Sonia Software Notes
Channel name was changed to «Sonia Notes»
شاید براتون سوال شه که چرا اسم Rei از کانال برداشته شد .
جواب کوتاه : به دلیل اینکه موقع انتخاب اسم من شناختی از خودم نداشتم .
جواب کامل :
اسم Rei Ayanami از انیمه ای به اسم Neon Genesis Evangelion اومده.
سازنده این انیمه شخصیت Rei را اینطور توصیف کرده :
i don't really understand [Rei]. the truth is i have no emotional attachment to her at all.
- Hideaki Anno
ری در واقعا یک کلون بود که وقتی کشته میشد با کلونی دیگر به همراه خاطراتی که از قبل داشت جایگزین میشد. و همینطور ری از اختلال شخصیتی خود رنج میبرد شاید دلیل اختلال شخصیتی که ری داشت بخاطر این بود که مثل بقیه آدمها بزرگ نشده بود و برای دیگران یک فرد ( عجیب و غریب ) بود.
ری در پایگاهی به اسم nerv به وجود آمده بود و دلیل اصلی وجود ری برای nerv اشیایی برای تکمیل اهداف سازمانی خودشون بود.
به همین دلیل ری از وقتی به وجود آمد مثل یک وسیله کارهایی که بهش گفته میشد را انجام میداد ری از کمبود محبت بسیاری رنج میبرد و بخاطر همین هرکاری میکرد تا اینکه بقیه دوستش داشته باشن .
شاید بیشترین چیزی که برای من حائز اهمیت بود وقتی بود که ری متوجه شد که دیگران بهش اهمیت میدهند و ری ابزاری برای به تکمیل خواسته دیگران نیست .
در واقع ری در انیمه Evangelion 1995 سه بار کشته میشود اما نکته ای که خیلی مهم بود توسعه فردی ری در این انیمه بود که باعث شد بتونه برای خودش تصمیم بگیره و از خالقش سر پیچی کنه .
شاید دلیل اینکه اسم خودم رو قبلا Rei گذاشته بودم شباهت خودم نسبت به این کارکتر بود .
من خودم هیچوقت فردی نبودم که بخوام خودم رو به عنوان یه فردی که در یک باینری قرار بگیره بشناسم و همیشه خودم رو یک فرد نان باینری میدونستم و به شخصه از این تصمیم ناراحت بودم چون به بخاطر خودم نبود بلکه بخاطر اهدافی بود که داشتم و بی اهمیت بودن خیلی مسائل زندگی . شاید اختلال شخصیتی که ری بخاطر کمبود بودن در جامعه و رابطه با دیگران داشت رفلکشنی از خودم بود که باورش برام سخت بود.
من همیشه فردی بودم که کارم و دستاورد هام از هرچیزی که توی زندگی داشتم مهم تر بود بخاطر اینکه میخواستم خودم رو اثبات کنم نه اینکه بخوام ( زندگی و علایقی ) برای خودم داشته باشم. شاید حتی شده ۲۴ ساعت وقتم را صرف یک کاری کنم و هرچیزی رو توی زندگیم حتی خواب رو نادیده بگیرم اما هدفم رو تکمیل کنم .
دلیل تغییر اسم Rei به سونیا ( اسم اصلی خودم ) توسعه فردی بود که تونستم به دست بیارم و متوجه شدم زندگی یک خط صاف نیست که به سادگی تموم بشه و میتونه خیلی قسمت های متفاوت تری داشته باشه .
خیلی وقت ها ما همچین تصمیماتی را جدی نمیگیریم و سعی بر تغییر خود نداریم و از اون چیزی که باید باهاش روبرو بشیم فرار میکنم ( escapism ) .
و این خودش میتونه خیلی دلایل زیادی داشته باشه اما #توسعه_فردی مهم ترین اتفاقی هست که میتونه در زندگی انسان ها رخ بده .
ما در طی چرخه زندگی اشتاباهات زیادی رو مرتکب میشیم ما همیشه دستخوش خطا هستیم اما مهم هست که متوجه آنها شویم و از عواقبش جلوگیری کنیم و از آنها درس بگیریم تا دوباره آن خطا ها را تکرار نکنیم.
—-
رفرنس ها :
https://en.wikipedia.org/wiki/Personal_development
https://en.wikipedia.org/wiki/Schizoid_personality_disorder
https://en.wikipedia.org/wiki/Escapism
https://en.wikipedia.org/wiki/Non-binary_gender
https://en.wikipedia.org/wiki/Rei_Ayanami
بررسی کارکتر Rei :
https://www.youtube.com/watch?v=004mKKbSnEI&t=522s
https://www.youtube.com/watch?v=FDHk7Gde3-I&pp=ygULcmVpIGF5YW5hbWk%3D
#Personal_Development
#Rei_Definition
#Off_Topic
جواب کوتاه : به دلیل اینکه موقع انتخاب اسم من شناختی از خودم نداشتم .
جواب کامل :
اسم Rei Ayanami از انیمه ای به اسم Neon Genesis Evangelion اومده.
سازنده این انیمه شخصیت Rei را اینطور توصیف کرده :
i don't really understand [Rei]. the truth is i have no emotional attachment to her at all.
- Hideaki Anno
ری در واقعا یک کلون بود که وقتی کشته میشد با کلونی دیگر به همراه خاطراتی که از قبل داشت جایگزین میشد. و همینطور ری از اختلال شخصیتی خود رنج میبرد شاید دلیل اختلال شخصیتی که ری داشت بخاطر این بود که مثل بقیه آدمها بزرگ نشده بود و برای دیگران یک فرد ( عجیب و غریب ) بود.
ری در پایگاهی به اسم nerv به وجود آمده بود و دلیل اصلی وجود ری برای nerv اشیایی برای تکمیل اهداف سازمانی خودشون بود.
به همین دلیل ری از وقتی به وجود آمد مثل یک وسیله کارهایی که بهش گفته میشد را انجام میداد ری از کمبود محبت بسیاری رنج میبرد و بخاطر همین هرکاری میکرد تا اینکه بقیه دوستش داشته باشن .
شاید بیشترین چیزی که برای من حائز اهمیت بود وقتی بود که ری متوجه شد که دیگران بهش اهمیت میدهند و ری ابزاری برای به تکمیل خواسته دیگران نیست .
در واقع ری در انیمه Evangelion 1995 سه بار کشته میشود اما نکته ای که خیلی مهم بود توسعه فردی ری در این انیمه بود که باعث شد بتونه برای خودش تصمیم بگیره و از خالقش سر پیچی کنه .
شاید دلیل اینکه اسم خودم رو قبلا Rei گذاشته بودم شباهت خودم نسبت به این کارکتر بود .
من خودم هیچوقت فردی نبودم که بخوام خودم رو به عنوان یه فردی که در یک باینری قرار بگیره بشناسم و همیشه خودم رو یک فرد نان باینری میدونستم و به شخصه از این تصمیم ناراحت بودم چون به بخاطر خودم نبود بلکه بخاطر اهدافی بود که داشتم و بی اهمیت بودن خیلی مسائل زندگی . شاید اختلال شخصیتی که ری بخاطر کمبود بودن در جامعه و رابطه با دیگران داشت رفلکشنی از خودم بود که باورش برام سخت بود.
من همیشه فردی بودم که کارم و دستاورد هام از هرچیزی که توی زندگی داشتم مهم تر بود بخاطر اینکه میخواستم خودم رو اثبات کنم نه اینکه بخوام ( زندگی و علایقی ) برای خودم داشته باشم. شاید حتی شده ۲۴ ساعت وقتم را صرف یک کاری کنم و هرچیزی رو توی زندگیم حتی خواب رو نادیده بگیرم اما هدفم رو تکمیل کنم .
دلیل تغییر اسم Rei به سونیا ( اسم اصلی خودم ) توسعه فردی بود که تونستم به دست بیارم و متوجه شدم زندگی یک خط صاف نیست که به سادگی تموم بشه و میتونه خیلی قسمت های متفاوت تری داشته باشه .
خیلی وقت ها ما همچین تصمیماتی را جدی نمیگیریم و سعی بر تغییر خود نداریم و از اون چیزی که باید باهاش روبرو بشیم فرار میکنم ( escapism ) .
و این خودش میتونه خیلی دلایل زیادی داشته باشه اما #توسعه_فردی مهم ترین اتفاقی هست که میتونه در زندگی انسان ها رخ بده .
ما در طی چرخه زندگی اشتاباهات زیادی رو مرتکب میشیم ما همیشه دستخوش خطا هستیم اما مهم هست که متوجه آنها شویم و از عواقبش جلوگیری کنیم و از آنها درس بگیریم تا دوباره آن خطا ها را تکرار نکنیم.
—-
رفرنس ها :
https://en.wikipedia.org/wiki/Personal_development
https://en.wikipedia.org/wiki/Schizoid_personality_disorder
https://en.wikipedia.org/wiki/Escapism
https://en.wikipedia.org/wiki/Non-binary_gender
https://en.wikipedia.org/wiki/Rei_Ayanami
بررسی کارکتر Rei :
https://www.youtube.com/watch?v=004mKKbSnEI&t=522s
https://www.youtube.com/watch?v=FDHk7Gde3-I&pp=ygULcmVpIGF5YW5hbWk%3D
#Personal_Development
#Rei_Definition
#Off_Topic
Wikipedia
Personal development
improvement of awareness and identity, talents and potential, to facilitate employability, enhance quality of life and contribute to the realization of dreams and aspirations
❤🔥25😐12❤8👍5🔥2
فردگرایی
#فردگرایی یا فردباوری (Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی است که در هر شرایطی میبایست محترم شمرده شوند. فردگرایان اِعمال اهداف و خواستههای شخص را ترویج میکنند و بنابراین برای استقلال و اتکای به نفس ارزش قائل میشوند و از این دفاع میکنند که منافع فرد باید نسبت به حکومت یا یک گروه اجتماعی در اولویت باشد، و در عین حال با دخالت خارجی در امور شخصی توسط جامعه یا نهادهایی چون دولت مخالفت میکنند.
فردگرایی فرد را در مرکز توجه خود مینهد و بدین ترتیب «با این بنیان اساسی شروع میکند که فردِ بشرْ در تقلای خود برای آزادی دارای اهمیت اساسی است.» لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم و آنارشیسم مثالهایی از جنبشهایی هستند که فرد بشر را چون واحدی مرکزی برای تحلیل در نظر میگیرند. بنابراین فردگرایی «حق فرد برای آزادی و رسیدن به استعدادهای نفس خویش» است.
این لفظ همچنین برای اشاره به «کیفیت فرد بودن؛ فردیت» مربوط به داشتن «مشخصه فردی؛ یک ویژهخو» مورد استفاده قرار گرفتهاست زین رو فردگرایی با منافع هنری و بوهمی و شیوههای زندگی که در آن گرایشی برای خویش آفرینی وجود دارد و همچنین با مواضع فلسفی و اخلاقیات اومانیستی. مرتبط است تا سنت یا دیدگاهها و رفتارهای تودهای مردمی
فردگرایی را میتوان جهانبینیای تصور کرد که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهدافِ فردی، ویژگیهای منحصربهفرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترلِ شخصی در عین احترام به فردیت دیگران و توجه به مسائلِ اجتماعی از خصوصیاتِ این نوع جهانبینی است. جمع گرایی را نیز میتوان وجودِ یک سری تعهدهای گروهی و متقابل میان اعضای گروه بدانیم که افراد موظف به اجرای آنها هستند.
اغلب پنداشته میشود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست میباشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فردگرا، همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمعگرا زندگی میکنند همگی جمعگرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی میکنند فرد محور هستند. در فرهنگهای جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را میتوان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت مییابند و خودپنداشت فرد را میسازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی میشود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که در آن زیست میکند نیز میشود که میتوان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.
در جوامع سنتی تنها بدیلی که برای جمعگرایی شناخته و تصور میشود خودپرستی (egotismm)، یا به زبان آشناتر «تکروی» است. تکروی البته مفهومی متفاوت از فردیت است؛ «فردیت» قبول این امر است که فرد دارایِ کرامت، حیطه شخصی و حقوق اساسی است. درحالی که «تکروی» به رسمیت شناختن این حقوق تنها برای خود (یا در نهایت نزدیکان خود) است و سلب آن از دیگرانی که معمولاً به چشم «رقیب» دیده میشوند.
—
References :
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
#فردگرایی یا فردباوری (Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی است که در هر شرایطی میبایست محترم شمرده شوند. فردگرایان اِعمال اهداف و خواستههای شخص را ترویج میکنند و بنابراین برای استقلال و اتکای به نفس ارزش قائل میشوند و از این دفاع میکنند که منافع فرد باید نسبت به حکومت یا یک گروه اجتماعی در اولویت باشد، و در عین حال با دخالت خارجی در امور شخصی توسط جامعه یا نهادهایی چون دولت مخالفت میکنند.
فردگرایی فرد را در مرکز توجه خود مینهد و بدین ترتیب «با این بنیان اساسی شروع میکند که فردِ بشرْ در تقلای خود برای آزادی دارای اهمیت اساسی است.» لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم و آنارشیسم مثالهایی از جنبشهایی هستند که فرد بشر را چون واحدی مرکزی برای تحلیل در نظر میگیرند. بنابراین فردگرایی «حق فرد برای آزادی و رسیدن به استعدادهای نفس خویش» است.
این لفظ همچنین برای اشاره به «کیفیت فرد بودن؛ فردیت» مربوط به داشتن «مشخصه فردی؛ یک ویژهخو» مورد استفاده قرار گرفتهاست زین رو فردگرایی با منافع هنری و بوهمی و شیوههای زندگی که در آن گرایشی برای خویش آفرینی وجود دارد و همچنین با مواضع فلسفی و اخلاقیات اومانیستی. مرتبط است تا سنت یا دیدگاهها و رفتارهای تودهای مردمی
فردگرایی را میتوان جهانبینیای تصور کرد که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهدافِ فردی، ویژگیهای منحصربهفرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترلِ شخصی در عین احترام به فردیت دیگران و توجه به مسائلِ اجتماعی از خصوصیاتِ این نوع جهانبینی است. جمع گرایی را نیز میتوان وجودِ یک سری تعهدهای گروهی و متقابل میان اعضای گروه بدانیم که افراد موظف به اجرای آنها هستند.
اغلب پنداشته میشود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست میباشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فردگرا، همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمعگرا زندگی میکنند همگی جمعگرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی میکنند فرد محور هستند. در فرهنگهای جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.
هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که آن را میتوان هویت شخصی یا خود نام نهاد. مجموعه این تصورات در یک کلیت کم وبیش منسجم وحدت مییابند و خودپنداشت فرد را میسازند. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان دربارهٔ ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسانْ واجدِ خودپنداشتِ فردی میشود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که در آن زیست میکند نیز میشود که میتوان آن را خودپنداشتِ جمعی نامید. خودپنداشت فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی یا ملی است.
در جوامع سنتی تنها بدیلی که برای جمعگرایی شناخته و تصور میشود خودپرستی (egotismm)، یا به زبان آشناتر «تکروی» است. تکروی البته مفهومی متفاوت از فردیت است؛ «فردیت» قبول این امر است که فرد دارایِ کرامت، حیطه شخصی و حقوق اساسی است. درحالی که «تکروی» به رسمیت شناختن این حقوق تنها برای خود (یا در نهایت نزدیکان خود) است و سلب آن از دیگرانی که معمولاً به چشم «رقیب» دیده میشوند.
—
References :
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
Wikipedia
فردگرایی
فردگرایی یا فردباوری (به انگلیسی: Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق…
❤8👍2🌭2🆒1
Sonia Software Notes
فردگرایی #فردگرایی یا فردباوری (Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی…
ریشه یابی
در زبان انگلیسی واژه #فردگرایی برای اولینبار توسط طرفداران رابرت اون در دهه ۱۸۳۰ میلادی مطرح شد، هر چند که مشخص نیست آیا آنان تحت تأثیر پیروان سن سیمون از این اصطلاح استفاده کردند یا اینکه هر دو جریان بهطور مستقل این مفهوم را ابداع کردند. سن سیمون که به دنبال ریشه یابی دلایل شکست انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ میگشت، از این واژه برای توضیح در مورد روحیه رهبران انقلاب استفاده کرد. آن زمان بسیاری مانند ژوزف د میستره که به مدرسه دینی آزادی خواهان فرانسه وابسته بودند از این واژه به صورتی توهین آمیز استفاده میکردند و کلاً بار این کلمه را منفی تلقی میکردند. سن سیمون برخلاف گفتههای مخالفین که ریشههای شکست انقلاب را در آزادیخواهی میدیدند، ریشه آن را در «فردگرایی»، «خودپرستی» یا «آنارشی» میدانست چیزی که خود با جمله: ظلم استثمار انسان به وسیله انسان در قرن جدید صنعتی آن را توضیح میداد. در همان حال نیز بسیاری از افرادی که موافق با مکتب مساوات بشر بودند، توسط گروههای ضد-فردگرایی که توسط انقلاب به وجود آمده بودند مورد حمله قرار میگرفتند. فردگرایی هسته متا فیزیکی و هستی شناختی لیبرالیسم است. با این وجود سن سیمون به اقتصاد لیبرالیسمی (لیبرالیسم) میتاخت و به خاطر سیاستهای آنها که نه تنها مرز بین فقیر و غنی را نابود نکرده بود بلکه به آن شدت نیز بخشیده بود میتاخت و برای همین نیز دست به ابداع سوسیالیسم زد و میتوان گفت او اولین واضع فلسفه سوسیالیسم است.
در انگلیس نیز اولین کاربرد واژه فردگرایی توأم با تمسخر و توسط فردی به نام اوونیتن در سال 1830 بود. کاملاً مشخص نیست که این فرد از گفتههای سن سیمینتون اطلاعی داشتهاست یا نه ولی عاقبت او نیز نتوانست با فلسفه داراییهای اشتراکی که توسط جمع گرایان عنوان میشد کنار بیاید و آن را رد کرد. البته در اینجا باید به این نیز اشاره کرد که بیشترین مخالفان فردگرایی را روحانیون تشکیل میدادهاند و آن را مخالف فرامین الهی ارزیابی میکردهاند.
فردگرایی و جامعه
در اجتماعی که فردیت اشخاص شکل نگرفته افراد از نظر روانی همه درهمگرهخورده و وابسته به دیگرانند. در چنین جمع تودهواری احساسات و افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از مفاهیم مبهمی از قبیل «نظر جمع» یا رسم و رسوم و سنتهاست؛ افراد نه تنها تشویق نمیشوند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط آنگاه تأیید میشوند که به نظر جمع اقتدا کنند و همرنگ جماعت باشند. در چنین جوامعی حتی در مواردی کاملاً شخصی و فردی (نظیر انتخاب رشته دانشگاهی یا همسر و محل سکونت) نیز تصمیمات به صلاحدید خانواده یا دستور بزرگان گرفته میشود. در چنین جمعی افراد از نظر احساس و اندیشه میتوانند کاملاً وابسته به یکدیگر باقی بمانند و نسل به نسل خوشبختی و استقلال خود را به بهای جلب محبت و رضایت اطرافیان فدا کنند. در چنین شرایطی است که نقش احساسات و عواطف در تعاملات جمعی بسی برجستهتر از نقش عقلانیت و اندیشه میشود.
فردگرایی بر این است که شخصی که در جامعه شرکت میکند سعی میکند منافع خودش را به پیش ببرد یا اقلاً این حق را مطالبه میکند که بدون لحاظ کردن منافع جامعه منافع خود را پی بگیرد (فردگرا الزاماً اگوییست نیست). هیچ فلسفهای که قربانی کردن منافع شخصی فرد را برای اهداف بالاتر اجتماعی قربانی کند مطلوب فردگرا نیست. به هر روی، ژان ژاک روسو، ادعا میکند که مفهوم خواست عمومی در قرارداد اجتماعی تنها مجموعهٔ خواستهای فردی نیست و منافع فرد را به پیش میبرد (قید قانون به خودی خود برای فرد مفید خواهد بود، چنانکه فقدان احترام به قانون، از نظر روسو، الزاماً مستلزم شکلی از نادانی و تسلیم شدن به شور فرد به جای خودمختاری مرجح عقل است)
جوامع و گروهها ممکن است در میزان اتکا به رفتار «متوجه به خود» (فردگرایانه، و شاید خودخواهانه) به جای «متوجه به دیگری» (معطوف به گروه، و با ذهنیت گروهی یا جامعهای) متفاوت باشند. روث بندیکت بین جوامع «گناه» (مثل اروپای قرون وسطی) و جوامع «شرم» (مانند ژاپن، «شرمسار کردن نیاکان خود») با یک «استاندارد مرجع خارجی» تمایز قائل میشود، که در آن مردم به همتایان خود مینگرند تا بازخورد بگیرند که چه عملی «مقبول» هست یا نه (به عنوان فکر گروهی هم شناخته میشود).
فردگرایی اغلب در تضاد با اقتدارگرایی یا با جمعگرایی قرار میگیرد، ولی در واقع طیفی از رفتارها در سطح جامعهای وجود دارد که از جوامع شدیداً فردگرایانه تا جوامع مختلط تا جوامع جمع گرایانه امتداد دارد.
—
References :
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
در زبان انگلیسی واژه #فردگرایی برای اولینبار توسط طرفداران رابرت اون در دهه ۱۸۳۰ میلادی مطرح شد، هر چند که مشخص نیست آیا آنان تحت تأثیر پیروان سن سیمون از این اصطلاح استفاده کردند یا اینکه هر دو جریان بهطور مستقل این مفهوم را ابداع کردند. سن سیمون که به دنبال ریشه یابی دلایل شکست انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ میگشت، از این واژه برای توضیح در مورد روحیه رهبران انقلاب استفاده کرد. آن زمان بسیاری مانند ژوزف د میستره که به مدرسه دینی آزادی خواهان فرانسه وابسته بودند از این واژه به صورتی توهین آمیز استفاده میکردند و کلاً بار این کلمه را منفی تلقی میکردند. سن سیمون برخلاف گفتههای مخالفین که ریشههای شکست انقلاب را در آزادیخواهی میدیدند، ریشه آن را در «فردگرایی»، «خودپرستی» یا «آنارشی» میدانست چیزی که خود با جمله: ظلم استثمار انسان به وسیله انسان در قرن جدید صنعتی آن را توضیح میداد. در همان حال نیز بسیاری از افرادی که موافق با مکتب مساوات بشر بودند، توسط گروههای ضد-فردگرایی که توسط انقلاب به وجود آمده بودند مورد حمله قرار میگرفتند. فردگرایی هسته متا فیزیکی و هستی شناختی لیبرالیسم است. با این وجود سن سیمون به اقتصاد لیبرالیسمی (لیبرالیسم) میتاخت و به خاطر سیاستهای آنها که نه تنها مرز بین فقیر و غنی را نابود نکرده بود بلکه به آن شدت نیز بخشیده بود میتاخت و برای همین نیز دست به ابداع سوسیالیسم زد و میتوان گفت او اولین واضع فلسفه سوسیالیسم است.
در انگلیس نیز اولین کاربرد واژه فردگرایی توأم با تمسخر و توسط فردی به نام اوونیتن در سال 1830 بود. کاملاً مشخص نیست که این فرد از گفتههای سن سیمینتون اطلاعی داشتهاست یا نه ولی عاقبت او نیز نتوانست با فلسفه داراییهای اشتراکی که توسط جمع گرایان عنوان میشد کنار بیاید و آن را رد کرد. البته در اینجا باید به این نیز اشاره کرد که بیشترین مخالفان فردگرایی را روحانیون تشکیل میدادهاند و آن را مخالف فرامین الهی ارزیابی میکردهاند.
فردگرایی و جامعه
در اجتماعی که فردیت اشخاص شکل نگرفته افراد از نظر روانی همه درهمگرهخورده و وابسته به دیگرانند. در چنین جمع تودهواری احساسات و افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از مفاهیم مبهمی از قبیل «نظر جمع» یا رسم و رسوم و سنتهاست؛ افراد نه تنها تشویق نمیشوند که از خود نظری داشته باشند بلکه اغلب فقط آنگاه تأیید میشوند که به نظر جمع اقتدا کنند و همرنگ جماعت باشند. در چنین جوامعی حتی در مواردی کاملاً شخصی و فردی (نظیر انتخاب رشته دانشگاهی یا همسر و محل سکونت) نیز تصمیمات به صلاحدید خانواده یا دستور بزرگان گرفته میشود. در چنین جمعی افراد از نظر احساس و اندیشه میتوانند کاملاً وابسته به یکدیگر باقی بمانند و نسل به نسل خوشبختی و استقلال خود را به بهای جلب محبت و رضایت اطرافیان فدا کنند. در چنین شرایطی است که نقش احساسات و عواطف در تعاملات جمعی بسی برجستهتر از نقش عقلانیت و اندیشه میشود.
فردگرایی بر این است که شخصی که در جامعه شرکت میکند سعی میکند منافع خودش را به پیش ببرد یا اقلاً این حق را مطالبه میکند که بدون لحاظ کردن منافع جامعه منافع خود را پی بگیرد (فردگرا الزاماً اگوییست نیست). هیچ فلسفهای که قربانی کردن منافع شخصی فرد را برای اهداف بالاتر اجتماعی قربانی کند مطلوب فردگرا نیست. به هر روی، ژان ژاک روسو، ادعا میکند که مفهوم خواست عمومی در قرارداد اجتماعی تنها مجموعهٔ خواستهای فردی نیست و منافع فرد را به پیش میبرد (قید قانون به خودی خود برای فرد مفید خواهد بود، چنانکه فقدان احترام به قانون، از نظر روسو، الزاماً مستلزم شکلی از نادانی و تسلیم شدن به شور فرد به جای خودمختاری مرجح عقل است)
جوامع و گروهها ممکن است در میزان اتکا به رفتار «متوجه به خود» (فردگرایانه، و شاید خودخواهانه) به جای «متوجه به دیگری» (معطوف به گروه، و با ذهنیت گروهی یا جامعهای) متفاوت باشند. روث بندیکت بین جوامع «گناه» (مثل اروپای قرون وسطی) و جوامع «شرم» (مانند ژاپن، «شرمسار کردن نیاکان خود») با یک «استاندارد مرجع خارجی» تمایز قائل میشود، که در آن مردم به همتایان خود مینگرند تا بازخورد بگیرند که چه عملی «مقبول» هست یا نه (به عنوان فکر گروهی هم شناخته میشود).
فردگرایی اغلب در تضاد با اقتدارگرایی یا با جمعگرایی قرار میگیرد، ولی در واقع طیفی از رفتارها در سطح جامعهای وجود دارد که از جوامع شدیداً فردگرایانه تا جوامع مختلط تا جوامع جمع گرایانه امتداد دارد.
—
References :
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
Wikipedia
فردگرایی
فردگرایی یا فردباوری (به انگلیسی: Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق…
👍5🌭2🆒2❤1
Forwarded from Loc0m0 لوکومتیو توییتر
اغلب آدمها در بزرگسالی بالاخره بقاگر/survivalist میشن. چه با فلسفهی «این نیز بگذرد»، چه با پوستکلفتی، چه با کرختی نسبت به دنیا و مصائبش.
یاد میگیرن زنده بمونن. یاد میگیرن بپذیرن که خیلی چیزای دنیا دستشون نیست. حتی رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.) مخصوصاً رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.)
یاد میگیرن گاهی خودشون رو بغل کنن. حتی طوریکه کسی نبینه. مخصوصاً اگه مَردن. (مردها گاهی طوری خودشون رو بغل میکنن که حتی خودشون هم نبینن.)
یاد میگیرن غمشون رو قایم کنن و یواشکی بریزن توی صندوق غمدونی همیشگی. که شاید هیچکس تو دنیا نمیدونه اصن همچینجایی هم داره اون آدم.
بعد آروم در گوش خودشون میگن: «درست میشه.»
بعد یهکم به در و دیوار زل میزنن و با تردید از خودشون میپرسن: «اگه نشد چی؟»
بعد با یه تردید یا یه سردی یا امید یا تسلیم و پذیرش به خودشون جواب میدن: «نمیدونم. ولی یه کاریش میکنیم...»
یاد میگیرن اگه نمیخوان همین دیالوگ سخت رو با خودشون داشته باشن، یا میترسن که مؤثر واقع نشه یا بدتر شه، یه پلیلیست با آهنگهای قفلی ویژه خودشون رو داشته باشن. یه کنسرت اختصاصی با صندلی VIP جلو. که اون آهنگه، که مثل یه رفیق قدیمی همیشه پایهات هست، این بار هم خیلی خوب میفهمدت.
یاد میگیرن بعدش که اون بادهای خشک (که گلو رو هم خشک میکنن) از مغزشون رد شد، یه سری به اطراف بزنن. شاید یه دوست قدیمی، یا یه آشنای دور بیدار باشه. مثلاً همون دوستی که تا میگی سلام، سریع میفهمه غمی اما به روت نمیاره. و تو هم میفهمی که فهمیده غمی اما به روش نمیاری. و میخندین.
یاد میگیرن گاهی فقط راهش یه ریسِت کردنه. یه روشن و خاموش. یه شب خوابیدن (گاهی با الکل، گاهی با اشک، گاهی با سه تا پتو دو تا بالش) و صبح بیدار شدن و به فولدر «گذشته» انتقال دادنِ همهی فایلهای دیروز. چون چه بخوای چه نخوای، یه روز جدیده و استحقاق زندگی کردن خودش رو داره.
آدما یاد میگیرن زنده موندن یه بخش مهمی از زندگیه. یاد میگیرن در زندگی روزهایی هست که جا داره بهخاطر زندهموندن تا تهش به خودشون جایزه بدن! و این جایزه گاهی یه لبخنده، یا یه نخ سیگار، یا کمی نوشتن یا خوندن یه شعر یا نوشتهی قشنگ، توی یه کنجِ دنجِ امن.
همهی آدما الزاماً عاشق همهی روزهای زندگی نیستن. اما میدونن یهسری روزهای سخت باید گذشته بشن که روزهای خوبِ بعدشون بیاد. مثل یه دسته کارتِ پاسور که فقط حق داری رویی رو برداری. و تقویم دکمهی فستفوروارد نداره.
آدما، تهش چه بخوان یا نخوان، بقاگرایی/survivalism رو بالاخره یاد میگیرن. چه با فسلفهی «این نیز بگذرد»، چه با پوستکلفتی، چه با کرختی به دنیا و مصائبش.
و کمکم توش ماهر میشن. و میفهمن اگه با زندگی قهر کنی، تویی که ضرر میکنی، نه اون!
و تا موقعی که موج میاد و از یه گوشهای یه صدای آهنگی پخش میشه روی تختهی موجسواریشون میرقصن، میخندن، میخوابن، پا میشن، گاهی غصه میخورن، و بعد باز
میرقصن
و میرقصن
و میرقصن...
[Loc0m0]
یاد میگیرن زنده بمونن. یاد میگیرن بپذیرن که خیلی چیزای دنیا دستشون نیست. حتی رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.) مخصوصاً رفتارهای آدمای دیگه (که زمانی عزیز و نزدیک بودهان.)
یاد میگیرن گاهی خودشون رو بغل کنن. حتی طوریکه کسی نبینه. مخصوصاً اگه مَردن. (مردها گاهی طوری خودشون رو بغل میکنن که حتی خودشون هم نبینن.)
یاد میگیرن غمشون رو قایم کنن و یواشکی بریزن توی صندوق غمدونی همیشگی. که شاید هیچکس تو دنیا نمیدونه اصن همچینجایی هم داره اون آدم.
بعد آروم در گوش خودشون میگن: «درست میشه.»
بعد یهکم به در و دیوار زل میزنن و با تردید از خودشون میپرسن: «اگه نشد چی؟»
بعد با یه تردید یا یه سردی یا امید یا تسلیم و پذیرش به خودشون جواب میدن: «نمیدونم. ولی یه کاریش میکنیم...»
یاد میگیرن اگه نمیخوان همین دیالوگ سخت رو با خودشون داشته باشن، یا میترسن که مؤثر واقع نشه یا بدتر شه، یه پلیلیست با آهنگهای قفلی ویژه خودشون رو داشته باشن. یه کنسرت اختصاصی با صندلی VIP جلو. که اون آهنگه، که مثل یه رفیق قدیمی همیشه پایهات هست، این بار هم خیلی خوب میفهمدت.
یاد میگیرن بعدش که اون بادهای خشک (که گلو رو هم خشک میکنن) از مغزشون رد شد، یه سری به اطراف بزنن. شاید یه دوست قدیمی، یا یه آشنای دور بیدار باشه. مثلاً همون دوستی که تا میگی سلام، سریع میفهمه غمی اما به روت نمیاره. و تو هم میفهمی که فهمیده غمی اما به روش نمیاری. و میخندین.
یاد میگیرن گاهی فقط راهش یه ریسِت کردنه. یه روشن و خاموش. یه شب خوابیدن (گاهی با الکل، گاهی با اشک، گاهی با سه تا پتو دو تا بالش) و صبح بیدار شدن و به فولدر «گذشته» انتقال دادنِ همهی فایلهای دیروز. چون چه بخوای چه نخوای، یه روز جدیده و استحقاق زندگی کردن خودش رو داره.
آدما یاد میگیرن زنده موندن یه بخش مهمی از زندگیه. یاد میگیرن در زندگی روزهایی هست که جا داره بهخاطر زندهموندن تا تهش به خودشون جایزه بدن! و این جایزه گاهی یه لبخنده، یا یه نخ سیگار، یا کمی نوشتن یا خوندن یه شعر یا نوشتهی قشنگ، توی یه کنجِ دنجِ امن.
همهی آدما الزاماً عاشق همهی روزهای زندگی نیستن. اما میدونن یهسری روزهای سخت باید گذشته بشن که روزهای خوبِ بعدشون بیاد. مثل یه دسته کارتِ پاسور که فقط حق داری رویی رو برداری. و تقویم دکمهی فستفوروارد نداره.
آدما، تهش چه بخوان یا نخوان، بقاگرایی/survivalism رو بالاخره یاد میگیرن. چه با فسلفهی «این نیز بگذرد»، چه با پوستکلفتی، چه با کرختی به دنیا و مصائبش.
و کمکم توش ماهر میشن. و میفهمن اگه با زندگی قهر کنی، تویی که ضرر میکنی، نه اون!
و تا موقعی که موج میاد و از یه گوشهای یه صدای آهنگی پخش میشه روی تختهی موجسواریشون میرقصن، میخندن، میخوابن، پا میشن، گاهی غصه میخورن، و بعد باز
میرقصن
و میرقصن
و میرقصن...
[Loc0m0]
👍13🌭3❤2🍾2
دانم که ندانم
I know that I know nothing
scio me nihil scire
ἓν οἶδα ὅτι] οὐδὲν οἶδα
I know that I know nothing
scio me nihil scire
ἓν οἶδα ὅτι] οὐδὲν οἶδα
👌12❤6👎4🌭2🍓2
ویژگیهای شخصیتی فردگرایان
1) علایق و نیازها و اهداف فردی ترجیح داده میشوند
2) ارزشها و هنجارها، مبنای فردی دارند (خودانگاشت هستند)
3: کسب لذت فردی، در اولویت است.
4: باورهای فردی، متمایزکننده فرد از گروهاست.
5: استقلال و هویت فردی اهمیت دارند
6: راهبردهای مستقیم و مواجه رو در رو ترجیح داده میشوند
7: ارتباط بین اعضاء متکی به افراد است. رابطه اعضاء با فاصله زیاد صورت میگیرد.
8: روابط اجتماعی در بین اعضاء داوطلبانه بوده و اندازه گروهها کوچکتر است.
9: ورود و خروج به گروه به راحتی صورت میگیرد
10: دوستیها رنگ کمتری داشته، رفاقتها و وفاداری به گروه و شخص دیگر کمتر است.
فردگرایی سیاسی
دغدغه فردگرایان بیش از همه محافظت از خودمختاری فردی در برابر الزامات تحمیل شده از سوی نهادهای اجتماعی (نظیر دولت یا اخلاقیات مذهبی) است. برای ال. سوزان براون "لیبرالیسم و آنارشیسم دو فلسفهٔ سیاسی ای هستند که بهطور بنیادین معطوف آزادی فردیند ولی به انحای متمایزی با هم متفاوتند. آنارشیسم در تعهد به آزادی فردی با لیبرالیسم مشترک است ولی مناسبات مالکیت رقابتی لیبرالیسم را نفی میکند.
لیبرترینیسم مدنی نوعی اندیشهٔ سیاسی است که از آزادیهای مدنی حمایت و بر برتری حقوق فردی و آزادی شخصی در برابر هر نوع اقتدار (چون دولتها، ابرشرکتها، هنجارهای اجتماعی تحمیل شده از سوی فشار نظیر، غیره) تأکید میکند.
در فلسفه سیاست، تئوری فردگرایی دولتی به این اشاره دارد که دولت باید حافظ آزادی فردگرایان باشد این مصونیت تا زمانی وجود دارد که این افراد نخواهند مانع آزادی دیگران گردیده یا از دیگران به منظور نفع خود سوءاستفاده کنند. این تقابل با تئوری سیاسی جمع گرایان درجایی که زندگی فردگرایان تحت فشار قرار میگیرد و به آنها تحمیل بیرونی صورت میگیرد، رد شده و دو گونه تعریف را برای این منظور به وجود آوردهاست که «قریحه فردگرایی» و «آزادی فردگرایان» از آن جملهاند. فردگرایان به صورت عمده نگرانند که حقوقشان در تحمیلهای محیط و جامعه تحت فشار قرار گیرد و برای همین نیز خواستار حمایت از حقوق فردگرایان هستند.
اقتصاد
این اصل از اصول اولیه و پذیرفته شده نظامهای اقتصادی سرمایهداری میباشد. بر مبنای این بینش شالوده اصلی جامعه فرد است که از وجود حقیقی برخوردار است و در واقع اجتماع چیزی جز مجموع اجزای تشکیل دهندهٔ آن که تک تک افراد هستند نیست که با حفظ استقلال و هویت خود آن را به وجود آوردهاند. بدین ترتیب اجتماع از وجود حقیقی برخوردار نیست و وجود آن اعتباری است و وابسته به حضور اجزاء تشکیل دهندهٔ خود که همان افراد هستند میباشد. همان طوری که اجزاء تشکیل دهنده هر شی ای با حفظ هویت خود آن شی را به وجود میآورند و در واقع خواصی که آن شی دارد به اعتبار خاصیت آن اشیاء میباشد. همینطور اجتماع نیز به اعتبار اجتماع افراد حقیقی شکل گرفتهاست و خود فاقد هر گونه وجود حقیقی است و وجود حقیقی متعلق به افراد است و جامعه در واقع پیکرهای فرضی دارد و خود وجودی مستقل ندارد. اولویت فرد و تقدم منافع فرد بر منافع جامعه در مکاتب سرمایهداری از همین بینش ناشی میشود.
از آنجایی که فرد قبل از وجود اجتماع به وجود آمده پس وجود فرد به لحاظ تاریخی نیز مقدم بر وجود اجتماع میباشد پس خواستههای او نیز به لحاظ اخلاقی مقدم برخواستههای اجتماع میباشد. در نتیجه فردگرایی هستی شناختی مبنای فلسفی فردگرایی اخلاقی و سیاسی را تشکیل میدهد. فرد گرایی اخلاقی لیبرالی ارزش را به دنیای واقعیت وابسته نمیداند بلکه آن را ناشی از اراده انسان میداند؛ بنابراین سود جویی شخصی و منافع فردی جایگزین ارزشهای اخلاقی شده و یکی از وجوه تقابل لیبرالیسم با مذهب از اینجاست. چون در حالی مذهب سعی در اشاعهٔ ارزشهای اخلاقی و تقدم منافع کل جامعه بر مثلاً یک نفر دارد اما لیبرالیسم دقیقاً بلعکس این موضوع را بیان میکند.
----
References
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
1) علایق و نیازها و اهداف فردی ترجیح داده میشوند
2) ارزشها و هنجارها، مبنای فردی دارند (خودانگاشت هستند)
3: کسب لذت فردی، در اولویت است.
4: باورهای فردی، متمایزکننده فرد از گروهاست.
5: استقلال و هویت فردی اهمیت دارند
6: راهبردهای مستقیم و مواجه رو در رو ترجیح داده میشوند
7: ارتباط بین اعضاء متکی به افراد است. رابطه اعضاء با فاصله زیاد صورت میگیرد.
8: روابط اجتماعی در بین اعضاء داوطلبانه بوده و اندازه گروهها کوچکتر است.
9: ورود و خروج به گروه به راحتی صورت میگیرد
10: دوستیها رنگ کمتری داشته، رفاقتها و وفاداری به گروه و شخص دیگر کمتر است.
فردگرایی سیاسی
دغدغه فردگرایان بیش از همه محافظت از خودمختاری فردی در برابر الزامات تحمیل شده از سوی نهادهای اجتماعی (نظیر دولت یا اخلاقیات مذهبی) است. برای ال. سوزان براون "لیبرالیسم و آنارشیسم دو فلسفهٔ سیاسی ای هستند که بهطور بنیادین معطوف آزادی فردیند ولی به انحای متمایزی با هم متفاوتند. آنارشیسم در تعهد به آزادی فردی با لیبرالیسم مشترک است ولی مناسبات مالکیت رقابتی لیبرالیسم را نفی میکند.
لیبرترینیسم مدنی نوعی اندیشهٔ سیاسی است که از آزادیهای مدنی حمایت و بر برتری حقوق فردی و آزادی شخصی در برابر هر نوع اقتدار (چون دولتها، ابرشرکتها، هنجارهای اجتماعی تحمیل شده از سوی فشار نظیر، غیره) تأکید میکند.
در فلسفه سیاست، تئوری فردگرایی دولتی به این اشاره دارد که دولت باید حافظ آزادی فردگرایان باشد این مصونیت تا زمانی وجود دارد که این افراد نخواهند مانع آزادی دیگران گردیده یا از دیگران به منظور نفع خود سوءاستفاده کنند. این تقابل با تئوری سیاسی جمع گرایان درجایی که زندگی فردگرایان تحت فشار قرار میگیرد و به آنها تحمیل بیرونی صورت میگیرد، رد شده و دو گونه تعریف را برای این منظور به وجود آوردهاست که «قریحه فردگرایی» و «آزادی فردگرایان» از آن جملهاند. فردگرایان به صورت عمده نگرانند که حقوقشان در تحمیلهای محیط و جامعه تحت فشار قرار گیرد و برای همین نیز خواستار حمایت از حقوق فردگرایان هستند.
اقتصاد
این اصل از اصول اولیه و پذیرفته شده نظامهای اقتصادی سرمایهداری میباشد. بر مبنای این بینش شالوده اصلی جامعه فرد است که از وجود حقیقی برخوردار است و در واقع اجتماع چیزی جز مجموع اجزای تشکیل دهندهٔ آن که تک تک افراد هستند نیست که با حفظ استقلال و هویت خود آن را به وجود آوردهاند. بدین ترتیب اجتماع از وجود حقیقی برخوردار نیست و وجود آن اعتباری است و وابسته به حضور اجزاء تشکیل دهندهٔ خود که همان افراد هستند میباشد. همان طوری که اجزاء تشکیل دهنده هر شی ای با حفظ هویت خود آن شی را به وجود میآورند و در واقع خواصی که آن شی دارد به اعتبار خاصیت آن اشیاء میباشد. همینطور اجتماع نیز به اعتبار اجتماع افراد حقیقی شکل گرفتهاست و خود فاقد هر گونه وجود حقیقی است و وجود حقیقی متعلق به افراد است و جامعه در واقع پیکرهای فرضی دارد و خود وجودی مستقل ندارد. اولویت فرد و تقدم منافع فرد بر منافع جامعه در مکاتب سرمایهداری از همین بینش ناشی میشود.
از آنجایی که فرد قبل از وجود اجتماع به وجود آمده پس وجود فرد به لحاظ تاریخی نیز مقدم بر وجود اجتماع میباشد پس خواستههای او نیز به لحاظ اخلاقی مقدم برخواستههای اجتماع میباشد. در نتیجه فردگرایی هستی شناختی مبنای فلسفی فردگرایی اخلاقی و سیاسی را تشکیل میدهد. فرد گرایی اخلاقی لیبرالی ارزش را به دنیای واقعیت وابسته نمیداند بلکه آن را ناشی از اراده انسان میداند؛ بنابراین سود جویی شخصی و منافع فردی جایگزین ارزشهای اخلاقی شده و یکی از وجوه تقابل لیبرالیسم با مذهب از اینجاست. چون در حالی مذهب سعی در اشاعهٔ ارزشهای اخلاقی و تقدم منافع کل جامعه بر مثلاً یک نفر دارد اما لیبرالیسم دقیقاً بلعکس این موضوع را بیان میکند.
----
References
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#Individualism
Wikipedia
فردگرایی
فردگرایی یا فردباوری (به انگلیسی: Individualism) دیدگاه اخلاقی، فلسفه سیاسی، ایدئولوژی یا مرام اجتماعی است که بر ارزش اخلاقی فرد تأکید میکند. «فردیت» به یک تعبیر بدین معناست که هر آدمیزاد دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی، و عقیده فردی و دیگر حقوق…
❤6🤡4❤🔥2🆒2👍1
Linux Insecurities
خیلی اوقات در انجمن هایی که مرتبط به امنیت یا امنیت محور بوده همیشه یک دیدگاه اشتباهی در مورد لینوکس وجود داشته و آن هم این است که لینوکس امن ترین سیستم عامل جهان است . بخاطر اینکه اوپن سورس هست و بسیار زیاد در سرویس های ابری استفاده میشود اما این دیدگاه کاملا اشتباه میباشد .
در حال حاضر یک بلاگ که توسط Madaidan محقق امنیت Whonix نوشته شده ضعف های امنیتی لینوکس را توضیح داده است.
این مقاله را می توانید از این قسمت بخوانید :
https://madaidans-insecurities.github.io/linux.html
برای چی لینوکس بسیار زیاد در سرور استفاده میشود اگر از امنیت بالایی برخوردار نیست ؟
جواب کوتاه این است که attack surface در سرورها به دلیل وجود کمتر سرویس ها و دیمون هایی پیشفرض کمتر میباشد
در لینوکس دسکتاپ، برنامههای رابط کاربری گرافیکی توسط کاربر اجرا میشوند و بنابراین به تمام فایلهای home/ دسترسی دارند. این برخلاف نحوه اجرای سرویس های سیستم بر روی سرورهایی است که گروه و کاربر خود را دارند. به عنوان مثال، NGINX تحت nginx:nginx در توزیعهای Red Hat یا www-data:www-data در توزیعهای مبتنی بر دبیان اجرا میشود. کنترل دسترسی اختیاری (Discretionary Access Control) برای کنترل دسترسی فایل سیستم کمک می کند، اما برای برنامه های دسکتاپ بی فایده است.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که کنترل دسترسی اجباری (Mandatory access control) نیز تا حدودی روی سرورها موثر است، زیرا دیمون های سیستمی که معمولاً اجرا می شوند محدود می شوند. اما در مقابل، در دسکتاپ، تقریباً هیچ نمایه ای از AppArmor وجود ندارد که حتی برنامههای معمولی مانند کروم یا فایرفاکس را محدود کند، چه رسد به برنامههای کمتر رایج. در سیستم هایی که از SELinux استفاده میشود، این برنامه ها در دامنه SELinux UNCONFINED اجرا می شوند.
سرورهای لینوکس نسبتا سبکتر از سیستمهای دسکتاپی لینوکسی هستند، بدون صدها بسته و دهها دیمون سیستمی مانند X11، سرورهای صوتی مثل pulseaudio یا pipewire ، و درایور های پرینتر و غیره. بنابراین، سطح حمله بسیار کوچکتر است.
ولی آیا بدافزار ها کمتر در لینوکس وجود دارند ؟
امنیت از طریق نامرتبط بودن کار نمی کند. فقط به این دلیل که تعداد کاربران یک سیستم عامل کمتر است، آن را ایمن تر نمی کند.
بدافزار ها در لینوکس وجود دارند و یک دلیل مهم آن دلیل این است که لینوکس به صورت پیشفرص برای اجرای باینری ها از مدلی مثل sandbox پیروی نمیکند .
البته برای این مشکل هم راهکار هایی مثل flatpak , snap , firejail و ... وجود دارد اما اکثر کاربرانی که تازه به سمت لینوکس می آیند از وجود آنها خبردار نیستند و یا در مورد آن مطالعه زیادی نداشته اند.
در بعضی مواقع موردی پیش می آید که کاربر از توزیع قدیمی تر لینوکسی استفاده میکند و این باعث میشود که در سیستم کاربر احتمال وجود آسیب پذیری برای اجرا شدن اکسپلویت توسط attacker بیشتر شود.
برای مطلع بودن از بزرگترین آسیب پذیری هایی که در کرنل لینوکس به وجود آمده این بلاگ را مطالعه نمایید :
https://www.mend.io/resources/blog/top-10-linux-kernel-vulnerabilities
—-
References :
https://en.wikipedia.org/wiki/Attack_surface
https://madaidans-insecurities.github.io/linux.html
https://en.wikipedia.org/wiki/Discretionary_access_control
https://en.wikipedia.org/wiki/Mandatory_access_control
https://en.wikipedia.org/wiki/Sandbox_(computer_security)
https://en.wikipedia.org/wiki/Whonix
#Linux
#Linux_Security
خیلی اوقات در انجمن هایی که مرتبط به امنیت یا امنیت محور بوده همیشه یک دیدگاه اشتباهی در مورد لینوکس وجود داشته و آن هم این است که لینوکس امن ترین سیستم عامل جهان است . بخاطر اینکه اوپن سورس هست و بسیار زیاد در سرویس های ابری استفاده میشود اما این دیدگاه کاملا اشتباه میباشد .
در حال حاضر یک بلاگ که توسط Madaidan محقق امنیت Whonix نوشته شده ضعف های امنیتی لینوکس را توضیح داده است.
این مقاله را می توانید از این قسمت بخوانید :
https://madaidans-insecurities.github.io/linux.html
برای چی لینوکس بسیار زیاد در سرور استفاده میشود اگر از امنیت بالایی برخوردار نیست ؟
جواب کوتاه این است که attack surface در سرورها به دلیل وجود کمتر سرویس ها و دیمون هایی پیشفرض کمتر میباشد
در لینوکس دسکتاپ، برنامههای رابط کاربری گرافیکی توسط کاربر اجرا میشوند و بنابراین به تمام فایلهای home/ دسترسی دارند. این برخلاف نحوه اجرای سرویس های سیستم بر روی سرورهایی است که گروه و کاربر خود را دارند. به عنوان مثال، NGINX تحت nginx:nginx در توزیعهای Red Hat یا www-data:www-data در توزیعهای مبتنی بر دبیان اجرا میشود. کنترل دسترسی اختیاری (Discretionary Access Control) برای کنترل دسترسی فایل سیستم کمک می کند، اما برای برنامه های دسکتاپ بی فایده است.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که کنترل دسترسی اجباری (Mandatory access control) نیز تا حدودی روی سرورها موثر است، زیرا دیمون های سیستمی که معمولاً اجرا می شوند محدود می شوند. اما در مقابل، در دسکتاپ، تقریباً هیچ نمایه ای از AppArmor وجود ندارد که حتی برنامههای معمولی مانند کروم یا فایرفاکس را محدود کند، چه رسد به برنامههای کمتر رایج. در سیستم هایی که از SELinux استفاده میشود، این برنامه ها در دامنه SELinux UNCONFINED اجرا می شوند.
سرورهای لینوکس نسبتا سبکتر از سیستمهای دسکتاپی لینوکسی هستند، بدون صدها بسته و دهها دیمون سیستمی مانند X11، سرورهای صوتی مثل pulseaudio یا pipewire ، و درایور های پرینتر و غیره. بنابراین، سطح حمله بسیار کوچکتر است.
ولی آیا بدافزار ها کمتر در لینوکس وجود دارند ؟
امنیت از طریق نامرتبط بودن کار نمی کند. فقط به این دلیل که تعداد کاربران یک سیستم عامل کمتر است، آن را ایمن تر نمی کند.
بدافزار ها در لینوکس وجود دارند و یک دلیل مهم آن دلیل این است که لینوکس به صورت پیشفرص برای اجرای باینری ها از مدلی مثل sandbox پیروی نمیکند .
البته برای این مشکل هم راهکار هایی مثل flatpak , snap , firejail و ... وجود دارد اما اکثر کاربرانی که تازه به سمت لینوکس می آیند از وجود آنها خبردار نیستند و یا در مورد آن مطالعه زیادی نداشته اند.
در بعضی مواقع موردی پیش می آید که کاربر از توزیع قدیمی تر لینوکسی استفاده میکند و این باعث میشود که در سیستم کاربر احتمال وجود آسیب پذیری برای اجرا شدن اکسپلویت توسط attacker بیشتر شود.
برای مطلع بودن از بزرگترین آسیب پذیری هایی که در کرنل لینوکس به وجود آمده این بلاگ را مطالعه نمایید :
https://www.mend.io/resources/blog/top-10-linux-kernel-vulnerabilities
—-
References :
https://en.wikipedia.org/wiki/Attack_surface
https://madaidans-insecurities.github.io/linux.html
https://en.wikipedia.org/wiki/Discretionary_access_control
https://en.wikipedia.org/wiki/Mandatory_access_control
https://en.wikipedia.org/wiki/Sandbox_(computer_security)
https://en.wikipedia.org/wiki/Whonix
#Linux
#Linux_Security
Wikipedia
Whonix
Security and privacy-focused Linux distribution
👍16🍌6❤4❤🔥1⚡1
نتایج پرسشنامه ۲۰۲۳ استک اورفلو که بیش از ۹۰ هزار توسعه دهنده در آن مشارکت داشتند منتشر شد.
https://survey.stackoverflow.co/2023/
#Stackoverflow
#Survey
https://survey.stackoverflow.co/2023/
#Stackoverflow
#Survey
Stack Overflow
Stack Overflow Developer Survey 2023
In May 2023 over 90,000 developers responded to our annual survey about how they learn and level up, which tools they're using, and which ones they want.
❤6🙏1
Forwarded from Sudoer - Powered OFF (Morteza Bashsiz)
The real task is not finding an issue, it’s identifying the issue or issues that matter the most
Brendan Gregg
Brendan Gregg
❤14👍2👎2🔥1
Forwarded from Sadra Codes
من خودم شخصا بعنوان کسی که چند تا پروژه اوپن سورس Maintain میکنه، شدید با این جمله موافقم که میگه:
بعنوان یه مهندس کامپیوتر (نرمافزار)، معضل اول خودتی، بعد کاربرات.
مشکل اول، Satisfaction شخصیه.. اینکه از چه دیزاین پترن و ساختاری استفاده کنیم که حالمون خوب باشه. همونطور که User Experience داریم، یه Development Experience هم داریم که خیلی مهمه و بنظرم بعد از پارامترهای اصلی پروژه، این DX پروژه هست که باید قیمتگذاری شه.
خشت اول گر نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
- خیلی کلی بخوام بگم، پروژهای که توسعهدهندش سر توسعهاش حالش خوبه و Panick نمیکنه، پروژهایه که DX خوبی داره.
یه نکته دوم هم اینه که کاربر بتونه تجربه به اصطلاح دلپذیری کسب کنه یا همون User Experience. پس بعنوان یه توسعهدهنده، هم باید حواسمون به پشت قضیه باشه، هم دسترسپذیری برای کاربرا.
بیشتر تایم توسعه پروژه سر این دو قضیه مهم میگذره که ارتباط مستقیمی با مهندسی نرمافزار داره.
پینوشت: اونوقت میرم سر کلاس مهندسی نرمافزار دانشگاه، شخصی که به ظاهر استاده میاد و میگه این درس (مهندسی نرمافزار) به هیچ دردتون نمیخوره و سر کلاس میشینه قصه میگه. 🙃
بعنوان یه مهندس کامپیوتر (نرمافزار)، معضل اول خودتی، بعد کاربرات.
مشکل اول، Satisfaction شخصیه.. اینکه از چه دیزاین پترن و ساختاری استفاده کنیم که حالمون خوب باشه. همونطور که User Experience داریم، یه Development Experience هم داریم که خیلی مهمه و بنظرم بعد از پارامترهای اصلی پروژه، این DX پروژه هست که باید قیمتگذاری شه.
خشت اول گر نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج
- خیلی کلی بخوام بگم، پروژهای که توسعهدهندش سر توسعهاش حالش خوبه و Panick نمیکنه، پروژهایه که DX خوبی داره.
یه نکته دوم هم اینه که کاربر بتونه تجربه به اصطلاح دلپذیری کسب کنه یا همون User Experience. پس بعنوان یه توسعهدهنده، هم باید حواسمون به پشت قضیه باشه، هم دسترسپذیری برای کاربرا.
بیشتر تایم توسعه پروژه سر این دو قضیه مهم میگذره که ارتباط مستقیمی با مهندسی نرمافزار داره.
پینوشت: اونوقت میرم سر کلاس مهندسی نرمافزار دانشگاه، شخصی که به ظاهر استاده میاد و میگه این درس (مهندسی نرمافزار) به هیچ دردتون نمیخوره و سر کلاس میشینه قصه میگه. 🙃
👍22👎1😱1😭1
A Formal Notion of Computability - مفهوم رسمی از محاسبه پذیری
https://www.youtube.com/watch?v=nVFvMbofFNc
https://www.youtube.com/watch?v=nVFvMbofFNc
YouTube
A Formal Notion of Computability
Another episode of Junferno directly monetising his undergraduate education.
Patreon: https://www.patreon.com/Junferno
Twitter: https://twitter.com/Junferno
Tumblr: https://www.tumblr.com/junferno
Twitch: https://www.twitch.tv/junferno
Discord: https://…
Patreon: https://www.patreon.com/Junferno
Twitter: https://twitter.com/Junferno
Tumblr: https://www.tumblr.com/junferno
Twitch: https://www.twitch.tv/junferno
Discord: https://…
👍2🌚1
Sonia Software Notes
A Formal Notion of Computability - مفهوم رسمی از محاسبه پذیری https://www.youtube.com/watch?v=nVFvMbofFNc
همیشه وقتی Junferno ویدیویی رو میذاره انتظار پخش موزیک Bad Apple رو توی انتهای ویدیو اش داشته باشید 😂
البته سبک توضیحاتش هم واقعا فانه و یه حس شوخ طبعی براش داره چیزی که خیلی وقت ها خودم توی مواردی که مرتبط به فیلد کامپیوتر ساینس هستش ندیدم
البته سبک توضیحاتش هم واقعا فانه و یه حس شوخ طبعی براش داره چیزی که خیلی وقت ها خودم توی مواردی که مرتبط به فیلد کامپیوتر ساینس هستش ندیدم
YouTube
Bad Apple!! - Full Version w/video [Lyrics in Romaji, Translation in English]
I did a montage of the video "Bad Apple!!" to go with the full version. The song is sang by Nomico and made by Alstroemeria Records.
At some places, it's not lag. It's just the video that is slow down.
==How to see the subtitles (updated on July 3rd, 2020)==…
At some places, it's not lag. It's just the video that is slow down.
==How to see the subtitles (updated on July 3rd, 2020)==…
👍5🌭2🌚1
Forwarded from Seyed Mahdi Notes (Seyed Mahdi)
تو گروهی شخصی میگفت برای دواپس دارم گو میخونم چون میدونم "گو خیلی به درد دواپس میخوره"
میخواسم بگم ۹۶.۷% دواپس هایی که توی گروهن نزیک ترین تعاملشون با go توی کانتر بوده . اونجا که اول بازی میگفت go go go !
من فقط بدونم این کلیشه رو کی جا انداخت :/
میخواسم بگم ۹۶.۷% دواپس هایی که توی گروهن نزیک ترین تعاملشون با go توی کانتر بوده . اونجا که اول بازی میگفت go go go !
من فقط بدونم این کلیشه رو کی جا انداخت :/
😁27🤣8👍2👎2❤1
از وقتی که ایلان ماسک توییتر رو تصاحب کرد پلتفرم توییتر کاملا با خاک یکسان شد
جالب هستش که قبل از وجود ایشون مشکلاتی مثل extreme levels of data scraping & system manipulation یا .. نبود
و همینطور توییتر آبی که باعث شد از یک فرد مهم هزار اکانت فیک ساخته بشه و باعث گمراه دیگران بشه.
#twitter
جالب هستش که قبل از وجود ایشون مشکلاتی مثل extreme levels of data scraping & system manipulation یا .. نبود
و همینطور توییتر آبی که باعث شد از یک فرد مهم هزار اکانت فیک ساخته بشه و باعث گمراه دیگران بشه.
👍17👎3🌭3❤1
جالب هستش بک اند تردز اینستاگرام با Python 3.10 ساخته شده
این برنامه بر روی فورکی از Cinder اینستاگرام اجرا میشه که شامل JIT، ماژولهای lazy loaded , ماژولهای static از پیش کامپایلشده و تعداد زیادی ترفند جالب دیگر در برابر پایتون 3.10 وانیلا هستش.
https://github.com/facebookincubator/cinder
#instagram_threads
این برنامه بر روی فورکی از Cinder اینستاگرام اجرا میشه که شامل JIT، ماژولهای lazy loaded , ماژولهای static از پیش کامپایلشده و تعداد زیادی ترفند جالب دیگر در برابر پایتون 3.10 وانیلا هستش.
https://github.com/facebookincubator/cinder
#instagram_threads
GitHub
GitHub - facebookincubator/cinder: Cinder is Meta's internal performance-oriented production version of CPython.
Cinder is Meta's internal performance-oriented production version of CPython. - facebookincubator/cinder
🔥14🍌6👍3