«فردای آزادی به یاد بیاور کدام خیابان را شانه به شانه من قدم زدی
فردای آزادی دوباره قدم بزن به عشق، به خنده، همان خیابان را
که به خون من آزاد شد»

- نوشته‌ای از جاویدنام #آرش_فروزنده

یکی از نزدیکان آرش به توانا گفت:

«حدود ساعت ۹ شب جمعه ۱۹ اسفند‌ماه، آرش فروزنده توسط یک خودرو و چند تن از نیروهای لباس شخصی ربوده می‌شود. پس از حدود نیم ساعت فردی که فرمانده آن‌ها بود سر می‌رسد و وانمود می‌کند که آرش را اشتباهی و به خاطر شباهت چهره بازداشت کردند، او به آرش که اعتراض می‌کند که به او استرس وارد کرده‌اند، یک بطری آب می‌دهد.»
آرش بعدها به دوستش گفت که «آن‌ها مرا شناسایی کرده بودند، عادت‌های رفتاری من را از جمله اینکه آب زیاد می‌خورم می‌دانستند.»
دوست آرش می‌گوید «آرشی که همیشه توصیه می‌کرد که در خیابان اگر خوراکی به شما تعارف می‌شود - ازطرف هرکس - نخورید و حتی وقتی چالش مشت و شکلات رایج بود، توصیه می‌کرد نخورید، خودش این بار بی‌احتیاطی بزرگی کرد.»

پس از رهاشدن تا رسیدن به خانه، آرش چند بار بالا می‌آورد و حالش بد می‌شود. در خانه دچار اسپاسم عضلانی و تنگی نفس می‌شود. به اورژانس زنگ می‌زند، بامداد ۲۰ اسفند به بیمارستان سینا منتقل می‌شود. چند آزمایش خون گرفتند، نتایج آزمایش‌ها را به او نمی‌دهند و دکتر می‌گوید: "مگه به چیزی شک داری؟ مگه اتفاقی افتاده؟"

آرش درد می‌کشید و به او مسکن تزریق می‌کردند. او را سونوگرافی کردند و طحال و کبد و کلیه و همه‌چیزش سالم نشان می‌داد، اما همچنان حالت تهوع داشت. پس از یکی دو روز که در بیمارستان بود خودش می‌گوید که من می‌خواهم بروم شما هیچ کاری برای من نمی‌کنید و من همچنان درد دارم، بالا می‌آورم فقط مسکن میزنید و جواب آزمایشم را هم که نمیتوانم ببینم، با وجود ممانعت پزشک، او در اعتراض آنژیوکت را در می‌آورد و از بیمارستان تسویه کرده و خارج می‌شود. یکی از پزشکان بیمارستان مدام به آرش زنگ می‌زند. او در تماسی می‌گوید که "من نمی‌توانم توضیح بدهم و معذوریت دارم ولی شما اصلا حالت خوب نیست و اتفاق بدی برات افتاده و باید پیگیری کنی و کامل درمان بشی."

آرش در روزهای بعد مرتب سرم می‌زد و دچار ضعف و بی‌حالی شدید بود، تا روز شنبه ۲۷ اسفند که بعد از ظهر حالش بد می‌شود و او را به بیمارستان شریعتی می‌برند....

ادامه مطلب را اینجا بخوانید

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech