط عمومی، و مسائل حقوقی مرتبط با کارکرد سازمانهای مردمنهاد شامل روند لابیگری، متخصص است. وی سازمانهای مردمنهاد و متخصصین دنیای حقوق را در قانون اساسی فلسطین، حقوق سازمانهای مردمنهاد و نظام کلی حقوقی هدایت کرده است.
در این سخنرانی مجدی هردان مفهوم عدالت، ملزومات آن، موانع بر سر راه عدالت و طرقی که شهروندان میتوانند از عدالت پاسداری نمایند را مورد بررسی قرار داده است.
لینک یوتیوب:
https://bit.ly/1L4eWTO
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
Justice Under Democracy
In this lecture, Palestinian lawyer Majdi Hardan explores the concept of justice, its requirements, obstacles to justice, and ways citizens can protect justice.
روایت پوران فرخزاد از خانهای که خراب شد
فروغ خانه میخواهد چهکار؟
همهچیز از عکسی شروع شد که چند روز پیش، سر صبح، هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم، در اینستاگرام خود گذاشت و در توضیحش نوشت: «هرروز از کنار کوچه اعرابی در خیابان هدایت میگذشتم، اما امروز صبح شاهد اتفاق تأسفبرانگیزی شدم. خانه فروغ فرخزاد با خاک یکسان شده بود. تخریب کامل، دیگر هیچچیز از آن بر جای نمانده».
ماه اخیر، ماه عجیبی برای فروغ فرخزاد بود؛ انتشار نامهای از او به ابراهیم گلستان حواشی فراوانی را لااقل در فضای مجازی به وجود آورد و حالا خانهاش با خاک یکسان شده؛ خانهای که میگویند ابراهیم گلستان برای او فراهم کرده و مدتی نیز کاوه گلستان و بعدها لیلی گلستان در آن اقامت داشتهاند.
پوران فرخزاد، این خانه، واقع در دروس را بهخوبی به یاد میآورد: «چندینبار به این خانه رفته بودم. از نظر معماری خانه خاصی نبود، اما فروغ آن را به زیبایی تزئین کرده بود. حیاط قشنگی داشت و هالِ بزرگی و دو اتاق کوچک». خواهر فروغ میدانسته که این خانه بالاخره خراب خواهد شد، فارغ از آنکه دراینمیان خاطره خواهرش چه خواهد شد: «این خانه را بعد از فوت همسر لیلی گلستان فروخته بودند. مالک هم قصد داشت خانه را خراب کند و چند طبقه بسازد. من و دو فیلمساز، چندباری جلسه گذاشتیم، دیدار کردیم و اصرارمان بر این بود که خانه تخریب نشود بلکه بتوان از آن مکانی برای بزرگداشت فروغ ایجاد کرد، اما مالک میگفت: «من فروغ مروغ سرم نمیشود». پول داده بود و خانه را خریده بود و حالا حق داشت که خرابش کند». این اولین و آخرینبار نخواهد بود که خانهای با بوی خاطرات تاریخ ادبیات ایران ویران میشود؛ از خانه پروین اعتصامی تا خانه هدایت، از خانه میرزادهعشقی تا خانه سیمین و جلال که هنوز وضع روشنی ندارد.
پوران فرخزاد با صدای بغضآلودش ادامه میدهد: «این یعنی روال رایج در یک جامعه که بیفرهنگی در آن قالب شده است. شما توقع داشتید که بیاید میلیونها تومان پولش را لنگِ فروغ کند؟ اصلا مگر میداند فروغ کیست؟ فروغ برای آنهایی که میشناسندش، زنده است و باقیماندن خاطرهاش ربطی به این خانه و آن خانه ندارد. اصلا فروغ خانه میخواهد چهکار؟»
از خانههایی که فروغ در آن زندگی کرده، هنوز یکی دیگر مانده است؛ خانه پدریاش در چهارراه مولوی؛ خانهای که آنهم بهنوعی محل مناقشه است و هر روز بیم آن میرود که به روزگار همین خانه بدل شود.
این موضوع اما برای پوران که به گفته خودش، تلخترین داغها، داغ مرگ اعضای خانوادهاش- را در سینه دارد، از جنس دیگری است: «ما در دورانی زندگی میکنیم که همهچیز در حال تغییر است؛ خانهها را خراب میکنند تا برج بسازند، شهرها ویران میشوند، گلهای آفتابگردان حیاط خانه فروغ از بین میروند و ما هم زندهایم و شاهد. فروغ رفته است و راحت شده، خوشبهحالش. ما ماندهایم و دیدن و شنیدن این خبرهای تلخ».
سعید برآبادی- روزنامه شرق
goo.gl/vQHFOU
مطلب مرتبط:
فروغ فرخزاد
https://bit.ly/1uMdl1p
فروغ خانه میخواهد چهکار؟
همهچیز از عکسی شروع شد که چند روز پیش، سر صبح، هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم، در اینستاگرام خود گذاشت و در توضیحش نوشت: «هرروز از کنار کوچه اعرابی در خیابان هدایت میگذشتم، اما امروز صبح شاهد اتفاق تأسفبرانگیزی شدم. خانه فروغ فرخزاد با خاک یکسان شده بود. تخریب کامل، دیگر هیچچیز از آن بر جای نمانده».
ماه اخیر، ماه عجیبی برای فروغ فرخزاد بود؛ انتشار نامهای از او به ابراهیم گلستان حواشی فراوانی را لااقل در فضای مجازی به وجود آورد و حالا خانهاش با خاک یکسان شده؛ خانهای که میگویند ابراهیم گلستان برای او فراهم کرده و مدتی نیز کاوه گلستان و بعدها لیلی گلستان در آن اقامت داشتهاند.
پوران فرخزاد، این خانه، واقع در دروس را بهخوبی به یاد میآورد: «چندینبار به این خانه رفته بودم. از نظر معماری خانه خاصی نبود، اما فروغ آن را به زیبایی تزئین کرده بود. حیاط قشنگی داشت و هالِ بزرگی و دو اتاق کوچک». خواهر فروغ میدانسته که این خانه بالاخره خراب خواهد شد، فارغ از آنکه دراینمیان خاطره خواهرش چه خواهد شد: «این خانه را بعد از فوت همسر لیلی گلستان فروخته بودند. مالک هم قصد داشت خانه را خراب کند و چند طبقه بسازد. من و دو فیلمساز، چندباری جلسه گذاشتیم، دیدار کردیم و اصرارمان بر این بود که خانه تخریب نشود بلکه بتوان از آن مکانی برای بزرگداشت فروغ ایجاد کرد، اما مالک میگفت: «من فروغ مروغ سرم نمیشود». پول داده بود و خانه را خریده بود و حالا حق داشت که خرابش کند». این اولین و آخرینبار نخواهد بود که خانهای با بوی خاطرات تاریخ ادبیات ایران ویران میشود؛ از خانه پروین اعتصامی تا خانه هدایت، از خانه میرزادهعشقی تا خانه سیمین و جلال که هنوز وضع روشنی ندارد.
پوران فرخزاد با صدای بغضآلودش ادامه میدهد: «این یعنی روال رایج در یک جامعه که بیفرهنگی در آن قالب شده است. شما توقع داشتید که بیاید میلیونها تومان پولش را لنگِ فروغ کند؟ اصلا مگر میداند فروغ کیست؟ فروغ برای آنهایی که میشناسندش، زنده است و باقیماندن خاطرهاش ربطی به این خانه و آن خانه ندارد. اصلا فروغ خانه میخواهد چهکار؟»
از خانههایی که فروغ در آن زندگی کرده، هنوز یکی دیگر مانده است؛ خانه پدریاش در چهارراه مولوی؛ خانهای که آنهم بهنوعی محل مناقشه است و هر روز بیم آن میرود که به روزگار همین خانه بدل شود.
این موضوع اما برای پوران که به گفته خودش، تلخترین داغها، داغ مرگ اعضای خانوادهاش- را در سینه دارد، از جنس دیگری است: «ما در دورانی زندگی میکنیم که همهچیز در حال تغییر است؛ خانهها را خراب میکنند تا برج بسازند، شهرها ویران میشوند، گلهای آفتابگردان حیاط خانه فروغ از بین میروند و ما هم زندهایم و شاهد. فروغ رفته است و راحت شده، خوشبهحالش. ما ماندهایم و دیدن و شنیدن این خبرهای تلخ».
سعید برآبادی- روزنامه شرق
goo.gl/vQHFOU
مطلب مرتبط:
فروغ فرخزاد
https://bit.ly/1uMdl1p
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. روایت #پوران_فرخزاد از خانهای که خراب شد فروغ خانه میخواهد چهکار؟ همهچیز از عکسی شروع شد که چند روز پیش، سر صبح، هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم، در اینستاگرام خود گذاشت و در توضیحش نوشت: «هرروز از کنار کوچه اعرابی در خیابان هدایت میگذشتم، اما امروز…
برای آزادی، عدالت و عشق
دوم بهمن ماه ۱۳۹۲، «هو خیویونگ»، وکیل و فعال حقوق بشر، در پایان محاکمه خود، بیانیه زیر را خطاب به دادگاه قرائت کرد. هو بنیان گذار جنبش شهروند نو می باشد، جنبشی که برای حق تحصیل فرزندان کارگران مهاجر روستایی و علیه فساد مسؤولان چینی مبارزه می کند. طی گسترده ترین سرکوب که در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ (۱۳۹۱ - تاکنون) صورت گرفته است، وی به جرم "تشویق مردم برای اقدام علیه نظم عمومی" به ۴ سال حبس محکوم شده است.
با اینکه قاضی به هو امکان خواندن متن کامل بیانیه را نداد، متن کامل آن در اینترنت قابل دسترسی است – از جمله در سایت توانا متن فارسی و انگلیسی بیانیه قرار داده شده است. در این بیانیه، وی از هم وطنان خود می خواهد تا از طریق کنش های کوچک "آزادی، عدالت و عشق" کشورشان را دگرگون کنند. هو می خواهد "که هر فردی که دارای ملیت چینی است بتواند به عنوان یک شهروند عمل کرده و رفتار کند؛ جنبش خواهان آن است که ما وظیفه و نقش خود را به عنوان شهروند قبول کرده و خود را اربابان این کشور بدانیم، و نه رعایای بیتفاوت و چاپلوس یک نظام ملوکالطوایفی که به عنوان یک زیرلایه اجتماعی تن به هر گونه خاری و فرمانروایی اراذل میدهند... که وظایفی که با شهروندی میآیند نیز جدی گرفته شوند. از جمله این وظایف این است که چین متعلق به همه چینیهاست و این با ماست که وجدان و عدالت را تعریف کرده، حدود این دو را مشخص کنیم."
قسمت هایی از این دفاعیه:
آنچه جنبش نوین شهروندان خواهان است یک عقلانیت و یک روحیه (civic spirit) مدنی است که آزادی، عدالت و عشق را دربرمیگیرد: آزادی فردی، آزادی بدون محدودیتی که خوشبختی را به ارمغان میآورد، همواره هم هدف جامعه خواهد بود و هم هدف دولت؛ عدالت، عدالتی که محدوده آزادی را تعریف و مشخص میکند، همان عدالتی هست که تضمینکننده انصاف بوده و از وجدان اخلاقی پاسداری میکند؛ و عشق، چه در شکل مهر، چه در سیمای رواداری، چه در قالب همدردی و فداکاری، ارزشمندترین احساس بشر بوده و سرچشمه خوشبختی وی میباشد.
جنبش نوین شهروندان مدافع آن گونه شهروندی است که با فرد شروع میشود، و از طریق کنشهای کوچک تغییرات مشخصی را در سیاستگذاری عمومی و در نظام دربرگیرنده آن منجر میگردد؛ این نوع شهروندی، باهماد (community) شهروندانی را تشکیل می دهد که به آزادی و به مردمسالاری تعهد داشته باشند؛ جامعه ای از شهروندان که از طریق خردگرایی سالم به یک جامعه مدنی تبدیل گردد.
.
مردمسالاری مبتنی بر قانون اساسی، آزادی، برابری و عدالت، عشق و ایمان، این همه مفاهیم مشترکی هستند برای تمامی آنهایی که هویت خویش را در شهروندی جستجو میکنند.
آنچه ما در پیاش هستیم، به دست آوردن قدرت و سیاست توأم با توحش و به هر قیمت نیست؛ بلکه سیاستی است نیک، سیاستی که در جهت منفعت عام قدم بردارد، آرمانی که بر اساس آن جمهور مردم در مدیریت و در اداره کشورشان مشارکت داشته باشند. مأموریت ما صاحب قدرت شدن نیست، محدود کردن قدرت است. هدف ما برقرار کردن یک نظام متمدن و مدرن مبتنی بر مردمسالاری و حکومت قانون است، بنیاد نهادن یک سنت اصیل سیاسی که به نسلهای آینده اجازه دهد تا از انصاف، آزادی، عدالت و خوشبختی بهره ببرند.
در چارچوب مردمسالاری راستین، سیاست باید در قالب حکومت قانون اعمال گردد. احزاب سیاسی باید بتوانند در رقابتی سالم با یکدیگر شرکت کرده و تنها آنهایی که پیروز یک انتخابات آزاد و منصفانه هستند از صلاحیت لازم برای حکومت کردن برخوردارند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، قوای سهگانه به شیوهای علمی از یکدیگر تفکیک شده و متقابلا یکدیگر را تعدیل میکنند (checks and balances)؛ قوه قضاییه مستقل بوده و قضات از قانون و از وجدان خود پیروی میکنند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، ارتش و نیروی انتظامی دستگاههایی دولتی هستند که تحت هیچ شرایطی نمیتوانند به مالکیت خصوصی یک حزب سیاسی درآمده و یا از منافع یک قشر خاص پاسداری و حراست کنند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، رسانهها دستگاههایی مطبوعاتی در خدمت جامعه هستند که تحت هیچ شرایطی نمیتوانند به بلندگوهای انحصاری منافع یک حزب سیاسی یا یک قشر خاص تبدیل شوند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، این قانون اساسی است که حقوق مقدس مدنی و از جمله حق رأی، حق آزادی بیان و ایمان را تصریح کرده و به آنها موجودیتی عینی میبخشد. وعده قدرت مردم (people’s power) نمیتواند وعدهای دروغین باشد.
این ارزشها و موازین مردمسالارانه مدرن ریشه در مشترکات بشری دارند. آنها نمیتوانند شرقی یا غربی باشند، سوسیالیست یا کاپیتالیست باشند. این ارزشها و موازین جهانی بوده و متعلق به همه جوامع انسانی میباشند.
goo.gl/Q3d96y
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/1fhc73Y
@Tavaana_TavaanaTech
دوم بهمن ماه ۱۳۹۲، «هو خیویونگ»، وکیل و فعال حقوق بشر، در پایان محاکمه خود، بیانیه زیر را خطاب به دادگاه قرائت کرد. هو بنیان گذار جنبش شهروند نو می باشد، جنبشی که برای حق تحصیل فرزندان کارگران مهاجر روستایی و علیه فساد مسؤولان چینی مبارزه می کند. طی گسترده ترین سرکوب که در دوران ریاست جمهوری شی جین پینگ (۱۳۹۱ - تاکنون) صورت گرفته است، وی به جرم "تشویق مردم برای اقدام علیه نظم عمومی" به ۴ سال حبس محکوم شده است.
با اینکه قاضی به هو امکان خواندن متن کامل بیانیه را نداد، متن کامل آن در اینترنت قابل دسترسی است – از جمله در سایت توانا متن فارسی و انگلیسی بیانیه قرار داده شده است. در این بیانیه، وی از هم وطنان خود می خواهد تا از طریق کنش های کوچک "آزادی، عدالت و عشق" کشورشان را دگرگون کنند. هو می خواهد "که هر فردی که دارای ملیت چینی است بتواند به عنوان یک شهروند عمل کرده و رفتار کند؛ جنبش خواهان آن است که ما وظیفه و نقش خود را به عنوان شهروند قبول کرده و خود را اربابان این کشور بدانیم، و نه رعایای بیتفاوت و چاپلوس یک نظام ملوکالطوایفی که به عنوان یک زیرلایه اجتماعی تن به هر گونه خاری و فرمانروایی اراذل میدهند... که وظایفی که با شهروندی میآیند نیز جدی گرفته شوند. از جمله این وظایف این است که چین متعلق به همه چینیهاست و این با ماست که وجدان و عدالت را تعریف کرده، حدود این دو را مشخص کنیم."
قسمت هایی از این دفاعیه:
آنچه جنبش نوین شهروندان خواهان است یک عقلانیت و یک روحیه (civic spirit) مدنی است که آزادی، عدالت و عشق را دربرمیگیرد: آزادی فردی، آزادی بدون محدودیتی که خوشبختی را به ارمغان میآورد، همواره هم هدف جامعه خواهد بود و هم هدف دولت؛ عدالت، عدالتی که محدوده آزادی را تعریف و مشخص میکند، همان عدالتی هست که تضمینکننده انصاف بوده و از وجدان اخلاقی پاسداری میکند؛ و عشق، چه در شکل مهر، چه در سیمای رواداری، چه در قالب همدردی و فداکاری، ارزشمندترین احساس بشر بوده و سرچشمه خوشبختی وی میباشد.
جنبش نوین شهروندان مدافع آن گونه شهروندی است که با فرد شروع میشود، و از طریق کنشهای کوچک تغییرات مشخصی را در سیاستگذاری عمومی و در نظام دربرگیرنده آن منجر میگردد؛ این نوع شهروندی، باهماد (community) شهروندانی را تشکیل می دهد که به آزادی و به مردمسالاری تعهد داشته باشند؛ جامعه ای از شهروندان که از طریق خردگرایی سالم به یک جامعه مدنی تبدیل گردد.
.
مردمسالاری مبتنی بر قانون اساسی، آزادی، برابری و عدالت، عشق و ایمان، این همه مفاهیم مشترکی هستند برای تمامی آنهایی که هویت خویش را در شهروندی جستجو میکنند.
آنچه ما در پیاش هستیم، به دست آوردن قدرت و سیاست توأم با توحش و به هر قیمت نیست؛ بلکه سیاستی است نیک، سیاستی که در جهت منفعت عام قدم بردارد، آرمانی که بر اساس آن جمهور مردم در مدیریت و در اداره کشورشان مشارکت داشته باشند. مأموریت ما صاحب قدرت شدن نیست، محدود کردن قدرت است. هدف ما برقرار کردن یک نظام متمدن و مدرن مبتنی بر مردمسالاری و حکومت قانون است، بنیاد نهادن یک سنت اصیل سیاسی که به نسلهای آینده اجازه دهد تا از انصاف، آزادی، عدالت و خوشبختی بهره ببرند.
در چارچوب مردمسالاری راستین، سیاست باید در قالب حکومت قانون اعمال گردد. احزاب سیاسی باید بتوانند در رقابتی سالم با یکدیگر شرکت کرده و تنها آنهایی که پیروز یک انتخابات آزاد و منصفانه هستند از صلاحیت لازم برای حکومت کردن برخوردارند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، قوای سهگانه به شیوهای علمی از یکدیگر تفکیک شده و متقابلا یکدیگر را تعدیل میکنند (checks and balances)؛ قوه قضاییه مستقل بوده و قضات از قانون و از وجدان خود پیروی میکنند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، ارتش و نیروی انتظامی دستگاههایی دولتی هستند که تحت هیچ شرایطی نمیتوانند به مالکیت خصوصی یک حزب سیاسی درآمده و یا از منافع یک قشر خاص پاسداری و حراست کنند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، رسانهها دستگاههایی مطبوعاتی در خدمت جامعه هستند که تحت هیچ شرایطی نمیتوانند به بلندگوهای انحصاری منافع یک حزب سیاسی یا یک قشر خاص تبدیل شوند.
در چارچوب مردمسالاری راستین و حکومت قانون، این قانون اساسی است که حقوق مقدس مدنی و از جمله حق رأی، حق آزادی بیان و ایمان را تصریح کرده و به آنها موجودیتی عینی میبخشد. وعده قدرت مردم (people’s power) نمیتواند وعدهای دروغین باشد.
این ارزشها و موازین مردمسالارانه مدرن ریشه در مشترکات بشری دارند. آنها نمیتوانند شرقی یا غربی باشند، سوسیالیست یا کاپیتالیست باشند. این ارزشها و موازین جهانی بوده و متعلق به همه جوامع انسانی میباشند.
goo.gl/Q3d96y
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/1fhc73Y
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. برای آزادی، عدالت و عشق دوم بهمن ماه ۱۳۹۲، «هو خیویونگ»، وکیل و فعال حقوق بشر، در پایان محاکمه خود، بیانیه زیر را خطاب به دادگاه قرائت کرد. هو بنیان گذار جنبش شهروند نو می باشد، جنبشی که برای #حق_تحصیل فرزندان #کارگران مهاجر روستایی و علیه فساد مسؤولان…
Forwarded from بشکن Beshkan
تئوریسین فیلترینگ در ایران را بشناسید
روح الله مومن نسب مسئول بخش فیلترینگ مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولد بهمن ۱۳۵۹ است و خود را افسر جنگ نرم مینامد. او را به عنوان یکی از تئوریسینهای بحث فیلترینگ میشناسند و برخی رسانههای داخلی از جمله رجانیوز، بولتن نیوز و غیره او را کارشناس فضای مجازی معرفی میکنند. او در وبلاگش درباره خود اینگونه مینویسد: «بنده ضعیف و ذلیل و حقیر و مسکینِ خدای قادر و جلیل و عظیم و قوی، روح الله مومن نسب که نه! روح الله خمینی نسب هستم؛ فرزند انقلاب حسینی؛ متولد بهمن خونین. رسانههای دیجیتال را عرصه جنگ نرم قدرتها با قدرت ایمان انسانها یافتم و از روز چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸٢ پاچههایم را بالا زدم و جفت پا پریدم وسط میدان مجازی و بدین سان شدم افسر کوچک جنگ نرم. تیغ بر دمل چرکین اینترنت کشیدم و برای درمانش نسخهای از فرامین امام پیچیدم که شهره شد به نام انقلاب اسلامی در فضای مجازی با شعار جهانی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و دادمش به دست جوانان آزاده تا آزاد اندیشیدن را به جهان بیاموزند.»
او به طور کل اینترنت را پدیدهای شیطانی تلقی میکند و معتقد است که «نطفه آن در ام الفساد زمین بسته شده» و هدف نهاییش «تسلط بدیها بر جهان» است. او در این رابطه میگوید: «موتورهای جستجوی آمریکایی مامور شیطانند تا نه تنها هر کلمه یا حرف بیربط را به تصاویر، فیلمها یا مطالب غیر اخلاقی ربط دهند، بلکه بصورت غیر مستقیم مدیران تارنماها را به استفاده از عبارات مستهجن و مبتذل سوق داده و کاربران را به جستجوی بدیها تشویق کنند.»
یکی از مباحثی که او به شدت دنبال میکند، شبکههای اجتماعی است. او فیسبوک را پروژه اسرائیل میداند و مارک زوکربرگ را «مدیرِ صهیونیستِ شرکتِ آمریکاییِ فیسبوک» خطاب میکند و رفع فیلتر شبکههای اجتماعی را نقض اصل سوم قانون اساسی مربوط به وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران میداند و در رابطه با فیلتر فیسبوک و توئیتر معتقد است که: «چون از طرفی تشخیص اکانتهایی که مطلب مربوطه را میخوانند برای مأمور یا نرمافزار ممکن نیست و از طرف دیگر نشانی داشبورد همه کاربران معمولاً صفحه اصلی همان شبکه اجتماعی است، عملاً برای جلوگیری از انتشار یک مطلب مجرمانه باید صفحه اصلی شبکه اجتماعی حاوی محتوای مجرمانه را فیلتر کرد، یعنی همین اتفاقی که اکنون برای فیسبوک و توئیتر افتاده است و یکی دیگر از دلایل فیلتر بودن شبکههای اجتماعی این است که اغلب آنها و از جمله فیسبوک و توئیتر از پروتکل رمز شده "SSL" استفاده میکنند و به همین علت شناسایی و تفکیک محتوای صفحات آنها به صورت نرمافزاری، قبل از رمزگشایی ممکن نیست.»
مومن نسب در چند سال اخیر و همزمان با روی کار بودن محمود احمدینژاد، در حوزه فضای مجازی بسیار فعال بوده و با رسانههای مختلف گفتگوهایی را انجام داده است. او همچنین بارها در وبلاگش از جنبش مردمی "سبز" با نام "جنبش قهوهای" یاد میکند.
بیشتر بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/Momennasab
تواناتک در تلگرام:
https://telegram.me/tavaanatech
تواناتک در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tavaanatech/?hl=en
روح الله مومن نسب مسئول بخش فیلترینگ مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولد بهمن ۱۳۵۹ است و خود را افسر جنگ نرم مینامد. او را به عنوان یکی از تئوریسینهای بحث فیلترینگ میشناسند و برخی رسانههای داخلی از جمله رجانیوز، بولتن نیوز و غیره او را کارشناس فضای مجازی معرفی میکنند. او در وبلاگش درباره خود اینگونه مینویسد: «بنده ضعیف و ذلیل و حقیر و مسکینِ خدای قادر و جلیل و عظیم و قوی، روح الله مومن نسب که نه! روح الله خمینی نسب هستم؛ فرزند انقلاب حسینی؛ متولد بهمن خونین. رسانههای دیجیتال را عرصه جنگ نرم قدرتها با قدرت ایمان انسانها یافتم و از روز چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸٢ پاچههایم را بالا زدم و جفت پا پریدم وسط میدان مجازی و بدین سان شدم افسر کوچک جنگ نرم. تیغ بر دمل چرکین اینترنت کشیدم و برای درمانش نسخهای از فرامین امام پیچیدم که شهره شد به نام انقلاب اسلامی در فضای مجازی با شعار جهانی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و دادمش به دست جوانان آزاده تا آزاد اندیشیدن را به جهان بیاموزند.»
او به طور کل اینترنت را پدیدهای شیطانی تلقی میکند و معتقد است که «نطفه آن در ام الفساد زمین بسته شده» و هدف نهاییش «تسلط بدیها بر جهان» است. او در این رابطه میگوید: «موتورهای جستجوی آمریکایی مامور شیطانند تا نه تنها هر کلمه یا حرف بیربط را به تصاویر، فیلمها یا مطالب غیر اخلاقی ربط دهند، بلکه بصورت غیر مستقیم مدیران تارنماها را به استفاده از عبارات مستهجن و مبتذل سوق داده و کاربران را به جستجوی بدیها تشویق کنند.»
یکی از مباحثی که او به شدت دنبال میکند، شبکههای اجتماعی است. او فیسبوک را پروژه اسرائیل میداند و مارک زوکربرگ را «مدیرِ صهیونیستِ شرکتِ آمریکاییِ فیسبوک» خطاب میکند و رفع فیلتر شبکههای اجتماعی را نقض اصل سوم قانون اساسی مربوط به وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران میداند و در رابطه با فیلتر فیسبوک و توئیتر معتقد است که: «چون از طرفی تشخیص اکانتهایی که مطلب مربوطه را میخوانند برای مأمور یا نرمافزار ممکن نیست و از طرف دیگر نشانی داشبورد همه کاربران معمولاً صفحه اصلی همان شبکه اجتماعی است، عملاً برای جلوگیری از انتشار یک مطلب مجرمانه باید صفحه اصلی شبکه اجتماعی حاوی محتوای مجرمانه را فیلتر کرد، یعنی همین اتفاقی که اکنون برای فیسبوک و توئیتر افتاده است و یکی دیگر از دلایل فیلتر بودن شبکههای اجتماعی این است که اغلب آنها و از جمله فیسبوک و توئیتر از پروتکل رمز شده "SSL" استفاده میکنند و به همین علت شناسایی و تفکیک محتوای صفحات آنها به صورت نرمافزاری، قبل از رمزگشایی ممکن نیست.»
مومن نسب در چند سال اخیر و همزمان با روی کار بودن محمود احمدینژاد، در حوزه فضای مجازی بسیار فعال بوده و با رسانههای مختلف گفتگوهایی را انجام داده است. او همچنین بارها در وبلاگش از جنبش مردمی "سبز" با نام "جنبش قهوهای" یاد میکند.
بیشتر بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/Momennasab
تواناتک در تلگرام:
https://telegram.me/tavaanatech
تواناتک در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tavaanatech/?hl=en