زادروز والت دیزنی، خالق میکی ماوس
goo.gl/jqL5YS
«اگر بتوانید چیزی را در خیالتان مجسم کنید، مطمئنا از پس واقعیت بخشیدن له آن نیز برخواهید آمد. همیشه در یاد داشته باشید که همه چیز با یک رویا و یک موش شروع شد.» - والت دیزنی
شاید کمتر کسانی در جهان باشند که نام والت دیزنی را نشنیده باشند اما افراد بسیاری نیستند که بدانند که والت دیزنی تنها یک نام بر یک استودیو نیست بلکه نام انسانی است که خالق ِ خاطره برای میلیاردها انسان است.
میکی ماوس در ایران با نام میکی موس شناخته میشود که اولین بار در روز ۱۸ نوامبر ۱۹۲۸ بر روی پرده نمایش داده شد. این موش برای بسیاری از انسانهای کرهی زمین خاطرهساز شده است. ۸۷ سال پیش در هجدهم نوامبر برای اولینبار شخصیت میکی ماوس در فیلمی سیاه و سفید با نام "Steamboat Willie" بر روی پردهی تئاتر «کلونی» در نیویورک به نمایش درآمد.
ماه دسامبر هم زادروز و هم سالگرد درگذشت والت دیزنی، تاجر و کارتونیست و کارگردان و فیلمنامهنویس و صداپیشهی آمریکایی است. والت دیزنی تا سالها خود صداپیشهی میکی ماوس بوده است.
والتر الیاس والت دیزنی در پنجم دسامبر سال ۱۹۰۱ در خیابان استریپ در منطقهی هرموسای شیکاگو به دنیا آمد.
والت دیزنی از همان نوجوانی کارتون و کمیک استریپ نقاشی میکرد. او از کودکی عاشق نقاشی بود و نقاشیهایش در گاهنامههای مدرسه منتشر میشد. پدر دیزنی که علاقهی وافر فرزند به نقاشی را میبیند به او اجازه میدهد تا در کلاسهای «انجمن هنری کانزاسسیتی» شرکت کند. دیزنی تنها چهارده سال سن داشت که آموزشهای هنری کلاسیک دید. والت در دبیرستان مک کینلی در شیکاگو ثبت نام کرد. او موفق شد زیر نظر کارتونیست روزنامه «لروی گاست» آموزش ببیند.
او در همین زمان زیر نظر استادان نقاشی به آموختن نقاشی پرداخت. دیزنی شانزده ساله بود که در بحبوحه جنگ جهانی اول به استخدام ارتش درآمد و به عنوان رانندهی آمبولانس در اروپا مشغول به خدمت شد.
دیزنی در میانهی جنگ نیز نقاشی را فراموش نکرد و حتا بر بدنهی آمبولانسها نیز نقاشی میکشید. والت دیزنی نقاشی و متحرکسازی تصاویر را به عنوان روشی برای بیان نظرات خود به کار میبست و همچنین قصد داشت که از طریق این کار به تجارت بپردازد و از همین طریق نیز امرار معاش کند.پدر والت مخالف بود که فرزندش از این راه به امرار معاش بپردازد.
والت در همین زمان با «اوب ایورکس» آشنا میشود که طراح بسیار با استعدادی بود.
حاصل این همکاری ایورکس و دیزنی به عنوان تصویرگر موشی بود با نام «مورتیمر» که با پیشنهاد همسر والت دیزنی به «میکی ماوس» تغییر کرد.
این موش سیاهرنگ در ابتدا شخصیتی ماجراجو و جسور داشت اما با گذشت زمان تغییر کرد و از میزان شیطنتهای او کم شد. ظاهر میکی ماوس نیز با گذر زمان تغییر کرد؛ دستکشهای سفید بر دست کرد و شلوارکش به رنگ قرمز آتشین در آمد و دمش ناپدید شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/zvzlOL
#توانا
#میکی_ماوس
#والت_دیزنی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/jqL5YS
«اگر بتوانید چیزی را در خیالتان مجسم کنید، مطمئنا از پس واقعیت بخشیدن له آن نیز برخواهید آمد. همیشه در یاد داشته باشید که همه چیز با یک رویا و یک موش شروع شد.» - والت دیزنی
شاید کمتر کسانی در جهان باشند که نام والت دیزنی را نشنیده باشند اما افراد بسیاری نیستند که بدانند که والت دیزنی تنها یک نام بر یک استودیو نیست بلکه نام انسانی است که خالق ِ خاطره برای میلیاردها انسان است.
میکی ماوس در ایران با نام میکی موس شناخته میشود که اولین بار در روز ۱۸ نوامبر ۱۹۲۸ بر روی پرده نمایش داده شد. این موش برای بسیاری از انسانهای کرهی زمین خاطرهساز شده است. ۸۷ سال پیش در هجدهم نوامبر برای اولینبار شخصیت میکی ماوس در فیلمی سیاه و سفید با نام "Steamboat Willie" بر روی پردهی تئاتر «کلونی» در نیویورک به نمایش درآمد.
ماه دسامبر هم زادروز و هم سالگرد درگذشت والت دیزنی، تاجر و کارتونیست و کارگردان و فیلمنامهنویس و صداپیشهی آمریکایی است. والت دیزنی تا سالها خود صداپیشهی میکی ماوس بوده است.
والتر الیاس والت دیزنی در پنجم دسامبر سال ۱۹۰۱ در خیابان استریپ در منطقهی هرموسای شیکاگو به دنیا آمد.
والت دیزنی از همان نوجوانی کارتون و کمیک استریپ نقاشی میکرد. او از کودکی عاشق نقاشی بود و نقاشیهایش در گاهنامههای مدرسه منتشر میشد. پدر دیزنی که علاقهی وافر فرزند به نقاشی را میبیند به او اجازه میدهد تا در کلاسهای «انجمن هنری کانزاسسیتی» شرکت کند. دیزنی تنها چهارده سال سن داشت که آموزشهای هنری کلاسیک دید. والت در دبیرستان مک کینلی در شیکاگو ثبت نام کرد. او موفق شد زیر نظر کارتونیست روزنامه «لروی گاست» آموزش ببیند.
او در همین زمان زیر نظر استادان نقاشی به آموختن نقاشی پرداخت. دیزنی شانزده ساله بود که در بحبوحه جنگ جهانی اول به استخدام ارتش درآمد و به عنوان رانندهی آمبولانس در اروپا مشغول به خدمت شد.
دیزنی در میانهی جنگ نیز نقاشی را فراموش نکرد و حتا بر بدنهی آمبولانسها نیز نقاشی میکشید. والت دیزنی نقاشی و متحرکسازی تصاویر را به عنوان روشی برای بیان نظرات خود به کار میبست و همچنین قصد داشت که از طریق این کار به تجارت بپردازد و از همین طریق نیز امرار معاش کند.پدر والت مخالف بود که فرزندش از این راه به امرار معاش بپردازد.
والت در همین زمان با «اوب ایورکس» آشنا میشود که طراح بسیار با استعدادی بود.
حاصل این همکاری ایورکس و دیزنی به عنوان تصویرگر موشی بود با نام «مورتیمر» که با پیشنهاد همسر والت دیزنی به «میکی ماوس» تغییر کرد.
این موش سیاهرنگ در ابتدا شخصیتی ماجراجو و جسور داشت اما با گذشت زمان تغییر کرد و از میزان شیطنتهای او کم شد. ظاهر میکی ماوس نیز با گذر زمان تغییر کرد؛ دستکشهای سفید بر دست کرد و شلوارکش به رنگ قرمز آتشین در آمد و دمش ناپدید شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/zvzlOL
#توانا
#میکی_ماوس
#والت_دیزنی
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز والت دیزنی، خالق میکی_ماوس . «اگر بتوانید چیزی را در خیالتان مجسم کنید، مطمئنا از پس واقعیت بخشیدن له آن نیز برخواهید آمد. همیشه در یاد داشته باشید که همه چیز با یک رویا و یک موش شروع شد.» - والت دیزنی شاید کمتر کسانی در جهان باشند که نام والت دیزنی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«قهرمان خودت باش»
فیلم کوتاه زیبایی از حسن میرزاحسینی.
به مناسبت روز جهانی معلولین.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
فیلم کوتاه زیبایی از حسن میرزاحسینی.
به مناسبت روز جهانی معلولین.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«صدای این خانم خوشصدا حرام است و نباید شنیده بشود چرا که گناه دارد و آنوقت انکرالاصوات آن مداح دوزاری را باید از صبح تا شب بشنویم. در مملکتی که مداحان هفتیرکش به جایگاههای بالا میرسند و هنرمندانش زندانی میشوند و زنانش نمیتوانند به ورزشگاه بروند و آواز بخوانند، زندگی هر لحظه غمانگیرتر میشود و شنیدن چنین صداهایی میتواند نویدبخش آینده باشد که این روزها هم خواهد گذشت.»
https://goo.gl/VP77oo
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
مطلب مرتبط:
آواز زنان؛صداهای ممنوعه
https://bit.ly/2dHUvDB
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://goo.gl/VP77oo
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
مطلب مرتبط:
آواز زنان؛صداهای ممنوعه
https://bit.ly/2dHUvDB
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
تازه از توانا
فرآیند هلسینکی و سقوط رژیم های کمونیست در اروپا
در آغاز کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE)، سال 1972 در هلسینکی فنلاند، کسی نمیدانست نشستی که در اصل با هدف بهبود روابط میان غرب و بلوک شرق ترتیب داده شده به جنبشی منطقهای تبدیل میشود و به دگردیسی رژیمهای کمونیستی به نظامهای سیاسی دموکرات و آزاد میانجامد.[1] تا سه سال پس از این نشست نمایندگان ایالات متحده آمریکا، کانادا، اتحاد جماهیر شوروی و تمامی کشورهای بزرگ اروپایی همچنان به مذاکرات امنیتی، اقتصادی و انساندوستانه ادامه دادند.
پس از جنگ دوم جهانی مردم اتحاد جماهیر شوروی و دول دست نشاندهاش در اروپای شرقی تحت نفوذ رژیمهای سیاسیِ سرکوبگر میزیستند. بلوک شرق درگیر جنگ سرد و مسابقهی تسلیحاتی اتمی با کشورهای آزاد اروپای غربی و ایالات متحده بود. نشست هلسینکی در ابتدای امر فرصتی برای اتحاد جماهیر شوروی بود که مرزهای پس از جنگ جهانی دوم را تثبیت کند و به میزان مبادلات تجاری خویش بیافزاید. ایالات متحده آمریکا امیدوار بود نشست به تنشزدایی انجامیده، فرآیند کنترل تسلیحات هستهای را تسهیل نماید. هیچ یک از طرفین متوجه پیامدهای درج تضمینهای حقوق بشری در قطعنامهی نهایی کنفرانس نبود. آندری گرومیکو، وزیر خارجه وقت شوروی، اهمیت این مفاد را نادیده گرفت و اعلام کرد: «ما در خانه خود همهکارهایم.»
پس از امضای قطعنامه نهایی هلسینکی جنبشهای مدنی گوناگونی در بلوک شرق اتفاق افتاد. در سرتاسر بلوک شرق سازمانهای متعدد مدنی بسیج شدند و حکومتهای کمونیست را برای رعایت مفاد حقوق بشری مندرج در توافقهای هلسینکی زیر فشار گذاشتند. مخاطب اصلی راهبرد چانهزنی و فشار از بالا و جلب حمایت از بیرون سه دسته بودند: مقامات کمونیست در کشورهای مذکور، شهروندان عادی که باید به جنبش میپیوستند، و سوم دولتهای غربی که نفوذ و قدرتشان راهگشا بود.
کنشگران مدنی موارد نقض تدابیر حقوق بشری مندرج در توافقنامه هلسینکی را مستند میکردند و برای رهبران کمونیست میفرستادند و ایشان را به رعایت تعهدات هلسینکی فرا میخواندند. در دسامبر 1975 میلادی گروهی از روشنفکران و چهرههای برجسته لهستانی در نامهای سرگشاده به رئیس مجلس خواستار به اجرا گذاردن حقوق و آزادیهای مندرج در توافقنامه هلسینکی شدند. گروههای غیررسمی نیز در این یک سال به شناسایی و گردآوری اسناد و شواهد پایمال شدن تدابیر حقوقبشری توافقنامه در سرتاسر منطقه و رساندن آن به آگاهی وزارت امور خارجه آمریکا و وزارتخانههای مشابه در اروپا گذراندند.
goo.gl/raUWSw
این مطلب خواندنی را میتوانید به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2fZLmoo
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
فرآیند هلسینکی و سقوط رژیم های کمونیست در اروپا
در آغاز کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE)، سال 1972 در هلسینکی فنلاند، کسی نمیدانست نشستی که در اصل با هدف بهبود روابط میان غرب و بلوک شرق ترتیب داده شده به جنبشی منطقهای تبدیل میشود و به دگردیسی رژیمهای کمونیستی به نظامهای سیاسی دموکرات و آزاد میانجامد.[1] تا سه سال پس از این نشست نمایندگان ایالات متحده آمریکا، کانادا، اتحاد جماهیر شوروی و تمامی کشورهای بزرگ اروپایی همچنان به مذاکرات امنیتی، اقتصادی و انساندوستانه ادامه دادند.
پس از جنگ دوم جهانی مردم اتحاد جماهیر شوروی و دول دست نشاندهاش در اروپای شرقی تحت نفوذ رژیمهای سیاسیِ سرکوبگر میزیستند. بلوک شرق درگیر جنگ سرد و مسابقهی تسلیحاتی اتمی با کشورهای آزاد اروپای غربی و ایالات متحده بود. نشست هلسینکی در ابتدای امر فرصتی برای اتحاد جماهیر شوروی بود که مرزهای پس از جنگ جهانی دوم را تثبیت کند و به میزان مبادلات تجاری خویش بیافزاید. ایالات متحده آمریکا امیدوار بود نشست به تنشزدایی انجامیده، فرآیند کنترل تسلیحات هستهای را تسهیل نماید. هیچ یک از طرفین متوجه پیامدهای درج تضمینهای حقوق بشری در قطعنامهی نهایی کنفرانس نبود. آندری گرومیکو، وزیر خارجه وقت شوروی، اهمیت این مفاد را نادیده گرفت و اعلام کرد: «ما در خانه خود همهکارهایم.»
پس از امضای قطعنامه نهایی هلسینکی جنبشهای مدنی گوناگونی در بلوک شرق اتفاق افتاد. در سرتاسر بلوک شرق سازمانهای متعدد مدنی بسیج شدند و حکومتهای کمونیست را برای رعایت مفاد حقوق بشری مندرج در توافقهای هلسینکی زیر فشار گذاشتند. مخاطب اصلی راهبرد چانهزنی و فشار از بالا و جلب حمایت از بیرون سه دسته بودند: مقامات کمونیست در کشورهای مذکور، شهروندان عادی که باید به جنبش میپیوستند، و سوم دولتهای غربی که نفوذ و قدرتشان راهگشا بود.
کنشگران مدنی موارد نقض تدابیر حقوق بشری مندرج در توافقنامه هلسینکی را مستند میکردند و برای رهبران کمونیست میفرستادند و ایشان را به رعایت تعهدات هلسینکی فرا میخواندند. در دسامبر 1975 میلادی گروهی از روشنفکران و چهرههای برجسته لهستانی در نامهای سرگشاده به رئیس مجلس خواستار به اجرا گذاردن حقوق و آزادیهای مندرج در توافقنامه هلسینکی شدند. گروههای غیررسمی نیز در این یک سال به شناسایی و گردآوری اسناد و شواهد پایمال شدن تدابیر حقوقبشری توافقنامه در سرتاسر منطقه و رساندن آن به آگاهی وزارت امور خارجه آمریکا و وزارتخانههای مشابه در اروپا گذراندند.
goo.gl/raUWSw
این مطلب خواندنی را میتوانید به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2fZLmoo
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تازه از توانا #فرآیند_هلسینکی و #سقوط رژیم های #کمونیست در اروپا در آغاز کنفرانس امنیت و همکاری اروپا (CSCE)، سال 1972 در #هلسینکی #فنلاند، کسی نمیدانست نشستی که در اصل با هدف بهبود روابط میان غرب و #بلوک_شرق ترتیب داده شده به جنبشی منطقهای تبدیل میشود…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود شجاعی درباره انگیزه اش از طرح انتقادات ورزشی و اجتماعی توضیح می دهد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
مسعود شجاعی درباره انگیزه اش از طرح انتقادات ورزشی و اجتماعی توضیح می دهد. https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مسعود شجاعی، هافبک تیم ملی به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال احضار شد
خبرگزاری میزان، وابسته به قوهی قضائیه آورده است که مسعود شجاعی، هافبک تیم ملی به دلیل آنچه خبرنگزاری میزان «صحبتهای دور از انتظار هافبک تیم ملی کشورمان» عنوان کرده است به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال احضار شد. میزان نوشت که شجاعی با یک «خبرنگار فراری و معاند جمهوری اسلامی» گفتوگو کرده است.
مسعود شجاعی در گفتوگو با مهدی رستمپور در مورد فساد سیستماتیک در ورزش کشور، ورود زنان به ورزشگاهها، حقوق ضایعشدهی زنان و مهاجران و کودکان سخن گفته بود.
( ویدئوی این گفتگو قبلا در کانال تلگرام توانا منتشر شده است)
مطلب مرتبط:
مسعود شجاعی، حامی کمپین زنان برای فیفا
https://ow.ly/F6iq306KTRY
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خبرگزاری میزان، وابسته به قوهی قضائیه آورده است که مسعود شجاعی، هافبک تیم ملی به دلیل آنچه خبرنگزاری میزان «صحبتهای دور از انتظار هافبک تیم ملی کشورمان» عنوان کرده است به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال احضار شد. میزان نوشت که شجاعی با یک «خبرنگار فراری و معاند جمهوری اسلامی» گفتوگو کرده است.
مسعود شجاعی در گفتوگو با مهدی رستمپور در مورد فساد سیستماتیک در ورزش کشور، ورود زنان به ورزشگاهها، حقوق ضایعشدهی زنان و مهاجران و کودکان سخن گفته بود.
( ویدئوی این گفتگو قبلا در کانال تلگرام توانا منتشر شده است)
مطلب مرتبط:
مسعود شجاعی، حامی کمپین زنان برای فیفا
https://ow.ly/F6iq306KTRY
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Tavaana
مسعود شجاعی حامی کمپین «زنان برای فیفا»
مسعود شجاعی: آرزو میکنم درهای استادیومهای ورزشی به روی مادرم، خواهرم و همهی زنان و دختران علاقهمند تماشای فوتبال در ایران باز شود و حضورشان را در هنگام بازی احساس کنم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدئو کوتاه تفاوت «همدلی» و «همدردی» را درمییابیم و متوجه میشویم که چرا ما انسانها به همدلی نیاز داریم و نه همدردی.در بسیاری مواقع ما این دو را با هم اشتباه میگیریم.
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز اتفاق افتاد
حمله به تجمع کارگران شرکت واحد و بازداشت معترضان
goo.gl/Ts0YlT
تجمع کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه برای پیگیری تسهیلات بلاعوض مسکن در برابر شهرداری تهران، با حمله نیروی انتظامی به کارگران معترض و بازداشت چند تن از آنها به تشنج کشیده شد.
نیروی انتظامی در ابتدا خیابان منتهی به شهرداری تهران را بست و از ادامهی تجمع معترضان جلوگیری کرد اما کارگران معترض به خیابان خیام رفتند و به اعتراضات خود ادامه دادند.
نیروی انتظامی با حمله به کارگران و بر اساس گزارشهای منتشرشده ۲۰ نفر از کارگران را دستگیر کرد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه پیش از این در بیانیهای از رانندگان و کارگران شرکت واحد خواسته بود تا «برای رفع بیعدالتیهای مدیریت در مورد مسکن کارگران» در این تجمع، با لباس فرم و چنانچه تمایل داشته باشند همراه با خانوادههای خود شرکت کنند.
بر اساس خبری که خبرگزاری هرانا منتشر کرد در این تجمع؛ محمدعلی اصلانی، امیرعباس حسینی، ناصرمحرمزاده، ایرج فدایی، حسن سعیدی، وحید فریدونی، علیرضا توسلی و امیر تاخیری توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
کارگری که قرار بود بر دستان پینهبستهاش بوسه زده شود و تا عرقش خشک نشده حق خود را دریافت کند اینچنین برای حقوق مسلم خود کتک میخورد و بازداشت میشود. اشک چشمان کارگرانی که کتک خوردند دلآزار است.
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
https://bit.ly/1mwUj4K
حقوق کار
https://bit.ly/TSTbBL
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
حمله به تجمع کارگران شرکت واحد و بازداشت معترضان
goo.gl/Ts0YlT
تجمع کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه برای پیگیری تسهیلات بلاعوض مسکن در برابر شهرداری تهران، با حمله نیروی انتظامی به کارگران معترض و بازداشت چند تن از آنها به تشنج کشیده شد.
نیروی انتظامی در ابتدا خیابان منتهی به شهرداری تهران را بست و از ادامهی تجمع معترضان جلوگیری کرد اما کارگران معترض به خیابان خیام رفتند و به اعتراضات خود ادامه دادند.
نیروی انتظامی با حمله به کارگران و بر اساس گزارشهای منتشرشده ۲۰ نفر از کارگران را دستگیر کرد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه پیش از این در بیانیهای از رانندگان و کارگران شرکت واحد خواسته بود تا «برای رفع بیعدالتیهای مدیریت در مورد مسکن کارگران» در این تجمع، با لباس فرم و چنانچه تمایل داشته باشند همراه با خانوادههای خود شرکت کنند.
بر اساس خبری که خبرگزاری هرانا منتشر کرد در این تجمع؛ محمدعلی اصلانی، امیرعباس حسینی، ناصرمحرمزاده، ایرج فدایی، حسن سعیدی، وحید فریدونی، علیرضا توسلی و امیر تاخیری توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
کارگری که قرار بود بر دستان پینهبستهاش بوسه زده شود و تا عرقش خشک نشده حق خود را دریافت کند اینچنین برای حقوق مسلم خود کتک میخورد و بازداشت میشود. اشک چشمان کارگرانی که کتک خوردند دلآزار است.
شما چه فکر میکنید؟
مطالب مرتبط:
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
https://bit.ly/1mwUj4K
حقوق کار
https://bit.ly/TSTbBL
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
1,318 Likes, 56 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. روز گذشته اتفاق افتاد . حمله به تجمع #کارگران_شرکت_واحد و #بازداشت معترضان تجمع #کارگران…
سالروز درگذشت ِ علی حاتمی، سوتهدل ِ سینمای ایران
goo.gl/wD0F1Z
شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد.
علی حاتمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما در ۲۳ مردادماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش صفحهآرا در یک چاپخانه بود.حاتمی آنچنان علاقهمند به سینما و نمایشنامهنویسی بود که از همان سن کم پایش به تماشاخانههای لالهزار باز شد و در آنجا عاشق بازیهای هنرمندانهی «جعفر توکل» شد. جعفر توکل دکترای سینما در رشتهی سینماتوگراف از دانشگاه مسکو بود و از همشاگردیهای آندره تارکوفسکی بود.
حاتمی در آن روزها آرزو داشت که روزی کارگردانی شود تا توکل در نمایشنامهای به کارگردانی حاتمی بازی کند. در همان زمان بود که حاتمی تصمیم گرفت که نمایشنامههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. در کلاس نهم تحصیل میکرد که برای آموختن اصول نمایشنامهنویسی به هنرستان ِ هنرپیشگی تهران رفت و پس از آن به تحصیل در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک پرداخت.
علی حاتمی اولین نمایشنامهی خود به نام «دیب» یا همان دیو را نوشت و در اردیبهشتماه ۱۳۴۴ و با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب اجرا کرد. علی حاتمی کار نمایشنامهنویسی خود را در تئاتر آغاز کرد و در زمینهی نویسندگی با نمایشنامههایی چون «ساتن»، «قصهی حریر»،«ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهلگیس» و «شهر آفتاب و مهتاب» خوش درخشید. نوشتن نمایشنامهی مدرنی با نام «آدم و حوا» یا برج زهر مار در سال ۱۳۴۵ نقطهی عطفی در کارهای حاتمی محسوب می شود.
پس از موفقیت در فیلم حسن کچل بود که حاتمی تئاتر را به یک سو نهاد و پا در عالم سینما گذاشت. حاتمی پس از حسن کچل، فیلم طوقی را در سال ۱۳۴۹ ساخت. طوقی نوعی از کبوتر است که کبوتربازها علاقه ی زیاد به آن دارند. پس از طوقی علی حاتمی فیلم «بابا شمل» را به سال ۱۳۵۰ ساخت که نوعی سینمای ریتمیک و موزیکال بودو موضوعش در مورد لوطی و لوطیگری بود. حاتمی در سال ۱۳۵۱ بسیار پر کار بود و توانست سه فیلم بسازد؛ فیلمهای قلندر، ستار خان و خواستگار. حاتمی به مدت تقریبا ۵ سال فیلمی نساخت تا اینکه یلم مشهور «سوتهدلان» را در سال ۱۳۵۶ ساخت. پس از انقلاب حاتمی فیلم «حاجی واشینگتن» را ساخت که روایتگر ماجرای اولین سفیر ایران در آمریکاست.
از ازدواج علی حاتمی و زهرا خوشکام که از هنرپیشگان پیش از انقلاب بود، لیلا حاتمی به دنیا آمد که از هنرپیشگان توانای ایران محسوب میشود. بر روی سنگ مزار علی حاتمی که در تاریخ ۱۵ آذرماه ۱۳۷۵ درگذشت دیالگوی از فیلم «حاجی واشینگتن» حک شده است که «آئین چراغ خاموشی نیست».
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/VdYUd6
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/wD0F1Z
شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد.
علی حاتمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما در ۲۳ مردادماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش صفحهآرا در یک چاپخانه بود.حاتمی آنچنان علاقهمند به سینما و نمایشنامهنویسی بود که از همان سن کم پایش به تماشاخانههای لالهزار باز شد و در آنجا عاشق بازیهای هنرمندانهی «جعفر توکل» شد. جعفر توکل دکترای سینما در رشتهی سینماتوگراف از دانشگاه مسکو بود و از همشاگردیهای آندره تارکوفسکی بود.
حاتمی در آن روزها آرزو داشت که روزی کارگردانی شود تا توکل در نمایشنامهای به کارگردانی حاتمی بازی کند. در همان زمان بود که حاتمی تصمیم گرفت که نمایشنامههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. در کلاس نهم تحصیل میکرد که برای آموختن اصول نمایشنامهنویسی به هنرستان ِ هنرپیشگی تهران رفت و پس از آن به تحصیل در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک پرداخت.
علی حاتمی اولین نمایشنامهی خود به نام «دیب» یا همان دیو را نوشت و در اردیبهشتماه ۱۳۴۴ و با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب اجرا کرد. علی حاتمی کار نمایشنامهنویسی خود را در تئاتر آغاز کرد و در زمینهی نویسندگی با نمایشنامههایی چون «ساتن»، «قصهی حریر»،«ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهلگیس» و «شهر آفتاب و مهتاب» خوش درخشید. نوشتن نمایشنامهی مدرنی با نام «آدم و حوا» یا برج زهر مار در سال ۱۳۴۵ نقطهی عطفی در کارهای حاتمی محسوب می شود.
پس از موفقیت در فیلم حسن کچل بود که حاتمی تئاتر را به یک سو نهاد و پا در عالم سینما گذاشت. حاتمی پس از حسن کچل، فیلم طوقی را در سال ۱۳۴۹ ساخت. طوقی نوعی از کبوتر است که کبوتربازها علاقه ی زیاد به آن دارند. پس از طوقی علی حاتمی فیلم «بابا شمل» را به سال ۱۳۵۰ ساخت که نوعی سینمای ریتمیک و موزیکال بودو موضوعش در مورد لوطی و لوطیگری بود. حاتمی در سال ۱۳۵۱ بسیار پر کار بود و توانست سه فیلم بسازد؛ فیلمهای قلندر، ستار خان و خواستگار. حاتمی به مدت تقریبا ۵ سال فیلمی نساخت تا اینکه یلم مشهور «سوتهدلان» را در سال ۱۳۵۶ ساخت. پس از انقلاب حاتمی فیلم «حاجی واشینگتن» را ساخت که روایتگر ماجرای اولین سفیر ایران در آمریکاست.
از ازدواج علی حاتمی و زهرا خوشکام که از هنرپیشگان پیش از انقلاب بود، لیلا حاتمی به دنیا آمد که از هنرپیشگان توانای ایران محسوب میشود. بر روی سنگ مزار علی حاتمی که در تاریخ ۱۵ آذرماه ۱۳۷۵ درگذشت دیالگوی از فیلم «حاجی واشینگتن» حک شده است که «آئین چراغ خاموشی نیست».
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/VdYUd6
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالروز درگذشت ِ #علی_حاتمی، سوتهدل ِ سینمای ایران شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل #سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک #دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد. علی حاتمی، #کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما…
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخش کوتاهی از فیلم حاجی واشنگتن اثر علی حاتمی
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
علی_حاتمی،_سوتهدل_ِ_سینمای_ایران_|.pdf
860 KB
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانسی زیبا از هزاردستان با نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به زندگی و آثار علی حاتمی
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در اعتراض به برخورد خشن و بازداشت همکاران شان در تجمع روز گذشته، با چراغ روشن و با سرعت مطمینه بصورت قطاری حرکت میکنند.
کنش های کوچک ایستادگی
https://goo.gl/meeP0A
کنش های کوچک ایستادگی
https://goo.gl/meeP0A
زندگی با سلطهگر
فتحیه زرکش
goo.gl/D75ne0
در این سری از مقالات، به این مسئله میپردازیم که چرا سلطهگر از خشونت استفاده میکند، باورهایش چیست و اثرات این باورها و رفتارها را بر زنان و کودکان بررسی میکنیم.
تحقیرکننده
تحقیر کننده از آزار روحی استفاده میکند. او باعث میشود که همسر احساس کند احمق، بیعرضه و بیارزش است.
تحقیرکننده دوست دارد از طنز استفاده کند تا به این خواسته برسد. او دوست دارد از زن در مقابل دیگران مضحکه بسازد. او در رابطه با رانندگی و قابلیتهای تکنیکی زنان جوک میگوید.
وقتی زنش حرف میزند میگوید: «چی؟» و وقتی تکرار میکند او هم دوباره میگوید: «چی؟». او همچنین با صدای تمسخرآمیز حرف آخرش را تکرار میکند. او زبان مکالمه یا محتوای آنچه را همسر گفته تصحیح میکند.
او میگوید که زن بیعرضه است. باز هم این غالبا با طنز شروع میشود. اگر به این کارش اعتراض شود، میگوید: «جوک سرت نمیشه؟»
او همسرش را به اسم صدا نمیزند. با کلمات توهینآمیز به او میگوید: «کلفت، تفاله، پتیاره، گاو و ....» او ممکن است وی را با نام حیوانات بنامد و توهین کند مثل "گاو" و "خر" و اصرار بورزد که این دوستانه و عاشقانه است. من فکر نمیکنم هر مردی که همسرش را با نام خطاب نمیکند، لزوما خشونت کرده است اما میدانم که هر مرد خشنی زنش را با اسم صدا نمیزند.
تحقیرکننده احساس زشت بودن میدهد
او میگوید که زن خیلی چاق، لاغر، دراز، کوتاه، پیر و غیره است. پستانهای خیلی بزرگ یا کوچک یا آویزان دارد. میگوید چاق و زشت است. این حرفها را بهخصوص وقتی باردار است، بیشتر بهکار میگیرد. تمام اینها را مرتبا تکرار میکند.
او میگوید به وی لذت جنسی نمیدهد. او همسر را با زنانی که در تلویزیون و فیلم ها میبیند مقایسه میکند. خواننده ها و افراد مشهور مورد توجه وی هستند. این موضوع هر شب که تلویزیون تماشا میکند اتفاق میافتد. او خیانت میکند و با دوست یا خواهر زنش ارتباط برقرار میکند.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/2x5Agn
لینک بخش اول:
https://bit.ly/2e41DLV
لینک بخش دوم:
https://bit.ly/2eD3uJp
لینک بخش سوم:
https://bit.ly/2h2DDXO
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
فتحیه زرکش
goo.gl/D75ne0
در این سری از مقالات، به این مسئله میپردازیم که چرا سلطهگر از خشونت استفاده میکند، باورهایش چیست و اثرات این باورها و رفتارها را بر زنان و کودکان بررسی میکنیم.
تحقیرکننده
تحقیر کننده از آزار روحی استفاده میکند. او باعث میشود که همسر احساس کند احمق، بیعرضه و بیارزش است.
تحقیرکننده دوست دارد از طنز استفاده کند تا به این خواسته برسد. او دوست دارد از زن در مقابل دیگران مضحکه بسازد. او در رابطه با رانندگی و قابلیتهای تکنیکی زنان جوک میگوید.
وقتی زنش حرف میزند میگوید: «چی؟» و وقتی تکرار میکند او هم دوباره میگوید: «چی؟». او همچنین با صدای تمسخرآمیز حرف آخرش را تکرار میکند. او زبان مکالمه یا محتوای آنچه را همسر گفته تصحیح میکند.
او میگوید که زن بیعرضه است. باز هم این غالبا با طنز شروع میشود. اگر به این کارش اعتراض شود، میگوید: «جوک سرت نمیشه؟»
او همسرش را به اسم صدا نمیزند. با کلمات توهینآمیز به او میگوید: «کلفت، تفاله، پتیاره، گاو و ....» او ممکن است وی را با نام حیوانات بنامد و توهین کند مثل "گاو" و "خر" و اصرار بورزد که این دوستانه و عاشقانه است. من فکر نمیکنم هر مردی که همسرش را با نام خطاب نمیکند، لزوما خشونت کرده است اما میدانم که هر مرد خشنی زنش را با اسم صدا نمیزند.
تحقیرکننده احساس زشت بودن میدهد
او میگوید که زن خیلی چاق، لاغر، دراز، کوتاه، پیر و غیره است. پستانهای خیلی بزرگ یا کوچک یا آویزان دارد. میگوید چاق و زشت است. این حرفها را بهخصوص وقتی باردار است، بیشتر بهکار میگیرد. تمام اینها را مرتبا تکرار میکند.
او میگوید به وی لذت جنسی نمیدهد. او همسر را با زنانی که در تلویزیون و فیلم ها میبیند مقایسه میکند. خواننده ها و افراد مشهور مورد توجه وی هستند. این موضوع هر شب که تلویزیون تماشا میکند اتفاق میافتد. او خیانت میکند و با دوست یا خواهر زنش ارتباط برقرار میکند.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/2x5Agn
لینک بخش اول:
https://bit.ly/2e41DLV
لینک بخش دوم:
https://bit.ly/2eD3uJp
لینک بخش سوم:
https://bit.ly/2h2DDXO
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
428 Likes, 10 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. زندگی با سلطهگر فتحیه زرکش . در این سری از مقالات، به این مسئله میپردازیم که چرا سلطهگر از…
وقتی آدمها وسیله تفریح آدمها میشوند. برای آنها که نادر بروسلی را میشناسند.
روابط انسانها بر اساس و به سوی رسیدن به امنیت تشکیل میشود. امنیت جانی، مالی و حتی احساسی. اگر احساس کنیم در جمعی مورد توهین و تمسخر قرار گرفتهایم برای دفاع از غرور خود واکنشی میاندیشیم. اعتراض میکنیم، برای تنبیه دست به عمل متقابل میزنیم و یا آن جمع را ترک میکنیم. در یک جامعه دانا و بالغ و با عامل «اخلاق» نیاز به «دفاع شخصی» کمتر میشود. در نبود اخلاق کسانی که بیدفاعترند مورد ستم واقع میشوند بیآنکه قدرت دفاع داشته باشند یا حتی بدانند که مورد ستم واقع شدهاند.
منظور من از «ستم» در این نوشتار آسیب عمدی احساسی و روحی است و آن چه که من را بر آن داشت تا این درد دل را به نوشتار بیاورم این بود که در مدت کوتاه پیشین به تکرار مواردی را دیدم که مردم ما به قصد سرگرمی و تفریح انسان دیگری را دست میاندازند. چند ماه پیش وقتی دوستی چند ویدیو برایم فرستاد که در آن این مرد ساده دل که امروز همهمان میشناسیم و به «نادر بروسلی» معروف شده، مورد تمجید ظاهری اما در حقیقت تمسخر اطرافیان قرار گرفته بود، نسبت به آن اظهار ناخشنودی کردم. آن دوست من معتقد بود که خود این مرد هم از این تمجیدها لذت میبرد، ما هم میخندیم. برای هردومان خوب است. اما امروز که سوژه نادر بروسلی تکراری شده، دیگر خندهآور نیست و اطرافیان دور او را خالی کردهاند، این مرد تنها ماند با بیماری و هذیانات خودش که به لطف اطرافیان تشدید شده.
حتما آن ویدیو را هم دیدهاید که گزارشگری با دست انداختن دختر جوانی که علاقمند به هنرپیشه سینما محمدرضا گلزار است و مادر او، قصد دارد برنامه سازی کرده و من و شما را بخنداند. یا وقتی خبرنگار صدا و سیما در گزارشی در مورد عید قربان جوانی را در محل کارش دست انداخته و از پاسخهای بی ربط اودر مورد گوسفندها و دید و بازدید لذت میبرد. شباهت تمام این سوژهها یک صفت است: توانایی پایین هوشی، عدم درک این که مورد تمسخر قرار گرفتهاند و بیدفاعی.
اگر نسبت به این مثالها نگاه انتقادی ندارید، اگر با دیدن این ویدیوها خندیدهاید و شاید برای دوستانتان فرستادهاید و اگر معتقدید من زیادی حساسیت نشان میدهم، میتوانم با یک مثال حساسیت شما را هم برانگیزم. اگر روزی ویدیویی دیدید که گزارشگری یک بیمار سندرم داون را دست انداخته و قصد دارد با پاسخهای بیربط او ما را بخنداند، دیگر نمیخندیم. خیلیها خشمگین شده و خواستار مجازات این خبرنگار بیاخلاق میشوند. دیدن چهرهی یک سندرم داونی برای ما تداعی کننده ضریب هوشی کمتر و بیدفاعی او در مقابل رندی ماست و دست انداختن او بیشک بیاخلاقی. سوژههای تمسخر ویدیوهای بالا این بیفاعی را در چهره نمایان نمیکنند و به گزارشگر بیاخلاق این فرصت را میدهند تا با انجام یک گزارش به ظاهر عادی خود را به ظاهر از تمسخر عمدی سوژهشان تبرئه کنند.
برگرفته از فیسبوک:
Navid Rasti
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/ll9Oo5
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
https://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
روابط انسانها بر اساس و به سوی رسیدن به امنیت تشکیل میشود. امنیت جانی، مالی و حتی احساسی. اگر احساس کنیم در جمعی مورد توهین و تمسخر قرار گرفتهایم برای دفاع از غرور خود واکنشی میاندیشیم. اعتراض میکنیم، برای تنبیه دست به عمل متقابل میزنیم و یا آن جمع را ترک میکنیم. در یک جامعه دانا و بالغ و با عامل «اخلاق» نیاز به «دفاع شخصی» کمتر میشود. در نبود اخلاق کسانی که بیدفاعترند مورد ستم واقع میشوند بیآنکه قدرت دفاع داشته باشند یا حتی بدانند که مورد ستم واقع شدهاند.
منظور من از «ستم» در این نوشتار آسیب عمدی احساسی و روحی است و آن چه که من را بر آن داشت تا این درد دل را به نوشتار بیاورم این بود که در مدت کوتاه پیشین به تکرار مواردی را دیدم که مردم ما به قصد سرگرمی و تفریح انسان دیگری را دست میاندازند. چند ماه پیش وقتی دوستی چند ویدیو برایم فرستاد که در آن این مرد ساده دل که امروز همهمان میشناسیم و به «نادر بروسلی» معروف شده، مورد تمجید ظاهری اما در حقیقت تمسخر اطرافیان قرار گرفته بود، نسبت به آن اظهار ناخشنودی کردم. آن دوست من معتقد بود که خود این مرد هم از این تمجیدها لذت میبرد، ما هم میخندیم. برای هردومان خوب است. اما امروز که سوژه نادر بروسلی تکراری شده، دیگر خندهآور نیست و اطرافیان دور او را خالی کردهاند، این مرد تنها ماند با بیماری و هذیانات خودش که به لطف اطرافیان تشدید شده.
حتما آن ویدیو را هم دیدهاید که گزارشگری با دست انداختن دختر جوانی که علاقمند به هنرپیشه سینما محمدرضا گلزار است و مادر او، قصد دارد برنامه سازی کرده و من و شما را بخنداند. یا وقتی خبرنگار صدا و سیما در گزارشی در مورد عید قربان جوانی را در محل کارش دست انداخته و از پاسخهای بی ربط اودر مورد گوسفندها و دید و بازدید لذت میبرد. شباهت تمام این سوژهها یک صفت است: توانایی پایین هوشی، عدم درک این که مورد تمسخر قرار گرفتهاند و بیدفاعی.
اگر نسبت به این مثالها نگاه انتقادی ندارید، اگر با دیدن این ویدیوها خندیدهاید و شاید برای دوستانتان فرستادهاید و اگر معتقدید من زیادی حساسیت نشان میدهم، میتوانم با یک مثال حساسیت شما را هم برانگیزم. اگر روزی ویدیویی دیدید که گزارشگری یک بیمار سندرم داون را دست انداخته و قصد دارد با پاسخهای بیربط او ما را بخنداند، دیگر نمیخندیم. خیلیها خشمگین شده و خواستار مجازات این خبرنگار بیاخلاق میشوند. دیدن چهرهی یک سندرم داونی برای ما تداعی کننده ضریب هوشی کمتر و بیدفاعی او در مقابل رندی ماست و دست انداختن او بیشک بیاخلاقی. سوژههای تمسخر ویدیوهای بالا این بیفاعی را در چهره نمایان نمیکنند و به گزارشگر بیاخلاق این فرصت را میدهند تا با انجام یک گزارش به ظاهر عادی خود را به ظاهر از تمسخر عمدی سوژهشان تبرئه کنند.
برگرفته از فیسبوک:
Navid Rasti
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/ll9Oo5
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
https://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
وقتی آدمها وسیله تفریح آدمها میشوند. برای آنها که نادر بروسلی را میشناسند.
روابط انسانها بر اساس و به سوی رسیدن به امنیت تشکیل میشود. امنیت جانی، مالی و حتی احساسی. اگر #احساس کنیم در جمعی مورد #توهین و #تمسخر قرار گرفتهایم برای دفاع از #غرور خود…
وقتی آدمها وسیله تفریح آدمها میشوند. برای آنها که نادر بروسلی را میشناسند.
روابط انسانها بر اساس و به سوی رسیدن به امنیت تشکیل میشود. امنیت جانی، مالی و حتی احساسی. اگر #احساس کنیم در جمعی مورد #توهین و #تمسخر قرار گرفتهایم برای دفاع از #غرور خود…
۴۸ ساعت رکابزدن بیوقفه برای نجات درختها
goo.gl/9bcG23
یک دوچرخهسوار قصد دارد ۴۸ ساعت بیوقفه از مشهد تا تهران رکاب بزند و با طرح این چالش، درختها را نجات دهد.
«ما به درختان نیازمندیم» عنوان پروژهای از سوی «محمد تاجران» (دوچرخهسوار ایرانی) است که از ساعت ۹ صبح امروز (۱۳ آذرماه) آغاز شده است. در شرایط که بسیاری از کاربران شبکههای مجازی درگیر چالشی به نام «مانکن» شدهاند، او برای خود چالشی دشوار طراحی کرده تا به وسیله آن بتواند مبلغی را برای راهاندازی انجمنی به نفع طبیعت جمعآوری کند.
او میگوید: «از ۱۰ سال پیش سفر با دوچرخه را آغاز و به ۵۱ کشور دنیا سفر کردم. من مهندس مکانیک هستم اما دغدغههای زیادی دارم. خوابها و رویاهایم را دنبال کردم و حالا به اینجا رسیدهام. پروژهای که آن را شروع کردهام «ما به درختان نیازمندیم» نام دارد. من بارها به مدارس مختلف رفته و به دانشآموزان آموزش دادهام که چگونه به طبیعت علاقهمند شوند؛ البته این آموزشها با محور «درخت» انجام میشود. تا به حال ۵۰۰ کارگاه آموزشی در ۱۸۳ مدرسه دنیا برگزار کردهام و حدود ۱۰۰۰ درخت با همراهی بچهها کاشتهام.»
تاجران مدتهاست که قصد کرده فعالیتهایش را گسترش و انجمنی با همین محور تشکیل دهد: «هدف من این است که پروژهای را در ایران آغاز کنم که محوریت آن تشکیل یک انجمن است. بچهها در این انجمن یاد میگیرند از طبیعت مراقبت کنند. دوست دارم، این انجمن به عنوان یک الگو، اول در ایران تاسیس شود.»
با این حال او برای به ثمر رسیدن این پروژه به منابع مالی نیاز دارد: «برای اینکه بتوانم، هزینههای این پروژه را تامین و اجرایی کنم، نیاز به اسپانسر داشتم و از اینجا که این پروژه نوپاست، تصمیم گرفتم یک چالش برای خودم طراحی کنم تا از این طریق بتوانم برای راهاندازی انجمن پول جمع کنم.»
چالشی که محمد تاجران برای خودش طراحی کرده، رکابزدن از مشهد تا تهران است: «چالش من این گونه طراحی شده که از مشهد تا تهران به مدت ۴۸ ساعت رکاب بزنم. این یک چالش دو روزه است که از ۹ صبح شنبه (۱۳ آذر) آغاز میشود و تا قبل از ظهر روز دوشنبه (۱۵ آذر) به پایان میرسد. این چالش برای اولین بار است که اجرا میشود و واقعا کار راحتی نیست.»
او به تامین هزینههای انجمن از طریق این چالش خوشبین است و میگوید: «تا کنون خیلی بازخوردهای خوب از این حرکت گرفتهام و به نتیجه کار خوشبین هستم. برای تامین هزینههای این انجمن به حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان نیاز دارم که امیدوارم پس از پایان چالش به هدفم برسم.»
محمد تاجران امید دارد در این ۴۸ ساعتی که قرار است ۱۰۰۰ کیلومتر از مشهد تا تهران رکاب بزند با حمایتهای مالی مردم از این حرکت بتواند فعالیتهای انجمن را از سال آینده در ایران آغاز کند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
بحرانهای محیط زیست در ایران
https://bit.ly/2ah8zp5
فاجعه محیط زیست در ایران
https://bit.ly/1ANNffs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/9bcG23
یک دوچرخهسوار قصد دارد ۴۸ ساعت بیوقفه از مشهد تا تهران رکاب بزند و با طرح این چالش، درختها را نجات دهد.
«ما به درختان نیازمندیم» عنوان پروژهای از سوی «محمد تاجران» (دوچرخهسوار ایرانی) است که از ساعت ۹ صبح امروز (۱۳ آذرماه) آغاز شده است. در شرایط که بسیاری از کاربران شبکههای مجازی درگیر چالشی به نام «مانکن» شدهاند، او برای خود چالشی دشوار طراحی کرده تا به وسیله آن بتواند مبلغی را برای راهاندازی انجمنی به نفع طبیعت جمعآوری کند.
او میگوید: «از ۱۰ سال پیش سفر با دوچرخه را آغاز و به ۵۱ کشور دنیا سفر کردم. من مهندس مکانیک هستم اما دغدغههای زیادی دارم. خوابها و رویاهایم را دنبال کردم و حالا به اینجا رسیدهام. پروژهای که آن را شروع کردهام «ما به درختان نیازمندیم» نام دارد. من بارها به مدارس مختلف رفته و به دانشآموزان آموزش دادهام که چگونه به طبیعت علاقهمند شوند؛ البته این آموزشها با محور «درخت» انجام میشود. تا به حال ۵۰۰ کارگاه آموزشی در ۱۸۳ مدرسه دنیا برگزار کردهام و حدود ۱۰۰۰ درخت با همراهی بچهها کاشتهام.»
تاجران مدتهاست که قصد کرده فعالیتهایش را گسترش و انجمنی با همین محور تشکیل دهد: «هدف من این است که پروژهای را در ایران آغاز کنم که محوریت آن تشکیل یک انجمن است. بچهها در این انجمن یاد میگیرند از طبیعت مراقبت کنند. دوست دارم، این انجمن به عنوان یک الگو، اول در ایران تاسیس شود.»
با این حال او برای به ثمر رسیدن این پروژه به منابع مالی نیاز دارد: «برای اینکه بتوانم، هزینههای این پروژه را تامین و اجرایی کنم، نیاز به اسپانسر داشتم و از اینجا که این پروژه نوپاست، تصمیم گرفتم یک چالش برای خودم طراحی کنم تا از این طریق بتوانم برای راهاندازی انجمن پول جمع کنم.»
چالشی که محمد تاجران برای خودش طراحی کرده، رکابزدن از مشهد تا تهران است: «چالش من این گونه طراحی شده که از مشهد تا تهران به مدت ۴۸ ساعت رکاب بزنم. این یک چالش دو روزه است که از ۹ صبح شنبه (۱۳ آذر) آغاز میشود و تا قبل از ظهر روز دوشنبه (۱۵ آذر) به پایان میرسد. این چالش برای اولین بار است که اجرا میشود و واقعا کار راحتی نیست.»
او به تامین هزینههای انجمن از طریق این چالش خوشبین است و میگوید: «تا کنون خیلی بازخوردهای خوب از این حرکت گرفتهام و به نتیجه کار خوشبین هستم. برای تامین هزینههای این انجمن به حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان نیاز دارم که امیدوارم پس از پایان چالش به هدفم برسم.»
محمد تاجران امید دارد در این ۴۸ ساعتی که قرار است ۱۰۰۰ کیلومتر از مشهد تا تهران رکاب بزند با حمایتهای مالی مردم از این حرکت بتواند فعالیتهای انجمن را از سال آینده در ایران آغاز کند.
ایسنا - سهیلا صدیقی
بحرانهای محیط زیست در ایران
https://bit.ly/2ah8zp5
فاجعه محیط زیست در ایران
https://bit.ly/1ANNffs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
۴۸ ساعت رکابزدن بیوقفه برای نجات درختها
.
یک #دوچرخه_سوار قصد دارد ۴۸ ساعت بیوقفه از مشهد تا تهران رکاب بزند و با طرح این چالش، درختها را نجات دهد. «ما به درختان نیازمندیم» عنوان پروژهای از سوی «محمد تاجران» (دوچرخهسوار ایرانی) است که از ساعت ۹ صبح…
۴۸ ساعت رکابزدن بیوقفه برای نجات درختها
.
یک #دوچرخه_سوار قصد دارد ۴۸ ساعت بیوقفه از مشهد تا تهران رکاب بزند و با طرح این چالش، درختها را نجات دهد. «ما به درختان نیازمندیم» عنوان پروژهای از سوی «محمد تاجران» (دوچرخهسوار ایرانی) است که از ساعت ۹ صبح…
مجلسی که زنان را چندان تحویل نمیگیرد!
تعداد حضور زنان در پارلمان به عنوان یکی از شاخصهای حضور سیاسی زنان ارزیابی میشود و کشورها ذیل این مساله نیز با همدیگر مقایسه میشوند. ایران در این حوزه در وضع خوبی به سر نمیبرد و حتی از کشورهایی چون عربستان سعودی وضع بدتری دارد. این در حالیست که سند اهداف "توسعه هزاره" را امضا کرده است. سندی که در سال ۱۳۷۹ امضا شده و طبق آن ایران در کنار دیگر کشورها متعهد شده بود تا سال ۱۳۹۴ به این هدف که ۳۰ درصد کرسیهای مجلس به زنان اختصاص یابد، جامه عمل بپوشاند. اما پیداست که ایران از کشورهایی است که تاکنون به این سند پایبند نبوده است.
در واقع، بیشترین حضور زنان در مجلس شورای اسلامی، همین مجلس اخیر بوده است که ۱۷ زن توانستند مجوز نشستن بر صندلیهای پارلمان را کسب کنند. ماجرای جنجالی "مینو خالقی"، نماینده منتخب اصفهان نیز در همین دوره رخ داد. نمایندهای که با وجود کسب رأی و در پی حواشی یک سفر خارج از کشور، و با مخالفتهای شورای نگهبان، نتوانست به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. از مجلس اول شورای اسلامی تا مجلس سوم تنها چهار زن در مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و در مجلس چهارم نیز این تعداد، از انگشتان دو دست فراتر نرفته است. با اینکه در مجلس پنجم ۱۴ زن حضور پیدا کردند اما این تعداد در ادوار بعدی کاهش پیدا کرد تا جایی که مجلس هشتم صرفاً هشت نماینده به خود دید.
این در حالیست که پیش از انقلاب اسلامی و پس از رفراندوم «انقلاب شاه و ملت» در زمستان سال ۱۳۴۱، که زنان طی آن حق انتخاب شدن و انتخاب کردن پیدا کردند، وضع مشارکت سیاسی زنان به سرعت رو به بهبودی رفت تا جایی که در دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی، که آخرین دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود، ۲۰ زن در مجلس شورای ملی حضور داشتند. عددی که زنان پس از انقلاب اسلامی هنوز نتوانستند بدان دست پیدا کنند. این مهم باید با توجه به تعداد کل نمایندگان هم در نظر گرفته شود. پس از انقلاب اسلامی تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی افزایش داشته اما حضور زنان کاهشی چشمگیر داشته است.
نکته قابل تأمل دیگر، کیفیت حضور زنان در مجالس شورای اسلامی است. نمایندگان زن در ادوار مجالس پیش از انقلاب اسلامی، طرحهایی چون مدارس حرفهای دختران، پیگیری مساله بیسوادی زنان، قانون خدمات اجتماعی زنان، قانون تشدید مجازات به کارگماردن کودکان کمتر از ۱۲ سال در کارگاههای فرشبافی و این دست طرحها را پیش میبردند، و موفق به تصویب آنها نیز میشدند. اما پس از انقلاب اسلامی، نقش نمایندگان زن در تصویب قوانینی به سود زنان بسیار اندک بود. در واقع این نمایندگان یا خود نخواستند نقش مثبتی برای زنان بازی کنند، یا اینکه با توجه به سد شرع و شورای نگهبان، فرصت اجرایی کردن آن طرحها را نیافتند. فراتر از این گاهی همین نمایندگان زن در جهتی گام بر میداشتند که کاملاً به ضرر زنان بود. مجلس نهم شورای اسلامی اوج دید ضدزن نمایندگان زن بود. تصویب قوانینی چون "قانون حمایت از خانواده" که در آن "تعدد زوجات" مورد تأیید قرار گرفته بود تا ارائه طرحهایی همچون "طرح صیانت از عفاف و حجاب" که موج اعتراضی شدیدی را در میان فعالان برابریخواه برانگیخت. این دوره از مجلس را "ضد زنترین" مجلس پس از انقلاب اسلامی نام نهادهاند.
goo.gl/ULVkzi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
تعداد حضور زنان در پارلمان به عنوان یکی از شاخصهای حضور سیاسی زنان ارزیابی میشود و کشورها ذیل این مساله نیز با همدیگر مقایسه میشوند. ایران در این حوزه در وضع خوبی به سر نمیبرد و حتی از کشورهایی چون عربستان سعودی وضع بدتری دارد. این در حالیست که سند اهداف "توسعه هزاره" را امضا کرده است. سندی که در سال ۱۳۷۹ امضا شده و طبق آن ایران در کنار دیگر کشورها متعهد شده بود تا سال ۱۳۹۴ به این هدف که ۳۰ درصد کرسیهای مجلس به زنان اختصاص یابد، جامه عمل بپوشاند. اما پیداست که ایران از کشورهایی است که تاکنون به این سند پایبند نبوده است.
در واقع، بیشترین حضور زنان در مجلس شورای اسلامی، همین مجلس اخیر بوده است که ۱۷ زن توانستند مجوز نشستن بر صندلیهای پارلمان را کسب کنند. ماجرای جنجالی "مینو خالقی"، نماینده منتخب اصفهان نیز در همین دوره رخ داد. نمایندهای که با وجود کسب رأی و در پی حواشی یک سفر خارج از کشور، و با مخالفتهای شورای نگهبان، نتوانست به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. از مجلس اول شورای اسلامی تا مجلس سوم تنها چهار زن در مجلس شورای اسلامی حضور داشتند و در مجلس چهارم نیز این تعداد، از انگشتان دو دست فراتر نرفته است. با اینکه در مجلس پنجم ۱۴ زن حضور پیدا کردند اما این تعداد در ادوار بعدی کاهش پیدا کرد تا جایی که مجلس هشتم صرفاً هشت نماینده به خود دید.
این در حالیست که پیش از انقلاب اسلامی و پس از رفراندوم «انقلاب شاه و ملت» در زمستان سال ۱۳۴۱، که زنان طی آن حق انتخاب شدن و انتخاب کردن پیدا کردند، وضع مشارکت سیاسی زنان به سرعت رو به بهبودی رفت تا جایی که در دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی، که آخرین دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود، ۲۰ زن در مجلس شورای ملی حضور داشتند. عددی که زنان پس از انقلاب اسلامی هنوز نتوانستند بدان دست پیدا کنند. این مهم باید با توجه به تعداد کل نمایندگان هم در نظر گرفته شود. پس از انقلاب اسلامی تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی افزایش داشته اما حضور زنان کاهشی چشمگیر داشته است.
نکته قابل تأمل دیگر، کیفیت حضور زنان در مجالس شورای اسلامی است. نمایندگان زن در ادوار مجالس پیش از انقلاب اسلامی، طرحهایی چون مدارس حرفهای دختران، پیگیری مساله بیسوادی زنان، قانون خدمات اجتماعی زنان، قانون تشدید مجازات به کارگماردن کودکان کمتر از ۱۲ سال در کارگاههای فرشبافی و این دست طرحها را پیش میبردند، و موفق به تصویب آنها نیز میشدند. اما پس از انقلاب اسلامی، نقش نمایندگان زن در تصویب قوانینی به سود زنان بسیار اندک بود. در واقع این نمایندگان یا خود نخواستند نقش مثبتی برای زنان بازی کنند، یا اینکه با توجه به سد شرع و شورای نگهبان، فرصت اجرایی کردن آن طرحها را نیافتند. فراتر از این گاهی همین نمایندگان زن در جهتی گام بر میداشتند که کاملاً به ضرر زنان بود. مجلس نهم شورای اسلامی اوج دید ضدزن نمایندگان زن بود. تصویب قوانینی چون "قانون حمایت از خانواده" که در آن "تعدد زوجات" مورد تأیید قرار گرفته بود تا ارائه طرحهایی همچون "طرح صیانت از عفاف و حجاب" که موج اعتراضی شدیدی را در میان فعالان برابریخواه برانگیخت. این دوره از مجلس را "ضد زنترین" مجلس پس از انقلاب اسلامی نام نهادهاند.
goo.gl/ULVkzi
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ