#پلمب #کتابفروشی به خاطر "عکس قلب"!
از اماکن آمدند و با اشاره به وجود عکس قلب بر روی جلد دو کتاب، آنها را ترویج فرهنگ غرب خواندند؛ درحالیکه موضوع هر دو سبک زندگی ایرانی-اسلامی و ازدواج بود.
مدیر کتابفروشی ترنجستان سروش درباره خبر پلمب شدن این مرکز توضیح داد.
سعید مکرمی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و کتاب ایسنا اظهار کرد: در روزهای ۲۵ و ۲۶ بهمنماه دوستان اماکن به ترنجستان آمدند و با اشاره به وجود عکس قلب بر روی جلد دو کتاب، این موضوع را ترویج فرهنگ غرب خواندند؛ درحالیکه موضوع هر دو کتاب سبک زندگی ایرانی - اسلامی و ازدواج بود.
او افزود: اعتراضهای ما برای جلوگیری از این امر به نتیجهای نرسید و آنان با این استدلال که شما در حال ظاهرسازی هستید، اعلام کردند که در این روزها (همزمان با #ولنتاین) ما میتوانیم و مجوز داریم تا حتی اگر کسی روی پلاستیکش عکس قلب بود، آن را توقیف کنیم. با این استدلال تعدادی از کتابهای ما را که مجوز ارشاد داشتند، برداشتند و با خود بردند و برگه اخطاریه پلمب را به ما دادند.
مدیر کتابفروشی ترنجستان سروش تصریح کرد: بعد از این اقدام نامهای به اتحادیه #ناشران نوشتم و از آنان خواستم تا نامهای را به اداره اصناف و اماکن بدهند تا از پلمب #ترنجستان جلوگیری شود. در سوم اسفندماه این نامه تحویل داده شد ولی گفتند این نامه را قبول ندارد. ۱۶ فروردین به ما اعلام شد که به زودی این مکان پلمب میشود در حالیکه ما روال قانونی را طی کردهایم و هنوز نمیدانیم که علت اصلی #پلمب چیست.
او در ادامه گفت: البته من به عنوان مسئول اینجا به ناجا نیز زنگ زدم و مراتب اعتراض خود را نسبت به نحوه برخورد مأمورانش اعلام کردم. جای تأسف است که در جامعه ما که دستفروشان در سرتاسر انقلاب کتابهای مختلف را افست میکنند و بدون پرداخت حق نویسنده، ناشر و... به فروش میرسانند، کار ما که فقط چند کتابمان با تصویر قلب همراه بوده غیرقانونی تلقی میشود؛ در حالی که این دوستان کاملاً آزاد هستند.
ایسنا
@Tavaana_TavaanaTech
از اماکن آمدند و با اشاره به وجود عکس قلب بر روی جلد دو کتاب، آنها را ترویج فرهنگ غرب خواندند؛ درحالیکه موضوع هر دو سبک زندگی ایرانی-اسلامی و ازدواج بود.
مدیر کتابفروشی ترنجستان سروش درباره خبر پلمب شدن این مرکز توضیح داد.
سعید مکرمی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و کتاب ایسنا اظهار کرد: در روزهای ۲۵ و ۲۶ بهمنماه دوستان اماکن به ترنجستان آمدند و با اشاره به وجود عکس قلب بر روی جلد دو کتاب، این موضوع را ترویج فرهنگ غرب خواندند؛ درحالیکه موضوع هر دو کتاب سبک زندگی ایرانی - اسلامی و ازدواج بود.
او افزود: اعتراضهای ما برای جلوگیری از این امر به نتیجهای نرسید و آنان با این استدلال که شما در حال ظاهرسازی هستید، اعلام کردند که در این روزها (همزمان با #ولنتاین) ما میتوانیم و مجوز داریم تا حتی اگر کسی روی پلاستیکش عکس قلب بود، آن را توقیف کنیم. با این استدلال تعدادی از کتابهای ما را که مجوز ارشاد داشتند، برداشتند و با خود بردند و برگه اخطاریه پلمب را به ما دادند.
مدیر کتابفروشی ترنجستان سروش تصریح کرد: بعد از این اقدام نامهای به اتحادیه #ناشران نوشتم و از آنان خواستم تا نامهای را به اداره اصناف و اماکن بدهند تا از پلمب #ترنجستان جلوگیری شود. در سوم اسفندماه این نامه تحویل داده شد ولی گفتند این نامه را قبول ندارد. ۱۶ فروردین به ما اعلام شد که به زودی این مکان پلمب میشود در حالیکه ما روال قانونی را طی کردهایم و هنوز نمیدانیم که علت اصلی #پلمب چیست.
او در ادامه گفت: البته من به عنوان مسئول اینجا به ناجا نیز زنگ زدم و مراتب اعتراض خود را نسبت به نحوه برخورد مأمورانش اعلام کردم. جای تأسف است که در جامعه ما که دستفروشان در سرتاسر انقلاب کتابهای مختلف را افست میکنند و بدون پرداخت حق نویسنده، ناشر و... به فروش میرسانند، کار ما که فقط چند کتابمان با تصویر قلب همراه بوده غیرقانونی تلقی میشود؛ در حالی که این دوستان کاملاً آزاد هستند.
ایسنا
@Tavaana_TavaanaTech
«معلم فداکار» چقدر حقوق میگرفت؟
https://bit.ly/1PWIgvD
«دیر رسیدیم». این نقطه هر چقدر که آدم فکرش را بکند، دور است. خیلی دور. اهالی اینجا از همه چیز و همه کس دورند. آنها در نقطه «صفر» زندگی میکنند؛ «صفر مرزی». این روستاها تابع بخش «روتک» هستند و «روتک» تابع شهرستان «خاش»؛ صدها کیلومتر دورتر از اولین جایی که کمترین امکانات را دارد.
... شب، باران شدیدی آمد. صبح هم طوفان بود و گردباد. زنگ تفریح با حمیدرضا در حیاط مدرسه مراقب بچهها بودیم. دیوار خشت و گلی و مدرسه، نم کشیده بود و داشت میریخت. حمیدرضا متوجه شد. بچهها کنار دیوار داشتند بازی میکردند. داد زدیم. صدا به صدا نمیرسید. دویدیم به سمتشان. همین که با حمیدرضا بچهها را کشیدیم کنار، دیوار ریخت...https://bit.ly/1PWIgvD
ایسنا - حسامالدین قاموس مقدم
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/1PWIgvD
«دیر رسیدیم». این نقطه هر چقدر که آدم فکرش را بکند، دور است. خیلی دور. اهالی اینجا از همه چیز و همه کس دورند. آنها در نقطه «صفر» زندگی میکنند؛ «صفر مرزی». این روستاها تابع بخش «روتک» هستند و «روتک» تابع شهرستان «خاش»؛ صدها کیلومتر دورتر از اولین جایی که کمترین امکانات را دارد.
... شب، باران شدیدی آمد. صبح هم طوفان بود و گردباد. زنگ تفریح با حمیدرضا در حیاط مدرسه مراقب بچهها بودیم. دیوار خشت و گلی و مدرسه، نم کشیده بود و داشت میریخت. حمیدرضا متوجه شد. بچهها کنار دیوار داشتند بازی میکردند. داد زدیم. صدا به صدا نمیرسید. دویدیم به سمتشان. همین که با حمیدرضا بچهها را کشیدیم کنار، دیوار ریخت...https://bit.ly/1PWIgvD
ایسنا - حسامالدین قاموس مقدم
@Tavaana_TavaanaTech
tavaana.org
«معلم فداکار» چقدر حقوق میگرفت؟ | Tavaana Article
دو معلم فداکار در روستای نوک جو (از توابع دهستان روتک، شهرستان خاش)، پیش از فرویختن دیوار دانش آموزان مدرسه را نجات میدهند اما حمیدرضا گنگوزهی که زیر اوار مانده در راه انتقال به بیمارستان جان میبازد و عبدالرئوف شهنوازی نیز از ناحیه پا دچار شکستگی…
علمالهدی: #بدحجابی گناهی بزرگتر از #اختلاس است
https://ow.ly/3zwXGa
#گناه #فساد #دزدی
@Tavaana_TavaanaTech
https://ow.ly/3zwXGa
#گناه #فساد #دزدی
@Tavaana_TavaanaTech
موزیکویدئوی «زندگی» اثری از #علی_عظیمی به کارگردانی آرش آشتیانی
—----------------------------------
با حضور:
هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه)، اسماعیل خویی، حسین علیزاده، رضا دقتی، رضا قاسمی، شاهرخ مشکین قلم، سیما بینا، پوری بنایی، محسن نامجو، پرویز صیاد، دریا دادور، حبیب مفتاح بوشهری، شهره آغداشلو، رعنا فرحان، مامک خادم و فرامرز اصلانی
—----------------------------------
شعر: هوشنگ ابتهاج
آهنگسازی و سطور اضافه شده به ترانه: علی عظیمی
موسیقی: علی عظیمی و گروه The Need
تهیهکننده: تام سالیوان
—----------------------------------
هنرمندان مهمان
پرکاشن: حبیب مفتاح بوشهری
همخوان اصلی: علی برادران
همخوان: سارا امینی، پرهام بهادران و شهره خاتون
—----------------------------------
تهیه کنندگان: علی عظیمی، نگین کرباسیان
طراح گرافیک: نوید قائم مقامی
#موسیقی
گویا برخی عزیزان نتوانسته بودند فایل را ببینند.
دوباره ارسال می کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
—----------------------------------
با حضور:
هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه)، اسماعیل خویی، حسین علیزاده، رضا دقتی، رضا قاسمی، شاهرخ مشکین قلم، سیما بینا، پوری بنایی، محسن نامجو، پرویز صیاد، دریا دادور، حبیب مفتاح بوشهری، شهره آغداشلو، رعنا فرحان، مامک خادم و فرامرز اصلانی
—----------------------------------
شعر: هوشنگ ابتهاج
آهنگسازی و سطور اضافه شده به ترانه: علی عظیمی
موسیقی: علی عظیمی و گروه The Need
تهیهکننده: تام سالیوان
—----------------------------------
هنرمندان مهمان
پرکاشن: حبیب مفتاح بوشهری
همخوان اصلی: علی برادران
همخوان: سارا امینی، پرهام بهادران و شهره خاتون
—----------------------------------
تهیه کنندگان: علی عظیمی، نگین کرباسیان
طراح گرافیک: نوید قائم مقامی
#موسیقی
گویا برخی عزیزان نتوانسته بودند فایل را ببینند.
دوباره ارسال می کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Forwarded from Radio Gramophone
rg_Ali Azimi_Zendegi (480p).mp4
23.5 MB
زادرو اسطوره موسیقی #لرستان
#رضا_سقایی
«بزران ای بزران هر وه نازه مای / ذهنم کور نکَن سر وه نازه مای»
ترجمه: «زنگ شادی را به صدا در بیاروید که معشوق من با ناز می آید و فکر کنم سروناز باش»
#موسیقی لرستان با نام رضا سقایی پیوند خورده و بسیاری وی را اسطوره موسیقی این خطه میدانند. سقایی ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در خرمآباد به دنیا آمد. وی در طول زندگی هنری اش با هنرمندانی همچون علی اکبر شکارچی ، مجتبی میر زاده و فرج علیپور همکاری داشته و قطعات ماندگاری از وی برجای مانده است. از جمله کارهای معروف او «زندگی بیچشم تو درد و عذابه» است که بعدها عبدالوهاب شهیدی و زند وکیل هم این کار را به فارسی بازخوانی کردند. از دیگر توانههای سقایی میتوان به ترانههای «قدم خیر»، «بزران»، «توفنگ» و... اشاره کرد.گفتنیست در سال ۱۳۸۶ ، ترانه «دایه دایه» با تنظیم مجتبی میرزاده و با صدای سقایی جزو آثار فاخر و ماندگار یکصد سال اخیر موسیقی ایران به ثبت رسید.»
این خواننده موسیقی لری که بعد از انقلاب به خاطر محدودیتها کمتر به فعالیت هنری پرداخت، در بمباران شهر ازنا توسط ارتش عراق مجروح شد و تارهای صوتیاش آسیب دید.
رضا سقایی تیرماه ۱۳۸۹ به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی در بیمارستان ساسان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان آرامستان خرمآباد به خاک سپرده شد.
یادش گرامی
دربارهی ترانه «بزران»:
در میان یک ایل لک زبان، سیاه چادر همسایه درحال جمع شدن برای کوچ به مکانی دیگر است و عاشق خانه ی معشوق خویش را در حال رفتن میبیند. صدای زنگوله ی اسب پیش رو نشان از کوچ می دهد و عاشق که شاهد رفتن معشوق است ناله سر می دهد: بزران بزران بزرانمه/مال دوس بار کرد،پابرانمه...صدای زنگوله ی کوچ صدای زنگ اندوه عاشق است که "می زرد".
بزران که لکی است فعل امر از مصدر لرزاندن می باشد: به لرزه درآور، بلرزان، به صدا درآور، مطلع و آگاه ساز، با خبر کن و ....
بزران نام سروده و آهنگی لکی که دارای رقصی (بازی محلی) به همین نام است میباشد. در قدیم زنان لک از وسایل تزئینی مانند آویزه بر چهره (لا لَرزه) و برنجن (پالرزه) در این برقص استفاده میکردند.
لکی: بزران ای بزران هر وه نازه مای / ذهنم کور نکَن سر وه نازه مای
فارسی: زنگ شادی را به صدا در بیاروید که معشوق من با ناز می آید و فکر کنم سروناز باشد
لکی:بزران ای بزران بو عزیزکم / میوه رنگارنگ سر پاییزکم
فارسی: زنگ شادی را به صدا در بیاروید عزیز من بیا که مثل میوه های رنگارنگ فصل پاییز قشنگ و زیبا هستی
لکی:دسماله دَسِت بیلا دوتا بو / یِکیش اوریشم یکیش کتان بو
فارسی: بگذار دستمال دست تو (برای رقص) تو دو تا باشد که یکی از ابریشم و دیگری کتان باشد
لکی:بزران ای بزران زنگ زرانمه / مال دوسل بار کرد پا برانمه
فارسی: زنگ غم و اندوه را به صدا در بیار که من هم زنگ را به صدا در آورده ام چون خانه دوستانم کوچ کرده و من دیگر نمی توانم به آنجا بروم
لکی:گره گرتمه چو داره بلی / مر علاجم کی دت بیرونونی
فارسی: مثل درخت بلوط آتش گرفته ام که مگر دختری از طایفه بیرانوند(یکی از طوایف لکستان: مناطق لک نشین) مرا علاج کند
لکی:بزران ای بزران یه کی پیریمه / یه قاصدکه دوسه دوریمه
فارسی: زنگ را به صدا در بیاور من هنوز پیر نیستم و این علائم پیری از غم دوری دوستم می باشد
لکی:اگر میلکت فراموشم بو / سفیدی کفن بالا پوشم بو
فارسی: اگر می خواهم میل و یاد تو را فراموش کنم خدا کند که کفن سفید را برتن کنم(بمیرم)
لکی:دَمَکَت بار بو دم دمانت کم / سرمه عطاری پر چَمیلت کم
فارسی: لبانت را بیاور تا آن را ببوسم و سرمه عطاران را در چشمانت بریزم
منبع: لکستان https://bit.ly/1ShUVLf
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#رضا_سقایی
«بزران ای بزران هر وه نازه مای / ذهنم کور نکَن سر وه نازه مای»
ترجمه: «زنگ شادی را به صدا در بیاروید که معشوق من با ناز می آید و فکر کنم سروناز باش»
#موسیقی لرستان با نام رضا سقایی پیوند خورده و بسیاری وی را اسطوره موسیقی این خطه میدانند. سقایی ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در خرمآباد به دنیا آمد. وی در طول زندگی هنری اش با هنرمندانی همچون علی اکبر شکارچی ، مجتبی میر زاده و فرج علیپور همکاری داشته و قطعات ماندگاری از وی برجای مانده است. از جمله کارهای معروف او «زندگی بیچشم تو درد و عذابه» است که بعدها عبدالوهاب شهیدی و زند وکیل هم این کار را به فارسی بازخوانی کردند. از دیگر توانههای سقایی میتوان به ترانههای «قدم خیر»، «بزران»، «توفنگ» و... اشاره کرد.گفتنیست در سال ۱۳۸۶ ، ترانه «دایه دایه» با تنظیم مجتبی میرزاده و با صدای سقایی جزو آثار فاخر و ماندگار یکصد سال اخیر موسیقی ایران به ثبت رسید.»
این خواننده موسیقی لری که بعد از انقلاب به خاطر محدودیتها کمتر به فعالیت هنری پرداخت، در بمباران شهر ازنا توسط ارتش عراق مجروح شد و تارهای صوتیاش آسیب دید.
رضا سقایی تیرماه ۱۳۸۹ به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی در بیمارستان ساسان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان آرامستان خرمآباد به خاک سپرده شد.
یادش گرامی
دربارهی ترانه «بزران»:
در میان یک ایل لک زبان، سیاه چادر همسایه درحال جمع شدن برای کوچ به مکانی دیگر است و عاشق خانه ی معشوق خویش را در حال رفتن میبیند. صدای زنگوله ی اسب پیش رو نشان از کوچ می دهد و عاشق که شاهد رفتن معشوق است ناله سر می دهد: بزران بزران بزرانمه/مال دوس بار کرد،پابرانمه...صدای زنگوله ی کوچ صدای زنگ اندوه عاشق است که "می زرد".
بزران که لکی است فعل امر از مصدر لرزاندن می باشد: به لرزه درآور، بلرزان، به صدا درآور، مطلع و آگاه ساز، با خبر کن و ....
بزران نام سروده و آهنگی لکی که دارای رقصی (بازی محلی) به همین نام است میباشد. در قدیم زنان لک از وسایل تزئینی مانند آویزه بر چهره (لا لَرزه) و برنجن (پالرزه) در این برقص استفاده میکردند.
لکی: بزران ای بزران هر وه نازه مای / ذهنم کور نکَن سر وه نازه مای
فارسی: زنگ شادی را به صدا در بیاروید که معشوق من با ناز می آید و فکر کنم سروناز باشد
لکی:بزران ای بزران بو عزیزکم / میوه رنگارنگ سر پاییزکم
فارسی: زنگ شادی را به صدا در بیاروید عزیز من بیا که مثل میوه های رنگارنگ فصل پاییز قشنگ و زیبا هستی
لکی:دسماله دَسِت بیلا دوتا بو / یِکیش اوریشم یکیش کتان بو
فارسی: بگذار دستمال دست تو (برای رقص) تو دو تا باشد که یکی از ابریشم و دیگری کتان باشد
لکی:بزران ای بزران زنگ زرانمه / مال دوسل بار کرد پا برانمه
فارسی: زنگ غم و اندوه را به صدا در بیار که من هم زنگ را به صدا در آورده ام چون خانه دوستانم کوچ کرده و من دیگر نمی توانم به آنجا بروم
لکی:گره گرتمه چو داره بلی / مر علاجم کی دت بیرونونی
فارسی: مثل درخت بلوط آتش گرفته ام که مگر دختری از طایفه بیرانوند(یکی از طوایف لکستان: مناطق لک نشین) مرا علاج کند
لکی:بزران ای بزران یه کی پیریمه / یه قاصدکه دوسه دوریمه
فارسی: زنگ را به صدا در بیاور من هنوز پیر نیستم و این علائم پیری از غم دوری دوستم می باشد
لکی:اگر میلکت فراموشم بو / سفیدی کفن بالا پوشم بو
فارسی: اگر می خواهم میل و یاد تو را فراموش کنم خدا کند که کفن سفید را برتن کنم(بمیرم)
لکی:دَمَکَت بار بو دم دمانت کم / سرمه عطاری پر چَمیلت کم
فارسی: لبانت را بیاور تا آن را ببوسم و سرمه عطاران را در چشمانت بریزم
منبع: لکستان https://bit.ly/1ShUVLf
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
lakistan.persianblog.ir
دانلود آهنگ لکی "بزران بزران" با صدای مرحوم رضا سقایی
بزران که لکی است فعل امر از مصدر لرزاندن می باشد: به لرزه درآور، بلرزان، به صدا درآور، مطلع و ...
قسمتى از مستند « سفر بهاری» ساخته کيومرث درم بخش
https://bit.ly/1S67q2F
با بهره گيرى از كتاب خودکشی صادق هدایت نوشته اسماعیل جمشیدی
پرویز فنی زاده در نقش صادق هدایت
گوینده: منوچهر اسماعیلی
تدوین : منوچهر اولیائی
” تنها و بی پشت و پناه و تنها در سرزمین ناسازگاری زیست می كنم كه زاد و بوم من نیست. اطاقم مقبره زندگی و افكار من است. این روزها از هر كاری خسته می شوم؛ بیزارم. اعصابم خرد شده؛ حوصله همه چیز را از دست داده ام .“
-صادق هدایت
صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمانی اجارهای در خیابان شامپیونه با باز کردن شیر گاز و بستن محفظههای خانه به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز، یکی از گورستانهای پاریس، قطعهی ۸۵ به خاک سپرده شد.
درباره #صادق_هدایت بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2FtTVr
مستند « سفر بهاری» را کامل ببینید: https://bit.ly/1S67q2F
@Tavaana_TavaanaTech
https://bit.ly/1S67q2F
با بهره گيرى از كتاب خودکشی صادق هدایت نوشته اسماعیل جمشیدی
پرویز فنی زاده در نقش صادق هدایت
گوینده: منوچهر اسماعیلی
تدوین : منوچهر اولیائی
” تنها و بی پشت و پناه و تنها در سرزمین ناسازگاری زیست می كنم كه زاد و بوم من نیست. اطاقم مقبره زندگی و افكار من است. این روزها از هر كاری خسته می شوم؛ بیزارم. اعصابم خرد شده؛ حوصله همه چیز را از دست داده ام .“
-صادق هدایت
صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمانی اجارهای در خیابان شامپیونه با باز کردن شیر گاز و بستن محفظههای خانه به زندگی خود پایان داد و در گورستان پرلاشز، یکی از گورستانهای پاریس، قطعهی ۸۵ به خاک سپرده شد.
درباره #صادق_هدایت بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2FtTVr
مستند « سفر بهاری» را کامل ببینید: https://bit.ly/1S67q2F
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
Journey of Spring 1975 - سفر بهاری ساخته کیومرث درمبخش
۱۳۵۴ سفر بهاری درباره "صادق هدایت" ساخته "کیومرث درمبخش" تولید
سالگرد اعدام امیرعباس هویدا
«من وقتی دانستم که در محکمهی انقلابی اسلامی محاکمه میشوم خوشحال شدم و دانستم که در این محکمه عدالت هست. بنابراین سعی کردهام با شهامت و صداقت سخنم را بگویم.»
این سخنان گویا آخرین سخنان امیر عباس هویدا، نخست وزیر ِ محمدرضاشاه پهلوی است؛ او که ۱۳ سال نخستوزیر ایران بود. هویدا پس از ترور حسنعلی منصور که از دوستان قدیمیاش نیز بود به نخستوزیری رسید و زمان زمامداریاش از دوران شکوه اقتصادی دورهی پهلوی محسوب میشود.
امیر عباس هویدا در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۹۷ در چهارراه سیدعلی تهران به نیا آمد. پدرش حبیبالله عینالملک، سالها سفیر ایران در لبنان، عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی بود. امیرعباس و برادرش فریدون به خاطر کار پدر در لبنان پرورش یافتند و در مدرسهی فرانسوی بیروت درس خواندند. امیرعباس در اواخر دورهی تحصیل دبیرستان به اروپا رفت و سالهای متمادی در انگلستان و فرانسه و بلژیک تحصیل کرد.
هویدا ۱۳ سال نخستوزیر ایران بود. او پس از انقلاب میتوانست از ایران فرار کند اما چنین نکرد. او از طریق داریوش فروهر خود را تسلیم دولت موقت کرد.
مسعود بهنود در کتاب «۲۷۵ روز بازگان» مینویسد که «هویدا در ۲۲ بهمن ۵۷ پس از فرار نگهبانها از پادگان جمشیدآباد از زندان بیرون آمد و به منزل آیتالله طالقانی تلفن زد و از آن طریق خود را تسلیم کرد. سپس به دادگاه انقلاب تحویل داده شد و با حکم صادق خلخالی قاضی دادگاه #اعدام شد. او قبل از اتمام دادگاه در وقت تنفس به قتل رسید.»
اما آنچه گفته میشود این است که امیرعباس هویدا هنگامی که با ماموران قصد خروح از دادگاه را کرد و به سمت حیاط در حال حرکت بود توسط یکی از همراهان هویدا با استفاده از کلت و شلیک دو گلوله جان داد. هويدا در حالی که رنج میکشید به یکی از ماموران گفت تا کارش را یکسره کند. این روایتی است که عباس میلانی در دانشنامهی ایرانیکا روایت میکند. میلانی بعدها قاتل را هادی غفاری دانست. عباس هویدا در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ اینگونه به قتل رسید.
این ویدئوی کوتاه مصاحبهی «کریستین اوکرانت» با #امیرعباس_هویدا است که در زندان قصر انجام گرفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
«من وقتی دانستم که در محکمهی انقلابی اسلامی محاکمه میشوم خوشحال شدم و دانستم که در این محکمه عدالت هست. بنابراین سعی کردهام با شهامت و صداقت سخنم را بگویم.»
این سخنان گویا آخرین سخنان امیر عباس هویدا، نخست وزیر ِ محمدرضاشاه پهلوی است؛ او که ۱۳ سال نخستوزیر ایران بود. هویدا پس از ترور حسنعلی منصور که از دوستان قدیمیاش نیز بود به نخستوزیری رسید و زمان زمامداریاش از دوران شکوه اقتصادی دورهی پهلوی محسوب میشود.
امیر عباس هویدا در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۹۷ در چهارراه سیدعلی تهران به نیا آمد. پدرش حبیبالله عینالملک، سالها سفیر ایران در لبنان، عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی بود. امیرعباس و برادرش فریدون به خاطر کار پدر در لبنان پرورش یافتند و در مدرسهی فرانسوی بیروت درس خواندند. امیرعباس در اواخر دورهی تحصیل دبیرستان به اروپا رفت و سالهای متمادی در انگلستان و فرانسه و بلژیک تحصیل کرد.
هویدا ۱۳ سال نخستوزیر ایران بود. او پس از انقلاب میتوانست از ایران فرار کند اما چنین نکرد. او از طریق داریوش فروهر خود را تسلیم دولت موقت کرد.
مسعود بهنود در کتاب «۲۷۵ روز بازگان» مینویسد که «هویدا در ۲۲ بهمن ۵۷ پس از فرار نگهبانها از پادگان جمشیدآباد از زندان بیرون آمد و به منزل آیتالله طالقانی تلفن زد و از آن طریق خود را تسلیم کرد. سپس به دادگاه انقلاب تحویل داده شد و با حکم صادق خلخالی قاضی دادگاه #اعدام شد. او قبل از اتمام دادگاه در وقت تنفس به قتل رسید.»
اما آنچه گفته میشود این است که امیرعباس هویدا هنگامی که با ماموران قصد خروح از دادگاه را کرد و به سمت حیاط در حال حرکت بود توسط یکی از همراهان هویدا با استفاده از کلت و شلیک دو گلوله جان داد. هويدا در حالی که رنج میکشید به یکی از ماموران گفت تا کارش را یکسره کند. این روایتی است که عباس میلانی در دانشنامهی ایرانیکا روایت میکند. میلانی بعدها قاتل را هادی غفاری دانست. عباس هویدا در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ اینگونه به قتل رسید.
این ویدئوی کوتاه مصاحبهی «کریستین اوکرانت» با #امیرعباس_هویدا است که در زندان قصر انجام گرفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
ثریا حکمت #بازیگر سینمای ایران در تنگدستی درگذشت
آذر مهدی قلیخانی، با نام هنری ثریا حکمت، از بازیگران سینما و تلویزیون ایران بامداد جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ در سن ۶۲ سالگی به دلیل تشنج و لخته شدن خون در مغز درگذشت. او سالهای پایانی زندگی خود را در #تنگدستی زندگی کرد.
او در سال ۱۳۳۲ در خوی بهدنیا آمد و از اوایل دهه ۱۳۵۰ فعالیت بازیگریاش را آغاز کرد. اولین فیلم او «ناجورها» نام داشت که سعید مطلبی آن را در سال ۱۳۵۳ ساخت.
ثریا حکمت در فیلمهای سینمایی چون «ای ایران»، «نقطه ضعف»، «تصویر آخر»، «خواستگاری»، «شبشکن»، «سمندر»، «جدال در تاسوکی»، «بهار در پاییز»، «دو همسفر»، «حالا چه شود؟»، «روز دیدنی»، «نیش»، «تهاجم»، «ماهپیشونی»، «آواز قو»، «عروسی مهتاب»، ایفای نقش کرد.
او همچنین در سریالهای تلویزیونی «مرد اول»، «آپارتمان»، «فاصله»، «گزارش»، «خانه به خانه» و «خاطرهها» بازی کرد.
ثریا حکمت بیش از یک دهه فعالیت بازیگری نداشت. آخرین فیلم او «آواز قو» نام داشت که در سال ۱۳۷۹ ساخته شد.
این بازیگر در مردادماه ۱۳۹۳ در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اعلام کرد که قادر به تأمین ودیعه مسکن خود نیست و مدتی بعد در چادر زندگی خواهد کرد. او گفت حتی توان پرداخت، هزینه درمان دندانهای خود را نیز ندارد.
#ثریاحکمت در این گفتوگو همچنین اعلام کرد که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد داده است تا قبرش را در قطعه #هنرمندان پیشخرید کنند تا در زمان حیات بتواند آن را برای گذران زندگی بفروشد.
Radio Zamaneh
@Tavaana_TavaanaTech
آذر مهدی قلیخانی، با نام هنری ثریا حکمت، از بازیگران سینما و تلویزیون ایران بامداد جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ در سن ۶۲ سالگی به دلیل تشنج و لخته شدن خون در مغز درگذشت. او سالهای پایانی زندگی خود را در #تنگدستی زندگی کرد.
او در سال ۱۳۳۲ در خوی بهدنیا آمد و از اوایل دهه ۱۳۵۰ فعالیت بازیگریاش را آغاز کرد. اولین فیلم او «ناجورها» نام داشت که سعید مطلبی آن را در سال ۱۳۵۳ ساخت.
ثریا حکمت در فیلمهای سینمایی چون «ای ایران»، «نقطه ضعف»، «تصویر آخر»، «خواستگاری»، «شبشکن»، «سمندر»، «جدال در تاسوکی»، «بهار در پاییز»، «دو همسفر»، «حالا چه شود؟»، «روز دیدنی»، «نیش»، «تهاجم»، «ماهپیشونی»، «آواز قو»، «عروسی مهتاب»، ایفای نقش کرد.
او همچنین در سریالهای تلویزیونی «مرد اول»، «آپارتمان»، «فاصله»، «گزارش»، «خانه به خانه» و «خاطرهها» بازی کرد.
ثریا حکمت بیش از یک دهه فعالیت بازیگری نداشت. آخرین فیلم او «آواز قو» نام داشت که در سال ۱۳۷۹ ساخته شد.
این بازیگر در مردادماه ۱۳۹۳ در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اعلام کرد که قادر به تأمین ودیعه مسکن خود نیست و مدتی بعد در چادر زندگی خواهد کرد. او گفت حتی توان پرداخت، هزینه درمان دندانهای خود را نیز ندارد.
#ثریاحکمت در این گفتوگو همچنین اعلام کرد که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد داده است تا قبرش را در قطعه #هنرمندان پیشخرید کنند تا در زمان حیات بتواند آن را برای گذران زندگی بفروشد.
Radio Zamaneh
@Tavaana_TavaanaTech
ایران یک کشور زیباست و مردم ایران واقعا فوقالعاده هستند. مهمان نواز و هستم و انگیزه زیادی برای #آزادی و #صلح دارند.
پوشیدن #حجاب_اجباری به من یک حس وحشتناک برده بودن می دهد. من احساس نمی کردم که خود واقعی ام هستم که این وحشتناکه. برای من فقط بیست و دو روز بود و لی برای شما شاید همیشه.
My Stealthy Freedom آزادی یواشکی زنان در ایران
https://bit.ly/1WgH4e0
@Tavaana_TavaanaTech
پوشیدن #حجاب_اجباری به من یک حس وحشتناک برده بودن می دهد. من احساس نمی کردم که خود واقعی ام هستم که این وحشتناکه. برای من فقط بیست و دو روز بود و لی برای شما شاید همیشه.
My Stealthy Freedom آزادی یواشکی زنان در ایران
https://bit.ly/1WgH4e0
@Tavaana_TavaanaTech
Facebook
#SeeYouInIranWithoutHijab
Iran is beautiful and Iranian people are wonderful. Great hospitality and a strong desire for freedom and peace. Wearing the...
Iran is beautiful and Iranian people are wonderful. Great hospitality and a strong desire for freedom and peace. Wearing the...
یک قنادی به جرم فروش شکلات با طرح قلب پلمب شد
روز ١٨ فروردين ماه، «قنادى فرانسه» [شیرینی فرانسه] به علت فروش شكلات طرح قلب در روز ولنتاين پلمپ شد».
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
روز ١٨ فروردين ماه، «قنادى فرانسه» [شیرینی فرانسه] به علت فروش شكلات طرح قلب در روز ولنتاين پلمپ شد».
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇