✅ با پیوستن زندانهای "طبس" و "خورین ورامین" به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"؛ گسترش کارزار به ۲۷ زندان در چهلوهفتمین هفته
چنانکه شاهد هستیم، در ماههای اخیر آمار اعدامها به اوج خود رسیده و حکومت جنایتکارانه از هر فرصتی برای گرفتن جان انسانها استفاده میکند.
پس از سقوط حکومت خاندان جنایتکار اسد در سوریه، کارخانه مواد مخدری که وابسته به "حکومت ولایت فقیه" بود کشف شد. در آنجا دهها تُن مواد مخدر انبار و به نقاط مختلف جهان توزیع میشد. این در حالی است که روزانه شاهد اعدام زندانیانی در ایران به اتهام نگهداری چند گرم مواد مخدر هستیم. به طوری که از سهشنبه گذشته تاکنون دستکم ۴۰ تن اعدام شدهاند که تعدادی از آنان به اتهام مواد مخدر به دار آویخته شدند.
مردم مظلوم سیستان و بلوچستان که در محرومیت گسترده و تحت ستم مضاعف قرار دارند، در این هفته نیز دستکم ۱۰ نفر از اعدامشدگان را شامل میشوند.
در ادامه این سرکوبها، در چند روز گذشته، محمد امین مهدوی شایسته که در دادگاه بدوی و در روندی مبهم و ناعادلانه به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده، به زندان قزلحصار منتقل شده است. خطر تأیید و اجرای حکم اعدام برای او وجود دارد. همچنین سامان محمدی خیاره، زندانی سیاسی که از ۱۵ سال پیش ظالمانه در زندان به سر میبرد و به اعدام محکوم شده، اخیراً به انفرادی منتقل شده است و بیم آن میرود که حکم او اجرا گردد.
در روزهای گذشته، تعدادی از زندانیان در زندان طبس در استان خراسان جنوبی و زندان خورین ورامین، طی نامههایی جداگانه اعلام کردند که در اعتراض به افزایش آمار اعدامها به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" میپیوندند و هر هفته در روز سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با این اقدام، تعداد زندانهای شرکتکننده در هفته چهلوهفتم این کارزار به ۲۷ زندان افزایش یافته است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" بار دیگر با هشدار جدی نسبت به جان زندانیان محکوم به اعدام اعلام میکند که این کارزار برای مقابله با احکام اعدام تشکیل شده است. چنانکه این حکومت برای بقای خود به اعدامهای گسترده دست میزند، ضروری است که با هر شکل ممکن در برابر این اقدام ضدانسانی ایستادگی کنیم. باید صدای زندانیان محکوم به اعدام و خانوادههای آنان را به گوش جهانیان رساند.
فعالان این کارزار از عموم هموطنان میخواهند که با ابتکار عمل و مقاومت در برابر ماشین اعدام و سرکوب این حکومت استبدادی، زندانیان زیر حکم اعدام را یاری دهند. یقیناً روزی فرا خواهد رسید که بیداری عمومی به برچیدن چوبههای دار در ایران منجر خواهد شد.
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان نظام شیراز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان مشهد
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان طبس
زندان خورین ورامین
سهشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#بیانیه #نه_به_اعدام #سامان_محمدی_خیاره #محمدامین_شایسته_مهدوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چنانکه شاهد هستیم، در ماههای اخیر آمار اعدامها به اوج خود رسیده و حکومت جنایتکارانه از هر فرصتی برای گرفتن جان انسانها استفاده میکند.
پس از سقوط حکومت خاندان جنایتکار اسد در سوریه، کارخانه مواد مخدری که وابسته به "حکومت ولایت فقیه" بود کشف شد. در آنجا دهها تُن مواد مخدر انبار و به نقاط مختلف جهان توزیع میشد. این در حالی است که روزانه شاهد اعدام زندانیانی در ایران به اتهام نگهداری چند گرم مواد مخدر هستیم. به طوری که از سهشنبه گذشته تاکنون دستکم ۴۰ تن اعدام شدهاند که تعدادی از آنان به اتهام مواد مخدر به دار آویخته شدند.
مردم مظلوم سیستان و بلوچستان که در محرومیت گسترده و تحت ستم مضاعف قرار دارند، در این هفته نیز دستکم ۱۰ نفر از اعدامشدگان را شامل میشوند.
در ادامه این سرکوبها، در چند روز گذشته، محمد امین مهدوی شایسته که در دادگاه بدوی و در روندی مبهم و ناعادلانه به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده، به زندان قزلحصار منتقل شده است. خطر تأیید و اجرای حکم اعدام برای او وجود دارد. همچنین سامان محمدی خیاره، زندانی سیاسی که از ۱۵ سال پیش ظالمانه در زندان به سر میبرد و به اعدام محکوم شده، اخیراً به انفرادی منتقل شده است و بیم آن میرود که حکم او اجرا گردد.
در روزهای گذشته، تعدادی از زندانیان در زندان طبس در استان خراسان جنوبی و زندان خورین ورامین، طی نامههایی جداگانه اعلام کردند که در اعتراض به افزایش آمار اعدامها به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" میپیوندند و هر هفته در روز سهشنبه دست به اعتصاب غذا خواهند زد. با این اقدام، تعداد زندانهای شرکتکننده در هفته چهلوهفتم این کارزار به ۲۷ زندان افزایش یافته است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" بار دیگر با هشدار جدی نسبت به جان زندانیان محکوم به اعدام اعلام میکند که این کارزار برای مقابله با احکام اعدام تشکیل شده است. چنانکه این حکومت برای بقای خود به اعدامهای گسترده دست میزند، ضروری است که با هر شکل ممکن در برابر این اقدام ضدانسانی ایستادگی کنیم. باید صدای زندانیان محکوم به اعدام و خانوادههای آنان را به گوش جهانیان رساند.
فعالان این کارزار از عموم هموطنان میخواهند که با ابتکار عمل و مقاومت در برابر ماشین اعدام و سرکوب این حکومت استبدادی، زندانیان زیر حکم اعدام را یاری دهند. یقیناً روزی فرا خواهد رسید که بیداری عمومی به برچیدن چوبههای دار در ایران منجر خواهد شد.
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان نظام شیراز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان مشهد
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان طبس
زندان خورین ورامین
سهشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#بیانیه #نه_به_اعدام #سامان_محمدی_خیاره #محمدامین_شایسته_مهدوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرفورمنس اعتراضی در حمایت از کنسرت فرضی پرستو احمدی، در بندرعباس
چند شهروند زن بندرعباسی در حمایت از کنسرت فرضی پرستو احمدی، به مکانهایی که سابقهی تجمعات انقلابی زن، زندگی، آزادی بود، رفتند و حمایت خود را با این پرفورمنس اعتراضی نشان دادند.
بندرعباس – آذر ۱۴۰۳
پرستو احمدی به عنوان یک نماد مقاومت و هنر اعتراضی، توانسته با جسارت و خلاقیت خود راههای جدیدی برای بیان مخالفت و اعتراض بگشاید. او با برگزاری کنسرت فرضی و استفاده از هنر موسیقی به عنوان ابزاری برای فریاد مطالبات زنان و جامعه، نهتنها توانسته صدای معترضان را رساتر کند، بلکه فضایی ایجاد کرده است که در آن "ترس" رنگ میبازد و امید به تغییر تقویت میشود. شهامت پرستو احمدی در ترکیب هنر و اعتراض، بهویژه در شرایطی که حکومت هرگونه تجمع یا فعالیت مستقل را سرکوب میکند، الهامبخش زنانی شده است که خواهان شکستن دیوارهای سکوت، دروغ و سرکوب هستند.
تأثیرگذاری پرستو احمدی از مرزهای فردی عبور کرده و به یک تکثیر جمعی از شجاعت و همبستگی رسیده است. پرفورمنسهای اعتراضی مانند حمایت زنان بندرعباسی نشان میدهد که ایدههای جسورانه، حتی در قالبهای نمادین، میتوانند به سرعت گسترش یافته و به یک حرکت اجتماعی تبدیل شوند. این کنشها نهتنها روحیه مبارزه و اتحاد را در جامعه تقویت میکنند، بلکه فضاهای سرکوبشده را بار دیگر به مکانهایی برای بروز اعتراضات مسالمتآمیز و خلاقانه تبدیل میکنند. پرستو احمدی و کنشگرانی مانند او، نماد این حقیقت هستند که هنر، در عین زیبایی، میتواند یک سلاح قدرتمند برای مقابله با ظلم و سرکوب باشد.
#بندرعباس #پرستو_احمدی #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند شهروند زن بندرعباسی در حمایت از کنسرت فرضی پرستو احمدی، به مکانهایی که سابقهی تجمعات انقلابی زن، زندگی، آزادی بود، رفتند و حمایت خود را با این پرفورمنس اعتراضی نشان دادند.
بندرعباس – آذر ۱۴۰۳
پرستو احمدی به عنوان یک نماد مقاومت و هنر اعتراضی، توانسته با جسارت و خلاقیت خود راههای جدیدی برای بیان مخالفت و اعتراض بگشاید. او با برگزاری کنسرت فرضی و استفاده از هنر موسیقی به عنوان ابزاری برای فریاد مطالبات زنان و جامعه، نهتنها توانسته صدای معترضان را رساتر کند، بلکه فضایی ایجاد کرده است که در آن "ترس" رنگ میبازد و امید به تغییر تقویت میشود. شهامت پرستو احمدی در ترکیب هنر و اعتراض، بهویژه در شرایطی که حکومت هرگونه تجمع یا فعالیت مستقل را سرکوب میکند، الهامبخش زنانی شده است که خواهان شکستن دیوارهای سکوت، دروغ و سرکوب هستند.
تأثیرگذاری پرستو احمدی از مرزهای فردی عبور کرده و به یک تکثیر جمعی از شجاعت و همبستگی رسیده است. پرفورمنسهای اعتراضی مانند حمایت زنان بندرعباسی نشان میدهد که ایدههای جسورانه، حتی در قالبهای نمادین، میتوانند به سرعت گسترش یافته و به یک حرکت اجتماعی تبدیل شوند. این کنشها نهتنها روحیه مبارزه و اتحاد را در جامعه تقویت میکنند، بلکه فضاهای سرکوبشده را بار دیگر به مکانهایی برای بروز اعتراضات مسالمتآمیز و خلاقانه تبدیل میکنند. پرستو احمدی و کنشگرانی مانند او، نماد این حقیقت هستند که هنر، در عین زیبایی، میتواند یک سلاح قدرتمند برای مقابله با ظلم و سرکوب باشد.
#بندرعباس #پرستو_احمدی #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با جمهوری اسلامی مبارزه میکنیم تا به آزادی برسیم، اما وقتی میگوییم آزادی، دقیقاً منظورمان چیست؟
بر اساس دیدگاه «ایزایا برلین»، دو مفهوم اساسی از آزادی وجود دارد:
۱. آزادی از (Freedom from)
این نوع آزادی به معنای رهایی از قید و بندها، ظلم، سرکوب و محدودیتهاست. این مفهوم تأکید دارد که افراد باید از موانع و تهدیداتی که آزادی آنها را محدود میکند، آزاد باشند. به عنوان مثال:
• آزادی از فقر: دسترسی به منابع اقتصادی و فرصتهای شغلی که افراد را از دایره فقر خارج کند.
• آزادی از تبعیض: برابری در حقوق و فرصتها بدون توجه به جنسیت، نژاد، مذهب یا هر ویژگی دیگر.
• آزادی از ترس و خشونت: ایجاد محیطی امن که در آن افراد بتوانند بدون ترس از آزار و اذیت زندگی کنند.
• آزادی از تحمیل سبک زندگی: حق انتخاب در زندگی شخصی، از جمله انتخاب پوشش و سبک زندگی.
این رویکرد معمولاً بر حقوق فردی و عدم مداخله تأکید دارد و به دنبال ایجاد فضایی است که در آن هر فرد بتواند بدون ترس از سرکوب، زندگی کند.
۲. آزادی برای (Freedom for)
این نوع آزادی به معنای داشتن فرصتها و امکانات برای تحقق پتانسیلهای فردی و اجتماعی است. این مفهوم بیشتر بر این تأکید دارد که آزادی فقط به معنای عدم وجود محدودیت نیست، بلکه باید به افراد این امکان را بدهد که به اهداف و آرزوهای خود دست یابند. به عبارت دیگر:
• آزادی برای رشد: فراهم کردن شرایطی که افراد بتوانند مهارتهای خود را توسعه دهند و به یادگیری ادامه دهند.
• آزادی برای پیشرفت: ایجاد فرصتهایی برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی.
• آزادی برای شکوفایی استعدادها: شناسایی و پرورش استعدادهای فردی در زمینههای مختلف، از هنر و علم تا ورزش.
استبداد دینی حاکم بر جمهوری اسلامی، مانعی بزرگ بر سر این دو مفهوم از آزادی است. در واقع، این نظام نه تنها آزادی از محدودیتها را سلب کرده، بلکه شرایط لازم برای تحقق آزادی برای رشد و پیشرفت را نیز فراهم نکرده است.
ایران زیبای ما در پسا جمهوری اسلامی کشوری خواهد بود که در آن شهروندان آزاد خواهند بود؛
۱. آزادی از محدودیتها و قید و بندهای ایدئولوژیکی و دینی: در چنین جامعهای، افراد حق خواهند داشت تا باورها و ارزشهای خود را انتخاب کنند بدون اینکه تحت فشار یا تهدید قرار گیرند.
۲. آزادی برای رشد، پیشرفت و شکوفایی استعدادها: این کشور فرصتی خواهد بود برای همه افراد تا بتوانند در زمینههای مختلف فعالیت کنند و به اهداف خود دست یابند.
این دو مفهوم از آزادی نه تنها نیازمند مبارزهای مستمر هستند، بلکه نیازمند همبستگی اجتماعی و فرهنگی نیز میباشند تا همه شهروندان بتوانند در ساختن آیندهای بهتر مشارکت کنند.
حسن باقرینیا
۲۷ آذر ماه ۱۴۰۳
مرتبط:
دو برداشت از مفهوم آزادی, اثر آیزایا برلین
https://tavaana.org/isaiah-berlin-two-concepts-of-liberty/
#آزادی #برای_آزادی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس دیدگاه «ایزایا برلین»، دو مفهوم اساسی از آزادی وجود دارد:
۱. آزادی از (Freedom from)
این نوع آزادی به معنای رهایی از قید و بندها، ظلم، سرکوب و محدودیتهاست. این مفهوم تأکید دارد که افراد باید از موانع و تهدیداتی که آزادی آنها را محدود میکند، آزاد باشند. به عنوان مثال:
• آزادی از فقر: دسترسی به منابع اقتصادی و فرصتهای شغلی که افراد را از دایره فقر خارج کند.
• آزادی از تبعیض: برابری در حقوق و فرصتها بدون توجه به جنسیت، نژاد، مذهب یا هر ویژگی دیگر.
• آزادی از ترس و خشونت: ایجاد محیطی امن که در آن افراد بتوانند بدون ترس از آزار و اذیت زندگی کنند.
• آزادی از تحمیل سبک زندگی: حق انتخاب در زندگی شخصی، از جمله انتخاب پوشش و سبک زندگی.
این رویکرد معمولاً بر حقوق فردی و عدم مداخله تأکید دارد و به دنبال ایجاد فضایی است که در آن هر فرد بتواند بدون ترس از سرکوب، زندگی کند.
۲. آزادی برای (Freedom for)
این نوع آزادی به معنای داشتن فرصتها و امکانات برای تحقق پتانسیلهای فردی و اجتماعی است. این مفهوم بیشتر بر این تأکید دارد که آزادی فقط به معنای عدم وجود محدودیت نیست، بلکه باید به افراد این امکان را بدهد که به اهداف و آرزوهای خود دست یابند. به عبارت دیگر:
• آزادی برای رشد: فراهم کردن شرایطی که افراد بتوانند مهارتهای خود را توسعه دهند و به یادگیری ادامه دهند.
• آزادی برای پیشرفت: ایجاد فرصتهایی برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی.
• آزادی برای شکوفایی استعدادها: شناسایی و پرورش استعدادهای فردی در زمینههای مختلف، از هنر و علم تا ورزش.
استبداد دینی حاکم بر جمهوری اسلامی، مانعی بزرگ بر سر این دو مفهوم از آزادی است. در واقع، این نظام نه تنها آزادی از محدودیتها را سلب کرده، بلکه شرایط لازم برای تحقق آزادی برای رشد و پیشرفت را نیز فراهم نکرده است.
ایران زیبای ما در پسا جمهوری اسلامی کشوری خواهد بود که در آن شهروندان آزاد خواهند بود؛
۱. آزادی از محدودیتها و قید و بندهای ایدئولوژیکی و دینی: در چنین جامعهای، افراد حق خواهند داشت تا باورها و ارزشهای خود را انتخاب کنند بدون اینکه تحت فشار یا تهدید قرار گیرند.
۲. آزادی برای رشد، پیشرفت و شکوفایی استعدادها: این کشور فرصتی خواهد بود برای همه افراد تا بتوانند در زمینههای مختلف فعالیت کنند و به اهداف خود دست یابند.
این دو مفهوم از آزادی نه تنها نیازمند مبارزهای مستمر هستند، بلکه نیازمند همبستگی اجتماعی و فرهنگی نیز میباشند تا همه شهروندان بتوانند در ساختن آیندهای بهتر مشارکت کنند.
حسن باقرینیا
۲۷ آذر ماه ۱۴۰۳
مرتبط:
دو برداشت از مفهوم آزادی, اثر آیزایا برلین
https://tavaana.org/isaiah-berlin-two-concepts-of-liberty/
#آزادی #برای_آزادی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اتهام محاربه و بغی علیه رزگار بیگزاده بابامیری به دلیل تأمین دارو برای مجروحان اعتراضات ۱۴۰۱
رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی اهل بوکان، تنها به جرم کمک به مجروحان سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، با اتهامات سنگینی از جمله «محاربه» و «بغی» روبرو شده است.
به گزارش ایران اینترنشنال، شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه برای این زندانی سیاسی کیفرخواستی صادر کرده و اتهاماتی همچون «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تأمین مالی تروریسم»، «تبلیغ علیه نظام»، «جاسوسی و همکاری با دول متخاصم»، «داشتن تجهیزات اینترنت ماهوارهای (استارلینک)»، «حمل سلاح غیرمجاز»، «عضویت در گروههای غیرقانونی» و «آمریت در ترور» را به وی نسبت داده است.
با این حال، رزگار بیگزاده در جلسه دادگاه تمامی این اتهامات را رد کرده و تصریح کرده که تنها اقدامی که انجام داده، تأمین دارو برای مجروحانی بوده که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ سرکوب شده بودند. او تأکید کرده که این کمکها را بهصورت ناشناس به دست آنها رسانده و یک دستگاه اینترنت ماهوارهای استارلینک را نیز تنها برای استفاده شخصی خریداری کرده است.
به گفته دختر این زندانی سیاسی، او بیش از ۶۰۰ روز است که در بازداشت موقت به سر میبرد و در این مدت تحت فشارهای شدید روحی و شکنجه قرار گرفته است.
رزگار بیگزاده بابامیری در حالی با چنین اتهاماتی مواجه شده که تأمین دارو برای آسیبدیدگان یک حرکت اعتراضی، اقدامی انسانی و به دور از خشونت است. انتساب این اتهامات سنگین به فردی که تنها برای نجات جان انسانها تلاش کرده، بار دیگر سرکوب بیرحمانه و سیاستهای ظالمانه دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را آشکار میکند.
طرح از آیلین فلاح
#رزگار_بیگ_زاده_بابامیری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رزگار بیگزاده بابامیری، زندانی سیاسی اهل بوکان، تنها به جرم کمک به مجروحان سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، با اتهامات سنگینی از جمله «محاربه» و «بغی» روبرو شده است.
به گزارش ایران اینترنشنال، شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارومیه برای این زندانی سیاسی کیفرخواستی صادر کرده و اتهاماتی همچون «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «تأمین مالی تروریسم»، «تبلیغ علیه نظام»، «جاسوسی و همکاری با دول متخاصم»، «داشتن تجهیزات اینترنت ماهوارهای (استارلینک)»، «حمل سلاح غیرمجاز»، «عضویت در گروههای غیرقانونی» و «آمریت در ترور» را به وی نسبت داده است.
با این حال، رزگار بیگزاده در جلسه دادگاه تمامی این اتهامات را رد کرده و تصریح کرده که تنها اقدامی که انجام داده، تأمین دارو برای مجروحانی بوده که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ سرکوب شده بودند. او تأکید کرده که این کمکها را بهصورت ناشناس به دست آنها رسانده و یک دستگاه اینترنت ماهوارهای استارلینک را نیز تنها برای استفاده شخصی خریداری کرده است.
به گفته دختر این زندانی سیاسی، او بیش از ۶۰۰ روز است که در بازداشت موقت به سر میبرد و در این مدت تحت فشارهای شدید روحی و شکنجه قرار گرفته است.
رزگار بیگزاده بابامیری در حالی با چنین اتهاماتی مواجه شده که تأمین دارو برای آسیبدیدگان یک حرکت اعتراضی، اقدامی انسانی و به دور از خشونت است. انتساب این اتهامات سنگین به فردی که تنها برای نجات جان انسانها تلاش کرده، بار دیگر سرکوب بیرحمانه و سیاستهای ظالمانه دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی را آشکار میکند.
طرح از آیلین فلاح
#رزگار_بیگ_زاده_بابامیری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی ذیل ارزشها
روایت دکتر حسن باقرینیا در خصوص ارزش زندگی از نطر دکتر کمال جعفرییزدی
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی درباره دکتر کمال جعفری یزدی، که اخیراً بازداشت شده است، میگوید:
«به دکتر گفتم: پس کی میخواهی زندگی کنی؟ بس نیست اینهمه رنجی که کشیدی؟ ۴ سال در اسارت عراق بودی و ۴ سال هم جمهوری اسلامی بهخاطر امضای بیانیه ۱۴ تو را زندانی کرده. پس کی میخواهی مال خودت باشی؟
دکتر کمال جعفری یزدی پاسخ داد:
من دارم زندگی میکنم و از زندگیم لذت میبرم. زندگی من ذیل ارزشهایم تعریف میشود. هر زندگی ارزش زیستن ندارد. من عاشق زندگیام، اما نمیخواهم ادعا کنم که دوست دارم شهید شوم یا پروژه شهیدپروری مثل جمهوری اسلامی راه بیندازم.
مسئله این است: آیا هر زندگی ارزش زیستن دارد؟»
«خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش، بنماند هوشش الا هوس قمار دیگر»
بمانی برای وطن
ـ دکتر کمال جعفری یزدی، روز چهارشنبه هفته پیش با خشونت بازداشت شده و به قرنطینه زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. لازم به ذکر است که روز گذشته خانواده دکتر کمال جعفری یزدی با مراجعه به زندان مشهد، قصد تحویل لباس گرم و داروهای ایشان را داشتند که متاسفانه موفق نشدند.
#حسن_باقری_نیا #کمال_جعفری_یزدی #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت دکتر حسن باقرینیا در خصوص ارزش زندگی از نطر دکتر کمال جعفرییزدی
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی درباره دکتر کمال جعفری یزدی، که اخیراً بازداشت شده است، میگوید:
«به دکتر گفتم: پس کی میخواهی زندگی کنی؟ بس نیست اینهمه رنجی که کشیدی؟ ۴ سال در اسارت عراق بودی و ۴ سال هم جمهوری اسلامی بهخاطر امضای بیانیه ۱۴ تو را زندانی کرده. پس کی میخواهی مال خودت باشی؟
دکتر کمال جعفری یزدی پاسخ داد:
من دارم زندگی میکنم و از زندگیم لذت میبرم. زندگی من ذیل ارزشهایم تعریف میشود. هر زندگی ارزش زیستن ندارد. من عاشق زندگیام، اما نمیخواهم ادعا کنم که دوست دارم شهید شوم یا پروژه شهیدپروری مثل جمهوری اسلامی راه بیندازم.
مسئله این است: آیا هر زندگی ارزش زیستن دارد؟»
«خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش، بنماند هوشش الا هوس قمار دیگر»
بمانی برای وطن
ـ دکتر کمال جعفری یزدی، روز چهارشنبه هفته پیش با خشونت بازداشت شده و به قرنطینه زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. لازم به ذکر است که روز گذشته خانواده دکتر کمال جعفری یزدی با مراجعه به زندان مشهد، قصد تحویل لباس گرم و داروهای ایشان را داشتند که متاسفانه موفق نشدند.
#حسن_باقری_نیا #کمال_جعفری_یزدی #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پلکان مبارزه
طرح از مانا نیستانی
@neyestanimana
منتشر شده در ایرانوایر
#پرستو_احمدی #حجاب_اجباری #زنان_ایران #کارتون #ویدا_موحد #دخنران_خیابان_انقلاب #زن_زندگی_آزادی
#پرستو_احمدی #نه_به_ححاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از مانا نیستانی
@neyestanimana
منتشر شده در ایرانوایر
#پرستو_احمدی #حجاب_اجباری #زنان_ایران #کارتون #ویدا_موحد #دخنران_خیابان_انقلاب #زن_زندگی_آزادی
#پرستو_احمدی #نه_به_ححاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مخاطبان توانا این ویدیو را فرستاده و نوشته:
«سلام توانا
امروز دلار از ۷۷۰۰۰ تومان گذشت، هر روز شاهد قطع برق کارخانهها و افزایش وضعیت رکود اقتصادی هستیم.
در حالی که کارگران داخل کشور از فرط گرانی و مشکلات اقتصادی بجای درمان دندانشان مجبور به کشیدن آن هستند و بسیاری از مناطق کشور در شرایط سخت فقر و کمبود گاز و برق زندگی میکنند این اقا میگه هوای لبنان داره سرد میشه... »
#فقر_فساد_گرونی #قطع_برق #کمبود_گاز #نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سلام توانا
امروز دلار از ۷۷۰۰۰ تومان گذشت، هر روز شاهد قطع برق کارخانهها و افزایش وضعیت رکود اقتصادی هستیم.
در حالی که کارگران داخل کشور از فرط گرانی و مشکلات اقتصادی بجای درمان دندانشان مجبور به کشیدن آن هستند و بسیاری از مناطق کشور در شرایط سخت فقر و کمبود گاز و برق زندگی میکنند این اقا میگه هوای لبنان داره سرد میشه... »
#فقر_فساد_گرونی #قطع_برق #کمبود_گاز #نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علی قلیلو، زندانی سابق سیاسی و فعال مدنی، در ویدیویی نسبت به وضعیت دکتر کمال جعفری یزدی در زندان وکیلآباد مشهد هشدار داد. وی اعلام کرد که دکتر جعفری یزدی، که بهشکل خشونتآمیزی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده، همچنان در بند قرنطینه سالن یک این زندان بهسر میبرد؛ بندی که به گفته قلیرو، شرایط بسیار نامناسب و غیرانسانی دارد.
علی قلیلو با اشاره به تجربه شخصی خود از سالن یک قرنطینه، از مواردی مانند خودکشی و مرگ ناشی از اعتیاد در این بند خبر داد و تأکید کرد که این مکان برای افراد بیمار، از جمله دکتر جعفری یزدی که دچار ناراحتی قلبی است، خطرناک است.
وی مسئولیت جان دکتر جعفری یزدی و دیگر زندانیان سیاسی که در بندهای جرائم عادی نگهداری میشوند را برعهده علی خامنهای و مسئولان زندان وکیلآباد دانست و از مردم خواست تا صدای دکتر کمال جعفری یزدی و سایر زندانیان سیاسی باشند.
#کمال_جعفری_یزدی #مشهد #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی قلیلو با اشاره به تجربه شخصی خود از سالن یک قرنطینه، از مواردی مانند خودکشی و مرگ ناشی از اعتیاد در این بند خبر داد و تأکید کرد که این مکان برای افراد بیمار، از جمله دکتر جعفری یزدی که دچار ناراحتی قلبی است، خطرناک است.
وی مسئولیت جان دکتر جعفری یزدی و دیگر زندانیان سیاسی که در بندهای جرائم عادی نگهداری میشوند را برعهده علی خامنهای و مسئولان زندان وکیلآباد دانست و از مردم خواست تا صدای دکتر کمال جعفری یزدی و سایر زندانیان سیاسی باشند.
#کمال_جعفری_یزدی #مشهد #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فریب در زندان قرچک؛ نمایشی برای بازرسها و حقیقتی تلخ برای بازداشتشدگان
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک زندانی سیاسی سابق
روایت دست اول از زندان قرچک که به تازگی به دست ما رسیده، تصویر تکاندهندهای از سرکوب، خشونت و فریبکاری نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکند. این روایت، از لحظه دستگیری در میدان انقلاب تا انتقال به زندان قرچک، نه تنها ظلم سیستماتیک و فشار روحی و جسمی علیه معترضان زن را شرح میدهد، بلکه بهخوبی نشان میدهد چگونه مقامات با ترفندهایی مانند نمایشهای موقت و تغییرات سطحی تلاش میکنند چهره واقعی این زندان مخوف را پنهان کنند.
یکی از بازداشت شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ روایت کرده است که مسئولان زندان، موقعی که در اثر افشاگریهای زندانیان و درز کردن شرایط ناگوار زندان به بیرون و رسانهها، تحت فشار قرار گرفتند، چگونه با ظاهرسازی برای بازرسان، تلاش کردند تا حقیقت را پنهان کنند.
متن این گزارش به شرح زیر است:
«۲۵ آذر بود که در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی (تعداد زیادی زن و مرد) زنها با عینک دودی و مقنعه و مانتو و شلوار بودند و هر کسی را که مقاومت میکرد را با کتک و لگد چند نفره، به داخل ون پرتاب میکردند. به یاد دارم دختر ۱۶ سالهای که با دوستش و با فریاد «زن، زندگی، آزادی» و گریه و فریاد را پرتاب کردند. به قدری با این بچه با خشونت رفتار کردند که من به یکی از آنها که بیشتر فحاشی میکرد، گفتم از ابروهایت (مدل شیطانی رنگ کرده) شناساییات کردم. مراقب خودت باش!!
از آنجا، علیرغم همه دروغهایی که میگفتند، (کمی پایینتر آزادتان میکنیم) ما را به یک پادگان در افسریه انتقال دادند. خیلی اتفاقها افتاد که در مجال دیگری بازگویی میکنم. حدود ۷۰۰ یا بیشتر، زن بودیم و شاید حدود ۲۰۰ نفر مرد!
مردان را با کتک در حالی که لباسهایشان را روی سرشان کشیده بودند، به سالن دیگری هدایت کردند و زنها را در نماز خانه و خوابگاه سربازان جای دادند. تقریبا ۴۰ ساعت بدون این که بدانیم چه خواهد شد، در محوطه ماندیم. ماموران قدرت نداشتند با زنها مقابله کنند، چون دقیقا همان مامور زنی که گفته بودم با فحاشی برای جمعکردن زنها در داخل خوابگاه آمده بود را به دستگیرشدگان داخل کشیدند و حسابی کتکش زدند. پس از آن دیگر جرأت نزدیک شدن به ما را نداشتند. روز دوم غروب، چند مثلا قاضی هر کدام از ما را دیدند و با سلیقه خودشان حکم آزادی یا زندان دادند.
وقتی نامم را بردند، گفتند که این اسامی آزادند اما با بیرون آمدن ما دستهایمان را با تسمه به یکدیگر بستند و در یک اتوبوس که همه صندلی هایش جمع شده بود و پنجره نداشت و فقط از درز کوچکی که بین صفحههای فلزی وجود داشت میشد فهمید که به خارج از شهر میرویم. در نهایت ما را به زندان قرچک یا همان زندان زنان شهر ری انتقال دادند. در بدو ورود ما را بررسی پزشکی و روانی میکردند و بعد باید درون یک اتاق جلوی یک خانم لخت میشدیم و مینشستیم و بر روی زانو بلند میشدیم که چیزی را وارد نکرده باشیم.»
نویسنده پس از شرح درباره وضعیت زندان و بازدید تیم بازرسی مینویسد:
«متوجه شدیم که تعداد دیگری از دستگیرشدگان همان روز، در ورزشگاه زندان در شرایط بسیار بدی نگهداری میشدند و جالب این بود که این بخش اصلاً به بازرسین نشان داده نشده بود.
بعد از آزادی خبرهایی شنیدم که شوکه شدم. ظاهراً قبل از ماجرای زندانیشدن ما، یک صدای ضبطشده از زندان قرچک بیرون آمده بود که از شرایط وحشتناک بندهای قرچک و بند قرنطینه، خونهای شتکزده، کثیفی زیاد و رفتار بد نگهبانان گزارش داده بود. ضمن این که هفته قبل از آن، تعدادی از زنان یک بند را به آتش کشیده بودند.
رئیس زندان برای این که بتواند این خبرها را خنثی کند، قبل از دستگیری ما، با توجه به این که مطمئن بود تعدادی به آنجا منتقل میشوند، تغییراتی را داده بود که ما فریب بخوریم و بعد از آزادی، از ویژگیهای این زندان تعریف کنیم. نه قبل و نه بعد از آن روز، هرگز نشنیدم که ملحفه تمیز و سفید به هیچ زندانیای داده باشند. باید از پارچههای سفید و نو میفهمیدیم که فریب خوردهایم. ما خیلی خام بودیم و باید میدانستیم که جمهوری اسلامی بر اساس دروغ پایهریزی شده است.
این روزها که گزارش دیگری از آن روزهای زندان منتشر شده، بر خودم واجب دانستم که به همه بگویم چه بر ما گذشت. هنوز برخی از ما حکمهای سنگینی داریم. یکی از ما را روز دستگیری آنقدر زده بودند که در سرش سه ناحیه خون لخته شده بود و سکته مغزی کرده و اکنون تحت درمان است. دوست دیگری را آنقدر زده بودند که پایش آسیب دیده بود و مجبور شدیم شلوار جینش را پاره کنیم که مشکلی پیش نیاید.»
گزارش کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/deception-qarchak-prison/
#زندان_قرچک #زندان_زنان_قرچک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آخوند، مثل ملخی که به مزرعه میزند، ایران را سوزاند
طرح از قلمفرسا
روز گذشته ویدیویی منتشر. شد که در آن یک زن اهوازی خطاب به استاندار خوزستان میگفت:
«پدربزرگم راست میگفت که آخوندها نفسشون عین ملخه، بخوره بهتون میسوزونتتون.»
#کارتون #هنر_اعتراض #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از قلمفرسا
روز گذشته ویدیویی منتشر. شد که در آن یک زن اهوازی خطاب به استاندار خوزستان میگفت:
«پدربزرگم راست میگفت که آخوندها نفسشون عین ملخه، بخوره بهتون میسوزونتتون.»
#کارتون #هنر_اعتراض #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
حافظان اینترنت آزاد را فراموش نکنیم؛ فراموشی ابزار حکومتهای دیکتاتوری علیه مردم است
یوسف قبادی و کاربر سِگاور از فعالان مبارزه با فیلترینگ در شدیدترین شرایط فیلترینگ اینترنت، با تلاشهای خود برای بسیاری از کاربران این امکان را فراهم کردند تا به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کنند.
هزاران کاربر در شبکههای اجتماعی به لطف زحمات این دو، توانستند به اینترنت بدون فیلتر دسترسی پیدا کنند.
اکنون بیش از ۱۰ ماه از بازداشت یوسف قبادی و کاربر سگاور میگذرد و هنوز هیچ خبری از وضعیت آنها در دست نیست.
فراموش کردن نام فعالینی مثل یوسف قبادی و سگاور، دقیقا همان چیزی است که سیستم استبدادی میخواهد. این فراموشی، راه را برای سرکوب و خاموش کردن صدای دیگر فعالان مبارزه با فیلترینگ هموار میکند.
#یوسف_قبادی #سگارو
@tavaanatech
یوسف قبادی و کاربر سِگاور از فعالان مبارزه با فیلترینگ در شدیدترین شرایط فیلترینگ اینترنت، با تلاشهای خود برای بسیاری از کاربران این امکان را فراهم کردند تا به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کنند.
هزاران کاربر در شبکههای اجتماعی به لطف زحمات این دو، توانستند به اینترنت بدون فیلتر دسترسی پیدا کنند.
اکنون بیش از ۱۰ ماه از بازداشت یوسف قبادی و کاربر سگاور میگذرد و هنوز هیچ خبری از وضعیت آنها در دست نیست.
فراموش کردن نام فعالینی مثل یوسف قبادی و سگاور، دقیقا همان چیزی است که سیستم استبدادی میخواهد. این فراموشی، راه را برای سرکوب و خاموش کردن صدای دیگر فعالان مبارزه با فیلترینگ هموار میکند.
#یوسف_قبادی #سگارو
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در حالی که جسدی در محل سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیشی دفن نشده، ولی در آنجا در حال احداث بارگاهی هستند. سنگ قبری نمادین هم در آنجا گذاشتهاند. بودجهای هم برای این کار اختصاص دادهاند که از محل اداره کل نوسازی مدارس استان تامین شده است و این در حالی است که روستاهای اطراف همان محل فاقد مدرسه استاندارد هستند.
#هلیکوپتر #رئیسی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#هلیکوپتر #رئیسی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ده روز پس از بازداشت، سه فعال سیاسی که به صدور حکم اعدام برای بچههای اکباتان معترض بودند، همچنان در سلولهای انفرادی زندان اوین و تحت بازجویی هستند.
نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی سهراب حسنخانی، مسعود وظیفه، و مجتبی ابراهیمی سه فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق را روز شنبه ۱۷ آذر ماه، در مقابل ستاد حقوق بشر قوه قضاییه بازداشت کردند.
مسعود وظیفه اقدام به تحصن و اعتصاب غذا جلوی دفتر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه کرده و دو فعال دیگر به دیدارش رفته بودند.
آخرین خبر حاکی است که دستکم یکی از این عزیزان چند روز پبش با خانوادهاش تماس تلفنی داشته، ولی لحن سخنگفتن و محتوای صحبتها نشان از فشار سنگین بازجویان داشته است.
این سه هموطن، به خاطر احساس مسئولیت و وظیفه وجدانی و حقوق بشری، قدم به خیابان گذاشتند تا اعتراض خود را علنی اعلام کنند. آنها هیچ اقدام مجرمانهای انجام ندادهاند.
جمهوری اسلامی با تحت فشار قراردادن و شکنجه افراد بازداشت شده، همواره تلاش میکند تا آنها را به اعتراف اجباری علیه خود وادارد.
صدای این سه آزادمرد باشیم.
#مسعود_وظیفه #سهراب_حسنخانی #مجتبی_ابراهیمی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ده روز پس از بازداشت، سه فعال سیاسی که به صدور حکم اعدام برای بچههای اکباتان معترض بودند، همچنان در سلولهای انفرادی زندان اوین و تحت بازجویی هستند.
نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی سهراب حسنخانی، مسعود وظیفه، و مجتبی ابراهیمی سه فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق را روز شنبه ۱۷ آذر ماه، در مقابل ستاد حقوق بشر قوه قضاییه بازداشت کردند.
مسعود وظیفه اقدام به تحصن و اعتصاب غذا جلوی دفتر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه کرده و دو فعال دیگر به دیدارش رفته بودند.
آخرین خبر حاکی است که دستکم یکی از این عزیزان چند روز پبش با خانوادهاش تماس تلفنی داشته، ولی لحن سخنگفتن و محتوای صحبتها نشان از فشار سنگین بازجویان داشته است.
این سه هموطن، به خاطر احساس مسئولیت و وظیفه وجدانی و حقوق بشری، قدم به خیابان گذاشتند تا اعتراض خود را علنی اعلام کنند. آنها هیچ اقدام مجرمانهای انجام ندادهاند.
جمهوری اسلامی با تحت فشار قراردادن و شکنجه افراد بازداشت شده، همواره تلاش میکند تا آنها را به اعتراف اجباری علیه خود وادارد.
صدای این سه آزادمرد باشیم.
#مسعود_وظیفه #سهراب_حسنخانی #مجتبی_ابراهیمی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳، قیمت دلار به بالای ۷۷۰۰۰ تومان رسیده است.
قدرت خرید مردم بسیار کاهش پیدا کرده است.
«درآمد چهار روز کار یک کارگر، اگر کاری باشد، برای شب یلدا به اندازهای است که نمیتوانیم جلوی زن و بچه شرمنده نشویم و فقط به فکر یمن و لبنان هستند.
نعیم قاسم، با تشکر از جمهوری اسلامی ایران برای کمکهای مالی به این گروه گفت: پرداختها بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار (۳۰ میلیون تومان) برای هر فرد بوده است و افزود که بیش از ۲۳۰ هزار خانواده برای دریافت کمک مالی ثبتنام کردهاند.
هزینه پرداخت پول به این خانوادهها دستکم ۷۷ میلیون دلار خواهد بود (۵/۷۷۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان).»
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
قدرت خرید مردم بسیار کاهش پیدا کرده است.
«درآمد چهار روز کار یک کارگر، اگر کاری باشد، برای شب یلدا به اندازهای است که نمیتوانیم جلوی زن و بچه شرمنده نشویم و فقط به فکر یمن و لبنان هستند.
نعیم قاسم، با تشکر از جمهوری اسلامی ایران برای کمکهای مالی به این گروه گفت: پرداختها بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار (۳۰ میلیون تومان) برای هر فرد بوده است و افزود که بیش از ۲۳۰ هزار خانواده برای دریافت کمک مالی ثبتنام کردهاند.
هزینه پرداخت پول به این خانوادهها دستکم ۷۷ میلیون دلار خواهد بود (۵/۷۷۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان).»
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز سه شنبه ٢٧ آذر ١٤٠٣، سامان محمدی خیاره، زندانی سیاسی اهل سنندج و خانوادهاش به دلیل فشار روانی مربوط به قطعیشدن اجرای حکم اعدام او، حاضر به انجام آخرین ملاقات نشده و از آن صرف نظر کردهاند.
سامان محمدی خیاره، ساعاتی پیش آخرین تماس تلفنی را با خانواده انجام داده و گفته است که حکم او تا چند ساعت دیگر اجرا خواهد شد.
سامان زمانی که بازداشت شد حدودا بیست ساله بود و اکنون سیوپنج سال سن دارد؛ او یک پسر دارد که چند روز پس از بازداشتش به دنیا آمد، حالا پسرش همسن سالهایی است که پدرش در زندان گذرانده است.
پرونده سامان پر از ابهاماتی جدی است که جای بحث دارد. سامان سال هشتادوهشت بازداشت شد اما بازداشت وی ارتباطی با اعتراضات جنبش سبز نداشته است؛ پرونده سامان مربوط به قتل امام جماعت مسجد قُبا در سنندج است.
سامان ابتدا در شعبه پانزده دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد. این حکم اما به دلیل نبود ادله کافی در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع شد. در نهایت، دادگاه همعرض وی را به عنوان متهم ردیف دومِ پرونده به پانزده سال حبس تعزیری به اتهام «عضویت در گروههای مخالف نظام» محکوم کرد.
برای پذیرفتن همین اتهام نیز سامان هفت سال شکنجه شد تا در نهایت در سال نودوپنج مجبور شد در اعترافات تلویزیونی در شبکه استانی کردستان حضور یابد و علیه خود سخن بگوید. حالا پس از گذراندن دورهی حبس (پانزده سال) و با فشار نیروهای امنیتی، پرونده سامان دوباره در دیوان عدالت کشوری بازنگری شده و به حکم اولیه یعنی اعدام تغییر یافته است. تمامی روند بازنگری نیز بدون اطلاع سامان و نزدیکانش بوده است.
#سامان_محمدی_خیاره #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سامان محمدی خیاره، ساعاتی پیش آخرین تماس تلفنی را با خانواده انجام داده و گفته است که حکم او تا چند ساعت دیگر اجرا خواهد شد.
سامان زمانی که بازداشت شد حدودا بیست ساله بود و اکنون سیوپنج سال سن دارد؛ او یک پسر دارد که چند روز پس از بازداشتش به دنیا آمد، حالا پسرش همسن سالهایی است که پدرش در زندان گذرانده است.
پرونده سامان پر از ابهاماتی جدی است که جای بحث دارد. سامان سال هشتادوهشت بازداشت شد اما بازداشت وی ارتباطی با اعتراضات جنبش سبز نداشته است؛ پرونده سامان مربوط به قتل امام جماعت مسجد قُبا در سنندج است.
سامان ابتدا در شعبه پانزده دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد. این حکم اما به دلیل نبود ادله کافی در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع شد. در نهایت، دادگاه همعرض وی را به عنوان متهم ردیف دومِ پرونده به پانزده سال حبس تعزیری به اتهام «عضویت در گروههای مخالف نظام» محکوم کرد.
برای پذیرفتن همین اتهام نیز سامان هفت سال شکنجه شد تا در نهایت در سال نودوپنج مجبور شد در اعترافات تلویزیونی در شبکه استانی کردستان حضور یابد و علیه خود سخن بگوید. حالا پس از گذراندن دورهی حبس (پانزده سال) و با فشار نیروهای امنیتی، پرونده سامان دوباره در دیوان عدالت کشوری بازنگری شده و به حکم اولیه یعنی اعدام تغییر یافته است. تمامی روند بازنگری نیز بدون اطلاع سامان و نزدیکانش بوده است.
#سامان_محمدی_خیاره #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«به شب یلدا نزدیک میشویم... و به یاد یلدا آقافضلی میافتیم، دختر شجاعی که با افتخار میگفت با وجودی که خیلی شکنجه شد، اظهار پشیمانی نکرد.
یلدا یلدا یلدا
قهرمان ایران...
دختر شجاع ایران...
دوست داریم، اسمتو، تولدتو، قهرمانیتو...
دوست داریم، دوست داریم دوست داریم»
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#شب_یلدا #یلدا_آقافضلی #متهم_اظهار_پشیمانی_نکرد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یلدا یلدا یلدا
قهرمان ایران...
دختر شجاع ایران...
دوست داریم، اسمتو، تولدتو، قهرمانیتو...
دوست داریم، دوست داریم دوست داریم»
متن و ویدیو ارسالی مخاطبان
#شب_یلدا #یلدا_آقافضلی #متهم_اظهار_پشیمانی_نکرد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دِیگَرد، خوانندهی رپ، در یزد توسط لباس شخصیها مورد حمله، ضرب و شتم و تعرض قرار گرفتهاست.
دِیگَرد در خیزش زن، زندگی، آزادی، ترانه «با چشمای خودم دیدم» را در حمایت از مردم منتشر کرد. او بهدلیل اجرای موسیقی رپ در یزد مورد حمله، ضرب و شتم و آزار و اذیت و تعرض قرار گرفته است.
او در توییتی از این حمله نوشته و گفت:
«پریشب طرفای ۱۲ از خونهی دوستم خارج شدم.
نشستم توی ماشین و بعد از پیچیدن تو فرعی اول دو تا موتور با ۴ نفر سرنشین پیچیدن جلوم.
پیاده شدم و با اولین فحش که درگیر شدم اسپری تو صورتم خالی شد.
نشوندنم وسط و یک نفر نشست پشت سرم.
بردنم یک جایی تو یک خونه. ساختمون مخابرات رو فقط دیدم.
درب پارکینگ خونه رو باز کردن و همینجوری که میزدنم بردنم تو یه اتاق که فکر میکنم نیم طبقه زیر زمین بود.
این دفعهی سومه که همچین اتفاقی تو شهر خودم برام میفته.
زدنم و بهم تعرض کردن.
بعد از اینکه تو کوچه های حوالی باهنر ولم کردن رفتم خونه و با دوستام تماس گرفتم. سه ساعت گذشته بود. سه نفر از دوستام شاهدن که تو چه وضعیتی بودم.
کل مطلبشون این بود که تو یزد نَمِشه این گها بخورن تو اصلا چرا اینجایی و اجرا گذاشتی؟
با کی طرفم؟ نمیدونم. با چی طرفم؟ نمیدونم.
نه میگذرم و نه فراموش میکنم.
به اصرار دوستانم اینجا نوشتم.»
🔸 لینک توییت
🔸 ترانه با چشمای خودم دیدم.
#هنر_اعتراض #هنر_اعتراضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دِیگَرد در خیزش زن، زندگی، آزادی، ترانه «با چشمای خودم دیدم» را در حمایت از مردم منتشر کرد. او بهدلیل اجرای موسیقی رپ در یزد مورد حمله، ضرب و شتم و آزار و اذیت و تعرض قرار گرفته است.
او در توییتی از این حمله نوشته و گفت:
«پریشب طرفای ۱۲ از خونهی دوستم خارج شدم.
نشستم توی ماشین و بعد از پیچیدن تو فرعی اول دو تا موتور با ۴ نفر سرنشین پیچیدن جلوم.
پیاده شدم و با اولین فحش که درگیر شدم اسپری تو صورتم خالی شد.
نشوندنم وسط و یک نفر نشست پشت سرم.
بردنم یک جایی تو یک خونه. ساختمون مخابرات رو فقط دیدم.
درب پارکینگ خونه رو باز کردن و همینجوری که میزدنم بردنم تو یه اتاق که فکر میکنم نیم طبقه زیر زمین بود.
این دفعهی سومه که همچین اتفاقی تو شهر خودم برام میفته.
زدنم و بهم تعرض کردن.
بعد از اینکه تو کوچه های حوالی باهنر ولم کردن رفتم خونه و با دوستام تماس گرفتم. سه ساعت گذشته بود. سه نفر از دوستام شاهدن که تو چه وضعیتی بودم.
کل مطلبشون این بود که تو یزد نَمِشه این گها بخورن تو اصلا چرا اینجایی و اجرا گذاشتی؟
با کی طرفم؟ نمیدونم. با چی طرفم؟ نمیدونم.
نه میگذرم و نه فراموش میکنم.
به اصرار دوستانم اینجا نوشتم.»
🔸 لینک توییت
🔸 ترانه با چشمای خودم دیدم.
#هنر_اعتراض #هنر_اعتراضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه از اندوه این مردم پریشان مانده است
"هر کسی از ظنّ خود" حال دلم را خوانده است
جز نگاه سوگوارم نیست با من همسفر
این سفر، این درد و غم، کی میرسد آخر به سر؟
سفرهٔ خالی... پدر ماندهاست در شرمندگی
فرق چندانی ندارد مرگ ما با زندگی
از هجوم فقر باریدهاست بر دل نیزهها
نیست وجدانی سپر، غرقند در خون سبزهها
گل شکست و بلبل اندوهگین شد دربدر
باغبان افتاده بر جان درختان با تبر !
علی رضا جعفری(آزادی)
#فقر_فساد_گرونی #سالمندی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"هر کسی از ظنّ خود" حال دلم را خوانده است
جز نگاه سوگوارم نیست با من همسفر
این سفر، این درد و غم، کی میرسد آخر به سر؟
سفرهٔ خالی... پدر ماندهاست در شرمندگی
فرق چندانی ندارد مرگ ما با زندگی
از هجوم فقر باریدهاست بر دل نیزهها
نیست وجدانی سپر، غرقند در خون سبزهها
گل شکست و بلبل اندوهگین شد دربدر
باغبان افتاده بر جان درختان با تبر !
علی رضا جعفری(آزادی)
#فقر_فساد_گرونی #سالمندی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شب یلدا، بلندترین شب سال، اما آسمان ما با یاد آیدا آقافضلی روشن است. نوری که خاموش شد، اما شعلهی یادش در دل ما جاودانه ماند.
آیدا، برای تو و همه ستارههای خاموششده، صبوری میکنیم تا روشنایی بازگردد.
طرح از شهرزاد
artdeshaz
#آیدا_آقافضلی #شب_یلدا
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آیدا، برای تو و همه ستارههای خاموششده، صبوری میکنیم تا روشنایی بازگردد.
طرح از شهرزاد
artdeshaz
#آیدا_آقافضلی #شب_یلدا
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نواز، خواهر زندهیاد نیلوفر ابراهیم از جانباختگان هواپیمای اوکراینی، ویدیویی از مراسم از دواج خواهرش با زندهیاد سعید طهماسبی همراه دلنوشتهای از مادرش به مناسبت سالگرد ازدواج نیلوفر و سعید به شرح زیر منتشر کرد:
«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنیام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادریتان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفتهای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محلههای مورد علاقهتان را زیر پا میگذاشتید، میخواستید از هر کدام تکهای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ان از پدرها و مادرها این بود که آنها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو میگویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو میگویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنیها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستدارانتان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمیشوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بیگناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی میدهد، عروج کردید، ولی میدانم پاکترین فرشتهها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.
دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.
*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید*»
navaz27
نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آنها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمیگشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشکهای سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.
نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغالتحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech
«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنیام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادریتان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفتهای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محلههای مورد علاقهتان را زیر پا میگذاشتید، میخواستید از هر کدام تکهای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ان از پدرها و مادرها این بود که آنها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو میگویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو میگویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنیها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستدارانتان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمیشوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بیگناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی میدهد، عروج کردید، ولی میدانم پاکترین فرشتهها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.
دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.
*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید*»
navaz27
نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آنها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمیگشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشکهای سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.
نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغالتحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech